نوشته‌ها

فقر و کارآفرینی

فقر و کارآفرینی

فقر یک معضل اقتصادی است که روز به روز در حال افزایش است و تعدادی از نظریه‌پردازان کارآفرینی را به‌عنوان راه‌حل فقر معرفی کرده‌اند.

گزارش‌های متعددی از سراسر جهان وجود دارد که نشان می‌دهد تعداد زیادی از جمعیت جهان در فقر زندگی می‌کنند، خواه فقر مطلق یا نسبی. به دلیل اهمیت این مشکل در سراسر جهان، کاهش فقر به‌عنوان یکی از اهداف اصلی اهداف توسعه هزاره (MDGs) و اهداف توسعه پایدار (SDGs) تعیین شد. همان‌طور که به‌طور رسمی توسط سازمان ملل اعلام شده است، جهان باید تا سال 2030 فقر را کاهش دهد تا به یکی از اهداف توسعه پایدار دست یابد. اگرچه اقداماتی برای کاهش فقر در نقاط مختلف جهان انجام شده است، اما ظاهراً رشد اقتصادی در بسیاری از جوامع فقیر هنوز محقق نشده است. بر اساس گزارش‌های رسمی در مورد نرخ فقر، هنوز افراد زیادی چه در کشورهای درحال‌توسعه و چه در کشورهای توسعه‌یافته در دام فقر گرفتار هستند. تعدادی از محققان، نظریه‌پردازان و سیاست‌گذاران، کارآفرینی را به‌عنوان راه‌حلی برای فقر معرفی کرده‌اند، انتظار می‌رود افزایش تعداد فعالیت‌های کارآفرینانه منجر به رشد و توسعه اقتصادی شود و به همین ترتیب، انتظار می‌رود ارتقای سطح توسعه اقتصادی در یک جامعه زمینه را برای تلاش‌ها و ایده‌های جدید کارآفرینانه هموار کند.

ناظر جهانی کارآفرینی (GEM) تفاوت بین کارآفرینان را از نظر انگیزه‌های اولیه آن‌ها روشن کرده است. GEM بر انگیزه‌های مراحل اولیه کارآفرینان تمرکز می‌کند و آن‌ها را به دو گروه مختلف، ازجمله کارآفرینان مبتنی بر فرصت و کارآفرینان مبتنی بر ضرورت تقسیم می‌کند; کارآفرینی مبتنی بر ضرورت شامل کسانی می‌شود که فعالیت‌های کارآفرینانه را انجام می‌دهند، زیرا هیچ راه دیگری برای کسب درآمد ندارند. رویکرد GEM یکی از واضح‌ترین رویکردها در بررسی رابطه متقابل بین فقر و کارآفرینی است. این کارآفرینی را به‌عنوان راه‌حلی برای رفع نیاز یک فرد نیازمند محور می‌داند.

تمایز بین کارآفرینی مبتنی بر فرصت و ضرورت‌محور نیز از طریق استفاده از عوامل کشش و فشار بیان می‌شود. انگیزه کشش افراد را به دنبال درآمد بیشتر، موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهتر یا حتی برخی عوامل مانند استقلال تشویق می‌کند؛ بنابراین یک کارآفرین کششی یک کارآفرین فرصت محور است که نه‌تنها می‌تواند فرصت‌ها را کشف کرده و از آن‌ها بهره‌برداری کند، بلکه آن‌ها را نیز خلق کند. بااین‌وجود، برای ایجاد فرصت، فرد نیاز به مهارت در تعدادی از موارد مانند رهبری، تصمیم‌گیری، مدیریت منابع انسانی، طراحی استراتژی، تأمین مالی، بازاریابی و دستیابی به مزیت رقابتی دارد. عوامل و مهارت‌های ذکرشده در افراد فقیر به‌راحتی ایجاد نمی‌شود، زیرا آن‌ها با بسیاری از مسائل دیگر مواجه هستند و مانع از رشد مهارت‌های خود می‌شوند؛ بنابراین، یک کارآفرین تحت‌فشار، از طرف دیگر، کسی است که نمی‌تواند شغل مناسبی پیدا کند و شانسی برای کسب حقوق ثابت ندارد، بنابراین به دنبال یک کسب‌وکار شخصی، خود مالکیت و خودگردان است.

برخی از مطالعات استفاده از راهبردهای خاص را برای ترویج کارآفرینی در میان افراد فقیر پیشنهاد کرده‌اند. تأمین مالی و ارائه وام‌های خرد یکی از رایج‌ترین روش‌های مورد بحث برای ترویج کارآفرینی در میان افراد فقیر است. منطق اساسی اتخاذ این استراتژی این تصور است که عدم دسترسی به منابع مالی، حتی در مقادیر کم، نیات کارآفرینی افراد فقیر را مهار و سرکوب می‌کند و احساس ناامیدی را برمی‌انگیزد و مانع از تعقیب ایده‌های جدید کارآفرینی و نوآورانه می‌شود. همان‌طور که توسط برخی از طرفداران کارآفرینی مبتنی بر ضرورت پیشنهاد شده است، افراد نیازمند تنها زمانی می‌توانند کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کنند که از طریق وام، حمایت‌های مالی، طرح‌های اعتبار خرد و غیره حمایت شوند. بااین‌حال، تعدادی از مطالعات ثابت کرده‌اند که حتی زمانی که چنین امکاناتی فراهم می‌شود، تعداد زیادی از افراد فقیر وجود دارند که هیچ قصد و تمایلی برای راه‌اندازی یک تجارت شخصی برای فرار از تله فقر نشان نمی‌دهند. درنتیجه باید توضیح داد: طرح‌های تأمین مالی چقدر در ارتقای نیت و تلاش کارآفرینی در بین افراد مستضعف مؤثر است؟

یکی از مشکلات اصلی که مانع کارآفرینی در جوامع فقیر می‌شود این واقعیت است که وقتی افراد فقیر می‌خواهند کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کنند، با برخی مشکلات ساختاری اساسی مانند کمبود منابع مالی، آموزش و مهارت‌های مرتبط با تجارت مواجه می‌شوند؛ بنابراین، آن‌ها باید دو برابر افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی متوسط ​​یا بالا بر موانع غلبه کنند. به گفته برخی از محققان، افراد کم برخوردار نیز با مشکلات اجتماعی و فرهنگی مانند تعصب و تبعیض و انگ مرتبط با فقر مواجه هستند و همچنین مشکلات نهادی مانند فقدان قوانین و مقررات برای حمایت و تأمین منابع برای کارآفرینان غیررسمی.

یافته‌های بحث‌برانگیزی در مورد تفاوت بین انواع فرصت‌های یافت شده توسط افراد کم‌درآمد در مقابل افراد با درآمد متوسط ​​و بالا وجود دارد. برخی از محققان بر این باورند که به دلیل محدودیت‌ها و کمبود منابع (مالی، فنی، فرهنگی، آموزشی و غیره) فرصت‌های کارآفرینی ایجادشده یا کشف‌شده در محیط‌های ضعیف در مقایسه با فرصت‌های کسب‌وکار مورد بهره‌برداری، تقریباً ابتدایی، ناچیز و کم‌ثمر هستند. برخی اعتقاد دارند که جوامع کمتر توسعه‌یافته از ایده‌های کارآفرینانه استقبال نمی‌کنند و تلاش‌های کارآفرینانه را برای ظهور، توسعه و شکوفایی دشوار می‌کنند. در مقابل، برخی دیگر از گروه‌های محققان دیدگاه کاملاً متفاوتی دارند و همان‌طور که ادعا می‌کنند، به دلیل مشکلاتی که در یافتن شغل ثابت با دستمزد وجود دارد، افرادی که در فقر زندگی می‌کنند، راحت‌تر شروع به کسب‌وکار خود و تبدیل شدن به یک کارآفرین می‌کنند. با تعجب بین این دو رویکرد کاملاً متفاوت، ادبیات باید روشن کند که کدام یک فرصت‌های کارآفرینی بیشتری دارد، یک محیط توسعه نیافته ضعیف، یا یک محیط توسعه‌یافته و از نظر اقتصادی مرفه؟

درنهایت، در بحث تلاش‌ها، راهبردها و برنامه‌های فقرزدایی، لازم است عوامل مشارکت‌کننده در این دستور کار مشخص شوند. تعدادی از محققین کارآفرینی، شرکت‌های کارآفرین مستقر و صاحبان/مدیران آن‌ها را به‌عنوان عواملی معرفی می‌کنند که باید فعالیت‌های خود را به‌گونه‌ای سازمان‌دهی کنند که خدمات و محصولاتی را به جامعه و به‌ویژه افراد محروم ارائه کنند تا به مردم فقیر کمک کنند تا زندگی بهتری داشته باشند. انتظار می‌رود چنین تلاش‌هایی که اغلب به‌عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتی، وجدان شرکتی یا کسب‌وکار مسئولیت‌پذیر شناخته می‌شوند، تنها تعداد کمی از نیازهای تعداد کمی از افراد را در زمان و مکان محدود پوشش دهند. بااین‌حال، فقر گسترده‌ای که زندگی بسیاری را تحت تأثیر قرار داده است، اتخاذ تدابیر سخت‌گیرانه و اساسی برای مقابله با این مشکل را ضروری می‌سازد. از سوی دیگر، گروهی دیگر از محققان، توانمندسازی افراد فقیر و مشارکت دادن آن‌ها در فعالیت‌های کارآفرینی را برای رهایی یک فرد، سپس یک خانواده و درنهایت یک جامعه از فقر توصیه کرده‌اند؛ بنابراین باید روشن شود که چه کسی سهم بیشتری در کاهش فقر دارد: یک کارآفرین مسئول یا یک کارآفرین توانمند مبتنی بر نیاز؟

جهت مطالعه بیشتر اینجا کلیک کنید

چرا آموزش کارآفرینی می‌تواند به اهداف توسعه پایدار کمک کند

چرا آموزش کارآفرینی می‌تواند به اهداف توسعه پایدار کمک کند

همه ما به‌وضوح فاجعه COVID-19 و تأثیر آن بر سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی  و تأثیرات موجی را که تقریباً بر همه جنبه‌های دیگر زندگی می‌گذارد مشاهده می‌کنیم. این به ما نشان داده است که چگونه قوانینی که ما در مؤسسات آموزش عالی تدریس می‌کنیم می‌تواند به‌سرعت ارتباط خود را از دست بدهد. این همه‌گیری باید زنگ خطری برای همه مربیان باشد تا جهان پیرامون ما را با دیدی متفاوت ببینند.

این به ما این فرصت را داده است که از خود بپرسیم آیا آنچه ما آموزش می‌دهیم واقعاً دانش آموزان ما را آماده می‌کند تا شهروندان خوبی باشند و رهبران جهانی موردنیاز ما ، رهبرانی که جهان در چنین شرایطی به آن‌ها نیاز دارد ، باشند؟

COVID-19 ضرورت گنجاندن آموزش کارآفرینی در برنامه درسی مؤسسات آموزش عالی را نشان می‌دهد. این‌یک ابزار قدرتمند برای کاهش فقر ، ایجاد حکومت پایدار ، تحریک رشد زیرساختی مقاوم و افزایش نوآوری ، علاوه بر افزایش پایداری اجتماعی و زیست‌محیطی است. این شامل شیوه‌های خلاقانه تفکر ، گشودگی به تجربیات جدید و ارزیابی مسائلی مانند ایجاد ارزش است.

اگر دانش آموزان با طرز فکر کارآفرینی رشد کنند ، به خود متکی و دارای اعتمادبه‌نفس خواهند شد. آن‌ها سفیرانی خواهند بود که می‌توانند مشکلات محلی و منطقه‌ای خود را با ایده‌های بدیع ، راه‌حل‌ها و مدل‌های تجاری پایدار که مطابق با هدف توسعه پایدار  (SDG 9) سازمان ملل متحد است ، حل کنند.

سرمایه‌گذاری در آموزش کارآفرینی می‌تواند یک ذهنیت کارآفرینانه ایجاد کند و درنهایت این امر به توسعه جهت‌گیری کارآفرینی در بین جوانان تبدیل می‌شود. یک سیاست آموزش کارآفرینی مؤثر پیش‌نیاز هر اقتصاد در حال ظهور است تا مردم خود را با دانش و توانایی “ماهیگیری و نه فقط دادن ماهی” به آن‌ها توانمند سازد.

بااین‌حال ، هدف گسترده‌تر این است که تعداد افرادی را که شروع به فعالیت‌های جدید کرده‌اند و فرهنگ کارآفرینی را برای کاهش فقر (SDG 1) ایجاد کرده‌اند و نقش کلیدی در کاهش نابرابری‌ها در داخل و بین کشورها ایفا می‌کند (SDG 10).

سیاست آموزش ملی

در پنج سال گذشته ، دولت هند به دنبال ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینانه بوده است و از فعالیت جوانان حمایت می‌کند و آن‌ها را تشویق می‌کند تا از مهارت‌ها و دانش کارآفرینی خود برای مشاغل آزاد استفاده کنند. این به‌عنوان یک کاتالیزور کارآفرینی به‌عنوان یک گزینه شغلی برای فارغ‌التحصیلان سراسر کشور عمل کرده است.

سیاست جدید ملی آموزش 2020 هند برای کمک به جوانان در پیگیری این اشتیاق کارآفرینانه و ایجاد شغل ، نقشه راهی را برای مؤسسات آموزش عالی هند با تأکید بر توسعه جامع دانش آموزان از طریق آموزش چند رشته‌ای و آموزش حرفه‌ای تنظیم کرده است.

تأکید شده است که آموزش‌وپرورش باید به سمت محتوای کمتر و یادگیری تجربی بیشتر حرکت کند تا نتایج مثبتی ازجمله افزایش خلاقیت و نوآوری ، توانایی ریسک‌پذیری ، تفکر انتقادی ، توانایی حل مسئله ، کار گروهی ، مهارت‌های ارتباطی ، یادگیری عمیق‌تر برنامه درسی را ایجاد کند. در همه زمینه‌ها در همه سطوح و روحیه خدمت به جامعه اجتماعی.

آموزش باکیفیت باید شخصیت ایجاد کند ، یادگیرندگان را قادر به اخلاق ، منطقی  و دلسوز کند ، درحالی‌که آن‌ها را برای اشتغال پرسود و کامل آماده می‌کند (SDG 4).

به‌این‌ترتیب ، مؤسسات آموزش عالی هند مسئولیت بزرگی را به عهده گرفته‌اند تا نسل‌های جوان را آماده کنند تا به خود متکی ، مستقل و پایدار تبدیل شوند. آن‌ها باید بین مطلوبیت تصور شده برای کارآفرین شدن و امکان ایجاد یک سرمایه‌گذاری جدید پل ایجاد کنند.

آموزش کارآفرینی باید به آن‌ها کمک کند تا شکاف بین وضعیت فعلی نتایج یادگیری دانش آموزان و چشم‌انداز سیاست آموزش ملی را پر کنند. این باید دانش آموزان جوان را برای زندگی معنادارتر و رضایت‌بخش‌تر ازنظر مشاغل موفق آماده کند که به‌نوبه خود ارزش اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را به جامعه می‌افزاید.

انتقال جوانان از “اشتغال به کار” که شخص دیگری قبلاً ایجاد کرده است به‌منظور “ایجاد مشاغل” با ایجاد و راه‌اندازی مشاغل جدید ، با مفهوم “مأموریت خودمختار هند”  با SDG 8 از این طرح هماهنگ است.

نوآوری و کارآفرینی

انجمن پیشبرد مدارس تجاری دانشگاهی (AACSB) کالج‌های معتبر خود را تشویق کرده است که عمداً موضوعات خاصی مانند پاسخگویی اجتماعی ، رهبری مسئول ، پایداری ، مشارکت و تأثیر اجتماعی در برنامه‌های درسی دوره کارشناسی با بازنگری استانداردها و ادغام آن‌ها در برنامه درسی خود را پوشش دهند.

استانداردهای اعتبار دهی تجاری پیشنهادی AACSB در سال 2020 این امید را می‌دهد که مدارس تجاری در فعالیت‌های خود تجدیدنظر کرده و تمرکز بیشتری بر رویکردهای یکپارچه برنامه درسی (SDG 4) و همچنین مشارکت و تأثیرات اجتماعی آن‌ها (SDG 9) داشته باشند.

آموزش کارآفرینی ، نوآوری و فناوری به دلیل تأثیر مهمی که بر یکدیگر دارند به‌عنوان یک گروه انتخاب شدند. اگرچه همه مدارس تجاری معتبر AACSB (و احتمالاً آن‌هایی که معتبر نیستند) برخی از دوره‌های مربوط به فناوری اطلاعات را شامل می‌شوند ، اما دامنه وسیعی برای افزایش نتایج یادگیری دانش آموزان درزمینه توسعه مهارت‌های کارآفرینی آن‌ها وجود دارد.

فناوری اغلب منبع فرصت‌های کارآفرینی است که نتیجه فرایند خلاقیت است. به همین ترتیب ، تفکر کارآفرینانه گاهی اوقات منجر به نوآوری تکنولوژیکی می‌شود و فرایند خلاقیت می‌تواند به فناوری جدید و یا مشاغل کارآفرینانه منجر شود.

چالش‌های جهانی

ایجاد ظرفیت کارآفرینی صرفاً با اشتغال مرتبط نیست ، بلکه در حل‌وفصل برخی از سخت‌ترین چالش‌های جامعه با ایجاد هم‌افزایی بین توسعه اقتصادی و دستیابی به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد ، نقش محوری ایفا می‌کند.

بسیاری از دولت‌های جهان ، اتاق‌های فکر ، سازمان‌های غیردولتی و بین‌المللی در حال حاضر به کارآفرینی به‌عنوان بخشی کلیدی از راه‌حل پایان فقر و نابرابری اجتماعی ، ارتقاء توانمندسازی زنان و اجرای راه‌حل‌های تجاری برای چالش‌های جهانی جامعه ما توجه می‌کنند.

برای دستیابی به اهداف SDG سازمان ملل متحد ، مؤسسات و دانشگاه‌های آموزش عالی باید توسعه و تزریق برنامه‌های آموزشی کارآفرینی را که صراحتاً جوانان را هدف قرار داده و آن‌ها را قادر می‌سازد تا نسل بعدی کارآفرینان شوند ، تقویت کنند.

با انجام این کار ، ما باید اطمینان حاصل کنیم که برنامه درسی کارآفرینی رهبران را آماده می‌کند تا با شرایطی مانند COVID-19 برخورد کنند ، شوک‌هایی که به‌طورمعمول در تجارت ایجاد می‌شود و احتمالاً در آینده ادامه خواهد یافت و به مربیان و دانش آموزان کمک می‌کند تا به‌سرعت با آن‌ها سازگار شوند. باهم کار کنید و نوآوری کنید.

با گذر از این بحران ، آنچه بعد اتفاق می‌افتد اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند. ما باید فکر کنیم که چگونه می‌توانیم از این بحران به‌عنوان یک فرصت مهم برای بازسازی بهتر از گذشته استفاده کنیم و چگونه ما به‌عنوان نهادهای آموزش عالی ، به‌عنوان معلمان ، به‌عنوان محققان و مشاوران می‌توانیم به اهداف توسعه پایدار کمک کنیم.

پروفسور دکتر Balvinder Shukla استاد کارآفرینی ، رهبری و فناوری اطلاعات و معاون دانشگاه Amity ، Noida ، Uttar Pradesh ، هند است. پروفسور دکتر آنوپام نارولا استاد بازاریابی و معاون مدیر (روابط فارغ‌التحصیلان) در دانشگاه آمیتی ، نویدا ، هند است. نظرات بیان‌شده شخصی است.

 

نویسنده : هیئت تحریریه نشریه دانشگاه کارآفرین