نوشته‌ها

شرکت بین المللی

شرکت بین المللی DHL: بهترین محل کار جهان در سال 2022

شرکت بین المللی DHL

پادشاه سالخورده آلمانی بازی را ادامه می‌دهد

آدریان دالسی، لری هیلبلوم و رابرت لین، سه تاجر جاه طلب از سانفرانسیسکو، DHL  را در سال 1969 تأسیس کردند. ایده‌ای که سه کارآفرین آمریکایی در نیمه‌ی دوم قرن بیستم مطرح کردند.

آنها ابتدا با حمل و نقل اسناد گمرکی از طریق آسمان شروع کردند. در نتیجه، زمان صرف شده برای گمرک برای پردازش محموله های بار به طور چشمگیری کاهش یافت. اولین پروازها بین سانفرانسیسکو و هونولولو انجام می شد، اما بعداً این شبکه به تمام نقاط جهان گسترش یافت. از سال 2013، DHL با توجه به تحویل سریع بین المللی و تدارکات، رهبر بازار بوده است. دی‌اچ‌ال امروز به‌عنوان زیرمجموعه‌ی شرکت لجستیکی آلمانی Deutsche Post DHL شناخت می‌شود که برخی از حوزه‌های ویژه‌ی پستی همچون ارسال سریع بسته را خصوصا در مقاصد بین‌المللی (EMS) پوشش می‌دهد. از اواخر دهه نود قرن میلادی گذشــته، با تصاحــب DHL و تکیه بر دارایی‌های زیرســاختی و دانش فنی خود، تبدیل به کسب وکاری بسیار بزرگتر، با سبد متنوعی از خدمات شد.

دی‌اچ‌ال از همان ابتدا فرایندهایی برای کاهش زمان جابه‌جایی بسته‌ها به کار گرفت و به‌نوعی سرعت را به‌عنوان نقطه‌ی مزیت خود ثبت کرد. فعالیت سریع دی‌اچ‌ال و استفاده از حمل‌ونقل هوایی برای جابه‌جایی بسته‌های پستی، به‌نوعی یک بخش جدید در صنعت پست و حمل‌ونقل هم ایجاد کرد. DHL به‌سرعت فرایند توسعه و رشد را طی کرد و به سرویسی سریع بین کالیفرنیا و هاوایی تبدیل شد. سپس نقاط پشتیبانی آن‌ها به سرتاسر شرق آمریکا گسترش پیدا کرد. اولین مشتری رسمی دی‌اچ‌ال، Bank Of America بود که به شرکتی مستقل و واحد برای جابه‌جایی نامه‌ها و اسناد بانکی نیاز داشت.

 DHL Express  از سال 1978 در بلژیک فعالیت می کند و در بیش از 220 کشور و منطقه فعال هستند. DHL Express  درک میکند که محموله شما بسیار بیشتر از یک بسته است. فرآیندهای لجستیک، شرکت شما را با مشتری شما مرتبط می کند.  

در حال حاضر بیش از 114 میلیون یورو برای ساخت یک مرکز جدید و پیشرفته توزیع HUB در بروکسل سرمایه گذاری می کنند. این به شرکت های بلژیکی اجازه می دهد تا حجم صادرات خود را افزایش دهند و بسته ها را با سرعت و اطمینان بیشتری به خارج از کشور تحویل دهند. بروکسل هاب به لطف نوسازی فناوری های مرتب سازی مورد استفاده، ظرفیت خود را از 12000 به 39500 محموله در ساعت افزایش می دهد و به DHL اجازه می دهد تا به رشد بیشتر مورد انتظار در محموله های سریع بین المللی پاسخ دهد.

همه کارکنان آنها از طریق یک برنامه آموزشی در سراسر جهان برای تبدیل شدن به متخصصان بین المللی معتبر آموزش دیده اند.  DHL فرهنگی ایجاد کرده است که کار سخت، اشتیاق و غرور را در اولویت قرار می دهد و کاملاً بر مشتری متمرکز است. با پیروی از چندین ماژول مختلف، سطح تخصص در حمل و نقل سریع بین المللی گسترش می یابد. در نتیجه میتوانند بهترین خدمات را برای شما ارائه دهند و از نیازهای تجاری بین المللی شما پشتیبانی کنند.

DHL Express گواهینامه کارفرمای برتر بلژیک 2017، کارفرمای برتر اروپا 2017 و جهانی 2017 را دریافت کرد. این گواهینامه فقط به شرکت هایی اعطا می شود که از نظر شرایط کارمندان به بالاترین استانداردهای برتری دست یابند. DHL Express مفتخر است که بخشی از شرکت هایی باشد که این گواهینامه را دریافت کرده اند.

به عنوان یک شرکت انتخاب میکنند که با کارکنان، محیط زیست، مسئولیت های اجتماعی و سرمایه ای که به آنها سپرده شده است با احترام و به شیوه ای پایدار رفتار کنند.

بر چهار حوزه استراتژیک مشارکت  – GoGreen، GoHelp، GoTeach  و Volunteering – تمرکز می کنند تا به مسئولیت های خود عمل کنند. به سمت تغییرات پایدار و مثبت در جهان، مانند استفاده از پیک دوچرخه، هواپیماهای تمیزتر، وسایل نقلیه الکتریکی و رانندگی وسایل نقلیه با گاز طبیعی فشرده هستند (24٪ از ناوگان آنها در بلژیک).

پایداری یک انتخاب طبیعی برای شرکت ها است. به همین دلیل آنها برنامه GoGreen خود را ایجاد کردند. پایداری همچنین یک اولویت تجاری واضح برای DHL است. هدف کاهش انتشار CO2 مرتبط با لجستیک تا سال 2050 به صفر است. از طریق نوآوری و کارایی در فرآیندهای لجستیک و حمل و نقل، DHL می تواند بار محیط زیست را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. به این ترتیب، DHL نمونه ای برای پایداری در حمل و نقل و تدارکات است.

نوآوری، تحقیق و توسعه از برنامه‌های مهم اکثر شرکت‌های بزرگ بین‌المللی محسوب می‌شود. DHL  هم مانند دیگر بازیگران تصمیم گرفت تا مرکزی را به نوآوری اختصاص داده و صنعت لجستیک را بیش‌ازپیش توسعه دهد. به‌همین دلیل مرکز نوآوری شرکت جدید در سال ۲۰۰۷ در نزدیکی شهر بن تأسیس شد. مسئولیت اصلی مرکز نوآوری DHL ، در طراحی و توسعه‌ی محصولاتی نوآورانه و قابل عرضه در بازارها خلاصه می‌شود.

DHL در مرکز نوآوری خود همکاری نزدیکی با پیش‌گامان فناوری جهان همچون IBM، اینتل و SAP دارد. توسعه‌ی خدمات و گسترش شبکه همیشه در اولویت‌های اول دی‌اچ‌ال و مدیران جدید آن یعنی پست آلمان بوده است. در جریان همین روندهای توسعه، در سال ۲۰۰۸ حمل‌ونقل هوایی دی‌اچ‌ال در لایپزیگ تأسیس شد که یکی از بزرگ‌ترین مراکز جهان در این حوزه محسوب می‌شود. منطقه‌ی لایپزیگ به دلایل استراتژیکی متعددی انتخاب شد. به‌عنوان مثال می‌توان به موقعیت فرودگاه، نزدیکی محل به بازارهای درحال رشد اروپای شرقی، قابلیت پروازهای شبانه و امنیت بالا، پرسنل حرفه‌ای منطقه و زیرساخت‌های استراتژیک برای توسعه‌های آتی در حمل‌ونقل ترکیبی هوایی، زمینی و ریلی اشاره کرد.

در سال‌هایی که تجارت الکترونیک به‌عنوان حوزه‌ای پرسود روزبه‌روز شهرت و اعتبار خود را در جهان افزایش می‌داد، دی‌اچ‌ال مدل‌های جدیدی از کسب‌وکار را شروع کرد و با روند موجود در جهان هماهنگ شد. از فعالیت‌های نوآورانه و مدرن دیگر می‌توان به همکاری شرکت با دانشگاه RWTH و توسعه‌ی خودروی الکتریکی اشاره کرد.

شرکت DHL و سازمان مادر یعنی پست آلمان، در سال‌های اخیر فعالیت‌هایی مبتنی بر حمایت از محیط زیست، توسعه‌ی یادگیری و افزایش فرایندهای خرید و ادغام برای توسعه‌ی فعالیت‌های جهانی را در پیش گرفته‌اند.

جهانی شدن

جهانی‌شدن:آيا واقعاً دنيا هموار و مسطح شده است؟(بخش دوم)

در ادامه مطلب گذشته جهانی‌شدن:آيا واقعاً دنيا هموار و مسطح شده است؟(بخش اول)

براي اين منظور حوزه فكري جديدي به نام كارآفريني توانسته است تا حد بسيار زيادي اين نوع شايستگي را در افراد ايجاد و تقويت نمايد؛ زيرا فرايند كارآفريني مبتني بر فرصت است و ازاین‌رو می‌تواند در جهانی‌سازی نوع سوم بسيار حائز اهميت باشد. وقتي در اين سطح از جهانی‌شدن سرعت رقابت‌ها فزوني می‌یابد كميابي نيز بیش‌ازپیش نمايان می‌شود؛ يعني فزوني مسائل و نيازها و كاهش منابع براي حل و رفع آن‌ها. پس می‌توان ادعا نمود، موقعيت برآورده كردن اين نيازها و حل خلاقانه و متفاوت مسائل همراه با كمبود منابع در دسترس يك شايستگي است و استفاده از تسهیل‌کننده‌هایی مانند، آپلود (به فرايند انتقال مطالب از رايانه محلي به رایانه‌ای دوردست از طريق خطوط ارتباطي گفته می‌شود.)، آوت سورس (به واگذاري عمليات غير اصلي يك سازمان به نهادي بيروني كه در آن كار تخصص دارد گفته می‌شود.)، اين سورس (همكاري و توليد ارزش افقي.)، زنجيره تداركات (به جريان مواد، قطعات و اطلاعات، از تدارك مواد خام تا تحويل محصول به كاربر نهايي اشاره دارد.) و ازجمله كارآفريني اين شايستگي را با شناسايي، ارزيابي و بهره‌برداری از فرصت‌ها با توجه به همين کمیابی‌ها به افراد هديه می‌کند و این‌چنین افراد را با نوع سوم جهانی‌شدن همراه می‌نماید. درنتیجه بايد قبول نمود كه با ورود به سطح سوم جهانی‌شدن در بعد فردي، ديگر افراد حتي از منزل خود نيز می‌توانند جهاني شوند.

جهانی‌شدن و دنیای امروز کسب‌وکارها

ديويد راتكوف، مقام ارشد سابق وزارت بازرگاني آمريكا كه اكنون يك مشاور خصوصي در امور استراتژيك است، می‌گوید: جهانی‌سازی «واژه‌ای است كه براي تشريح تغيير روابط دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ و بيزينس پیداکرده‌ایم» و می‌افزاید: «اما اتفاقي كه امروزه دارد رخ می‌دهد گسترده‌تر و پدیده‌ای بسيار عمیق‌تر است». موضوع فقط نحوه‌ی ارتباط دولت‌ها، شرکت‌های خصوصي و مردم نيست؛ موضوع فقط نحوه‌ی تعامل سازمان‌ها نيست، بلكه موضوع تكوين الگوهاي كاملاً جديد اجتماعي، سياسي و کسب‌وکار است. موضوع درباره‌ی چيزهايي است كه بر عمیق‌ترین و ریشه‌دارترین وجوه جامعه و سرانجام بر ماهيت قرارداد اجتماعي تأثیر می‌گذارد. موضوع را از خود سؤال كنيد: چه وضعيتي پيش می‌آید اگر نهادي كه در آن قرار داريد، با شغلي كه در فضاي سايبر داريد هماهنگ نباشد، يا واقعاً نتواند دربرگیرنده‌ی كارگراني باشد كه با گروه ديگري از كارگران در نقطه‌ی ديگري از جهان همكاري می‌کنند، يا ديگر نتواند محصولي را كه هم‌زمان در چند محل ساخته می‌شود، ثبت كند؟ چه كسي مقررات كار را وضع می‌کند؟ چه كساني بايد از اين مقررات بهره‌مند شوند؟

بی‌گمان، اگر به هموار شدن دنيا به‌صورت جدي باور داشته باشيم، آنگاه به‌وقت خود يكي از تغييرات بنيادين يا نقاط عطف تاريخ را به‌وضوح لمس می‌نماییم؛ چراکه مشخصه اين هموار شدن، سرعت و دامنه‌ی وقوع آن است. وقتي فرايند برون‌سپاری بسياري از فعالیت‌های شرکت‌های آمريكايي به كشور هند را موردبررسی قرار می‌دهیم اين مهم مؤید نکته‌ای است كه به آن اشاره شد؛ ديگر پستی‌وبلندی، ديوار، مانع و يا هر چيز غير هم‌سطحی وجود ندارد، همه‌چیز كنار رفته و همه‌چیز هموارشده تا از گوشه‌ای از دنيا مسائل را ديد و نيازها را شناسايي و براي حل و رفع آن‌ها به گوشه‌ای ديگر، خدمات و محصولات ارائه نمود. شرکت‌های آمريكايي با برون‌سپاری‌های فعالیت‌های خود به كشوري مانند هند، بسياري از هزینه‌های خود را كاهش داده‌اند و از سوي ديگر اين امر براي شرکت‌ها و حتي در سطح فردي در هند رونق و رشد چشمگير اقتصادي حاصل نموده است.

ديگر لازم نيست براي انعقاد قرارداد و گفتمان، ساعت‌ها پرواز نمود و كيلومترها راه را پيمود، بلكه از طريق بهره‌گیری از تکنولوژی‌های نوين همانند ويدئوكنفرانس می‌توان ضمن دستيابي به نتايج، هزینه‌ها را كاهش داد. درنتیجه ديگر بايد پذيرفت دنيا هموار است و رنگ‌ها در نوع موفقيت نقش ندارند؛ اما نكته مهم ديگري كه می‌تواند در تكميل مطلب مطروح مفيد باشد، چگونگي انتخاب و ورود به حوزه‌های جهاني در سطح فردي است. در كتاب از خوب به عالي مطلبي مطرح‌شده است كه به آن اشاره می‌کنم، براي انتخاب و ورود به حوزه‌های جهاني درك عميق از سه محور متقاطع بسيار مهم است، اين سه محور عبارت‌اند از؛ 1- زمینه‌ای كه به‌شدت به آن علاقه داريد، 2- زمینه‌ای كه می‌توانید در آن بهترين عملكرد را داشته باشيد و 3- عامل حركت موتور اقتصادي. ازاین‌رو مهم آن است كه مشخص شود فرد در كدام زمينه می‌تواند در سطح جهاني حرفي براي گفتن داشته باشد و همچنين مشخص شود كه در كدام زمينه قادر به اين امر نخواهد بود.

اين شناخت از خود می‌تواند براي ورود به عرصه‌های جهانی‌شدن به كمك افراد آمده و اهداف و برنامه‌های آن‌ها را براي ماندگاري در اين سطح هموارتر نمايد، كه البته از دستمایه‌های اصلي اين شناخت، كارآفريني است. چراکه براي همراه شدن با فرايند جهانی‌شدن بايد تغيير را پذيرفت و براي پذيرش تغيير، اول، بايد نوگرايي و تازگي را فهميد؛ دوم، بايد الگوهاي گذشته و جاري را مورد تجدیدنظر قرارداد و حصارهاي ذهني را بابت مواجهه با مسائل و نيازها كنار زد تا خلاقيت و ابعاد مختلف مسائل ظهور يابند و رشد كنند. آنگاه است كه تغيير قابليت پذيرش دارد و وقتي تغيير باور شد كارآفريني براي ورود مهيا می‌گردد؛ چون كارآفرين كه به‌عنوان همان فرد موردنظر در فرايند جهانی‌شدن نوع سوم ايفاي نقش می‌نماید؛ شتاب‌دهنده تغييرات در جهان بوده و انديشمندي مستقل است كه جرئت می‌کند در محيطي از رويدادهاي متداول، متفاوت باشد؛ و نهايتاً، براي جهانی‌شدن در سطح فردي بايد كارآفرين بود تا فرايند هموار شدن دنيا ملموس‌تر اتفاق افتد و براي همراه شدن با اين همواري بايد گوش دادن و سرعت آهنگ تغييرات و پذيرفتن الگوهاي جديد را به‌عنوان يك اصل اجتناب‌ناپذیر باور نمود.

بحث و نتیجه‌گیری

همان‌گونه كه مطرح شد، جهان به سمت همواري و خروج از انحصارها سوق يافته و اين مهم را می‌توان از سقوط ديوارها، باز شدن پنجره‌ها، ظهور رایانه‌های خانگي و … مشاهده نمود و اين موارد با يكديگر تركيبي را ايجاد نموده‌اند تا افراد از سرتاسر دنيا و بدون محدودیت‌ها بتوانند پيام خود را به يكديگر منتقل نمايند. در اين سطح افراد توانستند با يكديگر تا حد زيادي در ارتباط باشند، اما گسترش اينترنت و تولد وب‌باز هم توانست اين ارتباط را ميان افراد گسترده‌تر نموده و با هزینه‌های كمتر، بهره‌وری بيشتري براي استفاده‌کنندگان خود به وجود آورد؛ و سرانجام با تولد کابل‌ها و پروتکل‌های استاندارد ارسال اطلاعات كه برنامه‌های كاربردي و ماشين و … و همه و همه را به هم متصل نمود، به توسعه کسب‌وکارها منجر گرديد و اين ابزار و تسهیل‌کننده توانست براي همکاری‌های بيشتر و با هزينه كمتر به كمك کسب‌وکارها آمده و زمان و مكان را به هم نزدیک‌تر نمايد. همه این‌ها سرآغاز يك همكاري جديد با رويكردي جديد بدون مرز و محدوديت را ايجاد می‌نماید. اين مهم باوري را در سطح جهاني ايجاد نمود كه همه افراد می‌توانند از شایستگی‌هایی برخوردار شوند كه بر اساس اين نوع همکاری‌ها فارغ از مكاني كه در آن قرار دارند به فعاليت بپردازند و اين ميزان همكاري از طريق تسهیل‌کننده‌هایی ازجمله: آپلود، آوت سورس، اين سورس، زنجيره تداركات، اين فرم و … و ازجمله روح كارآفرينانه، به همراه يادگيري بهره‌گیری از فنّاوری‌های نوين توانسته است به فرايند هموار شدن جهان و خرد شدن سطح رقابت‌ها و شایستگی‌های جهانی‌شدن سرعت بيشتري ببخشد. درنتیجه می‌توان ادعا نمود بايد براي شناسايي و ارزيابي فرصت‌ها به‌عنوان شايستگي مهم جهانی‌شدن در سطح فردي به كارآفرين شدن روي آورد و پذيرفت دنيا براي همكاري و ارتقاء سطح نيازها و برآوردن آن مسطح است و با آغوش باز نوآوران و نوباوران را می‌پذیرد.

اکوسیستم کارآفرینی

اكوسيستم كارآفريني، شرط لازم برای پویایی اقتصاد

اکوسیستم کارآفرینی: ازآنجاکه در تعاريف اولیه کارآفرينی به نقش فرد تأکید شده و کارآفرينی نوعی نگرش و رفتار فردی ديده می‌شد، تلاش‌های اولیه دولت‌ها برای توسعه کارآفرينی نیز محدود به سیاست‌های سطح فردی بود. فرض بر آن بود که با آموزش افراد و فرهنگ‌سازی و ايجاد وجهه مناسب برای کارآفرينان در جامعه، کارآفرينی به‌صورت کمّی و کیفی توسعه خواهد يافت . لیکن تجربه نشان داد که وجود روحیه و انگیزه کارآفرينی در افراد کافی نیست بلکه بروز کارآفرينی نیازمند محیطی مساعد است.

ازآنجاکه کارآفرينی به‌شدت وابسته به زمینه‌ای است که کارآفرين در آن فعالیت می‌کند )شامل اجتماع، محیط نهادی و محیط فیزيکی(، استفاده از اصطلاح اکوسیستم کارآفرينی در ادبیات سیاست‌گذاری کارآفرينی گسترش يافت. در حال حاضر، پژوهشگران حوزه سیاست‌گذاری کارآفرينی به اين اجماع رسیده‌اند که کشورها نیازمند تعداد زياد کارآفرين (به معنای کسب‌وکار جديد يا خوداشتغالی)  نیستند بلکه نیازمند اکوسیستم کارآفرينی خوب و کیفی هستند تا به رشد و توسعه اقتصادی دست يابند. کارآفرينی پدیده‌ای فرا بخشی و چندوجهی است به‌نحوی‌که از یک‌سو متأثر از همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و از سوی ديگر بر اين ابعاد تأثیرگذار است. ازاین‌رو توسعه کارآفرينی درگرو توجه به موضوعات مختلف از زوايا و جنبه‌های متعددی می‌باشد که ضرورت به‌کارگیری رهیافت اکوسیستم را روشن می‌کند. در مفهوم اکوسیستم کارآفرينی به‌عنوان روشی جديد برای تفکر و اقدام، جهت طراحی سیاست‌های کارآفرينی در سال‌های اخیر به کار گرفته‌شده است. اکوسیستم کارآفرينی به افراد، سازمان‌ها و نهادهايی اشاره دارد که محرك يا مانع تصمیم فرد برای کارآفرين شدن بوده و يا بر احتمال موفقیت او در صورت راه‌اندازی کسب‌وکار کارآفرينانه مؤثرند.  OECD  اکوسیستم را شامل چارچوب‌های تنظیمی، شرايط بازار، دسترسی به منابع مالی، تحقیق و توسعه و فن‌آوری، فرهنگ و قابلیت‌های کارآفرينانه معرفی کرده است. اکوسیستم‌ها، محیطی را ايجاد می‌کنند که لازم است عناصر آن هم‌نوا با يکديگر برای شکوفايی بنگاه‌های نوآور و پر رشد به نظم درآيند. اين بنگاه‌ها نیازمند کارکنان ماهر هستند، لازم است تا دسترسی به فن‌آوری داشته باشند، زيرساختی با کارکرد مطلوب لازم دارند، مشاوره تخصصی و پشتیبانی می‌خواهند، بايد به منابع مالی دسترسی داشته باشند، محلی برای کسب‌وکار لازم دارند، و نیازمند يك چارچوب قانونی هستند که از آن‌ها حمايت کند. در اکوسیستم کارآفرينی وجود ذينفعان و همکاری متقابل آن‌ها با يکديگر سبب ايجاد شرايط مناسب برای فعالیت‌های کارآفرينانه و توسعه کسب‌وکارهای جديد می‌شود. منظور از ذينفع هر نهادی است که به‌طور بالفعل يا بالقوه حامی و مشوق کارآفرينی است. ارگان‌های دولتی، دانشگاه‌ها، انجمن‌های کسب‌وکار، تشکل‌های بخش خصوصی، سرمایه‌گذاران، بانک‌ها، کارآفرينان، مراکز رشد، مراکز شتاب‌دهنده، رهبران اجتماعی، مراکز تحقیقاتی، نمايندگان نیروی کار، وکلا و غیره از ذينفعان اکوسیستم کارآفرينانه هستند. کارآفرين نیز هرچند حاصل اکوسیستم کارآفرينانه است اما خود نیز نقش فعال در ايجاد اکوسیستم و سلامت آن بازی می‌کند. تعامل و همکاری متقابل بین ذينفعان مختلف نیازمند تبادل رسمی و غیررسمی اطلاعات جهت هماهنگی میان فعالیت‌های آنان است. بررسی‌ها نشان می‌دهند که نحوه‌ی ترکیب اين عوامل که باگذشت زمان تکامل می‌یابند وابسته به شرايط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و جغرافیايی است. بديهی است که اکوسیستم‌های کارآفرينی يکتا و منحصربه‌فرد هستند زيرا نتیجه و برآيند تعاملات متقابل و پیچیده‌ی صدها عامل هستند که ريشه در نهادهايی شکل‌گرفته در طول تاریخ‌دارند؛ نهادهايی که برای کشورهای مختلف، در کنار مزیت‌های رقابتی منحصربه‌فرد، مجموعه‌ای خاص از چالش‌ها به وجود می‌آورند که بايد بر آن‌ها غلبه کرد. به همین سبب است که در اين رويکرد، استفاده‌ی کورکورانه از الگوی توسعه‌ی کارآفرینانه‌ی يك کشور و اعمال آن برای کشور ديگر ناکاراست. ازآنجاکه تنها در اثر وجود ویژگی‌هایی همچون همگنی، تعادل و هم‌افزایی است که اکوسیستم توان پرورش کارآفرينان موفق را خواهد داشت، لازمه تشخیص و طراحی سیاست‌های مناسب برای توسعه کارآفرينی توجه به کلیه عناصر )کاستی‌ها يا نقاط قوت( اکوسیستم و شیوه تعاملات آن‌ها است. در چنین نگاهی ضعف در يك زيرسیستم يا نهاد می‌تواند بر عملکرد کلی اکوسیستم تأثیر داشته و علیرغم وجود نقاط قوت، همانند يك گلوگاه عمل نمايد.

با توجه به‌مرور ادبیات و پیشینه آکادمیک و عملیاتی این حوزه :  آموزش‌وپرورش، مکانیسم پشتیبانی، بودجه و امور مالی، سرمایه‌های انسانی، زیرساخت و چارچوب قانونی، فرهنگ حاکم و نهایتاً وضعیت بازار، المان‌های حیاتی و تأثیرگذار در موفقیت و ثبات یک اکوسیستم کارآفرینی بشمار می‌روند که وجود یا عدم وجود این اجزا در توانایی یک شرکت جهت حفظ و توسعه جایگاه رقابتی، بسیار قابل‌توجه و تعیین‌کننده هستند

کارآفرینی و اقتصاد پایدار

تصمیم گیری

قضاوت و تصمیم‌گیری تحت شرایط عدم اطمینان

تصمیم‌گیری را می‌توان به‌طور گسترده به‌عنوان مجموعه پیچیده‌ای از فرآیندها شامل چهار مرحله تعیین اهداف، انتخاب گزینه‌هایی جهت نیل به هدف، ارزیابی گزینه‌های انتخاب‌شده و درنهایت انتخاب از میان گزینه‌ها تعریف کرد. ما هرروزه با تصمیم‌گیری در دنیای همراه با عدم اطمینان مواجه هستیم. اگر تصمیم‌گیری در دنیای کسب‌وکار و امور مالی موردنظر باشد، تصمیم‌گیری کارآفرینان از بهترین مثال‌ها هستند به‌طور سنتی قضاوت به‌عنوان یک ارزیابی از احتمال وقوع برخی از نتایج که در آن احتمالات بین ۰ و ۱ محدود می‌شوند تعریف شده است. قضاوت ممکن است تحت شرایط عدم اطمینان و یا تحت شرایط ریسک صورت بگیرد ساختار قضاوت به‌طور سنتی توسط نظریه احتمالات و مفروضات آن رسمیت می‌یابد قضاوت تحت شرایط عدم اطمینان اگر منسجم باشد و یا به‌خوبی کالیبره شده باشد. ۱۶ عقلانی است انتخاب‌های انجام‌شده تحت شرایط ریسک اگر به تصمیماتی منجر شوند که ارزش مورد انتظار و یا مطلوبیت مورد انتظار یا مطلوبیت مورد انتظار ذهنی ( تحت یک مدل روانی ) را به حداکثر برسانند. منطقی هستند.

پین و همکاران (۱۹۹۲) در بررسی خود به شواهد مختلفی از ریسک قضاوت احتمالی و انتخاب اشاره دارند این نتیجه‌گیری‌ها عبارت‌اند از:

  1. استراتژی‌های تصمیم‌گیری به اقتضای ویژگی‌های کار و زمینه تصمیم‌گیری می‌باشند.
  2. تصمیم‌گیرندگان به‌طور فعالانه‌ای در فرآیند تصمیم‌گیری توجیهات و اولویت‌هایی را ترسیم می‌نماید.

 آن‌ها همچنین اشاره می‌کنند که در تصور محققان تصمیم‌گیرندگان اغلب اطلاعاتی که آن‌ها در ارزش اسمی می‌دهند را می‌گیرند اما برخی از شواهد حاکی از آن است که اطلاعات درواقع در فرآیند تصمیم‌گیری بازسازی می‌شوند. تصمیم‌گیرندگان ممکن است همان تعریف عدم اطمینان که اغلب توسط محققان به‌عنوان معنای آشكار عنوان می‌شود را نپذیرند به همین خاطر عملیاتی سازی تک‌بعدی عدم اطمینان احتمالی که توسط محققان تصمیم‌گیری مفهوم‌پردازی می‌شود ممکن است ماهیت چندبعدی عدم اطمینان که تصمیم‌گیرندگان متصور می‌شوند را منعکس نکند. تحقیقات در حوزه قضاوت و تصمیم‌گیری به‌تازگی به نقش خلق‌وخو مزاج و هیجانات در فرآیند تصمیم‌گیری اشاره‌ کرده‌اند. علاوه بر اجزای شناختی تصمیم‌گیری، حالت‌های احساسی تجربه‌شده نیز در طول فرآیند تصمیم‌گیری و بعد از آن مهم هستند. بررسی نقشی که عاطفه بر تصمیم‌گیری دارد برخی از عواقب ناشی از ناراحتی‌های روانی که عدم اطمینان ممکن است ایجاد کند را برجسته می.کند. یک لیست کوتاه از برخی از این نتایج عبارت‌اند از: تأسف و ناامیدی زیان گریزی، اضطراب ایجاد شده در اثر توجه نامناسب به نتیجه با کمترین احتمال نگرانی که بر تصمیمات مربوط به آزمون‌های پزشکی تحت نظر تأثیر می‌گذارد، ترس از عوارض منفی جانبی مرتبط با انتخاب به یک درمان پزشکی و شک در مورد اینکه چه اقدامی انجام شود که ممکن است تصمیم‌گیرنده را برای یک دوره طولانی‌مدت در وضعیت بلاتکلیفی قرار دهد.

 در نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری، عاطفه با این استدلال به مدل‌های انتخابی مبتنی بر انتظار ضمیمه می‌شود که می‌تواند ارزشی را علاوه بر مطلوبیت معمول نتیجه، بر تصمیم‌گیرنده در برداشته باشد. مدل‌های تصمیم‌گیری استاندارد برای اینکه بتوانند منعکس‌کننده توجه به عاطفه به‌منظور توصیف دقیق‌تر فرآیندهای تصمیم‌گیری باشند نیاز به تجدیدنظر دارد به این معنا که نظریه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری باید اقدام به مدل‌سازی اجزای احساسی تصمیم‌گیری با ترکیب آن‌ها در مدل‌های تبعی نمایند. مدل‌های تبعی فرض می‌کند که تصمیم‌گیرندگان همه‌ی جنبه‌های وضعیت تصمیم‌گیری را قبل از رسیدن به یک انتخاب به‌دقت در نظر گرفته‌اند. در مقابل نظریه‌پردازان دیگر در فرآیند تصمیم‌گیری عاطفه را از دیدگاهی غیر تبعی می‌بینند که در آن واکنش‌های احساسی ممکن است ارزیابی‌های شناختی نتیجه شده و به‌طور مستقیم بر رفتار انتخابی اثر بگذارند و یا در آن عاطفه می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای ارزیابی اطلاعات و یا برای هدایت فرآیندهای تصمیم پس از آن در شرایطی که ارزیابی شناختی دقیق موجود نیست، کمک کند.

فرض کنید که میل به زندگی در یک جهان خاص و ناگزیر از مواجه با عدم اطمینان می‌تواند تنشی را به‌عنوان ناراحتی روانی ایجاد نماید چنین ناراحتی در سراسر فرآیند تصمیم‌گیری طنین‌انداز است از ابتدای بازنمود وضعیت تصمیم‌گیری و انتخاب استراتژی‌های مقابله با آن تا مدیریت متقابل عاطفه و شناخت که ما را به سمت تصمیم‌گیری و پیامدهای ناشی از انتخاب‌هایمان هدایت می‌کند. در دو سر طیف ناراحتی بیان‌شده می‌تواند با انفعال و یا هرج‌ومرج کلی برای افراد پایان یابد. بااین‌حال اغلب موارد ناراحتی روحی و روانی در صورت عدم مدیریت رضایت‌بخش می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست در زندگی و کسب‌وکار شود.

برگرفته از مباحثی نوین در تأمین مالی کارآفرینی با کاربردهای از اقتصاد و مالی رفتاری نویسنده پرفسور رسول یزدی پور

ماهنمامه شماره 13 دانشگاه کارآفرین

شبه مدرس کارآفرینی

شبه مدرس کارآفرینی(قسمت اول)

کارآفرینی، علم یا تجربه

شبه مدرس کارآفرینی: در این روزها مسئله‌ی «کارآفرین شدن» بسیار فراگیر شده و در این تب‌وتاب کارآفرینی، بسیاری از افراد می‌خواهند هرچه زودتر مسیر کارآفرینی را طی کرده و بر جای الگوهای بزرگ جهانی در این حوزه تکیه بزنند.

پیش‌تر در تعریف کارآفرینی (Entrepreneurship) گفتیم که کارآفرینی، نوعی تولید ارزش هست. طوری که به آن «ارزش‌آفرینی» هم می‌گویند و این تولید ارزش، یک‌شبه رخ نمی‌دهد. بلکه فرآیندی زمان‌بر و مملو از چالش‌ها و شکست‌ها و همچنین تلاش‌ها برای دوباره برخاستن می‌باشد.

در این مسیر، نقش آموزش و کسب مهارت بیش از گذشته اهمیت پیدا می‌کند. کسب اطلاع و آگاهی از جهان پیرامون کسب‌وکار و همچنین تمرینات مهارتی که بایستی مستمر انجام شود تا یک کارآفرین حرفه‌ای ساخته شود، اما مسیر آموزش کارآفرینی هم به‌مانند خود کارآفرینی، دارای چالش و حساسیت‌های منحصربه‌فردی است که علاقه‌مندان به این حرفه، باید به آن توجه ویژه داشته باشند.

کارآفرین می‌تواند در این مسیر از کمک افراد زیادی بهره ببرد. مدرس، منتور، کوچ، تحلیلگر کسب‌وکار و مشاغل مرتبط دیگر این حوزه، به‌نوبه خود برای پیشرفت کارآفرینان، به ایفای نقش می‌پردازند. هرکدام از این افراد، باید نقش خود را بداند و بشناسد و با توجه به تخصص و تجربه‌ای که دارند، به جامعه کارآفرینی کشور خدمت کنند.

تحصیلات یا تجربه؟!

یک مدرس کارآفرینی، چه ویژگی‌ها و مشخصاتی باید داشته باشد؟ تحصیلات دانشگاهی و آکادمی؟ یا تجربه کار؟ و یا تلفیقی از این دو؟

جواب مطلقی برای این سؤالات وجود ندارد. اگر به دنبال پاسخ نسبی هستید، بهتر است چند قدم جلوتر برویم و وضعیت آموزش کارآفرینی و تأثیر آن در پیشرفت صنعت آموزش کسب‌وکار بررسی کنیم. آیا این تأثیر به‌طورکلی و از همه جوانب باعث شده جایگاه کارآفرینی و کسب‌وکار بهتر از دهه‌ی گذشته باشد یا خیر؟

به نظر می‌آید در بخش‌هایی مثل بازاریابی و فناوری، پیشرفت‌های خوبی حاصل‌شده باشد؛ اما این تمام ماجرا نیست. بلکه حوزه‌های مهمی مثل استراتژیک، منابع انسانی، روابط عمومی و … هنوز شرایط خوبی ندارند و این همان پاشنه‌ی آشیلی است که کسب‌وکار در ایران از آن آسیب می‌بیند. همان حوزه‌هایی که مستقیم از بطن دانشگاه و پژوهش‌ها بیرون می‌آید و نقش‌آفرینی می‌کند. چون‌که مسیر را خوب می‌شناسد و نقشه راه را با تمام جزئیات و موانع و میانبرهای آن به شما نشان خواهد داد و کمک می‌کند تا کارآفرین با دقت و ارزیابی بهتری تصمیم‌گیری کند.

دیدگاه سنتی کسب‌وکار بر این عقیده است که یک فرد ابتدا در کنار یک استاد، به کسب تجربه پرداخته و در ادامه مسیر پیشرفت را تا تبدیل‌شدن به استادکار، طی می‌کند. این دیدگاه، برای آموزش نقش مجزا و مؤثری تعریف نمی‌کند. معتقد است که «کار» خود به‌نوعی آموزش را هم دربرمی گیرد.

ابزار تجربه، در تعیین و تدوین اهداف و استراتژی‌های کسب‌وکار که به‌واقع شالوده کارآفرینی هستند، عاجز است و در سوی دیگر نمی‌تواند کسب‌وکار را به‌درستی تجزیه‌وتحلیل کند. همچنین در بخش روابط عمومی و منابع انسانی، اگرچه نگرش درست و مثبتی دارد که این بسیار ارزشمند است، اما تکنیک‌های کاربردی این حوزه را در اختیار ندارد. هرچند که این نگرش مثبت، امروزه به‌مرور کمرنگ‌تر شده است.

در اینجا درمی‌یابیم که تجربه‌ای که البته می‌تواند ابزار مناسبی برای حوزه‌هایی مثل فروش و بازاریابی باشد، نیازمند ابزار علم و پژوهش، برای اصلاح کاستی‌های دیگر است. این‌ها در کنار هم مانند دو بال، می‌تواند کارآفرین را به اوج ببرد، اما قطع ارتباط علم باتجربه، باعث سقوط کسب‌وکار خواهد شد. مقوله مهمی که سال‌هاست با مضمون «ارتباط صنعت و دانشگاه» از آن یاد می‌شود اما هنوز این تعامل به‌صورت عمیق و قدرتمند برقرار نشده است.

دکتر مهدی رحیمی/ مدرس دانشگاه و مشاور کسب وکار

جهت مطالعه قسمت دوم شبه مدرس کارآفرینی به شماره 33 نشریه دانشگاه کارآفرین مراجعه بفرمایید

برند شخصی

لزوم پرسنال برندینگ برای صاحبان کسب‌وکار

پرسنال برندینگ موفقیت‌آمیز

امروزه ساختن یک برند شخصی (پرسنال برندینگ) برای کارآفرینان و مدیران عامل کسب‌وکار مهم نبوده است؛ ولی هنگامی‌که کسب‌وکار خود را در حوزه تخصصی خود راه‌اندازی می‌کنید، ضرورت ایجاد یک برند شخصی یا پرسنال برند را احساس می‌کنید.

برند شما همان چیزی است که شمارا از رقبایتان متمایز می‌کند و به شکل‌گیری یک اثر ماندگار در ذهن مخاطبان و مشتریان شما کمک می‌کند. بدون داشتن یک برند شخصی که مخاطب هدف شمارا جذب کند، ساختن یک تجارت سودآور و پایدار سخت و جان‌فرسا است. حتی اگر برای کسب‌وکارتان هم برنامه برندینگ دارید و آن را پیش می‌برید، داشتن استراتژی برندینگ شخصی می‌تواند دوچندان به شهرت و موفقیت شرکت شما کمک کند.

پرسنال برندینگ برای کسب‌وکارهای کوچک به‌مراتب آسان‌تر است اما در کسب‌وکارهای بزرگ‌تر، تبیین استراتژی‌های آن به‌مراتب دشوارتر می‌شود.

برندی که شما نامیده میشوید؟برند شخصی(قسمت اول تا چهارم)

داشتن پرسنال برندینگ به ۳ روش می‌تواند باعث شناخته شدن تخصص شما شود:

  1. دسترسی به شبکه‌ متنوعی از افراد باعث به دست آوردن دیدگاه‌های مختلفی می‌شود که به ظهور ایده‌های جدید منجر شده و با گرفتن بازخورد مؤثر و مرتبط باعث می‌شوند که ایده‌هایتان را پالایش کنید.
  2. شبکه‌ گسترده امکان تکثیر سریع ایده‌هایتان را فراهم می‌کند، زیرا با پایگاه بزرگی از افراد شروع کرده‌اید که شمارا به صحبت، نوشتن بلاگ یا نشر ایده‌هایتان برای مخاطب تشویق می‌کنند.
  3. شبکه‌ شما به‌تنهایی می‌تواند شکلی از تأیید اجتماعی‌تان باشد، زیرا شرکتی که در آن کار می‌کنید شمارا قضاوت می‌کند.

امروزه با توسعه اینترنت و همه‌گیر شدن شبکه‌های اجتماعی جذب مخاطب کاری پیچیده و دست‌نیافتنی نیست. هرکسی با دسترسی آسان به اینترنت و رسانه‌های اجتماعی می‌تواند برای خود مخاطبی بسازد، خود را به‌عنوان یک متخصص معرفی کند و شروع به جذب مشتری برای کسب‌وکار خود کند. این دقیقاً همان کاری است که بسیاری از افراد جامعه ایران برای کسب درآمد انجام می‌دهند. خودتان دیده‌اید افرادی را که امروز به اینفلوئنسر شبکه‌های اجتماعی شهرت دارند. درآمد آن‌ها از تبلیغات چند برابر درآمد یک کارمند است. آن‌ها دقیقاً همین کار را کرده‌اند؛ برای خود مخاطب ساخته‌اند، برای آن‌ها تولید محتوا می‌کنند و با آن‌ها ارتباط مداوم دارند.

حضور در رسانه‌ها:داشتن یک برند شخصی قوی، زمینه‌های بازی جدیدی برای شما ایجاد می‌کند. رسانه‌های آنلاین مثل وبلاگ‌ها، سایت‌ها، خبرگزاری‌ها، پادکست‌ها و رسانه‌های سنتی مانند مجلات، تلویزیون، رادیو و… همواره به دنبال متخصص‌هایی هستند که با آن‌ها گفت‌وگو کنند. این رسانه‌ها دائماً در جستجوی کارشناسانی هستند که بتوانند نظرات آن‌ها را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند.

شبکه‌سازی:یکی دیگر از مزایای پرسنال برندینگ شبکه‌سازی است. هنگامی‌که برند باشید و برند شما به‌طور واضح بیان کند که چه کسی هستید، چه‌کاری انجام می‌دهید و چگونه به دیگران کمک می‌کنید، سایر افراد و کارآفرینان دیگر آسان‌تر ارزش ارتباط داشتن با شمارا درک می‌کنند. شما می‌توانید با پرسنال برندینگ، شبکه رفقا و همکاران خود را، چه به‌صورت آنلاین و چه آفلاین، سریع و مؤثر گسترش دهید.

جذب مشتری بیشتر: پرسنال برندینگ باعث می‌شود که شما به‌عنوان یک کارشناس در صنعت یا حوزه شغلی خود مطرح شوید. این موقعیت به شما کمک می‌کند تا مشتری‌های ایده‌آل خود را جذب کنید. هنگامی‌که شما به‌عنوان یک متخصص شناخته شدید، مشتری‌های فعلی‌تان، شمارا به دیگران هم معرفی می‌کنند.

موفقیت پایدار: یکی از مهم‌ترین مزایای پرسنال برندینگ حفظ موفقیت است. باگذشت زمان، شغل شما گسترش پیدا می‌کند. حتی ممکن است پس از یک دوره شغلی، کسب‌وکار دیگری را در حوزه‌ای دیگر شروع کنید. برند شخصی شما وقتی از یک کسب‌وکار به کسب‌وکار دیگر کوچ می‌کنید با شما می‌ماند و موفقیت کسب‌وکار جدید شمارا تضمین می‌کند.

نکاتی برای پرسنال برندینگ موفقیت‌آمیز

1. برند خود را تعریف کنید:پیش از شروع مراحل پرسنال برندینگ و البته هر کاری، باید به این سؤال پاسخ دهید که «چه کسی هستید؟». بهترین راه برای یافتن پاسخ، نوشتن کلمات و ارزش‌هایی است که دوستان، خانواده و همکاران برای توصیف شما و کارتان به کار می‌برند. در برندینگ شخصی صداقت بسیار مهم است.

از کلمات مثبت استفاده کنید تا شمارا به آنچه می‌خواهید، برسانند. تعاریف کلماتی مانند معتمد، دلسوز، یاری‌دهنده، عناصری هستند که باید در تعریف شما به تصویر بکشید.

2. مهارت و تخصص داشته باشید:شما باید برای پرسنال برندینگ جایگاهتان را مشخص کنید و پاسخ این سؤال را که «چرا مردم از بین تمام افراد، شمارا برای دنبال‌ کردن انتخاب می‌‎کنند؟» بیابید. به چیزی بیندیشید که می‌توانید آن را پیشنهاد و ارائه کنید.

3. یاد بگیرید که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنید:ارتباط مؤثر ‌برقرار کردن با دیگران یکی از سخت‌‎ترین مهارت‎‌هاست که تأثیر بسیار زیادی بر پرسنال برندینگ شما دارد. حتی زیرک‌‎ترین افراد نیز هنگامی‌که قرار است در جمعی صحبت کند و خود را در مقابل هزاران نفر قرار دهند، مضطرب می‌شوند. با توجه به انسان ‌بودن، مغز ما به‌سرعت این حالت را به‌عنوان حمله استنباط می‌کند و ما را به وحشت می‌اندازد که در این حالت نمی‌توانیم به‌طور مستقیم و درست فکر کنیم و این باعث می‎‌شود که در صحبت ‌کردن تپق بزنیم.

شرکت در یک دوره‌ی سخنرانی عمومی یا صرفاً تمرین در شرایط روزمره می‌تواند به شما کمک کند تا اعتمادبه‌نفس بیش‌تری پیدا کنید و هم‌چنین هنگام رویارویی با ترس از صحبت ‌کردن در مقابل جمعیت، آمادگی بیش‌تری داشته باشید.

4. خودتان باشید:این چیزی است که باید بنویسید و به آن توجه کنید. اغلب تأثیرگذاران رسانه‌ای تمایل دارند که راهشان را تغییر دهند و به شخص دیگری تبدیل شوند، یعنی به شخصی که فکر می‌کنند مردم می‌خواهند او را ببینند؛ این می‌تواند خسته‌کننده باشد و به‌آرامی شخصیت و ارزش‌هایی را که داشتید، از بین ببرد. یک لغزش کوچک سبب می‎‌شود که مخاطبانتان فرد پنهان‌شده در پشت این ماسک را ببینند.

برای پرسنال برندینگ مؤثر و هم‌چنین زندگی کاری بهتر، نقاط قوت خود را در آغوش بگیرید و از نشان‌ دادن نقاط ضعفتان نترسید، زیرا همه‌ ما انسان هستیم. با پذیرش نقاط ضعفتان مخاطب بیش‌تر می‌تواند با شما ارتباط برقرار کند، زیرا این امر نشان می‌‎دهد که فرد متواضعی هستید و قابلیت سازگاری بیش‌تری دارید.

5. هرگز پیشرفت خود را متوقف نکنید:توسعه‌ فردی چالشی همیشگی است؛ چه بدانید و چه ندانید، هرروز مطالب جدیدی را می‌آموزید. برای پرسنال برندینگ بهتر باید بدانید که برندی که رشد نمی‌کند، راکد است و به‌راحتی نابود می‌شود، زیرا همه‌چیز تغییر می‌کند و مشاغل جدیدی ظاهر می‌شوند. باید مطمئن شوید که شما نیز در حال پیشرفت هستید. اگر مهندس کامپیوتر هستید، باید بدانید که چگونه نرم‌افزار‌های روز دنیا را بسازید؛ در غیر این صورت، شخص دیگری جای شمارا خواهد گرفت؛ بنابراین، به یادگیری ادامه دهید، خودتان باشید، اعتمادبه‌نفس داشته باشید و اصالت خود را حفظ کنید.

برندسازی شخصی شمارا در اذهان حوزه کسب‌وکارتان ماندگار می‌کند. اعتبار، موضوع بسیار مهمی برای کسب‌وکارها بالأخص کارآفرینان است. هرچه اعتبار بیشتری داشته باشید، احتمال سرمایه‌گذاری افراد در محصولات شما بیشتر خواهد شد و این مهم بدون پرسونال برندینگ تحقق نخواهد یافت.

با پرسنال برندینگ همیشه روبه‌پیشرفت باشید و از فرصت‌هایی که پیش روی شما قرار می‌گیرد، حداکثر بهره را ببرید. در دنیای مدرن نمی‌توانید هیچ بهانه‌ای برای نادیده گرفتن برندسازی شخصی بیاورید. توجه خاص شما به‌عنوان یک کارآفرین به این حوزه می‌تواند، درها را به روی فرصت‌های جدید تجاری، اجتماعی و شخصی کسب‌وکارتان باز کند. فقط همواره به یاد داشته باشید که برندسازی شخصی چیزی نیست که یک‌شبه اتفاق بیفتد. باید به‌طورجدی پیگیر باشید و دقیقاً بدانید که به دنبال چه چیزی هستید. در این صورت با بهره‌برداری از فرصت‌های پرسنال برندینگ قطعاً موفق خواهید شد.

دکتر ساراناز مقیمی/ پژوهشگر حوزه روانشناسی کسب وکار

جهت مطالعه مطالب به نشریه شماره 38 دانشگاه کارآفرین مراجعه بفرمایید.

کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان

اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینان جوان آینده اقتصاد کشور میدان هنرنمایی جوانان دانش‌بنیان و استارتاپی است

ایده‌های نوآورانه همیشه نیاز به تنظیم دقیق و ترکیب با دیدگاه‌های دانشگاهی و عملی برای دستیابی به نتیجه مطلوب دارند. در طول این فرآیند، دسترسی به رهبران دانش نقشی اساسی ایفا می‌کند. برای هر کسب‌وکاری، شرایط اقتصادی مستقیماً بر رشد شرکت تأثیر می‌گذارد. هر صنعتی درست مانند اتمی است که مجاورت آن با ذرات دیگر وضعیت ماده را تعیین می‌کند.

از سوی دیگر، شکوفایی و رشد اقتصاد بسیار وابسته به دوراندیشی رهبران دانش در آن اقتصاد است. افرادی که نه تنها فرصت‌های موجود را در نظر می‌گیرند، بلکه روندهای نوظهور را نیز زیر نظر دارند. علاوه بر این، این رهبران دانش می‌توانند سرمایه‌گذاران را با نوع مناسبی از منابع دانش تجهیز کنند که گاه ارزشمند است.

با وجود افزایش تورم و عقب‌نشینی‌های ناشی از کووید و سایر عوامل، پاکستان افزایش قابل‌توجهی را در تعداد استارت‌آپ‌ها تجربه کرده است. طبق یک نظرسنجی، کمیسیون بورس و اوراق بهادار پاکستان (SECP) 1949 شرکت جدید را در سال مالی 2021 ثبت کرد. همچنین، بر اساس وب‌سایت 83، استارتاپ invest2innovate حدود 350 میلیون دلار جذب کردند. با این حال، در نظر گرفتن شکاف بین شرکت‌ها و داستان‌های موفقیت، یک نشانگر کاملاً متفاوت است و یک علامت سؤال بزرگ در مورد فرصت‌های موجود در بازار قرار می‌دهد.

موفقیت این سرمایه‌گذاری‌ها به‌طور قابل‌توجهی به دسترسی به منابعی بستگی دارد که محدود به امور مالی نیست. آن‌ها همچنین شامل اطلاعاتی هستند که به‌طور قابل‌توجهی بر هزینه سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد و کارآفرینان جدید را قادر می‌سازد تا طرح‌های تجاری مربوطه خود را در مرحله اولیه بازبینی کنند.

وقتی نوبت به ایده یا فرصت مناسب می‌رسد، باید سه نگرانی کلیدی در نظر گرفته شود. اول، بازار کسب‌وکار استفاده نشده دارای پتانسیل رشد است، اما به درستی توسط سرمایه‌گذاران استفاده نمی‌شود. دوم، مشوق‌هایی که توسط دولت به کارآفرینان جوان در بخش‌های مختلف برای تشویق سرمایه‌گذاری ارائه می‌شود؛ و سوم، دسترسی به منابع مالی با شرایط مناسب برای سرمایه‌گذاران که در برخی مواقع یا در دسترس نیست، یا در صورت وجود، چندین عنصر منفی به آن متصل است که برای تجارت مناسب نیستند.

متأسفانه کارآفرینان جوان با فرصت‌های موجود آشنا نیستند، زیرا نه دولت و نه هیچ نهاد دانشگاهی حوزه‌هایی را به بازار عرضه نکرده‌اند که سرمایه‌گذاران بتوانند سرنوشت خود را آزمایش کنند.

این امکانات اغلب به افراد تجاری مستقر فروخته می‌شود. با این حال، وقتی نوبت به تازه‌واردان می‌رسد، معمولاً با گذاشتن بار برآورده کردن الزامات قانونی که برای مغزهای جوان نوآور زمان‌بر و معکوس هستند، برای سرنوشت خود مبارزه می‌کنند.

این مسائل را می‌توان با پر کردن شکاف دانش در سطح دانشگاه بین متخصصان حرفه‌ای به‌عنوان متخصصان کسب‌وکار و مشاوران با تجربه عملی که با متخصصان آموزشی مرتبط نیستند حل کرد. بخش آموزش درک نظری از موضوع دارد، اما کاربرد عملی در پایان آن‌ها وجود ندارد؛ بنابراین، دولت، دانشگاه‌ها و کسب‌وکارها باید راه‌هایی را برای ارتباط دانش و رهبران با تجربه با کارآفرینان جوان تدوین کنند.

به این ترتیب اقتصاد نمی‌تواند از پدیده فرار مغزها جلوگیری کند و ممکن است با تغذیه کارآفرینان جدید با ابزارهای مناسب برای ساختن خود و کشور شکوفا شود. فیلسوف یونانی کاملاً درست می‌گفت: بنیاد هر دولتی تربیت جوانان آن است.

دکتر امیر آزادارمکی/ پژوهشگر حوزه کسب‌وکار

برای مطالعه بیشتر به ماهنامه شماره 37 دانشگاه کارآفرین مراجعه فرمایید

زندگی نامه افراد موفق: «جیمز سینه گال» بازرگان‌ میلیاردر

زندگی نامه افراد موفق: «جیمز سینه گال» بازرگان‌ میلیاردر

جیمز سینه گال، بازرگان ‌میلیاردر و بازنشسته آمریکایی و از بنیان‌گذاران و مدیرعامل سابق شرکت کاستکو، یک فروشگاه زنجیره‌ای خرده‌فروشی بین‌المللی است. وی در اول ژانویه ۱۹۳۶ در یک خانواده کارگر کاتولیک در پیتسبورگ پنسیلوانیا به دنیا آمد و در ۱۹۵۹ از دانشگاه ایالتی سن دیگو فارغ‌التحصیل شد. سینه گال پس از آنکه در فدمارت از ۱۹۵۵ مشغول به کار شد، به علاقه خود به خرده‌فروشی پی برد و فرصت‌های برآمده از رشد سریع این خرده‌فروشی وی را به هیجان آورد. وی در آنجا تا سطوح عالی مدیریتی پیشرفت کرد و از ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ در شرکت‌های Builders Emporium و پرایس پست‌های ارشد مدیریتی را بر عهده گرفت.

از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳ وی با Sinegal/ Chamberlin and Associates همکاری داشت؛ یک کمپانی که در زمینه دلالی و نمایندگی فروش کالاهای غذایی و غیرغذایی فعالیت داشت و در نهایت همراه با خرده‌فروش سیاتلی جف براتمن کاستکو را بنیان نهاد. وی از ۱۹۸۳ تا زمان بازنشستگی در دسامبر ۲۰۱۱، به عنوان رئیس و مدیرعامل کاستکو فعالیت داشت. مشهور بود که وی هر سال به محلی سفر می‌کرد تا شخصا امر بازرسی را بر عهده داشته باشد. نوآوری‌های سینه گال، کاستکو را بدل به نخستین warehouse club: (فروشگاهى‌‌‌که‌‌‌ به ‌‌‌مشتریانى‌‌‌که‌‌‌ حق ‌‌‌اشتراک ‌‌‌سالیانه‌‌‌ خود را پرداخت ‌‌‌می‌‌‌کنند تخفیف ‌‌‌می‌‌‌دهد) کرد که شامل مواد غذایی تازه، کلینیک‌های مراقبت از چشم، داروخانه و پمپ بنزین می‌شد. سینه‌گال به دلیل سبک مدیریت خیرخواهانه خود شهرت داشت؛ بر این اساس او باور داشت هرگاه مدیریت با کارکنان رفتار خوب داشته باشد، آنان نیز با مشتریان رفتار خوب خواهند داشت.او در کاستکو کارکنان خود را در هر سطحی که کار می‌کردند، تحت حمایت‌های بیمه و مزایای عالی قرار می‌داد.  در ۱۹۹۳ که رقابت‌های فزاینده هم پرایس کلاب و هم کاستکو را تهدید می‌کرد، از سینه گال خواسته شد تا به یک ادغام جزئی تن در دهد. پس از آنکه درآمد پرایس به ۴۰‌درصد کاهش یافت، دو شرکت یاد شده وارد یک ادغام جزئی شدند. شرکت جدید با نام پرایس کاستکو سخت بر توسعه بین‌المللی متمرکز شد و شعباتی در مکزیکو، کره‌جنوبی و انگلستان دایر کرد. با این همه فروش همچنان پایین بود. رابرت پرایس و جیمز سینه گال در خصوص جهت‌گیری‌های شرکت و سیاست‌های بازیابی نظرات مختلفی داشتند تا اینکه در ۱۹۹۴ دو شرکت دوباره از هم جدا شدند. سینه گال در ۲۰۱۲ از مدیرعاملی کاستکو کناره‌گیری کرد.

نوآوری انکوباتور پرواز می‌کند

نوآوری انکوباتور پرواز می‌کند

انکوباتور راه‌اندازی CSUF به کسب‌وکار هواپیماهای برقی کارآفرینان کمک می‌کند تا راه‌اندازی شوند

با شروع حرکت جهان از خودروهای گازسوز به خودروهای برقی، کارآفرینان Ayisha Fareed و Nick Panhwar به دنبال این هستند که این فناوری را به آسمان برسانند. این زوج با کمک مرکز استارتاپ Cal State Fullerton و مرکز کارآفرینی، برنامه‌هایی را برای شرکت خود، Panhwar Jet، به امید تحول در سفرهای شخصی هوایی تنظیم کردند.

پاییز امسال، آن‌ها قصد دارند ElectroBird ، هواپیمای برقی لوکس دو نفره را آزمایش کنند. این سفر اولین گام در برنامه توسعه ناوگان هواپیماهای تجاری لوکس مسافرتی مقرون‌به‌صرفه با صندلی برای شش تا هشت نفر خواهد بود.

جان بردلی جکسون، مدیر مرکز کارآفرینی می‌گوید: “Panhwar Jet توانایی CSUF Startup Incubator را در به ثمر رساندن ایده‌ها به نمایش می‌گذارد. “ما منابع و راهنمایی‌های لازم را برای کارآفرینان مشتاق داریم – شما فقط به یک ایده و پشتکار زیاد نیاز دارید.”

این اولین باری نیست که فرید و پنور با دستگاه انکوباتور CSUF کار می‌کنند. آن‌ها قبلاً برای راه‌اندازی یک شرکت نرم‌افزاری به کمک رسیده بودند. موفقیت آن‌ها در آن تجارت آن‌ها را با آخرین ایده خود – هواپیماهای برقی – بازگرداند.

تصور کنید از یک برنامه برای رزرو پرواز به مقصد صدها مایل دورتر با یک جت تجاری کوچک ایمن، کم‌مصرف، دوستدار محیط‌زیست و مقرون‌به‌صرفه استفاده کنید. هواپیما از فرودگاه شهرداری تنها چند مایلی خانه شما حرکت می‌کند. مجهز به قابلیت ویدئو کنفرانس، می‌توانید در جلسه Zoom با همکاران خود در مسیر مقصد شرکت کنید. این چشم‌انداز ممکن است هنوز چند سال فاصله داشته باشد.

اما با حمایت مرکز رشد کارآفرینی Cal State Fullerton و مرکز کارآفرینی، کارآفرینان  Ayisha Fareed و Nick Panhwar این آینده را به واقعیت نزدیک می‌کنند. فرید متخصص هوش مصنوعی است و پانهوار مهندس و بازاریاب است و این طیف گسترده‌ای از دانش را در جدیدترین نوآوری خود به کار می‌گیرند.

در پاییز امسال، آن‌ها قصد دارند ElectroBird ، یک هواپیمای برقی لوکس دو نفره که توسط شرکت آن‌ها Panhwar Jet توسعه یافته است را در یک سفر دوهزار مایلی از طریق جنوب غربی ایالات‌متحده آزمایش کنند. هدف آن‌ها ثبت سریع‌ترین هواپیمای الکتریکی در جهان، طولانی‌ترین پرواز مداوم با هواپیمای برقی و طولانی‌ترین پرواز هواپیمای بدون انتشار، در میان سایر معیارها است. این سفر تنها اولین گام در توسعه برنامه‌ریزی‌شده ناوگان هواپیماهای تجاری لوکس شش‌نفره و هشت سرنشین است که برای ایجاد تحول در سفرهای هوایی شخصی و دسترسی و پایداری حمل‌ونقل هوایی طراحی شده است.

از چپ به راست: کارآفرینان نیک پنوار و عایشه فرید. جانت و جان بی جکسون، مدیر مرکز کارآفرینی.

در 20 آگوست، بنیان‌گذاران که در نیوپورت بیچ مستقر هستند، اجاره‌ای را برای کارخانه تولیدی هبر سیتی، یوتا امضا کردند، جایی که هواپیماهای آن‌ها به‌صورت انبوه تولید می‌شود. با 60 درصد زمان تولید کمتر و هزینه عملیاتی و 70 تا 75 درصد هزینه تعمیر و نگهداری کمتر، پانوار هواپیماهای برقی خود را به‌عنوان تغییری در بازی هوانوردی می‌داند.

هواپیماهای برقی هرگز از دو ساعت پرواز فراتر نرفته‌اند؛ اما ما قصد داریم پنج ساعت با سرعت بیش از 300 مایل در ساعت پرواز کنیم. ما می‌بینیم هواپیماهای ما نیازهای بار را تأمین می‌کنند؛ و ما معتقدیم فناوری ما می‌تواند جت‌هایی را که حداکثر 20 مسافر را در خود جای می‌دهند، مجاز کند.

برخلاف دیگر هواپیماهای برقی که از باتری‌های گران‌قیمت و دست‌وپا گیر در نیاز به شارژ معمولی استفاده می‌کنند، بنابراین توانایی پروازهای طولانی‌مدت را به دلیل چگالی باتری محدود می‌کند، جت‌ها از باتری‌های کوچک‌تر استفاده می‌کنند. شارژ باتری‌ها توسط فناوری ثبت‌شده Panhwar Jet انجام می‌شود که انرژی باد را بدون افزایش کشش هواپیما به نیروی الکتریکی تبدیل می‌کند.

پانوار می‌گوید: «وقتی با هواپیمای شش سرنشین پرواز می‌کنید، هزینه آن بین 1000 تا 1500 دلار در ساعت است. اگر با جت برقی پرواز می‌کنید، هزینه آن تنها 25 دلار در ساعت است. ما فکر می‌کردیم که باید هواپیمایی داشته باشیم که آلایندگی آن صفر باشد و یک فرد معمولی که توانایی خرید SUV را دارد، می‌تواند هزینه هواپیما را نیز بپردازد.»

این زوج فرصت‌ها و چالش‌های موجود در فضای هواپیمای برقی موجود را موردمطالعه قرار دادند و از منابع و راهنمایی‌های موجود از طریق برنامه کارآفرینی CSUF برای تنظیم دقیق برنامه خود استفاده کردند.

جکسون می‌گوید: “یکی از زیبایی‌های کارآفرینی این است که وقتی بفهمید چگونه درآمد ایجاد کنید و تصمیم بگیرید، می‌توانید دوباره این کار را انجام دهید. کارآفرینی به شیوه خود مقیاس‌پذیر است. ”

Panhwar نوآوران مشتاق را تشویق می‌کند که بدون توجه به آنچه دیگران می‌گویند دلسرد نشوند.

“هرچه فکر می‌کنید، می‌توانید انجام دهید. شما تنها کسی هستید که می‌داند می‌توانید این کار را انجام دهید. اگر دیگران سعی می‌کنند شما را پایین بیاورند، به حرف‌های آن‌ها گوش ندهید.” “زمانی به من گفته شد که من یک احمق کامل هستم؛ اما این موارد را به‌عنوان انگیزه در نظر بگیرید و تمام تلاش خود را بکنید. شما کسی هستید که ایده دارد. دیگران این کار را نکرده‌اند، بنابراین فکر می‌کنند غیرممکن است؛ اما اگر فکر می‌کنید امکان‌پذیر است، هرگز رویاهایتان را رها نکنید.”

جکسون موافق است و پشتکار را به‌عنوان ویژگی اصلی استارتاپ های موفق می‌شناسد.

“هر روز دلایلی برای تسلیم شدن وجود دارد. نیک و عایشه فقط جلو رفتند و اگر بازخورد منفی وجود داشت، به راه خود ادامه دادند. این پشتکار بسیار مهم است،”جکسون می‌گوید. ” نیک و عایشه در حال حل یک مشکل واقعی هستند که بر بسیاری از مردم تأثیر می‌گذارد. وقتی این مشکل حل شود، مقیاس‌پذیر خواهد بود. یکی دیگر از ویژگی‌های عایشه و نیک این است که آن‌ها گوش می‌دهند، مایل‌اند بازخورد و انتقاد را بپذیرند و سپس به جلو حرکت کنند. آن‌ها کسانی هستند که ریسک می‌کنند و آن‌ها هستند که باید پاداش بگیرند. ”

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کارآفرینی: مرکز کارآفرینی Cal State Fullerton برای برنامه‌های دانشگاهی که بر چگونگی راه‌اندازی کسب‌وکار خود تأکید دارند و همچنین از مفاهیم توسعه‌یافته در خانواده Titan و جامعه تجاری گسترده‌تر کالیفرنیای جنوبی از طریق CSUF Startup Incubator پشتیبانی می‌کند.

 

نویسنده: عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت و کارآفرینی

 

 

رونمایی از استودیوی نوآوری در UMKC

رونمایی از استودیوی نوآوری در UMKC

UMKC از استودیوی نوآوری رونمایی می‌کند و از دانشجویان و کارآفرینان دعوت می‌کند تا در مرکز تحقیقاتی 32 میلیون دلاری همکاری کنند.

در محیطی برای استخدام که انتظار می‌رود فارغ‌التحصیلان دانشگاه حتی در موقعیت‌های ابتدایی دارای مهارت‌های عالی باشند، یک استودیوی نوآورانه در قلب کانزاس سیتی به دانش آموزان امکان دسترسی به فناوری را می‌دهد تا بتوانند درواقع حرفه‌های انتخابی خود را تولید کنند.

کریستینا دیویس ، مدیر دانشکده محاسبات و مهندسی در دانشگاه میسوری-کانزاس سیتی می‌گوید: “ما هرگز چنین فضایی نداشتیم-با تنوع تجهیزات و در دسترس بودن برای مشارکت.” “هرکسی که در ساختمان قدم می‌زند می‌تواند دقیقاً ببیند چه تحقیقی در حال انجام است. و دعوت از دانش آموزان برای مشارکت و همکاری ، این چیزی است که این ساختمان را خاص می‌کند. ”

استودیو نوآوری – واقع در طبقه دوم مرکز تحقیقاتی و تجاری رایگان رابرت پلاستر – شامل یک فروشگاه ساخت ، فناوری واقعیت افزوده و واقعیت مجازی ، آزمایشگاه چاپ سه‌بعدی ، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و فضاهای دانشجویی است.

مرکز تحقیقاتی 32 میلیون دلاری که برای اولین بار در سال 2017 اعلام شد ، سال‌ها در برنامه‌ریزی بوده است – تجهیزات افزوده و واقعیت مجازی تنها 3 میلیون دلار ارزش‌گذاری شده است. در پاییز 2020 افتتاح شد ، اما همه‌گیری مداوم افشاگری عمومی را به تأخیر انداخت.

دیویس دراین‌باره گفت: “این چیزی است که ما مدت‌هاست از آن هیجان‌زده بودیم.”

این دانشگاه مرکز تحقیقات را با حضور در خانه باز می‌کند.

دیویس گفت: افتتاحیه بزرگ مانند مراسم رسمی برش روبان ما است. “این هیچ تغییری در مورد تأسیسات ایجاد نمی‌کند ، اما ما می‌خواستیم از همه هدایا و کمک‌های خیریه‌ای که برای ایجاد این ساختمان امکان‌پذیر بود ، قدردانی کنیم.”

مایکل آیچنسر ، که به‌عنوان هماهنگ‌کننده و مربی AR/VR در UMKC خدمت می‌کند ، تأکید کرد که استودیو نوآوری شامل آزمایشگاه و امکانات تحقیقاتی قابل‌استفاده است. او و دیویس این فضا را فرصتی برای دانش آموزان و کارآفرینان برای به اشتراک گذاشتن مکالمات و ایجاد همکاری می‌دانند.

این‌که آیا امکانات UMKC برای یک تجارت مناسب است یا خیر ،  آیچنسر کارآفرینان را تشویق کرد تا با آن‌ها تماس بگیرند. وی گفت: “حتی اگر آن‌ها قصد کار در اینجا را ندارند ، ما می‌خواهیم فضایی ارتباطی برای نوآوران در این منطقه باشیم.” “شرکت‌هایی هستند که وارد شده‌اند ، برخی از تجهیزات را امتحان کرده‌اند ، سپس ما گفتگویی داشته‌ایم و به آن‌ها اطلاع داده‌ایم که همکاری با این [فضای استودیو] دیگر منطقی است. ما هنوز در حال یادگیری نحوه ارتباط با جامعه هستیم و می‌خواهیم نحوه برقراری این روابط را بیاموزیم. ”

دیویس و آیچنسر گفتند ، اگرچه استودیو نوآوری در دانشکده محاسبات و مهندسی UMKC قرار دارد ، اما همه دانش آموزان می‌توانند از امکانات بازدید کرده و بر اساس نیازهای خود متصل شوند.

دیویس گفت: “ما رابطه قوی با مدرسه مدیریت  Bloch  داریم.” “آن‌ها چندین برنامه کارآفرینی را اجرا می‌کنند و ما اغلب درخواست می‌کنیم که دانش آموزان آن‌ها با استودیوی نوآوری ما ارتباط برقرار کنند.”

ایچنسر افزود: “من اخیراً با دانش‌آموزی در مدرسه Bloch که درحال‌توسعه محصول است صحبت کردم.” او از چاپگر سه‌بعدی برای نمونه‌سازی پرسید و سپس با برایان کانوی ، ]مدیر استودیو ساخت] تماس گرفت تا زمانی برای استفاده از تجهیزات تعیین کند.

وی ادامه داد: “من همچنین دانشجویانی داشتم که قادر به گذراندن دوره‌های من نبودند اما علاقه‌مند به توسعه برای VR هستند.” “من می‌توانم آن‌ها را به تجهیزات موردنظر دسترسی پیدا کنم ، به آن‌ها هدیه بدهم تا وام بگیرند و بگذارم آن‌ها در این زمینه پیشرفت کنند.”

همان‌طور که جهان همچنان به نوآوری و پیشرفت فناوری ادامه می‌دهد ، این دو نفر امکانات نامحدودی را برای استودیوی نوآوری می‌بینند.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت