کارآفرینی اجتماعی در بین جوانان اندونزی موردتوجه قرار گرفته است
کارآفرینی اجتماعی در بین جوانان اندونزی موردتوجه قرار گرفته است
ازجمله مشاغلی که در طول همهگیری کووید -19 محبوبیت پیدا کرده است “کارآفرینی اجتماعی” است که بهعنوان استفاده از مکانیسمهای تجاری برای مقابله با چالشهای اجتماعی یا ترکیب منطقهای تجاری و رفاهی برای فعالیت سازمانها تعریف شده است.
بر اساس مطالعه شورای بریتانیایی جاکارتا، کارآفرینی اجتماعی به یک گزینه شغلی جذاب برای جوانان در اندونزی تبدیل شده است. آنچه کارآفرینی اجتماعی را جالب میکند این است که مشکلات اجتماعی را به فرصتهای تجاری تبدیل میکند که ارزش ایجاد میکند.
بهعنوانمثال نور هدی اسماعیل، کارآفرین اجتماعی معروف و محصول یاران Ashoka را در نظر بگیرید.
او بهجای استفاده از “رویکرد سخت ” برای مقابله با تروریسم و بیکاری جوانان در جاوه مرکزی، راهاندازی Dapoer Bistik، یک جنگل (غرفه مواد غذایی) فروش استیک گوشت گاو که درها را برای مجرمان تروریستی سابق با ارائه مهارتهای جدید به آنها باز میکند، انتخاب کرد. درآمد، مالکیت مشترک، موقعیت اجتماعی جدید و هویت جدید، کمک به رهایی آنها از تبعیض و انگ.
اگر غذا، کارآفرینی، نوآوری و فناوری میتوانند اختلافات را حلوفصل کنند، چرا ما نمیتوانیم از آنها بهعنوان ابزاری برای تحول اجتماعی استفاده کنیم؟ بر این اساس، بسیاری از کارشناسان نیز کارآفرینی اجتماعی را “کارآفرینی دگرگونکننده ” مینامند، با توجه به وعده آن برای تبدیل مشکلات اجتماعی به فرصتهایی که ارزش اجتماعی و تجاری ایجاد میکنند.
سؤال بزرگتر این است که چرا برخی افراد کارآفرین اجتماعی شدن را انتخاب میکنند؟ چه عواملی آنها را وادار به پیشروی میکند؟ پاسخ به این سؤال بسیار مهم است زیرا میتواند به ما کمک کند نهتنها عواملی را که باعث ایجاد این هدف میشوند درک کنیم، بلکه راهنماییها و سیاستهای مشخصی را برای حمایت از جوانانی که میخواهند کارآفرینان اجتماعی باشند ارائه میدهیم.
در مطالعهای نشان داده شد که تمایل جوانان به خدمات عمومی (انگیزه خدمات عمومی آنها) بهطور مثبتی قصد آنها را برای اجتماعی شدن برانگیخت. همچنین دریافتیم که اعتماد آنها به کارآفرینی اجتماعی (خودکارآمدی کارآفرینانه آنها) بر قصد آنها برای کارآفرینان اجتماعی تأثیر مثبت دارد. از همه مهمتر، ما متوجه شدیم که اعتماد آنها نقش اصلی را در هدایت تمایل آنها برای خدمت به مردم و تمایل به پول و موفقیت به یک نیروی مثبت که باعث ایجاد تمایل به کارآفرینی اجتماعی میشود، ایفا میکند. این به ما کمک کرد به این نتیجه برسیم که اگرچه کارآفرینی اجتماعی میتواند بهعنوان مبارزه بین منافع عمومی و منافع خصوصی تلقی شود، اما منافع عمومی نقش بیشتری (در مقایسه با منافع خصوصی) در پیشبینی قصد جوانان برای کارآفرینان اجتماعی ایفا میکند.
متأسفانه، در مورد نقش اشتیاق کارآفرینانه – احساس شدید مشارکت در فعالیتهای کارآفرینانه – توضیح چندانی در مورد قصد مردم برای کارآفرینی اجتماعی داده نشده است. ما استدلال میکنیم که اشتیاق کارآفرینانه چسبی است که علاقه افراد را به چیزهای مربوط به پول و موفقیت (منافع مالی) و موارد غیر مرتبط با پول مانند جستجو و حضور معنای زندگی و تمایل به خدمت به مردم (منافع غیرمادی) پیوند میزند.
ما دریافتیم که اشتیاق کارآفرینانه یک مکانیسم مرکزی است که به پیوند منافع متضاد مادی و غیرمادی بین مردم کمک میکند. ما دریافتیم که اشتیاق کارآفرینانه بهطور مثبتی قصد دارد کارآفرینان اجتماعی باشد، درحالیکه میل به پول و موفقیت آن را بهطور منفی برانگیخت. ما همچنین دریافتیم که جستجوی معنا در زندگی و تمایل به خدمت به مردم، اشتیاق کارآفرینانه و قصد کارآفرینی اجتماعی را برانگیخت.
این یافتهها بهطورکلی نشان میدهد که وقتی ما کارآفرینی اجتماعی را مبارزهای برای منافع عمومی در مقابل خصوصی یا رقابت بین منافع مادی و غیرمادی در کارآفرینی میدانیم، متوجه میشویم که منافع عمومی و منافع غیرمادی محرکهای اصلی در توضیح علت هستند. برخی افراد قصد دارند کارآفرین اجتماعی شوند. متأسفانه پول و موفقیت برای جوانان برجسته نیست.
بهطور خاص، اشتیاق کارآفرینانه و اعتماد آنها به کارآفرین شدن در این فرآیند مرکزی است. این بدان معناست که هرگونه تلاش سیاست عمومی برای برانگیختن قصد جوانان برای تبدیلشدن به کارآفرینان اجتماعی میتواند به اهمیت اشتیاق – مانند اشتیاق برای حل برخی از مشکلات اجتماعی، اشتیاق نسبت به گروههای خاص محروم و غیره – در انتخاب برنامهها، توجه داشته باشد.
دانشگاهها و مدارسی که کارآفرینی اجتماعی را آموزش میدهند نباید بیشازحد بر موضوعات تجاری تمرکز کنند (بهعنوانمثال، امور مالی، برنامهریزی کسبوکار، تحقیقات بازار) زیرا این امر میتواند برای تولید اهداف کارآفرینانه اجتماعی جوانان مضر باشد. در عوض، تلاشها میتواند بر جستجوی معنای زندگی، تمایل به خدمت به مردم و اشتیاق برای توسعه سازمانها متمرکز باشد. بدیهی است، روشهای جدید و سرگرمکننده برای بیان داستانهایی درباره کارآفرینی اجتماعی از طریق اینستاگرام یا TikTok – یا حتی استفاده از کمیکها برای جذب و تحریک جوانان ما بهعنوان مشارکتکنندگان در جامعه – میتواند ثمربخش باشد.
یانتو چاندرا دانشیار گروه علوم اجتماعی کاربردی و مدیر مرکز سیاست اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی (CSPSE) در دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنگ، فندی تیپتونو، مدرس ارشد دانشکده بازاریابی و تجارت بینالمللی در دانشگاه ویکتوریا ولینگتون و اریکا لی از دانشگاه باپتیست هنگ کنگ و اندی ستیاوان از دانشگاه سورابایا
نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت و کارآفرینی