قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان و ریسک

 قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان و ریسک

 

تصمیم‌گیری را می‌توان به‌طور گسترده به‌عنوان مجموعه پیچیده‌ای از فرآیندها، شامل چهار مرحله تعیین اهداف، انتخاب گزینه‌هایی جهت نیل به هدف، ارزیابی گزینه‌های انتخاب‌شده و درنهایت انتخاب از میان گزینه‌ها تعریف کرد. ما هرروزه با تصمیم‌گیری در دنیای همراه با عدم اطمینان مواجه هستیم. اگر تصمیم‌گیری در دنیای کسب‌وکار و امور مالی موردنظر باشد، تصمیم‌گیری کارآفرینان از بهترین مثال‌ها هستند. به‌طور سنتی، قضاوت به‌عنوان یک ارزیابی از احتمال وقوع برخی از نتایج که در آن احتمالات بین 0 و 1 محدود می‌شوند، تعریف‌شده است. قضاوت ممکن است تحت شرایط عدم اطمینان و یا تحت شرایط ریسک صورت بگیرد. ساختار قضاوت به‌طور سنتی توسط نظریه احتمالات و مفروضات آن رسمیت می‌یابد. قضاوت تحت شرایط عدم اطمینان، اگر منسجم باشد و یا به‌خوبی کالیبره شده باشد، عقلانی است. انتخاب‌های انجام‌شده تحت شرایط ریسک اگر به تصمیماتی منجر شوند که ارزش مورد انتظار و یا مطلوبیت مورد انتظار یا مطلوبیت مورد انتظار ذهنی ( تحت یک مدل روانی ) را به حداکثر برسانند، منطقی هستند.

پین و همکاران (1992) در بررسی خود به شواهد مختلفی از ریسک قضاوت احتمالی و انتخاب اشاره دارند که در حمایت از نتیجه‌گیری‌های آن‌ها این نتیجه‌گیری‌ها عبارت‌اند از:

  • استراتژی‌های تصمیم‌گیری به اقتضای ویژگی‌های کار و زمینه تصمیم‌گیری می‌باشند.
  • تصمیم‌گیرندگان به‌طور فعالانه‌ای در فرآیند تصمیم‌گیری توجیهات و اولویت‌هایی را ترسیم می‌نماید.

آن‌ها همچنین اشاره می‌کنند که در تصور محققان تصمیم‌گیرندگان اغلب اطلاعاتی که آن‌ها در ارزش اسمی می‌دهند را می‌گیرند اما برخی از شواهد حاکی از آن است که اطلاعات درواقع در فرآیند تصمیم‌گیری بازسازی می‌شوند. همان‌طور که قبلاً نیز اشاره شد تصمیم‌گیرندگان ممکن است همان تعریف عدم اطمینان که اغلب توسط محققان به‌عنوان معنای آشکار عنوان می‌شود را نپذیرند، به همین خاطر عملیاتی سازی تک‌بعدی عدم اطمینان احتمالی که توسط محققان تصمیم‌گیری مفهوم‌پردازی می‌شود ممکن است ماهیت چندبعدی عدم اطمینان که تصمیم‌گیرندگان متصور می‌شوند را منعکس نکند.

تحقیقات در حوزه قضاوت و تصمیم‌گیری به‌تازگی به نقش خلق‌وخو، مزاج و هیجانات در فرآیند تصمیم‌گیری اشاره‌کرده‌اند. علاوه بر اجزای شناختی تصمیم‌گیری، حالت‌های احساسی تجربه‌شده نیز در طول فرآیند تصمیم‌گیری و بعدازآن، مهم هستند. بررسی نقشی که عاطفه بر تصمیم‌گیری دارد برخی از عواقب ناشی از ناراحتی‌های روانی که عدم اطمینان ممکن است ایجاد کند را برجسته می‌کند. یک لیست کوتاه از برخی از این نتایج عبارت‌اند از: تأسف و نا‌امیدی، زیان‌گریزی، اضطراب ایجادشده در اثر توجه نامناسب به نتیجه با کمترین احتمال، نگرانی که بر تصمیمات مربوط به آزمون‌های پزشکی تحت نظر، تأثیر می‌گذارد. ترس از عوارض منفی جانبی مرتبط با انتخاب به یک درمان پزشکی و شک در مورد اینکه چه اقدامی انجام شود که ممکن است تصمیم‌گیرنده را برای یک دوره طولانی‌مدت در وضعیت بلاتکلیفی قرار دهد.

در نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری، عاطفه با این استدلال به مدل‌های انتخابی مبتنی بر انتظار ضمیمه می‌شود که می‌تواند ارزشی را علاوه بر مطلوبیت معمول نتیجه، بر تصمیم‌گیرنده در برداشته باشد. مدل‌های تصمیم‌گیری استاندارد برای اینکه بتوانند منعکس‌کننده توجه به عاطفه به‌منظور توصیف دقیق‌تر فرآیندهای تصمیم‌گیری باشند، نیاز به تجدیدنظر دارد به این معنا که نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری باید اقدام به مدل‌سازی اجزای احساسی تصمیم‌گیری با ترکیب آن‌ها در مدل‌های تبعی نمایند. مدل‌های تبعی فرض می‌کند که تصمیم‌گیرندگان همه‌ی جنبه‌های وضعیت تصمیم‌گیری را، قبل از رسیدن به یک انتخاب، به‌دقت در نظر گرفته‌اند. در مقابل، نظریه‌پردازان دیگر، در فرآیند تصمیم‌گیری عاطفه را از دیدگاهی غیر تبعی می‌بینند که در آن واکنش‌های احساسی ممکن است ارزیابی‌های شناختی نتیجه شده و به‌طور مستقیم بر رفتار انتخابی اثر بگذارند و یا در آن عاطفه می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای ارزیابی اطلاعات و یا برای هدایت فرآیندهای تصمیم پس‌ازآن در شرایطی که ارزیابی شناختی دقیق موجود نیست، کمک کند.

شکل زیر ارائه‌دهنده یک چارچوب نظری اولیه برای بررسی گسترده‌تر فرآیند تصمیم‌گیری در شرایط عدم اطمینان با توجه به مسائل مطرح‌شده در این مقاله چارچوب ارائه‌شده با این فرض آغاز می‌شود که اطلاعات برای تصمیم‌گیرنده فراهم‌شده و طرح مسئله تصمیم‌گیری نشان از شروع فرآیند تصمیم‌گیری دارد.

فرض کردیم که میل به زندگی در یک جهان خاص و ناگزیر از مواجه با عدم اطمینان می‌تواند تنشی را به‌عنوان ناراحتی روانی ایجاد نماید، چنین ناراحتی در سراسر فرآیند تصمیم‌گیری طنین‌انداز است. از ابتدای بازنمود وضعیت تصمیم‌گیری و انتخاب استراتژی‌های مقابله با آن تا مدیریت متقابل عاطفه و شناخت که ما را به سمت تصمیم‌گیری و پیامدهای ناشی از انتخاب‌هایمان هدایت می‌کند. در دو سر طیف، ناراحتی بیان‌شده می‌تواند با انفعال و یا هرج‌ومرج کلی برای افراد پایان یابد. بااین‌حال در اغلب موارد، ناراحتی روحی و روانی در صورت عدم مدیریت رضایت‌بخش می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست در زندگی و کسب‌وکار شود. امیدواریم که چارچوب نظری ارائه‌شده در این مقاله چشم‌انداز تازه‌ای در حوزه‌ی قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان فراهم کند همچنین امیدواریم که چارچوب پیشنهادی، محرکی برای انجام پژوهش برای بیان شکاف‌ها در ادراک فعلی ما از این فرآیندهای تصمیم باشد.

برگرفته از مباحثی نوین در تأمین مالی کارآفرینی با کاربردهای از اقتصاد و مالی رفتاری، نویسنده پرفسور رسول یزدی پور

 

 

نویسنده: عارفه داودی/ پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

فرصت کسب و کار برای سربازان پس از خدمت سربازی

فرصت کسب و کار برای سربازان پس از خدمت سربازی

یونس رنجکش در دومین کمیته تخصصی راهبری مهارت آموزی و اشتغال کارکنان وظیفه استان گیلان افزود: این حمایت ها بر اساس تفاهم نامه همکاری وزارت کشور و ستاد کل نیروهای مسلح در راستای توانمند سازی کادر وظیفه برای ورود به بازار های کار انجام می شود.
وی تصریح کرد: از هر نقطه و مکانی باید در مسیر آموزش مهارت های کارآفرینی استفاده کرد و سربازان وظیفه به عنوان بخشی از ظرفیت های موجود در منابع انسانی می توانند بخش مهمی از جامعه هدف آموزش مهارتی باشند.
وی یادآور شد: آنچه در فرآیند مهارت آموزی مهم است آموزش چگونگی به کارگیری مهارتهاست که باید با تبیین فضاهای کسب وکار و نیازهای جامعه اقدام به هدایت مهارت آموزان کرد.
به گفته رنجکش؛ با توجه به تفاهم نامه همکاری وزارت کشور با ستاد کل مشترک نیروهای مسلح در مهارت آموزی سربازان وظیفه تمامی هماهنگی ها در سطوح مختلف انجام شده است و در استان گیلان نیز از طریق کمیته تخصصی پیش بینی شده پیگیرآن هستیم.
وی اظهار داشت: برگزاری همایش های کارآفرینی برای تبیین و تغییر نگاه نسبت به موضوع کارآفرینی و اشتغال در سطح جامعه هدف سربازان با حضور اساتید و کارآفرینان برتر می تواند نقش مهمی در بسترسازی های فکری داشته باشد.
مدیر کل جذب وحمایت از سرمایه گذاری استانداری گیلان ادامه داد: در نظر گرفتن برنامه های تشویقی و حمایت های لازم در خصوص صدور گواهی نامه های مهارتی، مجوزهای کسب وکار و پرداخت تسهیلات کم بهره نیز از اولویتهای پشتیبانی از سربازان مهارت آموز می باشد.
وی با تاکید بر هماهنگی بین دستگاههای اجرایی ارایه خدمات صدور مجوز و پشتیبانی و آموزش در ایجاد کسب وکارها و نهادهای نظامی مورد نظر این تفاهم نامه وهمکاری بین آنها خواستار تسریع در روند اقدامات شد.
وی گفت: باید با ایجاد همگرایی و استفاده و هم افزایی از امکانات و ظرفیتهای موجود در استان بتوانیم جامعه هدف تعریف شده را که از جوانان پویا و علاقمند هستند به سمت آموزش های مهارتی و توانمندی در استفاده از مهارت ها سوق داد.
رنجکش خاطرنشان کرد: تبدیل دانش و داشته ها و آموزش مهارت به ثروت یکی از اهداف کارآفرینی است که سربازان آموزش دیده باید بتوانند پس از اتمام خدمت وظیفه داشته ها و توانایی های خود را تبدیل به ثروت نمایند.
وی بابیان اینکه در سالی که به نام جهش تولید نامگذاری شده است اقدامات و برنامه ریزی ها باید با جهش و تلاش مضاعف همراه باشد، اظهار کرد: نیاز اصلی در ایجاد فضاهای کسب و کار توجه به خواسته بازار کار و نگاه تسهیل گرایانه متولیان امور خواهد بود.
مدیرکل جذب وحمایت از سرمایه گذاری استانداری گیلان نیاز جدی کشور را فعالیت های کارآفرینانه دانست و اضافه کرد : باید با فهمی مشترک جامعه را به سمت هر ایرانی یک کارآفرین سوق دهیم.

بازی‌های خلاقانه برای تولید ایده‌های کسب‌وکار موفق

بازی‌های خلاقانه برای تولید ایده‌های کسب‌وکار موفق

 

شاید شما هم مثل خیلی از انسان‌ها بر این باورید که اصلاً فرد خلاقی نیستید؛ اما در حقیقت خلاقیت مهارتی است که می‌توانید با تمرین و ممارست به دست آورید. خلاقیت چیزی نیست جز توانایی حل مسئله و نه گفتن به غیرممکن‌ها. اغلب افراد خلاقی که من می‌شناسم به نشانه حمایت از تفکر خلاقانه و خارج از چارچوب، چیزهایی که عموماً پذیرفته می‌شوند را نادیده می‌گیرند.

 

بیایید با ایده‌های خلاقانه از نزدیک آشنا بشویم:

تمرین خلاقیت نباید تبدیل به کاری سخت و طاقت‌فرسا شود. تنها نشستن در گوشه‌ای از اتاق و مجبور کردن خود برای رو‌برو شدن با ایده‌های جدید، نمی‌تواند نتیجه‌بخش و مؤثر باشد. به خودتان اجازه دهید از جهان اطرافتان الهام و انگیزه بگیرید. در گام‌های ابتدایی خلق ایده اصلاً به امکان‌پذیر بودن یا نبودن ایده فکر نکنید. حتی می‌توانم با صراحت بگویم؛ هر چه ایده‌ها مضحک‌تر، بهتر!

برای اینکه بتوانید خودتان را تشویق به تفکر خارج از چارچوب کنید و ایده‌های جدید خلق کنید، پیشنهاد می‌کنم این تمرین‌‌ها را مثل بازی‌ انجام دهید:

 

  1. بازی ترکیب و تطابق

از خودتان بپرسید؛ دو محصولی که می‌توانند برای اولین بار کنار همدیگر قرار بگیرند و محصولی جدید را خلق کنند، کدم‌اند؟

نترسید از اینکه کمی عجیب‌وغریب به نظر برسید. برای مثال، تصمیم برای ترکیب چراغ‌قوه با پیچ‌گوشتی تصمیمی خلاقانه بود. حالا امکان کار کردن درجایی تاریک بدون نیاز به نگه‌داشتن چراغ‌قوه وجود دارد.

نگاهی به تلفن همراهتان بیاندازید. تلفن همراه در کنار دوربین خیلی خلاقانه‌‌تر و کاربردی‌تر به نظر می‌رسد.

 

  1. بازی یافتن راه‌حل

به جهان اطرافتان وصل شوید و درباره همه‌چیز سؤال بپرسید.

چگونه می‌توان همه‌چیز را بهتر کرد؟

به شکایات دوستان و خانواده‌تان گوش بدهید. آن‌ها در زندگی روزمره‌شان چه مشکلاتی دارند؟

چه دغدغه‌هایی را در زندگی روزمره‌تان احساس می‌کنید؟

مسائل و مشکلاتتان را شناسایی کنید و شروع کنید به یافتن راه‌حل برای آن‌ها. بسیاری از کارآفرینان و مخترعان همین کار را انجام می‌دهند. یکی از نمونه‌های موردعلاقه من محصول ساده و خلاقانه‌ی یکی از دانشجویانم است که به افراد کمک می‌کند، بهتر اجناس و اشیای خودشان را سازمان‌دهی و مدیریت کنند.

او خیلی ساده متوجه شده بود که همسرش هنگام جستجوی اشیا داخل کیفش دچار مشکل می‌شود. مدام کیف‌دستی‌اش را زیرورو می‌کند تا بتواند چیزی را که قبلاً داخل کیفش گذاشته بود، پیدا کند. او برای حل این مسئله با اضافه کردن نوارهایی باقابلیت ارتجاعی به کیف توانست اقلام را سرجایشان نگه دارد تا هنگام نیاز، اشیاء داخل کیف به‌راحتی در دسترس قرار بگیرند.

 

در گام‌های ابتدایی خلق ایده، به امکان‌پذیر بودن یا نبودن آن فکر نکنید. حتی می‌توانم با صراحت بگویم؛ « هر چه ایده‌ها مضحک‌تر، بهتر»

 

  1. بازی چه می‌شود اگر…؟

این سؤال را زیاد از خودتان بپرسید. مثلاً چه می‌شود اگر وقتی در حال شنا کردن هستید، موسیقی گوش بدهید؟ یا چه می‌شود اگر …

نترسید از اینکه ذهنتان به سمت خارج از چارچوب‌ها و رؤیاپردازی‌ها برود. با خود فکر کنید، اگر غیر‌ممکنی وجود نداشت واقعاً چه چیزهایی را آرزو می‌کردید؟ مثلاً یکی از دانشجویان من در پاسخ گفت: ” چه می‌شود اگر من بتوانم لحظه‌به‌لحظه فرآیند و زمان دقیق رشد فرزندم را ببینم! ”

هرچه بیشتر ماهیچه‌های خلاقیتتان را تمرین دهید، آسان‌تر محصولات و خدمات جدیدی که می‌تواند کیفیت زندگی انسان‌ها را بهبود بخشد، خلق می‌کنید.

 

مترجم: نازنین توکلی (کارشناس ارشد مدیریت صنعتی)

برگرفته از سایت www.entrepreneur.com

 

نویسنده: نرگس سقازاده/ پژوهشگر حوزه مدیریت

نقش صادرات به کشورهای هم‌جوار در خروج از بحران اقتصادی

نقش صادرات به کشورهای هم‌جوار در خروج از بحران اقتصادی

 

در دوران حاضر بخش تولید و تجارت کشور در تنگناهای ناشی از تحریم‌های اقتصادی و بانکی است. آن‌چنان‌که آدام اسمیت در تئوری تقسیم‌کار می‌گوید: تجارت منشأ ایجاد رشد و افزایش تولید و درآمد ملی است. حال این مسیر روشن به‌سوی رشد و توسعه اقتصادی با تحریم‌های متعددی، مسدود و درنتیجه تهدید جدی فرا روی بخش تولیدی کشور قرار گرفته است.

از میان کشورهایی که شریک تجاری ایران بوده‌اند، اتحادیه اروپا همیشه سهم بالایی در مبادلات کالا و خدمات با ایران داشته است؛ اما در شرایط موجود این سهم کاهش‌یافته و تولیدکنندگان باید به کشورهایی روی آورند که مزیت بیشتری در تجارت با آن‌ها وجود دارد.

منطقه‌ای که همچنان می‌توان در تجارت به آن امید داشت، همسایه‌های شرق کشور هستند.

مبادله با همسایگان مزایای فراوانی دارد. به دلیل هم‌جواری و کاهش مسافت، هزینه‌های حمل‌ونقل کاهش می‌یابد و درنتیجه سرعت ارسال محصولات بخصوص کالاهای خوراکی و فسادپذیر افزایش می‌یابد. این مزیت می‌تواند سهم بیشتری برای صادرات محصولات کشاورزی به کشورهای همسایه به وجود آورد.

مزیت دیگر این بازارهای هم‌جوار، نزدیکی و قرابت فرهنگی و اجتماعی این کشورها با ایران است. به‌عبارت‌دیگر بخشی از فرآیند بازاریابی به این وسیله طی شده و می‌توان اطمینان داشت که کالاهای صادرشده در بازارهای هدف شناخته‌شده و قابل‌مصرف هستند.

به‌عبارت‌دیگر بخشی از فرآیند بازاریابی به این وسیله طی شده و می‌توان اطمینان داشت که کالاهای صادرشده در بازارهای هدف شناخته‌شده و قابل‌مصرف هستند. علاوه براین مزیت‌های اجتماعی و اقتصادی فراوان در تجارت با کشورهای همسایه، عامل و انگیزه بسیار مهمی برای توجه ویژه به این بازارهاست.

15 کشور در اطراف ایران باوجود مرزهای آبی و زمینی وجود دارد که ارزش تجارت بین این کشورها ظرفیتی بیش از هزار میلیارد دلار دارد. سهم ایران از این عدد تنها حدود دو درصد است.

بین این کشورهای هم‌جوار نقش پاکستان و افغانستان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا مسائلی از بعد امنیتی بین این سه کشور وجود دارد که تنها با تعاملات خوب اقتصادی و سیاسی قابل مدیریت می‌باشد. البته تبادل کالا و خدمات و همچنین نیروی کار بین این سه کشور می‌تواند به گسترش روابط اقتصادی و سیاسی در سطوح بالاتر کمک شایانی کند.

در نیمه اول سال جاری (1397) صادرات ایران به دو کشور افغانستان و پاکستان حدود 3.5 برابر ارزش صادرات ایران به 27 کشور اتحادیه اروپا بوده است.

همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد افغانستان 39 درصد از کالاهای مصرفی خود را از ایران وارد می‌کند.

هرچند میزان مبادلات ایران و پاکستان در سال‌های اخیر حدود 1.3 میلیارد دلار بوده ولی توافقاتی بین دو کشور جهت افزایش حجم و ارزش مبادلات صورت گرفته است که می‌تواند به گسترش روابط تجاری دو کشور کمک کند.

یکی از چالش‌های فراروی مبادلات تجاری بین ایران و همسایه‌های شرقی خود، موانع نقل‌وانتقال ارز می‌باشد. محدودیت‌های بانکی و عدم اتصال ال سی از طریق بانک‌ها، تجارت بین ایران و این دو کشور را دچار چالش کرده است.

مشکل دیگر، ناامنی و آسیب‌های ناشی از تروریسم بخشی از مرزهای شرقی کشور است؛ که امید می‌رود با توافقات سه‌جانبه بین ما و این کشورها امنیت بیشتر برقرار و امکان حمل‌ونقل زمینی کالاها بیشتر فراهم گردد.

مانع دیگر، قوانین دست و پاگیر گمرکی و موانع حاصل از عدم شفافیت برخی از قوانین تجاری در کشور است.

درهرصورت، افغانستان و پاکستان هر دو، کشورهایی با جمعیت قابل‌توجه و تشابهات فرهنگی و اجتماعی فراوان با ایران هستند. این دو کشور به دلایل متعددی ازجمله جنگ‌های داخلی و خارجی در طی سالیان نیاز فراوانی به سرمایه‌گذاری بیشتر و واردات ماشین‌آلات و تکنولوژی و همچنین سوخت (نفت و گاز و برق) داشته و درنتیجه فرصت و بازار خوبی برای گسترش مبادلات تجاری با ایران هستند. رفع موانع و مشکلات تجارت با این دو کشور زمینه‌ساز افزایش تولید و درآمد و همچنین بالا بردن ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری مولد و کاهش نرخ بیکاری و مهار فقر و محرومیت در استان‌های هم‌جوار با این کشورها می‌باشد.

نویسنده: دکتر معصومه شجاعی / عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

جزئیات تسهیلات حمایتی برای توسعه فناوری در پارک های علم و فناوری

جزئیات تسهیلات حمایتی برای توسعه فناوری در پارک های علم و فناوری

 

صندوق نوآوری و شکوفایی اعطای بسته های حمایتی برای توسعه فناوری در پارک های علمی و فناوری به واسطه شرکت های دانش بنیان را مد نظر قرار داده است.
محسن نوتاش مدیر امور مشتریان صندوق نوآوری و شکوفایی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: همکاری‌های اخیر صندوق نوآوری و شکوفایی با پارک‌های علم و فناوری سراسر کشور در جهت حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان مستقر در پارک‌های علم و فناوری به دو بخش اصلی قابل تفکیک است.
وی در خصوص بخش اول حمایت از شرکتها افزود: اولین بخش در خصوص فرایند اجرایی و تخفیفات نرخ تسهیلات تأمین فضای کاری (شامل دفاتر اداری و کارگاه‌های تولیدی) است و دومین مورد در ارتباط با همکاری صندوق نوآوری و شکوفایی با پارک‌های علم و فناوری در قالب کانون (هاب) منطقه‌ای توانمندسازی است.
مدیر امور مشتریان صندوق نوآوری و شکوفایی در خصوص تأمین فضای کاری برای شرکت‌های دانش‌بنیان در پارک‌های علمی و فناوری گفت: در حال حاضر اعطای تسهیلات ۱۸ درصد از طریق بانک عامل به متقاضیان از سوی صندوق نوآوری و شکوفایی قابل ارائه است؛ در صورتی که شرکت‌های دانش‌بنیان در پارک‌های علم فناوری مستقر شوند می‌توانند از تخفیف با این نرخ سود تسهیلات استفاده کنند.
به گفته نوتاش، این کاهش سود برای تأمین دفاتر کاری در پارک ۴ درصد (نرخ تسهیلات ۱۴ درصد) و کاهش سود برای کارگاه‌های تولیدی ۶ درصد (نرخ تسهیلات ۱۲ درصد) خواهد بود.
وی با بیان اینکه این بسته حمایتی صندوق نوآوری و شکوفایی در راستای همکاری با پارک‌های علم وفناوری برای حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان است، بیان کرد: در صورتی که دفاتر کاری به صورت تجمیعی در یک مجتمع (داخل پارک یا تحت نظارت و مالکیت پارک) مستقر شوند کاهش سود ۶ درصد (نرخ تسهیلات ۱۲ درصد) خواهند داشت.
مدیر امور مشتریان صندوق نوآوری و شکوفایی خاطر نشان کرد: همچنین فرایند اجرایی ارائه این تسهیلات در پارک‌های علم و فناوری از طریق صندوق‌های پژوهش و فناوری به عنوان عامل انجام خواهد شد که منجر می‌شود سختگیری‌های سیستم بانکی در ارتباط با اعتبارسنجی شرکت‌ها جهت دریافت این تسهیلات مرتفع شود.
مدیر امور مشتریان صندوق نوآوری و شکوفایی با اشاره به میزان تسهیلات گفت: سقف ریالی این تسهیلات در استان تهران ۲ میلیارد تومان، در کلان‌شهرها ۱.۵ میلیارد تومان و در سایر شهرها ۱ میلیارد تومان است.
نوتاش عنوان کرد: کانون (هاب) منطقه‌ای توانمندسازی به پارک‌های علم و فناوری اطلاق می‌شود که به موجب توافق‌نامه با صندوق نوآوری و شکوفایی می‌توانند خدمات توانمندسازی را به شرکت‌های دانش‌بنیان ارائه کنند. پارک‌ها می‌توانند در چارچوب دستورالعمل «ارائه خدمات توانمندسازی» و در قالب توافق‌نامه «کانون منطقه‌ای توانمندسازی» با تأمین مالی صندوق نسبت به ارائه خدمات آموزش، مشاوره، برگزاری رویدادهای شبکه‌سازی و تبادل فناوری و … به شرکت‌های دانش‌بنیان مستقر در استان یا منطقه جغرافیایی خود اقدام کند.
مدیر امور مشتریان صندوق نوآوری و شکوفایی ادامه داد: صندوق نوآوری و شکوفایی برنامه‌های توانمندسازی ارائه‌شده توسط کانون منطقه‌ای یا کارگزاران معرفی‌شده آنها (شرکت‌های مشاوره مدیریت، آموزشی و تجاری‌سازی معتبر در سطح استان) را بررسی و پس از تأیید، میزان و چگونگی حمایت از هر کدام را با توجه به راهبردهای توانمندسازی صندوق برای اجرا به کانون منطقه‌ای اعلام می‌نماید.
به گفته وی، توسعه و ارتقای سطح همکاری‌های صندوق با پارک‌های علم و فناوری در راستای ارتقای توانمندی‌ها و رقابت‌پذیری شرکت‌های دانش‌بنیان، ارائه خدمات توانمندسازی گسترده‌تر و تخصصی‌تر با همکاری شرکت‌های مشاوره مدیریت، آموزشی و تجاری‌سازی به شرکت‌های دانش‌بنیان در سطح استان‌ها، افزایش حجم ارائه خدمات توانمندسازی و تجاری‌سازی به شرکت‌های دانش‌بنیان در سطح استان‌ها، توسعه مجموعه‌های توانمندسازی و تجاری‌سازی منطقه‌ای در کشور مهم‌ترین اهداف این بسته حمایتی به شمار می‌رود.

سبک رهبری شما چیست؟

سبک رهبری شما چیست؟

لزوم شناخت سبک رهبری خویش

 

تئوری‌های رهبری درباره شناخت ویژگی‌های شخصی و رفتارهای فردی رهبران اثربخش، بررسی موقعیت‌هایی که مي‌تواند رهبری اثربخش را پرورش دهد یا مانع پرورش آن شود (مثل محیط‌های سازمانی، اجتماعی و بیرونی) یا بررسی رابطه بین رهبران و پیروان است.

با توسعه مفاهیم رهبری از دیدگاه‌های مختلف اخیراً توجه عملیاتی به مفهوم رهبری در مهندسی گسترش‌یافته است. این مبحث که بیشتر یک رویکرد عملیاتی است تا یک تئوری پایه، به دلیل کاربردی بودن هم‌اکنون جایگاه خاصی یافته و بسیاری از مراکز دانشگاهی دوره‌های آموزشی رهبری مهندسی را در برنامه‌های آموزشی خود جا داده‌اند.

پژوهشگران در مطالعات اوليه، رهبري را امر ذاتي می‌دانستند؛ اما پنجاه سال پژوهش بر اساس رويكرد صفحات مشخصه رهبري، چارچوب مشخصي را در اختيار مديران قرار نداد. به همين دليل، صاحب‌نظران، نگاه خود را از ویژگی‌های شخصي ذاتي رهبر به رفتار رهبر معطوف نمودند. نظریه‌های رفتاري رهبري، پژوهشگران به دنبال بهترين رفتار رهبر در همه شرايط، مکان‌ها و زمان‌های مختلف بودند؛ اما مطالعات فيدلر و تجربيات عملي پژوهشگران بعدي نشان داد كه رهبري در اصل اقتضائي بوده و بهترين سبك رهبري براي همه شرايط نمی‌تواند وجود داشته باشد.

بله به‌درستی که رهبری امری اقتضایی است و می‌توان با یک ارزیابی اولیه از خود زمینه پرورش شایستگی‌های رهبری را بر اساس شرایط محیطی خود توسعه داد.

در پایان سال 1397 هستیم و فرهنگ ایرانی ما در این روزهای واپسین یادآور خانه‌تکانی و ایجاد تغییر و تحولات شگرف است. یکی از موضوعاتی که می‌توانیم در زمینه حرفه‌ای و شغلی خود بدان توجه کنیم نحوه تأثیرگذاری و نفوذ در دیگران است. این مفهوم که در قالب «رهبری» مطرح می‌گردد می‌تواند در فرد رشد و توسعه یابد. در این مقاله پس از آشنایی با اولیه با مفهوم رهبری، آزمونی را قراردادیم تا شما بتوانید سبک رهبری خودتان را شناسایی کنید و بهتر بتوانید با افراد پیرامون خود تعامل نمایید و اهداف تیم‌ها و گروه‌های تحت نظر خود را پیش ببرید.

 

مدیر یا رهبر

رهبری، بالاترین شکل ارتباطات بین گروهی متشکل از افراد انسانی در یک سازمان است. رهبری را می‌توان بر اساس دیدگاه مرسوم، توانایی نفوذ و اثرگذاری در دیگران جهت هم‌افزایی و دست‌یابی به یک هدف خاص دانست.

رهبران به ارتباطات مؤثر نیازمندند تا بتوانند قلب و ذهن کارکنان خود را تصاحب کنند. اگر افراد ندانند رهبران چه مي‌خواهند و چه مقصدی در پیش دارند، رهبری‌شان را نخواهند پذیرفت. مطالعات نشان داده است گوی رقابت آینده را رهبرانی خواهند ربود که بتوانند به‌طور مؤثر با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند.

باید به این مسئله توجه نمود که مدیریت با رهبری کاملاً متفاوت است. این مسئله سال‌هاست در ادبیات مدیریتی موردبحث و بررسی قرارگرفته است. به‌عنوان‌مثال می‌توان گفت رهبری بیشتر حول محور ترغیب، انگیزش و نفوذ مي‌چرخد درحالی‌که مدیریت بیشتر مربوط به واقعیت‌های سازمانی، موقعیت‌های مدیریتی و قراردادی در یک پروژه یا شرکت است؛ بنابراین می‌توان مشاهده نمود که یک مدیر پروژه خوب (به‌عنوان یک مهندس ) باید قدرت ترکیب توانایی‌های رهبری و مدیریتی را جهت عملکرد بهتر در پروژه داشته باشد.

سبک رهبری خودتان را ارزیابی کنید

این تست برای ارزیابی سبک رهبری شما طراحی‌شده است. در این تست پاسخ درست یا اشتباه وجود ندارد. شما باید با توجه به پرسش‌های بیان‌شده، تنها یک گزینه را انتخاب نمایید. سپس در انتها بر اساس شماره سؤالات گزینه‌های انتخابی خود را در پاسخنامه وارد نمایید و تعداد پاسخ‌های هر ستون را شمارش نمایید. با توجه به بیشترین امتیاز کسب‌شده، سبک رهبری غالب شما مشخص می‌گردد.

  1. در زمان جلسات، برای شما مهم است که:
  • که روند جلسه طبق صورت‌جلسه و موارد طرح‌ریزی‌شده پیش برود.
  • به این موردتوجه می‌کنید که چه کسانی در بحث شرکت می‌کنند و حتی‌الامکان همه در بحث شرکت کنند.
  • اجازه می‌دهید که گفت‌وگوهای جلسه مسیر طبیعی خود را طی کنند و مشاهده کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
  1. زمانی که شما هدایتگر یک گفت‌و‌گو در یک جمع هستید اگر دریابید شخصی در جمع حضور دارد که مسلط بر جلسه شده است و بیش‌ازحد اظهارنظر می‌کند، آیا شما:
    • افراد دیگر را به مشارکت در گفت‌وگو تشویق می‌کنید.
    • آرزو می‌کنید که فرد حاذق سرنخ‌های مهم موضوع را بیان کند و زیاده‌گویی نکند.
    • به آن فرد می‌گویید که اجازه دهد دیگر افراد هم شانس مشارکت در گفت‌و‌گو را داشته باشند.

 

  1. فرض کنید شما به محلی که قرار است نشستی را برگزار کنید دیر رسیده‌اید و متوجه می‌شوید که فردی که قرار بوده شرایط این نشست را آماده نماید، کارش را انجام نداده است و وقت هم بسیار کم است برای این کار و در این شرایط شما:
    • تصور می‌کنید که زمان را ازدست‌داده‌اید و نمی‌توانید کاری را از پیش ببرید و فقط خودتان در منگنه قرارگرفته‌اید.
    • مسئول مربوطه را کنار می‌کشید و به او می‌گویید که هر طور شده باید این کار را انجام دهد.
    • از مسئول مربوطه می‌خواهید که تا جایی که می‌تواند اوضاع اتاق را بهبود بخشد و تلاش خودش را به خرج دهد.
  1. فرض کنید منشی شما فراموش نموده که برخی مستندات مهم را سر موقع آماده نماید و تحویل نماید در این شرایط شما:
    • شخص دیگری را برای انجام این کار پیدا می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که کارش را انجام دهد و به کارش ادامه دهد و به او در انجام کار کمک می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که دفعه بعد سخت‌کوش باشد و کار را به‌درستی انجام دهد.
  1. فرض کنید از شخصی که در اداره شما کار می‌کند می‌خواهید که رهبری یکی از تیم‌های کاری را عهده‌دار شود، بهترین روش برای اینکه او نقش و وظایفش را بتواند آغاز کند:
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او فرصت کافی را دارد که بتواند دیگر رهبران حاضر در محیط کاری را بشناسد.
    • به او زمان کافی برای سازگاری با نقش جدید را خواهید داد.
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او انتظارات شما از نقشش را به‌طور دقیق و شفاف درک نموده است.
  1. بهترین راه برای اینکه اطمینان حاصل کنید تیم شما طبق برنامه زمانی برای ایجاد تغییرات بروز هستند:
    • به هر یک از اعضا اجازه می‌دهید که در مورد تحولات از طریق تعاملات بین فردی در تیم بیاموزد و به افراد اجازه می‌دهید که اگر سؤالی در مورد تحولات دارند بتوانند با شما به‌طور مستقیم در ارتباط باشند.
    • ایمیلی مبنی بر تشریح کامل تغییرات برای اعضاء ارسال می‌کنید.
    • از دبیر جلسات می‌خواهید که برنامه تحولات را از طریق پیش‌نویس صورت‌جلسه به افراد اطلاع دهد.
  1. تصور کنید شما را به‌عنوان یکی از رهبران اصلی سازمان انتخاب نموده‌اند. در یکی از نشست‌ها یک از اعضاء جوان جلسه نسبت به یکی از تصمیمات شما تردید می‌کند. آیا شما:
    • سعی می‌کنید که چرایی رسیدن به این تصمیم را توضیح دهید.
    • از آن فرد می‌خواهید که با جزئیات بیشتر نسبت به تردیدش در مورد تصمیم شما توضیح دهد.
    • از آن شخص می‌پرسید که در این خصوص، او چه تصمیمی را اتخاذ می‌کرد.
  1. شما در گروه تحت رهبری‌تان آگاه می‌شوید که یکی از افراد برای رهبری شما شرایط بحرانی به وجود خواهد آورد. آیا شما:
    • در جلسه‌ای با این شخص به بررسی مشکلات او در خصوص رهبری شما خواهید پرداخت.
    • منتظر می‌مانید تا افراد دیگر شرایطی را به وجود آورند تا آن شخص با شما رودررو شود.
    • بلافاصله با آن شخص روبرو می‌شوید و با نگرش او مقابله می‌کنید.
  1. تصور کنید شما مدیر اجرایی کسب‌وکار هستید و افکاری قوی در خصوص نحوه راهبری کسب‌وکار دارید. آیا شما:
    • اجازه می‌دهید که آهسته این تغییرات را اجرا کنید و میزان حمایت از افکارتان را در بین افراد دیگر بسنجید.
    • از مدیر ارشد خودتان می‌خواهید که برخی گزینه‌های کارکردی دیگر را پیشنهاد دهد.
    • به مدیر ارشد خود می‌گویید که از دیگر ایده‌ها تقدیر می‌کنید اما برای تصمیمات خودتان دلایل قوی دارید و نیاز دارید که به شما اعتماد کنند.
  1. هنگامی‌که حل یک مشکل بر دیگران تأثیر می‌گذارد، آیا شما:
    • مشکل راه‌حل را برای هر فرد درگیر با اجرای آن را مطرح می‌کنید.
    • با افراد مختلف برای رسیدن به یک راه‌حل مشترک در خصوص مشکل گفت‌وگو خواهید کرد.
    • به افراد اعتماد خواهید کرد که هر فردی به‌اندازه اثرگذاری خودش مشکل را حل نماید.
  1. شما مسئولیت برنامه‌ریزی راه‌اندازی بخشی را دارید. آیا شما:
    • تشویق به گفت‌وگوهای بدون برنامه‌ریزی در خصوص طرح و برنامه‌ها می‌کنید.
    • بررسی می‌کنید که هرکسی می‌داند چه باید انجام دهد.
    • به افراد اجازه خواهید داد تا با شما در خصوص سؤالاتشان در ارتباط باشند.
  1. در ایجاد یک کمیته برای برنامه‌ریزی یک رویداد بهتر است:
    • به کمیته اجازه دهید تا با روند خودشان فعالیت کنند.
    • از افراد کمیته می‌خواهید که بر اساس اهداف، زمان‌بندی خودشان را انجام دهند و ارائه دهند.
    • به اعضاء تعریف شفافی از اهداف، برنامه زمان‌بندی و استاندارهای عملیاتی ارائه خواهید داد.
  1. بهترین راه برای حل اختلاف‌نظر بین اعضاء گروه:
    • اختلاف‌نظرها را بیان کنید و موضع سازش را ارائه دهید که هر دو قبول می‌کنند
    • افراد دارای اختلاف‌نظر را تشویق کنید تا باهم بر روی موارد اختلاف بحث کنند و موضوع را بین خود حل کنند و به توافقی برسند.
    • این افراد را دورهم جمع می‌کنید و به آن‌ها برای رسیدن به یک راه‌حل کمک می‌کنید.
  1. در یک گروه دوستانه، آیا شما:
  • سعی می‌کنید که مطمئن شوید نظرات همه افراد شنیده‌شده است.
  • از گوش دادن به ایده‌های دیگران لذت می‌برید.
  • به‌راحتی پیشنهادات خودتان را بیان می‌کنید.

به سبک رهبری خودتان امتیاز دهید

 

سبک رهبری من:

 

حال سبک رهبری خود را شناختید به شما پیشنهاد می‌کنم تا با برخی از ویژگی‌های سبک رهبریتان آشنا شوید و در شرایط مختلف بتوانید با آگاهی کامل نسبت به شرایط واکنش نشان دهید و بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارید.

اگر سبک رهبری شما راهبر است:

  • در موقعیت‌های چالشی، در صورت کار کردن بر اساس دستورالعمل‌ها و خطوط راهنما احساس راحت‌تری دارید.
  • در جلسات، سریع مسئولیت قبول می‌کنید و بسیار مشتاق هستید تا آن کار را سریع‌تر انجام دهید.
  • تخصیص وظایف، ایجاد برنامه زمان‌بندی و پایش فرآیند کاری برای شما راحت است.
  • بحث‌های طولانی شمارا سریع بی‌حوصله می‌نماید. شما بیشتر تمایل دارید که کار انجام دهید در عوض اینکه بیشتر در جلسات با موضوعات شخصی افراد شرکت کنید.
  • در شرایطی که می‌دانید همه‌چیز تحت کنترل شما است، احساس راحتی بیشتری دارید، رفتار خوشایندی دارید و با شکیبایی بیشتر کار می‌کنید.

اگر سبک رهبری شما مشورتی است:

  • هدف اصلی شما ایجاد روابط بین فردی خوب با دیگران است حتی اگر به قیمت قربانی شدن هدف اصلی تیم باشد.
  • شما به‌شدت نسبت به موضوعات شخصی افراد تیم حساس هستید و به‌شدت در مورد احساسات آن‌ها نگران هستید.
  • در جلسه، شما افراد مختلف را تشویق به مشارکت می‌کنید.
  • در شرایطی دارای استرس شما حس می‌کنید که رسیدن به هدف بسیار دشوار است.
  • بهترین عملکرد شما در موقعیت‌های کنترل‌شده‌ای است که شما قادر هستید با روابط بین فردی با اعضاء تعامل کنید و به‌طور مؤثر شرایط دشوار را هدایت کنید.

اگر سبک رهبری شما آزاد و رها است:

  • در شرایط چالشی، به افراد زیردست خود بیشترین آزادی عمل را می‌دهید.
  • شما بیش‌ازحد می‌توانید افراد با بازده پایین تیم را تحمل‌کنید.
  • بهترین روز شما زمانی است که عمده وقت خود را بر روی پروژه و فعالیت‌های اداری سپری کنید.
  • شما جلسات را زمان‌بندی می‌کنید، اما برخی اوقات با زمان جلسات به مشکل برمی‌خورید و در دستیابی به نتیجه نهایی و برنامه اجرایی با مشکل روبرو می‌شوید.
  • شما تمایل دارید با افرادی کارکنید که بهترین عملکرد را دارند و از کارشان لذت می برند و نیاز کمی برای نظارت روزانه شما بر کارشان دارند.

ممکن است شما همه‌­ی سبک‌­های رهبری ضروری را در خود نداشته باشید، اما همان‌طور که این سبک­‌ها را توسعه می‌دهید، می‌توانید در صورت لزوم از دیگران در تیم خود استفاده کنید.

به مهارت­‌ها و سبک­‌های دشواری که هرکدام از اعضای تیم شما ممکن است داشته باشد، توجه کرده و زمانی که سبک­ آن‌ها از سبک‌­های شما مناسب‌­تر است، آن‌ها را تشویق کنید که رهبری تیم را بر عهده بگیرند.

آیا ایجاد ارتباط نزدیک و هماهنگی تیم برای شما دشوار است، اما متوجه شده‌­اید که یکی از همکارانتان می‌تواند به‌خوبی چنین موقعیتی را ایجاد کند؟

از مهارت وی استفاده کنید: یک‌قدم عقب گذاشته و به آن فرد اجازه دهید هر زمان که وقت استفاده از رهبری پیوندجویانه بود، رهبری تیم را بر عهده بگیرد. درنهایت، بهترین رهبران، از دیگران نیز رهبر می‌­سازند و نه پیرو!

نویسنده: علیرضا سرحدی/ پژوهشگر حوزه مدیریت

 

نگاهی بر تأثیرات تکنولوژی‌هایی همچون IoT و AI بر آینده ورزش فوتبال

نگاهی بر تأثیرات تکنولوژی‌هایی همچون IoT و AI بر آینده ورزش فوتبال

 

یکی از بحث‌های داغ کنونی، استفاده از فناوری در فوتبال است. به‌طوری‌که برخی کارشناسان با حضور تکنولوژی در فوتبال موافق‌اند و بر این باورند که تکنولوژی، خطاهای داوری را به حداقل می‌رساند و باعث برقراری عدالت در زمین فوتبال می‌شود اما درعین‌حال عدۀ دیگر بر این باورند که با کم‌تر شدن اشتباهات داوری و رُباتی شدن داوریِ فوتبال، لذت فوتبال از بین می‌رود!

درواقع، منتقدین استفاده از تکنولوژی در فوتبال می‌گویند که چنین کاری روح و جان فوتبال را از بین می‌برد؛ اما در نظر داشته باشیم که اشتباهات داوری هیچ‌گاه شیرین نبوده‌اند. برای مثال، گل Frank Lampard در مقابل آلمان در جام‌جهانی 2010 به‌اشتباه قبول واقع نشد و هواداران انگلیسی هنوز هم از این بابت ناراحت‌اند!

این اختلافات هرچه که باشند، نیاز به توضیح نیست که اشتباهاتِ بزرگی مانند قبول نشدن گل دربازی‌های بزرگی مانند جام‌جهانی چندان خوشایند نیست. در همین راستا، برخی بر این باورند که با حضور داوران حرفه‌ای‌تر مشکلات حل می‌شوند؛ ولی به نظر می‌رسد که چنین دیدگاهی تنها مانع ورود نوآوری به فوتبال می‌گردد و اگر بخواهیم عادلانه به قضیه نگاه کنیم، تاکنون به‌قدری اشتباهات داوری دیده‌ایم که می‌دانیم حداقل برای مدتی به نوآوری‌های جدید هم نباید اطمینان کورکورانه داشته باشیم!

 

تاریخ‌ساز شدن جام‌جهانی 2018

    بی‌عدالتی در داوری مهم‌ترین دلیلی است که باید شاهد استفاده بیش‌تر از تکنولوژی در فوتبال باشیم. به‌طوری‌که در جام‌جهانی 2018 روسیه دیدیم که استفاده وسیع از تکنولوژی‌های مختلف، چگونه به کمک‌داوران آمد. درواقع، برای اولین بار در تاریخِ جام‌جهانی شاهد حضور Video Assistant Referee یا به‌اختصار VAR (کمک‌داور ویدئویی) بودیم که به داوران در تصمیم‌گیری‌هایی مانند قبول کردن گل، دادن کارت قرمز، پنالتی و تشخیص اشتباهاتشان کمک کرد.

اساساً بررسی این تصمیم‌های چند میلیون دلاری تا پیش از جام‌جهانی روسیه کارِ کارشناسان و مفسران فوتبال بوده که اساساً تأثیری هم درنتیجه بازی نداشته‌اند اما با استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند Hawk-Eye و Goal Ref برای دومین بار در تاریخ جام‌جهانی، مبرهن است که اکنون ‌در تاریخِ فوتبال بیش از هر زمان دیگری در حال استفاده از فناوری‌های نوین هستیم.

VAR چگونه کار می‌کند؟

VAR به‌طورکلی به داور پیشنهاد می‌کند که آیا اتفاقی رخ‌داده است که از چشم داور پنهان مانده باشد! این تکنولوژی، ویدیوهای حوادث مختلفِ بازی را بررسی می‌کند و به داوران توصیه‌ها و پیشنهاد‌هایش را اعلام می‌کند. همچنین داور می‌تواند تصمیم بگیرد که به VAR اعتماد کند و تصمیم آن را بپذیرد یا می‌تواند ویدئو حادثه را از کنار زمین بار دیگر بررسی کند.

طبق گفته‌های  FIFA، در موقعیت‌های حساس و مهم، VAR ابزاری خواهد بود برای تصحیحِ اشتباهاتِ واضح و حوادثی که توسط داوران نادیده گرفته‌شده‌اند. با احتمالات بی‌شماری که پیش رو است، با موفق بودن VAR شاهد یک دوره جدید در فوتبال خواهیم بود که توسط تکنولوژی رقم می‌خورد.

 

 

چه ارتباطی مابین AI،IoT و فوتبال می‌تواند وجود داشته باشد؟

فناوری اینترنت اشیاء (IoT) یک عنصر حیاتی برای ایجاد تجربیات نوظهور و پیشرفت در دنیای مدرن است. بر این اساس، اینترنت اشیاء در سال‌های پیشرو قرار است تغییرات انقلابی زیادی را در هر ورزشی، نحوه مربی‌گری، برگزارکنندگانِ رویدادهای ورزشی و حامیان ایجاد کند. با کمک هوش‌ مصنوعی و یادگیری ماشینی نیز می‌توان اشتباهات داوری را به صفر رساند؛ بنابراین دیگر هیچ اشتباه مرتبط با داوری از قبیل برخورد توپ با دست بازیکن دور از چشمان داور نخواهیم داشت.

در پاسخ به این سؤال که ” این تکنولوژی‌ها چگونه کار می‌کنند؟ ” باید گفت که سنسورهای متصل به پلتفورم‌های مجهز به IoT درصحنه‌های مشکوک و حساس اطلاعات را جمع‌آوری کرده و در همان لحظه اطلاعات را مورد پردازش قرار می‌دهند و بدون برهم زدن و قطع کردن بازی، داور را از نتیجه پردازش داده‌ها مطلع می‌کنند. همچنین این سیستم‌ها با پردازش اطلاعاتِ به‌دست‌آمده، پس از بازی آمار و ارقام بی‌نقصی ازجمله عملکرد بازیکنان در اختیار کارشناسان قرار می‌دهند. به‌طورکلی، حوزه‌هایی که در آن‌ها  IoT و AI به کمک ورزش فوتبال می‌آید عبارت‌اند از:

 اوت و گل:  سنسورهای کار گذاشته در توپ می‌توانند تشخیص بدهند که آیا توپ از خطِ اطرافِ زمین یا خط دروازه رد شده است یا خیر.

آفساید: سنسورهای موجود در کفش بازیکن و توپ می‌توانند آفساید را تشخیص بدهند. هوش‌ مصنوعی با بررسی موقعیت توپ و کفش‌های بازیکنان حمله و دفاع تیم‌های مقابل، درستیِ آفساید را تشخیص می‌دهد.

خطا: هوش‌ مصنوعی با بررسی موقعیت پاهایِ دو بازیکن و نحوه برخورد بازیکنان، می‌تواند تشخیص بدهد که آیا خطایی رخ‌داده‌ است یا خیر.

موقعیت خطا: از همین تکنولوژی‌ها برای بررسی موقعیت خطا نیز استفاده می‌شود. در این صورت می‌توان به‌راحتی فهمید که برای مثال، خطا در محوطه جریمه رخ‌داده و پنالتی شده است یا خیر.

به‌غیراز این‌ها، سنسورهای به‌کاررفته می‌توانند باعث کمتر شدن تلفات فوتبال میان بازیکنان و تماشاگران نیز شوند. سنسور‌های پوشیدنی‌ بر پایه اینترنت اشیاء، می‌توانند قبل از وقوع هر نوع حادثه‌ای (مانند تجمعات گروهیِ تخریب آمیز تماشاگران) پلیس‌های امنیتی را مطلع نمایند.

در زمین هم سنسور‌های کار گذاشته‌شده در لباس‌ بازیکنان، سلامتی و الگوی ضربان قلب ایشان را زیر نظر می‌گیرند و در صورت بروز هرگونه مشکلی، سریعاً پزشکان حاضر در استادیوم را مطلع می‌سازند. چنین قابلیتی می‌تواند در صورت بروز مشکلاتی مانند حمله قلبی، با به‌موقع خبر دادن به پزشکان، از بروز مشکلات جدی جلوگیری کند. در سال 2012 چنین مشکلی برای  Fabrice Muamba، هافبک تیمِ  Bolton Wanderers، رخ داد به‌طوری‌که وی پس از بهبودی کامل نیز قادر به بازی نبود و مجبور شد از دنیای فوتبال خداحافظی کند.

نیاز به توضیح نیست که با استفاده از چنین تکنولوژی‌هایی، فوتبال به‌قدری رباتی می‌شود. ولی نیمه‌پر لیوان این است که خطاهای داوری به حداقل می‌رسند، سلامتی بازیکنان موردتوجه بیشتری قرار می‌گیرد، نظارت بر تماشاچیان بی‌اخلاق بیشتر می‌شود و در کل شاهدِ فوتبال سالم‌تری خواهیم بود.

نویسنده: دکتر عرفان حاجی آخوندی

مدرس و پژوهشگر حوزه مدیریت

درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است

درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است

مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار، رئیس و مدیرعامل شرکت فیس‌بوک با بیش از ۷/ ۱ میلیارد کاربر فعال و ثروتی معادل ۳/ ۵۵ میلیارد دلار، جزو نامداران دنیای کسب‌وکار امروز محسوب می‌شود. او شرکت فیس‌بوک را با سرمایه‌ای اندک و فقط با ۷ کارمند که همگی از دوستان و هم اتاقی‌های دوران دانشگاهش بودند، روی یک قایق تفریحی تاسیس کرد و توانست تا سال ۲۰۱۵، این شرکت را به غول دنیای رسانه‌های اجتماعی با بیش از ۱۲۶۹۱ کارمند تبدیل کند؛ شرکتی که ارزش سهام آن در پایان سال ۲۰۱۹، بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بود. اما زاکربرگ از چه ویژگی‌های ممتازی برخوردار بود که از او یک رهبر تاثیرگذار و از شرکت تحت رهبری‌اش یک غول رسانه‌های اجتماعی ساخته است؟ در این مطلب به برخی از رازها و واقعیت‌های جالب در مورد این چهره ماندگار دنیای امروز اشاره خواهد شد.

۱- زاکربرگ از همان آغاز اطرافش را با افرادی درست و ارزشمند پر کرد:

یکی از رازهای کامیابی زاکربرگ در فیس‌بوک این بوده که او از همان آغاز بهترین و توانمندترین افراد را در اطراف خود جمع می‌کرد. بسیاری از کسانی که از ماه‌های اولیه فعالیت فیس‌بوک در کنار زاکربرگ فعالیت می‌کردند، همچنان به فیس‌بوک وفادار مانده‌اند و امروزه مقامات ارشد این شرکت را تشکیل می‌دهند. به‌عنوان مثال ادواردو ساورین که جزو هفت کارمند اولیه شرکت فیس‌بوک بود، همچنان به‌عنوان دستیار ویژه زاکربرگ فعالیت می‌کند یا شریل سندبرگ که کمی بعد از تاسیس فیس‌بوک به آن پیوست، هم‌اکنون به‌عنوان مدیر عملیاتی ارشد فیس‌بوک مشغول به کار است و وظیفه اصلی اش این است که ایده‌ها و تصوراتی را که در ذهن زاکربرگ می‌گذرد، به مرحله برنامه‌ریزی و اجرا درآورد.

۲- زاکربرگ هم مانند استیو جابز خیلی زود دانشگاه را ترک کرد:همان‌طور که استیو جابز فقید، تنها پس از یک ترم حضور در یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان، یعنی دانشگاه استنفورد آنجا را ترک کرد و فهمید که مسیر تحقق رویاهایش از دانشگاه نمی‌گذرد، مارک زاکربرگ نیز کمی پس از ورود به یکی دیگر از بهترین دانشگاه‌های دنیا، یعنی دانشگاه‌هاروارد، آنجا را ترک کرد تا رویایی را که در سر داشت تحقق ببخشد؛ رویایی که خودش آن را این‌گونه توصیف کرده است: «ساختن چیزی که کمتر کسی بر روی کره خاکی توانایی ساختنش را دارد و آن چیز باید به شکلی باشد که دنیا را به مکان بهتری برای زندگی انسان‌ها تبدیل کند.»

۳- برگزاری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ:یکی از ویژگی‌های جالب سبک مدیریتی زاکربرگ در فیس‌بوک که به بخشی از فرهنگ سازمانی این شرکت تبدیل شده، برگزاری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ بین مدیران و کارکنان است. این جلسات به‌طور منظم و بدون وقفه و با شرکت تمام مدیران شرکت از جمله مارک زاکربرگ برگزار می‌شود و طی آنها کارکنان شرکت در جریان برنامه‌ها و تصمیم‌گیری‌های سازمانی قرار می‌گیرند و به درک روشن‌تری از مسیری که شرکت به آن سو می‌رود دست می‌یابند.

۴- درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است:

سیاست درهای باز دفتر کار مدیران در شرکت فیس‌بوک به‌طور کامل رعایت می‌شود. مارک زاکربرگ این سیاست را از خودش شروع کرده و هیچ‌گاه در اتاقش را به روی کارکنان نمی‌بندد و معتقد است که شاه کلید موفقیت در هر کاری، برقراری و حفظ ارتباط با همه است. جالب‌تر آنکه محل کار زاکربرگ در فیس‌بوک اتاق کاری با دیوارهای شیشه‌ای و شفاف است که همه کارکنان می‌توانند او را درحال کار کردن ببینند. از نظر رفتاری و برخورد با دیگران نیز زاکربرگ نمونه یک مدیر فروتن و دوست داشتنی است که به هیچ عنوان به هیچ‌کدام از کارکنانش نگاه بالا به پایین ندارد و سلسله مراتب دقیقا افقی را در شرکت فیس‌بوک به مرحله اجرا درآورده است.

۵- در فیس‌بوک کارکنان اجازه دارند روی ایده‌های مورد علاقه‌شان کار کنند:

در شرکت فیس‌بوک، مانند شرکت گوگل قانونی وجود دارد که به کارکنان اجازه می‌دهد بخشی از ساعات کاری‌شان را به کار روی ایده‌ها و پروژه‌های مورد علاقه و دلخواهشان اختصاص دهند و به عبارت روشن‌تر نه برای شرکت بلکه برای خودشان کار کنند؛ البته به شرطی که آن پروژه یا ایده به نوعی با پروژه‌ها و برنامه‌های کلان شرکت فیس‌بوک همسویی و ارتباط موضوعی داشته باشد.

دانشکده مخابرات به کارآفرینان فضای کار اشتراکی واگذار می‌کند

دانشکده مخابرات به کارآفرینان فضای کار اشتراکی واگذار می‌کند

در فراخوان واگذاری فضای کار اشتراکی به کارآفرینان آمده است: «این دانشکده با تمرکز بر الگوهای نوین آموزشی به دنبال حمایت از رشد کسب و کارهای نوین و توسعه مهارت‌های دیجیتال برای افزایش اشتغال است.
دانشکده پست و مخابرات بر حمایت و توسعه نوآوری در حوزه آموزش های تخصصی از طریق تهیه نرم افزارهای آموزش تعاملی در حوزه فناوری‌های دیجیتالی نوظهور (نظیرIOT، بلاکچین، داده های کلان، هوش مصنوعی، رباتیک و غیره) تاکید دارد. از این رو در نظر دارد نسبت به فراهم کردن فضای کار اشتراکی برای نیروهای جوان و متخصص در قالب تیم های استارت‌آپی (تا سه نفر) از ایده‌های نو حمایت کند.»
علاقمندان می‌توانند از تاریخ ۱۱ خردادماه تا اول تیر ۹۹ پس از مراجعه به وبسایت دانشکده به نشانی www.ictfaculty.ir فرم ارائه ایده خود را تکمیل کنند و به همراه تصویر مدارک خود اعم از رزومه، آخرین مدرک تحصیلی اعضای گروه، تصویر کارت ملی و یک عدد عکس ۴*۳ به آدرس ایمیل education@ictfaculty.ir ارسال کنند.
دانشکده مخابرات پس از دریافت و بررسی مدارک فوق در کمیته احراز صلاحیت، ۴ مورد از بهترین و عملیاتی‌ترین ایده‌های دریافتی را انتخاب و مطابق قرارداد تنظیمی بین طرفین و مطابق قوانین و ضوابط عمومی مربوطه، در مدت مشخص شده در قرارداد، برای تیم‌های منتخب اجازه حضور و فعالیت در دانشکده را صادر می‌کند.

کارآفرینی از جنس زنان

کارآفرینی از جنس زنان

برخلاف گذشته که دارایی‌ها و اموال نقش تعیین‌کننده‌ای در جایگاه اقتصادی یک سازمان داشت، امروزه نوآوری و خلاقیت، توسعه محصولات جدید و پیشرفت‌های تکنولوژیکی است که جایگاه اقتصادی یک بنگاه را در بازار مشخص می‌کند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی، کارآفرینی را عامل اصلی ایجاد ثروت و یک ارزش اقتصادی می‌دانند. جدیدترین نظریات توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد. تقریباً 6 قرن پیش، واژه کارآفرینی به مکاتب اقتصادی راه یافت. این واژه درگذر زمان با تحولات رخ‌داده در حوزه اقتصاد، تغییرات مفهومی یافت و روزبه‌روز به اهمیت آن افزوده شد. شاخص‌ها و تعاریف زیادی در معرفی کارآفرینی بیان‌شده است، اما همگی بر نوآوری، تعهد و ریسک‌پذیری اتفاق‌نظر دارند. امروزه کارآفرینی نه یک حوزه علمی نوین بلکه یک نوع راه و رسم زندگی است. بر اساس آمار مرکز جهانی کارآفرینی[1] از میان دو میلیارد و چهارصد میلیون نفر نیروی کار در جهان، مردان 50 درصد بیشتر از زنان در زمینه کارآفرینی مشغول هستند. البته این درصد در کشورهای مختلف، متفاوت است. هرچند کارآفرینان در اکثر کشورها مرد هستند، لیکن روند رو به رشد زنان کارآفرین نیز  قابل‌توجه است. در این مطلب قصد داریم به فعالیت‌های کارآفرینی زنان در جوامع مختلف بپردازیم.

ویژگی‌های زنان کارآفرین

زنان کارآفرین چه کسانی هستند؟ آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین ویژگی‌های متفاوت دارند؟ بر طبق تحقیقاتی که دانشمندان علوم اجتماعی در سال ۱۹۸۴، بر روی ۴۶۳ زن انجام دادند، نتیجه گرفتند که تقریباً نیمی از زنان کارآفرین فرزند اول خانواده با طبقه متوسط اجتماعی و دارای تحصیلات دانشگاهی در علوم انسانی، متأهل و دارای فرزند بوده‌اند و همسرانشان حامی و خود نیز در زمینه‌های فنی و حرفه‌ای مشغول به کار بوده‌اند. این زنان، بیشتر خرده‌فروشی یا خدمات را به‌عنوان کسب‌وکار خود انتخاب کردند. در ۱۹۸۶ یک مطالعه مشابه زنان کارآفرین را با کارآفرینان اقلیت مقایسه کرد، در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که زنان کارآفرین خانواده‌های سطح متوسط تا بالایی داشتند درحالی‌که کارآفرینان اقلیت از خانواده‌های سطح پایین تا متوسط بودند. مطالعات همچنین سطح تحصیلات زنان کارآفرین را بررسی کردند. آن‌ها گزارش دادند که تحصیلات کارآفرینان زن کمی کمتر از مدیران زن شاغل در سازمان‌هاست و همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که کارآفرینان زن کمتر از کارآفرینان مرد تمایل داشتند که در رشته‌هایی مانند مهندسی درس بخوانند.

روانشناسان و جامعه شناسان متعددی سعی کرده‌اند که انواع افرادی را که به سمت مالکیت یک کسب‌وکار جذب‌شده‌اند و در آن موفق هستند، طبقه‌بندی کنند. در سال ۱۹۹۵ یک‌گونه شناسی توسط لونگ فوکس و روت برای شناسایی زنان کارآفرین انجام شد و سه نوع از آنان مورد شناسایی قرار گرفتند. نخست، کارآفرین مدیریتی، توانایی بالایی در تأثیر بر افراد و اعمال قدرت بر آن‌ها دارد و در مقابل طبیعت دیگران مخالفت می‌کند و می‌خواهد تقدیر خودش را کنترل کند. دومین نوع، کارآفرین عمل‌گرا، نیاز دارد که درآمد کسب کند و کسب‌وکار خود را به فرزندانش انتقال دهد. سومین نوع، کارآفرین موفقیت طلب، نیاز بالایی به موفقیت‌های شخصی دارد و به مدیریت و اداره افراد توجه چندانی نمی‌کند. جئوفی[2] و اسکیس[3] در 1985 چهار نوع از کارآفرینان زن را شناسایی کردند؛ کارآفرینان رسمی که سعی دارند بین مسئولیت‌های خانه و شغل خود تعادل ایجاد کنند، کارآفرینان نوآور به نوآوری و کارآفرینی متعهد بوده و زیر بار نقش‌های سنتی و جنسیتی نمی‌روند، نوع خانگی کارآفرینان بیشتر از آرمان‌های کارآفرینی به نقش‌های جنسیتی سنتی پایبند هستند و نوع رادیکالی به هیچ‌یک از نقش‌های کارآفرینی و سنتی جنسیتی خود تعهد چندانی ندارند. سنگس در سال 2007 صد کارآفرین را که در زمینه اینترنت شروع به فعالیت کرده بودند، موردبررسی قرار داد. او چهار ویژگی یک کارآفرین را برشمرد؛ اول اینکه یک کارآفرین به انتخاب و اختیار خود معتقد است و حیطه کنترل او درونی است. آن‌ها به این معتقد هستند که خودشان رفتارهایشان را کنترل می‌کنند و محیط اطراف خود را شکل می‌دهند. دوم، کارآفرینان بر ارزش‌های خود تمرکز می‌کنند و همین ارزش‌ها انگیزه‌بخش آن‌ها می‌شود. آن‌ها تحت تأثیر ارزش‌های دیگران قرار نمی‌گیرند. سوم، آن‌ها عمل‌گرا بوده و عقاید خود را با آزمون‌وخطا بهبود می‌بخشند. چهارم، آن‌ها تلاش می‌کنند تا نظر و کارهای خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. اگرچه سنگس، مشخصاً تفاوت‌های جنسیتی را بررسی نکرد، اما نتایج او با ویژگی‌های زنان کارآفرین در سایر مطالعات همخوانی دارد.

 

و اما سؤال دوم اینکه آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین متفاوت هستند یا خیر، مانند اینکه آیا مدیران زن و مرد متفاوت‌اند یا نه که یک موضوع بحث‌برانگیز است. برخی محققان به سیستم‌های ارزشی مردان و زنان کارآفرین، اینکه مردان و زنان چگونه موفقیت را تعریف می‌کنند و چگونه مدیریت خود را اجرا می‌کنند، نگریسته‌اند. زنان برای مساوات ارزش بیشتری نسبت به مردان قائل هستند و مردان نیز نسبت به زنان برای امنیت خانواده ارزش بیشتری قائل هستند. خودکامیابی و دستیابی به اهداف برای زنان کارآفرین مهم بود. زنان موفقیت را به سه شیوه تعریف می‌کنند؛ کنترل روی سرنوشت خود، کار رضایت‌بخش و روابط مستمر و رضایت‌بخش با مشتریان. درحالی‌که مردان دستیابی به اهداف را به‌عنوان مهم‌ترین عامل ذکر کردند. زنان برحسب سبک مدیریتی و نوع کسب‌وکارشان، بیشتر بر کیفیت تأکید می‌کنند تا هزینه یا سفارشی کردن محصولات و همچنین از سبک‌های ارتباطی استفاده می‌کنند. زنان در کار با کارکنانش بر قدرت بخشی دوجانبه و کار تیمی تأکید بیشتری دارند. در چند پژوهش که سبک‌های رهبری مردان و زنان مدیر را مقایسه کرده است، به نظر می‌رسد که مردان بیشتر تمایل دارند در انجام کارها به سلسله‌مراتب توجه کنند تا سبک تعاملی و ارتباطی که بیشتر در مدیران زن دیده می‌شود و همچنین زنان کارآفرین توانایی کمتری برای تولید نظرات نوآورانه دارند- با دنبال کردن محصولات یا فرآیندهای جدید و یا حفره‌های بازار. ازآنجایی‌که مردان کارآفرین بیشتر از زنان در زمینه‌های تولید و تکنولوژی بالا فعالیت دارند و زنان اغلب در بخش خدمات و صنایع خرد مشغول هستند، این یافته‌ها دور از انتظار نیست – چراکه مردان فرصت بیشتری برای به‌کارگیری مفاهیم نوآوری داشته‌اند.

علی‌رغم اینکه نشریات معروف و برخی مؤسسات بر تفاوت‌های مردان و زنان کارآفرین تمرکز کرده‌اند، شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر آنکه شخصیت و سرشت آن‌ها بیش از آنکه متفاوت باشند، شبیه یکدیگرند. مسترز[4] و میر[5]، تفاوتی در گرایش زنان و مردان کارآفرین به ریسک‌پذیری مشاهده نکردند. همچنین سنفیلد[6]، لوسیر[7]، کورمن[8] و مک کینی[9] در خصوص انگیزه پیشرفت و جسارت نوآوری و ریسک‌پذیری تفاوت محسوسی بین زنان و مردان کارآفرین مشاهده نکردند. چندین مطالعه دریافته‌اند که تفاوت‌های این مردان و زنان در چیست؟ در حقیقت اختلاف‌ اغلب آن‌ها در مفاهیم اجتماعی و صنعت آن‌هاست و نه در خصایص جنسیتی. آنا[10]، جانسن[11] و مرو[12] معتقدند که تفاوت در کارآفرینان احتمالاً بیشتر مربوط به صنعتی است که در آن فعالیت می‌کنند، مثلاً در مطالعه زنان کارآفرین، از زنان شاغل در صنایع مردانه مانند ساخت‌وساز، تولید و تکنولوژی بالا، انتظار درآمد بیشتری می‌رود و این‌ها با برنامه‌ریزی بیشتری از زنان شاغل در بخش زنانه مانند خدمات و خرده‌فروشی کار می‌کنند. در صنایع زنانه، انتظار بیشتری برای برقراری تعادل میان کار و زندگی وجود دارد.

 

کارآفرینی زنان در جهان

کسب‌وکارهای متعلق به زنان در سراسر دنیا از اوایل دهه ۱۹۹۰ با سرعت زیادی رشد کرده است. طبق داده‌های بانک جهانی، یک‌چهارم تا یک‌سوم کسب‌وکارهای ثبت‌شده در بیشتر کشورهای جهان متعلق به زنان است و نرخ شروع کسب‌وکارها توسط زنان در حال پیشی گرفتن این نرخ از مردان است. بیشتر این کسب‌وکارهای کوچک بوده و در بخش‌های غیررسمی اقتصاد هستند، اما برخی هم با چندین میلیون دلار درآمد، هزاران نفر را به استخدام خود درآورده‌اند.

دلایل زنان برای شروع کسب‌وکار در کشورهای مختلف می‌تواند متفاوت باشد. برای مثال در آمریکا و کانادا برای به دست آوردن استقلال بیشتر در زندگی کاری‌ خود هستند، در حقیقت آنان می‌خواهند بین زندگی کاری و زندگی خانوادگی خود تعادل برقرار کنند و خودشان رئیس خودشان باشند. در برخی کشورها تاریخچه سیاستی و سیاسی در ورود زنان به عرصه کارآفرینی نقش ایفا می‌کند، برای مثال در چین زنان قبلاً هم کار می‌کردند و خانم‌های حرفه‌ای به دلیل تعهد کمونیسم به پرداخت برابر، دریافتی برابر با مردان داشتند؛ اما اکنون ۱۷ درصد زنان صاحب کسب‌وکار در چین، بیش از هزار نفر کارمند دارند. تغییر از اقتصاد متمرکز به یک سیستم بازار آزاد در لهستان نیز زمینه را برای زنان کارآفرین مهیا کرده است. زنان کارآفرین در لهستان سطح آموزش بیشتری از مردان کارآفرین دارند. در آفریقای جنوبی به فعالیت کارآفرینی زنان به‌عنوان راهی برای بهبود اقتصاد بیمار نگریسته می‌شد و اثر تبعیض را در عصر پس از جدایی سفیدپوستان و سیاه‌پوستان خنثی می‌کرد، اما می‌توان گفت که هنوز زنان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی از کمبود آموزش تجارت و تبعیض جنسیتی رنج می‌برند. در برخی قسمت‌های دنیا، برخلاف کشورهای پیشرفته موانع پیش روی زنان کارآفرین بسیار است، برای ‌مثال زنان در آموزش و تجربه تجاری کمبود دارند، در تأمین مالی با مشکل مواجه هستند، ارتباطات کافی ندارند تا بتوانند با استفاده از آن زمینه رشد شرکت خود را مهیا کنند، در برخی مواقع با خصومت مواجه می‌شوند و در مدیریت مسئولیت‌های شخصی و خانوادگی خود در مقابل مسئولیت‌های کاری با مشکل روبرو می‌شوند. در کشورهای کمتر پیشرفته مانند پاکستان، زیمباوه و نیجریه گروه‌های حمایت زنان و اتاق‌های بازرگانی مانند شبکه‌های غربی در دسترس نیست. درواقع می‌توان گفت یک فرهنگ سنتی مردسالار، موفقیت زنان درصحنه کسب‌وکار را با مشکل مواجه می‌کند، البته این موضوع در حال تغییر است. بسیاری از زنان از روبان قرمز دولت شکایت دارند و همچنین از اینکه خانواده‌هایشان آن‌ها را حمایت نمی‌کنند. وجود چالش‌ها برای زنان کارآفرین در کشورهای درحال‌توسعه با توجه به سطح مشارکت آن‌ها در حال افزایش است. در برخی کشورهای درحال‌توسعه، شرکت‌های تعاونی مزیت‌هایی برای زنان کارآفرین در نظر گرفته‌اند، این شرکت‌های تعاونی با اهداف تجاری مشابه شکل می‌گیرند؛ برای مثال در بنگلادش شرکت‌های تعاونی لبنیات و یک خدمات تلفن بی‌سیم به نام ویلاژ فون وجود دارد که توسط زنان اداره می‌شود، اعضا با مشارکت هم سیاست‌ها را تعیین می‌کنند، با هم تصمیم‌گیری می‌کنند و سرمایه را هم مشترکان تأمین می‌کنند.

 

توصیه به زنان کارآفرین

یکی از اولیه‌ترین نکاتی که زنان کارآفرین باید انجام دهند تا به موفقیت دست یابند، ثبت اقدامات قبلی به‌عنوان یک مدیر یا یک مسئول فنی است. این‌یک کار مهم و حیاتی برای کسب‌وکار است که بانکداران نیز انجام می‌دهند تا ریسک اعتبارات را بسنجند. زنان بایستی شکاف‌های موجود در دانش کسب‌وکار خود را با کسب آموزش بیشتر به‌خصوص در زمینه حسابداری و بازاریابی و یا با استخدام متخصصین جبران کنند. ازآنجاکه زنان مسئولیت‌های خانوادگی زیادی بر دوش دارند، بسیار مهم است که حمایت خانواده، دوستان و سایرین را در کسب‌وکار خود جلب کنند و همچنین خود، اراده و بنیه قوی برای موفقیت داشته باشند.

سلویک[13]، زنان را در مورد 10 اشتباه رایج که معمولاً در آغاز کسب‌وکار مرتکب می‌شوند، هشدار می‌دهد.

1-آن‌ها معمولاً تعهداتی را که در راه‌اندازی یک کسب‌وکار وجود دارد، به‌اشتباه متوجه می‌شوند.

2-آن‌ها دستگاه‌های حمایتی قوی ندارند.

3- آن‌ها در مورد بازاری که می‌خواهند وارد شوند، تحقیق نمی‌کنند.

4-آن‌ها هزینه‌های خود را کمتر از واقع پیش‌بینی می‌کنند.

۵-آن‌ها فروش‌ خود را بیش از واقعیت برآورد می‌کنند.

۶-آن‌ها در تمرکز بر مسائل مالی با شکست مواجه می‌شوند، بخصوص در مورد جریان نقد و هزینه‌هایی که مرتبط با درآمد هستند.

7-آن‌ها افراد درستی را استخدام نمی‌کنند و اغلب از خانواده یا دوستان خود هستند.

8-آن‌ها بیش از آنکه دنبال واقعیت باشند، در جستجوی تائید کارهای خود هستند.

9-آن‌ها شریک‌های تجاری غیرضروری را به کار می‌گیرند.

10-در داشتن یک طرح کسب‌وکار واحد با شکست مواجه می‌شوند.

 

 

با اقتباس از؛ Woman in Business, Martha E. Reeves

 

[1] GEM

[2] Geoffee

[3] Scase

[4] Masters

[5] Meier

[6]Sonfield

[7] Lussier

[8] Cormen

[9] McKinney

[10] Anna

[11] Jansen

[12] Mero

[13] Solovic

نویسنده: شادی لطیفیان/ پژوهشگر حوزه مدیریت