نوشته‌ها

روایت بانوی کارآفرین از روزهای سخت کسب و کار خانگی

کسب و کارهای خانگی بیشتر از طریق بانوان انجام می‌شود، بانوانی که تمام وقت خود را در خانه سپری می‌کنند و به دلیل مشکلات اقتصادی و حتی علاقه خودشان اقدام به راه اندازی کار خانگی می‌کنند. حال اگر این بانوان همسر خود را به هر دلیلی از دست داده باشند کار برایشان کمی سخت‌تر می‌شود چرا که باید به تنهایی دست به کار شده و کسب و کاری راه بیندازند تا از این راه امرار معاش کنند.
یکی از بانوان سرپرست خانوار که همسرش را از دست داده است، شهلا مرادی است، او دو فرزند دختر و یک پسر دارد و در حال حاضر در مغازه‌ای مشغول فروش انواع سبزیجات خام، پخته، خشک شده و قبول سفارش از مشتری‌هاست. او سه نفر را نیز در کنار خود مشغول به کار کرده و حقوق آنها را تامین می‌کند.
سختی زندگی و آغاز یک راه تازه
خانم مرادی که پس 7 سال از کسب و کار خود رضایت دارد گفت: شاید باور نکنید که با چه سختی‌هایی در زندگی مواجه شدم، چه شب‌هایی سر گرسنه بر بالین گذاشتیم و هیچ کس نبود تا به ما کمک کند، همسرم را از دست داده بودم، به خاطر سابقه کم کاری همسرم حقوق بسیار ناچیزی به ما می‌دادند به طوری که در هزینه‌های زندگی می‌ماندم، بچه‌ها خرج داشتند، مدرسه می‌رفتند، لباس و خوراک می‌خواستند و من حتی سواد درست و حسابی هم نداشتم که بتوانم جایی مشغول کار شوم و بچه‌هایم را بزرگ کنم.
وی افزود: بعضی شب‌ها با دیدن گریه بچه‌هایم آنقدر گریه می‌کردم که با همان حال به خواب می‌رفتم، تصمیم گرفتم دنبال کار بگردم، گشتم و حتی چند کار کوچک هم به من پیشنهاد شد اما من اصلا سواد نداشتم که بتوانم این کارها را انجام بدهم. چند ماهی از همسایه‌ها فرش و پتو و این جور چیزها را می‌گرفتم و می‌شستم و درآمد ناچیزی به دست می‌آوردم، همسایه‌ها خودشان هم وضع آن چنان مناسبی نداشتند برای همین پول زیادی نمی‌توانستند به من بدهند.
این بانوی کارآفرین ادامه داد: خیلی اتفاقی، یک روز که برای مصرف خودمان سبزی خوردن خریده بودم ودر حال تمیز کردنش بودم به ذهنم خطور کرد که سبزی خوردن بخرم، تمیز و بسته بندی کنم و بفروشم، این کار را کردم و بسته‌های سبزی را به یکی از مغازه‌های بزرگ یکی از محلات پر رفت و آمد بردم، مدیر فروشگاه اول کارم را قبول نکرد، نمی‌توانست اعتماد کند، اما واقعیت زندگی‌ام را برایش گفتم و از او خواهش کردم به من فرصت بدهد و اگر از کارم راضی نبود دیگر ادامه نمی‌دهم.
هنوز هم آدم‌های خوب در کنار ما هستند و دلگرممان می‌کنند
وی بیان کرد: خدا به کارش برکت بدهد، مرا قبول کرد، از آن روز به بعد من به صورت روزانه سبزی خوردن را تمیز و بسته بندی می‌کردم و به فروشگاه می‌بردم. مشتری‌ها خیلی استقبال کردند به طوری که پس از سه چهار ماه روزی حداقل سی بسته سبزی به فروش می‌رفت. مدیر فروشگاه که از وضعیت من خبر داشت هیچ سودی برای خودش برنمی‌داشت و کل پول فروش سبزی‌ها را به خودم می‌داد؛ البته آنطور که بعد فهمیدم در محله در مورد من تحقیق کرده و متوجه حقایق گفته‌هایم شد. اما من در این سختی‌ها متوجه شدم که هنوز هم آدم‌های خوب در کنار ما هستند و دلگرممان می‌کنند.
مرادی افزود: من از او درس بزرگی گرفتم و واقعا مدیونشان هستم، بعد از سه سال توانستم پس اندازی فراهم کنم، در این مدت سبزی خورشتی، انواع سبزی خشک، حبوبات بسته بندی، پیاز داغ، ذرت و لوبیا سبز و انواع سبزیجات مختلف را هم فراهم کرده و عرضه می‌کردم، در کنار آن با کمک دختر بزرگم مطالعه هم می‌کردم و اطلاعاتم را در مورد سبزی‌های خشک و خواص آنها بالا می‌بردم.
تاسیس یک کار مستقل و به کارگیری 4 نیرو
وی اظهار داشت: همین هم باعث شده بود که بتوانم جواب سئوالات مشتری‌هایم را هم بدهم، مدیر فروشگاه به من کمک کرد تا در چند نمایشگاه یک غرفه داشته باشم و محصولاتم را به فروش برسانم. بعد از چند سال وام گرفتم و مغازه‌ای اجاره کردم، چون به تنهایی از عهده کارها برنمی‌آمدم دو نفر را استخدام کردم و سه نفری به اضافه دخترم مشغول کار شدیم. خدا به کارمان برکت داد و مشتری‌ها یکی یکی می‌آمدند و هربار به تعدادشان اضافه می‌شد، سفارش‌های مجالس را هم می‌گرفتیم و سود خوبی در آن بود.
این بانوی کارآفرین گفت: برای دو سه رستوران هم مایحتاجشان را آماده می‌کردم، یکی از این رستوران‌ها از ترشی‌هایی که درست می‌کردیم خیلی خوششان آمد و حالا ترشی مورد نیازشان را فقط از ما می‌خرند.
وی ادامه داد: البته باید بگویم این کار ساده نیست و واقعا سخت است، جسم آدم را خیلی خسته می‌کند، من چند سالی است که کمر درد و پا درد دارم اما به خاطر اینکه دستم جلوی کسی دراز نباشد و بچه‌هایم را خودم به سر و سامان برسانم همه این دردها را تحمل می‌کنم. بچه‌هایم در دانشگاه و دبیرستان درس می‌خوانند و هر وقت هم فرصت کنند کمکم می‌کنند، همین که می‌بینم قدردان هستند و کمک به من را هیچ وقت ترک نمی‌کنند خدا را شکر می‌کنم.
راه‌اندازی کسب و کارهای خانگی راهی مفید و نتیجه بخش است
وی تصریح کرد: در حال حاضر 5 نفره در مغازه خودمان مشغول کاریم، به چهار نفر حقوق می‌دهم و اجاره هم پرداخت می‌کنم اما خدا را شاکرم که در این راه موفق شدم و در کسب و کار خودم پیشرفت کردم.
مرادی خاطرنشان کرد: نمی‌گویم راه انداختن کارهای خانگی ساده است و هر کسی می‌تواند انجامش دهد، اما این را با اطمینان می‌گویم که خواستن توانستن است و اگر آدم اراده کند هر کاری می‌تواند انجام دهد و سختی‌ها را پشت سر بگذارد. ما زنان خصوصا وقتی که تنها باشیم با مشکلات زیادی روبرو می‌شویم اما هیچ چیز سخت تر از این نیست که محتاج کسی باشیم. من سواد ندارم و درس نخوانده‌ام اما توانستم کار کنم و زندگی‌مان را تامین کنم، بدون شک زنی که سواد دارد بهتر از من می‌تواند کار کند.
وی گفت: توصیه من به زنان این است که اول به خدا توکل کنند و دوم از هیچ سختی نترسند، یا علی بگویند و شروع کنند، خودشان را برای پشت سر گذاشتن سختی‌ها و مشکلات آماده کنند، آنها باید کفش آهنی به پا کنند و بدانند که کسب درآمد اصلا آسان نیست اما لذت آن در کسب نتیجه است که حتما به دست می‌آید.
این بانوی کارآفرین افزود: همیشه به فرزندانم می‌گویم که دنبال شغل دولتی نباشید، سعی کنید مهارت‌هایتان را بالا ببرید و خودتان کسب و کار راه بیندازید تا در کنار شما چند جوان دیگر هم مشغول کار شوند. آنها هم با نظر من موافق هستند و اگر خدا بخواهد در آینده در زمینه‌های مورد علاقه خودشان کار خواهند کرد.

گنج نوآوری در سوله متروکه

گنج نوآوری در سوله متروکه

57سال پیش اکبر علیزاده فکر می‌کرد که روزی دستاوردش به کارخانه‌ای تبدیل شود که دیگر به کوره، ماشین‌آلات و دستگاه نیاز نداشته باشد؟ روزی فکر می‌کرد که تمام تجهیزاتی که خریداری می‌کند دکور شود؟ روزی فکر می‌کرد که هر هفته و هر ماه صدها نفر از او یاد کنند؟
اکبر علیزاده در سن 93 سالگی برگه‌ای را امضا کرد که طی آن خاطراتش را در جاده مخصوص جای گذاشت. او اجازه داد، بیش از 1000 نفر در جاده مخصوص شاغل شوند و البته هر روز و هر ماه بر تعداد آنها اضافه شود.
او که 95 سال دارد در تمام مصاحبه‌هایش گفته است: «در ایران اگر کسی می‌خواهد وارد صنعت شود، می‌بایست عاشق باشد. اگر هدف پولدار شدن است، شاید واسطه گری کار مناسب‌تری باشد زیرا مشکلات عرصه تولید آن چنان زیاد است که پس از مدتی شخص را منصرف خواهد کرد، اما کسی که عاشق است می‌ماند و با کمک خلاقیت و نوآوری برای بقا مبارزه می‌کند.»
او با همین باور ذهنی، کارخانه متروکه خود را به جوانان خلاق و نوآور امروز سپرد تا آنها در این کارخانه ساکن شوند و به تولیدی بپردازند که کشور به آن نیاز دارد. در این کارخانه فکر و ایده تولید می‌شود. البته اکبرعلیزاده هم کار و صنعت خود را رها نکرده بلکه در 17 کیلومتری جاده مخصوص مستقر شده و همچون گذشته به تولید الکترود جوشکاری مشغول است.
می‌خواهم از کارخانه‌ای برای شما بگویم که رنگ و رویش تغییر کرده و دیگر هیچ آلایندگی ندارد. کارخانه‌ای که خیلی از صاحبان ایده، برای رفتن به آن از یکدیگر پیشی می‌گیرند.

حوالی آزادی جنب ایستگاه بیمه

وقتی می‌گویم کارخانه؛ همه تصور می‌کنند که ما از مسافت دور صحبت می‌کنیم و فکر می‌کنند تمام کارخانه‌ها در حاشیه شهر هستند. اما برای رسیدن به این کارخانه فقط 7 دقیقه با میدان آزادی فاصله دارید، اگر با مترو هم بخواهید بروید که ایستگاه بیمه تقریباً دیوار به دیوار کارخانه نوآوری است، همان کارخانه‌ای که سال‌ها الکترود جوشکاری تولید می‌کرد.
اگر چند دقیقه روبه‌روی در ورودی، کارخانه بایستید جمعیت زیادی از زنان و مردان جوانی را می‌بینید که با انگیزه وارد این کارخانه چند هزار متری می‌شوند و می‌خواهند آینده خود را بسازند.
چین و چروک صورتش از او یک مرد 32 ساله ساخته بود. می‌خواست وارد کارخانه نوآوری شود که از او پرسیدم، شما اینجا مستقر هستید؟ گفت: دو ماهی است که به اینجا آمده‌ام و می‌خواهم برای کشورم مفید باشم، کلی ایده دارم که یک ایده آن پذیرفته شده است. با سرعت وارد کارخانه شد و به سمت یکی از سوله‌ها رفت.
پشت سر او وارد کارخانه شدیم، روبه‌روی ما و در یک ردیف تا جایی که چشم کار می‌کرد سوله (فضاهای بزرگ سرپوشیده که در گذشته خطوط تولید الکترود در آن مستقر بوده است) بود. سوله اول مربوط به کارهای اداری و به قول معروف بروکراسی بازی بود.

جریان این 8 کانتینر چیست؟

ما وارد سوله دوم شدیم. سوله‌ای که 1000 متر بود. برعکس تمام کارخانه‌ها و اداره‌ها همه لبخند بر لب داشتند و با روی گشاده با ما گپ زدند. چند دقیقه از ورودمان به سوله نگذشته بود که کانتینرهای خاکستری نظرمان را جلب کرد. در این کانتینرها افراد حسابی مشغول صحبت کردن بودند. از یکی از کسانیکه داشت از راهرو عبور می‌کرد، پرسیدیم که جریان این 8 کانتینر چیست؟ گفت: این کانتینرها برای ما حکم آینده را دارد. در این کانتینرها مذاکره می‌کنیم، قرارداد می‌بندیم و با همکارانمان جلسات تخصصی می‌گذاریم.

وقتی از آن راهرو عبور کردیم، به سالن بزرگی رسیدیم که ناخودآگاه من را یاد سالن والیبال آزادی انداخت. سالنی پر از صندلی و میزهای بزرگ که تعداد زیادی جوان دور آن نشسته و با کامپیوتر مشغول کار کردن، بودند.

اینجا زمان تعریف دیگری دارد

برای آنها زمان تعریف ویژه‌ای دارد، چرا که می‌دانند روی صندلی‌هایی که نشستند زمان زود می‌گذرد و باید جای خود را به دیگران بدهند. البته در این سالن، روز شمار و ماه شمار برای ماندن وجود ندارد، اما کسانیکه آنجا هستند، به خاطر استقلال در فعالیت، ترجیح می‌دهند بروند و برای خود دفتر و دستکی راه بیندازند.
در اینجا با اولین فردی که آشنا شدیم، در حوزه شتابنده‌ها فعال بود. شتاب دهنده‌ها مجموعه‌هایی هستند که برای ایده‌های نو و استارتاپ‌هایی که فعالیت آنها امکان تجاری‌سازی دارند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. شتاب دهنده‌ها درصدی از سهم استارتاپ‌ها را می‌گیرند و استارتاپ‌ها با حمایت مالی که از سوی شتابنده‌ها می‌شوند، بنیه مالی برای انجام فعالیت پیدا می‌کنند و می‌توانند ایده‌های خود را عملیاتی کنند.
شتاب دهنده‌ای که با ما صحبت می‌کرد، گفت: ما به غیر از هزینه‌های مالی، زیرساخت و فضای اشتراکی هم در اختیار استارتاپ‌ها قرار می‌دهیم.

با ایده وارد شوید!

او درباره اینکه آمدن به کارخانه نوآوری آزادی چه دردسرهایی دارد و چگونه استارتاپ‌ها می‌توانند به شتاب دهنده‌ها برسند؟ گفت: رسیدن به اینجا بسیار آسان است، استارتاپ‌ها تقاضای خود را برای ورود به‌کارخانه نوآوری آزادی ثبت می‌کنند و سپس ایده در هیأت مدیره مورد بررسی قرار می‌گیرد اگر تأیید شد، تقاضا‌کننده می‌تواند وارد کارخانه شود. بعضاً افرادی که ثبت‌نام می‌کنند از سمت دانشگاه‌ها هستند و هیچ تفاوتی هم بین دانشگاه‌های دولتی و آزاد نیست.
او درباره اینکه استارتاپ‌ها تا چه زمانی می‌توانند در کارخانه نوآوری آزادی بمانند، ادامه داد: منعی برای حضور استارتاپ‌ها در کارخانه وجود ندارد، ولی مجموعه‌ها وقتی به نقطه سر به سر درآمد و هزینه و سود می‌رسند، ترجیح می‌دهند از اینجا بروند. پولی که شتاب دهنده‌ها به استارتاپ‌ها پرداخت می‌کنند از 50 میلیون تومان تا 500 میلیون تومان است.

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

شاید شما هم وقتی اولین بار ایده کارآفرینی خود را با دیگران مطرح کرده اید با جملاتی از این دست مواجه شده‌باشید: ” زده به سرت؟”، “دیوانه شده‌ای؟”، “مگر عقلت را از دست داده‌ای که می‌خواهی این کار را انجام دهی؟” و غیره. از این جملات اینطور برمی‌آید که افراد عادی به کارآفرینان به چشم افرادی نگاه می‌کنند که گویی دیوانه‌اند یا مشکل روحی دارند.

نظر خود شما چیست؟ آیا زمانی که برای اولین بار ایده کارآفرینی در ذهنتان جرقه زد به این موضوع فکر می‌کردید که ممکن است وضعیت روحی‌تان به خطر بیفتد؟ نظرتان چیست اگر بگوییم اطرافیان شما تا حدودی حق داشته و یا پیشگوهای خوبی هستند؟ بهتر است این طور بگوییم لازم نیست حتما مجنون باشید تا باور کنید با یک بحران روحی روبرو هستید. جالب است بدانید که کارآفرینی از جمله مشاغلی است که فرد را با بحرانهای روحی متفاوتی مواجه می‌سازد.

شاید به نظر شما عجیب باشد اما مطالعات نشان داده است که بسیاری از کارآفرینان از سلامت روحی چندان قابل توجهی برخوردار نمی‌باشند. اگر علاقمندید بدانید که کارآفرینان برتر در صورت بروز بحران های روحی پیش روی خود چگونه با آنها مواجه می‌شوند توصیه می‌کنیم این مقاله را به هیچ عنوان از دست ندهید.

استیو جابز اسطوره ای موسس شرکت اپل، جمله جالبی دارد که چندان بی‌ربط به موضوع این مقاله نیست. این کارآفرین برتر معتقد بود: “تغییر دنیا تنها در دست افرادی است که آنقدر دیوانه اند که فکر می‌کنند می‌توانند دنیا را تغییر دهند.” پس بهتر است بگوییم استیو نیز خودش یک دیوانه تمام عیار بود.”

نقش حیاتی کارآفرینان در افزایش میزان اشتغال زایی، رشد اقتصادی و بازاریابی نوآوری به قدری واضح و مبرهن است که کمتر کسی از آن غافل می‌باشد. داده‌های آماری مربوط به ایالات متحده حاکی از آنند که استارتاپ ها سالانه تقریبا 43% از میزان مشاغل جدید را به خود اختصاص می‌دهند. اما علیرغم آمار و اطلاعات دقیق در رابطه با رفاه و پیشرفت بومی و جهانی در سطح کلان، کمتر پژوهشی به بررسی اثرات اختلالات روحی بر سلامت شخص کارآفرینان پرداخته است. در ادامه این مقاله بیشتر با این بحران های روحی و اثرات آن در مقیاس خرد –شخصی- آشنا خواهید گشت.

بحران‌های روحی پیش روی استارتاپ ها

برخی از کارشناسان بر این باورند که با توجه به نقش مثبت کارآفرینان بر اقتصاد جهانی، اینکه آنها همیشه از حداکثر میزان سلامتی جسمی و روحی برخوردار باشند بسیار حائز اهمیت است، اما متأسفانه اینطور نیست.

به طور کلی چند مورد از علائم مشترک میان کارآفرینان مبتلا به بیماریهای روحی به شرح ذیل می‌باشند:

  • احتمال ابتلا به افسردگی دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به ADHD تا شش برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال اعتیاد به مواد مخدر تا سه برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به اختلال شخصیت دوقطبی تا ده برابر بیشتر از افراد عادی
  • سابقه بستری شدن در بیمارستانهای روانی تا دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • فکر کردن به خودکشی تا دوبرابر بیشتر از افراد عادی

موارد فوق تنها چند مورد از اختلالات روحی و روانی است که بسیاری از کارآفرینان با آن روبرو می‌شوند. همچنین می‌توان به اختلالاتی نظیر سندروم ثروت ناگهانی، خودشیفتگی حاد و سندروم دغل بازی نیز اشاره کرد که گریبانگیر بسیاری از کارآفرینان می‌باشد. متاسفانه این شرایط نه تنها وضعیت روحی و جسمی شخص کارآفرین را تحت شعاع قرار می‌دهند؛ بلکه در آن واحد تلاشها و زحماتی که این افراد ذکاوتمند با به خطر انداختن حجم زیادی از زمان، انرژی، منابع مالی و انسانی و… به کار بسته‌اند را نیز به مرز نابودی خواهند کشاند.

هنر وقتی چرخ زندگی را چرخاند : از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

هنر وقتی چرخ زندگی را چرخاند : از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

از بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی

بافندگی با پره دوچرخه تا کارآفرینی، روایت بانویی است که علاقه به صنایع دستی را از کودکی در سر می‌پروراند و اکنون کارآفرین نمونه‌ای در مازندران است که نه تنها منبع درآمد مناسبی برای خانواده خود ایجاد کرده است بلکه ده‌ها خانوار دیگر هم از این راه روزی حلال کسب می‌کنند.
صنایع دستی، یکی از هزاران هزار شغلی است که به‌عنوان منبع درآمدی برای خانوارها از گذشته تاکنون دارای اهمیت فراوان بوده و اگرچه در برخی از دوران به‌دلیل برخی از مشکلات کمرنگ شده اما همچنان می‌تواند نقش مهمی در اشتغال خانوارها ایجاد کند.
مازندران در کنار کوه، دریا و جنگل، نه‌تنها با سرسبزی جنگل‌ها و مراتع و کرانه آبی خزر، بلکه با هنر صنایع دستی هم شناخته شده، هنری اصیل و سنتی که با قدمت بیش از ۱۰۰ هزارساله در مهد صنایع دستی کشور، تشنه حمایت مسؤولان است.
استان مازندران، استانی با آب و هوای مطلوب است که در کنار همه زیبایی‌ها، سرسبزی‌ها و زیستگاه مناسب و دارا بودن جنگل و دریا به‌عنوان قطب گردشگری، در بخش صنایع دستی هم از قدمت دیرینه برخوردار بوده و گردشگران فراوانی را به خود اختصاص داده است.
صنایع دستی در استان مازندران قدمتی به دیرینگی ایران‌زمین دارد و براساس آنچه توسط کارشناسان میراث و صنایع دستی عنوان می‌شود، با توجه به قدمت آثار مکشوفه در دره شوش غربی و شرقی رستمکلا، مطالعات و پژوهش‌های باستان‌شناسی ثابت کرد که آثار به‌دست‌آمده از مازندران دارای قدمت بیش از ۱۰۰ هزار ساله است، این دست‌افزارهای سنگی به‌عنوان قدیمی‌ترین صنایع دستی نیاکان ما در مازندران مطرح بوده است.
صنایع دستی استان مازندران همچون سایر مناطق کشور، دارای پیشینه و سابقه‌ای چندین هزار ساله است و از حدود ۲۰۰ بیشتر از ۸۰ رشته صنایع دستی در مازندران تولید می‌شود و براساس آخرین آمار بیش از ۱۲ هزار صنایع دستی‌کار بومی، در استان زندگی و دارای کارت شناسایی از میراث فرهنگی هستند.

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟
رشته صنایع دستی مصوب معاونت صنایع دستی کشور بیشتر از ۸۰ رشته در مازندران تولید می‌شود و براساس آخرین آمار بیش از ۱۲ هزار صنایع دستی کار بومی، در استان زندگی و دارای کارت شناسایی از میراث فرهنگی هستند.
بر اساس تازه‌ترین داوری صنایع دستی کشور که در تهران انجام شد، ۱۷ اثر هنرمندان صنایع دستی مازندران موفق به کسب نشان ملی مرغوبیت یا همان مهر اصالت شدند که مهر اصالت بین‌المللی گواهینامه‌ای است که شورای جهانی صنایع دستی برای حفظ، احیا و تداوم مشاغل بومی و سنتی به هنرمندان می‌دهد و با این مهر آثار آنان قابلیت عرضه به بازارهای ملی و جهانی را پیدا می‌کند و با این تعداد از آثار اعلام‌شده، مازندران ۶۵ اثر صنایع دستی دارای مهر اصالت را در کارنامه خود دارد.
براساس اطلاعات اعلام‌شده بیش از ۷۰ نوع محصول صنایع دستی به همت هنرمندان مازندرانی در سبد صادرات قرار گرفته و راهی بازارهای جهانی شده و استان مازندران در صنایع دستی همچون چرم، نمد، لاک‌تراشی، حصیربافی، گلیم، جاجیم، بافته‌های ابریشمی، پوستین‌دوزی، صنایع فلزی، صنایع سنگی، سفال، البسه محلی و سوزن‌دوزی تولیدکننده است.
و اینک در کنار همه داشته‌های مختلف در صنایع دستی، معرفی کارآفرینان در بخش صنایع دستی موضوع این بخش از گزارش ماست، هنری که با استفاده از هنر دست هنرمندان، نخ و رنگ، و با نقش‌‌ و نگار‌های طبیعت و با استفاده از رنگ‌های شاد در بافت، در فروشگاه‌های صنایع دستی در مقابل چشمان خریداران می‌درخشد.
معرفی کارآفرینان یکی از برنامه‌هایی است که با تلاش تیم خبرگزاری فارس در دستور کار قرار گرفته و در این راستا در بخش‌های مختلف صنعت، کشاورزی، امداد، صنایع دستی و گردشگری و بخش‌های مختلف دیگر تلاش داریم تا کارآفرینان نمونه و البته گمنام مازندران را معرفی کنیم.
تهیه گزارش از کارآفرین تحت پوشش کمیته امداد در شهرستان بهشهر با موضوع «بانویی که کار کرد تا سربار نباشد» با استقبال گرم کارآفرین، خانواده بزرگ امداد و بسیاری از شهروندان و هم‌استانی‌ها قرار گرفت و اکنون تلاش داریم در ادامه راه کارآفرینان مختلف در بخش‌های دیگر را به جامعه معرفی کند.
برای معرفی بانویی کارآفرینان از خطه مازندران، روانه منطقه زاغمرز در شهرستان بهشهر در شرق استان پهناور مازندران شدیم، بانویی که نه‌تنها در یک نوع از صنایع دستی بلکه کلکسیونی از صنایع دستی را می‌داند و به آموزش هنرهای مختلف دستی مازندران مبادرت دارد.
همچون همیشه، با قوت تعیین‌شده قبلی روانه منطقه زاغمرز شدیم و با توجه به آدرسی که از قبل داشتیم، به‌راحتی کارگاه این بانوی توانمند را یافتیم و با تماسی کوتاه، او را مقابل درب کارگاه با شوق و ذوق خاصی دیدیم، شوقی که بدون شک برگرفته از همین ارتباط کاری و رنگ‌ها و آشتی با طبیعت است.
وارد کارگاه کوچکی شدیم، کارگاهی کوچک حدود 20 متری که در گوشه و کنار آن انواع و اقسام کارهای دست را به‌راحتی می‌توانی ببینی و از گلیم، ‌جاجیم، سفره‌دوزی گرفته تا کیف‌دوزی و عروسک‌دوزی هنر دست این بانوی توانمند در منطقه زاغمرز است، بانویی اصالتاً اهل اردبیل اما عاشق هنرهای دستی مازندران.

 

چهارمین همایش یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران برگزار شد

چهارمین همایش یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران برگزار شد

سالن ۱۲هزار نفری آزادی، برای اولین بار، میزبان کارآفرینان استارتاپی و دانش‌بنیان

گردهمایی فعالان و علاقه‌مندان استارتاپی، شرکت‌های دانش‌بنیان،صنایع خلاق و نوآور، در روز چهارشنبه ۲۷ آذر ماه با عنوان «یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران » در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی برگزار شد.

یلدای کارآفرینی، رویدادی است که هر سال در آستانه شب یلدا و با حضور مدیران استارتاپ‌ها، صندوق‌های خطرپذیر، شتاب‌دهنده‌ها، فضای کار اشتراکی، استارتاپ استودیوها، فعالان زیست بوم استارتاپی، مدیران دولتی و حاکمیتی، مدیران اتحادیه‌ها، سرمایه‌گذاران سنتی و علاقه‌مندان به کسب‌وکارهای استارتاپی و دانش‌بنیان، توسط هفته‌نامه شنبه برگزار می‌شود.

چهارمین یلدا، پیوند کسب و کارهای سنتی و نو

موضوعات یلدای کارآفرینی ۹۸ با رصد مهم‌ترین و جدیدترین چالش‌های اکوسیستم استارتاپی تعیین شد. به همین دلیل چهارمین یلدای استارتاپی،متفاوت از گذشته برگزار شد.

در چهارمین یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران تلاش شد تا پیوندی میان صاحبان صنایع، شرکت‌ها، سرمایه‌گذاران سنتی و استارتاپ‌ها شکل بگیرد.

 

در سومین همایش یلدای کارآفرینان که سال گذشته در برج میلاد و با حضور نزدیک به ۲هزار نفر برگزار شد، بنیانگذاران و مدیران استارتاپ‌های شناخته‌شده کشور از جمله دیجی‌کالا، علی‌بابا، اسنپ، تپ‌سی، الوپیک، نت‌برگ، تخفیفان، شیپور، بامیلو،استادکارو …، به عنوان سخنران، درپنل‌ها و گفت‌وگوهای متنوع، داغ، چالش‌برانگیز و آموزشی حضور داشتند و در کنار بیان تجربیات و دستاوردهای خود، به مهم‌ترین سؤالات روز نیز پاسخ دادند.

همچنین سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری، محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران، محمد فرجود، رئیس سازمان فن‌آوری اطلاعات شهرداری تهران و …ازدیگر میهمانان و سخنرانان این همایش بودند.

در  یلدای کارآفرینی ۹۸،مدیران و فعالان حوزه‌های مختلف استارتاپی،دانش بنیان،صنایع خلاق و نوآور و مسئولان حاکمیتی و مدیران و سرمایه‌گذاران سنتی حضور حداکثری داشت. این رویداد کارآفرینی، ۲۷ آذر ماه در سالن ۱۲هزار نفری آزادی برگزار شد.

از نظر برگزارکنندگان این همایش،جوانان کارآفرین در شرایط سخت اقتصادی، ضمن دریافت تحلیل‌های روز، نیاز به امید و انگیزه بیشتر برای ادامه این مسیر سخت و مبارزه با مشکلات و ناملایمات داشتند؛ از این رو امسال، علاوه بر برگزاری پنل‌های تخصصی در حوزه‌های سرمایه‌گذاری و ترندهای روز جهان، کارآفرینان، داستان شکست‌ها و موفقیت‌های خود و چگونگی غلبه بر مشکلات را با شرکت‌کنندگان به اشتراک گذاشتند.

همچنین از تجربه‌های سخت خود در لحظات بحرانی روحی و روانی، چگونگی مقاومت، استقامت، ایستادگی، مبارزه و جنگندگی در مقابل سختی‌ها گفتند.

از کافه سرمایه تا نمایشگاه

خاطر نشان شددر حاشیه یلدای امسال،مانند سه دوره قبل،دو بخش مهم کافه‌سرمایه شنبه و نمایشگاه نیز برگزار شد. کافه‌سرمایه شنبه محلی برای گفت‌وگوی سرمایه‌گذاران و صاحبان کسب‌وکارها و ایده‌هاست.

در نمایشگاه یلدا نیز فرصتی برای کسب‌وکارها فراهم شد تا محصولات خود را به شرکت‌کنندگان حاضر در این همایش بزرگ معرفی شود.

هفته جهانی کارآفرینی : 27 آبان الی 3 آذرماه

هفته جهانی کارآفرینی (GEW): 27 آبان الی 3 آذرماه

هفته جهانی کارآفرینی (GEW) بزرگترین رویداد هماهنگ برای ترویج و ترفیع کارآفرینی در جهان است که هر سال در بازه زمانی 18 تا 24 نوامبر برابر با 27 آبان تا 3 آذر  برگزار می‌شود.

در این رویداد هماهنگ، با تشویق افراد تلاش می‌شود تا نسل جدیدی از کارآفرینان به راه‌اندازی کسب و کار فکر و کسب و کار شخصی خود را آغاز کنند. عقیده بسیاری براین است که این کمپین عظیم جهانی می‌تواند باعث ترفیع جایگاه کارآفرینی در اذهان و افکار گردیده و مشوقی برای راه‌اندازی کسب و کار توسط عموم جامعه شود.

دانشگاه‌ نسل‌سوم؛ گهواره فعالیت کارآفرینی

این رویداد مراسمی برای ارج نهادن به نوآوران و خالقان اشتغال است. کسانی که ایده‌های خود را حیات بخشیدند و کسب و کاری را پایه‌گذاری کرده و باعث رشد اقتصادی در کشور خود و توسعه رفاه انسانی شدند.

طراحی فعالیت‌های این رویداد می‌تواند بصورت محلی، ملی و یا بین‌المللی باشد و از این طریق می‌کوشد تا مردم را به کشف استعداد و پتانسیل‌های خود تشویق کرده و به عنوان آغازگران و نوآوران، وارد عرصه کسب و کار نماید.

چگونه کارآفرینان عدم اطمینان را تحمل می کنند کارآفرینی غالباً عدم قطعیت را درگیر می‌کند.

تاکنون در ایران، 12 مشارکت کننده شامل دانشگاه‌ها، سازمان های مردم نهاد و مؤسسات بخش خصوصی،‏ بیش از 600 برنامه را برای اجرا در طی این هفته سازمان‌دهی کرده‌اند. این برنامه‌ها در شهرهای مختلف نظیر تهران- مشهد- اصفهان- تبریز – قزوین – کرج و … برگزار می‌شود.

در دنیا نیز بیش از 170 کشور نزدیک به 35000 فعالیت را با همکاری بیش از 20000  مشارکت کننده و برای بیش از 10 میلیون نفر برنامه ریزی کرده و هم اکنون در حال اجرای آنها می باشند.

منبع : بنیاد هفته جهانی کارآفرینی

کارآفرین ایرانی برنده جایزه ملی آلمان شد

کارآفرین ایرانی برنده جایزه ملی آلمان شد

 

 

شرکت Boreal Light GmbH با مدیرعاملی دکتر حامد بهشتی به‌عنوان شرکت نوآور برگزیده آلمان انتخاب شد.

شرکت Boreal Light جایزه کارآفرینان KfW 2019 را کسب کرد. این شرکت سیستمی را توسعه داده است که امکان تأمین آب مقرون به صرفه را در اختیار مردم قرار می دهد. این شرکت مستقر در برلین به دلیل این دستاوردها به‌عنوان برترین شرکت، برنده ملی جایزه کارآفرینان KfW شد. علاوه بر این Boreal Light موفق شد «جایزه انتخاب مردمی» این مجموعه را نیز دریافت کند. این شرکت در مرحله قبلی توانسته بود جایزه ایالتی برلین را کسب کند. این جایزه در مراسمی به مناسبت روز بنیان گذاران و کارآفرینان در وزارت اقتصاد و انرژی در برلین اهدا شد.

 

این جایزه توسط گروه بانکی KFW از سال 1998 به شرکت‌های نوآوری که در پنج سال اول فعالیت خود موفق بوده‌اند اهدا می‌شود. هیئت داوران این جایزه از اعضای KFW، سیاست مداران و متخصصین کسب و کار که در حوزه‌های نوآوری، خلاقیت و مسئولیت‌های اجتماعی فعالیت داشته‌اند، تشکیل شده است. متقاضیانی که دارای ویژگی‌های این هیئت داوران باشند می‌توانند برای کسب این جایزه تلاش کنند و اهمیتی ندارد در چه صنعتی فعالیت داشته باشند.

شرکت بوریل لایت که در سال 2014 افتتاح شده است در زمینه ارائه راهکارهای نوآورانه جهت در دسترس قرار دادن آب آشامیدنی برای کشورهای کم برخوردار فعالیت می‌کند. این شرکت توسط «دکتر حامد بهشتی» و علی الحکیم با هدف حل مشکلات دسترسی به آب آشامیدنی به کمک تکنولوژی آب شیرین کن خورشیدی و بر مبنای مدل کسب و کار اجتماعی تأسیس شد. این شرکت از سیستم قدرتمندی به نام Wenture برای نمک‌زدایی آب استفاده می‌کند. این سیستم می‌تواند ورودی‌های متنوعی مثل آب دریا داشته باشد و همچنین می‌تواند در حوزه‌های مختلفی مثل کشاورزی، کشت آبی و فروش آب به کار گرفته شود. این استارتاپ در حال حاضر در کشورهایی مانند کنیا و اوگاندا فعال دارد و فعالیت‌های بشردوستانه‌ای را نیز در سومالی و یمن نیز انجام می‌دهد. این شرکت درحال توسعه است و برنامه دارد تا سال 2020 وارد بازار آفریقا جنوبی و آمریکا لاتین شود.

شرکت بوریل لایت در روز اختتامیه در کنار 16 برنده ایالتی دیگر قرار گرفت و از بین تمامی برندگان ایالتی که از بخش‌های مختلف آلمان هستند، به‌عنوان برنده ملی انتخاب شد. تمامی این شرکت‌ها جوایزی دریافت خواهند کرد.

 

اهمیت و چگونگی بازاریابی در مسیر کارآفرینی

اهمیت و چگونگی بازاریابی در مسیر کارآفرینی

 

اهمیت و چگونگی بازاریابی در مسیر کارآفرینی » پیش از حرکت در مسیر کارآفرینی لازم است در مورد تئوری بازاریابی چند نکته را بدانیم. اینکه مفهوم بازاریابی چیست و از چه مؤلفه‌هایی تشکیل شده و با کسب چه فاکتورهایی می‌توان به نتایج مطلوب در بازاریابی رسید. در ادامه، چرخه عمر کسب و کار را در ارتباط با فعالیت های بازاریابی و نقش آن ها را در مسیر نیل به اهداف سازمان بررسی می کنیم.

بازاریابی، به عنوان فرایندی مدیریتی- اجتماعی تعریف می‌شود که توسط آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. مفهوم بازار، مجموعه ای از خریداران بالقوه را شامل می شود. پر واضح است که نیاز در خیلی از افراد وجود دارد اما اینکه چه عاملی این نیاز را بیدار کند تا فرد را به خرید وادار نماید، نکته مهم و حائز اهمیتی در بازاریابی است.

از تعریف فوق استنباط می شود که بازاریابی بر خلاف تصور عموم، به مفهوم صِرفاً فروش و کسب سود نیست. مقصد فعالیت های بازاریابی پاسخگویی به نیاز مشتریان برای اهداف ماندگارتر از اهداف مالی است.

برای تسخیر بازار هدف، ابزارهای مختلفی وجود دارند که در این مسیر به بازاریابان و مدیران کمک می‌کند. عواملی که در تئوری بازاریابی به نام ۶P شناخته شده اند، شامل محصول (product)، محل عرضه (place)، قیمت (price)، برنامه های ترویجی (promotion)، کارکنان شرکت (people) و به عنوان آخرین عامل، فرایند (process) است.

هر کدام از این فاکتورها، پارامترهای جزئی‌تری را شامل می‌شوند که باید در روند فعالیت‌های شرکت مورد توجه قرار گیرند. در مقاله افراد در آمیخته بازاریابی چه نقشی دارند؟ می توانید اطلاعات بیشتری در مورد ۶p کسب کنید.

چگونه از کارآفرینی پولسازی کنیم؟

چگونه از کارآفرینی پولسازی کنیم؟

چگونه کارآفرینی پولساز شویم؟» اکثر مردم فکر می‌کنند که کارآفرین بودن به معنای داشتن یک ایده خارق‌العاده است. اما واقعیت این است که برای شروع کاری جدید نیازمند ایده‌ای هستید که به درستی کار کند، مردم به آن نیاز داشته باشند و از همه مهمتر حداقل برای افرادی که روی ایده شما سرمایه‌گذاری می‌کنند، قابل اندازه گیری باشد. نکته‌ای که از مصاحبه با کارآفرینان در زمینه‌های اینترنت و توسعه نرم‌افزار بدست آمده، این است که بدون در نظر گرفتن ظرفیت و توانایی اجرای یک ایده (در نظر گرفتن یک ایده و تبدیل آن به یک محصول مناسب و بادوام) شما محکوم به شکست خواهید بود. برای بسیاری از کارآفرینان که بیشتر فکر می‌کنند تا عمل، این موضوع یک مفهوم ترسناک است!

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:

– مالک یک شرکت نرم‌افزاری عنوان کرده است که او در زمان فروش به مشتریان اضطراب زیادی را احساس می‌کند. او عاشق توسعه محصول است و از توضیح دادن در مورد محصول به مشتریان لذت می‌برد به دلیل اینکه او واقعا به گفته‌های خود اعتماد و اعتقاد دارد. اما وقتی‌که زمان درخواست خرید از مشتری فرا می‌رسد، دچار اضطراب و استرس می‌شود و حتی در بسیاری از موارد نمی‌تواند درخواست خود را عنوان کند.

– مدیرعامل یک شرکت مشاوره کوچک بیان کرده است که تا چه اندازه تعریف از شرکت خود در کنفرانس‌ها و رویدادها به دلیل ماهیت درونگرایی و خجالتی بودن او، برایش دشوار است.

– مدیر عامل یک استارت‌آپ اینترنتی می‌تواند عمیقا به مأموریت شرکت خود اعتقاد داشته باشد اما این تلاش او بی‌نتیجه خواهد بود اگر این واقعیت را در نظر نگیرد که ممکن است کارکنان به اندازه کافی پول برای گذران زندگی روزمره خود نداشته باشند تا برای رسیدن به این رویا تلاش ‌کنند.

چگونه ایده‌های شما به عنوان کارآفرین می‌توانند عملی و تبدیل به پول شوند؟

 چگونه باید یاد بگیرید که سرمایه‌گذاران را جذب کرده، کارکنان را استخدام و اخراج کنید، خصوصاً زمانی‌که آن‌ها را مجبور به انجام کاری خارج از چارچوب شخصی و حرفه‌ای آن‌ها می‌کنید؟

گام ۱ ) چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه هستید را مشخص کنید.

هیچ یک از ما دوست ندارد به نقاط ضعف و نقص‌های خود اعتراف کند، اما برای بهبود وضعیت مجبور به این کار هستیم. اکثر کارآفرینان موفق اهمیت این موضوع را درک می‌کنند اما در بسیاری از موارد از این کار اجتناب می‌کنند یا به تعویق می‌اندازند که در نهایت موجب زیان و ضرر به کسب‌وکار و استارتاپ خودشان می‌شود.

گام ۲) هدف و مأموریت خود را مشخص کنید.

این کار در واقع به شما انگیزه و شجاعت لازم برای قدم گذاشتن به گام بعدی را می‌دهد. برای انجام یک کار خارج از چارچوب شخصی خود واقعا باید به آن کار اعتقاد داشته باشید. آگاهی خوب است و شما باید بدانید کاری که انجام می‌دهید لازم بوده و باید در جهان وجود داشته باشد.

اعتقاد، احساس شما نسبت به کاری و تلاشی که انجام می‌دهید، است. خصوصاً زمانی‌که آن کار خارج از چارچوب شخصی شماست. با توجه به چالش ذاتی که بسیاری از وظایف به کارآفرینان جوان تحمیل می‌کنند، داشتن این اعتقاد یک بخش مهم از پازل است.

گام ۳) راه مخصوص به خودتان را بیابید.

این گام آخرین و مهم ترین مرحله است. استراتژی مشخص و ثابتی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین وجود ندارد. همچنین استراتژی مشخص یادگیری برای عمل کردن در خارج از چارچوب شخصی وجود ندارد. برای مثال، اگر شما به پول سرمایه گذاران نیاز داشته اما از درخواست کردن پول نفرت دارید، اولین جملات درخواست خود را بنویسید یا همکاری را همراه خود داشته باشید تا به شما اعتمادبه‌نفس بدهد یا کسی که بتواند سرمایه‌گذاران را قانع به خرید کند.

مأموریت‌ خود را قبل از وارد شدن به جلسه مذاکره با خود یادآوری کنید، در اینصورت اهداف را در ذهن خود خواهید داشت و راحت‌تر می‌توانید دیگران را قانع کنید. هر چه که باشد، شما می‌توانید راه خود را در این مسیر دشوار پیدا کنید. کارآفرینانی که خارج از چارچوب شخصی خود موفق بوده‌اند کسانی اند که قادر به پیداکردن راه‌های ساده و موثر بدون گم کردن خود در فرآیند کار بوده‌اند.

من کارمندی بودم که کارآفرین شدم، اما نه به آسانی!

من کارمندی بودم که کارآفرین شدم، اما نه به آسانی!

این داستانی واقعی است از یک کارآفرین جوان راجع به نحوه‌ی ترک کردن شغلِ شرکتی و ایستادن روی پاهای خودش. این مقاله‌ی دلنشین را بخوانید تا از مشکلات کارآفرین شدن بیشتر سر در بیاورید.

بالاخره پیامکش رسید:

«فردا صبح ساعت ۵، پرواز شماره‌ی AZ610 از رم به نیویورک.»

پیامکی که هر یکشنبه عصر روی گوشی بلک‌بری من ظاهر می‌شد و مقصد هفته‌ی بعد من را مشخص می‌کرد.

من برای یکی از سه شرکت برتر جهان در زمینه‌ی خدمات مشاوره‌ای کار می‌کردم. کل زندگی‌ام در یک چمدان جا می‌شد: زندگی یک مشاور که خالی از هر چیز و هر کس بود، به جز صفحات برنامه‌ی اکسل. این مدل زندگی بیزنسیِ پر زرق و برق، به ما یاد داده بود مثل غلام حلقه به گوشش باشیم. مایی که دلمان خوش بود از برترین مدارس بیزنس دنیا، مدرک گرفته‌ایم.

بعد از چند ساعت خواب، راننده‌ی خصوصی شرکت، من را به فرودگاه فیومیچینیوی شهر رم رساند تا سوار بر پرواز بیزنس کلاس خود شده و رهسپار نیویورک شوم. به محض رسیدن وارد هتل تجملی ۵ ستاره‌ای شدم که برایم رزرو کرده بودند و از آنجا هم یک‌ضرب عازم دفتر مشتری‌مان شدم.

حقوقم چند تا صفر داشت؟ خیلی زیاد. اصلا شرکت ما این را مایه‌ی فخر و مباهات خود می‌دانست که بالاترین حقوق‌ها را به کارمندانش می‌دهد.

 

امروز

خب دیگر، فیلم هندی تمام شد: الان بیشتر از دو سال آزگار است که از آن روزها می‌گذرد. اکنون که در حال نوشتن این مطلب هستم در یک تفرجگاه بسیار زیبا در پوکت در کشور تایلند نشسته‌ام و از نوشیدن موهیتو لذت می‌برم.

صبر کنید… یک وقت فکر نکنید دارم رؤیا در پاچه‌تان می‌کنم. اشتباه نکنید! هنوز هم از راه استارتاپ میلیاردر نشده‌ام.

با این حال، بیزنس مستقل من به آن حد از کسب درآمدِ دائمی رسیده است که حالا می‌توانم با خیال راحت دور دنیا را بگردم و از هر جایی که اینترنت WiFi داشت کارم را انجام بدهم.

اما اگر زمان به عقب برگردد و من بخواهم از نو، پا در این مسیر صعب‌العبور بگذارم، ۵ سؤال است که حتما از خودم خواهم پرسید. ۵ سؤالی که به نظرم، هر کسی که قصد دارد کارآفرین شود، قبل از انجام دادن هر کار دیگری، باید آنها را از خود بپرسد:

۱. آیا برای فشار اجتماعی آماده‌ای؟

فشار اجتماعی

 

اگر دوستان و خانواده‌ای دارید که چیزی از کارآفرینی نمی‌دانند، نخواهند توانست دقیقا سر در بیاروند که حضرتعالی به دنبال چه چیزی هستید و در این شرایط است که فشار اجتماعی سنگین‌‌تری بر شما وارد می‌شود.

من به حرف مردم خیلی اهمیت می‌دادم تا جایی که زندگی زهرمارم شده بود. دائم به خودم سخت می‌گرفتم و خودم را با کارِ بیشتر تنبیه می‌کردم تا بتوانم با نهایت سرعت، موفقیتم را به بقیه اعلام کنم. آنقدر خودم را خسته کردم تا زمانی که فهمیدم هیچکس واقعا شش‌دانگ حواسش به من نیست، پس من چرا خودم را بُکشم؟

آدم‌ها به شما همانقدر توجه می‌کنند که به یک استتوس فیسبوک توجه می‌کنند: یعنی کسری از ثانیه. در این دنیای شیر تو شیر و پر سر و صدا، کسی وقت اضافی ندارد تا به کار و بار بقیه فکر بکند.

کارآفرینی شغل نیست؛ کارآفرینی هنر است

اگر دغدغه‌تان این است که بقیه چه فکری راجع بهتان می‌کنند، دارید گِل لگد می‌کنید… که چه شود؟ به بقیه ثابت کنید که آدم موفقی هستید؟ به جای این کار روی استارتاپتان تمرکز کنید. بروید دنبال زندگی‌تان، من که زیادی لفتش دادم.

۲. آیا مجردی؟ اگر نیستی آیا شریک زندگی‌ات آدمی هست که حسابی به پایت بایستد؟

حمایت شریک زندگی

هر چه بیشتر از عمرمان می‌گذرد، بیشتر تمایل پیدا می‌کنیم مسائل خودمان را با شریک زندگی‌مان (و نه با دوستان و اعضای خانواده) مطرح کنیم. من آدم خر‌شانسی هستم که دختر فوق‌العاده‌ای را در کنار خود دارم، اما شاهد بودم که خیلی از رفقای کارآفرینم مجبور شدند در طی مسیر، رابطه‌هایشان را قطع کنند.

نوآور ترین دانشگاه های جهان – دانشگاه استنفورد

مستقل شدن در کسب‌وکار، به خودی خود دشوار است – خیلی دشوارتر از آن چیزی که من تصورش را می‌کردم. مغزتان دائم پر است از میلیون‌ها موضوعی که هیچ کسی به جز شریک زندگی‌تان از داخلش خبر ندارد.

اگر مجرد نیستید، مطمئن شوید که شریک‌ زندگی‌‌تان درک می‌کند که بعضی وقت‌ها ذهن آدم حتی کِشِش یک بوس کوچولو را هم ندارد. بگذارید ادامه‌ی این بحث همینجا در لفافه باقی بماند!