الگوی جهانی دوئل اقتصاددانان
الگوی جهانی دوئل اقتصاددانان
تاریخ اقتصاد پر از گفتوگوهایی است که بین اقتصاددانان در راستای موضوعات و دغدغههای علم اقتصاد شکل گرفته. گاهی این دیالوگها به نرمی و آرامی بوده و گاه بحثهای مورد مناقشه دو طرف آتشین میشود. در این گفتوگوها، اقتصاددانان دیدگاههای خود را فدای مصلحتها نمیکنند و اعتقادات خود را بدون لکنت بیان میکنند. اتفاقا از پس این دوئلهای بزرگ است که مسیر پیشرفت علم اقتصاد ریلگذاری میشود. .
فردریش نیچه، فیلسوف برجسته آلمانی میگوید: «آنچه حقیقت به آن نیاز دارد نقد است، نه ستایش.» در روزهای اخیر گفتوگوهایی بین کارشناسان در مورد وضعیت اقتصادی کشور و حول محور نقدینگی و تورم درگرفته است. این گفتوگوها شاید در ذهن برخی، نشان از اختلافات شخصی یا فراعلمی بود. حال آنکه کارشناسان مختلف براساس اندیشههای خود و دریافتی که از اصول علم اقتصاد دارند به بحث و تبادلنظر پرداختند. بحث نظری، جزو پدیدههایی است که از دیرباز بین کارشناسان و محققان در زمینههای مختلف علمی و فلسفی وجود داشته است. اقتصاد نیز از جمله رشتههایی است که بهواسطه گستردگی دیدگاهها و آزمونناپذیری در محیط آزمایشگاهی مباحثات نظری بسیاری را شاهد بوده است. گاهی نیز این مباحثات بسیار تند و تیز بوده و به مثابه جنگ تلقی شده است. اما حقیقت آن است که اینگونه گفتوگوهای نظری برای اثبات برتری و استیلای یک رویکرد خاص یا شخص معینی انجام نمیشود. بلکه آنچه مباحثه و حتی مجادله در حوزه فکری پی میگیرد ایجاد تحول و تطور در اندیشه جمعی است. از دل همین گفتوگو و استدلالهاست که پایههای نظریات بعدی شکل میگیرد و تئوریها و ساختارهای کنونی پیشرفت کرده و سر و شکل میگیرند. علم و دانش در تمام طول تاریخ از همین رهگذر به پیشرفت و شکوفایی دست یافته است.
دیالکتیک؛ ضرورت خرد
گفتوگو پدیدهای است که از ابتدای تاریخ اندیشه بشری موردتوجه بوده است. دیالکتیک در زبان یونانی به معنای مباحثه و مناظره است. به بیان ساده هرگاه دو دیدگاه فلسفی در تضاد با یکدیگر باشند، خرد انسانی آن را در یک نظریه جدید جمع میکند و این همان دیالکتیک است. از نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ تاریخ از جمله هگل این امر برای خرد جمعی بشر، اجباری و ذاتی است.
جهان همواره درحال تغییر و حرکت است و هیچ چیز پا برجا نیست. اندیشه و تفکر انسانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. در طول تاریخ دانش نیز همواره و در هر موضوعی نظرات و دیدگاهای مختلف و بسیار متفاوتی وجود داشته است. از همان آکادمیهای یونان تا همین امروز بارها و بارها در سطوح بالای اندیشه و فکر نظرات مختلف رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند و در چارچوب عقلانی، گفتوگویی میان افرادی با نگاههای کاملا متضاد رخ داده است. هرجا بحث و چالش بین نظرات مختلف در جریان بوده، انگیزهای برای بازاندیشی در تفکرات پیشین بوده است. بازاندیشی و بازنگریها نیز اگر بر طبق اصول و منطق شکل گرفته باشد منجر به اصلاح و پیشرفت این اندیشهها شده است. برعکس، هرجا نظرات یکسویه و یکجانبه گفته شده و هیچ گوشی برای صداهای دیگر وجود نداشته، نتیجه جمود فکری و حتی واپسگرایی در نظامهای فکری موجود بوده است.
جنگ کینز و هایک
جان مینیارد کینز و فردریش آگوستهایک دو تن از بزرگترین و تعیینکنندهترین اقتصاددانان عصر رکود بزرگ در دهه ۳۰ میلادی بودند. نظرات کینز و هایک درباره وضعیت اقتصادی به طرز شدیدی با یکدیگر متضاد بودند. در واقع این تضاد و جدال بین این دو اقتصاددان منبعث از تئوریهایی است که درباره عملکرد چرخههای تجاری در دو طرف مجادله وجود دارد. اصلیترین نقطه اختلاف بین کینز وهایک بر سر حدود دخالت دولت در دوران رکود اقتصادی بود. بهطور ساده میتوان گفت کینز معتقد به لزوم دخالت دولت برای خروج اقتصاد از بحران بود درحالیکه هایک باور داشت دخالت دولت در اقتصاد نباید با بازار در تضاد باشد. هایک اعتقاد داشت دخالت دولت باید به شیوههایی صورت پذیرد که نظم اجتماعی بازارمحوری که هم برای پاسداشت آزادی شهروندان و هم برای تامین رفاه آنان بسیار اهمیت دارد به خطر نیفتد.
هایک نظریهپرداز اصلی مکتب اتریش و کینز نیز کسی بود که یک مکتب اقتصادی به افتخار تفکرات و اندیشههای او به نام کینزینها ایجاد شد. این دو تن در طول حیات خود چند بار پیرامون موضوعات اقتصاد کلان به نامهنگاری و حتی مناظره رودررو پرداختند. با وجود اختلافنظر شدیدی که در مسائل اقتصادی میان کینز و هایک وجود داشت، این دو بهویژه در کمبریج باهم ارتباط داشتند و شخصا یکدیگر را میشناختند. به همین رو به نظر میآید که ارتباط شخصی و حرفهای خوبی با یکدیگر داشتهاند.
مجادله توفانی
جان مینیارد کینز در قسمتی از پاسخ خود به کتاب هایک یعنی راه بردگی مینویسند: «به محض اینکه تو [هایک] میپذیری که لسهفر(بازار در آزادترین شکل خود) ممکن نیست و باید فعالیتها را به سمتی خاص هدایت کرد، براساس استدلالی که خود تو ارائه کردهای، کارت ساخته است.» اینها انتقادات نسبتا تندی است که کینز مشخصا خطاب به خودهایک انجام میدهد. کینز در سخنانی دیگر راجع به کتاب معروفهایک اظهار میکند: «این کتاب برای من یکی از وحشتناکترین درهم و برهمگوییهایی است که تاکنون خواندهام. این کتاب به ندرت نظرات صحیحی ارائه میکند و نمونه کاملی از این موضوع است که چگونه شروع موضوعی با یک اشتباه، یک انسان منطقی اما لجوج را به تیمارستان میکشاند.»
از طرف دیگرهایک در سال ۱۹۳۹ در خلال اظهارنظری راجع به گسترش نظریات کینز مینویسد: «جای تعجب نیست که آقای کینز دیدگاه خود را جلوتر از مرکانتیلیستها و آماتورها میبیند. زیرا در موضوعات ما [اقتصاد] همیشه آثار و نظرات سطحی آغازگر رویکردهای علمی هستند. اما این هشدارآمیز است که بعد از یک بار طی کردن مسیر توسعه سیستم محاسبه برهمکنش نیروهای اقتصاد در چارچوب تعیین قیمت و تولید، حالا باید به عقب برگردیم تا آن را با یک کوتهبینی فلسفی که از طرف یک تاجر(کینز) ظهور کرده، جایگزین کنیم.» هایک کاملا کینز را میکوبد. فردریشهایک در صحبتهای دیگری در مورد جایگاه کینز در اقتصاد میگوید: «ایدههای او [کینز] کاملا منشعب از اقتصاد مارشالی است، در واقع به این دلیل که اقتصاد مارشالی تنها بخشی از اقتصاد است که کینز از آن سر درمیآورد.»
اما همگان میدانند که بحث و جدل حتی به این شکل سخت و شدید در بستر گفتوگوهای کارشناسی و بر پایه استدلال در راستای پیشرفت و ارتقای نظریات اقتصادی و تئوریهای موجود بوده است. هردوی این اقتصاددانان بهدنبال کشف قواعدی بودهاند که براساس آنها به مدلهای کارآیی برای عملکرد دولت دست پیدا کنند که به رفاه بیشتر مردم و توسعه اقتصادی ختم شود.
در سمت دیگر ماجرا با این همه اختلاف، هایک به علت ارتباط نزدیک با کینز پس از نوشتن کتاب راه بردگی، خود نسخهای از آن را برای او میفرستد تا از کینز درباره آن نظرخواهی کند. کینز پیش از اتمام خوانش کتاب هایک برای او مینویسد: «با این همه باید بهخاطر ارسال کتاب راه بردگی از تو تشکر کنم. من فعلا تنها نگاهی به آن انداختهام، اما دارم آن را برای مطالعه به ایستر میبرم. کتاب جذابی بهنظر میرسد. از دید من چیزی شبیه به دارویی است که باید با آن مخالفت کنم، اما از این لحاظ که برای من مفید است، با آن موافقم.»
کینز و هایک با تمام بزرگی و جایگاه بالای خود در علم اقتصاد نشان میدهند مشتاق خواندن و شنیدن نظرات مخالف هستند زیرا معتقدند این کار برای مسیر فکری و اندیشه آنها مفید و سودمند است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!