چارچوب راهنما برای دانشگاههای کارآفرین (گام اول)
آموزش عالی در تعریف هدف، نقش، سازمان و گستره خود در جامعه و اقتصاد با چالشهای بیسابقهای مواجه است. انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، ظهور اقتصاد دانش، آشفتگی اقتصادی و متعاقب آن شرایط تأمین مالی، همگی نور جدید و مطالبات جدیدی را بر سیستمهای آموزش عالی در سراسر جهان پرتاب کردهاند. یکی از واکنشهای مهم اروپایی در توسعه، در مفهوم و در عمل، «دانشگاه کارآفرینی» میباشد که با نوآوری در سراسر تحقیقات، تبادل دانش، آموزش و یادگیری، حکومتداری و روابط خارجی تجسم یافته است، دیده میشود.
چارچوب راهنما بهعنوان ایدهای آغاز شد که برای اولین بار در مارس 2011 در انجمن تجاری دانشگاه مورد بحث قرار گرفت. یک مجمع اروپایی که دانشگاهها و مشاغل را گرد هم میآورد تا مکانیسمهای همکاری را بررسی کنند و انتقال و به اشتراکگذاری دانش را تشویق کنند. گروهی از شرکتکنندگان در این رویداد توصیهای را برای نگاهی دقیقتر به مفاهیم و ویژگیهای اساسی یک دانشگاه کارآفرین و ارائه یک چارچوب راهنما که بهعنوان ابزاری مشخص برای یادگیری و الهام در دسترس دانشگاهها باشد، تدوین کردند.
دانشگاه کارآفرین بودن به چه معناست؟ ویژگیهای تعیینکننده آن چیست؟ آیا در حال حاضر دانشگاههای کارآفرینی وجود دارد که بتوان از آنها درس گرفت؟
یافتن یک تعریف واحد از دانشگاه کارآفرینی که در سراسر منطقه آموزش عالی اروپا کار کند، دشوار و بحثبرانگیز است. هیچ تعریف یکسانی از دانشگاه کارآفرین وجود ندارد، اما رویکردهای بسیار ارزشمندی وجود دارد، مبتکرانه، خلاقانه و درعینحال کاربردی که سبک کارآفرینی را متمایز میکند. تلاش های متعددی برای تعریف دانشگاه کارآفرین در ادبیات وجود دارد که به اجماع نمیرسند. درنتیجه این چارچوب حول هفت حوزه طراحی شده است که بسیاری از ویژگیهای رایج شناسایی شده یک دانشگاه کارآفرین را پوشش میدهد؛ بنابراین میتوان از این چارچوب راهنما بهعنوان مدلی استفاده کرد که بسیاری از تعاریف موجود را پشتیبانی میکند.
البته در خواندنیها گذشته نگاهی گذرا به مفهوم دانشگاه کارآفرین شد.
چه کسی میتواند از چارچوب راهنما استفاده کند؟ مخاطبان اصلی آن دسته از کارکنان دانشگاه هستند که با برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری درگیر هستند. این چارچوب میتواند بهعنوان یک تمرین رسمی یا غیررسمی توسط افراد یا در سطح دانشکده یا موسسه مورداستفاده قرار گیرد. دانشگاهها همچنین ممکن است بخواهند کارکنان را در گروههای کاری گرد هم بیاورند تا مسائل را بررسی کنند، در مورد موضع خود به توافق برسند و در زمینههای قابلبهبود توافق کنند. نتایج باید بینشی در مورد پیشرفت تغییر در یک دانشگاه ارائه دهد که اساس بحثهای برنامهریزی را تشکیل میدهد و در تدوین برنامههای استراتژیک مفید است. نتایج همچنین ممکن است یک خط مبنا را ارائه دهند که براساس آن میتوان تحولات آینده را اندازهگیری کرد.
گام اول: رهبری و حکمرانی
این بخش از چارچوب راهنما به بررسی عواملی میپردازد که به رهبری و حکمرانی دانشگاه مربوط میشوند. بهمنظور توسعه فرهنگ کارآفرینی در یک موسسه، رهبری قوی و حکمرانی خوب بسیار مهم است. بسیاری از دانشگاهها در بیانیههای مأموریت خود کلمات «تشکیلات» و «کارآفرینی» را درج میکنند، اما این باید بیش از یک مرجع باشد. این بخش برخی از عوامل مهمی را که یک دانشگاه ممکن است برای تقویت برنامه کارآفرینی خود در نظر بگیرد برجسته میکند.
دانشگاهها باید خود را سازمانها و محیطهای کارآفرینی ببینند که توسط ارزشها/مأموریتهای مشترک و نه سیستمهای کنترل دقیق حفظ شدهاند. برای توسعه بهعنوان یک سازمان کارآفرین با فرهنگ کارآفرینی، فعالیتهای کارآفرینانه باید در استراتژی تثبیت شود.
تعهد در سطح بالایی برای اجرای استراتژی کارآفرینی وجود دارد: برای کسب امتیاز بالا، یک دانشگاه باید یک بیانیه مأموریت کاری با چشمانداز کارآفرینی برای آینده موسسه داشته باشد. علاوه بر این، این استراتژی میتواند اهداف مشخصی برای کارآفرینی با شاخصهای عملکرد مرتبط داشته باشد (مانند ایجاد انگیزه، شناخت و نگرشهای کارآفرینی؛ ایجاد شایستگیها و مهارتهای کارآفرینی؛ حمایت از راهاندازی کسبوکار؛ تجاریسازی نتایج تحقیقات از طریق انتقال فناوری و راهاندازی کسبوکار. ایجاد درآمد برای مؤسسه از فعالیتهای فرعی؛ تقویت همکاری بین مؤسسه و شرکتهای محلی).
تعهد در سطح بالایی برای اجرای استراتژی کارآفرینی وجود دارد: باید تعهد به اجرای استراتژی در رابطه با دستور کار کارآفرینی وجود داشته باشد. برای کسب امتیاز بالا، استراتژی باید در سراسر مؤسسه شناخته شده و بهعنوان یک اولویت توسط کارکنان و دانشجویان درک شود. این تعهد باید با تلاشهای ارتباطی داخلی به اشتراک گذاشته شود و حمایت شود. یکی دیگر از شاخصهای کلیدی تعهد این است که فردی در سطح رئیس، مسئول دستور کار کارآفرینی شود. دانشگاههایی که تعهد قوی در سطح بالایی دارند، استراتژیها را برای بهروز نگهداشتن آنها مورد بازنگری و تجدیدنظر قرار خواهند داد. ممکن است دانشگاهها نیز ساختارهای خود را برای ارائه بهتر استراتژی کارآفرینی تطبیق داده باشند.
دانشگاه الگویی برای هماهنگی و یکپارچهسازی فعالیتهای کارآفرینی در تمامی سطوح در سراسر دانشگاه دارد: مدلهای مختلفی برای هماهنگی و ادغام فعالیتهای کارآفرینی در سراسر دانشگاه وجود دارد. هر مدلی که به کار گرفته شود، از روابط موجود بهره میبرد، بین بخشها، دانشکدهها و سایر مراکز هماهنگ میشود و از تکرار کار در دانشگاه و اکوسیستم کارآفرینی محلی آن جلوگیری میکند. برای کسب امتیاز بالا، دانشگاهها باید ساختار کارآفرینی داشته باشند که فعالیتهای درون موسسه و سایر ذینفعان در اکوسیستم کارآفرینی محلی را هماهنگ کند.
دانشکدهها و واحدها استقلال عمل دارند: غلبه بر موانع بوروکراتیک کلید کارآفرینی است. دانشگاههایی که موانع یا سلسلهمراتب کمتری دارند، انجام فعالیتهای کارآفرینانه و تسریع در ایجاد ایده و تصمیمگیری آسانتر است. مراکز و ساختارهای جدید برای توسعه فعالیتهای جدید بهراحتی شکل میگیرد. این موسسه باید استقلال و مالکیت فردی ابتکارات را به حداکثر برساند.
دانشگاه نیروی محرکهای برای توسعه کارآفرینی در محیط وسیعتر منطقهای و اجتماعی است: دانشگاهها نقشهای متعددی را در جوامع خود ایفا میکنند و یکی از وظایف کلیدی آنها حمایت و هدایت توسعه منطقهای، اجتماعی است. برای کسب امتیاز بالا، دانشگاهها باید بازیگران فعالی باشند که با حضور قوی در جامعه به محیط بیرونی خود مرتبط شوند. این ممکن است شامل ارائه تسهیلات به دیگران از خارج از مؤسسه، شرکت در خوشههای منطقهای، حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری محلی، فراهم کردن فرصتهایی برای استارتآپهای منطقهای یا شرکتهای تأسیسشده و ایفای نقش فعال در تعیین جهت استراتژیک توسعه محلی باشد.
ادامه دارد…