کارآفرینی باز

کارآفرینی باز

محقق ارشد ماریا ترزا نورن از DTU Entrepreneurship در حال انجام مطالعه‌ای درباره فعالیت‌ها و تأثیر کارآفرینی باز است. کارآفرینی باز ابتکاری است که توسط بنیاد صنعت دانمارک حمایت می‌شود و هدف آن ایجاد استارت‌آپ‌های فناوری مبتنی بر تحقیقات جدید و مقیاس‌پذیر است. تمامی دانشگاه‌های دانمارک به این طرح پیوسته‌اند.

اگرچه بسیاری از محققان مایل‌اند تحقیقات خود را مورداستفاده قرار دهند، اما تعداد کمی از آن‌ها مایل‌اند کارآفرینی تمام‌وقت شوند. ماریا ترزا نورن خاطرنشان می‌کند که این می‌تواند چیز خوبی باشد.

“ما می‌دانیم که اکثر کارآفرینان محقق فاقد مهارت‌های تجاری هستند که برای توسعه و مدیریت استارت‌آپ‌های قوی ضروری است. درعین‌حال، مطالعات نشان می‌دهد که وقتی محققین با یک فناوری جدید در شرکتی که این فناوری را به بازار می‌آورد درگیر می‌شوند، مزیت بزرگی است. این می‌تواند شانس موفقیت شرکت را افزایش دهد، سودآوری آن را بهبود بخشد و سرعت توسعه فناوری را افزایش دهد.”

سؤال این است که چگونه می‌توان اطمینان حاصل کرد که محققان دارای ایده برای یک شرکت می‌توانند دانش خود را در زمانی که شرکت به مهارت‌های مهم توسعه تجارت دسترسی پیدا می‌کند، استفاده کنند. کارآفرینی باز سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد.

به گفته ماریا ترزا نورن، این تحقیق به پنج «مهره که باید شکسته شوند» اشاره می‌کند تا توسعه استارت‌آپ‌های مبتنی بر تحقیقات مقیاس‌پذیر را تقویت کند.

1. کارآفرینان با تجربه: در مرحله اول، لازم است کارآفرینان خارجی با تجربه را به دانشگاه‌ها بیاوریم تا به محققان کمک کنند تا ایده‌های خود را توسعه دهند، آن‌ها را به محصولات و خدمات تبدیل کنند و مدل‌های کسب‌وکار و شرکت‌های محکمی را پیرامون ایده‌ها بسازند. چالش این است که هم محققان و هم دانشگاه‌ها معمولاً فاقد شبکه‌هایی برای کارآفرینان خارجی با تجربه مرتبط هستند.

2. بینش بازار: ثانیاً، نیاز به وارد کردن بینش بازار و مهارت‌های توسعه کسب‌وکار در توسعه ایده‌های محققان خیلی زودتر از موارد معمول وجود دارد، زیرا این امر می‌تواند شانس ایجاد یک کسب‌وکار موفق را به میزان قابل‌توجهی افزایش دهد.

3. پیشنهاد تمدید شده: ثالثاً، این تحقیق به نیاز گسترش پیشنهادات دانشگاه‌ها به کارآفرینان پژوهشی نوظهور اشاره می‌کند. به‌طورمعمول، محققان تنها زمانی در دانشگاه خود مشاوره دریافت می‌کنند که یک درخواست ثبت اختراع برای یک اختراع ارسال شود. به گفته ماریا ترزا نورن، این بدان معناست که بسیاری از محققان توصیه‌های به‌موقع در مورد اینکه تحقیقات آن‌ها برای چه چیزی می‌تواند مورداستفاده قرار گیرد و برای توسعه و بلوغ آن به چه چیزی نیاز دارد، دریافت نمی‌کنند. علاوه بر این، تمام تحقیقات دانشگاهی را نمی‌توان از طریق ثبت اختراع ثبت یا تجاری کرد. در مواقع دیگر، یک شرکت باید براساس مزیت‌های رقابتی به دست آمده از طریق دانش عمیق که دانشگاه‌ها اغلب برای مشاوره در مورد آن مجهز نیستند، ایجاد کند.

4. پشتیبانی انعطاف‌پذیر: چهارم، دانشگاه‌ها باید بتوانند پشتیبانی انعطاف‌پذیری را از کارآفرینان پژوهشی ارائه دهند که در طول زمان قابل تطبیق باشد. به‌عنوان‌مثال، مطالعات نشان داده‌اند که مهم است که محققان با ایده‌های خوب با بازیگران خارجی مختلف همراه شوند. معمولاً در مراحل مختلف توسعه، یک شرکت به مهارت‌های تجاری متفاوتی نیاز است و درواقع اگر همان بازیگران خارجی با تجربه از شرکت حمایت کنند، می‌تواند یک استارت‌آپ دانشگاهی را با مشکل مواجه کند؛ بنابراین، توصیه‌های دانشگاه‌ها به کارآفرینان محقق ترجیحاً باید شامل کمک به آن‌ها برای یافتن مشاوران، مربیان، سرمایه‌گذاران و بنیان‌گذاران مناسب و ارزیابی زمانی که به افراد جدید نیاز است، باشد.

5. همکاری و یادگیری: در نهایت، نیاز به بهبود همکاری و یادگیری بین دانشگاه‌ها وجود دارد. ماریا ترزا نورن اشاره می‌کند که تفاوت‌های زیادی در نحوه کار دانشگاه‌ها برای ارتقای توسعه استارت‌آپ‌های مبتنی بر پژوهش و میزان مهارت آن‌ها در آن وجود دارد. این نشان می‌دهد که پتانسیل زیادی برای افزایش اشتراک دانش و همکاری بین دانشگاه‌ها برای حمایت مؤثر از استارت‌آپ‌های جدید وجود دارد.

در اصل، این انتقال از تحقیق به تجارت تا حد امکان برای طرف‌های درگیر جذاب است

کارآفرینی باز در تلاش است تا همه این پنج مهره را بشکند. به‌عنوان‌مثال، واحدهای تجاری در هر دانشگاه با افرادی که سابقه کارآفرینی و بینش آکادمیک در زمینه‌های تحقیقاتی مربوطه دارند، ایجاد شده است.

روسای واحدهای تجاری نقش کلیدی را به‌عنوان کاتالیزور و پیوند بین محققان و کارآفرینان، تأثیرگذاران و شرکت‌ها ایفا می‌کنند. یکی از وظایف این است که تیم‌های مناسب را برای رشد ایده‌های امیدوارکننده گرد هم بیاوریم. مورد دیگر حمایت و مشاوره مستمر استارت‌آپ‌های جدید در توسعه آن‌ها، کمک به آن‌ها برای درخواست بودجه توسعه و غیره است.

دانشگاه‌های دانمارک دارای اکوسیستم منحصربه‌فردی از استارتاپ‌ها، کارآفرینان و محققین مبتنی بر پژوهش هستند. این در مدیریت عالی دانشگاه‌ها و همچنین محیط‌های آکادمیک مربوطه لنگر انداخته است – بنابراین مبنای خوبی برای بهبود تجاری‌سازی تحقیقات دانشگاهی وجود دارد.

منبع: https://www.miragenews.com/between-research-and-business-there-are-five-931687/

کارآفرینی

کارآفرینی و اقتصاد پایدار

تقویت جو عمومی کارآفرینانه جهت توسعه یک محیط نوآورانه و اقتصادی پایدار

عصر حاضر، عصر تغییر و تحول سریع دانش است و سازمانها برای بقا، باید به‌طور پیوسته برای جمع آوری داده های مناسب از محیط خارجی و تبدیل آن به دانش اقدام نمایند. در چنین شرایطی، «دانش» که دارایی و منبع ارزشمند استراتژیکی بشمار می آید، جایگزین سرمایه و انرژی و نیز موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمان های پویا و نوآور تبدیل‌شده است و رمز موفقیت سازمان ها در عرصه رقابت جهانی بشمار می آید. اینجاست که اهمیت نوآوری بیش‌ازپیش موردتوجه قرا میگیرد. نوآوری برای پاسخ به تغییراتی که پیوسته محیط سازمانها و به‌ویژه محیط پیرامون موسسه های دانش‌بنیان را دگرگون میکند، ضروری است.
«نوآوری» را فرآیند به کار بردن یک ایده خلاق و تبدیل به یک محصول، خدمت یا شیوه مفید تعریف کرده اند. از طرفی، «خلاقیت» اشاره به «ارائه چیزی نو» دارد، درحالی‌که نوآوری اشاره به «کاربرد چیزی نو» میکند و «کارآفرین»، نیز فردی است که با یک محصول یا خدمت جدید در بازار خلق ارزش می نماید.
مطالعات نشان داده است که نوآوری جوهر بقای شرکت است و تنها شرکت هایی که با موفقیت از نوآوری استفاده می‌نمایند، میتوانند مزیت رقابتی در بازار ایجاد نمایند. از سویی دیگر کارآفرینی سازمانی موجب رشد و بقای یک شرکت میشود و با توجه به پیچیده شدن سازمان ها، رشد فناوری، نو و بدیع بودن علم سازمان ها، آن‌ها تلاش می کنند تا محیط درونی خود را کارآفرین و خلاق سازند.
از سوی دیگر، در بعد ملی، هدف مشترک همه کشورها توسعه یک محیط نوآورانه است که از طریق تقویت و ایجاد جو عمومی کارآفرینانه میتوان به آن دست‌یافت. بدین منظور میتوان از طرق زیر اقدام کرد:
1) تأسیس شرکت های منشعب از دانشگاه ها
2) تقبل ابتکارات سه‌جانبه برای توسعه اقتصادی دانش محور مثل پارک های علمی و فناوری و مراکز رشد کسب‌وکار
3) ایجاد یکپارچگی استراتژیک بین شرکت ها
4) ایجاد نهادهای ترکیبی که به‌عنوان واسط و به‌صورت غیرانتفاعی فعالیت میکنند.
5) انعقاد قراردادهایی با آزمایشگاه های دولتی و گروه های پژوهشی دانشگاهی
لذا با ذکر دلایل ذیل، کارآفرینی را میتوان به‌عنوان يكي از مهم ترين محورهای اصلی رشد و توسعه اقتصادی بشمار آورد:
1- کارآفرینی عامل افزایش سرمايه گذاري و به‌تبع آن افزايش سود و سرمایه سرمایه‌گذاران است.
2- کارآفرینی میتواند سبب ايجاد فرصت های تازه در بازار کار و راهکار مؤثری در ایجاد اشتغال مولد و پايدار در كشور باشد.
3- موجب دگرگونی ارزش ها و تحول ماهیت آن‌ها می‌شود و ارزش های تازه‌ای به وجود می‌آورد.
4- موجب آسان شدن روند رشد و توسعه کشور می‌شود
5- محیط و شرایط لازم را برای تولید کالاها، محصولات و بازاریابی آن‌ها فراهم می‌سازد.
6- کارآفرینی سبب پيدايش محصولات، خدمات، روش ها، سیاست ها، افکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه می‌شود.
7- عامل تقویت و تکامل صنایع داخلی است و زمینه رقابت صنایع داخلي با صنايع خارجی را فراهم می‌آورد و منجر به افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور میشود.
8- باعث رقابت، تقویت و تکامل صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و افزايش سطح کیفیت کالاها می‌شود.
9- عامل توسعه اقتصادي، رفاه و تأمین اجتماعي جامعه است.

عرفان حاجی آخوندی – پژوهشگر و مدرس دانشگاه

برای مطالعه مطالب بیشتر به تب ماهنامه نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه فرمایید