آيا واقعاً دنيا هموار و مسطح شده است؟
آيا واقعاً دنيا هموار و مسطح شده است؟
همواره از مشكلات اساسي براي جهانیشدن هزينه و موانع و فراز و نشیبهای آن بوده است اما با بررسي سير تحولات جهان كه هزينه و موانع جهانیشدن باوجود تسهیلکنندگان و خرد شدن سطح رقابتها کاهشیافته و شاهد آن هستيم كه حتي در سطح فردي نيز میتوان جهاني شد و در اين راستا بسياري از موانع از سر راه برداشتهشده است؛ بهطوریکه دنيا از حالت كروي به دنيايي صاف تغيير شكل داده است. براي درك مناسبتر اين منظور و با الهام گرفتن از تجربيات فريدمن در اين نوشتار تلاش شده است ابعاد هموار شدن جهان و جهانیشدن در سطح فردي موردبررسی اجمالي قرار گيرد.
در دنيايي كه هر چيزي كه قابل انجام باشد، انجام میشود و سریعتر ازآنچه قابلتصور است يا بايد نوآوري (يعني بالاتر از نياز مشتري فكر و عمل كردن) بهوسیله افراد به جلو رانده شود و بر اساس آن نيازهاي جديد براي جهان خلق گردد و يا بايد منتظر رقبايي سرسخت بود تا آنها ما را از گردونه اين رقابت به زير كشند. در دنياي كنوني رقابت فقط با افرادي نيست كه هميشه رقيب ما بودهاند، بلكه رقابت با افراد گوناگوني است كه توانايي انجام كارهاي كوچك، متوسط و بزرگ را حتي از طريق مكاني در منزل خوددارند و میتوانند برايمان رقيبي سرسخت باشند.
دنياي امروزي، دنياي شكار فرصتهاست. براي اينكه فرصت شناس و فرصت بين باشيم بايد پيوسته در جستجو و جمعآوری اطلاعات باشيم تا هوشيارتر شويم. براي به دست آوردن اطلاعات ديگر مرزها فروریختهاند، ديگر نياز نيست كيلومترها طي شود و زمان فراوان هدر رود بلكه جهان به سطحي از همكاري رسيده است كه از طريق تسهیلکنندگانی میتوان بدون توجه به رنگ، مليت، مسافت و …. با يكديگر تبادل و تعامل داشت و جهاني شد؛ اما يكي از لازمههای اين دنياي بدون مرز و هموار، تغيير است. افراد كارآفرين و نوآفرين بهعنوان پيشگامان پذيرش اين تغييرات كه از اصول آن تازگي و نوانديشي است، با فرصت شناسي و بهرهبرداری از آن، آمادگي مواجهه با تغييرات سريع را كه از الزامات ورود به سطح جديد رقابتها میباشد، دارند. درنتیجه لازمه همراه شدن با دنيايي هموار، پذيرش تغيير و داشتن راهبردي براي همراه شدن با آن است. ازاینرو، در این نوشتار تلاش شده است تا به اين پرسش پاسخ داده شود كه آيا واقعاً دنيا در حال هموار شدن است؟ و ابزار همراهي با آن چيست؟ در اين راستا جهت پاسخگويي به پرسشهای مطروح از طريق بررسي سير تحولات جهان مطالبي ارائه گرديده تا براي دقايقي ذهن خواننده را نسبت به تحولات شگرف جهان امروز به چالش بكشاند.
دوره اول جهانیشدن
فريدمن (2006) معتقد است: امروزه مفهوم جهانیشدن به سطح كاملاً جديدي رسيده است. از منظر تاريخي شايد بتوان سه دوره بزرگ براي جهانیشدن تصوير نمود. دوران اول، از 1492 ميلادي، كه كريستف كلمب سفر اكتشافي دريايي خود را آغاز كرد و دنياي قديم و جديد را رودرروی هم قرارداد و تا 1800 ميلادي طول كشيد. میتوان اين دوران را جهانیشدن نوع اول ناميد؛ دوراني كه دنيا را از مقياس بزرگ به مقياس متوسط رساند. موضوع جهانیشدن نوع اول، كشورها و نيروهاي جسماني آنها بود؛ به اين معنا كه عامل كليدي تغيير نيروي محركه فرايند يكپارچگي جهاني، زور بازو و نيروي عضلات، قدرت اسب، قدرت باد و در اواخر دوره، قدرت بخار در يك كشور بود و اینکه چقدر خلاقانه میتوانست آنها را بكار گيرد. در اين دوران كشورها و دولتها در انهدام ديوارها و جوش دادن دنيا به هم پيشرو بودند و يكپارچگي جهاني را پيش بردند. در جهانیشدن نوع اول، پرسش اصلي اين بود: جايگاه كشور من در رقابت و فرصتهای جهاني كجاست؟ چگونه میتوانم جهاني شوم و از طريق كشورم با جهان همكاري كنم؟
دوره دوم جهانیشدن
دوران دوم، تقريباً از 1800 ميلادي تا 2000 ميلادي طول كشيد و با ركود بزرگ در اقتصاد آمريكا و سپس اروپا و جنگ جهاني اول و دوم دچار وقفههایی شد. میتوان اين دوران را جهانیشدن نوع دوم ناميد. اين دوران دنيا را از مقياس متوسط به مقياس كوچك رساند. در جهانیشدن نوع دوم، عامل اصلي تغيير و نيروي محرکه يكپارچگي جهاني از كاهش هزینه حملونقل در اثر كاربرد موتور بخار و راهآهن و در نیمهی دوم اين دوران از كاهش هزینهی ارتباطات راه دور، در اثر گسترش تلگراف، تلفن، كامپيوتر شخصي، ماهواره، کابلهای فيبر نوري و نگارش اولیهی وب جهاني، نيرو میگرفت. در اين دوران، تولد و بلوغ اقتصاد جهاني، به اين معنا كه حركت كالا و اطلاعات از قارهای به قاره ديگر به حدي برسد كه بازاري جهاني، با خریدوفروش جهاني كالا و نيروي كار شكل بگيرد، تحقق يافت. نيروي محرکهی اين دوران، اختراعات جديدي همانند سختافزاری، موتور بخار و راهآهن در ابتداي دوره و تلفن و كامپيوترهاي بزرگ در پايان دوره بوده است. پرسش اساسي اين دوران آن بود كه؛ جايگاه مناسب شركت من در اقتصاد جهاني كجاست و چگونه از فرصتها استفاده میکنم؟ چگونه میتوانم از طريق شركت خودم با ديگران همكاري كنم؟ اين دوران دقيقاً پس از فروریختن ديوارها (مانند ديوار برلين) و ايجاد يكپارچگي بيشتر جهاني آغاز گرديد.
دوره سوم جهانیشدن و فرصتهای کارآفرینانه
در حدود سال 2000 ميلادي دوران كاملاً جديدي شكل گرفت به نام جهانیشدن نوع سوم. اين نوع جهانیشدن، جهان را از مقياس كوچك به ريز تقليل داده و همزمان زمینبازی را هموارتر كرده است. نيروي محركه جهانیشدن نوع اول، كشورها بودند و نيروي محرکهی جهانیشدن نوع دوم شرکتها و نيروي محرکهی جهانیشدن نوع سوم، نيرويي كه آن را منحصربهفرد میکند، قدرتي است كه افراد براي همكاري و رقابت جهاني به دست آوردهاند؛ اما جهانیشدن نوع سوم فقط به سبب كوچك كردن و مسطح كردن دنيا و توانمند ساختن فرد با دوران قبل تفاوت ندارد. در دوران جهانیشدن نوع اول و دوم اساساً افراد و مؤسسات آمریکایی و اروپايي فرايند جهانیشدن را بهپیش میراندند؛ اما در جهانیشدن نوع سوم اين مسئله ديگر بیمعناست و ساير كشورها هم به اين فرايند پيوسته و سطح وسیعتری از دنيا را پوشش دادهاند و بيشترين کاراییها را از طريق برونسپاری به انجام میرسانند و ديگر مرزها بیمعنا گشته است. جهانیشدن نوع سوم اين امكان را براي انسانهای بيشتري فراهم كرده كه بهراحتی وارد بازي شوند و خواهيم ديد كه در اين فرايند هر رنگي از رنگینکمان بشري نقشي خواهد داشت.
بر اين اساس ديگر براي رقابت كردن در بازارها لزوماً نه در سطح يك كشور و نه در سطح يك سازمان، بلكه بايد در سطح فردي تلاش نمود. اين امر باعث میشود كه مرزها درنورديده شده، رنگها اهميت و برتري خود را ازدستداده و تنها و تنها یکچیز مهم گردد: «شايستگي ديدن فرصتها». وقتي رقابت به اين ميزان جزء شده است، پس قطعاً سرعت در آن نيز فزوني مییابد و اين، يعني بايد براي رقابتها خود را مجهز نمود، اما به چه چيزي؟ به مزیتهایی نسبت به ديگران؛ اما اين مزیتها را چگونه میتوان ايجاد نمود؟ با استفاده از تسهیلکنندهها براي ديدن بهتر و متفاوتتر مسائل. يعني وقتي براي جهانیشدن میتوان بهصورت فردي عمل كرد، پس بايد به آن سطح از توانايي دستیافت تا مسائل و نيازهاي موجود را بهتر ديد و براي رفع آن نيز بهترين راهحلها را ارائه نمود. اين موقعيت براي برآورده كردن نيازها و حل مسائل، همان فرصتهایی هستند كه بايد براي شناسايي آنها در سطح جهاني، شایستگیهایش را به دست آورد.
براي اين منظور حوزه فكري جديدي به نام كارآفريني توانسته است تا حد بسيار زيادي اين نوع شايستگي را در افراد ايجاد و تقويت نمايد؛ زيرا فرايند كارآفريني مبتني بر فرصت است و ازاینرو میتواند در جهانیسازی نوع سوم بسيار حائز اهميت باشد. وقتي در اين سطح از جهانیشدن سرعت رقابتها فزوني مییابد كميابي نيز بیشازپیش نمايان میشود؛ يعني فزوني مسائل و نيازها و كاهش منابع براي حل و رفع آنها. پس میتوان ادعا نمود، موقعيت برآورده كردن اين نيازها و حل خلاقانه و متفاوت مسائل همراه با كمبود منابع در دسترس يك شايستگي است و استفاده از تسهیلکنندههایی مانند، آپلود (به فرايند انتقال مطالب از رايانه محلي به رایانهای دوردست از طريق خطوط ارتباطي گفته میشود.)، آوت سورس (به واگذاري عمليات غير اصلي يك سازمان به نهادي بيروني كه در آن كار تخصص دارد گفته میشود.)، اين سورس (همكاري و توليد ارزش افقي.)، زنجيره تداركات (به جريان مواد، قطعات و اطلاعات، از تدارك مواد خام تا تحويل محصول به كاربر نهايي اشاره دارد.) و ازجمله كارآفريني اين شايستگي را با شناسايي، ارزيابي و بهرهبرداری از فرصتها با توجه به همين کمیابیها به افراد هديه میکند و اینچنین افراد را با نوع سوم جهانیشدن همراه مینماید. درنتیجه بايد قبول نمود كه با ورود به سطح سوم جهانیشدن در بعد فردي، ديگر افراد حتي از منزل خود نيز میتوانند جهاني شوند.
جهانیشدن و دنیای امروز کسبوکارها
ديويد راتكوف، مقام ارشد سابق وزارت بازرگاني آمريكا كه اكنون يك مشاور خصوصي در امور استراتژيك است، میگوید: جهانیسازی «واژهای است كه براي تشريح تغيير روابط دولتها و شرکتهای بزرگ و بيزينس پیداکردهایم» و میافزاید: «اما اتفاقي كه امروزه دارد رخ میدهد گستردهتر و پدیدهای بسيار عمیقتر است». موضوع فقط نحوهی ارتباط دولتها، شرکتهای خصوصي و مردم نيست؛ موضوع فقط نحوهی تعامل سازمانها نيست، بلكه موضوع تكوين الگوهاي كاملاً جديد اجتماعي، سياسي و کسبوکار است. موضوع دربارهی چيزهايي است كه بر عمیقترین و ریشهدارترین وجوه جامعه و سرانجام بر ماهيت قرارداد اجتماعي تأثیر میگذارد. موضوع را از خود سؤال كنيد: چه وضعيتي پيش میآید اگر نهادي كه در آن قرار داريد، با شغلي كه در فضاي سايبر داريد هماهنگ نباشد، يا واقعاً نتواند دربرگیرندهی كارگراني باشد كه با گروه ديگري از كارگران در نقطهی ديگري از جهان همكاري میکنند، يا ديگر نتواند محصولي را كه همزمان در چند محل ساخته میشود، ثبت كند؟ چه كسي مقررات كار را وضع میکند؟ چه كساني بايد از اين مقررات بهرهمند شوند؟
بیگمان، اگر به هموار شدن دنيا بهصورت جدي باور داشته باشيم، آنگاه بهوقت خود يكي از تغييرات بنيادين يا نقاط عطف تاريخ را بهوضوح لمس مینماییم؛ چراکه مشخصه اين هموار شدن، سرعت و دامنهی وقوع آن است. وقتي فرايند برونسپاری بسياري از فعالیتهای شرکتهای آمريكايي به كشور هند را موردبررسی قرار میدهیم اين مهم مؤید نکتهای است كه به آن اشاره شد؛ ديگر پستیوبلندی، ديوار، مانع و يا هر چيز غير همسطحی وجود ندارد، همهچیز كنار رفته و همهچیز هموارشده تا از گوشهای از دنيا مسائل را ديد و نيازها را شناسايي و براي حل و رفع آنها به گوشهای ديگر، خدمات و محصولات ارائه نمود. شرکتهای آمريكايي با برونسپاریهای فعالیتهای خود به كشوري مانند هند، بسياري از هزینههای خود را كاهش دادهاند و از سوي ديگر اين امر براي شرکتها و حتي در سطح فردي در هند رونق و رشد چشمگير اقتصادي حاصل نموده است.
ديگر لازم نيست براي انعقاد قرارداد و گفتمان، ساعتها پرواز نمود و كيلومترها راه را پيمود، بلكه از طريق بهرهگیری از تکنولوژیهای نوين همانند ويدئوكنفرانس میتوان ضمن دستيابي به نتايج، هزینهها را كاهش داد. درنتیجه ديگر بايد پذيرفت دنيا هموار است و رنگها در نوع موفقيت نقش ندارند؛ اما نكته مهم ديگري كه میتواند در تكميل مطلب مطروح مفيد باشد، چگونگي انتخاب و ورود به حوزههای جهاني در سطح فردي است. در كتاب از خوب به عالي مطلبي مطرحشده است كه به آن اشاره میکنم، براي انتخاب و ورود به حوزههای جهاني درك عميق از سه محور متقاطع بسيار مهم است، اين سه محور عبارتاند از؛ 1- زمینهای كه بهشدت به آن علاقه داريد، 2- زمینهای كه میتوانید در آن بهترين عملكرد را داشته باشيد و 3- عامل حركت موتور اقتصادي. ازاینرو مهم آن است كه مشخص شود فرد در كدام زمينه میتواند در سطح جهاني حرفي براي گفتن داشته باشد و همچنين مشخص شود كه در كدام زمينه قادر به اين امر نخواهد بود.
اين شناخت از خود میتواند براي ورود به عرصههای جهانیشدن به كمك افراد آمده و اهداف و برنامههای آنها را براي ماندگاري در اين سطح هموارتر نمايد، كه البته از دستمایههای اصلي اين شناخت، كارآفريني است. چراکه براي همراه شدن با فرايند جهانیشدن بايد تغيير را پذيرفت و براي پذيرش تغيير، اول، بايد نوگرايي و تازگي را فهميد؛ دوم، بايد الگوهاي گذشته و جاري را مورد تجدیدنظر قرارداد و حصارهاي ذهني را بابت مواجهه با مسائل و نيازها كنار زد تا خلاقيت و ابعاد مختلف مسائل ظهور يابند و رشد كنند. آنگاه است كه تغيير قابليت پذيرش دارد و وقتي تغيير باور شد كارآفريني براي ورود مهيا میگردد؛ چون كارآفرين كه بهعنوان همان فرد موردنظر در فرايند جهانیشدن نوع سوم ايفاي نقش مینماید؛ شتابدهنده تغييرات در جهان بوده و انديشمندي مستقل است كه جرئت میکند در محيطي از رويدادهاي متداول، متفاوت باشد؛ و نهايتاً، براي جهانیشدن در سطح فردي بايد كارآفرين بود تا فرايند هموار شدن دنيا ملموستر اتفاق افتد و براي همراه شدن با اين همواري بايد گوش دادن و سرعت آهنگ تغييرات و پذيرفتن الگوهاي جديد را بهعنوان يك اصل اجتنابناپذیر باور نمود.
بحث و نتیجهگیری
همانگونه كه مطرح شد، جهان به سمت همواري و خروج از انحصارها سوق يافته و اين مهم را میتوان از سقوط ديوارها، باز شدن پنجرهها، ظهور رایانههای خانگي و … مشاهده نمود و اين موارد با يكديگر تركيبي را ايجاد نمودهاند تا افراد از سرتاسر دنيا و بدون محدودیتها بتوانند پيام خود را به يكديگر منتقل نمايند. در اين سطح افراد توانستند با يكديگر تا حد زيادي در ارتباط باشند، اما گسترش اينترنت و تولد وبباز هم توانست اين ارتباط را ميان افراد گستردهتر نموده و با هزینههای كمتر، بهرهوری بيشتري براي استفادهکنندگان خود به وجود آورد؛ و سرانجام با تولد کابلها و پروتکلهای استاندارد ارسال اطلاعات كه برنامههای كاربردي و ماشين و … و همه و همه را به هم متصل نمود، به توسعه کسبوکارها منجر گرديد و اين ابزار و تسهیلکننده توانست براي همکاریهای بيشتر و با هزينه كمتر به كمك کسبوکارها آمده و زمان و مكان را به هم نزدیکتر نمايد. همه اینها سرآغاز يك همكاري جديد با رويكردي جديد بدون مرز و محدوديت را ايجاد مینماید. اين مهم باوري را در سطح جهاني ايجاد نمود كه همه افراد میتوانند از شایستگیهایی برخوردار شوند كه بر اساس اين نوع همکاریها فارغ از مكاني كه در آن قرار دارند به فعاليت بپردازند و اين ميزان همكاري از طريق تسهیلکنندههایی ازجمله: آپلود، آوت سورس، اين سورس، زنجيره تداركات، اين فرم و … و ازجمله روح كارآفرينانه، به همراه يادگيري بهرهگیری از فنّاوریهای نوين توانسته است به فرايند هموار شدن جهان و خرد شدن سطح رقابتها و شایستگیهای جهانیشدن سرعت بيشتري ببخشد. درنتیجه میتوان ادعا نمود بايد براي شناسايي و ارزيابي فرصتها بهعنوان شايستگي مهم جهانیشدن در سطح فردي به كارآفرين شدن روي آورد و پذيرفت دنيا براي همكاري و ارتقاء سطح نيازها و برآوردن آن مسطح است و با آغوش باز نوآوران و نوباوران را میپذیرد.
مجتبی ناهید
مدرس دانشگاه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!