DNA آموزشهای سنتي را براي آينده تغيير دهيم!
DNA آموزشهای سنتي را براي آينده تغيير دهيم!
دانش منبع استراتژیک مزیت رقابتی در کسبوکار شناخته میشود و با توجه به تغييرات پیدرپی خواستههای مشتریان، سازمان برای بقا در محیط بهشدت رقابتی امروزی باید علاوه بر دستيابي به دانش روز، دانش قبلي و منقضي شده را به فراموشي بسپارند. با توجه به پويايي محيط کسبوکار و لزوم دسترسي به دانش جديد براي حفظ بقاي کسبوکار، سازمانها و بنگاهها بايد بتوانند محيط کسبوکار خود را بهخوبی شناسايي و مديريت كنند تا ضمن بقا زمینههای رشد، پويايي و تعالي را نيز فراهم نموده و همواره در جهت بهبود و ارتقاي عملكرد خود باشند.
اولين قدم در اين راه تدوين و برنامهریزی استراتژيك دانشمحور با رويكرد آیندهنگری در دستيابي به فناوریهای آينده در حوزه کسبوکار مربوط به هر سازمان میباشد. در واقع توجه به سرمایههای فكري و ترسيم آينده مطلوب سازمان، توجه به اين مهم در فرآیند برنامهریزی سازمان ميباشد.
يكي از روشهای مرسوم و متداول براي بهبود عملكرد سازمان توجه به فرآیندهای آموزشي میباشد؛ اما امروزه با توجه به محيط کسبوکار، پيچيدگي آن فرآیندهای سنتي آموزش كاركرد مورد انتظار را ندارند و بايستي در طراحیهای آموزشی نوآوري داشته باشيم؛ سیستمهای نوين آموزش با رويكرد دانشي را جايگزين آموزشهای سنتي نماییم و بهطور خلاصه سازمانها امروزه نياز به آموزشهای نوين دارند تا پارادايم سرمایههای فكري را در ادبيات مديريت سازمان بهطور صحيح مستقر نمايند.
هدف از آموزشهاي سازماني به معناي واقعي تربيتوپروش نيروي انساني و شكوفايي استعدادهاي آنها در جهت دستيابي به اهداف سازمان میباشد. از اینرو مديريت دانش بهعنوان بخش كليــدي اين فرآیند بايستي بكار گرفته شود و با پیشبینی تغييرات سريع محيطي و تدوين نقشه راه دانش سازمان براي بقا و تعالي در آينده، اقدام به تدوين سرفصلها و محتواي آموزشي دانشمحور براي آينده باشد.
اكتساب دانش و بينش، نیازمندیهای آينده و ترسيم جايگاه مطلوب سازمان، از طريق پیشبینی، آيندهنگاري و ترسيم نقشه راه دستيابي به آن، از طريق طراحي سیستمهای متعالي آموزشي حاصل ميشود و ميتواند رشد و پويايي را براي سازمان به ارمغان بياورد.
درواقع توانمندسازی منابع انساني و تبديل آنها به سرمایههای انساني، تبديل ايشان به كاركنان دانشي میباشد كه در محيط پرتلاطم کسبوکار فعلي، منظور دانشي است كه ميتواند ايجاد مزيت رقابتي را براي سازمان در پي داشته باشد كه بهیقین اين مهم از طريق آموزشهای سنتي فعلي امکانپذیر نخواهد بود.
مدیران کسبوکارها بايست سرمایه های دانش خود را بهدرستی شناسایی و مدیریت کنند و با بهرهگیری از مهندسي فرآیندهای کسبوکار، حمايت از خلاقيت و نوآوري و جاریسازی رويكرد دانشمحوري و آیندهنگری در دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان و همچنين توجه ويژه به مقوله آموزش و تبديل آن به آموزشهای متعالي، مرحله گذار از مديريت منابع انساني و داراییهای فيزيكي به سمت سرمایههای انساني و دانشي را به سلامت طي كنند و اين مهم با جذب و پرورش نخبگان به عنوان نیروهای دانشی ايجاد ميشود.
تكثير كاركنان خلاق، نوآور و دانشمحور در بافت و استخوانبندی سازمان از طريق تغيير پارادايم آموزشهای سنتي و تعالي آموزشي حاصل میشود.
در واقع بايست بپذيريم كه کسبوکارها و بنگاههاي ايراني نياز به تغيير DNA آموزشهای خود دارند و تعالي سازماني از مسير تعالي آموزشهای سازماني ميگذرد. حاكميت نظام نوآوري و مديريت دانش موجب تسريع اين فرآیند براي دستيابي به اهداف استراتژيك در آينده کسبوکارهاي ايراني است.
نویسنده : سعيد حاجیزاده دكتري مديريت فنّاوری (سیاستهای تحقيق و توسعه)
مدرس دانشگاه و مشاور حوزه مديريت و فناوري