نوشته‌ها

گسترش فرهنگ کارآفرینی لازمه جهش تولید

گسترش فرهنگ کارآفرینی لازمه جهش تولید

یک کارشناس حوزه کار تحقق شعار امسال را نیازمند همگرایی قوای سه گانه و مشارکت بخش خصوصی در تصمیم‌سازی‌ها دانست و رفع موانع حوزه صادرات، گسترش ارتباطات و تعاملات خارجی، بهبود اخلاق کسب و کار و گسترش فرهنگ کارآفرینی را لازمه رسیدن به جهش اقتصادی عنوان کرد.
علی اکبر لبافی، با اشاره به نامگذاری سال ۹۹ به نام “جهش تولید” اظهار کرد: مقام معظم رهبری چند سالی است که مستمرا مباحث اقتصادی را به عنوان شعار سال مطرح می کنند و خواسته خود از دولت و ملت می‌دانند و بر اجرای عملیاتی آن تاکید همه جانبه دارند تا هم حاکمیت به وظایف خود در این خصوص عمل کند و هم ملت تبعیت کنند.
وی ادامه داد: در خود شعار هم این موضوع نهفته است و لازمه تحقق جهش تولیدی این است که همه ارکان حاکمیت در کنار هم قرار بگیرند؛ چرا که یک دولت یا قوه به تنهایی نمی تواند این شعار را محقق کند و همه آحاد جامعه باید برای تحقق این شعار گام بردارند.
این کارشناس حوزه کار افزود: آنچه نیاز است برای جهش تولید در سال جدید اتفاق بیفتد این است که قوای سه گانه به وظایف خطیر خود در این خصوص عمل کنند.
لبافی اولین اقدام در بحث جهش تولید را رفع موانع تولید دانست و گفت: رفع موانع تولید در حوزه قوه مقننه اتفاق می‌افتد و مجلس باید به آن ورود کند.بسیاری از قوانین ما متعلق به ۵۰ سال قبل است و نمی‌توان با آنها امروز کاری پیش برد لذا در حوزه قوه مقننه باید قوانین و مقررات منطبق با شرایط امروز تغییر یابد و اصلاح شود.
وی خاطرنشان کرد: در حوزه قوه قضاییه خوشبختانه یک عزم جدی را در حمایت از بنگاههای تولیدی شاهد هستیم؛ به نحوی که قوه قضاییه با نگاه کمک به تولید تلاش کرده تا از تعطیلی واحدهای تولیدی جلوگیری و از این طریق به پایداری اشتغال و توسعه کار کمک شود.
لبافی ادامه داد: در حوزه قوه مجریه هم باید یک تیم قوی و فعال با نگرشهای اقتصادی تشکیل شود تا تحقق این شعار را تسریع بخشد.
این کارشناس حوزه کار با تاکید بر مشارکت بخش خصوصی در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها گفت: در راستای جهش تولیدی، امسال نیاز داریم که از نظرات بخش خصوصی بیشتر استفاده کنیم و بخش خصوصی را در تصمیم گیریها و تصمیم سازی ها مشارکت بدهیم؛ در عین حال دولت و حاکمیت هم باید موضوعات سیاسی را مدیریت کند و راهنمای راه باشد.
به گفته وی، رفع موانع در حوزه صادرات، گسترش ارتباطات و تعاملات خارجی، بهبود اخلاق کسب و کار، توسعه فرهنگ کار و کارآفرینی و صداقت در کار از جمله مواردی است که برای رسیدن به جهش تولیدی در سال جدید باید دنبال کنیم.
رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۹۹ را به نا سال “جهش تولید” نامگذاری کردند.ایشان با تأکید بر اینکه باید با کار ده برابری، تولید به جایی برسد که در زندگی مردم اثر بگذارد، گفتند که نقش تولید بی‌همتا است و با راه افتادن تولید و استفاده از بازار فروش ۸۰ میلیونی در داخل و ارتباط با فروش و بازارهای خارجی، مشکلات اقتصادی قطعاً پایان می‌یابد و تحریم‌ها به نفع کشور تمام خواهد شد.

در مورد شرکت­های تعاونی چه می­دانید؟(بخش اول)

در مورد شرکت­های تعاونی چه می­دانید؟(بخش اول)

 

آیا تابه‌حال به این فکر افتاده‌اید که کسب‌وکار خود را در غالب شرکت تعاونی ثبت و راه­اندازی كنيد؟ در مورد قوانین، اصول، ویژگی­ها، اهداف و شالوده شرکت تعاونی چه اطلاعاتي داريد؟ و اينكه اصولاً تعاون در گفتمان سازمانی چگونه تعریف می­شود؟

 

مقدمه:

همان‌طور كه می‌دانیم اصل 44 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اقتصاد كشور را به سه بخش دولتي، خصوصي و تعاوني تقسيم كرده است. بخش تعاون با كاركردهايش می‌تواند براي قشر وسيعي از افراد، فرصت ايجاد كند و با بهره‌مندی آن‌ها از فعاليت اقتصادي، سهم آن‌ها را در توليد ملي افزايش دهد.

واژه تعاون:

واژه انساني و زيباي “تعاون در مفهوم عام به معناي همكاري، مساعدت، ياريگري، رعايت منافع جمعي و دستگيري از ديگران است. در زبان انگلیسی “واژه تعاون” را معادل cooperation تعريف می‌کنند، این واژه را اولین بار رابرت آون(R.Owen) در مقابل واژه رقابت(competition) به‌کاربرده است.

تعاونبه این مفهوم یکی از جنبه­های مهم زندگی اجتماعی است و چون با ذات و فطرت انسان‌ها سازگار می­باشد، از آغاز زندگی جمعی بشر کاربرد داشته است. ضرورت همکاری با دیگران برای مقابله با خطرات طبیعی مانند سیل، زلزله، طوفان، تهاجم جانوران وحشی و جنگ­های قبیله­ای به آغاز زندگی انسان‌ها برمی­گردد. با توسعه تمدن و گسترش شهرها نیاز به همکاری متقابل برای تأمین کمبودهای ناشی از پیچیدگی­های زندگی شهرنشینی، ضرورت توجه و به‌کارگیری سازوکارهای تعاونی پیش از پیش احساس گردید.

به معناي مشترك، همه رفتارهای اجتماعی همکارانه، نوعي “تعاون” است. یعنی انجام کارهایی که نیازمند همکاری دو نفر یا بیشتر ­باشد، خواه بازی با الاکلنگ یا بازی تنیس باشد، خواه کار کردن در یک گروه يا شرکت در یک گفت‌وگو و یا حتی داشتن یک رابطه اجتماعی باشد؛ در هر یک از موارد فوق‌الذکر نظام اجتماعی وجود دارد که در آن فعالیت­های هر عضو برای دستیابی به محصول نهایی هماهنگ می­شود.

مؤلف کتاب تعاون و اصول اولیه آن نيز، “تعاون” را طریقه­ای برای زندگی و فلسفه­ای برای حیات می­داند که مجموعه­ای از پوشش­ها و شیوه­های رفتاری را در برمی‌گیرد و درعین‌حال مجموعه­ای از اصول و مبانی برای راهنمایی زندگی فردی و اجتماعی انسان­هاست. لذا تعاون ترکیبی از خودیاری و کمک متقابل است که گرایش آن در جهت بناگذاری ارزش­های جهانی می‌باشد.

 

تاریخچه تعاون در جهان:

به‌طورکلی تاریخچه تعاون در جهان ازنظر اقتصادی به دو دوره تقسیم می­شود: دوره اول از آغاز زندگی اجتماعی انسان شروع می­شود و از قرن پانزدهم میلادی به‌تدریج تحول می­پذیرد تا این‌که به شکل کنونی درمی‌آید.

دوره دوم با انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه در قرن هیجدهم میلادی شروع می­شود. بنابراین دوره اول را “عصر تعاون اجتماعی” و دوره دوم را “اصل تعاون صنعتی یا عملی” می­نامند.

 

شکل‌گیری نهضت جهانی تعاون:

تعاون به مفهوم همکاری و مشارکت از جنبه­های بارز زندگی اجتماعی بشر به شمار می­رود. بر اساس شواهد تاریخی فعالیت­های تعاونی گونه، همواره بخش مهمی از زندگی جمعی انسان بوده است. افراد از طریق انواع همیاری در بسیاری از فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی بر اساس قواعد موردتوافق با یکدیگر مشارکت و همکاری داشته­اند. حتی در جوامع ابتدایی حداقل از همکاری در زمینه­های دفاع در مقابل تعرض حیوانات و فعالیت­های مربوط به گردآوری خوراک مانند ماهیگیری و شکار وجود داشته است.

 

مفهوم خاص تعاون:

تعاون به مفهوم خاص آن به نوع مشخصی از کار کردن با یکدیگر اشاره دارد که از طریق تشکیل سازمان رسمی و به‌کارگیری روش­های مدیریتی خاص، دسترسی به اهداف مشترک را امکان­پذیر می­سازد.

 

تعاونی در یک نگاه:

يكي از صاحب‌نظران تعاون آسیا، تعاونی را این‌گونه تعریف کرده است: “مؤسسات تعاونی سازمان‌هایی هستند که در زمره انواع سازمان­های داوطلبانه یا غیردولتی قرار می­گیرند. تعاونی­ها سازمان­هایی مردمی هستند که توسط خود اعضا و اختیار کامل آن‌ها تشکیل و به روش صحیح و دموکراتیک منطبق با اصول بین‌المللی تعاون اداره می­شوند.”

اتحادیه بین‌المللی(I.C.A) در سی و یکمین کنگره خود که در سال 1995 در منچستر برگزار شد، “تعاونی” را این‌گونه تعریف کرده است: “تعاونی“، اجتماعی مستقل از اشخاصي است که به‌منظور تأمین نیازها و اهداف مشترک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، از طریق اداره و نظارت دموکراتیک مؤسسه با مالکیت جمعی، با همدیگر به نحو اختیاری توافق نموده­اند.

باکمی کنکاش در تعریف فوق، می­توانیم به کشف و استخراج مفاهیمی مبادرت نماییم که به‌طور روشن­ به بیان ویژگی­های مهم تعاونی می­پردازد. این مفاهیم عبارت‌اند از:

  1. اجتماع مستقل اشخاص: این بخش از تعریف روشن می­سازد که تعاونی، سازمانی جمعی است که با تشکل اشخاص به وجود می­آید. پس اولین شرط تشکیل تعاونی وجود اشخاص می­باشد. علاوه بر آن، تعاون شخصیتی مستقل است که به سایر سازمان­ها ازجمله دولت وابستگی ندارد.
  2. وجود هدف یا نیاز مشترک: فلسفه وجودی تعاون تأمین اهداف و نیازهای مشترک اعضا می­باشد. لذا تشکل تعاونی و استمرار فعالیت آن منوط به تلاش برای دستیابی به اهداف و رفع نیازهای مشترک اعضا می­باشد.
  3. اداره نظارت و دموکراتیک: این جزء از تعریف به شیوه مدیریت و اداره تعاونی اشاره دارد. در این زمینه نقش و وظیفه اعضا بااهمیت می­باشد و به‌موجب اصل هر عضو یک رأی، همه اعضا در مدیریت و نظارت تعاونی به شیوه دموکراتیک مشارکت می­نمایند.
  4. مالکیت جمعی: کلیه اعضا در تأمین سرمایه تعاونی مشارکت مالی دارند و به نسبت سهام خریداری‌شده در مالکیت تعاونی سهیم می­باشند. مالکیت تعاونی مشاع و به‌صورت جمعی می­باشد.
  5. عضویت اختیاری: تعاونی­ها سازمان­های داوطلبانه می­باشند که بااراده و توافق اعضا برای تأمین نیازهای مشترک تأسیس می­گردند. لذا هیچ‌کس را نمی­توان به‌اجبار به عضویت تعاونی وادار نمود. همچنین ادامه عضویت از اختیارات اعضا می­باشد و لغو آن تنها در چهارچوب مقررات مندرج در اساسنامه تعاونی امکان­پذیر می­باشد.

 

شرکت تعاونی:

قانون شرکت­های تعاونی ایران مصوب سال 1350، “شرکت­های تعاونی” را این‌گونه معرفی کرده است: “شرکت­ تعاونی” مرکب از اشخاص حقیقی یا حقوقی است که به‌منظور رفع نیازمندی­های مشترک و بهبود اقتصادی و اجتماعی شرکا از طریق خودیاری و کمک متقابل و همکاری آنان و تشویق به پس‌انداز طبق اصول مطرح در قانون، تشکیل می­شود.

يكي از استادهاي حقوق دانشگاه تهران بر اساس مواد مختلف قانون تعاون، “شرکت­ تعاونی” را این‌گونه تعریف نموده است: “شرکت­ تعاونی” شرکتی است که بین اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی برای فعالیت در امر مربوط به تولید یا توزیع در جهت اهداف مطرح در قانون بخش تعاونی به‌منظور بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی اعضا از طریق همکاری و تشریک‌مساعی آن‌ها با رعایت مقررات قانون، تشکیل می­شود.

 

شركت تعاوني به مفهوم امروزین:

تعاون به مفهوم امروزین آن‌که در قالب شرکت­ها و اتحادیه­های تعاونی و دارای اصول و قواعد مشخص و از پیش تدوین‌شده می‌باشند، از سابقه­ای حدود 150 سال برخوردار است. نخستین شرکت تعاونی در جهان تحت عنوان “شرکت منصفان راچدیل” در سال 1844 میلادی به همت 28 کارگر بافنده (27نفر مرد و 1 نفر زن) در شهر راچدیل ایالات لاکشایر انگلستان تأسیس شد.

“غروب یک روز بارانی و مه آلود در سال 1843 چند نفر از کارگران فقیر و درمانده کارخانه بافندگی شهر کوچک راچدیل در انگلستان در محفلی دوستانه که بیشتر جنبه شورایی داشت، گرد هم جمع شدند و ضمن گفتگو پیرامون مصائب و مشکلات خود در جستجوی راه‌حلی بودند که منجر به تشکیل شرکت تعاونی راچدیل در سال 1844 گردید. در آخر سال اول شرکت تعاونی راچدیل 74 عضو و بعد از 10 سال اعضا آن به 90 نفر و سرمایه شرکت به 7000 لیره رسید.

 

شرایط اقتصادی و اجتماعی پیدایش نهضت جهانی تعاون:

برای آشنایی با زمینه­های اقتصادی و اجتماعی پیدایش اولین شرکت تعاونی، به شرایط کشورهای اروپایی در اين زمينه در قرن نوزدهم به‌طور مختصر اشاره می­شود:

وقوع انقلاب صنعتی و گسترش بهره‌برداری از ماشین و سایر اختراعات علمی و فنی موجب تحولات و دگرگونی­های وسیع و شگرف در اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی کشورهای غرب اروپا گردید.

توسعه واحدهای صنعتی، جایگزینی نیروی ماشین به‌جای انسان، تعطیلی کارگاه­های خانگی، بیکاری و آوارگی صاحبان حرف و صنایع‌دستی، مهاجرت وسیع نیروی کار از روستاها و مزارع به شهرها و واحدهای صنعتی موجبات گسترش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، گرانی قیمت مواد مصرفی و افزایش فقر، بیکاری و فلاکت طبقات کم‌درآمد را فراهم نمود.

شرایط بحرانی فوق، اندیشمندان و صاحب­نظران اقتصادی و اجتماعی را بر آن داشت تا نظرها و راه‌حل‌های اصلاحی برای بهبود وضعیت اقشار کم‌درآمد و سعادت آحاد جامعه ارائه نمایند. یکی از اندیشمندان انگليسي، بامطالعه وضع زندگی کارگران کارخانه­اش نظریه شرکت­های تعاونی را ارائه داد و برای تحقق آرمان­های نوآورانه خود به آمریکا رفت و دهکده تعاونی را ایجاد نمود. اما این اقدام وی که بر اساس اندیشه­های آرمان‌گرایانه و حتی خیالی وی تأسیس گردیده بود با موفقیت همراه نگردید و علیرغم تلاش‌های مستمر وي، دهکده تعاونی به تعطیلی انجامید. اما افکار و آرمان او از چنان جاذبه قوی برخوردار بود که منشأ شکل‌گیری نهضت تعاون در اغلب کشورهای غرب اروپا گردید. تعاونی راچدیل که از موفقیت­آمیزترین این تلاش­ها بود، حاصل تلاش 28 کارگر ساده اما روشنفکر بافندگی بود که با سرمایه اندک اما همت بلند خود پایه­گذار مبانی اساسی یک نهضت اقتصادی و اجتماعی در سطح جهان گردید.( اين مطلب ادامه دارد..)

 

بنفشه دین‌محمدی

پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

سرمایه اصلی دانشگاه آزاد جوانان باانگیزه و نوآور است

سرمایه اصلی دانشگاه آزاد جوانان باانگیزه و نوآور است

سورنا ستاری معتقد است: دانشگاه آزاد برای تامین هزینه‌های خود نباید تمایل زیادی به شهریه داشته باشد یا به فکر فروش املاکش باشد، این‌ها سرمایه‌های دانشگاه آزاد نیست. سرمایه دانشگاه آزاد ۳۰ – ۲۰ میلیون متر مکعب مساحت نیست. آن چه سرمایه دانشگاه آزاد است جوانان بسیار فعال، باانگیزه و بسیار نوآور است.
سورنا ستاری در مراسم افتتاح سرای نوآوری توسعه صنایع منطقه‌ای دانشگاه آزاد با بیان این که از زمان حضور دکتر طهرانچی در دانشگاه آزاد اتفاقات بزرگی در این دانشگاه افتاده، اظهار کرد: به عنوان کسی که در این سال‌ها روسای زیادی از دانشگاه آزاد را دیده‌ام اعتراف می‌کنم که شاید هماهنگ‌ترین تیمی که در دانشگاه آزاد در حوزه اقتصاد دانش بنیان داشتیم همین تیمی است که اکنون در دانشگاه آزاد حضور دارند.
وی افزود: دانشگاه آزاد می‌تواند زمینه‌ای را ایجاد کند که دانشجویان دیگر دانشگاه‌ها نیز برای دانشگاه آزاد کارآفرینی کنند و استارتاپ‌های این دانشگاه را راه‌اندازی کنند. می‌توانند برای این دانشگاه تولید پتنت و ثروت کنند و نحوه بودجه‌ریزی دانشگاه آزاد به این سمت برود که عدد قابل توجهی از درآمد خود را از پارک‌های علم و فناوری، سراهای نوآوری، شرکت‌های دانش‌بنیان و بقیه موارد به دست بیاورد. آن موقع است که این دانشگاه به سمت یک دانشگاه کارآفرین حرکت می‌کند.
معاون علم و فناوری ریاست جمهوری با اشاره به حرکت جدیدی که در دانشگاه آزاد آغاز شده، گفت: در یکی دو ماه آینده این فضاها که به دلیل شرایط کرونا یک مقدار زمان‌بندی‌های افتتاح آن‌ها جابه‌جا شده، افتتاح می‌شود و شرایط برای جوانانی که می‌خواهند فعالیت‌های دانش‌بنیان داشته باشند و هم برای کشور اشتغال‌آفرینی کنند و هم برای خود ثروت ‌آفرینی کنند و کمک جدی به زیرساخت‌های دانشگاه آزاد کنند فراهم است.
وی در ادامه گفت: در شهرستان‌ها هم پروژه‌های خوبی را با دانشگاه آزاد شروع کردیم. محققان دانشگاه آزاد در بسیاری از طرح‌های کلان ما درگیر هستند و به زودی خبرهای خوبی برای مردم در حوزه‌های مربوط به اقتصاد دانش‌بنیان داریم.
ستاری با تبریک روز معلم به معلمان آموزش و پرورش و استادان آموزش عالی و آموزش پزشکی گفت: یک دانشگاه با این حجم دانشجو و امکانات باید بتواند یک قطب اقتصادی در کشور باشد و ان‌شاء‌الله این حرکت جدیدی که در دانشگاه آزاد شکل گرفته باعث شود این دانشگاه به یک قطب اقتصاد دانش‌بنیان تبدیل شود.
معاون علمی رئیس جمهور در پایان در پاسخ به سوال یک خبرنگار درباره تامین تجهیزات پزشکی برای مقابله با کرونا گفت: در شرکت‌ها اتفاقات خوبی افتاد. نوآوری در محدودیت‌ها خود را نشان می‌دهد. خوشبختانه توانستیم اقلامی را که در وزارت بهداشت چه در حوزه تجهیزات پزشکی و چه در حوزه‌های مربوط به بهداشت نیاز بود تامین کنیم. ما این اطمینان را می‌توانیم به مردم بدهیم که می‌شود در حال حاضر از ماسک داخلی استفاده کرد. قبل از این در حد روزی ۳۰۰ هزار ماسک تولید می‌کردیم ولی اکنون با توجه به اعلام وزیر صنعت این میزان به حدود ۶ میلیون در روز رسیده است. در تجهیزات مربوط به پزشکی هم شرکت‌های داخلی وارد شده‌اند.
ستاری در پایان گفت: اگر مسئولان وزارت بهداشت به این نتیجه رسیدند که می‌شود اجازه صادرات به اقلام پزشکی داد آمادگی صادرات این محصولات هم وجود دارد. البته اجازه صادرات کیت‌های آزمایشگاهی صادر شده است ولی امیدواریم که با اطمینانی که شرکت‌های دانش‌بنیان می دهند بتوان نیاز را برای موج‌های بعدی این بیماری که احتمالا در پاییز است برآورده کرد، در این صورت مجوز صادرات بقیه‌ی اقلام نیز صادر می‌شود

داستان این استارت آپ با ملاقات دو جوان در دانشگاه آغاز شد

داستان این استارت آپ با ملاقات دو جوان در دانشگاه آغاز شد

 

داستان پیدایش و پیشرفت حیرت‌انگیز شرکت ونمو «Venmo» را می‌توان بحق داستانی افسانه‌ای در دنیای استارت‌آپ‌ها دانست: داستانی که با ملاقات دو جوان در دانشگاه آغاز شد و با تاسیس یک شرکت تکنولوژیک که سرمایه تاسیس آنها را والدین این دو جوان با وام گرفتن از بانک فراهم کرده بودند، ادامه پیدا کرد و پس از چند سال با فروش آن شرکت با معامله‌ای چند میلیون دلاری پایان پذیرفت؛ اما یاد و خاطره این شرکت شگفت انگیز تا سال‌ها در ذهن کسانی که سودای ورود به دنیای جذاب استارت‌آپ‌ها را دارند، خواهد ماند.
آری صحبت از شرکت ونمو است که در سال ۲۰۰۹ تاسیس شد و جزو اولین شرکت‌های پیشرو در زمینه تکنولوژی‌های مالی ( fin-tech ) که در حال حاضر از شکوفاترین حوزه‌های فناوری و کسب‌و‌کار در دنیا به شمار می‌آید. این شرکت در مدت کوتاهی نردبان ترقی را طی کرد و آنقدر برای شرکت‌های بزرگ تر جذابیت پیدا کرد که ازسوی شرکت «برین تری» و سپس به وسیله شرکت مشهور «پی پال» خریداری شد. اما شرکت ونمو چه کرد و چه نوآوری‌هایی را ایجاد کرد که این طور بین میلیون‌ها نفر در دنیا طرفدار پیدا کرد و شرکتی مانند پی پال را وسوسه کرد تا میلیون‌ها دلار برای خریداری آن بپردازد. جالب است بدانید که بنیان‌گذاران ونمو یعنی اندرو کورتینا و اکرام ماگدون اسماعیل در ابتدای کار این شرکت در سال۲۰۰۹ آن را به‌عنوان یک شرکت تکنولوژی موسیقی به ثبت رساندند که به کاربرانش این امکان را می‌داد تا متن‌هایی را برای گروه‌های موسیقی مورد علاقه شان بفرستند و در مقابل آهنگ‌های درخواستی خود را به‌صورت ایمیل از آنها دریافت کنند و در این میان کارمزد ناچیزی هم به واسطه این ارتباط یعنی ونمو پرداخت می‌کردند. اما پس از مدت کوتاهی پس از آن و در پی اتفاقی که برای آنها در نیویورک افتاد این دو جوان مبتکر و خلاق تصمیم گرفتند تا تغییر رویه دهند و به‌طور مستقیم وارد حوزه فاینانس کسب و کار مالی شوند. جریان از این قرار بود یک روز که ماگدون برای گذراندن آخر هفته خود به نیویورک رفته بود فراموش کرد کیف پولش را همراه خود ببرد و وقتی از دیگران درخواست ارسال پول کرد به موانع زیادی برخورد کرد و همین مشکلات جرقه‌ای در ذهن او زد که او و دوستش را به سمت تغییر رویه و ورود به بازار پرداخت‌ها و نقل و انتقال پول راهنمایی کرد. آنها پس از مدت کوتاهی یک اپلیکیشن جدید طراحی کردند که به کاربران این امکان را می‌داد تا به جای دوستانشان که به هر دلیلی قادر به پرداخت صورت حساب‌های خود به‌صورت نقدی یا با استفاده از کارت‌های اعتباری خود نبودند، مثلا صورت حساب غذایی را که آنها در رستوران خورده بودند یا کرایه تاکسی شان را پرداخت کنند.
با این همه آنها در ابتدای معرفی این اپلیکیشن جالب و کاربردی با مشکلات و موانع متعددی روبه‌رو بودند که توانستند همه آنها را از سر راه بردارند. یکی از مهم‌ترین این موانع تردید‌هایی بود که اغلب کاربران در مورد معتبر بودن و قابل اعتماد بودن پرداخت‌های فرد به فرد یا p۲p در ذهن داشتند. اما بنیان‌گذاران شرکت ونمو با کمک تنی چند از جوانان مبتکر دیگری که با آنها همکاری می‌کردند خیلی زود توانستند با اضافه کردن امکان ردیابی مسیر خرج شدن پولی که به دوست یا خویشاوندشان قرض داده بودند به این اطمینان برسند که قرض‌شان در جای درستی خرج شده است.
یکی از رموز موفقیت‌های چشمگیر این شرکت در فراگیر بودن فرهنگ خلاقیت و نوآوری در تمام تار و پود آن و آزادی بی‌حد و حصر کارکنان برای انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های نوآورانه نهفته است. نماد اصلی حاکم بودن فرهنگ نوآوری در ونمو برگزاری هفته «چالش» در هر فصل است که طی آن تمام کارکنان شرکت این امکان را پیدا می‌کنند تا ایده‌های خلاقانه و نوآورانه خود را با دیگران در میان بگذارند و در صورت پذیرفته شدن ایده شان پاداش‌های ارزشمندی را نصیب خود کنند. از سوی دیگر در شرکت ونمو خبری از سلسله مراتب خشک و رسمی تصمیم‌گیری و اجرا نیست و هر کدام از تیم‌های داخل شرکت می‌توانند با پشت سر گذاشتن مراحل ساده پیشنهاد و تصویب طرح‌های پیشنهادی خود، خیلی زود سراغ اجرای پروژه‌هایی بروند که دوست دارند روی آنها کار کنند و آنها را فوق‌العاده می‌دانند.
مت همیلتون، مدیر ارشد محصولات در شرکت ونمو نیز در‌مورد علل اصلی موفقیت و پیشگام بودن این شرکت در بخش تکنولوژی‌های مالی و پرداخت‌های فرد‌به‌فرد می‌گوید: «در شرکت ونمو روحیه نوآوری طلبی در تمام ارکان موج می‌زند و نیازی نیست که ایده‌های ناب و خلاقانه مدت زیادی در مسیر تبدیل شدن به محصول نهایی معطل بمانند.» مصداقی که او برای اثبات این مدعا بیان می‌کند یکی از محصولات پرطرفدار شرکت یعنی emoji یا سرویس خود تکمیلی است که ایده اولیه آن در جریان یکی از هفته‌های چالش مطرح شد و فقط طی چند هفته به یکی از اپلیکیشن‌های جذاب ونمو تبدیل شد. از سویی دیگر چرخه حیات محصولات در شرکت نوآوری چون ونمو به‌طور واقعی کوتاه است و هر محصولی که به عقیده اکثر کارکنان و البته مشتریان و کاربران شرکت عمر مفیدش را از دست داده و دیگر آن جذابیت سابق را ندارد، به سرعت از سبد محصولات و خدمات ونمو حذف می‌شود. نمونه بارز این امر را می‌توان در حذف اپلیکیشن Trust مشاهده کرد که جزو اولین اپلیکیشن‌هایی بود که شرکت ونمو در ابتدای فعالیتش به جهانیان معرفی کرد و توجه چشمگیر کاربران را به خود جلب کرد اما خیلی زود و با ورود اپلیکیشن‌های جدید به پیشنهاد کارمندان شرکت حذف شد و جای خود را به اپلیکیشن‌های پیشرفته تری داد که در جریان برگزاری هفته‌های چالش شرکت مطرح شده بودند.
در سال‌های کوتاهی که از عمر شرکت ونمو می‌گذرد این استارت‌آپ موفق ثابت کرد که مدلی را به کار بسته که می‌تواند مورد پذیرش و الگو برداری سایر شرکت‌های نوپا و دانش‌بنیان شود و بسیاری از ناممکن‌ها را امکان پذیر سازد. بنا به ادعای مدیران ونمو، نوآوری و ابتکار پیوسته از همان آغاز جزو «دی‌ان‌ای شرکت» بوده و هست و همین ویژگی ارزشمند است که موجب شده تا این شرکت بتواند خیلی زود نردبان ترقی و پیشرفت را طی کند و جایگاه مناسبی را در دنیای پرتکاپوی امروز که در آن توقف مساوی با افتادن و سقوط است، برای این شرکت فراهم آورد.

راه اندازی شتاب دهنده تخصصی در زمینه بیابان زدایی

با انعقاد تفاهم نامه ای فعالیت‌های مربوط به شتاب‌دهنده در حوزه تخصصی مهار ریز گردها، بیابان‌زدایی اقتصادی مردمی و شورورزی سرعت می‌گیرد.
این تفاهم‌نامه‌ بین ستاد توسعه فناوری‌های آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست معاونت علمی و فناوری، مرکز توسعه فناوری‌های راهبردی معاونت علمی و فناوری و یک شرکت منعقد شده و بر اساس آن نخستین شتاب دهنده تخصصی بیابان زدایی اقتصادی با حمایت ستاد توسعه فناوری های آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست معاونت علمی و فناوری راه اندازی شد.
این تفاهم نامه با هدف توسعه اقتصاد دانش بنیان و شکوفایی زیست بوم کارآفرینی برای دانش آموختگان و پیرو ابلاغ تفاهم نامه چهارجانبه معاونت علمی، سازمان برنامه‌و بودجه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و صندوق توسعه ملی با موضوع اجرای برنامه اشتغال گسترده مولد امضاء شد. همچنین اجرایی‌سازی برنامه توسعه شتاب‌دهنده‌های نوآوری تخصصی از اهداف دیگر آن است.
با این اقدام تلاشی دیگر برای توسعه فناوری‌های نوآورانه در حوزه آب، انرژی‌های پاک، فرسایش و اقتصاد دانش بنیان این حوزه با استفاده از ظرفیت‌ شرکت‌های دانش بنیان و استارت اپی انجام می‌شود.
همچنین مسیر رفع نیازهای فناورانه حوزه بیابان زدایی اقتصادی مردمی و استارتاپ‌های مرتبط با آن هموار می‌شود تا با شتابدهی و توانمندسازی داخل از طریق شرکت‌های دانش‌بنیان این اقدام انجام شود.

منبع : مدیر اینفو

ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهبود کیفیت زندگی

ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهبود کیفیت زندگی

مشاور وزیر کار در امور زنان با بیان اینکه درآمد زنان شاغل باعث افزایش سطح کیفیت زندگی آنها و خانواده می‌شود، گفت: ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های آنها بسترهای رشد اقتصادی را فراهم می‌کند.
وحیده نگین، اظهارکرد: حضور بیشتر زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی نگاه و ذهنیت فرهنگی جامعه نسبت به زنان را تغییر می‌دهد. در حال حاضر هیچ تضادی بین کار و خانواده وجود ندارد و هرقدر که زنان پرتلاش‌تر باشند بهتر می‌توانند به افزایش سطح فرهنگ، آموزش و بهداشت خانواده کمک کنند.
وی با اشاره به پتانسیل‌های بالای زنان در عرصه‌های مختلف، گفت: زنان شاغل با درآمد خود موجب افزایش سطح کیفیت زندگی خانواده می‌شوند و اشتغال آنها را محدود نمی‌کند.

تبدیل زنان به کارآفرینان خلاق با ایجاد تفکر کارآفرینی
مشاور وزیر کار در امور بانوان بر ضرورت استفاده حداکثری از ظرفیت زنان در حوزه‌های اقتصادی و مدیریتی تاکید کرد و گفت: زنان با تکیه بر توانایی‌های زنانه خود بخش‌هایی از اقتصاد را که مردان به هر دلیل استقبال کمی از آنها دارند، فعال نگه می‌دارند و از این طریق به رشد اقتصادی کمک می‌کنند به نحوی که اگر صنایع دستی یا خیاطی مورد توجه مردان نباشد زنان با ورود به این عرصه‌ها و مشاغل به تکمیل چرخه فعالیت‌های اقتصادی جامعه کمک می‌کنند.
نگین در ادامه ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و وورد آنها به فضای کسب و کار را موجب بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و استعدادهای بالقوه آنها و تبدیل زنان به کارآفرینانی خلاق و نوآور دانست.
مشاور وزیر کار در امور بانوان با بیان اینکه رشد اقتصادی واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که زنان به فرایند توسعه کمک و سهم عادلانه خود را نیز از آن دریافت کنند، خاطرنشان کرد: سهم عادلانه زنان از فرایند توسعه در قالب امکانات آموزشی و دسترسی به فرصت‌های برابر متناسب با ظرفیتهای جنسیتی به دست می آید.
مشارکت زنان موجب افزایش کارایی برنامه‌های توسعه
به گفته وی، مشارکت جمعی زنان موجب افزایش کارایی برنامه‌های توسعه‌ای و سیاستگذاری‌های اقتصادی می‌شود و بر این اساس استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت و پتانسیل زنان در حوزه اقتصادی و مدیریتی امری ضروری است.
ورود زنان به بازار کار یکی از ظرفیت‌های قابل توجه برای توسعه اقتصادی است این درحالی است که نرخ مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی با اختلاف قابل توجهی نسبت به مردان پایین‌تر است. برابر آمارها، میزان مشارکت زنان در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۲ درصد بوده است که این میزان با شش درصد رشد به ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۸ رسید.

مدیریت برند

مدیریت برند

 

امروزه شرکت‌ها با ساختن برندهای قدرتمند به دنبال تسخیر ذهن مشتریان و وفادار نمودن آن‌ها به برند خود هستند.

 

                                                                                                         تیلده هدینگ

                                                                                                    نویسنده کتاب مدیریت برند

 

برند یکی از ارزشمندترین دارایی‌های هر سازمان است که مدیریت مناسب آن می‌تواند راه را برای رسیدن به سهم بیش‌تر بازار و سودآوری بیش‌تر در هر صنعتی هموار سازد.  مدیریت برند برنامه کاربردی تکنیک‌های بازاریابی یک محصول خاص، خط محصول و یا نام تجاری است. هدف از مدیریت برند، افزایش ارزش محصولات برای مشتریان و درنتیجه کسب حق امتیاز برای آن محصولات است. مدیریت برند درمجموع تلاش دارد تا با هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل برای نام تجاری خود ایجاد ارزش کند و سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد. درک دقیق از مفهوم برند و آشنایی با رویکردهای مختلف این مقوله و همچنین فرایند ماندگار ماندن در ذهن مشتری از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت برند می‌باشد زیرا در بازارهای هوشمند امروزی بیشترین رقابت برای ماندگاری در قلب و ذهن مشتریان می‌باشد که دستیابی به این امر تنها از طریق ساخت برندی قدرتمند و مدیریت صحیح آن امکان‌پذیر است. امروزه سازمان‌ها برای ورود به عرصه مدیریت برند با چالش‌های گوناگونی روبرو می‌شوند که به‌اختصار به تعریف مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم:

  • تفکر استراتژیک و استفاده از فرصت‌ها

یکی از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت برند در شرایط متغیر کنونی بازارها و خواسته‌های متفاوت از مشتریان، فقدان تفکر استراتژیک در مدیریت است. تفکر استراتژیک به معنای “بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره‌برداری از فرصت‌ها” است. وجود این بینش به مدیریت برند کمک می‌کند تا درک درستی از موقعیت و خواسته‌های بازار داشته باشد و بتواند پیشنهاد ارزشمندی به مشتریان خود ارائه دهد.

  • برنامه‌ریزی استراتژیک

ورود به عرصه مدیریت برند، مستلزم ایجاد مزیت‌های رقابتی است. این مزیت به دست نمی‌آید مگر با ایجاد و تدوین یک استراتژی مشخص و همگام با شرایط بازار. تفکر استراتژیک، اساس و پایه تدوین استراتژی‌های نوآورانه در بازار می‌باشد که می‌تواند یک مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد کند.

 

  • ساختار سازمانی

مسئله مهم دیگر تطابق ساختارهای سازمانی با استراتژی تدوین‌شده در سازمان است چرا که نمی‌توان با استراتژی‌های جدید تدوین‌شده و ساختار قدیمی ناهماهنگ سازمانی در عرصه مدیریت برند موفق بود.

  • انعطاف‌پذیری در مقابل تغییرات

در مسیر مدیریت برند، شرکت ناچار به تغییر در برابر شرایط متفاوت بازار خواهد بود؛ اما پیش از آن لازم است که این فرهنگ را در سازمان نهادینه کنیم که تغییرات را بپذیریم و حتی به استقبال آن برویم. در مدیریت برند اگر ما خود حاضر به پذیرفتن تغییرات نباشیم، چگونه از دیگران توقع داریم که در برابر تغییرات از ما پیروی کنند؟

  • مشتری مداری

مشتری مداری عبارت است از نوعی فرهنگ‌سازمانی که رفتارهای لازم جهت ارزش گذاشتن به مشتریان را به بهترین شکل ممکن ایجاد می‌نماید. همچنین بر اساس تعریفی دیگر، مشتری مداری عبارت است از برداشت مشتریان از برآورده شدن خواسته‌ها و انتظارات آن‌ها، چرا که هویت برند بر اساس قضاوت مشتری شکل می‌گیرد و تنها مشتری است که محور کلیه فعالیت‌های سازمان است و آینده برند ما را مشخص می‌کند. برای مثال شرکت‌های خودروسازی بنز و تویوتا با توجه به مدیریت برند و تغییر در نگرش‌های سنتی بازاریابی توانسته‌اند بالاترین میزان وفاداری مشتری را از آن خود کنند.

  • تولید محوری

برای موفقیت در بازار امروزی، سازمان‌ها باید به دنبال تولید متفاوت باشند نه تولید بیشتر. تولید بیشتر تنها به فرسایش تدریجی انرژی نیروهای انسانی، به‌ویژه مدیریت سازمان منجر می‌شود و مجالی برای خلاقیت و نوآوری باقی نمی‌گذارد. به همین دلیل است که برندهای قدرتمند تنها به دنبال فروش بیشتر نیستند بلکه آن‌ها خواهان نفوذ در قلب و فکر مشتریان خود هستند.

گرچه فعالیت برندسازی برای کالاها و خدمات سازمان‌ها مدت‌ها است که رواج دارد، اما دانش برندسازی و مدیریت آن عمر کوتاهی دارد. برای آشنا شدن با اصول اولیه و عمومی هر دانشی می‌بایست نگاهی به سیر تحول آن داشت. برای آشنایی با مدیریت برند نیز 7 رویکرد را که هفت مکتب فکری هستند و برداشت‌های مختلفی از برند، ماهیت تعامل و ارتباط با مشتری و نحوه خلق و مدیریت ارزش‌گذاری برند را ارائه می‌دهند، مورد بررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهیم. درک این هفت رویکرد کمک می‌کند تا بتوان استراتژی مناسبی منطبق بر فرصت‌ها و تهدیدهای مکانی و زمانی، برای برند خود تدوین کرد. این هفت رویکرد عبارت‌اند از:

  • رویکرد اقتصادی: برند به‌عنوان بخشی از آمیخته بازاریابی مرسوم.
  • رویکرد هویتی: برند به‌عنوان هویت ملحق شده به شرکت.
  • رویکرد مشتری محور: برند به‌عنوان یک سازمان ملحق شده به مردم.
  • رویکرد شخصیتی : برند به‌عنوان یک کاراکتر شبیه به انسان.
  • رویکرد ارتباطی: برند به‌عنوان یک یار خوشایند ماندنی.
  • رویکرد اجتماعی: برند به‌عنوان یک نقطه اساسی در ارتباطات جامعه.
  • رویکرد فرهنگی: برند به‌عنوان بخشی از تاروپود گستره فرهنگی.

 

این هفت رویکرد به ترتیب زمانی ارائه شده‌اند. اولین دوره زمانی از سال ۱۹۸۵-۱۹۹۲، دومی از سال ۱۹۹۳-۱۹۹۹ و آخرین آن از سال ۲۰۰۰ به بعد آغاز می‌شود. در اولین دوره، مدیریت برند بر پیشینه شرکتی برند و اقداماتی که شرکت بایستی انجام می‌داد تا مشتری را تحت نفوذ خود درآورد، تمرکز دارد. در دوره بعد، ارتباطات برند، کانون اصلی توجه است و مدیریت برند، یک جنبه انسانی را در ماهیت برند اتخاذ می‌کند. در دوره آخر، بعد از گزینه‌های مصرفی و وفاداری، برند، این نیروی ضمنی یا مفهومی و فرهنگی است که در مقالات مدرن و نو و مطبوعات جدید موردتوجه و بررسی قرار گرفته است. در شماره‌های آتی به‌تفصیل در خصوص هفت رویکرد برند خواهیم پرداخت.

 

با اقتباس از کتاب مدیریت برند، دکتر سمیعی

 

نویسنده : شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

شاید شما هم وقتی اولین بار ایده کارآفرینی خود را با دیگران مطرح کرده اید با جملاتی از این دست مواجه شده‌باشید: ” زده به سرت؟”، “دیوانه شده‌ای؟”، “مگر عقلت را از دست داده‌ای که می‌خواهی این کار را انجام دهی؟” و غیره. از این جملات اینطور برمی‌آید که افراد عادی به کارآفرینان به چشم افرادی نگاه می‌کنند که گویی دیوانه‌اند یا مشکل روحی دارند.

نظر خود شما چیست؟ آیا زمانی که برای اولین بار ایده کارآفرینی در ذهنتان جرقه زد به این موضوع فکر می‌کردید که ممکن است وضعیت روحی‌تان به خطر بیفتد؟ نظرتان چیست اگر بگوییم اطرافیان شما تا حدودی حق داشته و یا پیشگوهای خوبی هستند؟ بهتر است این طور بگوییم لازم نیست حتما مجنون باشید تا باور کنید با یک بحران روحی روبرو هستید. جالب است بدانید که کارآفرینی از جمله مشاغلی است که فرد را با بحرانهای روحی متفاوتی مواجه می‌سازد.

شاید به نظر شما عجیب باشد اما مطالعات نشان داده است که بسیاری از کارآفرینان از سلامت روحی چندان قابل توجهی برخوردار نمی‌باشند. اگر علاقمندید بدانید که کارآفرینان برتر در صورت بروز بحران های روحی پیش روی خود چگونه با آنها مواجه می‌شوند توصیه می‌کنیم این مقاله را به هیچ عنوان از دست ندهید.

استیو جابز اسطوره ای موسس شرکت اپل، جمله جالبی دارد که چندان بی‌ربط به موضوع این مقاله نیست. این کارآفرین برتر معتقد بود: “تغییر دنیا تنها در دست افرادی است که آنقدر دیوانه اند که فکر می‌کنند می‌توانند دنیا را تغییر دهند.” پس بهتر است بگوییم استیو نیز خودش یک دیوانه تمام عیار بود.”

نقش حیاتی کارآفرینان در افزایش میزان اشتغال زایی، رشد اقتصادی و بازاریابی نوآوری به قدری واضح و مبرهن است که کمتر کسی از آن غافل می‌باشد. داده‌های آماری مربوط به ایالات متحده حاکی از آنند که استارتاپ ها سالانه تقریبا 43% از میزان مشاغل جدید را به خود اختصاص می‌دهند. اما علیرغم آمار و اطلاعات دقیق در رابطه با رفاه و پیشرفت بومی و جهانی در سطح کلان، کمتر پژوهشی به بررسی اثرات اختلالات روحی بر سلامت شخص کارآفرینان پرداخته است. در ادامه این مقاله بیشتر با این بحران های روحی و اثرات آن در مقیاس خرد –شخصی- آشنا خواهید گشت.

بحران‌های روحی پیش روی استارتاپ ها

برخی از کارشناسان بر این باورند که با توجه به نقش مثبت کارآفرینان بر اقتصاد جهانی، اینکه آنها همیشه از حداکثر میزان سلامتی جسمی و روحی برخوردار باشند بسیار حائز اهمیت است، اما متأسفانه اینطور نیست.

به طور کلی چند مورد از علائم مشترک میان کارآفرینان مبتلا به بیماریهای روحی به شرح ذیل می‌باشند:

  • احتمال ابتلا به افسردگی دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به ADHD تا شش برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال اعتیاد به مواد مخدر تا سه برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به اختلال شخصیت دوقطبی تا ده برابر بیشتر از افراد عادی
  • سابقه بستری شدن در بیمارستانهای روانی تا دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • فکر کردن به خودکشی تا دوبرابر بیشتر از افراد عادی

موارد فوق تنها چند مورد از اختلالات روحی و روانی است که بسیاری از کارآفرینان با آن روبرو می‌شوند. همچنین می‌توان به اختلالاتی نظیر سندروم ثروت ناگهانی، خودشیفتگی حاد و سندروم دغل بازی نیز اشاره کرد که گریبانگیر بسیاری از کارآفرینان می‌باشد. متاسفانه این شرایط نه تنها وضعیت روحی و جسمی شخص کارآفرین را تحت شعاع قرار می‌دهند؛ بلکه در آن واحد تلاشها و زحماتی که این افراد ذکاوتمند با به خطر انداختن حجم زیادی از زمان، انرژی، منابع مالی و انسانی و… به کار بسته‌اند را نیز به مرز نابودی خواهند کشاند.

با سیلیکون ولی غذا آشنا شوید

Wageningen یک شهر تاریخی در مرکز هلند و در استان گلدرلند است. شهرت این شهر 38 هزار نفری به خاطر دانشگاه Wageningen است که دانشگاهی معتبر در زمینه علوم زیستی محسوب می شود. اما این سالها دلیل دیگری هم برای شهرت این شهر بوجود آمده است. این شهر، قلب یک انقلاب جدید با هدف آغاز تاثیرگذاری در صنایع غذایی و تولید محصولات کشاورزی است. اگرچه این منطقه با دشت های مسطح احاطه شده است اما از اعتبار “سیلیکون ولی” استفاده کرده و نام خود را “فودولی” قرار داده است تا اشاره ای داشته باشد بر نوآوری و شور و شوق فراوان استارت آپ های این منطقه.

Wageningen به عنوان یکی از قطب‌های اصلی تحقیقات کشاورزی، در تلاش است تا خود را با دنیایی وفق دهد که در آن استارت آپ ها و سرمایه گذاران خطر پذیر برای موفقیت و کسب اعتبار اشتیاق فراوانی دارند. شرکت‌های کوچک و متوسط، موسسات دانشگاهی و پژوهشی و آژانس‌های دولتی در هلند گرد هم آمده اند تا حول دانشگاه Wageningen اکوسیستم چند سازمانی Foodvalley را پدید آورند و راه‌حل‌های نوآورانه در شیوه‌های کشاورزی و تولید مواد غذایی سالم را توسعه دهند.

طبق گزارشات AgFunder از 2012 تا 2017 سرمایه گذاری در بخش فناوری‌های غذایی مانند سیستم‌های مدیریت مزرعه و روباتیک و مکانیزاسیون سه برابر شده و به سالانه 10 میلیارد دلار رسیده است. علاقه شدید به سرمایه گذاری در بخش فناوری‌های کشاورزی و متعاقباً افزایش تولید مواد غذایی، نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات پروتئینی به ویژه گوشت از جانب کشورهای در حال توسعه است زیرا افزایش بی رویه این تقاضا عرضه مواد غذایی پروتئینی را با مشکل دچار کرده است. این افزایش تقاضا به حدی است که بر اساس بررسی سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل انتظار می‌رود میزان گوشت مصرفی در سطح جهان تا سال 2050، 76 درصد افزایش یابد. در کنار این مورد، باید به تغییر سلیقه مصرف کننده غربی نیز اشاره کرد. خواست مردم کشورهای توسعه یافته عمدتاً از برندهای تولید انبوه به سمت محصولات ارگانیک و سالم تغییر کرده است.

هلند، مهد کشاورزی

کشور هلند تنها 17 میلیون جمعیت دارد اما به لحاظ مساحت کم آن (41 هزار کیلومتر مربع)، متراکم ترین کشور اروپا بر حسب تعداد افراد در هر متر مربع محسوب می‌شود. با توجه به این که مردم این کشور به زمین و آب دسترسی محدودی دارند، در گذشته آن ها به طور سنتی به تکنیک‌های کشاورزی متمرکز تکیه کرده بودند. اما با گذشت زمان این تکنیک‌ها فشار زیادی به محیط و شرایط زندگی موجودات وارد کرده است. لذا روش‌های جدیدی نیاز بود که علاوه بر سازگاری با محیط زیست، بهره وری را نیز افزایش دهد. آن‌ها علم مواد غذایی را به عنوان یکی از اولویت‌های خود قرار داده و یکی از کارآمد‌ترین اکوسیستم های کشاورزی جهان را توسعه دادند.

مسئله چیست؟

در حالی که موسسات تحقیقاتی مانند دانشگاه Wageningen در بخش کشاورزی و مواد غذایی دانش زیادی را تولید کردند و عاملی برای پیشرفت‌های تکنولوژیکی بوده اند اما این مراکز توسط شرکت‌های کوچک و متوسطی که صنعت کشاورزی هلند به آن ها متکی است، قابل دسترسی نبودند. در عین حال شرکت‌های کوچک و متوسط فاقد منابع لازم برای انجام تحقیق و توسعه خود بودند. در بخش کشاورزی هلند نیاز به ایجاد روابط بین ذینفعان مختلف وجود داشت تا آنها بتوانند دانش مربوطه را به اشتراک بگذارند و برای بهبود صنعت کشاوزی همکاری کنند.

پاسخ به چالش موجود چه بود؟

تلاش‌ها برای اتصال مراکز دانش به کمپانی‌ها در اوایل دهه 1990 آغاز شد تا این که در سال 2004، فودولی در بخش مواد غذایی Wageningen راه اندازی شد. فودولی با هدف تولید غذاهای سالم‌تر و خوش‌مزه‌تر، توسعه روش‌های تولید پایدار را در دستور کار خود قرار داد. فودولی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی، از دریافت حق عضویت از شرکت‌ها و کمک‌های مالی دولت هلند و اتحادیه اروپا هزینه‌های خود را پوشش می‌دهد. اگرچه در این منطقه شرکت‌های بزرگ نیز وجود دارند اما تعداد شرکت‌های کوچک و متوسط به مراتب بیشتر است.

شرکت‌های تحقیقاتی زیادی در این منطقه به کسب و کارها خدمات می‌دهند مانند NIZO که بینش‌های تحقیقاتی را به یک فناوری تجاری مناسب تبدیل می‌کند تا کسب و کارهای کوچک و متوسط بتوانند از آن استفاده کنند. همچنین بنگاه‌های دیگر مانند HAN BioCenter آزمایشگاه و امکانات تحقیقاتی مقرون به صرفه‌ای را برای این شرکت‌ها فراهم می‌کند.

همچنین سازمان‌ها برای حمایت از شرکت‌هایی که ذیل آن کار می‌کنند برنامه‌های متنوعی را برای شتابدهی و بازاریابی به آن‌ها ارائه می‌کنند. به عنوان مثال پورتال worldfoodinnovations.com نوآوری‌های زراعی در هلند را به جهان معرفی می‌کند. چنین طرح‌هایی از جنبه‌های گوناگون می‌تواند مفید باشد. شرکت‌های کوچکتر از دسترسی به نتایج آخرین تحقیقات، بازارهای خارجی، سرمایه و شریک بهره مند می‌شوند و بنگاه‌های بزرگ‌تر استارتاپ های آینده دار را شناسایی و با مراکز تحقیقاتی دانشگاه بیشتر از گذشته تعامل می‌کنند.

شهرت و اعتبار دانشگاه باعث شده تا منطقه ای با شعاع 10 کیلومتر، شامل 200 شرکت حول آن شکل بگیرد. برای کمک به ایجاد پیوندها با بخش خصوصی، دانشگاه در سال 2004 گروهی با نام Food Valley NL و با هدف شبکه سازی ایجاد کرد که به افراد تازه کار و شرکت‌های کوچک کمک می‌کرد تا با شرکت‌های بزرگ و شرکای تجاری جدید مرتبط شوند. همچنین ارائه مشاوره‌های حقوقی و تجاری نیز از وظایف این گروه بود.

پشت این پنج سنگ ماندم و کارآفرین نشدم

پشت این پنج سنگ ماندم و کارآفرین نشدم

زهرا انصاری در این مطلب با شهامتی ستودنی خود را سوژه مطلب کرده است. انگار که در برابر آینه ایستاده و دارد اعتراف می‌کند چرا با وجود اینکه تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی‌اش در حوزه کارآفرینی بوده اما نتوانسته در قامت یک کارآفرین ظاهر شود. البته این رفتار واقع بینانه و خودانتقادگر که در فرهنگ عمومی ما نادر اتفاق می‌افتد اتفاقاً یکی از ملزومات رسیدن به اکوسیستم کارآفرینی است. نمی گویم هزار دلیل برای کارآفرین نشدن من وجود دارد اما هستند علت‌های ریز و درشتی که وقتی دقیق می‌شوم و روی هم می‌چینم، می‌رسم به دیواری که مانع از تفکر کارآفرینی من شده است.

از غلط بودن جوابم هراسیده ام

گاهی جواب یا ایده‌ای آن قدر در مغزم یا روی زبانم مزه مزه شده که زمانش دیر شده است. عین دوران مدرسه که معلم سؤال می‌پرسید و جوابش را می‌دانستم اما می‌ترسیدم از غلط بودنش. ناچار همرنگ جماعت حداکثری می‌شدم و از جوابی که نوک زبانم بود صرف نظر می‌کردم. غافل از اینکه فرصت یک بار چشمک می‌زند و وقتی دستت را به علامت فهمش بالا نبری، از قافله جا می‌مانی.

دلبسته استخدام بوده ام

از کودکی تاکنون گزینه‌های روی میز برای آینده شغلی‌ام فقط استخدام بوده. گاهی آنقدر شور و اشتیاق استخدام زیر پوست آدم می‌خزد که به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کند، چه برسد به آفرینش کار.

جرأت بازگشت از مسیر رفته را نداشته‌ام

در بحبوحه درس و کنکور، انتخاب رشته‌ای داشته‌ام که بر حسب علاقه نبوده و از انتخاب آنها هدفی مشخص را دنبال نکرده ام. میانه راه فهمیده‌ام که مسیر اشتباه است اما باز جرأت بازگشت از مسیر رفته را نداشته ام. انتخاب رشته تحصیلی شاید از مهم‌ترین شالوده‌های زندگی من بوده است که بقیه قسمت‌های زندگی و آینده‌ام بر اساس آن بنا شده است.
افکار خود را محدود به راه‌های شناخته شده و رشته تحصیلی‌ام کردم و اگر در این گیر و دار فرصتی برایم پیش آمد آن را نادیده گرفتم.

همیشه به دنبال تأیید دیگران بوده‌ام

همیشه تنهایی خرید کردن برایم آزار دهنده بوده است، حتماً باید کسی همراهم باشد تا تأیید کند، بویژه درباره خرید لباس. حتی اگر بین دو گزینه بمانم و مثلاً خودم رنگ سبز را بپسندم و همراهم رنگ قرمز را انتخاب کند، نظر او را ترجیح می‌دهم، هر چند منجر به پشیمانی‌ام شود. علاوه بر اینها، خیلی کم پیش می‌آید تنهایی پارک یا سینما بروم.

گاهی مشورت‌ها ما را از تعقیب ایده‌ها دلسرد می‌کنند

پیش آمده که ایده نوآورانه‌ای را در ذهنم پرورش داده‌ام و بارها و بارها مرور کرده‌ام و پله‌های رسیدن به موفقیت و عملی کردن ایده را چیده‌ام اما هر وقت با خانواده یا همقطاران و دوستانم مطرح کرده‌ام، آنقدر نه در کار آورده‌اند، از شکست صحبت کرده‌اند و سنگ‌های جلوی راه را نشانم داده‌اند که به کل از آن ایده دست کشیده‌ام و بعدها وقتی دیده‌ام شخص دیگری دست به همان کار زده و موفق شده، برایم فقط حسرتش باقی مانده است.