مدیریت برند

مدیریت برند

 

امروزه شرکت‌ها با ساختن برندهای قدرتمند به دنبال تسخیر ذهن مشتریان و وفادار نمودن آن‌ها به برند خود هستند.

 

                                                                                                         تیلده هدینگ

                                                                                                    نویسنده کتاب مدیریت برند

 

برند یکی از ارزشمندترین دارایی‌های هر سازمان است که مدیریت مناسب آن می‌تواند راه را برای رسیدن به سهم بیش‌تر بازار و سودآوری بیش‌تر در هر صنعتی هموار سازد.  مدیریت برند برنامه کاربردی تکنیک‌های بازاریابی یک محصول خاص، خط محصول و یا نام تجاری است. هدف از مدیریت برند، افزایش ارزش محصولات برای مشتریان و درنتیجه کسب حق امتیاز برای آن محصولات است. مدیریت برند درمجموع تلاش دارد تا با هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل برای نام تجاری خود ایجاد ارزش کند و سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد. درک دقیق از مفهوم برند و آشنایی با رویکردهای مختلف این مقوله و همچنین فرایند ماندگار ماندن در ذهن مشتری از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت برند می‌باشد زیرا در بازارهای هوشمند امروزی بیشترین رقابت برای ماندگاری در قلب و ذهن مشتریان می‌باشد که دستیابی به این امر تنها از طریق ساخت برندی قدرتمند و مدیریت صحیح آن امکان‌پذیر است. امروزه سازمان‌ها برای ورود به عرصه مدیریت برند با چالش‌های گوناگونی روبرو می‌شوند که به‌اختصار به تعریف مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم:

  • تفکر استراتژیک و استفاده از فرصت‌ها

یکی از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت برند در شرایط متغیر کنونی بازارها و خواسته‌های متفاوت از مشتریان، فقدان تفکر استراتژیک در مدیریت است. تفکر استراتژیک به معنای “بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره‌برداری از فرصت‌ها” است. وجود این بینش به مدیریت برند کمک می‌کند تا درک درستی از موقعیت و خواسته‌های بازار داشته باشد و بتواند پیشنهاد ارزشمندی به مشتریان خود ارائه دهد.

  • برنامه‌ریزی استراتژیک

ورود به عرصه مدیریت برند، مستلزم ایجاد مزیت‌های رقابتی است. این مزیت به دست نمی‌آید مگر با ایجاد و تدوین یک استراتژی مشخص و همگام با شرایط بازار. تفکر استراتژیک، اساس و پایه تدوین استراتژی‌های نوآورانه در بازار می‌باشد که می‌تواند یک مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد کند.

 

  • ساختار سازمانی

مسئله مهم دیگر تطابق ساختارهای سازمانی با استراتژی تدوین‌شده در سازمان است چرا که نمی‌توان با استراتژی‌های جدید تدوین‌شده و ساختار قدیمی ناهماهنگ سازمانی در عرصه مدیریت برند موفق بود.

  • انعطاف‌پذیری در مقابل تغییرات

در مسیر مدیریت برند، شرکت ناچار به تغییر در برابر شرایط متفاوت بازار خواهد بود؛ اما پیش از آن لازم است که این فرهنگ را در سازمان نهادینه کنیم که تغییرات را بپذیریم و حتی به استقبال آن برویم. در مدیریت برند اگر ما خود حاضر به پذیرفتن تغییرات نباشیم، چگونه از دیگران توقع داریم که در برابر تغییرات از ما پیروی کنند؟

  • مشتری مداری

مشتری مداری عبارت است از نوعی فرهنگ‌سازمانی که رفتارهای لازم جهت ارزش گذاشتن به مشتریان را به بهترین شکل ممکن ایجاد می‌نماید. همچنین بر اساس تعریفی دیگر، مشتری مداری عبارت است از برداشت مشتریان از برآورده شدن خواسته‌ها و انتظارات آن‌ها، چرا که هویت برند بر اساس قضاوت مشتری شکل می‌گیرد و تنها مشتری است که محور کلیه فعالیت‌های سازمان است و آینده برند ما را مشخص می‌کند. برای مثال شرکت‌های خودروسازی بنز و تویوتا با توجه به مدیریت برند و تغییر در نگرش‌های سنتی بازاریابی توانسته‌اند بالاترین میزان وفاداری مشتری را از آن خود کنند.

  • تولید محوری

برای موفقیت در بازار امروزی، سازمان‌ها باید به دنبال تولید متفاوت باشند نه تولید بیشتر. تولید بیشتر تنها به فرسایش تدریجی انرژی نیروهای انسانی، به‌ویژه مدیریت سازمان منجر می‌شود و مجالی برای خلاقیت و نوآوری باقی نمی‌گذارد. به همین دلیل است که برندهای قدرتمند تنها به دنبال فروش بیشتر نیستند بلکه آن‌ها خواهان نفوذ در قلب و فکر مشتریان خود هستند.

گرچه فعالیت برندسازی برای کالاها و خدمات سازمان‌ها مدت‌ها است که رواج دارد، اما دانش برندسازی و مدیریت آن عمر کوتاهی دارد. برای آشنا شدن با اصول اولیه و عمومی هر دانشی می‌بایست نگاهی به سیر تحول آن داشت. برای آشنایی با مدیریت برند نیز 7 رویکرد را که هفت مکتب فکری هستند و برداشت‌های مختلفی از برند، ماهیت تعامل و ارتباط با مشتری و نحوه خلق و مدیریت ارزش‌گذاری برند را ارائه می‌دهند، مورد بررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهیم. درک این هفت رویکرد کمک می‌کند تا بتوان استراتژی مناسبی منطبق بر فرصت‌ها و تهدیدهای مکانی و زمانی، برای برند خود تدوین کرد. این هفت رویکرد عبارت‌اند از:

  • رویکرد اقتصادی: برند به‌عنوان بخشی از آمیخته بازاریابی مرسوم.
  • رویکرد هویتی: برند به‌عنوان هویت ملحق شده به شرکت.
  • رویکرد مشتری محور: برند به‌عنوان یک سازمان ملحق شده به مردم.
  • رویکرد شخصیتی : برند به‌عنوان یک کاراکتر شبیه به انسان.
  • رویکرد ارتباطی: برند به‌عنوان یک یار خوشایند ماندنی.
  • رویکرد اجتماعی: برند به‌عنوان یک نقطه اساسی در ارتباطات جامعه.
  • رویکرد فرهنگی: برند به‌عنوان بخشی از تاروپود گستره فرهنگی.

 

این هفت رویکرد به ترتیب زمانی ارائه شده‌اند. اولین دوره زمانی از سال ۱۹۸۵-۱۹۹۲، دومی از سال ۱۹۹۳-۱۹۹۹ و آخرین آن از سال ۲۰۰۰ به بعد آغاز می‌شود. در اولین دوره، مدیریت برند بر پیشینه شرکتی برند و اقداماتی که شرکت بایستی انجام می‌داد تا مشتری را تحت نفوذ خود درآورد، تمرکز دارد. در دوره بعد، ارتباطات برند، کانون اصلی توجه است و مدیریت برند، یک جنبه انسانی را در ماهیت برند اتخاذ می‌کند. در دوره آخر، بعد از گزینه‌های مصرفی و وفاداری، برند، این نیروی ضمنی یا مفهومی و فرهنگی است که در مقالات مدرن و نو و مطبوعات جدید موردتوجه و بررسی قرار گرفته است. در شماره‌های آتی به‌تفصیل در خصوص هفت رویکرد برند خواهیم پرداخت.

 

با اقتباس از کتاب مدیریت برند، دکتر سمیعی

 

نویسنده : شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت

چند اشتباه رایج کارآفرینان که در مذاکرات انجام می دهند

چند اشتباه رایج کارآفرینان که در مذاکرات انجام می دهند

اشتباهات متداول کارآفرینان در مذاکره

همه ما از آمارهای وحشتناک کسب‌وکارها خبر داریم. بیشتر کسب‌وکارهای نوپا شکست می‌خورند (حدود ۸۰ درصد از آنها). بسیاری از کارشناسان، دلیل این شکست‌ها را ریسک‌های نوآوری می‌دانند. با این حال، ما پی برده‌ایم که مساله دیگری وجود دارد که به همان اندازه در شکست کسب‌وکارها اثر دارد.

این عامل، مدیریت نادرست روابط کلیدی و به ویژه شکست در مذاکرات بنیان‌گذاران و کارآفرینان است. اداره یک کسب‌وکار نیاز به مذاکرات بسیاری دارد که با شرکا، شرکای بالقوه، سرمایه‌گذاران و گروه‌های ذی‌نفع دیگر انجام شود. چنین مذاکراتی در تمام مراحل رشد کسب‌وکار ادامه خواهند یافت؛ از زمان ایده‌پردازی و شکل‌گیری کسب‌وکار تا مراحل بالاتری که شرکت بالغ می‌شود و افزایش درآمد و چالش‌های رشد را تجربه می‌کند. در پژوهش‌ها و مصاحبه‌ها برای نگارش کتاب «مذاکرات کارآفرینان: درک و مدیریت روابط تعیین‌کننده موفقیت» داشتیم، پی‌بردیم که وجه تمایز کارآفرینان موفق از سایرین، الزاما توانایی بالاتر آنها در مذاکره نیست. آنچه آنها را متمایز می‌کند، توانایی جبران پس از شکست در مذاکرات و یادگیری از این شکست‌ها است.

پژوهش ما همچنین نشان دادند که ۴ عامل اصلی باعث می‌شود که مذاکرات کارآفرینان با احتمال شکست مواجه شوند. این عوامل عبارتند از: احساسات، روابط، ابهام و پیچیدگی.

احساسات: کارآفرینان باید بتوانند زمانی که غرور یا اختراعاتشان به خطر می‌افتد، واکنش‌های احساسی شدیدشان را کنترل کنند. این اتفاق زمانی می‌افتد که یک نفر پیشنهاد می‌کند که کارآفرین در ازای پول یا حمایت، کنترل بخشی از دستاوردها و دارایی‌های شرکت را واگذار کند.

روابط: روابط مولفه‌ای کلیدی در توافق‌های کارآفرینان است و به رغم اصرار بر توافق‌های سریع، بسیاری از آنها بلندمدت هستند.

ابهام: نوآوری در فناوری‌ها یا مدل‌های تحول‌آفرین کسب‌وکار را به سادگی نمی‌توان درک یا پیش‌بینی کرد. این مساله در برخی از صنایع مانند الکترونیک بیشتر دیده می‌شود و به بازارهایی متلاطم و پر از تغییر منجر می‌شوند که با ابهام فراوان از آینده رو به رو هستند.

پیچیدگی: این مساله، موانع برجسته‌ای در ارتباطات بین گروه‌های مختلف کسب‌وکار ایجاد می‌کند و رسیدن به یک توافق را دشوار می‌سازد.

زمانی که کارآفرینان تلاش می‌کنند تا کنترل احساسات، روابط، ابهام و پیچیدگی را به دست بگیرند و نتایج را کنترل کنند، در خطر ارتکاب به ۸ اشتباه رایج قرار می‌گیرند که عبارتند از:

۱- انکار احساسات

کارآفرینان هم مانند هر انسان دیگری، احساسات قدرتمندی در مورد اینکه چه چیزی منصفانه است و چه چیزی نیست، دارند. آنها ممکن است در زمان خوب بودن اوضاع، بیش از حد هیجانی شوند یا زمانی که احساس کنند رفتار منصفانه‌ای با آنها صورت نمی‌گیرد، دچار اضطراب شوند. در هر صورت، این احساسات قدرتمند مثبت و منفی باعث می‌شود تا نگرش بی‌طرفانه خود را از دست بدهند و به دامی بیفتند که روانشناسان سوگیری شناختی (cognitive biases) می‌نامند؛ سوگیری‌ها و جهت‌گیری‌هایی غیرعقلانی که بر منطق غلبه می‌کنند. اغلب یک غلیان احساسی را که ناشی از یک یا دو محرک است، می‌توان در بیشتر اشتباهات مذاکره مشاهده کرد. برخی از کارآفرینان خود را به اندازه دانشمندان، مهندسان، وکلا یا مدیرانی که متمرکز بر منطق و شواهد هستند، توانمند می‌بینند. زمانی که آنها در این مسیر زیاده‌روی می‌کنند و بیش از حد بر منطق و انکار اهمیت احساسات (و حتی غرور) پافشاری می‌کنند، به مشکل می‌خورند. در نظر نگرفتن عوامل احساسی و رابطه‌ای باعث می‌شوند که آنها نتوانند رفتارها و تفکرات طرف مقابل خود را درک کنند. اگر آنها اثرات قدرتمند احساسات را به رسمیت نشناسند، آمادگی مناسبی برای مذاکرات مهم نخواهند داشت و قربانی پیش‌داوری‌های ناشی از سوگیری شناختی می‌شوند (به عنوان مثال همان چیزی را می‌بینند که می‌خواهند ببینند و همان چیزی را می‌شنوند که انتظار دارند بشنوند).

۲- اتکای بیش از حد بر حس ششم

مذاکرات کارآفرینان شامل موضوعات در حال تغییر بسیار و عوامل گوناگونی است که می‌توانند منجر به شگفتی و اتفاقات غیرمنتظره شوند.

زمانی که کارآفرینان مجبور می‌شوند فوری به این اتفاقات و شگفتی‌ها واکنش نشان دهند، بسیاری از آنها به شهود و حس ششم خود اتکا می‌کنند؛ همان شم کارآفرینی و شهودی که در ابتدا باعث موفقیت آنها شده بود. مشکل آنجا است که بیشتر آنها نمی‌دانند شهودشان چرا و چگونه در گذشته موفق بوده است. به این دلیل، عملا تیری در تاریکی شلیک می‌کنند. زمانی که آنها با انواع جدیدی از تعامل‌ها (یا انواع قدیمی از مذاکرات با آدم‌های جدید) مواجه می‌شوند، به شدت مستاصل می‌شوند: چرا اقدامات و روش‌هایی که در گذشته نتیجه‌بخش بود، اکنون به ثمر نمی‌رسند؟ زمانی که مذاکرات طبق انتظار پیش نمی‌روند، کارآفرینانی که بیش از اندازه به شهود خود تکیه کرده (و شواهد و دلایل عقلانی را نادیده می‌گیرند)، به جای سرزنش خود، طرف مقابل را محکوم به سرسختی و سنگ‌اندازی در مسیر مذاکره می‌کنند. با این شرایط، مشکل می‌تواند حادتر شود. چرا که آنها مشکل را از خود نمی‌دانند و از شکست‌هایشان درس نمی‌گیرند و به همین دلیل، شکست‌ها بارها تکرار می‌شوند. راهکار آنها این است که به جای تکیه بیش از اندازه بر شم و شهود خود، زمانی را در خلوت گذرانده و به این فکر کنند که چه راهکارهایی می‌تواند به نتیجه برسد.

جملاتی که هر کارآفرین نیاز است آنها را بداند و با آنها زندگی کند

کارآفرین بودن یعنی اینکه بتوانید انواع پیچیدگی ها را حل و فصل و با انواع چالش های دایمی دست و پنجه نرم کنید. قرار دادن سرمایه خود در کارهای تولیدی با دانستن انواع خطرات احتمالی چندان کار عاقلانه ای به نظر نمی رسد زیرا آینده کاملا مبهمی دارد. اما خیلی از افراد در این مسیر موفق می شوند. دلیل آن نیز ایمان به کاری است که انجام می دهند.

 

راه اندازی یک شرکت یا تجارت مثل ترن هوایی پر از فراز و نشیب های هیجان انگیز و ترسناک است. اما با وجود قوانین سخت گیرانه، رقبای متعدد و نامعلوم بودن آینده، اینکه جرات راه اندازی یک شرکت را داشته باشید واقعا جای تحسین دارد.

در همین راستا، برخی از جملات افراد موفق را برایتان نقل قول کرده ایم که باید با تمام وجود آنها را درک و باور داشته باشید تا در مسیر کارآفرینی خود موفق شوید.

 

نبود خلاقیت از مشکلات اصلی راه اندازی کسب و کارهای جدید است

1. بهترین راه برای پیش بینی آینده ساخت آن است. (پیتر دروکر)

2. برنده ها هرگز دست از تلاش بر نمی دارند و آنهایی که ناامید می شوند هرگز برنده نمی شوند. (وینسه لومباردی)

3. زمان شما محدود است، بنابراین آن را با زندگی به سبک دیگران هدر ندهید. اجازه ندهید زمزمه های دیگران باعث شوند تا صدای درونی خود را نشنوید. از همه مهم تر، شجاعت این را داشته باشید که به حرف دل خود و یافته های درونی خود عمل کنید. آنها به خوبی می دانند که شما دوست دارید چه کاری انجام دهید. همه چیزهای دیگر در درجه دوم اهمیت قرار دارند. (استیو جابز)

4. بزرگ ترین مشوق من؟ فقط این بود که مدام خود درونی‌ام را به مبارزه بطلبم. من زندگی را به چشم یک دانشگاه با دوره تحصیلی طولانی می بینم که هرگز نداشته ام – هر روز یک چیز جدید می آموزم. (ریچارد برنسون)

5. هنگامی که چیزی که می خواهید یا به آن ایمان دارید را بیان می کنید، خودتان نخستین فردی هستید که آن را می شنوید. این پیغامی برای خود شما و دیگران است که می گوید چیزی که فکر می کنید امکان دارد. برای خود حد و مرز تعیین نکنید. (اپرا وینفری)

6. اینکه موفقیت های خود را جشن بگیرید بسیار خوب است اما از آن بهتر این است که از شکست های خود درس بگیرید. (بیل گیتس)

7. 20 سال طول می کشد تا به شهرت برسید اما در عرض 5 دقیقه می توانید آن را خراب کنید. اگر احتمال دادید ممکن است شهرتتان به خطر بیفتد حتما به گونه ای دیگر به مساله نگاه کنید. (وارن بافت)

8. یکی از بزرگ ترین اشکالاتی که به انسان ها وارد است این است که سعی می کنند علاقه را به خود تحمیل کنند. شما رنج و اندوه را انتخاب نمی کنید بلکه اندوه است که شما را انتخاب می کند. (جف بیزوس)

9. من هرگز شکست نخورده ام من فقط 10 هزار راه جدید یافته ام که کار نمی کنند. (توماس ادیسون)

کارخانه نوآوری آزادی،‌ کارخانه استارت‌آپ‌سازی

10. عقل و منطق شما را از نقطه الف به ب می رساند. اما خیالپردازی شما را به همه جا می برد. (آلبرت انیشتین)

11. اگر در هر حالت می خواهید به چیزی فکر کنید، به مسایل بزرگ و ارزشمند فکر کنید. (دونالد ترامپ)

12. موفقیت بدون اینکه اشتیاق خود را از دست بدهد، از شکستی به شکست دیگر حرکت می کند. (وینستون چرچیل)

13. نبوغ یک درصد الهام بخش و 99 درصد تلاش است. (توماس ادیسون)

14. 20 سال دیگر از کارهایی که انجام نداده اید پشیمان می شوید نه کارهایی که انجام داده اید. بنابراین خود را گرفتار دور باطل زندگی نکنید. از یک اسکله امن به دل دریا بزنید. بادها را در قایق خود جمع کنید. دنیای جدیدی کشف و رویاپردازی کنید. زندگی را درک کنید. (مارک تواین)

15. کلید رسیدن به موفقیت سخت کوشی، تعیین وظیفه و اینکه آیا بازنده یا برنده خواهید بود است. ما اصولا در انجام وظایف خود از جان مایه می گذاریم. (وینسه لومباردی)

16. اگر نمی توانید کارهای بزرگی انجام دهید، کارهای کوچک را به بهترین نحو انجام دهید. (ناپلئون هیل)

خودت باش! تو کارآفرینی و این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

خودت باش! تو کارآفرینی و این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

 

ما کارآفرین‌جماعت، همیشه تحت تاثیر حرفا، قضاوت ها و فشارای بقیه هستیم، همیشه مورد انتقاد قرار گرفتیم، همیشه بهمون بار منفی منتقل شده، اما بذارید یکم با هم گپ بزنیم!

حتما شمام مثل من این عبارت ها براتون آشناست:

  • مگه دیوونه ای صبح تا شب خودتو درگیر میکنی؟
  • چرا دوس داری استرس داشته باشی همیشه؟
  • چرا الکی ذهنتو درگیر چیزی میکنی که تهش معلوم نیست چی میشه؟
  • چی میشه یه شب دیر نخوابی؟ مثِ آدم زندیگتو بکنی؟
  • چرا مثِ بقیه آدما زود بیدار نمیشی پاشی بری پشت میزت؟!
  • چرا نمی تونی رو یه کاری تمرکز کنی؟
  • چرا نمیری یه جای ثابت با حقوق ثابت مثل آدم زندگیتو کنی؟
  • فردا روز زن و بچه دار میشی، اونارو میخوای چیکار کنی؟
  • و عبارتایی مثه اینا

خوب یا بد، ما همینیم، چون خودمون انتخابش کردیم، خودمون خواستیم این شکلی باشیم، خودمون خواستیم مثل بقیه نباشیم!

پس بذار یه چیزی رو بهت بگم، «یکی مثل خودت باش، مثل بقیه زیاده، بقیه به اندازه کافی هستن! سعی کن خودِ بهترینت باشی»

واقعا مثل بقیه زیاده، خیلی راحت میشه همرنگ جماعت شد، زخم زبونای دیگرانو نشنید، قضاوت نشد و هزار تا چیز دیگه، اما ما همینیم، ما کارآفرینیم، ما خواستیم که خودمون باشیم!

ما میخوایم به رویاهامون برسیم، اسمی ازمون بمونه، تلاشمونو کرده باشیم و مهمتر از همه، همونی باشیم که خودِ واقعی‌مونِ.

خلاصش اینکه، همه میل به همرنگ جماعت شدن دارن، اما اگه تو متمایز باشی، اولش سخته، اولش طرد میشی، مسخرت میکنن، نا امیدت میکنن، قضاوت یا شماتت میکنن، تحت فشارت میذارن و زیر سئوالت میبرن!


اما الان وقتشه انتخاب کنی، کم کم خودتُ از دست بدی و بشی یکی مثل همه یا بشی یکی مثلِ خودت، اون موقع‌س که دیگه تو رو میبنین، اون موقع‌س که همون آدما میخوان مثل تو بشن، چون عادت دارن مثل دیگران بشن. عادت دارن کپی باشن، عادت دارن مثل هم باشن!

اگه از من میشنوی، خودت باش! اگه کارآفرین هستی، پس این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

 

 

http://manuelohan.com/beyourself/  منبع

گنج نوآوری در سوله متروکه

گنج نوآوری در سوله متروکه

سال پیش اکبر علیزاده فکر می‌کرد که روزی دستاوردش به کارخانه‌ای تبدیل شود که دیگر به کوره، ماشین‌آلات و دستگاه نیاز نداشته باشد؟ روزی فکر می‌کرد که تمام تجهیزاتی که خریداری می‌کند دکور شود؟ روزی فکر می‌کرد که هر هفته و هر ماه صدها نفر از او یاد کنند؟
اکبر علیزاده در سن 93 سالگی برگه‌ای را امضا کرد که طی آن خاطراتش را در جاده مخصوص جای گذاشت. او اجازه داد، بیش از 1000 نفر در جاده مخصوص شاغل شوند و البته هر روز و هر ماه بر تعداد آنها اضافه شود.
او که 95 سال دارد در تمام مصاحبه‌هایش گفته است: «در ایران اگر کسی می‌خواهد وارد صنعت شود، می‌بایست عاشق باشد. اگر هدف پولدار شدن است، شاید واسطه گری کار مناسب‌تری باشد زیرا مشکلات عرصه تولید آن چنان زیاد است که پس از مدتی شخص را منصرف خواهد کرد، اما کسی که عاشق است می‌ماند و با کمک خلاقیت و نوآوری برای بقا مبارزه می‌کند.»
او با همین باور ذهنی، کارخانه متروکه خود را به جوانان خلاق و نوآور امروز سپرد تا آنها در این کارخانه ساکن شوند و به تولیدی بپردازند که کشور به آن نیاز دارد. در این کارخانه فکر و ایده تولید می‌شود. البته اکبرعلیزاده هم کار و صنعت خود را رها نکرده بلکه در 17 کیلومتری جاده مخصوص مستقر شده و همچون گذشته به تولید الکترود جوشکاری مشغول است.
می‌خواهم از کارخانه‌ای برای شما بگویم که رنگ و رویش تغییر کرده و دیگر هیچ آلایندگی ندارد. کارخانه‌ای که خیلی از صاحبان ایده، برای رفتن به آن از یکدیگر پیشی می‌گیرند.

حوالی آزادی جنب ایستگاه بیمه

وقتی می‌گویم کارخانه؛ همه تصور می‌کنند که ما از مسافت دور صحبت می‌کنیم و فکر می‌کنند تمام کارخانه‌ها در حاشیه شهر هستند. اما برای رسیدن به این کارخانه فقط 7 دقیقه با میدان آزادی فاصله دارید، اگر با مترو هم بخواهید بروید که ایستگاه بیمه تقریباً دیوار به دیوار کارخانه نوآوری است، همان کارخانه‌ای که سال‌ها الکترود جوشکاری تولید می‌کرد.
اگر چند دقیقه روبه‌روی در ورودی، کارخانه بایستید جمعیت زیادی از زنان و مردان جوانی را می‌بینید که با انگیزه وارد این کارخانه چند هزار متری می‌شوند و می‌خواهند آینده خود را بسازند.
چین و چروک صورتش از او یک مرد 32 ساله ساخته بود. می‌خواست وارد کارخانه نوآوری شود که از او پرسیدم، شما اینجا مستقر هستید؟ گفت: دو ماهی است که به اینجا آمده‌ام و می‌خواهم برای کشورم مفید باشم، کلی ایده دارم که یک ایده آن پذیرفته شده است. با سرعت وارد کارخانه شد و به سمت یکی از سوله‌ها رفت.
پشت سر او وارد کارخانه شدیم، روبه‌روی ما و در یک ردیف تا جایی که چشم کار می‌کرد سوله (فضاهای بزرگ سرپوشیده که در گذشته خطوط تولید الکترود در آن مستقر بوده است) بود. سوله اول مربوط به کارهای اداری و به قول معروف بروکراسی بازی بود.

جریان این 8 کانتینر چیست؟

ما وارد سوله دوم شدیم. سوله‌ای که 1000 متر بود. برعکس تمام کارخانه‌ها و اداره‌ها همه لبخند بر لب داشتند و با روی گشاده با ما گپ زدند. چند دقیقه از ورودمان به سوله نگذشته بود که کانتینرهای خاکستری نظرمان را جلب کرد. در این کانتینرها افراد حسابی مشغول صحبت کردن بودند. از یکی از کسانیکه داشت از راهرو عبور می‌کرد، پرسیدیم که جریان این 8 کانتینر چیست؟ گفت: این کانتینرها برای ما حکم آینده را دارد. در این کانتینرها مذاکره می‌کنیم، قرارداد می‌بندیم و با همکارانمان جلسات تخصصی می‌گذاریم.

وقتی از آن راهرو عبور کردیم، به سالن بزرگی رسیدیم که ناخودآگاه من را یاد سالن والیبال آزادی انداخت. سالنی پر از صندلی و میزهای بزرگ که تعداد زیادی جوان دور آن نشسته و با کامپیوتر مشغول کار کردن، بودند.

اینجا زمان تعریف دیگری دارد

برای آنها زمان تعریف ویژه‌ای دارد، چرا که می‌دانند روی صندلی‌هایی که نشستند زمان زود می‌گذرد و باید جای خود را به دیگران بدهند. البته در این سالن، روز شمار و ماه شمار برای ماندن وجود ندارد، اما کسانیکه آنجا هستند، به خاطر استقلال در فعالیت، ترجیح می‌دهند بروند و برای خود دفتر و دستکی راه بیندازند.
در اینجا با اولین فردی که آشنا شدیم، در حوزه شتابنده‌ها فعال بود. شتاب دهنده‌ها مجموعه‌هایی هستند که برای ایده‌های نو و استارتاپ‌هایی که فعالیت آنها امکان تجاری‌سازی دارند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. شتاب دهنده‌ها درصدی از سهم استارتاپ‌ها را می‌گیرند و استارتاپ‌ها با حمایت مالی که از سوی شتابنده‌ها می‌شوند، بنیه مالی برای انجام فعالیت پیدا می‌کنند و می‌توانند ایده‌های خود را عملیاتی کنند.
شتاب دهنده‌ای که با ما صحبت می‌کرد، گفت: ما به غیر از هزینه‌های مالی، زیرساخت و فضای اشتراکی هم در اختیار استارتاپ‌ها قرار می‌دهیم.

هنر وقتی چرخ زندگی را چرخاند : از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

هنر وقتی چرخ زندگی را چرخاند : از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی، روایت بانویی است که علاقه به صنایع دستی را از کودکی در سر می‌پروراند و اکنون کارآفرین نمونه‌ای در مازندران است که نه تنها منبع درآمد مناسبی برای خانواده خود ایجاد کرده است بلکه ده‌ها خانوار دیگر هم از این راه روزی حلال کسب می‌کنند.
صنایع دستی، یکی از هزاران هزار شغلی است که به‌عنوان منبع درآمدی برای خانوارها از گذشته تاکنون دارای اهمیت فراوان بوده و اگرچه در برخی از دوران به‌دلیل برخی از مشکلات کمرنگ شده اما همچنان می‌تواند نقش مهمی در اشتغال خانوارها ایجاد کند.
مازندران در کنار کوه، دریا و جنگل، نه‌تنها با سرسبزی جنگل‌ها و مراتع و کرانه آبی خزر، بلکه با هنر صنایع دستی هم شناخته شده، هنری اصیل و سنتی که با قدمت بیش از ۱۰۰ هزارساله در مهد صنایع دستی کشور، تشنه حمایت مسؤولان است.
استان مازندران، استانی با آب و هوای مطلوب است که در کنار همه زیبایی‌ها، سرسبزی‌ها و زیستگاه مناسب و دارا بودن جنگل و دریا به‌عنوان قطب گردشگری، در بخش صنایع دستی هم از قدمت دیرینه برخوردار بوده و گردشگران فراوانی را به خود اختصاص داده است.
صنایع دستی در استان مازندران قدمتی به دیرینگی ایران‌زمین دارد و براساس آنچه توسط کارشناسان میراث و صنایع دستی عنوان می‌شود، با توجه به قدمت آثار مکشوفه در دره شوش غربی و شرقی رستمکلا، مطالعات و پژوهش‌های باستان‌شناسی ثابت کرد که آثار به‌دست‌آمده از مازندران دارای قدمت بیش از ۱۰۰ هزار ساله است، این دست‌افزارهای سنگی به‌عنوان قدیمی‌ترین صنایع دستی نیاکان ما در مازندران مطرح بوده است.
صنایع دستی استان مازندران همچون سایر مناطق کشور، دارای پیشینه و سابقه‌ای چندین هزار ساله است و از حدود ۲۰۰ بیشتر از ۸۰ رشته صنایع دستی در مازندران تولید می‌شود و براساس آخرین آمار بیش از ۱۲ هزار صنایع دستی‌کار بومی، در استان زندگی و دارای کارت شناسایی از میراث فرهنگی هستند.

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟
رشته صنایع دستی مصوب معاونت صنایع دستی کشور بیشتر از ۸۰ رشته در مازندران تولید می‌شود و براساس آخرین آمار بیش از ۱۲ هزار صنایع دستی کار بومی، در استان زندگی و دارای کارت شناسایی از میراث فرهنگی هستند.
بر اساس تازه‌ترین داوری صنایع دستی کشور که در تهران انجام شد، ۱۷ اثر هنرمندان صنایع دستی مازندران موفق به کسب نشان ملی مرغوبیت یا همان مهر اصالت شدند که مهر اصالت بین‌المللی گواهینامه‌ای است که شورای جهانی صنایع دستی برای حفظ، احیا و تداوم مشاغل بومی و سنتی به هنرمندان می‌دهد و با این مهر آثار آنان قابلیت عرضه به بازارهای ملی و جهانی را پیدا می‌کند و با این تعداد از آثار اعلام‌شده، مازندران ۶۵ اثر صنایع دستی دارای مهر اصالت را در کارنامه خود دارد.
براساس اطلاعات اعلام‌شده بیش از ۷۰ نوع محصول صنایع دستی به همت هنرمندان مازندرانی در سبد صادرات قرار گرفته و راهی بازارهای جهانی شده و استان مازندران در صنایع دستی همچون چرم، نمد، لاک‌تراشی، حصیربافی، گلیم، جاجیم، بافته‌های ابریشمی، پوستین‌دوزی، صنایع فلزی، صنایع سنگی، سفال، البسه محلی و سوزن‌دوزی تولیدکننده است.
و اینک در کنار همه داشته‌های مختلف در صنایع دستی، معرفی کارآفرینان در بخش صنایع دستی موضوع این بخش از گزارش ماست، هنری که با استفاده از هنر دست هنرمندان، نخ و رنگ، و با نقش‌‌ و نگار‌های طبیعت و با استفاده از رنگ‌های شاد در بافت، در فروشگاه‌های صنایع دستی در مقابل چشمان خریداران می‌درخشد.
معرفی کارآفرینان یکی از برنامه‌هایی است که با تلاش تیم خبرگزاری فارس در دستور کار قرار گرفته و در این راستا در بخش‌های مختلف صنعت، کشاورزی، امداد، صنایع دستی و گردشگری و بخش‌های مختلف دیگر تلاش داریم تا کارآفرینان نمونه و البته گمنام مازندران را معرفی کنیم.
تهیه گزارش از کارآفرین تحت پوشش کمیته امداد در شهرستان بهشهر با موضوع «بانویی که کار کرد تا سربار نباشد» با استقبال گرم کارآفرین، خانواده بزرگ امداد و بسیاری از شهروندان و هم‌استانی‌ها قرار گرفت و اکنون تلاش داریم در ادامه راه کارآفرینان مختلف در بخش‌های دیگر را به جامعه معرفی کند.
برای معرفی بانویی کارآفرینان از خطه مازندران، روانه منطقه زاغمرز در شهرستان بهشهر در شرق استان پهناور مازندران شدیم، بانویی که نه‌تنها در یک نوع از صنایع دستی بلکه کلکسیونی از صنایع دستی را می‌داند و به آموزش هنرهای مختلف دستی مازندران مبادرت دارد.
همچون همیشه، با قوت تعیین‌شده قبلی روانه منطقه زاغمرز شدیم و با توجه به آدرسی که از قبل داشتیم، به‌راحتی کارگاه این بانوی توانمند را یافتیم و با تماسی کوتاه، او را مقابل درب کارگاه با شوق و ذوق خاصی دیدیم، شوقی که بدون شک برگرفته از همین ارتباط کاری و رنگ‌ها و آشتی با طبیعت است.
وارد کارگاه کوچکی شدیم، کارگاهی کوچک حدود 20 متری که در گوشه و کنار آن انواع و اقسام کارهای دست را به‌راحتی می‌توانی ببینی و از گلیم، ‌جاجیم، سفره‌دوزی گرفته تا کیف‌دوزی و عروسک‌دوزی هنر دست این بانوی توانمند در منطقه زاغمرز است، بانویی اصالتاً اهل اردبیل اما عاشق هنرهای دستی مازندران.

 

90 هزار میلیارد تومان فروش در استارت‌آپ

معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور گفت: سال گذشته ۴۸۰۰ شرکت دانش‌بنیان و استارت‌آپ، ۹۰هزار میلیارد تومان فروش داشته‌اند.

به گزارش «کالاخبر»، سورنا ستاری صبح امروز در دومین جشنواره‌ی ملی فولاد ایران با بیان این‌که واردکردن خط تولید از خارج و ماشین‌آلات آن نیاز به دانشگاه ندارد و نام آن «صنعت» نیست، گفت: به این روند می‌توانیم «کارخانه» بگوییم که از آن محصول خارج می‌شود ولی نیاز به دانشگاه ندارد، فقط چند تکنیسین می‌خواهد که اگر قطعه‌ای خراب شد، همان را وارد و تعویض کنند.
وی افزود: اگر قرار است میان دانشگاه و صنعت ارتباط برقرار شود، باید این کارخانه جمع‌آوری شود و پیش از آن هم باید تفکر آن را جمع کنیم. وقتی درباره‌ی صنعت صحبت می‌کنیم، باید خط تولید را در داخل راه‌اندازی کنیم.
معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور با تأکید بر این‌که محصول، حاصل سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در پژوهش است و از پژوهش‌های دولتی، محصول بیرون نمی‌آید، اظهار داشت: دولت فقط می‌تواند زیرساخت پژوهش را فراهم کند. تا زمانی که پول بخش خصوصی وارد پژوهش نشود، به محصول صنعتی دست نخواهیم یافت. ماهیت دولت‌ها این است که سرمایه‌گذاری دولت در پژوهش نتیجه نمی‌دهد.
ستاری یادآور شد: بهترین شرکت‌های دانش‌بنیان در دانشگاه‌ها هستند. از هیچ دانشگاهی، واکسن و دارو بیرون نمی‌آید بلکه شرکت‌ها آن را می‌سازند. دانشگاه فقط محلی برای انجام پژوهش‌ها و تولید دانش است؛ ضمن این‌که دانشگاه‌های ما هم به این نتیجه رسیده‌اند که با پول دولت، سقف آرزوهایشان محدود است، مثل ما کارمندان دولت که سقف آرزوهایمان کوتاه است و باید درآمد خود را از محل پژوهش به دست بیاوریم؛ سرمایه‌گذاری را هم باید بخش خصوصی انجام دهد نه دولت.
وی با تأکید بر این‌که ۴۸۰۰ شرکت دانش‌بنیان داریم که سال گذشته ۹۰ هزار میلیارد تومان فروش داشتند، گفت: ۱۱۰ سال فروش نفت در کشور به ما یاد داد که همه چیز حتی دانش و تکنولوژی نیز خریدنی است، در حالی ‌که این اشتباه بزرگی است چون تکنولوژی یاد گرفتنی است.
ستاری با اشاره به تحریم‌های صنعت فولاد گفت: برای خود من هم مایه‌ی شرمندگی است که به دلیل قطعاتی مانند کُک یا کُک سوزنی تحریم می‌شویم؛ این نشان می‌دهد در جاهایی ضعف داشته‌ایم، به همین دلیل است که سیستم وارداتی فعالی داریم ولی ساختار صادراتی ضعیفی ایجاد شده است.
به گفته‌ی معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور، در حال حاضر توانسته‌ایم تمام کاتالیست‌های صنعت نفت و گاز را در داخل تولید کنیم.
وی هم‌چنین تصریح کرد:نگاه جدیدی در صنعت فولاد کشور در حال شکل‌گیری است و این نشان از آینده‌ی بهتر این صنعت در کشور دارد.

منبع: کالاخبر

چگونه زبان بدن به درک هوش هیجانی افراد کمک می‌کند؟

چگونه زبان بدن به درک هوش هیجانی افراد کمک می‌کند؟

هوش هیجانی شامل خودآگاهی احساسی، مدیریت عواطف و توانایی خواندن و مدیریت احساسات دیگران است. بیش از نیمی از ارتباطات ما غیرکلامی و به صورت زبان بدن است. اولین تحقیقات در مورد بیان احساسات انسانی توسط «چارلز داروین» انجام شد. این تحقیقات نشان داد که در جهان، عواطف بشری به صورت مشابه ابراز می‌شوند و احتمالا خواندن این احساسات و عواطف ابراز شده از چهره افراد شروع می‌شود.

تست هوش هیجانی «MSCEIT» با خواندن چهره‌هایی که عواطف مختلف را نشان می‌دهند، احساسات را شناسایی می‌کند. بعد از آن درباره توانایی در شناسایی احساسات، درک علل و نحوه استفاده از آن  همچنین حل مسئله به کمک احساسات و … گزارش می‌دهد و «احساسات» را با فرایند «تفکر» می‌آمیزد.

اما چرا فردی که می‌تواند احساسات خود را از طریق زبان بدن ابراز کند و احساسات دیگران را از طریق زبان بدن‌شان بخواند، دارای ویژگی‌های مهم موفقیت در زندگی شخصی و حرفه‌ای است؟ به این دلیل است که هوش هیجانی پیش‌بینی کننده موفقیت در زندگی و حرفه است.

در ادامه به بعضی از کاربردهای خواندن زبان بدن در درک هوش هیجانی اشاره می‌شود:

۱. برقراری ارتباط با دیگران:

تحقیقات نشان می‌دهند که ارتباطات غیرکلامی بیش از 50 درصد کل ارتباطات روزمره را شامل می‌شود. ممکن است فرد در خواندن ارتباطاتِ فراتر از کلام در مخاطب و همچنین برقراری ارتباط به کمک زبان بدن ناتوان باشد. بنابراین نیمی از ارتباط از یک سو و نیم دیگر آن در بخش دیگر دچار آسیب شده و در این صورت در انتقال پیام اختلال جدی وارد می‌شود.

۲. ایجاد زمینه‌ای برای درک کلام:

زبان بدن پیش زمینه‌ای برای درک کلمات استفاده شده فراهم می‌کند. وقتی کلمات به کار رفته با زبان بدن شخص مغایرت داشته باشند، ‌نشان از یک نکته قابل تامل دارد. یک روانشناس، مربی و مشاور سازمانی در این باره می‌گوید: «در اغلب فرآیندهای درمانی با این مورد مواجه می‌شوم. ممکن است از مراجعم درباره احساسش بپرسم. مثلا از او بپرسم امروز حالت چطور است؟ و او پاسخ می‌دهد «خوب»، اما سرش را به گونه‌ای تکان می‌دهد که کلامش را نقض می‌کند. در چنین شرایطی این من هستم که باید تناقض موجود را بیشتر بررسی کنم.

«هوش هیجانی پاسخی احساسی است که هرکس، در هر سنی می‌تواند آن را بیاموزد.»

۳. ایجاد همدلی:

زبان بدن به ارتباط گرفتن با افراد و نیازهای آن‌ها کمک می‌کند. این افراد می‌توانند یکی از اعضای خانواده‌، دوستان‌، همکاران یا مشتریان شما باشند. در کسب‌و‌کارهای مختلف کسی که به‌شکل منحصر به فرد نیازهای مشتری را می‌خواند، درک می‌کند و سپس به آن‌ها می‌پردازد، موفق‌ترین فرد در آن کسب‌و‌کار خواهد بود.

۴. مراقبت مناسب:

بعضی اوقات افراد قادر به بیان احساسات خود به وسیله کلمات نیستند. شاید این افراد EQ پایینی داشته باشند. شرایط پزشکی و روانی در بعضی بیماری‌های خاص مانند بیماری آلزایمر، زوال عقل و افسردگی باعث می‌شود افراد نتوانند و یا نخواهند با استفاده از کلمات ارتباط برقرار کنند. مراقبت مناسب از چنین افرادی نیازمند خواندن مناسب زبان بدن‌شان است.

۵. موفقیت شغلی:

موفقیت صاحبان مشاغلی مانند بازپرسان، کارآگاهان ویژه، مصاحبه‌کنندگان شغلی، مصاحبه‌کنندگان اداره مهاجرت و امنیت فرودگاه مستلزم مهارت بالایی در خواندن زبان بدن است. صاحبان این مشاغل فرصت کوتاهی برای مشاهده یا تعامل با شخص در اختیار دارند. آن‌ها درطی این لحظات باید عواطفی مانند ترس، اضطراب یا فریب را تشخیص دهند که ممکن است منجر به سوالات بعدی شود.

صنعت بیمه با ایده‌های خلاق متحول می‌شود

صنعت بیمه با ایده‌های خلاق متحول می‌شود

صنعت بیمه یکی از صنایعی است که در موج تحولات فناورانه با تغییرات زیادی روبرو شده است و دانش‌بنیان‌های نوظهور با رخنه در این صنعت کهن توانسته اند ساختارهایی نو برای آن بنا کنند.
صنعت بیمه در یک دهه گذشته شاهد هجوم بی‌وقفه انواع فناوری‌های روز بوده است، از هوش مصنوعی گرفته تا خودروهای خودران، فناوری‌هایی که هر روز و هر لحظه تمامی ابعاد این صنعت را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند و شرکت‌های بیمه را با چالش‌های فراوانی رو به رو ساخته‌اند.

کارخانه نوآوری آزادی،‌ کارخانه استارت‌آپ‌سازی
حالا شرکت‌های بیمه با درک لزوم به‌کارگیری فناوری به دنبال یافتن راه‌کارهایی هستند تا بتوانند در شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کنونی از ابزارهای فناوری به بهترین شکل بهره بگیرند.
در این میان مشتریان نیز به سبب گرایش شرکت‌های بیمه به فناوری‌های روز در انتخاب محصول بیمه با گستره متنوعی رو به رو هستند. از آنجا که مشتریان در دنیای امروز همواره به دنبال تجربه‌ای کاملا دیجیتالی، اکوسیستم‌های چندخدمتی و …‌ هستند، شرکت‌های بیمه به صرافت توسعه راه‌کارهایی برای برطرف کردن نیاز و اولویت‌های مشتریان افتاده‌اند.

مرکز نوآوری پلنت

در ایران هم با توجه به وجود مشکلات متعدد در این حوزه، جمعی از جوانان خواهان تحولات بنیادی در عرصه بیمه دست به ابتکاری جالب زدند و با راه‌اندازی یک زیرساخت منعطف و مجهز به دنبال ارائه راه‌کارهای نوآورانه به بازیگران صنعت بیمه برآمدند.
«پلنت» قصد دارد با تقویت زیرساخت‌های صنعت بیمه و کاهش قیمت برای مشتریان، رضایت عمومی از این صنعت را افزایش دهد. با همین هدف، بخشی از سومین سوله کارخانه نوآوری آزادی در اختیار آنها قرار گرفته است تا از این ساختار نوین؛ ندای تغییرات بنیادینی از صنعت بیمه به گوش رسد.

در پلنت برای دور هم جمع‌کردن همه بازیگران کلیدی حوزه بیمه و مالی با دغدغه نوآوری برنامه‌ریزی می‌شود و در این مجموعه باور بر این است که شبکه‌سازی و همکاری گروه‌های فناور و متخصصان منجر به آفرینش ایده‌ها، محصولات و خدماتی می‌شود که آینده صنعت بیمه و مالی ایران را متحول کند.

این مرکز قصد دارد یک مجموعه بزرگ و قوی برای توسعه صنعت بیمه در کشور باشد و از تیم‌های اینشورتک و استارت آپی که در زمینه رشد بیمه حرف‌هایی برای گفتن دارند حمایت‌هایی اعم از سرمایه‌گذاری و منتورینگ داشته باشد.

به گفته مدیران پلنت، ساخت این پلتفرم از بهمن‌ماه سال گذشته آغاز شده است. ایجاد این پلتفرم می‌تواند کمکی به صنعت بیمه باشد تا اقدامات نوآورانه و فناورانه در آن ایجاد شود. پیاده‌سازی ایده‌های خلاقانه جوانان و نقش آنها در رشد اقتصاد دانش‌بنیان با حضور بازیگران اصلی حوزه بیمه کشور از دیگر اهدافی است که پلنت به دنبال آن است.

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟

رویکردهای دولتی طی دهه های گذشته باعث شد کارخانه های بزرگ و عظیم از بین بروند که بک نمونه آن کارخانه نیشکر هفت تپه است. این کارخانه عظیم اکنون به میزانی که از آن انتظار می رفت فعالیت نمی کند. سیاست های غلط دولت ها کارگران را بیکار کرد چراکه واردات بیش از تولید در اولویت قرار گرفته است.

ابولقاسم مرتضوی، موسس آرد ستاره می گوید، من از کارآفرینانی بودم که طی سال های گذشته کسب وکار خودم را کوچک کردم چراکه نتوانستم با شرایط و موانعی که در مسیر یک فعال بخش خصوصی از سوی بخش های دیگر اقتصاد ایجاد می شود، سازگاری کنم.

کارخانه آردی که راه اندازی کردم را فرزندانم اداره می کنند تا زحماتی که طی سال ها برای ایجاد و پابرجایی آن کشیده شده، هدر نرود اما روی هم رفته به دلیل بی توجهی دولت ها به امر تولید، تمایلی به توسعه کسب وکارم نداشته و ندارم. زمانی که در صنعت دام و طیور کار می کردم، دخالت دولت در روند بازار و قیمت گذاری، همه چیز را از بین می برد.

مرغ را تولید می کردیم و به بازار می فرستادیم اما ناگهان می دیدیم که دولت بازار را با مرغ وارداتی پر کرده و همه معادلات را برهم زده است.

در ادامه

زمانی که با دخالت دولت، قیمت محصولی مثل مرغ در بازار افت می کرد و مکانیزم عرضه و تقاضا مختل می شد، تولیدکنندگان همه دچار ضرر هنگفتی می شدند. در شرایطی که دولت ها در بازار دخالت می کنند، پیش بینی پذیری اقتصاد به پایین ترین سطح ممکن رسیده و فعالیت سخت می شود.

به همین دلیل عطای توسعه کارخانه را به لقایش بخشیدم.
رویکردهای دولتی طی دهه های گذشته باعث شد کارخانه های بزرگ و عظیم از بین بروند که یک نمونه آن کارخانه نیشکر هفت تپه است. این کارخانه عظیم اکنون به میزانی که از آن انتظار می رفت فعالیت نمی کند.

سیاست های غلط دولت ها کارگران را بیکار کرد چراکه واردات بیش از تولید در اولویت قرار گرفته است.
زمانی که کار تولیدی را آغاز کردم، موانع پیش روی ما در راه اندازی و ادامه کار کمتر بود. به اصطلاح می توان گفت که شرایط در آن زمان عادی بود. به عنوان فعال اقتصادی می دانستم اگر کاری را شروع کنم به ثمر می نشیند و مشکلی برای آن ایجاد نمی شود.

اگر از دولت کمکی می خواستیم استقبال می کردند. در آن زمان خود دولتی ها دنبال کارآفرینان و تولیدکنندگان می آمدند.
در آن زمان اعتماد در فضای کسب وکار کشور جریان داشت و همین زمینه ساز تسهیل کار بود. به خاطر دارم که اگر گندمی می خریدم، فروشنده تا اندازه ای به خریدار اعتماد داشت که مدت ها بعد پول آن را می گرفت.

به یاد دارم که اگر نهاده های تولید را به قیمتی می خریدیم و زمان پرداخت پول قیمت آن نهاده ها کمتر شده بود، فروشنده از ما می خواست قیمت پایین تر بپردازیم اما اکنون چنین فضایی بین مردم، کسبه، جامعه اقتصادی و بین بخش خصوصی و دولت وجود ندارد.

بهره بانکی به بیش از 25 درصد رسیده و تامین مالی بنگاه ها دشوار شده است درحالیکه اعتماد همه طرف های تجارت و اقتصاد هم به کمترین میزان رسیده است.
اگر شرایط و فضای کسب وکار کمی تسهیل شود، جوان های زیادی علاقه به راه اندازی کسب وکار شخصی خودشان دارند و ما هم به عنوان کارآفرینان قدیمی تر توصیه های زیادی برای آنان داریم اما در شرایط کنونی، اقتصاد ایران مسیر دیگری را طی می کند. کار اقتصادی در ایران به دست عده ای افتاده که با استفاده از انواع رانت، راه را برای پیشرفت دیگران بسته اند و اجازه کار به کسی نمی دهند.

بعد از راه اندازی کارخانه آرد ستاره، کارخانه تولید خوراک دام راه اندازی کردم و حتی بعد از آن هم به توسعه بیشتر کار فکر می کردم. برنامه من این بود که روزی 300 تن خوراک دام و میلیون ها مرغ تولید کنم. زمین توسعه کار را هم خریداری کردم و تصمیم داشتم که مرغ و تخم مرغ صادر کنم.

بعد از انقلاب این زمین ها را مصادره کردند و شرایط به گونه ای پیش رفت که بیش از تولید، به واردات بها دادند. می توانستیم با توسعه چنین واحدهایی از واردات هر نوع اقلام اساسی مثل مرغ و تخم مرغ بی نیاز شویم، اما امروز بر محور واردات نیاز بازار را تامین می کنیم. در شرایطی که می شد به صادرکننده مرغ و تخم مرغ تبدیل شد، به واردکننده تبدیل شدیم و از تنظیم بازار با کالای وارداتی می گوییم.
برگزاری جشن امین الضرب در چنین شرایط دشواری برای جامعه کارآفرینی کشور خوب است.

این جشن و تقدیرها به روحیه اشخاصی که مورد تحسین قرار می گیرند کمک می کند اما بهتر است جشنی برگزار کنیم که روی دولت ها اثر بگذارد. جمع شدن کارآفرینان به تقویت روحیه جمعی آن ها کمک می کند اما نباید فراموش کرد که به هر حال یک کارافرین به دنبال کارهای خودش است.

باید راهی را یافت تا بیشتر روی دولت ها اثر گذاشت. متاسفانه در شرایطی که کار به دست یک عده افتاده و فضای اقتصاد، رانتی شده، تولیدکننده با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. در بسیاری از موارد مجبوریم کسب وکارها را کوچک نگاه داریم چراکه با مدیریت دولت و سیاست های نادرست آن ها، همه چیز را از دست می دهیم.