آشنایی با پارادایم کارآفرینی دانشگاهی
آشنایی با پارادایم کارآفرینی دانشگاهی
کارآفريني دانشگاهي يکي از اشکالي است که زير چتر تحقيقات کارآفريني به آن پرداخته شده است (للانو[1]، 2005) و يکي از کانالهايي است که به کمک ساير کانالها بطور مثال مانند اعطاي مجوزها؛ بودجههاي تحقيقاتي، دانش ناب و تحرک نيروي کار؛ نتايج تحقيقات دانشگاهي را به کالا و خدمات تجاري تبديل ميکند (اسلاتر و رودز[2]، 2005).
بواقع کارآفريني دانشگاهي از تلاشهاي دانشگاهي در دو زمينه نزديک مرتبط به هم گرفته شده است. اول اينکه کارآفرينان دانشگاهي مهمترين بازيگران در فرايند انتقال فناوري از دانشگاه به صنعت هستند و دوم اينکه مطالعه کارآفرينان دانشگاهي به ما کمک ميکند تا نقش تحقيقات دانشگاهي در توسعه اقتصاد ملي را بهتر درک کنيم (ژانگ[3]، 2007).
بعبارت ديگر كارآفريني دانشگاهي راهي به سوي انطباق دانشگاه با نيازهاي كشور است. كارآفريني دانشگاهي به حل مسائل علمي جامعه، دولت و بنگاهها، ايجاد زمينة توسعه نوآوري در اعضاي دانشگاه، عرضه نتايج تحقيقات دانشگاهي به بازار، توليد و عرضه فناوريهاي جديد و نوآوري در گسترش مرزهاي دانش بشري کمک ميکند (يداللهي، 1384).
نقش دانشگاه در توسعه كارآفريني از طريق ايجاد قابليتهاي لازم براي توسعه در ابعاد فردي، سازماني و اجتماعي و الزامات ايفاي درست اين نقش از عناصر و اجزاي اصلي تشكيل دهنده كارآفريني دانشگاهي است.
ويروينسکي(2008) فعاليتهاي مورد نياز براي کارآفريني دانشگاهي را آموزش در سطوح بالا، تعريف خصوصياتي بهتر از دانش آموختگان دانشگاهها، مديريت داراييهاي معنوي دانشگاه (اختراعات، مالکيت ادبي و هنري، مجوزها، انتشارات و…)، انتقال فناوري و نوآوري از طريق ايجاد بنگاههاي اقماري، همکاري نزديک بين دانشگاه و صنعت (در زمينه کارآموزي، استفاده از تخصص و مشاوره، دسترسي به لابراتورها و کتابخانه ها) ميدانند.
اما چيزي که حايز اهميت است اين است که دانشگاهها در کشورهاي توسعه يافته بسرعت در حال تبديل شدن به دانشگاههاي کارآفرين هستند
به عنوان مثال در ايالات متحده آمريکا بشدت به ميزان فعاليتهاي کارآفرينانه دانشگاهها افزوده شده است که از ميان آنها ميتوان به افزايش ميزان اختراعات و اخذ مجوزها، ايجاد مراکز رشد، پارکهاي فناوري، شرکتهاي انشعابی[4] دانشگاهي، سرمايهگذاري در مرحله شروع و رشد کسبوکارها و… اشاره کرد (روترمل و همکاران به نقل از سيگل و ماوري، 2007).
انديشمندان متعددي در حوزه کارآفريني دانشگاهي، تعامل صنعت و دانشگاه، دانشگاه کارآفريننوآوری و دانشگاه کارآفرین : آموزش عالی، نوآوری و دانشگاه کارآفرین و موضوعات مشابه کار کردهاند (لاسترا، 2005).
از جمله در تحقيقي توسط ازکويتز (1998) حاصل يک مطالعه موردي در دو دانشگاه کلاردو[5] و دانشگاه دولتي نيويورک تأثير ارتباط ميان دانشگاه و صنعت از جنبههاي مختلف مورد بررسي قرار گرفت و تحقيقات بعدي وي در سالهاي آينده نيز به مباحثي چون آينده دانشگاهها از منظر کارآفريني (2000)، تحقيقات دانشگاهي در دانشگاههاي کارآفرين (2001)، انقلاب کارآفرينانه در دانشگاهها (2003) اختصاص يافتهاند.
اما در باب مهمترین تعاریف کارآفرینی دانشگاهی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
– اتزکويتز دانشگاه كارآفرين را دربرگيرنده و گسترش دهندة دانشگاه تحقيقاتي ميداند. ساختار دروني يك دانشگاه تحقيقاتي متشكل از يك سري گروههاي تحقيقاتي است كه ويژگيهاي شركت مانند دارند، به خصوص در شرايطي كه بودجة تحقيقاتي بر مبنايي رقابتي تخصيص داده ميشود، بنابراين دانشگاه تحقيقاتي حتي قبل از درگيري در فعاليتهاي كارآفريني، ويژگيهايي همگن با شركت هاي تازه تأسيس دارد (ازکويتز، 2003).
در تعريف ديگر: کارآفريني دانشگاهي، کارآفريني توسط دانشگاهيان يک دانشگاه؛ اعم از اساتيد، دانشجويان دکترا يا محققان فوق دکترا است که نتيجه تحقيقات خود را در قالب شرکتهاي تجاري به صورت صحيح تجاريسازي ميکنند (فرانزوني و ليسوني[6]، 2006).
برنان و مک گوان (2007) در مطالعاتشان عنوان کردند کارآفريني دانشگاهي ميتواند توسط افراد يا گروههاي دانشگاهي، مستقل و يا به عنوان بخشي از دانشگاه، بصورت بازتعريف يا واحد سازماني يا ايجاد يک سازمان جديد، در درون و يا بيرون دانشگاه اتفاق بيافتد (يوسف، 2009).
[1] Lelano
[2] Slater and Rods
[3] Jang
[4] Spin out
[5] Kelardo
[6] Franzoni and lisony

دکتر رسول حسینی
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!