در این بخش و ۳ قسمت قبلی تلاش شد مدلهای دانشگاه کارآفرین به اختصار بیان شود.
نلس و ورلی (2010) معماری کارآفرینانه سازمانی را بهعنوان مجموعهای از عوامل در راستای کارآفرینی در دانشگاهها به شرح جدول زیر بیان نمود:
مؤلفه- های معماری کارآفرینانه: تعریف و شناسایی
مؤلفه کارآفرینی
تعریف
ساختارها
زیرساختهای کارآفرینی ازجمله دفاتر انتقال تکنولوژی، مرکز رشد، پارکهای علم و فناوری، پرتالهای کسبوکار و غیره
سیستمها
شبکههای ارتباطی و پیکربندی پیوندهای میان ساختارها و دپارتمانها، مدیر و غیره
استراتژیها
اهداف نهادی توضیح دادهشده در اسناد برنامهریزی؛ شامل ساختارهای مشوقهای رسمی که در داخل تعیین میشوند
رهبری
احراز صلاحیت و گرایش رهبران اصلی (مدیریت، هیئتمدیره، رؤسای دپارتمانها، دانشمندان برجسته)
فرهنگ
نگرشها و هنجارهای نهادی، دپارتمانی و فردی نسبت به نقش سوم
مدل گورو و اوروبانو
گوررو و اوربانو (2010) در رابطه با پدیده دانشگاه کارآفرین ومدلهای دانشگاه کارآفرین، با بهکارگیری نظریه اقتصاد نهادگرایی و دیدگاه مبتنی بر منابع، یکپارچگی عوامل نظری را نشان میدهند که به درک ارتباط عوامل محیطی (رسمی و غیررسمی) و عوامل داخلی (منابع و قابلیتها) دخیل در فرایند گذار آکادمیک کمک مینمایند. شایانذکر است که عوامل محیطی با توجه به اقتصاد نهادی به دودسته رسمی و غیررسمی و عوامل داخلی با استفاده از رویکرد منبع مدار به دودسته قابلیتها و منابع تقسیمشدهاند. مدل مفهومی پیشنهادی این دانشمندان در قالب شکل زیر به نمایش درآمده است که بر اساس این مدل، چهارعنصر تعیینکننده در دانشگاه کارآفرین میبایست موردتوجه قرار گیرند: عوامل محیطی، عوامل داخلی، قابلیتها و منابع. این عوامل و عناصر منجر به پیامدهای دانشگاه کارآفرین میگردند.
در پایان یکی از مدلهای دانشگاه کارآفرین مدل فیلپات و همکاران است
فیلپات و همکاران (2011)، به بررسی هر چه بیشتر فعالیتهای کارآفرینانه در دانشگاهها پرداختند و همچنین تعدادی از موانع تحقق کارآفرینی را شناسایی کردند. آنها فعالیتهایی که دانشگاه میتواند در آنها شرکت داشته باشد از طیف سنتی تا کارآفرینانه به شرح شکل زیر مطرح نمودند:
https://enun.ir/wp-content/uploads/2022/07/مدل-های-دانشگاه-کارآفرین.png164280دانشگاه کارآفرینhttps://enun.ir/wp-content/uploads/2020/05/logo-s-300x71.pngدانشگاه کارآفرین2022-09-03 10:00:002022-09-01 13:47:48مدلهای دانشگاه کارآفرین (بخش چهارم)
اتزکویتز و همکاران (2000) در باب مکانیزم ها و ساختارهای نوظهور دانشگاه کارآفرین سخن به میان آوردند. بهزعم آنها چهار فرایند (بههمپیوسته) سبب ترویج ظهور فرهنگ کارآفرینی در دانشگاه شدهاند. در آمریکا دانشگاه شاهد «… تمرکززدایی، رقابت بازار و پلورالیسم نهادی» بوده است. ورودی کارآفرینی به صحنه دانشگاه بجای اینکه محدود به گروه خاصی از دانشگاههای علاقهمند به علوم کاربردی باشد، بر مأموریت آموزشی و پژوهشی تمام نهادهای تحصیلات عالی تأثیر میگذارد. الگوی دانشگاه کارآفرین مؤلفههای هنجاری و تحلیل دارد. دانشگاهها برای اینکه بجای عوامل نوآور صرف، تبدیل به عوامل فعال شوند، باید انقلاب دانشگاهی اول را انجام داده و تحقیق را بهعنوان یکی از مأموریتهای خود معرفی کنند. نهادهای دانشگاهی باید انقلاب دوم را نیز انجام دهند و از طریق گسترش مأموریت تحقیق و آموزش خود در توسعه اقتصادی به ایفای نقش بپردازند. به نظر اتزکویتز و همکاران، دانشگاه کارآفرین، شامل ساختارهای نوظهور و مکانیزم های توسعهای”تغییرات داخلی، تأثیرات میانی، فرآیندهای میانجیگری و تأثیرات مکرر”، میباشد.
مدل برنان و وال
مدلی که برای دانشگاه کارآفرین توسط برنان و وال (2005) طراحیشده است، بر ۳ زمینه شامل تجاریسازی دانش، نقش دانشگاه در جامعه و شرکتهای فناوری محور تأکید دارد. آنها عوامل شکلدهنده دانشگاه کارآفرین را با توجه به این حوزهها و در قالب این مدل ارائه کردهاند که عبارتاند از: مديريت شرکتهاي مبتني بر فناوري، مداخلهی دانشگاه در جهت خلق، نشر و بهرهبرداري از دانش در شرکتهاي فناوري محور و دانشگاهيان مرتبط با شرکتهاي فناوري محور، کارآفريني دانشگاهي، مداخلات دانشگاهي جهت تجاريسازي دانش سازماني، زمينه علمي و بستر دانشگاهي با نگاه سرمايه دانش انساني و سرمايه فردي.
مدل کربی
کربی (2006) اقدامات راهبردی (استراتژیک) باهدف ارتقا بنگاه به شرح جدول زیر شناسایی نمود:
مدل اوشی
اوشی و همکاران در سال 2007 به تبیین آناتومی دانشگاه اِم آی تیبهعنوان دانشگاهی کارآفرین پرداخته و عوامل موفقیت این دانشگاه را به شرح شکل زیر تبیین نموده است:
عامل 1: تأمین مبالغ اعطایی به ام آی تی در راستای پژوهشهای علوم فنی مهندسی
عامل 2: تأمین مالی تحقیقات از جانب بخش صنعت
عامل 3: کیفیت هیئتعلمی و کارکنان
عامل 4: مشخصههای سازمانی: اداره انتقال فناوری، برنامههای کارآفرینی و مرکز پژوهشهای بینرشتهای
عامل 5: مأموریت دانشگاه
عامل 6: فرهنگ اعضای هیئتعلمی اِم آی تی
عامل 7: تاریخچه و سنت دانشگاه اِم آی تی
عامل 8: مکان اِم آی تی (زمینه جغرافیایی خارجی): قطب فناوری منطقه بوستون و کمبریج
مدل راثيرمل وهمکاران
راثیرمل و همکاران (۲۰۰۷) در مطالعه ارزشمند خود عناصر را بر اساس جمعبندی مدلهای موجود به دودسته بیرونی و درونی به شرح ذیل تقسیم نموده است:
عناصر دروني: نظام پاداش، شرايط دانشگاه، موقعيت، فرهنگ، عوامل ميانجي، خطمشی دانشگاه، تجارب. نقشها و ويژگيهاي تعریفشده، ويژگي و نقش هیئتعلمی، ماهيت فناوري تجاریسازی
عناصر بيروني: خطمشيهاي دولتي، وضعيت اقتصادي و منطقهای
مدل گیب و همکاران
گیب و همکاران (2012)، با مشاهده الگوهای دانشمندان گذشته و با مدنظر قرار دادن چالشهای دانشگاهها در زمینه گرایش به سمت فلسفه دانشگاه کارآفرین، آن را در قالب یک سازمان کارآفرین مطرح و شکل زیر را برای ارزیابی چالشهای آکادمیک برای نیل به سازمان کارآفرینانه ارائه نمودند:
https://enun.ir/wp-content/uploads/2022/07/مدل-های-دانشگاه-کارآفرین.png164280دانشگاه کارآفرینhttps://enun.ir/wp-content/uploads/2020/05/logo-s-300x71.pngدانشگاه کارآفرین2022-08-27 10:00:002022-08-25 12:34:52مدلهای دانشگاه کارآفرین (بخش سوم)
در ادامه بخش اول مدلهای دانشگاه کارآفرین پبش تر در مورد سه تا از مدل های پرکاربرد صحبت شد در اینجا قصد داریم به دیگر مدلهای دانشگاه کارآفرین بپردازیم.
بر اساس مدل های Guerreiro-Cano و همکاران (1385) و سلام زاده و همکاران (2011) و با استفاده از IPA (تجزیه و تحلیل عملکرد اهمیت)، همراه با تکنیک TOPSIS (تکنیک برای اولویت سفارش با شباهت به راه حل ایده آل)، سوره و همکاران. (2011) مدلی را توسعه دادند که ابعاد دو مطالعه پایه را که در شکل زیر نشان داده شده است، پوشش می دهد.
عوامل داخلی
عوامل محیطی
غیررسمی
رسمی
دانشجویان، دانشگاهیان و کارکنان موجود منابع مالی منابع اطلاعاتی مهارت های کارآفرینی انتظارات جامعه، دولت صنعت و بازار ماموریت کارآفرینی دانشگاه
سیاست ها و مأموریت های کارآفرینی نظام آموزش عالی ویژگی های مدیر دانشگاه کانال های ارتباطی موجود است دوره های کسب و کار موجود است برنامه های تجاری موجود است
ورودی
قوانین و مقررات شیوه های آموزش متدولوژی های مدیریت روش های لجستیک فرآیندهای بازاریابی روش های انتخاب دانشجو روش های تامین مالی شبکه سازی فرآیندهای تعامل چندجانبه هزینه های سرمایه گذاری شده در کانال های ارتباطی (بین دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارکنان، محققان صنعتی، مراکز تجاری، صنایع، سیاستگذاران و جامعه) فعالیت های نوآوری، تحقیق و توسعه (IR & D) سیستم های پاداش و فرآیندهای جبران خسارت
معلم تربیتی منابع آموزشی پاداش دادن به فرآیندهای زیست محیطی
ساختار سازمانی سیستم ها و رویه ها خودمختاری دولتی تعیین سطوح سلسله مراتبی اقدامات حمایتی منابع آموزشی هزینه های سرمایه گذاری شده در اقدامات حمایتی
فرآیند
منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغ التحصیلان، محققان و کارکنان) محققین موثر در راستای نیازهای بازار نوآوری ها و اختراعات مراکز کارآفرینی (به عنوان مثال، انکوباتورها، پارک های علم و فناوری، اسپین آف ها)
قالب های سفارشی فرهنگ شرکتی
سیستم های شبکه کارآفرینی کنگلومراها و اتحادهای استراتژیک سیستم های بازاریابی و کنوانسیون
خروجی
مدل ارائه شده توسط سوره و همکاران (2011) شامل استفاده 9 بلوک است، که توسط نویسندگان نامگذاری شده است: ورودی های رسمی، غیررسمی و داخلی، فرآیندهای رسمی، غیر رسمی و داخلی؛ خروجی های رسمی، غیر رسمی و داخلی. در بلوک “ورودی”، عوامل محیطی مطرح شده در مطالعه توسط Guerrero Cano و همکاران (2006) دسته بندی می شوند، در حالی که “خروجی ها” با عناصر ارجاع شده در خود دانشگاه کارآفرین از طریق نتایج تحقیقات نویسندگان که از طریق جلسات در گروه های متمرکز با متخصصان در مورد موضوع به دست آمده است، مطابقت دارد. همکاری در این مطالعه توسط سلام زاده و همکاران (2011) بر ساختار مدل تمرکز دارد و بر روش “ورودی-فرایند-ستاده” و عناصر فهرست شده تاکید دارد. اتحاد این مدل به جز در نظر گرفتن مسائل داخلی و خارجی مؤسسه، رویه های دانشگاه کارآفرین را به تفصیل شرح می دهد. قابل ذکر است که این مدل بر اساس بافت ایرانی تدوین شده است و نویسندگان بر مناسب بودن این مدل برای آن منطقه تاکید دارند.
ابعاد سازماني يک دانشگاه کارآفرينانه و نوآورانه، بر اساس چارچوب دانشگاه کارآفرينانه کلارک (1998)، بهدستآمده است. این مدل با انجام یک پژوهش کیفی در ۵ دانشگاه برتر اروپا انجامشده است. ازنظر چشمانداز و ویژگیهای سازمانی این ۵ دانشگاه باهم تفاوت دارند اما در بسیاری از ابعاد در ارتباط با رسیدن به اهداف کارآفرینانه و نوآورانه یکسان بودهاند. بهگونهای که در فاصلهی ۱۵-۱۰ سال به دانشگاه کارآفرینانه تبدیل شدهاند. کلارک نشان داد که هر ۵ دانشگاه از ویژگیهای سازماني 1) کانون هیئتعلمی برانگيخته۲) هسته هدايتگر بالنده، ۳) منابع مالي متنوع، ۴) فرهنگ کارآفرينانه۵) محيط بالنده و توسعهیافته ؛ تبعیت میکنند.
1. هسته هدايتگر بالنده: اين ويژگي بيانگر هسته برنامهريز و تصمیمگیرنده توانمند با مشارکت اعضا هیئتعلمی توانمند و مديريت کارآفرين دانشگاه ميباشد. اين امر از طريق شکلگيري هستههاي تيمي در فرايند فعاليتهاي پايدار بين گروهها و واحدهاي نظام دانشگاهي امکانپذیر ميباشد.
2. محيط بالنده و توسعهیافته: جهت برقراری ارتباط با دنیای اطراف دانشگاه مانند صنعت، لازم است فرآیند منسجم برای جمعآوری اطلاعات از محیط بیرونی دانشگاه شکل بگیرد. در کنار ساختار سنتی، این واحدهای جانبی که عملکرد آنها بیشتر بهصورت گروههای میانرشتهای میباشد، در جستجوی ارتقای شایستگیهای اصلی دانشگاه هستند.
3- منابع مالي متنوع: ایجاد تنوع در منابع مالی و درآمدی ازجمله مواردی است که دانشگاههای کارآفرین در جستجوی آن هستند. ثبت اختراعات، مشارکت و گسترش عرضه خدمات مشاورهاي و اجتماعي، تجاريسازي پژوهشها، نوآوری، امتیازات و… ازجمله روشهایی هستند که منابع جدید درآمدی از طریق آنها به دست میآید.
4- کانون هیئتعلمی برانگيخته: یکی از عواملی که سهم بزرگی در تغییر و تحول دانشگاه به سمت کارآفرینی دارد اعضای هیئتعلمی توانا و برانگیخته است که با پرورش رفتارهای کارآفرینانه این موضوع را امکانپذیر میکند.
5- فرهنگ کارآفرينانه: فرهنگي که از نوآوري و اقدامات و رفتارهاي کارآفرينانه استقبال کند. باورها و ارزشهاي کارآفرينانه در دانشگاه استقرار مییابد و ریسکپذیری در فرهنگ کارآفرينانه تشویق میشود.
مدل اسپورن
اسپورن(2001) مدلی را در باب انطباق آموزش عالی با پیشنهاداتی نظیر نیروهای محیطی، مأموریت، اهداف، فرهنگ، ساختار، مدیریت، حکمرانی و رهبری به شرح ذیل ارائه داد:
پیشنهاد 1: محیط :محیط بیرونی میتواند برحسب سرگذشت سازمانی و وضعیت کنونی منابع، معانی مختلفی داشته باشد. دانشگاه میتواند با تعریف این مسئله بهعنوان بحران یا فرصت، واکنش خود را نشان دهد. اما از همه مهمتر این است که هر یک از این دو واکنش برای آغاز فرایند سازش در نهاد موردنظر، ضروری است.
پیشنهاد 2: اهداف و مأموریت:مأموریت روشن و اهداف مربوطه میتوان راهنمای تصمیمگیری، برنامهریزی و گرایش تمام اعضای دانشگاه باشد. رفتارها و اعمال بهعنوان پیامد سازش و پیروی از یک سری اهداف بر مبنای هدف مشترک، سبب بهبود انسجام در سازمانهای دانشگاهی میشود که از قدیم مرکز-زدوده و نهچندان منسجم بودهاند.
پیشنهاد 3: فرهنگ:فرهنگسازمانی خاصی غالب بر دانشگاه، برای سازش بسیار ضروری است. رویکرد کارآفرینانهای که بر مسئولیت فردی تأکید کرده و فعالیتهای خلاقانهی جدید را ارج بنهد، میتواند در رویارویی با نیازهای متغیر (و متنوع) حوزههای بیرونی مفید باشد. ممکن است موقعیت برد-برد ظاهرشده و سود و منفعت اضافی برای نهاد به ارمغان آورده و همزمان اعتبار عمومی و تناسب خدمات آن را نیز افزایش دهد.
پیشنهاد 4: ساختار:ساختار متمایز باعث میشود دانشگاه راحتتر بتواند به مقتضیات محیطی پاسخ دهد. دانشگاه میتواند «زمینههای تخصصی» یا حتی دانشکدهها و کالجهای مختلفی ایجاد کند که هرکدام کار متفاوتی داشته باشند (مثلاً آکادمیک، شغلی و ادامه تحصیل). لذا واحدهای متمایز میتوانند در طراحی و اصلاح خدماتشان تا حدودی خودمختار باشند، اما همزمان در قبال فعالیتهای خود به ریاست مرکزی جواب پس میدهند.
پیشنهاد 5: مدیریت: فرایندهای سازش مستلزم تخصصی سازی مدیریت دانشگاه هستند. مدیریت نیازمند مدیران تماموقت با پیشزمینهی حرفهای است تا تصمیمات خوبی اتخاذ کرده و راهبردها را با موفقیت پیاده کند. ابزارهایی مانند فناوری اطلاعات یا جمعآوری کمک مالی نیز موردنیاز هستند. مدیریت حرفهای دانشگاه را میتوان از طریق توسعه پرسنل و استخدام پرسنل جدید به ارمغان آورد.
پیشنهاد 6: حکمرانی: حکمرانی مشترک به معنای شرکت جویی دمکراتیکِ گروههای ذینفع، برای دستیابی به توافق در مورد فعالیتهایی که در واکنش به مقتضیات محیطی انجام میشوند، ضروری است. افراد مؤثر در دانشگاه (دانشجو، دانشکده، مدیریت، اسپانسرها، وزارت) باید در فرایند تصمیمگیری دخالت داده شوند تا راهبردها به موفقیت بیشتری دست یابند.
پیشنهاد 7: رهبری: تعهد رهبری امر مهمی است و منابع لازم برای فرایند سازش را فراهم میکند. علاوه بر این، آرمانی که یک رهبر ارائه میدهد، سبب افزایش انگیزه و هم ذات پنداری با راهبردهای واکنشی جدید میشود. از این طریق، میتوان دیدگاه مشترکی در میان اعضا نسبت به فرایند سازش ایجاد کرد که بر فعالیتهای نهادی سایه میافکند.
این پیشنهادات میتوانند راهنمای طراحی دانشگاههای سازشپذیر باشد. اسپورن به دو عامل دیگر که در تحقیقات اشاره زیادی به آنها شده، پرداخته: یعنی خودمختاری نهادی و پایه مالی متنوع. خود آیینی یا خودمختاری یکی از حوزههای اصلی اصلاحات در نظامهای تحصیلات عالی اروپا بوده است. دانشگاههای دولتی باید بتوانند آزادانه برنامههای خود را ایجاد کنند، دانشجوهای خود را قبول کنند، ساختار خود را تغییر دهند و خدمات خود را طراحی کنند. پیشفرض اساسی این است که خود-تنظیمی باعث بهبود ظرفیت سازشپذیری دانشگاهها میشود، خصوصاً در اروپا، پایه مالی متنوع به معنای درآمدهای مختلف سبب کاهش آسیبپذیری نهادها میشود. دانشگاههایی که بهطور کامل متکی به یک منبع درآمد باشند (مثلاً دولت)، توانایی کمتری در سازش با مقتضیات محیطی دارند. آنها بیشتر روی رفع نیازهای یک حامی تمرکز میکنند. پایگاه تأمین مالی متمایز به نهادها امکان میدهد که مستقل باشند و راهبردهای مختلف سازش را سوبسید (یارانه) و یا تأمین مالی کنند. خلاصه عوامل حیاتی پیشنهادی اسپورن را میتوان در جدول زیر ملاحظه نمود:
عوامل حیاتی
پیشنهادات
محیط
سازش در دانشگاه تحت تأثیر مقتضیات محیطی به ارمغان میآید که میتوانند بهعنوان بحران یا فرصت تعریف شوند.
مأموریت، اهداف
دانشگاه برای سازش باید بیان واضحی از مأموریت و اهداف خود داشته باشد.
فرهنگ
فرهنگ کارآفرینی سبب بهبود ظرفیت سازش دانشگاه میشود.
ساختار
ساختار متمایز سبب بهبود سازش در دانشگاه میشود.
مدیریت
مدیریت حرفهای به سازش کمک میکند
حکمرانی
حکمرانی مشترک برای پیادهسازی راهبردهای سازش ضروری است
رهبری
رهبری متعهد مؤلفهای ضروری برای سازش موفقیتآمیز است.
https://enun.ir/wp-content/uploads/2022/07/مدل-های-دانشگاه-کارآفرین.png164280دانشگاه کارآفرینhttps://enun.ir/wp-content/uploads/2020/05/logo-s-300x71.pngدانشگاه کارآفرین2022-08-06 10:00:002022-08-25 12:44:08مدلهای دانشگاه کارآفرین (بخش دوم)
مدلهای نظری دانشگاه کارآفرینی که بیش از همه در ادبیات برجسته شدهاند، مدلهای Guerrero-Cano، Kirby& Urbano(2006)، مدل IPOO توسط سلام زاده و دارایی(1390); مدل سوره توسط سلام زاده و همکاران(1390) هستند.
پیشتر در مورد مفهوم دانشگاه کارآفرین گفته شد (جهت مطالعه بر روی دانشگاه کارآفرین کلیک کنید)
در مدل ارائهشده توسط Guerrero-Cano و همکاران (2006)، با مروری بر ادبیات، با تأکید بر مطالعات کلارک (1998)، اسپورن (2001)، اتزکوویتز (2004) و کربی (2006) و همچنین در برخی مطالعات تجربی در آن زمان، طبقهبندی برای عوامل محیطی که بر چرخه کارآفرینی دانشگاهها تأثیر میگذارند، تهیه میکنند. آنها مدل خود را مطابق شکل زیر توسعه میدهند.
در مدل Guerrero-Cano و همکاران. (2006)، نویسندگان نظریه نهادی خود را به عوامل به رسمی و غیررسمی طبقهبندی میکنند. “عوامل رسمی” از ساختار سازمانی ( دولت و دانشگاه)، اقدامات حمایتی از استارتاپ های دانشگاه و برنامههای آموزش کارآفرینی دانشگاه تشکیل شده است. بهطور مشخص، «عوامل غیررسمی» نگرش دانشگاه نسبت به کارآفرینی، مدلها، رشتههای کارآفرینی در دانشگاه و سیستمهای پاداش دانشگاه را تشکیل میدهند. این مدل همچنین رابطه بین مأموریت تدریس را ادغام میکند، که دیدگاه آموزشی فارغالتحصیل را نه تنها برای متقاضی شغل، بلکه ایجاد شغل نیز پوشش میدهد، که نتیجه نهایی مأموریت مربوط به اسپین آف یا شرکتهای جدید ایجاد شده توسط دانشجویان است. این مدل همچنین وجود محیط و شرایط آن را برای توسعه کارآفرینی در نظر میگیرد که میتواند تحت تأثیر شرایط کلان یا خرد مثبت یا منفی باشد.
سلام زاده و همکاران (1390)، از طریق نظریه سیستمها، یک مدل دانشگاه کارآفرینی، با رویکردی سیستماتیک به مدل IPOO (ورودی-فرآیند-خروجی-نتایج) توسعه داد. نویسندگان مصاحبههای نیمه ساختاریافته با بیستوپنج متخصص در این زمینه انجام میدهند. پس از جدولبندی دادههای مصاحبه، محققین با توجه به مشارکت از طریق بررسی ساختار توسعهیافته، مجدداً با متخصصان ملاقات میکنند. مدل حاصل از تحقیق مربوطه در شکل زیر ارائه شده است.
ورودی
فرآیند
خروجی
نتایج
منابع (انسانی، مالی، اطلاعاتی، فیزیکی) قوانین و مقررات ساختار مأموریت قابلیتهای کارآفرینی انتظارات جامعه، صنعت، دولت و بازار
تدریس تحقیق مدیریتی لجستیکی تجاریسازی انتخاب (برای دانشجویان، اساتید دانشگاه و کارکنان) تأمین مالی شبکهسازی فرآیندهای تعامل چندجانبه (بین دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارکنان، محققان صنعتی، مراکز کارآفرینی، صنایع، سیاستگذاران و جامعه) فعالیتهای نوآوری، تحقیق و توسعه (R&D)
منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغالتحصیلان، محققان و کارکنان) تحقیقات مؤثر در راستای نیاز بازار نوآوریها و اختراعات شبکههای کارآفرینی مراکز کارآفرینی (مانند انکوباتورها، پارکهای علم و فناوری، اسپینآفها و غیره)
مأموریت سوم
هنگام استفاده از طبقهبندی مدل IPOO، نویسندگان ورودیها، فرآیندها، خروجیها و نتایج را بهعنوان «مواد» تعریف میکنند که معادل عناصر و عوامل معرفیشده در جعبه سیاه یک دانشگاه کارآفرین هستند. در مورد “خروجیها”، آنها به نتایج تبدیل ورودیها در جعبه سیاه فرآیند اشاره میکنند. در مورد «نتایج» پیامدهای مدل فرآیند ورود و خروج را در نظر میگیرند که عناصر و عوامل آن نتیجه مستقیم فرآیندها نیست، بلکه نتیجه مدل IPOO است.
با تعریف مقولهها، توزیع عناصر موجود در مصاحبهها اتفاق میافتد و ترکیب «ورودیها» بر اساس: منابع (انسانی، مالی، اطلاعاتی و فیزیکی)، قوانین و مقررات، ساختار، مأموریت، کارآفرینی شکل میگیرد. ظرفیت و انتظارات جامعه، صنعت، دولت و بازار، عناصر ضروری و راهنما در فعالیتهای دانشگاه کارآفرین است. بااینحال، ترکیب “فرآیندها” شامل موارد زیر است: آموزش، پژوهش، مدیریت، تدارکات، تجاریسازی، انتخاب (استادان، دانشگاهیان و کارکنان)، مالی، تعامل، تعامل چندجانبه، نوآوری، و فعالیتهای تحقیق و توسعه که شامل عملیاتی شدن دانشگاه کارآفرین است. خروجیها بیانگر نتایج بهدستآمده در پایان فرآیندها هستند که عبارتاند از محصولات، یعنی منابع انسانی کارآفرین (شامل اساتید دانشگاه، فارغالتحصیلان، محققان و کارکنان)، تحقیقات انجامشده با همسویی نیازهای بازار، نوآوریها و اختراعات، شبکههای کارآفرینی و مراکز کارآفرینی. با توجه به “نتایج” عناصر زیر در نظر گرفته میشود: نوآوری و فرهنگ نوآورانه، ایجاد ارزش اجتماعی-اقتصادی و توسعه انسانی. این عناصر مأموریت سوم دانشگاه کارآفرین را یکپارچه میکند.
https://enun.ir/wp-content/uploads/2022/07/مدل-های-دانشگاه-کارآفرین.png164280دانشگاه کارآفرینhttps://enun.ir/wp-content/uploads/2020/05/logo-s-300x71.pngدانشگاه کارآفرین2022-07-30 10:00:002022-08-25 12:40:01مدلهای دانشگاه کارآفرین (بخش اول)
پیوند تئوری و عمل ؛ ضرورت بررسی مدلهای دانشگاه کارآفرین
همانطور که مشاهده میگردد ادبیات کارآفرینی دانشگاهی و دانشگاه کارآفرین بهسرعت درحالتوسعه است. در کشورهای پیشرفته دانشگاهها بهطور فزایندهای کارآفرین شدهاند. جهانیسازی، بیش از هر زمان دیگر فشارهای زیادی را به کشورهای درحالتوسعه وارد میکند و آنها را وادار میکند تا محصولات و خدماتی باقابلیت رقابت تولید کنند تا با مشابه آنها که در کشورهای پیشرفته تولید میشود، برابری نماید . درنتیجه کشورهای درحالتوسعه با چالش بزرگتری در مقایسه با کشورهای پیشرفته روبرو هستند. بنابراین اینگونه کشورها باید بر اهدافی متمرکز شوند، که به کسب مزیت رقابتی پایدار در حوزههای مختلفی منجر گردد، که اثرات مثبت و مفیدی را به همراه داشته باشد.
رقابتپذیری در اقتصاد جهانی امروز به توانمندیهای فنّاورانه و نوآورانه وابسته است . این امر شامل توانایی توسعه محصولات و خدمات جدید و دسترسی به بازارهای بدیع، استفاده از فنّاوریهای نوین، بهکارگیری نابترین الگوهای مدیریتی و توسعه سطوح دانشی، نگرشی و مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار میباشد. دانشگاهها قادرند در تمام این موارد ایفای نقشنمایند.
در سناریوی جدید دانشگاهها بهعنوان بازیگر نقش اول در اقتصاد، جزایر مستقل دانش تلقی نمیشوند بلکه بهعنوان منبع درآمد، کارآفرینی، رشد میباشند که پشتیبانی از توسعه اقتصادی محلی و منطقهای و حتی سطوح بالاتر را به عهدهدارند. درنتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل دستاوردهای علمی و یافتههای فناورانه به موفقیتهای صنعت، کسبوکار و به نقش کارآفرینی دانشگاه وابسته میباشد.
در این مسیر رویکرد حاکم بر فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مشاورهای، رویکردی نیاز گرا در تعامل با سازمانهای بیرونی دانشگاه است. درواقع فرایند کارآفرینی دانشگاهی نهتنها تأثیرپذیر از عوامل داخلی است بلکه از عوامل خارجی نیز تأثیر میپذیرد. جریان تحقیقات و مطالعات انجامشده در پارادایم دانشگاه کارآفرین، به فعالیتهای کارآفرینی بهعنوان گامی مهم در تکامل طبیعی سیستمهای دانشگاهی مینگرد و در مأموریت خود، علاوه بر آموزش و پژوهش، بر رشد و توسعه اقتصادی تأکید مینماید. پس دانشگاهها بر کارآفرینی متمرکزشده و در حال تبدیلشدن به دانشگاههای کارآفرین میباشند. بنابراین ضروری است مدلهای کارآفرینی دانشگاهی مطالعه و بررسیشده و تمام جوانب آنها مورد تحلیل قرار گیرد.
مدل دانشگاه کارآفرین برای اولین بار در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) ظهور یافت و پس از مدتی به دانشگاه استنفورد نیز راه یافت و امروزه اغلب دانشگاههای بزرگ و معروف جهان در حال حرکت به این سمت هستند.
در میان کشورهای آسیایی در ژاپن و تایوان، بخش دانشگاهی، مشارکتی مؤثر اما آرام در رشد و تجاریسازی فنّاوری از طریق مکانیسمهای رسمی و غیررسمی دارند. در سنگاپور و کره، دانشگاهها، بیشتر گرایش به آموزش دارند و در سالهای اخیر، به پژوهش و تجاریسازی آن توجه نشان دادهاند. در چین نیز وضعیت به همین شکل است. در سایر کشورها، دانشگاهها در تلاش برای ارائه آموزش مناسب هستند. روابط موجود بین صنعت و دانشگاه در آنها، محدود به مشاوره و قراردادهای پژوهشی کوچک میشود.
از یک دیدگاه، مدلها، چارچوبها و مفهومسازیهای دانشگاه کارآفرین را میتوان در دو گروه طبقهبندی نمود:
گروهی که بر جنبههای کارآفرینانه دانشگاههای کارآفرین تمرکز دارند
گروهی دیگر که با عوامل مؤثر بر شکلگیری و گذار دانشگاههای کارآفرین سروکار دارند.
در پایان میتوان گفت: طلوع مدلهای دانشگاه کارآفرین در حال وقوع میباشد
در این یادداشت سعی شد با ذکر مقدمهای بهضرورت بررسی مدلهای دانشگاه کارآفرین باهدف پیوند تئوری و عمل پرداخته شود تا در شمارگان بعدی نشریه دانشگاه کارآفرین بهصورت مفصل در هر شماره به مشکافی یکی از مدلهای معروف این پارادایم پرداخته شود
نویسنده :دکتر پریسا ترکی / پژوهشگر حوزه دانشگاه کارآفرین
https://enun.ir/wp-content/uploads/2017/10/مدل-های-دانشگاه-کارافرین.jpg392400دانشگاه کارآفرینhttps://enun.ir/wp-content/uploads/2020/05/logo-s-300x71.pngدانشگاه کارآفرین2017-10-11 21:14:312020-05-22 17:31:34پیوند تئوری و عمل ؛ ضرورت بررسی مدلهای دانشگاه کارآفرین