نوشته‌ها

اقتصاد هوشمند می تواند منجر به تغییر مدل های کسب و کار شود

اقتصاد هوشمند، اقتصادی است مبتنی بر فناوری های نو، و می تواند منجر به تغییرات مدل های کسب و کار در حوزه های مختلف شود و پاسخ دهنده هدف غایی مقاصد اقتصادی باشد که خلق فرصت های جدید، زایش منابع و تخصیصی بهینه منابع است.
علی عبداللهی، رئیس مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد هوشمند وزارت امور اقتصادی و دارایی، اظهار داشت: امروزه دنیا وارد فضایی شده که فناوری های هوشمند مانند هوش مصنوعی، بلاک چین و اینترنت اشیا نقش بسیار موثری را در کسب و کار و سازمان ها ایفا می کند. با استفاده از این فناوری ها می توان راجع به سیستم ها و سامانه های رفتاری و اجتماعی و پدیده های مدیریتی و کسب و کار هوشمند صحبت کرد.
وی در این خصوص ادامه داد: هوشمندی از سطوح فنی فراتر رفته و می توان در خصوص پدیده های رفتاری و اجتماعی هوشمند نیز صحبت کرد. از همین رو می توان در مورد کسب و کار هوشمند، سازمان های هوشمند، اقتصاد هوشمند و جامعه هوشمند صحبت کنیم. در همین راستا است که ترمینولوژی اقتصاد هوشمند در مجموعه وزارت اقتصاد تعریف شده و به عنوان یکی از محورهای اصلی توسعه در نظر گرفته شده است.
رئیس مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد وزارت اقتصاد تصریح کرد: این فضایی است که اقتصاد هوشمند می تواند به همراه داشته باشد البته برای شکل گیری اقتصاد هوشمند باید عوامل هوشمند هم شکل بدهیم. این عوامل می تواند بورس هوشمند، مالیات هوشمند، گمرگ هوشمند باشد که در وزارت اقتصاد به دنبال شکل گیری آن هستیم. در این راستا سندی را با عنوان نقشه راه توسعه اقتصاد هوشمند تدوین کردیم که این تعاریف را در آن وارد کرده ایم .

تجاری سازی دانش و فناوری: ارتباط پایدار صنعت و دانشگاه

تجاری سازی دانش و فناوری

ارتباط پایدار صنعت و دانشگاه

 

 

 

با توجه به دنیای پرتلاطم امروز و حاکمیت فضای عدم اطمینان بر کسب و کار ها و صنایع وابسته آنها راهکاری که بتواند زمینه ساز ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اینگونه می توان گفت که علت اهمیت روز افزون به نوآوری، سود اقتصادی است. در کسب و کار امروز تحقیقات، مبدل به عاملی اقتصادی شده است و تجاری سازی نیز بخش مهمی از فرآیند نوآوری می باشد و هیچ محصول، خدمت و فناوری جدیدی بدون تجاری سازی امکان ورود موفق به بازار را ندارد. ایجاد بستر مناسب برای عرضه دانش و فناوری، علاوه بر فراهم کردن ارزش های اقتصادی، منجر به رشد و توسعه اقتصادی نیز در جامعه می گردد. با نگاهی به تحقیقات انجام شده می توان دریافت که تحقیقات بنیادی به تنهایی کافی و مفید نبوده و انگیزه کافی برای پزوهشگر و کاربر را ایجاد نمیکند، همچنین عدم استفاده از نتایج تحقیقات در کسب و کار و صنایع باعث هدر رفت سرمایه و وقت صرف شده در راه پژوهش می شود. امروزه رقابت روزافزون جهانی، دیگر فرصت تحقیقات بنیادی و پایه ای را از بسیاری از صنایع گرفته است. به همین دلیل بیشتر شرکتها مجبورند فقط به تحقیقات بحرانی و مورد نیاز دست بزنند. به عبارت دیگر، اهمیت تحقیقات به خاطر نوآوری [1]و اهمیت نوآوری به دلیل سود اقتصادی آن است. در دنیای کنونی تحقیقات به عاملی اقتصادی تبدیل گردیده است، مراحل گذر از “علم ناب” طی شده است و نهادهای علمی- تحقیقاتی باید بطور آشکار در خدمت اقتصاد و تجارت قرار گیرند. دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی باید از “هدف بودن” خارج شوند و به وسیله ای برای توسعه اقتصادی تبدیل گردند. در عصر حاضر باید به دنبال ساز و کارهایی باشیم که روش تبدیل “ایده” به “محصول” را به ما یاد بدهد و روند تبدیل علم به ثروت را سرعت بخشد. تجاری سازی فناوری، فرآیند تغییر دانش به محصولات و خدمات و روش بسیار موثر برای انتقال عقاید از ذهن یا آزماشگاه به دنیایی گسترده تر است.  شاه کلید دنیای امروز، خلق ارزش است. راهکار ورود به دنیای کسب و کار امروزی فناوری است و شاه کلید فناوری، تجاری‌سازی و ارزش افزوده ناشی از آن است،  اقتصاد امروز جهان به شدت از وابستگی به منابع زیرزمینی و صنایع صنعتی فاصله گرفته و اقتصاد دانش محور و شرکت های دانش بنیان را به عنوان راهبرد اساسی خود برای رشد و توسعه اقتصادی می داند و توجه بسیاری از اندیشمندان، سیاست گذاران و برنامه ریزان را به خود معطوف کرده که در این میان دانشگاه به عنوان ایجاد کننده دانش و ناشر نقش کلیدی ایفا می کند. لذا از آنجا که اهمیت دانش در نوآوری و توسعه کسب و کار روز به روز بیشتر می شود و درست همانگونه که سهم بیشتری از جامعه وارد آموزش عالی می گردند، دانشگاه ها می توانند نقش بیشتر و فعال تری در نوآوری ملی و توسعه اقتصادی را داشته باشند.(منتظری، یوسفی، 1393) تجاری سازی تحقیقات و دانش تولیدی، فعالیتی اجتناب ناپذیر در راستای جبران هزینه های تحقیق و توسعه دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی دولتی و خصوصی کشور است که میتواند علاوه بر فراهم آوردن امکان سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بهتر و پیشرفته‌تر برای محققان و مؤسسات عرضه کننده دانش، به توسعه‌یافتگی کشور و رقابت پذیر شدن آن در کلیه صنایع، به ویژه صنایع پیشرفته کمک شایانی نماید. چالش مديريتي صاحبان و سرمایه‌گذاران دانش، اين است که چگونه دانش تولیدی و نوين خود را به جريان بازده اقتصادي براي مؤسسان، سرمايه‌گذاران و کارکنان تبديل کنند. به عبارت ديگر، مشکل اصلي اختراع نيست بلکه تجاري سازي آن است.(یدالهی، کلاتهایی، 1391) ورود موسسات تحقیقاتی [2]به عرصه تجارت و بازاریابی محصولات خود و توجه به نیازمندیهاي بازار و معیارهاي مشتریان، منجر به پیدایش فرصت ها و پیامدهاي مثبتی است. پیامدهایی که در کمترین سطح بهره وري کمک به خودگردانی موسسات و در بالاترین سطح، انتظار افزایش استانداردهاي زندگی( ایمنی و امنیت)،کیفیت زندگی،تولید ثروت و رشد اقتصادي را در پی خواهد داشت (فاطمی،1385). در حقیقت تجاری سازی موتور رشد اقتصادی است . در تغییرات سریع امروزی سازمانهایی موفق خواهند بود که بتوانند خود را با این تغییرات انطباق داده و از قدرت نوآوری لازم برخوردار باشند. در دانشگاهها و نهادهای آموزش عالی نیز نوآوری و خلاقیت از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین جهت تحقق این هدف، این نهادها باید در زمینه اشاعه، نشر دانش و انتقال آن به جامعه و نسل‌های جوان بیش از پیش تلاش و کوشش کنند. (کنجکاو منفرد، اردکانی، 1392)  با توجه به موارد ذکر شده اینگونه میتوان گفت که ارتباط بهینه صنعت و دانشگاه نیازمند پلی ارتباطی است. پلی که از اتحکام لازم برخوردار باشد لذا با توجه به اهمیت تجاری‌سازی نتایج تحقیقات آموزش عالی بر رشد صنعت و تاثیر آن بر اقتصاد کشور ،در این مقاله سعی بر آن است تا با بیان دقیق مفاهیم تجاری سازی و مدل های آن و همچنین بیان فرآیند و ضرورت فرآیند تجاری سازی در ارتباط موثر صنعت و دانشگاه، زیرساخت تئوریک[3] مناسبی را برای رسیدن به این مهم فراهم سازد.

 

 

مفهوم تجاری سازی[4]

تجاري سازي عبارت است از تبدیل یافته هاي جدید و ایده هاي پژوهشی به محصولات و خدمات و فن آوري هاي قابل ارائه به بازار. به عبارت دیگر تجاري سازي تحقیقات مجموعه تلاشهایی را که به منظور فروش کارهاي تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هرچه بیشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادي و اجتماعی صورت می پذیرد را گویند. با توجه به تعاریف بالا تجاري سازي را می توان به بازار رسانیدن یک ایده و یا یک نوآوري دانست.(جهاندیده،1384) تجاری سازی فناوری، خلق محصول، خدمت یا فرآیند جدیدی مبتنی بر رفع تقاضای جدید است و رفع آن مستلزم تلاش مستمر در راه تبدیل نتایج محصولات و خدمات جدید [5]و بازاریابی موفق [6]آنهاست. تجاری سازی به انتقال فناوری بسیار نزدیک است. به عبارت دیگر فرآیند تجاری سازی، همان فرآیند انتقال دانش و فناوری از مراکز تحقیقاتی مانند مراکز رشد و پارک های علم و فناوری به صنایع موجود یا کسب و کارهای جدید است. در واقع تجاری کردن فرآیندی است که از طرح کردن و پروردن یک ایده آغاز می شود و به سمت تولید ( کالا و خدمات) و در نهایت فروش آن به مشتری ( صنعت یا استفاده کننده نهایی) می انجامد. لغتنامه کمبریج واژه “تجاری کردن” را به معنای “سازماندهی چیزی برای کسب سود” و واژه “تکنولوژی” را مطالعه و دانش عملی در استفاده از اکتشافات علمی خصوصا در حوزه صنعت ” تعریف کرده است.

 

روند تجاری سازی دانش

در سال های اخیر موسسات آموزش عالی در جوامع غربی و در حال توسعه، با تغییرات زیادی مواجه بوده اند. با ظهور اقتصاد دانشی، خط مشی های ناظر بر آموزش عالی، متحمل فشارهایی شده اند که سبب شده، به عنوان ابزاری برای رقابت های اقتصادی در بازارهای جهانی ایفای نقش کنند. این بدان معناست که ارزشیابی و نگاه به آموزش و تحقیق دانشگاهی به طور فزاینده ای از زاویه اقتصادی امکان پذیر شده است. در تطابق با این تغییر خط مشی ها و تغییر زاویه نگاه به دانشگاه، الگوهای تامین سرمایه و سبک های مدیریت دانشگاه ها با تحولات کثیری مواجه شده است ( قلی پور، 1386).

در بسیاری از کشورها اداره ای تحت عنوان دفاتر انتقال فناوری، جهت تسهیل انتقال دانش تجاری شده از دانشگاه ها به صنایع تاسیس شده است. نقش عمده این دفاتر، حفاظت از دارایی های فکر دانشگاه و نتایج پژوهش های دانشگاهی و انتقال تجاری دانش از طریق واگذاری حق امتیاز اختراعات یا سایر انواع دارایی های فکری ناشی از پژوهش های دانشگاهی به صنعت است (Siegel, 2004).

 

اهمیت تجاری سازی فناوری[7]

تجاری سازی عبارت است از تبدیل یافته های جدید و ایده های پژوهشی به محصولات و خدمات و فن آوری های قابل ارایه با بازار. به عبارت دیگر تجاری سازی تحقیقات مجموعه تلاش هایی را که به منظور فروش کارهای تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هرچه بیشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادی و اجتماعی صورت می پذیرد را گویند. با توجه به تعاریف بالا تجاری سازی را می توان به بازار رسانیدن یک ایده و یا یک نوآوری دانست (جهاندیده، 1384)

امروزه در مورد اینکه، تجاری سازی ایده ها و درگیر کردن محققان در ایجاد و توسعه محصولات فواید بسیاری در بر دارد، شکی باقی نمانده است. به عنوان مثال، می توان تصور کرد که در غیاب فعالیت های تجاری سازی رادیو داروهای تولیدی توسط کارشناسان انرژی اتمی، چه تاثیری بر درمان بیماری های خاص و در انتها زندگی انسان گذاشته است (محمدی، 1386).

ایجاد بسترهایی برای دانش، علاوه بر فراهم آوردن ارزش های اقتصادی برای سازمان ها، منجر به رشد اقتصادی و فنی جامعه می شود. از آنجا که به بازار رسانیدن یک محصول می تواند تضمین کننده موفقیت و بقای سازمان ها باشد، تجاری سازی به عنوان یک عامل حیاتی مطرح شده است. در سازمان های تحقیقاتی نیز تحقیقات، بدون تجاری سازی یک محصول معنایی ندارد در همین راستا نیز تا فناوری منتقل شده، توسعه نیابد، نمی توان گفت فرآیند انتقال فناوری تکمیل شده است. اهمیت تجاری سازی R&D و فناوری به حدی است که در حال حاضر بسیاری از موسسات تحقیقاتی به صورت همکاری مشترک به تجاری سازی فناوری خود رسمیت داده اند و تعداد این گونه مراکز خدمات مشاوره ای در کشورهای پیشرفته صنعتی در حال افزایش است. در خصوص ایران نیز، طی سال های اخیر، مراکز عرضه کننده خدمات فناوری تحت نظر مراکز رشد و پارک های علم و فناوری به ارایه خدمات مشاوره ای به فعالان حوزه فناوری و شرکت های دانش بنیان می پردازند که البته، نیاز به تقویت هرچه بیشتر این مراکز امری حیاتی در انجام وظایفشان است. همچنین می توان به Joint Venture و سرمایه گذاری خطرپذیر نیز به عنوان نمونه هایی از انجام پروژه های تحقیقاتی بصورت همکاری مشترک اشاره نمود.

 

اهمیت تجاری سازی تحقیقات علمی[8]

تجاری سازی نتایج تحقیقات، یکی از گام های مهم نظام نوآوری است که پایداری و استمرار امر تحقیق را تضمین می کند و متناسب با آن علاوه بر فراهم آوردن ارزش های اقتصادی قابل توجه برای سازمان ها، رشد اقتصادی دانش محور جامعه را نیز تسریع می نماید ( عنایتی، 1386). “تجاری سازی تحقیق فرایندی است که هنگام ورود به بازار می تواند ایجاد درآمد کند و در مرحله توسعه از نظر درآمد زایی هیچگونه ارزشی ندارد. فن آوری اگر در قفسه بماند (وارد بازار نشود) هیچ درآمدی ایجاد نمی کند” ( عناینی، 1386).

این موضوع در مورد فن آوری هایی که از طریق داخلی بدست می آید به مراتب برای حمایت کننده ی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. “علم زیر بنای توسعه فن آوری را فراهم می کند و توسعه فناوری به سهم خود بازارهای جدیدی خلق می کند” (Reamer, 2003).

بدیهی است علم به خودی خود و بدون در نظر گرفتن چارچوب و فرآیندی کارآمد در چرخه توسعه فناوری، نخواهد توانست بازار جدیدی را خلق نماید.

تحقیقات بسیاری در کشورهای پیشرفته صنعتی در موضوع تجاری سازی نتایج تحقیق صورت گرفته است. کارلوس در مورد ارتباط دانشگاه و صنعت در آمریکا دارای سابقه طولانی است که عوامل اصلی آن قانون موریل (1862) مبنی بر اعطای تاسیس سیستم کالج، دفاع مبتنی بر تحقیق و توسعه در طول جنگ جهانی دوم و رقابت با اتحاد جماهیر شوروی در طول سال های جنگ سرد است (Karlson, 2004).

فرایند تجاری سازی

اساس فرایند تجاری سازی مشارکت بخش تحقیقاتی و بخش صنعت، در تبدیل نتایج تحقیقات به نوآوری است و امروزه تجاری سازی به یکی از حلقه های اصلی فرایند نوآوری تبدیل شده است (Ghazinoori,2005). به طور کلی فرایند تجاری سازی را می توان به چهار مرحله مجزا تفکیک نمود که عبارتند از سرمایه، که باید برای انجام پژوهش ایده پرورش یافته تامین شود و سپس خط مشی بازاریابی تعیین و تعریف گردد، این ایده در مرحله توسعه به فناوری مورد نظر تبدیل می شود. هنگامی که یک دستاورد قابل ارایه به بازار حاصل شود، مرحله اجرای تجاری سازی شروع می شود. هنگامی که یک محقق یک یا چند فناوری قابل ارایه به بازار را توسعه داده است، باید برای تجاری سازی آنها وارد مرحله تجاری سازی شود (محمدی، 1386).

جایگاه تجاری سازی در فرایند نوآوری[9]

تکنولوژی و تجاری سازی، قسمت های مهم فرایند نوآوری هستند که باعث می شوند اختراعات، به تولیدات دارای بازار تبدیل شود. بازاریابی و فرایند تجاری سازی، مرحله نهایی فرآیند نوآوری هستند این دو جز برای دستیابی به موفقیت هر اختراعی، لازم و ضروری هستند. از روش های تجاری سازی می توان به سرمایه گذاری مشترک، فروش و انتقال فن آوری، فروش حق اختراع، حق امتیاز و خدمات مهندسی اشاره کرد (محمدی، 1386).

 

بحث و نتیجه گیری

ثبت های اختراع دانشگاهی [10]اغلب به عنوان شاخص های کلیدی از فعالیت های مربوط به انتقال تکنولوژی در حوزه های تکنولوژی از قبیل زیست شناسی، داروشناسی، الکترونیک، و شیمی در نظر گرفته می شوند، در حالیکه سودمندی کمتری در رشته هایی از قبیل مهندسی مکانیک و کالاهایی برای مصرف کننده دارند. یکی از ضرورتها ی نظام پژوهشی کشور، توجه پژوهش های کاربردی به نیازهای جامعه و بوم یسازی آن متناسب با شرایط کشور است. بدین منظور لازم است، مدیران شرایط لازم را برای فعالی تهای علمی استادان و دانشجویان فراهم کرده و از ایده های نوآورانه آن ها در زمینه حل مسایل جامعه حمایت های لازم را بعمل آورند.به طوری کلی تجاری سازی را می توان به بازار رسانیدن یک ایده تا نوآوری دانست که باید با مطالعه دقیق بازار و استخراج نیازهای بازار , انجام تحقیقات و آزمایش های لازم , تهیه نمونه , استاندارد سازی فرآیند توسعه محصول و هماهنگی های مدیریتی برای عرضه آن به متقاضی یا بازار توام باشد. فناوری به تنهای عامل خلق ثروت نیست ؛ بلکه استفاده موثر و مناسب از آن است که باعث خلق ثروت می شود. خلق ارزش افزوده ناشی از استفاده فناوری در عرضه محصولات و خدمات مورد نیاز , موجب افزایش ثروت می شود. دانش و فناوری می تواند در قالب محصولات تولید , خدمات یا حتی بازاریابی باشد , اما به هر حال استفاده از فناوری یا تجاری سازی فناوری در خلق ثروت و رشد اقتصاد مهم است . تجاری سازی دانش و فناوری برای تبدیل فناوری به کالا یا خدمات قابل استفاده و ارائه و انتشار آن در سطح جامعه نیازمند تحقیق و توسعه , خلاقیت و نوآوری , منابع خطر پذیر و زنجیره ای از فعالیت ها و اقدامات متعدد و مختلف است. زنجیره اقدامات تجاری سازی فناوری از اعتبار سنجی اولیه و امکان سنجی فنی شروع و با مطالعه بازار , تامین منابع مالی و سرمایه اولیه مورد نیاز , مدیریت و شناسایی خطرها و … ادامه می یابد . طی کردن این زنجیره پیچیده و طولانی می باشد و عرضه یک نوآوری به بازار می تواند سالیان زیادی به طول انجامد، اما این زنجیره سبب می گردد تا یک دلار سرمایه گذاری در تحقیقات , منجر به کسب هزار دلار در کارخانه شود. البته فقط تعداد کمی از نوآوری ها قادر به طی کردن کل زنجیره ارزش و رسیدن به بازار هستند و بیشتر آنها در میانه راه و گردنه های مسیر جامانده و به سر انجام نمی رسند لذا تعامل مناسب بین صنعت و دانشگاه از طریق برگزاری سمینار ها تحقق نخواهد یافت و باید عزمی جدی در این راه وجود داشته باشد.

 

 

نویسنده : شهنام زندیه

[1] Innovation

[2] Research Institutes

[3] Theoretical

[4] Commercialization concept

[5] New Services

[6] Successful Marketing

[7] Technology Commercialization importance

[8] Scientific research

[9] Innovation process

[10] Registration of university inventions

ارائه روشی برای هوشمندسازی داده‌ها

ارائه روشی برای هوشمندسازی داده‌ها

ارائه‌ی روشی برای هوشمندسازی داده‌ها توسط پژوهشگران دانشکده‌ی مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات

 

 

 

پژوهشگران دانشگاه صنعتی امیرکبیر موفق به ارائه‌ی روشی برای هوشمندسازی داده‌ها شدند.

دکتر مرتضی سرگلزایی جوان اظهار داشت: “روند توسعه پیشرفت‌های حوزه فناوری اطلاعات نشان می­دهد که دنیای ما در حال تبدیل‌شدن به یك محیط فراگیر ازنظر ارتباطات و محاسبات می‌باشد. این محیط برمبنای سرویس­دهندگانی بنا نهاده شده است كه سرویس­های موردنیاز مشتریان را به‌صورت فراگیر و هوشمند ارائه می‌كنند‎. آنچه یک سرویس الکترونیکی را از یک سرویس هوشمند متمایز می‌کند، داده و اطلاعات است. در سرویس­های الکترونیکی هدف اصلی افزایش بهره­وری با استفاده از اتوماسیون فرآیندهاست که درنتیجه تعامل سامانه با محیط داده‌های مختلفی تولید و انباشته می‌شود؛ اما در سرویس­های هوشمند، داده‌ها مورد پردازش قرارگرفته و به سرویس­های جدیدی با ارزش‌افزوده بیشتر تبدیل می‌شوند. موج جدید این سرویس‌های ­هوشمند که به‌این‌ترتیب با استفاده از پردازش و فرآوری داده‌ها توسعه می­یابند، باعث به وجود آمدن فرصت‌ها و مزایایی شده كه زندگی روزمره‌ی ما را نسبت به گذشته بهبود خواهند بخشید. در چنین شرایطی، افزایش حجم داده و اطلاعات با روند روبه رشد نفوذ فناوری اطلاعات در زندگی مردم در قالب­های مختلفی نظیر برنامه­ها و سرویس­های تحت وب، شبکه­های اجتماعی، تجهیزات سیار، حسگرها و اینترنت اشیاء، سبب شده است که رویکردهای سنتی حل مسائل جای خود را به رویکردهای مبتنی بر کلان داده بدهند”.

ایشان در ادامه گفت: “مشکلی که در حال حاضر برای حل مسائل در حوزه کلان داده وجود دارد، نبود یک چارچوب فرمال برای توصیف و به اشتراک­گذاری دانش در راستای خودکارسازی فرآیندهای مرتبط با فرآوری داده‌ها می‌باشد. این موضوع باعث شده است که بسیاری از مسائل با الگوریتم­های موردی نظیر یادگیری ماشین به‌صورت جعبه سیاه حل شوند به­گونه­ای که امکان نظارت و ردگیری خروجی­ها براساس داده‌های ورودی و یا بازتولید نتایج توسط یک شخص ثالث و یا به اشتراک‌گذاری دانش یک دامنه بین خدمات و کاربردهای مختلف به‌سادگی امکان‌پذیر نیست و در بسیاری از موارد غیرقابل امکان است. در صورت وجود چارچوبی که بتوان به‌صورت فرمال مسائل و راهکارهای مبتنی بر کلان داده را توصیف کرد می‌توان انتظار داشت که تأثیر قابل‌توجهی در فرآوری عمیق­تر داده‌ها جهت ارائه نسل جدیدی از خدمات هوشمند داشته باشد”.

برای هوشمندسازی داده‌ها از چارچوب اولیه توصیف منابع در وب استفاده‌شده و پیشنهاد‌هایی بر روی آن مطرح شده است که بتوان داده‌ها را هوشمند کرد. این مجموعه پیشنهاد‌ها، تحت عنوان چارچوب توصیف داده‌های هوشمند مطرح شدند. پس از ارائه‌ی چارچوب هوشمندسازی داده‌ها، شیوه بازنمایی، روابط بین داده‌ها و قابلیت‌های جدیدی که به‌واسطه هوشمندسازی به دست می­آید به‌صورت فرمال مورد بررسی قرارگرفته و اثبات‌های مربوطه به‌صورت ریاضی و منطق انجام شده است.

 

وی افزود: “برای ایجاد یک دید مناسب در خصوص کلان داده و اهمیت آن، جامعه­ای را تصور کنید که در آن جمعیت به‌طور نمایی در حال افزایش است، اما خدمات و زیرساخت­های عمومی آن نتواند پاسخگوی رشد جمعیت باشد و از عهده مدیریت آن برآید. چنین شرایطی در حوزه داده در حال وقوع است؛ بنابراین نیازمند توسعه زیرساخت­های فنی برای مدیریت و پردازش داده می­باشیم. دستیابی به این توانمندی معادل است با شرایطی که مثلاً بتوانیم هنگامی‌که با اطلاعات بیشتری در حوزه سلامت مواجه باشیم با بازدهی بیشتری سلامت را ارتقا دهیم یا در شرایطی که خطرات امنیتی افزایش پیدا می‌کند سطح امنیت بیشتری را فراهم کنیم یا این‌که وقتی با رویدادهای بیشتری ازنظر آب و هوایی مواجه باشیم توان پیش­بینی دقیق‌تر و بهتری را به دست آوریم یا در دنیایی با خودروهای بیشتر، آمار تصادفات و حوادث را کاهش دهیم یا درحالی‌که تعداد تراکنش‌های بانکی، بیمه و مالی افزایش پیدا کند، تقلب کمتری را شاهد باشیم یا با منابع طبیعی کمتر، به انرژی بیشتر و ارزان‌تری دسترسی داشته باشیم و بسیاری موارد دیگر از این قبیل که اهمیت پنهان کلان داده­ را نشان می­دهد.

به‌طورکلی، توصیف مسائل و راهکارهای حوزه کلان داده به زبان فرمال می‌تواند باعث شتاب­دهی به نوآوری و توسعه در صنایع و حوزه­های مختلف شود. این موضوع در ارائه‌ی خدمات و برنامه­های کاربردی هوشمند بسیار سودمند خواهد بود. مدل پیشنهادی که در اینجا برای هوشمندسازی داده‌ها ارائه شده است، چارچوبی را فراهم می‌کند که قابلیت توصیف و به اشتراک­گذاری ارتباطات بین داده‌ها را به‌صورت صریح امکان‌پذیر می­سازد. این چارچوب فراتر از معنای داده‌ها و ارتباطات بین آن‌ها، امکان پیاده­سازی مدل‌ها و الگوهای رفتاری و تعاملی داده‌ها با همدیگر را نیز فراهم می‌کند. همچنین، این قابلیت وجود دارد که ضمن توصیف معنای داده‌ها، امکان پردازش آن­ها مستقل از برنامه­های کاربردی در مقیاس­های مختلف وجود داشته باشد. پشتیبانی از اجرای عملیات داده‌محور نظیر تبدیلات داده­ای، هم­جوشی ­داده‌ها و نیز مدیریت اصالت داده ازجمله کارکردهای مدل پیشنهادی است”.

ایشان، به‌عنوان نکته‌ی پایانی، در مورد آینده‌ی فعالیت در حوزه‌ی فناوری اطلاعات به این نکات اشاره کرد:

“داده و اطلاعات، نقش مهمی در زندگی امروز دارند. اگرچه با تبدیل داده‌ها به سرویس می‌توان تصمیمات هوشمندانه­تری را در زندگی روزمره اتخاذ کرد، اما به دلیل آن‌که در همه‌ی امور، حجم بالایی از اطلاعات ما را احاطه کرده است، امکان پردازش به‌موقع اطلاعات و بهره­برداری از تمام ارزش­ها و ظرفیت­ها وجود ندارد. حجم بسیار زیاد داده­ای که از منابع مختلف توسط سنسورها، تجهیزات، اشخاص، سازمان­ها و دولت­ها تولید می‌شود، پیوسته به این مشکل دامن می­زند. امروزه تقریباً در همه‌ی سازمان‌ها نیاز به فرآوری داده‌های کلان برای بهبود فرآیندهای کسب‌وکار و ارائه خدمات هوشمند مطرح می‌شود و بازار این حوزه، هم در ایران و هم در جهان به‌سرعت در حال گسترش است؛ بنابراین، فرصت‌های شغلی خوبی برای کسانی که در این حوزه کار می‌کنند حداقل تا یک دهه‌ی آینده وجود خواهد داشت”.

نویسنده: نسترن حسینی

پژوهشگر حوزه مدیریت

ناظران بازار مجهز به فناوری‌های روز دنیا

ناظران بازار مجهز به فناوری‌های روز دنیا

فناوری صنعت مالی با توجه به نحوه اجرای صنعت و اقدامات قانون‌گذاران مالی، پیوسته در حال تغییر است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید «فناوری قانون‌گذاری رگ تک (RegTech)» با رشد سریع خود در دو سال گذشته، بسیار مورد توجه اکثر شرکت‌های چندملیتی فناوری از جمله IBM و شرکت‌های مشاوره جهانی قرار گرفته است.
هنوز برای «رگ تک» همانند سایر حوزه‌های فین تک، تعریف توافق شده‌ای وجود ندارد. اما «مرکز دارایی بین‌المللی(IIF)» آن را اینچنین تعریف کرده است: «رگ تک» یعنی استفاده از فناوری‌ برای حل الزامات نظارتی و انطباق بیشتر و مؤثر با آنها.
در حال حاضر «رگ تک» بر راه‌حل‌های مبتنی بر فناوری برای کاهش یا حل چالش‌های نظارتی تمرکز دارد. داده‌های دیجیتالی، شبکه‌های رایانه‌ای، ساختارهای سازمانی، فناوری اطلاعات و ابزارهای تحلیلی بواسطه «رگ تک» جایگزین فرآیندهای سبک قدیمی‌ شده و موجب بهبود فرایند تصمیم‌گیری شده است.
«رگ تک» ترکیبی از فناوری‌ها و فرآیندهای نوآورانه برای مدرن‌سازی، جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها است. به عبارت دیگر رگ تک در راستای انطباق نظارتی، ارتقای کارکرد مدیریت ریسک، بهره‌مندی از فرایندهای نظارتی و قانونی برای قانونگذاران مالی و نظارتی و نیز موسسات مالی عمل می‌کند.

در حال حاضر «رگ تک» به دو زیر مجموعه تقسیم می‌شود:

الف) «رگ تک» برای موسسات مالی ب)«فناوری قانونگذاری مختص ناظران (SupTech)». هر کدام از این زیرمجموعه‌ها اهداف و برنامه‌های مختص خود را دنبال می‌کنند که به شرح آن پرداخته می‌شود:
الف) «رگ تک» برای موسسات مالی
در حال حاضر فرصت‌های کسب و کار قابل توجهی با هدف کاهش هزینه‌ها و افزایش سودآوری برای موسسات مالی که به دنبال سازگاری و هماهنگی با مقررات در حال تغییر هستند، به وجود آمده است. بر این اساس، بیشتر فناوری‌های «رگ‌تک» به گونه‌ای تنظیم شده‌ است تا ضمن کاهش هزینه‌ها، موجب ارتقای کارایی، اطمینان‌بخشی و بهبود مدیریت ریسک در زمینه مقررات شوند.

حوزه‌های «رگ تک» مختص موسسات مالی به شرح زیر عبارتند از:

۱.سازگاری:

این حوزه یکی از مهمترین فعالیت‌های «رگ تک» به شمار می‌آید. امروزه فناوری «رگ تک» در موسسات مالی به طور گسترده راه‌حل‌هایی در بخش‌های سازمانی برای شناسایی و پیگیری تغییرات در الزمات نظارتی و در سطوح محلی یا جهانی را نشان می‌دهد. علاوه بر این، راه‌حل‌ها برای نظارت بر مراحل انطباق و ریسک انطباق‌پذیری براساس تجزیه و تحلیل داده‌های عملیاتی نیز استفاده می‌شود.
نظارت بر کارکنان، تجزیه و تحلیل در زمینه رفتارهای افراد، ارتباطات تجاری و نیز فرآیند تاریخی ایمیل‌ها از جمله نمونه‌هایی است که در این زمینه استفاده می‌شود.
در این حوزه شکلی از انطباق‌پذیری خودکار به نام «انطباق پویا» وجود دارد. به این معنا که الزامات نظارتی و مناسب در پروتکل‌های IT تعبیه شده است تا از انطباق مستمر، ارائه گزارش داده‌ها به صورت دقیق و مرتبط به ناظران، اطمینان کامل حاصل شود.
گفته می‌شود که این نوع از «رگ تک»ها به طور چشمگیری هزینه‌های مراحل انطباق دستی را کاهش می‌دهند. از این رو، موجی از استارتاپ‌ها و غول‌های فناوری در این عرصه در حال فعالیت هستند تا جهت بروزرسانی الزامات نظارتی، شناسایی جرایم مالی احتمالی و مدیریت ریسک مالی به موسسات مالی خدمت‌رسانی کنند. البته ناگفته نماند که راه‌حل‌های بی‌شمار دیگری نیز برای موضوعات خاصی همچون امنیت سایبری، جلوگیری از افشای اطلاعات سهامداری و حسابرسی خودکار در این حوزه وجود دارد.

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

 

 

توسعه محصول جدید

در دو شماره قبلی تلاش شد که لزوم اهمیت توسعه محصول جدید و اجرای آن در شرکت‌ها به‌طور کامل مطرح شود، در ادامه تعریف جامعی از NPD ارائه خواهد شد: هندبوک انجمن مدیریت و توسعه محصول جدید (PDMA)، توسعه محصول جدید را بدین‌صورت تعریف می‌نماید:” مجموعه‌ای از وظایف، مراحل و اقدامات تعریف‌شده و منظم که هدف طبیعی شرکت را برای تبدیل ایده‌های نارس به محصولات و خدمات قابل‌فروش تشریح می‌کند.”

در تعریف دیگر از NPD آمده است که فرآیند مزبور اساساً توسعه دانش و فعالیت‌های آمیختگی و ترکیب‌سازی دانش، مشتمل بر جریانی از وظایف روتین و غیر روتین و اجراشده به‌وسیله آرایشی از افراد و گروه‌های فعال در سازمان است. همچنین عنوان‌شده است که فرآیند مزبور را می‌توان به‌عنوان مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که دستورالعمل‌ها و سفارش‌های مشتری، تقاضای بازار و پیشرفت‌های تکنولوژی را درون فرآیند طراحی و تولید انتقال می‌دهد، دانست. به‌طورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخش‌های کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهم‌ترین آن‌ها بخش‌های مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.

کوپر بیان می‌کند توسعه محصول جدید عبارت است از: استفاده از منابع و قابلیت‌ها برای خلق یک حصول جدید یا بهبود یک محصول موجود و یا به عبارتی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و خط‌مشی رشد بوده که در مراحل مختلف، جهت تولید محصول برای قسمت‌های موجود بازار، منجر به تغییر و اطلاعات جزئی یا کلی در کالاها می‌شود.

تعاریف بسیاری درزمینه‌ی توسعه محصول جدید علاوه بر موارد بالا وجود دارد. با این تعاریف از محصول جدید وجود شاخص‌هایی مانند تازگی ورود کالا برای کشور، تغییر در شبکه توزیع محصول، بهبود و اصلاح بسته‌بندی و بهبود روش تولید محصول به‌عنوان توسعه محصول مطرح است. مصاحبه‌های کیفی از 1500 مصرف‌کننده در 41 کشور نشان داده است که همواره برندهای جهانی با ارائه محصولات جدید بر نگرش افراد تأثیر می‌گذارند. برای مثال شرکت P&G از این مورد می‌باشد.

 

در ارتباط با نقش فناوری در NPD باید گفت که: فناوری به‌عنوان ورودی محصولات جدید است. به‌ویژه زمانی که نوآوری فناورانه ابزار نیرومندی جهت دسترسی به نیازهای مشتریان باشد. ارزیابی فناوری، توانمندی سازمان و تلاش تحقیقات را با نیازهای بازار و توسعه کشف فرصت‌های بالقوه پیوند می‌زند. فناوری نقشی حیاتی در توسعه نوآوری و محصولات نوآورانه دارد. اکثر محصولات جدید در ارتباط با محصولات موجود بوده و به فناوری‌های غالبی که در طراحی و تولید این محصولات به کار می‌روند، بستگی دارند. این امر فرصت مزیت رقابتی جدید-به خصوص اگر شرکت “اولین در بازار” با فناوری نوآورانه باشد- را ایجاد می‌کند. برای چنین برنامه‌های مربوط به فناوری، ریسک بالایی وجود دارد. فناوری ممکن است در انجام تعهداتش با شکست مواجه شود. حتی با توسعه فناوری موفق، ممکن است مشتریان و بازارها برای قبول فناوری جدید آماده نباشند. علاوه بر این معمولاً ابعاد دیگری موردنیازند تا رهگشای یک ورود موفق شوند. در بسیاری از موارد سازمان‌ها نوعاً روی فناوری و جنبه‌های فنی آن تمرکز می‌کنند، غافل از اینکه می‌بایست منابع کافی در دیگر حوزه‌های حیاتی فراهم شود. می‌توان تصور کرد که یک سخت‌افزار کامپیوتری پیچیده بدون یک نرم‌افزار قدرتمند چه ارزشی دارد؟

بیشتر ایده‌های توسعه محصول جدید، متکی به فناوری به‌دست‌آمده از منابع درست یا شرکای خارجی و حوزه‌های عمومی است. استفاده از فناوری فعلی وسیله‌ای برای تولید محصول جدید فراهم می‌کند. ترکیب دو با چند فناوری برای تولید یک محصول به صورتی که قبلاً انجام‌نشده، ممکن است منجر به تولید محصول جدیدی شود. فناوری یکی از اجزای اساسی در توسعه محصولات جدید است. صرفاً داشتن فناوری نمی‌تواند موفقیت را تضمین کند. درواقع تأمین همه عوامل ضروری و ارزیابی ابعاد تأثیرگذار در فرایند توسعه محصول نوآورانه، امری حیاتی است. رشد سریع تکنولوژی، ریسک‌پذیری و افزایش تغییرات غیرقابل‌پیش‌بینی و مداوم در بازارهای جهانی، تیم‌های توسعه محصول جدید را با فشار‌های روزافزونی جهت کاهش چرخه تولید محصول همگام با کاهش هزینه‌های توسعه‌ای، حفظ نوآوری مطلوب و صحیح و با درنظرگرفتن فلسفه زودتر، بهتر و ارزان‌تر، مواجه ساخته است. هرچه‌ میزان استفاده از فناوری‌های برتر در توسعه محصولات جدید یک سازمان افزایش یابد، سازمان عملکرد بازار قابل‌قبولی از خود ارائه می‌‌دهد که این نه‌تنها به معنای تأثیر نوع فناوری ازنظر پیشرفته بودن بر عملکرد بازار محصولات جدید است، بلکه اهمیت به سزای ارزش‌آفرینی سازمان از بهره‌برداری فناوری‌های برتر در ارائه محصولات جدید را نشان می‌دهد. تحقیقات، نقش نوع فناوری ازنظر برتر بودن در توسعه محصولات جدید و میزان پذیرش و موفقیت بازار این محصولات را نشان می‌‌دهد. البته که فناوری به‌عنوان یک عامل مستقل در موفقیت بازار محصول کافی نبوده و نقش تأثیرگذار ارزیابی ریسک سرمایه‌گذاری و رویکرد مدیریت منابع سازمان نیز مطرح است؛ بنابراین سازمان‌هایی که محور فعالیت آن‌ها ارائه محصولات جدید است، بی‌توجهی به ویژگی‌های فناوری در فرآیند نوآوری می‌تواند برای سازمان زیان‌بار باشد. موفقیت بازار توسعه محصولات جدید سازمان، بازارهای آتی سازمان را همچون بهبود اعتبار تجاری محصولات سازمان، جذب مشتریان جدید و باز شدن بازارهای نو را در برمی‌گیرد. این در حالی است که فضای کسب‌وکارهایی که بر پایه‌ی فناوری‌های برتر فعالیت می‌کنند، به‌شدت رقابتی است و مشتریان چنین بازارهایی تمایل به تأمین خود با مطلوب‌ترین حالت برای خود هستند، یعنی کیفیت بالا و هزینه‌ی پایین.

در پایان بحث مدیریت در توسعه محصول جدید این‌گونه مطرح است که: مدیریت همواره باید در مقابل سه عامل مهم در توسعه محصول جدید واکنش نشان دهد این عوامل عبارت‌اند از: کیفیت، هزینه و زمان. هر سه این عوامل، گرایش به تعارض با یکدیگر دارند و درعین‌حال تأثیر این عوامل بر یکدیگر نیروزایی ایجاد می‌نماید. گرچه هر سه عامل به ارزش محصولات جدید کمک می‌کنند، اما تأثیر آن‌ها بر یکدیگر از پروژه‌ای به پروژه دیگر با مقیاس‌ها و روش‌های متفاوتی انجام می‌شود. مدیریت محصولات جدید باید این تعارضات، مخصوصاً زمان را هدایت کند، به‌گونه‌ای که حداکثر ارزش را برای شرکت و مشتری کسب کند. امروزه مدیران محصولات جدید به‌سوی تولیداتی گرایش دارند که ویژگی‌های باارزشی داشته باشند، نیازهای مشتری را تأمین کنند، کیفیت طراحی و ساخت بالا و هزینه رقابتی پایینی داشته باشند و به‌سوی متعادل کردن تعارضات گام بردارد. یکی از مهم‌ترین وظایف مدیران توسعه محصول جدید این است که فرصت‌های جدید را جستجو کند و محصولات جدیدی که سودآوری شرکت را افزایش می‌دهند، توسعه دهد. ریسک شکست محصولات جدید نیز باید سطح قابل قبولی داشته باشد، بنابراین مدیران باید درک صحیحی از پروژه‌های متفاوت توسعه محصولات جدید داشته باشند و با به‌کارگیری روش‌های مدیریتی متناسب با هر پروژه خاص، زمینه موفقیت محصولات جدید را فراهم کنند و ریسک دستیابی به آن را کاهش دهند. به‌طور خلاصه می‌توان گفت که مدیریت توسعه محصولات جدید جهت موفقیت می‌بایست راهبردی، انعطاف‌پذیر، تعاملی، یکپارچه و مستمر باشد. با توجه به اهمیت توسعه محصول جدید در فضای رقابتی امروزه در شماره‌ بعدی سعی می‌شود در ارتباط با عوامل شکست و موفقیت NPD که در سازمان‌های مختلف منعکس‌شده است، بیان شود.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت