ظرفیتسازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحالتوسعه
ظرفیتسازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحالتوسعه
در صورت تمام نشدن سیاستهای پولی، مجمع جهانی اقتصاد گزارش میدهد که وابستگی اقتصاد به سیاستهای مالی، تغییرات ساختاری و انگیزههای عمومی برای اختصاص سرمایه بیشتر به طیف کاملی از عوامل رشد برای اقتصاد بستگی دارد. این به کشورها این امکان را میدهد تا از چشماندازهای جدید ارائهشده توسط انقلاب صنعتی چهارم، ناشی از گذر به اقتصادهای دانشبنیان (KBE)، بهره کافی را ببرند. اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که از دانش بهعنوان موتور اصلی رشد اقتصادی استفاده میکند. اساساً، این اقتصادی است که در آن عامل اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمام صنایع تولید، توزیع و استفاده از دانش است. بهطور خاص، کشورها نهتنها برای ساختن اقتصاد داخلی مؤثرتر بلکه برای استفاده از فرصتهای اقتصادی خارج از مرزهای خود به اقتصاد مبتنی بر دانش نیاز دارند.
استفاده از دانش، همانطور که در زمینههایی مانند تحقیق و توسعه، کارآفرینی و نوآوری و در سطح آموزش و مهارت افراد بیان میشود، اکنون بهعنوان یکی از محرکهای اصلی رشد، بهرهوری و رقابت در اقتصاد جهانی شناختهشده است. مفهوم دانش از چارچوب اقتصاد دانشی موسسه بینالمللی جهان اقتباسشده است که دانش را در چهار رکن طبقهبندی میکند: رژیم اقتصادی و نهادی، آموزش و مهارتها و یک سیستم نوآوری کارآمد و همچنین زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات که همه اقتصاد مبتنی بر دانش یک کشور را تشکیل میدهند.
در اقتصاد جهانی که بهطور فزایندهای رقابت وجود دارد، دیگر نمیتوان علم، فناوری، کارآفرینی، توسعه منابع انسانی و ظرفیتسازی نوآوری را در درجه اول برای کشورهای ثروتمندتر و ازنظر اقتصادی پویاتر دانست. در عوض، اگر هر ملتی امیدوار به پیشرفت و زنده ماندن از چالشهای اقتصاد جهانی باشد و اگر رهبران جهان انتظار دارند جهانیشدن به توسعه پایدار و کاهش فقر پایدار منجر شود، ظرفیتسازی اقتصاد مبتنی بر دانش(KBE) یک ضرورت مطلق است. این واقعیت را میتوان تأیید کرد که محققان مختلف رابطه بین نقش اقتصاد دانشبنیان و رشد اقتصادی کشورها و مناطق منتخب را بررسی کردهاند و همه آنها تأثیر قابلتوجه و مثبت دانش در رشد اقتصادی را دریافتهاند؛ بنابراین بهطور گسترده اذعان شده است که دانش برای رشد و توسعه اقتصادی ضروری است. وقتی کشوری سرمایهگذاری بیشتری در دانش داشته باشد، ازنظر اقتصادی نیز پیشرفت بیشتری خواهد داشت. بنابراین، مسئله مهم توسعه اقتصادی و رشد این است كه آیا كشورها باید ظرفیت KBE را ایجاد كنند یا خیر؟ و یا با توجه به محدودیتهای اقتصادی و نقطه شروع هر كشور، از چه نوع ظرفیتی استفاده و از كجا شروع و چگونه میتوان آن را ایجاد كرد؟ KBEها در سالهای اخیر در مرکز گزارشهای اصلی سیاستهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) و بانک جهانی بودهاند. در این چارچوب سیاست است که اهمیت KBE توسط آمریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی که بهطور حتم تعیینکننده الگوی توسعه اقتصادی درصحنه بینالمللی بوده است، کنترلشده است.
توانایی دولت در ارائه چارچوب نظارتی مؤثر میتواند معیار عملکرد اقتصاد و معاملات بازار باشد؛ بنابراین، تأثیر نظام اقتصادی و نهادی بر توسعه اقتصادی به کیفیت فرآیند حاکمیت، سیاستهای نظارتی اتخاذشده و انگیزههای اعمالشده بستگی دارد. بهطور خاص، تحقیقات اثبات کردهاند که مشوقهای دولتی و نظامهای نهادی کمکهای منحصربهفرد و آماری قابلتوجهی در رشد اقتصادی دارند. این بدان دلیل است که رشد اقتصادی به این بستگی دارد که آیا دولت از سیاستهای کلان اقتصادی و رقابتی شفاف و همچنین چارچوبی قانونی برخوردار است که راهی را برای افراد مختلف فراهم میکند تا دانش را بهصورت آزاد، کارآمد و مؤثر تولید و استفاده کنند. تحقیقات نشان داده است که کیفیت نهادی بهطور مثبت و قابلتوجهی بر رشد اقتصادی در کشورهای اسلامی تأثیر میگذارد. گزارش نشان میدهد که نظامهای اقتصادی و نهادی، از دیگر عوامل تولید، تأثیر قابلتوجهی در رشد اقتصادی دارند. علاوه بر این، بحث شده است که با توجه به فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت اقتصادی، رژیم نهادی یک کشور باید بهگونهای کارآمد برنامهریزی شود که مشاغل را به استفاده از دانش تشویق کند.
برای توسعه کارآمد، کسب، توزیع و استفاده از اطلاعات قابلاستفاده، جمعیت تحصیلکرده و آموزشدیده مهم است. این امر باعث افزایش ضریب بهرهوری کلی و درنتیجه رشد اقتصادی میشود. به نظر میرسد که ازنظر فنی، یک جمعیت تحصیلکردهتر از این هم برخوردار باشند. این امر تقاضای محلی برای محصولات نوآورانه با بهترین کیفیت را افزایش میدهد که به الهام بخشیدن به صنایع محلی برای نوآوری و ایجاد کالاهای پیشرفته و فنآوریهای پیشرفته کمک میکند.
پژوهشی که ارتباط طولانیمدت بین آموزش عالی و پیشرفت مالی در کشورهای آسیای جنوبی را با اجرای پتانسیل انسجام اقتصادسنجی بررسی کرد به این نتیجه رسید که ارتباط مثبتی بین توسعه مالی کشورهای آسیای جنوبی و درصد کل ثبتنام در دبیرستانها شناسایی کرد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر ملتهای آسیای جنوبی به آموزش عالی توجه بیشتری نشان دهند، سرمایه انسانی با کیفیت لازم برای رشد اقتصادی ممکن است بهبود یابد.
ارتقا نوآوری بهطور خودکار به سمت ارتقا آموزشوپرورش و رشد مهارتها که دومین ستون تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است، سرایت میکند. با این کار، تداوم سرمایهگذاری در توسعه سرمایه انسانی بسیار مهم است. تقویت مشارکت برای سرمایهگذاری در آموزش مهارتها (یادگیری رسمی، غیررسمی، شغلی، مادامالعمر و غیره) و رشد سرمایه انسانی در ایجاد جوامعی که برای موفقیت KBE بهطور فزایندهای دانشبنیان هستند، مهم است. همکاریهای تقویتشده دانشگاه و صنعت باید از طریق افزودن اعضای خصوصی / صنعت به شورای آموزش ملی آموزش و همچنین هیئتهای مشاوره دانشگاهی در دانشگاهها برای بهبود برنامه درسی ایجاد شود.
نویسنده: امیر آزاد ارمکی
پژوهشگر حوزه اقتصاد