قضاوت و تصمیمگیری تحت شرایط عدم اطمینان
تصمیمگیری را میتوان بهطور گسترده بهعنوان مجموعه پیچیدهای از فرآیندها شامل چهار مرحله تعیین اهداف، انتخاب گزینههایی جهت نیل به هدف، ارزیابی گزینههای انتخابشده و درنهایت انتخاب از میان گزینهها تعریف کرد. ما هرروزه با تصمیمگیری در دنیای همراه با عدم اطمینان مواجه هستیم. اگر تصمیمگیری در دنیای کسبوکار و امور مالی موردنظر باشد، تصمیمگیری کارآفرینان از بهترین مثالها هستند بهطور سنتی قضاوت بهعنوان یک ارزیابی از احتمال وقوع برخی از نتایج که در آن احتمالات بین ۰ و ۱ محدود میشوند تعریف شده است. قضاوت ممکن است تحت شرایط عدم اطمینان و یا تحت شرایط ریسک صورت بگیرد ساختار قضاوت بهطور سنتی توسط نظریه احتمالات و مفروضات آن رسمیت مییابد قضاوت تحت شرایط عدم اطمینان اگر منسجم باشد و یا بهخوبی کالیبره شده باشد. ۱۶ عقلانی است انتخابهای انجامشده تحت شرایط ریسک اگر به تصمیماتی منجر شوند که ارزش مورد انتظار و یا مطلوبیت مورد انتظار یا مطلوبیت مورد انتظار ذهنی ( تحت یک مدل روانی ) را به حداکثر برسانند. منطقی هستند.
پین و همکاران (۱۹۹۲) در بررسی خود به شواهد مختلفی از ریسک قضاوت احتمالی و انتخاب اشاره دارند این نتیجهگیریها عبارتاند از:
- استراتژیهای تصمیمگیری به اقتضای ویژگیهای کار و زمینه تصمیمگیری میباشند.
- تصمیمگیرندگان بهطور فعالانهای در فرآیند تصمیمگیری توجیهات و اولویتهایی را ترسیم مینماید.
آنها همچنین اشاره میکنند که در تصور محققان تصمیمگیرندگان اغلب اطلاعاتی که آنها در ارزش اسمی میدهند را میگیرند اما برخی از شواهد حاکی از آن است که اطلاعات درواقع در فرآیند تصمیمگیری بازسازی میشوند. تصمیمگیرندگان ممکن است همان تعریف عدم اطمینان که اغلب توسط محققان بهعنوان معنای آشكار عنوان میشود را نپذیرند به همین خاطر عملیاتی سازی تکبعدی عدم اطمینان احتمالی که توسط محققان تصمیمگیری مفهومپردازی میشود ممکن است ماهیت چندبعدی عدم اطمینان که تصمیمگیرندگان متصور میشوند را منعکس نکند. تحقیقات در حوزه قضاوت و تصمیمگیری بهتازگی به نقش خلقوخو مزاج و هیجانات در فرآیند تصمیمگیری اشاره کردهاند. علاوه بر اجزای شناختی تصمیمگیری، حالتهای احساسی تجربهشده نیز در طول فرآیند تصمیمگیری و بعد از آن مهم هستند. بررسی نقشی که عاطفه بر تصمیمگیری دارد برخی از عواقب ناشی از ناراحتیهای روانی که عدم اطمینان ممکن است ایجاد کند را برجسته می.کند. یک لیست کوتاه از برخی از این نتایج عبارتاند از: تأسف و ناامیدی زیان گریزی، اضطراب ایجاد شده در اثر توجه نامناسب به نتیجه با کمترین احتمال نگرانی که بر تصمیمات مربوط به آزمونهای پزشکی تحت نظر تأثیر میگذارد، ترس از عوارض منفی جانبی مرتبط با انتخاب به یک درمان پزشکی و شک در مورد اینکه چه اقدامی انجام شود که ممکن است تصمیمگیرنده را برای یک دوره طولانیمدت در وضعیت بلاتکلیفی قرار دهد.
در نظریههای قضاوت و تصمیمگیری، عاطفه با این استدلال به مدلهای انتخابی مبتنی بر انتظار ضمیمه میشود که میتواند ارزشی را علاوه بر مطلوبیت معمول نتیجه، بر تصمیمگیرنده در برداشته باشد. مدلهای تصمیمگیری استاندارد برای اینکه بتوانند منعکسکننده توجه به عاطفه بهمنظور توصیف دقیقتر فرآیندهای تصمیمگیری باشند نیاز به تجدیدنظر دارد به این معنا که نظریههای قضاوت و تصمیمگیری باید اقدام به مدلسازی اجزای احساسی تصمیمگیری با ترکیب آنها در مدلهای تبعی نمایند. مدلهای تبعی فرض میکند که تصمیمگیرندگان همهی جنبههای وضعیت تصمیمگیری را قبل از رسیدن به یک انتخاب بهدقت در نظر گرفتهاند. در مقابل نظریهپردازان دیگر در فرآیند تصمیمگیری عاطفه را از دیدگاهی غیر تبعی میبینند که در آن واکنشهای احساسی ممکن است ارزیابیهای شناختی نتیجه شده و بهطور مستقیم بر رفتار انتخابی اثر بگذارند و یا در آن عاطفه میتواند بهعنوان مبنایی برای ارزیابی اطلاعات و یا برای هدایت فرآیندهای تصمیم پس از آن در شرایطی که ارزیابی شناختی دقیق موجود نیست، کمک کند.
فرض کنید که میل به زندگی در یک جهان خاص و ناگزیر از مواجه با عدم اطمینان میتواند تنشی را بهعنوان ناراحتی روانی ایجاد نماید چنین ناراحتی در سراسر فرآیند تصمیمگیری طنینانداز است از ابتدای بازنمود وضعیت تصمیمگیری و انتخاب استراتژیهای مقابله با آن تا مدیریت متقابل عاطفه و شناخت که ما را به سمت تصمیمگیری و پیامدهای ناشی از انتخابهایمان هدایت میکند. در دو سر طیف ناراحتی بیانشده میتواند با انفعال و یا هرجومرج کلی برای افراد پایان یابد. بااینحال اغلب موارد ناراحتی روحی و روانی در صورت عدم مدیریت رضایتبخش میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست در زندگی و کسبوکار شود.
برگرفته از مباحثی نوین در تأمین مالی کارآفرینی با کاربردهای از اقتصاد و مالی رفتاری نویسنده پرفسور رسول یزدی پور