مدیریت

مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد

تفکر خلاق چیست؟

تفکر خلاق چیست؟

 

مهارت تفکر خلاق (Creative Thinking) مهارتی است که شخص با کمک حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل‌های جدید را پیدا می‌کند. خلاقیت می‌تواند در اشکال زیر خود را نشان دهد:

  • خلاقیت به عنوان یک تولید: اختراعات، پیشرفت‌های پزشکی، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی از جمله تولیدات خلاق محسوب می‌شوند.
  • خلاقیت به عنوان یک فرایند: طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر می‌شود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد می‌توانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن، صحبت کردن، بازی، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی، آزمایش و دستکاری کردن ایده‌ها و اشیا باشد. خلاقیت در کودکان در سال‌های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع می‌کند اما آن را کامل نکرده و رها می‌کند.
  • خلاقیت بعنوان یک مهارت: خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. به عنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین به سرعت از بین می‌رود. بدون تمرین توانایی نوشتن، موسیقی، آواز، رقص، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.
  • خلاقیت به عنوان ویژگی‌های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی‌هایی را برای افراد خلاق مطرح می‌کنند. این ویژگی‌ها عبارتند از: جسارت، کنجکاوی، انعطاف‌پذیری، استقلال، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی، گرایش به تجربه کردن و…. .

ویژگیهای افراد دارای تفکر خلاق

  • علاقمند به نوآوری، پیچیدگی و اتخاذ تصمیم مستقل هستند.
  • پدیدهها و اشیا پیچیده را به پدیدههای ساده ترجیح می‌دهند.
  • مایلاند خود تصمیمی مستقل اتخاذ کرده از پیروی و اطاعت از دیگران تا حدی دوری میکنند.
  • میتوانند میان جنبههای مختلف پدیدهها وحدت ایجاد کنند.
  • میتوانند میان تفکر منطقی و تفکر غیرمنطقی یا پدیدههای خیالی و پدیدههای عینی نیز هماهنگی ایجاد کنند.
  • افراد خلاق با انگیزههای درونی بیشتر سروکاردارند تا با محرک‌های بیرونی مثل شهرت، پول و مقام
  • افراد خلاق، راه‌هایی را جست و جو می‌کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده‌های نو و تازه هدایت کنند.
  • برای تجربه جایگاه ویژه‌ای قایل است و به علت موفقیت‌ها و شکست‌ها می‌اندیشد نه به اثر آنها
  • فکر کردن در آرامش را برای خود استراحت تلقی می‌کنند.
  • فرد خلاق کنجکاو و پرسشگر است، پیرامون یک موضوع یا پدیده سوال‌های متعددی را خلق می‌کند و از افراد آگاه ومتخصص می‌پرسد.
  • درصدد بهترین راه حل ها یا کمترین هزینه فکری، زمانی و مالی است.
  • به مسایل، موقعیت، اشیا و چیزهایی دقت می‌کند که از دید دیگران مورد غفلت قرار گرفته‌اند.
  • تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند.
  • کارهای آنها با اظهار نظر اینکه از موضوع پرت هستند مشخص می‌شود.
  • شوخ‌ طبعی و بذله‌گویی از صفات بارز این افراد است.
  • به راه حل هایی می اندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
  • از ربط ایده‌ها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را می‌گیرند.
  • افکار و عقاید خود را به راحتی مطرح می‌کنند و از مواجه با عقاید مختلف استقبال می‌کنند.
  • برای حل مسایل و مشکلات راه‌های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجه دلخواه تلاش می‌کنند.
  • خود را محدود به نظرات دیگران نمی‌نمایند، حصار هر آن چه بود و هست را می‌شکنند.
  • از قدرت تصویر سازی ذهنی بالایی برخودارند.
  • مثبت نگر و پرانرژی هستند.
  • سوال وجواب‌های غیر عادی و عجیب و غریب در آنها بیشتر دیده می‌شود.

کارخانه نوآوری آزادی،‌ کارخانه استارت‌آپ‌سازی

کارخانه نوآوری آزادی،‌ کارخانه استارت‌آپ‌سازی

 

همیشه وقتی صحبت از کارخانه می‌شود، وسایل و تجهیزاتی مثل چرخ دنده و ابزار و ماشین آلات سنگین به ذهن می‌آید اما اینجا خبری از این چیزها نیست. اینجا قرار نیست ابزارهای سنگین ببینیم و صدای به هم خوردن قطعات را بشنویم. خط تولید این کارخانه فکر و ایده جوانان است. ذهن انسان‌ها قرار است در بستر این کارخانه شکوفا و منجر به محصول شود.

از درب نگهبانی که رد می‌شویم اولین چیزی که توجه را به خود جلب می‌کند سوله‌های مرتب و مکانیزه هستند. در چند قدمی سوله‌ها نیز سازه جالب ۲۰-۳۰ متری وجود دارد که در بالای آن لوله‌های نامنظم و به هم چسبیده‌ای قرار گرفته‌اند.

از کنار این سوله‌ها و سازه نمادین، جوان‌های کوله به دوش در رفت و آمد هستند یا روی صندلی‌های روبروی سوله‌ها با یکدیگر گفتگو می‌کنند.

وارد سوله اول که می‌شویم فضای بزرگی دیده می‌شود که وسط آن پر از میزهای شش، هشت و ۱۲ نفره است. مبل‌های رنگی رنگی در گوشه و کنار، صندلی‌های استراحت، اتاقک‌های شیشه‌ای به اصطلاح اتاق تلفن و سالن‌های جلسات نه چندان رسمی نظر هر کسی را به خود جلب می‌کند.

دیوارهای شیشه‌ای و غیر شیشه‌ای که میزها را از هم جدا می‌کنند هم، شکل و شمایل جدیدی دارند؛ روی یکی از دیوارها نوشته «گوشه امنی برای تجربه، ساختن و یادگرفتن»…

در سوله دیگری از این کارخانه هر روز جشن می‌گیرند! دلیل این جشن‌ها را که جویا می‌شوم می‌گویند: «هر روز را جشن می‌گیریم انگار روز اول کاری ماست تا با همان انگیزه روز اول کار کنیم». پشت هر اتاق جلسه‌ای تذکرات خودمانی نوشته؛ «من بعد از اتمام کارم درب را می بندم؛ من بعد از استفاده از اتاق، زباله ها را در سطل زباله می‌اندازم؛

من در این اتاق جلسه با صدای بلند صحبت نمی‌کنم و …». در این سوله هر یک از اتاق‌های جلسات با نام‌های یکی از استان‌های کشور نامگذاری شده؛ سالن خلیج فارس؛ سالن دورود؛ سالن آذربایجان؛ سالن سیستان؛ سالن خوزستان؛ انگار علاوه بر آدم‌ها به در و دیوار هم توجه می‌شود و همه اشیا هم شناسنامه دارند.

این دانشجوها طوری اینجا در کنار هم جمع شده‌اند و ایده‌های خود را با انرژی وسط می‌گذارند که انگار در مسیر حرکتشان «نمی شود»، «نمی توانیم» و «نداریم» و … وجود ندارد.

اینجا با ۶ سوله و یک سازه «کارخانه نوآوری» است؛ کارخانه‌ای که قبلاً در آن الکترود می‌ساختند. آن لوله‌های روی سازه که در ابتدا به آن اشاره کردیم الکترودهایی در مقیاس بزرگ هستند؛ اما در اصل این الکترودها سمبلی از محققان کشور هستند که با هم افزایی و در کنار یکدیگر قرار گرفتن، برای رسیدن به یک هدف مشخص تلاش می کنند».

 

کارخانه نوآوری چگونه شکل گرفت

کارخانه الکترودسازی مدت زمان زیادی بلا استفاده مانده بود که بالاخره تغییر کاربری داد و از مرداد ۹۷ به کارخانه نوآوری و شعبه اول پارک فناوری پردیس تبدیل شد.

 

این کارخانه ۶ هزار متری که در اختیار شتابدهنده ها و تیم‌های مختلف قرار گرفته نزدیک میدان آزادی است؛ هر یک از سوله‌های هزار متری متشکل از تیم‌های استارت آپی به فاصله‌های نزدیک در کنار هم قرار گرفته‌اند.

تیم‌ها در حوزه‌های فناوری اطلاعات، الکترونیک سلامت، گیم، تولید محتوا، نوآوری‌های بیمه‌ای و مالی، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا، نانوداروها، معماری و زندگی شهری، گردشگری و توریسم فعالیت می‌کنند. این کارخانه ظرفیت ۲۵۰۰ نفر را دارد و می‌تواند ۵۰۰ تیم و شتابدهنده را در دل خود جای دهد؛

اما در حال حاضر که نوپاست هزار نفر در قالب ۱۵۰ تیم استارتاپی در این کارخانه فعالیت می‌کنند.

مهدی عظیمیان زواره، مدیر کارخانه نوآوری آزادی (شعبه اول پارک فناوری پردیس) چگونگی تغییر کاربری را اینگونه توصیف می‌کند: «این کارخانه با همکاری بین پارک فناوری پردیس و یک شتابدهنده (به عنوان شریک پارک فناوری پردیس) به وجود آمده و تغییر کاربری داده است؛

شتابدهنده به دنبال فضایی بود که تیم‌های استارت آپی و تحت مدیریت خود را در مکانی مستقر کند. این موضوع را با پارک پردیس در میان گذاشت تا تحت مدل شعبه‌های بعدی پارک این کار انجام شود.

با توجه به اینکه پیش از اینها آیین نامه‌ای بابت ایجاد شعبه‌های پارک فناوری پردیس وجود داشت و از سوی دیگر لازم بود که فضایی برای فعالیت استارت آپها خارج از پارک به وجود بیاید؛ در همین راستا تصمیم گرفته شد که فضای اختصاصی برای حضور و فعالیت شتابدهنده ها و استارت آپها فراهم شود.

در ارزیابی صورت گرفته از اماکن بلااستفاده در بخش‌های مختلف شهر و بیرون تهران برای استقرار تیم‌های استارت آپی، کارخانه الکترودسازی انتخاب و در ادامه هم با مالک این کارخانه متروکه قراردادی منعقد شد».

این مکان علیرغم اینکه بیش از یک سال از فعالیت آن می‌گذرد، اما به تازگی توسط رئیس جمهور افتتاح رسمی شده دلیل آن را از مدیر کارخانه جویا شدیم.

وی در پاسخ به این پرسش ما گفت: «برای افتتاح رسمی کارخانه لازم بود که تیم‌ها مستقر شوند و سپس افتتاح صورت گیرد از این رو یک سال و اندی گذشت تا به مرحله افتتاح رسمی برسد.»

 

شرق و غرب تهران؛ لوکیشن فعالیت کارآفرینان

وی همچنین درباره انتخاب محل این کارخانه گفت: «به دلیل اینکه پارک فناوری پردیس در شرق تهران است و امکان پوشش این قسمت از شهر برای تیم‌ها وجود دارد؛ غرب گزینه خوبی برای فعالیت استارت آپها بود. با توجه به اینکه، کارخانه دسترسی خوبی به فرودگاه، مترو، میدان آزادی، دانشگاه‌های مطرح کشور دارد باعث شد که جذابیتی برای ادامه کار باشد.

اینکه محققان از هر جای تهران با وسایل حمل و نقل عمومی به این کارخانه دسترسی پیدا می‌کنند، خود یکی از دلایل برای انتخاب این مکان بود.»

مدیر کارخانه نوآوری آزادی می‌گوید: «در پارک فناوری پردیس فرصت کمتری برای صاحبان ایده فراهم شده بود و در ۱۸ سال فعالیت پارک، همواره از شرکت‌هایی حمایت می‌شد که به یک کسب و کار پایداری رسیده باشند؛

به همین دلیل کمتر فضایی برای کسانی که در مرحله ایده هستند وجود داشت و در پارک هم این موضوع از قبل پیش بینی نشده بود؛ لذا با این فلسفه که شعبه بعدی پارک به کسانی که صاحب ایده هستند اختصاص پیدا کند، کارخانه نوآوری به وجود آمد».

 

هزینه‌های کارخانه به عهده کیست؟

با وجود اینکه مدیریت این کارخانه بر عهده پارک فناوری پردیس است ولی هزینه هر شتابدهنده به عهده کارخانه نیست؛ هر یک از شتابدهنده ها در حوزه‌های مختلفی کار می‌کنند و به تبع آن نیاز به فضاهایی دارند که خودشان طراحی می‌کنند برخی از مجموعه‌ها نیاز به اتاق تمیز و برخی از آنها نیاز به آزمایشگاه و.. دارند که خودشان این مکان‌ها را برای استارت آپها تعبیه می‌کنند.

در واقع چون هر یک از شتابدهنده های کارخانه که فضایی را برای استقرار تیم‌هایشان در اختیار دارند بر اساس نیازها و سلیقه خود، اقدام به بازسازی می‌کنند هزینه‌ها پای خودشان است.

از صحبت‌های مدیر کارخانه این چنین می‌توان برداشت کرد که بخشی از هزینه‌های کارخانه و درآمد آن از اجاره شتابدهنده ها به کارخانه تامین می‌شود و همچنین این شتابدهنده ها هزینه‌های مشترک و مصارف عمومی از جنس شارژ را خود پرداخت می‌کنند. در واقع بیشتر هزینه‌ها بین شتابدهنده ها توزیع می‌شود.

استارت آپ سازی کارخانه

عظیمیان مدیرکارخانه معتقد است: «برای اینکه کارخانه نوآوری محلی برای ماندن شرکتها نشود، مزایای کمتری به استارت آپها اختصاص می‌دهند؛ شاید بتوان گفت هفتاد درصد از صددرصد حمایت‌های پارک فناوری را تیم‌های مستقر در کارخانه دریافت می‌کنند.
این می‌تواند محرکی باشد که بعد از سه سال، وقتی یک تیم استارت آپی به یک مرحله‌ای از رشد رسید، بتواند در پارک فناوری پردیس مستقر شود و تداوم توسعه خود را آنجا دنبال کند.

پارک فناوری پردیس انگیزه‌ای برای ادامه حیات استارت آپهاست و این کارخانه استارت آپ سازی است؛ افرادی که ایده‌های خوب دارند در قالب یک تیم استارت آپی در کارخانه گرد هم می آیند و در راستای رسیدن به نتیجه مطلوب فعالیت می‌کنند.

در اصل این کارخانه استارت آپ سازی است؛ افرادی که ایده‌های خوب دارند در قالب یک تیم استارت آپی در کارخانه گرد هم می آیند و در راستای رسیدن به نتیجه مطلوب فعالیت می‌کنند در اصل خروجی کارخانه شرکتهای آماده بزرگ شدن هستند که می‌توانند در پارک پردیس به صورت دائمی فعالیت کنند.

این کارخانه نوپاست. همه سوله‌ها به ظرفیت کامل نرسیده‌اند و هنوز کارشان به اوج نرسیده و برخی از شتابدهنده ها در مرحله فراخوان هستند.»

جوانانی که دور یک میز خیره در لپ تاپ، خنده بر لب کار می‌کنند، همه و همه ایده‌هایی در ذهنشان است که در حال پیاده سازی هستند؛ به نظر می‌رسید که رده سنی، زیاد برای حضور در کارخانه لحاظ نشده ولی معمولاً افراد از ۱۸ تا ۳۰ سال فعالیت می‌کنند؛ می‌توان گفت جوانان زیر سی سال در این مجموعه بیشتر فعالیت می‌کنند.

در مورد مدرک تحصیلی هم می‌توان گفت که غالباً افراد دانشجو و فارغ التحصیل کارشناسی و ارشد هستند. در حال حاضر خیلی از افراد تیم‌ها همزمان با تحصیلشان، در کارخانه حضور می‌یابند که این جذاب و ارزشمند است.

 

شرط زنده ماندن طرح‌ها و تیم‌ها

 

تیم‌ها باید قبل از استقرار در هر مکانی که قرار است محلی برای همکاری و تلاش برای رسیدن به یک ایده باشد دارای ویژگی‌هایی باشند؛ هر جایی قانونی دارد و قانون کارخانه هم همین است که تیم‌های مستقر در کارخانه باید یک سری ویژگی‌هایی داشته باشند.

دکتر رضا کلانتری نژاد کسی که شریک پارک فناوری پردیس است و اولین شتابدهنده را در این کارخانه راه اندازی کرده درباره شرایطی که تیم‌ها را به محصول می‌رساند می‌گوید :«۴ سرمایه در اختیار استارت آپها قرار می‌گیرد تا بتوانند ایده خود را به محصول تبدیل کنند و زنده بمانند.

سرمایه مادی، سرمایه نمادین و اعتباری، سرمایه اجتماعی، سرمایه دانشی. عمدتاً تیم‌هایی زنده می‌مانند که به کار خود علاقمند هستند و آرزوی تحقق آن را با تلاش دارند.»

مدیر شتابدهنده و شریک پارک فناوری پردیس در مورد ایده‌های افراد می‌گوید: «طرح هایی که چند وجهی هستند و تمام عوامل کسب و کار را دارند معمولاً زنده می‌مانند؛ باید جهان بینی اولویتشان باشد یعنی اینکه ایده پرداز با تیمش می‌خواهد چه تاثیری در جامعه بگذارد. باید اعضای تیم‌ها همواره فرصت طلب باشند و از فرصت‌هایشان بهره ببرند.

از طرف دیگر باید تیم‌ها خوب باشند و اگر تیم خوب نباشد یک ایده خوب را خراب می کنند».

وی همچنین می‌گوید: «چنین کارخانه‌هایی مکان‌هایی شبیه جنگل‌هایی هستند که گونه‌های نادر در آنها رشد می‌کنند. نمی‌دانیم بعداً به کار می آیند یا خیر. شاید در میان هزاران گونه، لوبیای سحرآمیزی بیرون بیاید. در واقع شتابدهنده ها در کارخانه از گونه‌های نادری که نمی‌دانیم چه هستند مراقبت می‌کنند بلکه بعد از گذشت زمان به نتیجه برسد.»

 

این حرف‌ها نشان می‌دهد که تیم‌ها واقعاً باید روحیه شریک شدن و کار گروهی را داشته باشند؛ ظرفیت رشد داشته باشند و خودمحور نباشند؛ کمک گرفتن و یاد گرفتن از اهدافشان باشد و برایشان ایده مهم‌تر از پول باشد. در فعالیت استارت آپ ها، مهم تیم خوب است؛ تیم‌های خوب ایده‌های نه چندان قوی را هم می‌توانند به سرانجام برسانند اما ممکن است یک ایده عالی توسط یک تیم ضعیف به نتیجه نرسد.

 

شرط زنده ماندن تیم‌های کارخانه‌ای که حول محور استارت آپها فعالیت می‌کنند، داشتن یک ایده جذاب و خوب است که بعداً به زندگی مردم وارد شود و کیفیت آن را تحت تاثیر قرار دهد.

 

نحوه سرمایه‌گذاری روی طرح‌ها

یکی از مدیران مجموعه‌های حاضر در کارخانه نوآوری درباره شرایط همکاری با تیم‌های استارت آپی می‌گوید: «شتابدهنده ها، بعد از یک فراخوان طرح‌های ارائه شده را بررسی می‌کنند و در نهایت طرحی که پیش بینی می‌شود بازار مناسب و امکان اجرا دارد و در آن از نوآوری استفاده شده را انتخاب می‌کنند؛ بعد از پالایش، تیم‌ها وارد فرایند شتابدهی می‌شوند و بر اساس قراردادی، میزان سرمایه گذاری و تعهد تیم‌ها مشخص خواهد شد».

 

یکی از مزیت‌های کارخانه این است که خط و مشی برای سرمایه گذاری وجود ندارد و سرمایه‌گذار بر اساس معیارهایی که دارد از یک طرح حمایت می‌کند.

مدیر کارخانه نوآوری نیز در خصوص سیکل پیش از انتخاب تیم‌ها می‌گوید: «در ابتدا هم ممکن است یک سیکل پیش شتابدهی تعریف شود که معمولاً یک تا دو ماهه است؛ اکثر آموزش‌ها و مهارتهایی که باید تیم‌ها داشته باشند آموزش داده می‌شوند.

ولی تیم‌ها، بعد از این دوره وارد مرحله جدی می‌شوند و رسماً کار خود را بر اساس قراردادی که با شتابدهنده منعقد کرده‌اند آغاز می‌کنند. در این قرارداد پکیج تامین مالی، زمان تحویل محصول، خدمات، مشاوره و … مشخص می‌شود. همچنین مشخص می‌شود که شتابدهنده چند درصد سهام داشته باشد.»

معمولاً تیم‌ها تخمین می‌زنند که طرحشان چه میزان هزینه لازم دارد و شتابدهنده با معیارهایی می‌سنجند که چه میزان از تیم حمایت کند؛ ولی اگر بخواهیم عددی ذکر کنیم حمایت‌های مستقیم مالی حدوداً مبلغ ۳۰ تا ۵۰ میلیون و یا بیشتر خواهد بود. بعد از انعقاد قرارداد، تیم‌ها فعالیت خود را در کارخانه آغاز می‌کنند؛ این تیم‌ها اکنون در حال فعالیت هستند زیرا به تازگی کار خود را شروع کرده‌اند. وقتی محصولی از حالت ایده در بیاید و بخواهد وارد بازار شود و به درآمدزایی برسد باید هزینه بیشتری صرف موضوع شود. این هزینه را برخی مواقع خود شتابدهنده ها تامین می‌کنند و مبلغی را می‌دهند و در قبال آن، سهام را بیشتر می‌کنند.

اما یک زمانی هست که شتابدهنده به دنبال سرمایه گذار می‌گردد و رویدادی را تحت عنوان «دمو دی» برگزار می‌کند تا سرمایه گذاری برای طرح پیدا شود؛ از این طریق شتابدهنده بعد از پیدا کردن یک سرمایه گذار، سهم خود را به آن می‌فروشد. در واقع شتابدهنده متعهد است که طرح را یا خود یا به واسطه سرمایه گذار به نتیجه برساند؛ شتابدهنده هر رویدادی را برای معرفی طرح به بازار و سرمایه گذار برگزار می‌کند تا تیم‌ها بتوانند حاصل فعالیتشان را ببینند.»

منبع خبر : مدیر اینفو

از دست دادن این قهوه می‌تواند پایان کسب وکارتان باشد!

از دست دادن این قهوه می‌تواند پایان کسب وکارتان باشد!

تقریبا یک سال پس از راه‌اندازی کسب‌وکار «سلامت دیجیتال» در «سیلیکون ولی»، من گفتگوی مهمی در اولین کنفراس‌مان داشتم. یکی از افراد کارآزموده در زمینه نرم‌افزارهای بیمارستان به من گفت: «شما بخشی از نسل سوم شرکت‌های نوپا با همان مدل کسب و کار هستید و  این درحالی ست که تمام آن شرکت ها شکست خوردند.» باید بگویم ضعف مدل کسب و کارمان به نوعی «شناخته شده» بود اما ما از این موضوع ناآگاه بودیم. چون از ایجاد شبکه با همتایان و هم صنفان خودمان غفلت کرده بودیم و البته کسب و کار من چند ماه بعد تعطیل شد.

برای بنیان‌گذاران کسب‌و‌کارهای نوپا، زمان کافی برای انجام هر کاری که باید انجام شود، وجود ندارد. البته ممکن است احساس ناخوشایندی درخصوص صرف زمان باارزش خود با دیگر بنیان‌گذارانی که ممکن است نتوانند مستقیماً به شرکت شما کمک کنند، داشته باشید.

« شرکت‌های دارای همبستگی محلی بالا، روحیه صمیمیت را به‌عنوان بخشی از موفقیت خود و عامل رشد رونق‌ بخش می‌دانند »

سوال این است: آیا حضور داشتن در این ملاقات‌ها یا نوشیدن قهوه اول صبح با یکی از هم صنفان خودتان حتی به بهای صرف نظرکردن از زمان لازم برای تولید، بازاریابی یا جمع‌آوری پول، ارزش دارد؟

ما در موسسه Startup Genome، هزاران شرکت در سراسر جهان را بررسی کرده‌ایم و پاسخ این سوال یک «بله» جهانی است. در نوشته‌های «مایکل پورتر»، عنوان شده که روابط غیررسمی و رسمی، عملکرد کسب وکار را افزایش می‌دهند و این گفته کاملا با یافته‌های ما منطبق است. درواقع موسس هر چقدر بیشتر با بنیان‌گذاران محلی، کارشناسان و سرمایه‌گذاران ارتباط برقرار کند، سرعت رشد شرکت او نیز افزایش می‌یابد. به‌همین ترتیب افزایش اعضای مرتبط در جامعه شرکت‌های نوپا باعث افزایش احتمال کامیابی، رشد و رونق اکوسیستم می‌شود.

در Startup Genome این پدیده را همبستگی محلی می‌نامیم. کارآفرینانی که از موسسه‌ی خود خارج شده و ارتباط برقرار می‌کنند، به همبستگی محلی بالاتر و در نتیجه دانش ارزشمند بیشتری دسترسی پیدا می‌کنند که عبارتند از: دیدگاه‌های مهمی در خصوص نیاز بازار، مدل‌های کسب و کار جدید، کارمندان، مشتریان و سرمایه‌گذاران بالقوه جدید.

با جوانان ایرانی فعال در سیلیکون ولی آشنا شوید

 

همبستگی محلی با سه عامل تعریف می‌شود:

۱.تعداد و کیفیت روابطی که بنیان‌گذاران با سایر بنیان‌گذاران، سرمایه‌گذاران و متخصصان در منطقه خود دارند

۲.فرکانس تعامل این افراد با یکدیگر

۳.«حس جامعه» یا تمایل شرکت‌ها و متخصصان برای کمک به یکدیگر.

به بیان دیگر وقتی که سایر بنیان‌گذاران، سرمایه‌گذاران و متخصصان بدون چشم‌داشت به شما کمک می‌کنند و شما نیز به سایرین کمک می‌کنید، عملکرد کل جامعه بهبود می‌یابد.

در پایان 2017 موسسه Startup Genome، بیش از 4000 نفراز بنیان‌گذاران شرکت‌های فن‌آوری اطلاعات سراسر جهان را درخصوص همبستگی محلی مورد بررسی قرار دادند. یافته‌ها نشان دادند که شرکت‌های دارای ارتباط بیشتر، موفق‌تر بودند. اگر من نیز درزمان راه‌اندازی سلامت دیجیتال روی روابط خود سرمایه‌گذاری کرده بودم، شاید هیچ وقت شکست نمی‌خوردم و البته باید بگم که از بین 5 کسب و کاری که راه انداختم، سلامت دیجیتال تنها شکست من بود.

شناخت دره سیلیکون -شادی لطیفیان

در ادامه دو روش برای ایجاد ارتباط معرفی می‌شوند:

خودتان ارتباط برقرار کنید و منتظر آن نمانید:

تنها به این دلیل که در نزدیکی شرکت‌های نوپا، در محیط کاری پر جنب و جوش، در شهری پر جنب و جوش کار می‌کنید، به این معنی نیست که شرکت شما دارای همبستگی محلی بالایی است. البته اندازه‌ی جامعه و نزدیکی شرکت های نوپا به یکدیگر تا حدودی کمک‌کننده هستند، اما کافی نیستند.

گذراندن زمان در جلسات کوتاه، صرف قهوه با بنیان‌گذاران دیگر، بازدید از مراکز رشد و شتاب‌دهنده‌ها و حضور در سایر رویدادهای شبکه محلی، راه‌هایی هستند که می‌توانید همبستگی محلی را در جامعه خود بهبود بخشید.

ارتباطات‌تان را فعال کنید:

براد فلد، سرپرست، سرمایه‌گذار و کارآفرین اغلب به مخاطبانش در حلقه‌های کسب و کارهای نوپا، انتقاد می کند و می‌گوید : «بدهید قبل از اینکه بگیرید».

بنیان‌گذاران در شهر هلسینکی پایتخت فنلاند در هفته بیش از دو ساعت به یکدیگر کمک می‌کنند و همین موضوع می‌تواند توضیح دهد که چرا یک اکوسیستم نسبتاً کوچک در حاشیه شمالی اروپا از نظر خروجی و ارزش اکوسیستم بهتر عمل می‌کند. شرکت‌های دارای همبستگی محلی بالا، روحیه صمیمیت را به‌عنوان بخشی از موفقیت خود و عامل رشد رونق‌ بخش می‌دانند.

به طور خلاصه، هرهفته برای کمک به یکدیگر وقت بگذارید. این یعنی به عنوان بنیان‌گذار به سایرین و به خودشان گوش دهید. این به معنای به اشتراک‌گذاری ترفندهای بازاریابی و موارد دیگر است. به عنوان سرمایه‌گذار به کارآفرینان کمک کنید؛ حتی اگر قصد سرمایه‌گذاری در کسب و کار آن‌ها را ندارید. به‌عنوان متخصص به بنیان‌گذاران کمک کنید؛ حتی اگر در شرکت آنها سهام ندارید.

 

بهارناز بیدار (کارشناس ارشد کارآفرینی سازمانی)

برگرفته از سایت www.inc.com

راه اندازی سرای نوآوری در ۱۲ استان کشور

راه اندازی سرای نوآوری در ۱۲ استان کشور

در دانشگاه های نسل اول و دوم، فرد وارد دانشگاه می شود و پس از تحصیل در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری از دانشگاه فارغ‌التحصیل می شود؛ در حالی که هدف اصلی در دانشگاه نسل سه و چهارم، این است که در واقع یک تیم وارد دانشگاه شده و پس از گذراندن مراحل مختلف به صورت یک «شرکت فن آور» و «ثروت آفرین» از دانشگاه خارج شوند.
مجموعه شتاب‌دهنده ها، مراکز رشد تخصصی و پردیس پارک علم و فناوری، سرای نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی را تشکیل خواهند داد؛ مدل فعالیت هم به این صورت است که یک تیم وارد سرای نوآوری می شود، ابتدا با شتاب‌دهنده ها کار خود را آغاز می کند که در واقع می توان گفت معادل دوره کارشناسی در دانشگاه های نسل اول و دوم است.
این تیم پس از طی مراحل و آموزش های لازم به مرکز رشد سرای نوآوری راه می یابد که همان دوره کارشناسی ارشد به حساب می آید. پس از این مرحله، تیم ها باید شرکت خود را ثبت کنند و پس از چند سال به عنوان یک شرکت فن‌آور وارد پارک علم و فناوری خواهند شد که به مثابه همان مقطع دکتری است.
آنطور که مسئولان دانشگاه آزاد می گویند در سرای نوآوری، آموزش های گوناگون از جمله آموزش خلاقیت، ایجاد کسب و کار، چگونگی مذاکره و… به تیم ها ارائه خواهد شد. یکی از مهمترین اهدافی که در این سراها دنبال می‌شود این است که دانشجویان بعد از پایان تحصیلات به دنبال کار نباشند بلکه خود کارآفرین باشند.

هفته جهانی کارآفرینی (GEW): 27 آبان الی ۳ آذرماه

همچنین قرار است به تعداد «صنایع مزیت دار» در استان های مختلف از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، سرای نوآوری راه اندازی شود؛ مبنای راه اندازی سرای نوآوری، آمایش سرزمینی است که براساس دو برنامه آمایش منطقه ای و توانمندی هر استان و متناسب با جغرافیای اقلیمی و اقتصادی آن استان ایجاد می شود.
روح‌الله دهقانی فیروزآبادی معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی از راه اندازی سرای نوآوری در ۱۲ استان کشور خبر داد و گفت: دانشگاه آزاد متناسب با شرایط بومی و فرهنگی ایران، مدلی را برای رشد و ارتقا فناوری و نوآوری طراحی کرده است.
وی افزود: سرای نوآوری اکوسیستمی است که در آن فناوری و نوآوری ها حمایت شده و رشد می یابند تا به مسیر نهایی برسند. براساس آمایش سرزمینی تاکنون صنایع مزیت دار ۱۲ استان شناسایی و برنامه ریزی ها برای راه اندازی سرای نوآوری انجام شده است.

چگونه می‌توانید رهبر یک تیم کارآفرین باشید؟

وی با اشاره به اینکه سراهای نوآوری به وسعت همه کشور به وجود خواهند آمد، افزود: در شهرهایی که واحد دانشگاهی وجود دارد، براساس توانایی دانشگاه آزاد اعم از هیات علمی و تعداد دانشجویان تحصیل کرده و متخصص صنایع مرتبط، سرای نوآوری ایجاد می شود؛ همچنین براساس گردش اقتصادی و اشتغال صنایع مختلف در هر استان، یکی از صنایع به عنوان قطب فناور هر استان تعیین خواهد شد.
معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این مطلب که علاوه بر دانشجویان دانشگاه آزاد، دانشجویان دانشگاه های سراسری و همچنین افراد غیردانشگاهی می توانند به سرای نوآوری بپیوندند، گفت: برخی از اساتید دانشگاه آزاد را که در موضوع مربوطه در هر استان تخصص لازم دارند، به عنوان «هیات علمی فناور» تعریف کرده ایم. این افراد به عنوان مربی و راهنما حضور دارند تا تیم ها را هدایت کنند.
دهقانی فیروزآبادی ادامه داد: همچنین هیات علمی فناور شامل نخبگان و خبرگان هم می شود؛ به طوری که افرادی که فکر می کنند تخصص و تجربه لازم را برای پیشبرد اهداف در سراهای نوآوری دارند، می توانند در آنجا حضور یابند.
وی همچنین درباره مدل حمایت دانشگاه از تیم ها، گفت: به تیم هایی که به سراهای نوآوری وارد می شوند، امکانات و هزینه های ابتدایی ارائه خواهد شد تا بتوانند ایده‌هایشان را عملیاتی کنند؛ بخشی دیگر از حمایت ها مربوط به تجهیزات آزمایشگاهی است که امکانات لازم در این بخش نیز در اختیارشان قرار خواهد گرفت.

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

نویسنده: سیده غزل معصومی / پژوهشگر حوزه بازاریابی محصولات دانش بنیان

 

 

 

انسان از بدو خلقت همیشه در معرض آسیب‌های جدی ناشی از بلایای طبیعی بوده است. پدیده‌های خطرآفرین طبیعی نظیر سیل، زلزله، طوفان، صاعقه و غیره ، اخیرا زندگی انسان‌ها را تحت تأثیر قرار داده و اثرات غیرقابل جبرانی را به همراه داشته‌اند. همان‌طور که میدانیم بحران‌های طبیعی بر زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تأثیر می‌گذارد و هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی بی‌شماری به وجود می‌آورد. مدیریت بحران‌ می‌تواند این هزینه‌ها را کاهش دهد و جوامع را در برابر این بحران‌ها ایمن و مصون کند. علی‌رغم تلاش‌های صورت‌گرفته در بسیاری از کشورها برای کاهش خطرپذیری و آثار منفی بحران‌ها، آسیب‌ها و هزینه‌های زیادی از بحران‌ها در حال افزایش است ، نداشتن آمادگی و مقابله نکردنِ مناسب با بحران‌های طبیعی، خسارات سنگینی به ملت‌ها و دارایی‌های آن‌ها وارد می‌کند که بعضاً جبران‌ناپذیر است. ازاین‌رو، مدیریت بحران‌های طبیعی می‌تواند این هزینه‌ها را کاهش دهد و جوامع مختلف را در برابر این بحران‌ها ایمن و مصون کند. وقوع بحران‌های طبیعی و عدم برنامه‌ریزی مناسب برای مقابله با خسارت‌ها و پیام‌دهی ناشی از آن، می‌تواند منجر به از دست رفتن منابع و دستاوردهایی شود که تحقق آن‌ها سالیان زیادی طول می‌کشد. اگرچه سیاست‌گذاری اثربخش، فراهم آوردن امکانات و منابع لازم، صورت‌بندی پیش‌بینی‌های مناسب، تهیۀ سناریوهای مناسب و عملیاتی‌سازی اقدامات برنامه‌ریزی‌شده در مراحل، پیش، حین و پس از وقوع بحران، در زمرۀ وظایف اصلی دولت‌ها و حکومت‌ها است، اما شیوۀ انجام این وظایف در کشورهای گوناگون متفاوت است. همان‌طور که میدانیم گروهی مدیریت را در قالب انجام وظایفی چون برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هماهنگی و… بیان نموده‌اند بعضی هم مدیریت را این‌گونه تعریف کرده‌اند که: مدیریت را می‌توان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت‌های دسته‌جمعی، برای نیل به هدف‌های مطلوب با حداکثر کارایی تعریف کرد.

اما بحران چیست؟ بحران عبارت است از ازهم‌گسیختگی شدید در فعالیت‌های یک جامعه که در این فرایند، انسان‌ها، اقلام و دارایی‌ها و محیط در سطح وسیعی دچار آسیب و صدمات شدید می‌شوند؛ به‌طوری‌که جامعه فقط قادر است از منابع موجود خود کمک بگیرد. بحران‌ها غالباً براساس سرعت و شدت یعنی ناگهانی بودن یا کند بودن بروز آن و یا به این دلیل که طبیعی است یا زادۀ دست بشر است، طبقه‌بندی می‌شوند. بحران در حقيقت يك فشارزایی رواني – اجتماعي بزرگ و ويژه است كه باعث درهم‌شکسته شدن انگاره‌های متعارف زندگي و واکنش‌های اجتماعي می‌شود و با آسیب‌های جاني و مالي، تهديدها، خطرها و نيازهاي تازه‌ای را به وجود می‌آورد.

 

مدیریت بحران چیست؟

مدیریت بحران علمی کاربردی است که به‌وسیله مشاهده سیستماتیک بحران‌ها و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها در جستجوی یافتن ابزاری است که به‌وسیله آن‌ها بتوان از بروز بحران‌ها، پیشگیری نمود و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات آن، آمادگی لازم امدادرسانی سریع و بهبود اوضاع اقدام نمود.

اگر مدیریت بحران را «برنامه‌ریزی برای کنترل بحران» تعریف کنیم، باید چهار مرحله را به‌منظورِ برنامه‌ریزی برای کنترل بحران به انجام رساند. نخست باید پدیده‌های ناگوار پیش‌بینی شوند؛ سپس باید برنامه‌های اقتضایی تنظیم شوند؛ پس‌ازآن باید تیم‌های مدیریت بحران تشکیل شوند و آموزش ببینند و سازمان‌دهی شوند؛ و سرانجام باید برای تکمیل برنامه‌ها، آن‌ها را به‌صورت آزمایشی و با تمرین عملی به اجرا درآورد؛ پس مدیریت بحران یک هنری است که از دانش زیربنایی مدیریت استفاده می‌کند.

امروزه عمده‌ترین نقاط ضعف مدیریت بحران عدم هماهنگی و همکاری سازمان‌ها، کمبود ضوابط و مقررات جامع و پراکندگی و ناکافی بودن قوانین و مقررات موجود، محدودیت منابع مالی است؛ باید تهدیدها و فرصت‌ها را به‌خوبی شناخت و خود را برای مقابله با تهدیدها و استفاده از فرصت‌ها آماده ساخت. در فرهنگ ما ضرب‌المثلی است که می‌گوید «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» متأسفانه در کشور ما زنگ خطرها نادیده و ناشنیده گرفته می‌شوند و بعد از وقوع بحران تازه به فکر می‌افتیم و راه‌حلی جستجو می‌نماییم. متأسفانه مدیر بحران یا علائم را نمی‌شناسد و یا به اهمیت این علائم واقف نیست. مدیر بحران باید به دنبال راه‌کارهایی جهت کاستن ابعاد بحران باشد. به‌عبارت‌دیگر آثار هر عامل را با پارامترهای دیگر سنجید و پس از تحلیل، نسبت به رفع آن بکوشد. مدیر بحران باید تفکر استراتژیک را یاد بگیرد؛ یعنی بتواند به آشفتگی ذهنی خویش در کوتاه‌ترین مدت نظم بخشد این امر امکان ندارد مگر با حضور مداوم در بحران‌ها، نهایت پایداری مدیریت این سازمان را می‌طلبد.

در سال‌های اخیر، مردم ایران با نوع دیگری از رویکردها و تصمیم‌گیری‌ها در عرصه سیاست‌های داخلی، خارجی و اقتصادی خود روبه‌رو شدند؛ رویکردهایی که به تعبیر بسیاری از کارشناسان، تصمیماتی خلق‌الساعه و بدون پشتوانه کارشناسی بوده که به چالش اقتصادی ایران در سال‌های اخیر منجر‌ شده است. همچنین خود این چالش‌های اقتصادی، به یکی از حادترین موضوع‌های صحنه سیاسی کشور مبدل شده و همگان تأیید می‌کنند که به‌رغم افزایش درآمدهای کلان نفتی اخیر که در تاریخ ایران سابقه نداشته، مشکلات اقتصادی کشور روزبه‌روز افزایش‌یافته و تا حدود زیادی، این مشکلات عدیده اقتصادی، ناشی از ضعف برخی مدیران در میدان‌های کاری خودشان است.

مسئله بحران مدیریت در ساختار مدیریتی ایران و این‌که در برخی از عرصه‌های مدیریتی در کشور، مدیران از تجربه‌ها و دانش کافی در عرصه‌های خود برخوردار نیستند را می‌توان از جنبه‌های گوناگون بررسی کرد. ضعف مدیریت‌ها در سال‌های اخیر را ازآنجا می‌توان متوجه شد که به‌رغم سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و اجرای هزاران طرح بزرگ و کوچک، اثرات اقتصادی آن‌ها در کشور، متناسب با حجم سرمایه‌گذاری‌ها و اقدامات انجام‌شده نمی‌باشد.

 

 

چنانچه بخواهیم تعریف دقیقی از بحران بگوییم، باید آن را با توجه به‌تناسب شرایطی که افراد در آن هستند، تعریف کرد. بیشتر مدیرانی که در تصمیم‌گیری‌های کلان دخالت دارند، یا تجربه مدیریتی در بخش‌های کلان نداشتند و یا اگر داشتند، حیطه فعالیتشان در اندازه‌ای نبوده که قادر به مدیریت یک مجموعه کلان در حد وزارتخانه، سازمان‌ها یا شرکت‌های بزرگ باشند.

گاه تصمیم‌گیری اشتباه این مدیران ضعیف که در برخی از موارد سبب بحران شده، به دلیل فشار‌هایی است که از بیرون به این مسئولان وارد می‌شود. مدیرانی که استقلال تصمیم‌گیری در عرصه کاری خود را ندارند و تصمیماتشان وابسته به نظرات افراد یا احزاب حامی آنان است، افرادی هستند که به خاطر لیاقتشان به این مناصب نرسیدند و حتی در برخی مواقع، این افراد تنها بر این صندلی‌ها نشسته‌اند، اما عملاً صاحب این مناصب نیستند؛ بنابراین، فشارهای عصبی و گرفتار شدن در یک بحران، می‌تواند برای مدیری که آمادگی کنترل گرداب وقایع و همچنین واکنش‌های هیجانی خود را ندارد، فاجعه‌آمیز باشد.

در دنیای امروزه، مدیریت را به شکل‌های گوناگون تعریف کرده‌اند و برای مدیریت کلان، استانداردهای گوناگونی گذارده‌اند، اما در سال‌های اخیر، بسیاری از مدیران، این استانداردها را ندارند و اگر هم مدیرانی این استاندارد‌ها را داشته باشند، متأسفانه، در اندک زمانی از مجموعه خود کنار گذاشته‌شده و یا به آن‌ها اجازه مشارکت در تصمیم‌گیری کلان را نداده‌اند.
استفاده از مدیران غیرمتخصص آن‌هم با توجه به وجود مدیران توانمند و متخصص ایرانی که صاحب‌نظر در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی ایران و جهان هستند و همواره در بیشتر نقاط دنیا، رد پایی از آنان را می‌توان دید که باعث پیشرفت‌های بزرگی در عرصه تخصصی خود شدند، به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست، چراکه این، خود باعث بروز بحران‌هایی در عرصه تصمیم‌گیری‌های کلان کشور می‌شود. متخصص عمران نباید وزیر کشاورزی شود، یک متخصص زراعت و یا خاکشناسی، نمی‌تواند معاون برنامه و بودجه و اقتصادی یک وزارتخانه، سازمان و یا مؤسسه علمی باشد. فردی که صلاحیت وی در اندازه رئیس یک اداره یا مدیریت یک بخش کوچک است، نمی‌تواند رئیس یک سازمان بزرگ یا معاون یک وزارتخانه یا رئیس یک دانشگاه باشد، بدین ترتیب ما شاهد بحران و مدیریت بحران نبوده‌ایم، بلکه بحران مدیریت را تجربه کردیم.

در پایان باید گفت، به‌طور کل و بنا بر روند عملکردها، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که انتصاب مدیران ضعیف و کم‌تجربه به مسئولیت‌های بزرگ و همچنین گماردن افراد توانمند به مسئولیت‌های کوچک و استفاده نکردن از توانایی مدیران لایق و متعهد، سبب کندی پیشرفت امور و نرسیدن به اهداف والا شده است که همین امر باعث گردیده امروزه مدیریت بحران در کشور ما خود با بحرانی به نام بحران مدیریت دست‌وپنجه نرم کند و اگر بحران مدیریتی در کشور جدی گرفته نشود و برای آن چاره‌ای‌ اندیشه نگردد چشم‌انداز خوبی برای آینده‌ی ایران دربر نخواهد داشت.

اهمیت توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط در اقتصاد کشورهای درحال‌توسعه

اهمیت توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط

 در اقتصاد کشورهای درحال‌توسعه

 

 

صنایع کوچک و متوسط (بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط) و صنایع خرد، نقش مهمی در توسعه اقتصادی و صنعتی دارد چرا که در درجه اول موجب ایجاد فرصت‌های شغلی، رفاه و فقرزدایی می‌شود، دوم اینکه به اقشار ضعیف‌تر جامعه مانند جوانان و زنان امکان مشارکت در توسعه اقتصادی کشورشان را می‌دهد، سوم اینکه صنایع کوچک و متوسط نقش محوری در تحقق روند خصوصی‌سازی دارند و چهارم توسعه صنایع کوچک و متوسط موجب ارتقای مردم‌سالاری در کشور و مشارکت کارآفرینان در نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور می‌شود. صنایع کوچک و متوسط در برابر شرایط متغیر انعطاف‌پذیرند و به‌طور بالقوه به‌راحتی و به‌سرعت و با دقت در برابر شرایط از خود واکنش نشان می‌دهند و قابلیت‌های لازم را کسب و به‌سرعت تغییرات لازم را در محصولات و فرایندهای تولید اعمال می‌کنند.

مشارکت این‌گونه صنایع در توسعه اقتصادی کشورهای درحال‌توسعه بیشتر است و بیش از 90 تا 95 درصد کل صنایع کوچک یا متوسط، 75 درصد اشتغال این صنایع را تشکیل می‌دهند و 50 تا 60 درصد محصولات صنعتی را تولید می‌کنند. در کشورهای درحال‌توسعه، صنایع کوچک و متوسط، اغلب تنها چشم‌انداز واقعی برای اشتغال‌زایی و رشد ارزش‌افزوده هستند.

این موضوع همچنین در خصوص کشورهای با اقتصاد در حال گذر صدق می‌کند که شرکت‌های بزرگ دولتی ناکارآمد، جای خود را به واحدهای صنعتی بسیار کوچک‌تر و کارآمدتر بخش خصوصی می‌دهند. مزیت زیاد صنایع کوچک و متوسط در اقتصادهای درحال‌توسعه، به‌طور اصولی گواه این واقعیت است که آن‌ها با توجه به شرایط حاکم در این کشورها، مناسب‌تر از صنایع بزرگ هستند، زیرا بیشتر با وضعیت و منابع محلی هماهنگ و همسو خواهند بود.

در شرایط اقتصادی کنونی که جهانی‌شدن و فعالیت در بازارهای خارجی سیر صعودی دارد، این امر بدیهی است که صنایع کوچک و متوسط در کشورهای درحال‌توسعه از راه ارتباط با شبکه‌های منطقه‌ای و جهانی بنگاه‌ها و زنجیره‌های ارزش، سود سرشاری ببرند. به‌واسطه مرتبط شدن این صنایع با بازارها و شبکه‌های ارزش جهانی، امکان دسترسی به اطلاعات، فناوری، مهارت‌ها و سرمایه کسب می‌شود و به‌این‌ترتیب رقابت‌پذیری و کارایی خود را تا حد زیادی تقویت خواهند کرد. در چارچوب کمک به کشورهای درحال‌توسعه برای طراحی سیاست‌ها و اقدامات ظرفیت‌سازی نهادی، با هدف تقویت رقابت‌پذیری، افزایش صادرات و اشتغال‌زایی، باید توجه بیشتری به دو موضوع خاص شود؛

اول اینکه باید علاقه‌مندی به سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی به کشورهای درحال‌توسعه افزایش یابد، دوم باید ظرفیت‌های مدیریتی و فنی صنایع کوچک و متوسط در این کشورها تقویت شود تا به‌طور مؤثری پاسخگوی چالش‌ها و فرصت‌های ناشی از روند جهانی‌شدن باشند. پس می‌توان گفت، تقویت ارتباطات اقتصادی بین‌المللی میان شرکت‌های اقتصادهای توسعه‌یافته و شرکت‌های صنایع کوچک و متوسط، منوط به اقدامات گسترده و ساختار اقتصادی مناسب در کشورهای درحال‌توسعه ذی‌ربط است.

یکی دیگر از راه‌های مؤثر برای توسعه و ارتقای صنایع کوچک و متوسط در اقتصادهای درحال‌توسعه، ارتباط با شرکت‌های بزرگ است که به این طریق می‌توانند در شبکه‌های عمودی و منسجم تولید جهانی وارد ‌شوند. هرچند میزان و ماهیت این ارتقا به این بستگی دارد که زنجیره‌های ارزش، توسط چه کسانی، خریداران یا تولیدکنندگان بین‌المللی، هدایت می‌شوند ولی به‌طورکلی در هر دو صورت، صنایع کوچک و متوسط از نظر کیفیت تولید، فناوری فراوری، مدیریت کارا و رقابت‌پذیری بین‌المللی توسعه می‌یابند.

از طرف دیگر دولت‌ها نیز می‌توانند در سطوح سیاست‌گذاری و نهادی نقش مهمی داشته باشند و محدودیت‌ها و موانع موفقیت در برنامه‌های بین‌المللی توسعه صنایع کوچک و متوسط را برطرف کنند. در همین راستا برای توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط، تمرکز سیاست‌های دولت را می‌توان بر سه هدف زیر استوار دانست:

  • تقویت خوداتکایی بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط و افزایش رقابت‌پذیری آنان؛
  • رویارویی با مشکلات مربوط به جهانی‌شدن و منطقه‌ای شدن
  • مواجهه با شرایط جدید اقتصادی ناشی از نظام بازرگانی نشات گرفته از سازمان تجارت جهانی

حال به‌منظور دستیابی به اهداف مذکور، چهار راهبرد زیر توصیه می‌شود:

  • تقویت رقابت‌پذیری بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط از طریق؛
  • نظام‌های خودکار و داده‌پردازی: با اجرای روش‌هایی از قبیل کاهش هزینه دولت، تولید انبوه، استاندارد کردن تولیدات، ساده‌سازی و تخصصی کردن، می‌توان به افزایش بهره‌وری نائل شد. یک راه دیگر برای این کار، کامپیوتری کردن عملیات تولید و بهبود نظام اطلاع‌رسانی در کسب‌وکار از طریق به‌کارگیری بیشتر کامپیوتر است.
  • تکنولوژی و نوآوری کیفیت: حمایت مالی از صنایع کوچک و متوسط برای تولید مواد و محصولات جدید.

 

  • توسعه کارآفرینی از طریق؛
  • حمایت از استارت‌آپ‌ها: مشوق‌های مالیاتی برای ترغیب کارآفرینان، دادن وام و زمین برای بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط.
  • تأمین مالی: برنامه‌های ویژه برای توانمندسازی بنگاه‌های کوچک و متوسط برای دریافت وام‌های کم‌بهره.
  • منابع انسانی: برنامه‌های آموزشی متنوع در جهت ارتقای دانش کارشناسان فنی.
  • دسترسی بازار: اعلام مناقصه‌های عمومی از سوی سازمان‌های دولتی.
  • توسعه مدیریت: ارائه خدمات مشاوره به مدیران صنایع کوچک و متوسط.

ادامه

  • توسعه همکاری بین بنگاه‌ها
  • برقراری ارتباط بین صنایع کوچک و متوسط و شرکت‌های بزرگ: تشکیل گروه‌های داوطلبی برای کمک به بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط و توسعه شعب خارجی آن‌ها برای تبدیل‌شدن به بازیگران بین‌المللی.
  • برقراری ارتباط میان صنایع کوچک و متوسط: تجمیع صنایع کوچک و متوسط برای استفاده مشترک از تجهیزات صنعتی، تسهیلات و تکنولوژی‌ها.
  • بین‌المللی کردن و توسعه صادرات از طریق
  • توسعه صادرات: بزرگ‌ترین مشکلی که بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط با آن مواجه هستند، کمبود اطلاعات بازار و ناآگاهی نسبت به تجارت بین‌الملل است. برگزاری دوره‌های آموزش صادرات و ارائه مشاوره به بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط در مذاکره با خریداران خارجی، می‌تواند کمک شایانی باشد.
  • سرمایه‌گذاری مشترک: کمک به ایجاد سرمایه‌گذاری‌های مشترک فناورانه

 

 

با توجه به آنچه در خصوص اهمیت و ضرورت توجه جدی و هدفمند به مقوله توسعه صنایع کوچک و متوسط در کشور گفته شد، هنوز موانع و مشکلات بسیاری هستند که گریبان تولید ما را گرفته‌اند. درنتیجه می‌توان گفت توسعه صنایع کوچک و متوسط، می‌تواند به‌عنوان استراتژی مناسب برای کشور ما از طریق رفع فقر، افزایش درآمد، ایجاد فرصت‌های شغلی برای نیروی انسانی، بهبود بهره‌وری در بخش ضعیف‌تر جامعه، به فرآیند توسعه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی کمک شایانی کند و رشد اقتصادی کشور را تسریع بخشد.

 

با اقتباس از؛ کتاب نقش راهبردی بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط در توسعه ملی، دکتر کامبیز طالبی

 

نویسنده : شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

 

سیاست گذاری در حوزه اقتصاد مقاومتی

سیاست گذاری در حوزه اقتصاد مقاومتی

ایران اسلامی اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند خواهد توانست اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون­‌زا و برون­‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام­‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد (مقام معظم رهبری).

 

همان­طور که می­دانیم حضرت آیت‌الله خامنه­‌ای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در متن ابلاغیه سیاست‌­های کلی “اقتصاد مقاومتی” در بهمن‌ماه سال 1392 تأکید کردند: ایران اسلامی اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی بر­آمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه‌تنها بر همه‌ مشکلات اقتصادی فائق می­‌آید  و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار در برابر این ملت بزرگ صف­‌آرایی کرده، به شکست و عقب­‌نشینی وا می­‌دارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی اطمینانی‌های ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحران­‌های مالی، اقتصادی، سیاسی و … در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاورد­های کشور در زمینه‌­های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان­‌ها و اصول قانون اساسی و سند چشم­‌انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون­‌زا و برون‌­گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام‌­بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.

 

اقتصاد درون­زا و برون­گرا

از مشاهدات چنین برمی‌آید که ذخایر طبیعی تجدید نا­­پذیرند و بالاخره یک روز تمام می­­شوند. اما اقتصاد متکی به مغز انسان و ارزش‌افزوده حاصل از فعالیت شرکت­های دانش ­بنیان همواره تداوم خواهد داشت و تمامی ندارد. چه‌بسا اقتصاد متکی به منابع طبیعی نیز برای پیشرفت کشور احتیاج به بهره­ گیری از فناوری روز دارد.

امروزه علاوه بر عوامل محسوسی نظیر سرمایه فیزیکی، نیروی کار و منابع طبیعی که در قرن­های نوزدهم و بیستم به­ عنوان عوامل تولید و عناصر رشد اقتصادی مد­نظر بوده­ اند، عوامل غیر محسوسی نظیر دانش، اطلاعات و ویژگی­های فرهنگی به­ عنوان منابع جدید رشد اقتصادی در نظر گرفته می­شوند. درگذشته فناوری و دانش به‌عنوان عوامل برون­زا بر تولید و رشد اقتصادی تأثیر داشت، ولی امروزه اعتقاد بر این است که این عوامل درون­زا بوده و بر کارایی کلیه عوامل و منابع رشد اقتصادی تأثیر می­گذارند.

مقام معظم رهبری در خصوص مؤلفه “درون­زا” بودن فرموده­ اند: اقتصاد درون­ زا از دل ظرفیت­ های خود کشور و مردم ما می­ جوشد و با درون­گرایی تفاوت دارد و به این معنا نیست که اقتصاد کشور را محصور و محدود کنیم. مؤلفه دوم به برون­گرایی این اقتصاد می­ پردازند و تعبیر می­کنند که آن با اقتصاد­های جهانی تعامل دارد، از امکانات آن­ها استفاده می­کند و البته باقدرت با اقتصاد کشور­های دیگر مواجه می­شود .ترکیب دو مؤلفه درون‌زایی و برون­گرایی می­تواند هویت رقابتی کشور­ها را مشخص کند و معلوم نماید که چه امکاناتی درون کشور داریم که در تعامل و دادوستد با اقتصاد جهانی برای ما می­تواند ایجاد ثروت کند. ایشان هم‌چنین افزوده­ اند که اقتصاد دانش­ بنیان از مهم­ ترین زیر­ساخت­ های اقتصادی هر کشور است و اگر این موضوع موردتوجه جدی قرار گیرد، قطعاً چرخه علم تا ثروت تکمیل خواهد شد.

 

سند چشم‌انداز

سند چشم­ انداز بیست‌ساله کشور، اهداف و راهبرد­های بلند­مدت کشور برای توسعه را به نمایش می­گذارد. بند سه این سند به‌طور ضمنی راهبرد اصلی توسعه کشور را توسعه دانش ­بنیان مطرح کرده است. به‌طوری‌که با پیگیری این راهبرد اقتصاد ایران باید در سال 1404 به یک اقتصاد دانش ­بنیان تبدیل شود.

علاوه بر تأکید بر اقتصاد دانش­ بنیان در چار­چوب سیاست­های اقتصاد مقاومتی، اهمیت صنایع هایتک و دانش­ بنیان در اسناد بالا­دستی ازجمله سند چشم‌انداز بیست‌ساله کشور نیز مورد تأکید قرارگرفته است؛ جایگاه شرکت­های دانش­ بنیان در افق 1404 و سند چشم­ انداز 20 ساله کشور به‌گونه‌ای پیش‌بینی‌شده است که در سال 1404، باید پنجاه‌درصد از تولید ناخالص داخلی کشور از محل اقتصاد دانش­ بنیان تولید شود.

 

تعریف اقتصاد دانش­ بنیان

برای اقتصاد­دانش بنیان تعاریف متعددی بیان‌شده است که به‌اختصار ارائه می‌­گردند:

طبق تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، اقتصاد دانش­ بنیان اقتصادی است که بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل‌گرفته و سرمایه‌­گذاری در دانش و صنایع دانش‌پایه (صنایع دانش‌پایه، صنایعی هستند که در آن­ها سطح بالایی از سرمایه­ گذاری به ابداع و نوآوری اختصاص‌یافته، فناوری­‌های کسب‌شده با شدت بالایی مصرف و نیروی کار از تحصیلات عالی بر­خوردار هستند) موردتوجه خاص قرار می‌گیرد.

سازمان همیاری اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام (APEC)، با گسترش ایده مطرح‌شده توسط OECD  در خصوص اقتصاد دانش­ بنیان، آن را اقتصادی می­‌داند که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش، عامل و محرک اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در تمامی صنایع است. طبق این تعریف، تمامی فعالیت­‌های اقتصادی به‌نوعی به دانش متکی هستند.

طبق تعریف بانک جهانی، اقتصاد دانش ­بنیان شامل چهار رکن اصلی می­‌باشد:

-رژیم‌­های اقتصادی و نهادی (نظام انگیزشی): فراهم­‌کننده انگیزه‌­های لازم جهت استفاده مناسب از دانش، تحریک خلاقیت­‌ها و کارآفرینی  و هم­‌چنین محرکی برای ایجاد کار­آمدی.

-آموزش و توسعه منابع انسانی: برای وصول به یک جامعه با افراد متخصص، خلاق و انعطاف­‌پذیر که تولید­کننده، جذب‌کننده، نشر دهنده و استفاده‌کننده مؤثر از دانایی باشند.

-نظام کارای نوآوری و اختراعات: مشتمل بر بنگاه‌­ها، مراکز تحقیقاتی، دانشگاه‌­ها، مشاوران و سایر سازمان­‌هایی که از ذخایر روزافزون دانایی جهانی بهره گرفته و آن را جذب و با نیاز­های ملی/ محلی وفق داده و تعدیل می­‌کنند.

-زیرساخت­‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات: به‌منظور تسهیل فرآیند­های ارتباطی و اطلاعاتی و هم‌­چنین کسب و انتشار دانش.

بنابر­این در کل اقتصاد دانش­ بنیان به روشی از تولید گفته می‌­شود که در آن از دانش برای ایجاد ارزش‌افزوده محسوس یا غیر محسوس استفاده می­‌شود. فناوری و به ­خصوص فناوری­‌های دانش­ بنیان ابزاری برای تبدیل بخشی از دانش به ماشین­ آلات محسوب می‌­شوند. این دانش می­‌تواند توسط سیستم­‌های پشتیبانی تصمیم ­گیری در زمینه‌­های مختلف اقتصادی برای ایجاد ارزش‌افزوده استفاده شود.

در توضیح تفصیلی می­توان گفت که محور و زیر­ساخت تولید در اقتصاد­های مختلف، به‌خوبی می­تواند وجه تمایز و مزیت­های اقتصاد دانش­ بنیان را نسبت به انواع دیگر مشخص کند. اگر سه نوع اقتصاد کشاورزی، صنعتی و دانش­ بنیان را در نظر بگیریم؛ محور و زیر­ساخت تولید در اقتصاد کشاورزی؛ زمین، آب و شرایط اقلیمی، در اقتصاد صنعتی؛ منابع خام و انرژی اعم از نیروی کار و برق یا زغال‌سنگ یا نفت و … است؛ اما اقتصاد دانش­ بنیان نوعی از اقتصاد است که محور و زیر­ساخت تولید در آن بر مبنای فناوری، یادگیری و مهارت گذاشته‌شده است و ارزش‌افزوده ایجادشده به نسبت کار صورت گرفته در مقایسه با اقتصاد­های کشاورزی و صنعتی بسیار بیشتر است.

اهمیت اقتصاد دانش­ بنیان در سیاست اقتصاد مقاومتی ازآن‌رو مطرح می­شود که دانش یکی از نیرو­های بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی بوده و حتی می­توان آن را  یک کالای عمومی محسوب کرد. دانش و ایده را می­توان بدون کاهش و استهلاک با دیگران به اشتراک گذاشت و درعین‌حال، علی­رغم شریک شدن در دانش با دیگران، برخلاف سایر کالا­های فیزیکی مثل سرمایه، دارایی­های مادی و منابع طبیعی، استفاده از آن از کمیتش نمی­ کاهد و می­توان از آن بار­ها استفاده کرد.

منبع: مجموعه‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب و برخی مقالات

نویسنده : بنفشه دين محمدي آذري / پژوهشگر حوزه مدیریت

کارآفرینی و نظریه بازی­ها

کارآفرینی و نظریه بازی­ها

 

امروزه رویکرد جدیدی در علوم روز دنیا شکل گرفته است که در آن ” تلفیق دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده و یا معضل اجتماعی چند وجهی” مورد توجه قرار گرفته است. به این رویکرد نو، میان رشته ای (Interdisciplinary) گفته می­شود و اشاره به حوزه­های نوین در دانش بشر دارد و بیش از یک زمینه محض دانشی را مورد مطالعه قرار می­دهد. فعالیت­های علمی میان رشته ای زمانی معنا پیدا می­کند که شناخت و فهم علمی و دقیق مسئله ای پیچیده یا ناشناخته که از ظرفیت دانش یک رشته و یا تخصص خارج است، هدف باشد.

برای استفاده از این رویکرد جدید علمی، باید به روشهای مختلف مدلسازی در برقراری ارتباط بین رشته­های مختلف علمی و زبان مشترک بین آنها دسترسی و تسلط پیدا کنیم. در کشورهای در حال توسعه یکی از بزرگترین ضعف­های علمی برای برقراری ارتباط میان رشته­های مختلف، نداشتن تسط کامل و جامع درباره مدل­سازی است. زیرا مدل­سازی زبان مشترک بین علوم است. مدل­های مادی، ذهنی، تشریحی و ریاضی از انواع روش­های مدل­سازی هستند که در آنها مدل ریاضی با توجه به استفاده از زبان منطق و ریاضی، برقراری ارتباط درست بین تعداد زیادی از فاکتورهای سیستم و قدرت تجزیه و تحلیل بالا یکی از دقیق­ترین روشهای مدلسازی در علوم مختلف است.

نظریه بازی یک روش جدید و پر کاربرد در علوم مختلف است که به تحلیل روش­های همکاری یا رقابت بین موجودات منطقی و هوشمند می­پردازد. نظریه بازی تلاش می­کند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک را بررسی کند. در واقع می­توان گفت مطلوبیت، سود، درآمد، رفاه و هر آنچه فرد بازیکن به دنبال آن است، نه تنها متاثر از تلاش و تصمیم خود اوست بلکه تحت تاثیر تلاش و تصمیم طرف دیگر نیز قرار دارد. نظریه بازی به چهار دسته نظریه بازی کلاسیک، تکراری، تکاملی و نظریه گراف تکاملی تقسیم می­شوند. متخصصین مدلسازی با توجه به اطلاعات پایه­ ای و دقیقی که از ادبیات سیستم و افراد خبره بدست می­آورند، صورت مسئله و فرضیه­ های دینامیکی را برای سیستم طراحی می­کنند و در چرخه مدلسازی مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهند. پروسه مدلسازی با بررسی بازخوردهای چرخه تکرار می­شود تا جایی که خروجی به دنیای واقعی نزدیک باشد. آینده سیستم هدف را پیش بینی می­کنند، ناحیه بحرانی و ریسک­ پذیر مشخص شده و در نهایت برای بهینه­ سازی سیستم استراتژی­های راهبردی ارائه می­شود.

از نظریه بازی می‌توان برای درک مجموعه بزرگی از رفتارهای اقتصادی مانند نوسانات شاخص سهام در بورس اوراق بهادار، افت و خیز بهای کالاها در بازار مصرف کنندگان، تحلیل پدیده­ های گوناگون اقتصادی و تجاری نظیر پیروزی در یک مزایده، معامله، دادوستد و شرکت در یک مناقصه استفاده نمود. کاربرد نظریه بازی در شاخه­ های مختلف علوم اجتماعی مانند سیاست (تحلیل­ های بروس بوئنو دمیسکیتا)، جامعه­ شناسی و حتی روانشناسی در حال گسترش است. همچنین این نظریه در توصیف و تحلیل بسیاری از رفتارها در فلسفه و اخلاق نیز ظاهر شده است.

با توجه به اینکه در تعریف کارافرینی دیدگاه ­های مختلفی وجود دارد و درک کامل مفهوم و موضوع “کارافرینی” نیازمند اطلاع و استفاده از دیدگاه­ های بین رشته ای می­باشد، اگر مدلسازی ریاضی و نظریه بازی وارد این رشته شود می­تواند افق­های جدیدی از علم را برای ما روشن کند.

اکوسیستم کسب و کار

اکوسیستم کسب­ وکار سطح بالایی از همکاری، هم افزائی و مشارکت در فضای اقتصادی و کسب­ وکار را مدنظر قرار می­دهد. به دلیل اینکه یکی از اصلی­ترین شرایط بکارگیری این نظریه در تحلیل محیط­های رقابتی و وفاداری عوامل تعامل در رعایت منطق ریاضی است، پس می­توان تمام روابط بین اجزای اکوسیستم کسب­ وکار و کارافرینی را با استراتژی­ها و بازی­های این نظریه بررسی کرد. از طرفی با توجه به اینکه نظریه بازی به طور گسترده به عنوان ابزاری برای تصمیم­ گیری­ های سیستماتیک، مسائل استراتژیک و راهبردی و رفتارهای اقتصادی به طور خاص تاثیرگذار است پس می­توان محیط­ های کسب­ وکار را با نظریه بازی مدلسازی کرد.

از آنجایی که پیشرفت­های زیادی از نظریه بازی­ها در مطالعه بر روی سیستم­های زیستی صورت گرفته است و اکوسیستم زیستی و اکوسیستم کسب و کار در تعامل و تعادل با یکدیگر و فضای محیطی شان مشابه هستند و با یکدیگر مقایسه می­شوند پس می­توان این اکوسیستم­ها را با ابزار نظریه بازی مدل­سازی کرد.

با ابزار این نظریه می­توانیم بررسی کنیم در یک اکوسیستم سالم چه بازی­هایی بین اجزاء آن برقرار است. چه استراتژی­هایی باعث حفظ تعادل اکوسیستم می­شود و چه استراتژی­هایی اکوسیستم را به ناحیه بحرانی بازی پیش می­برد. هم‌چنین، می­توان بررسی کرد که چگونه سیستم به سمت مرز نابودی پیش می­رود. تحت چه شرایطی رهبران کسب و کار فارغ از سازمان مربوطه برای پیشرفت اکوسیستم با هم رقابت برد – برد دارند. کدام یک از شرایط بروزرسانی نظریه گراف تکاملی باعث رقابت سالم بین اجزاء اکوسیستم می­شوند. برای تکامل و توسعه کارآفرینی بهترین جهش و استراتژی شایسته کدام است و چگونه باید استراتژی تکاملی پایا (ESS) را در محیط کسب و کار و برای توسعه کارافرینی تعریف کرد.

 

نویسنده : زهرا فرهاد توسکی / پژوهشگر و مدرس دانشگاه

فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

دکتر سید ابراهیم موسوی

 

یکی از اهداف اصلی نشریه دانشگاه کارآفرین معرفی کار‌آفرینان دانشگاهی این مرز و بوم می‌باشد، تا اساتید و دانشجویان بیش از پیش با پتانسیل هسته آکادمیک کشور عزیزمان آشنا شوند. لذا در این شماره قصد داریم با معرفی سید ابراهیم موسوی این مهم را ادامه دهیم که به بیان بسیاری، ایشان را به نوعی پدر کارآفرینی استان هرمزگان می‌دانند. در این مصاحبه سعی شده با سوال و جواب‌هایی مختصر و مفید ضمن صرفه‌جویی در زمان شما خواننده گرامی، زیر و بم افکار این کارآفرین را با شما در میان بگذاریم، باشد که نقطه شروعی باشد برای اینکه شما هم بدانید که اگر بخواهید قطعاً می‌توانید.

در ذیل می‌توان به برخی از سوابق علمی، پژوهشی و اجرایی ایشان اشاره نمود:

 

  • دانشجوی دکتری کارآفرینی گرایش آموزش عالی
  • رییس دانشگاه علمی کاربردی میناب
  • رییس سابق شورای شهر میناب در استان هرمزگان
  • دبیر سابق آموزش و پرورش استان هرمزگان
  • مدرس کار‌آفرینی
  • سرمایه‌گذار و موسس پروژه عظیم دهکده کارآفرینی هرمزگان
  • مشاور بسیاری از نهادهای دولتی و کسب‌وکارهای خصوصی در استان هرمزگان

 

از چند سالگی وارد عرصه کسب و کار شدید؟

از حدود 7 سالگی و دوره دبستان وارد کسب و کار‌های کوچک روستایی مانند فروش خرما یا لیمو که از محصولات عمده روستا بود، به قصد کمک به پدر که ایشان عامل اصلی ایجاد دیدگاه روی‌آوردن به کسب و کار حلال در بنده بودند، شدم. یاد گرفتم در گرمای سوزان تابستان و دمای 40 الی 50 درجه کار کنم و لیمو و خرما را برای عرضه به بازار جمع‌آوری کنم و این جرقه‌ای بود برای ایجاد تفکر داشتن کسب و کاری مستقل در بنده.

 

آیا تا به حال کارمند بودید؟

بلی کارمند که شدم، 3 تا 4 بار کارمند شدم، از کار‌هایی دولتی زود فاصله می‌گرفتم، هم علاقه‌ای به پشت میز‌نشینی نداشتم، هم اینکه احساس می‌کردم در فضای بیرون بیشتر می‌توانم مفید باشم، بیشتر ترجیح می‌دادم به جای اینکه حقوق بگیرم تلاش کنم تا حقوق بدهم، به جای اینکه به فکر یک حقوق برای خودم باشم، به فکر دادن 40 تا 50 حقوق برای دیگران بودم. زمانی که دیپلم گرفتم مدتی در شهرداری میناب و در دفتر‌فنی کار می‌کردم چون رشته دوره دبیرستانم ریاضی فیزیک بود و همراه مهندسین کار نقشه‌کشی، نقشه‌برداری، محاسبات و . . . را یاد گرفتیم و بعد از ظهر‌ها هم به همراه یکی از مهندسین در دفتر‌فنی خصوصی کار می‌کردیم و به نوعی کار مهندسی عمران را در این مدت به طور کامل یاد گرفتم. در زمان تحصیل در دانشگاه در رشته مهدسی صنایع در اوایل دهه 70 و در حین آن به واسطه تجربه‌کار در شهرداری در دفتر‌فنی سازمان برنامه بودجه سابق به صورت کار ساعتی و کار اصلاح نقشه‌های هوایی استان هرمزگان را انجام می‌دادم. یک سال هم در بخش صنایع روستایی سازمان جهاد کشاورزی بودم و مرتبط به تحصیلات دوره کارشناسی کار ‌کردم و بعد مدتی در بخش آمار سازمان برنامه بودجه مشغول به کار شدم و بعد به خدمت سربازی رفتم و بعد از آن در سال 77 اولین کار رسمی را شروع کردم.

 

اولین کار مستقل شما چه بود؟ در حال حاضر بزرگترین پروژه شما چیست؟

در سال 1377 یک فروشگاه گیاهان دارویی را در میناب با توجه به نیاز مبرم بازار تاسیس کردم و البته علاقه و بستر مناسب این کار که از سوی خانواده پدری در این حوزه وجود داشت و کار عطاری و گیاهان دارویی را از پدر‌بزرگ فقیدم یاد گرفته بودم و به همین دلیل مصمم پا به این عرصه گذاشتم و بسیار موفق شدم و نتیجه شروع این کار در سال 77 این شد که حدود 30 نفر از اقوام دارند به صورت مستقیم یا غیر‌مستقیم کسب روزی می‌کنند که حدود 5 فروشگاه در میناب در این حوزه توسط خانواده نزدیک ما اداره می‌شود.

در سال 78 اولین مرکز آموزش رایانه را در شهرستان میناب راه‌اندازی کردم که در آستانه سال2000 میلادی بود. اولین شرکت تجهیزات رایانه را در میناب راه‌اندازی کردم که نتیجه این کار آموزش حدود 2500 نفر در سطح اپراتوری رایانه و مهارت‌های ICDL بود که تا سال 1384 این آموزشگاه را اداره می‌کردم، البته به طور همزمان در سال 1378 در اداره کار هم مشغول به کار بودم (به صورت پیمانی) و در سال 1380 استعفا دادم. در سال 1380 جذب شرکت تاید‌واتر هرمزگان شدم و 1 سال با این شرکت همکاری داشتم و از سال 1384 کلنگ راه‌اندازی مرکز علمی کاربردی شهر میناب را زدم.

جرقه تاسیس این مرکز از سال 1382 ایجاد شد و افق آن در دوره تحصیل توسط جناب آقای دکتر توفیق (معاون فعلی پژوهشی وزارت صنعت، معدن و تجارت) ایجاد شد و موفق شدم در سال 1387 مجوز این مرکز را اخذ کنم و افتخار می‌کنم که تا به حال حدود 2000 نفر در مقاطع کاردانی و کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند (در چهار گروه صنعت، فرهنگی، مدیریت و خدمات کشاورزی) و در حال حاضر حدود 1000 نفر دانشجو داریم و خوشبختانه از سال 1389 به فکر اشتغال دانشجویان بعد از فارغ‌التحصیلی بودیم و ایجاد بستر مناسب راه‌اندازی کسب و کار توسط فارغ‌التحصیلان برای پاسخ به نیاز‌های منطقه‌ای و استانی، دغدغه ذهنی من در 24 ساعت شبانه روز بود، در همین‌حال روی برنامه پنجم مطالعه می‌کردم که برخوردم به بحث احداث دهکده‌های کارآفرینی که متاسفانه متولی آن در قانون به طور دقیق مشخص نبود، به هر حال مشغول به کار شدم و اساسنامه‌ای برای احداث دهکده کارآفرینی تدوین کردم و اولین مدل دهکده کارآفرینی را در شهرستان میناب در سال 1389 را آغاز کردم و موفق شدم در سال 1390 مجوز‌های لازم را اخذ کنم و در اردیبهشت 90 پروژه کلنگ خورد و در حال حاضر پروژه در حدود 80 درصد پیشرفت فیزیکی دارد و علت عقب بودن هم بروکراسی نا‌کار‌آمد اداری و نظام بانکی بوده است، و مانع‌تراشی در عرصه کارآفرینی که در جامعه ما وجود دارد. این پروژه افق روشنی را برای فارغ‌التحصیلان مرکز علمی کاربردی میناب دارد.

این پروژه طوری طراحی شده که در 4 گروه آموزشی ما یعنی، صنعت، کشاورزی، مدیریت و فرهنگ برای فارغ‌التحصلان چشم‌انداز اشتغال تعریف کرده است. این پروژه 4 فاز دارد که فاز 1 در حوزه کشاورزی امسال به بهره‌برداری می‌رسد (با توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل منطقه) که شامل بسته‌بندی خرما، و محصولات کشاورزی، زرراعی، شیلاتی و همچنین سردخانه‌های بالای صفر نگهداری محصولات کشاورزی که پوشش دهنده ضعف عمده در نگهداری محصولات است که متاسفانه در گذشته و حال کشاورزان در فصل برداشت محصولات را به قیمت بسیار ارزان به بازار داده و می‌دهند و امکان عرضه در سایر ایام سال وجود نداشت. در بخش کشاورزی تاکید ما بر روی بسته‌بندی محصولات با فناوری‌نوین و همچنین تولید محصولات سالم هست. در فاز اول 20 هکتار زمین در نظر گرفتیم تا جهت تولید در بخش کشاورزی و بسته‌بندی مناسب در بخش صنعت استفاده کنیم.

در حوزه خودرو بخش فنی شامل مکانیک خودرو، جوشکاری صنعتی، بحث معماری داخلی ساختمان، نقشه‌کشی صنعتی و همچنین بخش انفورماتیک از عناصر بخش صنعت ما هستند که به لطف خدا ما دانشجویان زیادی که همگی دارای توانمندی اجرایی هستند تربیت کردیم که در حال حاضر هم بسیاری از آن‌ها مشغول به کار هستند. در بخش دامپروی نیز پرورش شتر مرغ، مرغ محلی و مرغ‌های تخم‌گذار محلی، از برنامه‌های ما خواهد بود. در حوزه مدیریت و فرهنگ نیز می‌توان به بحث گردشگری روستایی و دوره‌های آموزشی مربوط به آن اشاره نمود، ضمناً در این حوزه ما صنایع دستی را نیز در اولویت‌های برنامه خود داریم. شهر میناب شهر فرهنگ، تئاتر و سینما است که با توجه به وجود رشته فرهنگ در دانشگاه میناب، توسعه هنری شهرستان با رویکرد موسیقی و تئاتر است (هم در بحث آموزشی و در حوزه اشتغال). در حال حاضر شهر میناب سینما ندارد اما به همت مدیران ارشاد شهرستان سالن این اداره در اختیار فیلم دوستان و علاقه‌مندان به هنر قرار گرفته و این را نیز بگویم بازیگران بزرگی از میناب پا به عرصه سینما گذاشتند که در میان آن‌ها می‌توانم به دوست و همکلاسی عزیزم جناب آقای کورش زارعی اشاره کنم که در فیلم یوسف پیامبر، نقش برادر حضرت یوسف را در زمان عزیزی مصر به عهده داشتند.

شایان ذکر است ما در دل این دهکده یک پژوهشکده کارآفرینی خواهیم داشت که در آن از وجود اساتید برجسته و فارغ‌التحصیلان رشته کارآفرینی استفاده خواهد شد تا منبع تغذیه این دهکده از طریق راه‌اندازی و تقویت مرکز رشد، مرکز تحقیق و توسعه و همچنین تقویت هسته آکادمیک دانشگاه علمی‌کاربردی میناب شود. نکته قابل توجه اینجاست که این رویکرد باعث افزایش جذب دانشجویان مرکز ما نیز شد. اگر فقط 20 درصد مسئولین توجه و پشتیبانی بیشتری از رویکرد و فعالیت‌های ما داشته باشند ما بهبود 100 درصدی در عملکرد خود خواهیم داشت. ضمناً جا دارد گله‌ای از مسئولین داشته باشم که هنگام اخذ تسهیلات یا . . . به خاطر عدم نگرش صحیح به کارآفرینی با سنگ‌اندازی در امور واقعاً سرعت ما را کم کرده و می‌کنند و بنده این مشکل را همه‌جا بیان کردم، کارمندان، کارشناسان و مدیران متاسفانه درک صحیحی از نقش یک کارآفرین در رشد و توسعه اقتصادی و رفاه مردم کشور ندارند، که این رفتار و عملکرد علاوه بر صدمه به کار‌آفرینان و صدمه به رشد کشور، به آینده فرزندان این سرزمین نیز ضرر وارد می‌کند.

بنده به جای اینکه بروم در تهران یا بندرعباس کسب و کار ایجاد کنم و زود‌تر هم به سود برسم، تصمیم گرفتم این کار را در روستا انجام دهم، در قانون برنامه پنجم توسعه گفته شده بود که کسانی که در روستا دست به این‌گونه فعالیت‌ها بزنند 50 درصد از سرمایه‌گذاری باید به صورت بلا‌عوض توسط دولت انجام شود اما متاسفانه این مهم اتفاق نیفتاد و علاوه بر آن با نا‌مهربانی مسئولین نیز مواجه بودیم. متاسفانه در هرمزگان و میناب بیشتر خانواده‌ها دوست دارند فرزندانشان جذب مشاغل دولتی شوند و اصلاً با فرآیند راه‌اندازی کسب و کار مستقل آشنایی ندارند. بسیاری از دانشجویان با قوانین نظام‌صنفی، با فرآیند اخذ تسهیلات بانکی و . . . آشنایی ندارند که ما در دهکده کارآفرینی ظرفیت آموزش در این حوزه‌ها را فراهم کرده‌ایم.

یک مرکز خلاقیت و آموزش کارآفرینی در این دهکده پیش‌بینی شده است. که حتی فردی بی‌سواد هم اگر به ما جهت راه‌اندازی کسب و کار رجوع کرد، ما نگرش، دانش و تجربه لازم را به او بدهیم. ضمناً این را نیز به جرات بگویم که بیش از 70 درصد فارغ‌التحصیلان ما با توجه به مشاوره‌‌های کارآفرینی صورت گرفته در حال حاضر مشغول به کار هستند و این ادعا قابل راستی‌آزمایی است و این را با قاطعیت می‌گویم که بعد از اتمام فاز‌های دهکده، 100 درصد دانشجویان جویای کار ما می‌توانند، به هدف کسب‌وکار خود نایل شوند. اما این نیازمند نهادینه‌کردن فرهنگ کارآفرینی در تمام سطوح جامعه است. ضمن اینکه نیازمند به تامین مالی است، نه سنگ‌اندازی بانک‌ها در اعطای تسهیلات، من به خاطر حس تعلق و وابستگی از کار دهکده عقب‌نشینی نکردم اما با مشکلات زیادی در این عرصه روبرو شدم که این سنگ‌اندازی‌ها در واقع سرعت‌گیر‌هایی بر سر راه رشد و توسعه اقتصادی استان و به تبع آن کشور خواهد بود، اما من با ایمان، خود را وقف آموزش، کسب و‌کار و کارآفرینی استان و جامعه کردم و هیچ نگرانی ندارم، اما از مسئولین محترم می‌خواهم که تشریف بیاورند و بررسی کنند که ما در روستایی با این نرخ جمعیت چه کاری را کلنگ زدیم، روستایی که دارای چشم‌انداز استراتژیک روشنی است، چه کسی به ما کمک کرد؟

کسی برای بازدید از این پروژه آیا تا به حال آمده است؟ بعد از کلنگ زنی در سال 90 همه رفتند و ما را تنها گذاشتند، 6 سال است که به خاطر دریافت 3 میلیارد تومان تسهیلات، پروژه با کندی پیش رفته، البته2 میلیارد هم خودم سرمایه‌گذاری کردم، خواهش دارم از مسئولین که توجه به کارآفرینان را بیشتر کنند. شاید این مهم نیاز به آموزش کارآفرینی در تمام نهاد‌ها و سازمان‌ها داشته باشد تا به صورت فراگیر آموزش کارآفرینی انجام شود، شاید بهتر باشد آموزش فرهنگ کارآفرینی جزو رئوس دوره‌های ضمن خدمت باشد، که البته اولین برداشت برای خود سازمان خواهد بود تا در اداره بهتر و همچنین کارآفرینی سازمانی قدم‌های محکمی را بر دارد و از نتایج آن منتفع شود، ضمن اینکه ما باید از طریق مراکز رشد و واحد‌های تحقیق و توسعه به بحث تجاری‌سازی تحقیقات دانشگاهی در صنعت بپردازیم، چیزی که متاسفانه غافل هستیم، بنده با توجه به تحقیقاتم در حال اجرای این مدل در شهر خود هستم.

 

شعار دهکده کارآفرینی ما این است که دهکده کارآفرینی نماد اقتصاد مقاومتی

تمام موادی که در این دهکده مورد استفاده قرار خواهد گرفت همگی ساخت داخل و به بیانی بهتر منطقه‌ای خواهد بود، تا در عمل از تولید داخلی حمایت داشته باشیم، به دنبال تولید محصولات لوکس نیستیم و بیشتر به دنبال کیفیت ایرانی هستیم و برند ما نیز دهکده کارآفرینی شهرستان میناب می‌باشد،  هدف اصلی ما تبدیل علم و پزوهش خلق ارزش و تولید ثروت خواهد بود.

 

در حال حاضر چند کسب و کار را به صورت همزمان اداره می‌کنید؟

در حال حاضر یک مرکز مشاوره کارآفرینی، مرکز علمی کاربردی میناب، دهکده کارآفرینی، مرکز آموزش راه‌دور برای دانش آموزان دبیرستان، مرکز نوآوری که اخیراً فعال شده، مرکز آموزش رایانه که هنوز فعالیت دارد و هر کاری که کسب و کار حلال باشد ما انجام می‌دهیم.

 

چند خواهر و برادر هستید و چند نفر آنها کارآفرین هستند؟

من خودم به این باور نرسیدم که کارآفرین هستم یا خیر! ما در مسیر کارآفرینی هستیم. 5 خواهر و برادر هستیم و هیچ‌کدام کارمند دولت نیستیم و همگی کسب و کار مستقل و آزاد داریم و به نوعی زیر چتر تفکر خودم کسب و کار ایجاد کردند و به آن‌ها همیشه مشاوره دادم و در بخش‌های نظیر فرهنگی، کشاورزی، آموزشی ، صنایع دستی و  . . . فعالیت می‌کنند.

 

آیا از وضع موجود زندگی خود پشیمان هستید؟ دوست داشتید کارمند بودید و زندگی آرام‌تری می‌داشتید؟

من کاری را انجام می‌دهم که قلباً به آن اعتقاد دارم، من تا سال 93 کارمند آموزش پرورش بودم و شاید برای خیلی‌ها آرزو بوده، اما من به علت مشغله زیاد از این کار استعفا دادم، از اینکه این مسیر را انتخاب کردم به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، فقط از نامهربانی‌هایی که بر سر مسیر کارآفرینی و ایجاد کسب و کار برای جوانان،  توسط مسئولین شهری و استانی ایجاد می‌شود گلایه‌مندم. و‌گرنه از انتخاب این مسیر به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، عاشق این مسیر هستم و همیشه سر کلاس درس کارآفرینی به دانشجویان می‌گویم، که افتخار می‌کنم که بالای درخت رفتم و محصول چیدم و بردم و به بازار فروختم و خار لیمو و خرما در دست و سر و پیشانی من رفته و در گرما، سخت کار کردیم و سختی‌های آن دوره قطعاً سخت‌تر از این دوره بوده است. البته، سختی عرصه کسب و کار بسیار شیرین است.

 

افق کارآفرینی استان هرمزگان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

استان هرمزگان به نام پایتخت اقتصادی کشور نام‌گذاری شده است، اما چه انتظاری از این پایتخت باید داشته باشیم؟ اما همه شاخص‌ها باید بر‌اساس یک پایتخت اقتصادی واقعی تعریف شود، این نهاده‌ها باید به گونه‌ای تولید‌کننده ثروت باشد که این نام برازنده فعالیت‌ها باشد نه فقط یک شعار! وقتی می‌بینیم بانک‌های ما اختیار اعطای تسهیلات بالای یک میلیارد را ندارند و بیش از آن باید توسط تهران مصوب شود، آیا با این شرایط می‌توان گفت که این استان پایتخت اقتصادی است؟ استانی که واقعا همه چیز دارد، از معدن تا کشاورزی، از شیلات تا سرمایه ‌انسانی سخت‌کوش، از گردشگری تا همه چیز پس چرا ما هنوز به آرزوی این پایتخت اقتصادی نرسیدیم؟ چرا؟ چون ترکیب بهینه‌ای از این عوامل شکل نگرفته، لذا باز هم نقش آموزش و توانمد‌سازی است، تا وقتی مثلث موفقیت شکل نگیرد اتفاق مثبتی نخواهد افتاد:

 

کارآفرینی

دانایی                توانایی

 

پله‌های اصلی کارآفرینی، دانایی و توانایی است که ما در دهکده کارآفرینی بر اساس همین مدل پیش می‌رویم، تا منحنی عمر کسب‌وکار را تداوم ببخشیم. استان هرمزگان در عرصه صنعت و خدمات دارای ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل زیادی است که نیاز به ترکییب بهینه دارد و خلا  اصلی، توانمند‌سازی نیروی انسانی در تماس سطوح جامعه این استان است.

 

به امید موفقیت همه کارآفرینان

سید ابراهیم موسوی

خدمت‌گزار مردم عزیز ایران

 

موفقیت در سازمان‌های امروزی؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

موفقیت در سازمان‌های امروزی ؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

ازآنجایی‌که انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند، دارای اندیشه‌های مختلفی می‌باشند. این تفاوت زمانی اهمیت پیدا می‌کند که در اداره سازمان‌ها بتوان از آن کمک گرفت. نیاز سازمان‌های امروزی تنها با مدیریت کردن برطرف نمی‌شود بلکه برای اداره بهتر نیاز به رهبری سازمانی داریم. رهبری سازمانی فرآیند تأثیرگذاری بر پیروان است که بتوان به‌صورت مؤثر افراد را به کارهای مختلف واداشت. در این میان مدیرانی که بتوانند این تأثیرگذاری را در سازمان داشته باشند، رهبر سازمانی محسوب می‌شوند و برای آن سازمان حائز اهمیت می‌شوند.

اما با توجه به تفاوت‌های میان مردان و زنان، الگوهای فکری رهبران و به‌تبع آن سبک‌های رهبری آن‌ها نیز متفاوت خواهد بود. قبل از ورود به بحث سبک‌های رهبری باید دانست زنان و مردان متفاوت فکر می‌کنند، متفاوت نگاه می‌کنند و سرانجام متفاوت رفتار می‌کنند. دلیل این تفاوت را می‌توان در عملکرد نیمکره‌های مغز جستجو کرد. مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل‌شده است. مواردی مانند خلاقیت، تجسم، افکار، قدرت تخیل و حافظه بلندمدت در نیمکره راست مغز اتفاق می‌افتد درحالی‌که جزئیات، تجزیه‌وتحلیل، منطق، حقایق در نیمکره چپ مغز انجام می‌شود. اما آنچه مهم است این است که به دلیل همین تفاوت، عملکرد مردان و زنان نیز متفاوت خواهد بود و این موردی است که برایان راسول و لیزکوک در کتاب”سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد” خود به آن اشاره نموده‌اند. باز بودن دو طرف مغز هنگام تمرکز در زنان و بسته بودن یک‌طرف مغز هنگام تمرکز در مردان عامل تفاوت در عملکرد آن‌هاست. اکنون به تفاوت‌های دیگری نیز اشاره  می‌گردد: مغز یک مرد برای انجام دادن امور سازمان‌دهی می‌شود. در موقعیت‌های سخت و تحت‌فشار یا اضطراب، مغز وی تمایل به انجام کارهایی دارد که هیجان وی را فرونشاند. مغز جنس مذکر برای کار و فعالیت و مغز جنس مؤنث برای ایجاد ارتباط و مناسبات از طریق شنیدن و صحبت کردن ایجادشده است.

مردان تمایل به گفتگوهای خبری راجع به آنچه انجام داده یا کسب کرده‌اند دارند درحالی‌که این امر در مورد زنان به‌صورت خودستایی و مباهات به نظر می‌آید. زنان در گفتگو و همدلی انعطاف بیشتری نسبت به مردان دارند. زنان دوست دارند صحبت کنند و بشنوند و دیگران را در این حس شریک کنند. بنابراین درصد صحبت با تلفن در زنان بیشتر است. به‌صورت کلی مردان رقابت را دوست دارند حتی در شغل باغبانی برای پرورش بزرگ‌ترین محصول وارد رقابت می‌شوند. همچنین بیشتر مردان رقابت را در عرصه‌های سیاسی می‌پسندند.

ادامه …

بر اساس برخی تحقیقات؛ درزمینهٔ ایجاد ابتکار به علت عملکرد متوالی نیمکره‌ها مردان موفق‌تر عمل می‌کنند. زنان در درک تفاوت بین آنچه مردم می‌گویند و آنچه موردنظرشان است بهترند. هم‌چنین، ازنظر یادگیری و درک زبان بدن، زنان موفق‌ترند. زنان کمتر مانع سایرین می‌شوند حتی بیشتر به لطیفه‌های افراد می‌خندند. یا مهارت‌های دیداری جنس مؤنث بسیار گسترده است.

جنس مؤنث می‌تواند اقلام یک اتاق را بهتر از جنس مذکر مجسم کند. او کاملاً به خاطر می‌آورد که در چه روزی مردم چه لباسی به تن داشته‌اند. زنان سخن گفتن را دوست دارند چون احساس خود را به این وسیله منتقل می‌کنند همچنین شنوندگان بهتری هم هستند. به دلیل اینکه مردان فقط از نیمی از مغزشان استفاده می‌کنند مغز آنان در هنگام بمباران جزئیات و احساسات به‌آسانی طغیان می‌کند. او بیشتر به‌تنهایی نیاز دارد تا به مسائل بیندیشد. زنان برعکس دوست دارند در گروه بوده و در مورد مسائل بیشتر مشورت کنند.

مواردی که اشاره شد تنها بخشی از تفاوت‌های میان زنان و مردان است چیزی که مهم است نوع نگاه به اداره سازمان است. الگوهای فکری رهبر که سازنده سبک‌های رهبری می‌باشند، عبارت‌اند از: رابطه مداری- وظیفه مداری، جزءنگرانه-کل‌نگرانه، مربی‌گری، مشارکتی، رقابتی، عمل‌گرایی، فرماندهی و مخاطره پذیری. الگوی فکری رهبری در مردان بیشتر شامل وظیفه مداری، کل‌نگرانه، عمل‌گرایی، رقابتی، مخاطره پذیری و فرماندهی است. درحالی‌که الگوی فکری رهبری در زنان شامل رابطه مداری، جزنگرانه، مشارکتی و مربی‌گری است.

نتیجه آنکه الگوی کامل رهبری، تفکر زنان و مردان را توأمان داراست و نیاز سازمان‌های امروزی استفاده از مدیران تأثیرگذاری است که نقش رهبری سازمان را ایفا می‌کنند.

 

نویسنده :

مریم ادیب زاده

پژوهشگر و مدرس دانشگاه