ضرورت بررسی مدلهای دانشگاه کارآفرین
ضرورت بررسی مدلهای دانشگاه کارآفرین
همانطور که مشاهده میشود ادبیات کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین بهسرعت در حال توسعه است. در کشورهای پیشرفته، دانشگاهها بهطور فزایندهای کارآفرین شدهاند. جهانیسازی، بیش از هر زمان دیگر فشارهای زیادی را به کشورهای در حال توسعه وارد میکند و آنها را وادار میکند تا محصولات و خدماتی با قابلیت رقابت تولید کنند تا با مشابه آنها که در کشورهای پیشرفته تولید میشود، برابری نماید. در نتیجه کشورهای در حال توسعه با چالش بزرگتری در مقایسه با کشورهای پیشرفته روبرو هستند. بنابراین اینگونه کشورها باید بر اهدافی متمرکز شوند که به کسب مزیترقابتی پایدار در حوزههای مختلفی منجر شود که اثرات مثبت و مفیدی را به همراه داشته باشد. رقابتپذیری در اقتصاد جهانی امروز به توانمندیهای فناورانه و نوآورانه وابسته است. این امر شامل توانایی توسعه محصولات و خدمات جدید و دسترسی به بازارهای بدیع، استفاده از فناوریهای نوین، بهکارگیری نابترین الگوهای مدیریتی و توسعه سطوح دانشی، نگرشی و مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار است. دانشگاهها قادرند در تمام این موارد ایفای نقش نمایند.
در سناریوی جدید دانشگاهها بهعنوان بازیگر نقش اول در اقتصاد، جزایر مستقل دانش تلقی نمیشوند بلکه بهعنوان منبع درآمد، کارآفرین و رشد هستند که پشتیبانی از توسعه اقتصادی محلی و منطقهای و حتی سطوح بالاتر را به عهده دارند. در نتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل دستاوردهای علمی و یافتههای فناورانه به موفقیتهای صنعت، کسبوکار و به نقش کارآفرینی دانشگاه وابسته است. در این مسیر رویکرد حاکم بر فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مشاورهای، رویکردی نیازگرا در تعامل با سازمانهای بیرونی دانشگاه است. در واقع فرآیند کارآفرینی دانشگاهی نهتنها تأثیرپذیر از عوامل داخلی است بلکه از عوامل خارجی نیز تأثیر میپذیرد. جریان تحقیقات و مطالعات انجامشده در پارادایم دانشگاه کارآفرین، به فعالیتهای کارآفرینی بهعنوان گامی مهم در تکامل طبیعی سیستمهای دانشگاهی مینگرد و در مأموریت خود، علاوه بر آموزش و پژوهش، بر رشد و توسعه اقتصادی تأکید مینماید. پس دانشگاهها بر کارآفرینی متمرکز شده و در حال تبدیلشدن به دانشگاههای کارآفرین هستند. بنابراین ضروری است مدلهای کارآفرینی دانشگاهی مطالعه و بررسیشده و تمام جوانب آنها مورد تحلیل قرار گیرد. مدل دانشگاه کارآفرین برای اولین بار در موسسه تکنولوژی ماساچوست ظهور یافت و پس از مدتی به دانشگاه استنفورد نیز راه یافت و امروزه اغلب دانشگاههای بزرگ و معروف جهان در حال حرکت به این سمت هستند. در میان کشورهای آسیایی در ژاپن و تایوان، بخش دانشگاهی، مشارکتی مؤثر اما آرام در رشد و تجاریسازی فناوری از طریق مکانیسمهای رسمی و غیررسمی دارند. در سنگاپور و کره، دانشگاهها، بیشتر گرایش به آموزش دارند و در سالهای اخیر، به پژوهش و تجاریسازی آن توجه نشان دادهاند. در چین نیز وضعیت به همین شکل است. در سایر کشورها، دانشگاهها در تلاش برای ارائه آموزش مناسب هستند. روابط موجود بین صنعت و دانشگاه در آنها، محدود به مشاوره و قراردادهای پژوهشی کوچک میشود. از یک دیدگاه، مدلها، چارچوبها و مفهومسازیهای دانشگاه کارآفرین را میتوان در دو گروه طبقهبندی نمود: گروهی که بر جنبههای کارآفرینانه دانشگاههای کارآفرین تمرکز دارند اما گروهی دیگر که با عوامل مؤثر بر شکلگیری و گذار دانشگاههای کارآفرین سروکار دارند.
باید اینگونه بیان نمود که: طلوع مدلهای دانشگاه کارآفرین در حال وقوع است.
مدل کلارک
ابعاد سازماني يک دانشگاه کارآفرينانه و نوآورانه، بر اساس چارچوب دانشگاه کارآفرينانه کلارک (1998)، بهدست آمده است. این مدل با انجام یک پژوهش کیفی در ۵ دانشگاه برتر اروپا انجام شده است. از نظر چشمانداز و ویژگیهای سازمانی این ۵ دانشگاه با هم تفاوت دارند اما در بسیاری از ابعاد در ارتباط با رسیدن به اهداف کارآفرینانه و نوآورانه یکسان بودهاند. بهگونهای که در فاصلهی ۱۵-۱۰ سال به دانشگاه کارآفرینانه تبدیل شدهاند. کلارک نشان داد که هر ۵ دانشگاه از ویژگیهای سازماني 1) کانون هیئتعلمی برانگيخته[1] ۲) هسته هدايتگر بالنده[2]، ۳) منابع مالي متنوع[3]، ۴) فرهنگ کارآفرينانه[4] ۵) محيط بالنده و توسعهیافته[5]؛ تبعیت میکنند.
- هسته هدايتگر بالنده: اين ويژگي بيانگر هسته برنامهريز و تصمیمگیرنده توانمند با مشارکت اعضا هیئتعلمی توانمند و مديريت کارآفرين دانشگاه بوده و اين امر از طريق شکلگيري هستههاي تيمي در فرآيند فعاليتهاي پايدار بين گروهها و واحدهاي نظام دانشگاهي امکانپذیر است.
- محيط بالنده و توسعهیافته: جهت برقراری ارتباط با دنیای اطراف دانشگاه مانند صنعت، لازم است فرآیند منسجم برای جمعآوری اطلاعات از محیط بیرونی دانشگاه شکل بگیرد. در کنار ساختار سنتی، این واحدهای جانبی که عملکرد آنها بیشتر بهصورت گروههای میانرشتهای است، در جستجوی ارتقای شایستگیهای اصلی دانشگاه هستند.
3- منابع مالي متنوع: ایجاد تنوع در منابع مالی و درآمدی از جمله مواردی است که دانشگاههای کارآفرین در جستجوی آن هستند. ثبت اختراعات، مشارکت و گسترش عرضه خدمات مشاورهاي و اجتماعي، تجاريسازي پژوهشها، نوآوری، امتیازات و… ازجمله روشهایی هستند که منابع جدید درآمدی از طریق آنها به دست میآید.
4- کانون هیئت علمی برانگيخته: یکی از عواملی که سهم بزرگی در تغییر و تحول دانشگاه به سمت کارآفرینی دارد اعضای هیئت علمی توانا و برانگیخته است که با پرورش رفتارهای کارآفرینانه این موضوع را امکانپذیر میکند.
5- فرهنگ کارآفرينانه: فرهنگي که از نوآوري و اقدامات و رفتارهاي کارآفرينانه استقبال کند. باورها و ارزشهاي کارآفرينانه در دانشگاه استقرار مییابد و ریسکپذیری در فرهنگ کارآفرينانه تشویق میشود. (کلارک، 1998)
[1]. Stimulated academic heartland
[2]. Strengthened steering core
[3]. Diversified funding base
[4]. Entrepreneurial culture
[5]. Enhanced developmental periphery
نویسنده
هیئت تحریریه