سایر عناوین مربوط به نوشته ها در این دسته بندی قرار میگیرند.

تصمیم گیری

قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان

تصمیم‌گیری را می‌توان به‌طور گسترده به‌عنوان مجموعه پیچیده‌ای از فرآیندها شامل چهار مرحله تعیین اهداف، انتخاب گزینه‌هایی جهت نیل به هدف، ارزیابی گزینه‌های انتخاب‌شده و درنهایت انتخاب از میان گزینه‌ها تعریف کرد. ما هرروزه با تصمیم‌گیری در دنیای همراه با عدم اطمینان مواجه هستیم. اگر تصمیم‌گیری در دنیای کسب‌وکار و امور مالی موردنظر باشد، تصمیم‌گیری کارآفرینان از بهترین مثال‌ها هستند به‌طور سنتی قضاوت به‌عنوان یک ارزیابی از احتمال وقوع برخی از نتایج که در آن احتمالات بین ۰ و ۱ محدود می‌شوند تعریف شده است. قضاوت ممکن است تحت شرایط عدم اطمینان و یا تحت شرایط ریسک صورت بگیرد ساختار قضاوت به‌طور سنتی توسط نظریه احتمالات و مفروضات آن رسمیت می‌یابد قضاوت تحت شرایط عدم اطمینان اگر منسجم باشد و یا به‌خوبی کالیبره شده باشد. ۱۶ عقلانی است انتخاب‌های انجام‌شده تحت شرایط ریسک اگر به تصمیماتی منجر شوند که ارزش مورد انتظار و یا مطلوبیت مورد انتظار یا مطلوبیت مورد انتظار ذهنی ( تحت یک مدل روانی ) را به حداکثر برسانند. منطقی هستند.

پین و همکاران (۱۹۹۲) در بررسی خود به شواهد مختلفی از ریسک قضاوت احتمالی و انتخاب اشاره دارند این نتیجه‌گیری‌ها عبارت‌اند از:

  1. استراتژی‌های تصمیم‌گیری به اقتضای ویژگی‌های کار و زمینه تصمیم‌گیری می‌باشند.
  2. تصمیم‌گیرندگان به‌طور فعالانه‌ای در فرآیند تصمیم‌گیری توجیهات و اولویت‌هایی را ترسیم می‌نماید.

 آن‌ها همچنین اشاره می‌کنند که در تصور محققان تصمیم‌گیرندگان اغلب اطلاعاتی که آن‌ها در ارزش اسمی می‌دهند را می‌گیرند اما برخی از شواهد حاکی از آن است که اطلاعات درواقع در فرآیند تصمیم‌گیری بازسازی می‌شوند. تصمیم‌گیرندگان ممکن است همان تعریف عدم اطمینان که اغلب توسط محققان به‌عنوان معنای آشكار عنوان می‌شود را نپذیرند به همین خاطر عملیاتی سازی تک‌بعدی عدم اطمینان احتمالی که توسط محققان تصمیم‌گیری مفهوم‌پردازی می‌شود ممکن است ماهیت چندبعدی عدم اطمینان که تصمیم‌گیرندگان متصور می‌شوند را منعکس نکند. تحقیقات در حوزه قضاوت و تصمیم‌گیری به‌تازگی به نقش خلق‌وخو مزاج و هیجانات در فرآیند تصمیم‌گیری اشاره‌ کرده‌اند. علاوه بر اجزای شناختی تصمیم‌گیری، حالت‌های احساسی تجربه‌شده نیز در طول فرآیند تصمیم‌گیری و بعد از آن مهم هستند. بررسی نقشی که عاطفه بر تصمیم‌گیری دارد برخی از عواقب ناشی از ناراحتی‌های روانی که عدم اطمینان ممکن است ایجاد کند را برجسته می.کند. یک لیست کوتاه از برخی از این نتایج عبارت‌اند از: تأسف و ناامیدی زیان گریزی، اضطراب ایجاد شده در اثر توجه نامناسب به نتیجه با کمترین احتمال نگرانی که بر تصمیمات مربوط به آزمون‌های پزشکی تحت نظر تأثیر می‌گذارد، ترس از عوارض منفی جانبی مرتبط با انتخاب به یک درمان پزشکی و شک در مورد اینکه چه اقدامی انجام شود که ممکن است تصمیم‌گیرنده را برای یک دوره طولانی‌مدت در وضعیت بلاتکلیفی قرار دهد.

 در نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری، عاطفه با این استدلال به مدل‌های انتخابی مبتنی بر انتظار ضمیمه می‌شود که می‌تواند ارزشی را علاوه بر مطلوبیت معمول نتیجه، بر تصمیم‌گیرنده در برداشته باشد. مدل‌های تصمیم‌گیری استاندارد برای اینکه بتوانند منعکس‌کننده توجه به عاطفه به‌منظور توصیف دقیق‌تر فرآیندهای تصمیم‌گیری باشند نیاز به تجدیدنظر دارد به این معنا که نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری باید اقدام به مدل‌سازی اجزای احساسی تصمیم‌گیری با ترکیب آن‌ها در مدل‌های تبعی نمایند. مدل‌های تبعی فرض می‌کند که تصمیم‌گیرندگان همه‌ی جنبه‌های وضعیت تصمیم‌گیری را قبل از رسیدن به یک انتخاب به‌دقت در نظر گرفته‌اند. در مقابل نظریه‌پردازان دیگر در فرآیند تصمیم‌گیری عاطفه را از دیدگاهی غیر تبعی می‌بینند که در آن واکنش‌های احساسی ممکن است ارزیابی‌های شناختی نتیجه شده و به‌طور مستقیم بر رفتار انتخابی اثر بگذارند و یا در آن عاطفه می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای ارزیابی اطلاعات و یا برای هدایت فرآیندهای تصمیم پس از آن در شرایطی که ارزیابی شناختی دقیق موجود نیست، کمک کند.

فرض کنید که میل به زندگی در یک جهان خاص و ناگزیر از مواجه با عدم اطمینان می‌تواند تنشی را به‌عنوان ناراحتی روانی ایجاد نماید چنین ناراحتی در سراسر فرآیند تصمیم‌گیری طنین‌انداز است از ابتدای بازنمود وضعیت تصمیم‌گیری و انتخاب استراتژی‌های مقابله با آن تا مدیریت متقابل عاطفه و شناخت که ما را به سمت تصمیم‌گیری و پیامدهای ناشی از انتخاب‌هایمان هدایت می‌کند. در دو سر طیف ناراحتی بیان‌شده می‌تواند با انفعال و یا هرج‌ومرج کلی برای افراد پایان یابد. بااین‌حال اغلب موارد ناراحتی روحی و روانی در صورت عدم مدیریت رضایت‌بخش می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست در زندگی و کسب‌وکار شود.

برگرفته از مباحثی نوین در تأمین مالی کارآفرینی با کاربردهای از اقتصاد و مالی رفتاری نویسنده پرفسور رسول یزدی پور

ماهنمامه شماره 13 دانشگاه کارآفرین

بازشناسی ارتباط کهنِ صنعت و هنر

بازشناسی ارتباط کهنِ صنعت و هنر

لزوم بازنگری در آموزش عالی رشته های هنری

 

اثر هنری از جاری ساختن حس و الهام به درون عالم محسوسات پدید می‌آید. این اثر، در کشاکش حرکتش؛ رنگ و نقش و یا آوا و حرکت را بر پیکره جهان هستی، ثبت می‌کند. بدین ترتیب، آثار هنری پس از سال‌ها و حتی قرن‌ها، گوینده احوال روزگار خویش، باقی می‌مانند. در این میان، هنرمند با گوش فرادادن به موسیقی افلاک، دست‌به‌کار می‌شود و بی‌بدیل‌ترین اثر عالم را خلق می‌کند. این اثر، به‌منزله تفکر، دست سازه، تحرک و یا آوای دل‌نشینی می‌شود که از رنگ و لعابِ طبیعت، مایه گرفته است.

بر این اساس در بسیاری از زمان‌ها، آثار هنری علاوه بر ثبت زیبایی‌ها، در پی تکمیل طبیعت برآمده و نقشی کاربردی، در راستای ایجاد سودمندی ایفا کرده‌اند. اینک این سؤال به ذهن خطور می‌کند که به‌راستی هنر، تنها به بیان زیبایی‌ها می‌پردازد یا هدفش ایجاد سودمندی برای بشریت است؟

در قرون کهن، تفکیک میان مهارت تولید فرآورده‌های صنعتی و آفرینش‌های هنری، بسیار دشوار بوده است. به‌طوری‌که در یونان باستان، هنر و صناعت را همپای هم دانسته و به هنر به چشم صنعتی دستی می‌نگریستند.

آنان واژه “تخنه” را که هم جنبه ساخت‌وساز داشت و هم جنبه دانستن؛ برای این منظور به کار می‌بردند. تخنه؛ واژه‌ای بوده که بر هنر، صناعت، مهارت و فناوری دلالت می‌کرد و در سیر تطور تاریخی خود، در دوره مدرن نیز به دو مؤلفه تکنولوژی و هنر تقسیم‌شده است.

هم‌اینک با نگاهی به پیوندهای تاریخی و مفهومی آن، این موضوع را بررسی کرده و اشتراکات و افتراقات آن را درمی‌یابیم.

بحث نظری درباره هنر و صنعت، نخستین بار توسط فلاسفه نامداری چون افلاطون و ارسطو مطرح شد. آن‌ها هنر را از لحاظ مباحث هستی‌شناسی، تعلیم و تربیت، اخلاق و اجتماع تبیین کردند و به این شکل طرح پرسش‌ها از ذات و ماهیت و وجوه اشتراک و افتراق صنعت و هنر آغاز شد.

افلاطون، هنر را در جایگاهی سودمند و کاربردی، قرار داد. او همچون استادش سقراط، به جهانی ورای جهان مادیات اشاره داشت و معتقد بود که اصالت، کمال و زیبایی هر پدیده‌ای، قبلاً در جهانی دیگر، به نام عالم مُثُل آفریده‌شده است. لذا هنر از دید او، در مرتبه دومِ تقلید از آفرینش قرار داشت.

در لغت‌نامه دهخدا نیز هنر به معنای علم، معرفت، دانش، فضل، فضیلت، كمال، كیاست، فراست و زیركی آمده است. همچنین هنر را دارای دو بعد خوانده‌اند: یك بعدِ آن؛ بر فرزانگی، فرهیختگی و كمال و بعدِ دیگر آن؛ بر توانایی بیان افكار، احساسات، عواطف، تخیلات و تفكر در قالب یكی از رشته‌‌های هنری دلالت می‌کند.

در این میان، هنرهای زیبا بدون توجه به کارکرد، بر اساس ذهنیت و خلاقیت هنرمند خلق‌شده و در آن‌ها کیفیت‌های زیبایی‌شناختی، بر اساس ذوق و سلیقه قضاوت می‌شوند؛ اما هنرهای کاربردی علاوه بر در نظر گرفتن جنبه‌های زیبایی شناسانه، با هدف کارایی عجین شده و شکل می‌گیرند.

بنابراین ردپای ارتباط هنر و صنعت، در اولین نشانه‌های به‌جامانده از هنر در فلسفه غرب، دیده‌شده و هنرمند به‌عنوان صنعت گری ماهر پرورش داده می‌شده است. از این‌رو، کاربرد هنر، تنها به زیبایی ختم نمی‌شده، بلکه هدف داشته و هدفش ایجاد سودمندی برای بشریت بوده است.

پس‌ازآن دوره، با انقلاب کانت در فلسفه که به چرخش کوپرنیکی کانت مشهور است، توجه به زیبایی از اوبژه به سوبژه تغییر یافت و مهم‌ترین تفاوت زیبایی‌شناسی مدرن و زیبایی‌شناسی کلاسیک رقم خورد. سرشت زیبایی به همراه چیستی هنر، موضوعات اساسی در زیبایی‌شناسی فلسفی شدند. با این دیدگاه، زیبایی به‌طور سنتی جزئی از ارزش‌های نهایی از جمله خوبی، حقیقت و عدالت شمرده شد.

با بسطِ موضوعِ فوق درمی‌یابیم که؛ زیبایی، زیوری نیست که به گردنِ هنر آویزان شود، بلکه نتیجه کارکرد انطباقیِ ارزش‌های موجود در اثر هنری، بر ارزش‌های مادی در ذهن مخاطب است؛ بنابراین کمیت و کیفیت آن به‌طور مستقیم؛ با سیستم اقتصادی، اجتماعی، بافت فکری، فلسفی، فرهنگی و حتی سنتی جامعه ارتباط دارد.

همچنین هنرهای کاربردی اغلب ترکیبی از هنر و تکنیک هستند. ازاین‌رو مفهوم سودمندی و هنر که در واژه تخنه در یونان باستان نهان بود، در دوران صنعتی به دو مفهوم متمایز تقسیم شد؛ یکی مفهوم تکنیک، با اشاره به مهارت‌های مهندسی و دیگری مفهوم هنر، مجزا از پیشرفت فنی و تکنیکی.

بنابراین در دوره‌های طولانی در گذر زمان؛ برخی از هنرها، به‌عنوان زیرمجموعه‌هایی از صناعت‌های سودمند طبقه‌بندی شدند و با حمایت از سوی اصناف و انطباق بر نیازهای اقتصادی یا اجتماعی، نظم و سامان یافتند. همچنین از دیدگاه جامع شناختی نیز چون یک هنرمند، با مواد و مصالح سروکار داشته، یک صنعتگر به شمار می‌آمده است.

در پایان می‌توان نتیجه گرفت که هنرمند و صنعتگر به خاطر کاری که با دقت انجام می‌دهند و دغدغه‌های شخصیِ انجام آن را دارند؛ زیبایی را می‌جویند و هم‌ردیف هم قرار می‌گیرند. پس آنچه امروزه با نام هنرهای کاربردی یا تولید هنری نامیده می‌شوند درست به همین دغدغه‌ها اشاره دارند.

 

نویسنده: مهندس بنفشه دین­محمدی آذری

پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

منتورینگ، مهمترین استراتژی حفظ کارکنان نمونه

منتورینگ، مهمترین استراتژی حفظ کارکنان نمونه

 

هر انسانی برای موفقیت نیاز به یک راهنما دارد. این راهنما می‌تواند معلم، والدین، خواهر، برادر، یک قهرمان سیاسی یا شریک تجاری او باشد. به چنین فردی منتور می‌گویند. منتور کسی است که دانش و تجربیات خود را در اختیار فردی کم‌تجربه‌تر می‌گذارد. در طول تاریخ، افراد موفق بی‌شماری را می‌توان یافت که از راهنمایی‌های یک فرد باتجربه بهره برده‌اند.

یکی از بهترین نمونه‌های تاریخی، رابطه سقراط در جایگاه راهنما و افلاطون در جایگاه شاگرد است. در عصر حاضر نیز شاهد نمونه‌های فراوانی بوده‌ایم. ریچارد برانسون بارها تأکید کرده که اگر راهنمایی‌های سر فردی لیکر نبود، او به هیچ موفقیتی دست نمی‌یافت. فرانک سیناترا درس‌های زیادی از بینگ کرازبی یاد گرفته است. چارلز شواب از اندرو کارنگی مشاوره مالی دریافت می‌کرده و رابرت فریدلند، راهنما و مشاور استیو جابز بوده است.

بر اساس گزارش‌ها، ۲۵ درصد کارکنانی که دارای پتانسیل‌ بالایی هستند در کمتر از یک سال تصمیم به استعفا می‌گیرند. به همین علت سازمان‌ها باید به دنبال راه‌هایی جدید برای حفظ کارکنان نمونه باشند.

جوزف کمپبل، پس از انجام مطالعاتی روی داستان‌های اسطوره‌‌ای دریافت که درون‌مایه مشترک بسیاری از این داستان‌ها، وجود یک راهنما بوده است که در تمامی فرهنگ‌ها و مقاطع تاریخی بارها تکرار شده است، مثل یودا در ارباب حلقه‌ها، آقای میاگی در پسرک کاراته‌‌باز و گندالف در هابیت. شاید به همین علت است که سازمان‌ها به‌طور فزاینده‌ای در حال حمایت از برنامه‌های منتورینگ درون‌سازمانی، پلتفرم‌های اجتماعی، تشکیل گروه‌های فردبه‌فرد و دیگر استراتژی‌هایی هستند که بتوانند منتورها و شاگردان را دور هم جمع کنند.

منتور کیست؟

منتورینگ (mentoring) و کوچینگ (coaching) تا حدی شبیه هم هستند. در منتورینگ، تمرکز اصلی روی قابلیت‌ها، پیشرفت شغلی و مهارت‌های رهبری در بلندمدت است، درحالی‌که در کوچینگ، تمرکز بر طیف محدودی از مهارت‌ها برای انجام یک وظیفه مشخص است. در منتورینگ، ارتباط بین طرفین داوطلبانه است، اما در بعضی از سازمان‌ها به‌منظور پرورش استعدادها، شرکت در برنامه‌های منتورینگ اجباری است. برخی از عناصر اولیه منتورینگ عبارت است از: بهبود عملکرد شغلی، مشاوره به کارکنان، تبادل دانش و اطلاعات و تقویت مهارت‌های شغلی.

 

چرا به یک منتور نیاز دارید؟

منتورها می‌توانند دانش و خرد خود را که پس از سال‌ها تجربه به دست آورده‌اند در اختیار شما بگذارند. آن‌ها دارای ارتباطات، رهنمون‌ها و توصیه‌هایی هستند که معمولاً سال‌ها طول می‌کشد تا یک فرد تازه‌کار، چنین قابلیت‌هایی را کسب کند که آن‌هم نیازمند تجربیات و شکست‌های فراوان است. یک منتور می‌تواند از بسیاری از موانع جلوگیری کند، راه‌هایی برای پیشرفت سریع شغلی را به شما ارائه کند و الگوی شما باشد. شما با کمک او می‌توانید به دانش و بینشی فراتر از تجربیات خود دست پیدا کنید. یک مشاور مناسب می‌تواند به منبعی تبدیل شود که در بلندمدت، بارها به او رجوع کنید. منتورها الهام‌بخش هستند، از احتمالات پرده برمی‌دارند و بهترین استراتژی‌ها‌ برای نیل به اهداف را به شما نشان می‌دهند.

روشها و توصیههایی برای یافتن یک منتور

بسیاری از شرکت‌ها برنامه‌های منتورینگ و فروم‌های گفت‌وگوی رسمی را پیشنهاد می‌کنند. این برنامه‌ها مانند پل ارتباطی میان منتورها و شاگردان هستند. این روش‌ها و استراتژی‌ها به شما کمک می‌کنند به یک منتور دسترسی پیدا کنید، اما تنها یافتن یک منتور کافی نیست. حفظ رابطه با منتور نیازمند تلاش است:

۱) کجا دنبال یک گزینه برای منتورینگ بگردیم؟

می‌توانید منتور خود را در محیط‌های رسمی یا غیررسمی جست‌وجو کنید. می‌توانید او را در میان ارتباطات فعلی خود جست‌وجو کنید یا در شبکه‌های اجتماعی، مثل لینکدین، توییتر یا فیس‌بوک به دنبال او بگردید. بسیاری از سازمان‌ها مجری برنامه‌های منتورینگ هستند و این برنامه‌ها را در اختیار بسیاری از صنایع می‌گذارند. برنامه‌هایی هم مختص کارآفرینان وجود دارد. مجله فوربز این چند استراتژی را برای یافتن یک منتور پیشنهاد می‌کند:

  • از محدوده محل کار خود فراتر بروید و دوستان، همسایه‌ها، شرکای تجاری و تمام کسانی را که به‌نوعی با آن‌ها در ارتباط هستید در نظر داشته باشید.
  • به یکی از شبکه‌های اجتماعی بروید و به دنبال کسانی بگردید که همکار، همشهری، هم‌دانشگاهی یا هم‌مدرسه‌ای سابق شما بوده‌اند. ما سایت لینکدین را به شما پیشنهاد می‌کنیم.
  • از کارفرمای خود بپرسید که آیا برنامه منتورینگ یا کوچینگ خاصی را به شما پیشنهاد می‌کند یا خیر.
  • تحقیق کنید که آیا در نزدیکی محل کار یا زندگی شما کلاس‌های منتورینگ برگزار می‌شود یا خیر.
  • به گروه‌های تفکر جمعی بپیوندید. در این گروه‌ها که به جلسات منتورینگ فردبه‌فرد (peer to peer) شباهت زیادی دارند، همه اعضا دارای یک هدف مشترک‌اند و با یکدیگر تبادل افکار می‌کنند. در این گروه‌ها، اعضا موظف‌اند نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند و هریک از آن‌ها از همتای خود کمک و مشاوره دریافت می‌کند.
  • برای دریافت راهنمایی، افرادی را انتخاب کنید که در کار خود پیشرفت کرده‌ و از شما باتجربه‌تر هستند.

۲) به دنبال کسی بگردید که آرزو دارید جای او باشید.

منتورها محدود به حوزه کسب‌وکار نیستند. در هر عرصه‌ای از زندگی‌تان که دچار مشکل هستید، می‌توانید از راهنمایی‌های یک منتور بهره‌مند شوید. ممکن است با تقویت مهارت‌های اجتماعی یا توانایی‌های بدنی یا یادگیری مهارت‌هایی مثل آشپزی، خوانندگی یا کاردستی به یک شخصیت تأثیرگذارتر تبدیل شوید. بهترین منتورها کسانی هستند که شما تحسینشان می‌کنید یا از آن‌ها الهام می‌گیرید. آن‌ها بیشترین تأثیر را روی شما خواهند گذاشت، حتی اگر حوزه فعالیتشان ارتباطی به کسب‌وکار شما نداشته باشد؛ اما علایق، اصول و ارزش‌های طرفین باید با یکدیگر متناسب باشد.

3) چگونه منتوری پیدا کنیم که ارزشهایش با ارزشهای ما همسو باشد؟

یافتن منتوری که ارزش‌هایش با قابلیت‌ها و اعتقادات شما همخوانی داشته باشد بسیار مهم است چون اگر ارزش‌هایتان باهم تناسب نداشته باشد، مجبور می‌شوید موضعی اتخاذ کنید که به آن اعتقادی ندارید. بهترین استراتژی برای یافتن یک منتور، جست‌وجوی فردی است که نظام اعتقادی‌اش با شما یکسان باشد. مثلاً اگر شما جزو افرادی هستید که از تعامل رو‌در‌رو با افراد لذت می‌برید، در مشاغلی مثل حسابداری یا فناوری اطلاعات که با مشتریان مستقیماً در تماس نیستند، احساس رضایت نخواهید داشت.

4) از شبکههای اجتماعی برای شناخت افراد استفاده کنید

همیشه می‌توانید از افراد موفق الگوبرداری کنید، اما یک رابطه منتورینگ حقیقی، فراتر از الگوبرداری است. منتورینگ در واقع، یک رابطه دو طرفه و بر پایه «بده بستان» است. به همین علت، پیش از انتخاب منتور باید به یک شناخت کلی از او دست پیدا کنید. می‌توانید از شبکه‌های اجتماعی برای جست‌وجوی کسانی که با شما همفکر هستند، استفاده کنید.

سایت‌هایی وجود دارند که منتورها و شاگردان را گرد هم می‌آورند. شما می‌توانید به‌منظور تحقیق درباره منتورهای احتمالی از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید. به این شبکه‌ها بروید، افراد تأثیرگذار حوزه کاری خود را پیدا کنید،

آن‌ها را فالو کنید و از آن‌ها بخواهید توصیه‌های خود را در اختیار شما بگذارند. از این طریق می‌توانید میزان پذیرش آن‌ها را بسنجید. با آن‌ها چند پیام یا توییت ردوبدل کنید تا رابطه‌ای میان شما شکل بگیرد. هرچه درباره آن‌ها بیشتر بدانید، انتخاب یک منتور مناسب از میان چند گزینه آسان‌تر خواهد بود.

یکی از مؤثرترین روش‌ها استفاده از سایت لینکدین است چون می‌توانید بلافاصله با منتورهای احتمالی خود ارتباط برقرار کنید. اگر گزینه ایده آل خود را پیدا نکردید، می‌توانید از قابلیت ارجاع استفاده کنید و گزینه‌های نامناسب را از فرآیند جست‌وجو حذف کنید. همچنین می‌توانید از نقطه‌های اتصال خود بخواهید شما را به فرد موردنظرتان معرفی کنند. ارجاع و معرفی دو قابلیت مفید لینکدین برای یافتن یک منتور مناسب هستند.

 

5) رویکرد خود را انتخاب کنید

یافتن منتور، پایان ماجرا نیست.  پس از پیدا کردن فرد موردنظر، باید بتوانید با او ارتباط برقرار کرده و این ارتباط را حفظ کنید. این یعنی نباید به‌محض آشنایی از او بخواهید که منتور شما شود. وقتی گزینه احتمالی خود را پیدا کردید، ابتدا درباره‌اش تحقیق کنید، با او رابطه‌ای غیررسمی برقرار کنید و سپس به اصطلاح، مزه دهان او را بچشید و نظر او را درباره منتورینگ کشف کنید. این روش شاید کمی پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما معمولاً وقتی هم‌زمان با تعریف و تمجید از کسی درخواست می‌کنید که منتور شما شود، پاسخ مثبت دریافت می‌کنید. سؤال بپرسید، به توصیه‌هایش دقت کنید و بعضی از آن‌ها را به‌کار بگیرید. سپس برای او توضیح دهید که چگونه توصیه‌هایش برای شما مفید یا مشکل‌آفرین بوده است. استراتژی‌های دیگری که برای یافتن یک منتور توصیه می‌شوند:

  • سعی کنید با او حضوری دیدار کنید، اما اگر ملاقات حضوری ممکن نیست، با او تلفنی تماس بگیرید یا جلسه‌ای را در یکی از شبکه‌های اجتماعی ترتیب دهید.
  • اگر هر یک از روش‌های ذکر شده نتیجه نداد، به او یک ایمیل بفرستید. از او بخواهید در یک جلسه حضوری یا یک کنفرانس ویدئویی شرکت کند.
  • برای او توضیح دهید که دلیل شما برای انتخاب او، دستاوردها، توانمندی‌ها و گرایش‌های او بوده است.
  • او برای برقراری این ارتباط، به انگیزه نیاز دارد. به او بگویید که او نیز از برقراری این رابطه نفع خواهد برد. مثلاً می‌توانید درباره موضوعاتی صحبت کنید که مورد علاقه هر دوی شماست. یا راهی پیدا کنید که شما نیز توصیه‌هایی را در اختیار او بگذارید.
  • برای او توضیح دهید که تنها به دنبال راهنمایی‌های او هستید، نه به دنبال یک معلم خصوصی.
  • اگر او را از طریق سایت‌ها یا برنامه‌های منتورینگ پیداکرده‌اید، باید از سیاست‌ها و راهبردهای برنامه مربوطه پیروی کنید.
  • اجازه دهید که او محدوده‌ها و چارچوب‌های رابطه را تعیین کند.
  • به او بگویید که ترجیح می‌دهید چگونه بازخورد دریافت کنید؛ اما اگر او شما روش دیگری را پیشنهاد کرد، آن را بپذیرید.
  • به او نشان دهید که مشتاقانه منتظر شنیدن و به‌کارگیری توصیه‌های او هستید.
  • هرگز حالت تدافعی به خود نگیرید و بابت راهنمایی‌ها و توصیه‌هایش از او تشکر کنید.

6) زمان منتور ارزشمند است

زمان، منبع ارزشمندی است. منتور شما سخاوتمندانه وقت خود را به شما اختصاص می‌دهد تا به اهداف خود نزدیک شوید. نظرات و صحبت‌های شما باید کوتاه و مختصر باشد. اگر او با شما تماس گرفت یا پیامی فرستاد، بلافاصله پاسخ دهید و اگر قرار ملاقات حضوری (غیرحضوری) گذاشتید، به‌موقع در محل قرار حاضر شوید. اگر توافق کرده‌اید که مدت‌زمان هر جلسه، مثلاً ۱۰ دقیقه باشد، صحبت خود را بیشتر از ۱۰ دقیقه طول ندهید، مگر اینکه او تمایل به ادامه گفت‌وگو داشته باشد. هرگز در مسائل شخصی او دخالت نکنید. فراموش نکنید که او دوست صمیمی شما نیست، مگر اینکه خودش مایل به برقراری چنین رابطه‌ای باشد.

7) در شرایط سخت، میدان را خالی نکنید

هدف اصلی منتورینگ، یافتن راه‌هایی برای مدیریت پروژه‌های سخت و کسب مهارت در دل بحران‌ها است. پس انتظار نداشته باشید که او شرایط را برای شما آسان کند. تنها زمانی می‌توانید مهارت‌های خود را توسعه دهید که خودتان را به چالش بکشید. به همین علت نباید در شرایط سخت میدان را خالی کنید. پروژه‌های سخت را به پایان برسانید. اگر از مشکلات فرار کنید، چیزی یاد نخواهید گرفت.

8) تکالیف خود را انجام دهید

باید تمام وظایفی را که او به شما محول می‌کند تمام و کمال انجام دهید. این تکالیف می‌تواند شامل مطالعات و تحقیقات، دریافت مدارک آموزشی، سخنرانی یا گذراندن دوره‌های آموزشی باشد. حفظ رابطه‌ با منتور حائز اهمیت است. محور این رابطه شما نیستید. انعطاف‌پذیر باشید و زمان خود را با وقت‌های بیکاری او تنظیم کنید. با او بحث نکنید اما اگر نکته‌ای را درک نکردید، سؤال بپرسید. طی جلسات، به گفته‌های او توجه کنید و نسبت به صحبت‌های او اشتیاق نشان دهید. از او بخواهید به شما بازخورد ارائه کند. شنیدن انتقاد، آسان نیست اما برای رشد شما لازم است. از او بخواهید که مکرراً به شما بازخورد دهد و نقاط مثبت و منفی شما را بازگو کند. اگر در محل کارتان جلسه یا سخنرانی مهمی دارید، از او بخواهید در محل کار شما حاضر شود و نحوه عملکردتان را ارزیابی کند. صداقت، شفافیت و احترام، سه عنصر اصلی حفظ ارتباطات هستند. شما در حال ایجاد برقراری یک رابطه بلندمدت هستید پس بد نیست گاهی منتور خود را به ناهار یا قهوه دعوت کنید تا محبت‌های او را جبران کنید. منتورینگ به بخش جدایی‌ناپذیر فرآیند جذب نیرو و استراتژی‌های حفظ کارکنان تبدیل‌شده است. با یافتن یک راهنمای توانمند می‌توانید به زندگی شغلی خود جهت ببخشید و هنگام مواجهه با مشکلات به حضور آن‌ها دلگرم باشید.

 

نویسنده: یاسمن خویی

پژوهشگر حوزه مدیریت

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

پیش از بحران آماده آن باشیم.

 

وقتي در جامعه‌ای، بحراني بروز نموده و رفع می‌شود جمعي از محققان و پژوهشگران نسبت به عملكرد دولت و رفتار مردم از دیدگاه‌های مختلف مشغول به تحقيق می‌شوند كه چرا و چگونه اين بحران بروز نمود، كنترل شد و درنهایت بعد از صرف چه هزینه‌ای به حالت عادي بازگشتيم. حال كه همه‌چیز به روال عادي خود بازگشته است داوری‌ها شروع می‌شود و اما ها و اگر ها يكي پشت ديگري در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف خودنمايي می‌کند. چرا برخي دولت‌ها و ملت‌ها در خصوص برخي بحران‌ها از قبل آماده‌اند. آيا اصلاً می‌شود در مواجه با بحران آماده بود؟ چه بحران‌هایی قابل پیش‌بینی هستند و يا اصلاً بحران قابل پیش‌بینی وجود دارد.

وقتي صحبت از موجودي بنام انسان به ميان می‌آید لازم است به ريشه اين كلمه نیم‌نگاهی داشته باشيم. انسان در فارسی به معنی مفرد یک‌تن از مردمان است که ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه اوستایی انیسان به معنی داستان فراموش‌شده گرفته‌شده است. در عربی برگرفته‌شده از نسیان به معنی کسی که فراموش می‌کند و هم از واژه انس به معنی کسی که انس یافته است، می‌باشد که اصل این واژه در فارسی از زبان اوستایی و در عربی از زبان آشوری می‌باشد.

انسان موجودي است كه فراموش می‌کند. به عبارتی موجوداتي كه در لحظه زندگي می‌کنند و بسيار فراموش‌کارند. ولي چطور می‌شود همين انسان فراموش‌کار در جوامع مختلف در مواجه با بحران‌ها رفتارهای متفاوتي داشته باشد؟ مردم كشوري در زمان بروز زلزله طوري رفتار می‌کنند كه انگار بخشي از زندگي روزه آن‌ها زلزله است.

وقتي رفتار مردم ژاپن را در قبال بروز آنچه ما بحران می‌نامیم مشاهده می‌کنیم شك می‌کنیم كه اگر ما انسان فراموش‌کار هستيم پس آن‌ها كجاي كار قرار دارند؟ اشتباه نكنيد همه انسان‌ها فراموش‌کارند ولي برخي فراموش‌کارترند.

وقتي در كشوری زندگي می‌کنید كه جزیره‌ای است در وسط اقيانوس و هرروز زلزله، سونامي، آتش‌فشان بخشي از عوارض زندگي در چنين مكاني می‌باشد پس حالا كه نمی‌توان تمام رفتارهاي طبيعت را كنترل و پیش‌بینی كرد آيا نمی‌توان در زمان بروز آن رفتار درست را آموزش داد و كنترل كرد؟ نكته در اينجاست كه آن‌ها هم همانند دیگران‌اند با اين تفاوت بزرگ که موقعيت خود را درك کرده‌اند و پذیرفته‌اند كه از اين بحران‌ها ناگزیرند. پس خود و مردم جامعه را در رفتار مناسب با اين بحران‌ها آماده می‌نمایند. درست است كه انسان را توان مقابله به طبيعت نيست ولي آيا انسان توانايي پیش‌بینی و آمادگي محدود را نيز ندارد و يا در زمان بروز، امكان كنترل و بازگشت سريع به حالت عادي را می‌توان تمرين كرد. مردم جامعه نيز با اين سياست هم‌راستا می‌شوند و نتيجه مثبت آن را می‌بینند.

لذا است كه وقتي حادثه تروريستي پخش گاز سارين در مترو توكيو بروز می‌نماید همين كشور پيشرفته و آماده مقابله بحران نيز دچار سردرگمي می‌شود چون آمادگي خود را در برابر چنين حملاتي پیش‌بینی ننموده است و لازم است در روش‌های خود بازنگري و بروز رساني لازم را انجام دهد.

نظریه‌های سنتی مديريت نوآوري و تغيير نشان می‌دهد که مدیریت نظام‌مند، فعالیت ذهنی خطی با ساختار محکم است. مدیران احتمالاً تدوین و فرموله كردن اهداف را با دقت و وسواس فراواني انجام می‌دهند و با دقت تحت كنترل دارند.

اما بااین‌حال در دنیای واقعی، ممكن است مدیران هرگز اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری مناسب در لحظه را با توجه به شرايط پیش‌بینی‌نشده را نداشته باشند و همين مسئله آن‌ها را از اهداف از پيش طراحی‌شده خودشان دور نمايد. متغیرهای درگیر با برنامه‌های بلندمدت در این جهان همراه با تغییرات پر هرج‌ومرج، سردرگمی فراواني را براي تصميم گيران ايجاد می‌نماید.

  • کلید پیروزی مدیران و تصمیم گیران

ازاین‌رو لازم است مدیران ترکیبی از برنامه‌ریزی و بداهه را در تصمیم‌گیری‌هایشان داشته باشند. يعني با استفاده از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها در حين اجراي تصمیم‌گیری‌های در راستاي مديريت عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیر گام بردارند. هرچند اين رویکرد به مدیریت ممکن است با عنوان‌های خودسرانه و هوس‌باز به نظر آيد. ليكن درواقع، یک استراتژی بداهه نیاز به یک‌پایه محکم از رشته‌های عمومی از برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت نوآوري موفق را دارد و سازمان بداهه‌نواز نوعي مديريت در تنش سالم بین نظم و انضباط و هنر را حفظ مي‌کند. به‌این‌ترتیب این سازمان می‌تواند با تمرکز بر اهداف بلندمدت با انعطاف‌پذیری كامل برای حل مشکلات خويش، خلاقانه به بهره‌برداری از فرصت‌ها و تبديل تهديدها به نعمت‌های غیرمترقبه اقدام ورزد.

 

مهندس حسين امیر احمدی

مدیر ایمنی و مهندسی عملیات مترو تهران

کارآفرین عرصه دوبله ایران درگذشت

کارآفرین عرصه دوبله ایران درگذشت

چنگیز جلیلوند ـ صدای ماندگار دوبله ـ به دلیل ابتلا به ویروس کرونا درگذشت

چنگیز جلیلوند که در میان دوبلورها به مرد حنجره طلایی معروف بود، امروز ـ یکشنبه ـ دوم آذر ماه ـ در سن هشتاد سالگی درگذشت.

خبر درگذشت این دوبلور باسابقه توسط ناصر ممدوح ـ دوبلور و مدیر دوبلاژ ـ تایید شده است.

ممدوح در گفت وگو با ایسنا اعلام کرد، متاسفانه خبر درگذشت آقای چنگیز جلیلوند صحت دارد. مرگ ایشان برای ما ضایعه بزرگی است.

او که از شنیدن این خبر به شدت متاثر بود جمله ای کوتاه را به حرفهایش اضافه کرد: زندگی تا بوده همین بوده است ولی این افرادی که از دست می دهیم واقعا ستاره های دوبله ایران هستند؛ خدا رحمتشان کند.

چنگیز جلیلوند ششم آبان ماه سال ۱۳۱۹ در شیراز متولد شد.

این دوبلور، مدیر دوبلاژ و هنرپیشهٔ ایرانی، مدتی بود که به دلیل ابتلا به بیماری کووید ـ ۱۹ در بیمارستان بستری بود و آخرین خبرها از درگیری ۸۰ درصدی ریه اش به ویروس کرونا حکایت داشت.

جلیلوند فعالیت هنری‌اش را در سال ۱۳۳۶ و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد. او مدت ۲۰ سال را در آمریکا به سر برد اما سرانجام به کشور بازگشت و کار دوبله را از سال ۱۳۷۷ سر گرفت. وی در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی نیز بازی کرده‌ است.

جلیلوند در گویندگی‌هایش قابلیت تیپ سازی را داشت و می‌توانست صداهای مختلفی را به وجود آورد. او به جای بازیگران مشهور خارجی و داخلی بسیاری گویندگی کرده‌است. وی با تیپ سازی خلاقانهٔ خود گویندهٔ اصلی نقش‌های مارلون براندو بود.

هوشمندسازي کسب‌وکار

هوشمندسازي کسب‌وکار

 

امروزه سازمان‌ها و کسب‌وکارهای مختلف با تغييراتي اساسي روبه‌رو هستند. رشد جهانی‌شدن، توسعه و پيشرفت فناوري، نفوذ رو به رشد فناوري در بخش‌های مختلف توليد و خدمات و نيز توليد حجم انبوه داده‌ها در فضاي کسب‌وکار و انقلاب دانشي را می‌توان ازجمله مهم‌ترین تحولات در فضاي کسب‌وکار، علم و فناوري برشمرد.

با همه اين مسائل و چالش‌ها و تحولات علمي و فناورانه، تصمیم‌گیری‌های به‌جا، به‌موقع و صحيح (بهنگام) نيازمند اطلاعات دقيق و بهنگام می‌باشد كه با حجم انبوه داده‌های توليدي در صنعت و فضاي کسب‌وکار اين مورد عملاً به‌صورت دستي و با روش‌های سنتي قابل‌اجرا نخواهد بود. بنابراين نياز است فعاليتي نظام‌مند و يكپارچه در جهت جمع‌آوری، تحليل، ارزيابي و تبادل اين اطلاعات صورت گيرد. مجموعه اين اقدامات در ادبيات مديريت کسب‌وکار، هوشمندي کسب‌وکار ناميده می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار يک چارچوب کاري شامل فرايندها، ابزار و فناوری‌های مختلف است که براي حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی‌شده و موجب ايجاد ارزش‌افزوده براي سازمان می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار عبارت است از فعالیت‌های جمع‌آوری، تجزیه‌وتحلیل و به‌کارگیری اطلاعات مرتبط با کسب‌وکار سازمان به‌منظور پشتیبانی از فرایندهای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی سازمانی كه منجر به ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان شده و در عصر حاضر، بقاي سازمان‌ها درگرو اين مهم خواهد بود. چراکه شناسايي و تحليل فرصت‌ها و تهديدهاي کسب‌وکار و توجه به مسائل درون سازمان در فرايند تصمیم‌گیری به‌عنوان عاملي در جهت پشتيباني از تصميمات کسب‌وکار حائز اهميت می‌باشد. توجه به اين نكته كه هوشمندي فرايندي است مستمر و دائمي كه بايستي در جهت بهبود مستمر فعالیت‌های سازمان و دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان، ايفاي نقش نمايد، مقوله‌ای است اساسي و كليدي كه بايد در شریان‌های اصلي يك کسب‌وکار و سازمان به‌عنوان تفكر غالب جريان داشته و تبديل به رويكرد و نگرش اجزاي سازمان شود تا منجر به ايجاد ارزش‌افزوده در فرايندهاي اصلي کسب‌وکار گردد. درواقع اين امر بايستي به‌عنوان هدف اصلي فرايند هوشمند سازي کسب‌وکار موردتوجه قرار گيرد.

اهميت هوشمند سازي کسب‌وکار در بهبود فرايندهاي تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی راهبردي در کسب‌وکار به شكلي است كه شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ كه با حجم انبوهی از داده‌ها سروکار دارند در پایگاه‌های داده، سیستم‌های توزیع‌شده و مکانه‌ای دیگر داده‌های خود را انبار می‌نمایند و این پایگاه‌های داده معمولاً با تراکنش‌های مختلفی درهم‌تنیده هستند، پایگاه‌های داده هراندازه هم که مفید و ضروری باشند، قادر به برقراري ارتباط و تحليل داده‌ها نيستند.

به‌وسیله هوشمندي کسب‌وکار، بخش عمده‌اي از اطلاعات مستقيماً و بدون دخالت انسان از سيستم‌هاي اطلاعاتي موجود دريافت خواهد شد و لذا دقت اطلاعات ارائه‌شده بسيار بالاتر از قبل خواهد بود (حذف عامل انساني). همچنين در مورد اطلاعات چند منبعي (اطلاعاتي كه داراي بيش از یک منبع است) مي‌توان مكانيزم‌هاي كشف مغايرت در سيستم، طراحي كرد تا با كشف علل مغايرت‌، صحت اطلاعات دريافتي بالاتر رود.

همچنين با پیاده‌سازی سیستم‌های نرم‌افزاری و فرايندها و ساختارهاي هوشمند سازي کسب‌وکار در سازمان‌ها انتقال، دريافت و سرعت دريافت گزارش‌ها و اطلاعات بسيار بالاتر خواهد رفت. اطلاعات مختلف با ابعاد مختلف از تمام بخش‌های مختلف سازمان به‌صورت جامع و يكپارچه در كنار هم قابل ضمن ارتقاي امنيت داده‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت.

سازمان‌ها بايد بپذيرند كه داشتن اطلاعات بسیار زیاد معادل نداشتن اطلاعات است، زيرا افراد و سازمان‌ها را در انبوهي از اطلاعات غرق مي‌نمايد. هوشمندي در مديريت و كنترل داده‌ها يعني اينكه سیستم‌های اطلاعاتي سازمان به بررسي اطلاعات موجود و اطلاعات موردنیاز پرداخته و متناسب با شاخص‌هاي كليدي عملكرد سازمان از بين انبوه اطلاعات‌، مفيدترين اطلاعات براي تصميم‌گيري را در اختيار مديران سازمان قرار دهد.

هوشمند سازي کسب‌وکار امروزه می‌تواند از طريق حذف عوامل انساني در توليد اطلاعات در سازمان، هزينه‌هاي بسياري را صرفه‌جويي نمود و با به دست آوردن اطلاعات به‌موقع و مناسب، دقت و صحت تصميم‌گيري‌ها را افزايش داده و در سازمان ايجاد ارزش نمود.

سازمان‌های ايراني در شرايط كنوني با توجه به اختلاف هزینه‌ها و درآمدها بایستی به‌منظور کسب موفقيت در اجرای پروژه‌های هوشمندسازي کسب‌وکار خود ابتدا چالش‌هاي پيش‌رو جهت يکپارچه‌سازي اطلاعات را تقسیم‌بندی نموده و سپس معماري سازماني خود را به‌گونه‌ای طراحي نمايند تا با استفاده از دانش به‌دست‌آمده، مديران سازمان بتوانند تصميمات بهتری اتخاذ نمایند و با طرح برنامه‌های عملي براي سازمان، فعالیت‌های تجاري را به‌صورت مؤثرتري انجام دهند. چراکه هوشمندی کسب‌وکار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است در راستاي شناسايي، جمع‌آوری، پردازش و نتیجه‌گیری از داده‌ها به‌منظور كسب ارزش‌افزوده.

امروزه به‌کارگیری مفاهیمی چون هوشمندی کسب‌وکار به دلیل ایفای نقش در تصمیم‌گیری سازمانی و ارتقای بهره‌وری در صنایع مختلف بسیار موردتوجه است. سیستم هوشمندی کسب‌وکار موجب ارتقاء ارزشی اطلاعات در آغاز یک زنجیره اطلاعاتی می‌شود و با استفاده از فناوری‌های مختلف موجب جمع‌آوری و ساختارمند کردن داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات می‌شود.

بنگاه‌ها و کسب‌وکارهای ايراني با توجه به شرايط فعلي اقتصاد و کسب‌وکار و الزام در چابكي ارائه خدمات و همچنين محيط به‌شدت رقابتي براي بقا، چاره‌ای جز استفاده از داده‌ها و تبديل آن‌ها به خرد و دانش در هرم مديريت دانش ندارند.

نویسنده: سعید حاجی زاده / پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

از طوفان‌ها و سیل‌ها تا زلزله و سونامی، جهان در حال افزایش شمار فزاینده‌ای از وقایع ناگوار آب و هوایی است. زلزله توحاکی، سونامی و سیل تایلند در سال 2011، نمونه‌ای از این است که یک رویداد ظاهراً محلی می‌تواند زنجیره‌های تأمین جهانی و درنهایت کل سازمان را به‌زانو درآورد.

اما فقط بلایای طبیعی نیست که زنجیره‌های تأمین باید با آن مبارزه کنند – کسب‌وکار نیز با تعداد زیادی از نیروهای متضاد غیرطبیعی، از عدم اطمینان سیاسی و مقررات جدید تا فن‌آوری‌های در حال رشد و چشم‌انداز فزاینده تهدیدهای سایبری روبرو است.

برنامه‌ریزی می‌تواند یک گلوله نقره‌ای در پاسخ به تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی باشد. به نظر ساده می‌آید، همه ما آن را انجام می‌دهیم، گاهی حتی بدون فکر کردن در مورد آن؛ اما بخش‌هایی وجود دارد که بسیاری از شرکت‌ها اغلب آن را فراموش می‌کنند: تکنولوژی یکپارچه، داده‌های رایج، پروسه‌های مشترک و همکاری متقابل. این‌ها از پایه‌های یک استراتژی برنامه‌ریزی موفق می‌باشد.

هنگامی‌که سازمان‌ها این واقعیت را درمیابند و ارتباطات واقعی را در سراسر کسب‌وکار به دست می‌آورند، مزایای بالقوه آن بی‌پایان است؛ اما ما باید از رویکردهای سنتی فراتر برویم تا بتوانیم به‌طور مؤثر برای چالش‌های امروز برنامه‌ریزی کنیم.

 

کار براساس توافقات و اجماع نظر

شایع‌ترین فرایند برنامه‌ریزی در صنعت امروز و یکی از توصیه‌های بسیاری از متخصصان برجسته، فرایند اجماع است. گروه‌هایی مانند برنامه‌ریزی تقاضا، تیم‌های بازاریابی و فروش به‌صورت جزیره‌ای باقی می‌مانند و برنامه‌های خود را پیش از ایجاد یکپارچگی برای ایجاد یک طرح نهایی یا اجماع، ایجاد می‌کنند.

مشکل این رویکرد این است که اغلب منجر به پاسخگویی بی‌پشتوانه و بی‌منطق به نتایج نهایی می‌شود، زیرا بر اساس تعریف، هیچ نقش، دپارتمان یا واحد تجاری نمی‌تواند برای طرح نهایی 100٪ پاسخگو باشد. این فرآیند نیز ناکارآمد است: با ایجاد سه طرح که درنهایت تنها یک مورد به‌عنوان ورودی انتخاب می‌گردد، کسب‌وکار 75 درصد از نتیجه خروجی پیشنهادهای اولی واحدهای کسب‌وکار را نادیده می‌گیرد. علاوه بر این، پاسخگویی پروسه نیز آهسته صورت می‌گیرد، زیرا به‌منظور مدل‌سازی دقیق تأثیر رویدادهای غیرمنتظره، شما باید آن را از ابتدا تا انتها بازبینی کنید.

 

 

همکاری در برنامه‌ریزی

کسب‌وکارها شروع به درک این موضوع کرده‌اند که حفظ سازمان و زنجیره تأمین کار آسانی نیست. شرکت‌ها نیاز به همکاری در تیم‌ها و ارتباط تمامی قسمت‌های کسب‌وکار، از مالی و فروش تا بازاریابی و زنجیره تأمین را باهم دارند؛ زیرا زمانی که چیزی در یک قسمت تغییر می‌کند، در سراسر کسب‌وکار نوسان ایجاد می‌کند و شما باید بتوانید سریعاً به این تغییر پاسخ دهید.

برنامه‌ریزی مشترک به حل مشکلات به وجود آمده در یک استراتژی جامع از طریق ورودی‌های مختلف هر واحد برای داشتن یک برنامه واحد کمک می‌کند؛ یک رویکرد واقعاً پیوسته.

به‌عنوان‌مثال، با یک استراتژی مشترک، یک تیم ممکن است پیش‌بینی‌های اولیه را وارد کند، به دنبال آن یک تیم به افزایش رشد سازمانی کمک می‌کند و درنهایت یک تیم دیگر که برای ارتقاء ورودی ایجاد می‌کنند. این بدان معنی است که تنها یک طرح وجود دارد، اما سه تیم برای دستیابی به آن همکاری کرده‌اند. درنتیجه، تمام سه تیم می‌توانند به‌طور کامل برای صحت ورودی‌ها و مفروضات خود پاسخگو باشند، زیرا می‌توانیم سهم هر تیم در طرح را به‌طور جداگانه اندازه‌گیری کنیم.

علاوه بر کاهش 75 درصدی حجم کاری و افزایش زمان پاسخگویی، یک مزیت پنهان از برنامه‌ریزی مشارکتی این است که این فرآیند به‌ویژه برای ورودی‌های مبتنی بر رویداد که واقعاً اکسیر برنامه‌ریزی است، بسیار مناسب است.

 

حرکت فراتر از بودجه‌های سنتی: اجازه دادن به حوادث در پیشبرد پروسه

به‌طور سنتی، زمانی که سازمان‌ها برنامه‌های چندگانه را به‌عنوان بخشی از پروسه جامع ایجاد می‌کنند، این کار را در فرمت بودجه نیز انجام می‌دهند – چیزی شبیه به بودجه خانوار؛ اما با ورود پیش‌بینی‌ها (و بودجه‌ها) در این فرمت، شکایات مشترک زیادی وجود دارد. برای مثال: سلول‌های ورودی زیادی برای بررسی وجود دارد، در برنامه ریزش وجود دارد، جزئیات نادیده گرفته می‌شود، ایجاد تغییرات یا حرکت رویدادها آسان نیست و بسیاری از زمینه ها وجود ندارد.

اما اگر ما برنامه را به اجزا و رویدادهایی که برنامه براساس آن‌ها ساخته شده است بشکنیم، به‌جای وارد شدن و تجزیه‌وتحلیل صدها و هزاران  اطلاعات، سازمان‌ها می‌توانند رویدادهای کلیدی را که خروجی تولید می‌کنند ضبط کنند.

علاوه بر ایجاد یک پیشینه از سرفصل‌های برنامه کلی، برنامه‌ریزی رویدادها دارای مزایای دیگر ازجمله کاهش حجم کار، سرعت در اجرای مجدد برنامه با تغییر هریک از مفروضات، افزایش پاسخگویی و توانایی برای ارزیابی سناریوها و گزینه‌های مختلف در زمان واقعی می‌باشد. به‌این‌ترتیب، می‌توانید یک طرح زنده و پویا ایجاد کنید.

 

درنهایت، سازمان‌ها و زنجیره‌های تأمین که رویکرد مشارکتی و برنامه‌ریزی مبتنی بر رویداد را اتخاذ کرده‌اند نه‌تنها می‌توانند حجم کار تیم خود را کاهش دهند، بلکه تأثیر کار انجام‌شده و کارایی که می‌تواند انجام شود را افزایش دهد؛ و این نوع برنامه‌ریزی هیچ‌گاه به این اندازه برای توسعه کسب‌وکار حیاتی نبوده است چراکه اتفاقات طبیعی و غیرطبیعی غیرمنتظره ازهرجهت برای شرکت‌ها رخ می‌دهد. برنامه‌ریزی برای سخت کردن امور نیست بلکه در مورد کار کردن با یکدیگر و تسهیل کردن کارهاست. خواه شرکت‌ها تصمیم به استفاده از تغییر بگیرند و خواه از آن اجتناب کنند، مسئله اصلی این است که خودشان را برای هر چیزی که بر سر راهشان اتفاق میفتد، آماده کنند.

نویسنده: بهادر پارسیا / پژوهشگر حوزه مدیریت بازرگانی

نفوذ بلاک‌چین تا صنعت بازی‌های رایانه‌ای

نفوذ بلاک‌چین تا صنعت بازی‌های رایانه‌ای

اقتصاد دیجیتال در سال‌های اخیر و با تکیه بر راهکارهای فناوری نوین رو به توسعه است. در این میان بلاک‌چین‌ها محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند و به همین دلیل در بخش‌های مختلفی به‌کار گرفته می‌شوند. توسعه و طراحی بازی‌های ویدئویی حالا عرصه جدیدی است که قرار است بلاک‌چین‌ها آن را فتح کنند.
درحالی‌که رمزارزها یا ارزهای رمزنگاری‌شده همچنان درحال رقابت برای باز کردن جایی در دنیای ارزهای واقعی هستند، فناوری پشتیبان آن یعنی بلاک‌چین گام‌های گسترده‌ای در مسیر پذیرش جهانی برداشته است. این فناوری می‌تواند امکان انتقال مطمئن و معتبر داده‌ها و همچنین یک شبکه قابل ردیابی ناگسستنی را فراهم کند که این ویژگی‌ها تنها برای امور بانکی نیست. شرکت «KPMG»، غول خدمات مدیریتی، اعلام کرد که محبوبیت بلاک‌چین در طول سال گذشته، فراتر حد انتظار بوده و همین امر، فناوری یاد شده را به ابزاری واقعی و کارآمد در دنیای تجارت تبدیل کرده است. پژوهشگاه فضای مجازی اعلام کرد که هوآوی طی تحقیقی با همکاری پژوهشگاه اقتصادی آکسفورد، پیش‌بینی کرده است که اقتصاد دیجیتال، تا سال ۲۰۲۵، حدود ۳/ ۲۴ درصد از تولید ناخالص جهانی را تشکیل خواهد داد که در مجموع رقمی حدود ۲۳ تریلیون دلار محسوب می‌شود. بلاک‌چین در میان فناوری‌های نوظهور که منجر به این رشد می‌شوند، مهم‌ترین تاثیر را خواهد داشت.
درحالی‌که کاربرد برخی برنامه‌های بلاک‌چین، مانند اتصال اخیر شرکت‌های آی‌بی‌ام و ای‌تی‌آی‌ای در نروژ به این فناوری در راستای اطمینان از کیفیت غذاهای دریایی بهتر و ایمن‌تر و موفقیت پلت‌فرم حمل‌ونقل تریدلنسدر بندر اسپانیا که از این فناوری برای تسهیل عملیات حمل‌ونقل استفاده می‌کند، استفاده از آن در امور مالی، ردیابی و کنترل زنجیره تامین را شامل می‌شود، برنامه‌های دیگری نیز وجود دارند که با وجود اجرایی شدن از سوی بلاک‌چین کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

بلاک‌چین در صنعت بازی‌سازی

نفوذ بلاک‌چین، همزمان با آغاز روند توسعه اقتصاد دیجیتال، در حوزه صنعت بازی‌سازی رشد فزاینده‎ای یافته است. محبوبیت بازی‌های آنلاین چند نفره در ماه‌های اخیر به شدت افزایش یافته است، از سوی دیگر شیوع کرونا و تشدید محدودیت‌های رفت‌‌وآمد و در نتیجه، قرنطینه خانگی میلیون‌ها نفر نیز، بر سرعت رشد این نوع جدید از سرگرمی افزوده است. بازی‌های آنلاین مشهوری چون ورلد آف وارکرفت، فاینال فنتسی و الدر اسکرول آنلاین، زمینه به هم پیوستن جوامع گوناگون، ایجاد تیم‌ و کسب درآمدهای ارزی را برای بازیکنان در یک اکوسیستم مشترک فراهم می‌آورند. فناوری بلاک‌چین می‌تواند با هدف شبیه‌سازی خدمات مالی دنیای واقعی، در توسعه این سیستم‌های توکن‌محور نقش موثری داشته باشد.
شرکت بازی‌های ویدئویی بلاک‌چین هورایزن طی پروژه‌ای جدید به بازتعریف ایده مالکیت در دنیای نوظهور دفتر کل توزیع‌شده پرداخته است. شرکت یادشده در حال برنامه‌ریزی برای ایجاد تغییرات اساسی در بخش اقلام قابل معامله در بازی با استفاده از یک سیستم عامل اتریوم به نام آرکادیوم است. این پلت‌فرم بلاک‌چین‌محور، امکان مالکیت یک آیتم خاص را برای بازیکن تامین می‌کند و هنگام انجام معاملات بین بازیکنان، خرید و فروش اجناس را تسهیل می‌بخشد. این شرکت قصد دارد با ثبت نام بازیکنان در دفتر کل توزیع شده مرتبط با رمزارزها، ویژگی‌های ابتکاری و به دنبال آن تجربی بازی را ارتقا دهد.

بلاک‌چین در املاک و مستغلات

در سال ۱۸۶۲ دولت انگلستان برای پشتیبانی و محافظت از حقوق مالکیت، در سراسر انگلیس و ولز، اداره ثبت اچ‌ام‌لند را تاسیس کرد. این اداره تا امروز حدود ۲۵ میلیون پلاک ملکی را به ثبت رسانده است. اما درحال‌حاضر با روی کار آمدن و امکان بهره‌گیری از فناوری بلاک‌چین رویای فرآیندهای بدون کاغذبازی محقق شده است. به عقیده بسیاری از کارشناسان، ماموریت این اداره ثبت به پایان رسیده است. رقابت برای تبدیل شدن به سرآمدترین پلت‌فرم ثبت جهانی زمین بر اساس معیارهای سرعت، سادگی و رویکرد باز نسبت به داده‌ها، رسما آغاز شده است. امروزه دولت‌های بیشتری در حال اقدام برای استفاده از فناوری بلاک‌چین برای امور مربوط به ثبت و تامین سوابق هستند. اوکراین، گرجستان و سوئد از جمله کشورهایی هستند که همگی معاملات مستغلات، ثبت زمین و املاک را با استفاده از بلاک‌چین انجام می‌دهند. نشانه‌گذاری املاک و مستغلات تجاری موضوعی است که در زمان حاضر بسیار جدی‌تر از گذشته مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این میان، معاملات مبتنی بر بلاک‌چین نیاز به‌واسطه‌ها را کاملا برطرف می‌کند. این ویژگی نشان می‌دهد که فناوری بلاک‌چین مناسب استفاده در بازارهای خصوصی مانند املاک و مستغلات است. زمین و ملک یکی از قدیمی‌ترین انواع سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود، اما هزینه بالای ثبت و مشکلات مربوط به نقدینگی از بزرگ‌ترین موانع پیش روی سرمایه‌گذاران این حوزه محسوب می‌شود. بنابراین روش‌های نوین تایید و پرداخت از طریق ارائه مدل‌های جدید، کمک شایان توجهی به خریداران است.
از سوی دیگر، مقرون به صرفه نبودن خرید کل یک ملک نباید مانع ورود افراد به بازار املاک و مستغلات شود. مالکیت گسترده و فروش کسری املاک نیز بازار جهانی جدیدی را به وجود می‌آورد. همین امر، سبب شکل‌گیری موج راه‌اندازی شرکت‌های املاک و مستغلات مبتنی بر بلاک‌چین شده است که تمامی مسائل و چالش‌های پیش‌رو را با راه‌حل‌های نوآورانه حل می‌کنند.

بیت کوین و بلاک چین عواملی تأثیرگذار در مسیر آتی کارآفرینی
بلاک‌چین در صنعت خودرو

صنعت خودرو نیز می‌تواند از طریق این دفاتر دیجیتالی و فناوری مبتنی بر بلاک‌چین، سود و ارزش زیادی ایجاد کند. بر اساس گزارش آی‌بی‌ام، ۶۲ درصد از مدیران شرکت‌های بزرگ خودروسازی معتقدند که بلاک‌چین تا سال ۲۰۲۱ به نیرویی تاثیرگذار در بخش خودرو بدل خواهد شد. از سوی دیگر خودروسازان پیشرو درحال برنامه‌ریزی برای اجرای پروژه‌های مبتنی بر بلاک‌چین هستند. شرکت بی‌ام‌دبلیو قصد دارد از دفاتر کل توزیع شده، برای کمک به ردیابی مسیر تولید مواد اولیه و قطعات یدکی در سطح جهانی استفاده کند. این فناوری در حال ظهور، افق وسیع‌تری را در زنجیره‌های تامین بین‌المللی ایجاد و ردیابی و نظارت را به شکل محسوسی تسهیل می‌کند.
پیش از این عنوان شده بود که بلاک‌چین نقش بسیار مهمی را در آینده زنجیره تامین مواد غذایی ایفا خواهد کرد. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این فناوری تا سال ۲۰۲۳، قابلیت ردیابی حداقل ۱۰ درصد از محصولات تولیدی صنایع غذایی جهان را خواهد یافت.

هوشمندسازي کسب‌وکار

هوشمندسازي کسب‌وکار

امروزه سازمان‌ها و کسب‌وکارهای مختلف با تغييراتي اساسي روبه‌رو هستند. رشد جهانی‌شدن، توسعه و پيشرفت فناوري، نفوذ رو به رشد فناوري در بخش‌های مختلف توليد و خدمات و نيز توليد حجم انبوه داده‌ها در فضاي کسب‌وکار و انقلاب دانشي را می‌توان ازجمله مهم‌ترین تحولات در فضاي کسب‌وکار، علم و فناوري برشمرد.

با همه اين مسائل و چالش‌ها و تحولات علمي و فناورانه، تصمیم‌گیری‌های به‌جا، به‌موقع و صحيح (بهنگام) نيازمند اطلاعات دقيق و بهنگام می‌باشد كه با حجم انبوه داده‌های توليدي در صنعت و فضاي کسب‌وکار اين مورد عملاً به‌صورت دستي و با روش‌های سنتي قابل‌اجرا نخواهد بود. بنابراين نياز است فعاليتي نظام‌مند و يكپارچه در جهت جمع‌آوری، تحليل، ارزيابي و تبادل اين اطلاعات صورت گيرد. مجموعه اين اقدامات در ادبيات مديريت کسب‌وکار، هوشمندي کسب‌وکار ناميده می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار يک چارچوب کاري شامل فرايندها، ابزار و فناوری‌های مختلف است که براي حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی‌شده و موجب ايجاد ارزش‌افزوده براي سازمان می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار عبارت است از فعالیت‌های جمع‌آوری، تجزیه‌وتحلیل و به‌کارگیری اطلاعات مرتبط با کسب‌وکار سازمان به‌منظور پشتیبانی از فرایندهای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی سازمانی كه منجر به ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان شده و در عصر حاضر، بقاي سازمان‌ها درگرو اين مهم خواهد بود. چراکه شناسايي و تحليل فرصت‌ها و تهديدهاي کسب‌وکار و توجه به مسائل درون سازمان در فرايند تصمیم‌گیری به‌عنوان عاملي در جهت پشتيباني از تصميمات کسب‌وکار حائز اهميت می‌باشد. توجه به اين نكته كه هوشمندي فرايندي است مستمر و دائمي كه بايستي در جهت بهبود مستمر فعالیت‌های سازمان و دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان، ايفاي نقش نمايد، مقوله‌ای است اساسي و كليدي كه بايد در شریان‌های اصلي يك کسب‌وکار و سازمان به‌عنوان تفكر غالب جريان داشته و تبديل به رويكرد و نگرش اجزاي سازمان شود تا منجر به ايجاد ارزش‌افزوده در فرايندهاي اصلي کسب‌وکار گردد. درواقع اين امر بايستي به‌عنوان هدف اصلي فرايند هوشمند سازي کسب‌وکار موردتوجه قرار گيرد.

اهميت هوشمند سازي کسب‌وکار در بهبود فرايندهاي تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی راهبردي در کسب‌وکار به شكلي است كه شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ كه با حجم انبوهی از داده‌ها سروکار دارند در پایگاه‌های داده، سیستم‌های توزیع‌شده و مکانه‌ای دیگر داده‌های خود را انبار می‌نمایند و این پایگاه‌های داده معمولاً با تراکنش‌های مختلفی درهم‌تنیده هستند، پایگاه‌های داده هراندازه هم که مفید و ضروری باشند، قادر به برقراري ارتباط و تحليل داده‌ها نيستند.

به‌وسیله هوشمندي کسب‌وکار، بخش عمده‌اي از اطلاعات مستقيماً و بدون دخالت انسان از سيستم‌هاي اطلاعاتي موجود دريافت خواهد شد و لذا دقت اطلاعات ارائه‌شده بسيار بالاتر از قبل خواهد بود (حذف عامل انساني). همچنين در مورد اطلاعات چند منبعي (اطلاعاتي كه داراي بيش از یک منبع است) مي‌توان مكانيزم‌هاي كشف مغايرت در سيستم، طراحي كرد تا با كشف علل مغايرت‌، صحت اطلاعات دريافتي بالاتر رود.

همچنين با پیاده‌سازی سیستم‌های نرم‌افزاری و فرايندها و ساختارهاي هوشمند سازي کسب‌وکار در سازمان‌ها انتقال، دريافت و سرعت دريافت گزارش‌ها و اطلاعات بسيار بالاتر خواهد رفت. اطلاعات مختلف با ابعاد مختلف از تمام بخش‌های مختلف سازمان به‌صورت جامع و يكپارچه در كنار هم قابل ضمن ارتقاي امنيت داده‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت.

سازمان‌ها بايد بپذيرند كه داشتن اطلاعات بسیار زیاد معادل نداشتن اطلاعات است، زيرا افراد و سازمان‌ها را در انبوهي از اطلاعات غرق مي‌نمايد. هوشمندي در مديريت و كنترل داده‌ها يعني اينكه سیستم‌های اطلاعاتي سازمان به بررسي اطلاعات موجود و اطلاعات موردنیاز پرداخته و متناسب با شاخص‌هاي كليدي عملكرد سازمان از بين انبوه اطلاعات‌، مفيدترين اطلاعات براي تصميم‌گيري را در اختيار مديران سازمان قرار دهد.

هوشمند سازي کسب‌وکار امروزه می‌تواند از طريق حذف عوامل انساني در توليد اطلاعات در سازمان، هزينه‌هاي بسياري را صرفه‌جويي نمود و با به دست آوردن اطلاعات به‌موقع و مناسب، دقت و صحت تصميم‌گيري‌ها را افزايش داده و در سازمان ايجاد ارزش نمود.

سازمان‌های ايراني در شرايط كنوني با توجه به اختلاف هزینه‌ها و درآمدها بایستی به‌منظور کسب موفقيت در اجرای پروژه‌های هوشمندسازي کسب‌وکار خود ابتدا چالش‌هاي پيش‌رو جهت يکپارچه‌سازي اطلاعات را تقسیم‌بندی نموده و سپس معماري سازماني خود را به‌گونه‌ای طراحي نمايند تا با استفاده از دانش به‌دست‌آمده، مديران سازمان بتوانند تصميمات بهتری اتخاذ نمایند و با طرح برنامه‌های عملي براي سازمان، فعالیت‌های تجاري را به‌صورت مؤثرتري انجام دهند. چراکه هوشمندی کسب‌وکار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است در راستاي شناسايي، جمع‌آوری، پردازش و نتیجه‌گیری از داده‌ها به‌منظور كسب ارزش‌افزوده.

امروزه به‌کارگیری مفاهیمی چون هوشمندی کسب‌وکار به دلیل ایفای نقش در تصمیم‌گیری سازمانی و ارتقای بهره‌وری در صنایع مختلف بسیار موردتوجه است. سیستم هوشمندی کسب‌وکار موجب ارتقاء ارزشی اطلاعات در آغاز یک زنجیره اطلاعاتی می‌شود و با استفاده از فناوری‌های مختلف موجب جمع‌آوری و ساختارمند کردن داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات می‌شود.

بنگاه‌ها و کسب‌وکارهای ايراني با توجه به شرايط فعلي اقتصاد و کسب‌وکار و الزام در چابكي ارائه خدمات و همچنين محيط به‌شدت رقابتي براي بقا، چاره‌ای جز استفاده از داده‌ها و تبديل آن‌ها به خرد و دانش در هرم مديريت دانش ندارند.

نویسنده: دکتر سعید حاجی زاده / پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

عوامل طبیعی یا غیر طبیعی: علم برنامه ریزی برای هر اختلال

از طوفان‌ها و سیل‌ها تا زلزله و سونامی، جهان در حال افزایش شمار فزاینده‌ای از وقایع ناگوار آب و هوایی است. زلزله توحاکی، سونامی و سیل تایلند در سال 2011، نمونه‌ای از این است که یک رویداد ظاهراً محلی می‌تواند زنجیره‌های تأمین جهانی و درنهایت کل سازمان را به‌زانو درآورد.

اما فقط بلایای طبیعی نیست که زنجیره‌های تأمین باید با آن مبارزه کنند – کسب‌وکار نیز با تعداد زیادی از نیروهای متضاد غیرطبیعی، از عدم اطمینان سیاسی و مقررات جدید تا فن‌آوری‌های در حال رشد و چشم‌انداز فزاینده تهدیدهای سایبری روبرو است.

برنامه‌ریزی می‌تواند یک گلوله نقره‌ای در پاسخ به تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی باشد. به نظر ساده می‌آید، همه ما آن را انجام می‌دهیم، گاهی حتی بدون فکر کردن در مورد آن؛ اما بخش‌هایی وجود دارد که بسیاری از شرکت‌ها اغلب آن را فراموش می‌کنند: تکنولوژی یکپارچه، داده‌های رایج، پروسه‌های مشترک و همکاری متقابل. این‌ها از پایه‌های یک استراتژی برنامه‌ریزی موفق می‌باشد.

هنگامی‌که سازمان‌ها این واقعیت را درمیابند و ارتباطات واقعی را در سراسر کسب‌وکار به دست می‌آورند، مزایای بالقوه آن بی‌پایان است؛ اما ما باید از رویکردهای سنتی فراتر برویم تا بتوانیم به‌طور مؤثر برای چالش‌های امروز برنامه‌ریزی کنیم.

خط‌مشی دولت در قبال بنگاه‌های صنعتی کوچک و بزرگ

کار براساس توافقات و اجماع نظر

شایع‌ترین فرایند برنامه‌ریزی در صنعت امروز و یکی از توصیه‌های بسیاری از متخصصان برجسته، فرایند اجماع است. گروه‌هایی مانند برنامه‌ریزی تقاضا، تیم‌های بازاریابی و فروش به‌صورت جزیره‌ای باقی می‌مانند و برنامه‌های خود را پیش از ایجاد یکپارچگی برای ایجاد یک طرح نهایی یا اجماع، ایجاد می‌کنند.

مشکل این رویکرد این است که اغلب منجر به پاسخگویی بی‌پشتوانه و بی‌منطق به نتایج نهایی می‌شود، زیرا بر اساس تعریف، هیچ نقش، دپارتمان یا واحد تجاری نمی‌تواند برای طرح نهایی 100٪ پاسخگو باشد. این فرآیند نیز ناکارآمد است: با ایجاد سه طرح که درنهایت تنها یک مورد به‌عنوان ورودی انتخاب می‌گردد، کسب‌وکار 75 درصد از نتیجه خروجی پیشنهادهای اولی واحدهای کسب‌وکار را نادیده می‌گیرد. علاوه بر این، پاسخگویی پروسه نیز آهسته صورت می‌گیرد، زیرا به‌منظور مدل‌سازی دقیق تأثیر رویدادهای غیرمنتظره، شما باید آن را از ابتدا تا انتها بازبینی کنید.

 

 

همکاری در برنامه‌ریزی

کسب‌وکارها شروع به درک این موضوع کرده‌اند که حفظ سازمان و زنجیره تأمین کار آسانی نیست. شرکت‌ها نیاز به همکاری در تیم‌ها و ارتباط تمامی قسمت‌های کسب‌وکار، از مالی و فروش تا بازاریابی و زنجیره تأمین را باهم دارند؛ زیرا زمانی که چیزی در یک قسمت تغییر می‌کند، در سراسر کسب‌وکار نوسان ایجاد می‌کند و شما باید بتوانید سریعاً به این تغییر پاسخ دهید.

برنامه‌ریزی مشترک به حل مشکلات به وجود آمده در یک استراتژی جامع از طریق ورودی‌های مختلف هر واحد برای داشتن یک برنامه واحد کمک می‌کند؛ یک رویکرد واقعاً پیوسته.

به‌عنوان‌مثال، با یک استراتژی مشترک، یک تیم ممکن است پیش‌بینی‌های اولیه را وارد کند، به دنبال آن یک تیم به افزایش رشد سازمانی کمک می‌کند و درنهایت یک تیم دیگر که برای ارتقاء ورودی ایجاد می‌کنند. این بدان معنی است که تنها یک طرح وجود دارد، اما سه تیم برای دستیابی به آن همکاری کرده‌اند. درنتیجه، تمام سه تیم می‌توانند به‌طور کامل برای صحت ورودی‌ها و مفروضات خود پاسخگو باشند، زیرا می‌توانیم سهم هر تیم در طرح را به‌طور جداگانه اندازه‌گیری کنیم.

علاوه بر کاهش 75 درصدی حجم کاری و افزایش زمان پاسخگویی، یک مزیت پنهان از برنامه‌ریزی مشارکتی این است که این فرآیند به‌ویژه برای ورودی‌های مبتنی بر رویداد که واقعاً اکسیر برنامه‌ریزی است، بسیار مناسب است.

 

حرکت فراتر از بودجه‌های سنتی: اجازه دادن به حوادث در پیشبرد پروسه

به‌طور سنتی، زمانی که سازمان‌ها برنامه‌های چندگانه را به‌عنوان بخشی از پروسه جامع ایجاد می‌کنند، این کار را در فرمت بودجه نیز انجام می‌دهند – چیزی شبیه به بودجه خانوار؛ اما با ورود پیش‌بینی‌ها (و بودجه‌ها) در این فرمت، شکایات مشترک زیادی وجود دارد. برای مثال: سلول‌های ورودی زیادی برای بررسی وجود دارد، در برنامه ریزش وجود دارد، جزئیات نادیده گرفته می‌شود، ایجاد تغییرات یا حرکت رویدادها آسان نیست و بسیاری از زمینه ها وجود ندارد.

اما اگر ما برنامه را به اجزا و رویدادهایی که برنامه براساس آن‌ها ساخته شده است بشکنیم، به‌جای وارد شدن و تجزیه‌وتحلیل صدها و هزاران  اطلاعات، سازمان‌ها می‌توانند رویدادهای کلیدی را که خروجی تولید می‌کنند ضبط کنند.

علاوه بر ایجاد یک پیشینه از سرفصل‌های برنامه کلی، برنامه‌ریزی رویدادها دارای مزایای دیگر ازجمله کاهش حجم کار، سرعت در اجرای مجدد برنامه با تغییر هریک از مفروضات، افزایش پاسخگویی و توانایی برای ارزیابی سناریوها و گزینه‌های مختلف در زمان واقعی می‌باشد. به‌این‌ترتیب، می‌توانید یک طرح زنده و پویا ایجاد کنید.

 

درنهایت، سازمان‌ها و زنجیره‌های تأمین که رویکرد مشارکتی و برنامه‌ریزی مبتنی بر رویداد را اتخاذ کرده‌اند نه‌تنها می‌توانند حجم کار تیم خود را کاهش دهند، بلکه تأثیر کار انجام‌شده و کارایی که می‌تواند انجام شود را افزایش دهد؛ و این نوع برنامه‌ریزی هیچ‌گاه به این اندازه برای توسعه کسب‌وکار حیاتی نبوده است چراکه اتفاقات طبیعی و غیرطبیعی غیرمنتظره ازهرجهت برای شرکت‌ها رخ می‌دهد. برنامه‌ریزی برای سخت کردن امور نیست بلکه در مورد کار کردن با یکدیگر و تسهیل کردن کارهاست. خواه شرکت‌ها تصمیم به استفاده از تغییر بگیرند و خواه از آن اجتناب کنند، مسئله اصلی این است که خودشان را برای هر چیزی که بر سر راهشان اتفاق میفتد، آماده کنند.

 

نویسنده: بهادر پارسیا / پژوهشگر حوزه مدیریت بازرگانی