ترکیب بهینه مدیریت و علوم ریاضی سرمایه‌های انساني، مديريت دانش و داده‌کاوی

ترکیب بهینه مدیریت و علوم ریاضی

سرمایه‌های انساني، مديريت دانش و داده‌کاوی

 

 

تغییر نگرش مديران نسبت به نیروی انسانی به‌عنوان منابع و سرمایه‌های انسانی، حجم اطلاعات توليدي در سازمان‌ها و پیشرفت‌های اخير در فناوری‌های اطلاعاتي، موجب توجه هم‌زمان به مدیریت دانش و مديريت اطلاعات شده است. به‌طوری‌که استخراج اطلاعات مناسب و موردنیاز از میان حجم انبوه داده‌های موجود در سازمان و تبدیل آن‌ها به دانش موردنیاز، برای تصمیم‌گیری‌های سازمانی و ترسیم آینده استراتژیک و همچنين ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان‌ها نیازمند استفاده از روش‌های نوین گرديده است.

گستردگی روزافزون صنعت، تحولات ایجادشده در فرهنگ و سلایق مردم، پیشرفت سریع تکنولوژي و نیز بازار رقابتی همگی لزوم بهره‌گیری هر چه بیشتر از دانش داده‌کاوی در مدیریت صنایع را ایجاب می‌کند. داده‌کاوی ابزار و رویکردی است که سازمان‌ها و مدیران سازمان را در استخراج دانش از میان انبوه اطلاعات در یک سیستم مدیریتی مبتنی بر دانش یاری می‌نماید.

انديشمندان حوزه داده‌کاوی اين علم رو بدین‌صورت تعريف کرده‌اند كه: داده‌کاوی به بررسی و تجزیه‌وتحلیل مقادیر عظیمی از داده‌ها به‌منظور کشف الگوها و قوانین پنهان و معنی‌دار درون داده‌ها می‌پردازد.

 

دستيابي به اهداف مدیریت دانش در سازمان‌ها با استفاده از ابزار داده‌کاوی

با توجه به اهم قابلیت‌های استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان، می‌توان گفت که هدف از استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان‌ها کسب، استخراج، نگهداشت، پالایش و انتشار دانش به شریان‌های سازمان در جهت ارتقا بهره‌وری سازمانی و نیز رقابت‌پذیری سازمان‌ها در بازار رقابتی کنونی از طریق ارائه خدمات چابک و به‌روز به مشتریان و جلب رضایت آن‌ها می‌باشد. امروزه يكي از اهداف از استقرار سیستم مدیریت دانش ایجاد توانایی تجزیه‌وتحلیل اطلاعات بازار، رقبا و مشتریان و تحليل رفتار مشتريان با توجه به مدل تجاری بنگاه‌ها می‌باشد. در این راستا به جهت حجم عظیم مشتریان و حجم انبوه اطلاعات تکنیک داده‌کاوی به‌عنوان یکی از ابزارهای مدیریت دانش کمک زیادی را در تحقق اهداف مدیریت دانش می‌نماید و می‌تواند به‏عنوان یک تکنیک کاربردی در خدمت مدیریت دانش قرارگرفته و از اين طريق مديران سازمان‌ها می‌توانند با توجه به شرايط ويژه کسب‌وکار خود، در راستاي حفظ و توسعه کمی و كيفي کسب‌وکار بنگاه خود به مطالعه رفتار مشتريان و پیش‌بینی نيازهاي بالقوه آتي آن‌ها نمايند تا در ارائه خدمات چابك و نوين پيشرو باشند.

 

ضرورت و جایگاه داده‌کاوی در مديريت دانش

هر کسب‌وکاری به‌منظور بقا مي‌تواند با ارائه خدمات و کالاي مطلوب، رضایت مشتریان خود را جلب و سهم مناسبی از بازار را به دست آورد.

داده‌کاوی علم تقریباً جدیدي است با کاربردهای بسیار متنوع که توانایی کار با حجم عظیمی از داده‌ها و استخراج دانش پنهان موجود در آن‌ها را دارد.

هدف نهایی داده‏كاوی، ایجاد سیستم‏های پشتیبانی تصمیم‏گیری سازمانی است. داده‏كاوی به استخراج اطلاعات مفید و دانش از حجم زیاد داده‏ها می‏پردازد. داده‏كاوی، الگوهای حاوی اطلاعات را در داده‏های موجود جست‌وجو می‌كند و با پاسخگویی به بسیاري از سؤالات مدیریت، براي مدیران افزایش راندمان، کاهش هزینه، صرفه‌جویی در منابع، امنیت اطلاعات، بهینه‌سازی پروسه تصمیم‌گیری، کاهش نیروي انسانی موردنیاز و از همه مهم‌تر رضایت و مشارکت بیشتر جامعه مخاطبین را به ارمغان آورده و روندهای آینده و رفتارها را به‌منظور تصمیم‌گیری آگاهانه و زودهنگام پیش‌بینی‌ کنند.

بر اساس مطالعات بنت و گابريل داده‌کاوی دستيابي و پردازش دانش بازار را تسهيل و یک تكنيك توانا ساز مهم براي مديريت دانش می‌باشد.

 (Bennet & Gabriel, 2007).34 International Journal of Asian Business and Information Management, 5(3), 34-47, July-September 2014

 

نویسنده : دکتر سعید حاجی‌زاده رئیس اداره توسعه دانایی شرکت مترو

 

نقش دولت در بهبود کیفیت، امنیت و تنوع خودروها

نقش دولت در بهبود کیفیت، امنیت و تنوع خودروها

 

 

تولیدکنندگان در هر صنعت و صنفی با توجه به قدرت خرید و میزان تقاضا، حجم تولیدات خود را تنظیم می­کنند. با توجه به قدرت خرید مردم معمولاً خودروهای ارزان که ایمنی و کیفیت متوسطی دارند جایگاه پرتیراژترین و متعددترین خودرو را در کشور کسب می­کنند. طبیعی است چنین خودروهایی آمار بالای تصادفات و مرگ‌ومیر ناشی از آن را به خود اختصاص دهند. این در حالی است که خودرویی همچون ام وی ام 110 با ایمنی و کیفیت پایین و قیمت بالاتر از پراید به جهت پایین بودن تعداد، آمار تصادفات پایین‌تری دارند و از هجمه افکار عمومی به دورمانده‌اند.

مروری به روند صنعت خودرو نشان می‌دهد در چند سال اخیر خودروسازان کشور تا حدودی به محصولات تنوع بخشیده‌اند و پس از بحران ارزی، در قیمت‌ها ثبات ایجاد کرده‌اند و حتی کمتر از نرخ تورم مؤثر، قیمت تولیدات خود را بالابرده‌اند. به‌عنوان‌مثال شرکت سایپا با ایجاد تنوع در محصولات، سهم پراید را از ۷۰ درصد باثبات تقریبی قیمت به ۲۲ درصد رسانده است.

دو خودروساز کشور که اندکی از تکالیف قبلی دور شده‌اند و پس از برجام مشارکت‌های مناسبی را طراحی کرده‌اند توانسته‌اند با اصلاح ساختار مالی از فشار زیان انباشته بکاهند و سود تقسیم کنند. رسیدن از تکلیف راه‌اندازی غیراقتصادی کارخانه در ونزوئلا به کارخانه‌ای با توجیه اقتصادی مناسب در الجزایر موفقیت شایسته‌ای است البته باوجود مکانیزه‌تر شدن فرایند تولید، حفظ نیروی‌های موجود خود فشار مضاعف بر تولید است.

حال سؤال اینجاست درزمانی که خودروسازان رویکرد مناسبی را اتخاذ نموده‌اند باید در فرایند خروج پراید و ۴۰۵ از چرخه تولید همه فشار را مردم باید بر گردن بگیرند؟ آیا دولت در جهت افزایش قدرت خرید مردم و ارتقا امنیت و رفاه شهروندان نباید ورود کند؟ البته دولت یازدهم با رویکرد مناسب در حمایت از تولید و صنعت گام برداشته است؛ اما در صنعت خودرو هیچ تسهیلاتی از صندوق توسعه در نظر گرفته نشده است. بااینکه این شرکت‌ها سهامی عام و خصوصی‌تر شده‌اند.

بی‌تردید صرفاً خارج کردن پراید و ۴۰۵ از خط تولید کافی نیست چراکه خریداران با توان خرید خودروی ۲۰ میلیونی بلاتکلیف می‌مانند و اولین تأثیر این کار، افزایش بهای این خودروها خواهد بود و معلوم نیست خلأ ایجادشده چگونه پر خواهد شد. لذا، برای رسیدن به خودروهای باکیفیت یا باید قدرت خرید مردم از ۲۰ میلیون به محدوده ۲۵ تا ۳۰ میلیونی برسد یا دولت با مشارکت خودروسازان از طریق تسهیلات کم‌بهره به کمک این قشر بیاید.

به نظر می‌رسد دولت می‌تواند در جهت افزایش رفاه و ایمنی مردم با اختصاص وام کم‌بهره ۱۰ میلیون تومانی به خودروهای ۲۵ تا ۳۰ میلیونی، قدرت خرید را افزایش دهد و دامنه تقاضا را به خودروهای بالای ۲۵ تومانی برساند. ورود دولت به بحث خروج پراید و ۴۰۵ ضروری به نظر می‌رسد چراکه تولید خودرویی به قیمت و کیفیت پراید ممکن نیست و چه برسد به اینکه با ۵۰۰۰ دلار بتوانیم خودروی بهتر از پراید تولید کنیم. شاید این اتفاق در سطح خودروسازان جهانی نیز مقدور نباشد.

درهرصورت خودروی پرتعداد و ارزان، با داشتن آمار بالای تصادفات، همیشه در معرض نقد خواهد بود. ضمن اینکه معمولاً عوامل ایجاد تصادفات در مرحله بعدی موردتوجه قرار می‌گیرد. به‌عنوان‌مثال ناوگان حمل‌ونقل باری باسن متوسط ۲۵ سال حدود ۲۶ درصد از تصادفات منجر به فوت را ایجاد می‌کنند و برایشان خودروی ۲۰ یا ۴۰ میلیونی فرقی ندارد. همچنین بیشتر تصادفات در اثر کم‌خوابی و خستگی است و بیشتر باید افزایش کیفیت رانندگی موردنظر باشد؛ بنابراین افزایش کیفیت و ایمنی وسیله نقلیه ضرورت دارد اما کافی نیست.

لازم به ذکر است پراید به‌عنوان پرتعدادترین خودروی کشور، خدمات ارزشمندی را به قشر عظیمی از جامعه ارائه کرده است. ناوگان حمل‌ونقل شهری نیز مدیون این خودروست؛ اما وقت آن رسیده است دولت باتدبیر مناسب زمینه خروج آن و جایگزینی خودروهای مناسب را فراهم آورد. تکلیف دوباره به خودروسازان که اخیراً بر طبق لایحه هوای پاک مکلف به گارانتی اجباری شده‌اند، پروسه خروج را طولانی می‌کند. ضمن اینکه خودروسازان به‌عنوان شرکت‌های سهامی ده‌ها هزار سهامدار دارند و کسب سود و اتخاذ تدابیر مبتنی بر تولید سود از وظایف مدیران خودروسازی است. پاسخ به تقاضای ۲۰ میلیونی و انتقال خروج پراید و ۴۰۵ به سال ۹۷، استراتژی معقول خودروسازان است اما اگر دولت خروج سریع‌تر را مدنظر دارد بایستی با برنامه و ارائه تسهیلات با خودروسازان تعامل نماید.

 

 

تبدیل دانش به ثروت نقش تجاری سازی دانش در رشد و توسعه کشور

تبدیل دانش به ثروت

نقش تجاری سازی دانش در رشد و توسعه کشور

 

          در قرن حاضر دانش به‌مثابه مزیت رقابتی اصلی در اقتصاد ملی و جهانی نقش ایفا می­کند و توان علمی و فنی، بارزترین شاخص توسعه‌یافتگی یک کشور به شمار می ­آید. این رقابتی بودن و سرعت‌بالا در تولید و بهره ­برداری از دانش، چالشی در چگونگی تبدیل آن به جریان بازده اقتصادی را به وجود می­ آورد. لذا، پرداختن به موضوع تجاری­ سازی دانش که از دانشگاه به‌عنوان اصلی ­ترین نهاد تأمین خوراک خود بهره می­ برد، بیش از هر زمان دیگر ضرورت یافته است.

تجاری­ سازی یک ایده جدید که با خلاقیت و نوآوری از مراکز تحقیق و توسعه نشأت گرفته، نقش تسریع‌کنندگی دررسیدن کشور به توسعه پایدار را ایفا می­ کند. این فرایند که در صنعت از پنج مرحله اساسی تحقیقات بنیادین، نوآوری و اختراع، توسعه فناوری اولیه، توسعه محصول، تولید و بازاریابی تشکیل‌شده است، به روش­های مختلفی ازجمله، سرمایه­ گذاری­ های مشترک، فروش و انتقال تکنولوژی، حق امتیاز، خدمات فنی و مهندسی و … صورت می­پذیرد و عامل موفقیت در آن متأثر از وجود زیرساخت­ های مناسب علمی و نیروی انسانی تحصیل‌کرده در کشور، استفاده از تکنولوژی­های روز دنیا، سهولت در کسب‌وکار، وجود مواد اولیه و حامل­ های انرژی در دسترس، وجود اراده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نهایتاٌ استراتژی و برنامه مشخص خواهد بود.

در کشور درحال‌توسعه ایران، به دو دلیل مغفول ماندن دانش در مراکز تحقیق و توسعه و یا عدم وجود تحقیقات داخلی مناسب، حلقه واسط بین دانش و صنعت به‌خوبی برقرار نمی­گردد. این در حالی است که دستاوردهای پژوهشی تا مادامی‌که در عرصه عمل استقرار نیابند و جامعه از آن عوایدی نداشته باشد، نمی­توانند منشاء رفاه عمومی و خلق ثروت باشند. در این راستا راهکارهای مؤثری به‌منظور تسریع در اهتمام هرچه بیشتر به موضوع تجاری­سازی وجود دارد که با بهره­گیری از اقدامات کشورهای پیشرو در این عرصه می­توان به مقصود رسید. این اقدامات شامل ایجاد بسترهای مناسب در جامعه جهت ایجاد انگیزه­ های مالی مطلوب، در اختیار قرار دادن آمار و اطلاعات جهت سرمایه­ گذاری مطمئن و پیش‌بینی شرایط در آینده از سوی دولت از طریق تدوین استراتژی­های جدید و وضع قوانین حمایتی شامل ثبات سیاست­ها، کاهش نرخ سود، معافیت­های مالیاتی بلندمدت، تأمین و تخصیص سرمایه­ای جهت اعطای وام و … می­باشد.

 

همچنین برای انجام موفقیت‌آمیز تجاری­ سازی، انتخاب مدل و راهبرد مناسب امری اجتناب­ ناپذیر است. در مرحله برنامه­ ریزی باید مدل مناسب و راهبردهای موردنظر جهت تجاری­ سازی موفقیت دانش شناسایی و تعیین گردد و در مرحله اجرا فرآیند تجاری­ سازی طبق مدل شناسایی‌شده و با توجه به راهبردهای موردنظر، پیاده­ سازی می­شود. درواقع هر شرکت قبل از این‌که وارد فرآیند تجاری­ سازی شود باید یک برنامه راهبردی فراهم کند. این کار تفکر نظام­مند را تشویق و با تجزیه‌وتحلیل محیط درونی و بیرونی، صحنه را برای طرح بازاریابی مهیا می­سازد. این تحلیل خلاصه­ ای از نقاط ضعف و قدرت شرکت و فرصت­ها و تهدیدهایی که با آن روبرو است را ترسیم می­کند.

من‌حیث‌المجموع ازآنجاکه فرآیند تجاری­ سازی تحقیقات و دانش تولیدی در کشور، می­تواند علاوه بر فراهم نمودن امکان سرمایه ­گذاری در تکنولوژی­ های برتر، برای محققان و مؤسسات عرضه‌کننده دانش، نقش مهمی در توسعه‌یافتگی و رقابت­ پذیر شدن کشور در صنعت ایفا می­کند، می­توان با برنامه ­ریزی سیستماتیک و حمایت ­های صحیح دولت در فاز برنامه­ ریزی و اجرا، بسترهای مناسب موردنیاز جهت تجاری­ سازی موفق تحقیقات در کشور را ایجاد نمود که این امر علی­ رغم زمان‌بر بودن، گام بلندی به‌سوی رشد، توسعه و تعالی کشور خواهد بود.

 

 

نویسنده : دکتر امیرحسین کرد نوری

 

 

خلاقیت از جنس مدل – نوآوری مدل کسب ­وکار

خلاقیت از جنس مدل

نوآوری مدل کسب ­وکار

 

تغییرات شدید در محیط رقابتی اغلب بسیار سریع و پویا هستند؛ بنابراین مدیران تشخیص داده­ اند که برای حل مشکلات کسب­ وکار از مدل­های کسب­ وکاری استفاده نمایند که دائمی نیستند. مدل­ های کسب­ وکار باید به‌اندازه کافی انعطاف داشته باشند که بتوان اجزاء آن‌ها را تغییر داد. حفظ جایگاه رقابتی یا رسیدن به یک مزیت رقابتی کاربرد راه­حل­های نوآورانه در مدل­های کسب‌وکار را تقویت می­نماید.

رویکرد وسیعی در ادبیات مدل­های کسب­ وکار موجود است که پیشنهاد می­دهد که شرکت­ها با محصولات و یا خدمات خود رقابت نکنند بلکه به‌وسیله استفاده از مدل­ های کسب­ وکار ویژه رقابت کنند؛ بنابراین، می­توان استدلال نمود که استفاده از نوآوری در ساختن یا تجدید ساختار مدل­های کسب­ وکار، انعطاف شرکت­ها را در بازارهای رقابتی بهبود می­دهد. باید تأکید کنیم که اساساً راه­ حل­ های نوآورانه و تغییرات به نیازها و موقعیت­های یک سازمان خاص وابسته است.

در ادبیات مدل کسب­ وکار، این سؤال که چگونه به نوآوری در مدل کسب­ وکار دست‌یابیم مورد غفلت واقع‌شده است. درحالی‌که گزارش‌ها حاکی از این است که نوآوری مدل کسب­ وکار یک نرخ رشد حاشیه سود عملیاتی برای شرکت به وجود می‌آورد که نوآوری محصولات، خدمات، بازار و فرآیند چنین نرخ رشد حاشیه سودی ندارد. هم­چنین، تحقیقات نوآوری فقط تئوری­های باارزشی در محصولات رادیکال و نوآوری فرآیند تدریجی به وجود آورده است؛ اما نوآوری مدل کسب­ وکار را بیان نکرده است.

لذا محققان به‌عنوان راهی برای مدیران و کارآفرینان بر نوآوری مدل کسب­وکار به‌منظور خلق و تخصیص ارزش، به‌ویژه در زمان تغییر اقتصادی تأکیددارند و نوآوری مدل کسب­وکار را شامل طراحی یک سیستم فعالیت اصلاح‌شده یا سیستم فعالیت جدید می­دانند که متکی به ترکیب مجدد منابع موجود یک شرکت و شرکا آن است و صرفاً نیاز به سرمایه­گذاری­های عظیمی در بخش تحقیق و توسعه ندارد. برای بیان یک مدل مفهومی ابتدایی نوآوری مدل کسب­وکار برای مدیران و محققان می­توان بر روی اهمیت تفکر سیستمی تأکید داشته و بایستی به جنگل نگاه کرد نه به درختان جنگل؛ یعنی قبل از این‌که جزییات را بهینه‌سازیم یک طرح کلی از سیستم فعالیت­ها باید به دست آورد.

مدیران باید درک نمایند که برای کسب نوآوری در مدل کسب­ وکار به‌منظور به دست آوردن مقدار زیادی ارزش در شرکت نیاز به اتخاذ یک مدل درآمدی مناسب هستند. وابستگی­ های بی‌شماری میان فعالیت­ها در یک مدل کسب­وکار و در میان عناصر طراحی مدل کسب­وکار وجود دارند (شامل: وابستگی محتوا، وابستگی ساختاری و وابستگی نظارتی) و این‌که مدل­های کسب­وکار برای همه فعالان (شرکت، شرکا، تأمین‌کنندگان و مشتریان) ارزش ایجاد می­کنند. سازمان­ها ممکن است یکی یا تعداد بیشتری از فاکتورهایی که بر روی کل مدل کسب­وکار اثر می­گذارد را در نظر بگیرند. باید تأکید نماییم که راه­حل نوآوری در مدل کسب­ وکار در شرکت­ها به بهبود خلق ارزش در آن­ها و موفقیت در رقابت و سودآوری شرکت­ها منجر خواهد شد.

 

نویسنده : حمید نیکبین

 

 

مدرسه کسب‌وکار و کارآفرینی

مدرسه کسب‌وکار و کارآفرینی

 

 

روز پنجشنبه مورخ 08/04/1396 «مدرسه کسب‌وکار و کارآفرینی» کانون کارآفرینی استان آذربایجان شرقی با حمایت اداره کل آموزش فنی و حرفه‌ای استان و نیز باشگاه کارآفرینان جوان به‌منظور حمایت از کسب‌وکارهای دانش‌بنیان با رویکرد اقتصاد مقاومتی و تربیت کارآفرینان جوان، با حضور مدیران عالی استان و میهمان ویژه این جلسه رئیس محترم دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و رئیس دیده‌بان جهانی کارآفرینی (GEM) ایران  جناب آقای دکتر زالی، عضو محترم شورای اسلامی شهر تبریز جناب آقای دکتر نیکوخصلت، مدیر گروه محترم مدیریت دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی دانشگاه تبریز جناب آقای دکتر حسینی و سایر دانشگاهیان، دانشجویان و دانش آموزان افتتاح شد.

در این جلسه جناب آقای دکتر نماینده، مدیرکل محترم آموزش فنی و حرفه‌ای استان آذربایجان شرقی، به‌عنوان میزبان جلسه ضمن خوش‌آمد گویی به حضار، در خصوص ضرورت و احساس نیاز جدی به پرداختن به بحث کارآفرینی و توسعه و فرهنگ‌سازی آن در کشور، اشاره نموده و حمایت همه‌جانبه مقوله کارآفرینی، حمایت قاطع خود را از این مدرسه و باشگاه کارآفرینان جوان اعلام کردند.

در ادامه برنامه، دکتر بهرام ستاری، رئیس محترم کانون کارآفرینی استان، ضمن تشریح طرح علمی، فرهنگی و آموزشی «مدرسه کسب‌وکار و کارآفرینی و باشگاه کارآفرینان جوان» و اجرائی شدن کنفرانس ملی کارآفرینی با رویکرد “گردشگری تبریز 2018” با کمک دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز و دستگاه‌های اجرائی استان، به ارائه گزارش کامل جلسات متعدد کاری برگزارشده و ضرورت خلاقیت و نوآوری در بنگاه‌های کارآفرین و سازمان‌ها اشاره نمودند و همچنین تربیت کارآفرینان جوان آینده، تقويت مهارت‌های کارآفرینی، توسعه فرهنگ کارآفرینی، توسعه فضای اشتغال و کسب‌وکارهای دانش‌بنیان، بارورسازی تفکر خلاق، کمک به شکوفایی اقتصاد خانوارها، مدیریت پول و هزینه، ترويج فرهنگ کار تیمی و افزایش روحیه کار جمعی، کمک به انتخاب صحیح دانش آموزان در جهت 3 انتخاب مهم زندگی (رشته تحصیلی، رشته شغلی و شریک زندگی آینده) با یادگیری توان حل خلاق مسئله و تقویت اکوسیستم ملی کارآفرینی ایران را از اهداف و مأموریت‌های این طرح اعلام کردند.

وی در تشریح چشم‌انداز طرح، به تحقق شعار «شهروند کارآفرین، کشور کارآفرین» اشاره نمودند و در مورد نحوه اجرای آموزش مهارت‌های لازم در این مدرسه فرهنگ کارآفرینی، اخلاق حرفه‌ای کسب‌وکار، یادگیری کار تیمی، حل خلاق مسئله، بازاریابی و فروش، مهارت نه گفتن، مهارت مذاکره، مهارت مدیریت بر استرس و خشم، مدیریت زمان، تصمیم‌گیری در شرایط بحران، تکنیک‌های مذاکره، زبان بدن و … که تابه‌حال در سرفصل‌های آموزشی مدارس و دانشگاه‌های کشورمان تدارک دیده نشده، اشاره کردند.

سپس جناب آقای دکتر زالی، رئیس محترم دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و مدیر GEM ایران به وجود پتانسیل بالای کارآفرینی در کشور و اشتیاق زیاد نیروی انسانی کشور ایران برای کارآفرینی اشاره نمودند و آموزش کارآفرینی را به‌عنوان یک استراتژی مهم پیشرفت هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای درحال‌توسعه دانستند. همچنین برای بهبود فضای کسب‌وکار و اکوسیستم کارآفرینی بر خروجی محور بودن و دانش‌بنیان بودن مدرسه کسب‌وکار و نیز استفاده از تجارب کارآفرینان بزرگ در امر آموزش این مدرسه تأکید کردند.

در این جلسه دکتر سعید نیکوخصلت، عضو محترم شورای شهر تبریز، ثروت آفرینی و جذب سرمایه از صنعت گردشگری برای استان به‌عنوان یک پتانسیل بالقوه اشاره فرمودند و رمز موفقیت کارآفرینی در استان را خودباوری و نگاه به ظرفیت‌های داخلی برشمردند. در پایان جلسه دکتر حسینی، مدیر گروه محترم دانشکده مدیریت دانشگاه تبریز، توجه مضاعف به نوآوری در بحث کارآفرینی اشاره نموده و مدیریت صحیح و عملیاتی کردن شعارهایی ازجمله «ارتباط صنعت با دانشگاه» را از عوامل مهم پیشبرد بهتر فضای کسب‌وکار و افزایش انگیزه برای عدم خروج نخبگان کشوری دانستند.

 

نویسنده : دکتر بهرام ستاری پژوهشگر و مدرس دانشگاه

 

چالش‌ها و موانع پیش روی شرکت‌های دانش‌بنیان

چالش‌ها و موانع پیش روی شرکت‌های دانش‌بنیان

اگر به‌عنوان یک شرکت دانش‌بنیان به عرصه کسب‌وکار وارد می‌شویم، چالش‌های فراروی خود را بشناسیم.

 

مقدمه

مسلماً تولد هر پدیده‌ای دارای پیامدهای مثبت و منفی اجتناب‌ناپذیر است. اطلاع از پیامدهای منفی می‌تواند به برنامه‌ریزی برای مقابله یا کاهش صدمات ناشی از آن کمک نماید. شرکت‌های دانش‌بنیان به دلیل ماهیت دانش‌محور بودن و پویایی‌های رقابتی بازار و تغییر در نیازها و خواسته‌های مشتریان، نیازمند شناخت چالش‌های موجود در مسیر توسعه خود هستند؛ بنابراین برای گذار به اقتصاد دانش‌بنیان باید چالش‌ها و موانع پیش روی شرکت‌های دانش‌بنیان به‌خوبی شناسایی گردند. ازاین‌رو در این مجال به ارائه نظراتی قابل‌تأمل از اساتید و پژوهشگران حوزه مذکور خواهیم پرداخت.

 

چالش‌های اقتصاد دانش‌بنیان

 

باآنکه شرکت‌های دانش‌بنیان عامل ایجاد اقتصاددانشی پایدار و توسعه دانش بومی، در بسیاری از کشورها می‌باشند، اما این موسسه‌ها در ایران مطابق با چشم‌انداز 20 ساله کشور، ازلحاظ کمی و کیفی در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و در مسیر توسعه خود دچار چالش‌هایی هستند.

معمار نژاد به انجام تحقیقات تطبیقی در مورد پیش‌نیازهای اقتصاد دانش‌بنیان پرداخته و به بررسی و مقایسه وضعیت آن‌ها در ایران و تعدادی از کشورهای درحال‌توسعه اهتمام ورزیده است. این نما گرها عبارت از نظام نوآوری، محیط کسب‌وکار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه منابع انسانی می‌باشند. در این راستا با توجه به شکاف فاصله‌ای مشاهده‌شده ایران با سایر کشورهای درحال‌توسعه، وی بیان داشته است چنانچه به این نما گرها توجه نشود، به‌عنوان چالش‌های اقتصاد دانش‌بنیان ادامه حیات می‌دهند.

 

چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان

امانی تهران و احمد امینی شرکت‌های دانش‌بنیان دانشگاهی را موردبررسی قراردادند و چالش‌ها و تهدیدهایی را متصور شدند که عبارت‌اند از: “عدم وجود مدیریت مرکزی قوی برای برآورد توانایی طرح‌ها و محاسبات اقتصادی هر ایده، در بدو ورود و چرخه حیات می‌تواند منجر به افزایش غیرقابل‌تحمل درجه خطرپذیری گردد “، “ایجاد اختلال در فعالیت اساتید در دو عرصه هم‌زمان علمی-آموزشی و تجاری و همچنین امکان بروز تبعیض و نظام طبقاتی در اساتید “، “عدم وجود یک مجموعه مرکزی برای کنترل بودجه هزینه‌ها و نحوه تجمیع حساب‌ها منجر به عدم پاسخگویی شرکت‌ها به لحاظ بازده مالی می‌گردد “، “مشخص نبودن میزان سهم دانشگاه در تحقیقات، پژوهش‌ها و قراردادهای صنعتی و نیز عدم وجود سازوکار مناسب برای ارزش‌گذاری سرمایه‌های معنوی علمی، می‌تواند به بروز مناقشات میان محققین و دانشگاه بیانجامد ” و “توجه بیش‌ازحد به مقوله تولید دانش فنی موجب بروز اختلال در امر آموزش و انجام تحقیقات بنیادی در دانشگاه‌ها می‌گردد “.

قلی پور و همکاران به شناسایی چالش‌های فراروی شرکت‌های دانش‌بنیان موجود در پارک‌های علم و فناوری پرداخته و تعداد 59 چالش را شناسایی نمودند. نتایج به‌دست‌آمده از این تحقیق نشان داد که تعداد 19 چالش از بین این 59 چالش معرفی‌شده، دارای اثر نامطلوب بیشتری بر شرکت‌های موردمطالعه بوده و عبارت‌اند از:

“رکود صنعت و بازارهای داخلی “، “مشکلات اقتصادی کشور “، “سیاست‌های ناموزون حمایتی دولت “، “فرار مغزها و کمبود نیروی خبره و نوآور “، “ناکافی بودن حمایت مالی “، “نبود مرکز خدمات مشاوره‌ای کسب‌وکار در پارک “، “وجود رقابت پیچیده و متلاطم در بازارهای داخلی و خارجی “، “نبود تیم مدیریت حرفه‌ای و ارتباطات ضعیف بازار “، “نبود امنیت سرمایه‌گذاری بر ایده‌های شرکت برای سرمایه‌گذاران “، “تحقیقات بازاریابی ضعیف “، “قیمت‌گذاری نامناسب و غیرواقعی محصول و خدمت در بازار “، “نبود تمهیدات لازم در حوزه نوآوری و پرورش نیروی انسانی در شرکت “، “مسائل فردی و روان‌شناختی کارکنان شرکت‌ها (فرهنگ و مهارت)”، “وجود ریسک‌های فنی و تجاری در ارائه محصولات جدید “، “مشکلات ساختاری و مدیریتی کشور “، “نبود یک مجموعه مرکزی جهت کنترل بودجه‌ها و هزینه‌ها و نحوه تجمیع حساب‌های شرکت‌ها “، “وجود ناکافی تکنولوژی متناسب برای ظهور و توسعه محصول جدید “، قوانین سخت و دست و پاگیر دولتی برای شرکت‌ها در پارک ” و “موفقیت پایین پارک علم و فناوری از مأموریت اصلی خود در قبال شرکت‌ها “.

فخاری و همکاران نیز آثار تحریم‌های اقتصادی غرب را بر عملکرد شرکت‌های کوچک دانش‌بنیان کشور بررسی و با توجه به تحلیل‌هایی که انجام داده‌اند، در این حوزه تعداد 14 شاخص به‌عنوان تأثیرات منفی تحریم بر تداوم و توسعه فعالیت‌های آن‌ها را استخراج نموده‌اند که شامل دودسته‌اند.

دسته اول، شاخص‌هایی هستند که به‌صورت مستقیم عملکرد شرکت‌های دانش‌بنیان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و عبارت‌اند از: “محدودیت دسترسی به تجهیزات مرغوب، ابزار خاص پژوهشی و آزمایشگاهی، قطعات و مواد اولیه موردنیاز “، “فلج شدن سیستم بانکی کشور و مشکل شدن مراودات مالی بین‌المللی “، “مشکل صادرات محصولات فناورانه و از دست دادن بازارهای صادراتی برای برخی از این شرکت‌ها “، “افزایش ریسک سرمایه‌گذاران در فناوری‌های بومی‌شده توسط این شرکت‌ها “، “نوسانات نرخ ارز، تورم و بی‌ثباتی‌های اقتصادی، عدم امکان برنامه‌ریزی و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن آینده “، “تثبیت مسیرهای غیررسمی ورود کالا نظیر واردات باواسطه، بازار سیاه بین‌المللی و اقتصاد حواله‌ای ” و “محدودیت در فرآیندهای انتقال فناوری، ارتباطات تجاری و همکاری با شرکت‌های بزرگ صاحب فناوری و مراکز علمی در جهان “.

دسته دوم، شاخص‌هایی هستند که به‌صورت غیرمستقیم و یا با تشدید مشکلات ساختاری موجود، عملکرد شرکت‌های دانش‌بنیان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و از آن جمله عبارت‌اند از: “کاهش درآمدهای دولت و درنتیجه کاهش بودجه‌های پژوهشی و محدود شدن حمایت‌های دولتی “، “بالا بودن نرخ بهره وام‌های بانکی در کشور به دلیل تشدید تورم در شرایط تحریم “، “ازدیاد متناوب فشارهای ناشی از تحریم و تغییر مکرر سیاست‌های اقتصادی واداری دولتی جهت تقابل با این مشکلات “، “آمار سازی‌ها جهت عاری جلوه دادن شرایط اقتصادی و عدم دسترسی شرکت‌های دانش‌بنیان به اطلاعات صحیح “، “رکود صنعت و کاهش رونق بازار داخل و درنتیجه مشکلات متعدد فروش و بازاریابی و به دنبال آن مشکلات مالی برای این شرکت‌های نوپا “، “حادتر شدن معضل واسطه‌گری و دلالی در شرایط تحریم به دلیل بی‌ثباتی اقتصادی و گرایش سرمایه‌ها از فن آفرینی به دلالی “، “سلب انگیزه از فن آفرینان به دلیل تشدید مشکلات “.

 

نتیجه کلام

شرکت‌های دانش‌بنیان به‌عنوان یک مرکز تولید، توزیع و کاربرد دانش و محرک رشد اقتصادی، نیاز دارند تا فرآیندهای خلق، ایجاد دانش، اشاعه و کاربرد عملی در آن‌ها ارزیابی و در صورت لزوم بهینه گردند. به‌خصوص نیاز است چالش‌های فراروی این شرکت‌ها شناسایی شوند تا بتوان راهکارهای موردنیاز برای رفع و یا کاهش اثر این چالش‌ها ارائه نمود تا ان‌شاءالله به سطح مطلوبی از توسعه دانش‌بنیان در قالب اقتصاد دانش‌بنیان دست‌یابیم.

 

منابع

  1. معمار نژاد عباس. “اقتصاد دانش‌بنیان: الزامات، نما گرها، موقعیت ایران، چالش‌ها و راهکارها “. فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین. شماره 1. تابستان 1384.
  2. امانی تهران محمد، احمد امینی زهرا. “تحلیل افق چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان دانشگاهی و راهکارهای پیشگیرانه “. نشریه علمی ترویجی مطالعات در دنیای رنگ. 1390.
  3. قلی پور مجتبی، وحدت نژاد محمدعلی، اولیاء محمد صالح، خادمی زارع حسن. “شناسایی و اولویت‌بندی چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی. 1394.

 

نویسنده : بنفشه دين محمدي آذري پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

بازاریابی کارآفرینانه با رویکرد فقرزدایی ارائه مدل‌های نوین کسب‌وکار در حوزه انرژی

بازاریابی کارآفرینانه با رویکرد فقرزدایی

ارائه مدل‌های نوین کسب‌وکار در حوزه انرژی

 

در میان گونه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی فقر بشری، محرومیت از دسترسی به انرژی پاک و ایمن، یکی ازجمله نمودهای امروزی فقر است که به‌رغم رشد و توسعه فناوری‌ها و دست‌یابی انسان به کرانه‌های دانش و نوآوری‌ها، نزدیک به نیمی از حیات بشری کره زمین با آن دست‌به‌گریبان است. در این راستا و با رویکرد افزایش دسترسی جمعیت محروم از انرژی با منابع پاک و مقرون‌به‌صرفه، بدون تردید کشورهای مستغنی از منابع طبیعی چون نفت و گاز، نقشی حیاتی و غیرقابل‌انکار ایفا می‌نمایند.

سرزمین ما نیز که در جایگاه دومین کشور متنعم از منابع گازی دنیا قرار دارد؛ با توجه به موقعیت استراتژیک و جغرافیایی منحصربه‌فرد بایستی در تعاملات بین‌المللی انرژی نقش پررنگ‌تری ایفا کند. این نوشتار گذر و نگری است تا اهمیت موضوع یادشده را از جهاتی چند در معرض کنکاش و باز توجه ناظران صاحب‌نظر قرار دهد.

درحالی‌که روند تولید جهانی گاز مایع به‌عنوان یکی از پاک‌ترین، ایمن‌ترین و درعین‌حال ارزان‌ترین منابع انرژی با استحصال از منابع طبیعی و یا فناوری‌های نوین به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای (حدود 30 میلیون تن سالانه) در حال افزایش است؛ انبوه چشمگیری از جمعیت کره زمین (حدود 3 میلیارد نفر!) یعنی نزدیک به نیمی از ساکنان این سیاره خاکی از دسترسی به انرژی و سوخت برای نیازهای اولیه زندگی خویش محروم می‌باشند؟! مقوله و مسئله‌ای که به‌واقع سهل و ممتنع می‌نماید. جالب‌تر آنکه در چند سال اخیر (به‌ویژه از 2012 به بعد) بشدت شاهد کاهش قیمت‌های این منبع در بازارهای جهانی حتی به شاخص یک‌چهارم قیمت‌های معاملاتی پیشین بوده‌ایم که همین امر موجب نگرانی و التهابات جدی در بین کشورهای تولیدکننده و صادرکننده گاز گردیده است؛ شاید در نگاه اول از منظر آموزه‌ها و معادلات اقتصادی چنین وضعیتی به دلیل افزایش تولید (مازاد عرضه) طبیعی می‌نماید که با فرض تائید چنین رویکردی، با طرح این پرسش اساسی مواجه خواهیم شد که چرا به‌رغم وجود تقاضای (پنهان) چندین برابری در سوی دیگر این معادله اقتصادی، اقدام یا استراتژی مؤثری از طرف کشورهای صادرکننده به‌منظور ایجاد تعادل (که فقط یکی از دستاوردهای مهم آن است) در بازار صورت نمی‌پذیرد؟! پرسشی که هم با رویکرد اقتصادی-کارآفرینی، هم با رویکرد اجتماعی ناظر به فقرزدایی وهم با رویکرد زیست‌محیطی شایسته واکاوی علمی و عملی است.

نابسامانی در عرضه و تقاضای گاز مایع، آلودگی زیستگاه‌های بشری و حیوانی به دلیل استفاده از سایر منابع نامناسب، به‌کارگیری انرژی‌های ناپاک و غیر ایمن، رشد شتابان شهرنشینی، جنگل‌زدایی و … موجب شده تا آمار مرگ‌ومیر انسانی سالانه ناشی از به‌کارگیری سوخت‌های غیراستاندارد و غیر ایمن حتی بیش از مالاریا، سل و HIV باشد. از طرفی مطالعات نشان می‌دهد که جهان شاهد رشد اقتصادی (GDP)، به‌ویژه رشد درآمد شخصی و همچنین رشد جمعیت حداقل در چشم‌انداز سه دهه آینده به‌ویژه در افریقا و آسیا خواهد بود.

لذا با توجه به مسائل اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی ناشی از موضوع یادشده به‌عنوان بخشی از این جورچین جهانی یکی از راهکارها و ابزار حل مسئله، ایجاد و ارائه مدل‌های نوین توسعه کسب‌وکار در این حوزه است که بایستی موردتوجه کشورهای صادرکننده گاز قرار گیرد. مدل‌های کسب‌وکار مبتنی بر «بازاریابی کارآفرینانه» با تأکید بر دو مؤلفه‌ی اصلی نوآوری و ریسک‌پذیری یکی از مهم‌ترین ابزارهای ایجاد و توسعه کسب‌وکارهاست که می‌تواند در راستای نیل به استراتژی‌های سازمانی مورداستفاده قرار گیرد. کاربست یک مدل کسب‌وکار با تعریف فرضیه ارزش متناسب با شرایط یادشده می‌تواند سبب شود صاحبان انرژی در نفوذ به بازارهای جدید برای افزایش سهم بازار و توسعه بازار به یک کسب‌وکار برد-برد نائل آیند. مدل کسب‌وکار مبتنی بر رویکرد یادشده می‌تواند به‌عنوان یک الگوی مهم با ویژگی‌هایی چون نوآوری، ریسک‌پذیری، بازتعریف اهداف اجتماعی کسب‌وکار، ایجاد، ارائه و کسب ارزش در این عرصه با بازار سازی، خدمات شایسته و حیاتی به عرضه‌کنندگان و به‌ویژه متقاضیان نادیده‌ی بازار ارائه نماید. نویسنده بر این باور است که می‌توان با عبور از نگاه محدودیت منابع، محدودیت توانایی­ها و نگرانی از عدم سودآوری کسب‌وکارها، به‌عنوان یکی از ابزارهای کسب‌وکار استراتژیک، الگوها و مدل‌های نوینی را برای خلق و ارائه ارزش به دیگران به‌ویژه جوامع محروم از طرفی و دستیابی به ارزش‌های پایدار و باثبات برای صادرکنندگان گاز مایع از طرف دیگر، به ارمغان آورد.

 

امیر هوشنگ کرمی پژوهشگر حوزه بازاریابی بین‌المللی گاز دانشجوی دکتری کارآفرینی کسب‌وکار

 

دانشگاه به‌عنوان سکوی پرتاب پرتاب موشک‌های استارت‌آپی

دانشگاه به‌عنوان سکوی پرتاب

پرتاب موشک‌های استارت‌آپی

 

 

دانشجویان و پژوهشگران در سال‌های اخیر علاقه بسیاری دارند تا شرکت خصوصی خود را راه‌اندازی کنند و ایده‌های تجاری خود را اجرایی نمایند. اکثر این شرکت‌ها خارج از سیستم دانشگاه شکل می‌گیرند. در سال‌های اخیر موج وسیعی از کارآفرینی در بین دانشجویان در داخل و خارج از دانشگاه‌ها راه افتاده است.

زمانی که در خصوص موضوعات فنی را‌ه‌اندازی یک استارت‌آپ صحبت به میان می‌آید، دانشگاه‌ها وظایف زیادی را می‌توانند بر عهده بگیرند. شتاب‌دهنده‌هایی که به‌عنوان مراکز آموزشی کوتاه‌مدت کارآفرینی می‌توانند با ایجاد زیرساخت‌ها، نظارت بر فعالیت آن‌ها و حمایت مالی از آن‌ها در دانشگاه‌ها فعالیت نمایند و بستر رشد استارت‌آپ‌های دانشجویی باشند.

زمانی که بحث پژوهش و توسعه می‌شود دانشگاه‌ها نقش تأثیرگذاری را بازی می‌کنند. دانشگاه بین علم، تجارت و سیاست عمومی فضای وسیعی را اشغال می‌کند. دانشگاه‌ها برقرار‌کننده ارتباط بین ذینفعان استارت‌آپ‌ها در اقشار مختلف جامعه هستند. دانشگاه‌ها باید بتوانند با فعالیت‌های علمی و پژوهشی و سیاسی خود به‌راحتی اعتماد سرمایه‌گذاران و دولت‌ها را در سطح ملی و بین‌المللی به خود جذب نمایند.

 

دانشگاه اکوسیستم بهینه‌ای برای استارت‌آپ باید باشد

دانشگاه با روابطی که می‌تواند به‌عنوان یک‌نهاد پژوهشی باشخصیت‌های حقوقی و حقیقی قدرتمند ایجاد کند و شبکه‌های قدرتمندی را توسعه بخشد، باید اکوسیستمی تنومند را برای استارت‌‌آپ‌ها با مزیتی متمایز برای دانشجویان و پژوهشگران علاقه‌مند به کارآفرینی ایجاد نمایند.

روزانه ایده‌های متنوعی با دانشگاه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود اما به دلیل آماده نبودن اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه، بسیاری از این ایده‌‌ها و طرح‌ها بایگانی می‌شوند و منابع بالقوه موجود در دانشگاه نیز دست‌نخورده باقی می‌ماند؛ اما به‌محض اینکه دانشگاه بر روی فرصت‌های موجود و منابع خود در راستای راه‌اندازی استارت‌آپ‌ها تمرکز نماید، کانالی شکل می‌گیرد که در آن همکاری‌ها و شراکت‌ها ظاهر می‌شوند و تبادل پویای دانش با همکاری‌های وسیع بین ذینفعان ایجاد می‌گردد.

دانشگاه با اکوسیستم قوی برای کارآفرینی، سکوی ایده آلی برای پرتاب موشک استارت‌آپ‌هایی است که توسط دانشجویان و پژوهشگران برپاشده‌اند. بیشتر دانشگاه‌ها عناصر تشکیل‌دهنده این اکوسیستم را در حیاط‌خلوت اداری خوددارند؛ فقط می‌بایست موانع عملیاتی شدن این اکوسیستم را از میان بردارند.

در اکوسیستم استارت‌آپ‌ها در بستر دانشگاه‌ها عوامل و عناصر متعددی در تعامل با یکدیگر هستند که هسته مرکزی آن را دانشگاه تشکیل می‌دهد و حلقه تعاملی اطراف آن شامل دولت، سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO)، سازمان‌های کوچک و متوسط (SMEs)، سازمان‌های چندملیتی و سازمان‌های بین دولتی (IGO) هستند.

در این تعامل‌ها که به‌واسطه‌‌ ماهیت دانشگاه برای استارت‌آپ‌ها ایجادشده است، استارت‌آپ‌ها معرفی می‌شوند، به‌منظور ایجاد یا افزایش سرمایه‌گذاری شبکه‌های کاری توسعه می‌یابند، پژوهش‌ها بر روی پروژه‌ها هدف‌دار دنبال می‌شوند و در صورت نیاز سرمایه‌گذاری‌های مشترکی شکل می‌گیرد که سبب تبادل دانش بین گروه‌های کاری می‌شوند و از بازخورد این فعالیت‌ها، سرعت موشک‌های استارت‌آپی بیشتر می‌گردد.

دانشگاه‌ها در اولین گام خود به‌عنوان یک تغییر اساسی می‌بایست اعضای دانشگاه و سازمان‌ها را از طریق آموزش به رشته کارآفرینی نزدیک نمایند. توجه به این نکته انگیزه قوی برای دانشگاه‌ها ایجاد می‌نماید که به اکوسیستم کارآفرینی و استارت‌آپ‌ها اهمیت دهند. بسیاری از نظراتی که از دانشگاه‌ها منتشر می‌شوند ایده‌های پیشگامی هستند که پتانسیل ایجاد تفاوت در زندگی میلیون‌ها نفر را دارد. درنهایت با اعمال یک تغییر در افکار اعضای دانشگاه، احتمال تغییر وضعیت کنونی در دانشگاه‌ها به سمت اکوسیستم‌های در حال پیشرفت برای استارت‌آپ‌ها وجود خواهد داشت.

نویسنده : علیرضا سرحدی پژوهشگر حوزه مدیریت

 

آشنایی با کارآفرینان شرکت اپل نمونه موفق یک شرکت کارآفرین

آشنایی با کارآفرینان

شرکت اپل نمونه موفق یک شرکت کارآفرین

من معتقدم نیمی از چیزی که کارآفرینان موفق را از افراد ناموفق متمایز می­سازد، فقط پشتکار است.

استیو جابز

آغاز اپل در گاراژ خانه پدری

در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۵ ساله بود، شرکت رایانه‌ای اپل را در پارکینگ خانواده جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانه شخصی که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند Apple I نام داشت.  قیمت این رایانه که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، ۶۶۶ دلار و  ۶۶ سنت بود. در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانه Apple II  را معرفی کردند. در سال ۱۹۸۰، اپل عرضه اولیه سهام خود را در بازار بورس ارائه کرد و به سهامی عام تبدیل شد. در همان سال، شرکت اپل، رایانه Apple III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سخت‌افزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد. پس از ورود به بورس سهام، توسعه محصولات و توسعه ساختار و نظام مدیریتی شرکت موردتوجه استیو جابز و سایر مدیران قرار گرفت. کامپیوترهای سری Mac با صفحه‌نمایش گرافیکی پیشرفته و نرم‌افزارهای مناسب نظیر Mac Writer و Mac Paint موردتوجه بیش‌ازپیش کاربران قرار گرفت. هم‌زمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش، کمک کنند، آغاز کرد. ازلحاظ نظام مدیریتی نیز، مدیران اپل که بیشتر روحیه فنی و تکنیکی داشتند تصمیم گرفتند یک مدیر باسابقه را به مدیرعاملی برگزینند تا شرکت به‌صورت حرفه‌ای‌تر اداره شود.

 

 گاراژ خانه پدری استیو جابز در لوس آلتوس، محل تولید اولین کامپیوترهای شخصی

لذا جان اسکولی مدیرعامل شرکت پپسی کولا را به‌عنوان مدیرعامل برگزیدند. اسکولی با استقبال استیو جابز عهده‌دار مسئولیت شرکت شد و در جلسه معارفه استیوجابز خطاب به او گفت آیا می‌خواهی همه عمر آب و شکر بفروشی یا می‌خواهی بیایی تا باهم دنیا را عوض کنیم؟» اسکولی سیستم‌های بازاریابی و مدیریتی جدیدی را که بعضاً موفق هم نبود در شرکت حاکم کرد ولی فضای کاری جدید که بر اساس دیسیپلین‌های مدیریتی شکل می‌گرفت به مذاق استیو جابز که همیشه متفاوت عمل می‌کرد خوش نیامد و در برخورد بین این دو، مدیران ارشد با این فکر که با نظام مدیریتی پیشرفته سودآوری شرکت تضمین
می‌شود، طرف اسکولی را گرفتند و جابز با فروش همه 5/6 میلیون سهامش به‌جز یک سهم به مبلغ 70 میلیون دلار در سال 1985 از شرکت اپل بیرون رفت!

اپل بدون جابز!

جابز پس از خروج از اپل شرکت پیکسار را خریداری کرد و با افزایش سرمایه آن را به موفق‌ترین شرکت در تولید فیلم‌های انیمیشن به کمک کامپیوتر، تبدیل کرد و پس از موفقیت زیادِ فیلم داستان اسباب‌بازی این شرکت را هم به مبلغ خوبی به شرکت دیسنی فروخت. هم‌زمان، شرکت کامپیوتری جدید Next را نیز راه‌اندازی کرد که با همکاری عده‌ای از مهندسانی که از اپل به او پیوسته بودند ابتدا روی ایجاد سخت‌افزارهای جدید و پیشرفته متمرکز شد ولی پس از مدتی صرفاً به فعالیت‌های نرم‌افزاری به‌ویژه توسعه سیستم‌عامل پیشرفته NEXT STEP روی آوردند. شرکت اپل با خروج جابز دوران فراز و نشیب را آغاز کرد ولی کم‌کم در اوایل دهه 1990 از رقبا عقب ماند و شرکت در وضعیت ورشکستگی قرار گرفت، ولی مدیران و سهامداران برای خروج شرکت از بحران به دنبال توسعه و یا خریداری سیستم‌عامل جدیدی افتادند که محصولات اپل را ارتقا دهد بعد از مدتی بهترین انتخاب برای آن‌ها سیستم‌عامل NEXT STEP شناخته شد که در شرکت NEXT توسعه‌یافته بود. اپل شرکت NEXT را به مبلغ 429 میلیون دلار و اهدای 5/1 میلیون سهم از سهام اپل به استیو جابز خریداری کرد و استیو جابز مجدداً در سال 1996 به اپل بازگشت و کم‌کم دوباره زمام امور اپل را در دست گرفت.

بازگشت دوباره

جابز در سال 1997 کار را مجدداً در اپل شروع کرد و به بازسازی خط تولید شرکت پرداخت و فعالیت‌های متعددی را در توسعه محصولات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و مدل تجاری معمول داشت. کامپیوترهای Mac را با سیستم Mac OS که بر اساس NEXT STEP توسعه‌یافته بود و بالاخره هم به iOS تبدیل شد ارتقا داد و بهره‌وری آن‌ها را روزآمد کرد. محصولاتی نظیر Mac Book و کامپیوترهای جدیدتر و iPod به‌عنوان سیستم صوتی دیجیتالی جدید، محیط تازه‌ای از کار و تلاش و پیشرفت و موفقیت در اپل پدید آوردند. در سال 2001 اپل استور راه‌اندازی شد که به فروش موسیقی و آهنگ‌های جدید از روی شبکه می‌پرداخت که بالاخره به iTunes تبدیل شد که انواع سیستمهای کاربردی را بر روی شبکه اینترنت برای فروش عرضه می‌کند. راه‌اندازی فروشگاه‌های زنجیره­ای اپل در ایالات‌متحده و بعضی کشورهای دیگر ارتباط تنگاتنگی با مشتریان محصولات سخت‌افزاری ایجاد کرد.

استیو جابز بالاخره با ارائه iPhone در سال 2007 تحول جدیدی در سیستمهای موبایل و ارائه موبایل‌های هوشمند ارائه کرد و در سال 2010 نیز با ارائه iPad تحول جدیدی در دنیای کامپیوتر و ارتباطات به وجود آورد. پس‌ازآن با فراخوان برنامه نویسان برای توسعه سیستمهای کاربردی و ارائه آن‌ها برای فروش روی اَپ استور و مشارکت به میزان %70 درفروش حاصله، تحولی بزرگ در تولید سیستم­های کاربردی در جهان پدید آورد که موجب شده است صدها هزار سیستم توسط برنامه­ نویسان در اقصی نقاط دنیا تولید و برای فروش ارائه شود

استیو جابز با خلاقیت و نوآوری از 2007 تا 2011 به‌عنوان مدیرعامل اپل تحولاتی زیادی در دنیای فناوری و کسب‌وکار پدید آورد تا این‌که بیماری امانش نداد و اپل را به یاران جوان‌تر سپرد. پس‌ازآن نیز اپل هم چنان در ارائه محصولات جدید که سیستم­های توسعه‌یافته محصولات قبلی هستند و ارائه محصولاتی از قبیل ساعت‌های هوشمند یا سیستم­های مالی برای پرداخت و دریافت به کمک تلفن هوشمند و غیره همچنان به‌عنوان یک شرکت فعال و پویا مشغول فعالیت است . شرکت اپل در سال ۲۰۱۷ برای دهمین سال متوالی، عنوان تحسین‌شده‌ترین شرکت فناوری اطلاعات در جهان را به خود اختصاص داد.

شادی لطیفیان پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

تأملی پدیدارشناسانه در چرایی بومی نشدن مبانی اقتصاد و کارآفرینی در ایران

تأملی پدیدارشناسانه در چرایی بومی نشدن مبانی اقتصاد و کارآفرینی در ایران

 

پرسش آن است که از منظر تئوریک چطور پس از گذشت سال‌ها هنوز هم به نظر می‌رسد مبانی اقتصاد و به‌تبع آن مدیریت و کارآفرینی در ایران همچنان بومی نشده است؟ هرچند در طول سالیان اخیر در حوزه علوم انسانی هستند جامعه شناسان و انسان شناسان متأخری که با عرق‌ریزان روح، با طرح مسئله‌ای از جنس «اینجا و اکنون» به این حوزه پرداخته و می‌پردازند؛ که از این جمله می‌توان به آثار ارزشمندی در قالب کتاب همچون: «فرهنگ یاریگری در ایران»، «واره_درآمدی بر مردم‌شناسی تعاون»، «انسان‌شناسی یارگیری»، «کَمَره نامه» و نیز «بّنِه ها» و مقالات ماندگاری نظیر: «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» اشاره کرد.

 

در گام نخست به ریشه‌های پدیدارشناسانه‌ی این رویکرد از منظر برخی فیلسوفان و روش شناسان ایرانی می‌پردازیم و در گام‌های بعد رویکردهای جامعه‌شناسانه آن را نیز تا حد امکان، بررسی خواهیم کرد. دکتر محمدعلی مرادی و برخی هگل شناسان معتقدند، هگل در مقدمه اثر سترگ خویش، «پدیدارشناسی روان» می‌گوید: این ترس از حقیقت است که مواجه با آن را ناممکن دانسته، او تلویحاً به کانت خورده می‌گیرد که استدلال او بر ناشناخته ماندن فنومن (fenomen)، شیی فی‌نفسه، حقیقت، مطلق، روان (با بهانه تحت مقولات تألیفی ما تقدم، نگنجیدن، متقن به نظر می‌رسد. ازنظر هگل، مطلق یا روان در سیر تکوینی خویش در زمان که برای او همان تاریخ می‌باشد، عینیت می‌یابد ازنظر او این عقل و مطلق است که تاریخ را می‌سازد. (تاریخ برای هگل همان زمان است.)

بنا به تفسیر او، مطلق در فراشد خویش، اطوار پیکر پذیر، منازل، اطوار و دقایق گوناگون را سپری می‌کند ازنظر او هر مرحله از تاریخ یا زمان، جلوه، عینیت و خودنمایی از مطلق است که هر مرحله وضع پیشین را نفی و در سیر تکوینی وضع دیگری را به اثبات می‌رساند.

پس با این نگاه، ورود ایران به دوران جدید که با انقلاب مشروطيت شکل گرفت، از جنبه‌ی نظري علم اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی همچون تمامي علوم جديد که به ايران وارد شدند بدون توجه به علوم در سنت گذشته‌ی ايران و ايران دوره اسلامي بوده است. ازاین‌رو پرداختن به نسبت سنت قدمایي و علم اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی نوين ايران، ضرورت جدي شکل‌گيري علوم، در ايران امروز است که مي‌توان گفت در اين زمينه تاکنون کار چنداني صورت نگرفته است.

در همین دوران، مي‌توان به دو کتاب مهم با عناوین اقتصادی، يکي از محمدعلي جمال‌زاده به نام «گنج شايگان» و ديگري «ثروت ملل» محمدعلی فروغي اشاره کرد. فروغی در این کتاب می‌کوشد علم ثروت ملل را نوعی معرفت به قوانین و کیقیات ازدیاد ثروت مملکت و سایر امور راجع به آن تعریف کند و ابعاد اجتماعی به اقتصاد بدهد. این نخستین اثر مکتوبی است که یک ایرانی در دوران جدید راجع به اقتصاد به رشته تحریر درآورده است که فاقد مبانی جدی از جنبه تئوریک و فلسفی است. می‌توان گفت فروغی اطلاع چندانی از شکل‌گیری علوم از جنبه روش و محتوی نداشته است اما اين دو کتاب چندان پايه‌ی عمل واقع نشد و از اساس واجد آن‌چنان کيفيتي ازنظر علمي نيز نبودند که بتواند پايه‌ی عمل واقع شود.

در ادامه خواهید خواند

بسياري از کتاب‌هايي که در زمينه‌ اقتصاد پايه‌ی کار براي روندهاي اقتصادي در ايران بوده است، کتاب‌هاي ترجمه از گرايش‌هاي متنوع و متکثر اروپایي و آمريکایي بوده است که در قالب گرايش‌هاي متفاوت، خود را در پروژه‌هاي اجرایي ايران طي نزديک به صدسال گذشته نشان داده است؛ اما آنچه در ميان اين گرايش‌هاي متنوع مي‌توان ديد، همانا الگوبرداري از مدل‌هاي اروپایي و آمريکایي بوده است که بدون توجه به تکوين تاريخ اجتماعي و فرهنگي، اين الگوها به جامعه و تاريخ ايران تحمیل‌شده است. به‌تدریج در مدرسه‌های عالی و دانشگاه‌ها رشته‌های اقتصاد و شاخه‌های مختلف در ایران تأسیس شدند. بررسی روند دانش اقتصاد در ایران در دانشگاه‌های رسمی مؤید این نظر است که اکثر کتاب‌های اقتصادی بیش‌ازپیش به تمرین‌های ریاضی تقلیل یافته است و کمتر به بررسی مسائل اقتصادی می‌پردازند. محتوی این کتاب‌ها بیشتر به نحوه سرمایه‌گذاری و بازدهی بیشتر یا تخصیص بهتر منابع می‌پردازند و در این الگو و اندیشه راهنما تصور می‌شود که اگر بازدهی زیاد شود و یا که سرمایه‌گذاری بالاتر رود و یا اینکه منابع به‌صورت بهینه تخصیص یابد رفاه مردم بالاتر خواهد شد. اگرچه برخی اقتصاددان‌های ایرانی متأثر از مباحث انتقادی و مباحث توسعه کوشیدند مؤلفه‌های اجتماعی را در اقتصاد وارد کنند و در چارچوب اقتصاد توسعه، ادبیاتی به وجود آورند و طرح‌هایی را ارائه دهند اما ازآنجاکه این ادبیات به نفس امر جامعه ایران همواره بی‌توجه بوده‌اند نتوانسته‌اند به اهداف موردنظر برسند.

 

منابع:

  1. رك: هوسرل، ادموند؛ ایده‌ی پدیده‌شناسی، ترجمه‌ی عبدالكريم رشيديان، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1386.
  2. رك: -محمدعلی مرادی، بنیان‌های فلسفی اقتصاد فرهنگی

نویسنده: کاوه فرهادی                  (عضو هیئت‌علمی و مدرس دانشگاه)