نوشته‌ها

سبک رهبری شما چیست؟

سبک رهبری شما چیست؟

لزوم شناخت سبک رهبری خویش

 

تئوری‌های رهبری درباره شناخت ویژگی‌های شخصی و رفتارهای فردی رهبران اثربخش، بررسی موقعیت‌هایی که مي‌تواند رهبری اثربخش را پرورش دهد یا مانع پرورش آن شود (مثل محیط‌های سازمانی، اجتماعی و بیرونی) یا بررسی رابطه بین رهبران و پیروان است.

با توسعه مفاهیم رهبری از دیدگاه‌های مختلف اخیراً توجه عملیاتی به مفهوم رهبری در مهندسی گسترش‌یافته است. این مبحث که بیشتر یک رویکرد عملیاتی است تا یک تئوری پایه، به دلیل کاربردی بودن هم‌اکنون جایگاه خاصی یافته و بسیاری از مراکز دانشگاهی دوره‌های آموزشی رهبری مهندسی را در برنامه‌های آموزشی خود جا داده‌اند.

پژوهشگران در مطالعات اوليه، رهبري را امر ذاتي می‌دانستند؛ اما پنجاه سال پژوهش بر اساس رويكرد صفحات مشخصه رهبري، چارچوب مشخصي را در اختيار مديران قرار نداد. به همين دليل، صاحب‌نظران، نگاه خود را از ویژگی‌های شخصي ذاتي رهبر به رفتار رهبر معطوف نمودند. نظریه‌های رفتاري رهبري، پژوهشگران به دنبال بهترين رفتار رهبر در همه شرايط، مکان‌ها و زمان‌های مختلف بودند؛ اما مطالعات فيدلر و تجربيات عملي پژوهشگران بعدي نشان داد كه رهبري در اصل اقتضائي بوده و بهترين سبك رهبري براي همه شرايط نمی‌تواند وجود داشته باشد.

بله به‌درستی که رهبری امری اقتضایی است و می‌توان با یک ارزیابی اولیه از خود زمینه پرورش شایستگی‌های رهبری را بر اساس شرایط محیطی خود توسعه داد.

در پایان سال 1397 هستیم و فرهنگ ایرانی ما در این روزهای واپسین یادآور خانه‌تکانی و ایجاد تغییر و تحولات شگرف است. یکی از موضوعاتی که می‌توانیم در زمینه حرفه‌ای و شغلی خود بدان توجه کنیم نحوه تأثیرگذاری و نفوذ در دیگران است. این مفهوم که در قالب «رهبری» مطرح می‌گردد می‌تواند در فرد رشد و توسعه یابد. در این مقاله پس از آشنایی با اولیه با مفهوم رهبری، آزمونی را قراردادیم تا شما بتوانید سبک رهبری خودتان را شناسایی کنید و بهتر بتوانید با افراد پیرامون خود تعامل نمایید و اهداف تیم‌ها و گروه‌های تحت نظر خود را پیش ببرید.

 

مدیر یا رهبر

رهبری، بالاترین شکل ارتباطات بین گروهی متشکل از افراد انسانی در یک سازمان است. رهبری را می‌توان بر اساس دیدگاه مرسوم، توانایی نفوذ و اثرگذاری در دیگران جهت هم‌افزایی و دست‌یابی به یک هدف خاص دانست.

رهبران به ارتباطات مؤثر نیازمندند تا بتوانند قلب و ذهن کارکنان خود را تصاحب کنند. اگر افراد ندانند رهبران چه مي‌خواهند و چه مقصدی در پیش دارند، رهبری‌شان را نخواهند پذیرفت. مطالعات نشان داده است گوی رقابت آینده را رهبرانی خواهند ربود که بتوانند به‌طور مؤثر با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند.

باید به این مسئله توجه نمود که مدیریت با رهبری کاملاً متفاوت است. این مسئله سال‌هاست در ادبیات مدیریتی موردبحث و بررسی قرارگرفته است. به‌عنوان‌مثال می‌توان گفت رهبری بیشتر حول محور ترغیب، انگیزش و نفوذ مي‌چرخد درحالی‌که مدیریت بیشتر مربوط به واقعیت‌های سازمانی، موقعیت‌های مدیریتی و قراردادی در یک پروژه یا شرکت است؛ بنابراین می‌توان مشاهده نمود که یک مدیر پروژه خوب (به‌عنوان یک مهندس ) باید قدرت ترکیب توانایی‌های رهبری و مدیریتی را جهت عملکرد بهتر در پروژه داشته باشد.

سبک رهبری خودتان را ارزیابی کنید

این تست برای ارزیابی سبک رهبری شما طراحی‌شده است. در این تست پاسخ درست یا اشتباه وجود ندارد. شما باید با توجه به پرسش‌های بیان‌شده، تنها یک گزینه را انتخاب نمایید. سپس در انتها بر اساس شماره سؤالات گزینه‌های انتخابی خود را در پاسخنامه وارد نمایید و تعداد پاسخ‌های هر ستون را شمارش نمایید. با توجه به بیشترین امتیاز کسب‌شده، سبک رهبری غالب شما مشخص می‌گردد.

  1. در زمان جلسات، برای شما مهم است که:
  • که روند جلسه طبق صورت‌جلسه و موارد طرح‌ریزی‌شده پیش برود.
  • به این موردتوجه می‌کنید که چه کسانی در بحث شرکت می‌کنند و حتی‌الامکان همه در بحث شرکت کنند.
  • اجازه می‌دهید که گفت‌وگوهای جلسه مسیر طبیعی خود را طی کنند و مشاهده کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
  1. زمانی که شما هدایتگر یک گفت‌و‌گو در یک جمع هستید اگر دریابید شخصی در جمع حضور دارد که مسلط بر جلسه شده است و بیش‌ازحد اظهارنظر می‌کند، آیا شما:
    • افراد دیگر را به مشارکت در گفت‌وگو تشویق می‌کنید.
    • آرزو می‌کنید که فرد حاذق سرنخ‌های مهم موضوع را بیان کند و زیاده‌گویی نکند.
    • به آن فرد می‌گویید که اجازه دهد دیگر افراد هم شانس مشارکت در گفت‌و‌گو را داشته باشند.

 

  1. فرض کنید شما به محلی که قرار است نشستی را برگزار کنید دیر رسیده‌اید و متوجه می‌شوید که فردی که قرار بوده شرایط این نشست را آماده نماید، کارش را انجام نداده است و وقت هم بسیار کم است برای این کار و در این شرایط شما:
    • تصور می‌کنید که زمان را ازدست‌داده‌اید و نمی‌توانید کاری را از پیش ببرید و فقط خودتان در منگنه قرارگرفته‌اید.
    • مسئول مربوطه را کنار می‌کشید و به او می‌گویید که هر طور شده باید این کار را انجام دهد.
    • از مسئول مربوطه می‌خواهید که تا جایی که می‌تواند اوضاع اتاق را بهبود بخشد و تلاش خودش را به خرج دهد.
  1. فرض کنید منشی شما فراموش نموده که برخی مستندات مهم را سر موقع آماده نماید و تحویل نماید در این شرایط شما:
    • شخص دیگری را برای انجام این کار پیدا می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که کارش را انجام دهد و به کارش ادامه دهد و به او در انجام کار کمک می‌کنید.
    • از منشی می‌خواهید که دفعه بعد سخت‌کوش باشد و کار را به‌درستی انجام دهد.
  1. فرض کنید از شخصی که در اداره شما کار می‌کند می‌خواهید که رهبری یکی از تیم‌های کاری را عهده‌دار شود، بهترین روش برای اینکه او نقش و وظایفش را بتواند آغاز کند:
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او فرصت کافی را دارد که بتواند دیگر رهبران حاضر در محیط کاری را بشناسد.
    • به او زمان کافی برای سازگاری با نقش جدید را خواهید داد.
    • اطمینان حاصل می‌کنید که او انتظارات شما از نقشش را به‌طور دقیق و شفاف درک نموده است.
  1. بهترین راه برای اینکه اطمینان حاصل کنید تیم شما طبق برنامه زمانی برای ایجاد تغییرات بروز هستند:
    • به هر یک از اعضا اجازه می‌دهید که در مورد تحولات از طریق تعاملات بین فردی در تیم بیاموزد و به افراد اجازه می‌دهید که اگر سؤالی در مورد تحولات دارند بتوانند با شما به‌طور مستقیم در ارتباط باشند.
    • ایمیلی مبنی بر تشریح کامل تغییرات برای اعضاء ارسال می‌کنید.
    • از دبیر جلسات می‌خواهید که برنامه تحولات را از طریق پیش‌نویس صورت‌جلسه به افراد اطلاع دهد.
  1. تصور کنید شما را به‌عنوان یکی از رهبران اصلی سازمان انتخاب نموده‌اند. در یکی از نشست‌ها یک از اعضاء جوان جلسه نسبت به یکی از تصمیمات شما تردید می‌کند. آیا شما:
    • سعی می‌کنید که چرایی رسیدن به این تصمیم را توضیح دهید.
    • از آن فرد می‌خواهید که با جزئیات بیشتر نسبت به تردیدش در مورد تصمیم شما توضیح دهد.
    • از آن شخص می‌پرسید که در این خصوص، او چه تصمیمی را اتخاذ می‌کرد.
  1. شما در گروه تحت رهبری‌تان آگاه می‌شوید که یکی از افراد برای رهبری شما شرایط بحرانی به وجود خواهد آورد. آیا شما:
    • در جلسه‌ای با این شخص به بررسی مشکلات او در خصوص رهبری شما خواهید پرداخت.
    • منتظر می‌مانید تا افراد دیگر شرایطی را به وجود آورند تا آن شخص با شما رودررو شود.
    • بلافاصله با آن شخص روبرو می‌شوید و با نگرش او مقابله می‌کنید.
  1. تصور کنید شما مدیر اجرایی کسب‌وکار هستید و افکاری قوی در خصوص نحوه راهبری کسب‌وکار دارید. آیا شما:
    • اجازه می‌دهید که آهسته این تغییرات را اجرا کنید و میزان حمایت از افکارتان را در بین افراد دیگر بسنجید.
    • از مدیر ارشد خودتان می‌خواهید که برخی گزینه‌های کارکردی دیگر را پیشنهاد دهد.
    • به مدیر ارشد خود می‌گویید که از دیگر ایده‌ها تقدیر می‌کنید اما برای تصمیمات خودتان دلایل قوی دارید و نیاز دارید که به شما اعتماد کنند.
  1. هنگامی‌که حل یک مشکل بر دیگران تأثیر می‌گذارد، آیا شما:
    • مشکل راه‌حل را برای هر فرد درگیر با اجرای آن را مطرح می‌کنید.
    • با افراد مختلف برای رسیدن به یک راه‌حل مشترک در خصوص مشکل گفت‌وگو خواهید کرد.
    • به افراد اعتماد خواهید کرد که هر فردی به‌اندازه اثرگذاری خودش مشکل را حل نماید.
  1. شما مسئولیت برنامه‌ریزی راه‌اندازی بخشی را دارید. آیا شما:
    • تشویق به گفت‌وگوهای بدون برنامه‌ریزی در خصوص طرح و برنامه‌ها می‌کنید.
    • بررسی می‌کنید که هرکسی می‌داند چه باید انجام دهد.
    • به افراد اجازه خواهید داد تا با شما در خصوص سؤالاتشان در ارتباط باشند.
  1. در ایجاد یک کمیته برای برنامه‌ریزی یک رویداد بهتر است:
    • به کمیته اجازه دهید تا با روند خودشان فعالیت کنند.
    • از افراد کمیته می‌خواهید که بر اساس اهداف، زمان‌بندی خودشان را انجام دهند و ارائه دهند.
    • به اعضاء تعریف شفافی از اهداف، برنامه زمان‌بندی و استاندارهای عملیاتی ارائه خواهید داد.
  1. بهترین راه برای حل اختلاف‌نظر بین اعضاء گروه:
    • اختلاف‌نظرها را بیان کنید و موضع سازش را ارائه دهید که هر دو قبول می‌کنند
    • افراد دارای اختلاف‌نظر را تشویق کنید تا باهم بر روی موارد اختلاف بحث کنند و موضوع را بین خود حل کنند و به توافقی برسند.
    • این افراد را دورهم جمع می‌کنید و به آن‌ها برای رسیدن به یک راه‌حل کمک می‌کنید.
  1. در یک گروه دوستانه، آیا شما:
  • سعی می‌کنید که مطمئن شوید نظرات همه افراد شنیده‌شده است.
  • از گوش دادن به ایده‌های دیگران لذت می‌برید.
  • به‌راحتی پیشنهادات خودتان را بیان می‌کنید.

به سبک رهبری خودتان امتیاز دهید

 

سبک رهبری من:

 

حال سبک رهبری خود را شناختید به شما پیشنهاد می‌کنم تا با برخی از ویژگی‌های سبک رهبریتان آشنا شوید و در شرایط مختلف بتوانید با آگاهی کامل نسبت به شرایط واکنش نشان دهید و بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارید.

اگر سبک رهبری شما راهبر است:

  • در موقعیت‌های چالشی، در صورت کار کردن بر اساس دستورالعمل‌ها و خطوط راهنما احساس راحت‌تری دارید.
  • در جلسات، سریع مسئولیت قبول می‌کنید و بسیار مشتاق هستید تا آن کار را سریع‌تر انجام دهید.
  • تخصیص وظایف، ایجاد برنامه زمان‌بندی و پایش فرآیند کاری برای شما راحت است.
  • بحث‌های طولانی شمارا سریع بی‌حوصله می‌نماید. شما بیشتر تمایل دارید که کار انجام دهید در عوض اینکه بیشتر در جلسات با موضوعات شخصی افراد شرکت کنید.
  • در شرایطی که می‌دانید همه‌چیز تحت کنترل شما است، احساس راحتی بیشتری دارید، رفتار خوشایندی دارید و با شکیبایی بیشتر کار می‌کنید.

اگر سبک رهبری شما مشورتی است:

  • هدف اصلی شما ایجاد روابط بین فردی خوب با دیگران است حتی اگر به قیمت قربانی شدن هدف اصلی تیم باشد.
  • شما به‌شدت نسبت به موضوعات شخصی افراد تیم حساس هستید و به‌شدت در مورد احساسات آن‌ها نگران هستید.
  • در جلسه، شما افراد مختلف را تشویق به مشارکت می‌کنید.
  • در شرایطی دارای استرس شما حس می‌کنید که رسیدن به هدف بسیار دشوار است.
  • بهترین عملکرد شما در موقعیت‌های کنترل‌شده‌ای است که شما قادر هستید با روابط بین فردی با اعضاء تعامل کنید و به‌طور مؤثر شرایط دشوار را هدایت کنید.

اگر سبک رهبری شما آزاد و رها است:

  • در شرایط چالشی، به افراد زیردست خود بیشترین آزادی عمل را می‌دهید.
  • شما بیش‌ازحد می‌توانید افراد با بازده پایین تیم را تحمل‌کنید.
  • بهترین روز شما زمانی است که عمده وقت خود را بر روی پروژه و فعالیت‌های اداری سپری کنید.
  • شما جلسات را زمان‌بندی می‌کنید، اما برخی اوقات با زمان جلسات به مشکل برمی‌خورید و در دستیابی به نتیجه نهایی و برنامه اجرایی با مشکل روبرو می‌شوید.
  • شما تمایل دارید با افرادی کارکنید که بهترین عملکرد را دارند و از کارشان لذت می برند و نیاز کمی برای نظارت روزانه شما بر کارشان دارند.

ممکن است شما همه‌­ی سبک‌­های رهبری ضروری را در خود نداشته باشید، اما همان‌طور که این سبک­‌ها را توسعه می‌دهید، می‌توانید در صورت لزوم از دیگران در تیم خود استفاده کنید.

به مهارت­‌ها و سبک­‌های دشواری که هرکدام از اعضای تیم شما ممکن است داشته باشد، توجه کرده و زمانی که سبک­ آن‌ها از سبک‌­های شما مناسب‌­تر است، آن‌ها را تشویق کنید که رهبری تیم را بر عهده بگیرند.

آیا ایجاد ارتباط نزدیک و هماهنگی تیم برای شما دشوار است، اما متوجه شده‌­اید که یکی از همکارانتان می‌تواند به‌خوبی چنین موقعیتی را ایجاد کند؟

از مهارت وی استفاده کنید: یک‌قدم عقب گذاشته و به آن فرد اجازه دهید هر زمان که وقت استفاده از رهبری پیوندجویانه بود، رهبری تیم را بر عهده بگیرد. درنهایت، بهترین رهبران، از دیگران نیز رهبر می‌­سازند و نه پیرو!

نویسنده: علیرضا سرحدی/ پژوهشگر حوزه مدیریت

 

بهبود مستمر (کایزن)

بهبود مستمر (کایزن)

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

امروزه بسیاری از مفاهیم در ادبیات استراتژی سازی جای گرفته‌اند. مدیریت تحول‌گرا، نظریه آشوب، تغییرات بنیادین و سایر تعاریفی که به‌نوعی مفهومی از جهش و تغییرات ناگهانی مصنوع را القا می‌کنند. تعاریفی که وابسته به تغییرات اساسی در بنیادهای فکری و عملکردی مدیریت و شرکت یا فرد هستند. بسیاری از سازمان‌ها از این الگو بهره‌برداری کرده و پیروز شده‌اند. سازمان‌ها و شرکت‌هایی که در دوره رشد صنعت خود واقع‌شده‌اند نمونه‌هایی موفق از این طرز فکر هستند. شاید می‌توان گفت بهترین نمونه از شرکت‌هایی که به این روش به موفقیت‌های اساسی دست‌یافته‌اند در صنایع با فناوری‌های بالا دیده می‌شوند. شرکت‌هایی از قبیل گوگل که فقط با چند سال سابقه فعالیت تبدیل به غول‌هایی در صنعت شده‌اند. مثال‌های موفق دیگری از مهندسی مجدد در این رابطه به ذهن خطور می‌کند که یکی از مشخص‌ترین آن رشد اقتصادی چین بوده است. کسانی که ۲۰ سال پیش فعال در عرصه تجارت بوده‌اند هیچ خاطره‌ای از حضور این کشور در آن دوره نداشتند.

حال سؤالی که پیش می‌آید این است که واقعاً چند درصد از سازمان‌ها، کشور‌ها و افراد تحت تأثیر تحول‌گرایی نتایج واقعاً مثبت در کنار هزینه‌های نسبی کم و همچنین توسعه پایدار، به دست آورده‌اند؟ چه حجمی از شرکت‌ها بر اساس تحول توانسته‌اند به برتری رقابتی دست یابند؟ چه تعداد از افراد موفق بر اساس تغییرات انقلابی به دستاوردهای موفقیت‌آمیز نائل شده‌اند؟ به‌طور اعم الگوهایی که از این روش به شکست رسیده‌اند بسیار بیشتر از مثال‌های پیروز آن است. بسیاری از سازمان‌ها و کسب‌وکارها بر اساس طعم رؤیایی نتیجه گرایی در زمان کوتاه با مشکلات عدیده روبه‌رو شده‌اند. در بیشتر مواقع وضعیت فعلی از وضعیت قبل از تحول حتی ضعیف‌تر بوده است. در مقابل آن، چه حجمی از سیستم‌ها بر اساس بهبود مستمر، رفع خطاها به‌صورت تدریجی، مدیریت دانش و تفکر بر اساس تحلیل تجربیات و رعایت نسبی محافظه‌کاری به موفقیت رسیده‌اند؟ چه میزانی از افراد با یادگیری از تجربیات خود و دیگران مسیر موفقیت را پله‌پله طی کرده‌اند. پس از جنگ جهانی دوم کشورهایی که در خلال جنگ به نابودی کشیده شده بودند با تأکید بر بهبود مستمر و ایجاد نرخ بهبود مستمر بیشتر در مقایسه با رقبای جهانی و منطقه‌ای ایشان توانستند در زمره کشورهای پیشرفته قرار گیرند. به نظر می‌رسد آنچه درصحنه و عرصه موفقیت و پیروزی‌ها معنی می‌یابد بهبود‌های تدریجی پله‌پله و تحلیلگرانه است. بهبودهایی که بر اساس بهره‌گیری از توانمندی‌های کلیدی پدید می‌آیند و بر اساس علم و شناخت دقیق هستند. می‌توان گفت که درواقع با توجه به حجم صنعت کشورها و سازمان‌ها و افراد موفق، تحول‌آفرینی به‌صورت نوعی استثنا خودنمایی می‌کند. در بهبود مستمر وجود چند عنصر ضروری است. اول اینکه سیستمی که در مسیر بهبود مستمر قرار می‌گیرد باید همیشه تحت پایش یا کنترل قرار گیرد و سیستم کنترل امکان ارسال نتایج به فرماندهی تغییر را دارا باشد. درواقع سیستم کنترل باید بازخورد دائمی از نحوه تأثیرگذاری تغییرات تدریجی ارسال کند. به دلیل اینکه در بهبود مستمر پاسخگویی باعث اصلاح انحرافات قبل از حاد شدن آن می‌شود و تصمیم‌گیری درباره آن باید حتی‌المقدور به ناحیه ایجاد بهبود نزدیک شود که این در سازمان‌های بزرگ می‌تواند به‌منزله تمرکززدایی باشد. همچنین مؤلفه‌های سنجش بهبودی باید نسبت به تغییرات تدریجی به حد کافی حساس تعریف شوند تا بتوانند در مقابل تغییرات کوچک عکس‌العمل و گزارش مشخص ایجاد کنند. در بهبود مستمر چرخه‌ای چهار مرحله‌ای مطرح می‌شود که شامل ۴ مرحله زیر است:

۱. برنامه‌ریزی برای آنچه به بهبود نیاز دارد.

۲. انجام تغییرات در واحد‌های کوچک

۳. مشاهده و بررسی نتایج

۴. نتیجه‌گیری و اقدام مجدد

حاصل کلام اینکه موفقیت بر اساس بهبود مستمر و تدریجی در اثر پاسخگویی و حرکت‌های تحلیلی روی می‌دهد و موفقیت نسبی وابسته به‌سرعت بهبود مستمر است. البته رویکردهای تحول‌گرا به‌عنوان وضعیتی استثنایی نیز باعث پیروزی شده است. این بهبود مستمر است که با پیشروی با سرعت مناسب باعث ایجاد مزیت رقابتی می‌شود. در عمل می‌توان گفت که قبل از بهبود مستمر امکان ایجاد مزیت رقابتی ضعیف است. بهبود مستمر این امکان را در سازمان یا سیستم ایجاد می‌کند که با گسترش و تقویت وظیفه‌ای، توانمندی‌ها را به توانمندی هسته‌ای یا پایه‌ای و سپس توانمندی هسته‌ای را به مزیت تبدیل کند.

در این شماره توضیح کلی‌ای از بهبود مستمر (کایزن) داده می‌شود.

کایزن یا بهبود مستمر پنجمین گامی است که در هزینه‌یابی بر مبنای هدف برمی‌دارند و بر عملیات کنترل‌های لازم اعمال می‌شود تا بازهم هزینه‌ها کاهش یابند.

مقصود از کایزن جست‌وجوی دائمی برای یافتن راه‌های جدید جهت کاهش دادن هزینه‌های فرایند تولید یک محصول با کیفت که دارای طرح و کارکرد مشخص است.

کایزن روند کاهش بهای تمام‌شده محصولی است که هم‌اکنون تولید می‌شود.

امروزه تغيير يک فرايند مستمر و استراتژيک تعریف‌شده و لازمه بهبود و تعالي سازمان‌ها در راستاي اهداف کسب‌وکار و کیفیت و بهره‌وری و موفقیت‌های آموزشي، توليدي، تجاري، صنعتي، خدماتي و غيره می‌باشد. فلسفه بهبود مستمر بر اين اصل استوار است که شيوه زندگي انسان شامل زندگي شغلي، زندگي اجتماعي وزندگی خانوادگي بايد پيوسته و مداوم بهبود يابد.

انتظارات روزافزون مشتريان و رقابتي شدن کسب‌وکار موجب شده است تا سازمان‌ها در زمينه مسائلی چون افزايش تنوع محصول، هزينه كمتر، كيفيت بهتر و پاسخ‌گویی سریع‌تر، همواره درصدد بهبود فرايندها و فعالیت‌های خود باشند.

بدين ترتيب براي ارتقاي عملكرد سازمان، بهبود مستمر فرايندها به‌عنوان يك هدف استراتژيك مطرح‌شده است، بهبود مستمر به‌منظور تلاش مداوم در جهت انطباق با استانداردها و سپس ارتقاي سطح آن‌ها به كار گرفته می‌شود.

 کایزن یا (بهبود مستمر) چیست؟

کایزن یک شیوه مدیریتي ژاپني است که بر اساس دیدگاه‌های دکتر دبلیو. ای. دمینگ و دکتر جي. ام.جوران اساتید رشتة مدیریت در آمریکا شکل‌گرفته است و بعدها توسط ژاپنی‌ها کلید قدرت رقابت آن‌ها گردید.

کایزن در ژاپن طي جنگ جهاني دوم به وجود آمده است که تعریف آن تغییر به سمت بهتر شدن یا بهبود مستمر و تدریجی است. درواقع کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود در سازمان‌ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود یا اصلاح به‌شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره‌وری را در سازمان‌ها به ارمغان خواهد آورد.

 

KAI+ ZEN= KAIZEN

ZEN به معنای بهبود و KAI به معنای تغییر است

 

معني اصلي واژه کایزن ساده و گویاست: کایزن یعني بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامي افراد یعني مدیران کارکنان و کارگران را دربرمی گیرد از مدیریت بالاگرفته تا پایین‌ترین قسمت‌ها. فلسفه کایزن براین اصل استوار است که شیوه زندگي انسان شامل زندگي شغلي، زندگي اجتماعي وزندگی خانوادگي باید پیوسته و مداوم بهبود یابد.

فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایه‌ها و سازمان‌های مختلف اجتماعي در ژاپن باعث شده است تا کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایده‌های کارگر بهره‌مند گردد و هرکسی که با ارائه پیشنهاد‌های مداوم در بهبود و توسعه سهمي داشته باشد، مورد تشویق قرار می‌گیرد.

هدف از تغییر بهبود مستمر بهره‌وری سازمان:

 

1- ارتقای کارایی:

کارها را درست انجام دادن

 

2-ارتقای اثربخشی:

کارهای درست را انجام دادن

 

3-بهبود بهره‌وری:

کارهای درست را درست انجام دادن

 

کارایی + اثربخشی = بهره‌وری

 

پیام استراتژی کایزن

 

در این جمله خلاصه می‌شود که حتي یک روز را نباید بدون ایجاد نوعي بهبود دریکی از بخش‌های سازمان یا شرکت سپری نمود. ارائه پیشنهاد‌های الزاماً ماهي یا سالي یک‌بار نیست بلکه مستمر است.

برای مثال شرکت تویوتا که یکي از شرکت‌های بنام در بکار گیری کایزن است در سال 1999،7000 کارمند این شرکت 75000 پیشنهاد ارائه دادند که ٪99 آن‌ها اجرایي شد. این بهبودهای مستمر ولي جزئي، سرجمع نقش زیادی در بالا بردن بهره‌وری، بهبود کیفیت، ایمني بیشتر و جلب رضایت مشتری دارد.

 

در نگاه کایزني برای تحقق بهبود تدریجي و مستمر در سازمان‌ها باید سه اقدام اساسي زیر صورت بگیرد:

 

1-کلیه فعالیت‌هایی که هزینه زا هستند ولي ارزشي تولید نمی‌کنند باید حذف شوند. (Muda)

2-فعالیت‌هایی که به شکلي در جای دیگری به‌صورت موازی انجام می‌شوند با یکدیگر تلفیق شوند. (Muri)

3-آن دسته از فعالیت‌هایی که برای تکمیل و بهبود سطح کیفي خدمات لازم‌اند به فعالیت‌های سازمان افزوده شوند. (Mura)

 

 

 مقایسه کایزن و نوآوری

ویژگی کایزن نوآوری و جهش
تأثیر درازمدت و بدون هیجان کوتاه‌مدت و هیجان‌انگیز
گام کوتاه بلند
چارچوب زماني پیوسته و صعودی

 

متناوب و ادواری
تغییرات تدریجي و مداوم ناگهاني و انفجاری
روش دستیابي تلاش گروهي ایده‌ها و تلاش‌های شخصي
سطح درگیری همگاني افراد منتخب و معدود
حالت نگهداری و بهبود تخریب و ساخت
دانش و مهارت دانش و مهارت معمول گشایش تکنولوژیک و خاص
الزامات انجام کار سرمایه‌گذاری اندك سرمایه‌گذاری کلان
هدف‌گیری مردم تکنولوژی
ارزیابي فرآیندها و تلاش‌ها نتایج برای کسب منافع

 

 

اصول بیست‌گانه کایزن: (که در این شماره از نشریه به 10 مورد از ٱن اشاره می‌کنیم)

  • نگویید چرا این کار انجام نمی‌شود. فکر کنید چگونه می‌توانید آن را انجام دهید.
  • در مورد مشکل به وجود آمده نگرانی به خود راه ندهید. همین‌الان برای رفع آن اقدام نمایید.
  • از وضعیت موجود راضی نباشید. باور داشته باشید که همیشه راه بهتری هم وجود دارد.
  • اگر مرتکب اشتباه شدید بلافاصله درصدد رفع اشتباه برآیید.
  • برای تحقق هدف به دنبال کمال مطلوب نگردید. اگر 60٪ از تحقق هدف اطمینان دارید دست بکار شوید.
  • برای پی بردن به ریشه مشکلات 5 بار بپرسید چرا؟
  • گمبا محل واقعي رویداد خطاست. سعي نکنید از دفتر کار خود مشکلات محیط را حل کنید.
  • همیشه برای حل مشکل از داده و اطلاعات کمي و به‌روز استفاده کنید.
  • برای حل مشکل بلافاصله به دنبال هزینه کردن نباشید، بلکه از خرد خود استفاده کنید. اگر عقلتان به‌جایی نمی‌رسد، آن را در همکارانتان بجویید و از خرد جمعی استفاده کنید.
  • هیچ‌وقت جزئیات و نکات ریز مسئله را فراموش نکنید. ریشه بسیاری از مشکلات بزرگ همین نکات ریز است.

تاریخچه حرکت کایزن در ایران:

اولین بار در سال 1379 با هماهنگي سازمان ملي بهره‌وری ایران و سازمان بهره‌وری آسیا، دوره‌ای با عنوان کارگاه آموزشي کایزن عملي به مدت پنج روز برای جمعي از واحدهای صنعتي استان یزد برگزار شد. آن روز کسي تصور نمی‌کرد که این کارگاه سرآغازی برای معرفي الگویي برای بهبود بهره‌وری در کشور خواهد بود. مدرس و مشاور این کارگاه شوئیچي یوشیدا مشاور کایزن و معاون اسبق شرکت نیسان موتورز بود. این کارگاه پنج‌روزه که در آن بخشي از فرایندهای کاری واحدهای صنعتي شرکت‌کننده، به‌عنوان نمونه انتخاب و موردبررسی واقع شد و در تغییر نگرش کارکنان نسبت به مسائل محیطي بسیار مؤثر بود؛ به‌گونه‌ای که سازمان ملي بهره‌وری ایران بلافاصله اجرای پروژه‌های بعدی در سایر استان‌های کشور را در دستور کار خود قرارداد.

در سال 1381 سازمان ملي بهره‌وری ایران حرکت بهبود کایزني را با اجرای طرح چرخه مدیریت بهره‌وری در پنج دستگاه دولتي استان کرمان آغاز و برای نخستین بار در کشور، کایزن را به حوزه خدمات و به‌ویژه سازمان‌های دولتي کشاند.

اکنون، حرکت بهبود مستمر (کایزن) در بخش‌های مختلف صنعتي و خدماتي کشور آغازشده و در حال پیشرفت تا به جایگاه واقعي خود، در بهبود بهره‌وری و توسعه کشور دست یابد.

ادامه دارد…

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت