تأملی پدیدارشناسانه در چرایی بومی نشدن مبانی اقتصاد و کارآفرینی در ایران
تأملی پدیدارشناسانه در چرایی بومی نشدن مبانی اقتصاد و کارآفرینی در ایران
پرسش آن است که از منظر تئوریک چطور پس از گذشت سالها هنوز هم به نظر میرسد مبانی اقتصاد و بهتبع آن مدیریت و کارآفرینی در ایران همچنان بومی نشده است؟ هرچند در طول سالیان اخیر در حوزه علوم انسانی هستند جامعه شناسان و انسان شناسان متأخری که با عرقریزان روح، با طرح مسئلهای از جنس «اینجا و اکنون» به این حوزه پرداخته و میپردازند؛ که از این جمله میتوان به آثار ارزشمندی در قالب کتاب همچون: «فرهنگ یاریگری در ایران»، «واره_درآمدی بر مردمشناسی تعاون»، «انسانشناسی یارگیری»، «کَمَره نامه» و نیز «بّنِه ها» و مقالات ماندگاری نظیر: «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» اشاره کرد.
در گام نخست به ریشههای پدیدارشناسانهی این رویکرد از منظر برخی فیلسوفان و روش شناسان ایرانی میپردازیم و در گامهای بعد رویکردهای جامعهشناسانه آن را نیز تا حد امکان، بررسی خواهیم کرد. دکتر محمدعلی مرادی و برخی هگل شناسان معتقدند، هگل در مقدمه اثر سترگ خویش، «پدیدارشناسی روان» میگوید: این ترس از حقیقت است که مواجه با آن را ناممکن دانسته، او تلویحاً به کانت خورده میگیرد که استدلال او بر ناشناخته ماندن فنومن (fenomen)، شیی فینفسه، حقیقت، مطلق، روان (با بهانه تحت مقولات تألیفی ما تقدم، نگنجیدن، متقن به نظر میرسد. ازنظر هگل، مطلق یا روان در سیر تکوینی خویش در زمان که برای او همان تاریخ میباشد، عینیت مییابد ازنظر او این عقل و مطلق است که تاریخ را میسازد. (تاریخ برای هگل همان زمان است.)
بنا به تفسیر او، مطلق در فراشد خویش، اطوار پیکر پذیر، منازل، اطوار و دقایق گوناگون را سپری میکند ازنظر او هر مرحله از تاریخ یا زمان، جلوه، عینیت و خودنمایی از مطلق است که هر مرحله وضع پیشین را نفی و در سیر تکوینی وضع دیگری را به اثبات میرساند.
پس با این نگاه، ورود ایران به دوران جدید که با انقلاب مشروطيت شکل گرفت، از جنبهی نظري علم اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی همچون تمامي علوم جديد که به ايران وارد شدند بدون توجه به علوم در سنت گذشتهی ايران و ايران دوره اسلامي بوده است. ازاینرو پرداختن به نسبت سنت قدمایي و علم اقتصاد، مدیریت و کارآفرینی نوين ايران، ضرورت جدي شکلگيري علوم، در ايران امروز است که ميتوان گفت در اين زمينه تاکنون کار چنداني صورت نگرفته است.
در همین دوران، ميتوان به دو کتاب مهم با عناوین اقتصادی، يکي از محمدعلي جمالزاده به نام «گنج شايگان» و ديگري «ثروت ملل» محمدعلی فروغي اشاره کرد. فروغی در این کتاب میکوشد علم ثروت ملل را نوعی معرفت به قوانین و کیقیات ازدیاد ثروت مملکت و سایر امور راجع به آن تعریف کند و ابعاد اجتماعی به اقتصاد بدهد. این نخستین اثر مکتوبی است که یک ایرانی در دوران جدید راجع به اقتصاد به رشته تحریر درآورده است که فاقد مبانی جدی از جنبه تئوریک و فلسفی است. میتوان گفت فروغی اطلاع چندانی از شکلگیری علوم از جنبه روش و محتوی نداشته است اما اين دو کتاب چندان پايهی عمل واقع نشد و از اساس واجد آنچنان کيفيتي ازنظر علمي نيز نبودند که بتواند پايهی عمل واقع شود.
در ادامه خواهید خواند
بسياري از کتابهايي که در زمينه اقتصاد پايهی کار براي روندهاي اقتصادي در ايران بوده است، کتابهاي ترجمه از گرايشهاي متنوع و متکثر اروپایي و آمريکایي بوده است که در قالب گرايشهاي متفاوت، خود را در پروژههاي اجرایي ايران طي نزديک به صدسال گذشته نشان داده است؛ اما آنچه در ميان اين گرايشهاي متنوع ميتوان ديد، همانا الگوبرداري از مدلهاي اروپایي و آمريکایي بوده است که بدون توجه به تکوين تاريخ اجتماعي و فرهنگي، اين الگوها به جامعه و تاريخ ايران تحمیلشده است. بهتدریج در مدرسههای عالی و دانشگاهها رشتههای اقتصاد و شاخههای مختلف در ایران تأسیس شدند. بررسی روند دانش اقتصاد در ایران در دانشگاههای رسمی مؤید این نظر است که اکثر کتابهای اقتصادی بیشازپیش به تمرینهای ریاضی تقلیل یافته است و کمتر به بررسی مسائل اقتصادی میپردازند. محتوی این کتابها بیشتر به نحوه سرمایهگذاری و بازدهی بیشتر یا تخصیص بهتر منابع میپردازند و در این الگو و اندیشه راهنما تصور میشود که اگر بازدهی زیاد شود و یا که سرمایهگذاری بالاتر رود و یا اینکه منابع بهصورت بهینه تخصیص یابد رفاه مردم بالاتر خواهد شد. اگرچه برخی اقتصاددانهای ایرانی متأثر از مباحث انتقادی و مباحث توسعه کوشیدند مؤلفههای اجتماعی را در اقتصاد وارد کنند و در چارچوب اقتصاد توسعه، ادبیاتی به وجود آورند و طرحهایی را ارائه دهند اما ازآنجاکه این ادبیات به نفس امر جامعه ایران همواره بیتوجه بودهاند نتوانستهاند به اهداف موردنظر برسند.
منابع:
- رك: هوسرل، ادموند؛ ایدهی پدیدهشناسی، ترجمهی عبدالكريم رشيديان، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1386.
- رك: -محمدعلی مرادی، بنیانهای فلسفی اقتصاد فرهنگی

نویسنده: کاوه فرهادی (عضو هیئتعلمی و مدرس دانشگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!