همایش ملی جایگاه زنان در کارآفرینی و توسعه پایدار در اصفهان

همایش ملی جایگاه زنان در کارآفرینی و توسعه پایدار در اصفهان

نویسنده : نرگس سقازاده / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

دومین همایش ملی جایگاه زنان در کارآفرینی و توسعه پایدار با شعار «زنان، هم‌پیمانان توسعه و برکت اقتصادی» اسفندماه سال جاری به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) و به همت معاونت بانوان اتاق بازرگانی اصفهان برگزار شد.

هدف شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان، راهنمایی مطلوب جوانان به‌ویژه بانوان برای ورودی منطقی و اثرگذار به محیط کسب‌وکار است و ازاین‌رو موضوعات «زن، اقتصاد و توسعه پایدار»، «زن، سیاست، فرهنگ، اجتماع و توسعه پایدار» و «زن، محیط‌زیست و توسعه پایدار» ازجمله محورهای اصلی این همایش بودند.

ادامه..

از اهداف اصلی این همایش می‌توان به موارد معرفی بانوان کارآفرین و تبادل تجارب آن‌ها به‌عنوان الگوهای موفق در سطح ملی و فراملی و ایجاد بستر مناسب جهت توسعه همکاری اقتصادی بانوان در سطوح ملی منطقه‌ای و بین‌المللی، ترویج و توسعه فرهنگ نقش‌آفرینی بانوان، مشارکت همه‌جانبه آنان در حوزه‌های مختلف ازجمله پایداری خانواده و استفاده بهینه از توانمندی‌های آنان در راستای دستیابی به توسعه پایدار، ترغیب به ایجاد شبکه‌های اطلاعاتی و ارتباطی میان بانوان کارآفرین در فعالیت‌های اقتصادی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و کمک به پیوند منطقی و متناسب میان کارآفرینان با دولت، بانک‌ها و سایر ذی‌نفعان اشاره کرد.

زهرا اخوان نسب با تأکید بر نقش اساسی زنان در خانواده ادامه داد: تحکیم بنیاد خانواده، تربیت فرزند و نسل آینده کشور بر عهده بانوان است و با سرمایه‌گذاری و مشارکت آنان در توسعه اقتصاد کشور، می‌توان به افق‌های روشن‌تری دست‌یافت، هرچند هم‌اکنون بیش از 400 بانوی کارآفرین با شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان در ارتباط هستند اما هدف ما شناسایی هر چه بیشتر بانوان توانمند و برقراری ارتباط با آنان است که بتوانند نسبت به قبل جایگاه بهتری داشته باشند.

وی با اشاره به اینکه، شعار امسال همایش ” زنان هم‌پیمانان توسعه و برکت اقتصادی ” است افزود: زنان حلقه‌های نامرئی اقتصادی هستند و برای دست‌یابی به توسعه پایدار نیاز به آموزش‌های صحیح در این زمینه‌داریم، آموزش‌های ما فقط برای قشر محدودی از بانوان نیست چراکه در بسیاری از روستاها و شهرستان آموزش‌های اصولی برای افرادی که کسب‌وکارهای کوچک خانگی را دنبال می‌کنند برگزار کردیم و بانوان زیادی را شاهد بودیم که از همین کارهای کوچک شروع کرده و با آموزش، کارگروهی و توسعه فعالیت خود به موفقیتی چشمگیر دست‌یافته‌اند.
رئیس شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان بیان کرد: بسیاری از بانوانی که سال‌های پیش حتی در نوشتن رزومه کاری مشکل داشتند، امسال برای ما مقاله ارسال کرده‌اند و این خودباوری و پیشرفت باعث افتخار ما است، از همه بانوان دعوت می‌کنیم با شرکت در این همایش برای توسعه توانمندی‌های خود اقدام کنند و با شناخت و ارتباط با زنان موفق و کارآفرین و دریافت آموزش‌های اصولی، در مسیر صحیح فعالیت‌های اقتصادی گام بردارند.

 

نویسنده : نرگس سقازاده / پژوهشگر حوزه مدیریت

فین استارز (FinStars) (نوآوری در دنیای خدمات مالی)

فین استارز (FinStars)

(نوآوری در دنیای خدمات مالی)

نویسنده : نرگس سقازاده / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

تعریف مختصری از فین استارز:

فین استارز، بزرگ‌ترین رویداد استارت‌آپ‌های مالی ایران، خاورمیانه و شمال آفریقاست. در این رویداد صاحبان استارت‌آپ‌ها، شتاب‌دهنده‌ها، فرشتگان سرمایه‌گذار و صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه، مجالی برای شبکه‌سازی، دیالوگ سازنده‌، معرفی ایده‌ها و فرصت‌آفرینی در فضایی تعاملی پیدا می‌کنند. این رویداد که ترکیبی از فضای نمایشگاهی، میزگردهای تخصصی، رقابت استارت‌آپی، فضای شبکه‌سازی، جلسات تخصصی مشاوره، کارگاه‌های آموزشی و جلسات B2B است، فرصتی بی‌نظیر برای صاحبان ایده، استارت‌آپ‌های حوزه فین تک، شتاب‌دهنده‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه و فعالان حوزه سرمایه‌گذاری فراهم می‌آورد تا با تعامل هدفمند و سازنده به شبکه‌سازی، یادگیری، شناسایی و بررسی چالش‌ها و روندهای مطرح در این صنعت نوظهور و اثرگذار در اقتصاد جهانی بپردازند.

فین‌استارز2018، بزرگ‌ترین گردهمایی استارت‌آپ‌ها و فعالان فین تک باهدف رفع نیازهای فناورانه بازارهای مالی کشور از امروز دوم اسفندماه رسماً کلید می‌خورد و استارت‌‌آپ‌ها، شتاب‌دهنده‌ها، سرمایه‌گذاران، ایده پردازان و به‌طورکلی کنشگران این عرصه بنا به نقش خود در اکوسیستم نوآوری از دوم تا دوازدهم اسفندماه فرصت دارند برای حضور در این رویداد نام‌نویسی کنند.

این رویداد،  فروردین‌ماه سال آینده در جریان یازدهمین دوره نمایشگاه بین‌المللی بورس، بانک و بیمه میزبان مخاطبان بسیاری اعم از شتاب‌دهنده‌های فین‌تکی، شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه، تیم‌ها و استارت‌آپ‌های فین تک، مربیان، مشاوران و … خواهد بود و از امروز استارت‌آپ‌ها، مربیان و سرمایه‌گذاران می‌توانند از طریق سایت Finstars.ir برای حضور در این رویداد نام‌نویسی کنند.

در این دوره از موفقیت و تجربه تیم‌های حاضر در رویداد فین‌استارز 2016 و 2017 و از مهم‌ترین برنامه‌های توسعه‌ای شرکت‌های بزرگ در حوزه فین تک صحبت می‌شود. همچنین چالش‌های مقرراتی و اجرایی حوزه فین تک و موضوعات روز جهان تکنولوژی مالی جهت آشنایی با روندهای توسعه تکنولوژی مالی در قالب سخنرانی‌های کلیدی و پنل‌های تخصصی مطرح می‌شود و مربیان به‌طور دائمی با تیم‌ها، استارت‌آپ‌ها و ایده پردازان در ارتباط خواهند بود.
یکی دیگر از بخش‌های جذاب فین‌استارز 2018 امکان حضور در مسابقه جذب سرمایه است. به‌این‌ترتیب استارت‌آپ‌ها برای رفع نیازهای فناورانه بازارهای مالی کشور که در این رویداد مطرح می‌شود می‌توانند ایده‌های خود را ارائه، نسبت به تشکیل بوم کسب‌وکار اقدام و درنهایت مربی درخواست کنند تا امکان جذب سرمایه از طریق عقد قرارداد با سرمایه‌گذاران برای آن‌ها فراهم شود.

در جریان فین‌استارز2018 همچنین نشست‌های همفکری با شتاب‌دهنده‌های فین تک، شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه، تیم‌ها و استارت‌آپ‌ها، مربیان و مشاوران، هلدینگ‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری برگزار می‌شود. ضمن آنکه حاضران و شرکت‌کنندگان در این رویداد امکان بهره‌گیری از محتوای سخنرانی‌های کلیدی و تخصصی، پنل‌ها و کارگاه‌های آموزشی با نگاه به اشتراک‌گذاری دانش را نیز خواهند داشت.

همچنین در این رویداد برای استارت‌آپ‌های شرکت‌کننده این امکان فراهم است تا به جذب سرمایه از طریق ارتباط با سکوهای تأمین مالی جمعی (Crowd Funding Platform) و ارتباط مستقیم با سرمایه‌گذاران عمومی و خصوصی بپردازند.

گفتنی است فرا بورس ایران به‌عنوان یکی از ارکان بازار سرمایه کشور که مأموریت توسعه بازارها و ابزارهای مالی و تأمین مالی اقتصاد دانش‌بنیان را بر عهده دارد، از سال گذشته با برگزاری رویداد فین‌استارز در تلاش است اتصال سرمایه‌گذاران به سرمایه پذیران را از طریق ایجاد بستر ارتباطی میان بازیگران مختلف حوزه تکنولوژی‌های مالی تسهیل کند. در امتداد این حرکت فین‌استارز 2018 در تاریخ 27 تا 30 فروردین‌ماه سال 97 در طبقه فوقانی سالن 41 نمایشگاه بین‌المللی بورس، بانک و بیمه توسط فرا بورس برگزار خواهد شد

یک فنجان تجربه ناب هم آفرینی کافه کارآفرینی (فصل دوم): دانشگاه صنعتی امیرکبیر

یک فنجان تجربه ناب هم آفرینی

کافه کارآفرینی (فصل دوم): دانشگاه صنعتی امیرکبیر

نویسنده: نرگس سقازاده / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

کافه کارآفرینی رویدادی است به‌منظور ایجاد ارتباط صنعت و دانشگاه، انتقال تجارب کارآفرینان، آموزش مفاهیم کارآفرینی، معرفی الگوهای موفق و فرآیند شکل‌گیری کسب‌وکارهای نوپا و تسهیل گران به دانشجویان و علاقه‌مندان به این حوزه در جامعه.

فصل دوم این رویداد، اسفندماه امسال در دانشگاه صنعتی امیرکبیر میزبان علاقه‌مندان حوزه کارآفرینی و کسب‌وکار بود.

هدف کافه کارآفرینی: انتقال تجربه کارآفرینان موفق و ترویج فرهنگ ارزش‌آفرینی است. در کنار این رویدادها، شبکه‌سازی می‌کنیم و می‌توانیم از فرصت گفتگو با کارآفرینان بزرگ صنعت فناوری اطلاعات و اعضای اکوسیستم استارت‌آپ‌ها استفاده کنیم.

در این کارگاه افرادی همچون: نژده هوانسیان (هم بنیان‌گذار و استراتژیست با ما)، علی کشفی (هم بنیان‌گذار فلایتیو) و آرش برهمند (سردبیر و هم بنیان‌گذار ماهنامه پیوست) (که در این کافه به‌عنوان مجری و فردی که کارآفرینان را به چالش‌های متعدد می‌کشاند مشغول بود.)، در خصوص چگونگی به موفقیت رسیدن استارت آپ خود سخنانی را مطرح کردند.

این رویداد در سال‌های پیش 11 مرتبه از پاییز 93 در دانشگاه تهران با حضور شرکت‌های موفق و معرفی کسب‌وکارهای نوپایی و همکاری تسهیلگران مختلف برگزار و با استقبال بسیار چشمگیر دانشجویان مقاطع و رشته‌های گوناگون و علاقه‌مندان به حوزه کارآفرینی قرارگرفته است.

باما:

گروه باما موتور جستجویی جهت خریدوفروش انواع خودرو و موتورسیکلت نو و دست‌دوم، معاوضه، مشخصات فنی خودرو و همچنین اطلاع‌رسانی با استفاده از نمودار در خصوص قیمت و نوسانات آنان می‌باشد.

به‌نوعی می‌توان گفت: رقیب وب‌سایت دیوار در خصوص خریدوفروش کالای دست‌دوم می‌تواند باشد.

این گروه با ساده‌سازی و روشن‌سازی فرآیند خریدوفروش انواع خودرو، شمارا یاری می‌کند تا با کمترین دردسر و در کمترین زمان بتوانید بیابید و یا بسپارید.

این استارتاپ همانند خیلی از کسب‌وکارهای دیگر، با شکست‌های بسیار فراوانی روبه‌رو شد تا بتواند امروزه در سطح بازار رقابتی فعالیت کند.

فلایتیو  (Flightio)

دیگر کارآفرینی که از تجربیات، شکست‌ها و بالاخره راه‌های رسیدن به موفقیتش را با ما به اشتراک گذاشت، جناب آقای علی کشفی بود. او هم بنیان گزار سامانه خرید و رزرو آنلاین بلیت هواپیما و قطار فلایتیو (Flightio) بود.

فلایتیو چرا خلق شد؟

در جامعه امروز ایران دسترسی گسترده و آسان به اینترنت هرروز بیش‌ازپیش قوت می‌گیرد، به‌طوری‌که ارائه خدمات آنلاین و فروش کالای آنلاین یکی از مهم‌ترین عرصه‌های تجارت در ایران را تشکیل داده است. در تمام کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه جهان، سامانه خرید و رزرو آنلاین بلیت هواپیما و قطار مدت‌هاست که وجود دارد، اکنون نیز زمان ورود ایران به این عرصه فرارسیده است، چراکه استفاده گسترده از اینترنت، افراد جامعه را به‌سوی خرید آنلاین و استفاده از خدمات آنلاین سوق داده است؛ بنابراین فلایتیو به وجود آمد تا جای خالی یک سامانه قدرتمند خرید و رزرو آنلاین بلیت هواپیما و قطار را پر کند.

هدف فلایتو چیست؟

فلایتیو می‌خواهد بزرگ‌ترین سامانه خرید و رزرو آنلاین بلیت هواپیما و قطار و هتل در ایران و خاورمیانه باشد، این هدف چندان دور از ذهن و دست‌نیافتنی نیست، مجموعه همکاران فلایتیو و مشتریان این قابلیت رادارند که فلایتیو را در مدت‌زمانی کمتر ازآنچه انتظار می‌رود به این هدف برسانند. این استارتاپ می‌خواهد مرجع کاملی برای راهنمای سفر و هر آنچه مربوط به سفر می‌شود، باشد. همکاران فعال در بخش تولید محتوا این فرایند را به‌سرعت به سرانجام خواهند رساند. به‌گونه‌ای که تمام نیازهای کلیدی کاربران سامانه را برای دانستنی‌های سفر پاسخگو باشند.

همچنین از رقبای سرسخت این استارتاپ، می‌توان به خرید آنلاین علی‌بابا اشاره کرد.

 

نقش دیپلماسی علم و فناوری در حل برخی از چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان (بخش دوم)

نقش دیپلماسی علم و فناوری در حل برخی از چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان (بخش دوم)

 

 

دیپلماسی بین‌المللی امروزه نیازمند مذاکره‌کنندگانی است که بتوانند هم با تخصصی شدن و هم یکپارچه‌سازی دانش کنار آیند؛ بنابراین دیپلماسی علم و فناوری در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار می‌گیرد تا باعث شود زمینه‌های توسعه و پیشرفت علم و فناوری در آن کشور و خلق ثروت و توسعه، پدیدار شود.

 

 

مقدمه

علم، زبانی بین‌المللی محسوب می‌شود که از هرگونه تعصبات به دور است. با توجه به مسئله خدمات متقابل شرکت‌های دانش‌بنیان و دیپلماسی علم و فناوری، این‌طور برداشت می‌شود که شرکت‌های دانش‌بنیان نیز بازیگر بیرونی در دیپلماسی علم و فناوری نیستند بلکه بازیگر داخلی بوده و باید نقش آن‌ها تبیین شود.

بنابراین در تبیین این نقش باید به ظرفیت‌ها و نیازهای شرکت‌های دانش‌بنیان توجه کرد. چراکه این شرکت‌ها همانند هر بنگاه اقتصادی دیگری به دنبال حداکثر نمودن منافع خود بوده، درعین‌حال که توانایی پذیرش فناوری را نیز دارند.

در این راستا دیپلماسی علم و فناوری که یک موضوع بین‌رشته‌ای است، جایگاهش درواقع هم می‌تواند در مراکزی مطرح شود که در توسعه علم و فناوری و تکمیل چرخه علم و فناوری کار می‌کنند و هم در مراکزی که در حوزه دیپلماسی فعالیت می‌نمایند.

بدین‌صورت دیپلماسی علم و فناوری نیز به‌عنوان ابزاری است که می‌تواند به بهبود وضعیت شرکت‌های دانش‌بنیان کمک کند و حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومتی و دانش‌بنیان را هم تسهیل نماید.

 

خلاصه آنچه در مقاله قبل خوانده‌ایم: (بخش اول)

چنانچه در مقاله پیش عنوان کردیم، سیاست خارجی به معنی دنبال کردن هدف‌های کشور در محیط بین‌المللی و در رابطه با جامعه‌ها، دولت‌ها و کشورهای دیگر است. ازاین‌رو درحالی‌که سیاست خارجی دربرگیرنده اهداف است، دیپلماسی نیز ابزار و سازوکاری برای دستیابی به آن اهداف محسوب می‌شود. بدین ترتیب اقتصاد، تبلیغات، نیروی نظامی، فرهنگ و ایدئولوژی نیز از دیگر ابزارهای سیاست خارجی به شمار می‌آیند.

دیپلماسی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی برای آن ارائه‌شده است، اما عمدتاً به هدایت روابط بین‌المللی، از طریق دیدار و گفت‌وگوهای دیپلمات‌های رسمی اشاره دارد. هانس جی. مورگنتا دیپلماسی را “هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به مؤثرترین شکل با آن گروه از ویژگی‌های شرایط بین‌المللی می‌داند که مستقیماً به منافع ملی مربوط می‌شوند.” از دیدگاه وی دیپلماسی مغز متفکر قدرت ملی است.

دیپلماسی در معنای سنتی آن اساساً شامل تعاملاتی است که بین حکومت‌ها و دولت‌ها جریان می‌یابد، درحالی‌که دیپلماسی عمومی فراتر از دیپلماسی سنتی و رسمی عمل می‌کند و درصدد ساخت یک تصویر مثبت از یک کشور، نزد افکار عمومی خارجی است.

بنا به تعاریف یادشده می‌توان منبع اساسی و مبنای دیپلماسی عمومی را آن چیزی دانست که جوزف نای با “مفهوم قدرت نرم” یا “قدرت متقاعدکننده” تعریف می‌کند.

همچنین دیپلماسی علمی مفهومی است که از بعد از جنگ جهانی دوم به‌طورجدی موردتوجه و استفاده قرار گرفت. در حقیقت اگر بخواهیم یک تعریف عملیاتی از دیپلماسی علمی ارائه دهیم، این می‌شود که شما از ابزار علم و فناوری برای پیشبرد سیاست خارجی استفاده کنید و از ظرفیت‌های دیپلماتیک برای نیاز‌ها و اهداف حوزه علم و فناوری بهره بگیرید. ارتباط بین علم و فناوری با سیاست خارجی، ارتباطی دوطرفه است که ازیک‌طرف علم و فناوری به دیپلماسی خدمت می‌کند و از طرفی دیگر دیپلماسی به علم و فناوری خدمت می‌کند. درواقع هرقدر که به سمت جلو گام برمی‌داریم، می‌بینیم علم و فناوری در عرصه تحولات بین‌الملل نقش جدی‌تری پیدا می‌کند.

در این راستا نینا فدوروف، دیپلماسی علم را استفاده از همکاری‌های علمی میان کشورها می‌داند، برای مواجهه با مشکلات مشترکی که بشریت در قرن 21 با آن مواجه بوده است.

 

عکس شماره2

 

تعریف دیپلماسی علم و فناوری: (بخش دوم)

دیپلماسی علم و فناوری را می‌توان استفاده از ظرفیت‌های علم و فناوری برای تحقق اهداف سیاست خارجی و همین‌طور استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی برای پیشبرد علم و فناوری تعریف کرد.

درواقع می‌توان گفت: دیپلماسی علم و فناوری، مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی است که در خدمت دستگاه سیاست خارجی یک کشور قرار می‌گیرد و ضمن بهره‌برداری این دستگاه از دستاوردهای علمی و فناوری برای ارتقاء ظرفیت‌های خود، باعث می‌شود زمینه‌های توسعه و پیشرفت علم و فناوری در یک کشور و خلق ثروت و توسعه پدیدار شود.

در این راستا مطابق با سند چشم‌انداز، ایران باید در افق ۱۴۰۴ الهام‌بخش جهان اسلام باشد و یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که می‌تواند در این زمینه الهام‌بخش باشد، حوزه علم و فناوری است، چون دارای توانمندی‌های خوبی است.

در حال حاضر نیز در مورد صادرات کالاهای دانش‌بنیان، دیپلماسی می‌تواند در ایجاد بازارهای جدید برای صدور این محصولات، به‌ویژه درباره به دست گرفتن بازارهای کشورهای همسایه، نقش‌آفرینی کند. آمریکا و ژاپن ازجمله کشورهایی هستند که در این عرصه بسیار فعال می‌باشند.

چرا امروزه دیپلماسی علم و فناوری از مفاهیم پراهمیت در دنیا است؟

دیپلماسی علم و فناوری ازجمله مفاهیم نوپایی است که با پیشرفت علم و فناوری در همه حوزه‌ها به‌خصوص در حوزه‌های اثرگذار بر مناسبات سیاسی دولت‌ها و همچنین نقش پررنگ علم و فناوری در حل چالش‌های جهانی مرتبط با افزایش جمعیت، محیط‌زیست، غذا، انرژی، منابع و فقر که با توجه به روند جهانی‌شدن دیگر مشکل یک کشور به‌تنهایی نبوده و نیازمند همکاری‌های بین‌المللی می‌باشند، موردتوجه قرارگرفته است.

دیپلماسی علم و فناوری شکل نوظهوری از دیپلماسی بین‌المللی، برای مواجهه با چالش‌های نوظهوری است که علم و فناوری نقش اساسی در آن ایفا می‌کنند. دیپلماسی علم و فناوری درواقع استفاده از ظرفیت‌های علم و فناوری برای تحقق اهداف سیاست خارجی و همین‌طور استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی برای پیشبرد علم و فناوری است.

دیپلماسی علم و فناوری درصورتی‌که از دیپلماسی برای مواجهه با چالش‌های جهانی، تقویت همکاری‌های بین کشورها و افزایش نفوذ یک کشور بر کشور دیگر استفاده شود، ازآن‌جهت که می‌تواند شهرت و تصویر یک کشور را بهبود بخشد، می‌تواند عامل مهمی برای تقویت قدرت نرم یک کشور باشد.

دیپلماسی بین‌المللی امروزه نیازمند مذاکره‌کنندگانی است که بتوانند هم با تخصصی شدن و هم یکپارچه‌سازی دانش کنار آیند. بدین ترتیب شکل نوظهوری از دیپلماسی بین‌المللی برای مواجهه با چالش‌های نوظهوری که علم و فناوری نقش اساسی در آن ایفا می‌کنند، درحال‌توسعه می‌باشد که از آن به‌عنوان دیپلماسی علم و فناوری یاد می‌شود.

 

فرق دیپلماسی علمی و دیپلماسی علمی و فناوری

زمانی که در مورد همکاری‌ها و تجارت بین‌المللی علمی و فناورانه بحث می‌کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که تنها آن دسته از همکاری‌ها و تجارت‌هایی که در راستای اهداف دیپلماتیک کشور باشد، در راستای دیپلماسی علمی و فناوری قرار می‌گیرند. همچنین همکاری‌های علمی بین‌المللی و دیپلماسی علمی و فناوری، تلاش‌هایی می‌باشند که هرچند در مواردی باهم، همپوشانی دارند اما ازلحاظ تحلیلی متفاوت‌اند.

همکاری‌های علمی بین‌المللی به‌صورت عمده در جهت تقویت پیشرفت‌های علمی می‌باشند درحالی‌که هدف اصلی دیپلماسی علمی و فناوری، استفاده از علم برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی یک کشور یا منافع بین چند کشور می‌باشد. به‌عبارت‌دیگر همکاری‌های علمی بین‌المللی، توسط افراد و گروه‌های علمی هدایت می‌شوند درحالی‌که دیپلماسی علمی و فناوری از افراد یا گروه‌هایی شکل می‌گیرد که شامل افراد دولتی و فعال در سیاست خارجی می‌باشند و در زمینه همکاری‌های علمی تلاش می‌کنند؛ بنابراین همکاری‌های علمی، ممکن است دیپلماسی علمی و فناوری تعریف بشوند یا نشوند.

 

اهمیت استفاده از ابزار دیپلماسی علم و فناوری در دنیای امروز

شناخت چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان در کشور نشان می‌دهد که کاربرد مؤثر و تکیه‌بر پتانسیل‌ها و توانمندی‌های علمی و دیپلماتیک کشور برای استفاده بهینه از فرصت‌های موجود و یا فرصت‌سازی‌های مناسب در فضای بین‌المللی تا حد زیادی می‌تواند به حل برخی از این مشکلات و چالش‌ها کمک نماید. این مسئله، اهمیت استفاده از ابزار دیپلماسی علم و فناوری در این زمینه را نمایان می‌سازد.

بنابراین دیپلماسی علم و فناوری ابزاری است که می‌تواند به بهبود وضعیت شرکت‌های دانش‌بنیان کمک کند و حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومتی و دانش‌بنیان را تسهیل نماید. ادامه دارد…

 

نویسنده : بنفشه دین‌محمدی آذری پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

 

بازاریابی مد

بازاریابی مد – شادی لطیفیان

 

بازاریابی اثربخش در زمینه مد به معنای استفاده از بینش شرکت درباره مشتریان جهت برانگیختن آنان می‌باشد.

استیفن شارپ، مدیر بازاریابی، تجارت الکترونیک و

طراحی فروشگاه مارکس‌اند اسپنسر

 

 

در دوران معاصر، مد در زندگی افراد نقش بارزتری از گذشته دارد و بسیاری از ما، خود را آگاهانه یا ناآگاهانه به‌نوعی درگیر آن کرده‌ایم؛ از لباس و عطر و زیورآلات گرفته تا دکوراسیون منزل. مد پدیده‌ای بی‌حدومرز است که به انسان‌ها شخصیت و هویت می‌بخشد و آن‌ها را به هم نزدیک‌تر می­کند.

 

 

امروزه صنعت مد با چالش‌های گوناگونی در زمینه محصولات و نام­های تجاری بازاریابی برای مصرف‌کنندگان روبه‌رو هستند. بازارها به شکلی که استفاده می‌شوند همگن نیستند، اما همچنان که مصرف‌کنندگان به‌حق انتخاب گسترده‌تر، قیمت‌های ارزان‌تر، مدهای سریع‌تر در حال تغییر، تجملات دست‌یافتنی، تغییر سبک زندگی، اطلاعات بیشتر و روش‌های متفاوت‌تر خرید واکنش نشان می‌دهند، این بازارها نیز چندپاره می‌شوند. صنعت مد به دلیل بازار نامشخص تقاضا، چرخه عمر محصول کوتاه، تغییر سریع نیازهای مصرف‌کننده، گستردگی محصولات، پیچیدگی و طول زنجیره تأمین از کسب‌وکارهای پویا و به‌سرعت در حال تغییر محسوب می‌شود. بسیاری از صنایع غیرمرتبط با مد، فعالیت بخش‌های مختلف این صنعت را نظاره می‌کنند تا رقابت‌پذیری در بازارهای به‌سرعت در حال تغییر را درک و آن را الگوی خود کنند.

آنچه در میان مجموعه‌ فعالیت‌های این صنعت بیش از همه اهمیت دارد، نقش بازاریابی در ایجاد توسعه‌ی مد است. واژه بازاریابی مفهوم ویژه‌ای در «مد» دارد، به‌طوری‌که به شکلی بسیار عادی و معمولی برای توصیف یک کارکرد ارتباطی مرتبط با ترفیع محصولات و خدمات و نیز خلق و حفظ هویت نام تجاری، استفاده می‌شود.

در یک تعریف علمی، بازاریابی مد به‌کارگیری تکنیک‌ها، روش‌ها و درواقع بر فلسفه تجارت مد، متمرکز و یک وظیفه مهم تجاری در این صنعت است که شامل برنامه‌ریزی، قیمت‌گذاری، ترویج و فروش محصولات مد است.

درواقع بازاریابی مد، روش به‌کارگیری یک سری از فناوری‌ها و فلسفه‌های تجاری است که محوریت آن‌ها بر روی مشتریان فعلی و بالقوه در زمینه پوشاک، محصولات و خدمات وابسته، به جهت تحقق اهداف بلندمدت سازمان می‌باشد. واژه «بازاریابی مد» هم جنبه آکادمیک دارد و هم یک کارکرد خاص کسب‌وکار مد محسوب می‌شود که جریان قابل‌توجه کسب ثروت را به شرکت‌های غیر مرتبط با مد سرازیر می‌کند. در یک تعبیر و تفسیر گسترده‌تر، به کسب‌وکاری اشاره دارد که درک نیازها، تشخیص و تعریف تقاضا و توسعه، ترفیع و فروش محصولات به مشتریان مرتبط، را نشان می دهد.

 

در بازاریابی مد، مشتری مرکز توجه تمام فعالیت‌ها می‌باشد، به‌بیان‌دیگر برای تضمین وجود همیشگی تقاضا در بازار مد، باید مشتری در رأس امور هر بازاریاب مد باشد. شرکت‌های مد به خرید مجدد مشتریانشان وابسته هستند و برای جذب و ایجاد وفاداری در آن‌ها لازم است که بتوانند نیازهای مشتریان، پوشاک و سبک‌ها، ماندگاری، راحتی در مراقبت، راحتی در هنگام استفاده و مقدار قابل‌درکی برای قیمت‌ها و تمام معیارهای دیگری را که برای یک خریدار مهم است درک کنند. به همین دلایل، طراحی‌های مد شخصی می‌تواند به‌سرعت نیازهای مشتریان و چشم‌اندازهای متناسب با آن را درک کند. بیشتر طراحان یک تصویر ذهنی از مشتری معمول خودشان رادارند. بازاریابان مد و فشن می‌پرسند، چگونه می‌توان یک تصویر ذهنی از مشتری ایجاد کرد و هرکدام از مشتریان به چه گروهی از خریداران تعلق دارد که می‌تواند چشم‌اندازی را برای سودآوری شرکتشان داشته باشد؟ این توجه بیش‌ازپیش به مشتری کاملاً به‌جا می­باشد، چراکه مصرف‌کنندگان امروزی با گذشته، تفاوت بسیاری دارند. مصرف­کنندگان امروزی درباره نام­های تجاری و محصولات و قیمت‌ها مطلع هستند و از مجموعه‌ پیشرفته و در حال رشد نیازها و خواسته‌های پیچیده برخوردارند و البته که این نیازها می‌توانند توسط مجموعه‌ای از سازمان‌ها که در رقابت با یکدیگر هستند، رفع شوند. مشتریان، بزرگ‌ترین دارایی یک برند هستند. شایسته است که این گفته‌ی کمی اغراق‌آمیز را یادآور شویم: «مدیران بازاریابی، عهده‌دار چیزی بیش از این نیستند بلکه این مصرف‌کنندگان هستند که همه امور را می‌گردانند».

امروزه رویکردهای قدیمی، تأثیرگذاری کمتری در بازاریابی مد دارند. همان‌طور که گفته شد امروزه خواسته‌ها و اطلاعات مصرف‌کنندگان از محصولات و بازار به دلیل پیشرفت تکنولوژی و تغییر عادات و گرایش‌ها و شیوه‌های زندگی جامعه، بیشتر شده است و در مقابل فن‌های بازاریابی گذشته، مقاوم شده‌اند. چرخه­های عمر محصولات در حال کوتاه‌تر شدن هستند و سبک محصولات سریع در حال تغییر می‌باشد، به‌ویژه برای صنعت مد که تغییر و تحول را در ذات خود نیز دارد. از سوی دیگر رقابت در تمامی شاخه‌های صنعت مد افزایش‌یافته است و اغلب صاحبان کسب و کار مد در جستجوی راهکارهای جدید مارکتینگ و دوباره اندیشی هستند تا از این طریق بتوانند به سهم بیشتری از بازار دست‌یافته و مشتریان بیشتری را جذب نمایند. در قرن بیستم، تبلیغات مهم‌ترین ابزار برای ارتباط با مصرف‌کنندگان به شمار می‌رفت ولی امروزه به دلیل پیشرفت‌های تکنولوژیکی، نقش آن رو به افول است ولی از ابزار و عوامل دیگری که نقش مهمی در درگیر کردن مصرف‌کنندگان دارند، می‌توان موارد زیر را نام برد؛

  • بازاریابی مستقیم مد: این ابزار، به فرآیندها و فن‌های قابل‌استفاده جهت برقراری ارتباط شخصی و معنادار با هر یک از مصرف‌کنندگان مد می‌باشد. ابزارهای توانمندسازی اینترنتی، درخواست‌های تلفنی، تماس‌های مکتوب و کارت‌های فروشگاهی در این حیطه قرار می‌گیرند.
  • ترفیع فروش مد: این مورد شامل یک فعالیت فروش کوتاه‌مدت و انگیزشی جهت تشویق مشتریان به خرید محصولات می‌باشد.
  • تبلیغ دهان‌به‌دهان: ارتباطات مثبت و یا منفی مستقیم یا غیرمستقیم در خصوص یک شرکت و محصول بین خریداران هدف، دوستان و اعضای یک خانواده، تبلیغ شفاهی تعریف می‌شود. این نوع ارتباطات شخصی، قدرتمند بوده اما ممکن است در مواردی غیرقابل‌کنترل باشند.
  • هویت برند مد: جلوه فیزیکی یک شرکت یا سازمان که توسط مصرف­کنندگان تشخیص داده می‌شود. این مورد شامل مواردی همچون لوگو، رنگ، نشان‌ها، لباس‌های یک‌شکل، بروشور، کاراکترها، ساختمان، کارت ویزیت و … می‌باشد. یک هویت استانداردشده و به‌یادماندنی می‌تواند تمام جوانب فعالیت‌های ارتباطی را تقویت نماید.
  • شرکت در نمایشگاه‌های مد: معمولاً تنها هدف نمایشگاه‌ها تجارت با خریداران است، شیوه‌ای که نمایشگر محصول در ابعاد استاندارد و نه برای یک مشتری خاص در بازه‌های مشخصی برگزار می‌شود.

 

 

 

امروزه در کشور ما باوجود بازار بزرگی که برای پوشاک مد وجود دارد، دانش بازاریابی کالای مد، به دلایل مختلف رشد و توسعه چندانی نیافته و در قیاس نیز از دانش‌های بازاریابی در سایر کالاهای مصرفی عقب‌تر است. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل عقب‌نشینی تولیدکنندگان ایرانی پوشاک و واگذاری میدان رقابت به عرضه‌کننده‌های خارجی، عدم آشنایی آن‌ها با دانش بازاریابی مد است. لذا این ضعف و عقب‌ماندگی موجب افزایش بیش‌ازحد ریسک سرمایه‌گذاری در این بخش از تجارت در ایران شده است. در شماره بعد به بررسی فن‌های جدید و استراتژی‌های کاربردی در صنعت مد می‌پردازیم.

با اقتباس از کتاب بازاریابی مد

 

نویسنده: شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

 

 

توسعه محصول جدید

در دو شماره قبلی تلاش شد که لزوم اهمیت توسعه محصول جدید و اجرای آن در شرکت‌ها به‌طور کامل مطرح شود، در ادامه تعریف جامعی از NPD ارائه خواهد شد: هندبوک انجمن مدیریت و توسعه محصول جدید (PDMA)، توسعه محصول جدید را بدین‌صورت تعریف می‌نماید:” مجموعه‌ای از وظایف، مراحل و اقدامات تعریف‌شده و منظم که هدف طبیعی شرکت را برای تبدیل ایده‌های نارس به محصولات و خدمات قابل‌فروش تشریح می‌کند.”

در تعریف دیگر از NPD آمده است که فرآیند مزبور اساساً توسعه دانش و فعالیت‌های آمیختگی و ترکیب‌سازی دانش، مشتمل بر جریانی از وظایف روتین و غیر روتین و اجراشده به‌وسیله آرایشی از افراد و گروه‌های فعال در سازمان است. همچنین عنوان‌شده است که فرآیند مزبور را می‌توان به‌عنوان مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که دستورالعمل‌ها و سفارش‌های مشتری، تقاضای بازار و پیشرفت‌های تکنولوژی را درون فرآیند طراحی و تولید انتقال می‌دهد، دانست. به‌طورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخش‌های کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهم‌ترین آن‌ها بخش‌های مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.

کوپر بیان می‌کند توسعه محصول جدید عبارت است از: استفاده از منابع و قابلیت‌ها برای خلق یک حصول جدید یا بهبود یک محصول موجود و یا به عبارتی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و خط‌مشی رشد بوده که در مراحل مختلف، جهت تولید محصول برای قسمت‌های موجود بازار، منجر به تغییر و اطلاعات جزئی یا کلی در کالاها می‌شود.

تعاریف بسیاری درزمینه‌ی توسعه محصول جدید علاوه بر موارد بالا وجود دارد. با این تعاریف از محصول جدید وجود شاخص‌هایی مانند تازگی ورود کالا برای کشور، تغییر در شبکه توزیع محصول، بهبود و اصلاح بسته‌بندی و بهبود روش تولید محصول به‌عنوان توسعه محصول مطرح است. مصاحبه‌های کیفی از 1500 مصرف‌کننده در 41 کشور نشان داده است که همواره برندهای جهانی با ارائه محصولات جدید بر نگرش افراد تأثیر می‌گذارند. برای مثال شرکت P&G از این مورد می‌باشد.

 

در ارتباط با نقش فناوری در NPD باید گفت که: فناوری به‌عنوان ورودی محصولات جدید است. به‌ویژه زمانی که نوآوری فناورانه ابزار نیرومندی جهت دسترسی به نیازهای مشتریان باشد. ارزیابی فناوری، توانمندی سازمان و تلاش تحقیقات را با نیازهای بازار و توسعه کشف فرصت‌های بالقوه پیوند می‌زند. فناوری نقشی حیاتی در توسعه نوآوری و محصولات نوآورانه دارد. اکثر محصولات جدید در ارتباط با محصولات موجود بوده و به فناوری‌های غالبی که در طراحی و تولید این محصولات به کار می‌روند، بستگی دارند. این امر فرصت مزیت رقابتی جدید-به خصوص اگر شرکت “اولین در بازار” با فناوری نوآورانه باشد- را ایجاد می‌کند. برای چنین برنامه‌های مربوط به فناوری، ریسک بالایی وجود دارد. فناوری ممکن است در انجام تعهداتش با شکست مواجه شود. حتی با توسعه فناوری موفق، ممکن است مشتریان و بازارها برای قبول فناوری جدید آماده نباشند. علاوه بر این معمولاً ابعاد دیگری موردنیازند تا رهگشای یک ورود موفق شوند. در بسیاری از موارد سازمان‌ها نوعاً روی فناوری و جنبه‌های فنی آن تمرکز می‌کنند، غافل از اینکه می‌بایست منابع کافی در دیگر حوزه‌های حیاتی فراهم شود. می‌توان تصور کرد که یک سخت‌افزار کامپیوتری پیچیده بدون یک نرم‌افزار قدرتمند چه ارزشی دارد؟

بیشتر ایده‌های توسعه محصول جدید، متکی به فناوری به‌دست‌آمده از منابع درست یا شرکای خارجی و حوزه‌های عمومی است. استفاده از فناوری فعلی وسیله‌ای برای تولید محصول جدید فراهم می‌کند. ترکیب دو با چند فناوری برای تولید یک محصول به صورتی که قبلاً انجام‌نشده، ممکن است منجر به تولید محصول جدیدی شود. فناوری یکی از اجزای اساسی در توسعه محصولات جدید است. صرفاً داشتن فناوری نمی‌تواند موفقیت را تضمین کند. درواقع تأمین همه عوامل ضروری و ارزیابی ابعاد تأثیرگذار در فرایند توسعه محصول نوآورانه، امری حیاتی است. رشد سریع تکنولوژی، ریسک‌پذیری و افزایش تغییرات غیرقابل‌پیش‌بینی و مداوم در بازارهای جهانی، تیم‌های توسعه محصول جدید را با فشار‌های روزافزونی جهت کاهش چرخه تولید محصول همگام با کاهش هزینه‌های توسعه‌ای، حفظ نوآوری مطلوب و صحیح و با درنظرگرفتن فلسفه زودتر، بهتر و ارزان‌تر، مواجه ساخته است. هرچه‌ میزان استفاده از فناوری‌های برتر در توسعه محصولات جدید یک سازمان افزایش یابد، سازمان عملکرد بازار قابل‌قبولی از خود ارائه می‌‌دهد که این نه‌تنها به معنای تأثیر نوع فناوری ازنظر پیشرفته بودن بر عملکرد بازار محصولات جدید است، بلکه اهمیت به سزای ارزش‌آفرینی سازمان از بهره‌برداری فناوری‌های برتر در ارائه محصولات جدید را نشان می‌دهد. تحقیقات، نقش نوع فناوری ازنظر برتر بودن در توسعه محصولات جدید و میزان پذیرش و موفقیت بازار این محصولات را نشان می‌‌دهد. البته که فناوری به‌عنوان یک عامل مستقل در موفقیت بازار محصول کافی نبوده و نقش تأثیرگذار ارزیابی ریسک سرمایه‌گذاری و رویکرد مدیریت منابع سازمان نیز مطرح است؛ بنابراین سازمان‌هایی که محور فعالیت آن‌ها ارائه محصولات جدید است، بی‌توجهی به ویژگی‌های فناوری در فرآیند نوآوری می‌تواند برای سازمان زیان‌بار باشد. موفقیت بازار توسعه محصولات جدید سازمان، بازارهای آتی سازمان را همچون بهبود اعتبار تجاری محصولات سازمان، جذب مشتریان جدید و باز شدن بازارهای نو را در برمی‌گیرد. این در حالی است که فضای کسب‌وکارهایی که بر پایه‌ی فناوری‌های برتر فعالیت می‌کنند، به‌شدت رقابتی است و مشتریان چنین بازارهایی تمایل به تأمین خود با مطلوب‌ترین حالت برای خود هستند، یعنی کیفیت بالا و هزینه‌ی پایین.

در پایان بحث مدیریت در توسعه محصول جدید این‌گونه مطرح است که: مدیریت همواره باید در مقابل سه عامل مهم در توسعه محصول جدید واکنش نشان دهد این عوامل عبارت‌اند از: کیفیت، هزینه و زمان. هر سه این عوامل، گرایش به تعارض با یکدیگر دارند و درعین‌حال تأثیر این عوامل بر یکدیگر نیروزایی ایجاد می‌نماید. گرچه هر سه عامل به ارزش محصولات جدید کمک می‌کنند، اما تأثیر آن‌ها بر یکدیگر از پروژه‌ای به پروژه دیگر با مقیاس‌ها و روش‌های متفاوتی انجام می‌شود. مدیریت محصولات جدید باید این تعارضات، مخصوصاً زمان را هدایت کند، به‌گونه‌ای که حداکثر ارزش را برای شرکت و مشتری کسب کند. امروزه مدیران محصولات جدید به‌سوی تولیداتی گرایش دارند که ویژگی‌های باارزشی داشته باشند، نیازهای مشتری را تأمین کنند، کیفیت طراحی و ساخت بالا و هزینه رقابتی پایینی داشته باشند و به‌سوی متعادل کردن تعارضات گام بردارد. یکی از مهم‌ترین وظایف مدیران توسعه محصول جدید این است که فرصت‌های جدید را جستجو کند و محصولات جدیدی که سودآوری شرکت را افزایش می‌دهند، توسعه دهد. ریسک شکست محصولات جدید نیز باید سطح قابل قبولی داشته باشد، بنابراین مدیران باید درک صحیحی از پروژه‌های متفاوت توسعه محصولات جدید داشته باشند و با به‌کارگیری روش‌های مدیریتی متناسب با هر پروژه خاص، زمینه موفقیت محصولات جدید را فراهم کنند و ریسک دستیابی به آن را کاهش دهند. به‌طور خلاصه می‌توان گفت که مدیریت توسعه محصولات جدید جهت موفقیت می‌بایست راهبردی، انعطاف‌پذیر، تعاملی، یکپارچه و مستمر باشد. با توجه به اهمیت توسعه محصول جدید در فضای رقابتی امروزه در شماره‌ بعدی سعی می‌شود در ارتباط با عوامل شکست و موفقیت NPD که در سازمان‌های مختلف منعکس‌شده است، بیان شود.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

سلسله گفتارهاي مديريت دانش و تجاری‌سازی -كارآفريني صنايع، انتقال تكنولوژي و تجاری‌سازی دانش

سلسله گفتارهاي مديريت دانش و تجاری‌سازی

بخش دوم: كارآفريني صنايع، انتقال تكنولوژي و تجاری‌سازی دانش

 

پژوهش‌های صورت گرفته در زمینه کارآفرینی، نشانگر ضعف صنايع كشور در پرداختن به مقوله كارآفريني از طريق تجاری‌سازی و عملیاتی ساختن انباشت دانش به وجود آمده از تجربيات، برای ایجاد درآمد و کسب منفعت اقتصادی براي صنايع می‌باشد. در این راستا يكي از اصلی‌ترین منابع ايجاد و دستيابي به دانش،  انتقال صحيح، كار و اثربخش تكنولوژي می‌باشد كه می‌تواند با مقوله بومی‌سازی فناوري ، اشاعه و توسعه آن در ساير صنايع همسان به كسب درآمد براي كشور منجر گردد.

ادامه مطالب

اما با توجه به اينكه رشد سریع تکنولوژی‌ها و شکاف تکنولوژیک موجود بین کشورهای درحال‌توسعه يا كمتر توسعه‌یافته با کشورهای توسعه‌یافته موجب توجه ویژه صاحبان صنایع و مدیران بنگاه‌های اقتصادی به خرید و انتقال بهترین و جدیدترین تکنولوژی‌ها به داخل مرزهای کشور شده است. ولي صنایع بزرگ کشور ما باوجود تجربه چندین ساله خود در امر انتقال تکنولوژی هنوز نتوانسته‌اند در اين مقوله به‌صورت اثربخش و کارا عمل کنند.

بخش مهمی از این عدم موفقیت به دلیل عدم توجه جدی سازمان به دستيابي به دانش حاصل از انتقال تكنولوژي می‌باشد.

 

در سال‌های اخیر مدل‌های مختلفی در زمینه انتقال تکنولوژی مطرح‌شده و عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند از جنبه‌های گوناگون مورد بررسی و تجزیه‌وتحلیل قرارگرفته است؛ اما هنوز در زمینه انتقال تکنولوژی و کارایی و اثربخشی انتقال باوجود تجربه چندین ساله صنایع کشور، پیشرفت قابل‌توجه و چشم‌گیری مشاهده نمی‌شود یا به‌عبارت‌دیگر آن‌طور که انتظار می‌رود صنايع کشور در انتقال تکنولوژی به شکل موفقیت‌آمیزی عمل‌نکرده‌اند.

 

ازآنجایی‌که عوامل حياتي موفقيت وجود دارند و خلق نمی‌شوند، ازاین‌رو بايد آن‌ها را شناسایی و كشف كرد. به‌منظور حرکت در جهت خوداتکایی تکنولوژیک، بایستی مشکلات و تنگناهای موجود در این زمینه مشخص گردند. سپس چگونگی ایجاد زمینه‌های لازم به‌منظور بومی کردن و توسعه تکنولوژی روشن شود. نتیجه نهایی این فرآیند برای گیرنده تکنولوژی، نباید چیزی جز توان به‌کارگیری، تکرار، بهبود و فروش مجدد تکنولوژی يا همان تجاری‌سازی فناوري باشد.

 

در رابطه با عناصر تکنولوژی شاید به‌جرات بتوان گفت که تنها چیزی که در بخش صنعت وارد می‌شود فقط سخت‌افزار (ماشین‌آلات ابزار و قطعات یدکی) بود و تلاش چندانی در توسعه دانش فني تکنولوژی‌های انتقالي صورت نگرفته است.

با توجه به اینکه کارکنان مشاغل علمی و فنی و تخصصی در بخش صنعت به‌ویژه متخصصان و کارشناسان علوم، وظیفه اصلی نوآوری و تغییر و ارتقاء تکنولوژی‌هاي تولید را به عهده‌دارند طبیعتاً برداشتن محدودیت‌های اين حوزه و كمك در جهت توسعه و بومی‌سازی اين فناوری‌ها، صنايع كشور را قادر به توسعه بنیان‌های تکنولوژی و جذب و توسعه تکنولوژی‌های انتقالی خواهد نمود.

صنايع كشور باوجود داشتن تجارب فراوان در امر انتقال تكنولوژي در اكتساب دانش فني موجود در تکنولوژی‌های انتقالي موفق نبوده و اين موضوع به‌عنوان يك عدم موفقيت در انتقال تكنولوژي محسوب می‌شود و بايستي براي انتقال كارا و اثربخش در كشور بايستي مقوله كارآفريني سازماني از طريق دستيابي به دانش فني و بومی‌سازی آن از مسير انتقال تكنولوژي توجه ویژه‌ای شود و توجه به كسب درآمد حاصل از نوآوري، بومی‌سازی و تجاری‌سازی دانش مسير توسعه صنعت و كشور خواهد بود.

 

نویسنده: سعید حاجی‌زاده / پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت

فرنچایزینگ و استراتژی­های کارآفرینانه

فرنچایزینگ و استراتژی­های کارآفرینانه

 

 

تابه‌حال به دلایل توسعه برندهای معروف دنیا فکر کرده­اید؟ در پس این توسعه چه قواعدی نهفته است؟ توسعه زنجیره­های ملی و بین­المللی تحت چه مفهومی و با چه مدلی انجام می­شود؟ آیا مک دونالدز مالک تمام شعب خود در سطح جهان است؟ چگونه باید این زنجیره بزرگ را مدیریت نمود؟

فرنچایزینگ، استراتژی رشد و توسعه

در قرون‌وسطی پادشاهان و اربابان به افراد و گروه­های خاص امتیاز اعطا می­کردند تا در زمین­های آن­ها شکار کرده یا فعالیت­های بازرگانی خاصی انجام دهند. این فعالیت و شکل همکاری را در عصر حاضر فرنچایز می­گوییم. به مثال تاریخی دیگری از این استراتژی توسعه و رشد کسب­وکار توجه کنید. روش­های تقسیم ریسک توسط چینی­ها در سه هزار سال پیش از میلاد اعمال‌شده است. بدین ترتیب که دریانوردان چینی مال­التجاره خود را به‌جای حمل با یک کشتی یا قایق با چندین کشتی و قایق حمل می­کردند تا هرگاه یک یا چند وسیله دچار مخاطرات دریا شده یا دزدان دریایی کالا را به غارت بردند، کشتی­ها و قایق­های دیگر سالم به مقصد رسیده و خسارات وارده به حداقل ممکن کاهش یابد.

در طول 50 سال گذشته فرنچایزینگ (اعطای امتیاز) به یکی از پویاترین و شاید دگرگون­سازترین استراتژی­های توسعه کسب­و­­کار در جهان مبدل گردیده­ است. فرنچایزینگ یک روش سازمانی منحصربه‌فرد برای تصمیم­گیری در خصوص سازوکارهای توزیع و گزینه­های یکپارچگی عمودی با کنترل بیشتر بر تبادل بازار است.

در سال­های اخیر فرنچایزینگ نقش عمده­ای را در جهانی‌شدن محصولات ایفا نموده است. بیشتر جنب­و­جوش فرنچایزینگ از شرکت­های آمریکایی که به دنبال دست یافتن به بازارهای تازه­ای در تمامی قاره­ها بودند، شروع شد. البته اکنون فعالیت­های فرنچایزینگ در دیگر نقاط جهان نیز فزونی یافته است. فرنچایزینگ پدیده تازه­ای نیست. در اروپا به فرنچایزنگ به‌عنوان یک موضوع وارداتی از ایالات‌متحده نگاه می­شود.

هرروز ما واژه اعطای امتیاز یا فرنچایز را از رسانه­های خبری، تاجران و صاحبان کسب­و­کار و … می­شنویم؛ اما ماهیت و معنا این واژه پرکاربرد در صنعت و بازار چیست؟

واژه انگلیسی فرنچایز (Franchise) از یک گویش قدیمی فرانسوی با معانی امتیاز یا آزادی نشأت گرفته است. ریشه فرنچایزینگ نیز (Francrum Rex) به معنای آزادی از بندگی است. فعل فرانشیز در زبان فرانسه به معنای پریدن، رد شدن از مانع یا از محدودیت خارج شدن است. واژه فرانشیز نیز در فرهنگ فرانسوی لاروسا به سه معنای معافیت، صادق بودن و رایگانی دلالت دارد.

در فرهنگ لغت آکسفورد نیز کلمه فرنچایز به این معنا است:

” اجازه رسمی است که توسط یک شرکت به یک فرد برای فروش کالاها و خدمات آن شرکت در یک ناحیه خاص داده می­شود، اجازه رسمی از سوی دولت به فردی که قصد دارد خدمتی عمومی انجام دهد همچون اداره یک کسب­و­کار.”

اعطای امتیاز یا فرنچایزینگ به‌عنوان یک شیوه یا مدل توسعه کسب­و­کار در نیمه دوم قرن بیستم ظاهر شد. بیشتر فرانچایزها از یک ایده ساده یک کارآفرین شروع می­شوند، سپس به شکل یک سیستم کسب­و­کار تبدیل می­شوند که قابلیت تقلید شدن و تکثیر شدن موفقیت‌آمیز را دارا می­باشد.

فرانچایز یک موافقت­نامه قانونی است که به‌موجب آن‌یک فرد حق فروش محصولات و یا خدمات یک شرکت را در یک منطقه خاص به دست می­آورد. فرنچایز حاکی از یک امتیاز یا حق ویژه بوده که به یک فرد یا گروه اعطا می­شود. پس فرنچایز متضمن یک موافقت­نامه قراردادی میان یک رئیس (امتیاز دهنده) که بازیگر اصلی است و یک نماینده (امتیاز گیرنده) است، ایجادشده است که در قبال پرداخت مبالغ معینی درازای دریافت خدمات مشخصی، از سوی امتیاز گیرنده به امتیاز دهنده پرداخت می­گردد.

در سیستم فرنچایز، بازیگر اصلی که یک فرد یا شرکت است عموماً به‌عنوان امتیاز دهنده یا اعطاکننده مجوز و نماینده که یک فرد یا شرکت است به‌عنوان امتیاز گیرنده یا گیرنده مجوز شناخته می­شود.

اعطای امتیاز معمولاً بر اساس توافق دو طرف در اشکال مختلفی می­تواند رخ دهد. دپارتمان تجاری آمریکا فرنچایزینگ را به دوطبقه تقسیم کرده است، فرنچایزینگ نام تجاری محصول و فرنچایزینگ شکل کسب­و­کار.

در سیستم فرنچایزینگ نام و نشان تجاری محصول، امتیاز دهنده که تولید­کننده است، برای توزیع یک یا چند محصول خود یک کانال قراردادی ایجاد می­کند. پس در فرنچایزینگ نام تجاری محصول معمولاً یک تولیدکننده (امتیاز دهنده) با شبکه­ای از دلالان و توزیع­کنندگان مرتبط می­شود، به‌طوری‌که توزیع­کنندگان حق توزیع و فروش آن محصول را با نام تجاری تولید­کننده درازای پرداخت مبلغی به دست می‌آورند.

این روش در اوایل قرن بیستم در صنایع اتومبیل و نفت رایج گردید. برای مثال جنرال موتورز شبکه­ای از توزیع­کنندگان ایجاد کرد که اتومبیل‌های جی.ام را فروخته و از نام تجاری جی.ام در تبلیغات و برنامه­های پیشبرد فروش خود استفاده می­کردند.

نوع دیگر، فرانچایزینگ شکل کسب­و­کار است. در فرنچایزینگ شکل کسب­و­کار که شناخته‌شده‌ترین شکل فرنچایزینگ بوده، امتیاز دهنده به امتیاز گیرنده مجوز یا حق تکرار (به عبارتی تقلید) مفهوم کسب­و­کار خود را در مکانی دیگر اعطا می­نماید. در این توافق، امتیازدهنده برای امتیازگیرندگان خود فرمولی را همراه با طیفی از خدمات شامل بازاریابی، تبلیغات، برنامه­ریزی استراتژیک، آموزش، دستورالعمل­های عملیاتی و استانداردها و رهنمودهای کنترل کیفیت درازای مبالغی، فراهم می­آورد. تأمین خدمات از سوی امتیاز دهنده به امتیاز گیرنده بر مبنای توافقی دوجانبه که طیفی از خدمات را شامل می­گردد، مشخص می­شود.

همان­گونه که گفتیم علاوه بر دو نوع اصلی فرنچایزینگ انواع دیگری نیز وجود دارد. برای مثال، فرنچایزینگ تولید که معمولاً در صنعت نوشیدنی­های غیرالکلی کاربرد دارد. در این نوع، امتیازدهنده حق انحصاری تولید و توزیع نوشیدنی را در یک منطقه خاص به امتیازگیرنده اعطا می­نماید.

نوع دیگر، فرنچایزینگ برگردان (تبدیلی) است. کسب­و­کارهایی که از قبل ایجادشده‌اند­ و خود مستقلاً فعالیت دارند و به‌منظور سود بردن از قدرت جمعی یک نام تجاری و بازاریابی ملی و بین­المللی، فعالیت­های تبلیغاتی، آموزشی، خرید و صرفه­جویی نسبت به مقیاس، به عضویت یک زنجیره فرنچایز درمی‌آیند.

فرنچایزینگ و محیط­های رقابتی

استراتژی فرنچایزینگ نتیجه تصمیمی، جهت اداره کردن و توسعه یک کسب­وکار از طریق اعطای امتیاز در برابر مالکیت بر واحدها است. ساخت واحدهای در مالکیت، ممکن است شرکت را با چالش­ فراهم کردن سرمایه در زمان توسعه مواجه سازد که به کند شدن روند توسعه می­انجامد. در صورت اتخاذ استراتژی فرانچایز، رابطه امتیاز دهنده – امتیاز گیرنده به تعریف فرانچایزینگ به‌عنوان یک شراکت یا اتحاد استراتژیک می­انجامد. در این شراکت وابستگی دو طرف به یکدیگر به نحوی است که موفقیت یکی به موفقیت دیگری بستگی خواهد داشت؛ بنابراین هر دو تلاش در جهت ایجاد رابطه برد-برد خواهند داشت.

استراتژی­های کارآفرینانه در فرنچایزینگ در محیط­های رقابتی به‌شدت اهمیت می­یابند. نوآوری برای بقاء در محیط­های رقابتی بسیار ضروری است، بنابراین با افزایش رقابت، فعالیت­های کارآفرینانه شرکت­ها نیز برای حفظ خودشان افزایش می­یابد. پیشگامی و تمایل به ریسک­پذیری علاوه بر نوآوری از استراتژی­های مطرح در یک گرایش کارآفرینانه است.

حال در یک محیط رقابتی هم امتیاز دهنده و هم امتیاز گیرنده در یک سیستم فرنچایزینگ جهت توسعه و رشد فروش و سود خود می­بایست فعالیت­های کارآفرینانه را توسعه دهند.

برای اینکه سیستم­های فرنچایز با اضافه نمودن واحدهای جدید رشد کنند لازم دارند تا امتیازگیرندگان بالقوه را در خصوص ایجاد مزیت رقابتی با محصولات و خدمات نوآورانه متقاعد کنند. برای مثال مک­دونالدز با افزودن اقلام تازه­ای به‌صورت غذای خود، به فروش واحدهای امتیازگیرنده کمک می‌نماید.

بیشتر سیستم­های فرانچایز درعین‌حال که برای استاندارد کردن و انجام رفتارهای قاعده­مند تلاش می­کنند، ابتکارات و انرژی کارآفرینانه را نیز حفظ می‌نمایند. بسیاری از امتیازدهندگان اعتقاد دارند، سیستمی که خود ابداع کرده و به امتیازگیرندگان می‌فروشند دائماً به سازگاری و بازسازی نیاز دارد. بازارهای محلی به دلیل نوسان تقاضاها و همچنین ورود رقبای تازه به انعطاف­پذیری و دادن فرصت به امتیاز گیرندگان برای ایجاد نوآوری، نیاز دارند.

در پایان باید گفت که فرنچایزینگ به‌عنوان یکی از استراتژی­های رشد خارجی شرکت­ها باهدف ایجاد روابط با طرف­های سوم مانند خریدها، پیمان­های استراتژیک، سرمایه­گذاری مشترک، اعطای لیسانس و اعطای امتیاز با اتخاذ رویکرد کارآفرینانه شکل می­گیرد. البته استراتژی­های سرمایه­گذاری مشترک، اعطای لیسانس و اعطای امتیاز گزینه­ هایی هستند که شرکت­های کارآفرین برای ورود به بازارهای خارجی و رشد در خارج مورداستفاده قرار می­دهند. اتخاذ گرایش کارآفرینانه نیز در سیستم فرنچایزینگ نمایانگر فرآیندهای مدیریتی شامل استراتژی­هایی است که شرکت­ها برای کارآفرینانه عمل کردن، بکار گرفته و همین­طور از فعالیت­های کارآفرینانه پشتیبانی می­کنند.

 

نویسنده: علیرضا سرحدی – پژوهشگر حوزه مدیریت

 

کایزن (بهبود مستمر)

کایزن (بهبود مستمر)

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت تولید

 

همان‌طور که در شماره قبل درباره کایزن توضیحاتی ارائه شد به ادامه این بحث می‌پردازیم.

معنی اصلی واژه ” کایزن” ساده و گویاست، کایزن یعنی بهبود. در ضمن، کایزن به معنی بهبود مستمری است که تمامی افراد یعنی مدیران، کارکنان و کارگران را در برمی‌گیرد. فلسفه کایزن بر این اصل استوار است که شیوه‌ی زندگی انسان (زندگی شغلی، زندگی اجتماعی وزندگی خانوادگی) بایستی پیوسته بهبود یابد.

  • ادامه اصول بیست‌گانه کایزن:

11- حمایت مدیریت ارشد منحصربه‌فرد، قول و کلام نیست. مدیریت باید حضور مشهود و ملموس داشته باشد.

12- برای حل مسائل هر جا که امکان آن وجود دارد از واگذاری اختیار به زیردستان ابا نکنید.

13- هیچ‌وقت به دنبال مقصر نگردید، هیچ‌گاه عجولانه قضاوت نکنید.

14- مدیریت دیداری و انتقال اطلاعات بهترین ابزار برای حل مسئله به‌صورت گروهی است.

15- ارتباط یک‌طرفه، دستوری از بالا به پائین، مشکلات سازمان را پیچیده‌تر می‌کند. مدیریت ارشد باید با لایه‌های پایین‌تر سازمان ارتباط دوجانبه داشته باشد.

16- انسان‌ها توانایی‌های فراوانی دارند. از الگوهای چند مهارتی و غنی‌سازی شغلی برای شکوفا شدن آن‌ها استفاده کنید.

17- تنها فعالیت‌هایی را انجام دهید که برای سازمان شما ارزش‌افزوده ایجاد می‌کنند.

18- فراموش نکنید که 5 ت، پایه و بنیان ایجاد محصولی باکیفیت است.

19- بر اساس الگوهای کار گروهی، مسائل محیط کارتان را حل کنید.

20- حذف مودا (اتلاف) فرایندی پایان‌ناپذیر است. هیچ‌وقت از این کار خسته نشوید.

 

جوهر و درون‌مایه‌ی اصلی شیوه‌های کاملاً بی‌مانند مدیریت ژاپنی در زمینه‌های مختلف ازجمله ارتقاء بهره‌وری، کنترل کیفی جامع، حلقه‌های کنترل کیفیت یا مناسبات کارگری، همگی در یک واژه بنام “کایزن” خلاصه می‌شود. کایزن مفهومی چتری شکل است که بیشتر شیوه‌های خاص ژاپنی را که اخیراً شهرت جهانی یافته‌اند، در برمی‌گیرد.

اعمال “کنترل کیفیت جامع” یا ” کنترل کیفیت در گستره شرکت” در ژاپن باعث شده است تا شرکت‌های ژاپنی به ایجاد و توسعه تفکر و عمل روندگرا روی‌آورند، تفکر و عملی که بهبود مستمر و مشارکت همه افراد در کلیه سطوح سازمان را تضمین می‌کند. پیام استراتژی کایزن را می‌توان در این جمله خلاصه کرد که:

حتی یک روز هم نباید بدون ایجاد نوعی بهبود دریکی از بخش‌های شرکت یا سازمان سپری شود.

 

کایزن و مدیریت

شکل زیر چگونگی برداشت ژاپنی از شرح وظایف را نشان می‌دهد. همان‌گونه که در این نمودار مشخص گردیده، مدیریت از دو عنصر اصلی ترکیب یافته است: نگهداری و بهبود. نگهداری به فعالیت‌های تداوم‌بخش، استانداردهای موجود در تکنولوژی، مدیریت و عملیات اطلاق می‌شود و بهبود نیز به تدابیری اطلاق می‌شود که برای بهبود این استانداردها بکار گرفته می‌شوند؛ و همچنین، شکل‌های زیر، برداشت‌های ژاپنی و غربی را از کارکردهای شغلی نشان می‌دهند.

 

 

 

کایزن و سیستم پیشنهاد‌ها

مدیریت ژاپنی برای درگیر نمودن کارکنان در کایزن، از طریق ارائه پیشنهاد‌ها، تلاش‌های گسترده‌ای انجام می‌دهد. ازاین‌رو، سیستم پیشنهاد‌ها به‌عنوان جزء لاینفک سیستم مدیریت موجود و تعداد پیشنهاد‌های کارگران به‌عنوان معیار مهمی در ارزیابی کارایی سرپرستان محسوب می‌شود. مدیر سرپرستان نیز، در مقابل باید با زیردستان خود جهت کمک به کارگران برای ارائه پیشنهاد‌های بیشتر، همکاری کند.

بیشتر شرکت‌های ژاپنی که از برنامه‌های کایزن استفاده می‌کنند، دارای یک سیستم کنترل کیفیت و یک سیستم پیشنهاد‌ها هستند که هماهنگ با یکدیگر فعالیت می‌کنند. مجموعه حلقه‌های کنترل کیفیت را می‌توان به‌عنوان یک سیستم پیشنهاددهنده بهبود تلقی نمود.

یکی از ویژگی‌های برجسته مدیریت ژاپنی، دریافت پیشنهاد‌های بی‌شمار از کارگران است و مدیریت تلاش فراوانی در زمینه بررسی پیشنهاد‌های دریافتی و اغلب، گنجاندن آن‌ها در استراتژی کلی کایزن، مبذول می‌دارد. (آقای تویودا رئیس هیئت‌مدیره تویوتا موتور اخیراً طی مصاحبه‌ای گفته است «یکی از ویژگی‌های کارگر ژاپنی آن است که علاوه بر استفاده از دست‌هایش، از مغز خود نیز استفاده می‌کند. کارگران ژاپنی، سالانه 5/1 میلیون پیشنهاد ارائه می‌دهند که 95 درصد از آن‌ها در عمل مورداستفاده قرار می‌گیرد. فضای کارخانه‌های تویوتا همواره آکنده از شور و شوقی ملموس برای بهبود است.»)

 

کایزن در برابر نوآوری (1)

برای دستیابی به پیشرفت، دو نگرش متفاوت وجود دارد: پیشرفت تدریجی و پیشرفت مبتنی برجهش بزرگ. درمجموع، شرکت‌های ژاپنی پیشرفت تدریجی را ترجیح می‌دهند، درحالی‌که شرکت‌های غربی به جهش بزرگ که اصطلاحاً نوآوری گفته می‌شود، تکیه‌دارند.

قبله‌گاه مدیریت غربی، نوآوری است. نوآوری به دگرگونی‌های عمده در زمینه پیشرفت‌های تکنولوژیک یا ارائه تازه‌ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه‌های تولید، اطلاق می‌شود. جدول زیر به مقایسه ویژگی‌های اصلی کایزن و نوآوری اختصاص دارد. یکی از ویژگی‌های جالب کایزن، عدم نیاز قطعی آن به تکنولوژی پیچیده یا آخرین دستاوردهای تکنولوژیک است. برای تحقق کایزن، تنها تکنیک‌های ساده‌ای چون ابزارهای هفتگانه کنترل کیفیت کفایت می‌کند، طوری که کایزن برای حل مشکلات از ابزارهای هفتگانه کنترل کیفیت استفاده می‌کند؛ اما در بسیاری از وضعیت‌های مربوط به مدیریت، کلیه داده‌های موردنیاز برای حل مشکلات، در دسترس نمی‌باشند.

مثلاً تولید محصول جدید نشانگر این موضوع است، بنابراین ابزارهای هفتگانه جدید کنترل کیفیت که معمولاً به نام “هفت جدید” «NEW SEVEN» خوانده می‌شوند برای نگرش طراحی، مورداستفاده قرارگرفته‌اند و در حوزه‌هایی چون افزایش کیفیت محصول، کاهش قیمت، تولید محصول جدید و اعمال سیاست، مفید واقع‌شده‌اند. این ابزارهای هفتگانه جدید عبارت‌اند از:

1-نمودارهای ارتباط‌ها 2- نمودار وابستگی 3- نمودار درختی 4- نمودار ماتریسی

5- نمودار ماتریسی تحلیل داده‌ها 6- نمودار برنامه فرایند تصمیم‌گیری 7- نمودار برداری

 

جدول ویژگی‌های کایزن و نوآوری

کایزن در برابر نوآوری (2)

شکل زیر توالی تولید از آزمایشگاه‌های علمی تا بازار فروش را نشان می‌دهد. نظریه‌ها و آزمایش‌های علمی در شکل تکنولوژی کاربرد پیدا می‌کنند، در شکل طراحی، توسعه می‌یابند، در شکل تولید از قوه به فعل درمی‌آیند و سرانجام در بازار، به فروش می‌رسند. دو جزء بهبود، یعنی نوآوری و کایزن را می‌توان در هریک از مراحل زنجیره تولید بکار گرفت؛ اما تأثیر کایزن معمولاً در تولید و بازار نمایان‌تر است. درحالی‌که اثر نوآوری در علوم و تکنولوژی، بیشتر است. جدول زیر نوآوری و کایزن را در همین توالی، به‌گونه‌ای دیگر مقایسه می‌کند.

 

 

منافع به‌کارگیری کایزن

  • تمامی کارکنان را برای ایجاد اصلاحات بکار می‌گیرد. مشکلات را ریشه‌ای تشخیص و از همان ابتدا حل‌وفصلشان می‌کند.
  • باعث می‌شود کارکنان کار را با لذت انجام دهند، همچنین منجر به بهبود اخلاقیات، رضایت کاری و تعدیل بار مسئولیت می‌شود.
  • اتلاف را کاهش می‌دهد.
  • موجب استفاده بهینه از فضا، ارتقاء کیفیت تولید، استفاده از سرمایه، ارتباطات بهتر، رشد ظرفیت تولید و حفظ و بقاء کارکنان می‌شود.
  • دستیابی به نتایج را سریع‌تر امکان‌پذیر می‌سازد، بجای تأکید بیشتر بر بهبود در سرمایه، بر سرمایه‌گذاری خلاقانه تأکید دارد که می‌تواند مشکلات متعددی را مرتفع کند.

مراحل اجرای کایزن

  1. انتخاب منطقه هدف
  2. ایجاد و ساماندهي تیم کایزن
  3. بررسي و جمع‌آوری اطلاعات در منطقه هدف با کمک اعضای گروه
  4. آشنا کردن اعضای کارگاه آموزشي با مفاهیم و ابزارهای بهبود
  5. توجیه کارکنان محل واقعي انجام کار
  6. انجام نظام آراستگي (۵اس)
  7. شناسایي و فهرست کردن ) مودا)
  8. انجام تحلیل علل رویداد اتلاف در ناحیه نمونه و ارائه راه‌حل‌هایی با استفاده از کار گروهي
  9. انتخاب اتلاف‌هایی که راه‌حل‌های عملی‌تری دارند.
  10. انجام سریع هر نوع تغییر فیزیکي در آرایش ناحیه نمونه
  11. استاندارد کردن بهبود انجام‌گرفته
  12. اطلاع‌رسانی موفقیت حاصله به سایر همکاران
  13. رفتن به سراغ مشکل بعدی
  14. ارزیابي نتایج به‌دست‌آمده جهت استفاده در مراحل بعد.

کلام آخر

آخر کلام آن‌که اجرای مؤثر کایزن علاوه بر ضرورت داشتن انگیزه کافي در نیروی انساني، توجه به نقش آموزش آن‌ها بسیار مهم و کلیدی بوده و همچنین التزام عملي و باور مدیریت به فلسفه کایزن، حوصله و بردباری و عدم تعجیل در کسب نتایج زودرس می‌تواند در موفقیت اجرای کایزن بسیار مؤثر باشد.

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت تولید

 

چارچوب کل‌نگر بازاریابی استراتژیک رسانه اجتماعی

چارچوب کل‌نگر بازاریابی استراتژیک رسانه اجتماعی

 

 

بازاریابی رسانه­های اجتماعی، امروزه به‌عنوان عنصر جدایی­ناپذیر یک کسب­و­کار در قرن 21 مطرح است. تاکنون بیشتر تمرکز بر موضوعات خاصی مانند تحریک فروش، ایجاد آگاهی برند، مدیریت ارتباط با مشتری و … درزمینه بازاریابی رسانه اجتماعی بوده و کمتر به پیوند بازاریابی رسانه اجتماعی در سطح استراتژیک در سازمان­ها توجه شده است. ماهیت استراتژیک بازاریابی رسانه اجتماعی در سازمان­ها بسیار پیچیده است و برای ایجاد آن در سازمان باید مفهوم و چارچوب آن در سازمان تعریف گردد. اجرای بازاریابی استراتژیک رسانه اجتماعی فعالیتی انفرادی و تک‌واحدی در یک سازمان نمی­باشد و نیازمند تعاملات بین بخشی با چارچوب مشخص و تعریف‌شده خودش است. این پدیده مانند مفهوم مدرن مدیریت کیفیت است که می­گوید: در مدیریت کیفیت تمامی کارکنان تأثیرگذار هستند و موفقیت آن به همه واحدها و فرآیندها در سازمان بستگی دارد. دراین‌بین متخصص یا مدیر بازاریابی رسانه اجتماعی، نقش هدایت­گر و کارگردان را دارد و مجریان آن تمامی کارکنان سازمان خواهند بود تا بتوان به یک بازاریابی موفق در رسانه اجتماعی دست‌یافت.

  • چگونه محدوده و قلمرو استراتژیک بازاریابی رسانه اجتماعی را در سازمان تعریف نماییم؟

برای پاسخ به این سؤال به بررسی 4 بعد می­پردازیم و در پایان با شناخت این ابعاد می­توانید تعریف مشخصی از بازاریابی استراتژیک در سازمان خودتان ارائه دهید و متناسب با آن استراتژی­های بازاریابی خود را تنظیم نمایید.

  • محدوده بازاریابی رسانه اجتماعی: مدافع تا کاوشگر

برای محدوده بازاریابی رسانه اجتماعی یک طیف که دارای قطب تدافعی و اکتشاف‌گر است، مشخص‌شده است. رویکرد مدافعانه بر گروه­های مخاطب معدودی متمرکز است و برای این گروه­ها اطلاع­رسانی فعالیت­های شرکت را انجام می­دهد و همواره در پاسخ به سؤالات مخاطبان دیگر، یا جواب استاندارد و از قبل آماده‌شده‌ای را ارائه می­دهد و یا اصلاً به سؤالات غیر مرتبط با همان گروه هدف محدود خود، پاسخ نمی­دهد. در مقابل رویکرد اکتشافی وجود دارد که بر تعامل و همکاری با تمامی ذینفعان و شرکا اعتقاد دارد و به دنبال تعامل و بازخورد گرفتن از تمامی گروه مخاطبین است. این رویکرد معتقد است که ذینفعان در مرکز فرآیندهای خلق ارزش شرکت وجود دارند و به خلق ارزش در شرکت بسیار کمک می­نمایند.

  • فرهنگ بازاریابی رسانه اجتماعی: پیرو سنت قدیم تا مدرنیسم

دو فرهنگ برای بازاریابی رسانه اجتماعی در سازمان­ها در نظر گرفته‌شده است، برخی پیرو سنت قدیم هستند و محافظه‌کارند و بر فرآیندهای داخلی شرکت تمرکز دارند و در خصوص استفاده از رسانه اجتماعی ریسک­پذیری کمی دارند.

 

در مقابل فرهنگ مدرنیسم وجود دارد که فضای باز، انعطاف­پذیر و ریسک­پذیر برای استفاده از رسانه اجتماعی را به‌عنوان ابزار بازاریابی در نظر می­گیرند. در رسانه اجتماعی امکان دارد مخاطبین از شما انتقاد نمایند، اما فرهنگ برخورد با این رویدادها در رسانه اجتماعی بسیار مهم است. پایه­گذار فرهنگ رسانه اجتماعی، مدیران ارشد سازمان هستند و می­دانیم که فرهنگ‌سازمانی به چه میزان در موفقیت سازمانی اثرگذار است.

  • ساختار بازاریابی رسانه اجتماعی: سلسله مراتبی تا شبکه­ ای

همه سازمان­ها ساختار مختص خود را دارند که این ساختار میزان تمرکز، پیچیدگی، نظارت سازمان را مشخص می­نماید. دراین‌بین برای بازاریابی رسانه اجتماعی نیز دو ساختار را می­توان در نظر گرفت.

ساختار، سلسله مراتبی باشد که ساختاری تمرکزگرا و با مرکزیت مشخص است که نیازمند کنترل شدید است. در این ساختار قوانین و مقررات استفاده از رسانه اجتماعی به‌عنوان ابزار بازاریابی، کاملاً مشخص و تعریف‌شده است. یک واحد یا شخص، مسئولیت کامل آن را بر عهده دارد؛ اما در نگرش شبکه­ای، غیرمتمرکز و دارای عملکردهای بین بخشی است، تمامی کارکنان در رسانه اجتماعی فعال هستند. هرکسی در هرجایی بر اساس فرآیندی که انجام می­دهد به تولید محتوا و ایجاد تعامل با مخاطبین اقدام می­نماید.

  • حاکمیت بازاریابی رسانه اجتماعی: استبدادی تا بی­قانونی

بعد چهارم نحوه قانون­گذاری و سیاست­های شرکت­ برای کاربرد رسانه اجتماعی درزمینهٔ کسب­و­کار را مشخص می­نماید. برخی شرکت­ها نگرش استبدادی دارند و برای ایجاد، انتشار و پاسخ­گویی و تمامی فرآیندهای مرتبط با رسانه اجتماعی قوانین مشخصی را وضع می­نمایند و در این خصوص بسیار سخت­گیرانه عمل می­نمایند. در مقابل برخی شرکت­ها کارکنان خود را در خصوص نحوه تولید و انتشار محتوا در بستر رسانه اجتماعی آزاد می­گذارند که رویکرد هرج­و­مرج نام دارد؛ اما اتخاذ هرکدام از این رویکردها بستگی به فرهنگ سازمان و میزان شایستگی کارکنان دارد.

در پایان باید گفت: بازاریابی رسانه اجتماعی با به‌کارگیری رسانه اجتماعی در جهت تحقق اهداف سازمانی و ایجاد ارزش برای ذینفعان مورداستفاده قرار می­گیرد. همچنین ایجاد بازاریابی رسانه اجتماعی سطح استراتژیک سازمان با تصمیم در خصوص دامنه، فرهنگ، ساختار و حاکمیت رسانه اجتماعی تعریف می‌گردد.

 

نویسنده: علیرضا سرحدی / کارشناس ارشد مدیریت MBA