کارآفرینی بین المللی در بازارهای نوظهور
کارآفرینی بین المللی در بازارهای نوظهور
در فضای کسب وکار امروزه، کشورمان برای بهبود فضای کسب وکار، نیازمند توسعه کارآفرینی به خارج از مرزهای ملی و ارزآوری است. درک هوشمندانه از تغییرات محیط بینالملل و انطباق به هنگام با آنها، نیازمند برخورداری از تفسیری نوین و همهجانبه و چیدمان بخردانِ و همافزایی عناصر مؤثر در کسب وکار بین الملل میباشد.
- بین المللی شدن یا جهانیشدن؟
مفاهیم بین المللی شدن و جهانیشدن بهشدت با یکدیگر درهمتنیده شده اند و همپوشانی میان آنها موجب سردرگمی شده است. برخی از افراد این دو اصطلاح را معادل یکدیگر در نظر میگیرند، درحالیکه این دو پدیده از یکدیگر متمایز هستند. جهانیشدن فرآیندی پیوسته در سطح کلان اقتصادی است که در آن موانع تجاری از بین رفته و ارتباطات با استفاده از فناوری های پیشرفته تسهیل میشود. در طرف مقابل، بینالمللی شدن بهعنوان فعالیتی است که در سطح شرکت رخ میدهد و طی آن، شرکت میزان مشارکت خود را در بازارهای خارجی افزایش میدهد. این فعالیت ها معمولاً تحت تأثیر پدیده هایی نظیر افزایش پتانسیل بازار، سهولت دسترسی به بازارهای جهانی، شدت رقابت و کوتاه شدن بازههای زمانی بین المللی شدن بازارها قرار میگیرد که همه آنها با جهانیشدن در ارتباط هستند.
حال که تفاوت بینالمللی شدن و جهانیشدن را درک نمودیم، به توصیف کارآفرینی بینالمللی خواهیم پرداخت تا بتوانیم چشمانداز این مفهوم را در فراسوی مرزهای ملی درک نماییم.
کارآفرینی بینالمللی فرآیندی است که در آن کارآفرین فراتر از مرزهای ملی به فعالیتهای تجاری مبادرت مینماید. کارآفرینی بینالمللی میتواند صادرات، تولید تحت لیسانس، فرانشیز، ایجاد دفاتر فروش در کشور دیگر را شامل شود و حتی بهسادگی یک تبلیغات برنامهریزیشده، در یک مجله بینالمللی که در بازارهای خارجی چاپ و توزیع میشود، بروز کند. کارآفرینی بینالمللی شامل فعالیتهایی است که الزاماً بهمنظور ارضاء نیازها و خواستههای مشتریان هدف صورت میگیرد و اغلب در بیش از یک کشور انجام میشود. وقتی کارآفرین در بیش از یک کشور مدل کسبوکار خود را به اجرا میگذارد، کارآفرینی بینالمللی روی داده است.
کارآفرینی بینالمللی بهعنوان پدیدهای نوظهور معرفی شده است که این عرصه شامل مقایسه رفتارها و همچنین فرهنگ کارآفرینانه بین چند کشور و رفتار کارآفرینانهای که در آنسوی مرزهای ملی گسترده شده است، تعریف میکنند. برخی محققان، کارآفرینی بینالمللی را فارغ و به دور از اندازه شرکتها و رفتارهای آنها مورد بررسی قرار دادهاند و بیان میکنند کارآفرینی بینالمللی، فرآیند خلاقانه کشف و بهرهبرداری از فرصتهای خارج از بازارهای داخلی و در جستوجوی مزیت رقابتی میباشد که فرآیند جسورانه ایجاد ارزش مدیریتی، است که افراد بهواسطه آن رفتارهای نوآورانه، بیش فعالانه توام با ریسکپذیری حسابشده را، در پیش میگیرند تا با موفقیت فرصتهای کسبوکار خارجی که از ناکارآمدی در بازار چندملیتی ناشی شده است را با هدف دستیابی به پاداشهای مالی و غیرمالی پیگیری کنند.
مطالعات کارآفرینی بینالمللی محل تلاقی دو نظریه تجارت بینالملل و کارآفرینی است که کاربردهای مهم و متعددی در مدیریت بینالملل و مدیریت راهبردی دارد. نظریه کارآفرینی بینالملل جزء آخرین یافتههای مربوط به نظریه کسبوکارهای بینالمللی محسوب میشوند. براساس نظریه کارآفرینی بینالمللی، مبنای ورود به بازارهای خارجی، رفتار کارآفرینانه افراد و بنگاهها میباشد. نظریه کارآفرینی بینالمللی حد وسطی در پیوستار تشکیلشده از دو رویکرد بینالمللی شدن تدریجی و بینالمللی شدن با استفاده از شبکهها است؛ یعنی در میانه طیفی است که یکطرف آن نظریه بینالمللی شدن تدریجی است که بر شرکتهای بزرگ چندملیتی و توسعه تدریجی بازارهای بینالمللی متمرکز شده و طرف دیگر آن نظریه شبکه است که بر شرکتهای بینالمللی شونده سریع، اما وابسته و کوچک متمرکز شده است.
درطی بینالمللی شدن کارآفرینان دو مسیر وجود دارد: 1- استفاده از شبکههای رسمی 2- بدون استفاده از شبکههای رسمی
فعالیتهای کارآفرینانه بینالمللی شرکتهای کوچک فارغ از اینکه خاستگاه آن کجاست، با بینالمللی شدن کارآفرینانه شرکتهای بزرگ متفاوت است. کارآفرینان بینالمللی نوظهور امروزی، بیشتر به نوآوری گرایش داشته و در جستوجوی فرصت بوده و مشارکت آنها در فعالیتهای بینالمللی تا حد زیادی تحت تأثیر مالک/ مؤسس آنها است. کارآفرینی بینالمللی مجموعه فعالیتهای به هم پیوستهای است که در آنسوی مرزهای ملی رخ میدهد. تفاوت اصلی بین کارآفرینی بینالمللی و سایر نظریههای کسبوکارهای بینالمللی در این است که کارآفرینی بینالمللی چشماندازهای متعددی، مانند افراد مشارکتکننده، نوع کسبوکارهای و حتی فعالیت دولتها را مورد بررسی قرار میدهد. کسبوکارهای بینالمللی، فرآیند بهرهبرداری از ناکارآمدیهای بازار، از طریق تخصصی کردن، دفاع راهبردی از موقعیت بنگاه و شبکهسازی تدریجی و فعالیتهای کارآفرینانهای هستند که به موفقیت کشورها یا کسبوکارها در تجارت بینالملل و انتقال تجارب پیشین و منابع بهمنظور بیشینه کردن مزیت نسبی منجر میگردد. ماهیت این طرز تفکر در یک عبارت «کارآفرینی بینالملل» است.
کارآفرینی بین المللی در بازارهای نوظهور
یکی از مهمترین تصمیمات در کارآفرینی بینالمللی انتخاب استراتژی ورود به بازارهای نوظهور بینالمللی است. بازارهای نوظهور بینالمللی کشورهایی با رشد سریع هستند که آزادسازی اقتصادی را بهعنوان موتور اصلی رشد و توسعه خود بکار گرفتهاند. بازارهای نوظهور ازنظر هاسکیسون و همکارانش به دو گروه کشورهای درحالتوسعه آسیا، آمریکا لاتین، آفریقا، اقتصادهای خاورمیانه و کشورها یا اقتصادهای در حال گذار اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین تقسیم میکنند.
هرچند ممکن است که بازارهای نوظهور تفاوتهای فاحشی با یکدیگر داشته باشند، اما برخی خصیصههای مشترک در میان آنها وجود دارد که امکان تمایز آنها از سایر بازارها را فراهم میکند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد بازارهای مذکور، تغییرات مستمر در محیطهای اقتصادی و سیاسی آنها است، بهگونهای که تغییرات صورت گرفته در آنها، بازارهای آتی بیشماری را ایجاد نموده و جذابیت آنها را برای سرمایهگذاران خارجی افزایش داده است. بهعبارتدیگر بازارهای نوظهور با اتکا به فرآیندهای آزادسازی و خصوصیسازی بازار، در حال جابجایی بهسوی اقتصاد بازارگرا هستند. جمعیت نسبتاً تحصیلکرده و بامهارت بازارهای مذکور، امکان تولید با ارزشافزوده بالا، ولی ارزان را برای شرکتها ازجمله شرکتهای خارجی فراهم نموده است. از عوامل تعیینکننده ریسکها و چالشهای حضور در این بازارها، حمایتهای ناکارآمد از حقوق مالکیت معنوی، عدم ثبات اقتصادی، بروکراسی، وجود لابیهای قدرت، عدم شفافیت و دشواری دسترسی به شرکای قابلاطمینان و شایسته میباشد. بازارهای نوظهور بینالمللی را میتوان بهعنوان بازارهایی جذاب و بستری مناسب برای پیشبرد فعالیتهای کارآفرینانه بنگاهها در عرصه بین المللی در نظر گرفت، بهگونهای که شرکتهای خارجی با بهرهبرداری از فرصتهای موجود در آن، میتوانند به توسعه فعالیتهای بینالمللی خود بپردازند. با توجه به شرایط ویژه بازارهای مذکور و بهرهبرداری از فرصتهای کارآفرینانه آنها و انتخاب روش ورود به بازارهای خارجی به دلیل نقش تعیینکننده آن در انتخاب راهبردهای بازاریابی، عملیات تولید، نحوه رویارویی بنگاهها با چالشهای ورود به بازار جدید و توسعه مهارتهای جدید از اهمیت ویژهای برای کارآفرینان بینالمللی برخوردار است. یکی از مهمترین تصمیمات راهبردی که بنگاهها در فرآیند بینالمللی شدن و توسعه فعالیتهای خود در سطح بینالمللی با آن مواجه هستند، انتخاب سبک ورود به بازار است. روش ورود به بازار، تصمیمات ساختاریافتهای است که به شرکت اجازه میدهد تا راهبردهای بازاریابی محصول خود را صرفاً با استفاده از فعالیتهای بازاریابی (از طریق صادرات) یا تولید و بازاریابی با اتکا به خود و یا با همکاری با سایرین (روشهای قراردادی، سرمایهگذاری مشترک، مالکیت کامل فعالیتهای خارجی) در کشورهای مقصد پیش بَرَد. استراتژی ورود به بازار میتواند بهصورت سازماندهی اقداماتی که انتقال محصولات، خدمات، تکنولوژی، مهارتهای انسانی، مدیریتی یا سایر منابع شرکت به کشورهای خارجی را ممکن میسازد، تعریف شود.
درنهایت باید گفت روشهای ورود به بازار تضمینشدهای برای بازارهای نوظهور بینالمللی وجود ندارد که دلیل آن این است که بازارها شرایط منحصربهفردی را تجربه میکنند که دانش چندانی در خصوص آن وجود ندارد. برای یک کارآفرین بینالمللی صرف توجه به میزان تقاضا و جذابیت بازار اهمیت ندارد، بلکه عوامل کلان شامل سیاستهای دولتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین نوع نیازهای بازار مذکور نیز متفاوت است که میتواند راهبردهای متفاوتی را ایجاد نماید. برای مثال نیازهای بازار چین بهعنوان کشوری که مصرف عمده کالاهای واسطه و نیز افزایش رفاه اجتماعی و درنتیجه با انفجار تقاضا در کالاهای مصرفی مواجه است با شرایط بازاری مانند عراق که عمده نیازهای آن توسعه تأمین کالاهای سرمایهای موردنیاز برای توسعه زیرساختها و نیز کالاهای مصرفی اساسی است، متفاوت است.
علیرغم اینکه بازارهای مذکور فرصتهای کارآفرینانه بیشماری را برای فروش محصولات و ارائه خدمات انواع بنگاههای داخلی و خارجی فراهم نمودهاند، کارآفرینان بینالمللی بدون توجه به عوامل تعیینکننده در انتخاب روش ورود به بازارهای نوظهور نمیتوانند بهسادگی و با مفروضات از پیش تعیینشده به این بازارها وارد شوند.
برگرفته از کتاب کارآفرینی بین المللی ، نوشته دکتر مهران رضوانی، سید مهدی موسوی نژا
عکس شماره
نویسنده : علیرضا سرحدی / پژوهشگر حوزه مدیریت کسب و کار
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!