فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

فعال عرصه کارآفرینی کشور و پیشتاز عرصه کارآفرینی استان هرمزگان

دکتر سید ابراهیم موسوی

 

یکی از اهداف اصلی نشریه دانشگاه کارآفرین معرفی کار‌آفرینان دانشگاهی این مرز و بوم می‌باشد، تا اساتید و دانشجویان بیش از پیش با پتانسیل هسته آکادمیک کشور عزیزمان آشنا شوند. لذا در این شماره قصد داریم با معرفی سید ابراهیم موسوی این مهم را ادامه دهیم که به بیان بسیاری، ایشان را به نوعی پدر کارآفرینی استان هرمزگان می‌دانند. در این مصاحبه سعی شده با سوال و جواب‌هایی مختصر و مفید ضمن صرفه‌جویی در زمان شما خواننده گرامی، زیر و بم افکار این کارآفرین را با شما در میان بگذاریم، باشد که نقطه شروعی باشد برای اینکه شما هم بدانید که اگر بخواهید قطعاً می‌توانید.

در ذیل می‌توان به برخی از سوابق علمی، پژوهشی و اجرایی ایشان اشاره نمود:

 

  • دانشجوی دکتری کارآفرینی گرایش آموزش عالی
  • رییس دانشگاه علمی کاربردی میناب
  • رییس سابق شورای شهر میناب در استان هرمزگان
  • دبیر سابق آموزش و پرورش استان هرمزگان
  • مدرس کار‌آفرینی
  • سرمایه‌گذار و موسس پروژه عظیم دهکده کارآفرینی هرمزگان
  • مشاور بسیاری از نهادهای دولتی و کسب‌وکارهای خصوصی در استان هرمزگان

 

از چند سالگی وارد عرصه کسب و کار شدید؟

از حدود 7 سالگی و دوره دبستان وارد کسب و کار‌های کوچک روستایی مانند فروش خرما یا لیمو که از محصولات عمده روستا بود، به قصد کمک به پدر که ایشان عامل اصلی ایجاد دیدگاه روی‌آوردن به کسب و کار حلال در بنده بودند، شدم. یاد گرفتم در گرمای سوزان تابستان و دمای 40 الی 50 درجه کار کنم و لیمو و خرما را برای عرضه به بازار جمع‌آوری کنم و این جرقه‌ای بود برای ایجاد تفکر داشتن کسب و کاری مستقل در بنده.

 

آیا تا به حال کارمند بودید؟

بلی کارمند که شدم، 3 تا 4 بار کارمند شدم، از کار‌هایی دولتی زود فاصله می‌گرفتم، هم علاقه‌ای به پشت میز‌نشینی نداشتم، هم اینکه احساس می‌کردم در فضای بیرون بیشتر می‌توانم مفید باشم، بیشتر ترجیح می‌دادم به جای اینکه حقوق بگیرم تلاش کنم تا حقوق بدهم، به جای اینکه به فکر یک حقوق برای خودم باشم، به فکر دادن 40 تا 50 حقوق برای دیگران بودم. زمانی که دیپلم گرفتم مدتی در شهرداری میناب و در دفتر‌فنی کار می‌کردم چون رشته دوره دبیرستانم ریاضی فیزیک بود و همراه مهندسین کار نقشه‌کشی، نقشه‌برداری، محاسبات و . . . را یاد گرفتیم و بعد از ظهر‌ها هم به همراه یکی از مهندسین در دفتر‌فنی خصوصی کار می‌کردیم و به نوعی کار مهندسی عمران را در این مدت به طور کامل یاد گرفتم. در زمان تحصیل در دانشگاه در رشته مهدسی صنایع در اوایل دهه 70 و در حین آن به واسطه تجربه‌کار در شهرداری در دفتر‌فنی سازمان برنامه بودجه سابق به صورت کار ساعتی و کار اصلاح نقشه‌های هوایی استان هرمزگان را انجام می‌دادم. یک سال هم در بخش صنایع روستایی سازمان جهاد کشاورزی بودم و مرتبط به تحصیلات دوره کارشناسی کار ‌کردم و بعد مدتی در بخش آمار سازمان برنامه بودجه مشغول به کار شدم و بعد به خدمت سربازی رفتم و بعد از آن در سال 77 اولین کار رسمی را شروع کردم.

 

اولین کار مستقل شما چه بود؟ در حال حاضر بزرگترین پروژه شما چیست؟

در سال 1377 یک فروشگاه گیاهان دارویی را در میناب با توجه به نیاز مبرم بازار تاسیس کردم و البته علاقه و بستر مناسب این کار که از سوی خانواده پدری در این حوزه وجود داشت و کار عطاری و گیاهان دارویی را از پدر‌بزرگ فقیدم یاد گرفته بودم و به همین دلیل مصمم پا به این عرصه گذاشتم و بسیار موفق شدم و نتیجه شروع این کار در سال 77 این شد که حدود 30 نفر از اقوام دارند به صورت مستقیم یا غیر‌مستقیم کسب روزی می‌کنند که حدود 5 فروشگاه در میناب در این حوزه توسط خانواده نزدیک ما اداره می‌شود.

در سال 78 اولین مرکز آموزش رایانه را در شهرستان میناب راه‌اندازی کردم که در آستانه سال2000 میلادی بود. اولین شرکت تجهیزات رایانه را در میناب راه‌اندازی کردم که نتیجه این کار آموزش حدود 2500 نفر در سطح اپراتوری رایانه و مهارت‌های ICDL بود که تا سال 1384 این آموزشگاه را اداره می‌کردم، البته به طور همزمان در سال 1378 در اداره کار هم مشغول به کار بودم (به صورت پیمانی) و در سال 1380 استعفا دادم. در سال 1380 جذب شرکت تاید‌واتر هرمزگان شدم و 1 سال با این شرکت همکاری داشتم و از سال 1384 کلنگ راه‌اندازی مرکز علمی کاربردی شهر میناب را زدم.

جرقه تاسیس این مرکز از سال 1382 ایجاد شد و افق آن در دوره تحصیل توسط جناب آقای دکتر توفیق (معاون فعلی پژوهشی وزارت صنعت، معدن و تجارت) ایجاد شد و موفق شدم در سال 1387 مجوز این مرکز را اخذ کنم و افتخار می‌کنم که تا به حال حدود 2000 نفر در مقاطع کاردانی و کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند (در چهار گروه صنعت، فرهنگی، مدیریت و خدمات کشاورزی) و در حال حاضر حدود 1000 نفر دانشجو داریم و خوشبختانه از سال 1389 به فکر اشتغال دانشجویان بعد از فارغ‌التحصیلی بودیم و ایجاد بستر مناسب راه‌اندازی کسب و کار توسط فارغ‌التحصیلان برای پاسخ به نیاز‌های منطقه‌ای و استانی، دغدغه ذهنی من در 24 ساعت شبانه روز بود، در همین‌حال روی برنامه پنجم مطالعه می‌کردم که برخوردم به بحث احداث دهکده‌های کارآفرینی که متاسفانه متولی آن در قانون به طور دقیق مشخص نبود، به هر حال مشغول به کار شدم و اساسنامه‌ای برای احداث دهکده کارآفرینی تدوین کردم و اولین مدل دهکده کارآفرینی را در شهرستان میناب در سال 1389 را آغاز کردم و موفق شدم در سال 1390 مجوز‌های لازم را اخذ کنم و در اردیبهشت 90 پروژه کلنگ خورد و در حال حاضر پروژه در حدود 80 درصد پیشرفت فیزیکی دارد و علت عقب بودن هم بروکراسی نا‌کار‌آمد اداری و نظام بانکی بوده است، و مانع‌تراشی در عرصه کارآفرینی که در جامعه ما وجود دارد. این پروژه افق روشنی را برای فارغ‌التحصیلان مرکز علمی کاربردی میناب دارد.

این پروژه طوری طراحی شده که در 4 گروه آموزشی ما یعنی، صنعت، کشاورزی، مدیریت و فرهنگ برای فارغ‌التحصلان چشم‌انداز اشتغال تعریف کرده است. این پروژه 4 فاز دارد که فاز 1 در حوزه کشاورزی امسال به بهره‌برداری می‌رسد (با توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل منطقه) که شامل بسته‌بندی خرما، و محصولات کشاورزی، زرراعی، شیلاتی و همچنین سردخانه‌های بالای صفر نگهداری محصولات کشاورزی که پوشش دهنده ضعف عمده در نگهداری محصولات است که متاسفانه در گذشته و حال کشاورزان در فصل برداشت محصولات را به قیمت بسیار ارزان به بازار داده و می‌دهند و امکان عرضه در سایر ایام سال وجود نداشت. در بخش کشاورزی تاکید ما بر روی بسته‌بندی محصولات با فناوری‌نوین و همچنین تولید محصولات سالم هست. در فاز اول 20 هکتار زمین در نظر گرفتیم تا جهت تولید در بخش کشاورزی و بسته‌بندی مناسب در بخش صنعت استفاده کنیم.

در حوزه خودرو بخش فنی شامل مکانیک خودرو، جوشکاری صنعتی، بحث معماری داخلی ساختمان، نقشه‌کشی صنعتی و همچنین بخش انفورماتیک از عناصر بخش صنعت ما هستند که به لطف خدا ما دانشجویان زیادی که همگی دارای توانمندی اجرایی هستند تربیت کردیم که در حال حاضر هم بسیاری از آن‌ها مشغول به کار هستند. در بخش دامپروی نیز پرورش شتر مرغ، مرغ محلی و مرغ‌های تخم‌گذار محلی، از برنامه‌های ما خواهد بود. در حوزه مدیریت و فرهنگ نیز می‌توان به بحث گردشگری روستایی و دوره‌های آموزشی مربوط به آن اشاره نمود، ضمناً در این حوزه ما صنایع دستی را نیز در اولویت‌های برنامه خود داریم. شهر میناب شهر فرهنگ، تئاتر و سینما است که با توجه به وجود رشته فرهنگ در دانشگاه میناب، توسعه هنری شهرستان با رویکرد موسیقی و تئاتر است (هم در بحث آموزشی و در حوزه اشتغال). در حال حاضر شهر میناب سینما ندارد اما به همت مدیران ارشاد شهرستان سالن این اداره در اختیار فیلم دوستان و علاقه‌مندان به هنر قرار گرفته و این را نیز بگویم بازیگران بزرگی از میناب پا به عرصه سینما گذاشتند که در میان آن‌ها می‌توانم به دوست و همکلاسی عزیزم جناب آقای کورش زارعی اشاره کنم که در فیلم یوسف پیامبر، نقش برادر حضرت یوسف را در زمان عزیزی مصر به عهده داشتند.

شایان ذکر است ما در دل این دهکده یک پژوهشکده کارآفرینی خواهیم داشت که در آن از وجود اساتید برجسته و فارغ‌التحصیلان رشته کارآفرینی استفاده خواهد شد تا منبع تغذیه این دهکده از طریق راه‌اندازی و تقویت مرکز رشد، مرکز تحقیق و توسعه و همچنین تقویت هسته آکادمیک دانشگاه علمی‌کاربردی میناب شود. نکته قابل توجه اینجاست که این رویکرد باعث افزایش جذب دانشجویان مرکز ما نیز شد. اگر فقط 20 درصد مسئولین توجه و پشتیبانی بیشتری از رویکرد و فعالیت‌های ما داشته باشند ما بهبود 100 درصدی در عملکرد خود خواهیم داشت. ضمناً جا دارد گله‌ای از مسئولین داشته باشم که هنگام اخذ تسهیلات یا . . . به خاطر عدم نگرش صحیح به کارآفرینی با سنگ‌اندازی در امور واقعاً سرعت ما را کم کرده و می‌کنند و بنده این مشکل را همه‌جا بیان کردم، کارمندان، کارشناسان و مدیران متاسفانه درک صحیحی از نقش یک کارآفرین در رشد و توسعه اقتصادی و رفاه مردم کشور ندارند، که این رفتار و عملکرد علاوه بر صدمه به کار‌آفرینان و صدمه به رشد کشور، به آینده فرزندان این سرزمین نیز ضرر وارد می‌کند.

بنده به جای اینکه بروم در تهران یا بندرعباس کسب و کار ایجاد کنم و زود‌تر هم به سود برسم، تصمیم گرفتم این کار را در روستا انجام دهم، در قانون برنامه پنجم توسعه گفته شده بود که کسانی که در روستا دست به این‌گونه فعالیت‌ها بزنند 50 درصد از سرمایه‌گذاری باید به صورت بلا‌عوض توسط دولت انجام شود اما متاسفانه این مهم اتفاق نیفتاد و علاوه بر آن با نا‌مهربانی مسئولین نیز مواجه بودیم. متاسفانه در هرمزگان و میناب بیشتر خانواده‌ها دوست دارند فرزندانشان جذب مشاغل دولتی شوند و اصلاً با فرآیند راه‌اندازی کسب و کار مستقل آشنایی ندارند. بسیاری از دانشجویان با قوانین نظام‌صنفی، با فرآیند اخذ تسهیلات بانکی و . . . آشنایی ندارند که ما در دهکده کارآفرینی ظرفیت آموزش در این حوزه‌ها را فراهم کرده‌ایم.

یک مرکز خلاقیت و آموزش کارآفرینی در این دهکده پیش‌بینی شده است. که حتی فردی بی‌سواد هم اگر به ما جهت راه‌اندازی کسب و کار رجوع کرد، ما نگرش، دانش و تجربه لازم را به او بدهیم. ضمناً این را نیز به جرات بگویم که بیش از 70 درصد فارغ‌التحصیلان ما با توجه به مشاوره‌‌های کارآفرینی صورت گرفته در حال حاضر مشغول به کار هستند و این ادعا قابل راستی‌آزمایی است و این را با قاطعیت می‌گویم که بعد از اتمام فاز‌های دهکده، 100 درصد دانشجویان جویای کار ما می‌توانند، به هدف کسب‌وکار خود نایل شوند. اما این نیازمند نهادینه‌کردن فرهنگ کارآفرینی در تمام سطوح جامعه است. ضمن اینکه نیازمند به تامین مالی است، نه سنگ‌اندازی بانک‌ها در اعطای تسهیلات، من به خاطر حس تعلق و وابستگی از کار دهکده عقب‌نشینی نکردم اما با مشکلات زیادی در این عرصه روبرو شدم که این سنگ‌اندازی‌ها در واقع سرعت‌گیر‌هایی بر سر راه رشد و توسعه اقتصادی استان و به تبع آن کشور خواهد بود، اما من با ایمان، خود را وقف آموزش، کسب و‌کار و کارآفرینی استان و جامعه کردم و هیچ نگرانی ندارم، اما از مسئولین محترم می‌خواهم که تشریف بیاورند و بررسی کنند که ما در روستایی با این نرخ جمعیت چه کاری را کلنگ زدیم، روستایی که دارای چشم‌انداز استراتژیک روشنی است، چه کسی به ما کمک کرد؟

کسی برای بازدید از این پروژه آیا تا به حال آمده است؟ بعد از کلنگ زنی در سال 90 همه رفتند و ما را تنها گذاشتند، 6 سال است که به خاطر دریافت 3 میلیارد تومان تسهیلات، پروژه با کندی پیش رفته، البته2 میلیارد هم خودم سرمایه‌گذاری کردم، خواهش دارم از مسئولین که توجه به کارآفرینان را بیشتر کنند. شاید این مهم نیاز به آموزش کارآفرینی در تمام نهاد‌ها و سازمان‌ها داشته باشد تا به صورت فراگیر آموزش کارآفرینی انجام شود، شاید بهتر باشد آموزش فرهنگ کارآفرینی جزو رئوس دوره‌های ضمن خدمت باشد، که البته اولین برداشت برای خود سازمان خواهد بود تا در اداره بهتر و همچنین کارآفرینی سازمانی قدم‌های محکمی را بر دارد و از نتایج آن منتفع شود، ضمن اینکه ما باید از طریق مراکز رشد و واحد‌های تحقیق و توسعه به بحث تجاری‌سازی تحقیقات دانشگاهی در صنعت بپردازیم، چیزی که متاسفانه غافل هستیم، بنده با توجه به تحقیقاتم در حال اجرای این مدل در شهر خود هستم.

 

شعار دهکده کارآفرینی ما این است که دهکده کارآفرینی نماد اقتصاد مقاومتی

تمام موادی که در این دهکده مورد استفاده قرار خواهد گرفت همگی ساخت داخل و به بیانی بهتر منطقه‌ای خواهد بود، تا در عمل از تولید داخلی حمایت داشته باشیم، به دنبال تولید محصولات لوکس نیستیم و بیشتر به دنبال کیفیت ایرانی هستیم و برند ما نیز دهکده کارآفرینی شهرستان میناب می‌باشد،  هدف اصلی ما تبدیل علم و پزوهش خلق ارزش و تولید ثروت خواهد بود.

 

در حال حاضر چند کسب و کار را به صورت همزمان اداره می‌کنید؟

در حال حاضر یک مرکز مشاوره کارآفرینی، مرکز علمی کاربردی میناب، دهکده کارآفرینی، مرکز آموزش راه‌دور برای دانش آموزان دبیرستان، مرکز نوآوری که اخیراً فعال شده، مرکز آموزش رایانه که هنوز فعالیت دارد و هر کاری که کسب و کار حلال باشد ما انجام می‌دهیم.

 

چند خواهر و برادر هستید و چند نفر آنها کارآفرین هستند؟

من خودم به این باور نرسیدم که کارآفرین هستم یا خیر! ما در مسیر کارآفرینی هستیم. 5 خواهر و برادر هستیم و هیچ‌کدام کارمند دولت نیستیم و همگی کسب و کار مستقل و آزاد داریم و به نوعی زیر چتر تفکر خودم کسب و کار ایجاد کردند و به آن‌ها همیشه مشاوره دادم و در بخش‌های نظیر فرهنگی، کشاورزی، آموزشی ، صنایع دستی و  . . . فعالیت می‌کنند.

 

آیا از وضع موجود زندگی خود پشیمان هستید؟ دوست داشتید کارمند بودید و زندگی آرام‌تری می‌داشتید؟

من کاری را انجام می‌دهم که قلباً به آن اعتقاد دارم، من تا سال 93 کارمند آموزش پرورش بودم و شاید برای خیلی‌ها آرزو بوده، اما من به علت مشغله زیاد از این کار استعفا دادم، از اینکه این مسیر را انتخاب کردم به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، فقط از نامهربانی‌هایی که بر سر مسیر کارآفرینی و ایجاد کسب و کار برای جوانان،  توسط مسئولین شهری و استانی ایجاد می‌شود گلایه‌مندم. و‌گرنه از انتخاب این مسیر به هیچ‌وجه پشیمان نیستم، عاشق این مسیر هستم و همیشه سر کلاس درس کارآفرینی به دانشجویان می‌گویم، که افتخار می‌کنم که بالای درخت رفتم و محصول چیدم و بردم و به بازار فروختم و خار لیمو و خرما در دست و سر و پیشانی من رفته و در گرما، سخت کار کردیم و سختی‌های آن دوره قطعاً سخت‌تر از این دوره بوده است. البته، سختی عرصه کسب و کار بسیار شیرین است.

 

افق کارآفرینی استان هرمزگان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

استان هرمزگان به نام پایتخت اقتصادی کشور نام‌گذاری شده است، اما چه انتظاری از این پایتخت باید داشته باشیم؟ اما همه شاخص‌ها باید بر‌اساس یک پایتخت اقتصادی واقعی تعریف شود، این نهاده‌ها باید به گونه‌ای تولید‌کننده ثروت باشد که این نام برازنده فعالیت‌ها باشد نه فقط یک شعار! وقتی می‌بینیم بانک‌های ما اختیار اعطای تسهیلات بالای یک میلیارد را ندارند و بیش از آن باید توسط تهران مصوب شود، آیا با این شرایط می‌توان گفت که این استان پایتخت اقتصادی است؟ استانی که واقعا همه چیز دارد، از معدن تا کشاورزی، از شیلات تا سرمایه ‌انسانی سخت‌کوش، از گردشگری تا همه چیز پس چرا ما هنوز به آرزوی این پایتخت اقتصادی نرسیدیم؟ چرا؟ چون ترکیب بهینه‌ای از این عوامل شکل نگرفته، لذا باز هم نقش آموزش و توانمد‌سازی است، تا وقتی مثلث موفقیت شکل نگیرد اتفاق مثبتی نخواهد افتاد:

 

کارآفرینی

دانایی                توانایی

 

پله‌های اصلی کارآفرینی، دانایی و توانایی است که ما در دهکده کارآفرینی بر اساس همین مدل پیش می‌رویم، تا منحنی عمر کسب‌وکار را تداوم ببخشیم. استان هرمزگان در عرصه صنعت و خدمات دارای ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل زیادی است که نیاز به ترکییب بهینه دارد و خلا  اصلی، توانمند‌سازی نیروی انسانی در تماس سطوح جامعه این استان است.

 

به امید موفقیت همه کارآفرینان

سید ابراهیم موسوی

خدمت‌گزار مردم عزیز ایران

 

موفقیت در سازمان‌های امروزی؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

موفقیت در سازمان‌های امروزی ؛ توجه به تفاوت سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد

ازآنجایی‌که انسان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند، دارای اندیشه‌های مختلفی می‌باشند. این تفاوت زمانی اهمیت پیدا می‌کند که در اداره سازمان‌ها بتوان از آن کمک گرفت. نیاز سازمان‌های امروزی تنها با مدیریت کردن برطرف نمی‌شود بلکه برای اداره بهتر نیاز به رهبری سازمانی داریم. رهبری سازمانی فرآیند تأثیرگذاری بر پیروان است که بتوان به‌صورت مؤثر افراد را به کارهای مختلف واداشت. در این میان مدیرانی که بتوانند این تأثیرگذاری را در سازمان داشته باشند، رهبر سازمانی محسوب می‌شوند و برای آن سازمان حائز اهمیت می‌شوند.

اما با توجه به تفاوت‌های میان مردان و زنان، الگوهای فکری رهبران و به‌تبع آن سبک‌های رهبری آن‌ها نیز متفاوت خواهد بود. قبل از ورود به بحث سبک‌های رهبری باید دانست زنان و مردان متفاوت فکر می‌کنند، متفاوت نگاه می‌کنند و سرانجام متفاوت رفتار می‌کنند. دلیل این تفاوت را می‌توان در عملکرد نیمکره‌های مغز جستجو کرد. مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل‌شده است. مواردی مانند خلاقیت، تجسم، افکار، قدرت تخیل و حافظه بلندمدت در نیمکره راست مغز اتفاق می‌افتد درحالی‌که جزئیات، تجزیه‌وتحلیل، منطق، حقایق در نیمکره چپ مغز انجام می‌شود. اما آنچه مهم است این است که به دلیل همین تفاوت، عملکرد مردان و زنان نیز متفاوت خواهد بود و این موردی است که برایان راسول و لیزکوک در کتاب”سبک‌های رهبری مدیران زن و مرد” خود به آن اشاره نموده‌اند. باز بودن دو طرف مغز هنگام تمرکز در زنان و بسته بودن یک‌طرف مغز هنگام تمرکز در مردان عامل تفاوت در عملکرد آن‌هاست. اکنون به تفاوت‌های دیگری نیز اشاره  می‌گردد: مغز یک مرد برای انجام دادن امور سازمان‌دهی می‌شود. در موقعیت‌های سخت و تحت‌فشار یا اضطراب، مغز وی تمایل به انجام کارهایی دارد که هیجان وی را فرونشاند. مغز جنس مذکر برای کار و فعالیت و مغز جنس مؤنث برای ایجاد ارتباط و مناسبات از طریق شنیدن و صحبت کردن ایجادشده است.

مردان تمایل به گفتگوهای خبری راجع به آنچه انجام داده یا کسب کرده‌اند دارند درحالی‌که این امر در مورد زنان به‌صورت خودستایی و مباهات به نظر می‌آید. زنان در گفتگو و همدلی انعطاف بیشتری نسبت به مردان دارند. زنان دوست دارند صحبت کنند و بشنوند و دیگران را در این حس شریک کنند. بنابراین درصد صحبت با تلفن در زنان بیشتر است. به‌صورت کلی مردان رقابت را دوست دارند حتی در شغل باغبانی برای پرورش بزرگ‌ترین محصول وارد رقابت می‌شوند. همچنین بیشتر مردان رقابت را در عرصه‌های سیاسی می‌پسندند.

ادامه …

بر اساس برخی تحقیقات؛ درزمینهٔ ایجاد ابتکار به علت عملکرد متوالی نیمکره‌ها مردان موفق‌تر عمل می‌کنند. زنان در درک تفاوت بین آنچه مردم می‌گویند و آنچه موردنظرشان است بهترند. هم‌چنین، ازنظر یادگیری و درک زبان بدن، زنان موفق‌ترند. زنان کمتر مانع سایرین می‌شوند حتی بیشتر به لطیفه‌های افراد می‌خندند. یا مهارت‌های دیداری جنس مؤنث بسیار گسترده است.

جنس مؤنث می‌تواند اقلام یک اتاق را بهتر از جنس مذکر مجسم کند. او کاملاً به خاطر می‌آورد که در چه روزی مردم چه لباسی به تن داشته‌اند. زنان سخن گفتن را دوست دارند چون احساس خود را به این وسیله منتقل می‌کنند همچنین شنوندگان بهتری هم هستند. به دلیل اینکه مردان فقط از نیمی از مغزشان استفاده می‌کنند مغز آنان در هنگام بمباران جزئیات و احساسات به‌آسانی طغیان می‌کند. او بیشتر به‌تنهایی نیاز دارد تا به مسائل بیندیشد. زنان برعکس دوست دارند در گروه بوده و در مورد مسائل بیشتر مشورت کنند.

مواردی که اشاره شد تنها بخشی از تفاوت‌های میان زنان و مردان است چیزی که مهم است نوع نگاه به اداره سازمان است. الگوهای فکری رهبر که سازنده سبک‌های رهبری می‌باشند، عبارت‌اند از: رابطه مداری- وظیفه مداری، جزءنگرانه-کل‌نگرانه، مربی‌گری، مشارکتی، رقابتی، عمل‌گرایی، فرماندهی و مخاطره پذیری. الگوی فکری رهبری در مردان بیشتر شامل وظیفه مداری، کل‌نگرانه، عمل‌گرایی، رقابتی، مخاطره پذیری و فرماندهی است. درحالی‌که الگوی فکری رهبری در زنان شامل رابطه مداری، جزنگرانه، مشارکتی و مربی‌گری است.

نتیجه آنکه الگوی کامل رهبری، تفکر زنان و مردان را توأمان داراست و نیاز سازمان‌های امروزی استفاده از مدیران تأثیرگذاری است که نقش رهبری سازمان را ایفا می‌کنند.

 

نویسنده :

مریم ادیب زاده

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

کارآفرینی اجتماعی راهی مناسب برای حل معضلات اجتماعی

کارآفرینی اجتماعی راهی مناسب برای حل معضلات اجتماعی

 میزگرد تخصصی در حوزه مسائل اجتماعی؛ با حضور فاطمه موالی‌زاده (مدیرعامل خیریه قلب سفید)، زهرا حسینی (رئیس هیئت‌مدیره خیریه قلب سفید) و دکتر مهدی گل‌سفید علوی (محقق و مدرس دانشگاه)

 

امروزه در گوشه و کنار شهرهای مختلف کشور، بعضاً شاهد تصاویر دل‌خراشی هستیم. تصاویر عده‌ای که از سر ناچاری و بی‌خانمانی گور خواب‌ شدند، کودکانی که بی‌رحمانه در هوای آلوده و نامساعد شهرها در سر چهارراه‌ها  یا در کوره‌های آجرپزی و … تمام سال مشغول کارند، سالمندانی که به خاطر نداشتن پوشش‌هایی بیمه‌ای تکدی‌گری می‌کنند و افرادی که در معابر مختلف شهرها برای درمان بیمار خود با خواهش، درخواست کمک می‌نمایند. در همین راستا، میزگرد تخصصی نشریه دانشگاه کارآفرین، با محوریت معضلات اجتماعی، کودکان کار، نقش مؤسسات خیریه، کارآفرینی و ارزش‌آفرینی اجتماعی، با حضور فاطمه موالی‌زاده (مدیرعامل خیریه قلب سفید)، زهرا حسینی (رئیس هیئت‌مدیره خیریه قلب سفید) و دکتر مهدی گل‌سفید علوی (محقق و مدرس دانشگاه) در محل خیریه قلب سفید برگزار شد که مشروح آن در ادامه آمده است.

گل‌سفید: فکر می‌کنم بهتر باشد ابتدا بحث را با پدیده تغییر آغاز نماییم. تغییر امروز در همه‌ حوزه‌ها وجود دارد. دنیای امروز، دنیای تغییر است. تغییر بر همه وجوه زندگی بشر سایه افکنده است. لذا مهم است که چگونه این تغییر را مدیریت نماییم. این موضوع مختص به یک حوزه خاص نیست. در برابر پدیده تغییر نباید منفعل بود و هم‌چنین نباید همیشه در جهت خلاف تغییر بر سنت‌ها و امور جاری پافشاری و اصرار نمود. آیا راهبردها و اقدامات مؤسسات خیریه و تفکر مددکاری در جامعه ما با توجه به‌شدت پدیده تغییر باید متحول شوند؟

موالی‌زاده: محققان و صاحب‌نظران زیادی از دنیای امروز به‌عنوان عصر عدم تداوم یاد می‌کنند. عصر عدم تداوم بدین معناست که دیگر تجارب و راه‌حل‌های گذشته برای مسائل جاری و آینده جوامع بشری کارگشا نیستند و باید به شیوه‌ای دیگر اندیشید. باید بپذیریم که جامعه و شیوه زندگی و به‌تبع آن معضلات اجتماعی نسبت به ۵۰ سال گذشته تغییرات زیادی کرده است.

متاسفانه این روزها شاهد گسترش معضلات اجتماعی از قبیل ازدیاد کودکان کار، آسیب و خشونت‌های خانگی علیه کودکان، زنان و بعضاً پسران، اعتیاد، فقر، گور خوابی و کارتن‌خوابی، وجود فرزندان بی‌هویت، نوزادان معتاد باوجود بیماری‌های متعدد و … هستیم.

حسینی: بله دقیقاً. مانند کودکان کار که در خیریه آن‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهیم. كودكان كار به كودكانى گفته‌ می‌شود که در كارگاه‌ها، كارخانه‌ها، كوره‌هاى آجرپزى، سر چهارراه‌ها، در منازل با حداقل امکانات و …. مشغول به کار هستند. متأسفانه آمار این کودکان در شهر تهران بسیار بالاست و مشکلات این کودکان و خانواده‌های آن‌ها بسیار فراتر از آن‌ چیزی است که جامعه در مورد آن دیده و شنیده است.

موالی‌زاده: اما این پرسش در اینجا مطرح می‌گردد که آیا مددکاری اجتماعی و مسائل مرتبط با آن همگام با معضلات و چالش‌های نوین رشد کرده است یا خیر؟ آیا ارزیابی کرده‌ایم که وجود این‌همه سمینار، مصاحبه، مقالات مختلف و … به تثبیت جایگاه اجتماعی مددکاری کمک کرده و یا تنها از مرگ مددکاری پیشگیری کرده است؟

چالش اصلی کاستی در محتوا و دانسته‌های مددکاری اجتماعی است که از نیازهای جامعه عقب‌افتاده است. نگاه علم مددکاری نوین به مددکاری اجتماعی به‌عنوان یک‌رشته علمی در توسعه اجتماعی و تغییرات اجتماعی است. یکی از دغدغه‌های مهم مددکاری اجتماعی موضوع عدالت اجتماعی است. هم‌چنین، توجه به حقوق انسانی، مسئولیت اجتماعی، احترام به افراد علی‌رغم تفاوت‌هایی که دارند، مواجهه با معضلات اجتماعی، تقویت روحیه آسیب‌دیدگان و مشاوره صحیح و تخصصی افراد مطرح می‌باشد. باید به مددکاری اجتماعی نگاهی جدید داشته باشیم و با همکاری اساتید، صاحب‌نظران‌، دستگاه‌ها، نهادها، تشکل‌های مرتبط و خیریه‌ها بتوانیم از قابلیت‌های مددکار و ظرفیت‌های موجود جهت درمان و پیشگیری از معضلات اجتماعی استفاده کنیم.

گل‌سفید: علاوه بر این موارد از قدرت رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نباید غافل بود. وجود شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص از نوع مجازی و توجه خاص ایرانیان به این موضوع، به معنای وجود یک ظرفیت و فرصت بسیار ارزشمند است.

حسینی: نکته مهم دیگر ورود بانوان به حوزه مددکاری است. با توجه به گرایش زنان به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و داشتن احساس مادرانه و حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌توان از قابلیت آن‌ها در این زمینه بسیار بهره برد.

گل‌سفید: بر بهره‌مندی از جوانان و ظرفیت جوانان، استفاده از همت و شور جوانانه نیز باید توجه و تأکید داشت.

موالی‌زاده: به نظر می‌رسد خیریه‌ها و تشکل‌های مردم‌نهاد با به‌روز ساختن اطلاعات و رساندن سطح کارآمدی خود به استانداردهای بین‌المللی و بهره‌گیری از مددکاران متخصص و خبره، می‌توانند تأثیر بسزایی در کاهش آمار بزه و ناهنجاری‌های اجتماعی داشته باشند. ضمناً خیریه‌ها می‌توانند با جدی گرفتن بحث آموزش و تربیت صحیح مددکار اجتماعی حلقه ارتباطی باشند میان مددجویان و مددکاران اجتماعی .

حسینی: بله کاملاً موافقم؛ به‌عنوان‌مثال در مورد کودکان کار، نیروهای داوطلب مددکاری و یاوران ابتدا باید آموزش‌های لازم را دریافت کنند تا نحوه صحيح برخورد با كودكان را بدانند. این موضوع در مورد سایر معضلات اجتماعی و سایر جوامع نیازمند کمک و حمایت متفاوت است. مددکاران و یاوران، نیازمند دریافت آموزش‌های تخصصی بر اساس ویژگی‌های خاص گروه‌های متفاوت مددجویان هستند. بحثم را در مورد کودکان کار ادامه می‌دهم؛ مددکاران باید پس از دریافت آموزش، اين كودكان را در سطح شهر شناسایی کرده و به مؤسسات خیریه ازجمله خیریه قلب سفید معرفی نمایند. هم‌چنین، مددکار باید به‌صورت مستمر، از منزل و محل کار کودک بازدید نماید تا بر اساس نياز و اولويت هر خانواده خدمات درمانى، روانشناسى، آموزشى، معيشتى و … به آن‌ها ارائه شود.

متأسفانه شرایط کودکان کار و خانواده‌های آن‌ها به‌گونه‌ای است که به كار كودكان نیاز است. نمی‌توان یک‌باره کار کودکان را قطع کرد. در مرحله اول باید ساعات کار کودک را با حمایت کاهش داد و با آموزش‌هاى لازم آسيب‌های احتمالی را حداقل نمود. در مراحل بعدی باید با ايجاد زمينه رشد و پیشرفت خانواده، نياز به كار كودك را به‌صورت تدريجى از بين برد.

گل‌سفید: اما در حال حاضر خیریه‌های فعال زیادی در سطح کشور وجود دارند. نهادهای زیادی حمایت می‌کنند. خیرین زیادی فعال هستند. اما مشکل هنوز پابرجاست. بیشتر این مؤسسات مدل و فرایند یکسان و مشابهی در جذب مشارکت‌های اجتماعی و حل معضلات اجتماعی دارند. من احساس می‌کنم در اینجا کارآفرینی و تفکر کارآفرینانه راهگشا خواهد بود. کارآفرینی به‌عنوان یک فعالیت شبه اقتصادی نیز می‌تواند مطرح باشد. ما در طول تاریخ کارآفرینان اجتماعی زیادی را داریم. ارزش‌آفرینی اجتماعی و تغییر رفتار یک سیستم (اجتماعی) کار اصلی آن‌هاست. درواقع چطور می‌توان یک خیریه را به‌عنوان یک سیستم از موارد مشابه متفاوت ساخت؟ نوآوری‌های اجتماعی همیشه در کشور ما موردتوجه مردم قرارگرفته است و امری جذاب تلقی شده است.

موالی‌زاده: نوآوری‌های اجتماعی معمولاً ارزش‌آفرینی بالایی دارند. اما شاید هنوز تجلیل کمی در جامعه ما از این موارد می‌شود. یا شناخت کمی وجود دارد و آموزش در این زمینه لازم است. بسیاری از فعالان اجتماعی ما هنوز با این مسائل آشنا نیستند و به کارآفرینی به چشم ایجاد یک فعالیت اقتصادی یا شغل نگاه می‌کنند. البته برخی از فعالان اجتماعی، اکنون نیز به این موارد توجه دارند.

 

نویسنده : دکتر مهدی گلسفید علوی(محقق و مدرس دانش)

 

آیا کارآفرینی یک نوع اعتیاد است؟

آیا کارآفرینی یک نوع اعتیاد است؟

 

در محافل علمی تعیین رابطه میان کارآفرینی و اعتیاد موردبحث است. بر اساس گزارش برخی تحقیقات در کارآفرینان نشانه‌هایی مبنی بر رفتارهای اعتیاد آمیز، همچون افکار وسواسی، دوره‌های انزوا جویانه و هیجانات منفی مشاهده‌شده است. درواقع؛ کارآفرینان همچون افرادی که به قمار یا اینترنت اعتیاددارند، در اثر احساس اجبار به کار و تداوم فعالیت با یک سری پیامدهای منفی روبرو می‌شوند.

در دنیای امروزه، با توجه به گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعات محور، کارآفرینی از اهمیت مضاعفی برخوردار گشته است. در این مرحله، کارآفرینی به‌عنوان یک فعالیت مکمل، نوآورانه، خلاقانه و مدیریتی مطرح می‌شود. هم‌چنین؛ برخی محققان بر مشخصات، ویژگی‌ها و رفتار افراد کارآفرین تأکید می‌کنند که از مهم‌ترین این مشخصات و رفتار می‌توان به ریسک‌پذیری، پذیرش خطر شکست، استقلال‌طلبی، اعمال‌نفوذ بر دیگران، خلاقیت، آینده‌نگری، توانایی تحلیل، سرعت تصمیم‌گیری، سخت‌کوشی، پشتکار جهت رسیدن به اهداف، تشکیل شبکه‌های اجتماعی، اعتمادبه‌نفس بالا، اعتماد به دیگران، شناسایی فرصت‌های نوین و روش‌هایی برای ایجاد و توسعه کارآفرینی و منطقی بودن اشاره کرد.

اما عوامل تقویت‌کننده اعتیاد رفتاری بدین شرح هستند: افکار وسواسی، پیش‌بینی و انجام تشریفات و رفتارهای خاص، خود را زیاد ارزشمند تلقی کردن، افزایش منابع، غفلت (نادیده گرفتن و بی‌خبری از دوستان نزدیک و روابط صمیمی)، احساس گناه، دروغ‌گویی، پنهان‌سازی رفتار خود از دیگران.

با توجه به این الگوهای رفتاری، کارآفرینی می‌تواند به‌نوعی اعتیاد تبدیل شود. برخی از علائم اعتیاد آمیز کارآفرینی شامل احساس اجبار و رویکرد وسواسی نسبت به شغل، نادیده گرفتن دوستان و فرار از تفریحات موردعلاقه، تجربه نشانه‌های انزوا همچون خشم و افسردگی در حین ترک کار، اختصاص زمان بیش‌ازحد به کار در مقایسه با مدت‌زمانی که صرف خانواده و دوستان می‌شود، است. ساختار شخصیتی این افراد مستعد ریسک‌پذیری، اعتیاد به کار و استفاده بیش‌ازحد از اینترنت می‌باشد. هم‌چنین، از واژه اعتیاد برای توصیف وابستگی فیزیولوژیکی، روان‌شناختی و رفتاری استفاده می‌شود که طی آن فرد به یک محرک خاص وابسته می‌شود.

علاوه بر این، اعتیاد به کارآفرینی باعث مواجهه با مشکلات روان‌شناختی می‌شود. بسیاری از کارآفرینان منزوی و گوشه‌گیر هستند. این انزوا و گوشه‌گیری احتمال خطر افسردگی را افزایش می‌دهد. افزون بر این، بسیاری از کارآفرینان ساعت‌های متمادی کار می‌کنند و به همین دلیل فرصت کافی برای رسیدگی به خود ندارند. هم‌چنین؛ تمایل شدید به موفقیت، باعث ایجاد اضطراب در آن‌ها می‌گردد. کارآفرینان باکار بیشتر همه تلاش خود را برای پنهان‌سازی نشانه‌های افسردگی به کار می‌گیرند. این نشانه‌ها معمولاً به‌صورت تنش و استرس قلمداد شده و منجر به وخامت هر چه بیشتر اوضاع می‌شود. حتی در موارد شدید و حاد، کارآفرینان در معرض خطر خودکشی قرار دارند.

بنابراین می‌توان گفت اعتیاد بُعد تیره و نامطلوب کارآفرینی است. انگیزه بالا به کار و تلاش در زندگی حرفه‌ای از اهمیت بالایی برخوردار است. اما گاهی کارآفرینی به‌نوعی اعتیاد رفتاری تبدیل می‌شود که نتیجه نهایی آن مشکلات روان‌شناختی است.

منبع:

-Keskin, G., Gümüşsoy, S., & Aktekin, E. (2015). Entrepreneurship: Is it an addiction?. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 195, 1694-1697.

نویسنده : دکتر حسین نیک بین / مدرس دانشگاه

کارآفرینی سازمانی مقدمه‌ای برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

کارآفرینی سازمانی مقدمه‌ای برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

  

کارآفرینی سازمانی از شاخه‌های اصلی کارآفرینی است و نقش به سزایی در توفیق و تعالی سازمان ایفا می‌کند. بنا به تعریف، کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که یک یا تعدادی از کارکنان سازمان طی می‌کنند تا فعالیت کارآفرینانه‌ای را به ثمر برسانند و این در حالی است که لزومی جهت اینکه سازمان یک سازمان کارآفرین باشد، نیست. این نوع از کارآفرینی ازجمله مسائلی است که شرکت‌های بزرگ علاقه‌مند به به‌کارگیری آن می‌باشند. فراگیر نمودن تدریجی بحث کارآفرینی در سطوح مختلف سازمان و تغییر رویکرد به سازمان کارآفرین و کسب مزیت رقابتی در بلندمدت از مزایای این انتخاب آگاهانه به‌حساب می‌آیند.

در شرایط کنونی و با در نظر داشتن تغییرات سریع در محیط، نیاز به تغییر رویکرد در سیستم آموزش عالی کشور امری غیرقابل‌انکار است. هرچند در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به‌ضرورت توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی کشور جهت ایجاد کسب‌وکارهای جدید شده و گام‌های مثبتی نیز در این راستا برداشته‌شده است؛ لیکن کمبود بهره‌گیری از رویکرد کارآفرینی سازمانی جهت سوق دانشگاه‌ها به سمت‌وسوی دانشگاه کارآفرین که همانا توجه به رویکرد خلاقیت، نوآوری، مخاطره پذیری و پیشتازی است، همچنان محسوس  می‌باشد. که اجرای این پروسه مستلزم تغییر در رویکرد فرهنگ‌سازمانی، تفکر اساتید، دانشجویان و کارکنان، سبک رهبری و … در سازمان و برقراری الگو و مدل کسب‌وکاری جهت تعامل مشترک بین دانشگاه و صنعت، می‌باشد. در این راستا بهره‌مندی از کارآفرینان سازمانی که به وجود آورنده پروسه نوآوری (به تحقق درآوردن ایده‌های بدیع و تازه) در سازمان و پیشتاز و حامی توسعه خدمات آموزشی نوین هستند می‌تواند باعث تسریع در امور شده و نهایتاً ایجاد تحول در امور آموزش را به همراه آورد.

حال این سؤال پیش می‌آید که از کجا و چگونه شروع کنیم؟

پیش‌ازاین که بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، می‌بایست به این نکته اشاره داشته باشم که اولاً، پرداختن به بحث کارآفرینی در جامعه ما، تنها چند سالی است که به وقوع پیوسته و علمی جدید به‌حساب می‌آید، لذا افرادی که دارای این دانش می‌باشند در مقایسه با متخصصان دیگر علوم از سابقه کمتری برخوردار می‌باشند. ثانیاً، وجود پیچیدگی، رسمیت و تمرکز (ساختار سازمانی) و فرهنگ‌سازمانی متفاوت در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی و وجود تضاد در نوع نگاه آن‌ها، مانعی در ایجاد یک الگوی واحد و مؤثر خواهد بود.

نهادینه شدن کارآفرینی سازمانی در دانشگاه‌های کشور و به‌تبع آن شکل‌گیری دانشگاه کارآفرین محقق نخواهد شد مگر آنکه تفکر استراتژیک در دانشگاه‌ها تثبیت گردد. این امر نقش قابل‌ملاحظه‌ای در پرورش مفاهیم آموزشی در سطوح فردی و سازمانی ایفا نموده و بستر مناسبی در عملیاتی شدن آن مهیا می‌سازد. عامل دیگر، مدیریت در رشد کارآفرینی سازمانی است که عامل بسیار مهم و اساسی می‌باشد و با حمایت مدیران ارشد از افراد نوآور و ریسک‌پذیر در سازمان در قالب تیم‌های تخصصی، تجلی می‌یابد. ضمن آن‌که شناخت و درک درست از عوامل رفتاری (مدیریتی، نوع نگرش، منابع انسانی، عوامل انگیزشی، فرهنگ و ارتباطات)، عوامل ساختاری (سیستم‌های سازمان، استراتژی‌های موجود، ساختار و تکنولوژی) و عوامل محیطی (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی) که ازجمله موانع موجود در کارآفرینی سازمانی هستند، کمک شایانی به فائق آمدن بر چالش‌های کارآفرینی در دانشگاه‌ها می‌نماید. بدیهی است دستیابی به موارد یادشده، حمایت همه جانبه‌ای را از قوای مجریه و مقننه گرفته تا مدیریت دانشگاه می‌طلبد و عزمی نیاز است به سمت توسعه نهادی در دانشگاه‌ها، از نهاد با توسعه کم به سمت‌وسوی نهاد با توسعه بالا.

درمجموع برای ایجاد دانشگاه کارآفرین فراگیر در کشور، ما هنوز در ابتدای مسیر بوده و لزوم ایجاد بستر مناسب برای این کار نیازمند همت مسئولان، تغییر نوع نگاه و استفاده از نیروهای جوان خلاق و نوآور و باانگیزه می‌باشد که می‌تواند به‌مثابه خون جدیدی در شریان‌های نظام آموزشی کشور تزریق گردند. هم‌چنین وجود تفکر خلاق در درون سازمان، جایگزین نمودن روندهای نوین با روندهای مستعمل گذشته و فراهم نمودن بستری که در قدم‌های آتی این تفکر در تمام سطوح سازمان فراگیر شود، قسمتی از مزایای کارآفرینی سازمانی بوده که یقیناً با پرداختن به آن، گام‌های بعدی با برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی دقیق و به‌صورت فاز به فاز قابل حصول خواهد بود.

 

مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

دکتر امیرحسین کردنوری مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

نویسنده  :

دکتر امیرحسین کردنوری

مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بانک توسعه صادرات ایران

مقدمه‌ای بر حوزه پژوهشی کارآفرینی بین‌المللی

مقدمه‌ای بر حوزه پژوهشی کارآفرینی بین‌المللی

 

اصولاً تحقیقاتی که درزمینه کارآفرینی بین­ المللی صورت گرفته است بر دو جنبه متمرکز هستند؛ بخشی از این تحقیقات تنها به بررسی کارآفرینی در کشورهای مختلف می­ پردازند و رفتارهای کارآفرینانه و نوآورانه را در کشورها و فرهنگ­های مختلف مقایسه می­کنند؛ اما بخش دیگری از این تحقیقات متمرکز بر افرادی هستند که به فراتر از مرزهای خود می­روند و به فعالیت­های خلاقانه و کارآفرینانه            می­پردازند تا بتوانند به خلق و ایجاد محصولات جدید و نوآورانه بپردازند و از فرصت­های موجود در آن­سوی مرزهای خود استفاده کنند.

درواقع، ازآنجاکه بسیاری از سازمان و شرکت­ها از آغاز تأسیس و شروع به کار خود به دنبال کسب مزیت رقابتی حاصل از فروش در فراتر از مرزهای خود هستند بنابراین تفکر کارآفرینی بین­ المللی در ابتدای کار خود مورد استقبال زیادی از سوی شرکت­ های مختلف و محققان و پژوهشگران قرار گرفت.

با مرور مقالات مختلف می­توان بیان کرد که کارآفرینی بین ­المللی فرایند تشخیص، اتخاذ، ارزش ­گذاری و بهره‌برداری و استفاده از   فرصت­ها و مزیت­های حوزه بین‌الملل و با عبور از مرزها به‌منظور ایجاد کالاها و خدمات جدید است. در این تعریف عبارت عبور یا گذشتن از مرزها مهم است. ویژگی و مشخصه مهم کارآفرینی بین­ المللی همین عبارت است یعنی کارآفرینان بین­ المللی به دنبال کسب فرصت­های جدید به فراتر از مرزهای خود قدم می‌گذارند و بدین واسطه به سود و مزایا و همچنین مزیت­های رقابتی نسبت به رقبای خود در داخل و خارج دست پیدا می­کنند. خیلی از شرکت­ها و سازمان­ها که در داخل کشور خود دچار زیان شده و یا هزینه­ های تولید آن­ها بالا است می­توانند به‌واسطه کارآفرینی بین­ المللی سود خوبی به دست آورند و با ایجاد استارت­اپ­ های جدید در فراتر از مرزهای خود با هزینه پایین­ تر به سودهای هنگفت برسند. درواقع، گاه ممکن است، شرکت­ها پس از مدتی و به دلیل کاهش فروش و یا از رده خارج شدن و منسوخ شدن محصولات خود در بازارهای داخلی به سمت بین­ المللی شدن و بازارهای خارجی بروند. اما ورود به عرصه کارآفرینی بین­ المللی باعث  می­شود تا شرکت­ها مهارت­ها و توانایی­ های خود را افزایش داده و بتوانند به مزیت رقابتی زیاد و سودآوری و فروش بیشتر دست یابند. آن­ها در این عرصه و گستره بزرگ جهانی ناگزیر به خلاقیت، نوآوری، بهبود مهارت­ها و توانایی­ های خود به‌خصوص در برخورد با مشتری و تشخیص نیازهای مشتریان خود دارند و این امر خود زمینه­ ساز توانمند شدن، بهبود و توسعه شرکت­ها را فراهم می­کند.

از مزیت­ های کارآفرینی بین­ المللی این است که می­توان به انتخاب مناطق و کشورهایی پرداخت که هزینه­ های تولید و هزینه­ های نهایی محصولات و غیره در آن­ها پایین­ تر است یا مزیت­ های خاصی دارند که در درون مرزها این مزیت وجود ندارد یا اندک است. در این راستا و برای شناسایی و کشف فرصت­های جدید فراتر از مرزهای خود، شرکت­ها باید به تجربیات گذشته و به بافت و حوادث و رویدادهای خارجی توجه کنند. آن­ها بایستی به دنبال روزنه­ ها و تقاضاهای پنهان در بافت بین­ المللی و خارجی بپردازند و پس از ارزش­گذاری بر این فرصت­ها اقدام به ایجاد استارت­اپ­ ها نمایند.

اما این فرایند ساده نیست و صرف پیدا کردن روزنه­ ها و زمینه­های مناسب برای کارآفرینی و ایجاد استارت­آپ­های فراملی کافی نیست، شرکت­ها قرار است وارد کشوری جدید با بافتی جدید شوند که این خود زمینه­ساز مسائل و مشکلات زیادی ازجمله ازلحاظ فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره می­شود؛ بنابراین شرکت­هایی که قصد کارآفرینی بین­الملل را در فراتر از مرزهای خوددارند باید بافت کشور موردنظر را به‌دقت بررسی کنند. درواقع برای بقا و به دست آوردن سود در بازارهای دارای مزایای فراوان، فراتر از مرزهای ملی بایستی خود را با این بافت­ها تطبیق دهند.

شرکت­های کارآفرین بین­ المللی به دلیل ورود به بازار پرتلاطم جهانی که به‌طور مداوم در حال تغییر و پیشرفت است کسب‌وکارهای خلاقانه­ تر، نوآورتر و ریسک­ پذیرتری را شکل می­ دهند و راهی جز انعطاف­ پذیری و همکاری گروهی و جمعی برای وفق دادن خود با محیط ­های متفاوت با کشور خود ندارند و همه این­ها زمینه­ ساز برتری و موفقیت بیشتر این شرکت­ها خواهد شد. آن­ها یاد می­گیرند چگونه روابط با مشتری را به‌خوبی مدیریت کنند و همچنین اعتبار و شهرت فراوانی را در این نوع کارآفرینی به دست می­ آورند که حتی        می­تواند زمینه­ ساز گسترش فروش آن­ها در داخل کشور خود شود.

درنهایت، نمونه­ ای از کارآفرینی بین­ المللی را می­توان ذکر کرد که کانا، پالئپو و سینها[1] در سال 2013 در مقاله خود به آن اشاره‌کرده‌اند، آن­ها در مقاله خود به کارآفرینی شرکت سوزوکی ژاپن به‌صورت زیر اشاره‌کرده‌اند:

“سوزوکی[2] ژاپن، یک تحول کیفیت را با ورود به هند در سال 1981 ایجاد کرد. نیاز خودروسازان برای حجم زیادی از قطعات باکیفیت بالا، تأمین ­کنندگان محلی را به حرکت درآورد. آن­ها با فروشندگان سوزوکی در ژاپن تیم تشکیل دادند، گروه­های کیفیت تشکیل دادند و با متخصصان ژاپنی برای تولید محصولات بهتر کارکردند. در طول دو دهه آینده، جنبش مدیریت کیفیت جامع به دیگر صنایع در هند گسترش پیدا کرد. در سال 2004، شرکت­های هندی جوایز دمینگ[3] را بیش از هر کشور دیگری در ژاپن دریافت کردند. مهم­تر از آن، تأمین­کنندگان خودروی هندی در نفوذ در بازارهای جهانی موفق بودند مانند ساندرام فاستنرز[4] که به تأمین­کنندگان خودروساز بین­المللی مانند GM ترجیح داده شد”.

در مثال بالا از شرکت سوزوکی نمونه­ای از کارآفرینی بین­المللی آورده شد اما نکته جالب مثال بالا این بود که شرکت­های هندی مانند ساندرام فاستنرز پس از به دست آوردن بازار مربوطه نیز دست به کارآفرینی بین­المللی زدند. درواقع آن­ها به سودآوری و مزایای فراوان این صحنه پی بردند. آن­ها حتی توانستند درصحنه رقابت بین­الملل تا جایی پیش بروند که دیگر شرکت­های کارآفرین بین­الملل را عقب برانند و شکست بدهند.

 

نویسنده : دکتر فاطمه عسکری / پژوهشگر حوزه کارآفرینی

تحلیل محیط کسب‌وکار؛ بررسی وضعیت صنعت خودرو

تحلیل محیط کسب‌وکار؛ بررسی وضعیت صنعت خودرو

 

 

علت توجه دولتها به بخش خودرو

حمایت از بخش تولید به جهت ایجاد اشتغال و افزایش تولید ناخالص ملی موردتوجه دولت‌هاست. دولت‌ها با اخذ مالیات و عوارض از تولید خودرو منتفع می‌گردند. به‌طوری‌که از تولید نود میلیون دستگاه خودرو در سال 2015 با گردش مالی سه هزار میلیارد دلاری، حدود شش‌صد میلیارد دلار برای دولت‌ها درآمد ایجادشده است. سهم صنعت خودرو از GDP چین 7 درصد و در هند 6 درصد است. تولید ناخالص ملی کشور در سال 2015، 400 میلیارد دلار بوده است که سهم بخش صنعت حدود 16 درصد است که صنعت خودرو بیش از 3 درصد آن را عهده‌دار بوده است. این در حالی است که مالیات کمتر از 7 درصد تولید ناخالص ملی را شکل می‌دهد و بخش معدن تنها 1.2 درصد سهم دارد.

ارزبری صنعت خودرو 2.5 میلیارد دلار است اما جایگزینی تولید با واردات خودرو باعث خروج 13 میلیارد دلار ارز می‌گردد. بنابراین این صنعت بیش از 10میلیارد دلار صرفه‌جویی ارزی عاید کشور می‌نماید. موضوع بعدی کسب درآمد قابل‌توجه توسط نهادهای عمومی و دولتی است به‌طوری‌که به ازای 1 میلیون خودروی تولیدی؛ گمرک، تأمین اجتماعی، دارایی، بانک‌ها و تأمین‌کنندگان مالی و بیمه‌ها، درمجموع بیش از 10 هزار میلیارد تومان دریافت می‌نمایند. با افزایش تولید خودرو به 2 میلیون خودروبر اساس برنامه توسعه ششم، نهادهای عمومی و دولتی، سالانه به 20 هزار میلیارد درآمد خواهند رسید. همه این مسائل وجود و توسعه صنعت خودرو را توجیه می‌نماید.

تأمین مالی و اوراق بدهی

شرکت‌های بزرگ جهت تأمین مالی هزینه‌های خود با دشواری‌های بزرگی دست‌به‌گریبان‌اند و گاه تسهیلات با نرخ 30 درصد را به‌ناچار برای تأمین مالی خود می‌پذیرند. با تسهیلات 30 درصدی و مازاد نیرو، چگونه می‌توان با رقبای خارجی رقابت کرد. با رقبای خارجی که به نرخ 2 یا 3 درصد تأمین مالی می‌شوند و حکم محدودیت تعدیل نیرو ندارند و تکلیف‌های آن‌چنانی از سوی دولت خود ندارند، رقابت کار سختی است. شیوه جدیدی که اخیراً برای تأمین منابع مورداستفاده قرار گرفت اوراق مرابحه بود که شرکت سایپا با انتشار 500 میلیارد تومان از این اوراق با نرخ سود 18 درصدی، گام بزرگی در جهش کاهش هزینه‌های مالی برداشت و نشان داد امیدوار شدن به بانک‌ها با دارایی‌های سمی بالا و نرخ تسهیلات با فرمول نامعلوم، نمی‌تواند نسخه شفابخشی باشد و بازار سرمایه بهترین محل برای تأمین مالی شرکت‌های بزرگ و متوسط است.

ضرورت اصلاح ساختار مالی

با صورت‌های مالی جدید و ساختار جدید، شرکت‌ها  نفس دوباره می‌کشند. اصلاحات مالی در شرکت‌ها ضرورتی حیاتی است که با آن روح جدید در شرکت دمیده می‌شود و چابکی و انعطاف مالی، سرعت حرکت شرکت را دوچندان می‌نماید. ضمن اینکه جذب شرکای خارجی راحت‌تر صورت می‌پذیرد. مسئله‌ای که نیاز فعلی شرکت‌های متوسط و بزرگ است. دولت در شرکت‌هایی که  در آن‌ها سهم دارد  نه توان تزریق منابع دارد و نه اجازه تعدیل نیرو می‌دهد. بنابراین جذب منابع ارزان داخلی و خارجی در جهت کاهش هزینه مالی و همچنین توسعه شرکت‌ها یکی از الزامات در موفقیت شرکت‌هاست. با توجه به تجربه موفق برخی شرکت‌ها مثل سایپا، شایسته است دولت با تهیه دستورالعمل مناسب و از طریق برگزاری همایش و دوره آموزشی و هم‌چنین طراحی مشوق‌های مناسب، همه مدیران شرکت‌ها را به اصلاح ساختار مالی ترغیب نماید. لازم به ذکر است مدیریت جهادی و توجه به اقتصاد مقاومتی در کنار اصلاح ساختار مالی در سایپا، افزایش تولید بیش از 50 درصدی را رقم‌زده است.

برنامه ششم و توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی

در برنامه توسعه ششم برای بخش صنعت و معدن، متوسط رشد سرمایه‌گذاری  18.8 درصدی در نظر گرفته‌شده است. متوسط رشد اشتغال 3.4 درصد و متوسط رشد سالانه بهره‌وری عوامل تولید 4.5 درصد هدف‌گذاری شده است.

در این برنامه، تولید خودرو سواری و وانت که در سال 94، یک‌میلیون و بیست هزار دستگاه بوده است برای انتهای برنامه (سال 99) 2 میلیون دستگاه پیش‌بینی‌شده است. تولید خودروی تجاری مثل کامیون و … از 20 هزار دستگاه در سال 94 به 60 هزار دستگاه در پایان برنامه خواهد رسید. بر اساس این برنامه، متوسط طول عمر مینی‌بوس از 24.6 سال به 18 سال، اتوبوس از 12.7سال  به 12.5، سواری بین‌شهری از 8.2 سال  به 8 و متوسط طول عمر ناوگان باری از 17.3 به 15 سال در پایان برنامه کاهش خواهند یافت.

این هدف‌گذاری‌ها نشانگر توجه به نوسازی ناوگان شخصی و عمومی است و برای خودروسازان نوید تلاش و افزایش تولید دارد. اما با توجه به‌سرعت پیش‌بینی‌شده برای کاهش متوسط سن ناوگان حمل‌ونقل عمومی، کاهش آلودگی و رسیدن به هوای پاک سخت خواهد بود و نیاز است به بحث نوسازی ناوگان حمل‌ونقل عمومی بیش‌ازپیش توجه گردد.

 

نویسنده:

حسین محمودی اصل

مدرس دانشگاه و کارشناس اقتصاد و کارآفرینی

نقش کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی؛ ظرفیت‌های درونی شاه‌کلید اجرای اقتصاد مقاومـتی

نقش کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی ؛ ظرفیت‌های درونی شاه‌کلید اجرای اقتصاد مقاومـتی

 

 رهبر معظم انقلاب، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را همواره در جریان اعمال تحریم‌های عامدانه و بی‌منطق غرب ازجمله ایالات‌متحده برای تحت‌فشار گذاشتن کشورمان بیان کردند و آن ‌را مهم‌ترین روش پیشرفت و تعالی حرکت اقتصادی کشور تعبیر و همچنين بلااثر نمودن تحرکات اقتصادی دشمنان دانستند. الگوی اقتصاد مقاومتی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی کشور تنظیم‌شده است که می‌بایست با تکیه‌بر پتانسیل‌ها، استعدادهای سرشار معنوی، مادی، ذخایر و منابع غنی، متنوع و از همه مهم‌تر نیروی انسانی متعهد و کارآمد موردتوجه قرار گیرد. نکات‌ ارزنده‌‌ ایشان مبنی بر به‌کارگیری تمام ظرفیت‌ها و اهتمام جدی برای تمام سرمایه مادی و غیرمادی در مسیر تحقق کارآفرینی، نشان از نگاه مدبرانه و جدی ایشان به این مقوله دارد.

بدون شک، با عدم ایجاد بسترهای کارآفرینی نمی‌توان به اقتصادی پویا، پیشرو، درون‌زا و برون‌گرا دست‌یافت و درواقع مدل بومی اقتصاد مقاومتی با راهبردهای کارآفرينانه به مشی خود، شامل سه محور اصلی حمایت از تولید ملی، سیاست‌های کلي اصل44 و درنهایت توجه به نخبگان، استفاده از فناوری و تکنولوژی‌های نوين است. طبق تعاریف متعدد از کارآفرینی در فرآیند راهبری بنگاه‌های اقتصادی، ارائه کالاهای جدید ، ارائه روشی جدید در فرایند تولید، گشایش بازار جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت مورد تأکید جدی قرارگرفته است. همه این موارد ضمن آنکه بسترهای لازم برای تحقق محورهای اقتصاد مقاومتی در همه حوزه‌ها ازجمله اشتغال‌زایی را مدنظر قرار می‌دهد بلکه بخش‌های مهم ازجمله صنعت، خدمات و کشاورزی به سمت پویایی و تکاپو برای ثروت آفرینی حرکت می‌کنند.

از سوی دیگر طبق آمارهای موجود توانایی دولت در ایجاد شغل در دستگاه‌های دولتی حدود یک‌صد هزار شغل در سال است که آن‌هم در سال‌های گذشته به دلیل فقدان منابع لازم و تعمیق لایه‌های رکود در اقتصادی کشور متوقف‌شده است. با این پیش‌فرض، با توجه به ورود یک‌میلیون و 200 هزارنفری کارجوی جدید،  لزوم نگاه فرا بخشی و اهمیت اشتغال پایدار بیش‌ازپیش نمایان می‌شود و در صورت عدم استفاده بهینه از منابع داخلی کشور، ازجمله منابع انسانی دانش‌آموخته با چالش‌های بزرگی مواجه خواهیم بود.

بنابراین برای توجه جدی به مسئله اشتغال و ایجاد رونق در بازار کشور در راستای سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی پیشنهاداتی برای رفع مشکلات توسعه کارآفرینی ارائه می‌شود و حمایت از توسعه بخش‌های مختلف صنعت و خدمات در کشور در کنار اصلاح رویکرد قانون کار، قوانین بانکی و مالیاتی با رویکرد کارآفرینی ازجمله آن‌هاست. همچنین، حمایت از کارآفرینان و نخبگان، حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان و کسب‌وکارهای نوآورانه با ظرفیت اشتغال‌زایی پایدار، حمایت از شرکت‌های چندملیتی و همچنین حمایت از شهرک‌های صنعتی در کشور باهدف رقابت‌پذیری فعالیت‌های موجود در آن از دیگر توصیه‌های مهم برای توسعه کارآفرینی است. نکته مهم دیگر اصلاح قوانين تجارت و مقررات واردات و صادرات با رویکرد کارآفرینی در کنار  حمایت از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی برای توسعه کارآفرینی است که نباید مورد غفلت مسئولان و تصمیم سازان اقتصاد کشور قرار گیرد.

بنابراین، واضح است که اگر جامعه‌ای دغدغه کارآفرینی داشته باشد، به مسیر پویایی و فعالیت‌های مولد در اقتصاد کشور روی خواهد آورد. با توجه به سیر نزولی اشتغال در حوزه صنعت طی یک سال منتهی به تابستان 95، حلقه گمشده کارآفرینی و ایجاد فرصت‌های کسب‌وکار در این بخش وجود دارد و نباید این حوزه حساس از نگاه دولتمردان مغفول بماند و با برنامه‌ریزی صحیح و مدون می‌توان گام‌های مؤثری در تثبيت سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برداشت.

 نویسنده : آرمـان حاجیان فرد / مدرس دانشگاه و مدیر برنامه‌ریزی منابع انسانی بانک قوامین

 

بررسی تحلیلی فضای کسب و کار ایران در سال 2017

بررسی تحلیلی فضای کسب و کار ایران در سال 2017

 

 

بر اساس گزارش فضای کسب‌وکار 2017، که توسط بانک جهانی هرسال ارائه می‌شود،  ایران رتبه 120 را  در میان 190 کشور جهان کسب کرده است. این شاخص نشان‌دهنده سهولت شروع کسب‌وکار و مناسب بودن بستر هر کشور برای انجام فعالیت‌های اقتصادی و تجاری است، این در حالی است که در سال 2016 رتبه ایران به لحاظ سهولت کسب‌وکار 118 از میان 189 کشور عنوان‌شده بود.

به‌طورکلی شاخص فضای کسب‌وکار بر اساس ۱۰ معیار، آغاز کسب‌وکار، دریافت مجوز ساخت‌وساز، هزینه دریافت اشتراک برق توسط شرکت‌ها، ثبت دارایی‌ها، کسب اعتبارات یا دریافت وام، حمایت از سرمایه‌گذاران، پرداخت مالیات، تجارت کالا در جهان، سهولت اجرای قراردادها و ورشکستگی و تعطیلی شرکت‌ها محاسبه می‌شود.

بر اساس شاخص‌های ذکرشده، آغاز کسب‌وکار در ایران نسبت به سال گذشته مشکل‌تر شده است. ایران در جایگاه 102 جهان قرارگرفته که نشان‌دهنده نزول 5 پله‌ای کشور نسبت به رتبه 97 سال گذشته است. شرایط دریافت مجوز ساخت‌وساز در ایران با کسب رتبه 27 نسبت به سال گذشته بدون تغییر بوده است. از سوی دیگر، هزینه دریافت اشتراک برق توسط شرکت‌ها در ایران با کسب رتبه 94 با نزول 4 پله‌ای نسبت به رتبه 90 سال گذشته قرار دارد. شاخص ثبت دارائی‌ها نیز با کسب رتبه 86 (12روز) نسبت به رتبه 85 سال گذشته نزول یک پله‌ای داشته است. کسب اعتبارات یا دریافت وام هم سخت‌تر شده است، رتبه جهانی ایران ازنظر سهولت دریافت وام و مطلوبیت قوانین و مقررات مربوط به آن 101 اعلام‌شده است که از نزول 4 پله‌ای نسبت به رتبه 97 سال گذشته خبر می‌دهد.

اما حمایت از سرمایه‌گذاران با صعود 1 پله‌ای در وضعیت بهبود قرارگرفته است، ایران در گزارش امسال ازلحاظ حمایت از سرمایه‌گذاران از رتبه 166 در سال گذشته به 165 صعود کرده است. هم‌چنین، شاخص تجارت کالا در جهان با صعود یک پله‌ای همراه بوده است، ایران ازنظر کیفیت تجارت کالا در جایگاه 170 قرارگرفته که این جایگاه در سال گذشته رتبه 171 بوده است. پرداخت مالیات نزول یک پله‌ای داشته است، رتبه ایران ازنظر پرداخت مالیات از 99  به 100 رسیده و یک پله نزول کرده است. از سوی دیگر، تسهیل اجرای قراردادها با نزول یک پله‌ای همراه بوده است. رتبه ایران ازنظر سهولت اجرای قراردادها در گزارش امسال این نهاد بین‌المللی 70 اعلام‌شده است که در مقایسه با رتبه 69 سال گذشته، یک پله نزول داشته است. شاخص ورشکستگی و تعطیلی شرکت‌ها نیز، با نزول یک پله‌ای همراه بوده است. رتبه ایران ازلحاظ ورشکستگی و پایان یافتن یک فعالیت تجاری 156 عنوان‌شده است. این رقم برای سال گذشته 155 بوده است.

با توجه به شعار سال 96، “اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال”، اهمیت کسب‌وکار و نقش آن در اقتصاد کشور بیش‌ازپیش احساس می‌شود. مسئولان و مراکز ذی‌ربط باید روی شاخص‌های مذکور بیشترین تمرکز را داشته باشند تا بتوان برای افرادی که قصد شروع یک کسب‌وکار را دارند، بستر و شرایط مطلوبی ایجاد نمود و حرکت چرخه ایجاد شغل، رونق و رشد اقتصادی نیز تسریع یابد.

 

Source: www.doingbusiness.org

نویسنده :شیوا شعبانی – پژوهشگر و مدرس دانشگاه

بررسی شرایط جذب سرمایه‌گذاری‌ های خارجی در دوران پساتحریم و تاثیر آن بر پیشبرد جایگاه کارآفرینان

بررسی شرایط جذب سرمایه‌گذاری‌ های خارجی در دوران پساتحریم و تاثیر آن بر پیشبرد جایگاه کارآفرینان در رونق اقتصاد دانش بنیان

مطابق اعلام معاونت طرح و برنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت در راستای بازدهی بهتر سرمایه‌گذاری‌ها به‌منظور رونق اقتصاد، با محوریت تقویت جایگاه کارآفرینان کشور در صنایع مهم به مشارکت با شرکت‌های توانمند خارجی، روبه‌رو هستیم. در سوی دیگر، امضای طرح جامع اقدام مشترک در اواسط سال ۱۳۹۴ و اجرای آن در سال ۱۳۹۵ افزایش علاقه به سرمایه‌گذاری در ایران را مابین سرمایه‌گذاران بالقوه خارجی افزایش داده است.

“شرکت‌ها باید خلاق‌تر عمل کرده و در بازارهای جدید قبل از رقبا به دنبال فرصت‌های ایجادشده برای رشد باشند. مدیران باید خود را در مسیر استفاده از بازارهای دست‌نخورده قرار داده و به دنبال شرکت‌های بومی باارزش برای آغاز همکاری‌های مشترک باشند.” نظر اریک آرونس مشاور ارشد شرکت‌های چندملیتی اروپایی تنها نمونه‌ای از موج جدید استقبال از توسعه تجاری شرکت‌ها در ایران است.

اما دولت ایران نیز همانند تمامی کشورها نشان داده است که تا چه اندازه مشتاق به جذب سرمایه‌گذاری خارجی بوده تا با در نظر گرفتن مصداق‌های اقتصاد دانش‌بنیان در دوره پساتحریم شرایط منطقه را به‌گونه‌ای به سود خود رقم بزند.

به‌عنوان نمونه، وزارت نفت یک هدف بلند پروازانه جذب ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بخش نفت را برای این حوزه تعیین کرده است که شرایط را برای اصلاح قراردادها و بهبود فضای سرمایه‌گذاری اطمینان‌بخش برای مشتریان فراهم می‌کند. درنتیجه آن، ازجمله برخی از معاملات صورت پذیرفته عبارت‌اند از همکاری با رویال داچ شل و توتال که به‌تازگی مجوز به کار ۱۰۰ ایستگاه خدماتی را به دست آورده‌اند. همچنین مدیرعامل شرکت باسف در ملاقات اخیر زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد آلمان از ایران، شرکت کرد و پیشنهاد سرمایه‌گذاری ۶ میلیارد دلاری در یک پروژه پتروشیمی در جنوب ایران را تسلیم مسئولین نمود.

هرچند، شرکت‌های نفتی بین‌المللی با ارسال هیئت‌هایی به تهران در ماه‌های اخیر و شرکت در جلسات متعدد همگام با رعایت خطوط مذاکرات وین آشکارتر از دیگر بخش‌ها وارد عمل شده‌اند، اما این حضور محدود به این بخش نشده و شرکت‌های برتر در صنایع خودرو، بانکداری و بخش جهانگردی ده‌ها تن از هیئت‌های تجاری خود را به ایران گسیل کرده‌اند. از آن جمله، آکور با احداث دو هتل نزدیک به فرودگاه امام خمینی (ره) تهران فصل جدیدی از قراردادهای شرکت‌های اروپایی با ایران را در این صنعت آغاز کرد. از دیگر شرکت‌ها با برنامه‌های بزرگ می‌توان به سرمایه‌گذاری رنو و پژو در رقابت تنگاتنگ برای تسلط بر بازار خودرو ایران با گسترش سرمایه‌گذاری‌های مشترک آن‌ها اشاره کرد.

این چشم‌انداز پررونق را باید مرهون تغییر در سیاست‌گذاری‌های مشترک اخیر دانست. جایی که تورم را به سطح فعلی ۱۰٪ رسانده و بودجه جاری حاصله از مالیات و درآمد خصوصی‌سازی سال‌به‌سال افزایش‌یافته است. هم‌چنین، رشد بلندمدت توسط یک جمعیت جوان (۶۰٪ زیر ۳۰سال) و نرخ بالای آموزش، پرورش و نفوذ فن‌آوری دریکی از با متنوع‌ترین اقتصادهای منطقه امیدبخش است.

با توجه به آنچه تحلیل شد و پیش‌بینی می‌شود، چهار بخش با پتانسیل بالا برای سرمایه‌گذاری عبارت‌اند از:

انرژی و پتروشیمی: بخش نفت و گاز در دوران تحریم شدیداً تحت تأثیر قرار گرفت. سطح تولید در حال حاضر بار دیگر رو به افزایش گذارده است و فرصت‌هایی ازجمله سرمایه‌گذاری حدود ۱۰۰ میلیارد دلار که ۳۰ میلیارد دلار آن در کوتاه‌مدت به بار خواهد نشست. هم‌چنین، شرایط تولید عالی برای صنعت پتروشیمی با زمینه گاز اتان مناسب و قیمت‌های یارانه‌ای رقابتی از نکات رقابتی به‌حساب می‌آیند.

خودرو: تعداد ثبت‌نام خودرو در ایران به‌طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. ازآنجاکه اتومبیل‌های اروپایی از شهرت بسیار خوبی در ایران برخوردارند، چشم‌انداز همکاری‌ها در این بخش ایده آل می‌باشد. در کنار این مهم، تولید ایران شرایط استراتژیک نفوذ برای کل منطقه را حاصل خواهد کرد.

معدن: ایران سرشار از منابع معدنی است. پتانسیل برای بهره‌برداری از مواد اولیه برای سالیان طولانی امکان‌پذیر است. بنابراین فرصت برای رشد در بخش معدن انکارناپذیر است. حوزه معدن می‌تواند در بلندمدت سودی بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سال جایگاهی بالاتر از نفت را ایجاد کند.

ساخت‌وساز: آینده‌ای درخشان در این بخش قابل‌تصور است. نوسازی ساخت‌های فرسوده راه‌آهن و جاده‌ها (۵۰٪ از جاده‌ها آسفالت نشده‌اند) و بنادر در کوتاه‌مدت و ساخت‌وسازهای مبتنی بر فن‌آوری‌های جدید در طولانی‌مدت از نمونه‌های قابل‌ذکر است.

نویسنده: دکتر فرهاد حسنی مهربان