نوشته‌ها

درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است

درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است

مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار، رئیس و مدیرعامل شرکت فیس‌بوک با بیش از ۷/ ۱ میلیارد کاربر فعال و ثروتی معادل ۳/ ۵۵ میلیارد دلار، جزو نامداران دنیای کسب‌وکار امروز محسوب می‌شود. او شرکت فیس‌بوک را با سرمایه‌ای اندک و فقط با ۷ کارمند که همگی از دوستان و هم اتاقی‌های دوران دانشگاهش بودند، روی یک قایق تفریحی تاسیس کرد و توانست تا سال ۲۰۱۵، این شرکت را به غول دنیای رسانه‌های اجتماعی با بیش از ۱۲۶۹۱ کارمند تبدیل کند؛ شرکتی که ارزش سهام آن در پایان سال ۲۰۱۹، بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بود. اما زاکربرگ از چه ویژگی‌های ممتازی برخوردار بود که از او یک رهبر تاثیرگذار و از شرکت تحت رهبری‌اش یک غول رسانه‌های اجتماعی ساخته است؟ در این مطلب به برخی از رازها و واقعیت‌های جالب در مورد این چهره ماندگار دنیای امروز اشاره خواهد شد.

۱- زاکربرگ از همان آغاز اطرافش را با افرادی درست و ارزشمند پر کرد:

یکی از رازهای کامیابی زاکربرگ در فیس‌بوک این بوده که او از همان آغاز بهترین و توانمندترین افراد را در اطراف خود جمع می‌کرد. بسیاری از کسانی که از ماه‌های اولیه فعالیت فیس‌بوک در کنار زاکربرگ فعالیت می‌کردند، همچنان به فیس‌بوک وفادار مانده‌اند و امروزه مقامات ارشد این شرکت را تشکیل می‌دهند. به‌عنوان مثال ادواردو ساورین که جزو هفت کارمند اولیه شرکت فیس‌بوک بود، همچنان به‌عنوان دستیار ویژه زاکربرگ فعالیت می‌کند یا شریل سندبرگ که کمی بعد از تاسیس فیس‌بوک به آن پیوست، هم‌اکنون به‌عنوان مدیر عملیاتی ارشد فیس‌بوک مشغول به کار است و وظیفه اصلی اش این است که ایده‌ها و تصوراتی را که در ذهن زاکربرگ می‌گذرد، به مرحله برنامه‌ریزی و اجرا درآورد.

۲- زاکربرگ هم مانند استیو جابز خیلی زود دانشگاه را ترک کرد:همان‌طور که استیو جابز فقید، تنها پس از یک ترم حضور در یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان، یعنی دانشگاه استنفورد آنجا را ترک کرد و فهمید که مسیر تحقق رویاهایش از دانشگاه نمی‌گذرد، مارک زاکربرگ نیز کمی پس از ورود به یکی دیگر از بهترین دانشگاه‌های دنیا، یعنی دانشگاه‌هاروارد، آنجا را ترک کرد تا رویایی را که در سر داشت تحقق ببخشد؛ رویایی که خودش آن را این‌گونه توصیف کرده است: «ساختن چیزی که کمتر کسی بر روی کره خاکی توانایی ساختنش را دارد و آن چیز باید به شکلی باشد که دنیا را به مکان بهتری برای زندگی انسان‌ها تبدیل کند.»

۳- برگزاری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ:یکی از ویژگی‌های جالب سبک مدیریتی زاکربرگ در فیس‌بوک که به بخشی از فرهنگ سازمانی این شرکت تبدیل شده، برگزاری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ بین مدیران و کارکنان است. این جلسات به‌طور منظم و بدون وقفه و با شرکت تمام مدیران شرکت از جمله مارک زاکربرگ برگزار می‌شود و طی آنها کارکنان شرکت در جریان برنامه‌ها و تصمیم‌گیری‌های سازمانی قرار می‌گیرند و به درک روشن‌تری از مسیری که شرکت به آن سو می‌رود دست می‌یابند.

۴- درب اتاق کار زاکربرگ به روی همه کارکنان باز است:

سیاست درهای باز دفتر کار مدیران در شرکت فیس‌بوک به‌طور کامل رعایت می‌شود. مارک زاکربرگ این سیاست را از خودش شروع کرده و هیچ‌گاه در اتاقش را به روی کارکنان نمی‌بندد و معتقد است که شاه کلید موفقیت در هر کاری، برقراری و حفظ ارتباط با همه است. جالب‌تر آنکه محل کار زاکربرگ در فیس‌بوک اتاق کاری با دیوارهای شیشه‌ای و شفاف است که همه کارکنان می‌توانند او را درحال کار کردن ببینند. از نظر رفتاری و برخورد با دیگران نیز زاکربرگ نمونه یک مدیر فروتن و دوست داشتنی است که به هیچ عنوان به هیچ‌کدام از کارکنانش نگاه بالا به پایین ندارد و سلسله مراتب دقیقا افقی را در شرکت فیس‌بوک به مرحله اجرا درآورده است.

۵- در فیس‌بوک کارکنان اجازه دارند روی ایده‌های مورد علاقه‌شان کار کنند:

در شرکت فیس‌بوک، مانند شرکت گوگل قانونی وجود دارد که به کارکنان اجازه می‌دهد بخشی از ساعات کاری‌شان را به کار روی ایده‌ها و پروژه‌های مورد علاقه و دلخواهشان اختصاص دهند و به عبارت روشن‌تر نه برای شرکت بلکه برای خودشان کار کنند؛ البته به شرطی که آن پروژه یا ایده به نوعی با پروژه‌ها و برنامه‌های کلان شرکت فیس‌بوک همسویی و ارتباط موضوعی داشته باشد.

با سیلیکون ولی غذا آشنا شوید

Wageningen یک شهر تاریخی در مرکز هلند و در استان گلدرلند است. شهرت این شهر 38 هزار نفری به خاطر دانشگاه Wageningen است که دانشگاهی معتبر در زمینه علوم زیستی محسوب می شود. اما این سالها دلیل دیگری هم برای شهرت این شهر بوجود آمده است. این شهر، قلب یک انقلاب جدید با هدف آغاز تاثیرگذاری در صنایع غذایی و تولید محصولات کشاورزی است. اگرچه این منطقه با دشت های مسطح احاطه شده است اما از اعتبار “سیلیکون ولی” استفاده کرده و نام خود را “فودولی” قرار داده است تا اشاره ای داشته باشد بر نوآوری و شور و شوق فراوان استارت آپ های این منطقه.

Wageningen به عنوان یکی از قطب‌های اصلی تحقیقات کشاورزی، در تلاش است تا خود را با دنیایی وفق دهد که در آن استارت آپ ها و سرمایه گذاران خطر پذیر برای موفقیت و کسب اعتبار اشتیاق فراوانی دارند. شرکت‌های کوچک و متوسط، موسسات دانشگاهی و پژوهشی و آژانس‌های دولتی در هلند گرد هم آمده اند تا حول دانشگاه Wageningen اکوسیستم چند سازمانی Foodvalley را پدید آورند و راه‌حل‌های نوآورانه در شیوه‌های کشاورزی و تولید مواد غذایی سالم را توسعه دهند.

طبق گزارشات AgFunder از 2012 تا 2017 سرمایه گذاری در بخش فناوری‌های غذایی مانند سیستم‌های مدیریت مزرعه و روباتیک و مکانیزاسیون سه برابر شده و به سالانه 10 میلیارد دلار رسیده است. علاقه شدید به سرمایه گذاری در بخش فناوری‌های کشاورزی و متعاقباً افزایش تولید مواد غذایی، نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات پروتئینی به ویژه گوشت از جانب کشورهای در حال توسعه است زیرا افزایش بی رویه این تقاضا عرضه مواد غذایی پروتئینی را با مشکل دچار کرده است. این افزایش تقاضا به حدی است که بر اساس بررسی سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل انتظار می‌رود میزان گوشت مصرفی در سطح جهان تا سال 2050، 76 درصد افزایش یابد. در کنار این مورد، باید به تغییر سلیقه مصرف کننده غربی نیز اشاره کرد. خواست مردم کشورهای توسعه یافته عمدتاً از برندهای تولید انبوه به سمت محصولات ارگانیک و سالم تغییر کرده است.

هلند، مهد کشاورزی

کشور هلند تنها 17 میلیون جمعیت دارد اما به لحاظ مساحت کم آن (41 هزار کیلومتر مربع)، متراکم ترین کشور اروپا بر حسب تعداد افراد در هر متر مربع محسوب می‌شود. با توجه به این که مردم این کشور به زمین و آب دسترسی محدودی دارند، در گذشته آن ها به طور سنتی به تکنیک‌های کشاورزی متمرکز تکیه کرده بودند. اما با گذشت زمان این تکنیک‌ها فشار زیادی به محیط و شرایط زندگی موجودات وارد کرده است. لذا روش‌های جدیدی نیاز بود که علاوه بر سازگاری با محیط زیست، بهره وری را نیز افزایش دهد. آن‌ها علم مواد غذایی را به عنوان یکی از اولویت‌های خود قرار داده و یکی از کارآمد‌ترین اکوسیستم های کشاورزی جهان را توسعه دادند.

مسئله چیست؟

در حالی که موسسات تحقیقاتی مانند دانشگاه Wageningen در بخش کشاورزی و مواد غذایی دانش زیادی را تولید کردند و عاملی برای پیشرفت‌های تکنولوژیکی بوده اند اما این مراکز توسط شرکت‌های کوچک و متوسطی که صنعت کشاورزی هلند به آن ها متکی است، قابل دسترسی نبودند. در عین حال شرکت‌های کوچک و متوسط فاقد منابع لازم برای انجام تحقیق و توسعه خود بودند. در بخش کشاورزی هلند نیاز به ایجاد روابط بین ذینفعان مختلف وجود داشت تا آنها بتوانند دانش مربوطه را به اشتراک بگذارند و برای بهبود صنعت کشاوزی همکاری کنند.

پاسخ به چالش موجود چه بود؟

تلاش‌ها برای اتصال مراکز دانش به کمپانی‌ها در اوایل دهه 1990 آغاز شد تا این که در سال 2004، فودولی در بخش مواد غذایی Wageningen راه اندازی شد. فودولی با هدف تولید غذاهای سالم‌تر و خوش‌مزه‌تر، توسعه روش‌های تولید پایدار را در دستور کار خود قرار داد. فودولی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی، از دریافت حق عضویت از شرکت‌ها و کمک‌های مالی دولت هلند و اتحادیه اروپا هزینه‌های خود را پوشش می‌دهد. اگرچه در این منطقه شرکت‌های بزرگ نیز وجود دارند اما تعداد شرکت‌های کوچک و متوسط به مراتب بیشتر است.

شرکت‌های تحقیقاتی زیادی در این منطقه به کسب و کارها خدمات می‌دهند مانند NIZO که بینش‌های تحقیقاتی را به یک فناوری تجاری مناسب تبدیل می‌کند تا کسب و کارهای کوچک و متوسط بتوانند از آن استفاده کنند. همچنین بنگاه‌های دیگر مانند HAN BioCenter آزمایشگاه و امکانات تحقیقاتی مقرون به صرفه‌ای را برای این شرکت‌ها فراهم می‌کند.

همچنین سازمان‌ها برای حمایت از شرکت‌هایی که ذیل آن کار می‌کنند برنامه‌های متنوعی را برای شتابدهی و بازاریابی به آن‌ها ارائه می‌کنند. به عنوان مثال پورتال worldfoodinnovations.com نوآوری‌های زراعی در هلند را به جهان معرفی می‌کند. چنین طرح‌هایی از جنبه‌های گوناگون می‌تواند مفید باشد. شرکت‌های کوچکتر از دسترسی به نتایج آخرین تحقیقات، بازارهای خارجی، سرمایه و شریک بهره مند می‌شوند و بنگاه‌های بزرگ‌تر استارتاپ های آینده دار را شناسایی و با مراکز تحقیقاتی دانشگاه بیشتر از گذشته تعامل می‌کنند.

شهرت و اعتبار دانشگاه باعث شده تا منطقه ای با شعاع 10 کیلومتر، شامل 200 شرکت حول آن شکل بگیرد. برای کمک به ایجاد پیوندها با بخش خصوصی، دانشگاه در سال 2004 گروهی با نام Food Valley NL و با هدف شبکه سازی ایجاد کرد که به افراد تازه کار و شرکت‌های کوچک کمک می‌کرد تا با شرکت‌های بزرگ و شرکای تجاری جدید مرتبط شوند. همچنین ارائه مشاوره‌های حقوقی و تجاری نیز از وظایف این گروه بود.

شناخت دره سیلیکون

دره سیلیکون

نویسنده : شادی لطیفیان / دانشجوی کارشناسی ارشد رشته MBA

دره سیلیکون

تا نیمه دهه 1950 دره سانتاکلارا در ناحیه جنوبی خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیای شمالی (ایالات متحدة آمریکا)بیشتر با باغ های میوه پوشیده شده بود، جایی که اکنون پایگاه شرکت های معتبر در زمینه های مختلف فناوری های پیشرفته است و در واقع دره سانتاکلارا را به دره سیلیکون تبدیل کرده است. اصطلاح دره سیلیکون نیز از آنجا ناشی شد که این ناحیه به مرکزیت نوآوری و تولید تراشه های سیلیکونی تبدیل شد، ولی بعدها دره سیلیکون مصداقی شد از همه فعالیت های نوآورانه در زمینة فناوری های پیشرفته،  و پایگاهی شد برای بسیاری از شرکت های بزرگ و معتبر و هزاران شرکت نوپا . روح در سیلیکون را باید در نوآوری وکارآفرینی جستجو کرد که در واقع جوهر اقتصاد آزاد است و در جامعه ای شکل گرفت که کارآفرینی در آن ریشه ای فرهنگی دارد، جامعه ای که کارآفرینان و نوآوران بزرگی چون بنجامین فرانکلین، توماس ادیسون و هنری فورد در آن سر برآورده اند، جامعه ای که کلید اصلی در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال را کارآفرینی می داند و مخاطره پذیری را ضرورتی برای به ثمر رسیدن نوآوری می شناسد.

آنچه سرنوشت این منطقه کشاورزی و خوش آب و هوا را تغییر داد، همجواری با دانشگاه استنفورد بود، دانشگاهی که در سال 1891 توسط (LELAND STANFORD) تاسیس شده بود و امروز یکی از بهترین دانشگاههای آمــریکا به شمار می رود. برخی استادان و دانش آموختگان این دانشگاه عامل تغییر سرنوشت این منطقه و تبدیل آن به یکی از مهمترین مراکز صنعتی واقتصادی جهان بودند.
ریشه های تاریخی

درة سیلیکون مرکز توسعه فناوری های نوآورانه است که دانشگاه استنفورد و استادان و فارغ التحصیلان آن در این امر نقش ویژه ای داشته اند. در اواخر دهه 1930  فردریک ترمن  استاد و رئیس دانشکده مهندسی دانشگاه استنفورد، استادان و فارغ التحصیلان استنفورد را به راه اندازی شرکت هایی در زمینه توسعه فناوری های پیشرفته تشویق کرد و مورد حمایت قرار داد.

نخستین شرکتی که پیرو توصیه های ترمن شکل گرفت شرکت hp است. دو تن از فارغ التحصیلان مهندسی برق در استنفورد که هم کلاسی بودند به نام های ویلیام هیولیت و دیوید پاکارد  شرکت hp را در سال  1939پایه گذاری کردند. سرمایه اولیه شرکت بیش از چند صد دلار نبود که ترمن در اختیار آن ها قرار داد. شرکت در گاراژ خانه پدری دیوید پاکارد در پالوآلتو در نزدیکی دانشگاه استنفورد، شروع به کارکرد.

ترمن در اوایل دهه 1940 و هم زمان با جنگ جهانی دوم مسئولیت آزمایشگاه پژوهشی رادیو را در دانشگاه هاروارد عهده دار شد و خدمات ارزنده ای در راه توسعه صنایع دفاعی مخابراتی و الکترونیکی در دورة جنگ به انجام رساند.

ترمن برای توسعه هر چه بیشتر فعالیت های صنعتی در جوار دانشگاه استنفورد در سال 1951 پارک صنعتی استنفورد (بعدا به پارک پژوهشی استنفورد تغییر نام داد)را در زمین های دانشگاه تاسیس کرد و در آن ها فضاهای مناسبی به شرکت های صنعتی معتبر اجاره داده شد و این امر باعث شد که این منطقه به یک منطقه صنعتی و فناوری بسیار فعال تبدیل شود و جنبشی برای راه اندازی شرکت های نوپا شکل گرفت و بسیاری از فناوری های پایه که در آزمایشگاه های پژوهشی استنفورد حاصل می شد به صورت محصولی تجاری، به بازار عرضه گردید و توسعه فناوری های پایه و توسعه بازار، موجبات رونق بیشتر درة سیلیکون را فراهم کرد.

ترمن پس از پایان جنگ به دانشگاه استنفورد برگشت و هر چند در دورة جنگ استنفورد از بودجه های صنایع دفاع بهره ای نبرده بود و نقشی هم در انجام پروژه های دفاعی انجام نداده بود ولی با حضور ترمن به یکی از قطب های ویژه تحقیقات در صنایع دفاع به ویژه در الکترونیک، مخابرات و مایکروویو تبدیل شد. بودجه های زیادی که به این امر اختصاص داده شد موجب توسعه آزمایشگاه های پژوهشی متعددی در دانشگاه استنفورد گردید. دستاوردهای فناورانه این آزمایشگاه ها از یک سو پاسخ گوی نیازهای صنایع دفاعی بود و از سوی دیگر به تاسیس شرکت های فناورانه بیشتری در اطراف استنفورد انجامید که هستة اولیه توسعه درة سیلیکون را شکل داد.

بسیاری از محققان، پروفسور فرد ترمن را پدر دره سیلیکون می دانند.

از مهمترین فناوری های پایه ای که در درة سیلیکون توسعه پیدا کرد باید از صنعت میکروالکترونیک و ساخت ترانزیستور و مدارهای مجتمع نام برد. ویلیام شاکلی در اواخر دهه 1940 با همکاری دو دانشمند دیگر به نام های ویلیام برتین و جان بردین در آزمایشگاه های بل در شرق آمریکا موفق به اختراع ترانزیستور شدند، که از سیلیکون به عنوان ماده اصلی در ساخت آن استفاده کردند. اختراع ترانزیستور موجب تحول عظیمی در صنایع الکترونیک شد و شاکلی با دو نفر دیگر در سال 1956 به دریافت جایزه نوبل فیزیک نایل آمدند.

راز درة سیلیکون چیست؟ چه عواملی درة سیلیکون را به نشانة بی بدیلی از توسعه فناوری های پیشرفته تبدیل کرده اند؟ پاسخ را می توان در وجود یک اِکوسیستم مناسب یافت. اکوسیستمِ درة سیلیکون را می توان مشتمل بر مؤلفه های مختلفی دانست، یکی از مؤلفه های مهم، دانشگاه استنفورد است که مشتمل بر آزمایشگاه های پژوهشی و هیات علمی و دانشجویان برجسته ای است که در تلاش و کوشش برای نوآوری و خلاقیت هستند، اخیرا دانشگاه برکلی نیز در سمت دیگر خلیج سانفرانسیکو بیش از پیش به توسعه و تجاری سازی فناوری و حمایت از شرکت های نوپا پرداخته است.

زیر ساخت مناسب نیز به عنوان بخشی از اکوسیستم می تواند به عنوان جوهرة درة سیلیکون محسوب شود. زیر ساخت مورد نظر مشتمل بر دفاتر حقوقی و سیستم های پشتیبانی و از همه مهم تر سرمایه گذاران خطرپذیر است که به طور عمده در خیابان سند هیل در جوار دانشگاه استنفورد مستقر شده اند.

عوامل موفقیت

مهم ترین عامل موفقیت درة سیلیکون را باید در شکل گرفتن اکوسیستم مناسب دانست، از مؤلفه های اساسی این اکوسیستم می توان محیط و فرهنگ کاری و ساختارهای ویژه اعم از حقوقی و سرمایه گذاری را نام برد. در ایالات متحده بنگاه داری پیشینه زیادی داشته است و شرکت های بزرگ نظیر آی بی ام یا جنرال الکتریک که در شرق آمریکا مستقر بودند فرهنگ ویژه کاری که مبتنی بر سلسله مراتب و انجام بیشتر امور پژوهش و توسعه در داخل شرکت بود را شکل دادند ولی در درة سیلیکون فرهنگ کاری جدیدی مبتنی بر همکاری و تقسیم کار و ارتباطات شبکه ای در داخل شرکت ها به وجود آمد که از عوامل مهم تحرک و پویایی درة سیلیکون در عصر اقتصاد نوآرانه محسوب می شوند.

درة سیلیکون جاذبة زیادی برای استعدادهای جوان و برجسته دارد که از اقصی نقاط دنیا جذب درة سیلیکون می شوند ولی عامل اصلی در این جذابیت همان محیط سامان یافته در درة سیلیکون است، در فضای فناورانه درة سیلیکون دانشگاه ها، مراکز پژوهشی دولتی و آزمایشگاه های تحقیقاتیِ بخش خصوصی نقش عمده ای دارند و محیط جذابی برای جذب برجسته ترین استعدادها از سرتا سر دنیا فراهم آمده است.

در حال حاضر نظامِ تقریبا جا افتاده ای در اکو سیستم درة سیلیکون شکل گرفته است که گردش کارها و فعالیت های اقتصاد نوآورانه را سامان می دهد. برای این اکو سیستم چهار مرحله به قرار زیر می توان در نظر گرفت.

مرحلة اول: شکل گرفتن ایده

مرحلة اول در اکو‌‌ سیستم، شکل گرفتن ایدة نوآورانه است. ایده های نوآورانه در نهادهای زیر شکل می گیرند:

دانشگاه ها و موسسات پژوهشی

گاراژهای کارآفرینی

در هر یک از نهادهای فوق گروه های نوآور با تشکیل تیمی کارآمد بر روی یک ایده کار می کنند تا محصول اولیه ای شکل بگیرد و در مسیر اکو سیستم درة سیلیکون جلو می روند. در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی تیم هایی از دانشجویان خلاق و نوآور تحت نظر استادان علاقه مند بر روی پروژه های پژوهشی اصیل کار می کنند که ممکن است به دستاوردهای نوآورانه ای منجر شود و به توسعة یک محصول بیانجامد.

پس از آن که شرکت های hp و اپل با امکانات محدود در گاراژِ خانه هایشان شروع به کار کردند و پیشرفت قابل توجهی داشتند، کارآفرینی گاراژی اصطلاحی شد برای نوآوران و کارآفرینانی که با امکانات اندک و محدود کار را شروع می کنند. در مرحلة شکل گرفتن ایده ممکن است عده ای از جوان های خلاق با امکانات محدود در خوابگاه های دانشگاهی و یا گوشه و کنار محل اقامت خود در درة سیلیکون ایدة نوآورانه ای را سامان دهند و با تشکیل یک تیم نسبت به توسعه آن ایده اقدام کنند.

فعالیت هایی که در مرحلة شکل گرفتن ایده صورت می گیرد به طور خلاصه عبارتند از:

تشکیل تیمی از بنیان گذاران

توسعة ایده و محصول اولیه

فعالیت های فوق موجب رونق فرهنگ نوآوری و حتی ایجاد شغل های جدید می شود.  ترکیب تیم چند نفرة بنیان‌گذاران نیز اهمیت زیادی دارد باید افرادی کارآمد که به نوعی کامل کنندة توانایی های یک دیگر هستند و با تفاهم کامل با یک دیگر همکاری دارند در کنار هم فعالیت نوآورانه را شروع کنند تا به موفقیت برسند. ولی نکته بسیار مهم در موفق شدن یک ایده این است که ایده در راستای نیاز بازار شکل گرفته باشد و محصولی که قرار است تولید شود مورد پذیرش بازار قرار گیرد چه در غیر این صورت موفقیتی حاصل نخواهد شد.

مرحلة دوم : شکل گرفتن کسب و کار

نهادهای زیر بستر لازم را برای شکل گرفتن و توسعة کسب و کار در مرحلة دوم فراهم می کنند.

انکوباتورها، برنامه های شتاب دهنده

سرمایه گذاران فرشته )سرمایه گذاری هستة اولیه، وام قابل تبدیل به سرمایه (

سرمایه گذاران خطر پذیر )مرحلة اولیه، سری آ(

دفاتر خدمات حقوقی و مالی

فعالیت هایی که در این مرحله صورت می گیرد عبارتند از:

تشکیل شرکت

تشکیل تیم مدیریتی

توسعة محصول

تدوین برنامه ورود به بازار

این فعالیت ها موجب توسعه فرهنگ نوآوری می گردد.

مرحلة سوم: رشد و توسعه

مرحلة سوم، مرحلة رشد و توسعه است، نهادهای زیر بستر لازم را برای رشد و توسعة کسب و کار فراهم می کنند.

سرمایه گذاران خطر پذیر ) سری ب، و ج(

سرمایه گذاران خطر پذیر بین المللی

کمپانی های چند ملیتی )بستر توزیع بین المللی، مشارکت در سرمایه گذاری(

دفاتر خدمات حقوقی و مالی

در این مرحله فعالیت های زیر صورت می گیرد:

تولید درآمد برای شرکت

توسعة محصول یا افزایش تولید

غالب شدن به بازار آمریکا

ورود به بازار سایر کشورها

این فعالیت ها هم موجب توسعه بیشتر فرهنگ نوآوری می شود و علاوه بر آن به رشد و توسعه کمک خواهد کرد.

مرحلة چهارم: تولید ارزش و برداشت محصول

مرحلة چهارم تولید ارزش و برداشت محصول است، نهادهای زیر توانمند ساز در این مرحله هستند:

سرمایه گذاران خطر پذیر )مراحل پیشرفته(

سرمایه گذاران بانکی

شرکت های چند ملیتی

فعالیت های این مرحله عبارتند از:

افزایش درآمد

رسیدن به مرحله سوددهی

توسعة بازار بین المللی

فروش و واگذاری شرکت و یا عرضة عمومی سهام و ورود به بازار بورس

درة سیلیکون یک سیستم باز است با یک شبکه ارتباطی گسترده، علاوه بر این ها هوای خوب در درة سیلیکون، نزدیکی به کوهستان و اقیانوس و مسیرهای متنوع کوه پیمایی همه این ها موجب می شوند که فرهنگ واقع گرایی و همکاری شکل بگیرد و رشد کند. نکتة قابل توجه دیگر مهاجرپذیری در درة سیلیکون است درصد بالایی از شرکت های نوپا در بین بنیان گذارانشان فردی مهاجر وجود دارد و در شرکت های بزرگ نظیر گوگل و غیره کارکنانی از بسیاری از کشورها حضور دارند، مهاجران به راحتی جذب می شوند و جایگاه خود را پیدا می کنند. تنوع های فرهنگی در درة سیلیکون نیز از سوی دیگر به نوعی به فضای آزاد موجود یاری می رساند و مهاجران شناختی از بازارهای منطقه ای را نیز به همراه می‌آورند که در توسعه و نوآوری کمک موثری است. مهاجرانی که به کشورهای خود بازمی گردند نیز به نوعی بازهم یاری رسان به روند فعالیت های درة سیلیکون اعم از کارهای برونسپاری و غیره هستند. به گونه ای دیگری نیز می توان عوامل موفقیت درة سیلیکون اعم از مولفه های فرهنگی، زیر ساختی  و غیره را مورد بررسی قرار داد، فرض کنیم در نقطة دیگری بخواهیم درة سیلیکون جدیدی پدید آوریم توجه  به نکات و مؤلفه های زیر می تواند راهگشا باشد :

مهم ترین نکته افراد مناسب هستند، اگر بتوانیم ده هزار نفر را از درة سیلیکون به نقطه دیگری کوچ دهیم می‌توان انتظار داشت که درة سیلیکون جدیدی شکل بگیرد.

دو دسته نیروی انسانی لازمة شکل دادن درة سیلیکون است: آدم های پولدار و آدم های خوره و کاردرست! چون این ها اصلی ترین افراد در راه اندازی شرکت های نوپا هستند. بالاخره جمع آدم های پولدار که آمادة سرمایه گذاری باشند و آدم های کار درست که خلاقانه و نوگرایانه بیاندیشند برای شکل گرفتن و رونق یک درة سیلیکون دیگر ضروری است.

دیوانسالاران دقیقا در نقطه مقابل سرمایه گذاران نسبت به شرکت های نوپا قرار دارند. دیوانسالاران ذاتا فقط در پیچ و خم ظاهر کار باقی می مانند ولی سرمایه گذاران با انگیزه و احساس رقابت بالا به عمق و پیشرفت کار توجه دارند. حتی شرکت های بزرگی که خود بخش سرمایه گذاری نیز دارند، از بیم افتادن به گرداب دیوانسالاری از سرمایه گذاری مستقیم روی کارهای خود اجتناب می کنند و فقط همراهی با سایر سرمایه گذاران را در پروژه های مربوطه تایید می کنند.

در درة سیلیکون آدم ها نقش اساسی را دارا هستند نه ساختمان ها. فضاهای کاری فرع قضیه هستند، نقش اساسی به عهدة آدم های خوره و کاردرست است که عمدتا کار اصلی را حتی قبل از تاسیس شرکت نوپا در هر کنج و گوشه ای انجام داده اند و نکته مهم این است که شرکت ها جایی که شروع به کار کنند همان جا ماندگار می شوند. مهم نیست که گوگل، اپل و یا اینتل در درة سیلیکون هستند، مهم تر این است که از آن جا شروع کردند. در باز تولید درة سیلیکون آدم های کاردرستی را می خواهیم که در کنج خانه ها یا خوابگاه های دانشجویی دورهم جمع شوند و تصمیم به راه اندازی یک شرکت نوپا بگیرند، در آن صورت است که می توانیم امیدوار باشیم و جلو برویم .

دانشگاه معتبر جذابیت ویژه ای دارد و معمولا برای شروع در جذب آدم های کاردرست خیلی ضروری است ولی کافی نیست باید شهری که دانشگاه در کنار آن قرار گرفته نیز مشخصات جغرافیایی و فرهنگی مناسبی داشته باشد. باید جایی باشد که سرمایه گذاران علاقه مند به اقامت در آنجا شوند و دانشجوها علاقه مند شوند که بعد از فارغ التحصیلی نیز آن جا بمانند.

جوان های خوره و کاردرست هستند که شرکت های نوپا را ایجاد می کنند، لذا در شهرهایی فضای لازم برای توسعه شرکت های نوپا به وجود می آید که شهر روح جوانی داشته باشد، مقصود شهرهای جدید نیست بلکه شهرهایی است حتی قدیمی ولی با روحیه جوانی و جو فرهنگی پویا و فعال .

نکتة مهم دیگر توجه به چرخه زمانی مناسبی است که به طور ارگانیک باید طی شود تا یک درة سیلیکون شکل بگیرد. ویلیام شاکلی پس از اختراع ترانزیستور به درة سیلیکون آمد و آزمایشگاه نیمه هادی های شاکلی را بنیان گذاشت پس از مدتی صنایع فیرچایلد از آن بیرون آمد و از صنایع فرچایلد هم اینتل و AMD و شرکت های دیگر زاده شدند، این امر، امری است که هم چنان در درة سیلیکون تکرار می شود: زاده شدن شرکت های جدید از درون شرکت های دیگر، امری که توده وار به توسعة روزافزون می انجامد . ولی برای شکل گرفتن این گونه توسعة توده وار به چرخه های زمانی مناسبی نیاز است و باید به آن توجه داشت.

یکی دیگر از مهم ترین عوامل موفقیت درة سیلیکون وجود سرمایه گذاران مخاطره پذیر است. در واقع سرمایه گذاران مخاطره پذیر در زمان شاکلی حضور نداشتند و به عبارت دیگر آزمایشگاه نیمه هادی های شاکلی و صنایع فیرچایلد به معنای امروزی شرکت نوپا تلقی نمی شدند. آزمایشگاه نیمه هادی ها به عنوان زیر مجموعه ای از صنایع بکمن 28 و گروه نیمه هادی ها در فیرچایلد نیز به عنوان زیر بخشی از صنایع فیرچایلد شکل گرفتند. ولی اکنون سرمایه گذاران خطرپذیر هستند که به درة سیلیکون معنی بخشیده اند، آنان با شتاب و سرعت در تصمیم گیری نسبت به راه اندازی شرکت های نوپا اقدام می کنند. و با حضور در کنار شرکت های نوپا و مراقبت از آنان به توسعه و پیشرفت آن ها کمک می نمایند. لازمة ایجاد و توسعه یک درة سیلیکون جدید حضور سرمایه گذاران خطرپذیر است.

در بررسی عوامل موفقیت در درة سیلیکون به فرایند توسعة تکنولوژی نیز می توان توجه کرد. درة سیلیکون عمدتا با توسعه فناوری تولید تراشه های سیلیکونی رونق گرفت که از آزمایشگاه شاکلی شروع شد و با صنایع فیرچایلد و بالاخره اینتل ادامه پیدا کرد و به توسعه کامپیوترهای شخصی انجامید پس از آن با توسعه شبکه و اینترنت، نیازهای ویژه موجب توسعه سیستم های کاربردی و نرم افزاری گردید و شرکت هایی نظیر گوگل و فیس بوک به وجود آمدند که به طور وسیع و در گسترة جهانی تاثیر گذار شدند.

 

منابع

شناخت دره سیلیکون، یحیی تابش، محمد مروتی، محمد اکبرپور

دره سیلیکون ، محمد رضا گرامی، http://technologyworld.blogsky.com/1386/11/26/post-164/