اهمیت همکاری دانشگاه و صنعت در توسعه ملی و پایدار

اهمیت همکاری دانشگاه و صنعت در توسعه ملی و پایدار

برای اینکه بتوان مشکل عقب‌ماندگی در کشور‌های درحال‌توسعه را برطرف کرد، مکاتب گوناگون، استراتژی‌های گوناگونی مطرح می‌کنند. دو عنصر علم و تکنولوژی در همه‌ی این استراتژی‌ها نقش بسزایی ایفا می‌کنند. کشورها سعی دارند تا نقش دانشگاه‌ها را در رشد ملی و بالا بردن تکنولوژی و دانش موردتوجه و تأکید قرار بدهند. به همین دلیل ارتباط دانشگاه و صنعت به سیاست‌های پیشرفت و ترقی وابسته می‌باشد.

 

دلایل توسعه و افزایش ارتباط صنعت و دانشگاه

 

به دلایل گوناگونی همکاری مابین دانشگاه و صنعت اتفاق می‌افتد. موارد زیر به‌طور مختصر دلایل توسعه و افزایش این همکاری را نشان می‌دهد:

  1. کاهش حمايت‌هاي مالي دولت‌ها از فعاليت‌هاي پژوهشي در دانشگاه‌ها. جستجو منابع جدید برای پشتیبانی از فعالیت‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها از مواردی است که این امر دانشگاه‌ها را به انجام آن وادار کرده است.
  2. افزايش هزينه اجراي پژوهش و آسيب‌پذيري آن. دانشگاه‌ها به دلیل اینکه با مباحث جدید علمی از نزدیک در ارتباط هستند، صنایع از آن‌ها برای بالا بردن فناوری‌ها و اجرای تحقیقات برای اینکه از دوباره‌کاری دوری کنند، کمک می‌گیرند.
  3. ظهور فناوري‌هاي زيستي، فناوري اطلاعات و محيط‌هاي جديد. افزایش ارتباط بین دستاوردها و کاربردهای فناوری‌های جدید و همچنین ضرورت فراهم کردن ارتباط صنعت و دانشگاه از زمینه‌هایی است که این عوامل ایجاد کرده‌اند.
  4. ضرورت همکاري‌هاي بین‌رشته‌ای و بین‌المللی. جهت پیدا کردن راه‌حل‌هایی پابرجا و ثابت، این مدل همکاری‌ها اتفاق می‌افتد. ایجاد شبکه‌های ائتلافی و همکاری میان نهادهای اقتصادی از مواردی است که این نوع همکاری‌ها زمینه‌ی آن را فراهم می‌کند.
  5. تلاش براي طراحي ساختارهاي عملياتي و شبکه‌هاي جديد. همکاری‌های چندجانبه بین سازمان‌ها که فرآیند نوآوری را آسان می‌کند، با توجه به تغییرات محیطی، ضروری است.

درواقع سناريوي اصلي گذار دانشگاه‌ها از ساختار سنتی به کارآفرينانه نتیجه سناريوي تبديل جوامع حاضر به جوامع کارآفريني است که براثر مسئوليت‌هاي اجتماعي، دگرگون شدن مسئوليت‌هاي فردي و سازماني، مسئوليت‌ دولت‌ها و فشارهاي بین‌المللی است.

از طرفی در ارتباط با بحث کارآفرینی، دانشگاه‌ها باید در فعالیت‌های کارآفرینانه به‌طور مستقیم شرکت کنند، به عبارتی برای توسعه کارآفرینی به انجام فعالیت‌هایی مثل تجاری‌سازی دانش تولید‌شده می‌پردازند و از طرف دیگر، برای رشد توانایی‌ها، مهارت‌ها و آگاهی از موانع و عوامل کارآفرینی، وظایف سنتی خود را که همان آموزش و پژوهش است را مورداستفاده قرار بدهند.

۳ معنی را می‌توان از کارآفريني دانشگاهي برداشت کرد:

  1. دانشگاه به‌عنوان يک سازمان، کارآفرين باشد.
  2. اعضاي دانشگاه مثل کارکنان، استادان و دانشجویان رفتار کارآفرينانه داشته باشند.
  3. جرياني از الگوهاي کارآفريني از ارتباط متقابل دانشگاه با محيط، ايجاد شود.

واکنش کارآفرینانه صنعت و دانشگاه

اگر دولت و دیگر حامیان خارجی نتوانند ابتکار لازم را انجام دهند، دانشگاه‌ها چگونه می‌توانند از حالت منفعل به حالت فعال تغییر کنند؟ همان‌طور که دانشکده‌ها وادارات داخلی نمی‌توانند به‌طور جداگانه این کار را انجام دهند. نظارت بر زمینه‌های خاص و حفاظت از منافع مادی، دستورالعمل معمول آن‌ها بوده است. فقط تعدیل کلی سازمانی، با عناصر قابل‌تشخیص، می‌تواند حالت بسیار فعال جدیدی را ایجاد کند. پنج مورد مطالعات نهادی که در کتاب من ارائه‌شده است، همراه با چندین مطالعات مربوطه، کمک می‌کنند که این عناصر را در چارچوب وسیع‌تر ارائه شوند. نقش دانشگاه در جامعه و اقتصاد تکامل‌یافته است. دانشگاه‌ها دانش تولید می‌کنند که پیشرفت‌های تکنولوژیکی را ارتقا می‌بخشد که به‌نوبه خود برای رشد اقتصادی و رقابت‌پذیری در اقتصاد جهانی حیاتی است؛ بنابراین، به‌طور فزاینده‌ای انتظار می‌رود که دانشگاه‌ها کارآفرینانه تر شوند و این سومین رسالت مهم را در جهت ارتقاء نوآوری و توسعه از طریق ارائه فناوری‌ها و مشاغل تجاری به‌کارگیرند. نقش دانشگاه در جامعه و اقتصاد تغییر کرده است. اولین انقلاب علمی که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، کار تحقیقاتی در دانشگاه بود. در حال حاضر اکثر دانشگاه‌ها تحت تأثیر انقلاب دوم هستند و رسالت سوم کمک به توسعه اقتصادی است.

 

نویسنده: امیرحسین باقری

پژوهشگر حوزه کارآفرینی

نظریه مغز قلب(رویکرد روان‌تنی) (قسمت اول)

نظریه مغز قلب(رویکرد روان‌تنی)

(قسمت اول)

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

در ابتدا لازم است که مفهوم همدوسی را مطرح کنیم: همدوسی به معنای همبستگی، چسبیدن به یکدیگر یا اتصال و نیز سازگاری در یک سیستم است؛ بنابراین زمانی از سخنان و تفکرات آدمیان به‌عنوان همدوس یاد می‌کنیم که اجزای آن به خوبی با یکدیگر تناسب داشته باشند و اگر مفاهیمی بی‌معنا و بی‌احساس به زبان بیاورند یا ایده‌ها و نظراتی را ارائه دهند که در کل هیچ حسی را منتقل نکنند، ناهمدوس نامیده می‌شوند.

شبکه روان‌تنی: پس از استقبال فزاینده علم از نگرش سیستمی برای بررسی و تحلیل مسائل، این شناخت حاصل شد که عملکرد و کارکردهای ذهنی و احساسی همچون سایر عملکردهای فیزیولوژیکی، ریشه در فعالیت‌های سیستم‌ها دارند، مسیر‌های سازمان‌دهی شده‌ای که اندام‌ها و نواحی مختلف مغز و بدن را به یکدیگر پیوند می‌دهند. علاوه بر این، سیستم‌های ذهنی و احساسی ما نمی‌توانند منفک از فیزیولوژی ما در نظر گرفته شوند. بلکه باید به‌عنوان اجزای یکپارچه شبکه ارتباطی و پویا از فعالیت‌های متقابل در نظر گرفته شوند که ارگانیسم انسانی را دربرمی‌گیرند.

این ادراکات و یافته‌ها منجر به پیدایش و رشد شاخه‌ای جدید در مطالعات علمی تحت عنوان روان‌تنی گردید. روان‌تنی در ارتباط با روابط بین سیستم‌های فیزیولوژیک، شناختی و احساسی و رفتار انسانی است. امروز کاملاً آشکار گردیده‌ است که همه‌ی تفکرات، نگرش‌ها و احساسات، دارای پیامدهای‌ فیزیولوژیک می‌باشند و اینکه الگوهای فعالیت‌های فیزیولوژیکی، تأثیر مستمر بر تجارب احساسی و فرآیندهای فکری و رفتاری ما دارند.

در مراحل اولیه تحقیقات در موسسه هارت مث، هدف این بوده است که مشخص شود کدام یک از متغیرهای فیزیولوژیکی، بیشتر به تغییرات حالت‌های احساسی، حساس و وابسته هستند. با بررسی و تحلیل سنجش‌های متعدد فیزیولوژیکی دریافتند که الگوی ریتمیک فعالیت قلب، ارتباطی مستقیم با فعال‌سازی ذهنی حالت‌های احساسی متمایز دارد و اینکه الگوی ریتم قلب بازتاب‌کننده تغییرات در حالت‌های احساسی است و هم‌زمان با احساسات و هیجانات موجود، تغییر می‌کند.

درمجموع دریافتند که الگوی فعالیت قلب، شاخص فیزیولوژیکی معتبری برای تجارب احساسی است و همچنین اینکه این شاخص با تکرار در زمان‌های متفاوت و در جمعیت‌های مختلف پایایی دارد. تغییرات در الگوی ریتم قلب مستقل از سرعت ضربان قلب می‌باشد بدین معنی که ممکن است فردی با ضربان قلب تند یا کند، دارای الگوی همدوس یا ناهمدوس باشد؛ بنابراین ریتم ضربان قلب و نه سرعت آن است که با پویایی‌های احساسی و هم‌زمانی‌های فیزیولوژیکی، مستقیم‌ترین ارتباط را دارد.

بخش عظیمی از تحقیقات صورت گرفته در زمینه نوروبیولوژی (زیست‌شناسی عصبی) نشان می‌دهند که تأثیر احساسات مثبت، نقشی حیاتی را برای افراد بزرگ‌سال و بر پردازش شناختی، رفتار، سلامت و رفاه آن به اثبات رسانده‌اند. به نظر می‌رسد که احساسات مثبت دامنه ادراک‌ها، شناخت و رفتار را گسترش داده و به‌این‌ترتیب توانایی‌هایی چون خلاقیت را ارتقا می‌دهند. علاوه براین تجربه مداوم احساسات مثبت به انعطاف‌پذیری و رشد روانی منجر می‌شود. سرانجام نتایج نشان می‌دهد که استفاده از تکنیک‌های عملی آموزش چگونگی ایجاد و حفظ احساسات و نگرش‌های مثبت برای دوره‌های زمانی طولانی‌تر، پیامدهای سلامتی مثبتی را در پی دارد.

پس چنین برمی‌آید که احساسات مثبت پایداری همچون قدردانی، علاقه، شفقت و عشق، الگوی یکدست و سینوسی شکلی در ریتم قلب ایجاد می‌کنند و الگوهای همدوس ریتم قلب برای دوره‌های زمانی طولانی‌تری باقی می‌ماند که این خود به همگامی و هم‌زمانی بیشتر بین سیستم‌های متعدد بدن منجر می‌شود. ازآنجایی‌که این حالت با همبسته‌های رفتاری و روان‌شناختی و هم الگوهای خاصی از فعالیت فیزیولوژیکی در سرتاسر بدن همراه است، برای توصیف آن از واژه همدوسی روان‌تنی استفاده می‌شود. همچنین نتایج پژوهش‌ها حاکی از آن است که احساسات منفی چون ناکامی، عصبانیت، اضطراب و نگرانی، منتهی به الگوهای ریتم قلب ناهمدوسی می‌شود که به‌شدت متغیر و نامنظم هستند.

همبسته‌های فیزیولوژیکی حالت همدوسی شامل، هم‌زمانی بیشتر در سیستم عصبی خودکار (ANS)، تغییر تعادل خودکار به سمت افزایش فعالیت‌های پاراسمپاتیک، افزایش رزونانس عروقی و همگامی بین سیستم‌های نوسانی فیزیولوژیکی مختلف هستند.

تجربه حالت همدوسی، در سطح روان هم ازلحاظ کیفیت متمایز است. این حالت همراه با کاهش استرس، احساسات مثبت پایدار و درجه بالایی از شفافیت ذهنی و ثبات احساسی است. همچنین افراد در هنگام درگیر شدن در حالت همدوسی، به‌طور مکرر کاهش قابل‌ملاحظه‌ی گفت‌وگو‌های درون ذهنی، افزایش احساس آرامش و امنیت درونی، تصمیم‌گیری مؤثرتر، افزایش خلاقیت و درک شهودی بیشتر را گزارش کرده‌اند. در سطح روانی، واژه همدوسی به معنای درجات بالای نظم، هارمونی و ثبات در پردازش‌های ذهنی و احساسی است که طی این حالت تجربه می‌شود.

محرک‌های همدوسی: در ارتباط با محرک‌های همدوسی باید گفت که افراد می‌توانند به‌طور ارادی و از راه ایجاد، تنظیم و تثبیت یک حالت احساسی مثبت متمرکز بر قلب، همدوسی را برای دوره طولانی‌تری حفظ کنند. خودتنظیمی تجارب احساسی یکی از شرط‌های کلیدی برای ایجاد ارادی احساسات مثبت پایدار است. این احساسات پایدار، محرک تغییر الگوهای همدوسی فعالیت‌های فیزیولوژیکی هستند. خودتنظیمی احساسی شامل مدیریت لحظه‌به‌لحظه جنبه‌های متمایز تجارب احساسی است. یکی از این جنبه‌ها، خنثی کردن احساسات منفی، نامناسب یا معیوب است. از سوی دیگر لازم است که احساسات مثبت فعال‌شده، به‌گونه‌ای تنظیم شوند که در محدوده فرکانس تشدید احساساتی چون قدردانی، شفقت و عشق بمانند و نه اینکه در محدوده احساساتی مانند هیجان، وجد و شعف قرار گیرند که با الگوهای روان‌تنی بی‌ثبات‌تری همراه هستند.

مزایای همدوسی روان‌تنی:

برحسب عملکرد فیزیولوژیکی، همدوسی حالتی بسیار کارا است که مزایای متعددی را دربردارد. این مزایا شامل:

  1. تنظیم مجدد حساسیت گیرنده فشار که مرتبط با بهبود کنترل کوتاه‌مدت فشارخون و افزایش کارایی تنفس است.
  2. افزایش نقل و انتقالات اعصاب آوران واگ که در بازداری سیگنال‌های درد و جریان‌های سمپاتیک درگیر می‌باشند.
  3. افزایش بازده قلب همراه با افزایش کارایی در مبادلات مایعات، تصفیه و جذب بین مویرگ‌ها و بافت‌ها.
  4. افزایش کارکرد و توانایی سیستم قلبی-عروقی برای سازگاری با نیاز‌های گردش خون.
  5. افزایش هم‌زمانی موقتی سلول‌ها در سرتاسر بدن

به‌طورکلی افراد در هنگام همدوسی به علت کاهش اختلال‌های درونی اضافی و نامربوط که به‌واسطه پردازش احساسی و ذهنی استرس‌های روزمره ایجاد شده‌اند و هم به دلیل تغییر حالت ناشی از تجربه احساسات مثبت، به سمت هارمونی بیشتر در فرآیندهای بدنی، حسی از سلامت ذهنی تقویت‌شده را تجربه می‌کنند. بعضی اشخاص هم افزایش درک و شفافیت شهودی و کارایی در حل‌و‌فصل مشکلات زندگی را گزارش کرده‌اند.

درمجموع این یافته‌ها پیرامون همدوسی روان‌تنی، در اصل آنچه انسان در طی هزاران سال به‌طور شهودی درک کرده است را به اثبات می‌رساند و آن این است که احساسات مثبت نه تنها موجب احساس بهتری ازنظر ذهنی می‌شوند، بلکه افزایش عملکرد متوازن و هماهنگ سیستم‌های بدن را هم به همراه دارند. موضوع سلامت، رفاه و سرزندگی ما را توانمند کرده است و این توانایی را به ما می‌دهد تا با کارایی و اثربخشی بیشتری عمل کنیم.

۶الگوی متمایز از تغییرپذیری ضربان قلب:

 

 

درون دایره داخلی شش قسمت وجود دارد که هر یک گستره‌ای از احساسات تجربه‌شده در زندگی روزمره را تعیین می‌کنند. محدوده بیرون دایره‌ خارجی ۶ وضعیت فوق‌العاده را به تصویر می‌کشد که در آن‌ها تجارب احساسی شدید به این منجر می‌شوند که فعالیت سیستم‌های فیزیولوژیکی، عملکرد طبیعی فرد را به حالت‌های افراطی بکشانند. حالت‌های احساسی منفی می‌توانند منجر به خستگی و فرسایش احساسی و تحلیل و ذخایر فیزیولوژیک منجر شوند. در مقابل حالت‌های احساسی مثبت با افزایش کارایی و نوسازی روان‌تنی همراه هستند.

همان‌طور که مشخص است، واژه روان‌تنی از دو جز روانی و فیزیولوژیکی تشکیل شده است. دو بعد در پدیده تعامل روا‌ن‌تنی پایه و اساس لازم برای تفکیک انواع تجارب احساسی را در سنخ‌شناسی فراهم می‌کنند. یکی از ابعاد، میران برانگیختگی احساسی(بالا به پایین) است که در ظاهر با توازن سیستم عصبی خودکار(ANS) تغییر می‌کند. بعد دوم والانس احساسات (مثبت یا منفی) است و فرض می‌شود که والانس احساسات با میزان فعال شدن محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال(HPA) که رهاسازی کورتیزول را در خون کنترل می‌کنند، تغییر می‌کند.

با  مرتب کردن برحسب میزان برانگیختگی و والانس احساسات و با چرخش در جهت عقربه‌های ساعت در شکل با احساسات آشنایی روبه‌رو می‌شویم این احساسات با عناوین شادی-هیجان-عشق-قدردانی-رضایت- آرامش-، غم-بی‌احساسی-، ناکامی-تنفر و عصبانیت-اضطراب نامیده می‌شوند. در مرکز دایره در محدوده کوچکی که فصل مشترک دو محور را احاطه کرده است، منطقه بی‌تفاوتی احساسی قرار دارد. این منطقه اغلب زمانی تجربه می‌شود که فرد ازنظر ذهنی درگیر انجام فعالیتی شناخته‌شده یا یک وظیفه عادی و معمولی است.

در ادامه تلاش خواهد شد تا شما را با همزمانی قلب و مغز و مرکزیت قلب در شبکه روان‌تنی و همچنین رویکرد سیستمی به پدیده‌های روان‌تنی آشنا کرد.

برگرفته از کتاب نظریه مغز قلب، نگاهی نوین به نقش قلب در کیفیت شهود کارآفرینان، تالیف دکتر رولین مک‌کراتی و همکاران

 

 

کارآفرینی معرفی و ارائه یک کالای جدید دانشگاه کیست – کره جنوبی University of Kaist

کارآفرینی معرفی و ارائه یک کالای جدید

دانشگاه کیست کره جنوبی

University of Kaist

 

 

هرچند کره به سرزمین صبح آرام معروف است، ولی نام مناسب­تر این کشور سرزمین ۱۰۰۰۰ دانشگاه است. حتی کوچک­ترین شهرها دارای یک دانشگاه هستند و بزرگ­ترین شهرها نیز چند دانشگاه را در خود جای داده­اند. سئول به‌تنهایی دارای بیش از ۳۶ دانشگاه است و همچنان کره به‌عنوان مرکز توسعه­ فناوری شناخته می­شود و با سرعت در سراسر جهان گسترش می­یابد، دانشجویان خارجی­ بیشتری تصمیم به تحصیل در این دانشگاه‌ها می‌گیرند و تجارت، مهندسی و حتی مطالعات کره­ای، رشته‌های موردنظر این افراد برای تحصیل هستند.

دانشگاه KAIST، در منطقه Daedeko Innopolis، شهر “Daejeon” در کره جنوبی واقع شده است. این دانشگاه توسط دولت کره در سال 1971، به‌عنوان اولین مؤسسه پژوهشی ملی با هدف علوم و مهندسی تأسیس شد. در رده‌بندی “The QS-The Times World University Ranking” دانشگاه KAIST، در سال 2009، رتبه 69 را در جهان و رتبه 21 را در تکنولوژی به دست آورد. در آخرین رده‌بندی انجام‌شده، توسط “QS World University Ranking”، در سال 2011، دانشگاه رتبه 90 را در جهان و رتبه 27 را در مهندسی و فن‌آوری اطلاعات (IT) به دست آورد.

دانشگاه KAIST، از طریق سرمایه‌گذاری دولت تأسیس شده است و پرسنل آن مهندسین بااستعداد علوم و تکنولوژی کره‌ای می‌باشند که در آمریکا تحصیل کرده‌اند. از همان آغاز، این دانشگاه هم‌روی تئوری و هم‌روی تحقیقات کاربردی تأکید داشت. دانشگاه KAIST، به سمت تبدیل‌شدن به بهترین مرکز پروژه‌های تحقیق و توسعه در کره پیش می‌رود. این دانشگاه در انجام 540 تحقیق دانشگاهی، با صنایع و آکادمی‌های جهان همکاری کرده است. دانشگاه به دانشجویان خارجی کمک‌هزینه تحصیلی اعطا می‌کند.

کتابخانه این دانشگاه در سال 1971 تأسیس و در مارس 1993 مجدداً بازسازی شد و در محل فعلی خود آغاز به کار نمود. این کتابخانه شامل کتابخانه اصلی، کتابخانه بخش کارشناسی، کتابخانه کالج کسب‌وکار و کتابخانه پردیس مونجی است. کتابخانه بی‌وقفه در حال فعالیت است تا بتواند امکان دسترسی به اطلاعات فنی مطلوب، زیرساخت اطلاعات قابل‌اطمینان و تبادل فعال اطلاعات دانشگاهی با سایر مؤسسات را فراهم آورد.

 

 

رئیس دانشگاه KAIST، “Nampyo Suth” در زمینه تکنولوژی بسیار قوی می‌باشد، “soon-Heung Chang” که دانشمند هسته‌ای است، معاون دانشگاه و “Ji-Wonyang” که مهندس شیمی است، به‌عنوان نایب‌رئیس دانشگاه فعالیت می‌کند. بسیاری از استادان این دانشگاه، از مؤسسات آموزش عالی آمریکا فارغ‌التحصیل شده‌اند. دانشگاه در بسیاری از برنامه‌های بین‌المللی، با دانشگاه‌های برجسته اروپایی و آسیایی همکاری دارد و عضو انجمن تحقیقاتی آسیای شرقی (Association of East Asian Research University) ) می‌باشد.

دانشگاه KAIST همچنین در آموزش کسب‌وکار بین‌المللی شناخته شده است و جایگاه بالایی دارد. در سال 2013 این دانشگاه دارای حدود 10200 دانشجوی تمام‌وقت و 1140 محقق و بودجه کل آن 765 میلیون دلار بوده که 459 میلیون دلار آن از قراردادهای تحقیقاتی است. از سال 1980 تا 2008، این دانشگاه به‌عنوان یک مؤسسه علمی و فنی در کره جنوبی شناخته ‌شد که در سال 2008، با کوتاه شدن نام خود، به‌اختصار، “KAIST” نام‌گذاری شد.

در سال 2007، دانشگاه KAIST برنامه‌های مبادلات دانشجویی را با دانشگاه‌های برجسته جهان آغاز کرد تا برای دانش‌آموزان فرصت‌های مختلف تحصیلی را فراهم سازد و مبادلات دانشگاهی را تقویت کند؛ در این راستا با دانشگاه‌های صنعتی دانمارک، دانشگاه کارنیگه، مؤسسه فناوری گرجستان، دانشگاه صنعتی برلین و دانشگاه صنعتی مونیخ آلمان همکاری کرده است.

با در نظر گرفتن نیاز ملل به منابع انسانی نخبه در زمینه علم و فناوری، دانشگاه KAIST برای حمایت از صنعتی شدن و به‌عنوان بخشی از برنامه توسعه اقتصادی کشور کره جنوبی، تأسیس شد. برای برآورده کردن نیاز استعدادها به ادامه تحصیل و جلوگیری از فرار مغزها، نیاز به دانشکده‌های سیستماتیک تحصیلات تکمیلی در رشته‌های علوم پایه و مهندسی بود. این دانشگاه به‌عنوان اولین دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم و فناوری کشور با تمرکز بر روی تحقیق، آغاز به کار کرد.

 

دریافت پذیرش در KAIST براساس معدل کلی، نمرات ریاضی و علمی، توصیه‌نامه‌های اساتید پیشین، انگیزه‌نامه تحصیلی، اظهارات شخصی و سایر اطلاعاتی است که برتری دانشجو را نسبت به دیگر دانشجویان نشان می‌دهد. در دانشگاه  KAIST بورس تحصیلی کامل به تمام دانشجویان ازجمله دانشجویان خارجی در دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری داده می‌شود. علاوه بر این، بسیاری از دوره‌ها به زبان انگلیسی ارائه می‌شود و طبق رتبه‌بندی ملی JoongAng، بیش از 80 درصد از دوره‌های اصلی در KAIST به زبان انگلیسی ارائه می‌شود.

این دانشگاه با کمک قانونی خاص خود، دارای سیستم آموزشی مستقل و انعطاف‌پذیر است درحالی‌که سایر کالج‌ها و دانشگاه‌های کره جنوبی ملزم به پذیرش برنامه تحصیلی تهیه‌شده توسط دولت هستند.

دانشجویان کارشناسی می‌توانند از طریق “سیستم رشته باز” در دانشگاه ثبت‌نام کنند و این امکان را داشته باشند که پس از گذراندن سه ترم از کلاس‌ها با در نظر گرفتن علاقه خود رشته‌ای را انتخاب کنند که متناسب با توانایی آن‌ها باشد. علاوه بر این دانشجویان کارشناسی می‌توانند هر زمان از تحصیل خود، رشته تحصیلی خود را تعویض کنند. دانشگاه KAIST همچنین با برگزاری دوره‌های ترکیبی فوق و دکترا، فارغ‌التحصیلان متعددی در این مقاطع داشته است. در این دوره‌ها دانشجویان برای فارغ‌التحصیلی باید تعداد مشخصی مقاله در مجلات مطرح علمی-بین‌المللی به چاپ برسانند.

دانشگاه KAIST به 6 کالج، 2 مدرسه و 33 دانشکده/ بخش، تقسیم‌بندی شده است. دانشگاه KAIST همچنین دارای سه مؤسسه وابسته ازجمله مؤسسه مطالعات پیشرفته کره (KIAS)، مرکز ملی NanoFab (NNFC) و آکادمی علوم کره (KSA) است.

این دانشگاه جهت ایجاد فضایی برای طرح ایده‌های مختلف دانشجویان، ارتباط مداوم آن‌ها با یکدیگر و امکان تجاری‌سازی این ایده‌ها تأسیس شده است تا امکان تحقق این رؤیا را برای کلیه اعضاء فراهم کند. تقویت ارتباط بین دوره‌های آموزشی و برنامه‌های موجود به‌منظور تسریع در آموزش و انتقال روح کارآفرینی و فناوری است.

 

دانشگاه امکان ارائه خدمات مشاوره از طریق ارتباطات کارآفرینی به کارآفرینان و استادانی که کسب‌وکاری را ایجاد کرده‌اند، فراهم کرده است. این ارائه خدمات مشاوره یک مرحله‌ای برای شرکت‌های دانش‌بنیان بوده تا آن‌ها را به سطح جهانی برساند. این حمایت‌ها با در نظر گرفتن بودجه به انکوباتورها و از طریق شتاب‌دهنده‌های حرفه‌ای است. دانشگاه KAIST برنامه‌های کاربردی مانند سخنرانی و بحث آزاد در خصوص کارآفرینی را در برنامه‌های خود قرار داده است تا به ارتباط ایده‌ها با بخش صنعت و کارخانه‌ها و تولید نمونه‌های اولیه محصول کمک ‌نماید.

دانشگاه از سرمایه‌گذاری، بازاریابی، طراحی، حقوق مالکیت معنوی، قانون‌گذاری، مالیات/حسابرسی و سایر موضوعات مرتبط با کارآفرینی، پشتیبانی و حمایت می‌کند.

 

 

آزیتا جهانبخش پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

 

 

مدل کسب‌وکار (قسمت دوم)

مدل کسب‌وکار (قسمت دوم)

طراحی مدل کسب‌وکار

در این قسمت قصد دارم شما را تشویق نمایم تا  مدل کسب‌وکارتان را با تکنیک‌های زیر طراحی کنید. پس کاغذ سفید و خودکار رنگی فراموش نشود. در طراحی مدل کسب‌وکار، شما می‌توانید از شش تکنیک زیر استفاده نمایید؛ که هر بخش به‌صورت کامل توضیح داده خواهد شد. این شش تکنیک عبارت است از:

بینش مشتری

ایده پردازی

تفکر تصویری

نمونه‌سازی

قصه‌گویی

سناریوها

تکنیک شماره 1: بینش مشتری

ساخت مدل‌های کسب‌وکار بر پایه بینش مشتریان:

به‌کارگیری بینش مشتریان یک قاعده راهنما برای تمامی مراحل فرآیند طراحی مدل کسب‌وکار است. بینش مشتری باید تأثیر خود را در گزینش ارزش پیشنهادی، کانال‌های توزیع، ارتباط با مشتریان و جریان‌های درآمدی نشان دهد.

حال باید برای طراحی مدل کسب‌وکار مشتری محور به سؤالات زیر پاسخ دهید:

مشتری ما قصد چه‌کاری دارد و ما چگونه می‌توانیم به او کمک کنیم؟

علایق مشتریان ما چیست و ما چگونه می‌توانیم کمک کنیم که به آن‌ها دست یابند؟

مشتریان انتظار دارند چگونه روابطی با آن‌ها برقرار کنیم؟

برای کسب چه ارزشی مشتریان ما واقعاً حاضر به پرداخت پول هستند؟

برای پاسخگویی به این سؤالات پیشنهاد می‌شود که از “نقشه شناخت مشتری” استفاده کنید:

نخست برای تعیین تمامی بخش‌های بالقوه مشتری که با مدل کسب‌وکار خودتان می‌توانید به آن‌ها خدمت ارائه کنید، یک طوفان ذهنی به راه بی اندازید. از بین بخش‌ها سه گزینه‌ی محتمل را انتخاب و یکی از آن‌ها را برای تمرین پیاده‌سازی ویژگی‌ها برگزینید. کار را با اختصاص یک نام و تعدادی ویژگی جمعیت شناختی مانند میزان درآمد، وضعیت تأهل و موارد مشابه، به مشتری آغاز کنید. سپس با مراجعه به سؤالات زیر و با استفاده از صفحه‌ای سفید، مشخصات مشتری تازه نام‌گرفته خود را با پرسیدن و پاسخ دادن به شش سؤال زیر، مشخص کنید.

  • او چه چیزی می‌بیند؟(محیط، دوستان،محصولاتی که بازار ارائه می‌کند)
  • او چه چیزی می‌شنود؟(چیزهایی که دوستان، رئیس و افراد تأثیرگذار می‌گویند)
  • او واقعاً در مورد چه چیزی فکر می‌کند و چه چیزی را احساس می‌کند؟(مسائل مهم،مشغله‌های ذهنی، دغدغه‌ها و آرزوها)
  • او چه چیزی می‌گوید و انجام می‌دهد؟(نگرش به حضور در اجتماع،نوع رفتار نسبت به دیگران، ظاهر)
  • آلام و خلأهای او چیست؟ (ترس‌ها، محرومیت‌ها ،موانع)
  • آمال و آرزوهای مشتری چیست؟ (نیازها/خواسته‌ها، معیارهای موفقیت،موانع)

برای “درک یک مشتری تجاری با استفاده از نقشه شناخت”، هدف ما ایجاد منظری از مشتری جهت زیر سؤال بردن مستمر مفروضات مدل کسب‌وکار شما است. پیاده‌سازی ویژگی‌های مشتری، شما را قادر می‌سازد تا پاسخ‌های بهتری به این سؤالات دهید: آیا این ارزش پیشنهادی مشکلات واقعی مشتری را برطرف می‌کند؟ آیا او واقعاً تمایل به پرداخت پول برای این پیشنهاد دارد؟ او مایل است که چگونه به او دست پیدا کنید؟

تکنیک شماره 2: ایده پردازی

  • خلق ایده‌های جدید مدل کسب‌وکار:

چیزی که در این میان موردنیاز است، فرآیندی خلاق برای تولید تعداد زیادی ایده در زمینه مدل کسب‌وکار و غربال کردن موفق بهترین‌های آن‌هاست. این فرآیند، ایده پردازی نام دارد. نوآوری در مدل کسب‌وکار، نگریستن به گذشته نیست، زیرا گذشته تنها بخش کوچکی از آن چیزی است که در مدل‌های کسب‌وکار آینده اتفاق خواهد افتاد. نوآوری در مدل کسب‌وکار، توجه به رقبا نیست، زیرا آن تقلید یا الگوبرداری نبوده، بلکه  مدل کسب‌وکار یعنی خلق سازوکارهای جدید برای خلق ارزش و کسب جریان‌های درآمدی.

نوآوری در مدل کسب‌وکار عبارت است از به چالش کشیدن دیدگاه‌ها و تئوری‌های محافظه‌کارانه سنتی به‌منظور طراحی مدل‌های خلاقانه برای تحقق نیازهای جدید، پنهان و برآورده نشده مشتریان. به‌منظور خلق گزینه‌های جدیدتر و بهتر، شما باید قبل از این‌که به فکر کم کردن تعداد ایده‌ها و رسیدن به تعداد محدودتری گزینه بیافتید، به‌اندازه کافی رؤیاپردازی کرده و مجموعه‌ای سربسته از ایده‌های متنوع و ناشناس ایجاد کنید.

بنابراین ایده پردازی شامل دو مرحله می‌باشد: تولید ایده، که به کمیت اهمیت می‌دهد و تلفیق ایده‌ها، که طی آن برای دستیابی به تعدادی گزینه مطلوب، ایده‌های اولیه موردبحث واقع‌شده، باهم ترکیب می‌شوند و احیاناً تعدادشان کاهش می‌یابد.

گزینه‌های حاصل ضرورتاً بیانگر مدل‌های کسب‌وکار جهشی نمی‌باشند. آن‌ها احتمالاً نوآوری‌هایی هستند که مرزهای فعالیت مدل کسب‌وکار فعلی شما را برای بهبود رقابت‌پذیری، گسترش می‌دهند. شما برای خلق ایده‌های مدل‌های کسب‌وکار نوآورانه می‌توانید از جاهای مختلف شروع کنید.

ما به دو مورداشاره می‌کنیم: تمرکز بر هسته‌های نوآوری در مدل کسب‌وکار با استفاده از تابلوی طراحی مدل کسب‌وکار و طرح سؤالات “چه می‌شود اگر؟”.

 

کانون‌های نوآوری در مدل کسب‌وکار:

نوآوری‌های تحولی در مدل‌های کسب‌وکار، چندین جزء از مدل کسب‌وکار را تحت تأثیر قرار می‌دهند. می‌توان چهار یا پنج کانون برای نوآوری در مدل‌های کسب‌وکار در نظر گرفت:

1- بر اساس منبع: نوآوری بر اساس منابع، ریشه در زیرساخت‌ها یا مشارکت‌های موجود سازمان دارد و به دنبال توسعه یا تحول مدل کسب‌وکار است.

2- بر اساس پیشنهاد: نوآوری بر مبنای پیشنهاد، دربرگیرنده خلق ارزش‌های پیشنهادی جدید است که سایر اجزا سازنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

3- بر اساس مشتری: نوآوری‌های بر اساس مشتری، بر پایه نیازهای مشتری، سهولت در دسترسی و افزایش راحتی شکل می‌گیرد. مانند تمامی نوآوری‌هایی که از یک کانون آغاز می‌گردند، این نوع از نوآوری نیز سایر اجزای مدل کسب‌وکار را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

4- بر اساس منابع مالی: نوآوری‌هایی که پیش‌ران آن‌ها جریان‌های جدید درآمدی، سازوکارهای قیمت‌گذاری یا ساختارهای هزینه کاهش‌یافته است و منجر به تغییر در سایر اجزای مدل کسب‌وکار می‌شود.

5- نوآوری چندگانه: نوآوری‌هایی است که توسط چندین کانون ایجاد می‌شوند و تأثیر زیادی بر چندین جز سازنده مدل کسب‌وکار دارند.

فرآیند ایده پردازی

یک تیم متنوع نوآوری در مدل کسب‌وکار شامل افرادی است از:

از واحدهای مختلف کسب‌وکار

با سنین متفاوت

با حیطه‌های مختلف تجربه

با سطوح مختلف ارشدیت

با ترکیبی از تجارب مختلف

با پیش‌زمینه‌های فرهنگی متفاوت

طوفان ذهنی

ادامه دارد…

 

شیوا شعبانی پژوهشگر و مدرس دانشگاه

 

 

برندی که شما نامیده می‌شوید؟ برند شخصی (قسمت چهارم)

برندی که شما نامیده می‌شوید؟

برند شخصی (قسمت چهارم)

همان‌طور که می‌دانید برند شخصی یعنی هر شخص شامل مجموعه‌ای از مهارت‌ها است. برند شخصی بیانگر یک ایده بزرگ یا یک سیستم اعتقادی- نگرشی است که برای سایر افراد متمایز و جذاب است. در این شماره قصد دارم شما را با مؤلفه‌های برند شخصی آشنا نمایم. دفتر یادداشتی برداشته و به سؤالات زیر پاسخ دهید. کونل (2009) برند شخصی را با شش جزء ارائه نمود این اجزاء پایه‌هایی هستند که افراد، برند شخصی‌شان را روی آن‌ها بنا می‌کنند. آن‌ها افتراق فرد را پررنگ نموده و هنگامی‌که تعریفی از ماهیت برند شخصی‌اش ارائه می‌کند، صحت آن را تضمین می‌کند. این اجزاء عبارت است از:

ویژگی‌ها: در این قسمت شما باید ویژگی‌های فیزیکی خویش را توصیف کنید. این‌که شما خود را چگونه می‌بیند و دیگران شما را چگونه می‌بینند. ازنظر فیزیکی چه چیز در مورد شما متمایز است که شما را از دیگران متفاوت می‌سازد.

مزایا: توضیح اینکه مردم در معاشرت با شما چه احساسی دارند.

ارزش‌ها: چه ارزش‌هایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند. این ارزش‌ها در طی تربیت و تجارب زندگی شکل می‌گیرند و شما در طی آن‌ها، ازآنچه که به‌عنوان درست و غلط در جهان می‌بینید، بیشتر آگاه می‌شوید.

تجربه: اینکه شما در چه مواردی خوب عمل می‌کنید و در زندگی شخصی یا کاری‌تان چه‌کاری انجام داده‌اید که می‌توانید به آن استناد کنید.

رفتارها: اینکه شما از چه چیزهایی صحبت کرده و آن‌ها را انجام می‌دهید. آیا رفتارهای شما پایدار است.

شخصیت: ویژگی‌های شخصیتی شما چیست و خود شما و دیگران، شمارا چگونه توصیف می‌کنند.

حال به چک‌لیست زیر پاسخ دهید.

 

 

ویژگی‌ها

دیگران شمارا چه ازنظر فیزیکی و چه ازنظر احساسی چگونه می‌بینند که باعث متمایز ساختن شما از سایرین می‌شود؟

شخصیت

خصوصیات فردی شما چیست؟ خودتان را چگونه توصیف می‌کنید؟

رفتارها

چیزهایی که می‌گویید و انجام می‌دهید کدام‌اند؟

به موقعیت‌های خاص چگونه واکنش نشان می‌دهید؟

ماهیت برند شخصی
ارزش‌ها

آنچه شمارا عزیزترین و باارزش‌ترین نگه می‌دارد، اصولی که بیشتر از دیگران به آن‌ها اعتقاددارید، نام ببرید.

تجربه

چه می‌دانید؟

در چه زمینه‌های شخصی و حرفه‌ای موفق بوده‌اید؟

مزایا

افراد به خاطر تجربه‌هایی که با شما داشته‌اند چه احساسی دارند؟

شما برای آن‌ها چه منافعی دارید؟

 

برندسازی شخصی به‌طورمعمول با ایجاد فهرستی از ویژگی‌ها، اعتقادات، ارزش‌ها و انگیزه‌هایی آغاز می‌شود که افراد از طریق آن‌ها خود را در یک نقش تعریف می‌کنند. هویت برند شخصی بر مبنای ویژگی‌های درونی و ذاتی فرد که باید تبدیل به برند شوند و نیز عوامل بیرونی شامل روابط فرد با دیگران، می‌باشد. برند شخصی یک فرآیند از درون به بیرون است که بر مبنای نقاط قوت و ویژگی‌های متمایز فرد در مقایسه با دیگران می‌باشد.

جایگاه‌یابی برند شخصی.

برند افراد نیازمند جای گرفتن در ذهن مصرف‌کنندگان (دیگران) را دارد. جایگاه‌یابی برند، تلاش‌های ارتباطات بازاریابی است که به‌طور فعالانه در ارتباط با هویت برند فرد و برای بازار هدف مشخصی انجام می‌شود. برندسازی شخصی بر محور ترویج خود[1] است. افراد جایگاه‌یابی برند را برای برجسته ساختن ویژگی‌های مثبت خود که برای مخاطبان بازار هدف ارزشمند است و به‌طور هم‌زمان برای متمایز ساختن خود از دیگر افراد در بازار به کار می‌گیرند. در مورد برندسازی شخصی، جایگاه‌یابی برند از طریق معرفی خود[2] اتفاق می‌افتد. بنا به دیدگاه نمایش‌پردازی[3]، عملکرد بازیگر، ترکیبی از آثار مصنوعی[4]، رفتارهای غیرکلامی و تاکتیک‌های کلامی است که توسط انگیزه‌های تعاملی او تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

 

ابزارهای ساخته‌شده.

: مجموعه‌ای از فعالیت‌های مرتبط با نگارش شرح زندگی شخصی خود توسط خود فرد، وجود دارند و نیز ابزارهای بسیاری می‌توانند برای مدیریت و کنترل اطلاعات در مورد پتانسیل‌های فرد مورداستفاده قرار گیرند مانند رزومه و نامه درخواست که شیوه‌ای برای نمایش شواهدی از مهارت‌ها و قابلیت‌های فرد فراهم می‌سازد.

ظاهر شخصی:

ظاهر به سطح بهداشت، نظافت شخصی و لباس مناسب فرد اشاره دارد. هنجارهای خاصی در مورد لباس حرفه‌ای و سطح پاکیزگی وجود دارد که عموماً مورد انتظار است. افراد از ظاهر به‌عنوان بخشی از شیوه ایجاد تصویر خود در محیط کار استفاده می‌کنند. ظاهر حرفه‌ای می‌تواند تلاشی آگاهانه به‌منظور معرفی خود را منعکس سازد که برای تأثیرگذاری بر برداشت دیگران از فرد در محیط کار، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

شیوه تعامل:

شیوه تعامل شامل نگرش‌هایی است که فرد در تلاش برای تأثیرگذاری بر دیگران جهت ایجاد برداشتی خاص در مورد او، به آن‌ها منتقل می‌کند. یکی از شیوه‌های بسیار رایج برای انتقال نگرش‌ها، ارتباطات غیرکلامی است؛ یعنی شیوه‌ای ارتباطی که از واژگان گفتاری استفاده نمی‌کند. این شیوه‌ها شامل اشارات و حرکات در موقع سخن گفتن، حالات صورت و زبان بدن می‌باشد و می‌تواند انواع زیادی از اطلاعات را منتقل کند.

رفتارهای کلامی: نشانه‌های ارتباط کلامی می‌تواند به دوطبقه گسترده از تاکتیک‌ها تقسیم شود: تاکتیک‌های مدعی و دفاعی. افراد از تاکتیک‌های مدعی برای ایجاد تصویری استفاده می‌کنند که قابلیت‌های موردنظر را ترویج می‌کند، درحالی‌که تاکتیک‌های دفاعی به‌منظور حفاظت یا اصلاح تصویر فرد مورداستفاده قرار می‌گیرند (بهانه‌ها، توجیه‌ها و عذرخواهی‌ها).

 

 

[1] Promotion of the self

[2] Self presentation

[3] Artifactuals

[4]  Interation motives

شیوا شعبانی پژوهشگر و مدرس دانشگاه

 

 

مدل‌های فرآیند توسعه محصول جدید: (مدل معروف: STAGE-GATE)

 مدل‌های فرآیند NPD: (مدل معروف: STAGE-GATE)

 

 در ادامه بحث NPDدر شماره‌ی قبلی در مورد موفقیت و شکست NPD صحبت شد در این شماره سعی شده تا نمونه‌هایی‌ از مدل‌های توسعه محصول جدید معرفی شوند؛ زیرا علاوه بر تعداد بسیار زیاد آن‌ها شباهت‌هایی نیز بین آن‌ها وجود دارد.

برای مدیریت فرآیند توسعه محصولات جدید مدل‌های زیادی از سوی افراد دانشگاهی و یا کارشناسان شرکت‌ها ارائه شده است. تمامی این مدل‌ها سعی دارند چارچوبی برای کمک به درک فرآیند توسعه محصول جدید به دست آورند. یافته‌های محققین این رشته در طول بیش از چهار دهه نشان می‌دهد که یک مدل جامع برای همه فرآیندهای توسعه محصول که مناسب همه شرکت‌ها و مدیران مسئول آن‌ها باشد و یا از انعطاف و انطباق کامل با شرایط سازمان‌ها برخوردار می‌باشد، وجود ندارد.

  • فرایند توسعه محصول جدید از دیدگاه ناسا:
  • آنالیز اولیه (فاز اول)
  • تعریف (فاز دوم)
  • طراحی (فاز سوم)
  • عملیات (فاز چهارم)
  • فرآیند توسعه محصول جدید از دیدگاه بوزآلن و همیلتون:
  • توسعه استراتژی
  • توسعه محصول جدید
  • تولید ایده
  • بازنگری و ارزیابی
  • آنالیز کسب‌وکار
  • آزمایش
  • تجاری‌سازی
  • مدل توسعه محصول مرحله- دروازه کوپر (مدل STAGE-GATE):

مدل کوپر یکی از مشهورترین مدل‌های تجاری‌سازی است و به مدل فرآیندی مرحله-دروازه معروف است. دلیل نام‌گذاری این مدل (مرحله-دروازه) این است که در هر یک از فرآیندهای مدل، حتی دقیق‌ترین جزییات نیز تنظیم می‌شوند و درمجموع دارای یک خصوصیت ارگانیک و پویاست. به‌عبارتی‌دیگر فرآیند مرحله-دروازه یک نقشه راه عملیاتی شده برای هدایت پروژه‌های محصولات جدید از مرحله ایده تا مرحله تحویل آن به بازار است. استفاده از این مدل باعث افزایش کارایی و تسریع عملکرد پروژه می‌شود، به‌طوری‌که از پیش، وظایف اصلی هر مرحله را تعیین و به بررسی نتایج پیشرفت می‌پردازد. مشخصه اصلی این مدل تخصیص حمایت‌های توسعه‌ای به‌صورت کارا است، زیرا هر فرآیند شامل مراحل و ورودی‌هایی می‌شود که پیشرفت پروژه را مشخص می‌سازد. کوپر ارائه‌کننده 13 مرحله در یک مدل می‌باشد که درنتیجه جداسازی فعالیت‌هایی نظیر تحقیقات بازار و آنالیز کسب‌وکار می‌باشد.

در این مدل مرحله جایی است که در آن اقدام به وقوع می‌پیوندد و دروازه نیز جایی است که در آن اتخاذ تصمیم در خصوص ادامه با عدم ادامه مسیر توسعه صورت می‌گیرد. مرحله اصلی و نقاط تصمیم‌گیری در مدل مرحله-دروازه عبارت‌اند از:

 

مرحله صفر: ایده‌پردازی تصمیم اول: غربال ایده
مرحله یک: بررسی اولیه تصمیم دوم: غربال ثانویه
مرحله دوم: بررسی تفصیلی تصمیم سوم: اقدام برای توسعه
مرحله سوم: توسعه تصمیم چهارم: اقدام برای تست
مرحله چهارم: انجام تست و معتبرسازی تصمیم پنجم: اقدام برای تجاری‌سازی
مرحله پنجم: تولید صنعتی و ورود به بازار

 

شش مرحله مدل کوپر:

  1. جمع‌بندی ایده‌ها: جمع‌آوری و ذخیره‌سازی ایده‌ها
  2. مفهوم دهی به ایده‌ها: ارزیابی و تجزیه‌وتحلیل فنی، مالی و ارزیابی مقدماتی ایده در بازار
  3. انتخاب بهترین ایده: ارائه برنامه مناسب، آزمون برنامه، ارائه برنامه مدیریتی، مالی، برنامه تولید و جلسات منظم بررسی و گزارش‌دهی تیم توسعه محصول
  4. توسعه ایده: تنظیم جزئیات برنامه‌ها شامل برنامه بازاریابی، جزئیات برنامه تولید، مالی و آمادگی برای تولید
  5. آزمون بازار: برنامه دقیق بازاریابی با آمیخته‌های مناسب، جمع‌بندی تجزیه‌وتحلیل مالی؛ و پیش‌بینی‌های آتی برای محصول در بازار
  6. تجارتی کردن: اجرای برنامه بازاریابی منظم برای تولید در بازارهای هدف و تعدیل برنامه‌های قبلی و اجرای برنامه‌های اقتضایی مناسب در طول دوره عمر محصول توسط تیم توسعه

 

 

 

دیگر مدل‌های اجرایی در فرآیند توسعه محصول جدید:

۱-مدل پورتر:

استراتژی رقابتی: شامل اقداماتی برای جذب مشتری، مقاومت در برابر فشارهای رقابتی، تقویت و استحکام موقعیت بازار شرکت، می‌باشد. تعاریف زیادی از استراتژی رقابتی وجود دارد که پورتر در سال 1990 این استراتژی‌ها را در قالب سه استراتژی تمایز، تمرکز و رهبری مطرح کرده است:

۱-۱ استراتژی رهبری هزینه: برتری رقابتی مستمر و پایدار نسبت به رقبا با استفاده از اهرم کاهش هزینه‌ها به‌عنوان مبنایی برای کاهش هزینه‌ها نسبت به رقبا و به دست آوردن سود یا به دست آوردن تفاوت سود بیشتر با توجه به بهای موجود استفاده می‌شود. هدف از این استراتژی کسب برتری در رقابت از طریق تولید محصول با کمترین هزینه ممکن نسبت به رقبا است.

۲-۱ استراتژی‌های تمایز: دومین استراتژی پیشنهادی پورتر ارائه محصولی ویژه است؛ یعنی کسب مزیت رقابتی از طریق تولید محصولی که از دیدگاه مشتریان، در مقایسه با محصولات مشابه دیگر، منحصربه‌فرد باشد.

۳-۱ استراتژی‌های تمرکز: آخرین استراتژی پیشنهادی پورتر تمرکز در بخش معینی از بازار برای محدود کردن دامنه رقابت است. با محدود شدن دامنه فعالیت، امکان متمرکز کردن منابع میسر و یک برتری رقابتی نسبت به رقبا ایجاد می‌شود.

۲-مدل رقابتی آنسف:

این مدل برای استراتژی جانشینی محصول با توجه به مأموریت شرکت در محیط رقابتی پیشنهاد شده است. این استراتژی‌ها به ترتیب عبارت‌اند از:

۱-۲ نفوذ در بازار: این نوع استراتژی برای نفوذ در لایه‌های نفوذ نیافته بازار یا افزایش سهم بازار موجود صورت می‌گیرد.

۲-۲ توسعه بازار: زمانی به کار گرفته می‌شود که مدیران به فکر بازارهای جدید باشند که با تکیه‌بر تحقیقات بازاریابی در مکان‌های دیگر توان عرضه کالا را می‌سنجند.

۳-۲ توسعه محصول: مدیران در شرکت‌ها، با همکاری گروه‌ها و تیم‌های متخصص، برای تغییر در محصول، ایده‌های نو را در توسعه محصولات اعمال می‌کنند که نهایتاً در بسته‌بندی، رنگ و شکل، تغییراتی داده می‌شود یا باعث تغییرات کلی در محصول می‌شود که اغلب این محصولات به بازار فعلی عرضه می‌شوند. این استراتژی توسعه محصول نامیده می‌شود.

۴-۲ متنوع‌سازی: این نوع استراتژی آخرین و ریسک‌پذیرترین استراتژی آنسف است که با توجه به‌شدت رقابت در محصولات مشابه دیگر، توسعه در محصول، مزیت ویژه‌ای برای شرکت‌ها ایجاد نمی‌کند. ازاین‌رو، مدیران تصمیم به تولید محصولات جدید برای بازارهای جدید با توجه به استراتژی‌های ادغام افقی، عمودی، کاهش، ثبات یا سیاست متنوع‌سازی محصول، می‌گیرند.

۳-مدل نقشه راه محصول:

یکی از ابزارهای قدرتمند توسعه محصول است. مدیران هوشمند از این فرایند استفاده می‌کنند تا میان کارها هماهنگی ایجاد کنند و دیدی انتقادی به خط تولید پیدا کنند.

۴-مدل گسترش کارکرد کیفیت:

در فرایند گسترش کارکرد کیفیت در فرایند طراحی محصول با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت به‌محض شناسایی و تعیین نیازمندی‌های مشتریان نسبت به لحاظ کردن خواسته‌های آن‌ها در طراحی محصول اقدام می‌شود. در فرآیند، خواسته‌های ذهنی مشتریان به زبان فنی- مهندسی در سازمان تبدیل می‌شود.

۵-مدل استراتژی سازگاری محصول جدید با مهارت‌های تحقیق و توسعه‌ای:

یکی از راه‌های ایجاد محصول جدید در شرکت‌ها بهره‌گیری از واحد تحقیق و توسعه است. با توجه به افزایش هزینه‌های مربوط به ایجاد کالاهای جدید، شرکت‌ها ترجیح داده‌اند به‌جای تولید کالاهای جدید، از انواع برندهای موجود تقلید کنند. چنانچه فعالیت‌های تحقیق و توسعه شرکت، چنان قوی باشند که بتواند ایده‌ها و طرح‌های جدیدی ارائه کند به‌احتمال قوی شرکت در مسیر تولید کالاهای جدید موفق خواهد بود. شرکتی که چند طرح تولید محصول جدید را در اختیار داشته باشد، طرحی را با موفقیت به مرحله تولید می‌رساند که متناسب با فعالیت‌ها و توانایی‌های تحقیق و توسعه‌ آن شرکت باشد. شرکتی که فعالیت‌های تحقیق و توسعه خود را فقط در حد بهبود محصول متمرکز کرده باشد، شاید اقدام به طراحی محصولی کاملاً جدید را محال بداند.

در پایان براساس مطالعه­ای که به‌تازگی روی فرایند توسعه­ی محصولات جدید در منابع مختلف صورت گرفت، نزدیک به 60% از شرکت­ها از فرایند مرحله – دروازه کوپر برای هدایت فعالیت­های توسعه­ای خود درزمینه‌ی محصولات جدید بهره می­برند.

*** عکس شماره 1***

لطفا عکس در این محل الصاق شود

توسعه

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

حمایت از تولید داخلی، چرا و چگونه؟

حمایت از تولید داخلی، چرا و چگونه؟

 

 

یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز ایران، کاستی‌های اشتغال و نرخ قابل‌توجه بیکاری است.

به گزارش مرکز آمار ایران در تابستان سال 1396 نرخ بیکاری به 7/11 درصد رسیده است و با توجه به تحولات نرخ ارز، شرایط بازار نفت و نیز تحولات سیاسی و نظامی در خاورمیانه و بدعهدی‌های برخی از کشورها نسبت به پایبندی به تعهدات برجام، بیم آن می‌رود که نرخ رشد و تقاضای عرضه نیروی کار (که متأثر از سرمایه‌گذاری‌های تولیدی است) هم پای رشد جمعیت و افزایش عرضه نیروی کار پیش نرود. نگرانی‌هایی که ذکر شد به‌تنهایی کافی است که اهمیت توجه به تولیدات داخلی را نمایان کند.

نقش تولیدات داخلی در کشور از دو جنبه قابل‌توجه است. افزایش تولید ناخالص (GDP) از یک‌سو موجب عرضه کالا و خدمات به بازار شده و به تقاضا پاسخ می‌گوید و از سوی دیگر موجب تقاضای نیروی کارشده و برای جمعیت فعال کشور فرصت شغلی و کسب درآمد به وجود می‌آورد.

طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2015 معادل 397 میلیارد دلار و در سال 2016 معادل 416 میلیارد دلار بوده و بر اساس پیش‌بینی در سال 2017 به 447 میلیارد دلار خواهد رسید؛ اما همین منبع اعلام کرد که سرانه تولید ناخالص داخلی ایران از 5290 دلار در سال 2014 به 4680 دلار در سال 2016 کاهش‌یافته و در پیش‌بینی سال 2017 نیز به 4530 دلار کاهش خواهد یافت. به‌این‌ترتیب این نگرانی وجود دارد که در صورت حفظ وضعیت موجود پیامدهای منفی ناشی از اشتغال کم و نرخ بیکاری بالا در ایران افزایش یابد. لذا توجه ویژه به افزایش تولید ناخالص از طریق گسترش تولیدات در بخش‌های مولد اقتصادی باید یکی از مهم‌ترین رویکردهای اقتصادی دوران حاضر قرار گیرد.

ابتدا باید به موانع پیش روی رشد و بالندگی تولیدات داخلی توجه شود، افزایش حجم نقدینگی در دست مردم و گردش این نقدینگی در فعالیت‌های عمدتاً سوداگرانه و غیر تولیدی نظیر بازار ارز و طلا از یک‌سو موجب افزایش درآمد پولی بخشی از افراد کشور و از سوی دیگر بالا رفتن تقاضای مصرفی آنان شده است. معمولاً این واردات است که زودتر از تولید به تقاضا پاسخ داده و فرصت را از تولیدکننده داخلی می‌رباید. به گزارش سازمان گمرک کشور، تنها در پنج‌ماهه ابتدای سال 1396، اقلام عمده وارداتی را به شرح ذیل اعلام داشته است: برنج با 963 میلیون دلار، ذرت دامی به ارزش 612 میلیون دلار، وسایل نقلیه موتوری با حجم سیلندر 1500 تا 2000 سی‌سی به ارزش 515 میلیون دلار، قطعات منفصله جهت تولید خودروی سواری با 434 میلیون دلار و لوبیای سبز به ارزش 410 میلیون دلار، بوده‌اند.

همان‌طور که در اقلام این لیست دیده می‌شود، بسیاری از این اقلام امکان تولید در داخل کشور را داشته و تنها به دلیل ارزان‌تر بودن واردات نسبت به هزینه‌های تولید داخلی، این امکان از تولیدکنندگان کشور گرفته‌شده است. علاوه بر این قاچاق نیز مزید بر علت شده و تولیدات داخلی را بیش‌ازپیش با مشکل مواجه کرده است.

بر اساس اظهارات گمرک جمهوری اسلامی ایران در 9 ماه منتهی به آذر سال 1395 شش کشوری که بیشترین قاچاق به ایران را داشته‌اند، کشورهای چین، ترکیه، بلاروس، برزیل، کره جنوبی و آلمان و بیشترین اقلام قاچاق شده کالاهای مصرفی بوده‌اند.

حال نکته قابل‌توجه دیگر یعنی استقبال مصرف‌کنندگان از این کالاها پیش می‌آید که عمدتاً به دلیل قیمت بالاتر و کیفیت پایین‌تر محصولات داخلی است.

درنتیجه می‌توان این‌گونه به موضوع نگاه کرد که برای حمایت از تولیدات داخلی که نتیجه آن افزایش تولید ناخالص داخلی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش سطح درآمد سرانه و افزایش سطح زندگی مردم کشور خواهد بود، توجه به چند راهکار ضروری می‌باشد:

  • افزایش جذابیت فرصت‌های سرمایه‌گذاری تولیدی از طریق کاهش هزینه‌های تولید، نظیر کاهش نرخ بهره، استفاده از معافیت‌های مالیاتی سرمایه‌گذاری‌های اشتغال‌زا و نیز سایر راهکارهای تشویق تولیدکنندگان داخلی
  • ایجاد فرصت مناسب جهت آشنایی تولیدکنندگان با روش‌های نوین بازاریابی (داخلی و بین‌الملل) و استفاده از تکنولوژی‌های به‌روز دنیا و جهانی‌سازی کیفیت محصولات داخلی
  • مبارزه قانونی با قاچاق کالا و افزایش هزینه‌های تمام‌شده برای قاچاق در مقابل فضای مناسب برای تولیدات داخلی در کشور
  • افزایش فرهنگ حمایت از تولیدات داخلی از طریق آموزش مصرف‌کنندگان، برگزاری نمایشگاه‌ها و مطلوب سازی فضای ذهنی جامعه برای پذیرش کالاها و خدمات داخلی
  • استفاده از رسانه‌های مناسب جهت تبلیغات در راستای تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی
  • درنهایت می‌توان از منظر ایجاد بستر مناسب برای جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و انتقال تکنولوژی‌های روز دنیا و برداشتن گام‌های بلندتر و مؤثرتر به‌سوی افزایش سطح کیفی و کمی تولیدات داخلی به موضوع توجه کرد.

امید است حمایت از تولیدات داخلی بتواند از یک‌سو مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از نرخ بالای بیکاری در کشور را حل کرده و از سوی دیگر جایگاه مناسب و درخوری برای اقتصاد ایران در اقتصاد بین‌الملل فراهم آورد.

نویسنده: دکتر معصومه شجاعی عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی