کارآفرینی از جنس زنان
کارآفرینی از جنس زنان
برخلاف گذشته که داراییها و اموال نقش تعیینکنندهای در جایگاه اقتصادی یک سازمان داشت، امروزه نوآوری و خلاقیت، توسعه محصولات جدید و پیشرفتهای تکنولوژیکی است که جایگاه اقتصادی یک بنگاه را در بازار مشخص میکند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی، کارآفرینی را عامل اصلی ایجاد ثروت و یک ارزش اقتصادی میدانند. جدیدترین نظریات توسعه اقتصادی نشان میدهد که کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد. تقریباً 6 قرن پیش، واژه کارآفرینی به مکاتب اقتصادی راه یافت. این واژه درگذر زمان با تحولات رخداده در حوزه اقتصاد، تغییرات مفهومی یافت و روزبهروز به اهمیت آن افزوده شد. شاخصها و تعاریف زیادی در معرفی کارآفرینی بیانشده است، اما همگی بر نوآوری، تعهد و ریسکپذیری اتفاقنظر دارند. امروزه کارآفرینی نه یک حوزه علمی نوین بلکه یک نوع راه و رسم زندگی است. بر اساس آمار مرکز جهانی کارآفرینی[1] از میان دو میلیارد و چهارصد میلیون نفر نیروی کار در جهان، مردان 50 درصد بیشتر از زنان در زمینه کارآفرینی مشغول هستند. البته این درصد در کشورهای مختلف، متفاوت است. هرچند کارآفرینان در اکثر کشورها مرد هستند، لیکن روند رو به رشد زنان کارآفرین نیز قابلتوجه است. در این مطلب قصد داریم به فعالیتهای کارآفرینی زنان در جوامع مختلف بپردازیم.
ویژگیهای زنان کارآفرین
زنان کارآفرین چه کسانی هستند؟ آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین ویژگیهای متفاوت دارند؟ بر طبق تحقیقاتی که دانشمندان علوم اجتماعی در سال ۱۹۸۴، بر روی ۴۶۳ زن انجام دادند، نتیجه گرفتند که تقریباً نیمی از زنان کارآفرین فرزند اول خانواده با طبقه متوسط اجتماعی و دارای تحصیلات دانشگاهی در علوم انسانی، متأهل و دارای فرزند بودهاند و همسرانشان حامی و خود نیز در زمینههای فنی و حرفهای مشغول به کار بودهاند. این زنان، بیشتر خردهفروشی یا خدمات را بهعنوان کسبوکار خود انتخاب کردند. در ۱۹۸۶ یک مطالعه مشابه زنان کارآفرین را با کارآفرینان اقلیت مقایسه کرد، در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که زنان کارآفرین خانوادههای سطح متوسط تا بالایی داشتند درحالیکه کارآفرینان اقلیت از خانوادههای سطح پایین تا متوسط بودند. مطالعات همچنین سطح تحصیلات زنان کارآفرین را بررسی کردند. آنها گزارش دادند که تحصیلات کارآفرینان زن کمی کمتر از مدیران زن شاغل در سازمانهاست و همچنین تحقیقات نشان میدهد که کارآفرینان زن کمتر از کارآفرینان مرد تمایل داشتند که در رشتههایی مانند مهندسی درس بخوانند.
روانشناسان و جامعه شناسان متعددی سعی کردهاند که انواع افرادی را که به سمت مالکیت یک کسبوکار جذبشدهاند و در آن موفق هستند، طبقهبندی کنند. در سال ۱۹۹۵ یکگونه شناسی توسط لونگ فوکس و روت برای شناسایی زنان کارآفرین انجام شد و سه نوع از آنان مورد شناسایی قرار گرفتند. نخست، کارآفرین مدیریتی، توانایی بالایی در تأثیر بر افراد و اعمال قدرت بر آنها دارد و در مقابل طبیعت دیگران مخالفت میکند و میخواهد تقدیر خودش را کنترل کند. دومین نوع، کارآفرین عملگرا، نیاز دارد که درآمد کسب کند و کسبوکار خود را به فرزندانش انتقال دهد. سومین نوع، کارآفرین موفقیت طلب، نیاز بالایی به موفقیتهای شخصی دارد و به مدیریت و اداره افراد توجه چندانی نمیکند. جئوفی[2] و اسکیس[3] در 1985 چهار نوع از کارآفرینان زن را شناسایی کردند؛ کارآفرینان رسمی که سعی دارند بین مسئولیتهای خانه و شغل خود تعادل ایجاد کنند، کارآفرینان نوآور به نوآوری و کارآفرینی متعهد بوده و زیر بار نقشهای سنتی و جنسیتی نمیروند، نوع خانگی کارآفرینان بیشتر از آرمانهای کارآفرینی به نقشهای جنسیتی سنتی پایبند هستند و نوع رادیکالی به هیچیک از نقشهای کارآفرینی و سنتی جنسیتی خود تعهد چندانی ندارند. سنگس در سال 2007 صد کارآفرین را که در زمینه اینترنت شروع به فعالیت کرده بودند، موردبررسی قرار داد. او چهار ویژگی یک کارآفرین را برشمرد؛ اول اینکه یک کارآفرین به انتخاب و اختیار خود معتقد است و حیطه کنترل او درونی است. آنها به این معتقد هستند که خودشان رفتارهایشان را کنترل میکنند و محیط اطراف خود را شکل میدهند. دوم، کارآفرینان بر ارزشهای خود تمرکز میکنند و همین ارزشها انگیزهبخش آنها میشود. آنها تحت تأثیر ارزشهای دیگران قرار نمیگیرند. سوم، آنها عملگرا بوده و عقاید خود را با آزمونوخطا بهبود میبخشند. چهارم، آنها تلاش میکنند تا نظر و کارهای خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. اگرچه سنگس، مشخصاً تفاوتهای جنسیتی را بررسی نکرد، اما نتایج او با ویژگیهای زنان کارآفرین در سایر مطالعات همخوانی دارد.
و اما سؤال دوم اینکه آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین متفاوت هستند یا خیر، مانند اینکه آیا مدیران زن و مرد متفاوتاند یا نه که یک موضوع بحثبرانگیز است. برخی محققان به سیستمهای ارزشی مردان و زنان کارآفرین، اینکه مردان و زنان چگونه موفقیت را تعریف میکنند و چگونه مدیریت خود را اجرا میکنند، نگریستهاند. زنان برای مساوات ارزش بیشتری نسبت به مردان قائل هستند و مردان نیز نسبت به زنان برای امنیت خانواده ارزش بیشتری قائل هستند. خودکامیابی و دستیابی به اهداف برای زنان کارآفرین مهم بود. زنان موفقیت را به سه شیوه تعریف میکنند؛ کنترل روی سرنوشت خود، کار رضایتبخش و روابط مستمر و رضایتبخش با مشتریان. درحالیکه مردان دستیابی به اهداف را بهعنوان مهمترین عامل ذکر کردند. زنان برحسب سبک مدیریتی و نوع کسبوکارشان، بیشتر بر کیفیت تأکید میکنند تا هزینه یا سفارشی کردن محصولات و همچنین از سبکهای ارتباطی استفاده میکنند. زنان در کار با کارکنانش بر قدرت بخشی دوجانبه و کار تیمی تأکید بیشتری دارند. در چند پژوهش که سبکهای رهبری مردان و زنان مدیر را مقایسه کرده است، به نظر میرسد که مردان بیشتر تمایل دارند در انجام کارها به سلسلهمراتب توجه کنند تا سبک تعاملی و ارتباطی که بیشتر در مدیران زن دیده میشود و همچنین زنان کارآفرین توانایی کمتری برای تولید نظرات نوآورانه دارند- با دنبال کردن محصولات یا فرآیندهای جدید و یا حفرههای بازار. ازآنجاییکه مردان کارآفرین بیشتر از زنان در زمینههای تولید و تکنولوژی بالا فعالیت دارند و زنان اغلب در بخش خدمات و صنایع خرد مشغول هستند، این یافتهها دور از انتظار نیست – چراکه مردان فرصت بیشتری برای بهکارگیری مفاهیم نوآوری داشتهاند.
علیرغم اینکه نشریات معروف و برخی مؤسسات بر تفاوتهای مردان و زنان کارآفرین تمرکز کردهاند، شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر آنکه شخصیت و سرشت آنها بیش از آنکه متفاوت باشند، شبیه یکدیگرند. مسترز[4] و میر[5]، تفاوتی در گرایش زنان و مردان کارآفرین به ریسکپذیری مشاهده نکردند. همچنین سنفیلد[6]، لوسیر[7]، کورمن[8] و مک کینی[9] در خصوص انگیزه پیشرفت و جسارت نوآوری و ریسکپذیری تفاوت محسوسی بین زنان و مردان کارآفرین مشاهده نکردند. چندین مطالعه دریافتهاند که تفاوتهای این مردان و زنان در چیست؟ در حقیقت اختلاف اغلب آنها در مفاهیم اجتماعی و صنعت آنهاست و نه در خصایص جنسیتی. آنا[10]، جانسن[11] و مرو[12] معتقدند که تفاوت در کارآفرینان احتمالاً بیشتر مربوط به صنعتی است که در آن فعالیت میکنند، مثلاً در مطالعه زنان کارآفرین، از زنان شاغل در صنایع مردانه مانند ساختوساز، تولید و تکنولوژی بالا، انتظار درآمد بیشتری میرود و اینها با برنامهریزی بیشتری از زنان شاغل در بخش زنانه مانند خدمات و خردهفروشی کار میکنند. در صنایع زنانه، انتظار بیشتری برای برقراری تعادل میان کار و زندگی وجود دارد.
کارآفرینی زنان در جهان
کسبوکارهای متعلق به زنان در سراسر دنیا از اوایل دهه ۱۹۹۰ با سرعت زیادی رشد کرده است. طبق دادههای بانک جهانی، یکچهارم تا یکسوم کسبوکارهای ثبتشده در بیشتر کشورهای جهان متعلق به زنان است و نرخ شروع کسبوکارها توسط زنان در حال پیشی گرفتن این نرخ از مردان است. بیشتر این کسبوکارهای کوچک بوده و در بخشهای غیررسمی اقتصاد هستند، اما برخی هم با چندین میلیون دلار درآمد، هزاران نفر را به استخدام خود درآوردهاند.
دلایل زنان برای شروع کسبوکار در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد. برای مثال در آمریکا و کانادا برای به دست آوردن استقلال بیشتر در زندگی کاری خود هستند، در حقیقت آنان میخواهند بین زندگی کاری و زندگی خانوادگی خود تعادل برقرار کنند و خودشان رئیس خودشان باشند. در برخی کشورها تاریخچه سیاستی و سیاسی در ورود زنان به عرصه کارآفرینی نقش ایفا میکند، برای مثال در چین زنان قبلاً هم کار میکردند و خانمهای حرفهای به دلیل تعهد کمونیسم به پرداخت برابر، دریافتی برابر با مردان داشتند؛ اما اکنون ۱۷ درصد زنان صاحب کسبوکار در چین، بیش از هزار نفر کارمند دارند. تغییر از اقتصاد متمرکز به یک سیستم بازار آزاد در لهستان نیز زمینه را برای زنان کارآفرین مهیا کرده است. زنان کارآفرین در لهستان سطح آموزش بیشتری از مردان کارآفرین دارند. در آفریقای جنوبی به فعالیت کارآفرینی زنان بهعنوان راهی برای بهبود اقتصاد بیمار نگریسته میشد و اثر تبعیض را در عصر پس از جدایی سفیدپوستان و سیاهپوستان خنثی میکرد، اما میتوان گفت که هنوز زنان سیاهپوست آفریقای جنوبی از کمبود آموزش تجارت و تبعیض جنسیتی رنج میبرند. در برخی قسمتهای دنیا، برخلاف کشورهای پیشرفته موانع پیش روی زنان کارآفرین بسیار است، برای مثال زنان در آموزش و تجربه تجاری کمبود دارند، در تأمین مالی با مشکل مواجه هستند، ارتباطات کافی ندارند تا بتوانند با استفاده از آن زمینه رشد شرکت خود را مهیا کنند، در برخی مواقع با خصومت مواجه میشوند و در مدیریت مسئولیتهای شخصی و خانوادگی خود در مقابل مسئولیتهای کاری با مشکل روبرو میشوند. در کشورهای کمتر پیشرفته مانند پاکستان، زیمباوه و نیجریه گروههای حمایت زنان و اتاقهای بازرگانی مانند شبکههای غربی در دسترس نیست. درواقع میتوان گفت یک فرهنگ سنتی مردسالار، موفقیت زنان درصحنه کسبوکار را با مشکل مواجه میکند، البته این موضوع در حال تغییر است. بسیاری از زنان از روبان قرمز دولت شکایت دارند و همچنین از اینکه خانوادههایشان آنها را حمایت نمیکنند. وجود چالشها برای زنان کارآفرین در کشورهای درحالتوسعه با توجه به سطح مشارکت آنها در حال افزایش است. در برخی کشورهای درحالتوسعه، شرکتهای تعاونی مزیتهایی برای زنان کارآفرین در نظر گرفتهاند، این شرکتهای تعاونی با اهداف تجاری مشابه شکل میگیرند؛ برای مثال در بنگلادش شرکتهای تعاونی لبنیات و یک خدمات تلفن بیسیم به نام ویلاژ فون وجود دارد که توسط زنان اداره میشود، اعضا با مشارکت هم سیاستها را تعیین میکنند، با هم تصمیمگیری میکنند و سرمایه را هم مشترکان تأمین میکنند.
توصیه به زنان کارآفرین
یکی از اولیهترین نکاتی که زنان کارآفرین باید انجام دهند تا به موفقیت دست یابند، ثبت اقدامات قبلی بهعنوان یک مدیر یا یک مسئول فنی است. اینیک کار مهم و حیاتی برای کسبوکار است که بانکداران نیز انجام میدهند تا ریسک اعتبارات را بسنجند. زنان بایستی شکافهای موجود در دانش کسبوکار خود را با کسب آموزش بیشتر بهخصوص در زمینه حسابداری و بازاریابی و یا با استخدام متخصصین جبران کنند. ازآنجاکه زنان مسئولیتهای خانوادگی زیادی بر دوش دارند، بسیار مهم است که حمایت خانواده، دوستان و سایرین را در کسبوکار خود جلب کنند و همچنین خود، اراده و بنیه قوی برای موفقیت داشته باشند.
سلویک[13]، زنان را در مورد 10 اشتباه رایج که معمولاً در آغاز کسبوکار مرتکب میشوند، هشدار میدهد.
1-آنها معمولاً تعهداتی را که در راهاندازی یک کسبوکار وجود دارد، بهاشتباه متوجه میشوند.
2-آنها دستگاههای حمایتی قوی ندارند.
3- آنها در مورد بازاری که میخواهند وارد شوند، تحقیق نمیکنند.
4-آنها هزینههای خود را کمتر از واقع پیشبینی میکنند.
۵-آنها فروش خود را بیش از واقعیت برآورد میکنند.
۶-آنها در تمرکز بر مسائل مالی با شکست مواجه میشوند، بخصوص در مورد جریان نقد و هزینههایی که مرتبط با درآمد هستند.
7-آنها افراد درستی را استخدام نمیکنند و اغلب از خانواده یا دوستان خود هستند.
8-آنها بیش از آنکه دنبال واقعیت باشند، در جستجوی تائید کارهای خود هستند.
9-آنها شریکهای تجاری غیرضروری را به کار میگیرند.
10-در داشتن یک طرح کسبوکار واحد با شکست مواجه میشوند.
با اقتباس از؛ Woman in Business, Martha E. Reeves
[1] GEM
[2] Geoffee
[3] Scase
[4] Masters
[5] Meier
[6]Sonfield
[7] Lussier
[8] Cormen
[9] McKinney
[10] Anna
[11] Jansen
[12] Mero
نویسنده: شادی لطیفیان/ پژوهشگر حوزه مدیریت
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!