الگوبرداری آموزش عالی از کسبوکار
الگوبرداری آموزش عالی از کسبوکار
فرصت یا تهدید
در ماههای گذشته دو تصویر از فضای کسبوکار مارا در فکر فروبرد :
تصویر اول مربوط به شرکت گوگل با این مضمون:
گوگل به كارمندانش اجازه میدهد تا 20 درصد از ساعات كارى روز خود را به پروژههای شخصیشان اختصاص دهند.
جالب است بدانيد بيش از 40 درصد پروژههای خلاقانه گوگل حاصل همين سياست است.
تصویر دوم مربوط به یوتیوب با این مضمون:
در دفتر مرکزی سایت یوتیوب کارمندان برای پایین آمدن از طبقات میتوانند بهجای استفاده از پله یا آسانسور، از سرسرههای بزرگ استفاده کنند!
این تصاویر تحریریه دانشگاه کارآفرین را به این فکر فروبرد که در تئوریهای مدیریت بهنوعی تمام تلاش صورت میگیرد تا به نحو احسن از وقت کارکنان استفاده شود، دانشگاه هم بهنوعی یک سازمان است. اما وقتی عملکرد گوگل و یوتیوب را ملاحظه میکنیم، مشاهده میکنیم که خروجی بسیار متعالی است. اما بهراستی مشکل کجاست؟ سازمانهای امروز به کدام سمت میروند؟ دانشگاهها به کدام سمت میروند؟
آیا در دانشگاه نیز میتوان این فلسفه و رویه را جاری و ساری کرد؟
ساختارهای دانشگاه که قرار بود نقطه قوت و باعث پیشرفت آن شود، امروز دست و پای دانشگاه را بسته و سیاستگذاران به دنبال دور زدن ساختار با ایجاد شرکتهای اسپین آفی، پارکها، مراکز رشد، شرکتهای دانشبنیان و . . . هستند؟ اما آیا بهراستی چاره کار اینهاست؟ چقدر به کارکنان و اعضای هیئتعلمی آزادی عمل داده میشود؟ از خلاقیت آنها چقدر استفاده میشود؟ بهتر بگوییم؟ آیا اصلاً صدای آنها شنیده میشود؟ دانشگاههای ما در نسل اول قرار دارند! فقط آموزش و آموزش. آیا آئیننامههای ارتقا بهدرستی تدوینشدهاند؟ و هزاران سؤال دیگر که هر یک میتواند موضوعی باشد برای شمارههای بعد نشریه که بهدقت موشکافی شوند.
پریسا ترکی