نوشته‌ها

چگونه می‌توانید رهبر یک تیم کارآفرین باشید؟

چگونه می‌توانید رهبر یک تیم کارآفرین باشید؟

 

چگونه می‌توانید رهبر یک تیم کارآفرین باشید؟ » اصولاً هر کارآفرین موفق، رهبر موفقی نیز می‌باشد. هرچند که تعداد افراد تحت امر او بسیار کم باشد. یک مدیر واحد تولیدی یا خدماتی باید در جستجوی فرصت باشد تا بتواند جهت اجرای طرح یا پروژه‌ای که پایه‌ریزی نموده، نسبت به تامین نیروی انسانی، منابع مالی و امکانات فیزیکی، برنامه‌ریزی و در چهارچوب هدف کلی با توجه به توان و تخصص افراد، تکلیف معین نموده و تا حصول نتیجه، رهبری اجرای طرح را برعهده گیرد.

معیارهای بسیار زیادی برای رهبری یک تیم کارآفرین برشمرده شده است که در این مقاله به بخشی از این معیارها می پردازیم.

مهار تیم

تیم شما از افراد مافوق و مادون تشکیل می شود. به عنوان یک کارآفرین باید بتوانید حرف خود را به گونه ای رهبرانه به آن ها بقبولانید. در ادامه ۴ قدم برای اینکه مهار تیم را در دست بگیرید، آورده شده است.

برنامه داشته باشید : برای ممتاز بودن باید یک برنامه خوب یا یک چشم انداز داشته باشید، یعنی داستانی که در عرض ۴۰ ثانیه یا کمتر آن را نقل کنید. در چشم انداز خود باید بتوانید موارد زیر را بیان کنید :

کجا هستید؟

به کجا خواهید رفت؟

چطور به آن جا خواهید رفت؟

سعی کنید در تدوین برنامه‌ی بلند مدت خود، علاوه بر ذکر این سه مورد، نقش افراد را نیز برایشان مشخص کنید. این کار به اعضای تیمتان، انگیزه می‌دهد.

– حمایت مناسب را هم درون تیم خود و هم فراتر از آن به دست آورید. اینکه افراد شما را به عنوان رهبر تیم قبول داشته باشند، به امور سرعت می بخشد. سعی کنید با قاطعیت و مهربانی، افراد را به سمت خود جلب کنید. در بیرون از تیم خود نیز حمایت ذینفعان و همکارانی که برای برنامه ی شما مهم هستند را بدست آورید. زودتر از موعد حمایت ها را کسب کنید تا زمانی که به آن ها نیاز داشتید، قابل دستیابی باشند.

– انتظارات را سریعا مشخص کنید. همه ی اعضای تیم انتظار ارتقا و ترفیع دارند و رئیس نیز انتظار دارد فروش تا سال بعد، سه برابر شود. این را بدانید که به معجزات مورد انتظار نائل نخواهید شد. تصویری از لبه ی پرتگاهِ قریب الوقوع ترسیم کنید و ارائه دهید. اگر نظر شما پذیرفته شد، در آن صورت می توانید موفقیت را به همراه تیم خود بسازید. در غیر این صورت تلاشتان به هیچ هدفی نخواهد رسید.

اما تیم از شما چه می خواهد؟

منطقی است که برای کسانی که از آن ها انتظاراتی دارید، انتظاراتی را نیز برآورده کنید. اما قبل از آن باید بدانید که تیمتان از شما چه می خواهد. حتما دیده اید در فرم های استخدامی استاندارد، یک بند به عنوان “میزان حقوق درخواستی” قرار داده می شود.

این نمونه ای از میزان انتظار فرد داوطلب را نشان می دهد. واضح است فردی که در ابتدای مسیر میزان حقوق بالایی می خواهد، آمادگی و صلاحیت همکاری در پروژه ی کارآفرینی را ندارد. اما تمام درخواست ها مادی نیستند. در ذیل به چند مورد که تیم از رهبر خود می خواهد اشاره می کنیم:

– چشم انداز: این مورد را در قسمت به دست گرفتن مهار تیم ذکر کردیم. اهمیت این موضوع اشاره دارد به اینکه افراد می خواهند بدانند در سیستمی که عضو هستند هدف چیست، مقصد چیست و آن ها در این مسیر چه نقشی دارند. انگیزه ی آن ها منوط به تاثیر نقش آن ها در نیل به اهداف سازمانی است.

– توانایی انگیزه دادن: در مرحله ای از عمر مدیریتی خود، درباره ی هرم نیاز های مازلو خواهید خواند. این به صورت پاسخی به معمای انگیزش افراد خواهد بود. بنابراین راهنمای کوتاهی درباره ی اصل نظریه ارائه خواهد شد و یک جایگزین عملی تر که همه روزه می توانید استفاده کنید. نیازهای جسمانی، امنیت، محبت، عزت نفس و خودشکوفایی، به ترتیب از سلسله مراتب نیاز های انسان ها هستند.
می بینیم که نیاز به مادیات از اهمیت کمتری برخوردار است اما نیاز به خودشکوفایی از نیاز های مهم انسان ها به شمار می آید. این به این معنی نیست که فردی که نیاز مالی فراوانی دارد، به شغلی تن می دهد که درآمد کم اما معنویات بالایی دارد. پر واضح است مادامی که نیازهای جسمانی و امنیت برطرف نشود، نیاز به عزت نفس و خودشکوفایی اهمیتی نخواهد داشت.

موفقیت در سازمان‌های امروزی؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

موفقیت در سازمان‌های امروزی ؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

ازآنجایی‌که انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند، دارای اندیشه‌های مختلفی می‌باشند. این تفاوت زمانی اهمیت پیدا می‌کند که در اداره سازمان‌ها بتوان از آن کمک گرفت. نیاز سازمان‌های امروزی تنها با مدیریت کردن برطرف نمی‌شود بلکه برای اداره بهتر نیاز به رهبری سازمانی داریم. رهبری سازمانی فرآیند تأثیرگذاری بر پیروان است که بتوان به‌صورت مؤثر افراد را به کارهای مختلف واداشت. در این میان مدیرانی که بتوانند این تأثیرگذاری را در سازمان داشته باشند، رهبر سازمانی محسوب می‌شوند و برای آن سازمان حائز اهمیت می‌شوند.

اما با توجه به تفاوت‌های میان مردان و زنان، الگوهای فکری رهبران و به‌تبع آن سبک‌های رهبری آن‌ها نیز متفاوت خواهد بود. قبل از ورود به بحث سبک‌های رهبری باید دانست زنان و مردان متفاوت فکر می‌کنند، متفاوت نگاه می‌کنند و سرانجام متفاوت رفتار می‌کنند. دلیل این تفاوت را می‌توان در عملکرد نیمکره‌های مغز جستجو کرد. مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل‌شده است. مواردی مانند خلاقیت، تجسم، افکار، قدرت تخیل و حافظه بلندمدت در نیمکره راست مغز اتفاق می‌افتد درحالی‌که جزئیات، تجزیه‌وتحلیل، منطق، حقایق در نیمکره چپ مغز انجام می‌شود. اما آنچه مهم است این است که به دلیل همین تفاوت، عملکرد مردان و زنان نیز متفاوت خواهد بود و این موردی است که برایان راسول و لیزکوک در کتاب”سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد” خود به آن اشاره نموده‌اند. باز بودن دو طرف مغز هنگام تمرکز در زنان و بسته بودن یک‌طرف مغز هنگام تمرکز در مردان عامل تفاوت در عملکرد آن‌هاست. اکنون به تفاوت‌های دیگری نیز اشاره  می‌گردد: مغز یک مرد برای انجام دادن امور سازمان‌دهی می‌شود. در موقعیت‌های سخت و تحت‌فشار یا اضطراب، مغز وی تمایل به انجام کارهایی دارد که هیجان وی را فرونشاند. مغز جنس مذکر برای کار و فعالیت و مغز جنس مؤنث برای ایجاد ارتباط و مناسبات از طریق شنیدن و صحبت کردن ایجادشده است.

مردان تمایل به گفتگوهای خبری راجع به آنچه انجام داده یا کسب کرده‌اند دارند درحالی‌که این امر در مورد زنان به‌صورت خودستایی و مباهات به نظر می‌آید. زنان در گفتگو و همدلی انعطاف بیشتری نسبت به مردان دارند. زنان دوست دارند صحبت کنند و بشنوند و دیگران را در این حس شریک کنند. بنابراین درصد صحبت با تلفن در زنان بیشتر است. به‌صورت کلی مردان رقابت را دوست دارند حتی در شغل باغبانی برای پرورش بزرگ‌ترین محصول وارد رقابت می‌شوند. همچنین بیشتر مردان رقابت را در عرصه‌های سیاسی می‌پسندند.

ادامه …

بر اساس برخی تحقیقات؛ درزمینهٔ ایجاد ابتکار به علت عملکرد متوالی نیمکره‌ها مردان موفق‌تر عمل می‌کنند. زنان در درک تفاوت بین آنچه مردم می‌گویند و آنچه موردنظرشان است بهترند. هم‌چنین، ازنظر یادگیری و درک زبان بدن، زنان موفق‌ترند. زنان کمتر مانع سایرین می‌شوند حتی بیشتر به لطیفه‌های افراد می‌خندند. یا مهارت‌های دیداری جنس مؤنث بسیار گسترده است.

جنس مؤنث می‌تواند اقلام یک اتاق را بهتر از جنس مذکر مجسم کند. او کاملاً به خاطر می‌آورد که در چه روزی مردم چه لباسی به تن داشته‌اند. زنان سخن گفتن را دوست دارند چون احساس خود را به این وسیله منتقل می‌کنند همچنین شنوندگان بهتری هم هستند. به دلیل اینکه مردان فقط از نیمی از مغزشان استفاده می‌کنند مغز آنان در هنگام بمباران جزئیات و احساسات به‌آسانی طغیان می‌کند. او بیشتر به‌تنهایی نیاز دارد تا به مسائل بیندیشد. زنان برعکس دوست دارند در گروه بوده و در مورد مسائل بیشتر مشورت کنند.

مواردی که اشاره شد تنها بخشی از تفاوت‌های میان زنان و مردان است چیزی که مهم است نوع نگاه به اداره سازمان است. الگوهای فکری رهبر که سازنده سبک‌های رهبری می‌باشند، عبارت‌اند از: رابطه مداری- وظیفه مداری، جزءنگرانه-کل‌نگرانه، مربی‌گری، مشارکتی، رقابتی، عمل‌گرایی، فرماندهی و مخاطره پذیری. الگوی فکری رهبری در مردان بیشتر شامل وظیفه مداری، کل‌نگرانه، عمل‌گرایی، رقابتی، مخاطره پذیری و فرماندهی است. درحالی‌که الگوی فکری رهبری در زنان شامل رابطه مداری، جزنگرانه، مشارکتی و مربی‌گری است.

نتیجه آنکه الگوی کامل رهبری، تفکر زنان و مردان را توأمان داراست و نیاز سازمان‌های امروزی استفاده از مدیران تأثیرگذاری است که نقش رهبری سازمان را ایفا می‌کنند.

 

نویسنده :

مریم ادیب زاده

پژوهشگر و مدرس دانشگاه