نوشته‌ها

دانشگاه نوآور

آینده‌پژوهی دانشگاه‌های نسل آينده

دانشگاه‌های آينده زادگاه اختراع و نوآوری‌های آينده خواهند بود. مهارت‌هاي فني و تخصصي متخصصين صنايع در شركت‌ها با ایده‌ها و نوآوری‌های دانشجويان در دستيابي به چشم‌اندازهاي بين‌المللي و اقتصاد گروه‌هاي صنعتي کمک خواهد کرد و پايداري برنامه‌های آموزشي و مهارت افزايي در دانشگاه‌های نوآور، رقابت‌پذیری اقتصادی و شكوفايي دائم شرکت‌ها را در كلاس جهاني تضمين خواهد نمود.

 امروزه با توجه به تأکیدهای که بر روی توسعه پایدار و ارگانیک و پویایی اجزاء اکوسیستم نوآوری می‌شود و با توجه به اینکه همه نهادهای اکوسیستم نوآوری کشور در قالب یک پیکر، ملزم به همکاری و هماهنگی در راستای سوق دادن کشور در مسیر نوآوری، علم و فناوری هستند؛ وجود دانشگاه نوآور به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین اجزای اکوسیستم نوآوری حائز اهمیت است. با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی و تغییرات سریع محیطی، ازجمله ورود فناوری‌های مختلف و روزآمد به بازار و شکل‌گیری رقابت سخت بین عاملان اقتصادی مختلف در راستای توسعه و رشد اقتصادی، سازمان‌های مختلف ازجمله دانشگاه‌ها را (اگر بخواهند به رشد و توسعه و حیات خود به‌عنوان نقشی که در اکوسیستم نوآوری در راستای توسعه علم و فناوری و پاسخگویی به نیازمندی‌های جامعه دارند، پاسخ دهند) ملزم به انطباق هر چه بیشتر با محیط و تشویق کارکنان خود به نوآوری و خلاقیت و حرکت به سمت تبدیل شدن به یک دانشگاه و سازمان نوآور خواهند نمود.

پیش‌ازاین نوآوری در قالب الگوی دانشگاه و صنعت مورد بررسی قرار می‌گرفت، بعدها الگوی نظام ملی نوآوری مطرح شد که سایر نهادهای مؤثر و دخیل در تولید و انتشار علم و فناوری را مورد توجه قرار می‌داد و در قالب نظام ملی نوآوری بررسی می‌کرد و بعدازآن، ازآنجایی‌که هیچ مرزی را برای نوآوری نمی‌توان در نظر گرفت، نوآوری را در سطحی بالاتر از نظام ملی نوآوری و در قالب نظام جهانی نوآوری تعریف کردند.

نوآوری یکی از مؤلفه‌های اصلی و مهم برای پیشرفت هر صنعت و سازماني مي‌باشد. دانشگاه‌ها به‌عنوان نهاد آموزشی و پژوهشی از عوامل تأثیرگذار در نوآوری هستند و تأثیر زیادی در عملکرد نوآورانه کشورها دارند.

دانشگاه‌ها در طول عمر خود براثر وقوع دو انقلاب مهم علمی، تاکنون سه نسل آموزش محور، پژوهش محور و کارآفرین را تجربه کرده‌اند. دانشگاه‌های نسل سوم، کارآفرین، ارزش‌آفرین، ثروت آفرین و جامعه‌محورند و یکی از ویژگی‌های آن‌ها تولید دانش کاربردی و ارائه آن‌ها به جامعه است. اما به ‌مرور زمان دانشگاه‌های کارآفرین در حال تبدیل شدن به شکل جدیدی از دانشگاه، تحت عنوان دانشگاه نوآور هستند، که ساختار جدیدتری از دانشگاه کارآفرین است.

سازمان‌ها و دانشگاه‌ها برای اینکه نوآور باشند نیاز به خلاقیت در ساختار، فرایند، اعضا، محصول و عملکرد خود دارند. سازمان‌های خلاق از جمله نهاد دانشگاه نوآور دارای خصوصیات ویژه‌ای هستند. ازجمله مهم‌ترین خصوصیات این سازمان‌ها انعطاف‌پذیری آن‌ها در رویارویی با بحران‌های ناشی از رقابت‌های اقتصادی است. این سازمان‌ها به عوامل محیطی پاسخگو بوده و دارای یک نظام باز در رویارویی با تغییرات صنعتی، بازرگانی و اقتصادی هستند و با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و نوآورانه‌ای داشته و در صورت نیاز به تغییر و تحول، با بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می‌کنند. این‌گونه سازمان‌ها، به دلیل داشتن ساختار منعطف، از روابط منسجم بین واحدها و همکاری و وحدت بالا در اجزای خود برخوردارند؛ این مسئله امکان برقراری رابطه بهتر، خصوصاً رابطه غیررسمی و انعطاف‌پذیر را در ساختار سازمان میسر ساخته و موجب ترغیب و رشد خلاقیت و نوآوری در سازمان می‌شود. اصولاً خلاقیت قادر به تبلور در محیط نامناسب و نامطلوب نخواهد بود. محیط نامطلوب برای ترغیب و پرورش خلاقیت محیطی است که کارمندان را از ریسک کردن بازمی‌دارد و فشارهای کاری را به گونه‌های مختلف بر کارکنان وارد می‌آورد؛ همچنین در این محیط از اندیشه‌ها و ایده‌های نو بیشتر انتقاد می‌شود و کمتر موردحمایت قرار می‌گیرد و نسبت به هرگونه تغییر و تحولی، مقاومت و ممانعت صورت می‌گیرد.

دانشگاه‌های نوآور نسل آينده سعي در تسريع مسير تجاری‌سازی فناوری‌های مهم آينده و همچنين خلق آينده‌اي باکیفیت و زيبا براي بشريت را بر عهده خواهند داشت. خدماتي كه اين دانشگاه‌ها به شرکت‌های صنعتي و ساير شركاي خود ارائه خواهند داد، ايجاد اكوسيستم نوآوري باز و محلي پويا و سراسر هيجان و پذيراي ميل به ايجاد تغییر و تحول، چابکي، پویايي، کارآفریني، خیرخواهي و ارزش‌آفریني خواهد بود.

در اين اكوسيستم باز، صاحبان اندیشه‌ها و نوآوری‌هایی كه مي‌توانند براي شرکت‌های و جوامع صنعتي و آينده كشور و دنياي ما خلق ارزش نمايند شرايط حضور خواهند داشت و از طريق هم آفريني براي خلق آينده جهان، باهم پيش خواهند رفت.

نوآورترين دانشگاه‌های جهان به ترتيب:

  1. استفورد: پيشگام در حوزه تجاری‌سازی است و صاحبان کسب‌وکارهایی مثل گوگل، ياهو، اينستاگرام، نايك، GM و لينكدين و همچنين تعداد زيادي از برندگان جايزه نوبل محصول اين دانشگاه بودند. همچنين اين دانشگاه از سال 2012 تا 2017 تعداد 728 مورد اختراع داشته است.
  2. ماساچوست(MIT): اين دانشگاه از سال 1861 ميلادي با هدف کمک به توسعه، پیشرفت و کاربرد عملی علوم تأسیس شده و  تعداد 90 جايز نوبل را به خود اختصاص داده و در حل پروژه‌های كلان در دنيا پيشگام می‌باشد. برخي از مهم‌ترین نوآوری‌های قرن گذشته، ازجمله توسعه کامپیوترهای دیجیتال و تکمیل پروژه ژنوم انسانی، از سوی محققین این دانشگاه صورت گرفته است. ۲۹ مدال ملی فناوری و نوآوری و نیز تأسیس شرکت‌های موفقی مانند «Dropbox» و «iRobot»، از سوی فارغ‌التحصیلان این دانشگاه از ديگر افتخارات اين دانشگاه می‌باشد.
  3. هاروارد: در سال ۱۶۳۶ میلادی تأسیس شده و قدیمی‌ترین دانشگاه نوآور جهان مي‌باشد. دریافت ۴۸ جایزه نوبل و ۴۸ جایزه پولیتزر از مهم‌ترین افتخارات اين دانشگاه مي‌باشد.

در فهرست 10 دانشگاه نوآور جهان 8 دانشگاه از ایالات‌متحده و دو دانشگاه اروپايي كالج سلطنتي لندن و نيز دانشگاه KU Leuven بلژيك در رده‌های بعدي دانشگاه‌هاي نوآور جهان قرار دارند. در بين كشورهاي آسيايي نيز دانشگاه علوم و فناوری پوهانگ (POSTECH) در رده دوازدهم قرار گرفته است. این دانشگاه کره‌ای، در سال ۱۹۸۶ میلادی، توسط شرکت فولاد «POSCO» تأسیس گردیده و در همین مدت کوتاه، با روابط گسترده و بی‌نظیر خود با صنعت، توانسته خود را به‌عنوان یک دانشگاه نوآور و موفق مطرح نماید.

دکتر سعید حاجی زاده/ مدرس دانشگاه و مشاور حوزه مدیریت و تکنولوژی

جهت مطالعه ادامه مطلب به شماره 41 ماهنامه نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه کنید

توسعه دانشگاه کارآفرین

 توسعه یک دانشگاه کارآفرین

جامعه کارآفرین به مکان هایی اطلاق می شود که کارآفرینی مبتنی بر دانش به عنوان نیروی محرکه ای برای رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و رقابت در بازارهای جهانی ظهور کرده است. در این زمینه، دانشگاه کارآفرین نقش مهمی را هم به‌عنوان تولیدکننده دانش و هم به‌عنوان نهادی منتشر می‌کند. از این نظر، دانشگاه کارآفرین را می‌توان به عنوان بازمانده از محیط‌های رقابتی با استراتژی مشترکی که جهت‌گیری آن بر بهترین بودن در تمامی فعالیت‌های خود (مانند داشتن وضعیت مالی خوب، انتخاب دانشجویان و معلمان خوب، تولید تحقیقات با کیفیت) است، تعریف کرد و تلاش می‌کند تا بهترین باشد. سازنده تر و خلاقانه تر در ایجاد پیوند بین آموزش و پژوهش. در نتیجه، یک دانشگاه کارآفرین نه تنها مروج اقدامات حمایتی چندگانه برای کارآفرینی است، بلکه توسعه‌دهنده تکنیک‌های اداری، استراتژی‌ها یا موقعیت‌های رقابتی است. بر این اساس، دانشگاه‌های کارآفرین در مشارکت، شبکه‌ها و سایر روابط با سازمان‌های دولتی و خصوصی که چتری برای تعامل، همکاری، در میان عناصر اصلی یک سیستم ملی نوآوری هستند و تعاملات مختلفی دارند، درگیر هستند. این بدان معناست که دانشگاه کارآفرین چندین استراتژی و پیکربندی نهادی جدید را برای همکاری با دولت و صنایع برای تسهیل تولید و بهره‌برداری از دانش و فناوری اجرا می‌کند.

چرا دانشگاه کارآفرین مهم است؟

در ادبیات، مدل‌های نظری تلاش کرده‌اند پدیده دانشگاه‌های کارآفرین را تبیین کنند. در همان زمان، در دوره 1995-2008 برخی از مطالعات تجربی این پدیده را در دانشگاه هایی از استرالیا، کانادا، چین، آلمان، ایتالیا، هلند، سنگاپور، سوئد، تایلند، ایالات متحده و غیره مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. در نگاه اول، این مطالعات قبلی یافته‌های مرتبط با شناسایی برخی از دانشگاه‌هایی را که به عنوان نمونه‌هایی از دانشگاه‌های کارآفرین در نظر گرفته می‌شوند، عوامل اصلی را، فرآیندهای سازگاری و تغییرات سازمانی، استراتژی‌های داخلی و خارجی، انواع مختلف فعالیت‌های کارآفرینانه و دانشگاهی ، ویژگی ها، فشارهای محیطی، توصیه های عملی، مفاهیم آکادمیک و موارد دیگر تشخیص داده‌اند.

 اتحادیه اروپا شروع به توسعه راهبردهای متعددی مانند بیانیه های بولونیا و لیسبون کرده است که به سمت تقویت نوآوری کارآفرینی در سطوح تحصیلات عالی است. قبل از این هنجار، دانشگاه های اسپانیا در اجرای چندین استراتژی با این هدف (UPC، UPV، UAB، UAM، USC و UMH) پیشگام بودند. این اقدامات اساس مزیت رقابتی پایدار آنها را نشان می دهد.

کارآفرینی مفهوم گسترده ای است که در چندین سناریو از جمله پروژه های علمی، شرکت های جدید و همچنین در پیکربندی جوامع مشاهده می شود. به طور خاص، در این سناریوی آخر، ارزش افزوده از طریق فرصت‌های کارآفرینی ایجاد می‌شود که بین اقتصاد دانش سنتی و جدید تفاوت ایجاد می‌کند. علاوه بر این، دانشگاه چندین چالش فرهنگی، آموزشی، نهادی و قانونی را تجربه کرده است تا بتواند در یک محیط رقابتی جهانی بماند. در نتیجه این چالش‌ها، پدیده دانشگاه‌های کارآفرین با یک استراتژی مشترک با تمرکز بر کارآفرینی در تمامی سطوح دانشگاهی پدید آمده است. این تعجب آور نیست زیرا از بدو تأسیس، دانشگاه به عنوان یک نوآوری برای پوشش نیازهای جوامع در نظر گرفته شده است. با این حال، دانشگاه‌ها سازمان‌های پیچیده‌ای هستند که شامل تعدادی از اجتماع‌های تمرینی تودرتو و همپوشانی هستند و منافع اقتصادی دانشگاه‌ها برای منطقه محلی چندان قابل مشاهده نیست. در این رابطه، فلدمن و دسروچرز (2003) دریافتند که ممکن است به فقدان انگیزه و تشویق برای فعالیت تجاری که ممکن است به طور بالقوه به نفع منطقه محلی باشد، نسبت داده شود.

توسعه دانشگاه کارآفرین  در جهت تقویت : (1) روش های بهتر آموزش و با کیفیت بر اساس رشد شخصی که از خلاقیت و تجربه کارآفرینی حمایت می کند. و (2) استراتژی های بهتر برای مشوق ها. همچنین، الزامات صنعت با ضرورت توافقات همکاری قوی بین دانشگاه و صنعت مشهود است. به طور مشخص، بنگاه‌های کوچک و متوسط برای بقا در یک محیط رقابتی به این مکانیسم‌ها نیاز دارند، زیرا در اقتصاد جدید مزیت استراتژیک اصلی شرکت دانش و سرمایه انسانی آن است. دانشگاه ایده ها و منابع انسانی واجد شرایط را تولید می کند در حالی که صنعت نیاز به منابع اقتصادی برای تبدیل ایده ها به محصولات مفید اقتصادی دارد.

برگرفته از مقاله Guerrero&Urbano

جهت مطالعه کامل مقاله کلیک کنید

چارچوب راهنما برای دانشگاه کارآفرین(4 قسمت) را مطالعه فرمایید.

اقتصاد دانش‌بنیان

اقتصاد دانش‌بنیان در گرو تحقق دانشگاه كارآفرين

امروزه اقتصاد دانش‌بنیان بســتر اصلي خلق ثروت در جوامع به‌حساب می‌آید و دانش و تكنولوژي نقــش بی‌بدیلی در خلــق ارزش و اقتصاد دانش‌بنیان را دارد. بســتر اصلي تحول در اقتصاد جوامع اقتصاد دانش‌بنیان می‌باشد و شــاهراه تحقق اين مهم حركت دانشگاه‌ها به سمت دانشگاه نســل سوم يا دانشگاه كارآفرين می‌باشد. نسل اول دانشگاه‌ها، دانشگاه آموزش محور نام دارد كه اصلی‌ترین و تنها وظيفه آن، آموزش می‌باشد. نسل دوم دانشگاه پژوهش محور نام دارد كــه علاوه بر نقش آمــوزش بايد به انجام پژوهش‌های كاربــردي نيز به‌عنوان دومين وظيفه اشــاره نمود، اما نسل ســوم دانشگاه‌ها دانشگاه كارآفريــن نام دارد كه علاوه بر دو وظيفه فوق‌الذکر، وظيفه كارآفرين نيز به شرح وظايف آن اضافه شده است. متأسفانه تجربه تلخ بسياري از دانشگاه‌های جهان به ما نشان می‌دهد كــه توجه صرف به حــوزه كارآفريني و اقتصاد دانش‌بنیان آن‌ها را از وظايفي نظير آموزش و پژوهــش دور می‌نماید و در آینده‌ای نزديك دانشــگاه را به سمت مشکلات جدي و بعضاً زوال سوق داده است. آموزش، ســنگ بناي دانشگاه‌های نسل دوم و ســوم اســت و به بيان بهتر بايد گفت، نسل دوم و سوم دانشگاهي در سايه آموزش صحيح و كارآفرينانه تحقق خواهد يافت. متأسفانه بستر آموزشي حاكم بر بسياري از دانشگاه‌های كشور ما آموزش ســنتي و يكنواخت بوده و گواه اين ادعا سرفصل‌های آموزشي، شيوه ارزيابي دروس و روش تدريس اســاتيد محترم می‌باشد. به‌طور مثال پروژه‌های درســي را بايــد در نظر گرفت كه به‌صورت کاملاً يكســان با رویه‌ای ثابت در دانشگاه‌ها پيش می‌رود و بــه بياني بهتر همه دانشجويان به يك شيوه ارزيابي می‌شوند و نقطه آغاز بحث ما دقیقاً همين نقطه است! جايي كه جايگاه علوم يادگيري و آمــوزش کاملاً ناديده گرفته می‌شود و خروجي آن می‌شود آموزش غير اثربخش كه فلســفه ياددهي و يادگيري در آن به كمترين شكل ممكن مشاهده می‌گردد.

تحول در آموزش، بستر اصلي دانشگاه كارآفرين

بــا نگاهي بــه نظریه‌های نوين آموزش و يادگيري نظير يادگيري تجربي دیویدكلب می‌توان دريافت كه شيوه يادگيري هر دانشجو در كلاس می‌تواند متفاوت از ديگري باشــد و شيوه آموزش يكسان و پروژه‌های درسي يكسان مصــداق بارز نا عدالتی در سيستم آموزشي می‌باشد.

همان‌طور كه اشاره شد هســته اصلي دانشگاه‌های كارآفريني ياددهي و يادگيري است و تا زماني كه نظام آموزشي بر آزمون‌های پايان نيمســال متمركز باشــد، آزمون دادن و آزمون گرفتن جاي ياددهي و يادگيري را خواهد گفت و مشابه بروكراسي ماكس وبر كه ابزار جايگزين اهداف گرديد، اين ضايعه در نظام آموزش عالي ما نيز رخ خواهد داد.

در نگاه آسيب شناسانه به اين موضوع و تجربه زيسته برگزاري دوره‌های روش تدريس، مربیگــری و… نشــان می‌دهد كه مدرسان دانشگاهي به علت ضعف در آموزش‌های ضمن خدمت، آگاهي لازم از شیوه‌های روش تدريس و يادگيــري را ندارنــد و به این علت است كه آموزش‌های برگزارشده در دانشگاه‌ها در اكثر اوقات ماهيت اثربخش خود را از دســت داده‌اند، به طوریکه طبق بررسي انجام‌شده بين تعدادي از اســاتيد حق‌التدریس دریکی از دانشگاه‌های كشور كه بين 3 الي 12 سال سابقه تدريس در پرونده خوددارند، مشخص گرديد براي هیچ‌یک از اين مدرسان، دورهای تحت عنوان آموزش

ضمن خدمت برگزار نشده است و اين خلأ بزرگ يكي از اصلی‌ترین علل ضعف سيستم آموزشي فعلــي حال حاضر كشــور عزيزمان می‌باشد. مديران دانشگاهي و سیاست‌گذاران اين عرصه بايد دقت زيادي به اين مهم داشــته باشند كه آموزش، سنگ بناي توســعه جوامع می‌باشد و تجارب کسب‌وکارهای موفق نشان می‌دهد كه آموزش اثربخش و هدفمند، باعث بقا و توسعه کسب‌وکارها بوده و نگاه هزينه محور به فرآيند آموزش سازماني نداشته باشند و سرمایه‌گذاری در آموزش را سرمایه‌گذاری در آینده سازمان خود بدانند، به‌ویژه اينكه دانشگاه‌ها بستر اصلي اقتصاد هر كشوري می‌باشد و جهت توفيق در امور اقتصــادي به نيروي كار خبره و دانشي احتياج است، لذا توجه به آموزش مستمر از اولویت‌های نظام آموزشي ما بايد باشد. در انتها بايد این‌گونه بيـان نمود كه پلكان كارآفريني در دانشگاه‌ها و تحقق دانشگاه كارآفرين نيازمنــد پلكاني ايمن و محكم به نام آموزش است و بی‌اهمیتی بــه آموزش به‌طور حتم اقتصاد كشور را از ريل خارج خواهد نمود.

دکتر امیررضا علیزاده مجد

جهت مطالعه بیشتر میتوانید به ماهنامه شماره 34 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه نمایید

کارآفرینی دانشگاهی

نظرات دانشگاهیان در مورد کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین

دانشگاه ها مکان هایی هستند که در آن فعالیت های دانشگاهی در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد و همچنین انجام فعالیت های علمی و تولید علم به معنای جهانی انجام می شود. به عبارت دیگر، در مفهوم کلاسیک، دانشگاه‌ها مکان‌هایی هستند که در آن فعالیت‌های علمی پژوهشی انجام می‌شود و دانش‌آموزان برای آموزش در آن‌ها گمارده می‌شوند. اما در نتیجه تغییرات جهانی، به دلیل تبدیل دانش به یک عامل جدید تولید و اهمیت بیشتر همکاری دانشگاه و صنعت، فرآیند تغییر در دانشگاه ها نیز وجود دارد. دانشگاه‌ها در عرصه انتقال فناوری و دانش پیشتاز شده‌اند، توجه بیشتری به خواسته‌ها و انتظارات بازار داشته‌اند و به یکی از عناصر اصلی همکاری در فرآیند توسعه تبدیل شده‌اند. در نتیجه، این فرآیند به دانشگاه ها نقش کارآفرینی داده است و حتی دانشگاه ها به سمتی رفته اند که اغلب راه حل هایی برای مشکلات پیش روی صنعت پیدا می کنند.

نوآوری های فناوری پیشرفته، صنایع اطلاعات و ارتباطات در شرایط اقتصادی به سرعت در حال تغییر امروزه  بازگشت اقتصاد جهانی یکی از عوامل تعیین کننده محیط رقابتی مختلف است. از این رو ایجاد رشد اقتصادی از طریق نوآوری های تکنولوژیکی به یکی از اهداف اولیه جوامع تبدیل شده است. در قرن اخیر خروجی های دانش علمی و فناوری با توجه به موقعیت اقتصادی روزافزون اهمیت دانش بنیان، نقش مهمی در ایجاد اقتصاد نوآورانه داشته است که بر اهمیت دانشگاه ها افزوده است. آنها با ایجاد یک منطقه کاربردی، یافتن تخصیصات و ایجاد سیستم های سازمانی، خود را با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده توسط فرآیند جهانی شدن تطبیق می دهند. به همین دلیل دانشگاه ها نیز در تلاش هستند تا با ایجاد تحولی نوآورانه و کارآفرینانه، منابع جدیدی را برای تضمین این تغییر ایجاد کنند. علم و فناوری این موضوع را درک کرده‌اند که دانشگاه ها این شانس را دارند که نقش فعالی در کمک به توسعه اجتماعی پیدا کنند.

چرا دانشگاه کارآفرین مهم است

در این زمینه، انواع نسل جدید دانشگاه‌ها مانند کارآفرینان، شرکت‌ها و دانشگاه‌های مجازی پدید آمده‌اند و به این ترتیب دانشگاه‌ها در حال تبدیل شدن به یک سازمان شرکتی جدید هستند که با هدف توسعه، نوآوری، کارآفرینی، قابلیت تولید و استفاده از سیستم‌های آموزشی مناسب، دارای فرآیند تبادل اطلاعات دو طرفه منطقه ای و جهانی هستند. همچنین در قرن بیست و یکم انتظار می‌رود که دانشگاه‌های نسل بعدی، دانش علمی، آموزشی و کارآفرینی تولید کنند. مؤسسات آموزش عالی که می توانند اطلاعات و نوآوری را تولید، ذخیره کنند، به سود مادی تبدیل کنند، به افراد یا مؤسسات نیازمند انتقال دهند و توانایی مدیریت این فرآیندها را به صورت پایدار و روان داشته باشند، دانشگاه های کارآفرین نامیده می شوند.

دانشگاه کارآفرین از نظر رابرتسون (2008)؛

  1. پیشگام در توسعه منابع دانشگاه،
  2. به اندازه کافی نوآورانه برای توسعه پروژه های مهم حتی در مناطقی که بخش خصوصی نمی تواند از طریق همکاری با صنعت وارد شود.
  3. می تواند اثرات کارآفرینی بر نهادهای پیشرو جامعه داشته باشد،
  4. قادر به انجام مطالعات میان رشته ای با حذف مرزهای بین نهادی با استفاده از آخرین تکنیک ها،
  5. تمرکز بر راه حل مشکلات جهانی و در نتیجه می تواند از توسعه جامعه صنعتی حمایت کند
  6. آنها نسل جدیدی از موسسات هستند که می توانند با برآوردن نیازهای اطلاعاتی جامعه در ایجاد نتایج مشخص پیشرو باشند.

در مدل دانشگاهی کارآفرینانه و نوآورانه مست (2010)، روابط شرکتی برای نوآوری بین بخش دولتی، خصوصی و دانشگاه با ساختار مارپیچ سه گانه نشان داده شده است و این ساختار نیاز به استفاده از دانش را به عنوان سرمایه توضیح می دهد. بر اساس این مدل، برای به کارگیری دانش در نوآوری و فناوری، نیاز به همکاری سه جانبه است، نیاز به گسترش دانش به جامعه پس از تولید بیان می‌شود. در این مدل تاکید شده است که دانشگاه‌ها که به عنوان نهادهایی که دانش را به جامعه گسترش می‌دهند، شاخه‌ای صنعتی هستند که ارزش افزوده و شکوفایی تولید می‌کنند و ساختار سطح بالایی که این دو عنصر سازنده را با هم ترکیب و ارتقا می‌دهند. نهادهای دولتی یک کارآفرین در هنگام مطالعه تعاریف دانشگاه دارای سه کارکرد متفاوت است، یعنی کارآفرین بودن، تبدیل دانش به فعالیت کارآفرینانه و توانایی ایجاد ساختارهای کارآفرینانه در نتیجه تعامل دانشگاه و محیط. علاوه بر این، کارآفرینی دانشگاهی با تشویق دانشگاهیان در نظام آموزش عالی برای تبدیل کارهای علمی و اختراعات به ارزش افزوده اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد. اکثر دانشگاهیان در فرآیند کارآفرینی دانشگاهی در تعیین نیاز به توانایی انجام کار هدفمند، انگیزه درونی و بیرونی بالایی از دانشگاهیان دارند تا بتوانند برای مشکلات اجتماعی راه حلی ارائه دهند.

جهت مطالعه کامل مقاله اینجا کلیک کنید

مدیریت سرمایه انسانی

مدیریت سرمایه انسانی، مسیر تحقق دانشگاه کارآفرین

نگاهی به نقش نیروی انسانی (مدیریت سرمایه انسانی) در دانشگاهها

مدیریت با چهار مکتب کلاسیک، نئوکلاسیک، سیستمی و اقتضایی شناخته می‌شود. در مکتب کلاسیک نگاه به انسان، همانند یک چرخ‌دنده یا ابزار بود که به‌راحتی می‌توانست آن را جایگزین کرد، اما دانشمندان علوم مدیریت دریافتند که نیروی کار انسانی با ماشین‌آلات تفاوت دارد و انسان موجودی پیچیده است. لذا در مسیر توسعه مکاتب، مکتب نئوکلاسیک یا روابط انسانی شکل گرفت. این مکتب نگاه ویژه‌ای به انسان دارد، لزوماً نه به خاطر کرامت انسانی، بلکه علت اصلی، اهمیت به انسان و روابط انسانی در راستای راندمان تولید و خدمات می‌باشد.

امروزه نگاه به حوزه‌های تولید وعملیات، علم محور است، چراکه بقای کسب‌وکارها وابسته به علم و دانش است و برنامه‌ریزی نیروی انسانی نیز نیاز به نگاهی علمی دارد. اقتصادهای برجسته جهانی در کشورهایی شکل گرفت که متشکل از دانشگاه‌های کارآفرین هستند و اصلی‌ترین پارتنر صنعت، دانشگاه می‌باشد؛ اما سؤال اصلی که در این نوشتار مطرح می‌باشد، این است که:

آیا دانشگاه‌ها توانایی مدیریت خود را به‌درستی دارند؟

اگر بخواهیم پاسخ منصفانه‌ای به این سؤال در بافتار نظام آموزش عالی بدهیم: باید بگوییم خیر!

متأسفانه امروزه در تعداد قابل‌توجهی از دانشگاه‌ها، با نارضایتی هم‌زمان دانشجویان، اساتید، کارکنان و صنایع نیازمند نیروی انسانی، روبرو هستیم. با یک نگاه آسیب شناسانه به موضوع و صحبت با ذینفعان می‌توان متوجه این موضوع شد که نارضایتی عمیقی در بین کارکنان و اساتید دانشگاه‌ها وجود دارد که متأسفانه امروزه باعث کاهش کیفیت فرآیند آموزش شده است. به‌طور مثال نارضایتی از حقوق، دستمزد، خدمات رفاهی و . . . که متأسفانه بعضاً با انکار نارضایتی برخی مدیران ارشد در این رابطه روبرو هستیم، اما اصلی‌ترین نکته اینجاست که دانشگاه نیز همانند تعداد زیادی از صنایع با چالش نبود مدیریت سرمایه انسانی صحیح در سیستم خود روبروست و به‌واقع دقیقاً متوجه اصلی‌ترین عارضه خود نیست و از همه بدتر اینکه این ساختار قرار است پارتنر صنعت باشد، درحالی‌که خود با بحران نیروی انسانی روبروست.

یک‌بار در اتاق دفاع، منتظر شروع جلسه بودم، ناگهان صدای یکی از دانشجویان به حالت فریاد گونه‌ای شنیده می‌شد که می‌گفت: اینجا دانشکده مدیریت است؟ این چه دانشکده مدیریتی است که از مدیریت عاجز است؟ من مدیرعامل کارخانه‌ای هستم، بعد می‌گویند ارتباط با دانشگاه، آخر ارتباط با این دانشگاه؟

واقعیت امر این است؛ این جمله‌ها تا به امروز ذهن مرا درگیر ساخته که این دانشجو به چه نکته ظریفی اشاره‌کرده است.

نشریه دانشگاه کارآفرین از این شماره قصد دارد، بی‌واسطه و به زبان ساده با مدیران دانشگاه‌ها و سیاست‌گذاران آموزش عالی سخن بگوید. هرچند شاید دیر به نظر برسد اما از این شماره بخش قابل‌توجهی از مطالب این ماهنامه به حوزه مدیریت سرمایه انسانی تخصیص خواهد یافت.

امید است با قدم در این پارادایم بتوانیم نقش پررنگی در تحولات نظام آموزش عالی داشته باشیم. در پایان باید گفت تحقق دانشگاه نسل سوم نیازمند بافتار مناسب مدیریتی است. همان‌گونه که کلارک نیز در مدل معروف خود اشاره نمود، زیرساخت مدیریتی مناسب و بهینه است. لذا در جمع‌بندی باید گفت مسیر دانشگاه کارآفرین از مدیریت سرمایه انسانی می‌گذرد.

دکتر امیررضا علیزاده مجد/ دکتری کارآفرینی گرایش آموزش‌عالی

برای مطالعه بیشتر به ماهنامه شماره 38 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه فرمایید

خطاناپذیری

کاهش خطاپذیری فرآیند با استفاده از روش خطاناپذیری

خطاناپذیری (پوکایوکه) در واحدهای صنعتی

کاهش خطاپذیری و جلوگیری از هدر رفت وقت و سرمایه برای سازمان‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ به‌نحوی‌که آن‌ها حاضر به سرمایه‌گذاری در راستای کاهش خطاپذیری فرآیندها هستند. روش‌های مختلفی برای رسیدن به این مهم وجود دارد که پرکاربردترین آن‌ها روش Poka Yoke می‌باشد. همان‌طور که از اسمش پیداست، این روش ژاپنی به جهت جلوگیری از خطا و اشتباهات سهوی می‌باشد. درروش Poka Yoke عملکرد به صورتی است که به‌طور پیش‌فرض از وقوع حادثه و رخدادهای مضر جلوگیری می‌شود که نحوه اجرای آن به نوع فعالیت سازمان یا شرکت بستگی دارد. در برخی موارد مشاهده می‌شود که سهل‌انگاری‌ها و یا عدم توجه به توصیه‌های ایمنی باعث بروز حوادثی می‌شود که در پی آن خسارت مالی و یا شاید جانی رخ دهد. سازمان‌ها برای جلوگیری از این قبیل حوادث همواره در حال آموزش پرسنل هستند و سعی دارند به‌صورت مستمر هوشیاری پرسنل را حفظ کنند که حادثه‌ای رخ ندهد.

وقوع این حوادث الزاماً توسط پرسنل نبوده و حتی ماشین‌آلات و تجهیزات نیز می‌توانند در حین عملکرد باعث وقوع حادثه شوند که منشور در اینجا تجهیزاتی است که به‌صورت اتوماتیک فعالیت دارند.

در تدوین قوانین جلوگیری از وقوع حادثه و خطاناپذیر نمودن فرآیند، می‌توان از اصول 5S و 6 Sigma استفاده نمود و با کمک آن‌ها روش نوین Poka Yoke را بکار گرفت. قرارگیری تمامی ادوات و تجهیزات و ابزار در محل موردنظر خود، پاک‌سازی محل کار از لوازم و وسایل بلااستفاده و بدون کاربرد، آموزش پرسنل در جهت رعایت موارد ذکرشده، پیگیری و استمرار در کنترل موارد ذکرشده و حفظ آراستگی و پاکیزگی محیط کار از اصول 5S است و رعایت تمامی آن‌ها و کاهش انحرافات دال بر اصول اولیه 6 Sigma می‌باشد. حال به این موارد می‌بایست برخی دستورالعمل‌ها را نیز اضافه نمود، به‌عنوان‌مثال نصب تابلوهای خطر در محیط‌های کارگاهی و صنعتی که تمامی نفرات را از وقوع خطرهای احتمالی آگاه سازد، انجام نت و کالیبراسیون تجهیزات که باعث عملکرد استاندارد آن‌ها شده و در نگاه کلی از وقوع حوادث مرتبط با تجهیزات جلوگیری می‌کند، حفظ و رعایت عایق‌کاری نواحی در معرض برق‌گرفتگی، رعایت دستورالعمل‌های مرتبط با تماس با مواد شیمیایی، مطلع نمودن افراد سازمان از مخاطراتی که تجهیزات و ماشین‌آلات دارند و این قبیل موارد همگی در دستورالعمل‌های تعریف‌شده روش Poka Yoke قرار دارند. به‌سادگی می‌توان متوجه این موضوع شد که اگر نظم و انضباط در سازمان رعایت شود و رعایت اصول ایمنی و بهداشتی نیز در دستور کار قرار گیرد، انحرافات و ضریب خطا در فرآیند کاهش‌یافته و از اتلاف سرمایه و زمان نیز جلوگیری می‌شود.

مثال‌هایی که زده شد در خصوص محیط‌های صنعتی و کارگاهی بودند که البته این بدین معنا نیست که در محیط‌های اداری کاربردی ندارند، بلکه می‌توان اصول ذکرشده را نیز با اعمال برخی تغییرات در محیط‌های اداری نیز اجرا نمود.

در هر محیطی که بتوان خطاها و اتلاف‌های فرآیندها را کاهش داد یقیناً در مقابل افزایش سود و کاهش هزینه را نیز در پی خواهد داشت که در نگاه کلی حتی باعث افزایش کارایی و بهره‌بری نیز می‌گردد. به‌کارگیری علوم و فنون و بر پایه دانش در اجرای فرآیندها باعث محقق نمودن اهداف والای سازمان‌ها شده که این نشان‌دهنده تأثیر علم مدیریت در پیشرفت سازمان‌ها می‌باشد.

نویسنده: مهندس کسری واشقانی فراهانی- پژوهشگر حوزه صنعت

جهت مطالعه بیشتر میتوانید به نشریه شماره 37 دانشگاه کارآفرین مراجعه بفرمایید

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)

در ادامه مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش سوم)

در این بخش و ۳ قسمت قبلی تلاش شد مدل‌های دانشگاه کارآفرین به اختصار بیان شود.

نلس و ورلی (2010) معماری کارآفرینانه سازمانی را به‌عنوان مجموعه‌ای از عوامل در راستای کارآفرینی در دانشگاه‌ها به شرح جدول زیر بیان نمود:

                        مؤلفه- های معماری کارآفرینانه: تعریف و شناسایی

مؤلفه کارآفرینیتعریف
ساختارهازیرساخت‌های کارآفرینی ازجمله دفاتر انتقال تکنولوژی، مرکز رشد، پارک‌های  علم و فناوری، پرتال‌های کسب‌وکار و غیره
سیستم‌هاشبکه‌های ارتباطی و پیکربندی پیوندهای میان ساختارها و دپارتمان‌ها، مدیر و غیره
استراتژی‌هااهداف نهادی توضیح داده‌شده در اسناد برنامه‌ریزی؛ شامل ساختارهای مشوق‌های رسمی که در داخل تعیین می‌شوند
رهبریاحراز صلاحیت و گرایش رهبران اصلی (مدیریت، هیئت‌مدیره، رؤسای دپارتمان‌ها، دانشمندان برجسته)
فرهنگنگرش‌ها و هنجارهای نهادی، دپارتمانی و فردی نسبت به نقش سوم

مدل گورو و اوروبانو

گوررو و اوربانو (2010) در رابطه با پدیده دانشگاه‌ کارآفرین ومدل‌های دانشگاه کارآفرین، با به‌کارگیری نظریه اقتصاد نهادگرایی و دیدگاه مبتنی بر منابع، یکپارچگی عوامل نظری را نشان می‌دهند که به درک ارتباط عوامل محیطی (رسمی و غیررسمی) و عوامل داخلی (منابع و قابلیت‌ها) دخیل در فرایند گذار آکادمیک کمک می‌نمایند. شایان‌ذکر است که عوامل محیطی با توجه به اقتصاد نهادی به دودسته رسمی و غیر‌رسمی و عوامل داخلی با استفاده از رویکرد منبع مدار به دودسته قابلیت‌ها و منابع تقسیم‌شده‌اند. مدل مفهومی پیشنهادی این دانشمندان در قالب شکل زیر به نمایش درآمده است که  بر اساس این مدل، چهارعنصر تعیین‌کننده در دانشگاه کارآفرین می‌بایست موردتوجه قرار گیرند: عوامل محیطی، عوامل داخلی، قابلیت‌ها و منابع. این عوامل و عناصر منجر به پیامد‌های دانشگاه کارآفرین می‌گردند.

در پایان یکی از مدل‌های دانشگاه کارآفرین مدل فیلپات و همکاران است

فیلپات و همکاران (2011)، به بررسی هر چه بیشتر فعالیت‌های کارآفرینانه در دانشگاه‌ها پرداختند و همچنین تعدادی از موانع تحقق کارآفرینی را شناسایی کردند. آن‌ها فعالیت‌هایی که دانشگاه می‌تواند در آن‌ها شرکت داشته باشد از طیف سنتی تا کارآفرینانه به شرح شکل زیر مطرح نمودند:

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش سوم)

در ادامه مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش دوم)

مدل اتزکویتز و همکاران

اتزکویتز و همکاران (2000) در باب مکانیزم ها و ساختارهای نوظهور دانشگاه کارآفرین سخن به میان آوردند.  به‌زعم آن‌ها چهار فرایند (به‌هم‌پیوسته) سبب ترویج ظهور فرهنگ کارآفرینی در دانشگاه شده‌اند. در آمریکا دانشگاه شاهد «… تمرکززدایی، رقابت بازار و پلورالیسم نهادی» بوده است. ورودی کارآفرینی به صحنه دانشگاه بجای اینکه محدود به گروه خاصی از دانشگاه‌های علاقه‌مند به علوم کاربردی باشد، بر مأموریت آموزشی و پژوهشی تمام نهادهای تحصیلات عالی تأثیر می‌گذارد. الگوی دانشگاه کارآفرین مؤلفه‌های هنجاری و تحلیل دارد. دانشگاه‌ها برای اینکه بجای عوامل نوآور صرف، تبدیل به عوامل فعال شوند، باید انقلاب دانشگاهی اول را انجام داده و تحقیق را به‌عنوان یکی از مأموریت‌های خود معرفی کنند. نهادهای دانشگاهی باید انقلاب دوم را نیز انجام دهند و از طریق گسترش مأموریت تحقیق و آموزش خود در توسعه اقتصادی به ایفای نقش بپردازند. به نظر اتزکویتز و همکاران، دانشگاه کارآفرین، شامل ساختارهای نوظهور و مکانیزم های توسعه‌ای”تغییرات داخلی، تأثیرات میانی، فرآیندهای میانجی‌گری و تأثیرات مکرر”، می‌باشد.

مدل برنان و وال

مدلی که برای دانشگاه کارآفرین توسط برنان و وال (2005) طراحی‌شده است، بر ۳ زمینه شامل تجاری‌سازی دانش، نقش دانشگاه در جامعه و شرکت‌های فناوری محور تأکید دارد. آن‌ها عوامل شکل‌دهنده دانشگاه کارآفرین را با توجه به این حوزه‌ها و در قالب این مدل ارائه کرده‌اند که عبارت‌اند از: مديريت شرکت‌هاي مبتني بر فناوري، مداخله‌ی دانشگاه در جهت خلق، نشر و بهره‌برداري از دانش در شرکت‌هاي فناوري محور و دانشگاهيان مرتبط با شرکت‌هاي فناوري محور، کارآفريني دانشگاهي، مداخلات دانشگاهي جهت تجاري‌سازي دانش سازماني، زمينه علمي و بستر دانشگاهي با نگاه سرمايه دانش انساني و سرمايه فردي.

مدل کربی

    کربی (2006) اقدامات راهبردی (استراتژیک) باهدف ارتقا بنگاه به شرح جدول زیر شناسایی نمود:

مدل اوشی

اوشی و همکاران در سال 2007 به تبیین آناتومی دانشگاه اِم آی تیبه‌عنوان دانشگاهی کارآفرین پرداخته و عوامل موفقیت این دانشگاه را به شرح شکل زیر تبیین نموده است:  

  • عامل 1: تأمین مبالغ اعطایی به ام آی تی در راستای پژوهش‌های علوم فنی مهندسی
  • عامل 2: تأمین مالی تحقیقات از جانب بخش صنعت
  • عامل 3: کیفیت هیئت‌علمی و کارکنان
  • عامل 4: مشخصه‌های سازمانی: اداره انتقال فناوری، برنامه‌های کارآفرینی و مرکز پژوهش‌های بین‌رشته‌ای
  • عامل 5: مأموریت دانشگاه
  • عامل 6: فرهنگ اعضای هیئت‌علمی اِم آی تی
  • عامل 7: تاریخچه و سنت دانشگاه اِم آی تی
  • عامل 8: مکان اِم آی تی (زمینه جغرافیایی خارجی): قطب فناوری منطقه بوستون و کمبریج

مدل راثيرمل و همکاران

راثیرمل و همکاران (۲۰۰۷) در مطالعه ارزشمند خود عناصر را بر اساس جمع‌بندی مدل‌های موجود به دودسته بیرونی و درونی به شرح ذیل تقسیم نموده است:

  1. عناصر دروني: نظام پاداش، شرايط دانشگاه، موقعيت، فرهنگ، عوامل ميانجي، خط‌مشی دانشگاه، تجارب. نقش‌ها و ويژگي‌هاي تعریف‌شده، ويژگي و نقش هیئت‌علمی، ماهيت فناوري تجاری‌سازی
  2. عناصر بيروني: خط‌مشي‌هاي دولتي، وضعيت اقتصادي و منطقه‌ای  

 مدل گیب و همکاران

گیب و همکاران (2012)، با مشاهده الگوهای دانشمندان گذشته و با مدنظر قرار دادن چالش‌های دانشگاه‌ها در زمینه گرایش به سمت فلسفه دانشگاه کارآفرین، آن را در قالب یک سازمان کارآفرین مطرح و شکل زیر  را برای ارزیابی چالش‌های آکادمیک برای نیل به سازمان کارآفرینانه ارائه نمودند:

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش دوم)

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش دوم)

در ادامه بخش اول مدل‌های دانشگاه کارآفرین پبش تر در مورد سه تا از مدل های پرکاربرد صحبت شد در اینجا قصد داریم به دیگر مدل‌های دانشگاه کارآفرین بپردازیم.

بر اساس مدل های Guerreiro-Cano و همکاران (1385) و سلام زاده و همکاران (2011) و با استفاده از IPA (تجزیه و تحلیل عملکرد اهمیت)، همراه با تکنیک TOPSIS (تکنیک برای اولویت سفارش با شباهت به راه حل ایده آل)، سوره و همکاران. (2011) مدلی را توسعه دادند که ابعاد دو مطالعه پایه را که در شکل زیر نشان داده شده است، پوشش می دهد.

عوامل داخلی عوامل محیطی 
 غیررسمیرسمی 
دانشجویان، دانشگاهیان و کارکنان موجود منابع مالی منابع اطلاعاتی مهارت های کارآفرینی انتظارات جامعه، دولت صنعت و بازار ماموریت کارآفرینی دانشگاهنیات بالقوه دانش آموز دانش آموزان بالقوه تمایل دارند امکان سنجی دانشجویان بالقوه نیات دانشگاهی امکان سنجی آکادمیکسیاست ها و مأموریت های کارآفرینی نظام آموزش عالی ویژگی های مدیر دانشگاه کانال های ارتباطی موجود است دوره های کسب و کار موجود است برنامه های تجاری موجود استورودی
قوانین و مقررات شیوه های آموزش متدولوژی های مدیریت روش های لجستیک فرآیندهای بازاریابی روش های انتخاب دانشجو روش های تامین مالی شبکه سازی فرآیندهای تعامل چندجانبه هزینه های سرمایه گذاری شده در کانال های ارتباطی (بین دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارکنان، محققان صنعتی، مراکز تجاری، صنایع، سیاستگذاران و جامعه) فعالیت های نوآوری، تحقیق و توسعه (IR & D) سیستم های پاداش و فرآیندهای جبران خسارتمعلم تربیتی منابع آموزشی پاداش دادن به فرآیندهای زیست محیطیساختار سازمانی سیستم ها و رویه ها خودمختاری دولتی تعیین سطوح سلسله مراتبی اقدامات حمایتی منابع آموزشی هزینه های سرمایه گذاری شده در اقدامات حمایتیفرآیند
منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغ التحصیلان، محققان و کارکنان) محققین موثر در راستای نیازهای بازار نوآوری ها و اختراعات مراکز کارآفرینی (به عنوان مثال، انکوباتورها، پارک های علم و فناوری، اسپین آف ها)قالب های سفارشی   فرهنگ شرکتیسیستم های شبکه کارآفرینی کنگلومراها و اتحادهای استراتژیک سیستم های بازاریابی و کنوانسیونخروجی

مدل ارائه شده توسط سوره و همکاران (2011) شامل استفاده  9 بلوک است، که توسط نویسندگان نامگذاری شده است: ورودی های رسمی، غیررسمی و داخلی، فرآیندهای رسمی، غیر رسمی و داخلی؛ خروجی های رسمی، غیر رسمی و داخلی. در بلوک “ورودی”، عوامل محیطی مطرح شده در مطالعه توسط Guerrero Cano و همکاران (2006) دسته بندی می شوند، در حالی که “خروجی ها” با عناصر ارجاع شده در خود دانشگاه کارآفرین از طریق نتایج تحقیقات نویسندگان که از طریق جلسات در گروه های متمرکز با متخصصان در مورد موضوع به دست آمده است، مطابقت دارد. همکاری در این مطالعه توسط سلام زاده و همکاران (2011) بر ساختار مدل تمرکز دارد و بر روش “ورودی-فرایند-ستاده” و عناصر فهرست شده تاکید دارد. اتحاد این مدل به جز در نظر گرفتن مسائل داخلی و خارجی مؤسسه، رویه های دانشگاه کارآفرین را به تفصیل شرح می دهد. قابل ذکر است که این مدل بر اساس بافت ایرانی تدوین شده است و نویسندگان بر مناسب بودن این مدل برای آن منطقه تاکید دارند.

مدل کلارک

ابعاد سازماني يک دانشگاه کارآفرينانه و نوآورانه، بر اساس چارچوب دانشگاه کارآفرينانه کلارک (1998)، به‌دست‌آمده است. این مدل با انجام یک پژوهش کیفی در ۵ دانشگاه برتر اروپا انجام‌شده است. ازنظر  چشم‌انداز و ویژگی‌های سازمانی این ۵ دانشگاه باهم تفاوت دارند اما در بسیاری از ابعاد در ارتباط با رسیدن به اهداف کارآفرینانه و نوآورانه یکسان بوده‌اند. به‌گونه‌ای که در فاصله‌ی ۱۵-۱۰ سال به دانشگاه کارآفرینانه تبدیل ‌شده‌اند. کلارک نشان داد که هر ۵ دانشگاه از ویژگی‌های سازماني 1) کانون هیئت‌علمی برانگيخته۲) هسته هدايتگر بالنده، ۳) منابع مالي متنوع، ۴) فرهنگ کارآفرينانه۵) محيط بالنده و توسعه‌یافته ؛  تبعیت می‌کنند.

1. هسته هدايتگر بالنده: اين ويژگي بيانگر هسته برنامه‌ريز و تصمیم‌گیرنده  توانمند با مشارکت اعضا هیئت‌علمی ‌توانمند و مديريت کارآفرين دانشگاه مي‌باشد. اين امر از طريق شکل‌گيري هسته‌هاي تيمي در فرايند فعاليت‌هاي پايدار بين گروه‌ها و واحدهاي نظام دانشگاهي امکان‌پذیر مي‌باشد.

2. محيط بالنده و توسعه‌یافته: جهت برقراری ارتباط با دنیای اطراف دانشگاه مانند صنعت، لازم است فرآیند منسجم برای جمع‌آوری اطلاعات از محیط بیرونی دانشگاه شکل بگیرد. در کنار ساختار سنتی، این واحدهای جانبی که عملکرد آن‌ها بیشتر به‌صورت گروه‌های میان‌رشته‌ای می‌باشد، در جستجوی ارتقای شایستگی‌های اصلی دانشگاه هستند.

3- منابع مالي متنوع: ایجاد تنوع در منابع مالی و درآمدی ازجمله مواردی است که دانشگاه‌های کارآفرین در جستجوی آن هستند. ثبت اختراعات، مشارکت و گسترش عرضه خدمات مشاوره‌اي و اجتماعي، تجاري‌سازي پژوهش‌ها، نوآوری، امتیازات و… ازجمله روش‌هایی هستند که منابع جدید درآمدی از طریق آن‌ها به دست می‌آید.

4- کانون هیئت‌علمی برانگيخته: یکی از عواملی که سهم بزرگی در تغییر و تحول دانشگاه به سمت کارآفرینی دارد اعضای هیئت‌علمی توانا  و برانگیخته است که با پرورش رفتارهای کارآفرینانه این موضوع را امکان‌پذیر می‌کند.

5- فرهنگ کارآفرينانه: فرهنگي که از نوآوري و اقدامات و رفتارهاي کارآفرينانه استقبال کند. باورها و ارزش‌هاي کارآفرينانه در دانشگاه استقرار می‌یابد و ریسک‌پذیری در فرهنگ کارآفرينانه  تشویق می‌شود. 

مدل اسپورن

اسپورن(2001) مدلی را در باب انطباق آموزش عالی با پیشنهاداتی نظیر نیروهای محیطی، مأموریت، اهداف، فرهنگ، ساختار، مدیریت، حکمرانی و رهبری به شرح ذیل ارائه داد:

پیشنهاد 1: محیط :محیط بیرونی می‌تواند برحسب سرگذشت سازمانی و وضعیت کنونی منابع، معانی مختلفی داشته باشد. دانشگاه می‌تواند با تعریف این مسئله به‌عنوان بحران یا فرصت، واکنش خود را نشان دهد. اما از همه مهم‌تر این است که هر یک از این دو واکنش برای آغاز فرایند سازش در نهاد موردنظر، ضروری است.

پیشنهاد 2: اهداف و مأموریت:مأموریت روشن و اهداف مربوطه می‌توان راهنمای تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و گرایش تمام اعضای دانشگاه باشد. رفتارها و اعمال به‌عنوان پیامد سازش و پیروی از یک سری اهداف بر مبنای هدف مشترک، سبب بهبود انسجام در سازمان‌های دانشگاهی  می‌شود که از قدیم مرکز-زدوده و نه‌چندان منسجم بوده‌اند.

پیشنهاد 3: فرهنگ:فرهنگ‌سازمانی خاصی غالب بر دانشگاه، برای سازش بسیار ضروری است. رویکرد کارآفرینانه‌ای که بر مسئولیت فردی تأکید کرده و فعالیت‌های خلاقانه‌ی جدید را ارج بنهد، می‌تواند در رویارویی با نیازهای متغیر (و متنوع) حوزه‌های بیرونی مفید باشد. ممکن است موقعیت برد-برد ظاهرشده و سود و منفعت اضافی برای نهاد به ارمغان آورده و هم‌زمان اعتبار عمومی و تناسب خدمات آن را نیز افزایش دهد.

پیشنهاد 4: ساختار:ساختار متمایز باعث می‌شود دانشگاه راحت‌تر بتواند به مقتضیات محیطی پاسخ دهد. دانشگاه می‌تواند «زمینه‌های تخصصی» یا حتی دانشکده‌ها و کالج‌های مختلفی ایجاد کند که هرکدام کار متفاوتی داشته باشند (مثلاً آکادمیک، شغلی و ادامه تحصیل). لذا واحدهای متمایز می‌توانند در طراحی و اصلاح خدماتشان تا حدودی خودمختار باشند، اما هم‌زمان در قبال فعالیت‌های خود به ریاست مرکزی جواب پس می‌دهند.

پیشنهاد 5: مدیریت: فرایندهای سازش مستلزم تخصصی سازی مدیریت دانشگاه هستند. مدیریت نیازمند مدیران تمام‌وقت با پیش‌زمینه‌ی حرفه‌ای است تا تصمیمات خوبی اتخاذ کرده و راهبردها را با موفقیت پیاده کند. ابزارهایی مانند فناوری اطلاعات یا جمع‌آوری کمک مالی نیز موردنیاز هستند. مدیریت حرفه‌ای دانشگاه را می‌توان از طریق توسعه پرسنل و استخدام پرسنل جدید به ارمغان آورد.

پیشنهاد 6: حکمرانی: حکمرانی مشترک به معنای شرکت جویی دمکراتیکِ گروه‌های ذینفع، برای دستیابی به توافق در مورد فعالیت‌هایی که در واکنش به مقتضیات محیطی انجام می‌شوند، ضروری است. افراد مؤثر در دانشگاه (دانشجو، دانشکده، مدیریت، اسپانسرها، وزارت) باید در فرایند تصمیم‌گیری دخالت داده شوند تا راهبردها به موفقیت بیشتری دست یابند.

پیشنهاد 7: رهبری: تعهد رهبری امر مهمی است و منابع لازم برای فرایند سازش را فراهم می‌کند. علاوه بر این، آرمانی که یک رهبر ارائه می‌دهد، سبب افزایش انگیزه و هم ذات پنداری با راهبردهای واکنشی جدید می‌شود. از این طریق، می‌توان دیدگاه مشترکی در میان اعضا نسبت به فرایند سازش ایجاد کرد که بر فعالیت‌های نهادی سایه می‌افکند.

این پیشنهادات می‌توانند راهنمای طراحی دانشگاه‌های سازش‌پذیر باشد. اسپورن به دو عامل دیگر که در تحقیقات اشاره زیادی به آن‌ها شده، پرداخته: یعنی خودمختاری نهادی و پایه مالی متنوع. خود آیینی یا خودمختاری یکی از حوزه‌های اصلی اصلاحات در نظام‌های تحصیلات عالی اروپا بوده است. دانشگاه‌های دولتی باید بتوانند آزادانه برنامه‌های خود را ایجاد کنند، دانشجوهای خود را قبول کنند، ساختار خود را تغییر دهند و خدمات خود را طراحی کنند. پیش‌فرض اساسی این است که خود-تنظیمی باعث بهبود ظرفیت سازش‌پذیری دانشگاه‌ها می‌شود، خصوصاً در اروپا، پایه مالی متنوع به معنای درآمدهای مختلف سبب کاهش آسیب‌پذیری نهادها می‌شود. دانشگاه‌هایی که به‌طور کامل متکی به یک منبع درآمد باشند (مثلاً دولت)، توانایی کمتری در سازش با مقتضیات محیطی دارند. آن‌ها بیشتر روی رفع نیازهای یک حامی تمرکز می‌کنند. پایگاه تأمین مالی متمایز به نهادها امکان می‌دهد که مستقل باشند و راهبردهای مختلف سازش را سوبسید (یارانه) و یا تأمین مالی کنند.  خلاصه عوامل حیاتی پیشنهادی اسپورن را می‌توان در جدول زیر ملاحظه نمود:

عوامل حیاتیپیشنهادات
محیطسازش در دانشگاه تحت تأثیر مقتضیات محیطی به ارمغان می‌آید که می‌توانند به‌عنوان بحران یا فرصت تعریف شوند.
مأموریت، اهدافدانشگاه برای سازش باید بیان واضحی از مأموریت و اهداف خود داشته باشد.
فرهنگفرهنگ کارآفرینی سبب بهبود ظرفیت سازش دانشگاه می‌شود.
ساختارساختار متمایز سبب بهبود سازش در دانشگاه می‌شود.
مدیریتمدیریت حرفه‌ای به سازش کمک می‌کند
حکمرانیحکمرانی مشترک برای پیاده‌سازی راهبردهای سازش ضروری است
رهبریرهبری متعهد مؤلفه‌ای ضروری برای سازش موفقیت‌آمیز است.
مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)

مدل‌های دانشگاه کارآفرین (بخش اول)

مدل‌های نظری دانشگاه کارآفرینی که بیش از همه در ادبیات برجسته شده‌اند، مدل‌های  Guerrero-Cano، Kirby& Urbano(2006)، مدل IPOO توسط سلام زاده و دارایی(1390); مدل سوره توسط سلام زاده و همکاران(1390) هستند.

پیشتر در مورد مفهوم دانشگاه کارآفرین گفته شد (جهت مطالعه بر روی دانشگاه کارآفرین کلیک کنید)

 در مدل ارائه‌شده توسط Guerrero-Cano و همکاران (2006)،  با مروری بر ادبیات، با تأکید بر مطالعات کلارک (1998)، اسپورن (2001)، اتزکوویتز (2004) و کربی (2006) و همچنین در برخی مطالعات تجربی در آن زمان، طبقه‌بندی برای عوامل محیطی که بر چرخه کارآفرینی دانشگاه‌ها تأثیر می‌گذارند، تهیه می‌کنند. آن‌ها مدل خود را مطابق شکل زیر توسعه می‌دهند.

در مدل Guerrero-Cano و همکاران. (2006)، نویسندگان نظریه نهادی خود را به  عوامل به رسمی و غیررسمی طبقه‌بندی می‌کنند. “عوامل رسمی” از ساختار سازمانی ( دولت و دانشگاه)، اقدامات حمایتی از استارتاپ های دانشگاه و برنامه‌های آموزش کارآفرینی دانشگاه تشکیل شده است. به‌طور مشخص، «عوامل غیررسمی» نگرش دانشگاه نسبت به کارآفرینی، مدل‌ها،  رشته‌های کارآفرینی در دانشگاه و سیستم‌های پاداش دانشگاه را تشکیل می‌دهند. این مدل همچنین رابطه بین مأموریت تدریس را ادغام می‌کند، که دیدگاه آموزشی  فارغ‌التحصیل را نه تنها برای متقاضی شغل، بلکه ایجاد شغل نیز پوشش می‌دهد، که نتیجه نهایی مأموریت مربوط به اسپین آف یا شرکت‌های جدید ایجاد شده توسط دانشجویان است. این مدل همچنین وجود محیط و شرایط آن را برای توسعه کارآفرینی در نظر می‌گیرد که می‌تواند تحت تأثیر شرایط کلان یا خرد مثبت یا منفی باشد.

سلام زاده و همکاران (1390)، از طریق نظریه سیستم‌ها، یک مدل دانشگاه کارآفرینی، با رویکردی سیستماتیک به مدل IPOO (ورودی-فرآیند-خروجی-نتایج) توسعه داد. نویسندگان مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته با بیست‌وپنج متخصص در این زمینه انجام می‌دهند. پس از جدول‌بندی داده‌های مصاحبه، محققین با توجه به مشارکت از طریق بررسی ساختار توسعه‌یافته، مجدداً با متخصصان ملاقات می‌کنند. مدل حاصل از تحقیق مربوطه در شکل زیر ارائه شده است.

ورودیفرآیندخروجینتایج
منابع (انسانی، مالی، اطلاعاتی، فیزیکی)
قوانین و مقررات
ساختار
مأموریت
قابلیت‌های کارآفرینی انتظارات جامعه، صنعت، دولت و بازار
تدریس تحقیق
مدیریتی
لجستیکی
تجاری‌سازی
انتخاب (برای دانشجویان، اساتید دانشگاه و کارکنان)
تأمین مالی
شبکه‌سازی
فرآیندهای تعامل چندجانبه (بین دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارکنان، محققان صنعتی، مراکز کارآفرینی، صنایع، سیاست‌گذاران و جامعه)
فعالیت‌های نوآوری، تحقیق و توسعه (R&D)
منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغ‌التحصیلان، محققان و کارکنان)
تحقیقات مؤثر در راستای نیاز بازار نوآوری‌ها و اختراعات شبکه‌های کارآفرینی
مراکز کارآفرینی (مانند انکوباتورها، پارک‌های علم و فناوری، اسپین‌آف‌ها و غیره)
مأموریت سوم  

هنگام استفاده از طبقه‌بندی مدل IPOO، نویسندگان ورودی‌ها، فرآیندها، خروجی‌ها و نتایج را به‌عنوان «مواد» تعریف می‌کنند که معادل عناصر و عوامل معرفی‌شده در جعبه سیاه یک دانشگاه کارآفرین هستند. در مورد “خروجی‌ها”، آن‌ها به نتایج تبدیل ورودی‌ها در جعبه سیاه فرآیند اشاره می‌کنند. در مورد «نتایج» پیامدهای مدل فرآیند ورود و خروج را در نظر می‌گیرند که عناصر و عوامل آن نتیجه مستقیم فرآیندها نیست، بلکه نتیجه مدل IPOO است.

با تعریف مقوله‌ها، توزیع عناصر موجود در مصاحبه‌ها اتفاق می‌افتد و ترکیب «ورودی‌ها» بر اساس: منابع (انسانی، مالی، اطلاعاتی و فیزیکی)، قوانین و مقررات، ساختار، مأموریت، کارآفرینی شکل می‌گیرد. ظرفیت و انتظارات جامعه، صنعت، دولت و بازار، عناصر ضروری و راهنما در فعالیت‌های دانشگاه کارآفرین است. بااین‌حال، ترکیب “فرآیندها” شامل موارد زیر است: آموزش، پژوهش، مدیریت، تدارکات، تجاری‌سازی، انتخاب (استادان، دانشگاهیان و کارکنان)، مالی، تعامل، تعامل چندجانبه، نوآوری، و فعالیت‌های تحقیق و توسعه که شامل عملیاتی شدن دانشگاه کارآفرین است. خروجی‌ها بیانگر نتایج به‌دست‌آمده در پایان فرآیندها هستند که عبارت‌اند از محصولات، یعنی منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغ‌التحصیلان، محققان و کارکنان)، تحقیقات انجام‌شده با همسویی نیازهای بازار، نوآوری‌ها و اختراعات، شبکه‌های کارآفرینی و مراکز کارآفرینی. با توجه به “نتایج” عناصر زیر در نظر گرفته می‌شود: نوآوری و فرهنگ نوآورانه، ایجاد ارزش اجتماعی-اقتصادی و توسعه انسانی. این عناصر مأموریت سوم دانشگاه کارآفرین را یکپارچه می‌کند.