اقتصاد دانش‌بنیان

اقتصاد دانش‌بنیان در گرو تحقق دانشگاه كارآفرين

امروزه اقتصاد دانش‌بنیان بســتر اصلي خلق ثروت در جوامع به‌حساب می‌آید و دانش و تكنولوژي نقــش بی‌بدیلی در خلــق ارزش و اقتصاد دانش‌بنیان را دارد. بســتر اصلي تحول در اقتصاد جوامع اقتصاد دانش‌بنیان می‌باشد و شــاهراه تحقق اين مهم حركت دانشگاه‌ها به سمت دانشگاه نســل سوم يا دانشگاه كارآفرين می‌باشد. نسل اول دانشگاه‌ها، دانشگاه آموزش محور نام دارد كه اصلی‌ترین و تنها وظيفه آن، آموزش می‌باشد. نسل دوم دانشگاه پژوهش محور نام دارد كــه علاوه بر نقش آمــوزش بايد به انجام پژوهش‌های كاربــردي نيز به‌عنوان دومين وظيفه اشــاره نمود، اما نسل ســوم دانشگاه‌ها دانشگاه كارآفريــن نام دارد كه علاوه بر دو وظيفه فوق‌الذکر، وظيفه كارآفرين نيز به شرح وظايف آن اضافه شده است. متأسفانه تجربه تلخ بسياري از دانشگاه‌های جهان به ما نشان می‌دهد كــه توجه صرف به حــوزه كارآفريني و اقتصاد دانش‌بنیان آن‌ها را از وظايفي نظير آموزش و پژوهــش دور می‌نماید و در آینده‌ای نزديك دانشــگاه را به سمت مشکلات جدي و بعضاً زوال سوق داده است. آموزش، ســنگ بناي دانشگاه‌های نسل دوم و ســوم اســت و به بيان بهتر بايد گفت، نسل دوم و سوم دانشگاهي در سايه آموزش صحيح و كارآفرينانه تحقق خواهد يافت. متأسفانه بستر آموزشي حاكم بر بسياري از دانشگاه‌های كشور ما آموزش ســنتي و يكنواخت بوده و گواه اين ادعا سرفصل‌های آموزشي، شيوه ارزيابي دروس و روش تدريس اســاتيد محترم می‌باشد. به‌طور مثال پروژه‌های درســي را بايــد در نظر گرفت كه به‌صورت کاملاً يكســان با رویه‌ای ثابت در دانشگاه‌ها پيش می‌رود و بــه بياني بهتر همه دانشجويان به يك شيوه ارزيابي می‌شوند و نقطه آغاز بحث ما دقیقاً همين نقطه است! جايي كه جايگاه علوم يادگيري و آمــوزش کاملاً ناديده گرفته می‌شود و خروجي آن می‌شود آموزش غير اثربخش كه فلســفه ياددهي و يادگيري در آن به كمترين شكل ممكن مشاهده می‌گردد.

تحول در آموزش، بستر اصلي دانشگاه كارآفرين

بــا نگاهي بــه نظریه‌های نوين آموزش و يادگيري نظير يادگيري تجربي دیویدكلب می‌توان دريافت كه شيوه يادگيري هر دانشجو در كلاس می‌تواند متفاوت از ديگري باشــد و شيوه آموزش يكسان و پروژه‌های درسي يكسان مصــداق بارز نا عدالتی در سيستم آموزشي می‌باشد.

همان‌طور كه اشاره شد هســته اصلي دانشگاه‌های كارآفريني ياددهي و يادگيري است و تا زماني كه نظام آموزشي بر آزمون‌های پايان نيمســال متمركز باشــد، آزمون دادن و آزمون گرفتن جاي ياددهي و يادگيري را خواهد گفت و مشابه بروكراسي ماكس وبر كه ابزار جايگزين اهداف گرديد، اين ضايعه در نظام آموزش عالي ما نيز رخ خواهد داد.

در نگاه آسيب شناسانه به اين موضوع و تجربه زيسته برگزاري دوره‌های روش تدريس، مربیگــری و… نشــان می‌دهد كه مدرسان دانشگاهي به علت ضعف در آموزش‌های ضمن خدمت، آگاهي لازم از شیوه‌های روش تدريس و يادگيــري را ندارنــد و به این علت است كه آموزش‌های برگزارشده در دانشگاه‌ها در اكثر اوقات ماهيت اثربخش خود را از دســت داده‌اند، به طوریکه طبق بررسي انجام‌شده بين تعدادي از اســاتيد حق‌التدریس دریکی از دانشگاه‌های كشور كه بين 3 الي 12 سال سابقه تدريس در پرونده خوددارند، مشخص گرديد براي هیچ‌یک از اين مدرسان، دورهای تحت عنوان آموزش

ضمن خدمت برگزار نشده است و اين خلأ بزرگ يكي از اصلی‌ترین علل ضعف سيستم آموزشي فعلــي حال حاضر كشــور عزيزمان می‌باشد. مديران دانشگاهي و سیاست‌گذاران اين عرصه بايد دقت زيادي به اين مهم داشــته باشند كه آموزش، سنگ بناي توســعه جوامع می‌باشد و تجارب کسب‌وکارهای موفق نشان می‌دهد كه آموزش اثربخش و هدفمند، باعث بقا و توسعه کسب‌وکارها بوده و نگاه هزينه محور به فرآيند آموزش سازماني نداشته باشند و سرمایه‌گذاری در آموزش را سرمایه‌گذاری در آینده سازمان خود بدانند، به‌ویژه اينكه دانشگاه‌ها بستر اصلي اقتصاد هر كشوري می‌باشد و جهت توفيق در امور اقتصــادي به نيروي كار خبره و دانشي احتياج است، لذا توجه به آموزش مستمر از اولویت‌های نظام آموزشي ما بايد باشد. در انتها بايد این‌گونه بيـان نمود كه پلكان كارآفريني در دانشگاه‌ها و تحقق دانشگاه كارآفرين نيازمنــد پلكاني ايمن و محكم به نام آموزش است و بی‌اهمیتی بــه آموزش به‌طور حتم اقتصاد كشور را از ريل خارج خواهد نمود.

دکتر امیررضا علیزاده مجد

جهت مطالعه بیشتر میتوانید به ماهنامه شماره 34 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه نمایید

کارآفرینی

کارآفرینی در آموزش عالی در اروپا

امـروزه شرکت‌های کوچک‌تر و کارآفرینان نقــش اصلی را در اقتصاد اتحادیه اروپا ایفا می‌کنند. کارآفرینـی محـرک اصلـی نــوآوری، رقابت و رشد است. یک همبستگی مثبت و قوی بین کارآفرینی و عملکــرد اقتصــادی ازنظر رشد، بقای شرکت، نـوآوری، ایجــاد اشتغال، تغییرات تکنولوژیک، افزایش بهره‌وری و صـادرات یافـت شـده اسـت. بااین‌حال، اتحادیـه اروپـا به‌طور کامـل از پتانسـیل کارآفرینی خود اسـتفاده نمی‌کند. در ایــن زمینه، اتحادیه اروپا متعهد به تقویت کارآفرینی به‌عنوان بخشی از اسـتراتژی خــود بــرای تغییــر اقتصاد و ایجاد قدرت اقتصادی و رقابتی آینده خود شده است.
در کتاب سبز کارآفرینی در اروپا که در سال 2003 منتشر شد، هدف این بود که بیشترین مخاطب ممکن از ذینفعــان را در تنظیم برنامه سیاست‌های آینده درگیر کند؛ و در ادامه کتاب سـبز، برنامه اقدام کارآفرینی که در سال 2004 منتشر شد، یک چارچـوب استراتژیک بـرای تقویـت کارآفرینی ارائه کـرد و پنـج حـوزه سیاسـت اسـتراتژیک را بـرای تقویـت پویایـی کارآفرینـی فعلـی در اتحادیـه اروپـا تعییـن کـرد. تقویـت ذهنیت‌های کارآفرینـی یکی از پنج هدف استراتژیک برای مقابله بــا این چالش بــود که اتحادیه اروپا در تشــویق افراد برای تبدیل شدن به یک کارآفرین ناکام است.

اتحادیه اروپا متعهد به تقویت کارآفرینی

رونـد لیسـبون (Lisbon) در سـال 2002 بـر نقش آمـوزش به‌عنوان ابــزار سیاستی بــرای رشد اقتصادی تأکید کرد کــه مؤسسات آمـوزش عالـی (HEI) می‌تواند نقشـی مرکـزی در ترویـج ذهنیت‌های کارآفرینی داشـته باشـد. افزایـش تمرکـز بـر کارآفرینـی نیـز می‌تواند به‌عنوان یــک سرمایه‌گذاری اســتراتژیک از ســوی مؤسسات عالی مختلـف دیـده شـود.
ایده گنجاندن کارآفرینی به‌عنوان یک موضوع آموزشی در ابتدا به‌عنوان یـک مفهـوم، بلکـه بـه بـا چالش‌هایی روبـرو شـد. نـه لزوماً ایـن دلیـل کـه کارآفرینـی به‌عنوان یـک موضـوع نیازمنـد رویکردهـای جدیـد و همچنین روش‌های آموزشی فرا درسی و رویکردی چنــد رشته‌ای اسـت.
تقویــت ذهنیت‌های کارآفرینی مستلزم اقداماتی در کل سیستم آموزشی اســت. در بیانیــه کمیسـیون اتحادیه اروپــا تقویــت ذهنیت‌های کارآفرینانــه از طریق آمــوزش و یادگیــری در سال 2006 به‌وضوح بیان شده است: دانشگاه‌ها و مؤسسات فنی بایــد کارآفرینی را به‌عنوان بخــش مهمی از برنامه درسی، در موضوعات مختلــف ادغــام کنند و دانش‌آموزان را به گذراندن دوره‌های کارآفرینی ملزم یا تشویق کنند. ترکیب ذهنیت‌های کارآفرینی و شایستگی بـا برتری در مطالعـات علمی و فنی بایـد دانشـجویان و محققان را قادر سازد تا ایده‌ها و فناوری‌های جدیــد توسعه‌یافته خود را بهتر تجاری‌سازی کنند.
اتحادیه اروپا (EU) مایل است کارآفرینی را به‌عنوان بخشی از استراتژی خود بـرای متحـول کردن اقتصاد خود و ایجاد قدرت اقتصادی و رقابتی آینده خــود تقویت کند. برنامه اقدام برای ترویـج کارآفرینی بیان می‌کند: اتحادیه اروپا به‌طور کامــل از پتانسیل کارآفرینی خــود استفاده نمی‌کند. این کشور نمی‌تواند افـراد کافـی را بـرای کارآفریـن شدن تشـویق کند. اروپـا، برخلاف ایالت متحده، پس از راه‌اندازی از نرخ پایین توسـعه رنــج می‌برد. درحالی‌که به نظر می‌رسد کارآفرینان آمریکایــی بازار را آزمایش می‌کنند و در صورت موفقیت، به‌سرعت گسترش می‌یابند، بسیاری از ایده‌های تجاری در اروپا هرگز به بازار نمی‌آیند، زیـرا قبـل از اینکـه در بازار آزمایش شوند، دوام آن‌ها زیر سؤال می‌رود.

جهت مطالعه بیشتر به ماهنامه مردادماه 1401 دانشگاه کارآفرین مراجعه بفرمایید
کارآفرینی دانشگاهی

نظرات دانشگاهیان در مورد کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین

دانشگاه ها مکان هایی هستند که در آن فعالیت های دانشگاهی در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد و همچنین انجام فعالیت های علمی و تولید علم به معنای جهانی انجام می شود. به عبارت دیگر، در مفهوم کلاسیک، دانشگاه‌ها مکان‌هایی هستند که در آن فعالیت‌های علمی پژوهشی انجام می‌شود و دانش‌آموزان برای آموزش در آن‌ها گمارده می‌شوند. اما در نتیجه تغییرات جهانی، به دلیل تبدیل دانش به یک عامل جدید تولید و اهمیت بیشتر همکاری دانشگاه و صنعت، فرآیند تغییر در دانشگاه ها نیز وجود دارد. دانشگاه‌ها در عرصه انتقال فناوری و دانش پیشتاز شده‌اند، توجه بیشتری به خواسته‌ها و انتظارات بازار داشته‌اند و به یکی از عناصر اصلی همکاری در فرآیند توسعه تبدیل شده‌اند. در نتیجه، این فرآیند به دانشگاه ها نقش کارآفرینی داده است و حتی دانشگاه ها به سمتی رفته اند که اغلب راه حل هایی برای مشکلات پیش روی صنعت پیدا می کنند.

نوآوری های فناوری پیشرفته، صنایع اطلاعات و ارتباطات در شرایط اقتصادی به سرعت در حال تغییر امروزه  بازگشت اقتصاد جهانی یکی از عوامل تعیین کننده محیط رقابتی مختلف است. از این رو ایجاد رشد اقتصادی از طریق نوآوری های تکنولوژیکی به یکی از اهداف اولیه جوامع تبدیل شده است. در قرن اخیر خروجی های دانش علمی و فناوری با توجه به موقعیت اقتصادی روزافزون اهمیت دانش بنیان، نقش مهمی در ایجاد اقتصاد نوآورانه داشته است که بر اهمیت دانشگاه ها افزوده است. آنها با ایجاد یک منطقه کاربردی، یافتن تخصیصات و ایجاد سیستم های سازمانی، خود را با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده توسط فرآیند جهانی شدن تطبیق می دهند. به همین دلیل دانشگاه ها نیز در تلاش هستند تا با ایجاد تحولی نوآورانه و کارآفرینانه، منابع جدیدی را برای تضمین این تغییر ایجاد کنند. علم و فناوری این موضوع را درک کرده‌اند که دانشگاه ها این شانس را دارند که نقش فعالی در کمک به توسعه اجتماعی پیدا کنند.

چرا دانشگاه کارآفرین مهم است

در این زمینه، انواع نسل جدید دانشگاه‌ها مانند کارآفرینان، شرکت‌ها و دانشگاه‌های مجازی پدید آمده‌اند و به این ترتیب دانشگاه‌ها در حال تبدیل شدن به یک سازمان شرکتی جدید هستند که با هدف توسعه، نوآوری، کارآفرینی، قابلیت تولید و استفاده از سیستم‌های آموزشی مناسب، دارای فرآیند تبادل اطلاعات دو طرفه منطقه ای و جهانی هستند. همچنین در قرن بیست و یکم انتظار می‌رود که دانشگاه‌های نسل بعدی، دانش علمی، آموزشی و کارآفرینی تولید کنند. مؤسسات آموزش عالی که می توانند اطلاعات و نوآوری را تولید، ذخیره کنند، به سود مادی تبدیل کنند، به افراد یا مؤسسات نیازمند انتقال دهند و توانایی مدیریت این فرآیندها را به صورت پایدار و روان داشته باشند، دانشگاه های کارآفرین نامیده می شوند.

دانشگاه کارآفرین از نظر رابرتسون (2008)؛

  1. پیشگام در توسعه منابع دانشگاه،
  2. به اندازه کافی نوآورانه برای توسعه پروژه های مهم حتی در مناطقی که بخش خصوصی نمی تواند از طریق همکاری با صنعت وارد شود.
  3. می تواند اثرات کارآفرینی بر نهادهای پیشرو جامعه داشته باشد،
  4. قادر به انجام مطالعات میان رشته ای با حذف مرزهای بین نهادی با استفاده از آخرین تکنیک ها،
  5. تمرکز بر راه حل مشکلات جهانی و در نتیجه می تواند از توسعه جامعه صنعتی حمایت کند
  6. آنها نسل جدیدی از موسسات هستند که می توانند با برآوردن نیازهای اطلاعاتی جامعه در ایجاد نتایج مشخص پیشرو باشند.

در مدل دانشگاهی کارآفرینانه و نوآورانه مست (2010)، روابط شرکتی برای نوآوری بین بخش دولتی، خصوصی و دانشگاه با ساختار مارپیچ سه گانه نشان داده شده است و این ساختار نیاز به استفاده از دانش را به عنوان سرمایه توضیح می دهد. بر اساس این مدل، برای به کارگیری دانش در نوآوری و فناوری، نیاز به همکاری سه جانبه است، نیاز به گسترش دانش به جامعه پس از تولید بیان می‌شود. در این مدل تاکید شده است که دانشگاه‌ها که به عنوان نهادهایی که دانش را به جامعه گسترش می‌دهند، شاخه‌ای صنعتی هستند که ارزش افزوده و شکوفایی تولید می‌کنند و ساختار سطح بالایی که این دو عنصر سازنده را با هم ترکیب و ارتقا می‌دهند. نهادهای دولتی یک کارآفرین در هنگام مطالعه تعاریف دانشگاه دارای سه کارکرد متفاوت است، یعنی کارآفرین بودن، تبدیل دانش به فعالیت کارآفرینانه و توانایی ایجاد ساختارهای کارآفرینانه در نتیجه تعامل دانشگاه و محیط. علاوه بر این، کارآفرینی دانشگاهی با تشویق دانشگاهیان در نظام آموزش عالی برای تبدیل کارهای علمی و اختراعات به ارزش افزوده اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد. اکثر دانشگاهیان در فرآیند کارآفرینی دانشگاهی در تعیین نیاز به توانایی انجام کار هدفمند، انگیزه درونی و بیرونی بالایی از دانشگاهیان دارند تا بتوانند برای مشکلات اجتماعی راه حلی ارائه دهند.

جهت مطالعه کامل مقاله اینجا کلیک کنید

کارآفرینی معیشتی دیجیتال

کارآفرینی معیشتی دیجیتال


کارآفرینی معیشتی دیجیتال : اولین بار در سال 1734 کانتیلون با تأکید بر ریسک، کارآفرینی را به عنوان «خود اشتغالی با یک بازده غیرقطعی» تعریف کرد. بسیاری از تعاریف متنوع کارآفرینی در قرن بیستم، با ظهور فرم‌های مدرن اقتصاد و سازمان پدید آمدند. در رویکرد شومپیتر (1934) کارآفرینان به عنوان افرادی تعریف شدند که به خصوص با تکیه بر نوآوری «از فرصت‌های بازاریابی از طریق نوآوری فنی و یا سازمانی استفاده می‌کنند».

در تلاقی تکنولوژی‌های دیجیتال و کارآفرینی، کارآفرینی دیجیتال معمولا یک رویکرد کاملا جدید در نظریه‌های کارآفرینی عنوان می‌شود. در توضیح باید گفت که، زیرساخت دیجیتال (ابزارهای تکنولوژی دیجیتال و سیستم‌های دیجیتال (برای مثال رایانش ابری، تحلیل داده، جوامع آنلاین، رسانه اجتماعی، چاپ سه بعدی و بازار دیجیتال) ارتباطات، همکاری و قابلیت‌های رایانشی را فراهم می‌کنند که فرآیند کارآفرینی را ممکن ساخته، و به دموکراتیزه کردن کارآفرینی در دهه گذشته منجر شده‌اند. با دور زدن بازارهای بالغ و رقابتی که شانس موفقیت تازه واردان را کاهش می‌دهد، کارآفرینی دیجتال از آستانه پایین‌تر کارآفرینانی که خواهان آغاز کسب‌وکار خود هستند، بهره می‌برد. این مورد به فرآیندهای کارآفرینی کمتر محدودشده است. بنابراین، طرح‌های کارآفرینی دیجتال تازه تر و کارآفرینان دیجیتال جوان تر هستند.

لذا پژوهش در مورد کارآفرینی دیجیتال بر کارآفرینان جوان، آموزش دیده، و شهری و فرصت محور تمرکز می‌کند، که از شبکه‌های اجتماعی تاثیرگذار و ترکیبی از مهارت‌های کسب‌وکاری و فنی به روز بهره می‌برند و استارت‌آپ‌هایی را به امید اینکه اوبر، سلزفورس، ایربی‌اندبی یا اسپاتیفای بعدی باشند، راه اندازی می‌کنند.

برای مطالعه بیشتر در حوزه کارآفرینی دیجیتال میتوانید مطلب مقدمه کارآفرینی دیجیتال را مطالعه بفرمایید

اهمیت سرمایه اجتماعی در کارآفرینی معیشتی دیجیتال

کارآفرینی معیشتی به عنوان اقدامات کارآفرینانه‌ای تعریف شده است که توسط افرادی که در فقر زندگی می‌کنند انجام می‌گیرد. در مقابل با پژوهش کارآفرینی سنتی، کارآفرینی معیشتی برای ایجاد رفاه برای کارآفرینان نیست، بلکه در مورد «دوام زندگی» کارآفرین است. ابعاد و پویایی این مفهوم در کشورهای در حال توسعه یعنی کشورهایی که در آن‌ها به عنوان یک بخش فعال و مشهود اقتصادی وجود دارند، به خوبی تشریح شده است. در این کشورها، میلیاردها فرد فقیر کارآفرین وجود دارند. برای مثال، 47% تا 69% از خانوارهایی که در زیر 2 دلار در یک روز در پرو، اندونزی، پاکستان و نیکاراگوئه زندگی می‌کنند، یک «کسب‌وکار» غیر کشاورزی دارند. با وجود فقدان منابع، چه از لحاظ مالی (سرمایه کم یا عدم وجود سرمایه، سختی‌ها در اتخاذ اعتبار)، چه از لحاظ تکنولوژی (مهارت کم) و چه از لحاظ نهادی، کارآفرینان معیشتی از یک شبکه اجتماعی متراکم در سطح محلی جوامع و همسایگان فقیر خود برخوردار هستند. این به نوبه خود دسترسی به بازارهای همتا به همتا غیررسمی (فیزیکی) را که به عنوان عامل تعیین کننده در استراتژی‌های معیشتی در کشورهای در حال توسعه تایید شده است، برای تراکنش‌های کوچک مقیاس تسهیل کرده است. برای همین کارآفرینان معیشتی، سرمایه اجتماعی سرمایه اولیه است.

سرمایه اجتماعی برای درک کارآفرینی در زمینه فقر، مانند بازارهای معشیتی مفید است؛ چرا که این موارد معمولا به نزدیکی فیزیکی و اجتماعی- فرهنگی بازیگران وابستگی دارد و تعاملات چهره به چهره بین خریداران وفروشندگان یکی از ویژگی‌های مهم آن است. زمانی که پای سود و درآمد به میان می‌آید، کارآفرینان معیشتی از نظر منابع ضعیف هستند، اما با ارتباطات اجتماعی بین افراد از نظر شبکه‌ای، غنی هستند. و این مورد اشتراک گذاری اطلاعات و اجرای کسب‌وکار کوچک را تسهیل می‌کند. در اصل، این کسب‌وکارها از شبکه‌های خود برای دسترسی به بازار غیررسمی استفاده می‌کنند که اغلب در سطح جوامع محلی (جایی که به عنوان فروشنده و خریدار عمل می‌کنند) اجرا می‌شوند. به لطف تعاملات چهره به چهره، تعامل‌ها در بازارهای معیشتی سیال هستند و مقدار، قیمت و شرایط تراکنش‌ها به سرعت مورد توافق قرار می‌گیرد.

ساکنان محله‌های محروم در کشورهای توسعه یافته فرصت‌های کمی برای تولید درآمد اضافی با فروش محصولات و خدمات خود دارند، چرا که شبکه اجتماعی آن‌ها بسیار محدود است و در درجه اول از بیکاران بلند مدت (کسانی که نیاز کمی به این چنین خدماتی دارند) تشکیل شده است. آن‌ها همانند همتایان خود در کشورهای در حال توسعه با موانع مشابهی مانند منابع ضعیف روبرو هستند و علاوه بر آن فقدان دیگر آنها، نبود سرمایه اجتماعی است که دسترسی به بازارهای همتا به همتا غیررسمی (فیزیکی) را برای تراکنش‌های کوچک از آنها سلب می‌کند. اما این مسئله همیشه صادق نبوده‌است.

تکنولوژی‌های دیجیتال جدید (دستگاه‌های موبایل قدرتمند، تکنولوژی GPS) در دست میلیون‌ها مصرف کننده امکان تبادلات همتا به همتا دیجیتال در روابط اجتماعی افقی فراهم کرده است. پلتفرم‌های همتا به همتا با کمک به کاهش هزینه‌ها و موانع ورود به بازار که شرکت‌های کارآفرینی کوچک  را به چالش می‌کشد، میزبان میلیون‌ها سرمایه گذار کارآفرین هستند. با توجه به سواد فنی، شروع یک کسب‌وکار بر پلتفرم‌های همتا به همتا موجود (مانند گروه‌های خرید و فروش فیسبوک) نیازمند دانش دیجیتال کمتری نسبت به وب سایت‌هایی هستند که به طور کامل توسط استارت‌آپ‌های ایجاد می‌شوند. ‌اند

بدین ترتیب، پلتفرم‌های همتا به همتا در کاهش موانع منطقی و نهادی سهم دارند. علاوه بر این، با فراهم کردن تلاقی عرضه و تقاضا با هزینه حاشیه‌ای صفر و فرمی از بازار را برای مهارت‌هایی که در بازار شغلی رسمی دست کم گرفته می‌شوند،کالاهای با ارزش پایین و خدمات یا صنایع دستی کم ارزش ایجاد می‌کنند. این همان ‌اقتصاد مشارکتی‌ای است که وجود بازارهای خاص بسیار کوچک را که در غیر این صورت غیرسودآور و غیرمقیاس پذیر هستند، تسهیل می‌کند و فرصت‌هایی برای کارآفرینان معیشتی فراهم می‌کنند پس میتوان ادعا کرد پلتفرم‌های همتا به همتا می‌تواند بیشتر به کسانی که فاقد منابع مالی، فنی یا نهادی برای آغاز کسب‌وکارهای جدید هستند منفعت رساند.

فراتر از آن، پلتفرم‌های همتا به همتا در شکل دادن به فرمی ترکیبی از اقتصاد هم سهم دارند، که در آنها هدف تجاری با سایر اهداف اجتماعی دیگر در هم آمیخته است. با فراهم ساختن امکان ارتباطات بی‌واسطه و روابط افقی بین کارآفرینان و کاربران، فرم‌هایی از سرمایه اجتماعی بازیابی می‌شود. به عنوان بهترین نمونه، اینستاگرام هم روابط اجتماعی را تقویت کرده و هم شبکه‌های اجتماعی را بسط می‌دهد. در بعد شخصی، به افراد کمک می‌کند تا روابط بلند مدت خود را حفظ کنند. به همین ترتیب، روابط آفلاین خود را زنده نگه دارند و حتی آنها را تقویت کنند. در دید تجاری تر، پتانسیلی برای بسط سرمایه اجتماعی کاربرها از طریق گسترش فعالیت‌ها در شبکه‌ای بسط یافته به آشنایان دورتر را دارد. بدین ترتیب، توانایی بهره‌گیری از نظرات حمایتی و حسی و همچنین ایده‌های جدید یا فرصت‌های شغلی (پیشنهادشده توسط ارتباطات ضعیف) را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

به هر حال، ‌اقتصاد مشارکتی، بر پلتفرم‌های همتا به همتا دیجیتالی بنا شده‌است که می‌تواند یک جامعه نامحدود از همتایان را به یکدیگر مرتبط کند، از جمله همتایان محلی، که کانالی را برای بازسازی سرمایه اجتماعی فراهم می‌کند و بنابراین فرم جدیدی از کارآفرینی معیشتی مانند کارآفرینی معیشتی دیجیتال را در کشورهای توسعه یافته ایجاد می‌کنند.

جهت مطالعه اصل مقاله اینجا کلیک کنید

کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان آینده اقتصاد کشور میدان هنرنمایی جوانان دانش‌بنیان و استارتاپی است

ایده‌های نوآورانه همیشه نیاز به تنظیم دقیق و ترکیب با دیدگاه‌های دانشگاهی و عملی برای دستیابی به نتیجه مطلوب دارند. در طول این فرآیند، دسترسی به رهبران دانش نقشی اساسی ایفا می‌کند. برای هر کسب‌وکاری، شرایط اقتصادی مستقیماً بر رشد شرکت تأثیر می‌گذارد. هر صنعتی درست مانند اتمی است که مجاورت آن با ذرات دیگر وضعیت ماده را تعیین می‌کند.

از سوی دیگر، شکوفایی و رشد اقتصاد بسیار وابسته به دوراندیشی رهبران دانش در آن اقتصاد است. افرادی که نه تنها فرصت‌های موجود را در نظر می‌گیرند، بلکه روندهای نوظهور را نیز زیر نظر دارند. علاوه بر این، این رهبران دانش می‌توانند سرمایه‌گذاران را با نوع مناسبی از منابع دانش تجهیز کنند که گاه ارزشمند است.

با وجود افزایش تورم و عقب‌نشینی‌های ناشی از کووید و سایر عوامل، پاکستان افزایش قابل‌توجهی را در تعداد استارت‌آپ‌ها تجربه کرده است. طبق یک نظرسنجی، کمیسیون بورس و اوراق بهادار پاکستان (SECP) 1949 شرکت جدید را در سال مالی 2021 ثبت کرد. همچنین، بر اساس وب‌سایت 83، استارتاپ invest2innovate حدود 350 میلیون دلار جذب کردند. با این حال، در نظر گرفتن شکاف بین شرکت‌ها و داستان‌های موفقیت، یک نشانگر کاملاً متفاوت است و یک علامت سؤال بزرگ در مورد فرصت‌های موجود در بازار قرار می‌دهد.

موفقیت این سرمایه‌گذاری‌ها به‌طور قابل‌توجهی به دسترسی به منابعی بستگی دارد که محدود به امور مالی نیست. آن‌ها همچنین شامل اطلاعاتی هستند که به‌طور قابل‌توجهی بر هزینه سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد و کارآفرینان جدید را قادر می‌سازد تا طرح‌های تجاری مربوطه خود را در مرحله اولیه بازبینی کنند.

وقتی نوبت به ایده یا فرصت مناسب می‌رسد، باید سه نگرانی کلیدی در نظر گرفته شود. اول، بازار کسب‌وکار استفاده نشده دارای پتانسیل رشد است، اما به درستی توسط سرمایه‌گذاران استفاده نمی‌شود. دوم، مشوق‌هایی که توسط دولت به کارآفرینان جوان در بخش‌های مختلف برای تشویق سرمایه‌گذاری ارائه می‌شود؛ و سوم، دسترسی به منابع مالی با شرایط مناسب برای سرمایه‌گذاران که در برخی مواقع یا در دسترس نیست، یا در صورت وجود، چندین عنصر منفی به آن متصل است که برای تجارت مناسب نیستند.

متأسفانه کارآفرینان جوان با فرصت‌های موجود آشنا نیستند، زیرا نه دولت و نه هیچ نهاد دانشگاهی حوزه‌هایی را به بازار عرضه نکرده‌اند که سرمایه‌گذاران بتوانند سرنوشت خود را آزمایش کنند.

این امکانات اغلب به افراد تجاری مستقر فروخته می‌شود. با این حال، وقتی نوبت به تازه‌واردان می‌رسد، معمولاً با گذاشتن بار برآورده کردن الزامات قانونی که برای مغزهای جوان نوآور زمان‌بر و معکوس هستند، برای سرنوشت خود مبارزه می‌کنند.

این مسائل را می‌توان با پر کردن شکاف دانش در سطح دانشگاه بین متخصصان حرفه‌ای به‌عنوان متخصصان کسب‌وکار و مشاوران با تجربه عملی که با متخصصان آموزشی مرتبط نیستند حل کرد. بخش آموزش درک نظری از موضوع دارد، اما کاربرد عملی در پایان آن‌ها وجود ندارد؛ بنابراین، دولت، دانشگاه‌ها و کسب‌وکارها باید راه‌هایی را برای ارتباط دانش و رهبران با تجربه با کارآفرینان جوان تدوین کنند.

به این ترتیب اقتصاد نمی‌تواند از پدیده فرار مغزها جلوگیری کند و ممکن است با تغذیه کارآفرینان جدید با ابزارهای مناسب برای ساختن خود و کشور شکوفا شود. فیلسوف یونانی کاملاً درست می‌گفت: بنیاد هر دولتی تربیت جوانان آن است.

دکتر امیر آزادارمکی/ پژوهشگر حوزه کسب‌وکار

برای مطالعه بیشتر به ماهنامه شماره 37 دانشگاه کارآفرین مراجعه فرمایید