اقتصاد دانش‌بنیان

اقتصاد دانش‌بنیان در گرو تحقق دانشگاه كارآفرين

امروزه اقتصاد دانش‌بنیان بســتر اصلي خلق ثروت در جوامع به‌حساب می‌آید و دانش و تكنولوژي نقــش بی‌بدیلی در خلــق ارزش و اقتصاد دانش‌بنیان را دارد. بســتر اصلي تحول در اقتصاد جوامع اقتصاد دانش‌بنیان می‌باشد و شــاهراه تحقق اين مهم حركت دانشگاه‌ها به سمت دانشگاه نســل سوم يا دانشگاه كارآفرين می‌باشد. نسل اول دانشگاه‌ها، دانشگاه آموزش محور نام دارد كه اصلی‌ترین و تنها وظيفه آن، آموزش می‌باشد. نسل دوم دانشگاه پژوهش محور نام دارد كــه علاوه بر نقش آمــوزش بايد به انجام پژوهش‌های كاربــردي نيز به‌عنوان دومين وظيفه اشــاره نمود، اما نسل ســوم دانشگاه‌ها دانشگاه كارآفريــن نام دارد كه علاوه بر دو وظيفه فوق‌الذکر، وظيفه كارآفرين نيز به شرح وظايف آن اضافه شده است. متأسفانه تجربه تلخ بسياري از دانشگاه‌های جهان به ما نشان می‌دهد كــه توجه صرف به حــوزه كارآفريني و اقتصاد دانش‌بنیان آن‌ها را از وظايفي نظير آموزش و پژوهــش دور می‌نماید و در آینده‌ای نزديك دانشــگاه را به سمت مشکلات جدي و بعضاً زوال سوق داده است. آموزش، ســنگ بناي دانشگاه‌های نسل دوم و ســوم اســت و به بيان بهتر بايد گفت، نسل دوم و سوم دانشگاهي در سايه آموزش صحيح و كارآفرينانه تحقق خواهد يافت. متأسفانه بستر آموزشي حاكم بر بسياري از دانشگاه‌های كشور ما آموزش ســنتي و يكنواخت بوده و گواه اين ادعا سرفصل‌های آموزشي، شيوه ارزيابي دروس و روش تدريس اســاتيد محترم می‌باشد. به‌طور مثال پروژه‌های درســي را بايــد در نظر گرفت كه به‌صورت کاملاً يكســان با رویه‌ای ثابت در دانشگاه‌ها پيش می‌رود و بــه بياني بهتر همه دانشجويان به يك شيوه ارزيابي می‌شوند و نقطه آغاز بحث ما دقیقاً همين نقطه است! جايي كه جايگاه علوم يادگيري و آمــوزش کاملاً ناديده گرفته می‌شود و خروجي آن می‌شود آموزش غير اثربخش كه فلســفه ياددهي و يادگيري در آن به كمترين شكل ممكن مشاهده می‌گردد.

تحول در آموزش، بستر اصلي دانشگاه كارآفرين

بــا نگاهي بــه نظریه‌های نوين آموزش و يادگيري نظير يادگيري تجربي دیویدكلب می‌توان دريافت كه شيوه يادگيري هر دانشجو در كلاس می‌تواند متفاوت از ديگري باشــد و شيوه آموزش يكسان و پروژه‌های درسي يكسان مصــداق بارز نا عدالتی در سيستم آموزشي می‌باشد.

همان‌طور كه اشاره شد هســته اصلي دانشگاه‌های كارآفريني ياددهي و يادگيري است و تا زماني كه نظام آموزشي بر آزمون‌های پايان نيمســال متمركز باشــد، آزمون دادن و آزمون گرفتن جاي ياددهي و يادگيري را خواهد گفت و مشابه بروكراسي ماكس وبر كه ابزار جايگزين اهداف گرديد، اين ضايعه در نظام آموزش عالي ما نيز رخ خواهد داد.

در نگاه آسيب شناسانه به اين موضوع و تجربه زيسته برگزاري دوره‌های روش تدريس، مربیگــری و… نشــان می‌دهد كه مدرسان دانشگاهي به علت ضعف در آموزش‌های ضمن خدمت، آگاهي لازم از شیوه‌های روش تدريس و يادگيــري را ندارنــد و به این علت است كه آموزش‌های برگزارشده در دانشگاه‌ها در اكثر اوقات ماهيت اثربخش خود را از دســت داده‌اند، به طوریکه طبق بررسي انجام‌شده بين تعدادي از اســاتيد حق‌التدریس دریکی از دانشگاه‌های كشور كه بين 3 الي 12 سال سابقه تدريس در پرونده خوددارند، مشخص گرديد براي هیچ‌یک از اين مدرسان، دورهای تحت عنوان آموزش

ضمن خدمت برگزار نشده است و اين خلأ بزرگ يكي از اصلی‌ترین علل ضعف سيستم آموزشي فعلــي حال حاضر كشــور عزيزمان می‌باشد. مديران دانشگاهي و سیاست‌گذاران اين عرصه بايد دقت زيادي به اين مهم داشــته باشند كه آموزش، سنگ بناي توســعه جوامع می‌باشد و تجارب کسب‌وکارهای موفق نشان می‌دهد كه آموزش اثربخش و هدفمند، باعث بقا و توسعه کسب‌وکارها بوده و نگاه هزينه محور به فرآيند آموزش سازماني نداشته باشند و سرمایه‌گذاری در آموزش را سرمایه‌گذاری در آینده سازمان خود بدانند، به‌ویژه اينكه دانشگاه‌ها بستر اصلي اقتصاد هر كشوري می‌باشد و جهت توفيق در امور اقتصــادي به نيروي كار خبره و دانشي احتياج است، لذا توجه به آموزش مستمر از اولویت‌های نظام آموزشي ما بايد باشد. در انتها بايد این‌گونه بيـان نمود كه پلكان كارآفريني در دانشگاه‌ها و تحقق دانشگاه كارآفرين نيازمنــد پلكاني ايمن و محكم به نام آموزش است و بی‌اهمیتی بــه آموزش به‌طور حتم اقتصاد كشور را از ريل خارج خواهد نمود.

دکتر امیررضا علیزاده مجد

جهت مطالعه بیشتر میتوانید به ماهنامه شماره 34 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه نمایید

چرا آموزش کارآفرینی می‌تواند به اهداف توسعه پایدار کمک کند

چرا آموزش کارآفرینی می‌تواند به اهداف توسعه پایدار کمک کند

همه ما به‌وضوح فاجعه COVID-19 و تأثیر آن بر سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی  و تأثیرات موجی را که تقریباً بر همه جنبه‌های دیگر زندگی می‌گذارد مشاهده می‌کنیم. این به ما نشان داده است که چگونه قوانینی که ما در مؤسسات آموزش عالی تدریس می‌کنیم می‌تواند به‌سرعت ارتباط خود را از دست بدهد. این همه‌گیری باید زنگ خطری برای همه مربیان باشد تا جهان پیرامون ما را با دیدی متفاوت ببینند.

این به ما این فرصت را داده است که از خود بپرسیم آیا آنچه ما آموزش می‌دهیم واقعاً دانش آموزان ما را آماده می‌کند تا شهروندان خوبی باشند و رهبران جهانی موردنیاز ما ، رهبرانی که جهان در چنین شرایطی به آن‌ها نیاز دارد ، باشند؟

COVID-19 ضرورت گنجاندن آموزش کارآفرینی در برنامه درسی مؤسسات آموزش عالی را نشان می‌دهد. این‌یک ابزار قدرتمند برای کاهش فقر ، ایجاد حکومت پایدار ، تحریک رشد زیرساختی مقاوم و افزایش نوآوری ، علاوه بر افزایش پایداری اجتماعی و زیست‌محیطی است. این شامل شیوه‌های خلاقانه تفکر ، گشودگی به تجربیات جدید و ارزیابی مسائلی مانند ایجاد ارزش است.

اگر دانش آموزان با طرز فکر کارآفرینی رشد کنند ، به خود متکی و دارای اعتمادبه‌نفس خواهند شد. آن‌ها سفیرانی خواهند بود که می‌توانند مشکلات محلی و منطقه‌ای خود را با ایده‌های بدیع ، راه‌حل‌ها و مدل‌های تجاری پایدار که مطابق با هدف توسعه پایدار  (SDG 9) سازمان ملل متحد است ، حل کنند.

سرمایه‌گذاری در آموزش کارآفرینی می‌تواند یک ذهنیت کارآفرینانه ایجاد کند و درنهایت این امر به توسعه جهت‌گیری کارآفرینی در بین جوانان تبدیل می‌شود. یک سیاست آموزش کارآفرینی مؤثر پیش‌نیاز هر اقتصاد در حال ظهور است تا مردم خود را با دانش و توانایی “ماهیگیری و نه فقط دادن ماهی” به آن‌ها توانمند سازد.

بااین‌حال ، هدف گسترده‌تر این است که تعداد افرادی را که شروع به فعالیت‌های جدید کرده‌اند و فرهنگ کارآفرینی را برای کاهش فقر (SDG 1) ایجاد کرده‌اند و نقش کلیدی در کاهش نابرابری‌ها در داخل و بین کشورها ایفا می‌کند (SDG 10).

سیاست آموزش ملی

در پنج سال گذشته ، دولت هند به دنبال ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینانه بوده است و از فعالیت جوانان حمایت می‌کند و آن‌ها را تشویق می‌کند تا از مهارت‌ها و دانش کارآفرینی خود برای مشاغل آزاد استفاده کنند. این به‌عنوان یک کاتالیزور کارآفرینی به‌عنوان یک گزینه شغلی برای فارغ‌التحصیلان سراسر کشور عمل کرده است.

سیاست جدید ملی آموزش 2020 هند برای کمک به جوانان در پیگیری این اشتیاق کارآفرینانه و ایجاد شغل ، نقشه راهی را برای مؤسسات آموزش عالی هند با تأکید بر توسعه جامع دانش آموزان از طریق آموزش چند رشته‌ای و آموزش حرفه‌ای تنظیم کرده است.

تأکید شده است که آموزش‌وپرورش باید به سمت محتوای کمتر و یادگیری تجربی بیشتر حرکت کند تا نتایج مثبتی ازجمله افزایش خلاقیت و نوآوری ، توانایی ریسک‌پذیری ، تفکر انتقادی ، توانایی حل مسئله ، کار گروهی ، مهارت‌های ارتباطی ، یادگیری عمیق‌تر برنامه درسی را ایجاد کند. در همه زمینه‌ها در همه سطوح و روحیه خدمت به جامعه اجتماعی.

آموزش باکیفیت باید شخصیت ایجاد کند ، یادگیرندگان را قادر به اخلاق ، منطقی  و دلسوز کند ، درحالی‌که آن‌ها را برای اشتغال پرسود و کامل آماده می‌کند (SDG 4).

به‌این‌ترتیب ، مؤسسات آموزش عالی هند مسئولیت بزرگی را به عهده گرفته‌اند تا نسل‌های جوان را آماده کنند تا به خود متکی ، مستقل و پایدار تبدیل شوند. آن‌ها باید بین مطلوبیت تصور شده برای کارآفرین شدن و امکان ایجاد یک سرمایه‌گذاری جدید پل ایجاد کنند.

آموزش کارآفرینی باید به آن‌ها کمک کند تا شکاف بین وضعیت فعلی نتایج یادگیری دانش آموزان و چشم‌انداز سیاست آموزش ملی را پر کنند. این باید دانش آموزان جوان را برای زندگی معنادارتر و رضایت‌بخش‌تر ازنظر مشاغل موفق آماده کند که به‌نوبه خود ارزش اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را به جامعه می‌افزاید.

انتقال جوانان از “اشتغال به کار” که شخص دیگری قبلاً ایجاد کرده است به‌منظور “ایجاد مشاغل” با ایجاد و راه‌اندازی مشاغل جدید ، با مفهوم “مأموریت خودمختار هند”  با SDG 8 از این طرح هماهنگ است.

نوآوری و کارآفرینی

انجمن پیشبرد مدارس تجاری دانشگاهی (AACSB) کالج‌های معتبر خود را تشویق کرده است که عمداً موضوعات خاصی مانند پاسخگویی اجتماعی ، رهبری مسئول ، پایداری ، مشارکت و تأثیر اجتماعی در برنامه‌های درسی دوره کارشناسی با بازنگری استانداردها و ادغام آن‌ها در برنامه درسی خود را پوشش دهند.

استانداردهای اعتبار دهی تجاری پیشنهادی AACSB در سال 2020 این امید را می‌دهد که مدارس تجاری در فعالیت‌های خود تجدیدنظر کرده و تمرکز بیشتری بر رویکردهای یکپارچه برنامه درسی (SDG 4) و همچنین مشارکت و تأثیرات اجتماعی آن‌ها (SDG 9) داشته باشند.

آموزش کارآفرینی ، نوآوری و فناوری به دلیل تأثیر مهمی که بر یکدیگر دارند به‌عنوان یک گروه انتخاب شدند. اگرچه همه مدارس تجاری معتبر AACSB (و احتمالاً آن‌هایی که معتبر نیستند) برخی از دوره‌های مربوط به فناوری اطلاعات را شامل می‌شوند ، اما دامنه وسیعی برای افزایش نتایج یادگیری دانش آموزان درزمینه توسعه مهارت‌های کارآفرینی آن‌ها وجود دارد.

فناوری اغلب منبع فرصت‌های کارآفرینی است که نتیجه فرایند خلاقیت است. به همین ترتیب ، تفکر کارآفرینانه گاهی اوقات منجر به نوآوری تکنولوژیکی می‌شود و فرایند خلاقیت می‌تواند به فناوری جدید و یا مشاغل کارآفرینانه منجر شود.

چالش‌های جهانی

ایجاد ظرفیت کارآفرینی صرفاً با اشتغال مرتبط نیست ، بلکه در حل‌وفصل برخی از سخت‌ترین چالش‌های جامعه با ایجاد هم‌افزایی بین توسعه اقتصادی و دستیابی به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد ، نقش محوری ایفا می‌کند.

بسیاری از دولت‌های جهان ، اتاق‌های فکر ، سازمان‌های غیردولتی و بین‌المللی در حال حاضر به کارآفرینی به‌عنوان بخشی کلیدی از راه‌حل پایان فقر و نابرابری اجتماعی ، ارتقاء توانمندسازی زنان و اجرای راه‌حل‌های تجاری برای چالش‌های جهانی جامعه ما توجه می‌کنند.

برای دستیابی به اهداف SDG سازمان ملل متحد ، مؤسسات و دانشگاه‌های آموزش عالی باید توسعه و تزریق برنامه‌های آموزشی کارآفرینی را که صراحتاً جوانان را هدف قرار داده و آن‌ها را قادر می‌سازد تا نسل بعدی کارآفرینان شوند ، تقویت کنند.

با انجام این کار ، ما باید اطمینان حاصل کنیم که برنامه درسی کارآفرینی رهبران را آماده می‌کند تا با شرایطی مانند COVID-19 برخورد کنند ، شوک‌هایی که به‌طورمعمول در تجارت ایجاد می‌شود و احتمالاً در آینده ادامه خواهد یافت و به مربیان و دانش آموزان کمک می‌کند تا به‌سرعت با آن‌ها سازگار شوند. باهم کار کنید و نوآوری کنید.

با گذر از این بحران ، آنچه بعد اتفاق می‌افتد اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند. ما باید فکر کنیم که چگونه می‌توانیم از این بحران به‌عنوان یک فرصت مهم برای بازسازی بهتر از گذشته استفاده کنیم و چگونه ما به‌عنوان نهادهای آموزش عالی ، به‌عنوان معلمان ، به‌عنوان محققان و مشاوران می‌توانیم به اهداف توسعه پایدار کمک کنیم.

پروفسور دکتر Balvinder Shukla استاد کارآفرینی ، رهبری و فناوری اطلاعات و معاون دانشگاه Amity ، Noida ، Uttar Pradesh ، هند است. پروفسور دکتر آنوپام نارولا استاد بازاریابی و معاون مدیر (روابط فارغ‌التحصیلان) در دانشگاه آمیتی ، نویدا ، هند است. نظرات بیان‌شده شخصی است.

 

نویسنده : هیئت تحریریه نشریه دانشگاه کارآفرین

ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحال‌توسعه

ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحال‌توسعه

 

در صورت تمام نشدن سیاست‌های پولی، مجمع جهانی اقتصاد گزارش می‌دهد که وابستگی اقتصاد به سیاست‌های مالی، تغییرات ساختاری و انگیزه‌های عمومی برای اختصاص سرمایه بیشتر به طیف کاملی از عوامل رشد برای اقتصاد بستگی دارد. این به کشورها این امکان را می‌دهد تا از چشم‌اندازهای جدید ارائه‌شده توسط انقلاب صنعتی چهارم، ناشی از گذر به اقتصادهای دانش‌بنیان (KBE)، بهره کافی را ببرند. اقتصاد دانش‌بنیان اقتصادی است که از دانش به‌عنوان موتور اصلی رشد اقتصادی استفاده می‌کند. اساساً، این اقتصادی است که در آن عامل اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمام صنایع تولید، توزیع و استفاده از دانش است. به‌طور خاص، کشورها نه‌تنها برای ساختن اقتصاد داخلی مؤثرتر بلکه برای استفاده از فرصت‌های اقتصادی خارج از مرزهای خود به اقتصاد مبتنی بر دانش نیاز دارند.

استفاده از دانش، همان‌طور که در زمینه‌هایی مانند تحقیق و توسعه، کارآفرینی و نوآوری و در سطح آموزش و مهارت افراد بیان می‌شود، اکنون به‌عنوان یکی از محرک‌های اصلی رشد، بهره‌وری و رقابت در اقتصاد جهانی شناخته‌شده است. مفهوم دانش از چارچوب اقتصاد دانشی موسسه بین‌المللی جهان اقتباس‌شده است که دانش را در چهار رکن طبقه‌بندی می‌کند: رژیم اقتصادی و نهادی، آموزش و مهارت‌ها و یک سیستم نوآوری کارآمد و همچنین زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات که همه اقتصاد مبتنی بر دانش یک کشور را تشکیل می‌دهند.

در اقتصاد جهانی که به‌طور فزاینده‌ای رقابت وجود دارد، دیگر نمی‌توان علم، فناوری، کارآفرینی، توسعه منابع انسانی و ظرفیت‌سازی نوآوری را در درجه اول برای کشورهای ثروتمندتر و ازنظر اقتصادی پویاتر دانست. در عوض، اگر هر ملتی امیدوار به پیشرفت و زنده ماندن از چالش‌های اقتصاد جهانی باشد و اگر رهبران جهان انتظار دارند جهانی‌شدن به توسعه پایدار و کاهش فقر پایدار منجر شود، ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش(KBE)  یک ضرورت مطلق است. این واقعیت را می‌توان تأیید کرد که محققان مختلف رابطه بین نقش اقتصاد دانش‌بنیان و رشد اقتصادی کشورها و مناطق منتخب را بررسی کرده‌اند و همه آن‌ها تأثیر قابل‌توجه و مثبت دانش در رشد اقتصادی را دریافته‌اند؛ بنابراین به‌طور گسترده اذعان شده است که دانش برای رشد و توسعه اقتصادی ضروری است. وقتی کشوری سرمایه‌گذاری بیشتری در دانش داشته باشد، ازنظر اقتصادی نیز پیشرفت بیشتری خواهد داشت. بنابراین، مسئله مهم توسعه اقتصادی و رشد این است كه آیا كشورها باید ظرفیت KBE را ایجاد كنند یا خیر؟ و یا با توجه به محدودیت‌های اقتصادی و نقطه شروع هر كشور، از چه نوع ظرفیتی استفاده و از كجا شروع و چگونه می‌توان آن را ایجاد كرد؟ KBE‌ها در سال‌های اخیر در مرکز گزارش‌های اصلی سیاست‌های سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) و بانک جهانی بوده‌اند. در این چارچوب سیاست است که اهمیت KBE توسط آمریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی که به‌طور حتم تعیین‌کننده الگوی توسعه اقتصادی درصحنه بین‌المللی بوده است، کنترل‌شده است.

توانایی دولت در ارائه چارچوب نظارتی مؤثر می‌تواند معیار عملکرد اقتصاد و معاملات بازار باشد؛ بنابراین، تأثیر نظام اقتصادی و نهادی بر توسعه اقتصادی به کیفیت فرآیند حاکمیت، سیاست‌های نظارتی اتخاذشده و انگیزه‌های اعمال‌شده بستگی دارد. به‌طور خاص، تحقیقات اثبات کرده‌اند که مشوق‌های دولتی و نظام‌های نهادی کمک‌های منحصربه‌فرد و آماری قابل‌توجهی در رشد اقتصادی دارند. این بدان دلیل است که رشد اقتصادی به این بستگی دارد که آیا دولت از سیاست‌های کلان اقتصادی و رقابتی شفاف و همچنین چارچوبی قانونی برخوردار است که راهی را برای افراد مختلف فراهم می‌کند تا دانش را به‌صورت آزاد، کارآمد و مؤثر تولید و استفاده کنند. تحقیقات نشان داده است که کیفیت نهادی به‌طور مثبت و قابل‌توجهی بر رشد اقتصادی در کشورهای اسلامی تأثیر می‌گذارد. گزارش نشان می‌دهد که نظام‌های اقتصادی و نهادی، از دیگر عوامل تولید، تأثیر قابل‌توجهی در رشد اقتصادی دارند. علاوه بر این، بحث شده است که با توجه به فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت اقتصادی، رژیم نهادی یک کشور باید به‌گونه‌ای کارآمد برنامه‌ریزی شود که مشاغل را به استفاده از دانش تشویق کند.

برای توسعه کارآمد، کسب، توزیع و استفاده از اطلاعات قابل‌استفاده، جمعیت تحصیل‌کرده و آموزش‌دیده مهم است. این امر باعث افزایش ضریب بهره‌وری کلی و درنتیجه رشد اقتصادی می‌شود. به نظر می‌رسد که ازنظر فنی، یک جمعیت تحصیل‌کرده‌تر از این هم برخوردار باشند. این امر تقاضای محلی برای محصولات نوآورانه با بهترین کیفیت را افزایش می‌دهد که به الهام بخشیدن به صنایع محلی برای نوآوری و ایجاد کالاهای پیشرفته و فن‌آوری‌های پیشرفته کمک می‌کند.

پژوهشی که ارتباط طولانی‌مدت بین آموزش عالی و پیشرفت مالی در کشورهای آسیای جنوبی را با اجرای پتانسیل انسجام اقتصادسنجی بررسی کرد به این نتیجه رسید که ارتباط مثبتی بین توسعه مالی کشورهای آسیای جنوبی و درصد کل ثبت‌نام در دبیرستان‌ها شناسایی کرد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که اگر ملت‌های آسیای جنوبی به آموزش عالی توجه بیشتری نشان دهند، سرمایه انسانی با کیفیت لازم برای رشد اقتصادی ممکن است بهبود یابد.

ارتقا نوآوری به‌طور خودکار به سمت ارتقا آموزش‌وپرورش و رشد مهارت‌ها که دومین ستون تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است، سرایت می‌کند. با این کار، تداوم سرمایه‌گذاری در توسعه سرمایه انسانی بسیار مهم است. تقویت مشارکت برای سرمایه‌گذاری در آموزش مهارت‌ها (یادگیری رسمی، غیررسمی، شغلی، مادام‌العمر و غیره) و رشد سرمایه انسانی در ایجاد جوامعی که برای موفقیت KBE به‌طور فزاینده‌ای دانش‌بنیان هستند، مهم است. همکاری‌های تقویت‌شده دانشگاه و صنعت باید از طریق افزودن اعضای خصوصی / صنعت به شورای آموزش ملی آموزش و همچنین هیئت‌های مشاوره دانشگاهی در دانشگاه‌ها برای بهبود برنامه درسی ایجاد شود.

 

نویسنده: امیر آزاد ارمکی

پژوهشگر حوزه اقتصاد

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

پیش از بحران آماده آن باشیم.

 

وقتي در جامعه‌ای، بحراني بروز نموده و رفع می‌شود جمعي از محققان و پژوهشگران نسبت به عملكرد دولت و رفتار مردم از دیدگاه‌های مختلف مشغول به تحقيق می‌شوند كه چرا و چگونه اين بحران بروز نمود، كنترل شد و درنهایت بعد از صرف چه هزینه‌ای به حالت عادي بازگشتيم. حال كه همه‌چیز به روال عادي خود بازگشته است داوری‌ها شروع می‌شود و اما ها و اگر ها يكي پشت ديگري در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف خودنمايي می‌کند. چرا برخي دولت‌ها و ملت‌ها در خصوص برخي بحران‌ها از قبل آماده‌اند. آيا اصلاً می‌شود در مواجه با بحران آماده بود؟ چه بحران‌هایی قابل پیش‌بینی هستند و يا اصلاً بحران قابل پیش‌بینی وجود دارد.

وقتي صحبت از موجودي بنام انسان به ميان می‌آید لازم است به ريشه اين كلمه نیم‌نگاهی داشته باشيم. انسان در فارسی به معنی مفرد یک‌تن از مردمان است که ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه اوستایی انیسان به معنی داستان فراموش‌شده گرفته‌شده است. در عربی برگرفته‌شده از نسیان به معنی کسی که فراموش می‌کند و هم از واژه انس به معنی کسی که انس یافته است، می‌باشد که اصل این واژه در فارسی از زبان اوستایی و در عربی از زبان آشوری می‌باشد.

انسان موجودي است كه فراموش می‌کند. به عبارتی موجوداتي كه در لحظه زندگي می‌کنند و بسيار فراموش‌کارند. ولي چطور می‌شود همين انسان فراموش‌کار در جوامع مختلف در مواجه با بحران‌ها رفتارهای متفاوتي داشته باشد؟ مردم كشوري در زمان بروز زلزله طوري رفتار می‌کنند كه انگار بخشي از زندگي روزه آن‌ها زلزله است.

وقتي رفتار مردم ژاپن را در قبال بروز آنچه ما بحران می‌نامیم مشاهده می‌کنیم شك می‌کنیم كه اگر ما انسان فراموش‌کار هستيم پس آن‌ها كجاي كار قرار دارند؟ اشتباه نكنيد همه انسان‌ها فراموش‌کارند ولي برخي فراموش‌کارترند.

وقتي در كشوری زندگي می‌کنید كه جزیره‌ای است در وسط اقيانوس و هرروز زلزله، سونامي، آتش‌فشان بخشي از عوارض زندگي در چنين مكاني می‌باشد پس حالا كه نمی‌توان تمام رفتارهاي طبيعت را كنترل و پیش‌بینی كرد آيا نمی‌توان در زمان بروز آن رفتار درست را آموزش داد و كنترل كرد؟ نكته در اينجاست كه آن‌ها هم همانند دیگران‌اند با اين تفاوت بزرگ که موقعيت خود را درك کرده‌اند و پذیرفته‌اند كه از اين بحران‌ها ناگزیرند. پس خود و مردم جامعه را در رفتار مناسب با اين بحران‌ها آماده می‌نمایند. درست است كه انسان را توان مقابله به طبيعت نيست ولي آيا انسان توانايي پیش‌بینی و آمادگي محدود را نيز ندارد و يا در زمان بروز، امكان كنترل و بازگشت سريع به حالت عادي را می‌توان تمرين كرد. مردم جامعه نيز با اين سياست هم‌راستا می‌شوند و نتيجه مثبت آن را می‌بینند.

لذا است كه وقتي حادثه تروريستي پخش گاز سارين در مترو توكيو بروز می‌نماید همين كشور پيشرفته و آماده مقابله بحران نيز دچار سردرگمي می‌شود چون آمادگي خود را در برابر چنين حملاتي پیش‌بینی ننموده است و لازم است در روش‌های خود بازنگري و بروز رساني لازم را انجام دهد.

نظریه‌های سنتی مديريت نوآوري و تغيير نشان می‌دهد که مدیریت نظام‌مند، فعالیت ذهنی خطی با ساختار محکم است. مدیران احتمالاً تدوین و فرموله كردن اهداف را با دقت و وسواس فراواني انجام می‌دهند و با دقت تحت كنترل دارند.

اما بااین‌حال در دنیای واقعی، ممكن است مدیران هرگز اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری مناسب در لحظه را با توجه به شرايط پیش‌بینی‌نشده را نداشته باشند و همين مسئله آن‌ها را از اهداف از پيش طراحی‌شده خودشان دور نمايد. متغیرهای درگیر با برنامه‌های بلندمدت در این جهان همراه با تغییرات پر هرج‌ومرج، سردرگمی فراواني را براي تصميم گيران ايجاد می‌نماید.

  • کلید پیروزی مدیران و تصمیم گیران

ازاین‌رو لازم است مدیران ترکیبی از برنامه‌ریزی و بداهه را در تصمیم‌گیری‌هایشان داشته باشند. يعني با استفاده از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها در حين اجراي تصمیم‌گیری‌های در راستاي مديريت عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیر گام بردارند. هرچند اين رویکرد به مدیریت ممکن است با عنوان‌های خودسرانه و هوس‌باز به نظر آيد. ليكن درواقع، یک استراتژی بداهه نیاز به یک‌پایه محکم از رشته‌های عمومی از برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت نوآوري موفق را دارد و سازمان بداهه‌نواز نوعي مديريت در تنش سالم بین نظم و انضباط و هنر را حفظ مي‌کند. به‌این‌ترتیب این سازمان می‌تواند با تمرکز بر اهداف بلندمدت با انعطاف‌پذیری كامل برای حل مشکلات خويش، خلاقانه به بهره‌برداری از فرصت‌ها و تبديل تهديدها به نعمت‌های غیرمترقبه اقدام ورزد.

 

مهندس حسين امیر احمدی

مدیر ایمنی و مهندسی عملیات مترو تهران

بفرمایید باشگاه …

بفرمایید باشگاه …

 نویسنده : دکتر حمید محمدی پور

 

تقریبا همه افرادی که به نوعی در کسب و کار فعالیت دارند با این نکته موافقند که مشتریان بلند مدت نسبت به مشتریان موقتی سودآورترند. هر اندازه مشتری وفادارتر باشد و بیشتر حفظ شود ، فروش و سودآوری بیشتری ایجاد خواهد کرد. یکی از ابزارهای مناسب دنیای کسب و کار امروز جهت حفظ مشتری ، ایجاد باشگاه مشتریان است. در واقع ، باشگاه مشتریان یکی از فعالیت بازاریابی رابطه ای است که به جای تمرکز بر جذب مشتری ، نگرش آن روی حفظ مشتریان فعلی تاکید دارد.

مهمترین مرحله جهت طراحی باشگاه مشتریان تعیین منطق اجرای برنامه : افزایش سود شرکت ، برنامه جهت اعتبار برند ، مبارزه تجاری و … می باشد.

باشگاه مشتریان باید با تشکیل یک بسته انگیزشی مناسب ، مشتریان را به عضویت و فعالیت در آن ترغیب نماید. از جمله فاکتورهای موثر با آمیخته بازاریابی باشگاه مشتریان عبارتند از:

  • اختصاصی سازی شیوه های توزیع محصولات :

حتما تصاویر مربوط به صف های طولانی جهت خرید آخرین مدل محصولات اپل ، پلی استیشن و یا آخرین نسخه کتابهای هری پاتر را دیده اید. علاقمندان به محصولات شرکت ، حتی رنج ماندن در سرمای خیابان را به جان می خرند تا بتوانند جزو اولین نفراتی باشند که جدیدترین محصول را تهیه کرده اند.

موسسات هواپیمایی را در نظر بگیرید که سالن انتظار ، گیت های عبور و خدمات کاملا یکسانی را به همه مشتریان ارائه می دهند. چه آنان که سالهانست به عنوان مشتریان وفادار از سرویس های این شرکت استفاده می کنند و چه آنان که برای اولین بار مشتری شده اند.

تمامی این موارد ، نمونه عدم استفاده از تکنیک های اختصاصی سازی شیوه های توزیع محصولات است. مشتریان وفادار و دائمی باید این امتیاز را داشته باشند که در اولین فرصت به درخواست آنها رسیدگی شود و کانال توزیع ویژه ای ، بنا به رتبه ایشان طراحی شود.

در فیلم بالا در آسمان (Up in The Air) کار هنرپیشه اصلی فیلم به گونه ای است که با هواپیما زیاد پرواز می کند . در یکی از سفرها ، مهمانداران و کادر پرواز با گرفتن جشنی از او به خاطر اینکه رکورد میزان پرواز با آن موسسه هواپیمایی را شکسته و وفادارترین مشتری لقب گرفته است تقدیر می کنند.

  • مستحکم سازی روابط :

برگزاری همایش های سالانه ، تورهای تفریحی ، گردهمایی ها ، قرعه کشی با حضور اعضای باشگاه و … همه و همه به جهت ایجاد حس پشتیبانی در مشتری است. هر اندازه این روابط مستحکم تر شود ، مشتری میل بیشتری به ماندن دارد و به همان میزان وفاداری او افزایش می یابد.

  • خدمات پس از فروش و بازخور خدمات :

آیا خدماتی که برای در اعضا در باشگاه در نظر گرفته ایم همان اندازه که از نظر ما ارزشمند است از نظر مشتری نیز ارزشمند می باشد؟ آیا فاکتورهایی که به عنوان اولویت اصلی در نظر گرفته ایم (تخفیف ، قرعه کشی و …) از نظر مشتری نیز اولویت بالایی دارد؟

نکته مهم این است که پیش از ایجاد هر ارزش برای شمتری در باشگاه ، نظر او را جویا شوید تا اطمینان حاصل شود که موارد در نظر گرفته شده جزئی از اولویت های اصلی مشتری نیز می باشد.

یکی از مواردی که در کسب و کار امروز ایران می توان به عنوان نمونه ذکر کرد ، تماس های شاد (Happy Call) جهت نظرسنجی از مشتریان است که در پاره ای موارد آن چنان با تماس چندباره گاه و بیگاه با مشتری در آن افراط می شود که باعث رنجش مشتری می گردد.

  • رتبه بندی مشتریان

تجربه عضویت در باشگاه مشتریان سازمانهای بزرگ و کوچک ممکن است برای تک تک ما پیش آمده باشد. یکی از ابزارهای بازاریابی این باشگاهها ، تشویق اعضا به ارتقای سطح عضویت خود از طریق خرید بیشتر ، معرفی مشتریان دیگران و سایر فعالیت های جنبی است.

کارت های وفاداری به شکل عضویت های برنزی ، نقره ای ، طلایی و در جدیدترین شکل آن الماس یا پلاتینیوم صادر می شود تا مشتری با انجام فعالیت های مذکور سطح عضویت خود را به سطح بالاتر افزایش دهد. آنچه در مقابل دریافت خواهد کرد می تواند خدمات VIP ، تخفیف بیشتر ، هدیه ارزشمندتر و در یک کلام رفتار ویژه تر باشد.

مجموع این ارزش ها در هنگام سنجش رضایت مشتری قابل اندازه گیری است. در انتهای فرم نظرسنجی دو پرسش وجود خواهد داشت:

  • آیا باز هم به ما مراجعه می کنید؟ 2) آیا ما را به دیگران معرفی می کنید؟

پاسخ مثبت مشتریان به 2 پرسش بالا بیانگر آن است که در حفظ مشتری و ایجاد وفاداری توانسته ایم موفق عمل کنیم.

گام های راه اندازی باشگاه مشتریان ، پس ار تایید این رویکرد جهت حفظ مشتری توسط مدیریت ، به شرح زیر است:

  • تعیین اهداف باشگاه : همان گونه که اشاره شد تشکیل یک کلوپ مشتریان ممکن است اهداف مختلفی را پیگیری کند . اهدافی چون افزایش سود و فروش ، افزایش اعتباز=ر برند ، مبارزه تجاری ، ارتباط صمیمی تر با مشتریان و … که البته در نهایت تمامی آنها به هدف اولی یعنی افزایش سود می اندیشند.
  • تعیین گروههای هدف : آنچه در اینجا مهم است این نکته می باشد که آیا قرار است باشگاه به عنوان یک اجتماع لوکس از افراد محدود مانند باشگاه مشتریان کالاهای گران قیمت باشد و یا اینکه باشگاه قرار است به عنوان کانال ارتباطی با طیف وسیعی از مشتریان (مانند مشتریان نامحدود برای یک محصول غذایی) عمل کند.
  • طراحی کانال های ارتباطی : ایجاد امکان ثبت امتیاز ، نظر ، پیشنهاد و کلیه تراکنش هایی که توسط اعضا انجام می شود براساس راحتی مخاطب ضروری است. از همین روست که کانال های ارتباطی متنوعی مانند وب سایت ، ایمیل ، پیام کوتاه ، تلفن گویا ، خبرنامه کاغذی و الکترونیکی ، ایجاد صفحه های هواداری در شبکه های اجتماعی و … ایجاد می گردد. به عنوان مثال ، بخشی از مشتریان با تحصیلات و فاصله سنی معین ، شاید ترجیح دهند به جای پر کردن فرم عضویت در اینترنت و پیگیری اخبار باشگاه از طریق آن ، فرم کاغذی را پر کرده و نشریه داخلی باشگاه به شکل چاپی برایشان پست گردد. شناسایی مناسب ترین کانال برای هر بخش از مشتریان در کاهش هزینه های ارتباطی و ارتباط موثرتر با مشتریان بسیار حائز اهمیت است.
  • یکپارچه سازی باشگاه مشتری با سازمان : مسلما پس از ایجاد باشگاه مشتری وقتی قرار است به سبب کسب امتیاز توسط مشتری قیمت محصول انعطاف پذیر باشد نیاز به بازنگری در سیستم قیمت گذاری محصول و بسیاری دیگر از زیر سیستم های سازمان است. بدین جهت هم در زمینه سخت افزار و هم در زمینه نرم افزار نیاز به یکپارچه سازی تراکنش های باشگاه مشتریان با سایر سیستم ها مانند مالی ، ارتباطات ، فروش ، بازرگانی ، تولید و … می باشد.

اقتصاد دانش بنیان با رویکرد دانشگاه کارآفرین

در پایان ، نباید این نکته را از نظر دور داشت که پیش از آن که هدف از تشکیل باشگاه مشتریان کسب درآمد باشد،  ابتدا باید به بهبود فرآیند ارتباط با مشتری در جهت حفظ مشتری اندیشید. چرا که به گفته هنری فورد ، تجارتی که فقط به پول می اندیشد تجارت فقیری است.

دکتر حمید محمدی پور

مسیر برگشت از قله تورمی

مسیر برگشت از قله تورمی

نرخ تورم ماهانه با ثبت رقم ۷ درصد در مهرماه سال جاری به بیشترین مقدار در دو سال اخیر رسیده است. همچنین نرخ تورم متوسط و نقطه به نقطه نیز در اولین ماه پاییز نسبت به ماه قبل افزایشی بوده است. مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه به نقطه را ۵/ ۴۱ درصد و نیز نرخ تورم متوسط را ۲/ ۲۷ درصد گزارش کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد مسیر بازگشت از قله تورمی ماهانه، به انتخاب سیاست‌های پولی و ارزی درست بازمی‌گردد. کنترل انتظارات تورمی، تنظیم نرخ سود بانکی در کوتاه‌مدت و ثبات‌بخشی به بازار ارز می‌تواند مسیر بازگشت تورم از قله دوساله را هموار سازد.
نرخ تورم ماهانه در مهرماه سال جاری به سطح ۷ درصد رسیده است، این بیشترین رقم تورم ماهانه در دو سال اخیر است و نرخ تورم به قله خود در این مدت رسیده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش قیمت در کالاهای بادوام نظیر خودرو، وسایل خانگی و وسایل الکترونیکی بیشترین اثر را در تورم مهر داشته است. از سوی دیگر، در ماه اول سال جاری تورم خوراکی‌ها نیز نسبتا بالا ثبت شده و برخی کالاها نظیر روغن در یک ماه ۱۶ درصد رشد کرده است. اما تغییرات قیمت روغن نیز تا حدود زیادی، متاثر از نرخ ارز است. به نظر می‌رسد که دو سناریو را می‌توان برای آینده در نظر گرفت؛ اگر سیاست‌گذار بتواند از ابزارهای خود برای مهار رشد نقدینگی و نرخ ارز استفاده کند، نرخ تورم از قله مهار خود عقب خواهد کشید، در غیر این‌صورت دوباره تکانه‌های تورمی در ماه‌های آینده تکرار می‌شود. در هر صورت به نظر می‌رسد که شوک انتخابات آمریکا می‌تواند بر مسیر تورم ماه‌های بعد نیز اثرگذار باشد. تغییر جهت انتظارات در نیمه آبان، تورم را از قله به پایین خواهد آورد. در کنار این انتظارات، بهره‌گیری از ابزارهای مهار تورم نظیر نرخ سود بانکی و کنترل رشد نقدینگی نیز می‌توانند تورم را در پایین آوردن از قله همراهی کنند. دو سال پیش نیز نرخ تورم در مهرماه ۹۷ به رقم ۷ درصد رسید، اما ثبات نرخ ارز باعث کاهش مسیر تورم ماهانه تا پایان سال شد.

ثبت بالاترین نرخ تورم ماهانه در مهرماه

گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد تورم ماهانه مهر ماه ۹۹ به عدد ۷ درصد رسیده است که نسبت به شهریور ماه تقریبا دوبرابر شده است. این داده‌ها حاکی از آن است که این رقم برای تورم ماهانه، آمار بالایی است. نگاهی به روند نرخ تورم ماهانه نشان می‌دهد که از سال ۹۰ تا سال جاری، تورم مهر ۹۷ بالاترین رقم را با ثبت ۱/ ۷ درصد به خود اختصاص داده است. تورم مهر ۹۹ با ثبت ۷ درصد بعد از مهر ۹۷، بالاترین رقم تورم ماهانه از سال ۹۰ تاکنون را از آن خود کرده است. این گزاره نیز بر بالا بودن رقم تورم ماهانه مهر ماه تاکید دارد. محاسبه میانگین تورم ماهانه ۶ ماهه نخست امسال، عدد ۴/ ۳ درصد را نشان می‌دهد. در نتیجه، تورم ماهانه مهر ماه نسبت به میانگین تورم ماهانه ۶ ماه نخست بیش از ۲ برابر شده است. این آمارها حاکی از آن است که روند افزایشی تورم ماهانه مهر ماه در طول ماه‌های اخیر بی سابقه بوده است. تورم ماهانه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت مصرف‌کننده ماه مورد نظر را نسبت به ماه گذشته خود نشان می‌دهد.
عوامل موثر بر افزایش تورم ماهانه
شاخص بهای مصرف‌کننده، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای کشور را در ۱۲ گروه «خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها»، «دخانیات»، «پوشاک و کفش»، «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوخت‌ها»، «مبلمان و لوازم خانگی و نگهداری معمول آنها»، «بهداشت و درمان»، «حمل و نقل»، «ارتباطات»، «تفریح و فرهنگ»، «آموزش»، «هتل و رستوران» و «کالاها و خدمات متفرقه» محاسبه می‌کند. طبق گزارش مرکز آمار، گروه خوراکی‌ها و مسکن به ترتیب با داشتن ضرایب اهمیت ۵۵/ ۲۵ و ۱۲/ ۳۱ مهم‌ترین قسمت‌های شاخص قیمت مصرف‌کننده را تشکیل می‌دهند. از آنجا که این دو گروه حدود ۶۰ درصد ضریب اهمیت شاخص را تشکیل می‌دهند، بنابراین این دو گروه از اهمیت بالایی برخوردار هستند. با بررسی گزارش مرکز آمار که ۴ گروه «خوراکی‌ها»، «حمل و نقل»، «مسکن» و «تفریح و فرهنگ» بیشترین رشد و اثر را در تورم ماهانه داشتند. رشد تورمی این گروه‌ها به ترتیب ۷/ ۵، ۱۷، ۶/ ۳ و ۳/ ۷ واحد درصد است.
کالاهای تورم‌ساز
در گروه عمده «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» بیشترین افزایش قیمت نسبت به ماه قبل مربوط به گروه «روغن‌ها و چربی‌ها» (کره پاستوریزه حیوانی و روغن جامد)، گروه «شیر، پنیر و تخم مرغ» (تخم مرغ و خامه پاستوریزه)، گروه «سبزیجات» (فلفل دلمه‌ای، کاهو، نخود، پیاز و قارچ)، گروه «چای، قهوه و سایر نوشیدنی‌ها» (انواع نوشابه و آبمیوه) است. در گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات»، گروه «حمل و نقل» (قیمت انواع خودرو)، گروه «مبلمان و لوازم خانگی» (بخاری گازی، فرش ماشینی، لوازم پلاستیکی آشپزخانه، یخچال فریزر و ظروف شیشه‌ای آشپزخانه)، گروه «تفریح و فرهنگ» (لپ‌تاپ، قطعات کامپیوتر، دوربین عکاسی و دوچرخه بچگانه) بیشترین افزایش قیمت را نسبت به ماه قبل داشته‌اند. رشد تورم ماهانه شهری و روستایی در مهر ۹۹ به ترتیب ارقام ۱/ ۷ و ۹/ ۶ واحد درصد بوده است. به این ترتیب می‌توان گفت رشد تورم ماهانه شهری در این ماه بیشتر از روستایی بوده است. همچنین رشد تورم ماهانه گروه «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» به ترتیب ارقام ۸/ ۵ و ۶/ ۷ واحد درصد بوده است. به این ترتیب می‌توان گفت که رشد تورم ماهانه کالاهای غیرخوراکی و خدمات نسبت به گروه خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات بیشتر بوده است.
در گروه کالاها، بیشترین و کمترین اثر روی شاخص تورم ماهانه به ترتیب از آن کالاهای بادوام و کالاهای بی دوام است. اثر این گروه از کالاها روی این شاخص به ترتیب ۴/ ۲۲ و ۳/ ۶ واحد درصد است. اثر کالاهای بادوام بر روی شاخص حتی از خدمات نیز بیشتر بوده است. گروه خدمات ۷/ ۳‌واحد درصد روی شاخص تورم ماهانه اثر داشته است. تورم بالاتر کالاهای بادوام حتی نسبت به خدمات به دلیل افزایش نرخ ارز در ماه‌های قبل است و باعث اوج‌گیری تورم ماهانه در مهرماه شده است.
بیشترین مقدار نرخ تورم ماهانه به مهرماه ۹۷ باز می‌گردد. در این ماه نرخ تورم ماهانه به عدد ۱/ ۷ درصد رسیده بود؛ که این رشد تورمی به دلیل سیاست‌های نوسان نرخ ارز رخ داد. در آن برهه زمانی سیاست ثبات نرخ ارز باعث شد رخ تورم ماهانه تا پایان سال روند نزولی به خود بگیرد. اکنون پس از گذشت دو سال نرخ تورم دوباره به سطح ۷ درصدی رسیده است. در مقطع فعلی اگر سیاست‌گذار بتواند از ابزارهای خود در کنترل رشد نقدینگی، افزایش نرخ سود و نرخ ارز استفاده کند، می‌تواند بار دیگر نرخ تورم را از قله مهار خود به عقب بکشد در غیر این‌صورت شاهد تکرار دوباره تکانه‌های تورمی در ماه‌های آینده خواهیم بود.

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

از طوفان‌ها و سیل‌ها تا زلزله و سونامی، جهان در حال افزایش شمار فزاینده‌ای از وقایع ناگوار آب و هوایی است. زلزله توحاکی، سونامی و سیل تایلند در سال 2011، نمونه‌ای از این است که یک رویداد ظاهراً محلی می‌تواند زنجیره‌های تأمین جهانی و درنهایت کل سازمان را به‌زانو درآورد.

اما فقط بلایای طبیعی نیست که زنجیره‌های تأمین باید با آن مبارزه کنند – کسب‌وکار نیز با تعداد زیادی از نیروهای متضاد غیرطبیعی، از عدم اطمینان سیاسی و مقررات جدید تا فن‌آوری‌های در حال رشد و چشم‌انداز فزاینده تهدیدهای سایبری روبرو است.

برنامه‌ریزی می‌تواند یک گلوله نقره‌ای در پاسخ به تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی باشد. به نظر ساده می‌آید، همه ما آن را انجام می‌دهیم، گاهی حتی بدون فکر کردن در مورد آن؛ اما بخش‌هایی وجود دارد که بسیاری از شرکت‌ها اغلب آن را فراموش می‌کنند: تکنولوژی یکپارچه، داده‌های رایج، پروسه‌های مشترک و همکاری متقابل. این‌ها از پایه‌های یک استراتژی برنامه‌ریزی موفق می‌باشد.

هنگامی‌که سازمان‌ها این واقعیت را درمیابند و ارتباطات واقعی را در سراسر کسب‌وکار به دست می‌آورند، مزایای بالقوه آن بی‌پایان است؛ اما ما باید از رویکردهای سنتی فراتر برویم تا بتوانیم به‌طور مؤثر برای چالش‌های امروز برنامه‌ریزی کنیم.

 

کار براساس توافقات و اجماع نظر

شایع‌ترین فرایند برنامه‌ریزی در صنعت امروز و یکی از توصیه‌های بسیاری از متخصصان برجسته، فرایند اجماع است. گروه‌هایی مانند برنامه‌ریزی تقاضا، تیم‌های بازاریابی و فروش به‌صورت جزیره‌ای باقی می‌مانند و برنامه‌های خود را پیش از ایجاد یکپارچگی برای ایجاد یک طرح نهایی یا اجماع، ایجاد می‌کنند.

مشکل این رویکرد این است که اغلب منجر به پاسخگویی بی‌پشتوانه و بی‌منطق به نتایج نهایی می‌شود، زیرا بر اساس تعریف، هیچ نقش، دپارتمان یا واحد تجاری نمی‌تواند برای طرح نهایی 100٪ پاسخگو باشد. این فرآیند نیز ناکارآمد است: با ایجاد سه طرح که درنهایت تنها یک مورد به‌عنوان ورودی انتخاب می‌گردد، کسب‌وکار 75 درصد از نتیجه خروجی پیشنهادهای اولی واحدهای کسب‌وکار را نادیده می‌گیرد. علاوه بر این، پاسخگویی پروسه نیز آهسته صورت می‌گیرد، زیرا به‌منظور مدل‌سازی دقیق تأثیر رویدادهای غیرمنتظره، شما باید آن را از ابتدا تا انتها بازبینی کنید.

 

 

همکاری در برنامه‌ریزی

کسب‌وکارها شروع به درک این موضوع کرده‌اند که حفظ سازمان و زنجیره تأمین کار آسانی نیست. شرکت‌ها نیاز به همکاری در تیم‌ها و ارتباط تمامی قسمت‌های کسب‌وکار، از مالی و فروش تا بازاریابی و زنجیره تأمین را باهم دارند؛ زیرا زمانی که چیزی در یک قسمت تغییر می‌کند، در سراسر کسب‌وکار نوسان ایجاد می‌کند و شما باید بتوانید سریعاً به این تغییر پاسخ دهید.

برنامه‌ریزی مشترک به حل مشکلات به وجود آمده در یک استراتژی جامع از طریق ورودی‌های مختلف هر واحد برای داشتن یک برنامه واحد کمک می‌کند؛ یک رویکرد واقعاً پیوسته.

به‌عنوان‌مثال، با یک استراتژی مشترک، یک تیم ممکن است پیش‌بینی‌های اولیه را وارد کند، به دنبال آن یک تیم به افزایش رشد سازمانی کمک می‌کند و درنهایت یک تیم دیگر که برای ارتقاء ورودی ایجاد می‌کنند. این بدان معنی است که تنها یک طرح وجود دارد، اما سه تیم برای دستیابی به آن همکاری کرده‌اند. درنتیجه، تمام سه تیم می‌توانند به‌طور کامل برای صحت ورودی‌ها و مفروضات خود پاسخگو باشند، زیرا می‌توانیم سهم هر تیم در طرح را به‌طور جداگانه اندازه‌گیری کنیم.

علاوه بر کاهش 75 درصدی حجم کاری و افزایش زمان پاسخگویی، یک مزیت پنهان از برنامه‌ریزی مشارکتی این است که این فرآیند به‌ویژه برای ورودی‌های مبتنی بر رویداد که واقعاً اکسیر برنامه‌ریزی است، بسیار مناسب است.

 

حرکت فراتر از بودجه‌های سنتی: اجازه دادن به حوادث در پیشبرد پروسه

به‌طور سنتی، زمانی که سازمان‌ها برنامه‌های چندگانه را به‌عنوان بخشی از پروسه جامع ایجاد می‌کنند، این کار را در فرمت بودجه نیز انجام می‌دهند – چیزی شبیه به بودجه خانوار؛ اما با ورود پیش‌بینی‌ها (و بودجه‌ها) در این فرمت، شکایات مشترک زیادی وجود دارد. برای مثال: سلول‌های ورودی زیادی برای بررسی وجود دارد، در برنامه ریزش وجود دارد، جزئیات نادیده گرفته می‌شود، ایجاد تغییرات یا حرکت رویدادها آسان نیست و بسیاری از زمینه ها وجود ندارد.

اما اگر ما برنامه را به اجزا و رویدادهایی که برنامه براساس آن‌ها ساخته شده است بشکنیم، به‌جای وارد شدن و تجزیه‌وتحلیل صدها و هزاران  اطلاعات، سازمان‌ها می‌توانند رویدادهای کلیدی را که خروجی تولید می‌کنند ضبط کنند.

علاوه بر ایجاد یک پیشینه از سرفصل‌های برنامه کلی، برنامه‌ریزی رویدادها دارای مزایای دیگر ازجمله کاهش حجم کار، سرعت در اجرای مجدد برنامه با تغییر هریک از مفروضات، افزایش پاسخگویی و توانایی برای ارزیابی سناریوها و گزینه‌های مختلف در زمان واقعی می‌باشد. به‌این‌ترتیب، می‌توانید یک طرح زنده و پویا ایجاد کنید.

 

درنهایت، سازمان‌ها و زنجیره‌های تأمین که رویکرد مشارکتی و برنامه‌ریزی مبتنی بر رویداد را اتخاذ کرده‌اند نه‌تنها می‌توانند حجم کار تیم خود را کاهش دهند، بلکه تأثیر کار انجام‌شده و کارایی که می‌تواند انجام شود را افزایش دهد؛ و این نوع برنامه‌ریزی هیچ‌گاه به این اندازه برای توسعه کسب‌وکار حیاتی نبوده است چراکه اتفاقات طبیعی و غیرطبیعی غیرمنتظره ازهرجهت برای شرکت‌ها رخ می‌دهد. برنامه‌ریزی برای سخت کردن امور نیست بلکه در مورد کار کردن با یکدیگر و تسهیل کردن کارهاست. خواه شرکت‌ها تصمیم به استفاده از تغییر بگیرند و خواه از آن اجتناب کنند، مسئله اصلی این است که خودشان را برای هر چیزی که بر سر راهشان اتفاق میفتد، آماده کنند.

نویسنده: بهادر پارسیا / پژوهشگر حوزه مدیریت بازرگانی

الگوی جهانی دوئل اقتصاددانان

الگوی جهانی دوئل اقتصاددانان

تاریخ اقتصاد پر از گفت‌و‌گوهایی است که بین اقتصاددانان در راستای موضوعات و دغدغه‌های علم اقتصاد شکل گرفته. گاهی این دیالوگ‌ها به نرمی و آرامی بوده و گاه بحث‌های مورد مناقشه دو طرف آتشین می‌شود. در این گفت‌و‌گوها، اقتصاددانان دیدگاه‌های خود را فدای مصلحت‌ها نمی‌کنند و اعتقادات خود را بدون لکنت بیان می‌کنند. اتفاقا از پس این دوئل‌های بزرگ است که مسیر پیشرفت علم اقتصاد ریل‌گذاری می‌شود. .
فردریش نیچه، فیلسوف برجسته آلمانی می‌گوید: «آنچه حقیقت به آن نیاز دارد نقد است، نه ستایش.» در روزهای اخیر گفت‌وگوهایی بین کارشناسان در مورد وضعیت اقتصادی کشور و حول محور نقدینگی و تورم درگرفته است. این گفت‌وگوها شاید در ذهن برخی، نشان از اختلافات شخصی یا فراعلمی بود. حال آنکه کارشناسان مختلف براساس اندیشه‌های خود و دریافتی که از اصول علم اقتصاد دارند به بحث و تبادل‌نظر پرداختند. بحث نظری، جزو پدیده‌هایی است که از دیرباز بین کارشناسان و محققان در زمینه‌های مختلف علمی و فلسفی وجود داشته است. اقتصاد نیز از جمله رشته‌هایی است که به‌واسطه گستردگی دیدگاه‌ها و آزمون‌ناپذیری در محیط آزمایشگاهی مباحثات نظری بسیاری را شاهد بوده است. گاهی نیز این مباحثات بسیار تند و تیز بوده و به مثابه جنگ تلقی شده است. اما حقیقت آن است که این‌گونه گفت‌وگوهای نظری برای اثبات برتری و استیلای یک رویکرد خاص یا شخص معینی انجام نمی‌شود. بلکه آنچه مباحثه و حتی مجادله در حوزه فکری پی می‌گیرد ایجاد تحول و تطور در اندیشه جمعی است. از دل همین گفت‌وگو و استدلال‌هاست که پایه‌های نظریات بعدی شکل می‌گیرد و تئوری‌ها و ساختارهای کنونی پیشرفت کرده و سر و شکل می‌گیرند. علم و دانش در تمام طول تاریخ از همین رهگذر به پیشرفت و شکوفایی دست یافته‌ است.
دیالکتیک؛ ضرورت خرد
گفت‌وگو پدیده‌ای است که از ابتدای تاریخ اندیشه بشری موردتوجه بوده است. دیالکتیک در زبان یونانی به معنای مباحثه و مناظره است. به بیان ساده هرگاه دو دیدگاه فلسفی در تضاد با یکدیگر باشند، خرد انسانی آن را در یک نظریه جدید جمع‌ می‌کند و این همان دیالکتیک است. از نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ تاریخ از جمله هگل این امر برای خرد جمعی بشر، اجباری و ذاتی است.
جهان همواره درحال تغییر و حرکت است و هیچ چیز پا برجا نیست. اندیشه و تفکر انسانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. در طول تاریخ دانش نیز همواره و در هر موضوعی نظرات و دیدگاهای مختلف و بسیار متفاوتی وجود داشته است. از همان آکادمی‌های یونان تا همین امروز بارها و بارها در سطوح بالای اندیشه و فکر نظرات مختلف رو در روی یکدیگر قرار گرفته‌اند و در چارچوب عقلانی، گفت‌وگویی میان افرادی با نگاه‌های کاملا متضاد رخ داده است. هرجا بحث و چالش بین نظرات مختلف در جریان بوده، انگیزه‌ای برای بازاندیشی در تفکرات پیشین بوده است. بازاندیشی و بازنگری‌ها نیز اگر بر طبق اصول و منطق شکل گرفته باشد منجر به اصلاح و پیشرفت این اندیشه‌ها شده است. برعکس، هرجا نظرات یکسویه و یک‌جانبه گفته شده و هیچ گوشی برای صداهای دیگر وجود نداشته، نتیجه جمود فکری و حتی واپس‌گرایی در نظام‌های فکری موجود بوده است.
جنگ کینز و ‌هایک
جان مینیارد کینز و فردریش آگوست‌هایک دو تن از بزرگ‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین اقتصاددانان عصر رکود بزرگ در دهه ۳۰ میلادی بودند. نظرات کینز و‌ هایک درباره وضعیت اقتصادی به طرز شدیدی با یکدیگر متضاد بودند. در واقع این تضاد و جدال بین این دو اقتصاددان منبعث از تئوری‌هایی است که درباره عملکرد چرخه‌های تجاری در دو طرف مجادله وجود دارد. اصلی‌ترین نقطه اختلاف بین کینز و‌هایک بر سر حدود دخالت دولت در دوران رکود اقتصادی بود. به‌طور ساده می‌توان گفت کینز معتقد به لزوم دخالت دولت برای خروج اقتصاد از بحران بود درحالی‌که ‌هایک باور داشت دخالت دولت در اقتصاد نباید با بازار در تضاد باشد.‌ هایک اعتقاد داشت دخالت دولت باید به شیوه‌هایی صورت پذیرد که نظم اجتماعی بازار‌محوری که هم برای پاسداشت آزادی شهروندان و هم برای تامین رفاه آنان بسیار اهمیت دارد به خطر نیفتد.
هایک نظریه‌پرداز اصلی مکتب اتریش و کینز نیز کسی بود که یک مکتب اقتصادی به افتخار تفکرات و اندیشه‌های او به نام کینزین‌ها ایجاد شد. این دو تن در طول حیات خود چند بار پیرامون موضوعات اقتصاد کلان به نامه‌نگاری و حتی مناظره رودررو پرداختند. با وجود اختلاف‌نظر شدیدی که در مسائل اقتصادی میان کینز و ‌هایک وجود داشت، این دو به‌ویژه در کمبریج باهم ارتباط داشتند و شخصا یکدیگر را می‌شناختند. به همین رو به نظر می‌آید که ارتباط شخصی و حرفه‌ای خوبی با یکدیگر داشته‌اند.
مجادله توفانی
جان مینیارد کینز در قسمتی از پاسخ خود به کتاب ‌هایک یعنی راه بردگی می‌نویسند: «به محض اینکه تو [هایک] می‌پذیری که لسه‌فر(بازار در آزادترین شکل خود) ممکن نیست و باید فعالیت‌ها را به سمتی خاص هدایت کرد، براساس استدلالی که خود تو ارائه کرده‌ای، کارت ساخته است.» اینها انتقادات نسبتا تندی است که کینز مشخصا خطاب به خود‌هایک انجام می‌دهد. کینز در سخنانی دیگر راجع به کتاب معروف‌هایک اظهار می‌کند: «این کتاب برای من یکی از وحشتناک‌ترین درهم و برهم‌گویی‌هایی است که تاکنون خوانده‌ام. این کتاب به ندرت نظرات صحیحی ارائه می‌کند و نمونه کاملی از این موضوع است که چگونه شروع موضوعی با یک اشتباه، یک انسان منطقی اما لجوج را به تیمارستان می‌کشاند.»
از طرف دیگر‌هایک در سال ۱۹۳۹ در خلال اظهارنظری راجع به گسترش نظریات کینز می‌نویسد: «جای تعجب نیست که آقای کینز دیدگاه خود را جلوتر از مرکانتیلیست‌ها و آماتورها می‌بیند. زیرا در موضوعات ما [اقتصاد] همیشه آثار و نظرات سطحی آغازگر رویکردهای علمی هستند. اما این هشدارآمیز است که بعد از یک بار طی کردن مسیر توسعه سیستم محاسبه برهم‌کنش نیروهای اقتصاد در چارچوب تعیین قیمت و تولید، حالا باید به عقب برگردیم تا آن را با یک کوته‌بینی فلسفی که از طرف یک تاجر(کینز) ظهور کرده، جایگزین کنیم.»‌ هایک کاملا کینز را می‌کوبد. فردریش‌هایک در صحبت‌های دیگری در مورد جایگاه کینز در اقتصاد می‌گوید: «ایده‌های او [کینز] کاملا منشعب از اقتصاد مارشالی است، در واقع به این دلیل که اقتصاد مارشالی تنها بخشی از اقتصاد است که کینز از آن سر درمی‌آورد.»
اما همگان می‌دانند که بحث و جدل حتی به این شکل سخت و شدید در بستر گفت‌وگوهای کارشناسی و بر پایه استدلال در راستای پیشرفت و ارتقای نظریات اقتصادی و تئوری‌های موجود بوده است. هردوی این اقتصاددانان به‌دنبال کشف قواعدی بوده‌اند که براساس آنها به مدل‌های کارآیی برای عملکرد دولت دست پیدا کنند که به رفاه بیشتر مردم و توسعه اقتصادی ختم شود.
در سمت دیگر ماجرا با این همه اختلاف،‌ هایک به علت ارتباط نزدیک با کینز پس از نوشتن کتاب راه بردگی، خود نسخه‌ای از آن را برای او می‌فرستد تا از کینز درباره آن نظرخواهی کند. کینز پیش از اتمام خوانش کتاب ‌هایک برای او می‌نویسد: «با این همه باید به‌خاطر ارسال کتاب راه بردگی از تو تشکر کنم. من فعلا تنها نگاهی به آن انداخته‌ام، اما دارم آن را برای مطالعه به ایستر می‌برم. کتاب جذابی به‌نظر می‌رسد. از دید من چیزی شبیه به دارویی است که باید با آن مخالفت کنم، اما از این لحاظ که برای من مفید است، با آن موافقم.»
کینز و ‌هایک با تمام بزرگی و جایگاه بالای خود در علم اقتصاد نشان می‌دهند مشتاق خواندن و شنیدن نظرات مخالف هستند زیرا معتقدند این کار برای مسیر فکری و اندیشه‌ آنها مفید و سودمند است.

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجتیال، هم پای فعالان فناور را به این عرصه باز می‌کند و هم مسیر توسعه این اقتصاد را تسهیل. این هدف مهم هم با در نظر گرفتن رویکردهای نیازمحور و مساله محور ستاد توسعه فناوری‌های اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری محقق می‌شود.
قتصاد دیجیتال در کشور هنوز سهم خود را از سبد اقتصادی به خوبی برنداشته است. به گفته آمارها مجموع اندازه اقتصاد دیجیتال کشور در حال حاضر ۶.۵ درصد است. این در حالی است که ایران با داشتن جمعیتی بیش از 80 میلیون نفر و متخصصان و سرآمدان علمی خوب، مستعد یک جهش بزرگ در حوزه اقتصاد دیجیتال است.
اما این کار تنها از یک گذرگاه شناخته شده می‌گذرد. مسیری که توسط جوانان و متخصصان کشور هموار شده است. زیست بوم فناوری و نوآوری که قرار است ظرفیت‌های ناشناخته علمی کشور را به صنایع معرفی کند. کاری که دیر شروع شد اما روند خوبی دارد.
رسیدن به هدف توسعه اقتصاد دیجیتال به زیرساخت‌های نیاز دارد. از جمله آن می‌توان به افزایش دسترسی مردم به اینترنت اشاره کرد. اتفاقی که در دولت دوازدهم محقق شد و امروز ۷۰ میلیون ایرانی به این ابزار توسعه‌ دسترسی دارند.
همه هستند
ستاد توسعه اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری هم با تکیه بر همین زیرساخت‌ها و با همکاری متخصصان و سرآمدان علمی و نهادهای مرتبط در تلاش است تا با متنوع کردن بازیگران و استارتاپ‌های موثر در حوزه اقتصاد دیجیتال این عرصه فناورانه را گسترده‌تر کند. اتفاقی که ارزش افزوده بالایی برای کشور دارد.
بالا بردن تعداد شتاب‌دهنده‌ها، استارتاپ‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان، آزمایشگاه‌های زنده و کمک گرفتن از ظرفیت‌های دولتی از جمله مواردی است که در این طرح مدنظر است. قرار است همه این بازیگران در کنار هم و با هم‌افزایی توانمندی‌های خود به حرکت این حوزه فناورانه در کشور شتاب دهند.

استقرار 200 شرکت‌ دانش‌بنیان در مناطق مسکونی تهران

استقرار 200 شرکت‌ دانش‌بنیان در مناطق مسکونی تهران

 

با افزایش جمعیت و گسترش روز افزون شهر تهران، مقررات سختگیرانه‌ای برای استقرار شرکت‌ها و واحدهای صنعتی، تولیدی، تجاری و اداری در مناطق مسکونی وضع شده است.
بنگاه‌های تجاری موظف شدند تا دفاتر اداری خود را در ساختمان‌ها و مناطق دارای کاربری غیرمسکونی مستقر کنند. همچمنین برای استقرار کارخانجات صنعتی در اطراف تهران نیز محدودیت‌های وضع شد.
اما معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در این زمینه تفاهم‌نامه‌ای با مجموعه شهرداری تهران منعقد کرد تا تسهیلاتی برای شرکت‌های دانش بنیان در نظر گرفته شود.
تاکنون بیش از 200 شرکت دانش‎بنیان توانسته‌اند با استفاده از این خدمت، در 4هزار متر کاربری مسکونی شهر تهران مسقر شوند.
براساس تفاهم‌نامه همکاری بین شهرداری تهران و معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری، شرکت­‌های دانش‌بنیان فعال در تهران، می‌توانند در صورت کسب شرایط لازم، دفاتر خود را در اماکن مسکونی مجاز در سطح شهر تهران مستقر کنند. از ابتدای تصویب این تفاهم‌نامه تاکنون بیش از 200 شرکت توانسته‌اند از این تسهیلات، بهره‌مند شوند و در 4 هزار مترمربع کاربری مسکونی شهر تهران مستقر شوند.
بسته خدمتی، استقرار شرکت‌های دانش‌بنیان در مناطق مسکونی، بر اساس راهبردهای اقتصاد مقاومتی تصویب شده است. شرکت‌های دانش بنیانی که از شرایط لازم برای بهره‌مندی از این بسته خدمتی برخوردار هستند از سوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری معرفی می‌شوند تا در پهنه‌های مختلف شهری تعیین شده مستقر شوند.
نداشتن شاکی خصوصی و یا آراء کمیسیون‌‌های ماده صد از جمله شرایطی است که در مسئله صدور مجوز استقرار در مناطق مسکونی موثر است.
شرکت‌های متقاضی باید توجه داشته باشند که بر اساس این تفاهم‌نامه، کاربری ساختمان تغییر نخواهد کرد و صرفاً به شرکت اجازه ادامه فعالیت در اماکن مسکونی داده خواهد شد.