آغازی شکوهمند؛ آشنایی با استارت‌آپ‌ها

آغازی شکوهمند؛ آشنایی با استارت‌آپ‌ها

 

 

استارت‌‌آپ  واژه‌‌ای است که سال‌‌های اخیر زیاد در مورد آن خوانده و شنیده‌‌ایم. حتی این موضوع وارد کشورمان نیز شده و بعضاً شاهد برگزاری گردهمایی‌‌هایی تحت عنوان استارت‌‌آپ ویکند، هم‌فکر در شهر‌های مختلف کشور هستیم. اما به‌واقع تعریف استارت‌‌آپ چیست؟

به گزارش زومیت، استارت‌‌آپ واژه‌‌ای است که شاهد استفاده از آن در توصیف کمپانی‌‌های نوپایی هستیم که راهکار‌‌های جدیدی را برای حل مشکلات موجود در دنیا مطرح می‌‌کنند. به‌طور حتم، منشأ این واژه در سان‌فرانسیسکو و دره سیلیکون نهفته است.

نیل‌بلو‌منتال، مؤسس و مدیر‌عامل کمپانی واربی پارکر استارت‌‌آپ را این‌گونه تعریف می‌‌کند: استارت‌‌آپ یک کمپانی نوپا است که راه‌حلی نوین را برای یک مسئله ارائه می‌‌کند؛ درحالی‌که تضمینی برای موفقیت کمپانی از طریق راه‌حل ارائه‌شده وجود ندارد. بسیاری استارت‌‌آپ را فرهنگ نوینی برای اندیشه‌‌های نو و خلاقیت بر‌فراز ایده‌‌های موجود می‌‌دانند که هدف از آن برطرف کردن مشکلات موجود در نقاط کلیدی است که به‌عنوان پاشنه‌آشیل راه‌حل‌‌های موجود شناخته می‌‌شوند.

با بررسی تولد و فعالیت استارت‌آپ‌‌ها در سال‌‌های اخیر، می‌‌توان به‌جرئت گفت که به‌صورت میانگین عمر استارت‌‌آپ‌‌ها تقریباً سه سال است و این کمپانی‌‌های نوپا پس از 3 سال، دیگر یک استارت‌‌آپ شناخته نمی‌‌شوند.

دلایل متعددی برای پایان دوران سه‌ساله، شناخته شدن به‌عنوان استارت‌‌آپ مطرح است که ازجمله آن می‌‌توان به تصاحب شدن توسط سایر کمپانی‌‌های بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد بیش از 20 میلیون دلار، افزایش تعداد کارکنان به بیش از 80 نفر و فروش سهم اعضای اصلی اشاره نمود.

زمانی که مؤسسان و افراد در حال کار در یک استارت‌‌آپ احساس انجام یک کار خلاقانه و تأثیر‌گذار روی جامعه را از دست دادند، نمی‌توان از عنوان استارت‌آپ برای تعریف یک کمپانی استفاده نمود.

ایجاد یک شرکت سودآور، یک سفر طولانی است که همراه با دغدغه‌‌های بسیاری است. آمار‌ها نشان می‌‌دهند که 50% استارت‌آپ‌‌های نوپا در 3 الی 5 سال اول فعالیت شکست می‌‌خورند. در اینجا می‌‌خواهیم برخی عوامل اثر‌گذار در موفقیت استارت‌آپ‌‌ها را بیان نماییم تا با تمرکز بر ‌‌این عوامل و آگاهی از آن‌‌ها، ریسک شکست را برای بنیان‌گذاران کاهش دهند.

این عوامل تضمین‌کننده موفقیت نیستند، اما با تمرکز بر آن‌‌ها می‌‌توانید احتمال پیروزی خود را نسبت به دیگران افزایش دهید. بر اساس مطالعات انجام‌شده بر‌ روی استارت‌‌آپ‌‌ها در سراسر جهان مدل کسب‌وکار، افراد تیم، شانس و برخی عوامل دیگر به‌عنوان عوامل اثر‌گذار در موفقیت در استارت‌‌آپ‌‌ها بیان‌شده است. افراد حاضر در یک تیم استارت‌‌آپی می‌‌بایست بااستعداد، دانش‌‌آموخته و دارای انگیزه کار تیمی باشند.

آمیخته‌ مناسب دانش و مهارت افراد تیم سبب به‌دست‌ آمدن نتایج بهتری می‌‌گردد. یک تیم خوب و عالی دارای بهره‌‌وری بیشتر و به‌دست ‌آوردن نتایج قابل‌قبول را در زمان کمتر ممکن می‌‌سازد. در مورد مدل کسب‌وکار باید گفت؛ سرمایه‌‌گذاران اغلب از طریق طرح‌ریزی یک مدل کسب‌وکار هوشمندانه توجیه می‌شوند.

سرمایه‌گذاران می‌‌خواهند بدانند که شما چگونه محصولاتتان را معرفی و توزیع خواهید‌ نمود، تکنولوژی مورداستفاده شما چیست، خدمات شما برای بازار هدفتان چیست و چگونه سهم بازارتان را افزایش‌خواهید داد و درنهایت در چه زمانی و با چه روشی به سود‌‌دهی خواهید‌رسید.

بازار‌ها، تعریف و شناسایی سهم بازار و محصول مناسب هر بازار اهمیت بسزایی در موفقیت دارد. زمانی که شما بازار هدفتان را بشناسید و نحوه‌ جایگاه‌‌یابی محصولات را در آن بازار شناسایی کنید، به شما فرصتی را می‌‌دهد تا بتوانید مزیت‌‌های رقابتی بهتری را نسبت به رقبایتان خلق کنید.

اما شانس؛ همه افراد به شانس اعتقاد ندارند. اکثر افراد می‌‌گویند ما بر اساس تلاش‌‌ها و فعالیت‌‌هایمان شانس خود را ایجاد می‌‌کنیم و به اهداف موردنظرمان می‌‌رسیم. اکثر کارآفرینان و بنیان‌گذاران استارت‌‌آپ‌‌ها معتقدند که با توسعه شبکه‌‌های ‌ارتباطی و جمع‌‌آوری افراد شایسته در تیم خود، شانس موفقیت خود را افزایش می‌‌دهند.

اما به طبع همگی می‌‌دانیم که همواره فاکتور‌های خارجی غیرقابل‌کنترلی در محیط کسب‌وکارها وجود دارد که موفقیت ما با آن‌ها گره‌خورده ‌است و با استفاده از هوش تجاری و تجزیه‌وتحلیل محیط داخلی و خارجی استارت‌‌آپ می‌‌توان استراتژی‌‌های متفاوتی را برای شرایط مختلف تدوین نمود که میزان عدم موفقیت استارت‌‌آپ‌‌ها را کاهش دهیم‌.

طراحی بوم استارت‌‌‌آپ ناب (Lean Start‌up Canvas) را از کجا شروع کنیم؟

مدل، ساختار ساده‌‌اي از واقعيت است. تعريف مدل بوم استارت‌‌آپ ناب، غالباً با دشواري همراه است زيرا در زمينه‌‌هاي متفاوت، بوم استارت‌آپ ناب، معاني متفاوتي از آن برداشت مي‌‌شود، مدل بوم استارت‌‌آپ ناب، ساختاري است که فرآيند خلق ارزش را با انتخاب گزينش تکنولوژي‌‌ها و ايده‌‌ها فراهم مي‌‌آورد و آن‌‌ها را در پيکره‌‌بندي خاص بسته‌‌بندي مي‌‌کند تا به بازار هدف انتخابي ارائه دهد.

هدف اصلی شما در طراحی بوم استارت‌‌آپ ناب دستیابی به یک بازار مناسب برای محصولات است که در آن مشتریان خواهان محصول شما باشند، بابت داشتن آن هزینه پرداخت خواهند نمود و بر اساس آن شما می‌‌توانید کسب‌وکار پایداری را بنا نمایید.

اما از کجا باید شروع کنیم؟ مشاهده و شناسایی دغدغه و مشکل مشتریان، اولین قطعه‌ پازل تشکیل‌‌دهنده بوم استارت‌‌آپ ناب است. مشکلات شناسایی‌شده را لیست نمایید تا بر اساس آن بتوانید بخش‌‌بندی مشتریان را انجام دهید.

ارزش پیشنهادی منحصر‌‌‌به‌‌فرد، باید شفاف و جامع باشد. این ارزش پیشنهادی بیان می‌‌دارد که چرا باید مشتریان محصولات شمارا بخرند و شما چه وجه تمایزی با رقبا دارید.

ارزش  باید در ذهن مشتریان رسوخ کند، با مصرف محصول شما دقیقاً ارزش پیشنهادی در ذهن مشتری شکل گیرد. این ارزش پیشنهادی سعی دارد تا به دو سؤال زیر پاسخ دهد:

  • محصول ما چیست؟
  • مشتری ما کیست؟

حالا به مرحله‌‌ای رسیدیم که باید راه‌‌حل‌‌های مناسب با مشکلات و مشتریان را طراحی و ارائه نماییم. راه‌‌حل‌‌های مختلف را لیست نمایید و برای ارائه به مشتریان ظرفیت و منابع در دسترس را در نظر بگیرید. علاوه ‌برساخت و طراحی یک محصول، انتخاب کانال‌‌های دسترسی مشتریان به آن بسیار حیاتی و مهم است. همواره، مجموعه‌‌ای از گزینه‌‌های مختلف از کانال‌‌های دسترسی در اختیار است.

اما در انتخاب کانال‌‌های موجود دقت نمایید. در مراحل مختلف چرخه عمر استارت‌‌آپ، کانال‌‌های دسترسی مختلفی مناسب هستند.

اگر مشتريان قلب مدل کسب‌وکار باشند، جريان‌‌هاي درآمدي شريان‌‌هاي آن را تشکيل مي‌‌دهند. شرکت بايد از خود بپرسد که هر بخش مشتري واقعاً براي چه ارزشي تمايل به پرداخت پول دارد؟ درصورتی‌که شرکت به اين سؤال پاسخ درستي دهد، قادر به ايجاد يک يا چند جريان درآمدي براي هر بخش مشتريان مي‌‌شود. قیمت‌‌گذاری در بوم استارت‌آپ ناب تا حد بسیار زیادی یک هنر است و وابستگی بسیار زیادی به مشتریان دارد.

ساختار هزينه‌ها، تمام هزينه‌‌هايي را تشريح مي‌‌کند که اجراي مدل کسب‌وکار با خود به همراه دارد. اين جزء سازنده، مهم‌ترين هزينه‌‌هايي را که حين اجراي يک مدل کسب‌وکار خاص ايجاد مي‌‌شود را توصيف مي‌‌کند.

خلق و ارائه ارزش، حفظ ارتباط با مشتري و ايجاد درآمد، همگي با خود هزينه‌‌هايي را به همراه دارند. لذا پس از تعريف منابع کليدي و شرکاي کليدي مي‌‌توان چنين گفت که هزينه‌‌ها به‌سادگی قابل‌محاسبه است. اما برخي مدل‌‌هاي کسب‌وکار هزينه محور‌تر از بقيه هستند.

استارت‌‌آپ‌‌ها در ابتدا با هرج‌‌و‌‌مرج شروع می‌شوند. در بوم استارت‌‌آپ باید معیار‌هایی را تعریف نمایید که بتوانید در هرلحظه وضعیت استارت آپ را تجزیه‌وتحلیل نمایید. مزیت رقابتی خود را مشخص نمایید و به مشتریان خودتان منتقل کنید.

دیدگاه بسیار جالب جیسون کوهن شمارا در طراحی مزیت رقابتی خوب راهنمایی می‌‌کند: «هر ارزشی که کپی شود، مجدداً نیز کپی می‌‌شود. پس مزیت رقابتی چیزی است که به‌راحتی از سوی رقبای شما قابل الگو‌برداری نباشد.» بوم استارت‌آپ‌‌های ناب نقشه راه شماست، و ابزاری پویا برای پیشبرد اهداف شماست که بر اساس شرایط محیطی استارت‌‌آپ همواره باید پایش و سازگار باشد.

پزوهشگر حوزه مدیریت

علیرضا سرحدی – پژوهشگر حوزه مدیریت MBA

 

سیاست گذاری در حوزه اقتصاد مقاومتی

سیاست گذاری در حوزه اقتصاد مقاومتی

ایران اسلامی اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند خواهد توانست اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون­‌زا و برون­‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام­‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد (مقام معظم رهبری).

 

همان­طور که می­دانیم حضرت آیت‌الله خامنه­‌ای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در متن ابلاغیه سیاست‌­های کلی “اقتصاد مقاومتی” در بهمن‌ماه سال 1392 تأکید کردند: ایران اسلامی اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی بر­آمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه‌تنها بر همه‌ مشکلات اقتصادی فائق می­‌آید  و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار در برابر این ملت بزرگ صف­‌آرایی کرده، به شکست و عقب­‌نشینی وا می­‌دارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی اطمینانی‌های ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحران­‌های مالی، اقتصادی، سیاسی و … در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاورد­های کشور در زمینه‌­های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان­‌ها و اصول قانون اساسی و سند چشم­‌انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون­‌زا و برون‌­گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام‌­بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.

 

اقتصاد درون­زا و برون­گرا

از مشاهدات چنین برمی‌آید که ذخایر طبیعی تجدید نا­­پذیرند و بالاخره یک روز تمام می­­شوند. اما اقتصاد متکی به مغز انسان و ارزش‌افزوده حاصل از فعالیت شرکت­های دانش ­بنیان همواره تداوم خواهد داشت و تمامی ندارد. چه‌بسا اقتصاد متکی به منابع طبیعی نیز برای پیشرفت کشور احتیاج به بهره­ گیری از فناوری روز دارد.

امروزه علاوه بر عوامل محسوسی نظیر سرمایه فیزیکی، نیروی کار و منابع طبیعی که در قرن­های نوزدهم و بیستم به­ عنوان عوامل تولید و عناصر رشد اقتصادی مد­نظر بوده­ اند، عوامل غیر محسوسی نظیر دانش، اطلاعات و ویژگی­های فرهنگی به­ عنوان منابع جدید رشد اقتصادی در نظر گرفته می­شوند. درگذشته فناوری و دانش به‌عنوان عوامل برون­زا بر تولید و رشد اقتصادی تأثیر داشت، ولی امروزه اعتقاد بر این است که این عوامل درون­زا بوده و بر کارایی کلیه عوامل و منابع رشد اقتصادی تأثیر می­گذارند.

مقام معظم رهبری در خصوص مؤلفه “درون­زا” بودن فرموده­ اند: اقتصاد درون­ زا از دل ظرفیت­ های خود کشور و مردم ما می­ جوشد و با درون­گرایی تفاوت دارد و به این معنا نیست که اقتصاد کشور را محصور و محدود کنیم. مؤلفه دوم به برون­گرایی این اقتصاد می­ پردازند و تعبیر می­کنند که آن با اقتصاد­های جهانی تعامل دارد، از امکانات آن­ها استفاده می­کند و البته باقدرت با اقتصاد کشور­های دیگر مواجه می­شود .ترکیب دو مؤلفه درون‌زایی و برون­گرایی می­تواند هویت رقابتی کشور­ها را مشخص کند و معلوم نماید که چه امکاناتی درون کشور داریم که در تعامل و دادوستد با اقتصاد جهانی برای ما می­تواند ایجاد ثروت کند. ایشان هم‌چنین افزوده­ اند که اقتصاد دانش­ بنیان از مهم­ ترین زیر­ساخت­ های اقتصادی هر کشور است و اگر این موضوع موردتوجه جدی قرار گیرد، قطعاً چرخه علم تا ثروت تکمیل خواهد شد.

 

سند چشم‌انداز

سند چشم­ انداز بیست‌ساله کشور، اهداف و راهبرد­های بلند­مدت کشور برای توسعه را به نمایش می­گذارد. بند سه این سند به‌طور ضمنی راهبرد اصلی توسعه کشور را توسعه دانش ­بنیان مطرح کرده است. به‌طوری‌که با پیگیری این راهبرد اقتصاد ایران باید در سال 1404 به یک اقتصاد دانش ­بنیان تبدیل شود.

علاوه بر تأکید بر اقتصاد دانش­ بنیان در چار­چوب سیاست­های اقتصاد مقاومتی، اهمیت صنایع هایتک و دانش­ بنیان در اسناد بالا­دستی ازجمله سند چشم‌انداز بیست‌ساله کشور نیز مورد تأکید قرارگرفته است؛ جایگاه شرکت­های دانش­ بنیان در افق 1404 و سند چشم­ انداز 20 ساله کشور به‌گونه‌ای پیش‌بینی‌شده است که در سال 1404، باید پنجاه‌درصد از تولید ناخالص داخلی کشور از محل اقتصاد دانش­ بنیان تولید شود.

 

تعریف اقتصاد دانش­ بنیان

برای اقتصاد­دانش بنیان تعاریف متعددی بیان‌شده است که به‌اختصار ارائه می‌­گردند:

طبق تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، اقتصاد دانش­ بنیان اقتصادی است که بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل‌گرفته و سرمایه‌­گذاری در دانش و صنایع دانش‌پایه (صنایع دانش‌پایه، صنایعی هستند که در آن­ها سطح بالایی از سرمایه­ گذاری به ابداع و نوآوری اختصاص‌یافته، فناوری­‌های کسب‌شده با شدت بالایی مصرف و نیروی کار از تحصیلات عالی بر­خوردار هستند) موردتوجه خاص قرار می‌گیرد.

سازمان همیاری اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام (APEC)، با گسترش ایده مطرح‌شده توسط OECD  در خصوص اقتصاد دانش­ بنیان، آن را اقتصادی می­‌داند که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش، عامل و محرک اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در تمامی صنایع است. طبق این تعریف، تمامی فعالیت­‌های اقتصادی به‌نوعی به دانش متکی هستند.

طبق تعریف بانک جهانی، اقتصاد دانش ­بنیان شامل چهار رکن اصلی می­‌باشد:

-رژیم‌­های اقتصادی و نهادی (نظام انگیزشی): فراهم­‌کننده انگیزه‌­های لازم جهت استفاده مناسب از دانش، تحریک خلاقیت­‌ها و کارآفرینی  و هم­‌چنین محرکی برای ایجاد کار­آمدی.

-آموزش و توسعه منابع انسانی: برای وصول به یک جامعه با افراد متخصص، خلاق و انعطاف­‌پذیر که تولید­کننده، جذب‌کننده، نشر دهنده و استفاده‌کننده مؤثر از دانایی باشند.

-نظام کارای نوآوری و اختراعات: مشتمل بر بنگاه‌­ها، مراکز تحقیقاتی، دانشگاه‌­ها، مشاوران و سایر سازمان­‌هایی که از ذخایر روزافزون دانایی جهانی بهره گرفته و آن را جذب و با نیاز­های ملی/ محلی وفق داده و تعدیل می­‌کنند.

-زیرساخت­‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات: به‌منظور تسهیل فرآیند­های ارتباطی و اطلاعاتی و هم‌­چنین کسب و انتشار دانش.

بنابر­این در کل اقتصاد دانش­ بنیان به روشی از تولید گفته می‌­شود که در آن از دانش برای ایجاد ارزش‌افزوده محسوس یا غیر محسوس استفاده می­‌شود. فناوری و به ­خصوص فناوری­‌های دانش­ بنیان ابزاری برای تبدیل بخشی از دانش به ماشین­ آلات محسوب می‌­شوند. این دانش می­‌تواند توسط سیستم­‌های پشتیبانی تصمیم ­گیری در زمینه‌­های مختلف اقتصادی برای ایجاد ارزش‌افزوده استفاده شود.

در توضیح تفصیلی می­توان گفت که محور و زیر­ساخت تولید در اقتصاد­های مختلف، به‌خوبی می­تواند وجه تمایز و مزیت­های اقتصاد دانش­ بنیان را نسبت به انواع دیگر مشخص کند. اگر سه نوع اقتصاد کشاورزی، صنعتی و دانش­ بنیان را در نظر بگیریم؛ محور و زیر­ساخت تولید در اقتصاد کشاورزی؛ زمین، آب و شرایط اقلیمی، در اقتصاد صنعتی؛ منابع خام و انرژی اعم از نیروی کار و برق یا زغال‌سنگ یا نفت و … است؛ اما اقتصاد دانش­ بنیان نوعی از اقتصاد است که محور و زیر­ساخت تولید در آن بر مبنای فناوری، یادگیری و مهارت گذاشته‌شده است و ارزش‌افزوده ایجادشده به نسبت کار صورت گرفته در مقایسه با اقتصاد­های کشاورزی و صنعتی بسیار بیشتر است.

اهمیت اقتصاد دانش­ بنیان در سیاست اقتصاد مقاومتی ازآن‌رو مطرح می­شود که دانش یکی از نیرو­های بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی بوده و حتی می­توان آن را  یک کالای عمومی محسوب کرد. دانش و ایده را می­توان بدون کاهش و استهلاک با دیگران به اشتراک گذاشت و درعین‌حال، علی­رغم شریک شدن در دانش با دیگران، برخلاف سایر کالا­های فیزیکی مثل سرمایه، دارایی­های مادی و منابع طبیعی، استفاده از آن از کمیتش نمی­ کاهد و می­توان از آن بار­ها استفاده کرد.

منبع: مجموعه‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب و برخی مقالات

نویسنده : بنفشه دين محمدي آذري / پژوهشگر حوزه مدیریت

نگاهی دقیق‌تر به ماموریت پارک علم و فناوری

نگاهی دقیق‌تر به ماموریت پارک علم و فناوری

در شماره پیشین پارک­‌های فناوری را به اختصار تعریف و تعدادی از پارک­‌های جهان را معرفی کردیم. در این شماره قصد بر­آن داریم تا تعریف کامل­تری از پارک­‌های فناوری، ویژگی‌های آن‌ها و اهداف و جایگاه آن­ها داشته‌ باشیم.

پارک­‌های علم و فناوری  به‌عنوان یکی از نهاد­های اجتماعی و حلقه­‌ای از زنجیره توسعه اقتصادی مبتنی بر فناوری، شکل‌گرفته‌اند. در تعریفی دیگر، پارک علم و فناوری سازمانی است که باهدف افزایش ثروت در جامعه توسط متخصصان حرفه­‌ای مدیریت می­‌شود و جریان دانش و فناوری را میان دانشگاه‌­ها، مؤسسات تحقیق و توسعه، شرکت‌­های خصوصی و بازار به حرکت می­‌اندازد.

تعمیق ارتباط بین دانشگاه‌­ها، سازمان‌­های تحقیقاتی، واحد­های تولیدی و مراکز تصمیم­‌گیری دولتی در جهت توسعه فناوری و علوم کاربردی، ازجمله اهداف ایجاد و توسعه پارک‌­های علم و فناوری است.

از طرف دیگر پارک­‌های فناوری به‌عنوان ابزار جلب و جذب شرکت‌­های مبتنی بر فناوری پیشرفته در سطح بین­‌المللی شناخته می­‌شوند و علاوه برآن محملی برای جذب متخصصان و دانشمندان و توسعه فعالیت کارآفرینان می­‌باشند. همچنین شکل­‌گیری و توسعه بسیاری از پدیده­‌های نو­ظهور تکنولوژیکی از درون این پارک­‌ها است و دولت‌­ها می‌­کوشند با ایجاد محیطی مناسب، شرایط کار و فعالیت را برای شرکت­‌های کوچک و متوسط و جذب شرکت­‌های بین­‌المللی مبتنی بر فناوری را فراهم نمایند.

در تعریفی دیگر در مورد پارک فناوری آمده است:
پارک فناوری واحدی است که:

  • با مؤسسات آموزشی و پژوهشی در ارتباط است.
  • زیرساخت‌­ها و خدمات پشتیبانی، خصوصاً مستغلات و فضا­های اداری را برای واحد­های تجاری فراهم می­‌نماید.
  • وظیفه انتقال فناوری را بر عهده دارد.
  • وظیفه توسعه فناوری را بر عهده دارد.

 

نام‌ها و اصطلاحات پارک فناوری:

در ایالات‌متحده نام‌­های؛ پارک فناوری، پارک تحقیقاتی یا پارک تحقیقات فناوری به کار می‌­رود، اما در بریتانیا و برخی از کشور­های اروپایی اصطلاح پارک علمی رایج­‌تر است. در فرانسه نیز عبارت قطب فناوری بسیار کاربرد دارد. از اصطلاح پارک فناوری درواقع برای توصیف سطح متنوعی از فعالیت‌ها در یک منطقه خاص جهت تحریک توسعه کارآفرینی شرکت­‌های کوچک و متوسط دانش­ محور در یک کشور استفاده می­‌شود.

در ابتدا مقوله پارک فناوری تعریف بسیار محدودی داشت که تمرکز اصلی آن بر مستغلات پارک بود، و طبق این تعریف دانشگاه‌­ها نوعاً مستغلات، فضا­های اداری یا تجهیزات تحقیقاتی را به واحد­های تجاری اجاره می­‌دهند. گاهی اوقات این ترکیب به شهرک­‌های صنعتی یا محل تجمع شرکت‌­ها شباهت می­‌یابد.

امروزه این مقوله توسعه‌یافته است تا محدوده وسیع­‌تری از فعالیت­‌ها شامل توسعه اقتصادی و انتقال فناوری را دربر بگیرد. اما اصطلاحات مترادف با پارک فناوری عبارت‌اند از: پارک تجاری، پارک رایانه­ای، پارک فناوری پیشرفته، پارک صنعتی، مرکز نوآوری، پارک تحقیق و توسعه، پارک تحقیقاتی، پارک تحقیقات و فناوری، پارک علمی و فناوری، شهرک علمی، پارک علمی، مرکز رشد فناوری، قطب فناوری و شهرک فناوری.
جایگاه پارک علم و فناوری:

عدم تکمیل زنجیره ساختاری صنعت و دانشگاه، یکی از موانع توسعه علمی و اقتصادی کشور­هاست. این امر موجب پیدایش شهرک­‌ها و پارک‌­های علم و فناوری از ابتدا دهه 1950 و 1960 در آمریکا و پس‌ازآن در دیگر کشور­های جهان گردید که در ابعاد مختلف و با طیف گسترده­ای از شرح وظایف به‌عنوان حلقه­ای از زنجیره اقتصاد مبتنی بر فناوری توسعه یافتند.

این پارک‌ها امروزه نیز در سراسر جهان وجود دارند و تعدادشان روزبه‌روز در حال افزایش است. پارک­‌های علمی، تحقیقاتی و فناوری نقش بسیار عمده‌­ای در پیشبرد اقتصاد جهان ایفا می­‌کنند. پارک‌­های علم و فناوری علاوه بر ایجاد زمینه فعالیت شرکت‌­های کوچک و متوسط دانش­محور و کارآفرین در یک محیط اقتصادی، بستر لازم را جهت انتقال و توسعه فناوری، تولید با ارزش­افزوده مطلوب، جذب سرمایه‌­گذاری خارجی و ورود کار­آفرینان و واحد­های صنعتی به بازار­های جهانی را فراهم می­‌نمایند.

پارک‌­ علم و فناوری:

  • یک‌نهاد اجتماعی و حلقه­ای از زنجیره توسعه اقتصادی مبتنی بر فناوری است.
  • راهبردی هماهنگ برای توسعه ملی یا منطقه­ ای می‌باشد.
  • شکل­گیری و توسعه بسیاری از پدیده­های نوظهور فناورانه را بسترسازی می‌کند.
  • نقشی محوری در توسعه اقتصادی کشور­ها دارد.
  • توسعه نوآوری­‌های دانش­محور را از طریق مؤسسات کوچک و متوسط سبب‌ساز می‌شود.

 

پارک علم و فناوری سنگاپور (SSP) که درواقع میزبان ۳۵۰ سازمان و شرکت دولتی و خصوصی این کشور در زمینه فناوری بوده و یک هاب بین­المللی در این عرصه به شمار می­رود.

 

اهداف پارک فناوری:

ازجمله اهداف ایجاد پارک­­‌های فناوری، افزایش نوآوری تکنولوژیک، توسعه اقتصادی و اشتغال­­‌زایی متخصصان است و بسیاری از سیاست­گذاران از پارک‌­های فناوری به‌عنوان بخشی از یک راهبرد اندیشمندانه و هماهنگ برای توسعه ملی یا منطقه­‌ای نام می­‌برند. اگر­چه هر شهر یا کشوری ممکن است دلایل متفاوتی برای ایجاد پارک­‌های فناوری داشته باشد، ولی عموماً هدف اولیه از تشکیل یک پارک فناوری افزایش تعداد شرکت­‌های کوچک و متوسط دانش‌­محور است تا در یک محیط اقتصادی به فعالیت بپردازند. از این شرکت­‌ها به‌عنوان پشتوانه بخش خصوصی برای کمک به تنوع اقتصادی نام‌برده می­‌شود. هم‌چنین، کشور­های درحال‌توسعه که تجربه چندانی در زمینه فناوری ندارند، ممکن است از پارک­‌های فناوری جهت جذب سرمایه­‌گذاری خارجی برای ایجاد شغل و همچنین افزایش درآمد­های مالیاتی استفاده کنند.

 

ویژگی­‌های اصلی پارک­‌های علمی و فناوری:

  • مضمون اصلی فعالیت این پارک­‌ها، پژوهش و توسعه در زمینه فناوری­های سطح بالاست و تأکید اصلی روی پژوهش­هایی است که در جهت “توسعه” یک سازمان کاربرد دارد. در این پارک­ها تولید انبوه جایی ندارد و صنایع بزرگ در آنجا تأسیس نمی­‌شوند.
  • پژوهش در این پارک­ها در راستای رفع نیاز­های صنایع مشخص انجام می­‌شود. یعنی در این پارک­ها پژوهش نمی‌­کنند که مثلاً به فرمول­های خاص فیزیک، شیمی، یا ریاضیات دست یابند. بلکه پژوهش می­‌شود تا مشکل خاص و یا تنگنا­­های علمی یک صنعت خاص را حل کنند. به‌بیان‌دیگر، فعالیت­های درونی این مجتمع­ها به‌طور مشخص رنگ تکنولوژیک و بازار دارد تا رنگ آکادمیک.
  • صنایعی که در این پارک­ها تأسیس می­‌شوند، صنایع سبک و تکنولوژیک هستند. این صنایع، ارزش‌افزوده بالایی را تولید کرده و درعین‌حال فاقد سروصدا و آلودگی بوده و به محیط‌­زیست، آسیب نمی­‌رسانند.
  • این مجتمع­ ها محل تمرکز مجموعه­ای از فعالیت­های به‌هم‌پیوسته‌اند. یعنی فعالیت­های درون این پارک­ها (مجتمع­ها) باهم رابطه تنگاتنگ دارند و در صورت لزوم می­‌توانند به یکدیگر خوراک علمی و پژوهشی بدهند.
  • فضای این مجتمع­ها، پارک ‌مانند است و محوطه آن­ها بسیار زیبا، ساختمان­ها معمولاً با ارتفاع کم و مجهز به انواع امکانات تفریحی و خدماتی می­‌باشد. تراکم ساختمان­ها نیز کم است.
  • این مجتمع‌­ها غالباً در ارتباط و با همکاری مستقیم یک یا چند دانشگاه یا موسسه فن­آوری و سرمایه‌­گذاری مشترک آن­ها تأسیس می­‌شوند. البته به­جای دانشگاه، یک مؤسسه تحقیقاتی بسیار مهم هم می­‌تواند این نقش را ایفا کند. به­علاوه دولت­های محلی و بخش خصوصی نیز جزو صاحبان اصلی این پارک‌های علمی هستند. بنابراین مدیریت این پارک­‌ها، به اقتضای ترکیب، بین بخش دولتی، خصوصی و دانشگاهی مشترک است .
  • بخش عمده­ای از واحد­های فعال در پارک­ها معمولاً کوچک و نو­­بنیادند و صاحبان آن­ها را پژوهشگران تشکیل می­‌دهند. البته بسیار اتفاق می­‌افتد که شرکت­هایی همانند آی. بی‌.ام و سونی هم شعبه تحقیق و توسعه خود را به این پارک­ها منتقل کنند.
  • از جنبه جمعیتی (دموگرافیکی) افرادی که در این پارک­ها کار می‌­کنند افراد متخصص و ماهری هستند (نظیر مهندسان، دانشمندان، پزشکان و کارشناسان تحقیق و توسعه) که عمدتاً در مشاغل تکنیکی، پژوهشی و مدیریتی ممتاز به کار مشغول­اند.

و

تصویری از پارک علم و فناوری دایدو کره جنوبی

 

منابع

مجموعه‌ای از مقالات و نشریات تخصصی

پژوهشگر

شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت MBA

نویسنده : شادی لطیفیان / دانشجوی کارشناسی ارشد MBA

 

کارآفرینی و نظریه بازی­ها

کارآفرینی و نظریه بازی­ها

 

امروزه رویکرد جدیدی در علوم روز دنیا شکل گرفته است که در آن ” تلفیق دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده و یا معضل اجتماعی چند وجهی” مورد توجه قرار گرفته است. به این رویکرد نو، میان رشته ای (Interdisciplinary) گفته می­شود و اشاره به حوزه­های نوین در دانش بشر دارد و بیش از یک زمینه محض دانشی را مورد مطالعه قرار می­دهد. فعالیت­های علمی میان رشته ای زمانی معنا پیدا می­کند که شناخت و فهم علمی و دقیق مسئله ای پیچیده یا ناشناخته که از ظرفیت دانش یک رشته و یا تخصص خارج است، هدف باشد.

برای استفاده از این رویکرد جدید علمی، باید به روشهای مختلف مدلسازی در برقراری ارتباط بین رشته­های مختلف علمی و زبان مشترک بین آنها دسترسی و تسلط پیدا کنیم. در کشورهای در حال توسعه یکی از بزرگترین ضعف­های علمی برای برقراری ارتباط میان رشته­های مختلف، نداشتن تسط کامل و جامع درباره مدل­سازی است. زیرا مدل­سازی زبان مشترک بین علوم است. مدل­های مادی، ذهنی، تشریحی و ریاضی از انواع روش­های مدل­سازی هستند که در آنها مدل ریاضی با توجه به استفاده از زبان منطق و ریاضی، برقراری ارتباط درست بین تعداد زیادی از فاکتورهای سیستم و قدرت تجزیه و تحلیل بالا یکی از دقیق­ترین روشهای مدلسازی در علوم مختلف است.

نظریه بازی یک روش جدید و پر کاربرد در علوم مختلف است که به تحلیل روش­های همکاری یا رقابت بین موجودات منطقی و هوشمند می­پردازد. نظریه بازی تلاش می­کند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک را بررسی کند. در واقع می­توان گفت مطلوبیت، سود، درآمد، رفاه و هر آنچه فرد بازیکن به دنبال آن است، نه تنها متاثر از تلاش و تصمیم خود اوست بلکه تحت تاثیر تلاش و تصمیم طرف دیگر نیز قرار دارد. نظریه بازی به چهار دسته نظریه بازی کلاسیک، تکراری، تکاملی و نظریه گراف تکاملی تقسیم می­شوند. متخصصین مدلسازی با توجه به اطلاعات پایه­ ای و دقیقی که از ادبیات سیستم و افراد خبره بدست می­آورند، صورت مسئله و فرضیه­ های دینامیکی را برای سیستم طراحی می­کنند و در چرخه مدلسازی مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهند. پروسه مدلسازی با بررسی بازخوردهای چرخه تکرار می­شود تا جایی که خروجی به دنیای واقعی نزدیک باشد. آینده سیستم هدف را پیش بینی می­کنند، ناحیه بحرانی و ریسک­ پذیر مشخص شده و در نهایت برای بهینه­ سازی سیستم استراتژی­های راهبردی ارائه می­شود.

از نظریه بازی می‌توان برای درک مجموعه بزرگی از رفتارهای اقتصادی مانند نوسانات شاخص سهام در بورس اوراق بهادار، افت و خیز بهای کالاها در بازار مصرف کنندگان، تحلیل پدیده­ های گوناگون اقتصادی و تجاری نظیر پیروزی در یک مزایده، معامله، دادوستد و شرکت در یک مناقصه استفاده نمود. کاربرد نظریه بازی در شاخه­ های مختلف علوم اجتماعی مانند سیاست (تحلیل­ های بروس بوئنو دمیسکیتا)، جامعه­ شناسی و حتی روانشناسی در حال گسترش است. همچنین این نظریه در توصیف و تحلیل بسیاری از رفتارها در فلسفه و اخلاق نیز ظاهر شده است.

با توجه به اینکه در تعریف کارافرینی دیدگاه ­های مختلفی وجود دارد و درک کامل مفهوم و موضوع “کارافرینی” نیازمند اطلاع و استفاده از دیدگاه­ های بین رشته ای می­باشد، اگر مدلسازی ریاضی و نظریه بازی وارد این رشته شود می­تواند افق­های جدیدی از علم را برای ما روشن کند.

اکوسیستم کسب و کار

اکوسیستم کسب­ وکار سطح بالایی از همکاری، هم افزائی و مشارکت در فضای اقتصادی و کسب­ وکار را مدنظر قرار می­دهد. به دلیل اینکه یکی از اصلی­ترین شرایط بکارگیری این نظریه در تحلیل محیط­های رقابتی و وفاداری عوامل تعامل در رعایت منطق ریاضی است، پس می­توان تمام روابط بین اجزای اکوسیستم کسب­ وکار و کارافرینی را با استراتژی­ها و بازی­های این نظریه بررسی کرد. از طرفی با توجه به اینکه نظریه بازی به طور گسترده به عنوان ابزاری برای تصمیم­ گیری­ های سیستماتیک، مسائل استراتژیک و راهبردی و رفتارهای اقتصادی به طور خاص تاثیرگذار است پس می­توان محیط­ های کسب­ وکار را با نظریه بازی مدلسازی کرد.

از آنجایی که پیشرفت­های زیادی از نظریه بازی­ها در مطالعه بر روی سیستم­های زیستی صورت گرفته است و اکوسیستم زیستی و اکوسیستم کسب و کار در تعامل و تعادل با یکدیگر و فضای محیطی شان مشابه هستند و با یکدیگر مقایسه می­شوند پس می­توان این اکوسیستم­ها را با ابزار نظریه بازی مدل­سازی کرد.

با ابزار این نظریه می­توانیم بررسی کنیم در یک اکوسیستم سالم چه بازی­هایی بین اجزاء آن برقرار است. چه استراتژی­هایی باعث حفظ تعادل اکوسیستم می­شود و چه استراتژی­هایی اکوسیستم را به ناحیه بحرانی بازی پیش می­برد. هم‌چنین، می­توان بررسی کرد که چگونه سیستم به سمت مرز نابودی پیش می­رود. تحت چه شرایطی رهبران کسب و کار فارغ از سازمان مربوطه برای پیشرفت اکوسیستم با هم رقابت برد – برد دارند. کدام یک از شرایط بروزرسانی نظریه گراف تکاملی باعث رقابت سالم بین اجزاء اکوسیستم می­شوند. برای تکامل و توسعه کارآفرینی بهترین جهش و استراتژی شایسته کدام است و چگونه باید استراتژی تکاملی پایا (ESS) را در محیط کسب و کار و برای توسعه کارافرینی تعریف کرد.

 

نویسنده : زهرا فرهاد توسکی / پژوهشگر و مدرس دانشگاه

فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

دکتر سید ابراهیم موسوی

 

یکی از اهداف اصلی نشریه دانشگاه کارآفرین معرفی کار‌آفرینان دانشگاهی این مرز و بوم می‌باشد، تا اساتید و دانشجویان بیش از پیش با پتانسیل هسته آکادمیک کشور عزیزمان آشنا شوند. لذا در این شماره قصد داریم با معرفی سید ابراهیم موسوی این مهم را ادامه دهیم که به بیان بسیاری، ایشان را به نوعی پدر کارآفرینی استان هرمزگان می‌دانند. در این مصاحبه سعی شده با سوال و جواب‌هایی مختصر و مفید ضمن صرفه‌جویی در زمان شما خواننده گرامی، زیر و بم افکار این کارآفرین را با شما در میان بگذاریم، باشد که نقطه شروعی باشد برای اینکه شما هم بدانید که اگر بخواهید قطعاً می‌توانید.

در ذیل می‌توان به برخی از سوابق علمی، پژوهشی و اجرایی ایشان اشاره نمود:

 

  • دانشجوی دکتری کارآفرینی گرایش آموزش عالی
  • رییس دانشگاه علمی کاربردی میناب
  • رییس سابق شورای شهر میناب در استان هرمزگان
  • دبیر سابق آموزش و پرورش استان هرمزگان
  • مدرس کار‌آفرینی
  • سرمایه‌گذار و موسس پروژه عظیم دهکده کارآفرینی هرمزگان
  • مشاور بسیاری از نهادهای دولتی و کسب‌وکارهای خصوصی در استان هرمزگان

 

از چند سالگی وارد عرصه کسب و کار شدید؟

از حدود 7 سالگی و دوره دبستان وارد کسب و کار‌های کوچک روستایی مانند فروش خرما یا لیمو که از محصولات عمده روستا بود، به قصد کمک به پدر که ایشان عامل اصلی ایجاد دیدگاه روی‌آوردن به کسب و کار حلال در بنده بودند، شدم. یاد گرفتم در گرمای سوزان تابستان و دمای 40 الی 50 درجه کار کنم و لیمو و خرما را برای عرضه به بازار جمع‌آوری کنم و این جرقه‌ای بود برای ایجاد تفکر داشتن کسب و کاری مستقل در بنده.

 

آیا تا به حال کارمند بودید؟

بلی کارمند که شدم، 3 تا 4 بار کارمند شدم، از کار‌هایی دولتی زود فاصله می‌گرفتم، هم علاقه‌ای به پشت میز‌نشینی نداشتم، هم اینکه احساس می‌کردم در فضای بیرون بیشتر می‌توانم مفید باشم، بیشتر ترجیح می‌دادم به جای اینکه حقوق بگیرم تلاش کنم تا حقوق بدهم، به جای اینکه به فکر یک حقوق برای خودم باشم، به فکر دادن 40 تا 50 حقوق برای دیگران بودم. زمانی که دیپلم گرفتم مدتی در شهرداری میناب و در دفتر‌فنی کار می‌کردم چون رشته دوره دبیرستانم ریاضی فیزیک بود و همراه مهندسین کار نقشه‌کشی، نقشه‌برداری، محاسبات و . . . را یاد گرفتیم و بعد از ظهر‌ها هم به همراه یکی از مهندسین در دفتر‌فنی خصوصی کار می‌کردیم و به نوعی کار مهندسی عمران را در این مدت به طور کامل یاد گرفتم. در زمان تحصیل در دانشگاه در رشته مهدسی صنایع در اوایل دهه 70 و در حین آن به واسطه تجربه‌کار در شهرداری در دفتر‌فنی سازمان برنامه بودجه سابق به صورت کار ساعتی و کار اصلاح نقشه‌های هوایی استان هرمزگان را انجام می‌دادم. یک سال هم در بخش صنایع روستایی سازمان جهاد کشاورزی بودم و مرتبط به تحصیلات دوره کارشناسی کار ‌کردم و بعد مدتی در بخش آمار سازمان برنامه بودجه مشغول به کار شدم و بعد به خدمت سربازی رفتم و بعد از آن در سال 77 اولین کار رسمی را شروع کردم.

 

اولین کار مستقل شما چه بود؟ در حال حاضر بزرگترین پروژه شما چیست؟

در سال 1377 یک فروشگاه گیاهان دارویی را در میناب با توجه به نیاز مبرم بازار تاسیس کردم و البته علاقه و بستر مناسب این کار که از سوی خانواده پدری در این حوزه وجود داشت و کار عطاری و گیاهان دارویی را از پدر‌بزرگ فقیدم یاد گرفته بودم و به همین دلیل مصمم پا به این عرصه گذاشتم و بسیار موفق شدم و نتیجه شروع این کار در سال 77 این شد که حدود 30 نفر از اقوام دارند به صورت مستقیم یا غیر‌مستقیم کسب روزی می‌کنند که حدود 5 فروشگاه در میناب در این حوزه توسط خانواده نزدیک ما اداره می‌شود.

در سال 78 اولین مرکز آموزش رایانه را در شهرستان میناب راه‌اندازی کردم که در آستانه سال2000 میلادی بود. اولین شرکت تجهیزات رایانه را در میناب راه‌اندازی کردم که نتیجه این کار آموزش حدود 2500 نفر در سطح اپراتوری رایانه و مهارت‌های ICDL بود که تا سال 1384 این آموزشگاه را اداره می‌کردم، البته به طور همزمان در سال 1378 در اداره کار هم مشغول به کار بودم (به صورت پیمانی) و در سال 1380 استعفا دادم. در سال 1380 جذب شرکت تاید‌واتر هرمزگان شدم و 1 سال با این شرکت همکاری داشتم و از سال 1384 کلنگ راه‌اندازی مرکز علمی کاربردی شهر میناب را زدم.

جرقه تاسیس این مرکز از سال 1382 ایجاد شد و افق آن در دوره تحصیل توسط جناب آقای دکتر توفیق (معاون فعلی پژوهشی وزارت صنعت، معدن و تجارت) ایجاد شد و موفق شدم در سال 1387 مجوز این مرکز را اخذ کنم و افتخار می‌کنم که تا به حال حدود 2000 نفر در مقاطع کاردانی و کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند (در چهار گروه صنعت، فرهنگی، مدیریت و خدمات کشاورزی) و در حال حاضر حدود 1000 نفر دانشجو داریم و خوشبختانه از سال 1389 به فکر اشتغال دانشجویان بعد از فارغ‌التحصیلی بودیم و ایجاد بستر مناسب راه‌اندازی کسب و کار توسط فارغ‌التحصیلان برای پاسخ به نیاز‌های منطقه‌ای و استانی، دغدغه ذهنی من در 24 ساعت شبانه روز بود، در همین‌حال روی برنامه پنجم مطالعه می‌کردم که برخوردم به بحث احداث دهکده‌های کارآفرینی که متاسفانه متولی آن در قانون به طور دقیق مشخص نبود، به هر حال مشغول به کار شدم و اساسنامه‌ای برای احداث دهکده کارآفرینی تدوین کردم و اولین مدل دهکده کارآفرینی را در شهرستان میناب در سال 1389 را آغاز کردم و موفق شدم در سال 1390 مجوز‌های لازم را اخذ کنم و در اردیبهشت 90 پروژه کلنگ خورد و در حال حاضر پروژه در حدود 80 درصد پیشرفت فیزیکی دارد و علت عقب بودن هم بروکراسی نا‌کار‌آمد اداری و نظام بانکی بوده است، و مانع‌تراشی در عرصه کارآفرینی که در جامعه ما وجود دارد. این پروژه افق روشنی را برای فارغ‌التحصیلان مرکز علمی کاربردی میناب دارد.

این پروژه طوری طراحی شده که در 4 گروه آموزشی ما یعنی، صنعت، کشاورزی، مدیریت و فرهنگ برای فارغ‌التحصلان چشم‌انداز اشتغال تعریف کرده است. این پروژه 4 فاز دارد که فاز 1 در حوزه کشاورزی امسال به بهره‌برداری می‌رسد (با توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل منطقه) که شامل بسته‌بندی خرما، و محصولات کشاورزی، زرراعی، شیلاتی و همچنین سردخانه‌های بالای صفر نگهداری محصولات کشاورزی که پوشش دهنده ضعف عمده در نگهداری محصولات است که متاسفانه در گذشته و حال کشاورزان در فصل برداشت محصولات را به قیمت بسیار ارزان به بازار داده و می‌دهند و امکان عرضه در سایر ایام سال وجود نداشت. در بخش کشاورزی تاکید ما بر روی بسته‌بندی محصولات با فناوری‌نوین و همچنین تولید محصولات سالم هست. در فاز اول 20 هکتار زمین در نظر گرفتیم تا جهت تولید در بخش کشاورزی و بسته‌بندی مناسب در بخش صنعت استفاده کنیم.

در حوزه خودرو بخش فنی شامل مکانیک خودرو، جوشکاری صنعتی، بحث معماری داخلی ساختمان، نقشه‌کشی صنعتی و همچنین بخش انفورماتیک از عناصر بخش صنعت ما هستند که به لطف خدا ما دانشجویان زیادی که همگی دارای توانمندی اجرایی هستند تربیت کردیم که در حال حاضر هم بسیاری از آن‌ها مشغول به کار هستند. در بخش دامپروی نیز پرورش شتر مرغ، مرغ محلی و مرغ‌های تخم‌گذار محلی، از برنامه‌های ما خواهد بود. در حوزه مدیریت و فرهنگ نیز می‌توان به بحث گردشگری روستایی و دوره‌های آموزشی مربوط به آن اشاره نمود، ضمناً در این حوزه ما صنایع دستی را نیز در اولویت‌های برنامه خود داریم. شهر میناب شهر فرهنگ، تئاتر و سینما است که با توجه به وجود رشته فرهنگ در دانشگاه میناب، توسعه هنری شهرستان با رویکرد موسیقی و تئاتر است (هم در بحث آموزشی و در حوزه اشتغال). در حال حاضر شهر میناب سینما ندارد اما به همت مدیران ارشاد شهرستان سالن این اداره در اختیار فیلم دوستان و علاقه‌مندان به هنر قرار گرفته و این را نیز بگویم بازیگران بزرگی از میناب پا به عرصه سینما گذاشتند که در میان آن‌ها می‌توانم به دوست و همکلاسی عزیزم جناب آقای کورش زارعی اشاره کنم که در فیلم یوسف پیامبر، نقش برادر حضرت یوسف را در زمان عزیزی مصر به عهده داشتند.

شایان ذکر است ما در دل این دهکده یک پژوهشکده کارآفرینی خواهیم داشت که در آن از وجود اساتید برجسته و فارغ‌التحصیلان رشته کارآفرینی استفاده خواهد شد تا منبع تغذیه این دهکده از طریق راه‌اندازی و تقویت مرکز رشد، مرکز تحقیق و توسعه و همچنین تقویت هسته آکادمیک دانشگاه علمی‌کاربردی میناب شود. نکته قابل توجه اینجاست که این رویکرد باعث افزایش جذب دانشجویان مرکز ما نیز شد. اگر فقط 20 درصد مسئولین توجه و پشتیبانی بیشتری از رویکرد و فعالیت‌های ما داشته باشند ما بهبود 100 درصدی در عملکرد خود خواهیم داشت. ضمناً جا دارد گله‌ای از مسئولین داشته باشم که هنگام اخذ تسهیلات یا . . . به خاطر عدم نگرش صحیح به کارآفرینی با سنگ‌اندازی در امور واقعاً سرعت ما را کم کرده و می‌کنند و بنده این مشکل را همه‌جا بیان کردم، کارمندان، کارشناسان و مدیران متاسفانه درک صحیحی از نقش یک کارآفرین در رشد و توسعه اقتصادی و رفاه مردم کشور ندارند، که این رفتار و عملکرد علاوه بر صدمه به کار‌آفرینان و صدمه به رشد کشور، به آینده فرزندان این سرزمین نیز ضرر وارد می‌کند.

بنده به جای اینکه بروم در تهران یا بندرعباس کسب و کار ایجاد کنم و زود‌تر هم به سود برسم، تصمیم گرفتم این کار را در روستا انجام دهم، در قانون برنامه پنجم توسعه گفته شده بود که کسانی که در روستا دست به این‌گونه فعالیت‌ها بزنند 50 درصد از سرمایه‌گذاری باید به صورت بلا‌عوض توسط دولت انجام شود اما متاسفانه این مهم اتفاق نیفتاد و علاوه بر آن با نا‌مهربانی مسئولین نیز مواجه بودیم. متاسفانه در هرمزگان و میناب بیشتر خانواده‌ها دوست دارند فرزندانشان جذب مشاغل دولتی شوند و اصلاً با فرآیند راه‌اندازی کسب و کار مستقل آشنایی ندارند. بسیاری از دانشجویان با قوانین نظام‌صنفی، با فرآیند اخذ تسهیلات بانکی و . . . آشنایی ندارند که ما در دهکده کارآفرینی ظرفیت آموزش در این حوزه‌ها را فراهم کرده‌ایم.

یک مرکز خلاقیت و آموزش کارآفرینی در این دهکده پیش‌بینی شده است. که حتی فردی بی‌سواد هم اگر به ما جهت راه‌اندازی کسب و کار رجوع کرد، ما نگرش، دانش و تجربه لازم را به او بدهیم. ضمناً این را نیز به جرات بگویم که بیش از 70 درصد فارغ‌التحصیلان ما با توجه به مشاوره‌‌های کارآفرینی صورت گرفته در حال حاضر مشغول به کار هستند و این ادعا قابل راستی‌آزمایی است و این را با قاطعیت می‌گویم که بعد از اتمام فاز‌های دهکده، 100 درصد دانشجویان جویای کار ما می‌توانند، به هدف کسب‌وکار خود نایل شوند. اما این نیازمند نهادینه‌کردن فرهنگ کارآفرینی در تمام سطوح جامعه است. ضمن اینکه نیازمند به تامین مالی است، نه سنگ‌اندازی بانک‌ها در اعطای تسهیلات، من به خاطر حس تعلق و وابستگی از کار دهکده عقب‌نشینی نکردم اما با مشکلات زیادی در این عرصه روبرو شدم که این سنگ‌اندازی‌ها در واقع سرعت‌گیر‌هایی بر سر راه رشد و توسعه اقتصادی استان و به تبع آن کشور خواهد بود، اما من با ایمان، خود را وقف آموزش، کسب و‌کار و کارآفرینی استان و جامعه کردم و هیچ نگرانی ندارم، اما از مسئولین محترم می‌خواهم که تشریف بیاورند و بررسی کنند که ما در روستایی با این نرخ جمعیت چه کاری را کلنگ زدیم، روستایی که دارای چشم‌انداز استراتژیک روشنی است، چه کسی به ما کمک کرد؟

کسی برای بازدید از این پروژه آیا تا به حال آمده است؟ بعد از کلنگ زنی در سال 90 همه رفتند و ما را تنها گذاشتند، 6 سال است که به خاطر دریافت 3 میلیارد تومان تسهیلات، پروژه با کندی پیش رفته، البته2 میلیارد هم خودم سرمایه‌گذاری کردم، خواهش دارم از مسئولین که توجه به کارآفرینان را بیشتر کنند. شاید این مهم نیاز به آموزش کارآفرینی در تمام نهاد‌ها و سازمان‌ها داشته باشد تا به صورت فراگیر آموزش کارآفرینی انجام شود، شاید بهتر باشد آموزش فرهنگ کارآفرینی جزو رئوس دوره‌های ضمن خدمت باشد، که البته اولین برداشت برای خود سازمان خواهد بود تا در اداره بهتر و همچنین کارآفرینی سازمانی قدم‌های محکمی را بر دارد و از نتایج آن منتفع شود، ضمن اینکه ما باید از طریق مراکز رشد و واحد‌های تحقیق و توسعه به بحث تجاری‌سازی تحقیقات دانشگاهی در صنعت بپردازیم، چیزی که متاسفانه غافل هستیم، بنده با توجه به تحقیقاتم در حال اجرای این مدل در شهر خود هستم.

 

شعار دهکده کارآفرینی ما این است که دهکده کارآفرینی نماد اقتصاد مقاومتی

تمام موادی که در این دهکده مورد استفاده قرار خواهد گرفت همگی ساخت داخل و به بیانی بهتر منطقه‌ای خواهد بود، تا در عمل از تولید داخلی حمایت داشته باشیم، به دنبال تولید محصولات لوکس نیستیم و بیشتر به دنبال کیفیت ایرانی هستیم و برند ما نیز دهکده کارآفرینی شهرستان میناب می‌باشد،  هدف اصلی ما تبدیل علم و پزوهش خلق ارزش و تولید ثروت خواهد بود.

 

در حال حاضر چند کسب و کار را به صورت همزمان اداره می‌کنید؟

در حال حاضر یک مرکز مشاوره کارآفرینی، مرکز علمی کاربردی میناب، دهکده کارآفرینی، مرکز آموزش راه‌دور برای دانش آموزان دبیرستان، مرکز نوآوری که اخیراً فعال شده، مرکز آموزش رایانه که هنوز فعالیت دارد و هر کاری که کسب و کار حلال باشد ما انجام می‌دهیم.

 

چند خواهر و برادر هستید و چند نفر آنها کارآفرین هستند؟

من خودم به این باور نرسیدم که کارآفرین هستم یا خیر! ما در مسیر کارآفرینی هستیم. 5 خواهر و برادر هستیم و هیچ‌کدام کارمند دولت نیستیم و همگی کسب و کار مستقل و آزاد داریم و به نوعی زیر چتر تفکر خودم کسب و کار ایجاد کردند و به آن‌ها همیشه مشاوره دادم و در بخش‌های نظیر فرهنگی، کشاورزی، آموزشی ، صنایع دستی و  . . . فعالیت می‌کنند.

 

آیا از وضع موجود زندگی خود پشیمان هستید؟ دوست داشتید کارمند بودید و زندگی آرام‌تری می‌داشتید؟

من کاری را انجام می‌دهم که قلباً به آن اعتقاد دارم، من تا سال 93 کارمند آموزش پرورش بودم و شاید برای خیلی‌ها آرزو بوده، اما من به علت مشغله زیاد از این کار استعفا دادم، از اینکه این مسیر را انتخاب کردم به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، فقط از نامهربانی‌هایی که بر سر مسیر کارآفرینی و ایجاد کسب و کار برای جوانان،  توسط مسئولین شهری و استانی ایجاد می‌شود گلایه‌مندم. و‌گرنه از انتخاب این مسیر به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، عاشق این مسیر هستم و همیشه سر کلاس درس کارآفرینی به دانشجویان می‌گویم، که افتخار می‌کنم که بالای درخت رفتم و محصول چیدم و بردم و به بازار فروختم و خار لیمو و خرما در دست و سر و پیشانی من رفته و در گرما، سخت کار کردیم و سختی‌های آن دوره قطعاً سخت‌تر از این دوره بوده است. البته، سختی عرصه کسب و کار بسیار شیرین است.

 

افق کارآفرینی استان هرمزگان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

استان هرمزگان به نام پایتخت اقتصادی کشور نام‌گذاری شده است، اما چه انتظاری از این پایتخت باید داشته باشیم؟ اما همه شاخص‌ها باید بر‌اساس یک پایتخت اقتصادی واقعی تعریف شود، این نهاده‌ها باید به گونه‌ای تولید‌کننده ثروت باشد که این نام برازنده فعالیت‌ها باشد نه فقط یک شعار! وقتی می‌بینیم بانک‌های ما اختیار اعطای تسهیلات بالای یک میلیارد را ندارند و بیش از آن باید توسط تهران مصوب شود، آیا با این شرایط می‌توان گفت که این استان پایتخت اقتصادی است؟ استانی که واقعا همه چیز دارد، از معدن تا کشاورزی، از شیلات تا سرمایه ‌انسانی سخت‌کوش، از گردشگری تا همه چیز پس چرا ما هنوز به آرزوی این پایتخت اقتصادی نرسیدیم؟ چرا؟ چون ترکیب بهینه‌ای از این عوامل شکل نگرفته، لذا باز هم نقش آموزش و توانمد‌سازی است، تا وقتی مثلث موفقیت شکل نگیرد اتفاق مثبتی نخواهد افتاد:

 

کارآفرینی

دانایی                توانایی

 

پله‌های اصلی کارآفرینی، دانایی و توانایی است که ما در دهکده کارآفرینی بر اساس همین مدل پیش می‌رویم، تا منحنی عمر کسب‌وکار را تداوم ببخشیم. استان هرمزگان در عرصه صنعت و خدمات دارای ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل زیادی است که نیاز به ترکییب بهینه دارد و خلا  اصلی، توانمند‌سازی نیروی انسانی در تماس سطوح جامعه این استان است.

 

به امید موفقیت همه کارآفرینان

سید ابراهیم موسوی

خدمت‌گزار مردم عزیز ایران

 

موفقیت در سازمان‌های امروزی؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

موفقیت در سازمان‌های امروزی ؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

ازآنجایی‌که انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند، دارای اندیشه‌های مختلفی می‌باشند. این تفاوت زمانی اهمیت پیدا می‌کند که در اداره سازمان‌ها بتوان از آن کمک گرفت. نیاز سازمان‌های امروزی تنها با مدیریت کردن برطرف نمی‌شود بلکه برای اداره بهتر نیاز به رهبری سازمانی داریم. رهبری سازمانی فرآیند تأثیرگذاری بر پیروان است که بتوان به‌صورت مؤثر افراد را به کارهای مختلف واداشت. در این میان مدیرانی که بتوانند این تأثیرگذاری را در سازمان داشته باشند، رهبر سازمانی محسوب می‌شوند و برای آن سازمان حائز اهمیت می‌شوند.

اما با توجه به تفاوت‌های میان مردان و زنان، الگوهای فکری رهبران و به‌تبع آن سبک‌های رهبری آن‌ها نیز متفاوت خواهد بود. قبل از ورود به بحث سبک‌های رهبری باید دانست زنان و مردان متفاوت فکر می‌کنند، متفاوت نگاه می‌کنند و سرانجام متفاوت رفتار می‌کنند. دلیل این تفاوت را می‌توان در عملکرد نیمکره‌های مغز جستجو کرد. مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل‌شده است. مواردی مانند خلاقیت، تجسم، افکار، قدرت تخیل و حافظه بلندمدت در نیمکره راست مغز اتفاق می‌افتد درحالی‌که جزئیات، تجزیه‌وتحلیل، منطق، حقایق در نیمکره چپ مغز انجام می‌شود. اما آنچه مهم است این است که به دلیل همین تفاوت، عملکرد مردان و زنان نیز متفاوت خواهد بود و این موردی است که برایان راسول و لیزکوک در کتاب”سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد” خود به آن اشاره نموده‌اند. باز بودن دو طرف مغز هنگام تمرکز در زنان و بسته بودن یک‌طرف مغز هنگام تمرکز در مردان عامل تفاوت در عملکرد آن‌هاست. اکنون به تفاوت‌های دیگری نیز اشاره  می‌گردد: مغز یک مرد برای انجام دادن امور سازمان‌دهی می‌شود. در موقعیت‌های سخت و تحت‌فشار یا اضطراب، مغز وی تمایل به انجام کارهایی دارد که هیجان وی را فرونشاند. مغز جنس مذکر برای کار و فعالیت و مغز جنس مؤنث برای ایجاد ارتباط و مناسبات از طریق شنیدن و صحبت کردن ایجادشده است.

مردان تمایل به گفتگوهای خبری راجع به آنچه انجام داده یا کسب کرده‌اند دارند درحالی‌که این امر در مورد زنان به‌صورت خودستایی و مباهات به نظر می‌آید. زنان در گفتگو و همدلی انعطاف بیشتری نسبت به مردان دارند. زنان دوست دارند صحبت کنند و بشنوند و دیگران را در این حس شریک کنند. بنابراین درصد صحبت با تلفن در زنان بیشتر است. به‌صورت کلی مردان رقابت را دوست دارند حتی در شغل باغبانی برای پرورش بزرگ‌ترین محصول وارد رقابت می‌شوند. همچنین بیشتر مردان رقابت را در عرصه‌های سیاسی می‌پسندند.

ادامه …

بر اساس برخی تحقیقات؛ درزمینهٔ ایجاد ابتکار به علت عملکرد متوالی نیمکره‌ها مردان موفق‌تر عمل می‌کنند. زنان در درک تفاوت بین آنچه مردم می‌گویند و آنچه موردنظرشان است بهترند. هم‌چنین، ازنظر یادگیری و درک زبان بدن، زنان موفق‌ترند. زنان کمتر مانع سایرین می‌شوند حتی بیشتر به لطیفه‌های افراد می‌خندند. یا مهارت‌های دیداری جنس مؤنث بسیار گسترده است.

جنس مؤنث می‌تواند اقلام یک اتاق را بهتر از جنس مذکر مجسم کند. او کاملاً به خاطر می‌آورد که در چه روزی مردم چه لباسی به تن داشته‌اند. زنان سخن گفتن را دوست دارند چون احساس خود را به این وسیله منتقل می‌کنند همچنین شنوندگان بهتری هم هستند. به دلیل اینکه مردان فقط از نیمی از مغزشان استفاده می‌کنند مغز آنان در هنگام بمباران جزئیات و احساسات به‌آسانی طغیان می‌کند. او بیشتر به‌تنهایی نیاز دارد تا به مسائل بیندیشد. زنان برعکس دوست دارند در گروه بوده و در مورد مسائل بیشتر مشورت کنند.

مواردی که اشاره شد تنها بخشی از تفاوت‌های میان زنان و مردان است چیزی که مهم است نوع نگاه به اداره سازمان است. الگوهای فکری رهبر که سازنده سبک‌های رهبری می‌باشند، عبارت‌اند از: رابطه مداری- وظیفه مداری، جزءنگرانه-کل‌نگرانه، مربی‌گری، مشارکتی، رقابتی، عمل‌گرایی، فرماندهی و مخاطره پذیری. الگوی فکری رهبری در مردان بیشتر شامل وظیفه مداری، کل‌نگرانه، عمل‌گرایی، رقابتی، مخاطره پذیری و فرماندهی است. درحالی‌که الگوی فکری رهبری در زنان شامل رابطه مداری، جزنگرانه، مشارکتی و مربی‌گری است.

نتیجه آنکه الگوی کامل رهبری، تفکر زنان و مردان را توأمان داراست و نیاز سازمان‌های امروزی استفاده از مدیران تأثیرگذاری است که نقش رهبری سازمان را ایفا می‌کنند.

 

نویسنده :

مریم ادیب زاده

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

کارآفرینی اجتماعی راهی مناسب برای حل معضلات اجتماعی

کارآفرینی اجتماعی راهی مناسب برای حل معضلات اجتماعی

 میزگرد تخصصی در حوزه مسائل اجتماعی؛ با حضور فاطمه موالی‌زاده (مدیرعامل خیریه قلب سفید)، زهرا حسینی (رئیس هیئت‌مدیره خیریه قلب سفید) و دکتر مهدی گل‌سفید علوی (محقق و مدرس دانشگاه)

 

امروزه در گوشه و کنار شهرهای مختلف کشور، بعضاً شاهد تصاویر دل‌خراشی هستیم. تصاویر عده‌ای که از سر ناچاری و بی‌خانمانی گور خواب‌ شدند، کودکانی که بی‌رحمانه در هوای آلوده و نامساعد شهرها در سر چهارراه‌ها  یا در کوره‌های آجرپزی و … تمام سال مشغول کارند، سالمندانی که به خاطر نداشتن پوشش‌هایی بیمه‌ای تکدی‌گری می‌کنند و افرادی که در معابر مختلف شهرها برای درمان بیمار خود با خواهش، درخواست کمک می‌نمایند. در همین راستا، میزگرد تخصصی نشریه دانشگاه کارآفرین، با محوریت معضلات اجتماعی، کودکان کار، نقش مؤسسات خیریه، کارآفرینی و ارزش‌آفرینی اجتماعی، با حضور فاطمه موالی‌زاده (مدیرعامل خیریه قلب سفید)، زهرا حسینی (رئیس هیئت‌مدیره خیریه قلب سفید) و دکتر مهدی گل‌سفید علوی (محقق و مدرس دانشگاه) در محل خیریه قلب سفید برگزار شد که مشروح آن در ادامه آمده است.

گل‌سفید: فکر می‌کنم بهتر باشد ابتدا بحث را با پدیده تغییر آغاز نماییم. تغییر امروز در همه‌ حوزه‌ها وجود دارد. دنیای امروز، دنیای تغییر است. تغییر بر همه وجوه زندگی بشر سایه افکنده است. لذا مهم است که چگونه این تغییر را مدیریت نماییم. این موضوع مختص به یک حوزه خاص نیست. در برابر پدیده تغییر نباید منفعل بود و هم‌چنین نباید همیشه در جهت خلاف تغییر بر سنت‌ها و امور جاری پافشاری و اصرار نمود. آیا راهبردها و اقدامات مؤسسات خیریه و تفکر مددکاری در جامعه ما با توجه به‌شدت پدیده تغییر باید متحول شوند؟

موالی‌زاده: محققان و صاحب‌نظران زیادی از دنیای امروز به‌عنوان عصر عدم تداوم یاد می‌کنند. عصر عدم تداوم بدین معناست که دیگر تجارب و راه‌حل‌های گذشته برای مسائل جاری و آینده جوامع بشری کارگشا نیستند و باید به شیوه‌ای دیگر اندیشید. باید بپذیریم که جامعه و شیوه زندگی و به‌تبع آن معضلات اجتماعی نسبت به ۵۰ سال گذشته تغییرات زیادی کرده است.

متاسفانه این روزها شاهد گسترش معضلات اجتماعی از قبیل ازدیاد کودکان کار، آسیب و خشونت‌های خانگی علیه کودکان، زنان و بعضاً پسران، اعتیاد، فقر، گور خوابی و کارتن‌خوابی، وجود فرزندان بی‌هویت، نوزادان معتاد باوجود بیماری‌های متعدد و … هستیم.

حسینی: بله دقیقاً. مانند کودکان کار که در خیریه آن‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهیم. كودكان كار به كودكانى گفته‌ می‌شود که در كارگاه‌ها، كارخانه‌ها، كوره‌هاى آجرپزى، سر چهارراه‌ها، در منازل با حداقل امکانات و …. مشغول به کار هستند. متأسفانه آمار این کودکان در شهر تهران بسیار بالاست و مشکلات این کودکان و خانواده‌های آن‌ها بسیار فراتر از آن‌ چیزی است که جامعه در مورد آن دیده و شنیده است.

موالی‌زاده: اما این پرسش در اینجا مطرح می‌گردد که آیا مددکاری اجتماعی و مسائل مرتبط با آن همگام با معضلات و چالش‌های نوین رشد کرده است یا خیر؟ آیا ارزیابی کرده‌ایم که وجود این‌همه سمینار، مصاحبه، مقالات مختلف و … به تثبیت جایگاه اجتماعی مددکاری کمک کرده و یا تنها از مرگ مددکاری پیشگیری کرده است؟

چالش اصلی کاستی در محتوا و دانسته‌های مددکاری اجتماعی است که از نیازهای جامعه عقب‌افتاده است. نگاه علم مددکاری نوین به مددکاری اجتماعی به‌عنوان یک‌رشته علمی در توسعه اجتماعی و تغییرات اجتماعی است. یکی از دغدغه‌های مهم مددکاری اجتماعی موضوع عدالت اجتماعی است. هم‌چنین، توجه به حقوق انسانی، مسئولیت اجتماعی، احترام به افراد علی‌رغم تفاوت‌هایی که دارند، مواجهه با معضلات اجتماعی، تقویت روحیه آسیب‌دیدگان و مشاوره صحیح و تخصصی افراد مطرح می‌باشد. باید به مددکاری اجتماعی نگاهی جدید داشته باشیم و با همکاری اساتید، صاحب‌نظران‌، دستگاه‌ها، نهادها، تشکل‌های مرتبط و خیریه‌ها بتوانیم از قابلیت‌های مددکار و ظرفیت‌های موجود جهت درمان و پیشگیری از معضلات اجتماعی استفاده کنیم.

گل‌سفید: علاوه بر این موارد از قدرت رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نباید غافل بود. وجود شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص از نوع مجازی و توجه خاص ایرانیان به این موضوع، به معنای وجود یک ظرفیت و فرصت بسیار ارزشمند است.

حسینی: نکته مهم دیگر ورود بانوان به حوزه مددکاری است. با توجه به گرایش زنان به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و داشتن احساس مادرانه و حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌توان از قابلیت آن‌ها در این زمینه بسیار بهره برد.

گل‌سفید: بر بهره‌مندی از جوانان و ظرفیت جوانان، استفاده از همت و شور جوانانه نیز باید توجه و تأکید داشت.

موالی‌زاده: به نظر می‌رسد خیریه‌ها و تشکل‌های مردم‌نهاد با به‌روز ساختن اطلاعات و رساندن سطح کارآمدی خود به استانداردهای بین‌المللی و بهره‌گیری از مددکاران متخصص و خبره، می‌توانند تأثیر بسزایی در کاهش آمار بزه و ناهنجاری‌های اجتماعی داشته باشند. ضمناً خیریه‌ها می‌توانند با جدی گرفتن بحث آموزش و تربیت صحیح مددکار اجتماعی حلقه ارتباطی باشند میان مددجویان و مددکاران اجتماعی .

حسینی: بله کاملاً موافقم؛ به‌عنوان‌مثال در مورد کودکان کار، نیروهای داوطلب مددکاری و یاوران ابتدا باید آموزش‌های لازم را دریافت کنند تا نحوه صحيح برخورد با كودكان را بدانند. این موضوع در مورد سایر معضلات اجتماعی و سایر جوامع نیازمند کمک و حمایت متفاوت است. مددکاران و یاوران، نیازمند دریافت آموزش‌های تخصصی بر اساس ویژگی‌های خاص گروه‌های متفاوت مددجویان هستند. بحثم را در مورد کودکان کار ادامه می‌دهم؛ مددکاران باید پس از دریافت آموزش، اين كودكان را در سطح شهر شناسایی کرده و به مؤسسات خیریه ازجمله خیریه قلب سفید معرفی نمایند. هم‌چنین، مددکار باید به‌صورت مستمر، از منزل و محل کار کودک بازدید نماید تا بر اساس نياز و اولويت هر خانواده خدمات درمانى، روانشناسى، آموزشى، معيشتى و … به آن‌ها ارائه شود.

متأسفانه شرایط کودکان کار و خانواده‌های آن‌ها به‌گونه‌ای است که به كار كودكان نیاز است. نمی‌توان یک‌باره کار کودکان را قطع کرد. در مرحله اول باید ساعات کار کودک را با حمایت کاهش داد و با آموزش‌هاى لازم آسيب‌های احتمالی را حداقل نمود. در مراحل بعدی باید با ايجاد زمينه رشد و پیشرفت خانواده، نياز به كار كودك را به‌صورت تدريجى از بين برد.

گل‌سفید: اما در حال حاضر خیریه‌های فعال زیادی در سطح کشور وجود دارند. نهادهای زیادی حمایت می‌کنند. خیرین زیادی فعال هستند. اما مشکل هنوز پابرجاست. بیشتر این مؤسسات مدل و فرایند یکسان و مشابهی در جذب مشارکت‌های اجتماعی و حل معضلات اجتماعی دارند. من احساس می‌کنم در اینجا کارآفرینی و تفکر کارآفرینانه راهگشا خواهد بود. کارآفرینی به‌عنوان یک فعالیت شبه اقتصادی نیز می‌تواند مطرح باشد. ما در طول تاریخ کارآفرینان اجتماعی زیادی را داریم. ارزش‌آفرینی اجتماعی و تغییر رفتار یک سیستم (اجتماعی) کار اصلی آن‌هاست. درواقع چطور می‌توان یک خیریه را به‌عنوان یک سیستم از موارد مشابه متفاوت ساخت؟ نوآوری‌های اجتماعی همیشه در کشور ما موردتوجه مردم قرارگرفته است و امری جذاب تلقی شده است.

موالی‌زاده: نوآوری‌های اجتماعی معمولاً ارزش‌آفرینی بالایی دارند. اما شاید هنوز تجلیل کمی در جامعه ما از این موارد می‌شود. یا شناخت کمی وجود دارد و آموزش در این زمینه لازم است. بسیاری از فعالان اجتماعی ما هنوز با این مسائل آشنا نیستند و به کارآفرینی به چشم ایجاد یک فعالیت اقتصادی یا شغل نگاه می‌کنند. البته برخی از فعالان اجتماعی، اکنون نیز به این موارد توجه دارند.

 

نویسنده : دکتر مهدی گلسفید علوی(محقق و مدرس دانش)

 

آیا کارآفرینی یک نوع اعتیاد است؟

آیا کارآفرینی یک نوع اعتیاد است؟

 

در محافل علمی تعیین رابطه میان کارآفرینی و اعتیاد موردبحث است. بر اساس گزارش برخی تحقیقات در کارآفرینان نشانه‌هایی مبنی بر رفتارهای اعتیاد آمیز، همچون افکار وسواسی، دوره‌های انزوا جویانه و هیجانات منفی مشاهده‌شده است. درواقع؛ کارآفرینان همچون افرادی که به قمار یا اینترنت اعتیاددارند، در اثر احساس اجبار به کار و تداوم فعالیت با یک سری پیامدهای منفی روبرو می‌شوند.

در دنیای امروزه، با توجه به گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعات محور، کارآفرینی از اهمیت مضاعفی برخوردار گشته است. در این مرحله، کارآفرینی به‌عنوان یک فعالیت مکمل، نوآورانه، خلاقانه و مدیریتی مطرح می‌شود. هم‌چنین؛ برخی محققان بر مشخصات، ویژگی‌ها و رفتار افراد کارآفرین تأکید می‌کنند که از مهم‌ترین این مشخصات و رفتار می‌توان به ریسک‌پذیری، پذیرش خطر شکست، استقلال‌طلبی، اعمال‌نفوذ بر دیگران، خلاقیت، آینده‌نگری، توانایی تحلیل، سرعت تصمیم‌گیری، سخت‌کوشی، پشتکار جهت رسیدن به اهداف، تشکیل شبکه‌های اجتماعی، اعتمادبه‌نفس بالا، اعتماد به دیگران، شناسایی فرصت‌های نوین و روش‌هایی برای ایجاد و توسعه کارآفرینی و منطقی بودن اشاره کرد.

اما عوامل تقویت‌کننده اعتیاد رفتاری بدین شرح هستند: افکار وسواسی، پیش‌بینی و انجام تشریفات و رفتارهای خاص، خود را زیاد ارزشمند تلقی کردن، افزایش منابع، غفلت (نادیده گرفتن و بی‌خبری از دوستان نزدیک و روابط صمیمی)، احساس گناه، دروغ‌گویی، پنهان‌سازی رفتار خود از دیگران.

با توجه به این الگوهای رفتاری، کارآفرینی می‌تواند به‌نوعی اعتیاد تبدیل شود. برخی از علائم اعتیاد آمیز کارآفرینی شامل احساس اجبار و رویکرد وسواسی نسبت به شغل، نادیده گرفتن دوستان و فرار از تفریحات موردعلاقه، تجربه نشانه‌های انزوا همچون خشم و افسردگی در حین ترک کار، اختصاص زمان بیش‌ازحد به کار در مقایسه با مدت‌زمانی که صرف خانواده و دوستان می‌شود، است. ساختار شخصیتی این افراد مستعد ریسک‌پذیری، اعتیاد به کار و استفاده بیش‌ازحد از اینترنت می‌باشد. هم‌چنین، از واژه اعتیاد برای توصیف وابستگی فیزیولوژیکی، روان‌شناختی و رفتاری استفاده می‌شود که طی آن فرد به یک محرک خاص وابسته می‌شود.

علاوه بر این، اعتیاد به کارآفرینی باعث مواجهه با مشکلات روان‌شناختی می‌شود. بسیاری از کارآفرینان منزوی و گوشه‌گیر هستند. این انزوا و گوشه‌گیری احتمال خطر افسردگی را افزایش می‌دهد. افزون بر این، بسیاری از کارآفرینان ساعت‌های متمادی کار می‌کنند و به همین دلیل فرصت کافی برای رسیدگی به خود ندارند. هم‌چنین؛ تمایل شدید به موفقیت، باعث ایجاد اضطراب در آن‌ها می‌گردد. کارآفرینان باکار بیشتر همه تلاش خود را برای پنهان‌سازی نشانه‌های افسردگی به کار می‌گیرند. این نشانه‌ها معمولاً به‌صورت تنش و استرس قلمداد شده و منجر به وخامت هر چه بیشتر اوضاع می‌شود. حتی در موارد شدید و حاد، کارآفرینان در معرض خطر خودکشی قرار دارند.

بنابراین می‌توان گفت اعتیاد بُعد تیره و نامطلوب کارآفرینی است. انگیزه بالا به کار و تلاش در زندگی حرفه‌ای از اهمیت بالایی برخوردار است. اما گاهی کارآفرینی به‌نوعی اعتیاد رفتاری تبدیل می‌شود که نتیجه نهایی آن مشکلات روان‌شناختی است.

منبع:

-Keskin, G., Gümüşsoy, S., & Aktekin, E. (2015). Entrepreneurship: Is it an addiction?. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 195, 1694-1697.

نویسنده : دکتر حسین نیک بین / مدرس دانشگاه

کارآفرینی سازمانی مقدمه‌ای برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

کارآفرینی سازمانی مقدمه‌ای برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

  

کارآفرینی سازمانی از شاخه‌های اصلی کارآفرینی است و نقش به سزایی در توفیق و تعالی سازمان ایفا می‌کند. بنا به تعریف، کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که یک یا تعدادی از کارکنان سازمان طی می‌کنند تا فعالیت کارآفرینانه‌ای را به ثمر برسانند و این در حالی است که لزومی جهت اینکه سازمان یک سازمان کارآفرین باشد، نیست. این نوع از کارآفرینی ازجمله مسائلی است که شرکت‌های بزرگ علاقه‌مند به به‌کارگیری آن می‌باشند. فراگیر نمودن تدریجی بحث کارآفرینی در سطوح مختلف سازمان و تغییر رویکرد به سازمان کارآفرین و کسب مزیت رقابتی در بلندمدت از مزایای این انتخاب آگاهانه به‌حساب می‌آیند.

در شرایط کنونی و با در نظر داشتن تغییرات سریع در محیط، نیاز به تغییر رویکرد در سیستم آموزش عالی کشور امری غیرقابل‌انکار است. هرچند در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به‌ضرورت توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی کشور جهت ایجاد کسب‌وکارهای جدید شده و گام‌های مثبتی نیز در این راستا برداشته‌شده است؛ لیکن کمبود بهره‌گیری از رویکرد کارآفرینی سازمانی جهت سوق دانشگاه‌ها به سمت‌وسوی دانشگاه کارآفرین که همانا توجه به رویکرد خلاقیت، نوآوری، مخاطره پذیری و پیشتازی است، همچنان محسوس  می‌باشد. که اجرای این پروسه مستلزم تغییر در رویکرد فرهنگ‌سازمانی، تفکر اساتید، دانشجویان و کارکنان، سبک رهبری و … در سازمان و برقراری الگو و مدل کسب‌وکاری جهت تعامل مشترک بین دانشگاه و صنعت، می‌باشد. در این راستا بهره‌مندی از کارآفرینان سازمانی که به وجود آورنده پروسه نوآوری (به تحقق درآوردن ایده‌های بدیع و تازه) در سازمان و پیشتاز و حامی توسعه خدمات آموزشی نوین هستند می‌تواند باعث تسریع در امور شده و نهایتاً ایجاد تحول در امور آموزش را به همراه آورد.

حال این سؤال پیش می‌آید که از کجا و چگونه شروع کنیم؟

پیش‌ازاین که بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، می‌بایست به این نکته اشاره داشته باشم که اولاً، پرداختن به بحث کارآفرینی در جامعه ما، تنها چند سالی است که به وقوع پیوسته و علمی جدید به‌حساب می‌آید، لذا افرادی که دارای این دانش می‌باشند در مقایسه با متخصصان دیگر علوم از سابقه کمتری برخوردار می‌باشند. ثانیاً، وجود پیچیدگی، رسمیت و تمرکز (ساختار سازمانی) و فرهنگ‌سازمانی متفاوت در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی و وجود تضاد در نوع نگاه آن‌ها، مانعی در ایجاد یک الگوی واحد و مؤثر خواهد بود.

نهادینه شدن کارآفرینی سازمانی در دانشگاه‌های کشور و به‌تبع آن شکل‌گیری دانشگاه کارآفرین محقق نخواهد شد مگر آنکه تفکر استراتژیک در دانشگاه‌ها تثبیت گردد. این امر نقش قابل‌ملاحظه‌ای در پرورش مفاهیم آموزشی در سطوح فردی و سازمانی ایفا نموده و بستر مناسبی در عملیاتی شدن آن مهیا می‌سازد. عامل دیگر، مدیریت در رشد کارآفرینی سازمانی است که عامل بسیار مهم و اساسی می‌باشد و با حمایت مدیران ارشد از افراد نوآور و ریسک‌پذیر در سازمان در قالب تیم‌های تخصصی، تجلی می‌یابد. ضمن آن‌که شناخت و درک درست از عوامل رفتاری (مدیریتی، نوع نگرش، منابع انسانی، عوامل انگیزشی، فرهنگ و ارتباطات)، عوامل ساختاری (سیستم‌های سازمان، استراتژی‌های موجود، ساختار و تکنولوژی) و عوامل محیطی (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی) که ازجمله موانع موجود در کارآفرینی سازمانی هستند، کمک شایانی به فائق آمدن بر چالش‌های کارآفرینی در دانشگاه‌ها می‌نماید. بدیهی است دستیابی به موارد یادشده، حمایت همه جانبه‌ای را از قوای مجریه و مقننه گرفته تا مدیریت دانشگاه می‌طلبد و عزمی نیاز است به سمت توسعه نهادی در دانشگاه‌ها، از نهاد با توسعه کم به سمت‌وسوی نهاد با توسعه بالا.

درمجموع برای ایجاد دانشگاه کارآفرین فراگیر در کشور، ما هنوز در ابتدای مسیر بوده و لزوم ایجاد بستر مناسب برای این کار نیازمند همت مسئولان، تغییر نوع نگاه و استفاده از نیروهای جوان خلاق و نوآور و باانگیزه می‌باشد که می‌تواند به‌مثابه خون جدیدی در شریان‌های نظام آموزشی کشور تزریق گردند. هم‌چنین وجود تفکر خلاق در درون سازمان، جایگزین نمودن روندهای نوین با روندهای مستعمل گذشته و فراهم نمودن بستری که در قدم‌های آتی این تفکر در تمام سطوح سازمان فراگیر شود، قسمتی از مزایای کارآفرینی سازمانی بوده که یقیناً با پرداختن به آن، گام‌های بعدی با برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی دقیق و به‌صورت فاز به فاز قابل حصول خواهد بود.

 

مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

دکتر امیرحسین کردنوری مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

نویسنده  :

دکتر امیرحسین کردنوری

مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

مقدمه‌ای بر حوزه پژوهشی کارآفرینی بین‌المللی

مقدمه‌ای بر حوزه پژوهشی کارآفرینی بین‌المللی

 

اصولاً تحقیقاتی که درزمینه کارآفرینی بین­ المللی صورت گرفته است بر دو جنبه متمرکز هستند؛ بخشی از این تحقیقات تنها به بررسی کارآفرینی در کشورهای مختلف می­ پردازند و رفتارهای کارآفرینانه و نوآورانه را در کشورها و فرهنگ­های مختلف مقایسه می­کنند؛ اما بخش دیگری از این تحقیقات متمرکز بر افرادی هستند که به فراتر از مرزهای خود می­روند و به فعالیت­های خلاقانه و کارآفرینانه            می­پردازند تا بتوانند به خلق و ایجاد محصولات جدید و نوآورانه بپردازند و از فرصت­های موجود در آن­سوی مرزهای خود استفاده کنند.

درواقع، ازآنجاکه بسیاری از سازمان و شرکت­ها از آغاز تأسیس و شروع به کار خود به دنبال کسب مزیت رقابتی حاصل از فروش در فراتر از مرزهای خود هستند بنابراین تفکر کارآفرینی بین­ المللی در ابتدای کار خود مورد استقبال زیادی از سوی شرکت­ های مختلف و محققان و پژوهشگران قرار گرفت.

با مرور مقالات مختلف می­توان بیان کرد که کارآفرینی بین ­المللی فرایند تشخیص، اتخاذ، ارزش ­گذاری و بهره‌برداری و استفاده از   فرصت­ها و مزیت­های حوزه بین‌الملل و با عبور از مرزها به‌منظور ایجاد کالاها و خدمات جدید است. در این تعریف عبارت عبور یا گذشتن از مرزها مهم است. ویژگی و مشخصه مهم کارآفرینی بین­ المللی همین عبارت است یعنی کارآفرینان بین­ المللی به دنبال کسب فرصت­های جدید به فراتر از مرزهای خود قدم می‌گذارند و بدین واسطه به سود و مزایا و همچنین مزیت­های رقابتی نسبت به رقبای خود در داخل و خارج دست پیدا می­کنند. خیلی از شرکت­ها و سازمان­ها که در داخل کشور خود دچار زیان شده و یا هزینه­ های تولید آن­ها بالا است می­توانند به‌واسطه کارآفرینی بین­ المللی سود خوبی به دست آورند و با ایجاد استارت­اپ­ های جدید در فراتر از مرزهای خود با هزینه پایین­ تر به سودهای هنگفت برسند. درواقع، گاه ممکن است، شرکت­ها پس از مدتی و به دلیل کاهش فروش و یا از رده خارج شدن و منسوخ شدن محصولات خود در بازارهای داخلی به سمت بین­ المللی شدن و بازارهای خارجی بروند. اما ورود به عرصه کارآفرینی بین­ المللی باعث  می­شود تا شرکت­ها مهارت­ها و توانایی­ های خود را افزایش داده و بتوانند به مزیت رقابتی زیاد و سودآوری و فروش بیشتر دست یابند. آن­ها در این عرصه و گستره بزرگ جهانی ناگزیر به خلاقیت، نوآوری، بهبود مهارت­ها و توانایی­ های خود به‌خصوص در برخورد با مشتری و تشخیص نیازهای مشتریان خود دارند و این امر خود زمینه­ ساز توانمند شدن، بهبود و توسعه شرکت­ها را فراهم می­کند.

از مزیت­ های کارآفرینی بین­ المللی این است که می­توان به انتخاب مناطق و کشورهایی پرداخت که هزینه­ های تولید و هزینه­ های نهایی محصولات و غیره در آن­ها پایین­ تر است یا مزیت­ های خاصی دارند که در درون مرزها این مزیت وجود ندارد یا اندک است. در این راستا و برای شناسایی و کشف فرصت­های جدید فراتر از مرزهای خود، شرکت­ها باید به تجربیات گذشته و به بافت و حوادث و رویدادهای خارجی توجه کنند. آن­ها بایستی به دنبال روزنه­ ها و تقاضاهای پنهان در بافت بین­ المللی و خارجی بپردازند و پس از ارزش­گذاری بر این فرصت­ها اقدام به ایجاد استارت­اپ­ ها نمایند.

اما این فرایند ساده نیست و صرف پیدا کردن روزنه­ ها و زمینه­های مناسب برای کارآفرینی و ایجاد استارت­آپ­های فراملی کافی نیست، شرکت­ها قرار است وارد کشوری جدید با بافتی جدید شوند که این خود زمینه­ساز مسائل و مشکلات زیادی ازجمله ازلحاظ فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره می­شود؛ بنابراین شرکت­هایی که قصد کارآفرینی بین­الملل را در فراتر از مرزهای خوددارند باید بافت کشور موردنظر را به‌دقت بررسی کنند. درواقع برای بقا و به دست آوردن سود در بازارهای دارای مزایای فراوان، فراتر از مرزهای ملی بایستی خود را با این بافت­ها تطبیق دهند.

شرکت­های کارآفرین بین­ المللی به دلیل ورود به بازار پرتلاطم جهانی که به‌طور مداوم در حال تغییر و پیشرفت است کسب‌وکارهای خلاقانه­ تر، نوآورتر و ریسک­ پذیرتری را شکل می­ دهند و راهی جز انعطاف­ پذیری و همکاری گروهی و جمعی برای وفق دادن خود با محیط ­های متفاوت با کشور خود ندارند و همه این­ها زمینه­ ساز برتری و موفقیت بیشتر این شرکت­ها خواهد شد. آن­ها یاد می­گیرند چگونه روابط با مشتری را به‌خوبی مدیریت کنند و همچنین اعتبار و شهرت فراوانی را در این نوع کارآفرینی به دست می­ آورند که حتی        می­تواند زمینه­ ساز گسترش فروش آن­ها در داخل کشور خود شود.

درنهایت، نمونه­ ای از کارآفرینی بین­ المللی را می­توان ذکر کرد که کانا، پالئپو و سینها[1] در سال 2013 در مقاله خود به آن اشاره‌کرده‌اند، آن­ها در مقاله خود به کارآفرینی شرکت سوزوکی ژاپن به‌صورت زیر اشاره‌کرده‌اند:

“سوزوکی[2] ژاپن، یک تحول کیفیت را با ورود به هند در سال 1981 ایجاد کرد. نیاز خودروسازان برای حجم زیادی از قطعات باکیفیت بالا، تأمین ­کنندگان محلی را به حرکت درآورد. آن­ها با فروشندگان سوزوکی در ژاپن تیم تشکیل دادند، گروه­های کیفیت تشکیل دادند و با متخصصان ژاپنی برای تولید محصولات بهتر کارکردند. در طول دو دهه آینده، جنبش مدیریت کیفیت جامع به دیگر صنایع در هند گسترش پیدا کرد. در سال 2004، شرکت­های هندی جوایز دمینگ[3] را بیش از هر کشور دیگری در ژاپن دریافت کردند. مهم­تر از آن، تأمین­کنندگان خودروی هندی در نفوذ در بازارهای جهانی موفق بودند مانند ساندرام فاستنرز[4] که به تأمین­کنندگان خودروساز بین­المللی مانند GM ترجیح داده شد”.

در مثال بالا از شرکت سوزوکی نمونه­ای از کارآفرینی بین­المللی آورده شد اما نکته جالب مثال بالا این بود که شرکت­های هندی مانند ساندرام فاستنرز پس از به دست آوردن بازار مربوطه نیز دست به کارآفرینی بین­المللی زدند. درواقع آن­ها به سودآوری و مزایای فراوان این صحنه پی بردند. آن­ها حتی توانستند درصحنه رقابت بین­الملل تا جایی پیش بروند که دیگر شرکت­های کارآفرین بین­الملل را عقب برانند و شکست بدهند.

 

نویسنده : دکتر فاطمه عسکری / پژوهشگر حوزه کارآفرینی