کارآفرینی در کشور چین Entrepreneurship in China
«اکثر آدمهای بزرگ، بزرگترین موفقیتهایشان را دقیقاً یکقدم بعد از بزرگترین شکستهایشان به دست میآورند»
(ناپلئون هیل)
کارآفرینی در کشور چین
Entrepreneurship in China
چین کشوری پهناور با وسعت 4/9 میلیون کیلومترمربع و جمعیتی بالغبر یک میلیارد و سیصد میلیون نفر است. از سال 1978 تاکنون کل تولید ناخالص داخلی کشور، سالانه با نرخ میانگین 10 درصد افزایش داشته است. در حال حاضر دولتمردان چین دریافتهاند که برای حفظ موقعیت خود و پیروزی در بازار رقابت، نهتنها باید مهارتها و دانشهایی را فراگیرند که به اقتصاد داخلی کمک کند، بلکه باید فرهنگ کارآفرینی را درون سازمانها و در کل کشور چین توسعه داده و فراگیر نمایند.
در سالهای اخیر دستاندرکاران این کشور با پیگیری افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد سعی داشتهاند تا سهم دولت در اقتصاد را کاهش دهند که در طی سالهای 2010 تا 2014 وضعیت شاخصهای مختلف در حوزه اقتصاد بخش خصوصی بهصورت چشمگیری بهبود یافته است. باوجود این برنامه و تلاش دولت چین برای تحقق آنها هنوز هم شرکتهای دولتی مهمترین بازیگران اقتصاد چین هستند. این شرکتها به منابع مالی بزرگ به سهولت دسترسی داشته و نهادهای نظارتی و تنظیم مقررات با آنها هماهنگ بوده این در صورتی است که شرکتهای کوچک خصوصی و کارآفرینان با موانع زیادی مواجه هستند.
اقدام دولت چین در صدور بخشنامههایی در سال 2013 مبنی بر اعطای مجوز برای ورود بخش خصوصی به بازار خدمات مالی، انرژی، راهآهن و مخابرات نشاندهنده عزم جدی این کشور برای کمک به کارآفرینان این کشور میباشد. به این منظور دولت چین مراحل لازم برای تأیید و اعطای مجوز جهت کسبوکارها را کاهش داده است و در حال حاضر نسبت به سال 2009 این مراحل به یکسوم تقلیل یافته است که این مراحل به کارآفرینان کمک میکند تا هزینههای راهاندازی کسبوکار را کاهش دهند.
از سوی دیگر کاهش سهم بنگاههای تجاری دولتی و گسترش فضای رقابتی در بازارهای داخلی چین امکان استفاده بیشتر کارآفرینان از فرصتهای این بازار بزرگ را فراهم میکند. بازار چین بهطور قابلملاحظهای رو به رشد است و این رشد تقاضا، منجر میشود که کسبوکارها همواره با روندی مثبت و افزایشی مواجه باشند. باوجوداینکه اینگونه تغییرات سریع نیستند اما برای کارآفرینان بسیار امیدوارکننده میباشند. در کنار تلاشهای مستقیم برای بهبود فضای کسبوکار و توسعه اکوسیستم کارآفرینی فعالیتهایی مانند مبارزه با فساد اداری و دولتی، کاهش هزینههای دولتی، کاهش هزینههای حملونقل دولتی، منجر به افزایش سطح امیدواری و ایجاد فضای خوشبینی در بین فعالان اقتصادی و کارآفرینان و همچنین سبب بهبود فضا شده است.
در بعد نیروی انسانی، چین بهمنظور غلبه بر ضعف خود در تأمین نیروهای با مهارت و دانش کارآفرینی، دو راهبرد اساسی را دنبال میکند که راهبرد اول جذب نخبگان چینی ماهر از خارج از کشور و راهبرد دوم توسعه آموزش کارآفرینی در داخل چین است.
در خصوص راهبرد اول، دولت چین برنامهای تحت عنوان استعدادهای درخشان را اجرا نموده است. در این برنامه با ایجاد 150 مرکز رشد کسبوکار، 8000 شرکت توسط 20000 نخبه چینی که در فناوریهای پیشرفته و راهبردی دارای مهارت هستند و خارج از این کشور مشغول به کار یا تحصیل میباشند، تأسیس میشود. در این مراکز رشد کسبوکار خدمات زیرساخت و پشتیبانی، بازاریابی، نیروی انسانی، پروژهها و خدمات تأمین سرمایه ارائه میشود.
تابهحال 3000 نفر نخبه دانشگاهی از سراسر جهان در این مراکز جذب شدهاند ولیکن در حال حاضر چین بهعنوان یک کشور نوآور شناخته نمیشود و ازآنجاکه نوآوری موتور محرک کارآفرینی است دولت چین با حمایت از ایدهها و نوآوریها اقدامات گستردهای را برای جبران این نقیصه آغاز کرده است. افزایش چشمگیر شمار اختراعات ثبتشده در سالهای اخیر توسط چین، اهتمام جدی دولت به این موضوع را نشان میدهد و این کشور را در رتبه چهارم جهان قرار داده است. چین قصد دارد از یک تولیدکننده کالاهای نوآورانه خارجی، به یک کشور نوآور تبدیل شود.
در خصوص راهبرد دوم با توجه به اینکه چین برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی، ازنظر نیروی کار ماهر با ضعف شدیدی روبرو است، برنامههای آموزشی در سطوح مختلف برای غلبه بر این نقطهضعف تدوین شده است. به عقیده یک کارآفرین چینی به نام نابیو، آموزش در سطوح مختلف، فرهنگسازی در سطح عمومی و ارائه آموزشهای همگانی میتواند سنگ بنای حرکت به سمت کارآفرینی در چین باشد.
دولت چین بهمنظور جبران عقبماندگی خود برای تربیت نسل کارآفرین اقدام به راهاندازی برنامههای بومی آموزش کارآفرینی نموده است. همچنین برای آشناسازی دانشجویان با مراحل تشکیل و اداره کسبوکار و کمک به آنها، برنامههای مختلفی را در سرفصل دروس گنجانده است.
تأمین سرمایه مناسب یکی از عوامل شناختهشده توسعه کارآفرینی در جهان است. دولت چین در این حوزه بسیار موفق عمل نموده، بهنحویکه در سال 2013 این کشور در بین 20 کشور صنعتی ازنظر این شاخص در جایگاه سوم قرارگرفته است. چین همواره در حال طراحی راههای نوآورانه برای تأمین مالی شرکتهای کارآفرین است.
فعالین اکوسیستم کارآفرینی چین عقیده دارند که دسترسی آسان و سریع به منابع مالی یکی از کلیدیترین عوامل در توسعه کارآفرینی است. در تحقیقی که صورت گرفته است 64% از پاسخدهندگان، ایجاد مسیرهای جدید بهغیراز بانکها برای تأمین مالی کسبوکارها را عامل رشد کارآفرینی دانستهاند.
دولت چین برای غلبه بر چالش اصلی راهاندازی کسبوکارها یعنی تأمین مالی اولیه، اقدام به راهاندازی صندوقهای سرمایهگذاری نموده است و با اعطای وامهای تضمینشده از طریق بانکها، نیازهای مالی این شرکتها را برای مراحل بعدی تأمین مینماید. شرکتهای نوپا میتوانند وامهایی بین 3 تا 8 هزار دلار را برای شروع کسبوکار دریافت کنند همچنین در زمان بازپرداخت، دولت 50% این وامها را بهصورت یارانه پرداخت میکند. کارآفرینان از پرداخت هزینه راهاندازی شرکت، حق ثبت شرکت و مجوزهای لازم در سه سال اول فعالیت معاف هستند.
در کنار برنامههای دولتی برای تأمین مالی، توسعه نوآوری و تربیت نیروی کارآفرین، زمامداران چین به فرهنگ کارآفرینی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در توسعه اکوسیستم کارآفرینی توجه کردهاند. چینیها بهعنوان مردمی نوآور شناخته نمیشوند و محیط حاکم بر روابط اجتماعی در چین یک محیط پدرسالارانه است که با تعیین نقشهای مشخص برای اعضای خانواده از خلاقیت و نوآوری جلوگیری مینماید. ویژگی مثبت فرهنگ چینی این است که اخلاق کار سخت، چینیها را بهسوی عقایدی هدایت میکند که معتقدند کار کردن، زندگی کردن است.
ریسکپذیری، پشتکار، کنترل درونی (اعتقاد نداشتن به شانس و تأثیر عوامل خارجی در موفقیت و شکست) و عوامل برانگیزانندهای مانند عشق به پول عموماً در فرهنگ آسیای شرقی وجود ندارد. بیشتر جمعیت سنگاپور و هنگکنگ چینیاند. دولتهای این دو کشور علاقهای عمیق به توسعه کارآفرینی در بین مردم دارند. این دو کشور به دلیل روح رقابتی و اقتصاد بازشان بهعنوان ببرهای آسیا شناخته میشوند ولیکن در سنگاپور بهشدت کمبود کارآفرین وجود دارد و یکی از دلایل آن تحمل کم برای شکست است.
نیاز به موفقیت بهعنوان یک ویژگی کارآفرینانه شناخته میشود. این ویژگی در میان چینیها که تلاش زیادی در جهت کسب موفقیت میکنند و منظم هم هستند حتی بیش از آمریکاییها دیده شده است. آنها به این دلیل نیاز به موفقیت دارند که میخواهند وجههشان را حفظ کنند و به همین سبب است که در چین کودکان از سنین پایین برای رسیدن به موفقیت، آموزش داده میشوند.
بهطورکلی خانواده نقش مهمی در توسعه شرکتهای چین، بازی میکند. کارآفرینان هم در راهاندازی و هم در توسعه کسبوکار بر اعضای خانواده خود تکیه دارند. بیشتر کارآفرینان دستکم یکی از اعضای خانواده را بهطور تماموقت وارد کار نموده و از کمک مالی خانواده برای شروع کار بهره میبرند.
اولیای چینی آموزش کسبوکار را هم بهعنوان بازی و هم بهعنوان تعلیم برای کودک در نظر میگیرند. در زمان تعطیلات تابستانی یا کریسمس در بازارهای چین، دختران و پسران جوان در حال کمک به پدر و مادر خود دیده میشوند. آنان از اوقات فراغت خود برای یادگیری تجارت به شکل عقلایی استفاده میکنند.
بازرگانی و تجارت در چین در طی چند سال گذشته دستخوش تغییرات گوناگونی شده است که نتیجه این تغییرات شکوفایی اقتصاد چین بود اما چون این کشور در سازمان تجارت جهانی عضویت دارد، فشارهای رقابتی زیادی هم از داخل و هم از خارج بر چین وارد میشود. تنها یک اقتصاد پویا میتواند ثبات جامعه را حفظ کند، کسبوکارها را ارتقاء دهد و باعث شود که بازرگانان منطقه غربی و مرکزی چین با موفقیت به اهداف خود دست یابند. سازمانهایی چون سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) که اوضاع اقتصادی چین را تجزیهوتحلیل میکنند، برآنند تا بر اصلاحات اقتصادی تمرکز کنند. زنده کردن روحیه کارآفرینی در میان کارمندان بسیار اهمیت دارد چرا که این امر میزان موفقیت و شکوفایی اقتصاد چین را در آینده تعیین میکند. به گفته سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، پیشرفت اقتصادی چین در طول اصلاحات اقتصادی که از سال 1978 شروع شده است، یکی از بزرگترین موفقیتهای اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم است. بعدازاینکه چین به سازمان تجارت جهانی پیوست، برای اینکه در دنیای رقابتی امروز جایگاه خود را حفظ کند، بشدت تحتفشار قرار گرفت. بهطورمثال در عرض 3 سال، عوارض گمرکی چین یکسوم کاهش یافت و دستاندرکاران صنعت فناوری اطلاعات دیگر مجبور نبودند مالیات بپردازند. وقتی بازار چین به یک بازار حقیقی تبدیل شد، این فشارهای رقابتی فزونی یافت. بسیاری از رؤسای سازمانهای کلیدی چین دریافتند که برای حفظ موقعیت خود و پیروزی بر رقابتهای بازار، نهتنها باید مهارتها و دانشهایی را فراگیرند که به اقتصاد داخلی کمک کند، بلکه باید فرهنگ کارآفرینی را درون سازمانها و در کل کشور چین، رواج و توسعه دهند. آنها عقیده داشتند که ابداع و نوآوری، مردم را زنده و پویا نگه میدارد و عامل اصلی پیشرفت در جاده توسعه و رشد اقتصادی است.
با وجودی که کارآفرینی میتواند در موقعیتهای گوناگون به وجود آید مثلاً در کسبوکارهای نوپا یا در شرکتهای چندملیتی، اما قطعاً عناصر کلیدی در تمام این اشکال وجود دارد. «خلاقیت» عامل اصلی راهبری یک کسبوکار است چرا که فرد خلاق توانایی این را دارد که خارج از قالبهای معمول فکر کند و به شیوهای بدیع کار کند. کارآفرینان خلاق، موقعیتهای کوچک و بزرگی را کشف میکنند که دیگران به آنها اعتنا نکردهاند و همچنین یک کارآفرین «توانایی بهکارگیری خلاقیت» را دارد، آنها میتوانند از منابع گوناگون استفاده کرده و آنها را به خدمت بگیرند.
دولت چین در یافته است که باید روحیه کارآفرینی را حین اصلاحات اقتصادی، توسعه و رواج دهد تا از این طریق موانع دست و پاگیری که سر راه توسعه اقتصادی هستند، برداشته شوند. اگر بخواهیم کارآفرینترین کشور دنیا را بشناسیم میتوانیم به گفتههای کارآفرینان دیگر کشورها رجوع کنیم: تمامی آنها عقیده دارند که ایالاتمتحده امریکا رتبه اول را دارد. مدیران شرکتها و سازمانهای بزرگ عقیده داشتند که کشورهای زیر به ترتیب به کارآفرینی، بیشتر پرداخته و آن را بکار گرفتهاند:
- ایالاتمتحده امریکا 2 – ژاپن 3- آلمان 4- چین 5- تایوان 6- هنگکنگ.
37 درصد از رؤسای سازمانهای چینی، ژاپن را انتخاب کرده بودند درحالیکه یازده درصد از تمام پاسخدهندگان بر این عقیده بودند. این نظر چینیها شاید به این خاطر باشد که آنها ویژگیهای جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مشترک زیادی دارند. ژاپن یکی از بزرگترین سرمایهگذاران خارجی و صادرکننده تکنولوژی به چین است؛ اما اقتصاد کنونی ژاپن با تبعات جریان ضعیف اقتصادی درگذشته درگیر است. بعضی مفسران بر این عقیدهاند که اکنون ژاپن در ردیف مستعدترین کشورهای صادرکننده است و این روند ادامه خواهد داشت بهطوریکه چین در ردیف قدرتمندترین کشورهایی قرار خواهد گرفت که بازار وارداتی کشورها را تأمین خواهد کرد و اکنون چین کشوری که زمانی بوروکراسی شدیدی بر آن حاکم بود، روحیه قوی کارآفرینی را ترویج میدهد؛ اما از طرف دیگر در سازمانهای کشور چین موانعی نیز بر سر راه کارآفرینی وجود دارد، موانعی از قبیل عدم تمایل به ریسک کردن و ترس از شکست، مالیات، کمبود منابع مناسب و عدم آمادگی برای پذیرش تغییرات و سازگار شدن با این تغییرات را میتوان عنوان نمود. شرکتهای چینی تمایلی به ریسک ندارند و پذیرای تغییرات جدید نیستند و ترجیحاً بیدردسرترین روش را انتخاب میکنند. فرهنگ حاکم بر شرکتهای چینی بیشتر دولتی است تا اقتصادی، ازاینرو مدیران ترجیح دادهاند بیشتر شبیه بوروکراتها عمل کنند تا مانند کارآفرینان و در طولانیمدت این طرز تفکر نیز در کارمندان نفوذ میکند که حتی پس از پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی (WTO) نیز این روند تشدید شده است.
نظرات مدیران چینی درباره عوامل مؤثر بر گسترش کارآفرینی در کشور نکته جالبی را خاطرنشان میسازد؛ به گفته این مدیران سه عامل اصلی در این میان تأثیر گذارند: خود شرکتها، رسانهها و واحدهای کارآفرینی عمومی و دراینبین دولت کمترین تأثیر را دارد. آنها عقیده دارند که قوانین دست و پاگیر دولت و مالیات موانعی هستند که کارآفرینی را مشکل میکند. پیشینه چین نشان میدهد که رؤسای سازمانها بهویژه مؤسسات دولتی خواهان این بودهاند که دولت طوری وارد عمل شود که به نفع آنها تمام شود. رؤسای سازمانهای دولتی باید بتوانند بر چالشهای موجود در سازمان فائق آیند و به مسئولیتهای خود بهدرستی عمل کنند. این امر نیازمند تغییر فرهنگ کاری موجود در سازمانها است اما دولت هم باید برای ترویج فرهنگ کارآفرینی تلاش کند و حرکت آن را تسهیل کند. بزرگترین چالش موجود که در این میان وجود دارد این است که شرکتهای دولتی به دنبال راهی هستند که بهوسیله آن بتوانند الگوی کاری خود را از یک مدل دولتی به یک طرح بخش خصوصی تبدیل کنند و مسلماً در این میان از توصیههای مدیران بخش خصوصی استفاده خواهند کرد. باوجوداین شرایط و تغییرات شگرف در ساختار شرکتهای دولتی، تعجبآور نیست که 95% از مدیران به کارآفرینی و خلق فرصتهای شغلی متعاقب آن معتقد باشند؛ اما اقلیتی هم نگراناند که این امر موجب کاهش امنیت شغلی شود. کارآفرینان و مدیران کشور چین بر این عقیدهاند که با گذشت زمان کارآفرینی در سازمانها پررنگتر خواهد شد، اما برخی مدیران بر این عقیدهاند که نمیتوانند با کشورهای دیگر رقابت کنند چرا که در مقوله کارآفرینی از آنها بسیار عقبتر هستند و بهسختی میتوانند با آنها رقابت کنند. در حال حاضر، مدیران ارشد و کسانی که در رأس هستند تمایلی به ریسک کردن ندارند و ترجیح میدهند موضع کمدردسرتر و کمخطرتری را اتخاذ کنند و زمانی که کارمندان میخواهند آزادانه عمل کنند و خلاقیتها و ابتکارهای خود را تحقق بخشند این مسئله بیشتر خودش را نشان میدهد ازاینرو باید کارفرمایان برای ریسک کردن آمادگی لازم را پیدا و به کارمندان خود بیشتر اعتماد کنند.
مسئله قابلتوجه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که سازمانها و شرکتهای خارجی نیز میتوانند از تجربیات سازمانهای چینی استفاده کنند. در چین نیز بر شراکت و همکاری با دیگر کشورها تأکید میشود. مدیران ارشد این کشور بیش از هر کشوری معتقدند که کارآفرینی علاوه بر ابتکار و خلاقیت شخصی، به مشارکت و همکاری نیاز دارد. البته این نکته نیز در میان هست که وقتی مسئولان بخش خصوصی چین، خود را با کشورهای دیگر مقایسه میکنند، میگویند که دولت بهقدر کافی در کارآفرینی سرمایهگذاری نمیکند. البته نمیتوان همه تقصیرها را به گردن دولت انداخت چرا که راهبران بخش خصوصی و دولتی نیز باید مسئولیتهای خود را بهدرستی انجام دهند، البته اصلاحات اقتصادی زیادی در چین انجامشده اما جای تغییرات بیشتر نیز وجود دارد.
بهطورمثال شرکت تولیدی Haier که بیش از 30 هزار کارمند دارد، شرکتی است که نوآوری و ابتکار در آن جایگاه خاصی دارد. این شرکت موفق برای کارمندانش مجرایی فراهم کرده که از طریق آن بتوانند ایدهها و نوآوریهای خود را به اجرا درآورند. از سال 1997 کارمندان این شرکت 136 هزار ایده خلاقانه مطرح کردهاند که 78 هزارتا از آنها به اجرا درآمدهاند که نتیجه این کار خلق 410 میلیون RMB (واحد پول کشور چین) بوده است. ازاینرو مدیرعامل این شرکت قدرتمند میگوید: «باید تکتک کارمندان را به نوآوری و خلاقیت تشویق کرد و باید به کسانی که بیشتر ابتکار به خرج میدهند امتیاز بیشتری داد.»
کارآفرینی شغل نیست؛ کارآفرینی هنر است
در جمعبندی میتوان گفت دولت چین بر اساس ماتریس SWOT راهبردهای اساسی برای تقویت و توسعه اکوسیستم کارآفرینی را در نظر گرفته است که بر این اساس راهبردهای اساسی زیر تدوین شدهاند:
- حمایت برای تسهیل آغاز و ادامه کسبوکار.
- آموزش و حرکت مربیان کارآفرینی برای تربیت نیروی کارآفرین ماهر.
- توسعه مراکز رشد کسبوکار بهمنظور جذب سرمایههای دانشی و فکری خارج از کشور و بهبود شاخص نوآوری.
- توجه به آموزش کارآفرینی در سطوح مختلف آموزش کشور و سرمایهگذاری در این حوزه برای تربیت نسل کارآفرین چین.
در کنار این راهبرد اساسی، راهبردهایی مانند ایجاد جوامع صنفی و اطلاعاتی از افراد کارآفرین، تسهیل برقراری ارتباط بین کارآفرینان از فعالیتهایی میباشد که در سه سال گذشته موردتوجه دولت چین بوده است. این جوامع میتوانند به ایجاد زیرساختهای قوی اجتماعی و حرفهای جهت توسعه جامعه کارآفرین در چین کمک بسزایی نماید.
نویسنده : بنفشه دین محمدی آذری / پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!