نوشته‌ها

کارآفرینی

کارآفرینی در آموزش عالی در اروپا

امـروزه شرکت‌های کوچک‌تر و کارآفرینان نقــش اصلی را در اقتصاد اتحادیه اروپا ایفا می‌کنند. کارآفرینـی محـرک اصلـی نــوآوری، رقابت و رشد است. یک همبستگی مثبت و قوی بین کارآفرینی و عملکــرد اقتصــادی ازنظر رشد، بقای شرکت، نـوآوری، ایجــاد اشتغال، تغییرات تکنولوژیک، افزایش بهره‌وری و صـادرات یافـت شـده اسـت. بااین‌حال، اتحادیـه اروپـا به‌طور کامـل از پتانسـیل کارآفرینی خود اسـتفاده نمی‌کند. در ایــن زمینه، اتحادیه اروپا متعهد به تقویت کارآفرینی به‌عنوان بخشی از اسـتراتژی خــود بــرای تغییــر اقتصاد و ایجاد قدرت اقتصادی و رقابتی آینده خود شده است.
در کتاب سبز کارآفرینی در اروپا که در سال 2003 منتشر شد، هدف این بود که بیشترین مخاطب ممکن از ذینفعــان را در تنظیم برنامه سیاست‌های آینده درگیر کند؛ و در ادامه کتاب سـبز، برنامه اقدام کارآفرینی که در سال 2004 منتشر شد، یک چارچـوب استراتژیک بـرای تقویـت کارآفرینی ارائه کـرد و پنـج حـوزه سیاسـت اسـتراتژیک را بـرای تقویـت پویایـی کارآفرینـی فعلـی در اتحادیـه اروپـا تعییـن کـرد. تقویـت ذهنیت‌های کارآفرینـی یکی از پنج هدف استراتژیک برای مقابله بــا این چالش بــود که اتحادیه اروپا در تشــویق افراد برای تبدیل شدن به یک کارآفرین ناکام است.

اتحادیه اروپا متعهد به تقویت کارآفرینی

رونـد لیسـبون (Lisbon) در سـال 2002 بـر نقش آمـوزش به‌عنوان ابــزار سیاستی بــرای رشد اقتصادی تأکید کرد کــه مؤسسات آمـوزش عالـی (HEI) می‌تواند نقشـی مرکـزی در ترویـج ذهنیت‌های کارآفرینی داشـته باشـد. افزایـش تمرکـز بـر کارآفرینـی نیـز می‌تواند به‌عنوان یــک سرمایه‌گذاری اســتراتژیک از ســوی مؤسسات عالی مختلـف دیـده شـود.
ایده گنجاندن کارآفرینی به‌عنوان یک موضوع آموزشی در ابتدا به‌عنوان یـک مفهـوم، بلکـه بـه بـا چالش‌هایی روبـرو شـد. نـه لزوماً ایـن دلیـل کـه کارآفرینـی به‌عنوان یـک موضـوع نیازمنـد رویکردهـای جدیـد و همچنین روش‌های آموزشی فرا درسی و رویکردی چنــد رشته‌ای اسـت.
تقویــت ذهنیت‌های کارآفرینی مستلزم اقداماتی در کل سیستم آموزشی اســت. در بیانیــه کمیسـیون اتحادیه اروپــا تقویــت ذهنیت‌های کارآفرینانــه از طریق آمــوزش و یادگیــری در سال 2006 به‌وضوح بیان شده است: دانشگاه‌ها و مؤسسات فنی بایــد کارآفرینی را به‌عنوان بخــش مهمی از برنامه درسی، در موضوعات مختلــف ادغــام کنند و دانش‌آموزان را به گذراندن دوره‌های کارآفرینی ملزم یا تشویق کنند. ترکیب ذهنیت‌های کارآفرینی و شایستگی بـا برتری در مطالعـات علمی و فنی بایـد دانشـجویان و محققان را قادر سازد تا ایده‌ها و فناوری‌های جدیــد توسعه‌یافته خود را بهتر تجاری‌سازی کنند.
اتحادیه اروپا (EU) مایل است کارآفرینی را به‌عنوان بخشی از استراتژی خود بـرای متحـول کردن اقتصاد خود و ایجاد قدرت اقتصادی و رقابتی آینده خــود تقویت کند. برنامه اقدام برای ترویـج کارآفرینی بیان می‌کند: اتحادیه اروپا به‌طور کامــل از پتانسیل کارآفرینی خــود استفاده نمی‌کند. این کشور نمی‌تواند افـراد کافـی را بـرای کارآفریـن شدن تشـویق کند. اروپـا، برخلاف ایالت متحده، پس از راه‌اندازی از نرخ پایین توسـعه رنــج می‌برد. درحالی‌که به نظر می‌رسد کارآفرینان آمریکایــی بازار را آزمایش می‌کنند و در صورت موفقیت، به‌سرعت گسترش می‌یابند، بسیاری از ایده‌های تجاری در اروپا هرگز به بازار نمی‌آیند، زیـرا قبـل از اینکـه در بازار آزمایش شوند، دوام آن‌ها زیر سؤال می‌رود.

جهت مطالعه بیشتر به ماهنامه مردادماه 1401 دانشگاه کارآفرین مراجعه بفرمایید
کارآفرینی دانشگاهی

نظرات دانشگاهیان در مورد کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین

دانشگاه ها مکان هایی هستند که در آن فعالیت های دانشگاهی در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد و همچنین انجام فعالیت های علمی و تولید علم به معنای جهانی انجام می شود. به عبارت دیگر، در مفهوم کلاسیک، دانشگاه‌ها مکان‌هایی هستند که در آن فعالیت‌های علمی پژوهشی انجام می‌شود و دانش‌آموزان برای آموزش در آن‌ها گمارده می‌شوند. اما در نتیجه تغییرات جهانی، به دلیل تبدیل دانش به یک عامل جدید تولید و اهمیت بیشتر همکاری دانشگاه و صنعت، فرآیند تغییر در دانشگاه ها نیز وجود دارد. دانشگاه‌ها در عرصه انتقال فناوری و دانش پیشتاز شده‌اند، توجه بیشتری به خواسته‌ها و انتظارات بازار داشته‌اند و به یکی از عناصر اصلی همکاری در فرآیند توسعه تبدیل شده‌اند. در نتیجه، این فرآیند به دانشگاه ها نقش کارآفرینی داده است و حتی دانشگاه ها به سمتی رفته اند که اغلب راه حل هایی برای مشکلات پیش روی صنعت پیدا می کنند.

نوآوری های فناوری پیشرفته، صنایع اطلاعات و ارتباطات در شرایط اقتصادی به سرعت در حال تغییر امروزه  بازگشت اقتصاد جهانی یکی از عوامل تعیین کننده محیط رقابتی مختلف است. از این رو ایجاد رشد اقتصادی از طریق نوآوری های تکنولوژیکی به یکی از اهداف اولیه جوامع تبدیل شده است. در قرن اخیر خروجی های دانش علمی و فناوری با توجه به موقعیت اقتصادی روزافزون اهمیت دانش بنیان، نقش مهمی در ایجاد اقتصاد نوآورانه داشته است که بر اهمیت دانشگاه ها افزوده است. آنها با ایجاد یک منطقه کاربردی، یافتن تخصیصات و ایجاد سیستم های سازمانی، خود را با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده توسط فرآیند جهانی شدن تطبیق می دهند. به همین دلیل دانشگاه ها نیز در تلاش هستند تا با ایجاد تحولی نوآورانه و کارآفرینانه، منابع جدیدی را برای تضمین این تغییر ایجاد کنند. علم و فناوری این موضوع را درک کرده‌اند که دانشگاه ها این شانس را دارند که نقش فعالی در کمک به توسعه اجتماعی پیدا کنند.

چرا دانشگاه کارآفرین مهم است

در این زمینه، انواع نسل جدید دانشگاه‌ها مانند کارآفرینان، شرکت‌ها و دانشگاه‌های مجازی پدید آمده‌اند و به این ترتیب دانشگاه‌ها در حال تبدیل شدن به یک سازمان شرکتی جدید هستند که با هدف توسعه، نوآوری، کارآفرینی، قابلیت تولید و استفاده از سیستم‌های آموزشی مناسب، دارای فرآیند تبادل اطلاعات دو طرفه منطقه ای و جهانی هستند. همچنین در قرن بیست و یکم انتظار می‌رود که دانشگاه‌های نسل بعدی، دانش علمی، آموزشی و کارآفرینی تولید کنند. مؤسسات آموزش عالی که می توانند اطلاعات و نوآوری را تولید، ذخیره کنند، به سود مادی تبدیل کنند، به افراد یا مؤسسات نیازمند انتقال دهند و توانایی مدیریت این فرآیندها را به صورت پایدار و روان داشته باشند، دانشگاه های کارآفرین نامیده می شوند.

دانشگاه کارآفرین از نظر رابرتسون (2008)؛

  1. پیشگام در توسعه منابع دانشگاه،
  2. به اندازه کافی نوآورانه برای توسعه پروژه های مهم حتی در مناطقی که بخش خصوصی نمی تواند از طریق همکاری با صنعت وارد شود.
  3. می تواند اثرات کارآفرینی بر نهادهای پیشرو جامعه داشته باشد،
  4. قادر به انجام مطالعات میان رشته ای با حذف مرزهای بین نهادی با استفاده از آخرین تکنیک ها،
  5. تمرکز بر راه حل مشکلات جهانی و در نتیجه می تواند از توسعه جامعه صنعتی حمایت کند
  6. آنها نسل جدیدی از موسسات هستند که می توانند با برآوردن نیازهای اطلاعاتی جامعه در ایجاد نتایج مشخص پیشرو باشند.

در مدل دانشگاهی کارآفرینانه و نوآورانه مست (2010)، روابط شرکتی برای نوآوری بین بخش دولتی، خصوصی و دانشگاه با ساختار مارپیچ سه گانه نشان داده شده است و این ساختار نیاز به استفاده از دانش را به عنوان سرمایه توضیح می دهد. بر اساس این مدل، برای به کارگیری دانش در نوآوری و فناوری، نیاز به همکاری سه جانبه است، نیاز به گسترش دانش به جامعه پس از تولید بیان می‌شود. در این مدل تاکید شده است که دانشگاه‌ها که به عنوان نهادهایی که دانش را به جامعه گسترش می‌دهند، شاخه‌ای صنعتی هستند که ارزش افزوده و شکوفایی تولید می‌کنند و ساختار سطح بالایی که این دو عنصر سازنده را با هم ترکیب و ارتقا می‌دهند. نهادهای دولتی یک کارآفرین در هنگام مطالعه تعاریف دانشگاه دارای سه کارکرد متفاوت است، یعنی کارآفرین بودن، تبدیل دانش به فعالیت کارآفرینانه و توانایی ایجاد ساختارهای کارآفرینانه در نتیجه تعامل دانشگاه و محیط. علاوه بر این، کارآفرینی دانشگاهی با تشویق دانشگاهیان در نظام آموزش عالی برای تبدیل کارهای علمی و اختراعات به ارزش افزوده اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد. اکثر دانشگاهیان در فرآیند کارآفرینی دانشگاهی در تعیین نیاز به توانایی انجام کار هدفمند، انگیزه درونی و بیرونی بالایی از دانشگاهیان دارند تا بتوانند برای مشکلات اجتماعی راه حلی ارائه دهند.

جهت مطالعه کامل مقاله اینجا کلیک کنید

پرورش کارآفرینان

7 گام برای پرورش کارآفرینان

7 گام برای پرورش کارآفرینان به این بستگی دارد که بدانیم، کارآفرینی یکی از معدود انتخاب‌های شغلی در زندگی است که فرصت رشد نامحدودی را فراهم می‌کند. یک پدر و مادر، بخشی از کارشان این است که فرزندان را با توانایی تحمل سختی‌های این دنیا، ساختن شخصیت و داشتن قلبی برای دیگران تربیت کنند. همچنین مسئولیت دارند که به آن‌ها بیاموزند که چگونه به انسانیت کمک کنند و همچنین اطمینان حاصل کنند که با بزرگ‌تر شدنشان از خانواده آن‌ها مراقبت می‌شود.

وقتی بتوانید نحوه راه‌اندازی یک کسب‌وکار را درک کنید، دیگر لازم نیست برای «حقوق» به دیگران تکیه کنید. شما می‌توانید به همان اندازه که می‌خواهید درآمد کسب کنید. زندگی را همان‌طور که خود انتخاب می‌کنید زندگی کنید. یکی از چیزهایی که همیشه به فرزندان باید یاد داد این است که بخشنده باشند. برای اینکه بتوانیم به فرزندانمان کمک کنیم تا به فرصت‌هایی دست یابند که به آن‌ها امکان می‌دهد بخشنده باشند، باید ابزارها و نگرش‌هایی را به آن‌ها بدهیم که به آن‌ها امکان می‌دهد کارآفرینان موفقی باشند.

خوش‌بینی

هیچ‌کس بدبین به دنیا نیامده است. کودکان به‌طور طبیعی به دنبال بهترین چیزها هستند. ما باید از این حمایت کنیم. کارآفرینان ریسک‌های حساب‌شده را می‌پذیرند. برای اینکه مکرراً ریسک کند، یک کارآفرین باید باور داشته باشد که نتیجه مثبت خواهد بود. برای کودکان، این بدان معناست که ما باید به آن‌ها کمک کنیم تا رشد کنند و از طریق شکست‌هایشان خوش‌بینی را حفظ کنند. بچه‌های کوچک شکست می‌خورند و به تلاش ادامه می‌دهند. این چیزی است که ما باید حمایت کنیم.

شکست شرط موفقیت است. ما همیشه از شکست‌هایمان بیشتر از موفقیت‌هایمان یاد می‌گیریم. تنها شکست واقعی زمانی است که دست از تلاش بردارید. هر شکستی را برای فرزندان خود به یک تجربه یادگیری تبدیل کنید.

خلاقیت

کودکان عاشق انجام کارهای جدید، ماجراجویی هستند. به‌عنوان بزرگ‌سالان، ما تمایل داریم که با افزایش سن از این طرز فکر خارج شویم. ما درگیر مسئولیت‌های روزانه‌ای می‌شویم که ما را از تجربه همه چیزهایی که زندگی ارائه می‌کند بازمی‌دارد.

کارآفرینان حل‌کننده خلاق مشکلات هستند. آن‌ها به سرزمین‌های جدید و ناشناخته می‌روند. ما به‌عنوان والدین باید کودکان را تشویق کنیم تا چیزهای جدید را امتحان کنند، خارج از چارچوب فکر کنند، آزمایش کنند و خلاق باشند. این ذهنیت است که به ایجاد تمام نوآوری‌هایی کمک کرده است که زندگی و پیشرفت‌های تکنولوژیکی را که امروزه از آن‌ها لذت می‌بریم، ساده می‌کند.

اقناع

کودکان به‌طور طبیعی در هنر متقاعدسازی استاد هستند. چرا که با افزایش سن، ترس از فروش، مذاکره و متقاعدسازی در ما ایجاد می‌شود. یکی از بهترین کارهایی که می‌توانیم برای فرزندانمان انجام دهیم، گوش دادن و پاسخگویی متفکرانه است. هنگامی‌که پاسخ منفی است (آن‌طور که گاهی اوقات باید باشد)، به آن‌ها بگویید چرا. به آن‌ها کمک کنید بفهمند هیچ‌چیز در زندگی رایگان نیست و هر چیزی هزینه و پیامد دارد. به آن‌ها کمک کنید وقتی چیزی را می‌خواهند انتخاب‌های خوبی داشته باشند. متقاعدسازی را خفه نکنید. بااین‌حال، اگر آن‌ها شروع به حرکت از متقاعدسازی به دست‌کاری کردند، تفاوت را به آن‌ها بیاموزید و آن‌ها را به مسیر بهتری هدایت کنید.

اصول مالی

اگر نتوانید امور مالی شخصی خود را مدیریت کنید، هرگز نمی‌توانید یک تجارت را به‌طور مؤثر مدیریت کنید. سواد مالی در آمریکا یک بحران است. بسیاری از مردم از نظر مالی در وضعیت بدی هستند زیرا امور مالی خود را به‌خوبی مدیریت نمی‌کنند.

اکثر کودکان در طبیعت خود دارای درجه‌ای از خودخواهی هستند. اگر بچه دارید، «می‌خواهم»، «می‌توانم» و «می‌توانیم» را احتمالاً میلیون‌ها بار شنیده‌اید. وقتی شما را در تنگنای مالی قرار دهد خوب نیست. ما باید ارزش کار کردن، پس‌انداز کردن را به فرزندانمان بیاموزیم. اگر فرزندان شما می‌خواهند یک کسب‌وکار کوچک راه‌اندازی کنند، باید مایل به سرمایه‌گذاری در آن باشید و همچنین به آن‌ها بیاموزید که انتظار بازگشت سرمایه خود را دارید (به یاد داشته باشید که هیچ‌چیز در زندگی رایگان نیست). آن‌ها را تشویق کنید که پول خود را سرمایه‌گذاری کنند و به آن‌ها کمک کنید تا نحوه عملکرد سرمایه‌گذاری‌های خود را ارزیابی کنند. آن‌ها باید بدانند که پول چگونه کار می‌کند و برای به دست آوردن آنچه چیزی لازم است درنتیجه آن‌ها درک بهتری از ارزش واقعی آن خواهند داشت.

مهارت‌های ارتباطی

مراقب نحوه ارتباط فرزندانتان با دوستان و دیگران باشید. توانایی بیان یک چشم‌انداز و جذب دیگران از آن برای موفقیت هر کارآفرینی بسیار مهم است. توانایی برقراری ارتباط با دیگران در نحوه برقراری ارتباط شخص دیگر برای ارتباط روشن و درک در هر خانواده یا شغلی مهم است.

کارآفرینان چالش‌ها و مبارزات عاطفی زیادی را تجربه می‌کنند و باید آن‌ها را با دیگران به اشتراک بگذارند. ناتوانی در برقراری ارتباط خوب، بسیاری از افراد را از داشتن میزان آسیب‌پذیری سالم بازمی‌دارد و اغلب روابط را محدود می‌کند. این می‌تواند بوسه مرگ برای یک کارآفرین باشد.

استعدادها

همه ما استعدادها و مهارت‌های خاصی داریم که با آن‌ها متولد شده‌ایم و به نظر می‌رسد که در آن‌ها عالی هستیم. وقتی نقاط قوت خود را بشناسید، بر روی آن نقاط قوت تمرکز کنید و آن‌ها را در تلاش‌های خود در کسب‌وکار به کار ببرید، می‌توانید کارهای بیشتری انجام دهید. به همین ترتیب، شما باید نقاط ضعف خود را درک کنید و اینکه چگونه می‌توانید با دیگرانی که در آن زمینه‌ها قوی هستند شریک شوید.

فرزندان خود را تشویق کنید تا فعالیت‌های متنوعی را امتحان کنند. به آن‌ها کمک کنید استعدادها و نقاط قوت خود را کشف و شکوفا کنند. همچنین به آن‌ها کمک کنید تا نقاط ضعف خود را پیدا کنند. به‌عنوان یک کارآفرین، یکی از بهترین اصول موفقیتی که می‌توانید در این زمینه بیاموزید، تمرکز بر نقاط قوت و کمک گرفتن از دیگران برای نقاط ضعف.

همان‌طور که به فرزندان خود کمک می‌کنید تا توانایی‌ها و استعدادهای خود را رشد دهند، به آن‌ها کمک کنید تا نقاط قوت را در دوستان خود ببینند. تقریباً در هر کسب‌وکاری، موفقیت با کنار هم قرار دادن بهترین تیم از افرادی حاصل می‌شود که استعدادهایشان مکمل یکدیگر است.

رهبری

جان ماکسول رهبری را به‌عنوان “نفوذ” تعریف می‌کند. مهارت‌ها و توانایی‌های رهبری می‌تواند شما را در زندگی پیش ببرد. بدون آن‌ها، شما همیشه محدود خواهید بود. در توسعه مهارت‌های رهبری، محدودیت‌ها برداشته می‌شود و می‌توان به هر چیزی دست‌یافت.

همه نمی‌توانند کارآفرین باشند، اما همه باید رهبر باشند. فرزندان خود را تشویق کنید که رهبر باشند. چه آن‌ها کارآفرینی را انتخاب کنند یا نه مهارت‌های رهبری در همه زمینه‌های زندگی به آن‌ها کمک می‌کند. آن‌ها باید قدرتی برای دنبال کردن رؤیاهایی داشته باشند که با رؤیاهایی دیگران متفاوت است.

برگرفته از سایت دانشگاه کارآفرین

 

برای مطالعه بیشتر میتوانید به ماهنامه شماره 24 دانشگاه کارآفرین در ارتباط با کارآفرینی کودک (آخرین راه نجات) مراجعه بفرمایید

زندگی نامه افراد موفق: «جیمز سینه گال» بازرگان‌ میلیاردر

زندگی نامه افراد موفق: «جیمز سینه گال» بازرگان‌ میلیاردر

جیمز سینه گال، بازرگان ‌میلیاردر و بازنشسته آمریکایی و از بنیان‌گذاران و مدیرعامل سابق شرکت کاستکو، یک فروشگاه زنجیره‌ای خرده‌فروشی بین‌المللی است. وی در اول ژانویه ۱۹۳۶ در یک خانواده کارگر کاتولیک در پیتسبورگ پنسیلوانیا به دنیا آمد و در ۱۹۵۹ از دانشگاه ایالتی سن دیگو فارغ‌التحصیل شد. سینه گال پس از آنکه در فدمارت از ۱۹۵۵ مشغول به کار شد، به علاقه خود به خرده‌فروشی پی برد و فرصت‌های برآمده از رشد سریع این خرده‌فروشی وی را به هیجان آورد. وی در آنجا تا سطوح عالی مدیریتی پیشرفت کرد و از ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ در شرکت‌های Builders Emporium و پرایس پست‌های ارشد مدیریتی را بر عهده گرفت.

از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳ وی با Sinegal/ Chamberlin and Associates همکاری داشت؛ یک کمپانی که در زمینه دلالی و نمایندگی فروش کالاهای غذایی و غیرغذایی فعالیت داشت و در نهایت همراه با خرده‌فروش سیاتلی جف براتمن کاستکو را بنیان نهاد. وی از ۱۹۸۳ تا زمان بازنشستگی در دسامبر ۲۰۱۱، به عنوان رئیس و مدیرعامل کاستکو فعالیت داشت. مشهور بود که وی هر سال به محلی سفر می‌کرد تا شخصا امر بازرسی را بر عهده داشته باشد. نوآوری‌های سینه گال، کاستکو را بدل به نخستین warehouse club: (فروشگاهى‌‌‌که‌‌‌ به ‌‌‌مشتریانى‌‌‌که‌‌‌ حق ‌‌‌اشتراک ‌‌‌سالیانه‌‌‌ خود را پرداخت ‌‌‌می‌‌‌کنند تخفیف ‌‌‌می‌‌‌دهد) کرد که شامل مواد غذایی تازه، کلینیک‌های مراقبت از چشم، داروخانه و پمپ بنزین می‌شد. سینه‌گال به دلیل سبک مدیریت خیرخواهانه خود شهرت داشت؛ بر این اساس او باور داشت هرگاه مدیریت با کارکنان رفتار خوب داشته باشد، آنان نیز با مشتریان رفتار خوب خواهند داشت.او در کاستکو کارکنان خود را در هر سطحی که کار می‌کردند، تحت حمایت‌های بیمه و مزایای عالی قرار می‌داد.  در ۱۹۹۳ که رقابت‌های فزاینده هم پرایس کلاب و هم کاستکو را تهدید می‌کرد، از سینه گال خواسته شد تا به یک ادغام جزئی تن در دهد. پس از آنکه درآمد پرایس به ۴۰‌درصد کاهش یافت، دو شرکت یاد شده وارد یک ادغام جزئی شدند. شرکت جدید با نام پرایس کاستکو سخت بر توسعه بین‌المللی متمرکز شد و شعباتی در مکزیکو، کره‌جنوبی و انگلستان دایر کرد. با این همه فروش همچنان پایین بود. رابرت پرایس و جیمز سینه گال در خصوص جهت‌گیری‌های شرکت و سیاست‌های بازیابی نظرات مختلفی داشتند تا اینکه در ۱۹۹۴ دو شرکت دوباره از هم جدا شدند. سینه گال در ۲۰۱۲ از مدیرعاملی کاستکو کناره‌گیری کرد.

مربیان کارآفرینی برای کنفرانس سالانه گرد هم می‌آیند

مربیان کارآفرینی برای کنفرانس سالانه گرد هم می‌آیند

 

شبکه‌ای از برنامه‌ها ، آموزش کارآفرینی را در اختیار ده‌ها هزار دانشجوی ایالت پن قرار می‌دهند.

هر سال ، مربیان کارآفرین و حامیان سراسر ایالت پن در یک کنفرانس سالانه گرد هم می‌آیند. از سمت چپ ، لیندا فلتمن ، تد گراف و بیل زیمرمن از طریق ایده پردازی و تمرین همکاری می‌کنند.

گردهمایی مربیان کارآفرینی ایالت پن در 17 سپتامبر ، حامیان کارآفرینی را از سراسر دانشگاه گرد هم آورد تا در مورد چگونگی بهبود اکوسیستم کارآفرینی برای دانشجویان بحث کنند.

کنفرانس سالانه ، که در حال حاضر در نهمین سال خود است ، توسط مرکز کارآفرینی دانشجویی ایالت پن (CPSSE) ، با تلاش مشترک مربیان بسیاری از کالج‌ها ، پردیس‌ها و برنامه‌های ایالت پن ، سازمان‌دهی شده است.

هوگ ، مدیر مرکز کارآفرینی دانشجویی ایالت پن و دانشیار دانشکده ارتباطات دونالد پی بیلیساریو گفت: “کارآفرینی و نوآوری در هر دانشکده و در هر محوطه دانشگاه آموزش داده می‌شود.” “با توجه به تعداد زیادی از مربیان کارآفرینی که در بسیاری از رشته‌ها و گروه‌های مختلف تدریس می‌کنند ، ضروری است که ما دورهم جمع شویم و ایده‌هایی را برای بهبود تجربه یادگیری دانش آموزان به اشتراک بگذاریم. این گردهمایی سالانه یکی از راه‌های انجام این کار است. ”

 

تقاضا برای آموزش کارآفرینی تنها در حال افزایش است. بر اساس AACSB International ، در مارس 2020 تقاضا در سراسر جهان برای آموزش کارآفرینی سالانه 66 درصد افزایش یافته است. در سراسر جهان ، کالج‌ها و دانشگاه‌ها کارآفرینی را به برنامه‌های تجاری خود اضافه می‌کنند.

هوگ گفت ، در ایالت پن ، آموزش کارآفرینی برای 76000 دانشجو در دسترس است ، ادعایی که هیچ دانشگاه دیگری نمی‌تواند آن را مطرح کند.

هوگ گفت: “ما در تلاش بوده‌ایم تا موانع را برطرف کرده و کارآفرینی را در طول سال‌ها در دسترس  بیشتر دانش آموزان قرار دهیم.” “در گردهمایی امسال ، ما مکالمات بسیار خوبی داشتیم ، مانند نحوه ثبت‌نام دانش آموزان در هنگام توسعه ایده‌های خود.”

نزدیک به 50 مربی در هتل و مرکز کنفرانس پن استاتر گرد هم آمدند و در 10 جلسه مختلف شرکت کردند.

در جلسه اصلی صبح ، مربیان کارآفرینی در مورد چگونگی حمایت از کارآفرینان دانشجویی در چارچوب One Penn State 2025 فکر کردند.

کندی فیلیپس گفت: “من فکر می‌کنم این مهم است که ما به ساختارهای خود نگاه کنیم و نوآوری را بیابیم و فرصتی برای تغییر بیابیم.” “امیدوارم One Penn State 2025 بتواند این کار را انجام دهد.”

پس از گذراندن یک سری جلسات طوفان فکری در گروه‌های کوچک ، آن‌ها ایده‌هایی را برای کندی فیلیپس و رایت در مورد نحوه حمایت بهتر از کارآفرینان دانشجو ارائه کردند. گروه‌ها ایده‌هایی مانند اعطای اعتبار به دانش آموزان برای مشاغل کارآفرینی خود درصورتی‌که تحصیلات خود را به پایان نرسانده‌اند اما به ایالت پن پناهنده شده‌اند و چگونگی کمک به دانش آموزان برای تکمیل تحصیلات خود درحالی‌که پروژه خود را با موفقیت پشت سر می‌گذارند مطرح کردند.

در طول روز ، شرکت‌کنندگان از بین کارگاه‌های آموزشی نقش کارآفرینی در پیشبرد اهداف توسعه پایدار و فناوری‌های آموزشی مانند واقعیت مجازی و Adobe Spark را انتخاب کردند. آن‌ها همچنین به مسائل بزرگی مانند نحوه ارائه نیازهای کارآفرینان دانشجویی ، ایجاد فرهنگ کارآفرینی در محوطه‌ها و رشته‌ها و تقویت مهارت‌های بین فرهنگی دانشجویان از طریق برنامه مشارکت جهانی دیجیتال تجربی پرداختند.

هوگ گفت: “هر سال این رویداد بزرگ‌تر می‌شود.” ” بیشتر اعضای هیئت‌علمی و کارکنان به جامعه آموزش‌دهندگان کارآفرینی و نوآوری ما ملحق می‌شوند. منطقی است: چه راهی بهتر از کمک به دانش آموزان برای آمادگی برای عدم قطعیت آینده ، از یادگیری مهارت‌ها ، دانش و ارزش‌های نوآورانه و مبتکرانه؟ ”

مرکز کارآفرینی دانشجویی  ایالت پن دارای برنامه‌های وابسته از سراسر دانشگاه است.

  • کارآفرینی و نوآوری بین دانشگاهی (ENTI).
  • برنامه نوآوری و کارآفرینی شرکتی (CIENT) ، برنامه گواهینامه اعتبار اصلی و فارغ‌التحصیل از کالج تجارت
  • لیسانس علوم در تجارت با گزینه کارآفرینی و کارآفرینی جزئی از ایالت آلتونا.
  • گواهینامه فارغ‌التحصیلی New Ventures & Entrepreneurship از ایالت پن Great Great Valley.
  • کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و برنامه گواهی فارغ‌التحصیلی CIENT از پردیس جهانی ایالت پن.
  • برنامه گراهام برای رهبری کارآفرینانه از ایالت پن یورک.
  • Lion LaunchPad جامعه یادگیری زنده در محوطه دانشگاه پارک.
  • چندین سازمان دانشجویی با تمرکز بر کارآفرینی و نوآوری ، ازجمله Innoblue ، ارتباطات Happy Valley ، Enactus ، HackPSU و Happy Venture Capital.
  • برنامه Sheetz Fellows و Sheetz Center for Entrepreneurial Excellence در پن استیت آلتوونا

درباره کارآفرینی و نوآوری در ایالت پن در cpsse.psu.edu بیشتر بخوانید.

 

ضرورت بررسی مدل‌های دانشگاه کارآفرین

ضرورت بررسی مدل‌های دانشگاه کارآفرین

 

همان‌طور که مشاهده می‌شود ادبیات کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین به‌سرعت در حال ‌توسعه است. در کشورهای پیشرفته، دانشگاه‌ها به‌طور فزاینده‌ای کارآفرین شده‌اند. جهانی‌سازی، بیش از هر زمان دیگر فشارهای زیادی را به کشورهای در حال ‌توسعه وارد می‌کند و آن‌ها را وادار می‌کند تا محصولات و خدماتی با قابلیت رقابت تولید کنند تا با مشابه آن‌ها که در کشورهای پیشرفته تولید می‌شود، برابری نماید. در نتیجه کشورهای در حال ‌توسعه با چالش بزرگ‌تری در مقایسه با کشورهای پیشرفته روبرو هستند. بنابراین این‌گونه کشورها باید بر اهدافی متمرکز شوند که به کسب مزیت­رقابتی پایدار در حوزه‌های مختلفی منجر شود که اثرات مثبت و مفیدی را به همراه داشته باشد. رقابت‌پذیری در اقتصاد جهانی امروز به توانمندی‌های فناورانه و نوآورانه وابسته است. این امر شامل توانایی توسعه محصولات و خدمات جدید و دسترسی به بازارهای بدیع، استفاده از فناوری‌های نوین، به‌کارگیری ناب‌ترین الگوهای مدیریتی و توسعه سطوح دانشی، نگرشی و مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار است. دانشگاه‌ها قادرند در تمام این موارد ایفای نقش ‌نمایند.

در سناریوی جدید دانشگاه‌ها به‌عنوان بازیگر نقش اول در اقتصاد، جزایر مستقل دانش تلقی نمی‌شوند بلکه به‌عنوان منبع درآمد، کارآفرین و رشد هستند که پشتیبانی از توسعه اقتصادی محلی و منطقه‌ای و حتی سطوح بالاتر را به عهده ‌دارند. در نتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل دستاوردهای علمی و یافته‌های فناورانه به موفقیت‌های صنعت، کسب‌وکار و به نقش کارآفرینی دانشگاه وابسته است. در این مسیر رویکرد حاکم بر فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی و مشاوره‌ای، رویکردی نیازگرا در تعامل با سازمان‌های بیرونی دانشگاه است. در واقع فرآیند کارآفرینی دانشگاهی نه‌تنها تأثیرپذیر از عوامل داخلی است بلکه از عوامل خارجی نیز تأثیر می‌پذیرد. جریان تحقیقات و مطالعات انجام‌شده در پارادایم دانشگاه کارآفرین، به فعالیت‌های کارآفرینی به‌عنوان گامی مهم در تکامل طبیعی سیستم‌های دانشگاهی می‌نگرد و در مأموریت خود، علاوه بر آموزش و پژوهش، بر رشد و توسعه اقتصادی تأکید می‌نماید. پس دانشگاه‌ها بر کارآفرینی متمرکز شده و در حال تبدیل‌شدن به دانشگاه‌های کارآفرین هستند. بنابراین ضروری است مدل‌های کارآفرینی دانشگاهی مطالعه و بررسی‌شده و تمام جوانب آن‌ها مورد تحلیل قرار گیرد. مدل دانشگاه کارآفرین برای اولین بار در موسسه تکنولوژی ماساچوست ظهور یافت و پس از مدتی به دانشگاه استنفورد نیز راه یافت و امروزه اغلب دانشگاه‌های بزرگ و معروف جهان در حال حرکت به این سمت هستند. در میان کشورهای آسیایی در ژاپن و تایوان، بخش دانشگاهی، مشارکتی مؤثر اما آرام در رشد و تجاری‌سازی فناوری از طریق مکانیسم‌های رسمی و غیررسمی دارند. در سنگاپور و کره، دانشگاه‌ها، بیشتر گرایش به آموزش دارند و در سال‌های اخیر، به پژوهش و تجاری‌سازی آن توجه نشان داده‌اند. در چین نیز وضعیت به همین شکل است. در سایر کشورها، دانشگاه‌ها در تلاش برای ارائه آموزش مناسب هستند. روابط موجود بین صنعت و دانشگاه در آن‌ها، محدود به مشاوره و قراردادهای پژوهشی کوچک می‌شود. از یک دیدگاه، مدل‌ها، چارچوب‌ها و مفهوم‌سازی‌های دانشگاه کارآفرین را می‌توان در دو گروه طبقه‌بندی نمود: گروهی که بر جنبه‌های کارآفرینانه دانشگاه‌های کارآفرین تمرکز دارند اما گروهی دیگر که با عوامل مؤثر بر شکل‌گیری و گذار دانشگاه‌های کارآفرین سروکار دارند.

باید این‌گونه بیان نمود که: طلوع مدل‌های دانشگاه کارآفرین در حال وقوع است.

مدل کلارک

ابعاد سازماني يک دانشگاه کارآفرينانه و نوآورانه، بر اساس چارچوب دانشگاه کارآفرينانه کلارک (1998)، به‌دست ‌آمده است. این مدل با انجام یک پژوهش کیفی در ۵ دانشگاه برتر اروپا انجام ‌شده است. از نظر چشم‌انداز و ویژگی‌های سازمانی این ۵ دانشگاه با هم تفاوت دارند اما در بسیاری از ابعاد در ارتباط با رسیدن به اهداف کارآفرینانه و نوآورانه یکسان بوده‌اند. به‌گونه‌ای که در فاصله‌ی ۱۵-۱۰ سال به دانشگاه کارآفرینانه تبدیل ‌شده‌اند. کلارک نشان داد که هر ۵ دانشگاه از ویژگی‌های سازماني 1) کانون هیئت‌علمی برانگيخته[1] ۲) هسته هدايتگر بالنده[2]، ۳) منابع مالي متنوع[3]، ۴) فرهنگ کارآفرينانه[4] ۵) محيط بالنده و توسعه‌یافته[5]؛ تبعیت می‌کنند.

  1. هسته هدايتگر بالنده: اين ويژگي بيانگر هسته برنامه‌ريز و تصمیم‌گیرنده توانمند با مشارکت اعضا هیئت‌علمی ‌توانمند و مديريت کارآفرين دانشگاه بوده و اين امر از طريق شکل‌گيري هسته‌هاي تيمي در فرآيند فعاليت‌هاي پايدار بين گروه‌ها و واحدهاي نظام دانشگاهي امکان‌پذیر است.
  2. محيط بالنده و توسعه‌یافته: جهت برقراری ارتباط با دنیای اطراف دانشگاه مانند صنعت، لازم است فرآیند منسجم برای جمع‌آوری اطلاعات از محیط بیرونی دانشگاه شکل بگیرد. در کنار ساختار سنتی، این واحدهای جانبی که عملکرد آن‌ها بیشتر به‌صورت گروه‌های میان‌رشته‌ای است، در جستجوی ارتقای شایستگی‌های اصلی دانشگاه هستند.

3- منابع مالي متنوع: ایجاد تنوع در منابع مالی و درآمدی از جمله مواردی است که دانشگاه‌های کارآفرین در جستجوی آن هستند. ثبت اختراعات، مشارکت و گسترش عرضه خدمات مشاوره‌اي و اجتماعي، تجاري‌سازي پژوهش‌ها، نوآوری، امتیازات و… ازجمله روش‌هایی هستند که منابع جدید درآمدی از طریق آن‌ها به دست می‌آید.

4- کانون هیئت ‌علمی برانگيخته: یکی از عواملی که سهم بزرگی در تغییر و تحول دانشگاه به سمت کارآفرینی دارد اعضای هیئت‌ علمی توانا و برانگیخته است که با پرورش رفتارهای کارآفرینانه این موضوع را امکان‌پذیر می‌کند.

5- فرهنگ کارآفرينانه: فرهنگي که از نوآوري و اقدامات و رفتارهاي کارآفرينانه استقبال کند. باورها و ارزش‌هاي کارآفرينانه در دانشگاه استقرار می‌یابد و ریسک‌پذیری در فرهنگ کارآفرينانه تشویق می‌شود. (کلارک، 1998)

 

[1].  Stimulated academic heartland

[2].  Strengthened steering core

[3].  Diversified funding base

[4].  Entrepreneurial culture

[5].  Enhanced developmental periphery

 

نویسنده

هیئت تحریریه

رویدادهای روزمره آموزنده

رویدادهای روزمره آموزنده

درس آموخته کارآفرینی از یک پسر تحویل‌دهنده روزنامه

هیئت تحریریه نشریه دانشگاه کارآفرین

 

توانایی استقامت در برابر مشکلات همان چیزی است که یک انسان معمولی را از یک انسان توانمند متمایز می‌کند. سفر به سمت کارآفرینی مملو از مشکلات سنگین و آینده‌های نامشخص است. کارآفرینی به‌سختی کار، وقت و ریسک زیادی نیاز دارد؛ اما کارآفرینان می‌توانند چیزهای زیادی را از منابع غیرمنتظره یاد بگیرند – حتی از بچه‌ای که مقاله صبح را تحویل می‌دهد.

  • هرگز از موانع نهراسید

یک پسر روزنامه‌چی با موانع مختلفی روبرو می‌شود: آب‌وهوای نامناسب یا حتی فقط خستگی. بااین‌حال، این پسر روزنامه‌نگار را از برخاستن و غلبه بر آن چالش‌ها منصرف نمی‌کند. به‌عنوان یک کارآفرین، باید آن‌قدر شجاع باشید که قدم اول را بردارید. اگر شجاعت و تلاش را به دست نیاورید، هرگز به هدف مقابل نخواهید رسید. کارآفرینان باید شکایت از موانع پیش روی خود را متوقف کنند. مثل آن پسر روزنامه‌چی، بیدار شو، بیرون برو و خودت را نشان بده!

  • همیشه به‌موقع حاضر شوید

مسئولیت اصلی یک پسر روزنامه‌چی تحویل به‌موقع است. روزنامه به‌طور مداوم و در شرایط خوب تحویل داده می‌شود. عدم حضور به‌موقع منجر به عدم اعتماد مشتری می‌شود که به‌طور بالقوه منجر به از دست دادن درآمد می‌شود. زمان، پول، یک منبع ارزشمند است و هر کارآفرینی برای موفقیت باید این را تشخیص دهد. کارآفرینان هرگز نباید در جلسات خود تأخیر کنند، زیرا این امر می‌تواند به تجارت آسیب برساند. در هر زمان، تمرکز باید روی رشد و موفقیت باشد. برای دستیابی به آن، کارآفرینان باید عادت منظم و وقت‌شناس بودن را پیدا کنند. مدیریت زمان برای موفقیت شما به‌عنوان یک کارآفرین ضروری است، زیرا به مشتری و سایر کارآفرینان شما نشان می‌دهد که شما پاسخگو و قابل‌اعتماد هستید.

  • حاضر باشید لذت‌های کوچک را فدا کنید

گاهی اوقات، ممکن است یک پسر روزنامه دار به دلایلی از لذت معاشرت با دوستانش محروم شود و یا یک گردهمایی صبحگاهی را از دست بدهد، بنابراین مهم است که بدانید ممکن است قادر به انجام همه کارهایی که دوست دارید انجام دهید نباشد. کارآفرینان باید اهمیت فدای لذت‌های کوتاه‌مدت را برای منافع بیشتر بیاموزند. تجارت فرآیند دادن و گرفتن است و کارآفرینان باید این را تشخیص دهند. هرچه یک کارآفرین بیشتر در یک تجارت سرمایه‌گذاری کند و مایل باشد از لذت‌های کوتاه‌مدت جدا شود، پاداش آن نیز بالاتر خواهد بود. برای رسیدن به موفقیت، باید فداکاری شود و شادی‌های کوچک پیداشده در لحظه باید رها شود.

  • همیشه صادق باش

صداقت بهترین سیاست است. این یکپارچگی و ارزش شما را مشخص می‌کند؛ مانند یك پسر روزنامه‌ دار، یك كارآفرین باید به خاطر داشته باشد كه درزمینهٔ راه‌اندازی مشاغل، میزان ناكامی و ناامیدی زیادی وجود دارد و گاهی اوقات، امور طبق برنامه و پیش‌بینی پیش نمی‌روند؛ بنابراین، کارآفرینان باید صادقانه رفتار کنند با مشتری خود، زیرا همه‌چیز در کنترل آن‌ها نیست و یک رابطه واقعی می‌تواند کمک زیادی کند. کارآفرینان باید در مورد هر آنچه در شرکت‌هایشان اتفاق می‌افتد با خود صادق باشند. قضاوت در مورد هر جنبه از تجارت بسیار ضروری است – از امور مالی گرفته تا توسعه محصول تا روابط با مشتری. گاهی اوقات، همه‌چیز از کنترل خارج می‌شود، اما بررسی صادقانه شرایط می‌تواند به شما کمک کند تا به مسیر درست برگردید.

  • اولویت‌های خود را بدانید

وظیفه اصلی یک پسر روزنامه‌چی تحویل روزانه روزنامه به مشتریان است. اولویت‌های اصلی یک پسر روزنامه می‌تواند از اطمینان از تجارب مثبت مشتری تا داشتن محصولی که مشتری می‌خواهد باشد. به‌عنوان یک کارآفرین، یکی از اولویت‌های مهم شما باید یافتن مشتریانی بالقوه باشد که فراتر از محصول به شما بازخورد مهمی بدهند، زیرا شما باید اکوسیستم فروخته‌شده خود را درک کنید. کارآفرینان باید فوق‌العاده متمرکز بمانند و به اولویت‌های اصلی خود پایبند بمانند که به‌نوبه خود آن‌ها را برای موفقیت آماده می‌کند.

  • با همه کارآفرینان ارتباط برقرار کرده و رابطه خوبی برقرار کنید

دوست شوید نه دشمن. در بعضی مواقع، حتی می‌تواند به‌عنوان پشتیبان عمل کند. گاهی اوقات، ممکن است یک پسر روزنامه‌چی به‌موقع نتواند این کار را انجام دهد و روابط خوب با دیگر پسران در چنین شرایطی کمک می‌کند. به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک پسر تحویل روزنامه بیش‌ازحد سفارش‌ها تحویل گرفته باشد و تصمیم بگیرد مسیر خود را به شخص دیگری تحویل دهد تا از ناامید کردن مشتریان خود جلوگیری کند. این تنها در صورتی امکان‌پذیر است که رابطه خوبی برقرار باشد. همچنین شبکه برای زنده ماندن شما به‌عنوان یک کارآفرین ضروری است، زیرا در فرصت‌ها را باز می‌کند.

  • روابط مشتری مهم است

یک پسر روزنامه‌چی رابطه خوبی با مشتری برای نگهداری آن‌ها و همچنین برای ارجاع برقرار می‌کند. مشتریان هزینه تحویل روزنامه را در هر مکان و زمانی که می‌خواهند تحویل شود پرداخت می‌کنند. هرگز ارزش و دسترسی یک مشتری وفادار را دست‌کم نگیرید. اطلاعات بیشتر مشتریان خود را حفظ کنید. چندین مشتری جدید می‌توانند از یک مشتری خوشحال و راضی حاصل شوند. کارآفرینان باید مدیریت ارتباط با مشتری را در اولویت کاری خود قرار دهند، زیرا این امر برای پابرجا ماندن در یک بازار رقابتی مهم است. بازخورد مشتری را نادیده نگیرید. تقاضای مشتری را کم نکنید، زیرا این‌ها دقیقاً مناطقی هستند که می‌توانید برای اصلاح خدمات خود از آن‌ها بیاموزید. به‌عنوان یک کارآفرین، همیشه سعی کنید مشتریان خود را برای ایجاد یک رابطه طولانی‌مدت خوشحال کنید. به‌قول‌معروف مشتری خوشحال مشتری وفادار است.

  • همیشه مراقب مشتریان جدید باشید

یک پسر روزنامه دار در هوشیاری خود بی‌امان است و با اشتیاق مراقب است تا ببیند روزنامه‌خوان احتمالی در آنجا وجود دارد یا خیر. یک کارآفرین باید همیشه مراقب مشتری‌ها و ایده‌های جدید باشد. آن‌ها باید دائماً خود را از نو اختراع كنند، به راه‌های بهتری برای اداره‌ی تجارت بیندیشند و روش‌هایی را كه می‌توان برای جلب مشتری بیشتر استفاده كرد، پیدا کنند.

  • در کشف فرصت‌های جدید دریغ نکنید

شاید دیده باشید که یک روزنامه دار روزنامه دار می‌ماند. نگفتن این چیز بدی است، اما لزوماً نباید تمام زندگی خود را همان کار را انجام دهید، مگر اینکه آن را دوست داشته باشید و از کاری که انجام می‌دهید راحت باشید. شما همیشه می‌توانید کاوش کنید، یاد بگیرید و بهتر شوید، درست مثل‌اینکه یک پسر تحویل روزنامه می‌تواند نماینده روزنامه شود، پسران بیشتری اضافه کند و لیست ادامه یابد. همیشه در یادگیری باز باشید. زندگی پر از غافلگیری و پایان غیرمنتظره است. از جایی که شروع می‌کنید نترسید. شما می‌توانید از همه قوانین سرپیچی کنید.

ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحال‌توسعه

ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش برای کشورهای درحال‌توسعه

 

در صورت تمام نشدن سیاست‌های پولی، مجمع جهانی اقتصاد گزارش می‌دهد که وابستگی اقتصاد به سیاست‌های مالی، تغییرات ساختاری و انگیزه‌های عمومی برای اختصاص سرمایه بیشتر به طیف کاملی از عوامل رشد برای اقتصاد بستگی دارد. این به کشورها این امکان را می‌دهد تا از چشم‌اندازهای جدید ارائه‌شده توسط انقلاب صنعتی چهارم، ناشی از گذر به اقتصادهای دانش‌بنیان (KBE)، بهره کافی را ببرند. اقتصاد دانش‌بنیان اقتصادی است که از دانش به‌عنوان موتور اصلی رشد اقتصادی استفاده می‌کند. اساساً، این اقتصادی است که در آن عامل اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمام صنایع تولید، توزیع و استفاده از دانش است. به‌طور خاص، کشورها نه‌تنها برای ساختن اقتصاد داخلی مؤثرتر بلکه برای استفاده از فرصت‌های اقتصادی خارج از مرزهای خود به اقتصاد مبتنی بر دانش نیاز دارند.

استفاده از دانش، همان‌طور که در زمینه‌هایی مانند تحقیق و توسعه، کارآفرینی و نوآوری و در سطح آموزش و مهارت افراد بیان می‌شود، اکنون به‌عنوان یکی از محرک‌های اصلی رشد، بهره‌وری و رقابت در اقتصاد جهانی شناخته‌شده است. مفهوم دانش از چارچوب اقتصاد دانشی موسسه بین‌المللی جهان اقتباس‌شده است که دانش را در چهار رکن طبقه‌بندی می‌کند: رژیم اقتصادی و نهادی، آموزش و مهارت‌ها و یک سیستم نوآوری کارآمد و همچنین زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات که همه اقتصاد مبتنی بر دانش یک کشور را تشکیل می‌دهند.

در اقتصاد جهانی که به‌طور فزاینده‌ای رقابت وجود دارد، دیگر نمی‌توان علم، فناوری، کارآفرینی، توسعه منابع انسانی و ظرفیت‌سازی نوآوری را در درجه اول برای کشورهای ثروتمندتر و ازنظر اقتصادی پویاتر دانست. در عوض، اگر هر ملتی امیدوار به پیشرفت و زنده ماندن از چالش‌های اقتصاد جهانی باشد و اگر رهبران جهان انتظار دارند جهانی‌شدن به توسعه پایدار و کاهش فقر پایدار منجر شود، ظرفیت‌سازی اقتصاد مبتنی بر دانش(KBE)  یک ضرورت مطلق است. این واقعیت را می‌توان تأیید کرد که محققان مختلف رابطه بین نقش اقتصاد دانش‌بنیان و رشد اقتصادی کشورها و مناطق منتخب را بررسی کرده‌اند و همه آن‌ها تأثیر قابل‌توجه و مثبت دانش در رشد اقتصادی را دریافته‌اند؛ بنابراین به‌طور گسترده اذعان شده است که دانش برای رشد و توسعه اقتصادی ضروری است. وقتی کشوری سرمایه‌گذاری بیشتری در دانش داشته باشد، ازنظر اقتصادی نیز پیشرفت بیشتری خواهد داشت. بنابراین، مسئله مهم توسعه اقتصادی و رشد این است كه آیا كشورها باید ظرفیت KBE را ایجاد كنند یا خیر؟ و یا با توجه به محدودیت‌های اقتصادی و نقطه شروع هر كشور، از چه نوع ظرفیتی استفاده و از كجا شروع و چگونه می‌توان آن را ایجاد كرد؟ KBE‌ها در سال‌های اخیر در مرکز گزارش‌های اصلی سیاست‌های سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) و بانک جهانی بوده‌اند. در این چارچوب سیاست است که اهمیت KBE توسط آمریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی که به‌طور حتم تعیین‌کننده الگوی توسعه اقتصادی درصحنه بین‌المللی بوده است، کنترل‌شده است.

توانایی دولت در ارائه چارچوب نظارتی مؤثر می‌تواند معیار عملکرد اقتصاد و معاملات بازار باشد؛ بنابراین، تأثیر نظام اقتصادی و نهادی بر توسعه اقتصادی به کیفیت فرآیند حاکمیت، سیاست‌های نظارتی اتخاذشده و انگیزه‌های اعمال‌شده بستگی دارد. به‌طور خاص، تحقیقات اثبات کرده‌اند که مشوق‌های دولتی و نظام‌های نهادی کمک‌های منحصربه‌فرد و آماری قابل‌توجهی در رشد اقتصادی دارند. این بدان دلیل است که رشد اقتصادی به این بستگی دارد که آیا دولت از سیاست‌های کلان اقتصادی و رقابتی شفاف و همچنین چارچوبی قانونی برخوردار است که راهی را برای افراد مختلف فراهم می‌کند تا دانش را به‌صورت آزاد، کارآمد و مؤثر تولید و استفاده کنند. تحقیقات نشان داده است که کیفیت نهادی به‌طور مثبت و قابل‌توجهی بر رشد اقتصادی در کشورهای اسلامی تأثیر می‌گذارد. گزارش نشان می‌دهد که نظام‌های اقتصادی و نهادی، از دیگر عوامل تولید، تأثیر قابل‌توجهی در رشد اقتصادی دارند. علاوه بر این، بحث شده است که با توجه به فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت اقتصادی، رژیم نهادی یک کشور باید به‌گونه‌ای کارآمد برنامه‌ریزی شود که مشاغل را به استفاده از دانش تشویق کند.

برای توسعه کارآمد، کسب، توزیع و استفاده از اطلاعات قابل‌استفاده، جمعیت تحصیل‌کرده و آموزش‌دیده مهم است. این امر باعث افزایش ضریب بهره‌وری کلی و درنتیجه رشد اقتصادی می‌شود. به نظر می‌رسد که ازنظر فنی، یک جمعیت تحصیل‌کرده‌تر از این هم برخوردار باشند. این امر تقاضای محلی برای محصولات نوآورانه با بهترین کیفیت را افزایش می‌دهد که به الهام بخشیدن به صنایع محلی برای نوآوری و ایجاد کالاهای پیشرفته و فن‌آوری‌های پیشرفته کمک می‌کند.

پژوهشی که ارتباط طولانی‌مدت بین آموزش عالی و پیشرفت مالی در کشورهای آسیای جنوبی را با اجرای پتانسیل انسجام اقتصادسنجی بررسی کرد به این نتیجه رسید که ارتباط مثبتی بین توسعه مالی کشورهای آسیای جنوبی و درصد کل ثبت‌نام در دبیرستان‌ها شناسایی کرد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که اگر ملت‌های آسیای جنوبی به آموزش عالی توجه بیشتری نشان دهند، سرمایه انسانی با کیفیت لازم برای رشد اقتصادی ممکن است بهبود یابد.

ارتقا نوآوری به‌طور خودکار به سمت ارتقا آموزش‌وپرورش و رشد مهارت‌ها که دومین ستون تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است، سرایت می‌کند. با این کار، تداوم سرمایه‌گذاری در توسعه سرمایه انسانی بسیار مهم است. تقویت مشارکت برای سرمایه‌گذاری در آموزش مهارت‌ها (یادگیری رسمی، غیررسمی، شغلی، مادام‌العمر و غیره) و رشد سرمایه انسانی در ایجاد جوامعی که برای موفقیت KBE به‌طور فزاینده‌ای دانش‌بنیان هستند، مهم است. همکاری‌های تقویت‌شده دانشگاه و صنعت باید از طریق افزودن اعضای خصوصی / صنعت به شورای آموزش ملی آموزش و همچنین هیئت‌های مشاوره دانشگاهی در دانشگاه‌ها برای بهبود برنامه درسی ایجاد شود.

 

نویسنده: امیر آزاد ارمکی

پژوهشگر حوزه اقتصاد

 DNA آموزش‌های سنتي را براي آينده تغيير دهيم!

 DNA آموزش‌های سنتي را براي آينده تغيير دهيم!

 

دانش منبع استراتژیک مزیت رقابتی در کسب‌وکار شناخته می‌شود و با توجه به تغييرات پی‌درپی خواسته‌های مشتریان، سازمان برای بقا در محیط به‌شدت رقابتی امروزی باید علاوه بر دستيابي به دانش روز، دانش قبلي و منقضي شده را به فراموشي بسپارند. با توجه به پويايي محيط کسب‌وکار و لزوم دسترسي به دانش جديد براي حفظ بقاي کسب‌وکار، سازمان‌ها و بنگاه‌ها بايد بتوانند محيط کسب‌وکار خود را به‌خوبی شناسايي و مديريت كنند تا ضمن بقا زمینه‌های رشد، پويايي و تعالي را نيز فراهم نموده و همواره در جهت بهبود و ارتقاي عملكرد خود باشند.

اولين قدم در اين راه تدوين و برنامه‌ریزی استراتژيك دانش‌محور با رويكرد آینده‌نگری در دستيابي به فناوری‌های آينده در حوزه کسب‌وکار مربوط به هر سازمان می‌باشد. در واقع توجه به سرمایه‌های فكري و ترسيم آينده مطلوب سازمان، توجه به اين مهم در فرآیند برنامه‌ریزی سازمان مي‌باشد.

يكي از روش‌های مرسوم و متداول براي بهبود عملكرد سازمان توجه به فرآیندهای آموزشي می‌باشد؛ اما امروزه با توجه به محيط کسب‌وکار، پيچيدگي آن فرآیندهای سنتي آموزش كاركرد مورد انتظار را ندارند و بايستي در طراحی‌های آموزشی نوآوري داشته باشيم؛ سیستم‌های نوين آموزش با رويكرد دانشي را جايگزين آموزش‌های سنتي نماییم و به‌طور خلاصه سازمان‌ها امروزه نياز به آموزش‌های نوين دارند تا پارادايم سرمایه‌های فكري را در ادبيات مديريت سازمان به‌طور صحيح مستقر نمايند.

هدف از آموزش‌هاي سازماني به معناي واقعي تربيت‌و‌پروش نيروي انساني و شكوفايي استعدادهاي آن‌ها در جهت دستيابي به اهداف سازمان می‌باشد. از این‌رو مديريت دانش به‌عنوان بخش كليــدي اين فرآیند بايستي بكار گرفته شود و با پیش‌بینی تغييرات سريع محيطي و تدوين نقشه راه دانش سازمان براي بقا و تعالي در آينده، اقدام به تدوين سرفصل‌ها و محتواي آموزشي دانش‌محور براي آينده باشد.

اكتساب دانش و بينش، نیازمندی‌های آينده و ترسيم جايگاه مطلوب سازمان، از طريق پیش‌بینی، آينده‌نگاري و ترسيم نقشه راه دستيابي به آن، از طريق طراحي سیستم‌های متعالي آموزشي حاصل مي‌شود و مي‌تواند رشد و پويايي را براي سازمان به ارمغان بياورد.

درواقع توانمندسازی منابع انساني و تبديل آن‌ها به سرمایه‌های انساني، تبديل ايشان به كاركنان دانشي می‌باشد كه در محيط پرتلاطم کسب‌وکار فعلي، منظور دانشي است كه مي‌تواند ايجاد مزيت رقابتي را براي سازمان در پي داشته باشد كه به‌یقین اين مهم از طريق آموزش‌های سنتي فعلي امکان‌پذیر نخواهد بود.

مدیران کسب‌وکارها بايست سرمایه‏ های دانش خود را به‌درستی شناسایی و مدیریت کنند و با بهره‌گیری از مهندسي فرآیندهای کسب‌وکار، حمايت از خلاقيت و نوآوري و جاری‌سازی رويكرد دانش‌محوري و آینده‌نگری در دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان و همچنين توجه ويژه به مقوله آموزش و تبديل آن به آموزش‌های متعالي، مرحله گذار از مديريت منابع انساني و دارایی‌های فيزيكي به سمت سرمایه‌های انساني و دانشي را به سلامت طي كنند و اين مهم با جذب و پرورش نخبگان به عنوان نیروهای دانشی ايجاد مي‌شود.

تكثير كاركنان خلاق، نوآور و دانش‌محور در بافت و استخوان‌بندی سازمان از طريق تغيير پارادايم آموزش‌های سنتي و تعالي آموزشي حاصل می‌شود.

در واقع بايست بپذيريم كه کسب‌وکارها و بنگاه‌هاي ايراني نياز به تغيير DNA آموزش‌های خود دارند و تعالي سازماني از مسير تعالي آموزش‌های سازماني مي‌گذرد. حاكميت نظام نوآوري و مديريت دانش موجب تسريع اين فرآیند براي دستيابي به اهداف استراتژيك در آينده کسب‌وکارهاي ايراني است.

 

نویسنده : سعيد حاجی‌زاده دكتري مديريت فنّاوری (سیاست‌های تحقيق و توسعه)

مدرس دانشگاه و مشاور حوزه مديريت و فناوري

رؤیای یک کارآفرین (همانندجغد بیدار باشیم؟)

رؤیای یک کارآفرین

(همانندجغد بیدار باشیم؟)

 

اگه تصمیم جدی داشتی که یه کارآفرین بشی ، پس باید یک کفش آهنی پا کنی ، آذوقه‌ی کافی همراهت باشه و  ویتامین فراوون بخوری که مبادا توو این راه پرپیچ‌وخم و پر از اتفاقای قشنگ که قراره ببینیشون کم بیاری .

وقتی تصمیم گرفتی یه کارآفرین باشی، معمولاً یه تصویر قشنگی از نحوه‌ی انجام کارها توو ذهن خودت می‌چینی. ممکنه تصور کنی که پشت میز خودت نشستی ، گه گاهی تصمیم‌هایی می‌گیری و با اطمینان خاطر از اینکه تیم‌تون ثبات کسب‌وکار رو می‌تونه حفظ کنه به تعطیلات میری.

ممکنه هم تصور کنی که به‌سختی در حال کار کردن هستی و تا زمان تکمیل پروژه خودت به‌ندرت می‌تونی وقت استراحت پیدا کنی. که معمولاً این راه درست تره . چون یه کارآفرین معمولاً در شبانه‌روز همیشه زمان کم میاره تا اضافه. هر چیزی رو که میبینه مغزش جرقه میزنه. از هر فرصتی که پیدا می‌کنه نهایت استفاده رو میکنه.

آدمی که دیوانه‌وار کارآفرینی رو دوست داشته باشه، شبا که همه میخوابن ، تازه لپ تابشو بر میداره و میره توو اتاقش تا صبح به کار کردن مشغول میشه. توو محله‌ها، شبا چراغ اتاق‌هایی که داخلشون یه کارآفرین کله‌خر وجود داره تا صبح روشنه.

قانون هافستادر

 

قانون هافستادر میگه: «حتي با در نظر گرفتن قانون هافستادر، كارآفريني هميشه بيشتر از اون چیزی كه انتظارش رو داريد زمان مي‌بره». اين ضرب‌المثل احمقانه به نظر میرسه، اما كمي حقيقت عيني توو اين قانون نهفته هستش.

انسان‌ها (كارآفرينان، ساير افراد حرفه‌اي، يا كارگران) به‌طورکلی در تخمين زمان مهارت ندارن. قانون هافستادر اوایل در رابطه با کامپیوترهایی كه با اونا شطرنج‌بازی مي‌کردن مطرح می‌شد تا اینکه بخواد محاسبه كنه كه براي توسعه‌ي برنامه‌اي كه بشه توو بازي شطرنج قوي‌تر از انسان باشه چقدر زمان نياز داره. ولي زمان‌هايي كه تخمين زده مي‌شد هميشه غلط بود.

 

تعصب در خوش‌بين

تعصب در خوش‌بيني، يک اصل روان‌شناختي و يك تعصب شناختي ذاتي به شمار می‌ره كه تقریباً تا حدودي توو ذات افراد وجود داره و اساساً زماني اتفاق میوفته كه افراد خاصي فكر مي‌كنن نسبت به افراد مشابه در موقعيت‌هاي مشابه، نتايج مثبتي به دست میارن. مثلاً خيلي از آدم‌ها این اعتقاد رو دارن كه خيلي كم احتمال داره دچار سرطان بشن. اين امر مخصوص كارآفرينان نيست، بلكه به اين خاطر اين مثال رو زديم كه دست‌کم گرفتن مقدار زمان موردنياز براي انجام يك كار رو نشون بدیم.

كارآفرينان خاص به‌طور كل این اعتقاد رو دارن كه نسبت به ساير كارآفرينان توو موقعيت‌هاي مشابه، كمتر تحت‌فشار كارها قرار دارن.

«كارآفريني» به‌خودی‌خود يه نقش نيست. اگه از اين برچسب براي خود تون استفاده مي‌كنيد مطمئن باشيد كه نسبت به ديگران مي‌تونيد ايده‌هاي بيشتري خلق كنيد يا تصميمات بيشتري بگيريد، ولي درواقع كارآفريني تركيب نقش‌هاي مختلف زياد توو یه نقش هستش. شما نمي‌تونيد یه باره توو همه‌چیز تخصص داشته باشيد، پس عدم تخصص تون  توو حوزه‌هاي خاص باعث مي‌شه نتونيد زمان موردنیاز تون براي تكميل كار اون حوزه‌ها رو به‌درستی تخمين بزنيد.

شما هرگز خود تون رو معطل تخمين زمان نکنید، چون به‌عنوان يك فرد كارآفرين هرگز شغل تون رو خسته‌كننده، راكد، يا قابل پیش‌بینی نمي‌دونيد و همين‌ها خودش جاي شكر داره. پس به خاطر عدم توانایی خود تون توو تخمين صحيح زمان كار تون، شكرگزار باشيد.

وقتي مي‌خوايد براي جلسات، تعطيلات يا روز خود تون برنامه‌ريزي كنيد، زمان رو بيشتر از اونچه كه فكر مي‌كنيد نيازه در نظر بگيريد. این‌جوری مي‌تونيد از وقت‌هاي اضافه‌ي خود تون براي چك كردن ايميل يا معاشرت با كارآفرينان نمونه استفاده کنید.

 

کلام آخر

درنهایت میتونیم این‌جوری بگیم، که یه کارآفرین اگه بجای 24 ساعت شبانه‌روز 90-100 ساعت هم‌زمان داشته باشه بازم زمان واسه انجام کارهای روزمره رو هم کم میاره .

کارآفرینی حدومرز نداره ، اگه افتادی توو این مسیر پس باید تا انتهاش بری . کارآفرین معمولاً خودش رو فنای باقی هم گروهیاش میکنه ، یه راهی رو که معمولاً کسی جنم انجام دادن اون رو نداره ، اون ریسکشو به تن میخره و باهم گروهیانش مسیر رو ادامه می‌ده. یه مقدار زیادی نباید مثل بقیه‌ی آدم‌ها فکر کنی . یجورایی میشه گفت باید کله‌خر باشی تا موفق بشی. باید بتونی متفاوت عمل کنی ، متفاوت فکری کنی.

درنهایت اگه یه اِپسیلون توو وجودت این ویژگی‌ها رو داری، صبر نکن. سریعاً اقدام کن.  

 

نویسنده: نرگس سقازاده

پژوهشگر حوزه مدیریت کسب‌وکار