سایر عناوین مربوط به نوشته ها در این دسته بندی قرار میگیرند.

بالاترین نرخ تورم را کدام کشور دارد؟

بالاترین نرخ تورم را کدام کشور دارد؟

 

ونزوئلا کماکان رکورددار بیشترین تورم جهان است.
محاسبات دانشگاه جان هاپکینز که توسط استیو هانکه، استاد اقتصاد این دانشگاه صورت گرفته، نشان می دهد تورم سالانه منتهی به تاریخ بیستم ژوئن در دو کشور ونزوئلا و زیمباوه از هزار درصد عبور کرده است. در این محاسبات به جای استناد به آمارهای دولتی، به شاخص برابری قدرت خرید و نرخ ارز در بازار آزاد توجه شده است.
۱- ونزوئلا
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۲۴۹۹ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۱۵ هزار درصد
۲- زیمباوه
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۱۲۹۷ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۱۵۴ درصد
۳- لبنان
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۵۳۱ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۱۸ درصد
۴- سوریه
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۳۳۱ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: تعیین نشده
۵- سودان
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۹۲ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۹۶ درصد
۶- آرژانتین
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۷۳ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: داده نشده
۷- برزیل
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۴۰ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰:داده نشده
۸- ترکمنستان
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۳۵ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: هشت درصد
۹- نیجریه
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۲۸ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۱۴ درصد
۱۰- لیبی
نرخ تورم سالانه محاسبه شده دوره منتهی به بیستم ژوئن: ۲۷ درصد
نرخ تورم سالانه پیش بینی شده توسط صندوق بین المللی پول برای سال ۲۰۲۰: ۲۲ درصد

کرونا ترمز ساخت شهرهای هوشمند را کشید

کرونا» ترمز ساخت شهرهای هوشمند را کشید

 

با رشد جمعیت جهان هر روز بر مشکلات شهرنشینی، محیط زیست و آلودگی هوا و… افزوده می‌شود و فعالان عرصه فناوری تنها راهکار حل این مشکلات را ایجاد شهرهای هوشمند در گوشه و کنار جهان می‌دانند. به همین دلیل هم بزرگان فناوری «سیلیکون ولی»در امریکا و همچنین کشورهای دیگر ازجمله چین در این مسیر گام گذاشتند تا عصری جدید را رقم بزنند اما شیوع کرونا عملاً ترمز این پیشرفت را کشید.

توقف شهر هوشمند در تورنتو

یکی از غول‌های فناوری فعال در زمینه ایجاد شهرهای هوشمند، گوگل است که تاکنون در پروژه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کرده اما آخرین سرمایه‌گذاری این کمپانی با سدی به‌نام کرونا مواجه شد. این بار کمپانی مادر گوگل(آلفابت) راهی را که از سال 2017 آغاز کرده و قرار بود با همکاری سازمان نوآوری شهری این کمپانی(Sidewalk Labs)، شهری هوشمند در تورنتو ایجاد کند نیمه کاره رها کرد. هرچند در دو سال و نیم گذشته عزم جدی برای ایجاد این شهر هوشمند «های تک» وجود داشت ولی حالا به نظر می‌رسد به‌دلیل شرایط اقتصادی متأثر از پاندمی کرونا ، ادامه پروژه در بن‌بست قرار گرفته و خبرها نیز حاکی از توقف این پروژه است که در فاز نخست سرمایه‌گذاری ۹۰۰میلیون دلاری انجام داده بود. همچنین نیمی از کارکنان حاضر در این پروژه بزرگ نیز اخراج شده‌اند.

این پروژه که Quayside نام دارد درواقع شهری متصل به اینترنت است که تنها خودروهای خودران، آن هم در تعدادی اندک در آن تردد می‌کنند و دیگر خبری از خودروهای آلوده‌کننده معمولی در خیابان های آن نیست. این شهر همچنین مجهز به سیستم‌های ریلی پیشرفته است تا ساکنان آن در کمترین زمان ممکن و بدون ترافیک به مقصد خود برسند، در این طرح ساختمان‌ها پایدارتر از نمونه‌های فعلی هستند و با مواد دوستدار محیط زیست ساخته می‌شوند تا میزان گازهای گلخانه‌ای در این شهر تا 98 درصد کاهش یابد.
محققان اعتقاد دارند در صورت تحقق این شهر هوشمند، می‌توان ساختمان‌هایی ارزان تر، محکم‌تر و دوستدار محیط زیست با کمترین میزان تولید گاز گلخانه‌ای ایجاد کرد تا زمینه ساز یک تحول بزرگ در صنعت ساخت و ساز جهان شود. از دیگر قابلیت‌های این آرمانشهر می‌توان به پیاده روهای هوشمند اشاره کرد که روشنایی آن تنها با گرمای بدن افراد پیاده تأمین می‌شود. کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی، طراحی ابزارهایی متناسب با ماشین یادگیری و هوش مصنوعی، سیستم خاص جمع‌آوری زباله و همچنین بزرگراه‌های هوشمند که عرض آنها با توجه به ترافیک لحظه‌ای تغییر می‌کند بخشی دیگر از توانمندی‌های این آرمانشهر هستند.

حریم خصوصی در شهر هوشمند

همه نقاط شهر هوشمند Quayside به سنسورهایی ویژه مجهز هستند که البته بسیاری، نسبت به وجود این تعداد سنسور در این شهر معترض بودند و آن را نشانه نقض حریم خصوصی در نتیجه جمع‌آوری اطلاعات شهروندان می‌دانستند. به‌عنوان مثال یکی از روزنامه‌های کانادا در انتقاد از این طرح نوشته بود: «این شهر تنها به منظور جمع‌آوری اطلاعات و داده‌های ساکنان و بازدیدکننده‌ها ساخته می‌شود و گواه آن نیز سنسورهای متعددی است که قرار است Sidewalk Labs در هر ساختمان قرار دهد تا میزان دمای خانه‌ها متناسب باشد و کاهش هدررفت انرژی و میزان تولید گاز گلخانه‌ای هم کمتر شود.همچنین تعداد زیادی دوربین مجهز به هوش مصنوعی تعبیه شده است که گفته می‌شود برای آنالیز وضعیت و سرعت ترافیک در این شهر هوشمند نصب شده اما به اعتقاد ما این تنها ظاهر ماجراست و درواقع قصد آنها جاسوسی از مردم است.»
البته برخی نیز در مقابل، نظراتی متفاوت دارند به‌عنوان مثال « سارا موتزر» یکی از استادان دانشگاه مک گیل با دفاع تمام قد از این پروژه و طرح‌های مشابه، می‌گوید : «باوجود پاندمی کرونا و تبعات اقتصادی آن، نباید پروژه‌های شهرهای هوشمند را تعطیل کرد چراکه با کمک صرفه جویی‌هایی که در همین شهرها می‌شود می‌توان اقتصاد را دوباره احیا کرد.» وی همچنین معتقد است کرونا آخرین پاندمی برای بشر نخواهد بود و همین شهرهای هوشمند هستند که در پاندمی‌های بعدی می‌توانند بخوبی از انسان‌ها محافظت کنند پس نباید آنها را در چنین شرایطی قربانی کرد.
انتظار می‌رفت با به ثمر نشستن این پروژه، بیش از 44هزار شغل جدید در این منطقه ایجاد شده و سالانه تا4.3میلیارد دلار درآمدزایی از محل مالیات ایجاد شود. همچنین قرار بود Sidewalk Labs در طول 2 دهه بیش از 1.3میلیارد دلار در این پروژه سرمایه‌گذاری کند که البته انتظار سرمایه‌گذاری 38میلیارد دلاری بخش خصوصی نیز تا سال 2040 وجود داشت اما حالا باید منتظر ماند و دید سایه کرونا چه زمانی از سر اقتصاد جهان کم می‌شود و اولویت‌های گوگل در آن زمان چه خواهد بود.

 قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان و ریسک

 قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان و ریسک

 

تصمیم‌گیری را می‌توان به‌طور گسترده به‌عنوان مجموعه پیچیده‌ای از فرآیندها، شامل چهار مرحله تعیین اهداف، انتخاب گزینه‌هایی جهت نیل به هدف، ارزیابی گزینه‌های انتخاب‌شده و درنهایت انتخاب از میان گزینه‌ها تعریف کرد. ما هرروزه با تصمیم‌گیری در دنیای همراه با عدم اطمینان مواجه هستیم. اگر تصمیم‌گیری در دنیای کسب‌وکار و امور مالی موردنظر باشد، تصمیم‌گیری کارآفرینان از بهترین مثال‌ها هستند. به‌طور سنتی، قضاوت به‌عنوان یک ارزیابی از احتمال وقوع برخی از نتایج که در آن احتمالات بین 0 و 1 محدود می‌شوند، تعریف‌شده است. قضاوت ممکن است تحت شرایط عدم اطمینان و یا تحت شرایط ریسک صورت بگیرد. ساختار قضاوت به‌طور سنتی توسط نظریه احتمالات و مفروضات آن رسمیت می‌یابد. قضاوت تحت شرایط عدم اطمینان، اگر منسجم باشد و یا به‌خوبی کالیبره شده باشد، عقلانی است. انتخاب‌های انجام‌شده تحت شرایط ریسک اگر به تصمیماتی منجر شوند که ارزش مورد انتظار و یا مطلوبیت مورد انتظار یا مطلوبیت مورد انتظار ذهنی ( تحت یک مدل روانی ) را به حداکثر برسانند، منطقی هستند.

پین و همکاران (1992) در بررسی خود به شواهد مختلفی از ریسک قضاوت احتمالی و انتخاب اشاره دارند که در حمایت از نتیجه‌گیری‌های آن‌ها این نتیجه‌گیری‌ها عبارت‌اند از:

  • استراتژی‌های تصمیم‌گیری به اقتضای ویژگی‌های کار و زمینه تصمیم‌گیری می‌باشند.
  • تصمیم‌گیرندگان به‌طور فعالانه‌ای در فرآیند تصمیم‌گیری توجیهات و اولویت‌هایی را ترسیم می‌نماید.

آن‌ها همچنین اشاره می‌کنند که در تصور محققان تصمیم‌گیرندگان اغلب اطلاعاتی که آن‌ها در ارزش اسمی می‌دهند را می‌گیرند اما برخی از شواهد حاکی از آن است که اطلاعات درواقع در فرآیند تصمیم‌گیری بازسازی می‌شوند. همان‌طور که قبلاً نیز اشاره شد تصمیم‌گیرندگان ممکن است همان تعریف عدم اطمینان که اغلب توسط محققان به‌عنوان معنای آشکار عنوان می‌شود را نپذیرند، به همین خاطر عملیاتی سازی تک‌بعدی عدم اطمینان احتمالی که توسط محققان تصمیم‌گیری مفهوم‌پردازی می‌شود ممکن است ماهیت چندبعدی عدم اطمینان که تصمیم‌گیرندگان متصور می‌شوند را منعکس نکند.

تحقیقات در حوزه قضاوت و تصمیم‌گیری به‌تازگی به نقش خلق‌وخو، مزاج و هیجانات در فرآیند تصمیم‌گیری اشاره‌کرده‌اند. علاوه بر اجزای شناختی تصمیم‌گیری، حالت‌های احساسی تجربه‌شده نیز در طول فرآیند تصمیم‌گیری و بعدازآن، مهم هستند. بررسی نقشی که عاطفه بر تصمیم‌گیری دارد برخی از عواقب ناشی از ناراحتی‌های روانی که عدم اطمینان ممکن است ایجاد کند را برجسته می‌کند. یک لیست کوتاه از برخی از این نتایج عبارت‌اند از: تأسف و نا‌امیدی، زیان‌گریزی، اضطراب ایجادشده در اثر توجه نامناسب به نتیجه با کمترین احتمال، نگرانی که بر تصمیمات مربوط به آزمون‌های پزشکی تحت نظر، تأثیر می‌گذارد. ترس از عوارض منفی جانبی مرتبط با انتخاب به یک درمان پزشکی و شک در مورد اینکه چه اقدامی انجام شود که ممکن است تصمیم‌گیرنده را برای یک دوره طولانی‌مدت در وضعیت بلاتکلیفی قرار دهد.

در نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری، عاطفه با این استدلال به مدل‌های انتخابی مبتنی بر انتظار ضمیمه می‌شود که می‌تواند ارزشی را علاوه بر مطلوبیت معمول نتیجه، بر تصمیم‌گیرنده در برداشته باشد. مدل‌های تصمیم‌گیری استاندارد برای اینکه بتوانند منعکس‌کننده توجه به عاطفه به‌منظور توصیف دقیق‌تر فرآیندهای تصمیم‌گیری باشند، نیاز به تجدیدنظر دارد به این معنا که نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری باید اقدام به مدل‌سازی اجزای احساسی تصمیم‌گیری با ترکیب آن‌ها در مدل‌های تبعی نمایند. مدل‌های تبعی فرض می‌کند که تصمیم‌گیرندگان همه‌ی جنبه‌های وضعیت تصمیم‌گیری را، قبل از رسیدن به یک انتخاب، به‌دقت در نظر گرفته‌اند. در مقابل، نظریه‌پردازان دیگر، در فرآیند تصمیم‌گیری عاطفه را از دیدگاهی غیر تبعی می‌بینند که در آن واکنش‌های احساسی ممکن است ارزیابی‌های شناختی نتیجه شده و به‌طور مستقیم بر رفتار انتخابی اثر بگذارند و یا در آن عاطفه می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای ارزیابی اطلاعات و یا برای هدایت فرآیندهای تصمیم پس‌ازآن در شرایطی که ارزیابی شناختی دقیق موجود نیست، کمک کند.

شکل زیر ارائه‌دهنده یک چارچوب نظری اولیه برای بررسی گسترده‌تر فرآیند تصمیم‌گیری در شرایط عدم اطمینان با توجه به مسائل مطرح‌شده در این مقاله چارچوب ارائه‌شده با این فرض آغاز می‌شود که اطلاعات برای تصمیم‌گیرنده فراهم‌شده و طرح مسئله تصمیم‌گیری نشان از شروع فرآیند تصمیم‌گیری دارد.

فرض کردیم که میل به زندگی در یک جهان خاص و ناگزیر از مواجه با عدم اطمینان می‌تواند تنشی را به‌عنوان ناراحتی روانی ایجاد نماید، چنین ناراحتی در سراسر فرآیند تصمیم‌گیری طنین‌انداز است. از ابتدای بازنمود وضعیت تصمیم‌گیری و انتخاب استراتژی‌های مقابله با آن تا مدیریت متقابل عاطفه و شناخت که ما را به سمت تصمیم‌گیری و پیامدهای ناشی از انتخاب‌هایمان هدایت می‌کند. در دو سر طیف، ناراحتی بیان‌شده می‌تواند با انفعال و یا هرج‌ومرج کلی برای افراد پایان یابد. بااین‌حال در اغلب موارد، ناراحتی روحی و روانی در صورت عدم مدیریت رضایت‌بخش می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست در زندگی و کسب‌وکار شود. امیدواریم که چارچوب نظری ارائه‌شده در این مقاله چشم‌انداز تازه‌ای در حوزه‌ی قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان فراهم کند همچنین امیدواریم که چارچوب پیشنهادی، محرکی برای انجام پژوهش برای بیان شکاف‌ها در ادراک فعلی ما از این فرآیندهای تصمیم باشد.

برگرفته از مباحثی نوین در تأمین مالی کارآفرینی با کاربردهای از اقتصاد و مالی رفتاری، نویسنده پرفسور رسول یزدی پور

 

 

نویسنده: عارفه داودی/ پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

بازی‌های خلاقانه برای تولید ایده‌های کسب‌وکار موفق

بازی‌های خلاقانه برای تولید ایده‌های کسب‌وکار موفق

 

شاید شما هم مثل خیلی از انسان‌ها بر این باورید که اصلاً فرد خلاقی نیستید؛ اما در حقیقت خلاقیت مهارتی است که می‌توانید با تمرین و ممارست به دست آورید. خلاقیت چیزی نیست جز توانایی حل مسئله و نه گفتن به غیرممکن‌ها. اغلب افراد خلاقی که من می‌شناسم به نشانه حمایت از تفکر خلاقانه و خارج از چارچوب، چیزهایی که عموماً پذیرفته می‌شوند را نادیده می‌گیرند.

 

بیایید با ایده‌های خلاقانه از نزدیک آشنا بشویم:

تمرین خلاقیت نباید تبدیل به کاری سخت و طاقت‌فرسا شود. تنها نشستن در گوشه‌ای از اتاق و مجبور کردن خود برای رو‌برو شدن با ایده‌های جدید، نمی‌تواند نتیجه‌بخش و مؤثر باشد. به خودتان اجازه دهید از جهان اطرافتان الهام و انگیزه بگیرید. در گام‌های ابتدایی خلق ایده اصلاً به امکان‌پذیر بودن یا نبودن ایده فکر نکنید. حتی می‌توانم با صراحت بگویم؛ هر چه ایده‌ها مضحک‌تر، بهتر!

برای اینکه بتوانید خودتان را تشویق به تفکر خارج از چارچوب کنید و ایده‌های جدید خلق کنید، پیشنهاد می‌کنم این تمرین‌‌ها را مثل بازی‌ انجام دهید:

 

  1. بازی ترکیب و تطابق

از خودتان بپرسید؛ دو محصولی که می‌توانند برای اولین بار کنار همدیگر قرار بگیرند و محصولی جدید را خلق کنند، کدم‌اند؟

نترسید از اینکه کمی عجیب‌وغریب به نظر برسید. برای مثال، تصمیم برای ترکیب چراغ‌قوه با پیچ‌گوشتی تصمیمی خلاقانه بود. حالا امکان کار کردن درجایی تاریک بدون نیاز به نگه‌داشتن چراغ‌قوه وجود دارد.

نگاهی به تلفن همراهتان بیاندازید. تلفن همراه در کنار دوربین خیلی خلاقانه‌‌تر و کاربردی‌تر به نظر می‌رسد.

 

  1. بازی یافتن راه‌حل

به جهان اطرافتان وصل شوید و درباره همه‌چیز سؤال بپرسید.

چگونه می‌توان همه‌چیز را بهتر کرد؟

به شکایات دوستان و خانواده‌تان گوش بدهید. آن‌ها در زندگی روزمره‌شان چه مشکلاتی دارند؟

چه دغدغه‌هایی را در زندگی روزمره‌تان احساس می‌کنید؟

مسائل و مشکلاتتان را شناسایی کنید و شروع کنید به یافتن راه‌حل برای آن‌ها. بسیاری از کارآفرینان و مخترعان همین کار را انجام می‌دهند. یکی از نمونه‌های موردعلاقه من محصول ساده و خلاقانه‌ی یکی از دانشجویانم است که به افراد کمک می‌کند، بهتر اجناس و اشیای خودشان را سازمان‌دهی و مدیریت کنند.

او خیلی ساده متوجه شده بود که همسرش هنگام جستجوی اشیا داخل کیفش دچار مشکل می‌شود. مدام کیف‌دستی‌اش را زیرورو می‌کند تا بتواند چیزی را که قبلاً داخل کیفش گذاشته بود، پیدا کند. او برای حل این مسئله با اضافه کردن نوارهایی باقابلیت ارتجاعی به کیف توانست اقلام را سرجایشان نگه دارد تا هنگام نیاز، اشیاء داخل کیف به‌راحتی در دسترس قرار بگیرند.

 

در گام‌های ابتدایی خلق ایده، به امکان‌پذیر بودن یا نبودن آن فکر نکنید. حتی می‌توانم با صراحت بگویم؛ « هر چه ایده‌ها مضحک‌تر، بهتر»

 

  1. بازی چه می‌شود اگر…؟

این سؤال را زیاد از خودتان بپرسید. مثلاً چه می‌شود اگر وقتی در حال شنا کردن هستید، موسیقی گوش بدهید؟ یا چه می‌شود اگر …

نترسید از اینکه ذهنتان به سمت خارج از چارچوب‌ها و رؤیاپردازی‌ها برود. با خود فکر کنید، اگر غیر‌ممکنی وجود نداشت واقعاً چه چیزهایی را آرزو می‌کردید؟ مثلاً یکی از دانشجویان من در پاسخ گفت: ” چه می‌شود اگر من بتوانم لحظه‌به‌لحظه فرآیند و زمان دقیق رشد فرزندم را ببینم! ”

هرچه بیشتر ماهیچه‌های خلاقیتتان را تمرین دهید، آسان‌تر محصولات و خدمات جدیدی که می‌تواند کیفیت زندگی انسان‌ها را بهبود بخشد، خلق می‌کنید.

 

مترجم: نازنین توکلی (کارشناس ارشد مدیریت صنعتی)

برگرفته از سایت www.entrepreneur.com

 

نویسنده: نرگس سقازاده/ پژوهشگر حوزه مدیریت

سبک رهبری شما چیست؟

سبک رهبری شما چیست؟

لزوم شناخت سبک رهبری خویش

 

تئوری‌های رهبری درباره شناخت ویژگی‌های شخصی و رفتارهای فردی رهبران اثربخش، بررسی موقعیت‌هایی که مي‌تواند رهبری اثربخش را پرورش دهد یا مانع پرورش آن شود (مثل محیط‌های سازمانی، اجتماعی و بیرونی) یا بررسی رابطه بین رهبران و پیروان است.

با توسعه مفاهیم رهبری از دیدگاه‌های مختلف اخیراً توجه عملیاتی به مفهوم رهبری در مهندسی گسترش‌یافته است. این مبحث که بیشتر یک رویکرد عملیاتی است تا یک تئوری پایه، به دلیل کاربردی بودن هم‌اکنون جایگاه خاصی یافته و بسیاری از مراکز دانشگاهی دوره‌های آموزشی رهبری مهندسی را در برنامه‌های آموزشی خود جا داده‌اند.

پژوهشگران در مطالعات اوليه، رهبري را امر ذاتي می‌دانستند؛ اما پنجاه سال پژوهش بر اساس رويكرد صفحات مشخصه رهبري، چارچوب مشخصي را در اختيار مديران قرار نداد. به همين دليل، صاحب‌نظران، نگاه خود را از ویژگی‌های شخصي ذاتي رهبر به رفتار رهبر معطوف نمودند. نظریه‌های رفتاري رهبري، پژوهشگران به دنبال بهترين رفتار رهبر در همه شرايط، مکان‌ها و زمان‌های مختلف بودند؛ اما مطالعات فيدلر و تجربيات عملي پژوهشگران بعدي نشان داد كه رهبري در اصل اقتضائي بوده و بهترين سبك رهبري براي همه شرايط نمی‌تواند وجود داشته باشد.

بله به‌درستی که رهبری امری اقتضایی است و می‌توان با یک ارزیابی اولیه از خود زمینه پرورش شایستگی‌های رهبری را بر اساس شرایط محیطی خود توسعه داد.

در پایان سال 1397 هستیم و فرهنگ ایرانی ما در این روزهای واپسین یادآور خانه‌تکانی و ایجاد تغییر و تحولات شگرف است. یکی از موضوعاتی که می‌توانیم در زمینه حرفه‌ای و شغلی خود بدان توجه کنیم نحوه تأثیرگذاری و نفوذ در دیگران است. این مفهوم که در قالب «رهبری» مطرح می‌گردد می‌تواند در فرد رشد و توسعه یابد. در این مقاله پس از آشنایی با اولیه با مفهوم رهبری، آزمونی را قراردادیم تا شما بتوانید سبک رهبری خودتان را شناسایی کنید و بهتر بتوانید با افراد پیرامون خود تعامل نمایید و اهداف تیم‌ها و گروه‌های تحت نظر خود را پیش ببرید.

 

مدیر یا رهبر

رهبری، بالاترین شکل ارتباطات بین گروهی متشکل از افراد انسانی در یک سازمان است. رهبری را می‌توان بر اساس دیدگاه مرسوم، توانایی نفوذ و اثرگذاری در دیگران جهت هم‌افزایی و دست‌یابی به یک هدف خاص دانست.

رهبران به ارتباطات مؤثر نیازمندند تا بتوانند قلب و ذهن کارکنان خود را تصاحب کنند. اگر افراد ندانند رهبران چه مي‌خواهند و چه مقصدی در پیش دارند، رهبری‌شان را نخواهند پذیرفت. مطالعات نشان داده است گوی رقابت آینده را رهبرانی خواهند ربود که بتوانند به‌طور مؤثر با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند.

باید به این مسئله توجه نمود که مدیریت با رهبری کاملاً متفاوت است. این مسئله سال‌هاست در ادبیات مدیریتی موردبحث و بررسی قرارگرفته است. به‌عنوان‌مثال می‌توان گفت رهبری بیشتر حول محور ترغیب، انگیزش و نفوذ مي‌چرخد درحالی‌که مدیریت بیشتر مربوط به واقعیت‌های سازمانی، موقعیت‌های مدیریتی و قراردادی در یک پروژه یا شرکت است؛ بنابراین می‌توان مشاهده نمود که یک مدیر پروژه خوب (به‌عنوان یک مهندس ) باید قدرت ترکیب توانایی‌های رهبری و مدیریتی را جهت عملکرد بهتر در پروژه داشته باشد.

سبک رهبری خودتان را ارزیابی کنید

این تست برای ارزیابی سبک رهبری شما طراحی‌شده است. در این تست پاسخ درست یا اشتباه وجود ندارد. شما باید با توجه به پرسش‌های بیان‌شده، تنها یک گزینه را انتخاب نمایید. سپس در انتها بر اساس شماره سؤالات گزینه‌های انتخابی خود را در پاسخنامه وارد نمایید و تعداد پاسخ‌های هر ستون را شمارش نمایید. با توجه به بیشترین امتیاز کسب‌شده، سبک رهبری غالب شما مشخص می‌گردد.

  1. در زمان جلسات، برای شما مهم است که:
  • که روند جلسه طبق صورت‌جلسه و موارد طرح‌ریزی‌شده پیش برود.
  • به این موردتوجه می‌کنید که چه کسانی در بحث شرکت می‌کنند و حتی‌الامکان همه در بحث شرکت کنند.
  • اجازه می‌دهید که گفت‌وگوهای جلسه مسیر طبیعی خود را طی کنند و مشاهده کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
  1. زمانی که شما هدایتگر یک گفت‌و‌گو در یک جمع هستید اگر دریابید شخصی در جمع حضور دارد که مسلط بر جلسه شده است و بیش‌ازحد اظهارنظر می‌کند، آیا شما:
    • افراد دیگر را به مشارکت در گفت‌وگو تشویق می‌کنید.
    • آرزو می‌کنید که فرد حاذق سرنخ‌های مهم موضوع را بیان کند و زیاده‌گویی نکند.
    • به آن فرد می‌گویید که اجازه دهد دیگر افراد هم شانس مشارکت در گفت‌و‌گو را داشته باشند.

 

  1. فرض کنید شما به محلی که قرار است نشستی را برگزار کنید دیر رسیده‌اید و متوجه می‌شوید که فردی که قرار بوده شرایط این نشست را آماده نماید، کارش را انجام نداده است و وقت هم بسیار کم است برای این کار و در این شرایط شما:
    • تصور می‌کنید که زمان را ازدست‌داده‌اید و نمی‌توانید کاری را از پیش ببرید و فقط خودتان در منگنه قرارگرفته‌اید.
    • مسئول مربوطه را کنار می‌کشید و به او می‌گویید که هر طور شده باید این کار را انجام دهد.
    • از مسئول مربوطه می‌خواهید که تا جایی که می‌تواند اوضاع اتاق را بهبود بخشد و تلاش خودش را به خرج دهد.
  1. فرض کنید منشی شما فراموش نموده که برخی مستندات مهم را سر موقع آماده نماید و تحویل نماید در این شرایط شما:
    • شخص دیگری را برای انجام این کار پیدا می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که کارش را انجام دهد و به کارش ادامه دهد و به او در انجام کار کمک می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که دفعه بعد سخت‌کوش باشد و کار را به‌درستی انجام دهد.
  1. فرض کنید از شخصی که در اداره شما کار می‌کند می‌خواهید که رهبری یکی از تیم‌های کاری را عهده‌دار شود، بهترین روش برای اینکه او نقش و وظایفش را بتواند آغاز کند:
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او فرصت کافی را دارد که بتواند دیگر رهبران حاضر در محیط کاری را بشناسد.
    • به او زمان کافی برای سازگاری با نقش جدید را خواهید داد.
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او انتظارات شما از نقشش را به‌طور دقیق و شفاف درک نموده است.
  1. بهترین راه برای اینکه اطمینان حاصل کنید تیم شما طبق برنامه زمانی برای ایجاد تغییرات بروز هستند:
    • به هر یک از اعضا اجازه می‌دهید که در مورد تحولات از طریق تعاملات بین فردی در تیم بیاموزد و به افراد اجازه می‌دهید که اگر سؤالی در مورد تحولات دارند بتوانند با شما به‌طور مستقیم در ارتباط باشند.
    • ایمیلی مبنی بر تشریح کامل تغییرات برای اعضاء ارسال می‌کنید.
    • از دبیر جلسات می‌خواهید که برنامه تحولات را از طریق پیش‌نویس صورت‌جلسه به افراد اطلاع دهد.
  1. تصور کنید شما را به‌عنوان یکی از رهبران اصلی سازمان انتخاب نموده‌اند. در یکی از نشست‌ها یک از اعضاء جوان جلسه نسبت به یکی از تصمیمات شما تردید می‌کند. آیا شما:
    • سعی می‌کنید که چرایی رسیدن به این تصمیم را توضیح دهید.
    • از آن فرد می‌خواهید که با جزئیات بیشتر نسبت به تردیدش در مورد تصمیم شما توضیح دهد.
    • از آن شخص می‌پرسید که در این خصوص، او چه تصمیمی را اتخاذ می‌کرد.
  1. شما در گروه تحت رهبری‌تان آگاه می‌شوید که یکی از افراد برای رهبری شما شرایط بحرانی به وجود خواهد آورد. آیا شما:
    • در جلسه‌ای با این شخص به بررسی مشکلات او در خصوص رهبری شما خواهید پرداخت.
    • منتظر می‌مانید تا افراد دیگر شرایطی را به وجود آورند تا آن شخص با شما رودررو شود.
    • بلافاصله با آن شخص روبرو می‌شوید و با نگرش او مقابله می‌کنید.
  1. تصور کنید شما مدیر اجرایی کسب‌وکار هستید و افکاری قوی در خصوص نحوه راهبری کسب‌وکار دارید. آیا شما:
    • اجازه می‌دهید که آهسته این تغییرات را اجرا کنید و میزان حمایت از افکارتان را در بین افراد دیگر بسنجید.
    • از مدیر ارشد خودتان می‌خواهید که برخی گزینه‌های کارکردی دیگر را پیشنهاد دهد.
    • به مدیر ارشد خود می‌گویید که از دیگر ایده‌ها تقدیر می‌کنید اما برای تصمیمات خودتان دلایل قوی دارید و نیاز دارید که به شما اعتماد کنند.
  1. هنگامی‌که حل یک مشکل بر دیگران تأثیر می‌گذارد، آیا شما:
    • مشکل راه‌حل را برای هر فرد درگیر با اجرای آن را مطرح می‌کنید.
    • با افراد مختلف برای رسیدن به یک راه‌حل مشترک در خصوص مشکل گفت‌وگو خواهید کرد.
    • به افراد اعتماد خواهید کرد که هر فردی به‌اندازه اثرگذاری خودش مشکل را حل نماید.
  1. شما مسئولیت برنامه‌ریزی راه‌اندازی بخشی را دارید. آیا شما:
    • تشویق به گفت‌وگوهای بدون برنامه‌ریزی در خصوص طرح و برنامه‌ها می‌کنید.
    • بررسی می‌کنید که هرکسی می‌داند چه باید انجام دهد.
    • به افراد اجازه خواهید داد تا با شما در خصوص سؤالاتشان در ارتباط باشند.
  1. در ایجاد یک کمیته برای برنامه‌ریزی یک رویداد بهتر است:
    • به کمیته اجازه دهید تا با روند خودشان فعالیت کنند.
    • از افراد کمیته می‌خواهید که بر اساس اهداف، زمان‌بندی خودشان را انجام دهند و ارائه دهند.
    • به اعضاء تعریف شفافی از اهداف، برنامه زمان‌بندی و استاندارهای عملیاتی ارائه خواهید داد.
  1. بهترین راه برای حل اختلاف‌نظر بین اعضاء گروه:
    • اختلاف‌نظرها را بیان کنید و موضع سازش را ارائه دهید که هر دو قبول می‌کنند
    • افراد دارای اختلاف‌نظر را تشویق کنید تا باهم بر روی موارد اختلاف بحث کنند و موضوع را بین خود حل کنند و به توافقی برسند.
    • این افراد را دورهم جمع می‌کنید و به آن‌ها برای رسیدن به یک راه‌حل کمک می‌کنید.
  1. در یک گروه دوستانه، آیا شما:
  • سعی می‌کنید که مطمئن شوید نظرات همه افراد شنیده‌شده است.
  • از گوش دادن به ایده‌های دیگران لذت می‌برید.
  • به‌راحتی پیشنهادات خودتان را بیان می‌کنید.

به سبک رهبری خودتان امتیاز دهید

 

سبک رهبری من:

 

حال سبک رهبری خود را شناختید به شما پیشنهاد می‌کنم تا با برخی از ویژگی‌های سبک رهبریتان آشنا شوید و در شرایط مختلف بتوانید با آگاهی کامل نسبت به شرایط واکنش نشان دهید و بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارید.

اگر سبک رهبری شما راهبر است:

  • در موقعیت‌های چالشی، در صورت کار کردن بر اساس دستورالعمل‌ها و خطوط راهنما احساس راحت‌تری دارید.
  • در جلسات، سریع مسئولیت قبول می‌کنید و بسیار مشتاق هستید تا آن کار را سریع‌تر انجام دهید.
  • تخصیص وظایف، ایجاد برنامه زمان‌بندی و پایش فرآیند کاری برای شما راحت است.
  • بحث‌های طولانی شمارا سریع بی‌حوصله می‌نماید. شما بیشتر تمایل دارید که کار انجام دهید در عوض اینکه بیشتر در جلسات با موضوعات شخصی افراد شرکت کنید.
  • در شرایطی که می‌دانید همه‌چیز تحت کنترل شما است، احساس راحتی بیشتری دارید، رفتار خوشایندی دارید و با شکیبایی بیشتر کار می‌کنید.

اگر سبک رهبری شما مشورتی است:

  • هدف اصلی شما ایجاد روابط بین فردی خوب با دیگران است حتی اگر به قیمت قربانی شدن هدف اصلی تیم باشد.
  • شما به‌شدت نسبت به موضوعات شخصی افراد تیم حساس هستید و به‌شدت در مورد احساسات آن‌ها نگران هستید.
  • در جلسه، شما افراد مختلف را تشویق به مشارکت می‌کنید.
  • در شرایطی دارای استرس شما حس می‌کنید که رسیدن به هدف بسیار دشوار است.
  • بهترین عملکرد شما در موقعیت‌های کنترل‌شده‌ای است که شما قادر هستید با روابط بین فردی با اعضاء تعامل کنید و به‌طور مؤثر شرایط دشوار را هدایت کنید.

اگر سبک رهبری شما آزاد و رها است:

  • در شرایط چالشی، به افراد زیردست خود بیشترین آزادی عمل را می‌دهید.
  • شما بیش‌ازحد می‌توانید افراد با بازده پایین تیم را تحمل‌کنید.
  • بهترین روز شما زمانی است که عمده وقت خود را بر روی پروژه و فعالیت‌های اداری سپری کنید.
  • شما جلسات را زمان‌بندی می‌کنید، اما برخی اوقات با زمان جلسات به مشکل برمی‌خورید و در دستیابی به نتیجه نهایی و برنامه اجرایی با مشکل روبرو می‌شوید.
  • شما تمایل دارید با افرادی کارکنید که بهترین عملکرد را دارند و از کارشان لذت می برند و نیاز کمی برای نظارت روزانه شما بر کارشان دارند.

ممکن است شما همه‌­ی سبک‌­های رهبری ضروری را در خود نداشته باشید، اما همان‌طور که این سبک­‌ها را توسعه می‌دهید، می‌توانید در صورت لزوم از دیگران در تیم خود استفاده کنید.

به مهارت­‌ها و سبک­‌های دشواری که هرکدام از اعضای تیم شما ممکن است داشته باشد، توجه کرده و زمانی که سبک­ آن‌ها از سبک‌­های شما مناسب‌­تر است، آن‌ها را تشویق کنید که رهبری تیم را بر عهده بگیرند.

آیا ایجاد ارتباط نزدیک و هماهنگی تیم برای شما دشوار است، اما متوجه شده‌­اید که یکی از همکارانتان می‌تواند به‌خوبی چنین موقعیتی را ایجاد کند؟

از مهارت وی استفاده کنید: یک‌قدم عقب گذاشته و به آن فرد اجازه دهید هر زمان که وقت استفاده از رهبری پیوندجویانه بود، رهبری تیم را بر عهده بگیرد. درنهایت، بهترین رهبران، از دیگران نیز رهبر می‌­سازند و نه پیرو!

نویسنده: علیرضا سرحدی/ پژوهشگر حوزه مدیریت

 

برندی که شما نامیده می‌شوید؟ برند شخصی (قسمت اول)

برندی که شما نامیده می‌شوید؟

برند شخصی (قسمت اول)

 

در این شماره قصد داریم شمارا با مفهوم برند شخصی (Personal Branding) آشنا نماییم. برند شخصی  یعنی ” اینکه خودتان باشید، بهترین خود”. برند شخصی دانستن این موضوع است که چه چیز برای شما معتبر بوده، شمارا از همتایانتان متمایز ساخته، شمارا به مخاطبان هدفتان مرتبط کرده و آن‌ها را متقاعد می‌سازد، و سپس استفاده از آن برای دستیابی به اهدافتان و افزودن ارزش به کارفرمایتان می‌باشد. امروزه  برند سازی شخصی به مهارتی مهم برای بقا تبدیل‌شده است. زیرا هر فردی صرف‌نظر از سن، موقعیت یا کسب‌وکار، یک برند شخصی دارد. برند شخصی باید منعکس‌کننده هویت شخصی باشد اما مهم است که آن‌ها را از یکدیگر متمایز کنیم. هویت شخصی دربرگیرنده همه ویژگی‌های شخصیتی فرد اعم از مثبت و منفی می‌باشد. برند شخصی تمایل شما درباره نحوه ادراک دیگران از شمارا منعکس کرده و با برجسته ساختن آن ویژگی‌ها شکل داده می‌شود و بنابراین می‌تواند انتخابی آگاهانه باشد.  قدرت یک برند شخصی با سه مؤلفه تمایز(Distinctive)، مرتبط بودن(Relevant) و سازگاری(Consistent) مشخص می‌شود. برند شخصی به اینکه افراد تا چه اندازه می‌توانند توانایی‌ها و ویژگی‌های خود را به‌خوبی شناسایی کنند، ‌ بستگی دارد. هنگامی‌که فرد بزرگ‌ترین نقاط قوت خود را از دیگران متمایز کند، این تمایز او را به‌یادماندنی خواهد ساخت. برند شخصی باید معرف باورهای فرد بوده و آن‌ها را به سایرین منتقل کند، اما مرتبط بودن در یک برند شخصی مستلزم درک و اهمیت دادن به باور  سایر افراد نیز می‌باشد. مؤلفه سازگار بودن برای یک برند، به افرادی اشاره دارد که کارهایی را بارها و بارها به شیوه‌ای متمایز و مرتبط انجام می‌دهند، زمانی که برند شخصی سازگار باشد، افراد قادر به اعتماد به آن هستند چراکه به‌طور مداوم به شیوه‌ای خاص فعالیت و معاشرت می‌کنند. افراد می‌توانند بدانند که چه چیز از صاحب برند انتظار داشته باشند. درواقع برند شخصی سازگار به افراد امکان می‌دهد که تداعیات ذهنی و احساساتشان را درباره دیگران، صرف‌نظر از جایی که با برند مواجه شده‌اند، حفظ کنند.

هنگامی‌که فرد یک برند موفق را کشف و ایجاد کرده و آن را پرورش دهد، منافع بسیاری به دست خواهد آورد، که به شیوه‌های زیر دیده می‌شود: افزایش در معرض دید بودن ، ایجاد تمرکز مشخص بر حرفه یا کسب‌وکار فرد، بالا بردن درآمد فرد، افزایش پاداش او، رونق یافتن در طول رکودهای اقتصادی، توسعه یافتن به حوزه‌های جدیدی از کسب‌وکار، درنهایت دستیابی به اهداف، شناخت بهتر خود و افزایش اعتمادبه‌نفس.

یک برند شخصی موفق و قدرتمند، قدرت تأثیرگذاری بسیاری بر تصمیمات، خریدها و گرایش دیگران خواهد گذاشت: به‌عنوان‌مثال، هنگام اندیشیدن در مورد یک پروژه یا فرصت که در آن فرد یکی از بی‌شمار داوطلبان است، نام فرد یکی از نخستین نام‌هایی است که به ذهن می‌رسد (اعطای جایگاه ذهنی برتر). داشتن موقعیتی به‌عنوان یک متخصص در یک قلمرو، به معنی افزایش نفوذ و اعتبار تصمیمات می‌باشد. یک برند شخصی قدرتمند افراد را تشویق می‌کند که فرد را در رأس قرار دهند. اعتبار یک برند شخصی می‌تواند ناشی از دستاوردها، جایگاه دانش یا حتی سبک شخصی باشد، همین اعتبارها به اعمال فرد وزن بیشتری داده و در معرض دید بودن او را افزایش می‌دهد. توانایی مجذوب ساختن و ایجاد یک هاله شخصی که افراد درست را جذب می‌کند، یکی از قدرتمندترین نیروهای برند سازی شخصی است. یک برند شخصی که صداقت، دانش و هوش را منتقل کند، فروش را افزایش خواهد داد چراکه مشتری درک می‌کند که ارتباط با شخص، ارزش را افزایش می‌دهد. نام فرد بر روی یک پروژه یا محصول باعث می‌شود افراد آن را بشناسند و اعتبار و فرصت‌هایی را نیز در بر خواهد داشت. یک برند شخصی می‌تواند فرد را به‌عنوان بخشی از یک روش یا فناوری جذاب در کسب‌وکار قرار دهد. با ترکیب تمام موارد ذکرشده، یک برند شخصی می‌تواند موجب ترفیع فرد، افزایش فروش خدمات، یا افزایش ادراک از تخصص او شود به‌طوری‌که فرد بتواند پاداش بیشتری تقاضا کند. حال برای ایجاد برند شخصی در خود، ابتدا فهرستی از چشم‌انداز، رسالت و رؤیاهای خود تهیه نمایید. ارزش‌ها و تفاوت‌هایی که شمارا از سایرین متمایز و خاص می‌کند را در آن ذکر نمایید. سپس بیانیه برند شخصی خود را شامل بلندپروازی، اهداف برند، تخصص، ویژگی‌های خدمات برتر و قلمرو فردی خود را تعریف و تنظیم نمایید. در مرحله سوم، بایستی یک برنامه کاری منسجم و متعادل بر مبنای بلندپروازی شخصی خود تهیه نمایید که قابل مدیریت و قابل‌اندازه‌گیری باشد. در مرحله آخر بایستی برنامه برند شخصی خویش را اجرا و ترویج نمایید. برند شخصی شما باید به‌گونه‌ای اثربخش، ایجاد و حفظ گردد.

 

دکتر شیوا شعبانی

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

هیچ کوته بینی و مانعی جلوی راه کارآفرینی وجود ندارد

هیچ کوته بینی و مانعی جلوی راه کارآفرینی وجود ندارد

یک مدرس کارآفرینی گفت:‌ مانعی جز نگرش منفی و کوته بینی ‌بر سر راه کارآفرینی وجود ندارد.

روح الله خسروی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: آموزش کارآفرینی نمی‌تواند به صورت یک تغییر آنی باشد و تغییر نگرش و فرهنگ زحمت داشته و البته زمان می‌برد.

وی اظهار کرد: شاید از بین هزاران نفر آموزش دیده کارآفرینی تنها یک نفر به نتیجه برسد و کارآفرینی موفق شود و این موضوع نشان می‌دهد که کارآفرینی را باید درک و لمس کرد.

خسروی با اشاره به اینکه برگزاری برنامه‌هایی چون کمپ‌های کارآفرینی و اردوهایی از این دست، قدمی کوچک اما بسیار مفید است، اضافه کرد: این چنین برنامه‌ها، زمینه‌ساز تغییر نگرش است.

این کارآفرین لرستانی افزود: جوانان ما باید به فکر استخدام دولتی و کارمند دیگران شدن نباشند بلکه باید خودشان کار راه بیاندازند و اشتغال ایجاد کنند.

این مدرس کارآفرینی یادآور شد: بزرگترین مانع کارآفرینی، خود فرد است و مانعی دیگری جز نگرش و کوته بینی شخص وجود ندارد.

وی افزود: آنقدر سرمایه در کشور ما زیاد است که جوانان می‌توانند با یک ایده ناب سرمایه‌ها را جذب و از آنها ثروت و اشتغال ایجاد کنند.

خسروی تصریح کرد: کارآفرینی در حد حرف بسیار کاری راحت است، اما وقتی به عمل برسد، ریسک دارد و حتی ممکن است خطرناک باشد چون با سرمایه و حتی آبروی شخص مرتبط است.

منبع خبر : ایسنا

با ساده ترین کار، استرس کاری را کاهش دهید

با ساده ترین کار، استرس کاری را کاهش دهید

استرس به یکی از بخش های غیرقابل تفکیک زندگی روزمره افراد تبدیل شده است. این امر خصوصا در محیط های کاری احتمال رشد بالاتری را دارد، با این حال تعداد افراد کمی برای کاهش آن اقداماتی را انجام می دهند. علت این امر نیز به این خاطر است که تصوری اشتباه وجود دارد که برای رفع چنین مشکلاتی نیاز به هزینه های گزاف و یا تغییراتی بزرگ است که عملا غیرممکن خواهد بود، با این حال واقعیت کاملا متفاوت بوده و شما با راهکارهایی بسیار ساده نیز می توانید در این رابطه گام-های سودمندی را بردارید. در همین راستا قصد معرفی راهکارهایی را دارم که از تجربه کاری خودم به دست آمده و تاکنون برای بسیاری از افراد نتیجه بخش بوده است. در این رابطه فراموش نکنید که تداوم استرس، در نهایت منجر به افسردگی خواهد شد که این امر حتی سلامت جسمی شما را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. به همین خاطر نیز ضروری است تا همواره استرس را تا حد امکان کاهش دهید. بدون شک چهار موردی که قصد معرفی آنها را دارم، می تواند کمک بسیار خوبی باشد.

1-اهدافی واقع گرایانه داشته باشید

این امر که در تمام مراحل زندگی خود اهدافی واقع گرایانه داشته باشید، باعث خواهد شد تا در مسیری درست گام برداشته و توقعات بیش از حد، منجر به بروز استرس نشود. برای این موضوع، خودشناسی مهم ترین اقدام محسوب شده و لازم است تا اهداف بسیار بزرگ خود را تا حد امکان به چند اقدام کوچک تر تقسیم کنید. این امر باعث می شود تا دستاوردهای شما افزایش پیدا کرده و روحیه بهتری را برای ادامه کار داشته باشید. فراموش نکنید که جهان پر از فرصت های مختلف است، با این حال این امر به معنای آن نخواهد بود که شما باید به همه آنها دسترسی پیدا کنید. به همین خاطر نیز ضروری است تا هدفی مشخص را برای خود داشته باشید و بر روی آن متمرکز بمانید. برای همین یک هدف خود نیز باید منطقی رفتار کرده و از فشار آوردن بیش از حد جلوگیری کنید. فراموش نکنید که این شیوه رفتاری خصوصا اگر یک کارآفرین باشید، باعث خواهد شد تا هیچ فردی تمایل به همکاری با شما را نداشته باشد، با این حال اگر به صورت منطقی رفتار کنید، به مرور زمان شایستگی قرار گرفتن حتی در بالاترین نقاط را نیز پیدا خواهید کرد. در این رابطه بهتر است تا همه چیز را مکتوب کرده و از مشورت گرفتن از سایرین خودداری نکنید. این امر باعث می شود تا در بهترین مسیر گام بردارید. درواقع یکی از دلایل اصلی بروز استرس، توقعات نابجا محسوب می شود.

-زمان خود را مدیریت کنید

کمبود وقت یکی دیگر از دلایل بسیار شایع بروز استرس محسوب می شود. به همین خاطر نیز ضروری است تا به این باور دست پیدا کنید که شما زمان کافی برای پرداختن به همه چیز را در اختیار ندارید. به همین خاطر مسئله ای تحت عنوان هزینه فرصت شکل خواهد گرفت. درواقع شما باید اولویت های خود را مشخص کرده و بر طبق آن برنامه ریزی کنید. همچنین به خاطر داشته باشید که همواره راهکارهای جدیدی برای استفاده بهتر از زمان در دسترس ارائه می شود که لازم است تا در این حوزه مطالعه مداومی را داشته باشید. برای مثال امروزه استفاده از زمان های مرده، بسیار مطرح است. برای مثال در حین رانندگی، شما می توانید به یک پادکست گوش دهید. همچنین توجه به قانون پارتو نیز می تواند مدیریت زمان شما را متحول سازد. طبق این قانون، 80درصد از نتایج تنها از 20درصد فعالیت ها به دست می آید. شناخت این 20درصد ها باعث می شود تا برنامه ریزی به مراتب کارآمدتری را داشته باشید. در نهایت توجه داشته باشید که هر چیزی اگرچه در ابتدا سخت به نظر می رسد، با این حال پس از مدتی به علت عادت کردن، دیگر متوجه سختی های آن نخواهید شد. در نهایت استفاده از تجربیات افراد مختلف در زمینه مدیریت زمان، اقدامی کاملا سودمندانه خواهد بود.

3-تعادلی را میان کار و زندگی شخصی خود ایجاد کنید

این امر که از زندگی شخصی خود غافل شوید، یکی دیگر از مواردی است که باعث کاهش استرس شما خواهد شد. درواقع دغدغه های ذهنی زیاد خود عاملی برای بروز این حس است. در این رابطه ضروری است تا وظایف خود در زندگی شخصی را نیز یادداشت کرده و به دنبال راهکارهایی برای آن باشید. درواقع شما باید در زندگی خود مرزهای مشخصی را داشته باشید تا هیچ یک از این دو بخش، فشاری را بر دیگری وارد نکند. برای مثال من به نحوی برنامه ریزی کرده ام که حداقل یک روز کامل را بتوانم در کنار خانواده خود باشم. با این حال تنها حضور کافی نبوده و لازم است تا برنامه ای برای افزایش کیفیت در کنار خانواده بودن نیز داشته باشید. در نهایت توجه داشته باشید که همواره احتمال بروز اتفاقاتی خارج از برنامه وجود دارد. به همین خاطر زمان خود را بیش از حد پر نکرده و احتمالات را نیز در نظر بگیرید. در نهایت معاینه های پزشکی و ورزش مداوم باعث می شود از شرایط بیماری فاصله بگیرید. درواقع افراد تحت این شرایط افکار منفی بیشتری را خواهند داشت.

4-به خودتان توجه داشته باشید

این امر که مراقب خودتان باشید، زمینه های استرس را با کاهشی شدید مواجه خواهد ساخت. برای مثال تصور غلط بسیاری از افراد این است که برای موفقیت باید خواب خود را کاهش دهند، با این حال واقعیت این است که این اقدام در درازمدت تنها باعث بیماری و کاهش راندمان کاری شما خواهد شد. به همین خاطر ضروری است تا همواره خواب کافی داشته باشید. این امر به معنای امکان شروع روزی پرانرژی خواهد بود. همچنین با توجه بیشتر به خود، متوجه بسیاری از اقداماتی خواهید شد که در نهایت زمینه های بروز استرس را تشدید خواهد کرد. برای مثال آخرین نتایج تحقیقات نشان می دهد که حتی رژیم غذایی ناسالم نیز می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد. با انجام این اقدام متوجه کاهش چشمگیر میزان نگرانی های روزمره خود خواهید شد. در نهایت اگر عادت های نادرست نظیر وابستگی به شبکه های اجتماعی و برنامه های تلویزیونی را کاهش دهید، نه تنها زمان بیشتری را در اختیار خواهید داشت، بلکه طبق تحقیقات از دو عامل بروز استرس و افسردگی دور خواهید شد.

منبع: روزنامه فرصت

تفاوت منتور و منتی در عالم کارآفرینی

تفاوت منتور و منتی در عالم کارآفرینی

منتور (mentor) فردی است که به مانند یک توصیه گر، الگو و یا راه انداز عمل می کند، منتور در یک حوزه و یا دامنه تخصص داشته و راه و چاه کار را بلد است و تجربیات کاملی را در یک دامنه و یا حوزه ای کسب کرده است. در واقع می توان گفت منتور فردی است که به درجه استادی در یک حوزه رسیده است، حال او به عنوان یک کدخدا یا بزرگ مرد، به منتی (mentee) راهنمایی و توصیه هایی را ارائه می دهد، تا منتی بتواند برای رسیدن به هدفش سریعتر از قبل شروع به کار کرده و فرصت ها را از دست ندهد و موانع موجود در مسیر را یکی پس از دیگری حذف کند. در واقع یک فضای کار اشتراکی بین منتور و منتی به وجود می آید که منتور نقش شتاب دهنده یا accelerator  را دارد.

منتور و منتی رابطه ای دوستانه دارند و نقش منتور تنها ارائه توصیه نیست، بلکه پایاپای منتی تا انتهای مسیر در این فضای اشتراکی، پیش می رود.

برای مثال شما تصور کنید قصد خرید خانه ای را دارید، در این جا مشاور املاک به اطلاعات و زیر و بم آن منطقه و خانه ها اشراف دارد، قیمت منطقه در سال های قبل و کنونی را به خوبی می داند و همچنین می تواند قیمت را با توجه به رشد منطقه برای شما پیش بینی کند و در نهایت به شما کمک کند بهترین خرید را داشته باشید. تا هم زمان و هم پول خود را سیو و ذخیره کنید. در این سناریو، منتور همان مشاور املاک است که برای اینکه بتواند به منتی راهنمایی درست ارائه دهد و خریدی به صرفه و مناسب با انتظارات مشتری برای او فراهم کند، نیاز است تا اطلاعات کاملی در مورد قیمت ملک ها، دسترسی به وسایل نقلیه عمومی، دسترسی به اماکن فرهنگی، دسترسی به مدرسه و یا سهولت دستیابی به اماکن تفریحی را بداند. همچنین باید مشاور املاک در مورد میزان ترافیک و شلوغی منطقه اطلاعات کسب کند و پلن های متفاوتی برای مشتری خود داشته باشد تا از بین چند ملک خوب، مناسب ترین ملک را انتخاب کند.

سناریوی دیگری را در نظر بگیرید:

تصور کنید قصد راه اندازی یک کار و یا حرفه ای را دارید، شما فقط آن ایده را در سر دارید و نمی دانید برای شروع از کجا اقدام کنید و چه مسیر و چه کارهایی را باید انجام دهید، در این جا منتور به عنوان یک معجزه گر ظاهر می شود و نقشه راه را به شما نشان می دهد چرا که او قبلا تمام مسیرهای ممکن برای رسیدن به موفقیت را پیش رفته، شکست خورده و اکنون مسیری عالی برای رسیدن به هدف را یافته است.

کسب و کار شما برای اینکه رونق بگیرد نیاز است تا جنبه های متفاوتی از منابع مالی، منابع انسانی، روابط بین فردی و بین سازمانی و اسپانسرها، پشتیبانی مالی و معنوی و… را داشته باشد، منتور می تواند این گزینه ها را برای شما فراهم کند و شتاب دهنده هدف شما باشد. پس منتور باید برای اینکه در حوزه تخصصی خود فردی آگاه و همه چیز دان باشد بتواند ابعاد گوناگون مسئله را در نظر بگیرد و برای هر یک از این ابعاد پلن و یا طرحی داشته باشد.

منتورها در حوزه های گوناگونی آماده هدایت به افراد هستند، برای مثال منتور در تجارت، آموزش، بازاریابی، منتور در حوزه راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی یا استارتاپی و غیره. هر کدام از منتور ها در حوزه تخصصی باید به درجات آگاهی بالایی رسیده باشند و این امر جز تلاش و کسب اطلاعات گوناگون و دل به عمل زدن میسر نمی شود. منتور خوب مانند یک کتاب راهنمای گام به گام است.

 

منتورینگ چیست؟

منتورینگ به رابطه ای که بین منتور و منتی است گفته می شود و یک رابطه منتورینگ می تواند به صورت کوتاه مدت باشد و زمانی که یک پروژه متوقف شود یا به سرانجام برسد، رابطه به پایان برسد. و یا اینکه تا سالیان متمادی این رابطه وجود داشته باشد.

منتورینگ بیش از « مشاوره دادن» یا ارائه دانش و تجربیات محض است. بلکه منتورینگ با انگیزه دادن و توانمند کردن “منتی” باید به او کمک کند تا مسائل و اهدافش را شناسایی کند و به او برای پیدا کردن راه حل کمک کند. منتورینگ به این معنا نیست که منتور، کار را برای شما انجام دهد بلکه به این معنی است که منتور باید روش های مختلف انجام کار یا پلن های متفاوت را به “منتی” ارائه دهد.

پس برای انکه منتور موفقی شویم باید بتوانیم برای یک هدف، مسیرهای متفاوت و عالی را پیشنهاد دهیم و به منتی انگیزه و قدرت لایتناهی ارائه دهیم. در یک کلام” یک راهنمای همه چیز تمام “باشیم.

چرا باید منتور داشته باشیم؟

منتورینگ رابطه ای است که به موجب آن یک نفر دانش، مهارت و تجربه خود را برای کمک به دیگران برای پیشرفت در زندگی شخصی  و یا زندگی حرفه ای مثل شغل به اشتراک می گذارد.

منتور ها باید به عنوان یک عضو جدید یا پرسنل جدید در نظر گرفته شوند تا به منتی کمک کند تا به حوزه و روال آن، سیاست ها، پرسنل، منابع مالی و پشتیبانی و یا منابع اطلاعاتی و تجهیزات اصلی آگاه شود. و به عبارتی کمک می کند تا “منتی” در پست جدیدش برای مدت های طولانی باقی مانده و در آن پست ارتقا یابد.
منتورینگ ها ممکن است به عنوان یک عامل بی طرف برای ارائه راهکار برای هرگونه نگرانی یا مشکلی که برای فرد پیش آمده باشد، کمک کنند و به او در ایجاد استراتژی های جدید برای دستیابی به موفقیت راهکار بدهند.

منتوری که چشم انداز و حوزه کار را به خوبی می شناسد می تواند بسیاری از کارها و فرایندهای تکراری و بی فایده را دور زده و بهترین فرایندها را برای رسیدن به هدف ارائه دهد. پس داشتن چشم انداز در مورد هدف و حیطه بندی کردن هدف، راز موفقیت یک منتور است.

سناریوی جالبی را با هم مرور کنیم: منتور مانند سرمربی یک تیم فوتبال است که بازیکنانش را از شیوه و پلن کار، آگاه می کند، برای آن ها پلن های متفاوتی در نظر می گیرد و در موقعیت هایی  که احساس خطر کند به بازیکنانش هشدار می دهد تا از حیطه و قلمرو خود دفاع کنند و در زمان هایی برای رسیدن به گل و هدف، آن ها را در ریسک قرار  می دهد و مهاجمی به زمین هدف می فرستد. یک سرمربی از ابتدای کار تا دقیقه ۹۰ با بازیکنان است و آن ها را تنها نمی گذارد. در مورد مسائل اخلاقی و زندگی شخصی بازیکنانش نیز پلن و برنامه دارد برای مثال سبک تغذیه، ساعت خواب و غیره.  همچنین تیم پزشکی، روان شناسی، فیزیوتراپی و تیم بدن سازی خوبی را برای تیمش فراهم می کند تا تمام جنبه های کار را به خوبی مدیریت کند. مربی در یک فضای کار اشتراکی با بازیکنانش قرار دارد و برای نیل به هدف به بازیکنان کمک می کند.

 

منبع: سایت تیوان

زنجیره وسیله-هدف و تکنیک نردبانی، راهی برای شناسایی ذهن مشتریان‌تان

زنجیره وسیله-هدف و تکنیک نردبانی، راهی برای شناسایی ذهن مشتریان‌تان

 

برندهای زیادی در گروه‌های محصولات مختلف قرار دارد و بدون شک شما نسبت به آن‌ها آشنایی دارید. برندها، مفاهیم وپیام‌های زیادی را انتقال می‌دهند و یکی از راه‌های انتقال این مفاهیم، خلق پیام‌های تبلیغاتی‌ست.

زنجیره وسیله-هدف ابزاری‌ست که ارتباط بین ویژگی‌ها، پیامدها و در نهایت آن دسته از ارزش‌هایی که برای مخاطبین حایز اهمیت است را شناسایی می‌کند.

همان طور که در شکل زیر نشان داده‌ شده‌است؛ ویژگی‌ها و پیامدها ابزار و وسایلی هستند که از طریق آن‌ها می‌توان به ارزش‌های مخاطبین و مصرف‌کنندگان دست یافت. در این میان، اهداف نیز به تقویت ارزش‌های مصرف‌کنندگان می‌پردازند.

 

به اختصار توضیحاتی پیرامون هر یک از عناصر زنجیره وسیله-هدف ارایه می‌شود:

ویژگی:

این عنصر تمرکز بر روی ویژگی‌ها و خصوصیات دارد. برای مثال در تبلیغ تلفن همراه به ویژگی‌هایی نظیر زیبایی، نوآور بودن و … توجه می‌شود.

پیامد:

این عنصر به نتایج و پیامدهای حاصل از استفاده چیزی اشاره دارد. برای مثال در تبلیغ تلفن همراه پس از استفاده از آن، مصرف‌کنندگان انتظار دریافت کیفیت بالا، سرعت بالا و … را دارند.

ارزش:

ارزش ها بازتاب عقاید مصرف کنندگان می‌باشند به نوعی می‌توان آن‌ها را اهداف غایی معرفی کرد که در زندگی هر یک از مشتریان قرار دارد.

بعضی از این ارزش‌ها به شکل عمومی و مشترک در زندگی همه افراد قرار گرفته‌اند که به ششرح زیر می‌باشند:

تنوع طلبی، استقلال طلبی، لذت جویی، موفقیت، قدرت، ایمنی، برقراری نظم و انضباط، مهرورزی، آداب و سنن و …

با استفاده از تکنیک نردبانی می‌توان به توسعه بیشتر این مفاهیم کمک کرد.

تکنیک نردبانی چیست؟

این تکتیک روشی‌ست که ارتباط میان ویژگی‌ها، پیامدها و ارزش‌ها را از طریق ایجاد سلسه مراتب میان هر یک از آن‌ها، می‌یابد. در این تکنیک در حدود ۳۰ دقیقه الی بیشتر سوالات عمیقی در قالب یه مصاحبه از فرد پرسیده می‌شود و به ترتیب هر یک از عناصر زنجیره وسیله-هدف بیان می‌شود.

برای مثال فرض کنید از دانشجوی کارشناسی پرسیده می‌شود: «علت شرکت شما در کنکور کارشناسی ارشد چه بود؟» وی بیان می‌کند:« در صدد ادامه تحصیل بودم.» مجدد پرسیده می‌شود:« چرا در صدد ادامه تحصیل بودید؟» وی پاسخ می‌دهد:« به دنبال موقعیت اجتماعی، شغل بهتر و در نهایت درآمد بالاتری هستم.»

با ادامه این سوالات می‌توان به یکی از ارزش‌های مطرح شده در قسمت قبلی دست یافت. در این مثال ارزش غایی که مصاحبه شونده دنبال می کرد، ارزش قدرت بود که در غالب یک مثال جزیی بیان شد.

اگرچه این روش‌ها بی نقص نبوده و همانند سایر روش‌های موجود با انتقادات زیادی موجه شده است از جمله:

در این روش مصاحبه کننده به دنبال ارزش‌هایی‌ست که از پیش در نظر خود قرار داده و روند مصاحبه را به همان سمت و سو هدایت می‌کند.

علاوه بر آن در این روش فرض می‌شود بین هر یک از عناصر ارتباطی وجود دارد و شاید در ذهن مشتریان آگاهی نسبی بین ویژگی ها و پیامدها برقرار باشد ولیکن نسبت به ارزش‌ها ناآگاه باشند.

با وجود تمامی این انتقادات می‌توان به بزرگترین مزیتی که این روش به ارمغان آورد، اشاره کرد: تمرکز بر روی منافع محصول به جای تمرکز بر روی ویژگی‌های محصول.

نویسنده: ملیکانصیر ( کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)

منبع: مدیر اینفو