نوشته‌ها

ثروت آفرینی سازمانی در بستر تکنولوژی

ثروت آفرینی سازمانی در بستر تکنولوژی

استفاده از ابزارهاي فناوري اطلاعات (BPMs) راه‌حلی براي دستيابي به ثروت سازمان‌ها

قابلیت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌تواند مسیر دستیابی به چابکی را در سازمان‌ها تسهیل نماید. امروزه نقش چابکی سازمانی و تأثیر آن در تمامی زمینه‌ها مشخص بوده و دستیابی به چابکی می‌تواند به ارتقای کیفیت خدمات، کاهش هزینه‌های ناشی از عکس‌العمل نامطلوب به تغییرات، افزایش توان رقابت و افزایش کارایی و بهره‌وری سازمان‌ها و بنگاه‌های كشور منجر گردد. در این راستا فناوری اطلاعات و ارتباطات یکی از مهم‌ترین منابع در جهت تحقق چابکی محسوب مي‌شود، چراکه فناوری اطلاعات و ارتباطات ابزاري برای دریافت و پیمایش به هنگام اطلاعات و درنتیجه توسعه دانش افراد در جهت تحقق چابکی سازمان است. از طرف دیگر، امروزه نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات به‌عنوان ابزار رشد و توسعه کشورها، جای خود را به فناوری اطلاعات به‌عنوان محور توسعه داده است، درواقع تصور حیات یک کشور به‌عنوان عضو فعال جامعه جهانی بدون توجه به موضوع فناوری اطلاعات و ارتباطات به‌عنوان بستر و محور اصلی توسعه، غیرممکن است. شركت و سازمان‌ها و به‌طورکلی بنگاه‌های اقتصادي در کسب‌وکار به‌عنوان مهم‌ترین رکن اقتصاد جوامع که وظیفه تأمین و خلق ثروت در جهت توسعه جوامع را دارند از این قاعده مستثنا نیستند. در فرآیند اقتصادي کسب‌وکارها، فرايندهاي سازماني و اطلاعات می‌تواند نقش اساسی داشته باشند؛ بنابراین بهره‌گیری از قابلیت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌توانند روند تولید ثروت، دانش و دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان‌ها را شدت بخشيد و به‌این‌ترتیب بستری را برای هوشمند سازي كسب‌و‌کار‌ از طريق مهم‌ترین دارایی‌های سازمان (فرايندهاي سازماني) فراهم نماید. موضوع هوشمند سازي و پويايي فرایندهای سازماني در يك کسب‌وکار با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و حرکت سازمان‌ها به سمت هوشمند سازی و چابکی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است؛ بنابراین و با توجه به نتایج حاصل از هوشمند سازي و پويايي فرايندهاي سازماني در جهت افزایش میزان چابکی، برنامه‌ریزی جهت هوشمند سازی كليه فرايندهاي کسب‌وکار و سازمان و مجهز کردن آن‌ها به ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به‌منظور اثربخشی بیشتر فعالیت‌های سازمان‌ها و دستيابي به اهداف و حركت در جهت رسالت سازمان‌ها امري است ممدوح و قابل‌ستایش كه پويايي کسب‌وکار و شفافيت امور را به ارمغان خواهد آورد.

تصمیم‌گیری در شرایط متغیر محیطی و حل مسائل کسب‌وکار، نیازمند دانش متنوع است که تعامل و همکاری بین اجزاي سازمان که دانش‌های مختلفی را در اختیار دارند، در يك تعامل سيستماتيك و پويا می‌کوشند تا تصمیم‌گیری درست‌تری داشته باشند. همچنین مسئله شناسایی و تشخیص تغییرات محیطی و تغییرات موجود در نیازها و خواسته‌های مشتريان و همچنین پاسخگویی سریع به نیازهای جدید آنان با استفاده از فرايندهاي دروني سازمان نيازمندي چابكي در اعمال تغييرات درون سازمان و هم‌راستایی آن‌ها با اهداف استراتژيك کسب‌وکار می‌باشد كه با توجه به رابطه بین هوشمند سازی و ابعاد چابکی (سرعت، پاسخگویی، شایستگی و انعطاف‌پذیری) حاصل می‌شود و با عنایت به اهمیت و ضرورت افزایش میزان سرعت، شایستگی، پاسخگویی و انعطافپذیری در کسب‌وکار، بهره‌گیری از ظرفیت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت افزایش میزان این ابعاد در کسب‌وکار از ضروریات لاينفك محسوب می‌شود.

مدیریت فرایندهای کسب‌وکار یا همانBPM، شامل روش‌ها، تکنیک‌ها و ابزارهایی جهت پشتیبانی از طراحی، مدیریت و تحلیل فرایندهای کسب و کار است؛ به‌عبارت‌دیگر، BPM یک رویکرد ساختاریافته با هدف بهبود کیفیت محصول و خدمات است و تلاش دارد تا فرایندهای سازمان را با استراتژی سازمان همسو نماید و به موازات آن رضایت مشتری را با افزایش کیفیت، بهبود دهد.

مدیریت فرایندهای کسب‌وکار یا BPM، ریشه در دو علم مدیریت و فناوری اطلاعات دارد. همین موضوع یکی از عوامل مهم محبوبیت و کارآمدی این رویکرد است. با رشد و ترکیب این دو علم، مفهوم مدیریت فرایندهای کسب‌وکار ایجاد گردیده است. در واقع BPM پس از رویکردهای TQM و BPR در مدیریت و به موازات آن پس از ظهور سیستم‌های مدیریت پایگاه داده، سیستم‌های مدیریت منابع سازمانی و سیستم‌های مدیریت گردش کار در فناوری اطلاعات، به‌منظور بهبود خدمات و محصولات معرفی گردید. منظور از بهبود، عبارت است از کلیه عملیات و تغییراتی که در فرایندها ایجاد می‌گردد تا هزینه و سرعت انجام را کاهش و کیفیت خروجی فرایند را افزایش دهد.

به‌منظور پشتیبانی از اجرای BPM در سازمان‌ها‌ BPMS یا سیستم‌های مدیریت فرایندهای کسب‌وکار که حاصل فناوری اطلاعات هستند، تولیدشده‌اند. سیستم های مدیریت فرایندهای کسب‌وکار با مجموعه ابزارهای خود، کلیه مراحل چرخه فرایند از طراحی و مدل‌سازی تا اجرا، پایش و بهبود را پشتیبانی می‌نمایند.

ازاین‌رو توجه به مديريت فرايندهاي کسب‌وکار در سازمان‌ها به جهت اينكه می‌تواند منجر به افزایش سرعت کسب‌وکار، بهبود تصمیم‌گیری مدیران، چابکی در کسب‌وکار، بهینه‌سازی و حذف فعالیت‌های غیرضروری و اجرای خودکار فرآیندها و نيز تخصیص فعالیت‌ها بر اساس حجم کار، تسهیل نظارت، اندازه‌گیری و پایش فعالیت‌ها شود بسيار حائز اهميت مي‌باشد و استقرار BPMS در سازمان‌ها این امکان را به وجود مي‌آورد که در هنگام تعیین کاربران یا مجریان هر فعالیت، گزینه تخصیص کار متناسب با حجم کاری انتخاب شود، به‌طوری‌که فعالیت‌ها بر اساس حجم کاری موجود در کارتابل هر یکی از کارشناسان به آن‌ها اختصاص خواهد یافت؛ یعنی سیستم به‌صورت هوشمند، کار را به کارتابل کارشناسی خواهد فرستاد که حجم کار داخل کارتابلش از بقیه کمتر است. از اين طريق همه فرآیندها در انتها برای مقایسه قادر به اندازه‌گیری می‌باشند. این کار باعث مدیریت بهتر فرآیندها و افراد می‌شود. زمانی که فرایندها از تکنولوژی و بر بستر فناوری اطلاعات اجرا می‌شوند، شرایط گزارش و ابزارهای آنالیزی را برای تصمیم‌گیری‌های اجرایی از طریق داشبوردهای مدیریتی  فراهم می‌کند.

با توجه به اينكه در فضاي رقابتی امروز سازمان‌ها دائم تحت‌فشارند تا راه‌حل‌های جديدي براي مسائل و مشکلات پيش رو پيدا كنند و هميشه به دنبال ارائه خدمات بهتر و چابك به مشتريان خود می‌باشد تا استانداردهاي بالايي در كسب مزيت رقابتي داشته باشند. لذا در اين راستا سيستم مديريت فرآيندهاي کسب‌وکار از بروزترين راهکارها به‌منظور پاسخ به نيازهاي جديد و متغير سازمان‌ها است.

سعيد حاجی‌زاده دكتري مديريت فنّاوری (سیاست‌های تحقيق و توسعه)

مدرس دانشگاه و مشاور حوزه مديريت و فناوري

گسترش برند، یک شمشیر دو لبه!

گسترش برند، یک شمشیر دو لبه!

استراتژی درست برند سازی، تسلط بر بازار

 

يکی از نتایج دوره رونق در دهه نود در سراسر دنیا تنوع، تکثر و تعدد کسب‌وکار، محصولات و برندهایی است كه هر بنگاه ارائه مي‌كند. رونق قراردادهاي ادغام و تملیک (M&A) و خریدوفروش برند نمونه‌های شناخته‌شده این دوره رونق اقتصادي می‌باشند. امروزه بسیاري از بنگاه‌ها، بهاي این فرصت شناسی را با مجموعه‌ای از محصولات، برندها و کسب‌وکارهایی به دست آورده‌اند که درنهایت همپوشانی دارند و با یکدیگر براي به دست آوردن مشتريان و منابع بنگاه رقابت می‌کنند.

در اقتصادهاي با رشد سریع و بالا، محصولات جدید و برندهاي در حال ظهور به‌هرحال بازاري براي عرضه تفاوت‌هایشان پیدا می‌کنند و از نظر عملکرد مالی و بازار نیز در سبد ارزش سهامداران جایی به خود اختصاص می‌دهند؛ اما در شرایط سخت اقتصادي زمانی که مشتریان پول کمتري براي خرج کردن دارند و به دنبال بهترین محصول و برند براي تأمین خواسته‌ها و نیازهایشان هستند، ارزیابی سبد برندها و محصولات به معیارهاي دقیق‌تری براي ارزیابی نیاز دارند.

بدین جهت درحال حاضر مهم‌ترین سؤال پیش روي مدیران در بنگاه‌های بزرگ که مجموعه‌ای از محصولات و برندهاي متنوع را در سبد خود دارند، عبارت است از «چگونگی تخصیص بهینه منابع مالی و انسانی به برندهاي مختلف در جهت افزایش ارزش سهامداران.»

بدین جهت است که امروزه مدیریت سبد برند به موضوع مورد بحث مدیران ارشد بنگاه‌ها در همه برنامه‌ریزی‌های استراتژیک تبدیل‌شده است. تمام تحقیقات موجود نشان‌دهنده تأثیر مدیریت درست برند بر  عملکرد بنگاه‌ها در بازار می‌باشد. این مطالعات نشان می‌دهد که بیشترین نرخ آورده ارزش ویژه برند  ROI بنگاه انعکاس می‌یابد (در بنگاه‌هایی با برندهاي با ارزش ویژه بالا متوسط نرخ ROI تا 30 درصد افزايش و در بنگاه‌هایی که با بیشترین کاهش در ارزش ویژه برند خود مواجه بوده‌اند نرخ ROI تا 10 درصد كاهش را نشان می‌دهد.) بدین جهت هدف اصلی در بنگاه‌هایی که استراتژی‌های رشد خود را بر تملیک، معرفی و توسعه برندهاي جدید و توسعه سبد فعالیت‌ها متمرکز می‌سازد، عبارت است از تحصیل بیشترین ارزش از برندهاي موجود از طریق سازمان‌دهی و مدیریت بهتر برندها و رابطه داخلی آن‌ها در سبد برند.

لذا ما به ابزارهایی احتیاج داریم که امکان ارزیابی مجدد و تعیین تناسب بهینه برندها در سبد برندها را فراهم سازد. این مهم در غالب «استراتژي معماري برند» و «مدیریت سبد برند» تعریف می‌شود.

شناخته‌شده‌ترین انواع معماري برند عبارت‌اند از خانه برندي (Branded House) و خانه برندها (House of  Brands) كه در دو سر طيف معماري برند قرار دارند.

  • خانه برندي:

در اين معماري يك برند اصلي (Master Brand) طيف گسترده‌ای از فعالیت‌ها و  محصولات را پوشش می‌دهد که ممکن است با زیر برنده‌هایی شناخته شوند. این زیر برندها به روشن‌تر شدن بیشتر جایگاه برند بنگاه کمک می‌کند. بنگاه‌هایی مانند بوئینگ و IBM  سعی دارند در غالب یک برند بر بازار خود مسلط شوند.

  • خانه برندها:

در معماري خانه برندها، بنگاه مجموعه‌ای از برندهاي منفرد را در مالكيت دارد. در اين حالت هر برند به‌تنهایی به دنبال بهينه‌سازي سهم بازار و برگشت‌های مالي خود مي‌باشد. در اين معماري فرض بر اين است كه مجموع عملكرد برندهاي مستقل بزرگ‌تر از زماني است كه همه آن‌ها تحت عنوان يك برند (بنگاه) فعاليت مي‌كنند. شرکت‌های P&G، جنرال موتورز، Unilever‌ نمونه‌هاي شناخته‌شده و موفق اين معماري برند هستند.
با توجه به نمونه‌هاي موفق و ناموفق در هر دو نوع معماري فوق، هيچ يك از دو استراتژي ذاتاً بر ديگري اولويت و ارجحيت ندارد، بلكه مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده اولويت عبارت است از انتخاب آگاهانه معماري، يعني تعريف مشخص از معماري بر اساس درك درست مکانیسم‌های بازار، استراتژي برند رقبا و هماهنگي با اهداف داخلي بنگاه.

انتخاب معماري برند یک تصمیم استراتژیک است با هدف ترویج تک‌تک محصولات و گروه‌های محصول و تبدیل نمودن برند به سرمایه در بلندمدت انجام می‌شود. مرور تصمیمات بنگاه‌ها در رابطه با استراتژی‌های معماري برند در دهه‌های 70 و 80 میلادي نمایانگر گرایش شدید به چند برندي (Multi-Branding) می‌باشد. به‌طور مثال در سال 1981 شركت 3M در حدود 240 برند جديد ايجاد و ثبت مي‌نمايد. از سال 1990 به‌مرور شاهد دگرگوني در معماري برند بنگاه‌ها هستیم به‌طوری‌که در سال 1991 شركت 3M فقط 4 برند جديد را معرفي مي‌كند كه اين موضوع براي شركت نستله نيز به‌طور مشابه اتفاق می‌افتد. عامل اصلی این تغییر استراتژی، تحول نگرشی به ماهیت و جایگاه برند در بنگاه می‌باشد. پذیرش برند به‌عنوان مهم‌ترین دارائی نامشهود بنگاه ضرورت تغییر استراتژی برند را فراهم نموده است. درواقع بنگاه‌ها با سرمایه‌گذاری روی تعداد محدودتری برند سعی دارند ارزش ویژه خود را از طریق نوآوری مستمر و توسعه خط تولید و گروه محصول در نزد مشتریان افزایش دهند و درنتیجه با افزایش نرخ برگشت سرمایه ارزش بیشتری برای سهامداران ایجاد نمایند. بنابراين امروزه سؤال «چه برند يا نام جديد را انتخاب كنيم؟» با سؤال «كدام محصول جديد را با کدام‌یک از برندهاي موجود بايد ارائه كرد؟» تغییریافته است. در ارزيابي سبد برندها، بسياري از بنگاه‌هایی كه داراي سبد بسيار متنوعي از برندها مي‌باشند (مانند P&G، Unilever، Nestle) دريافته‌اند كه برخي برندهاي آن‌ها فقط بخش كوچكي از بازار (Niche) را پوشش مي‌دهند و درنتیجه سهم كوچكي در درآمد و سود شركت به خود اختصاص داده‌اند. به‌طور مثال در سال 1994 در شركت P&G با حدود 250 برند، 10 برند بيش از 50% سهم فروش شركت را به خود اختصاص داده‌اند. در شركت Unilever‌ با بيش از 1600 برند، 1200 برند فقط حدود 8% سهم فروش شركت را به خود اختصاص داده‌اند. با توجه به اين شواهد امروزه شاهد عقلايي كردن روند برند سازي در شرکت‌ها می‌باشیم. بررسي تغييرات صورت گرفته در استراتژی‌های معماري برند و شناسايي روندهاي حاكم در اين مورد نشان می‌دهد: «تحول و حركت به سمت خانه برندي (Branded House) مي‌باشد.»

همين تغيير نگرش به اهميت جايگاه برند بنگاه (Corporate Brand) باعث شده است بسياري از شرکت‌ها به‌مرور به دنبال پررنگ كردن جايگاه برند اصلي خود باشند. به‌عنوان‌مثال شركت Unilever سعي كرده است بر روي همه محصولات خود نام Unilever‌و لوگوي U را كه سمبل اين شركت مي‌باشد، به صورت مشخص درج نمايد. يكي از دلايل آن اين است كه توسعه برند بنگاه بسیار کم‌هزینه‌تر بوده و می‌تواند امکان استفاده از صرفه‌های مقیاس را بخصوص در بازارهای جهانی فراهم نماید. با توجه به این تحولات سه الگوي کلی در رابطه با معماري برند بنگاه شناسایی‌شده‌اند:

  1. ساختار تحت تسلط برند بنگاه
  2. ساختار تحت تسلط برند محصول
  3. ساختار ترکیبی شامل برند بنگاه و برند محصول

در همين راستا Aaker  و Joachimstahler   با تأکید بر نقش اهرمي برند بنگاه، هفت نوع ساختار براي معماري خانه برندي پيشنهاد مي‌دهد (اهرم سازي برند بنگاه به معناي تأکید بر آن ویژگی‌های بی‌نظیر و ممتازي است که براي مشتري ایجاد ارزش می‌کند. درنتیجه با گسترش برند، ارزش ویژه ایجادشده و شهرت موجود برند بنگاه از طریق انتقال تصویر برند به برندهاي محصول و یا محصولات جدید براي بنگاه ایجاد ارزش می‌نماید.) نمودار زير طیف گسترده‌ای از معماري برند بنگاه از «تک برندي» (برند بنگاه به‌عنوان تنها عامل وحدت) تا «برند بنگاه» به‌عنوان سایه و یا ظهر نویس ضمنی را  دربر می‌گیرد.

در بررسي معماري برند هر شركت بايد نخست به سؤالات زير پاسخ داد:

  • معماري برند بنگاه موردنظر چیست و چه باید باشد؟
  • آیا پیاده‌سازی معماري خانه برندي در شرکت موردنظر (نام شركت به‌عنوان برند ظهر نویس ضمنی در این مرحله) می‌تواند باعث افزایش ارزش ویژه برندهاي محصول و درنتیجه افزایش ارزش سهامداران شركت در بازار گردد؟
  • شرایط لازم براي معرفی برندهاي جدید در بازار چیست؟
  • آیا محصولات جدید باید با برندهاي جدید ارائه شوند و یا باید به‌وسیله برندهاي موجود به بازار عرضه مي‌شوند؟

براي پاسخگویی به سؤالات فوق و تدوین راهکارهاي مناسب براي مدیریت برندها در جهت ایجاد ارزش ویژه براي مشتریان و درنتیجه ایجاد ارزش براي سهامداران لازم است فرآیند ایجاد ارزش ویژه برند (مدیریت استراتژیک برند) و مدیریت سبد برند را در بنگاه به‌اختصار موردبررسی قرار دهیم تا امکان پاسخگویی به سؤالات فوق و مدیریت سبد برند شركت در طول زمان فراهم گردد.

 

مفهوم معماری برند

هدف اصلی پیاده‌سازی استراتژی برندینگ، ساخت یک برند قدرتمند است. چراکه داشتن یک برند قوی، درنهایت به افزایش نرخ بازگشت سرمایه‌ی کسب‌وکارها منجر می‌شود.

معماری برند یا Brand Architecture چگونگی سازمان‌دهی، مدیریت و ورود به بازار را برای تمامی برندهای یک سازمان تدوین کرده و پیاده‌سازی استراتژی‌های برندینگ را ساده می‌کند. معماری برند را می‌توان به صورت بیرونی استراتژی گسترش کسب‌وکار دانست. معماری برند در صورتی کارآمد است که با توجه به شناخت صحیح از بازار و استراتژی برند رقبا به درستی تعریف و تدوین شده و با اهداف و چشم‌انداز کسب‌وکار شما هم‌راستا باشد. مدل‌های متنوعی از معماری برند موجودند. در این مقاله به معرفی ۳ مدل مشهور در معماری برند می‌پردازیم.

  • خانه برندی Branded Houseo

در معماری Branded House یا Corporate Brand Architecture کمپانی اصلی به‌عنوان منبع اصلی هویت تمام برندها قرار گرفته و به عبارتی مانند برند مادر، به برندهای زیرمجموعه خود اعتبار می‌بخشد. در این حالت استراتژی هریک از محصولات جداگانه اما هم‌راستا با برند مادر تدوین می‌شود و غالباً نام برند مادر یا بخشی از آن را به دوش می‌کشند. برای مثال: خانواده محصولات برند اپل شامل iPhone, iPad, iTunes iCloud و… دارای سبک معماری Branded House هستند. مثال دیگری از Branded House کمپانی گوگل است که زیرمجموعه‌های زیادی از جمله,Google Drive, Google Translate, Google Calendar, Gmail, Google News و… دارد.

  • خانه برندها House of Brands

در این سبک از معماری برند، بر خلاف مدل قبلی برندهای زیرمجموعه دارای هویت مستقل بوده و کاملاً جداگانه عمل می‌کنند. ممکن است این برندها از جهت محصولات و خدمات و سهم بازار بسیار متفاوت باشند. در معماری House of Brand صحبتی از برند مادر به میان نمی‌آید و در بسیاری از موارد ممکن است حتی مصرف‌کنندگان با وجود وفاداری به برند زیر مجموعه، برند مرجع را نشناسند. برای مثال، کمپانی P&G برند مرجع برندهای معروف Tide, Pampers, Gillette, Head & Shoulders, Crest Always و … است. همچنین برندهای Snickers, M&Ms, Orbit, Extra, Twix و … برندهای زیرمجموعه‌ی برند Mars هستند.

  • Hybrid

در این سبک از معماری برند از ترکیب دو مدل فوق استفاده می‌شود، به‌گونه‌ای که برند مرجع، برندی شناخته‌شده است و خودش به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌ها فعالیت کرده و برندهای زیرمجموعه‌ی دیگر با گذشت زمان به صورت مستقل گسترش می‌یابند. برندهایی مانند Pepsi-co و Amazon و Coca-Cola از استراتژی ترکیبی برای گسترش برند خود استفاده می‌کنند. معمولاً زمینه‌ی به‌کارگیری استراتژی ترکیبی هنگامی فراهم است که یک برند مشهور و قدرتمند، محصول خود را روانه‌ی بازار کرده ‌است و تمایل دارد کسب‌وکار خود را با تولید محصولات متفاوت، گسترش داده و یا به‌طور مستقل به بخش‌های جدیدی از بازار ورود کند.

گسترش برند، یک شمشیر دو لبه!

به‌طورکلی می‌توان گفت گسترش برند شمشیری دو لبه است و انتخاب نوع معماری برند، نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در موفقیت استراتژی‌های برندینگ و توسعه‌ی برند دارد. برای مثال انتخاب استراتژی Branded House به صورت پیش‌فرض می‌تواند ریسک کمتری در مقایسه با مدل‌های House of Brands و ترکیبی داشته باشد و مدیریت آن ساده‌تر خواهد بود.

لازم است بدانید استراتژی‌های گسترش برند یا Brand Extension الزاماً موفقیت‌آمیز نیستند. در ادامه جهت آشنایی بیشتر با پیامدهای گسترش برند و ریسک‌های آن، به توضیح دو مفهوم Brand Cannibalization  و Brand Delusion می‌پردازیم.

توهم برند   ( Brand Delusion)

این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک برند در استراتژی‌های گسترش برند خود اشتباه عمل کرده و با ورود به بخش‌های نامربوط بازار به هویت برند اصلی و پرچم‌دار خود آسیب می‌رساند. برای مثال، کمپانی Levi’s برندی سرآمد در تولید پوشاک راحت، بادوام و مناسب برای استفاده‌ی روزانه است. در اوایل دهه‌ی 1980 میلادی، برند Levi’s با وجود سهم بازار وسیع تصمیم به گسترش هرچه بیشتر آن گرفت. یکی از استراتژی‌های گسترش این برند تولید کت‌های کلاسیک مردانه بود. این محصول هویتی متفاوت از برند Levi’s داشت و به همین سبب مشتریان نتوانستند به آن اعتماد کنند. درنتیجه نه‌تنها این استراتژی موفقیت‌آمیز نبود، بلکه سبب شد به چهره‌ی شناخته‌شده‌ی این برند معروف خدشه وارد شود.

 برند خوار   Brand Cannibalization

پدیده‌ Brand Cannibalization یا برند خوار هنگامی رخ می‌دهد که پس از گسترش برند، محصول جدید بخشی از سهم بازار محصولات قبلی برند مرجع را از آن خود می‌کند. توجیه شرکت‌ها برای انجام این کار این است که اختصاص یافتن بخش اعظم فروش به محصول یا برند جدی نرخ بازگشت سرمایه را بیشتر افزایش می‌دهد. بااین‌حال، ممکن است استراتژی هدایت مشتریان در قیف فروش به سمت محصول جدید همواره درست از آب درنیامده و به شکست منجر شود. به‌عنوان‌مثال، گسترش برندهای اکتیو و اوه که هویت نسبتاً مشابهی در ذهن مخاطبان خلق کرده‌اند، می‌تواند مثال موفقی از Brand Cannibalization برای شرکت گلرنگ باشد.

در بازارهاي  پر از رقابت امروزي يكي از مهم‌ترین مطلوبيت­هاي مشتري در انتخاب يك محصول نام تجاري معتبر است. در بسياري از بازارها نام تجاري هويت ويژه­اي براي يك محصول می‌آفریند و کالاها را به گروه خاصي از جامعه پيوند می‌دهد. از نظر روانشناسي این‌گونه كالاها علاوه بر كاربرد ظاهري، براي مشتري تشخص و اعتماد به همراه دارند. ازاین‌رو مشتري آماده است بهاي متفاوتي براي آن بپردازد. تعريف انجمن بازاريابي آمريكا از نام تجاري بيان مي­دارد یک نام تجاري، به یک محصول یا خدمت ابعادی را اضافه می‌کند تا آن محصول یا خدمت را از سایرین متمایز گرداند. این تمایز می‌تواند کارکردی منطقی، یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشد.

در پایان می‌بایست به این موضوع اندیشید که چگونه برندها راه خود را در بازار پیدا می‌کنند. مسلماً با دانش موجود در خصوص برند سازی این موضوع اتفاقی یا ارگانیک نخواهد بود و بر پایه چارچوب و مدل‌های مشخصی که به آن برند سازی مکانیک گفته می‌شود، ایجاد می‌گردد. در شماره‌های آتی در خصوص روش‌های نفوذ برندها در قلب مشتریان و تسلط یافتن بر احساس مشتریان بیشتر صحبت خواهیم کرد.

 

نویسنده: محمدرضا مقیمی

پژوهشگر حوزه کسب‌وکار

پیش به‌سوی زنجیره تأمین دیجیتال

پیش به‌سوی زنجیره تأمین دیجیتال

الزامات دیجیتالی شدن زنجیره‌های تأمین

 

افزایش نوآوری‌های تکنولوژی باعث ایجاد موج‌های بزرگی در صنایع‌‌ مختلف می‌شود و در این میان لجستیک و زنجیره تأمین قطعاً یکی از بخش‌های تحت تأثیر است. عموماً صنعت لجستیک و زنجیره تأمین به استفاده بسیار زیاد از فرآیندهای دستی و مقادیر زیادی از داده‌های ذخیره‌شده به روش‌های مختلف و در مکان‌های متفاوت، شهرت دارد؛ و درست به همین دلیل است که می‌تواند از اجرای فناوری‌های جدید و پیروی از خلاقانه‌ترین روندهای لجستیک‌‌‌ و زنجیره تأمین، بیشترین سود را داشته باشد.

 

چند نکته که در مورد تبدیل به زنجیره تأمین دیجیتال باید بدانیم:

  1. شرکت‌ها برداشت‌ها و تعاریف مختلفی از «انتقال زنجیره تأمین دیجیتال» دارند. برای برخی از شرکت‌ها به معنای استفاده از روبات‌های متحرک مستقل و دیگر اشکال رباتیک در زنجیره تأمین است. برای برخی، به معنای استفاده از یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی برای زنجیره تأمین کلان داده‌ها است؛ و برای برخی، به معنی داشتن داده‌های دیجیتال بهتر برای پشتیبانی از کل زنجیره تأمین شامل تمامی چرخه‌های موجود در شرکت است. درنتیجه ابتدا باید تعریفی از زنجیره تأمین دیجیتال متناسب با رویکرد شرکت ارائه نمود.
  2. اگر یک شرکت روی پروژه‌های دیجیتال که برای جایگزین کردن فرایندهای دستی موجود در چارچوب شرکت طراحی‌شده متمرکز باشد، رویکرد زنجیره تأمین آن‌ها به دیجیتال شدن ناپخته است. به‌عنوان‌مثال، قرار دادن یک سیستم مدیریت انبار برای جایگزینی داده‌های دیجیتال به‌جای استفاده از کاغذ و مداد در انبار، شکل محدودی از دیجیتال‌سازی خواهد بود. این کاری است که شرکت‌ها باید سال‌ها پیش انجام می‌دادند. “​بزرگ فکر کنیم.”
  3. پر کردن سیاهچاله‌های اطلاعاتی که در بیشتر شرکت‌ها در کل زنجیره تأمین وجود دارد می‌تواند یک پروژه تبدیل به دیجیتال باشد که در سطح بلوغ بسیار بالاتری عمل می‌کند که به معنای ارتباط با تأمین‌کنندگان، مشتریان و شرکای کلیدی در رده‌های متعدد زنجیره تأمین توسعه‌یافته یک شرکت است.
  4. خواه یک شرکت با تمرکز بر رباتیک در پی برطرف کردن خلأ اطلاعات در چهارچوب شرکت باشد و خواه گرفتن داده‌های دیجیتالی بهتر برای پشتیبانی کل زنجیره تأمین را مدنظر داشته باشد، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین نقش اصلی را خواهند داشت. ​
  5. برای یک زنجیره تأمین توسعه‌یافته، اتصال دیجیتالی به شرکای تجاری حائز اهمیت است. بازار جدیدی به نام شبکه‌های همکاری زنجیره تأمین (SCCN)‏برای تسهیل این امر پدید آمده است. طبق تحقیقات بازار، این بازار بیش از ۳ میلیارد دلار درآمد سالانه دارد و با نرخ دورقمی رشد می‌کند.​
  6. شبکه همکاری زنجیره تأمین یک راه‌حل مشترک برای فرایندهای زنجیره تأمین است که بر روی یک ابر عمومی ساخته‌شده است؛ یک معماری منحصربه‌فرد «بسیار به بسیار» که تمامی شرکای تجاری را پشتیبانی می‌کند. “بسیار به بسیار ” اشاره دارد به بسیاری از شرکت‌کنندگان در یک شبکه که قادر به همکاری با بسیاری از شرکای دیگر هستند و بسیاری از شرکت‌کنندگان که قادر به دسترسی به بسیاری از منابع داده‌های رویدادی نرمال شده حیاتی برای عملیات زنجیره تأمین هستند.​
  7. یک برند در بازار جدید چطور می‌تواند بیش از ۳ میلیارد دلار درآمد داشته باشد؟

پاسخ بسیار ساده است؛ زیرا اصلاً جدید نیست! بلکه، نشان‌دهنده اهمیت روزافزون شرکت‌های تحلیلگر صنعت پیشرو است که به دلیل افزایش تمرکز بسیاری از شرکت‌ها بر دیجیتالی شدن، به این مجموعه راه‌حل پیوستند. Gartner نام این بازار را «شبکه‌های تجاری زنجیره تأمین چند سازمانی» می‌گذارد، IDC آن را «شبکه‌های بازرگانی زنجیره تأمین چند سازمانی» و ARC از اصطلاح دقیق‌تر «شبکه‌های همکاری زنجیره تأمین» استفاده می‌کند. در کل، منصفانه‌تر است که بگوییم این بازار به‌تازگی نام‌گذاری شده است نه اینکه بازار کاملاً جدید باشد.

  1. ممکن است “تأثیرات شبکه ” در ارتباط با بازار SCCN وجود داشته باشد که سعی دارد تأمین‌کنندگان پیشرو در طول زمان را به‌طور روزافزون بزرگ‌تر و مسلط‌تر نماید. زمانی که شرکت یا طرف تجاری به یک شبکه پیشرو متصل شد، شرکای تجاری می‌توانند اطلاعات زنجیره تأمین الکترونیکی را با یکدیگر تبادل کنند. ارزش شبکه با تعداد شرکای تجاری متصل به آن افزایش می‌یابد. افزودن هر شرکت جدید آن شرکت را قادر می‌سازد تا با مشتریان موجود در شبکه ارتباط برقرار کند. برای شبکه‌های دارای نرم‌افزار تأمین، به کاربران موجود شبکه اجازه می‌دهد تا با مشتری جدید در شبکه، تجارت کنند.​
  2. فرمت‌های مختلف پیام فرآیندهای زنجیره تأمین شامل برنامه، منبع، ساخت، تحویل، برگشتی‌ها، ریسک‌های زنجیره تأمین و تدارکات زنجیره تأمین را پشتیبانی می‌کنند. در برخی موارد، برنامه‌های کاربردی زنجیره تأمین واقعی حتی فراتر از پلتفرمی برای پشتیبانی از برنامه، منبع، ساخت و غیره حرکت می‌کنند. تحقیقات بازار شرکت ARC نشان می‌دهد که مقوله‌های تحویل و منابع عمده‌ترین مقوله‌های پیغام‌رسانی و کاربردی هستند. ​
  3. اتصال همیشه نباید از طریق شبکه باشد. OpenText و IBM توانایی خود را برای اتصال مشتریان به شبکه خود برای تسهیل همکاری زنجیره تأمین نشان می‌دهند؛ اما آن‌ها اشاره می‌کنند که امکان دارد شرکای تجاری‌ای وجود داشته باشند که یک شرکت ممکن است بخواهد مستقیماً به برج کنترل زنجیره تأمین آن‌ها متصل شود، نه از طریق شبکه. هر دو تأمین‌کننده انواع ابزارهای یکپارچه‌سازی را ارائه می‌دهند. به این استراتژی با عنوان یک استراتژی “ترکیبی ” برای همکاری زنجیره تأمین اشاره می‌شود. ​
  4. شرکت‌های تحلیل‌گر صنعتی که راهنمای انتخاب تأمین‌کنندگان را انجام می‌دهند، تمایل به‌قرار دادن تأمین‌کنندگان شبکه همکاری با مجموعه گسترده‌ای از برنامه‌های کاربردی زنجیره تأمین و شبکه‌های بزرگ به‌عنوان رهبران دارند؛ اما ارائه‌دهندگان نرم‌افزارهای کاربردی تحویل کالا و برنامه بر اساس نرخ بازگشت سرمایه فوق‌العاده برای مشتریان می‌توانند با مدیریت حمل‌ونقل و کاربردهای برنامه‌ریزی زنجیره تأمین درآمد خوبی برای آن‌ها داشته باشند.
  5. برج کنترل زنجیره تأمین نیز سطح بالایی از بلوغ دیجیتال را نشان می‌دهد. برج کنترل اصطلاحی است که بر دید زمان واقعی دلالت دارد؛ اما دید چه چیزی؟ حمل‌ونقل؟ فرآیند یکپارچه برنامه‌ریزی کسب‌وکار؟ موجودی محصول تمام‌شده؟ وضعیت کار در کارخانه؟ ریسک‌های زنجیره تأمین؟ باید گفت که در حالت ایده آل همه این‌ها را شامل می‌شود.​
  6. علاوه بر این، از طریق ارتباط با ریسک زمان واقعی و داده‌های مرتبط بازمان مورد انتظار تحویل و توانایی انجام برنامه‌ریزی مستمر برای کاهش اثرات رویدادهای غیرمنتظره، یک پلتفرم شبکه همکاری مفهوم کلی از این‌که یک برج کنترل باید چه باشد را پشتیبانی می‌کند. برنامه‌های ریسک و برنامه‌ریزی زنجیره تأمین مهم‌ترین برنامه‌های SCCN هستند که برج‌های کنترل قوی را احاطه کرده‌اند.
  7. راه‌حل‌های ریسک زنجیره تأمین مبتنی بر یک نقشه نهایی از زنجیره تأمین مشتری، تأمین‌کنندگان آن‌ها (‏حتی تأمین‌کنندگان ردیف دوم یا سوم)‏، چگونگی جریان کالا از کارخانه‌ها و انبارهای خاص، از طریق بندرها خاص و غیره به زنجیره تأمین یک شرکت می‌باشد. این راه‌حل‌ها صدها هزار سایت خبری و اجتماعی را ازنظر شرایطی مانند آتش‌سوزی کارخانه، انفجار بندر و بسیاری از اصطلاحات مرتبط کنترل می‌کنند تا هشدارهای اولیه یک مشکل در زنجیره تأمین گسترده را انجام دهند. داده‌های ریسک زنجیره تأمین نیز می‌تواند بر اساس داده‌های زمان واقعی در مورد زمان مورد انتظار تحویل ازجمله اطلاعات مهم ورودی یا خروجی باشد.
  8. توانایی بهره‌برداری از برنامه‌های زنجیره تأمین نسبت به برج‌های کنترل که تنها از داده‌های اجرایی استفاده می‌کنند، قابلیت پیش‌بینی بسیار بهتری را فراهم می‌کند. برنامه‌ریزی زنجیره تأمین که حول رویدادهای زمان واقعی انجام می‌شود به برنامه‌ریزی پیوسته مشهور است. برنامه‌ریزی پیوسته نیازمند توانمندی خاصی است تا بفهمد کدام نوع از حوادث غیرمنتظره مهم هستند و کدام ها مهم نیستند. انواع جمع‌آوری داده‌ها در برنامه‌ریزی نیازمند استفاده از مفروضات می‌باشد که برنامه را از مسیر بهینه‌سازی دور می‌کند، چراکه ممکن است مفروضات به‌طور کامل در نظر گرفته نشود و برخی از فرضیات نادیده گرفته‌شده یا فراموش شوند. ​

با توجه به ماهیت عمدتاً فیزیکی کسب‌وکارهای حوزه زنجیره تأمین، روند خودکارسازی و بهره‌برداری از فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در این صنعت تحولی عظیم را به وجود می‌آورد. تحولی که بر پایه‌ی ذخیره‌سازی زمان و انرژی خواهد بود و دور از انتظار نیست که در آینده‌ای نزدیک تمام مراحل صنعت زنجیره تأمین بدون دخالت فیزیکی انسان صورت بگیرد. سرعت شگفت‌انگیز تجارت الکترونیک در دنیا، نوآوری‌های جدید حاصل‌شده در زیرساخت‌های ارتباطات و فناوری اطلاعات و رویکرد مشتریان به دریافت هر چه بیشتر خدمات با ارزش‌افزوده، ابر شرکت‌های لجستیکی، نظیر DHL و غول‌های فناوری دنیا در عرصه فناوری، نظیر گوگل و حتی فروشگاه‌های اینترنتی بین‌المللی، همانند آمازون که بخش عمده موفقیت خود را مدیون لجستیک هستند را بر آن داشته تا هرچه بیشتر به سمت استفاده از فناوری‌های خودکارسازی،‌ اطلاعاتی و ارتباطی پیش روند.

برگرفته از:

https://www.bizclikmedia.com

https://tinextco.com

 

نویسنده: بهادر پارسیا

پژوهشگر حوزه مدیریت زنجیره تأمین

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

پیش از بحران آماده آن باشیم.

 

وقتي در جامعه‌ای، بحراني بروز نموده و رفع می‌شود جمعي از محققان و پژوهشگران نسبت به عملكرد دولت و رفتار مردم از دیدگاه‌های مختلف مشغول به تحقيق می‌شوند كه چرا و چگونه اين بحران بروز نمود، كنترل شد و درنهایت بعد از صرف چه هزینه‌ای به حالت عادي بازگشتيم. حال كه همه‌چیز به روال عادي خود بازگشته است داوری‌ها شروع می‌شود و اما ها و اگر ها يكي پشت ديگري در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف خودنمايي می‌کند. چرا برخي دولت‌ها و ملت‌ها در خصوص برخي بحران‌ها از قبل آماده‌اند. آيا اصلاً می‌شود در مواجه با بحران آماده بود؟ چه بحران‌هایی قابل پیش‌بینی هستند و يا اصلاً بحران قابل پیش‌بینی وجود دارد.

وقتي صحبت از موجودي بنام انسان به ميان می‌آید لازم است به ريشه اين كلمه نیم‌نگاهی داشته باشيم. انسان در فارسی به معنی مفرد یک‌تن از مردمان است که ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه اوستایی انیسان به معنی داستان فراموش‌شده گرفته‌شده است. در عربی برگرفته‌شده از نسیان به معنی کسی که فراموش می‌کند و هم از واژه انس به معنی کسی که انس یافته است، می‌باشد که اصل این واژه در فارسی از زبان اوستایی و در عربی از زبان آشوری می‌باشد.

انسان موجودي است كه فراموش می‌کند. به عبارتی موجوداتي كه در لحظه زندگي می‌کنند و بسيار فراموش‌کارند. ولي چطور می‌شود همين انسان فراموش‌کار در جوامع مختلف در مواجه با بحران‌ها رفتارهای متفاوتي داشته باشد؟ مردم كشوري در زمان بروز زلزله طوري رفتار می‌کنند كه انگار بخشي از زندگي روزه آن‌ها زلزله است.

وقتي رفتار مردم ژاپن را در قبال بروز آنچه ما بحران می‌نامیم مشاهده می‌کنیم شك می‌کنیم كه اگر ما انسان فراموش‌کار هستيم پس آن‌ها كجاي كار قرار دارند؟ اشتباه نكنيد همه انسان‌ها فراموش‌کارند ولي برخي فراموش‌کارترند.

وقتي در كشوری زندگي می‌کنید كه جزیره‌ای است در وسط اقيانوس و هرروز زلزله، سونامي، آتش‌فشان بخشي از عوارض زندگي در چنين مكاني می‌باشد پس حالا كه نمی‌توان تمام رفتارهاي طبيعت را كنترل و پیش‌بینی كرد آيا نمی‌توان در زمان بروز آن رفتار درست را آموزش داد و كنترل كرد؟ نكته در اينجاست كه آن‌ها هم همانند دیگران‌اند با اين تفاوت بزرگ که موقعيت خود را درك کرده‌اند و پذیرفته‌اند كه از اين بحران‌ها ناگزیرند. پس خود و مردم جامعه را در رفتار مناسب با اين بحران‌ها آماده می‌نمایند. درست است كه انسان را توان مقابله به طبيعت نيست ولي آيا انسان توانايي پیش‌بینی و آمادگي محدود را نيز ندارد و يا در زمان بروز، امكان كنترل و بازگشت سريع به حالت عادي را می‌توان تمرين كرد. مردم جامعه نيز با اين سياست هم‌راستا می‌شوند و نتيجه مثبت آن را می‌بینند.

لذا است كه وقتي حادثه تروريستي پخش گاز سارين در مترو توكيو بروز می‌نماید همين كشور پيشرفته و آماده مقابله بحران نيز دچار سردرگمي می‌شود چون آمادگي خود را در برابر چنين حملاتي پیش‌بینی ننموده است و لازم است در روش‌های خود بازنگري و بروز رساني لازم را انجام دهد.

نظریه‌های سنتی مديريت نوآوري و تغيير نشان می‌دهد که مدیریت نظام‌مند، فعالیت ذهنی خطی با ساختار محکم است. مدیران احتمالاً تدوین و فرموله كردن اهداف را با دقت و وسواس فراواني انجام می‌دهند و با دقت تحت كنترل دارند.

اما بااین‌حال در دنیای واقعی، ممكن است مدیران هرگز اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری مناسب در لحظه را با توجه به شرايط پیش‌بینی‌نشده را نداشته باشند و همين مسئله آن‌ها را از اهداف از پيش طراحی‌شده خودشان دور نمايد. متغیرهای درگیر با برنامه‌های بلندمدت در این جهان همراه با تغییرات پر هرج‌ومرج، سردرگمی فراواني را براي تصميم گيران ايجاد می‌نماید.

  • کلید پیروزی مدیران و تصمیم گیران

ازاین‌رو لازم است مدیران ترکیبی از برنامه‌ریزی و بداهه را در تصمیم‌گیری‌هایشان داشته باشند. يعني با استفاده از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها در حين اجراي تصمیم‌گیری‌های در راستاي مديريت عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیر گام بردارند. هرچند اين رویکرد به مدیریت ممکن است با عنوان‌های خودسرانه و هوس‌باز به نظر آيد. ليكن درواقع، یک استراتژی بداهه نیاز به یک‌پایه محکم از رشته‌های عمومی از برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت نوآوري موفق را دارد و سازمان بداهه‌نواز نوعي مديريت در تنش سالم بین نظم و انضباط و هنر را حفظ مي‌کند. به‌این‌ترتیب این سازمان می‌تواند با تمرکز بر اهداف بلندمدت با انعطاف‌پذیری كامل برای حل مشکلات خويش، خلاقانه به بهره‌برداری از فرصت‌ها و تبديل تهديدها به نعمت‌های غیرمترقبه اقدام ورزد.

 

مهندس حسين امیر احمدی

مدیر ایمنی و مهندسی عملیات مترو تهران

جذب و آفرینش هر موقعیتی در دستان شماست دانشگاه برکلی

جذب و آفرینش هر موقعیتی در دستان شماست

دانشگاه برکلی

Berkeley University

 

دانشگاه کالیفرنیا، مشهور به دانشگاه برکلی دانشگاهی بسیار مطرح و معتبر در شرق خلیج سان‌فرانسیسکو و در شهر برکلی در ایالت کالیفرنیا قرار دارد. این دانشگاه که در سال ۱۸۶۸ تأسیس شده ‌است و در رتبه‌بندی یو اس نیوز رتبه چهارم دانشگاه‌های برتر آمریکا را به خود اختصاص داده است.

این دانشگاه حاصل ادغام دو دانشگاه قدیمی در سال ۱۸۶۸ در اوکلند کالیفرنیا است و ترجمه شعار این دانشگاه «بگذار نور بیاید» است. دانشگاه برکلی در سال1۹۶۰ برای تظاهرات آزاد (که توسط دانشجویان رهبری می‌شد) و مخالفت برای جنگ در ویتنام معروف شد. برکلی از اعضای انجمن دانشگاه‌های آمریکایی است و در طی سال‌ها هزینه‌هایی به فعالیت‌های پژوهشی و عملی مختلف اختصاص داده است.

دانشگاه برکلی به ‌افتخار جرج برکلی نامگذاری گردیده‌ است و در دهه شصت به اعتراضات دانشجویی ‍student protestsمعروف شد؛ زیرا دانشجویان مخالف جنگ ویتنام بودند.

در سال ۱۸۶۶، دانشگاه خصوصی کالیفرنیا زمینی که اکنون محوطه دانشگاه برکلی است را خریداری کرد و به خاطر کمبود منبع مالی، دانشگاهی دیگر که در زمینه کشاورزی، معدن و هنر مکانیکی فعال بود به دانشگاه خصوصی کالیفرنیا پیوست و اولین دانشگاه دولتی ایالت کالیفرنیا، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، به وجود آمد.۱۰ استاد و ۴۰ دانشجو اعضای این دانشگاه در اولین روز بازگشایی آن در سال ۱۸۶۹ بودند و هنری دورنت، مدیر سابق دانشگاه خصوصی کالیفرنیا، به عنوان اولین مدیر دانشگاه برکلی مدیریت را در دست گرفت.

در سال ۱۸۹۱ فیبی هیرست با ایجاد برنامه‌های جدید، ساخت ساختمان‌های جدید و اسپانسری از جمله کارهای او برای دانشگاه برکلی بود. فیبی هیرست اولین زن عضو شورای دانشگاه بود که از سال ۱۸۹۷ تا لحظه مرگش به خدمت در این دانشگاه پرداخت. در سال۱۹۲۰ تعداد ساختمان‌ها به‌طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافت که از میان آن بناها، جان گولن هوارد، معمار نامدار آمریکایی، دوازده بنا مرتبط با دانشگاه را معماری کرد.

در ۱۷ سپتامبر ۱۹۲۳ آتش‌سوزی عظیمی در شهر برکلی رخ داد که در پی آن ۶۴۰ سازه، از جمله ۵۸۴ خانه که نزدیکی شمال محوطه دانشگاه بود، در آتش سوخت، با این حال دانشگاه صدمه خاصی ندید چون هنگامی که آتش به دانشگاه نزدیک می‌شد، مسیر باد عوض شده و دانشگاه برکلی از سوختن در امان ماند.

با این که برکلی دانشگاهی دولتی است اما منابع مالی آن اکثراً خصوصی است. قسمتی از منابع مالی‌اش از سمت دولت تغذیه می‌شود، از تأمین‌کننده منابع مالی خصوصی برکلی می‌توان به بی‌پی، شرکت نفت و گاز بریتانیایی، اشاره کرد. بی‌پی مبلغ مشخصی را برای بهبود و توسعه زیستی ‌سوخت به برکلی اهدا کرده بود ولی شرکت‌های هیولت و داو کمیکال نیز مقداری کمک در مورد تحقیق پیرامون پایایی به برکلی اهدا کرده بودند. اما در سال‌های اخیر به دلیل بحران مالی به وجود آمده در کالیفرنیا  منبع مالی ایالتی در آن کاهش یافته ‌است.

برکلی دارای رشته‌های مختلفی در مقطع لیسانس بوده اما در مقطع دکترا کمی محدودتر است. برنامه دانشگاه به صورت نیم سال تحصیلی تعریف شده است و در مجموع دارای صد و شش رشته در مقطع لیسانس، هشتاد و هشت رشته در مقطع فوق‌لیسانس و نود و هفت رشته در مقطع دکترا است. مهم‌ترین دانشکده‌های دانشگاه عبارتند از: دانشکده شیمی، مهندسی، طراحی محیط زیست، منابع طبیعی، روزنامه‌نگاری، بازرگانی، اطلاعات، حقوق، بهداشت، زیست و رفاه اجتماعی. محبوب‌ترین رشته‌ها در مقطع کارشناسی در دانشگاه برکلی مهندسی برق، کامپیوتر، علوم سیاسی، زیست ملکولی، علوم طبیعی و اقتصاد است.

در برکلی، راهیابی از مقطع کارشناسی به کارشناسی ارشد غیرمتمرکز است و متقاضیان مستقیم در دانشکده مورد نظر خود ثبت‌نام می‌کنند. اکثراً دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد توسط کمک هزینه‌های تحصیلی، همکاری آموزشی و پژوهشی پشتیبانی می‌شوند. در سال ۲۰۱۰، شورای ملی پژوهش ایالات متحده آمریکا، دانشگاه برکلی را در رتبه اول بر اساس بیشترین تعداد برنامه در مقطع دکترا که به عنوان بهترین در آمریکا انتخاب شدند، قرار داد. برنامه‌های دکترا دانشگاه برکلی که رتبه اول را دریافتند عبارت بودند از: کشاورزی و منابع اقتصاد، فیزیک نجومی، شیمی، مهندسی عمران و محیط زیست، علوم کامپیوتر، انگلیسی، اپیدمیولوژی، جغرافیا، زبان آلمانی، ریاضیات، مهندسی مکانیک، بیوشیمی و بیولوژی مولکولی، ژنتیک، ژنومیکس، توسعه، فیزیک، زیست‌شناسی گیاهی و علوم سیاسی.

برکلی دانشگاهی تحقیقاتی و پژوهشی است که  ۱۶۲۰ استاد به‌ طور تمام‌وقت و ۵۰۰ استاد به صورت نیمه‌وقت در ۱۳۰ دانشکده و ۸۰ گروه و دانشکده بین رشته‌ای در حال فعالیت هستند.

دانشگاه برکلی یکی از ۱۱ دانشگاه سیستم دانشگاهی کالیفرنیا است. این یازده دانشگاه در مجموع دارای ۳۲ کتابخانه است. در سال ۲۰۰۶ سیستم کتابخانه کالیفرنیا دارای ۱۱ میلیون کتاب و ۷۰٬۰۰۰ گروه کتاب بود. کتابخانه بنکرافت، یکی از کتابخانه‌های دانشگاه برکلی که کتابخانه مرکزی آن به حساب می‌آید، دارای کتاب‌هایی در مورد تاریخ جهان غرب و آمریکای شمالی و همچنین تاریخ کالیفرنیا، مکزیک و آمریکای مرکزی است.

یو اس‌ن یوز اند ورلد ریپورت در رتبه‌بندی خود برکلی را در مقام چهارم دانشگاه‌های آمریکا قرار داده ‌است و در رتبه‌بندی کیو اس برکلی را در رده بیست و هشتم جهان و چهاردهم آمریکا قرار داد. در رتبه‌بندی مؤسسه تایمز در سال ۲۰۲۰ این دانشگاه رتبه سیزدهم را در بین دانشگاه‌‌های جهان از آن خود کرد.

پردیس دانشگاهی برکلی نزدیک به ۵۰۰ هکتار و قسمت مرکزی آن به ۷۲ هکتار می‌رسد. آزمایشگاه ملی لارنس برکلی نیز ۸۱ هکتار از محوطه دانشگاه را در بر گرفته است. تالار علوم لارنس و چندین پایگاه آزمایشی دیگر (به خصوص در زمینه علوم فضایی، ریاضیات، منطقه محیط زیستی حفاظت شده، باغ گیاه‌شناسی دانشگاه و مرکز تفریح استرابری کنیون) نیز هر کدام مساحتی را اشغال می‌کنند. قسمت شرقی پردیس دانشگاهی برکلی نیز به شهر اوکلند مرتبط می‌شود.

شهر اوکلند شامل چندین موزه، از جمله موزه دیرین‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا، موزه هنر دانشگاه برکلی و آرشیو فیلم و اقیانوس آرام و تالار علوم لارنس می‌شود. موزه دیرین‌شناسی اوکلند دارای فسیل‌های مختلفی از دایناسورها است.

تالار جنوبی (South Hall) قدیمی‌ترین سازه این دانشگاه است که در سال ۱۸۷۳ ساخته شد. این بنا و یک بنای دیگر (که توسط فردریک اولمستد طراحی شد) تنها دو بنایی بودند که قبل از بناهای جان گولن هاوارد در پردیس دانشگاهی قرار داشتند. از معماران معروف دیگر که در طراحی بناهای برکلی نقش داشتند می‌توان برنارد میبک را نام برد. او دانش‌آموخته مدرسه هنرهای عالی بوزار در فرانسه بود و مدرس دانشگاه و در همان ایالت روزهای خود را سپری کرد. چندین سازه برکلی چندین بار بازسازی شده و ضایعات از پروژه‌های ساختمانی هر بار کاهش یافته است. پروژه‌های حفاظت از آب در چندین قسمت پردیس دانشگاهی قرار گرفته و دانشگاه روش‌ها و تکنیک‌های مختلفی را برای مدیریت آب‌های ناشی از بارندگی یا طوفان در نظر گرفته‌است. سوخت سیستم‌های تهویه‌ای، گرمایی، سرمایی و غیره دانشگاه برکلی از گاز طبیعی تأمین می‌شود.

دانشجویان و دانشجویان قبولی در برکلی ممکن است واجد شرایط کمک مالی‌های مختلف خصوصی و دولتی شوند. بیشتر کمک‌های مالی توسط دفتر کمک‌های مالی و بورس‌های تحصیلی دانشگاه برکلی تأمین می‌شود. بعضی از دانشکده‌های مهم برکلی (مثل دانشکده حقوق) کمک مالی جداگانه (مختص به خود) را دارند.

از بزرگترین شرکت‌های تأسیس شده که حداقل یکی از فارغ التحصیلان برکلی در آن کار کرده‌اند، می‌توان به اپل، اینتل، ال اس آی، گپ اینکورپوریتد، مای‌اسپیس، پاوربار، برکلی سیستم، بی بی ان تکنولوژی، گوگل ویس، اچ‌تی‌سی، وی آی ای تکنولوژی، مارول تکنولوژی گروپ، مووی آن دات اورگ، سان مایکروسیستمز، لرنینگ کمپانی و غیره اشاره کرد.

همچنین افرادی دیگر که فارغ‌التحصیل برکلی بودند نظیر کن تامسون  که مخترع زبان برنامه‌نویسی بی است، زبانی که جد زبان سی به حساب می‌آید. او همین‌طور یکی از خالقان و توسعه‌دهندگان اولیه سیستم‌عامل پلان ۹ از آزمایشگاه‌های بل بود.

تاکنون بیست و پنج نفر از فارغ التحصیلان برکلی موفق به کسب جایزه امی شده‌اند. جان الس (لیسانس ۱۹۶۸) برای فیلمبرداری؛ اندرو اشنایدر (لیسانس ۱۹۷۳) برای فیلمنامه؛ لیندا شاخت (لیسانس ۱۹۶۶، فوق لیسانس ۱۹۸1) و کریستین چن (فوق لیسانس ۱۹۹۰) برای روزنامه‌نگاری؛ کتی بیکر (لیسانس۱۹۷۷ (لروی سیورس و الیزابت لمی نمونه‌ای از افرادی دیگر فارغ‌التحصیل برکلی بودند که موفق به کسب این جایزه شده‌اند.

از دیگر افراد مشهور فارغ‌التحصیل این دانشگاه می‌توان به ذوالفقار علی بوتو نهمین نخست وزیر کشور هندوستان، گریگوری پک هنرپیشه و شهید مصطفی چمران اشاره کرد.

 

نویسنده آزیتا جهانبخش

پژوهشگر حوزه مدیریت و کسب و کار

آزیتا جهانبخش

مسیر برگشت از قله تورمی

مسیر برگشت از قله تورمی

نرخ تورم ماهانه با ثبت رقم ۷ درصد در مهرماه سال جاری به بیشترین مقدار در دو سال اخیر رسیده است. همچنین نرخ تورم متوسط و نقطه به نقطه نیز در اولین ماه پاییز نسبت به ماه قبل افزایشی بوده است. مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه به نقطه را ۵/ ۴۱ درصد و نیز نرخ تورم متوسط را ۲/ ۲۷ درصد گزارش کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد مسیر بازگشت از قله تورمی ماهانه، به انتخاب سیاست‌های پولی و ارزی درست بازمی‌گردد. کنترل انتظارات تورمی، تنظیم نرخ سود بانکی در کوتاه‌مدت و ثبات‌بخشی به بازار ارز می‌تواند مسیر بازگشت تورم از قله دوساله را هموار سازد.
نرخ تورم ماهانه در مهرماه سال جاری به سطح ۷ درصد رسیده است، این بیشترین رقم تورم ماهانه در دو سال اخیر است و نرخ تورم به قله خود در این مدت رسیده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش قیمت در کالاهای بادوام نظیر خودرو، وسایل خانگی و وسایل الکترونیکی بیشترین اثر را در تورم مهر داشته است. از سوی دیگر، در ماه اول سال جاری تورم خوراکی‌ها نیز نسبتا بالا ثبت شده و برخی کالاها نظیر روغن در یک ماه ۱۶ درصد رشد کرده است. اما تغییرات قیمت روغن نیز تا حدود زیادی، متاثر از نرخ ارز است. به نظر می‌رسد که دو سناریو را می‌توان برای آینده در نظر گرفت؛ اگر سیاست‌گذار بتواند از ابزارهای خود برای مهار رشد نقدینگی و نرخ ارز استفاده کند، نرخ تورم از قله مهار خود عقب خواهد کشید، در غیر این‌صورت دوباره تکانه‌های تورمی در ماه‌های آینده تکرار می‌شود. در هر صورت به نظر می‌رسد که شوک انتخابات آمریکا می‌تواند بر مسیر تورم ماه‌های بعد نیز اثرگذار باشد. تغییر جهت انتظارات در نیمه آبان، تورم را از قله به پایین خواهد آورد. در کنار این انتظارات، بهره‌گیری از ابزارهای مهار تورم نظیر نرخ سود بانکی و کنترل رشد نقدینگی نیز می‌توانند تورم را در پایین آوردن از قله همراهی کنند. دو سال پیش نیز نرخ تورم در مهرماه ۹۷ به رقم ۷ درصد رسید، اما ثبات نرخ ارز باعث کاهش مسیر تورم ماهانه تا پایان سال شد.

ثبت بالاترین نرخ تورم ماهانه در مهرماه

گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد تورم ماهانه مهر ماه ۹۹ به عدد ۷ درصد رسیده است که نسبت به شهریور ماه تقریبا دوبرابر شده است. این داده‌ها حاکی از آن است که این رقم برای تورم ماهانه، آمار بالایی است. نگاهی به روند نرخ تورم ماهانه نشان می‌دهد که از سال ۹۰ تا سال جاری، تورم مهر ۹۷ بالاترین رقم را با ثبت ۱/ ۷ درصد به خود اختصاص داده است. تورم مهر ۹۹ با ثبت ۷ درصد بعد از مهر ۹۷، بالاترین رقم تورم ماهانه از سال ۹۰ تاکنون را از آن خود کرده است. این گزاره نیز بر بالا بودن رقم تورم ماهانه مهر ماه تاکید دارد. محاسبه میانگین تورم ماهانه ۶ ماهه نخست امسال، عدد ۴/ ۳ درصد را نشان می‌دهد. در نتیجه، تورم ماهانه مهر ماه نسبت به میانگین تورم ماهانه ۶ ماه نخست بیش از ۲ برابر شده است. این آمارها حاکی از آن است که روند افزایشی تورم ماهانه مهر ماه در طول ماه‌های اخیر بی سابقه بوده است. تورم ماهانه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت مصرف‌کننده ماه مورد نظر را نسبت به ماه گذشته خود نشان می‌دهد.
عوامل موثر بر افزایش تورم ماهانه
شاخص بهای مصرف‌کننده، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای کشور را در ۱۲ گروه «خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها»، «دخانیات»، «پوشاک و کفش»، «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوخت‌ها»، «مبلمان و لوازم خانگی و نگهداری معمول آنها»، «بهداشت و درمان»، «حمل و نقل»، «ارتباطات»، «تفریح و فرهنگ»، «آموزش»، «هتل و رستوران» و «کالاها و خدمات متفرقه» محاسبه می‌کند. طبق گزارش مرکز آمار، گروه خوراکی‌ها و مسکن به ترتیب با داشتن ضرایب اهمیت ۵۵/ ۲۵ و ۱۲/ ۳۱ مهم‌ترین قسمت‌های شاخص قیمت مصرف‌کننده را تشکیل می‌دهند. از آنجا که این دو گروه حدود ۶۰ درصد ضریب اهمیت شاخص را تشکیل می‌دهند، بنابراین این دو گروه از اهمیت بالایی برخوردار هستند. با بررسی گزارش مرکز آمار که ۴ گروه «خوراکی‌ها»، «حمل و نقل»، «مسکن» و «تفریح و فرهنگ» بیشترین رشد و اثر را در تورم ماهانه داشتند. رشد تورمی این گروه‌ها به ترتیب ۷/ ۵، ۱۷، ۶/ ۳ و ۳/ ۷ واحد درصد است.
کالاهای تورم‌ساز
در گروه عمده «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» بیشترین افزایش قیمت نسبت به ماه قبل مربوط به گروه «روغن‌ها و چربی‌ها» (کره پاستوریزه حیوانی و روغن جامد)، گروه «شیر، پنیر و تخم مرغ» (تخم مرغ و خامه پاستوریزه)، گروه «سبزیجات» (فلفل دلمه‌ای، کاهو، نخود، پیاز و قارچ)، گروه «چای، قهوه و سایر نوشیدنی‌ها» (انواع نوشابه و آبمیوه) است. در گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات»، گروه «حمل و نقل» (قیمت انواع خودرو)، گروه «مبلمان و لوازم خانگی» (بخاری گازی، فرش ماشینی، لوازم پلاستیکی آشپزخانه، یخچال فریزر و ظروف شیشه‌ای آشپزخانه)، گروه «تفریح و فرهنگ» (لپ‌تاپ، قطعات کامپیوتر، دوربین عکاسی و دوچرخه بچگانه) بیشترین افزایش قیمت را نسبت به ماه قبل داشته‌اند. رشد تورم ماهانه شهری و روستایی در مهر ۹۹ به ترتیب ارقام ۱/ ۷ و ۹/ ۶ واحد درصد بوده است. به این ترتیب می‌توان گفت رشد تورم ماهانه شهری در این ماه بیشتر از روستایی بوده است. همچنین رشد تورم ماهانه گروه «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» به ترتیب ارقام ۸/ ۵ و ۶/ ۷ واحد درصد بوده است. به این ترتیب می‌توان گفت که رشد تورم ماهانه کالاهای غیرخوراکی و خدمات نسبت به گروه خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات بیشتر بوده است.
در گروه کالاها، بیشترین و کمترین اثر روی شاخص تورم ماهانه به ترتیب از آن کالاهای بادوام و کالاهای بی دوام است. اثر این گروه از کالاها روی این شاخص به ترتیب ۴/ ۲۲ و ۳/ ۶ واحد درصد است. اثر کالاهای بادوام بر روی شاخص حتی از خدمات نیز بیشتر بوده است. گروه خدمات ۷/ ۳‌واحد درصد روی شاخص تورم ماهانه اثر داشته است. تورم بالاتر کالاهای بادوام حتی نسبت به خدمات به دلیل افزایش نرخ ارز در ماه‌های قبل است و باعث اوج‌گیری تورم ماهانه در مهرماه شده است.
بیشترین مقدار نرخ تورم ماهانه به مهرماه ۹۷ باز می‌گردد. در این ماه نرخ تورم ماهانه به عدد ۱/ ۷ درصد رسیده بود؛ که این رشد تورمی به دلیل سیاست‌های نوسان نرخ ارز رخ داد. در آن برهه زمانی سیاست ثبات نرخ ارز باعث شد رخ تورم ماهانه تا پایان سال روند نزولی به خود بگیرد. اکنون پس از گذشت دو سال نرخ تورم دوباره به سطح ۷ درصدی رسیده است. در مقطع فعلی اگر سیاست‌گذار بتواند از ابزارهای خود در کنترل رشد نقدینگی، افزایش نرخ سود و نرخ ارز استفاده کند، می‌تواند بار دیگر نرخ تورم را از قله مهار خود به عقب بکشد در غیر این‌صورت شاهد تکرار دوباره تکانه‌های تورمی در ماه‌های آینده خواهیم بود.

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجیتال

تنوع سبد استارتاپ‌های فعال حوزه اقتصاد دیجتیال، هم پای فعالان فناور را به این عرصه باز می‌کند و هم مسیر توسعه این اقتصاد را تسهیل. این هدف مهم هم با در نظر گرفتن رویکردهای نیازمحور و مساله محور ستاد توسعه فناوری‌های اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری محقق می‌شود.
قتصاد دیجیتال در کشور هنوز سهم خود را از سبد اقتصادی به خوبی برنداشته است. به گفته آمارها مجموع اندازه اقتصاد دیجیتال کشور در حال حاضر ۶.۵ درصد است. این در حالی است که ایران با داشتن جمعیتی بیش از 80 میلیون نفر و متخصصان و سرآمدان علمی خوب، مستعد یک جهش بزرگ در حوزه اقتصاد دیجیتال است.
اما این کار تنها از یک گذرگاه شناخته شده می‌گذرد. مسیری که توسط جوانان و متخصصان کشور هموار شده است. زیست بوم فناوری و نوآوری که قرار است ظرفیت‌های ناشناخته علمی کشور را به صنایع معرفی کند. کاری که دیر شروع شد اما روند خوبی دارد.
رسیدن به هدف توسعه اقتصاد دیجیتال به زیرساخت‌های نیاز دارد. از جمله آن می‌توان به افزایش دسترسی مردم به اینترنت اشاره کرد. اتفاقی که در دولت دوازدهم محقق شد و امروز ۷۰ میلیون ایرانی به این ابزار توسعه‌ دسترسی دارند.
همه هستند
ستاد توسعه اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری هم با تکیه بر همین زیرساخت‌ها و با همکاری متخصصان و سرآمدان علمی و نهادهای مرتبط در تلاش است تا با متنوع کردن بازیگران و استارتاپ‌های موثر در حوزه اقتصاد دیجیتال این عرصه فناورانه را گسترده‌تر کند. اتفاقی که ارزش افزوده بالایی برای کشور دارد.
بالا بردن تعداد شتاب‌دهنده‌ها، استارتاپ‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان، آزمایشگاه‌های زنده و کمک گرفتن از ظرفیت‌های دولتی از جمله مواردی است که در این طرح مدنظر است. قرار است همه این بازیگران در کنار هم و با هم‌افزایی توانمندی‌های خود به حرکت این حوزه فناورانه در کشور شتاب دهند.

آغاز به کار مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری در بوستان جمشیدیه تهران

آغاز به کار مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری در بوستان جمشیدیه تهران

مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری، با محوریت گردشگری سلامت، در بوستان جمشیدیه تهران (منطقه یک) کار خود را آغاز کرد.
این مرکز نخستین مرکز استارتاپ فعال در حوزه گردشگری سلامت است.
این مرکز، با بهره گیری از ظرفیت‌های تعدادی از شرکت‌های دانش بنیان راه اندازی شده تا با استفاده از ایده‌های نو نخبگان دانشگاهی به توسعه کارآفرینی در این حوزه اقدام کند.
«سید حمید موسوی»، شهردار منطقه یک درباره این مرکز اظهار داشت: امروز وظیفه داریم از بعد سرمایه گذاری و عدالت اجتماعی به بخش گردشگری توجه کنیم.
وی ادامه داد: با وجود بیمارستان‌ها و اماکن مذهبی و تاریخی این منطقه، توریست سلامت و توریست مذهبی می تواند در این منطقه رشد یابد.
وی با بیان اینکه در راستای توسعه پایدار ناگزیر هستیم که به سمت گردشگری برویم، گفت: در این مرکز نوآوری می توانیم از گروهها دانش بنیان که دارای توانایی مالی نیستند، حمایت کنیم و با حمایت از جوانان و ایده های نو در حوزه گردشگری می توانیم به توسعه پایدار دست یابیم.
موسوی در بخشی از سخنان خود، تاکید کرد: برای توسعه گردشگری نیازمند زیرساخت هستم اما به دلیل بافت منطقه یک، نگاه منطقه یک در گذشته، توجه به توسعه سکونتگاه‌ها بوده است.
شهردار منطقه یک، گفت: ساکنان این منطقه انقلابی و دیندار بوده و غالب آنان با اقتصاد متوسط رو به بالا و بومی های منطقه کمتر دیده می شوند.
وی ادامه داد: سیاست جدید مدیریت شهری تغییر رویکرد سرمایه‌گذاری از بخش ساخت و ساز به گردشگری است.
به گفته وی در سال ۱۳۳۶، منطقه یک حدود ۶ هکتار هکتار باغ داشت و اکنون ۸۰۰ هکتار باغ دارد.
وی درباره ترافیک این منطقه هم گفت که این منطقه روزانه ۱۶ تا ۱۷ ساعت پیک ترافیک دارد و اگر می خواهیم به سمت تقویت گردشگری برویم باید زیرساخت ها را تقویت کنیم.
موسوی با بیان اینکه در صدد این هستیم که مشکلات را حل کنیم، اتصال خط یک به خط سه مترو، راه اندازی مد جدید حمل و نقل در ولنجک و سازمان‌های ترافیک در خیابان ولیعصر و شریعتی را از جمله برنامه های منطقه برای توسعه زیر ساخت گردشگری دانست.
«سید عباس سجادی» معاون امور فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه یک تهران در این آیین گفت: گردشگری ورزشی، تندرستی و غذا مقدمات رشد و توسعه در عرصه های داخلی و بین‌المللی را فراهم می‌کند.
وی با بیان اینکه خدمات ویژه در این مرکز ارایه می شود، افزود: با حضور موثر تسهیل گران کسب و کار، خدماتی به شهروندان ارایه می کند.
سجادی با بیان اینکه در افق ۲۰ ساله، تهران به عنوان یک مقصد جدی برای گردشگران در نظر گرفته شده است گفت: تهران را ایران کوچک می دانیم و رویکرد مدیریت شهری منطقه یک از ساخت و ساز به گردشگری تغییر کرده است.
«آرمین شهریاری» مدیر اجرایی مرکز کارآفرینی گفت: با توجه به موقعیت جغرافیایی این مرکز، و حضور افراد مختلف در پارک جمشیدیه به ویژه در آخر هفته ها، شهروندان به صورت رایگان می توانند در این مرکز مشاوره کارآفرینی رایگان دریافت کنند.
وی گفت: فرهنگ سازی کارآفرینی و کارآفرینی نوآورانه در این مرکز مورد توجه است.
«سعید هاشم زاده» رییس اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت گفت: با ظهور کرونا یک عصر و روزگار جدید در همه جای دنیا شروع شد.
و به نظر می آید پیام ویروس کرونا در بخش خصوصی حدی تلقی نشد.
وی ادامه داد که با بروز کرونا، سینمای آنلاین و کتابخانه آنلاین راه اندازی شد و بازدید از موزه‌ها و مناطق دیدنی به طور آنلاین در دنیا، رشد کرد.
وی با بیان اینکه با شیوع کرونا، در حوزه گردشگری سلامت، ارتباط بیماران با مراکز درمانی قطع شد، گفت: دوباره باید تلاش کرد و اعتماد سازی برای گردشگری سلامت را انجام داد.
هاشم زاده با بیان اینکه ما فعالیت های خود در دوره کرونا را به خوبی معرفی نکرده ایم، ادامه داد: ترکیه و هند که رقیب ما در گردشگری سلامت هستند، اقدامات خود را بهتر از کشور ما در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و با انتشار مقالات علمی، به دنیا معرفی کرده اند.
«مهدی کریمی» رییس شورای سیاست گذاری مرکز توسعه سلامت کشورهای اسلامی نیز گفت: اتفاقی که در شهرداری منطقه افتاد برای نخستین بار در کشور چشمگیر است.
وی افزود: در تحریم ها توانستیم تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم.
وی گفت: با اقتصاد نفتی همیشه زندگی کردیم، اما چون فروش نفت را از دست می دهیم،
کریمی با بیان اینکه مهمترین عرصه ای که می توانیم با آن اشتغال ایجاد کنیم، حوزه گردشگری است، اظهارداشت: طرح ملی گردشگری ارزان را به دفتر رهبری و به دولت ارایه کرده ایم.
رییس شورای سیاست گذاری مرکز توسعه سلامت کشور های اسلامی افزود: همچنین اولین پکیج حضور گردشگری در بورس را امسال کلید خواهیم زد.
وی از شهردار منطقه یک درخواست کرد که برای حضور در عرصه های بین المللی این مرکز هرچه زودتر تجهیز و تکمیل شود.
وی گفت: اگر در کشور، خود تحریمی نکنیم، در سال جهش تولید می‌توانیم به موفقیت خوبی در حوزه گردشگری دست یابیم.
هاشمی زاده، تاکید کرد که باید از فضایی که کرونا ایجاد کرده بهره گرفت و استارت آپ ها وارد این حوزه شوند.
وی، ایجاد کلینیک مجازی و ارایه خدمات پزشکی با استفاده از فضای مجازی را در حال گسترش دانست و افزود: طی روزهای آینده اخبار خوبی در این حوزه خواهیم داشت.

افتتاح نخستین شتابدهنده علوم و فناوری‌های شناختی

افتتاح نخستین شتابدهنده علوم و فناوری‌های شناختی

 

معاون علمی و فناوری رییس جمهوری در مراسم افتتاح این شتابدهنده با بیان اینکه حوزه علوم و فناوری‌های شناختی در سال‌های اخیر پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده است، گفت: کلینیک مغز و شناخت نمونه‌ای از یک مرکز است که روش‌های جدید تشخیص و درمان برای بیماران و افراد عادی در آن ارائه می‌شود.
علوم فناوری‌های شناختی کیفیت سلامت جامعه را تحول می‎بخشد
ستاری ادامه داد: وجود بیماری‌هایی مانند افسردگی، آلزایمر و بیماری‌های شناختی نشان می‌دهد که مغز نیز همچون سایر اعضای بدن نیاز به توانبخشی دارد. با توسعه روش‌های جدید و ایده‌ها می‌توان در مسیر درمان گام برداشت. خوشبختانه بسیاری از این ایده‌ها در کشور در حال پیاده‌سازی است.
ی‌های شناختی برای پیشرفت این حوزه اقدامات جدی انجام می‌دهند که راه اندازی این شتابدهنده نیز در همین راستا است.

استارتاپ‌های حوزه علوم شناختی رشد می‌کنند

در ادامه کمال خرازی مشاور معاون علمی و فناوری رییس جمهوری در حوزه علوم شناختی گفت: ایجاد بازار کار و تولید محصولات مفید برای مردم کاری است که با راه اندازی این شتابدهنده دنبال می‌شود تا هدایت فارغ التحصیلان به خوبی انجام شود. این شتابدهنده از فارغ التحصیلان در این زمینه حمایت می‌کند.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر ۳ استارتاپ در حوزه‌های پیشگیری از آلزایمر، غربالگری، مشاوره و آموزش اتیسم و آزمون‌های شناختی در این فضا مستقر هستند تا با حمایت از این استارتاپ‌ها شاهد رونق فعالیت‌های آنها باشیم. این اقدام ورود محصولات فناورانه را نیز به بازار تسریع می‌کند.
همچنین ۶ تیم برگزیده چالش سرمایه شناختی و طراحی بازی نیز در فضایی که شتابدهنده در اختیار آنها قرار داده است، مستقر هستند تا محصولات خود را با سرعتی بیشتر آماده ورود به بازار کنند.
با افتتاح این شتابدهنده با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی معاونت علمی و فناوری گامی شکوفایی و رونق زیست بوم فناوری و نوآوری حوزه علوم و فناوری‌های شناختی برداشته شد.
همچنین در ادامه این مراسم معاون علمی و فناوری رییس جمهوری از کلینیک جامع توانبخشی مغز و شناخت بازدید کرد. این مرکز سال ۹۵ با هدف توسعه فعالیت های مغز و شناخت راه اندازی شد.
مغز و اعصاب، روانپزشکی کودکان و بزرگسال، چکاپ حافظه، ارزیابی سلامت سالمندان، روان درمانی و مشاوره، گفتار درمانی، کاردرمانی و فیزیوتراپی برخی از بخش‌های این مرکز است

افتتاح هاب «تفکر طراحی» در اصفهان

افتتاح هاب «تفکر طراحی» در اصفهان

 

سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رییس جمهوری «هاب طراحی» را در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان افتتاح کرد. توسعه کسب‌و‌کارهای حوزه پزشکی و رفع مشکلات بیماران با کمک طراحی، ساخت و تجاری‌سازی ایده‌ها و ابزارهای نوآورانه و فناورانه به ویژه در حوزه پزشکی و سلامت اهداف راه اندازی این مجموعه است.
تمامی بخش‌های اساسی و مهم کسب و کارهای نوآورانه مبتنی بر تفکر طراحی در این مجموعه وجود دارد. به همین دلیل هاب طراحی نام گرفته است.
تفکر طراحی (Design Thinking) که کاربردهای فراوان خود را در توسعه ایده‌ها و طرح‌های فناورانه نمایان کرده، کار خود را نخست با درک مسأله آغاز می‌کند. پس از این مرحله نوبت به بیان مشکل و مسأله بیمار می‌رسد. مرحله بعد، درک و شناخت از مسأله، ایده پردازی است و در نهایت نیز، به طراحی و ساخت مدل مفهومی منجر می‌شود.
گفتنی است؛ هاب «تفکر طراحی»، مجموعه‌ای است که تمامی مراحل تفکر طراحی را در بر می‌گیرد.مرحله ایده پردازی آن در باشگاه پژوهشگران و مرحله طراحی مدل مفهومی در مرکز نوآوری صورت می‌گیرد.
«ریبوزوم»، آزمایشگاه ساخت طرح‌های مفهومی بخشی بود که توسط معاون علمی و فناوری رییس جمهوری بازدید شد و شامل زیرساخت‌‌های مختلف برای طراحی مدل مفهومی است.
هاب طراحی دانشگاه اصفهان از ظرفیت پذیرش روزانه 200 نفر برخوردار است و می‌تواند طرح‌های نوآورانه را از مرحله مساله تا تجاری‌سازی پشتیبانی کند