چرا پیاده‌سازی برنامه‌ریزی استراتژیک در آموزش عالی مهم است؟

چرا پیاده‌سازی برنامه‌ریزی استراتژیک در آموزش عالی مهم است؟

​​​​​​​​عینک بدبینی به برنامه‌ریزی استراتژیک را کنار بگذاریم

 

نویسنده: مهندس بهادر پارسیا

پژوهشگر حوزه معماری سازمان

همان‌طور که اصول و ارزش‌ها به بنیان‌گذاران الهام می‌بخشد تا دانشگاه‌ها را برای مشارکت در جامعه ایجاد کنند، اجرای یک برنامه استراتژیک مناسب نیز در یک موسسه آموزش عالی می‌بایست مورد اعتقاد و تعهد مطلق هر رئیس، مدیر، استاد، معلم و کارمند سازمان باشد. تنها با فرض این امر است که یک دانشگاه می‌تواند از طریق برنامه‌ریزی استراتژیک به اهداف بیشتری دست یابد.

این روش مدیریت در حال حاضر یک روش گسترده در میان مؤسسات آموزش عالی خصوصی و دولتی در بسیاری از کشورها است؛ اما با وجود این، هنوز هم در مورد چگونگی پیاده‌سازی آن و چگونگی هماهنگی هر قسمت و واحد کاری دانشگاه تحت این چتر گسترده به‌منظور دست­یابی به نتایج مطلوب، سؤالات و ابهام‌های بسیاری وجود دارد.​

این ابهام‌ها معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که یک موسسه تصمیم به اجرای برنامه استراتژیک گرفته است، بدون آگاهی و اطمینان از اینکه چرا این کار را انجام می‌دهد. در وهله اول، باید در داخل موسسه شفافیت کاملی در مورد اهمیت این موضوع که چرا مدیریت یک دانشگاه باید از طریق سیستمی که در اصل برای شرکت‌های سودگرا ایجادشده است، وجود داشته باشد.

هدف اساسی در هر سازمان برای رسیدن به اهداف، بهینه‌سازی تمام منابع موجود به‌منظور تأمین امنیت موسسه به‌عنوان یک پروژه پایدار است. سپس، اعتبارسنجی دانشگاه به‌عنوان یک هدف ضروری برای دست­یابی به آن توسط هر دانشگاهی به نظر می‌رسد؛ زیرا یکی از متغیرهای اصلی در انتخاب دانشجویان است که کجا و در کدام دانشگاه تحصیل نمایند، در نظر گرفته می‌شود. همچنین یک مقیاس برای اندازه‌گیری کیفیت در مؤسسات آموزش عالی و یک ابزار برای رتبه‌بندی آن‌ها با پارامترهای کیفیت است. در این زمینه، برنامه‌ریزی استراتژیک یک ابزار ضروری و بسیار مفید است که جمع‌آوری داده‌ها، اندازه‌گیری فرآیند و دیگر جنبه‌هایی که یک فرآیند اعتبارسنجی آموزش عالی نیاز دارد را تسهیل می‌کند.​

هدف بنیادی دیگری که دانشگاه‌ها به‌عنوان یک هدف اساسی برای دست­یابی به آن در نظر می‌گیرند چیزی است که فیونا هانتر، مشاور آموزش عالی و رئیس قبلی EAIE[1] (انجمن اروپایی آموزش بین‌المللی) به شرح زیر توضیح می‌دهد: «برنامه‌ریزی استراتژیک اغلب به‌عنوان یک ابزار کلیدی برای یک رویکرد منطقی‌تر و سامانمند برای ایجاد تغییرات لازم برای بین‌المللی­سازی بیشتر در جهت بنیادی و عملیات روزانه پیشنهاد می‌شود.»

بااین‌حال، بسیاری از افراد در دانشگاه‌ها نسبت به ارزش برنامه‌ریزی استراتژیک در آموزش عالی بدبین هستند و اعتقاد دارند که این برنامه‌ریزی با فرهنگ‌ها و سنت‌های دانشگاهی متناسب نیست. درحالی‌که می‌توان استدلال کرد که وقتی یک مدل مناسب اتخاذ می‌شود، نه‌تنها با نیازها و رفتارهای خاص دانشگاه‌ها هم‌تراز می‌شود، بلکه این پتانسیل را دارد که چیزی که اغلب بالقوه است را به واقعیت تبدیل کند.

‏رئیس پیشین EAIE بر این باور است که اگر یک برنامه استراتژیک به دقت طراحی شود، فضایی برای اجرای مشترک اهداف ایجاد می‌کند و به چسبی تبدیل می‌شود که فرآیند بین‌المللی­سازی را در کنار هم نگه می‌دارد.​

به‌عبارت‌دیگر، می‌تواند برای تقویت فرهنگ و قادر ساختن دانشگاه جهت تبدیل‌شدن به موسسه‌ای که می‌خواهد باشد، عمل کند.

همچنین شرکت Rand (‏یک سازمان تحقیقاتی برای چالش‌های سیاست عمومی) ‏تأکید می‌کند که برنامه‌ریزی استراتژیک در آموزش عالی به حفظ ثبات در یک محیط بی‌ثبات که به‌طور مداوم در حال تغییر است با توجه به این‌که دانشگاه‌ها اهداف بلندمدت دارند کمک می‌کند و به‌صورت سازنده به افزایش رقابت یا تهدیدهای خارجی پاسخ می‌دهند. مجموعه پردیس‌ها و دانشگاه‌های Rand Corp توضیح می‌دهد که اهداف متنوع و برجسته‌ای دارند، به‌عنوان ‌مثال، آن‌ها به دنبال افزایش اعتبار نهادی خود و یا تعامل کامل‌تر با جامعه هستند. بااین‌حال، مؤسسات آموزش عالی اغلب با چالش‌های مهمی در دست­یابی به این اهداف مواجه هستند. اجماع گسترده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه برنامه‌ریزی استراتژیک، اگر به ‌درستی اجرا شود یک رویکرد نیرومند برای دست­یابی به اهدافی مانند مثال ذکرشده به دانشگاه‌ها ارائه می‌دهد. به‌طور خاص، روش‌های برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توانند به هدایت مدیریت ارشد و همچنین توانمندسازی مدیران میانی کمک کنند، درحالی‌که فعالیت‌های روزمره خود را با اهداف گسترده موسسه همسو می‌کنند. برنامه‌ریزی استراتژیک همچنین می‌تواند تصمیم‌گیری مبتنی بر داده را اجرا و ترویج کند و پایه و اساس اندازه‌گیری عملکرد را بنا کند که به مدیران اجازه می‌دهد تا بر روند پیشرفت نظارت و انحرافات از برنامه را شناسایی و آن‌ها را اصلاح کنند و تصمیمات تخصیص منابع را مطابق با اهداف تعریف‌شده اتخاذ کنند. ​

با وجود این واقعیت که هر دانشگاهی به خودی خود یک جهان واحد است، برخی شیوه‌های اساسی وجود دارند که به­خوبی در جایی که اجرا شده‌اند، کار کرده‌اند. با توجه به بررسی که در سال ۲۰۱۵ توسط انجمن برنامه‌ریزی کالج و دانشگاه از مدیران آموزش عالی انجام شد، ایجاد آگاهی، ترکیب بازخورد، شناسایی افراد مناسب و ایجاد طرحی قابلیت اجرا داشته باشد، حوزه‌هایی هستند که در فرآیند برنامه‌ریزی خوب عمل می‌کنند.​

به‌عنوان ابزار برنامه‌ریزی یا سیستم استراتژیک، برنامه‌ریزی استراتژیک برای آموزش عالی نیاز به تلاش جمعی عظیمی از کل سازمان دارد تا مؤثر و موفق باشد. نتایج نشان می‌دهد که هرچند تلاش‌های بسیاری در برنامه‌ریزی و اجرای استراتژیک موردنیاز است، اما زمانی که به درستی و به‌طور مؤثر اجرا شود، پیامدهای فوق‌العاده‌ای دارد که ارزش این تلاش‌ها را داشته است.​

 

[1] European Association of International Education

بفرمایید باشگاه …

بفرمایید باشگاه …

 نویسنده : دکتر حمید محمدی پور

 

تقریبا همه افرادی که به نوعی در کسب و کار فعالیت دارند با این نکته موافقند که مشتریان بلند مدت نسبت به مشتریان موقتی سودآورترند. هر اندازه مشتری وفادارتر باشد و بیشتر حفظ شود ، فروش و سودآوری بیشتری ایجاد خواهد کرد. یکی از ابزارهای مناسب دنیای کسب و کار امروز جهت حفظ مشتری ، ایجاد باشگاه مشتریان است. در واقع ، باشگاه مشتریان یکی از فعالیت بازاریابی رابطه ای است که به جای تمرکز بر جذب مشتری ، نگرش آن روی حفظ مشتریان فعلی تاکید دارد.

مهمترین مرحله جهت طراحی باشگاه مشتریان تعیین منطق اجرای برنامه : افزایش سود شرکت ، برنامه جهت اعتبار برند ، مبارزه تجاری و … می باشد.

باشگاه مشتریان باید با تشکیل یک بسته انگیزشی مناسب ، مشتریان را به عضویت و فعالیت در آن ترغیب نماید. از جمله فاکتورهای موثر با آمیخته بازاریابی باشگاه مشتریان عبارتند از:

  • اختصاصی سازی شیوه های توزیع محصولات :

حتما تصاویر مربوط به صف های طولانی جهت خرید آخرین مدل محصولات اپل ، پلی استیشن و یا آخرین نسخه کتابهای هری پاتر را دیده اید. علاقمندان به محصولات شرکت ، حتی رنج ماندن در سرمای خیابان را به جان می خرند تا بتوانند جزو اولین نفراتی باشند که جدیدترین محصول را تهیه کرده اند.

موسسات هواپیمایی را در نظر بگیرید که سالن انتظار ، گیت های عبور و خدمات کاملا یکسانی را به همه مشتریان ارائه می دهند. چه آنان که سالهانست به عنوان مشتریان وفادار از سرویس های این شرکت استفاده می کنند و چه آنان که برای اولین بار مشتری شده اند.

تمامی این موارد ، نمونه عدم استفاده از تکنیک های اختصاصی سازی شیوه های توزیع محصولات است. مشتریان وفادار و دائمی باید این امتیاز را داشته باشند که در اولین فرصت به درخواست آنها رسیدگی شود و کانال توزیع ویژه ای ، بنا به رتبه ایشان طراحی شود.

در فیلم بالا در آسمان (Up in The Air) کار هنرپیشه اصلی فیلم به گونه ای است که با هواپیما زیاد پرواز می کند . در یکی از سفرها ، مهمانداران و کادر پرواز با گرفتن جشنی از او به خاطر اینکه رکورد میزان پرواز با آن موسسه هواپیمایی را شکسته و وفادارترین مشتری لقب گرفته است تقدیر می کنند.

  • مستحکم سازی روابط :

برگزاری همایش های سالانه ، تورهای تفریحی ، گردهمایی ها ، قرعه کشی با حضور اعضای باشگاه و … همه و همه به جهت ایجاد حس پشتیبانی در مشتری است. هر اندازه این روابط مستحکم تر شود ، مشتری میل بیشتری به ماندن دارد و به همان میزان وفاداری او افزایش می یابد.

  • خدمات پس از فروش و بازخور خدمات :

آیا خدماتی که برای در اعضا در باشگاه در نظر گرفته ایم همان اندازه که از نظر ما ارزشمند است از نظر مشتری نیز ارزشمند می باشد؟ آیا فاکتورهایی که به عنوان اولویت اصلی در نظر گرفته ایم (تخفیف ، قرعه کشی و …) از نظر مشتری نیز اولویت بالایی دارد؟

نکته مهم این است که پیش از ایجاد هر ارزش برای شمتری در باشگاه ، نظر او را جویا شوید تا اطمینان حاصل شود که موارد در نظر گرفته شده جزئی از اولویت های اصلی مشتری نیز می باشد.

یکی از مواردی که در کسب و کار امروز ایران می توان به عنوان نمونه ذکر کرد ، تماس های شاد (Happy Call) جهت نظرسنجی از مشتریان است که در پاره ای موارد آن چنان با تماس چندباره گاه و بیگاه با مشتری در آن افراط می شود که باعث رنجش مشتری می گردد.

  • رتبه بندی مشتریان

تجربه عضویت در باشگاه مشتریان سازمانهای بزرگ و کوچک ممکن است برای تک تک ما پیش آمده باشد. یکی از ابزارهای بازاریابی این باشگاهها ، تشویق اعضا به ارتقای سطح عضویت خود از طریق خرید بیشتر ، معرفی مشتریان دیگران و سایر فعالیت های جنبی است.

کارت های وفاداری به شکل عضویت های برنزی ، نقره ای ، طلایی و در جدیدترین شکل آن الماس یا پلاتینیوم صادر می شود تا مشتری با انجام فعالیت های مذکور سطح عضویت خود را به سطح بالاتر افزایش دهد. آنچه در مقابل دریافت خواهد کرد می تواند خدمات VIP ، تخفیف بیشتر ، هدیه ارزشمندتر و در یک کلام رفتار ویژه تر باشد.

مجموع این ارزش ها در هنگام سنجش رضایت مشتری قابل اندازه گیری است. در انتهای فرم نظرسنجی دو پرسش وجود خواهد داشت:

  • آیا باز هم به ما مراجعه می کنید؟ 2) آیا ما را به دیگران معرفی می کنید؟

پاسخ مثبت مشتریان به 2 پرسش بالا بیانگر آن است که در حفظ مشتری و ایجاد وفاداری توانسته ایم موفق عمل کنیم.

گام های راه اندازی باشگاه مشتریان ، پس ار تایید این رویکرد جهت حفظ مشتری توسط مدیریت ، به شرح زیر است:

  • تعیین اهداف باشگاه : همان گونه که اشاره شد تشکیل یک کلوپ مشتریان ممکن است اهداف مختلفی را پیگیری کند . اهدافی چون افزایش سود و فروش ، افزایش اعتباز=ر برند ، مبارزه تجاری ، ارتباط صمیمی تر با مشتریان و … که البته در نهایت تمامی آنها به هدف اولی یعنی افزایش سود می اندیشند.
  • تعیین گروههای هدف : آنچه در اینجا مهم است این نکته می باشد که آیا قرار است باشگاه به عنوان یک اجتماع لوکس از افراد محدود مانند باشگاه مشتریان کالاهای گران قیمت باشد و یا اینکه باشگاه قرار است به عنوان کانال ارتباطی با طیف وسیعی از مشتریان (مانند مشتریان نامحدود برای یک محصول غذایی) عمل کند.
  • طراحی کانال های ارتباطی : ایجاد امکان ثبت امتیاز ، نظر ، پیشنهاد و کلیه تراکنش هایی که توسط اعضا انجام می شود براساس راحتی مخاطب ضروری است. از همین روست که کانال های ارتباطی متنوعی مانند وب سایت ، ایمیل ، پیام کوتاه ، تلفن گویا ، خبرنامه کاغذی و الکترونیکی ، ایجاد صفحه های هواداری در شبکه های اجتماعی و … ایجاد می گردد. به عنوان مثال ، بخشی از مشتریان با تحصیلات و فاصله سنی معین ، شاید ترجیح دهند به جای پر کردن فرم عضویت در اینترنت و پیگیری اخبار باشگاه از طریق آن ، فرم کاغذی را پر کرده و نشریه داخلی باشگاه به شکل چاپی برایشان پست گردد. شناسایی مناسب ترین کانال برای هر بخش از مشتریان در کاهش هزینه های ارتباطی و ارتباط موثرتر با مشتریان بسیار حائز اهمیت است.
  • یکپارچه سازی باشگاه مشتری با سازمان : مسلما پس از ایجاد باشگاه مشتری وقتی قرار است به سبب کسب امتیاز توسط مشتری قیمت محصول انعطاف پذیر باشد نیاز به بازنگری در سیستم قیمت گذاری محصول و بسیاری دیگر از زیر سیستم های سازمان است. بدین جهت هم در زمینه سخت افزار و هم در زمینه نرم افزار نیاز به یکپارچه سازی تراکنش های باشگاه مشتریان با سایر سیستم ها مانند مالی ، ارتباطات ، فروش ، بازرگانی ، تولید و … می باشد.

اقتصاد دانش بنیان با رویکرد دانشگاه کارآفرین

در پایان ، نباید این نکته را از نظر دور داشت که پیش از آن که هدف از تشکیل باشگاه مشتریان کسب درآمد باشد،  ابتدا باید به بهبود فرآیند ارتباط با مشتری در جهت حفظ مشتری اندیشید. چرا که به گفته هنری فورد ، تجارتی که فقط به پول می اندیشد تجارت فقیری است.

دکتر حمید محمدی پور

جذب و آفرینش هر موقعیتی در دستان شماست دانشگاه برکلی

جذب و آفرینش هر موقعیتی در دستان شماست

دانشگاه برکلی

Berkeley University

 

دانشگاه کالیفرنیا، مشهور به دانشگاه برکلی دانشگاهی بسیار مطرح و معتبر در شرق خلیج سان‌فرانسیسکو و در شهر برکلی در ایالت کالیفرنیا قرار دارد. این دانشگاه که در سال ۱۸۶۸ تأسیس شده ‌است و در رتبه‌بندی یو اس نیوز رتبه چهارم دانشگاه‌های برتر آمریکا را به خود اختصاص داده است.

این دانشگاه حاصل ادغام دو دانشگاه قدیمی در سال ۱۸۶۸ در اوکلند کالیفرنیا است و ترجمه شعار این دانشگاه «بگذار نور بیاید» است. دانشگاه برکلی در سال1۹۶۰ برای تظاهرات آزاد (که توسط دانشجویان رهبری می‌شد) و مخالفت برای جنگ در ویتنام معروف شد. برکلی از اعضای انجمن دانشگاه‌های آمریکایی است و در طی سال‌ها هزینه‌هایی به فعالیت‌های پژوهشی و عملی مختلف اختصاص داده است.

دانشگاه برکلی به ‌افتخار جرج برکلی نامگذاری گردیده‌ است و در دهه شصت به اعتراضات دانشجویی ‍student protestsمعروف شد؛ زیرا دانشجویان مخالف جنگ ویتنام بودند.

در سال ۱۸۶۶، دانشگاه خصوصی کالیفرنیا زمینی که اکنون محوطه دانشگاه برکلی است را خریداری کرد و به خاطر کمبود منبع مالی، دانشگاهی دیگر که در زمینه کشاورزی، معدن و هنر مکانیکی فعال بود به دانشگاه خصوصی کالیفرنیا پیوست و اولین دانشگاه دولتی ایالت کالیفرنیا، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، به وجود آمد.۱۰ استاد و ۴۰ دانشجو اعضای این دانشگاه در اولین روز بازگشایی آن در سال ۱۸۶۹ بودند و هنری دورنت، مدیر سابق دانشگاه خصوصی کالیفرنیا، به عنوان اولین مدیر دانشگاه برکلی مدیریت را در دست گرفت.

در سال ۱۸۹۱ فیبی هیرست با ایجاد برنامه‌های جدید، ساخت ساختمان‌های جدید و اسپانسری از جمله کارهای او برای دانشگاه برکلی بود. فیبی هیرست اولین زن عضو شورای دانشگاه بود که از سال ۱۸۹۷ تا لحظه مرگش به خدمت در این دانشگاه پرداخت. در سال۱۹۲۰ تعداد ساختمان‌ها به‌طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافت که از میان آن بناها، جان گولن هوارد، معمار نامدار آمریکایی، دوازده بنا مرتبط با دانشگاه را معماری کرد.

در ۱۷ سپتامبر ۱۹۲۳ آتش‌سوزی عظیمی در شهر برکلی رخ داد که در پی آن ۶۴۰ سازه، از جمله ۵۸۴ خانه که نزدیکی شمال محوطه دانشگاه بود، در آتش سوخت، با این حال دانشگاه صدمه خاصی ندید چون هنگامی که آتش به دانشگاه نزدیک می‌شد، مسیر باد عوض شده و دانشگاه برکلی از سوختن در امان ماند.

با این که برکلی دانشگاهی دولتی است اما منابع مالی آن اکثراً خصوصی است. قسمتی از منابع مالی‌اش از سمت دولت تغذیه می‌شود، از تأمین‌کننده منابع مالی خصوصی برکلی می‌توان به بی‌پی، شرکت نفت و گاز بریتانیایی، اشاره کرد. بی‌پی مبلغ مشخصی را برای بهبود و توسعه زیستی ‌سوخت به برکلی اهدا کرده بود ولی شرکت‌های هیولت و داو کمیکال نیز مقداری کمک در مورد تحقیق پیرامون پایایی به برکلی اهدا کرده بودند. اما در سال‌های اخیر به دلیل بحران مالی به وجود آمده در کالیفرنیا  منبع مالی ایالتی در آن کاهش یافته ‌است.

برکلی دارای رشته‌های مختلفی در مقطع لیسانس بوده اما در مقطع دکترا کمی محدودتر است. برنامه دانشگاه به صورت نیم سال تحصیلی تعریف شده است و در مجموع دارای صد و شش رشته در مقطع لیسانس، هشتاد و هشت رشته در مقطع فوق‌لیسانس و نود و هفت رشته در مقطع دکترا است. مهم‌ترین دانشکده‌های دانشگاه عبارتند از: دانشکده شیمی، مهندسی، طراحی محیط زیست، منابع طبیعی، روزنامه‌نگاری، بازرگانی، اطلاعات، حقوق، بهداشت، زیست و رفاه اجتماعی. محبوب‌ترین رشته‌ها در مقطع کارشناسی در دانشگاه برکلی مهندسی برق، کامپیوتر، علوم سیاسی، زیست ملکولی، علوم طبیعی و اقتصاد است.

در برکلی، راهیابی از مقطع کارشناسی به کارشناسی ارشد غیرمتمرکز است و متقاضیان مستقیم در دانشکده مورد نظر خود ثبت‌نام می‌کنند. اکثراً دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد توسط کمک هزینه‌های تحصیلی، همکاری آموزشی و پژوهشی پشتیبانی می‌شوند. در سال ۲۰۱۰، شورای ملی پژوهش ایالات متحده آمریکا، دانشگاه برکلی را در رتبه اول بر اساس بیشترین تعداد برنامه در مقطع دکترا که به عنوان بهترین در آمریکا انتخاب شدند، قرار داد. برنامه‌های دکترا دانشگاه برکلی که رتبه اول را دریافتند عبارت بودند از: کشاورزی و منابع اقتصاد، فیزیک نجومی، شیمی، مهندسی عمران و محیط زیست، علوم کامپیوتر، انگلیسی، اپیدمیولوژی، جغرافیا، زبان آلمانی، ریاضیات، مهندسی مکانیک، بیوشیمی و بیولوژی مولکولی، ژنتیک، ژنومیکس، توسعه، فیزیک، زیست‌شناسی گیاهی و علوم سیاسی.

برکلی دانشگاهی تحقیقاتی و پژوهشی است که  ۱۶۲۰ استاد به‌ طور تمام‌وقت و ۵۰۰ استاد به صورت نیمه‌وقت در ۱۳۰ دانشکده و ۸۰ گروه و دانشکده بین رشته‌ای در حال فعالیت هستند.

دانشگاه برکلی یکی از ۱۱ دانشگاه سیستم دانشگاهی کالیفرنیا است. این یازده دانشگاه در مجموع دارای ۳۲ کتابخانه است. در سال ۲۰۰۶ سیستم کتابخانه کالیفرنیا دارای ۱۱ میلیون کتاب و ۷۰٬۰۰۰ گروه کتاب بود. کتابخانه بنکرافت، یکی از کتابخانه‌های دانشگاه برکلی که کتابخانه مرکزی آن به حساب می‌آید، دارای کتاب‌هایی در مورد تاریخ جهان غرب و آمریکای شمالی و همچنین تاریخ کالیفرنیا، مکزیک و آمریکای مرکزی است.

یو اس‌ن یوز اند ورلد ریپورت در رتبه‌بندی خود برکلی را در مقام چهارم دانشگاه‌های آمریکا قرار داده ‌است و در رتبه‌بندی کیو اس برکلی را در رده بیست و هشتم جهان و چهاردهم آمریکا قرار داد. در رتبه‌بندی مؤسسه تایمز در سال ۲۰۲۰ این دانشگاه رتبه سیزدهم را در بین دانشگاه‌‌های جهان از آن خود کرد.

پردیس دانشگاهی برکلی نزدیک به ۵۰۰ هکتار و قسمت مرکزی آن به ۷۲ هکتار می‌رسد. آزمایشگاه ملی لارنس برکلی نیز ۸۱ هکتار از محوطه دانشگاه را در بر گرفته است. تالار علوم لارنس و چندین پایگاه آزمایشی دیگر (به خصوص در زمینه علوم فضایی، ریاضیات، منطقه محیط زیستی حفاظت شده، باغ گیاه‌شناسی دانشگاه و مرکز تفریح استرابری کنیون) نیز هر کدام مساحتی را اشغال می‌کنند. قسمت شرقی پردیس دانشگاهی برکلی نیز به شهر اوکلند مرتبط می‌شود.

شهر اوکلند شامل چندین موزه، از جمله موزه دیرین‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا، موزه هنر دانشگاه برکلی و آرشیو فیلم و اقیانوس آرام و تالار علوم لارنس می‌شود. موزه دیرین‌شناسی اوکلند دارای فسیل‌های مختلفی از دایناسورها است.

تالار جنوبی (South Hall) قدیمی‌ترین سازه این دانشگاه است که در سال ۱۸۷۳ ساخته شد. این بنا و یک بنای دیگر (که توسط فردریک اولمستد طراحی شد) تنها دو بنایی بودند که قبل از بناهای جان گولن هاوارد در پردیس دانشگاهی قرار داشتند. از معماران معروف دیگر که در طراحی بناهای برکلی نقش داشتند می‌توان برنارد میبک را نام برد. او دانش‌آموخته مدرسه هنرهای عالی بوزار در فرانسه بود و مدرس دانشگاه و در همان ایالت روزهای خود را سپری کرد. چندین سازه برکلی چندین بار بازسازی شده و ضایعات از پروژه‌های ساختمانی هر بار کاهش یافته است. پروژه‌های حفاظت از آب در چندین قسمت پردیس دانشگاهی قرار گرفته و دانشگاه روش‌ها و تکنیک‌های مختلفی را برای مدیریت آب‌های ناشی از بارندگی یا طوفان در نظر گرفته‌است. سوخت سیستم‌های تهویه‌ای، گرمایی، سرمایی و غیره دانشگاه برکلی از گاز طبیعی تأمین می‌شود.

دانشجویان و دانشجویان قبولی در برکلی ممکن است واجد شرایط کمک مالی‌های مختلف خصوصی و دولتی شوند. بیشتر کمک‌های مالی توسط دفتر کمک‌های مالی و بورس‌های تحصیلی دانشگاه برکلی تأمین می‌شود. بعضی از دانشکده‌های مهم برکلی (مثل دانشکده حقوق) کمک مالی جداگانه (مختص به خود) را دارند.

از بزرگترین شرکت‌های تأسیس شده که حداقل یکی از فارغ التحصیلان برکلی در آن کار کرده‌اند، می‌توان به اپل، اینتل، ال اس آی، گپ اینکورپوریتد، مای‌اسپیس، پاوربار، برکلی سیستم، بی بی ان تکنولوژی، گوگل ویس، اچ‌تی‌سی، وی آی ای تکنولوژی، مارول تکنولوژی گروپ، مووی آن دات اورگ، سان مایکروسیستمز، لرنینگ کمپانی و غیره اشاره کرد.

همچنین افرادی دیگر که فارغ‌التحصیل برکلی بودند نظیر کن تامسون  که مخترع زبان برنامه‌نویسی بی است، زبانی که جد زبان سی به حساب می‌آید. او همین‌طور یکی از خالقان و توسعه‌دهندگان اولیه سیستم‌عامل پلان ۹ از آزمایشگاه‌های بل بود.

تاکنون بیست و پنج نفر از فارغ التحصیلان برکلی موفق به کسب جایزه امی شده‌اند. جان الس (لیسانس ۱۹۶۸) برای فیلمبرداری؛ اندرو اشنایدر (لیسانس ۱۹۷۳) برای فیلمنامه؛ لیندا شاخت (لیسانس ۱۹۶۶، فوق لیسانس ۱۹۸1) و کریستین چن (فوق لیسانس ۱۹۹۰) برای روزنامه‌نگاری؛ کتی بیکر (لیسانس۱۹۷۷ (لروی سیورس و الیزابت لمی نمونه‌ای از افرادی دیگر فارغ‌التحصیل برکلی بودند که موفق به کسب این جایزه شده‌اند.

از دیگر افراد مشهور فارغ‌التحصیل این دانشگاه می‌توان به ذوالفقار علی بوتو نهمین نخست وزیر کشور هندوستان، گریگوری پک هنرپیشه و شهید مصطفی چمران اشاره کرد.

 

نویسنده آزیتا جهانبخش

پژوهشگر حوزه مدیریت و کسب و کار

آزیتا جهانبخش

ارزش آفرینی در صنعت خودرو

ارزش آفرینی در صنعت خودرو

نویسنده : دکتر بهرام ستاری 

 

تشخیص فرصت اولین مرحله از فرآیند خلق ارزش و کارآفرینی است. کارآفرینی منجر به خلق، ارتقا و بازآفرینی ارزش های جدید می شود. انواع فرصت های کارآفرینی به وسیله معرفی روش جدید تولید، استفاده از منابع جدید و گشایش بازارهای جدید ایجاد می گردند.

یکی از نیازهایی که امروزه جز لاینفک زندگی بشر است، نیاز به حمل و نقل است و از طرفی بخش صنعت یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی هر کشور محسوب می شود و نقشی اساسی در رشد و توسعه کشورها ایفا می کند. صنعت خودرو نیز یکی از مهم ترین صنایعی است که تاثیر به سزایی در رشد کشورها داشته و اساسی ترین نیروی محرکه توسعه اقتصادی و یکی از شاخص‌هاي توسعه ‌يافتگي در قرن بیستم بوده است.

در ایران، صنعت خودرو سازی پس از صنعت نفت بزرگترین صنعت کشور قلمداد می شود و خودروسازی ایران از لحاظ میزان تولید، در میان بیست کشور اول دنیا قرار دارد. اما کمبود نقدینگی جهت توسعه زیرساخت‌ها، عدم وجود تحقیق و توسعه کافی، همگام نشدن با پیشرفت های جهانی، انحصارگرایی، عدم تناسب قیمت و کیفیت محصولات، خدمات پس از فروش نامناسب، واسطه گری های کاذب و … از جمله عواملی است که باعث شده تا ایران علی رغم توانایی های بالقوه اش پس از گذشت پنجاه سال از ورود این صنعت به کشور، همچنان از رسیدن به توسعه پایدار و ورود به بازارهای جهانی باز ماند.

 

در این فرصت محدود به یکی از بزرگترین مشکلات کنونی دنیای اقتصاد و صنعت خوردو، یعنی کمبود نقدینگی می پردازیم و می خواهیم ببینیم که خودروسازان بزرگ دنیا با این مشکل چه کرده اند.

نزدیک به 90 درصد خودروهای دنيا را ده كمپانی توليد می كند و يكی از آن ده كمپانی موفق، فولكس واگن است که با شرکت‌های متعدد جهت تهیه قطعات و سفارشات خود قرارداد دارد. بعبارتی فولکس واگن تمام کارهای خود را به سایر شرکت‌های موفق دنیا چون Z.F آلمان برون سپاری و تقسیم کار کرده و در واقع مجموعه ای از قرارداد است و نیازی به نقدینگی زیاد ندارند. فولكس واگن هيچ قطعه ای را خود توليد نمی‌كند، بلکه با شرکت‌های متعدد قطعه‌ساز قرارداد دارد که قطعات را ظرف مدت یک هفته به خودرو تبدیل نموده و از كارخانه خارج مي‌کند، پول قطعه ساز را نیز 10 روز پس از ورود قطعه به كارخانه، پرداخت می كند.

وقتی چنین شرکت‌هایی به مجموعه ای از قرارداد تبدیل شدند، در صورت زیان مالی در شرکت مادر، ضرر حاصله بین شرکت‌های تامین کننده و شرکت های مکمل تقسیم می‌شود و ماندگاری برند اصلی تضمین می شود. بعبارتی بهتر راهبرد این نوع شرکت ها «بازاریابی جودوئی» است و از انرژی طرف مقابل برای زمین زدن او استفاده می‌شود. امید است مدیران خوش فکر صنعت خودروی کشور در آینده نگاهی به راهبردهای خودروسازان موفق دنیا داشته باشند.

دکتر بهرام ستاری

رئیس کانون کارآفرینی و سرپرست راهبران شغلی استان آذربایجان شرقی

(عضو هیئت مدیره شورای مرکزی کانون های کارآفرینی کشور)

احیای قصه‌های بومی مناطق

احیای قصه‌های بومی مناطق

از زبان حامد مهر افروز / معلم کارآفرینی و مؤسس برکه

 

داستان از اونجایی شروع میشه که هشتگی درست کردم به نام سنجش پتانسیل مهمان‌پذیری روستاها، هر هفته روزهای جمعه تنهایی یا با جمعی از دوستان می‌رفتیم به روستاهای اطراف شهرستان مرند و قبل حرکت از دوستان درخواست می‌کردم که هیچ وسیله خوراکی بر ندارن، می‌رسیدیم به روستا دنبال قهوه خونه یا مغازه می‌گشتیم و بهشون می‌گفتم ما غذایی برای خوردن می‌خواهیم و جایی برای موندن و بابتش پول پرداخت می‌کنیم ، بجای اون یه شرط داریم و اونم اینه که حتماً وسایل غذا باید محصول خود روستا باشه از نون محلی گرفته تا هرچی که هست.

 

اما چرا این سفرها رو شروع کردم با این موضوع؟

یکی از اعضا یک شرکت گردشگری اسپانیایی مهمونم شد و چون مرند سه‌راهی ورودی به ایران از باکو و ارمنستان و اروپا به‌حساب میاد گردشگران زیادی میومدن و من همیشه به این فکر بودم که ما چه چیز فرهنگی مخصوص منطقه خودمون داریم تا بهشون ارائه بدیم و سبب بشه تا شهر من مقصد گردشگری باشه ، تا اینکه این دوستمون رسید و کلی درباره جاهای دیدنی مرند باهاش صحبت کردم و طی گفتگو مزیت رقابتی منطقه رو در گزینه اکوتوریسم دیدم و بردن تورهای خارجی به روستاهای اطراف ولی یک سری مؤلفه‌ها باید روستا هامون داشته باشن تا برای گردشگر خارجی جذبه‌ای ایجاد کنه یا سبب بشه اتراق کنه در اونجا و یکسری زیرساخت‌ها هم نیاز بود همچون محل اسکان در یه خونه روستایی بافرهنگ بومی و غیره.

برای همین اول باید زیرساخت‌ها رو بررسی می‌کردم که موضوع پتانسیل مهمان‌پذیری روستاها استارت خورد.

طی سفر به مدت چند ماه و به روستاهای اطراف با زیبایی‌ها و نقص‌های زیادی روبرو می‌شدم و یادداشت می‌کردم و به خاطر می‌سپردم تا حین برگشت در فضای کلاه موتورسواری که به نظرم یکی از بهترین اتاق فکراست ، فکر کنم.

اصابت مدرنیته سبب شده بود تا روستاها شبیه هم بشن، خونه‌ها شبیه هم ، خوراک‌ها شبیه هم ، استفاده از غذاهای کنسروی و پوششی عرفی که تقریباً در همه جای ایران میشه دید و فرهنگی که زیاد طالب ورود فردی خارجی به محیط‌زیستش نبود ،

ماه‌ها گذشت و هر چیزی که از سایش در این سفر به دست آورده و طبق معمول توو دفترچم نوشته بودم ، حالا دیگه وقتش بود تا بررسی بیشتری کنم تا ببینم چه ماجرایی هست و چه مزیتی برای نشان دادن می‌تونه داشته باشه. از سمتی در گوشه‌ای از ذهنم جهان، زیسته‌ای بود از روستاهای ترکیه که چقدر روش کارشده بود، از محصولات خاص هر منطقه گرفته تا مؤلفه‌های فرهنگی خاصی که به چشم می‌خورد و از رسانه ملی‌اش مدام پخش می‌شد.

فکرم پرواز می‌کرد تا دوردست‌ها و ایده‌های مختلفی در سرم می‌پیچید به‌عنوان راهکار ولی منابعم محدود بود و هر مسیری نیاز به توانمندی خاصی داشت و منابع خاص خودش، پس تصمیم گرفتم با افسار عقل و با تکیه‌بر منابع و توانمندی‌هایم فیلتری بر کمند بازشده تخیلاتم بذارم تا در دام کمال‌گرایی یا تخیل خالی گیر نکنم.

برای هر مسیر بعد از فیلترینگ، بیزینس مدلی می‌نوشتم و بررسی می‌کردم و راهکارها دونه به دونه در بعد زمان جلو عقب می‌شدن .

از سمت دیگه بااهمیت داستان و قصه‌گویی هم به دلیل تولد سارا دخترم آشنا شده بودم و هرروز قصه‌ای براش می‌گفتم از قصه انگلیسی گرفته تا شرح اتفاقات روزانه شخصی خودم به شکل قصه تا کارهایی که خودش کرده بود.

اصابت قصه‌هایی که مادربزرگم دوران بچگی می‌گفت و داستان‌هایی که برای سارا تعریف می‌کردم و یکی از راهکارهای خارج‌شده از سفرهای در جستجوی پتانسیل گردشگری روستاهای مرند سبب شد تا به این فکر بیافتم که این قصه‌ها رو احیا کنم ، هرچند اندکی هم در طی آن سفرها ضبط‌شده بود ولی نه به این جدیت.

با استاد میرحسین دلدار بناب دوست بودم ، پژوهشگری ارزشمند در حوزه زبان و ادبیات ترکی که چندین جلد کتاب منتشر کرده بود ، کل داستان رو برایش تعریف کردم و جویا شدم که آیا قبلاً چنین کاری انجام‌گرفته یا نه ، اگر آره کیفیتش در چه حدی بود .

با لبخندی گفت : حامد جان ، من از روز اولی که معلم بودم در روستاهای مختلف بجای انشا از شاگردانم می‌خواستم تا برن و از مادربزرگ و پدربزرگ هاشون قصه‌های قدیمی رو یاد بگیرن ، بنویسن و برام بیارن و کلی از این قصه‌ها جمع کردم که سال‌هاست در زیرزمین خونم داره خاک می‌خوره و اخیراً طی اسباب‌کشی دیدمشون ، منم کلی ذوق‌زده که استاد هر جا هست من کمکت می‌کنم پاشیم بریم بیاریم.

و تازه داستان از اونجا شروع شد و اتفاقات احتمالی که اصلاً فکر شو نمی‌کردم پیش اومد.

و سفر وارد مرحله دومش شد ، یعنی پروسه تبدیل دیتاها به یک محصول ، در مسیر اصطکاک‌های زیادی بود که جزوی از سفره و سؤالات زیادی باید پاسخ داده می‌شد . همچون:

 

هر قصه شفاهی بومی دارای واریانت‌های مختلفه کدومش رو اولویت قرار بدیم؟

تبدیلش کنیم به کتاب فیزیکی ، دیجیتالی یا پادکستش کنیم و مدل کسب سودمون رو فریمیوم انتخاب کنیم؟

تبدیلش کنیم به آلبوم صوتی و به فروش برسونیم؟

صوتی دیجیتال باشه یا فیزیکی ؟ معایب و مزایای هرکدوم چیه؟

تبدیلش کنیم به انیمیشن یا تئاتر عروسکی ؟

و سؤال‌های این‌چنینی و بررسی معایب و مزایای هرکدوم و مهم‌تر از همه سنجش منابعمون .

سنجش اوضاع بازار ایران و شیوع و گسترش کرونا و تغییر نیازهای مخاطبان و نوسانات دلار و غیره و باز نیاز بود تا افسار تخیل رو رها کنیم تا دوردست‌ها بره و کم‌کم با فیلتر عقل و منابعمون جمع کنیم تا به نتیجه‌ای برسیم .

و تصمیم بر این شد که اولین محصولمون به شکل صوتی با یک راوی گفته بشه و ضبط بشه و تبدیل بشه به یک فایل صوتی  و باز مسیری جدید باز شد و سفری جدید با کلی سؤال پیش رو از انتخاب گوینده و نحوه و طریق فیلتر گوینده‌ها و تمرین و یافتن تلفظ صحیح کلمات که هرکدوم اصطکاکی بود و سایشی ولی سبب می‌شد تا صیقلی‌تر و صیقلی‌تر بشیم.

همین‌طور که داشتیم حرکت می‌کردیم به آخرهای سفرمون و شهر هدفمان وارد استودیو که شدیم باز پارامترها و متغیرهای زیادی پیش رومون قرار گرفت و بررسی نحوه‌های مختلف ارائه و خلاصه اولین قسمت بنام داستان تنبل احمد ضبط شد و مابقی قصه‌ها و طریق اخذ مجوزش و نحوه تبدیل‌شدنش به محصولات دیگه هم کم‌کم رقم خورد.

دیگه وقتش بود که مستندهایی که هرازگاهی بعد از دیدار با استاد میرحسین دلدار بناب پژوهشگر و نویسنده فعال در حوزه فرهنگ و ادبیات ترکی ضبط کردم رونمایی کنم تا قصه‌ای باشه از مسیرهای رفته تا اهلش ببینه و بتونه با قدم گذاشتن به این پله بعدازاینکه خوب نگاه کرد و دید جای پای مناسبیه بذاره و بتونه مسیر خودش رو ارتقا بده.

استاد دلدار معلم بود و از جوانی خواسته بود علاوه بر تعلیم و تربیت کودکان و دانش آموزان ، روی خودش و یادگیریش هم کار کنه و چه‌بهتر مسیری برای یادگیری که در اون به شکل عملی وارد کار بشیم ، یک تحقیق میدانی کیفی.

همان‌طور که اول آشنایی با استاد دلدار عزیز گفتم؛ ایشون از دانش آموزاش خواسته بود تا به‌جای انشا ، برن پیش بزرگ‌ترها همچون پدربزرگ ، مادربزرگ یا هرکسی که قصه‌ای بلده و یا لالایی میخونه و یا سر مزار و حین دفن عزیزش با آواز نوحه‌ای سر میده با زبون خودش و نه به شکل عرفی و عمومی که الآن مرسومه ، جمع‌آوری کنن بنویسن و بیارن ، به همین سادگی و به همین زیبایی.

گاهی وقتی چنین قصه‌ها و روایت‌هایی می‌شنوم تنها به یک‌چیز ایمان میارم که فقط انسان‌هایی که دغدغه‌های ارزشمندی دارن میتونن خلق اصیل کنن، و این مطالب موضوعاتی داشت چنین: ( ایش اوخومالاری (آوازی که حین کار میخونن)، قدیم کلمه لر (کلمات قدیمی)، ناغیلار (قصه‌ها)، لالایی، تعبیر خواب (تفسیری از خواب‌دیده شده توسط مردم محلی)، دعالار (دعاها)، قارقیشلار (لعن و نفرین‌ها)، اویون لار (بازی‌های محلی)، عامیانه باورلر (باورهای عامیانه)، طب سنتی (روش‌های طبابت توسط مردم محلی) و …

وقتی دونه دونه پک‌ها رو باز می‌کرد هم خیلی خوشحال می‌شدم که عجب گنجینه‌ای و از سمتی ناراحت می‌شدم که چرا این‌همه سال روشی نبود تا انسان‌هایی با چنین دغدغه‌ای بتونن این پژوهش ارزشمندشون رو ارائه بدن ، درصورتی‌که در کشوری درحال‌توسعه این‌همه فضا هست برای خلق که می‌تونه هم مردم رو توانمند کنه و هم منطقه و هم کشور رو ، همه به دنبال کارهای تکراری هستند و یا گاها آن‌چنان افسرده از نبود کار. چکاری می‌شد کرد تا هم پژوهشگر و هم جوان و نوجوانی که نوری از امید در دلش روشنه به روشی ، باهم تعامل پیدا کنند و چنین آثاری رو تبدیل کنند به محصول. و باز از سمتی خوشحال بودم که این پروژه‌ای که من شروع کردم و پروسه کارآفرینی‌اش رو دارم بررسی می‌کنم و به شکل عملی پیش میرم شاید نتیجه بده و مسیری باز کنه برای اهلش، گاهی با یکسری اساتید و صاحبان مدرک و منصب در حوزه کارآفرینی و امور اقتصادی صحبت می‌کردم و اکثریت می‌گفتن آخه مخاطبی نداره و از سمت دیگه می‌دیدم یوتیوب و ویدیوهایی عقیم که بازدید خیلی بالایی دارند و از محتوی کاملاً عقیم‌اند و به دلیل مدل کسب‌وکار فریمیومی که دارند و درآمدشان از تبلیغاته ، داستان هر ویدیو باید منجر به تبلیغ محصولی باشه با مشتریان هدف کودک. پس مخاطبی بود شاید ما روش ارائه را خوب بلد نیستیم و شاید غرق در چیزی شدیم و نمی‌دونیم که با داشتن چنین گنجینه‌هایی هم خوراک فکری کودکانمون عقیمه و هم از سمت دیگه در طولانی‌مدت آسیب شدیدی می‌تونه به کسب‌وکارهای کوچک ما در این زمینه وارد کنه چون ، شرکت‌هایی خارجی با سرمایه‌گذاری هنگفت برای ساختن محصولی که شاید تکنولوژی‌اش در ایران نیست و اگر هم هست سرعت تغییر کمتری داره و از سمتی نمی‌تونه تبلیغاتی بدین وسعت داشته باشه ، این‌ها مثل فیلم مخصوصاً در اتاق فکر کلاه موتورسواری حین سفر می‌چرخید و می‌چرخید همچون خیالاتی.

داشتم فکر می‌کردم درباره لالایی‌ها و لالایی که من برای دخترم همیشه می‌خونم و در ویدیو بخشیش هست، از سمت دیگه حوزه یادگیری در کودکان و استعدادیابی کودکان و روش‌های شکوفاسازی استعدادهای کودکان و کتاب‌هایی که خونده بودم در این باب و توسط انسان‌های عمل‌گرایی نوشته‌شده بود و داشتم ترکیب می‌کردم با آنچه از گذشته داریم.

بازی‌های عقیم و تفاوتش با بازی‌های کامل ، بازی عقیم بازیِ که زود برای بچه تموم میشه ، مثلاً گرون‌ترین پک لایف‌استایل باربی رو می‌خریم و بعد از شاید چند روز اول جذبه‌ای که خرید جدید ایجاد می‌کنه ، زودی عطش و انگیزش برای کودک می‌خوابه و تنها چیزی که از این بازی میمونه مخصوصاً اگرم معروف باشه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها ، کلاسیه که خانواده یا کودک برای دوستاشون میذارن و خبری از خود بازی نیست ، در مقایسه با بازی کاملی همچون آشپزی واقعی برای کودک که هیچ‌وقت براش تموم نمیشه ، مثل خاک‌بازی که در شهرستان وقتی بچه بودیم به‌زور، اون هم شب می‌تونستن مارو بکشن خونه و هرروز و هرروز و این بازی برای ما تموم نمی‌شد ، آن‌قدر متغیر ساده و کامل بود که از ترکیبش پایانی نبود.

تفاوت لالایی کامل با آهنگ‌های تبلیغاتی که صبح تا شب به گوش بچه میرسه و یا صدای مدام روشن رادیو، اخبار و غیره با لالایی که مادر یا پدر با تمام وجود یا خلق می‌کرد یا حفظ می‌کرد و در اون لحظه با آورده‌هایی که از محیط بهش اصابت کرده بود و انرژی جهان زیسته‌اش پشت اون لالایی خوابیده بود به بچه اصابت می‌کرد و باز تفاوتش با صدای تلویزیونی که روشنه و کودک در اتاقش با اون صدا بخواب می‌ره.

هر چه بیشتر مصمم می‌شدیم تا راهکاری پیدا کنیم ، هرکسی که طلب کنه می‌تونه این جمع‌آوری رو انجام بده و باید تبدیل بشه به محصول ، اما به چه شکل ، چطور؟ چقدر منابع می‌طلبه ؟ باید چه روشی اتخاذ کرد تا این روند به شکل پایدار و پویا ادامه پیدا کنه .

 

و درنهایت این‌طور میشه گفت: «بهترین یاد دهنده، بهترین یادگیرندست»