نوشته‌ها

اقتصاد دانش‌بنیان

اقتصاد دانش‌بنیان در گرو تحقق دانشگاه كارآفرين

امروزه اقتصاد دانش‌بنیان بســتر اصلي خلق ثروت در جوامع به‌حساب می‌آید و دانش و تكنولوژي نقــش بی‌بدیلی در خلــق ارزش و اقتصاد دانش‌بنیان را دارد. بســتر اصلي تحول در اقتصاد جوامع اقتصاد دانش‌بنیان می‌باشد و شــاهراه تحقق اين مهم حركت دانشگاه‌ها به سمت دانشگاه نســل سوم يا دانشگاه كارآفرين می‌باشد. نسل اول دانشگاه‌ها، دانشگاه آموزش محور نام دارد كه اصلی‌ترین و تنها وظيفه آن، آموزش می‌باشد. نسل دوم دانشگاه پژوهش محور نام دارد كــه علاوه بر نقش آمــوزش بايد به انجام پژوهش‌های كاربــردي نيز به‌عنوان دومين وظيفه اشــاره نمود، اما نسل ســوم دانشگاه‌ها دانشگاه كارآفريــن نام دارد كه علاوه بر دو وظيفه فوق‌الذکر، وظيفه كارآفرين نيز به شرح وظايف آن اضافه شده است. متأسفانه تجربه تلخ بسياري از دانشگاه‌های جهان به ما نشان می‌دهد كــه توجه صرف به حــوزه كارآفريني و اقتصاد دانش‌بنیان آن‌ها را از وظايفي نظير آموزش و پژوهــش دور می‌نماید و در آینده‌ای نزديك دانشــگاه را به سمت مشکلات جدي و بعضاً زوال سوق داده است. آموزش، ســنگ بناي دانشگاه‌های نسل دوم و ســوم اســت و به بيان بهتر بايد گفت، نسل دوم و سوم دانشگاهي در سايه آموزش صحيح و كارآفرينانه تحقق خواهد يافت. متأسفانه بستر آموزشي حاكم بر بسياري از دانشگاه‌های كشور ما آموزش ســنتي و يكنواخت بوده و گواه اين ادعا سرفصل‌های آموزشي، شيوه ارزيابي دروس و روش تدريس اســاتيد محترم می‌باشد. به‌طور مثال پروژه‌های درســي را بايــد در نظر گرفت كه به‌صورت کاملاً يكســان با رویه‌ای ثابت در دانشگاه‌ها پيش می‌رود و بــه بياني بهتر همه دانشجويان به يك شيوه ارزيابي می‌شوند و نقطه آغاز بحث ما دقیقاً همين نقطه است! جايي كه جايگاه علوم يادگيري و آمــوزش کاملاً ناديده گرفته می‌شود و خروجي آن می‌شود آموزش غير اثربخش كه فلســفه ياددهي و يادگيري در آن به كمترين شكل ممكن مشاهده می‌گردد.

تحول در آموزش، بستر اصلي دانشگاه كارآفرين

بــا نگاهي بــه نظریه‌های نوين آموزش و يادگيري نظير يادگيري تجربي دیویدكلب می‌توان دريافت كه شيوه يادگيري هر دانشجو در كلاس می‌تواند متفاوت از ديگري باشــد و شيوه آموزش يكسان و پروژه‌های درسي يكسان مصــداق بارز نا عدالتی در سيستم آموزشي می‌باشد.

همان‌طور كه اشاره شد هســته اصلي دانشگاه‌های كارآفريني ياددهي و يادگيري است و تا زماني كه نظام آموزشي بر آزمون‌های پايان نيمســال متمركز باشــد، آزمون دادن و آزمون گرفتن جاي ياددهي و يادگيري را خواهد گفت و مشابه بروكراسي ماكس وبر كه ابزار جايگزين اهداف گرديد، اين ضايعه در نظام آموزش عالي ما نيز رخ خواهد داد.

در نگاه آسيب شناسانه به اين موضوع و تجربه زيسته برگزاري دوره‌های روش تدريس، مربیگــری و… نشــان می‌دهد كه مدرسان دانشگاهي به علت ضعف در آموزش‌های ضمن خدمت، آگاهي لازم از شیوه‌های روش تدريس و يادگيــري را ندارنــد و به این علت است كه آموزش‌های برگزارشده در دانشگاه‌ها در اكثر اوقات ماهيت اثربخش خود را از دســت داده‌اند، به طوریکه طبق بررسي انجام‌شده بين تعدادي از اســاتيد حق‌التدریس دریکی از دانشگاه‌های كشور كه بين 3 الي 12 سال سابقه تدريس در پرونده خوددارند، مشخص گرديد براي هیچ‌یک از اين مدرسان، دورهای تحت عنوان آموزش

ضمن خدمت برگزار نشده است و اين خلأ بزرگ يكي از اصلی‌ترین علل ضعف سيستم آموزشي فعلــي حال حاضر كشــور عزيزمان می‌باشد. مديران دانشگاهي و سیاست‌گذاران اين عرصه بايد دقت زيادي به اين مهم داشــته باشند كه آموزش، سنگ بناي توســعه جوامع می‌باشد و تجارب کسب‌وکارهای موفق نشان می‌دهد كه آموزش اثربخش و هدفمند، باعث بقا و توسعه کسب‌وکارها بوده و نگاه هزينه محور به فرآيند آموزش سازماني نداشته باشند و سرمایه‌گذاری در آموزش را سرمایه‌گذاری در آینده سازمان خود بدانند، به‌ویژه اينكه دانشگاه‌ها بستر اصلي اقتصاد هر كشوري می‌باشد و جهت توفيق در امور اقتصــادي به نيروي كار خبره و دانشي احتياج است، لذا توجه به آموزش مستمر از اولویت‌های نظام آموزشي ما بايد باشد. در انتها بايد این‌گونه بيـان نمود كه پلكان كارآفريني در دانشگاه‌ها و تحقق دانشگاه كارآفرين نيازمنــد پلكاني ايمن و محكم به نام آموزش است و بی‌اهمیتی بــه آموزش به‌طور حتم اقتصاد كشور را از ريل خارج خواهد نمود.

دکتر امیررضا علیزاده مجد

جهت مطالعه بیشتر میتوانید به ماهنامه شماره 34 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه نمایید

کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان آینده اقتصاد کشور میدان هنرنمایی جوانان دانش‌بنیان و استارتاپی است

ایده‌های نوآورانه همیشه نیاز به تنظیم دقیق و ترکیب با دیدگاه‌های دانشگاهی و عملی برای دستیابی به نتیجه مطلوب دارند. در طول این فرآیند، دسترسی به رهبران دانش نقشی اساسی ایفا می‌کند. برای هر کسب‌وکاری، شرایط اقتصادی مستقیماً بر رشد شرکت تأثیر می‌گذارد. هر صنعتی درست مانند اتمی است که مجاورت آن با ذرات دیگر وضعیت ماده را تعیین می‌کند.

از سوی دیگر، شکوفایی و رشد اقتصاد بسیار وابسته به دوراندیشی رهبران دانش در آن اقتصاد است. افرادی که نه تنها فرصت‌های موجود را در نظر می‌گیرند، بلکه روندهای نوظهور را نیز زیر نظر دارند. علاوه بر این، این رهبران دانش می‌توانند سرمایه‌گذاران را با نوع مناسبی از منابع دانش تجهیز کنند که گاه ارزشمند است.

با وجود افزایش تورم و عقب‌نشینی‌های ناشی از کووید و سایر عوامل، پاکستان افزایش قابل‌توجهی را در تعداد استارت‌آپ‌ها تجربه کرده است. طبق یک نظرسنجی، کمیسیون بورس و اوراق بهادار پاکستان (SECP) 1949 شرکت جدید را در سال مالی 2021 ثبت کرد. همچنین، بر اساس وب‌سایت 83، استارتاپ invest2innovate حدود 350 میلیون دلار جذب کردند. با این حال، در نظر گرفتن شکاف بین شرکت‌ها و داستان‌های موفقیت، یک نشانگر کاملاً متفاوت است و یک علامت سؤال بزرگ در مورد فرصت‌های موجود در بازار قرار می‌دهد.

موفقیت این سرمایه‌گذاری‌ها به‌طور قابل‌توجهی به دسترسی به منابعی بستگی دارد که محدود به امور مالی نیست. آن‌ها همچنین شامل اطلاعاتی هستند که به‌طور قابل‌توجهی بر هزینه سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد و کارآفرینان جدید را قادر می‌سازد تا طرح‌های تجاری مربوطه خود را در مرحله اولیه بازبینی کنند.

وقتی نوبت به ایده یا فرصت مناسب می‌رسد، باید سه نگرانی کلیدی در نظر گرفته شود. اول، بازار کسب‌وکار استفاده نشده دارای پتانسیل رشد است، اما به درستی توسط سرمایه‌گذاران استفاده نمی‌شود. دوم، مشوق‌هایی که توسط دولت به کارآفرینان جوان در بخش‌های مختلف برای تشویق سرمایه‌گذاری ارائه می‌شود؛ و سوم، دسترسی به منابع مالی با شرایط مناسب برای سرمایه‌گذاران که در برخی مواقع یا در دسترس نیست، یا در صورت وجود، چندین عنصر منفی به آن متصل است که برای تجارت مناسب نیستند.

متأسفانه کارآفرینان جوان با فرصت‌های موجود آشنا نیستند، زیرا نه دولت و نه هیچ نهاد دانشگاهی حوزه‌هایی را به بازار عرضه نکرده‌اند که سرمایه‌گذاران بتوانند سرنوشت خود را آزمایش کنند.

این امکانات اغلب به افراد تجاری مستقر فروخته می‌شود. با این حال، وقتی نوبت به تازه‌واردان می‌رسد، معمولاً با گذاشتن بار برآورده کردن الزامات قانونی که برای مغزهای جوان نوآور زمان‌بر و معکوس هستند، برای سرنوشت خود مبارزه می‌کنند.

این مسائل را می‌توان با پر کردن شکاف دانش در سطح دانشگاه بین متخصصان حرفه‌ای به‌عنوان متخصصان کسب‌وکار و مشاوران با تجربه عملی که با متخصصان آموزشی مرتبط نیستند حل کرد. بخش آموزش درک نظری از موضوع دارد، اما کاربرد عملی در پایان آن‌ها وجود ندارد؛ بنابراین، دولت، دانشگاه‌ها و کسب‌وکارها باید راه‌هایی را برای ارتباط دانش و رهبران با تجربه با کارآفرینان جوان تدوین کنند.

به این ترتیب اقتصاد نمی‌تواند از پدیده فرار مغزها جلوگیری کند و ممکن است با تغذیه کارآفرینان جدید با ابزارهای مناسب برای ساختن خود و کشور شکوفا شود. فیلسوف یونانی کاملاً درست می‌گفت: بنیاد هر دولتی تربیت جوانان آن است.

دکتر امیر آزادارمکی/ پژوهشگر حوزه کسب‌وکار

برای مطالعه بیشتر به ماهنامه شماره 37 دانشگاه کارآفرین مراجعه فرمایید

رویدادهای روزمره آموزنده

رویدادهای روزمره آموزنده

درس آموخته کارآفرینی از یک پسر تحویل‌دهنده روزنامه

هیئت تحریریه نشریه دانشگاه کارآفرین

 

توانایی استقامت در برابر مشکلات همان چیزی است که یک انسان معمولی را از یک انسان توانمند متمایز می‌کند. سفر به سمت کارآفرینی مملو از مشکلات سنگین و آینده‌های نامشخص است. کارآفرینی به‌سختی کار، وقت و ریسک زیادی نیاز دارد؛ اما کارآفرینان می‌توانند چیزهای زیادی را از منابع غیرمنتظره یاد بگیرند – حتی از بچه‌ای که مقاله صبح را تحویل می‌دهد.

  • هرگز از موانع نهراسید

یک پسر روزنامه‌چی با موانع مختلفی روبرو می‌شود: آب‌وهوای نامناسب یا حتی فقط خستگی. بااین‌حال، این پسر روزنامه‌نگار را از برخاستن و غلبه بر آن چالش‌ها منصرف نمی‌کند. به‌عنوان یک کارآفرین، باید آن‌قدر شجاع باشید که قدم اول را بردارید. اگر شجاعت و تلاش را به دست نیاورید، هرگز به هدف مقابل نخواهید رسید. کارآفرینان باید شکایت از موانع پیش روی خود را متوقف کنند. مثل آن پسر روزنامه‌چی، بیدار شو، بیرون برو و خودت را نشان بده!

  • همیشه به‌موقع حاضر شوید

مسئولیت اصلی یک پسر روزنامه‌چی تحویل به‌موقع است. روزنامه به‌طور مداوم و در شرایط خوب تحویل داده می‌شود. عدم حضور به‌موقع منجر به عدم اعتماد مشتری می‌شود که به‌طور بالقوه منجر به از دست دادن درآمد می‌شود. زمان، پول، یک منبع ارزشمند است و هر کارآفرینی برای موفقیت باید این را تشخیص دهد. کارآفرینان هرگز نباید در جلسات خود تأخیر کنند، زیرا این امر می‌تواند به تجارت آسیب برساند. در هر زمان، تمرکز باید روی رشد و موفقیت باشد. برای دستیابی به آن، کارآفرینان باید عادت منظم و وقت‌شناس بودن را پیدا کنند. مدیریت زمان برای موفقیت شما به‌عنوان یک کارآفرین ضروری است، زیرا به مشتری و سایر کارآفرینان شما نشان می‌دهد که شما پاسخگو و قابل‌اعتماد هستید.

  • حاضر باشید لذت‌های کوچک را فدا کنید

گاهی اوقات، ممکن است یک پسر روزنامه دار به دلایلی از لذت معاشرت با دوستانش محروم شود و یا یک گردهمایی صبحگاهی را از دست بدهد، بنابراین مهم است که بدانید ممکن است قادر به انجام همه کارهایی که دوست دارید انجام دهید نباشد. کارآفرینان باید اهمیت فدای لذت‌های کوتاه‌مدت را برای منافع بیشتر بیاموزند. تجارت فرآیند دادن و گرفتن است و کارآفرینان باید این را تشخیص دهند. هرچه یک کارآفرین بیشتر در یک تجارت سرمایه‌گذاری کند و مایل باشد از لذت‌های کوتاه‌مدت جدا شود، پاداش آن نیز بالاتر خواهد بود. برای رسیدن به موفقیت، باید فداکاری شود و شادی‌های کوچک پیداشده در لحظه باید رها شود.

  • همیشه صادق باش

صداقت بهترین سیاست است. این یکپارچگی و ارزش شما را مشخص می‌کند؛ مانند یك پسر روزنامه‌ دار، یك كارآفرین باید به خاطر داشته باشد كه درزمینهٔ راه‌اندازی مشاغل، میزان ناكامی و ناامیدی زیادی وجود دارد و گاهی اوقات، امور طبق برنامه و پیش‌بینی پیش نمی‌روند؛ بنابراین، کارآفرینان باید صادقانه رفتار کنند با مشتری خود، زیرا همه‌چیز در کنترل آن‌ها نیست و یک رابطه واقعی می‌تواند کمک زیادی کند. کارآفرینان باید در مورد هر آنچه در شرکت‌هایشان اتفاق می‌افتد با خود صادق باشند. قضاوت در مورد هر جنبه از تجارت بسیار ضروری است – از امور مالی گرفته تا توسعه محصول تا روابط با مشتری. گاهی اوقات، همه‌چیز از کنترل خارج می‌شود، اما بررسی صادقانه شرایط می‌تواند به شما کمک کند تا به مسیر درست برگردید.

  • اولویت‌های خود را بدانید

وظیفه اصلی یک پسر روزنامه‌چی تحویل روزانه روزنامه به مشتریان است. اولویت‌های اصلی یک پسر روزنامه می‌تواند از اطمینان از تجارب مثبت مشتری تا داشتن محصولی که مشتری می‌خواهد باشد. به‌عنوان یک کارآفرین، یکی از اولویت‌های مهم شما باید یافتن مشتریانی بالقوه باشد که فراتر از محصول به شما بازخورد مهمی بدهند، زیرا شما باید اکوسیستم فروخته‌شده خود را درک کنید. کارآفرینان باید فوق‌العاده متمرکز بمانند و به اولویت‌های اصلی خود پایبند بمانند که به‌نوبه خود آن‌ها را برای موفقیت آماده می‌کند.

  • با همه کارآفرینان ارتباط برقرار کرده و رابطه خوبی برقرار کنید

دوست شوید نه دشمن. در بعضی مواقع، حتی می‌تواند به‌عنوان پشتیبان عمل کند. گاهی اوقات، ممکن است یک پسر روزنامه‌چی به‌موقع نتواند این کار را انجام دهد و روابط خوب با دیگر پسران در چنین شرایطی کمک می‌کند. به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک پسر تحویل روزنامه بیش‌ازحد سفارش‌ها تحویل گرفته باشد و تصمیم بگیرد مسیر خود را به شخص دیگری تحویل دهد تا از ناامید کردن مشتریان خود جلوگیری کند. این تنها در صورتی امکان‌پذیر است که رابطه خوبی برقرار باشد. همچنین شبکه برای زنده ماندن شما به‌عنوان یک کارآفرین ضروری است، زیرا در فرصت‌ها را باز می‌کند.

  • روابط مشتری مهم است

یک پسر روزنامه‌چی رابطه خوبی با مشتری برای نگهداری آن‌ها و همچنین برای ارجاع برقرار می‌کند. مشتریان هزینه تحویل روزنامه را در هر مکان و زمانی که می‌خواهند تحویل شود پرداخت می‌کنند. هرگز ارزش و دسترسی یک مشتری وفادار را دست‌کم نگیرید. اطلاعات بیشتر مشتریان خود را حفظ کنید. چندین مشتری جدید می‌توانند از یک مشتری خوشحال و راضی حاصل شوند. کارآفرینان باید مدیریت ارتباط با مشتری را در اولویت کاری خود قرار دهند، زیرا این امر برای پابرجا ماندن در یک بازار رقابتی مهم است. بازخورد مشتری را نادیده نگیرید. تقاضای مشتری را کم نکنید، زیرا این‌ها دقیقاً مناطقی هستند که می‌توانید برای اصلاح خدمات خود از آن‌ها بیاموزید. به‌عنوان یک کارآفرین، همیشه سعی کنید مشتریان خود را برای ایجاد یک رابطه طولانی‌مدت خوشحال کنید. به‌قول‌معروف مشتری خوشحال مشتری وفادار است.

  • همیشه مراقب مشتریان جدید باشید

یک پسر روزنامه دار در هوشیاری خود بی‌امان است و با اشتیاق مراقب است تا ببیند روزنامه‌خوان احتمالی در آنجا وجود دارد یا خیر. یک کارآفرین باید همیشه مراقب مشتری‌ها و ایده‌های جدید باشد. آن‌ها باید دائماً خود را از نو اختراع كنند، به راه‌های بهتری برای اداره‌ی تجارت بیندیشند و روش‌هایی را كه می‌توان برای جلب مشتری بیشتر استفاده كرد، پیدا کنند.

  • در کشف فرصت‌های جدید دریغ نکنید

شاید دیده باشید که یک روزنامه دار روزنامه دار می‌ماند. نگفتن این چیز بدی است، اما لزوماً نباید تمام زندگی خود را همان کار را انجام دهید، مگر اینکه آن را دوست داشته باشید و از کاری که انجام می‌دهید راحت باشید. شما همیشه می‌توانید کاوش کنید، یاد بگیرید و بهتر شوید، درست مثل‌اینکه یک پسر تحویل روزنامه می‌تواند نماینده روزنامه شود، پسران بیشتری اضافه کند و لیست ادامه یابد. همیشه در یادگیری باز باشید. زندگی پر از غافلگیری و پایان غیرمنتظره است. از جایی که شروع می‌کنید نترسید. شما می‌توانید از همه قوانین سرپیچی کنید.

کارگو بایک – کسب‌وکار مبتنی بر دوچرخه

کارگو بایک

کسب‌وکار مبتنی بر دوچرخه

از زبان حامد مهر افروز معلم کارآفرینی و مؤسس برکه

 

داستان راه‌های رفته‌ی قبل از برکه

داستان از اونجایی شروع میشه که تقریباً سال 94 بود که تصمیم گرفتم سبک زیستنم رو عوض کنم. اولش با دوچرخه شروع کردم به طی طریق و یادگرفتن اصول و آدابش.

از 18 سالگی که طلب کرده بودم مستقل بشم رفته‌رفته هم‌زمان بعد دو سال وارد دانشگاه شدم و از دوران دانشجویی چون رشتم مهندسی مکانیک بود، علاقه‌مند شده بودم به انرژی‌های نو که استادم گفت اینجا کسی بودجه تحقیقات نمی‌ده بهت برو و زندگی تو بساز، راهی شدم برای یافتن دنیاهای دیگه، از کار در رستوران در تهران گرفته تا نگهداری از سالمندان و تراکت پخش‌کنی و رفته‌رفته سوق پیدا کردم به دست‌فروشی لباس‌زیر و نیاز به پول داشتم برای یادگیری علوم انسانی. از در علم الابدان طب قدیم ایران واردشده بودم و در جستجوی دیگر مکاتب و دیدشون نسبت به انسان، از عرفان اسلامی گرفته تا عرفان غربی و علوم قدیم و هم‌زمان در هر هفته هم خوی بودم که کلاس‌های دانشگاه برم هم مرند دیدار خانواده، هم تهران برای فروش و شرکت در کلاس‌های عرفان و سنگ درمانی و شاگردی پیش استاد خیراندیش و دیدار دراویش در کرمانشاه و چند سالی اوضاع بدین منوال می‌گذشت و با اتوبوس‌های بنز قدیمی هم‌فاز شده بودم و با چراغ پیشانی کتاب قرابادین کبیر عقیلی خراسانی رو بازنویسی کردم به زبان روز و با علم ترکیب گیاهان آشنا شدم و مقالات شمس و منطق‌الطیر هم در همون اتوبوس‌ها می‌جوندم و درراه .

تا اینکه روزی ترمزدستی کشیدم بر هرچه بود و ازدواج و تلاش برای تولید توسط مراکز تحقیقات داروسازی دانشگاه تبریز و چون نشد تولید سرکه و تولیدی کیف چرمی و غیره و باز در سال 94 ترمزدستی کشیدم تا مسیر سفر زندگی‌ام رو بررسی کنم و شروع کردم به سفر با موتور و دوچرخه و کوله‌پشتی و بررسی کسب‌وکارهای کوچک و می‌گشتم و نگاه می‌کردم و می‌پرسیدم و یاد می‌گرفتم و از وقتی فهمیدم دارم پدر میشم، وارد وادی یادگیری درباره فرزند و استعدادهاش و متدهای مختلف یادگیری شدم و با نظام‌های تعلیم و تربیت و معایب و مزایاش آشنا شدم تا اینکه دخترم سال 95 به دنیا اومد، و ازاین‌پس اسم مسیرهایی که قرار بود برم رو گذاشتم سفرهای پدر، برای همین بچه‌هایی که بعدازاین باهاشون آشنا شدم بهم میگن ددی و الان در پیج خودم به نشونیه (https://berkehmehrafrouz.ir/ ) داستان‌های خروجی هام با اسم مستعار ددی هست.

 

بعد سارا سفرهام باز ادامه داشت و داره، از کشورهای اطراف گرفته تا شهرهای ایران و هر سفری با موضوع خاص خودش گاهی مسیر تأثیر محیط بر کسب‌وکار رو جستجو کردم و تأثیرات اجتماعی فرهنگی بر کسب‌وکار رو یاد می‌گرفتم و گاهی برای یافتن پتانسیل‌های گردشگری روستاها از منظر فرهنگی و غیره ، گاهی برای یافتن و پیدا کردن بسته‌بندی‌های دوست دار محیط‌زیست راهی روستاهای شمال می‌شدم تا فراروی بامبو رو ببینم و استفاده انسان‌های اون منطقه از علف‌ها ، سال 96 بود که خواستم بر این آموخته هام جنبه علمی ببخشم و بیشتر بیاموزم و از طرفی در قیدوبند کلاس‌ها و دانشگاه نمی‌خواستم باشم ، پس هدفم دانشگاه‌های الکترونیکی بود و رشته کارآفرینی که بخشی از جهان زیستم باهاش پیوند داشت.

از بین چهار دانشگاه الکترونیکی که این رشته رو برای مقطع ارشد داشتن، دانشگاه آزاد واحد الکترونیکی قبول شدم و جمع‌بندی جهان زیسته‌ام از منظر علم کارآفرینی که تخصصی میان‌رشته‌ای بود .

باورم این بود و هست که همچون علوم قدیم بعد از بازه‌ای تخصص گرایی کم‌کم دنیا نیاز داره به تخصص‌های میان‌رشته‌ای همچون کارآفرینی  که ترکیبی است از چند رشته و زاویه دید.

رفته‌رفته در کشورهای اطراف که با موتور سفر می‌کردم و با توریست‌های خارجی رفاقت می‌کردم با موضوعاتی همچون کارآفرینی اجتماعی به معنی پروسه خلق ارزش اجتماعی و کارآفرینی پایدار به معنی خلق ارزشی جدید مسئولانه آشنا شدم.

به زبان ساده بگم، در طب قدیم وقتی بیماری عارض می‌شد بر تن ، حکیم و طبیب اون رو خروج بخشی از بدن از اعتدال تعریف می‌کرد و دارویی می‌داد برای رساندن آن بخش به‌اعتدال ماهیت اصلی  همون بخش، تا حدودی می‌شد خلق ارزش جدید در کارآفرینی پایدار رو چنین معنی کرد.

همچون دارویی برای رساندن محیط به‌اعتدال. و چون کثرت نظر زیادی در این بخش بود و هر کس و اندیشمندی با دیدی به موضوع نگاه می‌کرد و دراین‌بین کسب‌وکارهایی از این نام سوءاستفاده می‌کردن تا بازار جدیدی تعریف کنن، پس با مشاوره از دوستم که پژوهشگر فلسفه علم بود، شروع کردم و راهی شدم به ریشه علم تا ببینم سرچشمه این نظریاتی که میگن کجاست، سپس نیاز پیدا کردم تا بیشتر درباره جوامع و دیدگاه انسان شناسان رو مطالعه کنم، چون درمان بدون شناخت علم درمان و موردی بنام بدن در طب قدیم معنی نداره، پس در این حوزه هم باید علاوه بر روش‌های درمان، جوامع انسانی رو بیشتر می‌شناختم، بعد از دیدن زوایای مختلف رسیدم به جوامع شکارچی گردآورنده که الیزابت مارشال توماس انسان‌شناس و اولین مشاهده‌گر این جوامع بود، پس دیدگاه‌های اون رو بررسی کردم و با پژوهشگرانی همچون پیتر گری آشنا شدم که در حوزه روانشناسی به دلیل پسرش وارد یادگیری انسان شده بود و درباره نظریات تعلیم و تربیت و تفاوتش با یادگیری دیدگاه‌هایی داشت، حس همزادپنداری داشتم باهاش و منم به خاطر دخترم وارد وادی روش‌هایی یادگیری شده بودم.

همین‌طوری راه می‌رفتم و در جاده‌ها و مسیرها آنچه یاد می‌گرفتم با این جهان زیسته ترکیب می‌کردم و می‌نوشتم و مسائل رو با این دید بررسی می‌کردم و تصمیم گرفتم بیشتر داخل در حوزه کارآفرین پایدار بشم و این مسیر رو انتخاب کنم برای ادامه

 

داستان پیدایش فلسفه برکه

همینطور که پیش میرفتم و در سایش با محیط و دانشگاه و سارا و جهان زیسته ام یکسری بازیهایی که بر حسب دغدغه ای ایجاد شده بودن کم کم وقتش رسیده بود که عملی کنم و اینبار در عمل بسنجم و مسیرم رو تکامل بدم و این خروجی هایی که در بخش پروژه ها میبینید همانهاست، که مسلما طی زمان تغییر و تکامل پیدا خواهند کرد.

چون همچون رودی جاری بودم و از هر مسیری چیزی با خود جمع کرده بودم تصمیم گرفتم مهاجرت معکوس کنم به یک روستا و محل کار و زندگیم اونجا باشه و اسمشو گذاشتم برکه و این وبسایت قصه برکه رو روایت خواهد کرد.

برکه برای اینکه همچون نامش غنی بشه و ماهیتی داشته باشه، همان بازی مموری وال که روی سومین موتور سفرم اوزگور اعمال کردم و هر کسی که دوست داشت در مسیر میتونست یادگاری روش بنویسه، برکه هم دیوارهاش توسط هر کسی که مهمونمون میشد چیزی بر تنش رسم میشد و میشه، مثل ما آدمها که به مرور در سایش با محیط و انسانها چیزی بر تن و دل و افکارمون نقش میبنده و تغییری در ماهیت ما ایجاد میکنه. تغییری در معنی ما. فلانی کیست؟ فلان جا کجاست؟ هر چیزی و هر کسی تعریفی میکنیم در قبال این سوالات نسبت به شناختمون و ماهیتش.

این کار یک بازی کاملتری هم به مهمانها و دخترم سارا ارائه میداد و همزمان در عین تفریح ابعاد وجودی بیشتری ازشون رو درگیر میکرد و تاثیرات خودش رو میذاشت و ریشه در فلسفه افزایش خلاقیت با بازی و تکامل روانی انسان در هنر درمانی داشت.

یعنی یک بازی بود که بعنوان یک راهکار میتونست کسی که باهاش درگیر میشه رو بسمت اعتدال ببره، پس شعبه ای بود بر کارافرینی پایدار.

رفته رفته تصمیم بر این شد تا دکوراسیون داخلی پایدار رو هم اجراییش کنیم پس میز و اثاث شرکت تولیدی بازرگانی قبلیمو فروختم و اثاث دست دوم جمع آوری کردم از خانه پدری تا سمساری ها و به شکل بازی دخترم و هرکسی که میومد میتونست اونها رو نقاشی و باز آفرینی کنه که عکسهاشو در گالری زیر میتونید ببینید، داستان درازه و چون پویاست، برای همین رفته رفته در وبلاگ خواهم نوشت تا زمانی که پیش میرویم و هنوز به سکون مطلق نرسیدم.

هستم اگر میروم ، گر نروم نیستم (اقبال لاهوری)

حال قصه مسیرهای رفته  رو در این وبسایت منتشر میکنم و همونو به اهلش یاد میدم و به این حرکت در آموزش و توسعه کارآفرینی، تسهیلگری گفته میشه با متدهای یادگیری که در هر دوره و کلاس خواهم گفت. برای دیدن این پروژه های جذاب و دوستداشتنی می تونید از سایتمون دیدن کنید.

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

پیش از بحران آماده آن باشیم.

 

وقتي در جامعه‌ای، بحراني بروز نموده و رفع می‌شود جمعي از محققان و پژوهشگران نسبت به عملكرد دولت و رفتار مردم از دیدگاه‌های مختلف مشغول به تحقيق می‌شوند كه چرا و چگونه اين بحران بروز نمود، كنترل شد و درنهایت بعد از صرف چه هزینه‌ای به حالت عادي بازگشتيم. حال كه همه‌چیز به روال عادي خود بازگشته است داوری‌ها شروع می‌شود و اما ها و اگر ها يكي پشت ديگري در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف خودنمايي می‌کند. چرا برخي دولت‌ها و ملت‌ها در خصوص برخي بحران‌ها از قبل آماده‌اند. آيا اصلاً می‌شود در مواجه با بحران آماده بود؟ چه بحران‌هایی قابل پیش‌بینی هستند و يا اصلاً بحران قابل پیش‌بینی وجود دارد.

وقتي صحبت از موجودي بنام انسان به ميان می‌آید لازم است به ريشه اين كلمه نیم‌نگاهی داشته باشيم. انسان در فارسی به معنی مفرد یک‌تن از مردمان است که ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه اوستایی انیسان به معنی داستان فراموش‌شده گرفته‌شده است. در عربی برگرفته‌شده از نسیان به معنی کسی که فراموش می‌کند و هم از واژه انس به معنی کسی که انس یافته است، می‌باشد که اصل این واژه در فارسی از زبان اوستایی و در عربی از زبان آشوری می‌باشد.

انسان موجودي است كه فراموش می‌کند. به عبارتی موجوداتي كه در لحظه زندگي می‌کنند و بسيار فراموش‌کارند. ولي چطور می‌شود همين انسان فراموش‌کار در جوامع مختلف در مواجه با بحران‌ها رفتارهای متفاوتي داشته باشد؟ مردم كشوري در زمان بروز زلزله طوري رفتار می‌کنند كه انگار بخشي از زندگي روزه آن‌ها زلزله است.

وقتي رفتار مردم ژاپن را در قبال بروز آنچه ما بحران می‌نامیم مشاهده می‌کنیم شك می‌کنیم كه اگر ما انسان فراموش‌کار هستيم پس آن‌ها كجاي كار قرار دارند؟ اشتباه نكنيد همه انسان‌ها فراموش‌کارند ولي برخي فراموش‌کارترند.

وقتي در كشوری زندگي می‌کنید كه جزیره‌ای است در وسط اقيانوس و هرروز زلزله، سونامي، آتش‌فشان بخشي از عوارض زندگي در چنين مكاني می‌باشد پس حالا كه نمی‌توان تمام رفتارهاي طبيعت را كنترل و پیش‌بینی كرد آيا نمی‌توان در زمان بروز آن رفتار درست را آموزش داد و كنترل كرد؟ نكته در اينجاست كه آن‌ها هم همانند دیگران‌اند با اين تفاوت بزرگ که موقعيت خود را درك کرده‌اند و پذیرفته‌اند كه از اين بحران‌ها ناگزیرند. پس خود و مردم جامعه را در رفتار مناسب با اين بحران‌ها آماده می‌نمایند. درست است كه انسان را توان مقابله به طبيعت نيست ولي آيا انسان توانايي پیش‌بینی و آمادگي محدود را نيز ندارد و يا در زمان بروز، امكان كنترل و بازگشت سريع به حالت عادي را می‌توان تمرين كرد. مردم جامعه نيز با اين سياست هم‌راستا می‌شوند و نتيجه مثبت آن را می‌بینند.

لذا است كه وقتي حادثه تروريستي پخش گاز سارين در مترو توكيو بروز می‌نماید همين كشور پيشرفته و آماده مقابله بحران نيز دچار سردرگمي می‌شود چون آمادگي خود را در برابر چنين حملاتي پیش‌بینی ننموده است و لازم است در روش‌های خود بازنگري و بروز رساني لازم را انجام دهد.

نظریه‌های سنتی مديريت نوآوري و تغيير نشان می‌دهد که مدیریت نظام‌مند، فعالیت ذهنی خطی با ساختار محکم است. مدیران احتمالاً تدوین و فرموله كردن اهداف را با دقت و وسواس فراواني انجام می‌دهند و با دقت تحت كنترل دارند.

اما بااین‌حال در دنیای واقعی، ممكن است مدیران هرگز اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری مناسب در لحظه را با توجه به شرايط پیش‌بینی‌نشده را نداشته باشند و همين مسئله آن‌ها را از اهداف از پيش طراحی‌شده خودشان دور نمايد. متغیرهای درگیر با برنامه‌های بلندمدت در این جهان همراه با تغییرات پر هرج‌ومرج، سردرگمی فراواني را براي تصميم گيران ايجاد می‌نماید.

  • کلید پیروزی مدیران و تصمیم گیران

ازاین‌رو لازم است مدیران ترکیبی از برنامه‌ریزی و بداهه را در تصمیم‌گیری‌هایشان داشته باشند. يعني با استفاده از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها در حين اجراي تصمیم‌گیری‌های در راستاي مديريت عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیر گام بردارند. هرچند اين رویکرد به مدیریت ممکن است با عنوان‌های خودسرانه و هوس‌باز به نظر آيد. ليكن درواقع، یک استراتژی بداهه نیاز به یک‌پایه محکم از رشته‌های عمومی از برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت نوآوري موفق را دارد و سازمان بداهه‌نواز نوعي مديريت در تنش سالم بین نظم و انضباط و هنر را حفظ مي‌کند. به‌این‌ترتیب این سازمان می‌تواند با تمرکز بر اهداف بلندمدت با انعطاف‌پذیری كامل برای حل مشکلات خويش، خلاقانه به بهره‌برداری از فرصت‌ها و تبديل تهديدها به نعمت‌های غیرمترقبه اقدام ورزد.

 

مهندس حسين امیر احمدی

مدیر ایمنی و مهندسی عملیات مترو تهران

دانستنی‌های چاپ کتاب

دانستنی‌های چاپ کتاب

از قدیم‌الایام، نوشتن و چاپ کتاب موضوعی مرسوم بوده. از نوشتن به‌صورت کتیبه و حکاکی روی سنگ گرفته تا امروزه که به‌صورت خیلی آسان و سریع به دو صورت عمده‌ی اُفست و دیجیتال انجام میشه.

واژه‌ی چاپ و صورت قدیمی اون «چهاپ» از واژه‌ی مغولی چاو گرفته‌شده و به معنی فشردن سطحی به سطح دیگه هستش. چاپ در لغت به معنی نقش، اثر و مهر و نشان به­کار میره.

برای تهیه و چاپ کتاب دو راه کلی وجود داره: 1- ترجمه‌ی کتاب لاتین ، 2- تألیف یا گردآوری کتاب فارسی

زمانی که شالوده‌ی اصلی کتاب آماده شد، نویسنده‌ی کتاب یا ویراستار علمی انتشارات مربوطه، محتوای اون رو از لحاظ علمی بررسی و درصورت نیاز اصلاح می‌کنن و پس از اون وارد بخش ویراست صوری و صفحه‌آرایی میشه. ویراست صوری به این صورت هستش که متن رو از لحاظ دستور زبان ادبیات اصلاح می‌کنه و کار رو به صفحه‌آرا تحویل میده تا چیدمان کتاب رو بر اساس قطع‌های استاندارد چاپ کتاب آماده کنه. به‌عنوان ‌مثال چند تا از پرکاربردترین قطع‌های کتاب در صنعت چاپ عبارتند از: وزیری (کتب درسی معمول- سایز کوچک‌تر از A4)، رحلی (کتب کمک‌آموزشی- سایز عمودیA4)، بیاضی (کتب قرآن نفیس- سایز A4 افقی)، رقعی ، پالتویی، خشتی(سایز A5).

در این مرحله کتاب پس از تائید نویسنده/ مترجم و امضای اون و البته در صورت نیاز به چاپ ماکت قبل از چاپ، آماده میشه برای دریافت مجوزهای مربوطه از سامانه‌های شابِک (ISBN)، وزارت ارشاد اسلامی (خانه کتاب)، کتابخانه ملی (فیپا).

مجوز اول: مربوط میشه به دریافت کد شابِک (ISBN)، (شماره‌ی استاندارد بین‌المللی کتاب) که از 13 رقم تشکیل‌شده:

978-622-6989-27-2 : سه رقم اول: کد شناسه اختصاصی – سه رقم دوم: کد کشور صادر کننده – چهار رقم بعدی: کد ناشر – دو رقم بعدی: شناسه عنوان در خصوص کتب و در نهایت عدد تک‌رقمی در خصوص چک ­کردن صحیح بودن کد شابِک نوشته ‌شده . با توجه به شابِک هر کتاب میشه به‌راحتی به اطلاعات و صحت اون کتاب دست پیدا کرد.

مجوز دوم: در این مرحله قبل از چاپ کتاب، نویسنده ملزم به دریافت مجوز پیش از چاپ هستش. که در حال حاضر انجام این مراحل به‌صورت یکپارچه و از طریق سایت اداره‌ی کتاب وزارت ارشاد اسلامی انجام میشه. به­ گونه ­ای که ویرایش نهایی کتاب رو به همراه اطلاعات کامل نویسندگان/ مترجمان، ویراستار و صفحه‌آرا به همراه کد شابِک دریافتی از سازمان ISBN در سایت تکمیل نموده و منتظر دریافت مجوز سوم میشیم.

مجوز سوم: در این بخش در انتظار دریافت فیپا (یعنی فهرست‌نویسی پیش از چاپ کتاب) از سازمان کتابخانه ملی میمونیم. (این مرحله ممکنه از سه روز تا یک ماه کاری زمان ببره و به‌طور خودکار انجام میشه) زمانی که فیپا یا همون شناسنامه‌ی کتاب صادر شد، اونوقت کتاب برای چاپ و صحافی در تیراژ دلخواه شما آماده­ست.

چاپ و صحافی کتاب: اگر زمان برای شما مهم و هزینه اهمیت چندانی نداره و همچنین چاپ محدود نیاز دارید: پیشنهاد ما اینه که از چاپ دیجیتال استفاده کنید.

اما اگر هزینه واستون اهمیت داره و درعین‌حال زمان کافی دارید و در ضمن تیراژ زیادی از کتب نیاز دارید بهتره که از چاپ اُفسِت استفاده کنید.

منتورینگ یا مربیگری؟

منتورینگ یا مربیگری؟

 

منتورینگ یک مفهوم باستانی و قدیمی است که به تاریخ اولیه بشر برمی‌گردد. اصطلاح منتورینگ متعلق به زمان ادیسه هومر  است که در آن سرپرستی فرزند اودیسه، شاهزاده تلماچوس را به منتور که دوست مورد اعتمادش بود، سپرد. همان‌طور که در شعر حماسی هومر آمده است، رابطه منتورینگ که عموماً به‌عنوان منتورشیپ شناخته می‌شود، به فرد باتجربه این امکان را می‌دهد که فرد کم‌تجربه‌تر را از طریق توسعه شایستگی‌های خاصی در او هدایت و حمایت نماید. فرد باتجربه‌تر به‌عنوان منتور شناخته می‌شود درحالی‌که فرد کم‌تجربه‌تر تحت عنوان منتی یا پروتیژی  نامیده می‌شود.

هر آنچه باید در مورد مربیگری و منتورینگ بدانید:

مربی‌گری و منتورینگ هر دو فرآیندهایی هستند که افراد حقیقی و حقوقی را قادر می‌سازند تا از پتانسیل کامل خود بهره گیرند. مربی‌گری و منتورینگ شباهت‌های زیادی دارند؛ بنابراین بهتر است ابتدا وظایف مشترک این دو نقش را بررسی کنیم و سپس به تفاوت‌های آن‌ها بپردازیم.

  • کشف نیازها، انگیزه‌ها، خواسته‌ها، مهارت‌ها و فرآیندهای فکری برای کمک به فرد در جهت ایجاد تغییرات واقعی و پایدار و استفاده از تکنیک سوال پرسیدن جهت شناسایی راه‌حل‌ها به گونه‌ای که خود فرد به جواب برسد، نه اینکه منتور یا مربی پاسخ را به او دیکته کند.
  • پشتیبانی و حمایت از مشتری در تعیین اهداف و پیدا کردن روش‌های مناسب پیشرفت جهت دسترسی به این اهداف از طریق مشاهده، گوش­دادن و سوال کردن برای درک وضعیت فرد است.
  • تعهد به عمل و تشویق به ایجاد رشد و تغییر پایدار و حمایت بی قید و شرط از مشتری، دیدگاه‌ها، سبک زندگی و آرزوهای وی و اطمینان حاصل­کردن از کسب مهارت‌های شخصی توسط مشتری و عدم وابسته شدن او به مربی یا منتور و ارزیابی نتایج فرآیند با استفاده از اقدامات عینی برای اطمینان از موفقیت و دست­یابی فرد به اهداف خود، تشویق­کردن افراد جهت بهتر شدن و جذب متحدان جدید برای دست­یابی به اهداف خود را می‌تواند شامل شود.

تعریف مربیگری و منتورینگ

موضوع مشترکی که میان انواع مربی‌گری و منتورینگ وجود دارد این است که این خدمات مجموعه‌ای از تجزیه و تحلیل، تأمل و اقدامات را ارائه می‌دهند که در نهایت فرد را قادر می‌سازد تا در یک زمینه از زندگی یا کار خود به موفقیت برسد.

در ادامه دو تعریف از مربی‌گری و منتورینگ را آورده‌ایم:

 

مربیگری فرآیندی که امکان یادگیری و توسعه را فراهم می‌کند و بنابراین عملکرد بهبود می‌یابد. برای اینکه یک مربی موفق باشید، نیاز به دانش و درک فرایند و همچنین انواع سبک‌ها، مهارت‌ها و فنون متناسب با زمینه‌ای دارید که در آن فعالیت می‌کنید. (اریک پارسلو)

منتورینگ:کمک یک شخص به شخص دیگر در ایجاد تغییرات قابل توجه در دانش، کار یا تفکر فرد است. (دی.کلاترباک و دی. مگینسون)

تفاوت مربیگری و منتورینگ

همانطور که پیش‌تر خواندید، شباهت‌های زیادی بین مربی‌گری و منتورینگ وجود دارد. منتور، به­ویژه در تعاریف سنتی، فرد را قادر می‌سازد تا راه کسی را دنبال کند که در زمینه‌ای مشابه فعالیت کرده و می‌تواند دانش، تجربه و فرصت‌های جدید را در اختیار وی بگذارد؛ اما مربی‌گری معمولاً بر این اساس انجام نمی‌شود که مربی تجربه شغلی مخاطب خود را داشته باشد، مگر اینکه به­طور خاص و متمرکز بر مهارت صورت گیرد.

با وجود این، افرادی حرفه‌ای خدمات خود را تحت عنوان منتور ارائه می‌دهند که تجربه‌ای از شغل مشتری خود ندارند و برعکس، افرادی هستند که چنین تجربه‌ای دارند و تحت عنوان مربی فعالیت می‌کنند. بنابراین نتیجه می‌گیریم که تعیین نیازهای شما ضروری است و باید اطمینان حاصل کنید که مربی یا منتور می‌تواند نوع و سطح خدمات مورد نیاز شما را تحت هر عنوانی که باشد، تأمین کند.

مربیگری و منتورینگ در کسب ­وکار

توسعه سازمانی، تغییراتی که با ادغام ایجاد می‌شود و همچنین حمایت از کارمندان به دلیل تغییر نقش یا شغل، اغلب دلایلی هستند که شرکت‌ها را به استخدام مربی یا منتور ترغیب می‌کنند.

زمانی مربی‌گری و منتورینگ فقط به مدیران ارشد و مدیران شرکت اختصاص داشت، اما اکنون به­عنوان یک ابزار توسعه شخصی یا حرفه‌ای در دسترس همه قرار دارد. مربی‌گری و منتورینگ همچنین به­منظور کمک به کارکنان جهت پذیرش تغییرات، با برنامه‌های تغییر سازمانی ارتباط نزدیکی دارند.

مربی‌گری و منتورینگ، که هر دو بر روی فرد متمرکز هستند، می‌توانند روحیه، انگیزه و بهره‌وری را افزایش دهند و باعث تغییر کارکنان شوند زیرا افراد احساس با ارزش­بودن می‌کنند و با تغییرات کوچک و بزرگ سازمانی در ارتباط هستند. این نقش ممکن است توسط مربیان داخلی یا منتورها و یا توسط آژانس‌های مربیگری حرفه‌ای ارائه شود.

برنامه های مربی‌گری و منتورینگ به طور کلی در بین کارمندان محبوب هستند زیرا مربیگری بین تحقق اهداف سازمانی و نیازهای فردی کارمندان توازن ایجاد می‌کند. این یک رابطه دو طرفه با سازمان و کارمند است که مزایای قابل توجهی در پی دارد.

به تازگی افراد مسئولیت بیشتری در مورد رشد شخصی و شغلی خود به عهده می‌گیرند و حتی کسانی که در سازمان‌های بزرگ استخدام می‌شوند دیگر به کارفرمایان برای تأمین تمام نیازهای توسعه شغلی خود اعتماد نمی‌کنند؛ در نتیجه تعداد افرادی که به طور خصوصی با مربیان و منتورها قرارداد می‌بندند رو به افزایش است. برخی می‌خواهند شغل خود را تغییر دهند، اما بسیاری نیز به دنبال به حداکثر رساندن توانایی‌های خود در شغل فعلی و یا ایجاد تعادل میان زندگی شغلی و شخصی خود هستند.

 

مربیگری و منتورینگ اجرایی

اشتراکات زیادی بین مربیان و منتورهای اجرایی و کسب­و­کار وجود دارد. بسیاری از افراد هر دوی این خدمات را ارائه می‌دهند، اما تعداد زیادی از متخصصان در انگلیس هستند که خود را مربیان و منتورهای اجرایی می‌نامند و میان خود و دیگر افراد مشغول در این حوزه، تفاوت ایجاد کرده‌اند. تفاوت‌های کلیدی بین مربی‌گری و منتور کسب­و­کار و اجرایی این است که مربیان و منتورهای اجرایی معمولاً:

  • سابقه‌ای در نقش‌های حرفه‌ای و اجرایی داشته‌اند.
  • به­طور خاص با افراد رده بالا یا با کسانی که توانایی رسیدن به چنین رده‌هایی را دارند، همکاری می­کنند.
  • در سطح هیئت مدیره یا مدیرعامل در سازمان‌های رده بالا کار می‌کنند.
  • خدمات خود را به طور محرمانه نیز ارائه می‌دهند.

مربیگری و منتورینگ عملکرد

بسیاری از مشتریان به جای اصلاح یک مسئله، به دنبال مربی‌گری یا منتور برای توسعه عملکرد هستند. هنگامی که سازمانی جهت خدمات توسعه‌دهنده پول پرداخت می‌کند، معمولا به دنبال بهبود عملکرد است. حتی اگر یک مدیر جهت ایجاد تعادل میان زندگی شخصی و کاری خود حمایت منتور یا مربی را دریافت کند، این حمایت با هدف افزایش کارایی و بهره‌وری او در محل کار انجام خواهد شد.

مبانی و مدل‌های نظری مربی‌گری عملکرد، ریشه در روان­شناسی کسب­وکار و همچنین رویکردهای مدیریت عمومی دارد.

مربیگری و منتورینگ مهارتها

مربیان و منتورهای مهارت، یک رویکرد کل‌نگرانه برای رشد فردی را جهت تمرکز و پرورش مهارت‌های اصلی که کارمند باید در نقش خود انجام دهد، در پیش می‌گیرند. مربیان و منتورهای مهارت باید در اجرای مهارت‌هایی که آموزش می‌دهند، خود دارای مهارت و تجربه کافی باشند.

مشاغل با سرعت فزاینده‌ای در حال تغییر هستند. برنامه های آموزشی قدیمی اغلب برای وفق دادن خود با این سرعت روزافزون، به اندازه کافی انعطاف‌پذیر نیستند. در چنین مواردی، مربیگری مهارت‌ها، امکان داشتن رویکردی انعطا­ف­پذیر را برای توسعه مهارت فراهم می‌کند. همچنین می‌توان از مربیگری مهارت در محیط های  “زنده”  استفاده کرد، به جای این­که افراد را از سر کار به کلاس درس منتقل کنیم.

برنامه‌های مربیگری مهارت به طور خاص متناسب با خود فرد، دانش، تجربه، بلوغ و آرزو‌های اوست و به­طورکلی تمرکز بر دست­یابی به اهداف خود فرد و شرکت دارد. این اهداف غالباً شامل این می‌شود که فرد بتواند وظایف مشخصی را انجام دهد درحالی­که نیازهای شخصی و شغلی خود را نیز در نظر می‌گیرد.

یکی از مزیت‌های مربیگری مهارت این است که بر اساس نیاز شغلی فرد توسعه می‌یابد، به روشی دارای چارچوب (اما بسیار انعطاف‌پذیر) ارائه می‌شود و نتایج قابل­توجهی را در پی دارد.

 

مربیگری و منتورینگ شخصی

مربی‌گری زندگی یا مربی‌گری شخصی در دهه گذشته در انگلیس، اروپا و استرالیا رشد چشمگیری داشته است. مربیان شخصی ممکن است رو در رو کار کنند اما از طریق ایمیل و تلفنی نیز ارتباط برقرار می‌کنند. این مربیان در نقش‌های حمایتگر برای کسانی که مایل به ایجاد نوعی تغییر قابل­توجه در زندگی خود هستند، عمل می‌کنند.

مربیان به مشتریان خود محیطی امن و انگیزشی را برای کشف آنچه در زندگی می‌خواهند و چگونگی دست­یابی به آرزوها و برآورده ساختن نیازهایشان ارائه می‌دهند. مربی با کمک به مشتری در تعهد داشتن به هدف خود و با توجه به تجربیات شخصی، فضا و پشتیبانی موردنیاز برای رشد و توسعه را در اختیار او می‌گذارد. نقش اصلی مربی اغلب کمک به مشتری برای حفظ انگیزه و ایجاد تعهد لازم برای دست­یابی به اهدافش است.

فرآیند مربی­گری:

یک نظریه در خصوص جمع­بندی مراحل کارآفرینی به شرح ذیل است:

  • هدف گذاری: ابتدا دو طرف در خصوص اینکه چرا مربی­گری باید صورت بگیرد، دیدگاه­های مشخصی پیدا می کنند، یکی از الزامات این مرحله خودآگاهی فرد در نیاز داشتن به یک مربی است. البته مربی می تواند در شکل­گیری و ایجاد این خودآگاهی هم کمک کند.
  • اعتمادسازی: اقداماتی صورت می­گیرد تا دو طرف به قابلیت­ها، خیرخواهی و سازگاری ارزش­های یکدیگر با هم به دیدگاه های مثبتی پیدا کرده و این تعامل و وابستگی را نتیجه­بخش ارزیابی می­کنند.
  • جمع­آوری داده و تشخیص: با استفاده از داده­های موجود نقاط قوت قابل بهبود را ارزیابی می­کنند.
  • برنامه­ریزی و اجرا: درباره اینکه چه گزینه­ها و اقداماتی می­تواند موجب بهبود عملکرد شود برنامه­ریزی و جهت اجرای آن اقداماتی صورت می­گیرد. همچنین معیارهای تشخیص موفقیت را مشخص می کنند.
  • ارزشیابی: به­طور مستمر مراحل اجرا و کل فرآیند را ارزشیابی و برای اصلاح و بهبود اقدام می­کنند.

 

در نتیجه می­توان گفت که برنامه­های مربیگری اساساً با هدف توسعه مجموعه‌ای از مهارت‌های رفتاری خاص است در­حالی­که منتورینگ گسترده­تر است. منتورینگ ممکن است شامل مربیگری شود، منتورها علاوه بر انتقال دانش، توسعه نگرش­ها و ساختن روابط بر تقویت مهارت­های رفتاری با ارزش نیز کار خواهند کرد. بنابراین می­توان گفت که منتورها، منتی­های خود را مربیگری نیز می­کنند و مربیگری، زیرمجموعه­ای از منتورینگ است. ولی زمانی­که یک رابطه مربیگری پایان یابد، مربی ممکن است نقش یک منتور را بر عهده گیرد و منتی خود را به شیوه منتورینگ هدایت نماید. ولی مربیگری نمی­تواند شامل منتورینگ باشد. مربیگری نیازمند توسعه مجموعه­ای از مهارت­های رفتاری خاص است. مربیان اساساً بر توسعه روابط مربیگری به روابط منتور و منتی متمرکز نیستند.

 

نویسنده: یاسمن خویی

پژوهشگر حوزه مدیریت

حمایت از مشاغل خانگی با اجرای رشته های جدید

حمایت از مشاغل خانگی با اجرای رشته های جدید

 

دبیر ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی کشور بر اجرای رشته‌های جدید در طرح مشاغل خانگی تاکید کرد.

به گزارش خبرنگار اقتصادی شیوع بیماری کرونا و الزام به تعطیلی کسب و کارها موجب شد تا در بحث ایجاد اشتغال، مشاغل خانگی مورد توجه قرار گیرد.  پیش از این، طرح ملی توسعه مشاغل خانگی در دبیرخانه توسعه و حمایت از مشاغل خانگی معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پس از آسیب‌شناسی طرح‌های قبلی و انجام مطالعات داخلی و خارجی در سال 96 طرح تصویب شد.

قرار است جهاد دانشگاهی مسئولیت پیاده‌سازی و اجرای طرح ملی توسعه مشاغل خانگی را با کارفرمایی وزارت تعاون، ‌کار و رفاه اجتماعی اجرا کند.
این طرح طی سال‌های 96 تا 98 به صورت آزمایشی در 9 استان با ظرفیت 20 هزار نفر اجرا شد و با توجه به نتایج قابل قبول این طرح و ضرورت توجه بیش از پیش مشاغل خانگی در دوران کرونا بنا به گفته معاون توسعه اشتغال و کارآفرینی وزارت تعاون مقرر شد برای رونق اقتصاد خانوار، تحقق شعار سال و توسعه جایگاه مشاغل خانگی در اقتصاد کشور در 31 استان اجرا شود.

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجتیال، هم پای فعالان فناور را به این عرصه باز می‌کند و هم مسیر توسعه این اقتصاد را تسهیل. این هدف مهم هم با در نظر گرفتن رویکردهای نیازمحور و مساله محور ستاد توسعه فناوری‌های اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری محقق می‌شود.
قتصاد دیجیتال در کشور هنوز سهم خود را از سبد اقتصادی به خوبی برنداشته است. به گفته آمارها مجموع اندازه اقتصاد دیجیتال کشور در حال حاضر ۶.۵ درصد است. این در حالی است که ایران با داشتن جمعیتی بیش از 80 میلیون نفر و متخصصان و سرآمدان علمی خوب، مستعد یک جهش بزرگ در حوزه اقتصاد دیجیتال است.
اما این کار تنها از یک گذرگاه شناخته شده می‌گذرد. مسیری که توسط جوانان و متخصصان کشور هموار شده است. زیست بوم فناوری و نوآوری که قرار است ظرفیت‌های ناشناخته علمی کشور را به صنایع معرفی کند. کاری که دیر شروع شد اما روند خوبی دارد.
رسیدن به هدف توسعه اقتصاد دیجیتال به زیرساخت‌های نیاز دارد. از جمله آن می‌توان به افزایش دسترسی مردم به اینترنت اشاره کرد. اتفاقی که در دولت دوازدهم محقق شد و امروز ۷۰ میلیون ایرانی به این ابزار توسعه‌ دسترسی دارند.
همه هستند
ستاد توسعه اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری هم با تکیه بر همین زیرساخت‌ها و با همکاری متخصصان و سرآمدان علمی و نهادهای مرتبط در تلاش است تا با متنوع کردن بازیگران و استارتاپ‌های موثر در حوزه اقتصاد دیجیتال این عرصه فناورانه را گسترده‌تر کند. اتفاقی که ارزش افزوده بالایی برای کشور دارد.
بالا بردن تعداد شتاب‌دهنده‌ها، استارتاپ‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان، آزمایشگاه‌های زنده و کمک گرفتن از ظرفیت‌های دولتی از جمله مواردی است که در این طرح مدنظر است. قرار است همه این بازیگران در کنار هم و با هم‌افزایی توانمندی‌های خود به حرکت این حوزه فناورانه در کشور شتاب دهند.

راه ورود شرکت های دانش بنیان به بازار اوراسیا بررسی می شود

راه ورود شرکت های دانش بنیان به بازار اوراسیا بررسی می شود

اوراسیا یکی از مهم‌ترین بازارهای هدف برای محصولات و خدمات دانش‌بنیان است. بازاری بزرگ و سود ده که می تواند مزایای اقتصادی بلندمدتی برای سرمایه‌گذاری‌های دانش‌بنیانی داشته باشد. در واقع منطقه اوراسیا نام قاره وسیعی است که از ترکیب دو قاره اروپا و آسیا ایجاد شده و کشورهای زیادی را در دل خود جای داده است.
در ۹ ماه منتهی به آذر سال گذشته بیشترین رشد صادرات به مجمع اقتصادی اوراسیا (روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان) صورت گرفته است. رشد ارزشی ۷۵ درصدی و رشد وزنی ۱۱۷ درصدی صدور کالا به این کشورها حاصل عملکرد ۹ ماهه اول سال گذشته صادرکنندگان است
طبق برآوردها، بازار حدود ۱۹۰ میلیون نفری اتحادیه اوراسیا با حدود ۷۵۳ میلیارد دلار ارزش صادرات و واردات، آماده پذیرش کالاهای ایرانی است و با موافقتنامه ایران با این اتحادیه، بیش از ۸۰۰ قلم کالا مشمول کاهش تعرفه می‌شوند.
سه سال عضویت موقت مشروط در قالب موافقت‌نامه تجاری با اتحادیه اوراسیا، فرصتی است که می‌تواند زمینه لازم برای عضویت ایران در این اتحادیه را فراهم کند.
این منطقه بزرگ که اقیانوس آرام در شرق، اقیانوس اطلس در غرب، اقیانوس منجمد شمالی در شمال و آفریقا، مدیترانه و اقیانوس هند در جنوب را به هم وصل می‌کند قرار است بازار هدف شرکت‌های دانش‌بنیان باشد.
نحوه ورود به بازار این منطقه وسیع در یک وبینار تخصصی به دانش‌بنیان‌ها معرفی می‌شود.