آمازون نخستین سوپرمارکت بدون صندوق را افتتاح کرد

آمازون نخستین سوپرمارکت بدون صندوق را افتتاح کرد

 

نخستین فروشگاه بزرگ و بدون صندوق آمازون افتتاح شده است. دوربین‌ها و حسگرهای مختلف خرید هر فرد را رصد می‌کنند. به نظر می‌رسد آمازون تصمیم دارد صندوق فروشگاه‌ها را منسوخ کند. این شرکت نخستین سوپرمارکت بدون صندوق خود را افتتاح کرد. مشتریان در این فروشگاه می‌توانند پس از خرید بدون انتظار در صف صندوق یا حتی بازکردن کیف پولشان از آنجا خارج شوند. این فروشگاه روز گذشته در سیاتل افتتاح شد و مشتریان با اسکن کردن یک اپلیکیشن موبایل توانستند وارد فروشگاه شوند. دوربین‌ها و حسگرهای مختلف هر فرد و کالاهایی که او از قفسه‌ها برمی‌دارد را رصد می‌کنند. پس از آنکه مشتریان از فروشگاه خارج شدند، حساب کاربری آنها در آمازون مبلغ خرید آنها را محاسبه می‌کند. این فروشگاه «Amazone Go Grocery» نام دارد. مساحت فروشگاه بدون صندوق ۱۰ هزار و ۴۰۰ فوت‌مربع است و ۵ هزار کالا برای فروش در آن عرضه شده است. هرچند فناوری به‌کاررفته در این فروشگاه چندان جدید نیست، اما این نخستین باری است که فناوری در چنین مقیاس عظیمی ارائه شده است.

ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهبود کیفیت زندگی

ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهبود کیفیت زندگی

مشاور وزیر کار در امور زنان با بیان اینکه درآمد زنان شاغل باعث افزایش سطح کیفیت زندگی آنها و خانواده می‌شود، گفت: ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های آنها بسترهای رشد اقتصادی را فراهم می‌کند.
وحیده نگین، اظهارکرد: حضور بیشتر زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی نگاه و ذهنیت فرهنگی جامعه نسبت به زنان را تغییر می‌دهد. در حال حاضر هیچ تضادی بین کار و خانواده وجود ندارد و هرقدر که زنان پرتلاش‌تر باشند بهتر می‌توانند به افزایش سطح فرهنگ، آموزش و بهداشت خانواده کمک کنند.
وی با اشاره به پتانسیل‌های بالای زنان در عرصه‌های مختلف، گفت: زنان شاغل با درآمد خود موجب افزایش سطح کیفیت زندگی خانواده می‌شوند و اشتغال آنها را محدود نمی‌کند.

تبدیل زنان به کارآفرینان خلاق با ایجاد تفکر کارآفرینی
مشاور وزیر کار در امور بانوان بر ضرورت استفاده حداکثری از ظرفیت زنان در حوزه‌های اقتصادی و مدیریتی تاکید کرد و گفت: زنان با تکیه بر توانایی‌های زنانه خود بخش‌هایی از اقتصاد را که مردان به هر دلیل استقبال کمی از آنها دارند، فعال نگه می‌دارند و از این طریق به رشد اقتصادی کمک می‌کنند به نحوی که اگر صنایع دستی یا خیاطی مورد توجه مردان نباشد زنان با ورود به این عرصه‌ها و مشاغل به تکمیل چرخه فعالیت‌های اقتصادی جامعه کمک می‌کنند.
نگین در ادامه ایجاد تفکر کارآفرینی در زنان و وورد آنها به فضای کسب و کار را موجب بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و استعدادهای بالقوه آنها و تبدیل زنان به کارآفرینانی خلاق و نوآور دانست.
مشاور وزیر کار در امور بانوان با بیان اینکه رشد اقتصادی واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که زنان به فرایند توسعه کمک و سهم عادلانه خود را نیز از آن دریافت کنند، خاطرنشان کرد: سهم عادلانه زنان از فرایند توسعه در قالب امکانات آموزشی و دسترسی به فرصت‌های برابر متناسب با ظرفیتهای جنسیتی به دست می آید.
مشارکت زنان موجب افزایش کارایی برنامه‌های توسعه
به گفته وی، مشارکت جمعی زنان موجب افزایش کارایی برنامه‌های توسعه‌ای و سیاستگذاری‌های اقتصادی می‌شود و بر این اساس استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت و پتانسیل زنان در حوزه اقتصادی و مدیریتی امری ضروری است.
ورود زنان به بازار کار یکی از ظرفیت‌های قابل توجه برای توسعه اقتصادی است این درحالی است که نرخ مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی با اختلاف قابل توجهی نسبت به مردان پایین‌تر است. برابر آمارها، میزان مشارکت زنان در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۲ درصد بوده است که این میزان با شش درصد رشد به ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۸ رسید.

چند اشتباه رایج کارآفرینان که در مذاکرات انجام می دهند

چند اشتباه رایج کارآفرینان که در مذاکرات انجام می دهند

اشتباهات متداول کارآفرینان در مذاکره

همه ما از آمارهای وحشتناک کسب‌وکارها خبر داریم. بیشتر کسب‌وکارهای نوپا شکست می‌خورند (حدود ۸۰ درصد از آنها). بسیاری از کارشناسان، دلیل این شکست‌ها را ریسک‌های نوآوری می‌دانند. با این حال، ما پی برده‌ایم که مساله دیگری وجود دارد که به همان اندازه در شکست کسب‌وکارها اثر دارد.

این عامل، مدیریت نادرست روابط کلیدی و به ویژه شکست در مذاکرات بنیان‌گذاران و کارآفرینان است. اداره یک کسب‌وکار نیاز به مذاکرات بسیاری دارد که با شرکا، شرکای بالقوه، سرمایه‌گذاران و گروه‌های ذی‌نفع دیگر انجام شود. چنین مذاکراتی در تمام مراحل رشد کسب‌وکار ادامه خواهند یافت؛ از زمان ایده‌پردازی و شکل‌گیری کسب‌وکار تا مراحل بالاتری که شرکت بالغ می‌شود و افزایش درآمد و چالش‌های رشد را تجربه می‌کند. در پژوهش‌ها و مصاحبه‌ها برای نگارش کتاب «مذاکرات کارآفرینان: درک و مدیریت روابط تعیین‌کننده موفقیت» داشتیم، پی‌بردیم که وجه تمایز کارآفرینان موفق از سایرین، الزاما توانایی بالاتر آنها در مذاکره نیست. آنچه آنها را متمایز می‌کند، توانایی جبران پس از شکست در مذاکرات و یادگیری از این شکست‌ها است.

پژوهش ما همچنین نشان دادند که ۴ عامل اصلی باعث می‌شود که مذاکرات کارآفرینان با احتمال شکست مواجه شوند. این عوامل عبارتند از: احساسات، روابط، ابهام و پیچیدگی.

احساسات: کارآفرینان باید بتوانند زمانی که غرور یا اختراعاتشان به خطر می‌افتد، واکنش‌های احساسی شدیدشان را کنترل کنند. این اتفاق زمانی می‌افتد که یک نفر پیشنهاد می‌کند که کارآفرین در ازای پول یا حمایت، کنترل بخشی از دستاوردها و دارایی‌های شرکت را واگذار کند.

روابط: روابط مولفه‌ای کلیدی در توافق‌های کارآفرینان است و به رغم اصرار بر توافق‌های سریع، بسیاری از آنها بلندمدت هستند.

ابهام: نوآوری در فناوری‌ها یا مدل‌های تحول‌آفرین کسب‌وکار را به سادگی نمی‌توان درک یا پیش‌بینی کرد. این مساله در برخی از صنایع مانند الکترونیک بیشتر دیده می‌شود و به بازارهایی متلاطم و پر از تغییر منجر می‌شوند که با ابهام فراوان از آینده رو به رو هستند.

پیچیدگی: این مساله، موانع برجسته‌ای در ارتباطات بین گروه‌های مختلف کسب‌وکار ایجاد می‌کند و رسیدن به یک توافق را دشوار می‌سازد.

زمانی که کارآفرینان تلاش می‌کنند تا کنترل احساسات، روابط، ابهام و پیچیدگی را به دست بگیرند و نتایج را کنترل کنند، در خطر ارتکاب به ۸ اشتباه رایج قرار می‌گیرند که عبارتند از:

۱- انکار احساسات

کارآفرینان هم مانند هر انسان دیگری، احساسات قدرتمندی در مورد اینکه چه چیزی منصفانه است و چه چیزی نیست، دارند. آنها ممکن است در زمان خوب بودن اوضاع، بیش از حد هیجانی شوند یا زمانی که احساس کنند رفتار منصفانه‌ای با آنها صورت نمی‌گیرد، دچار اضطراب شوند. در هر صورت، این احساسات قدرتمند مثبت و منفی باعث می‌شود تا نگرش بی‌طرفانه خود را از دست بدهند و به دامی بیفتند که روانشناسان سوگیری شناختی (cognitive biases) می‌نامند؛ سوگیری‌ها و جهت‌گیری‌هایی غیرعقلانی که بر منطق غلبه می‌کنند. اغلب یک غلیان احساسی را که ناشی از یک یا دو محرک است، می‌توان در بیشتر اشتباهات مذاکره مشاهده کرد. برخی از کارآفرینان خود را به اندازه دانشمندان، مهندسان، وکلا یا مدیرانی که متمرکز بر منطق و شواهد هستند، توانمند می‌بینند. زمانی که آنها در این مسیر زیاده‌روی می‌کنند و بیش از حد بر منطق و انکار اهمیت احساسات (و حتی غرور) پافشاری می‌کنند، به مشکل می‌خورند. در نظر نگرفتن عوامل احساسی و رابطه‌ای باعث می‌شوند که آنها نتوانند رفتارها و تفکرات طرف مقابل خود را درک کنند. اگر آنها اثرات قدرتمند احساسات را به رسمیت نشناسند، آمادگی مناسبی برای مذاکرات مهم نخواهند داشت و قربانی پیش‌داوری‌های ناشی از سوگیری شناختی می‌شوند (به عنوان مثال همان چیزی را می‌بینند که می‌خواهند ببینند و همان چیزی را می‌شنوند که انتظار دارند بشنوند).

۲- اتکای بیش از حد بر حس ششم

مذاکرات کارآفرینان شامل موضوعات در حال تغییر بسیار و عوامل گوناگونی است که می‌توانند منجر به شگفتی و اتفاقات غیرمنتظره شوند.

زمانی که کارآفرینان مجبور می‌شوند فوری به این اتفاقات و شگفتی‌ها واکنش نشان دهند، بسیاری از آنها به شهود و حس ششم خود اتکا می‌کنند؛ همان شم کارآفرینی و شهودی که در ابتدا باعث موفقیت آنها شده بود. مشکل آنجا است که بیشتر آنها نمی‌دانند شهودشان چرا و چگونه در گذشته موفق بوده است. به این دلیل، عملا تیری در تاریکی شلیک می‌کنند. زمانی که آنها با انواع جدیدی از تعامل‌ها (یا انواع قدیمی از مذاکرات با آدم‌های جدید) مواجه می‌شوند، به شدت مستاصل می‌شوند: چرا اقدامات و روش‌هایی که در گذشته نتیجه‌بخش بود، اکنون به ثمر نمی‌رسند؟ زمانی که مذاکرات طبق انتظار پیش نمی‌روند، کارآفرینانی که بیش از اندازه به شهود خود تکیه کرده (و شواهد و دلایل عقلانی را نادیده می‌گیرند)، به جای سرزنش خود، طرف مقابل را محکوم به سرسختی و سنگ‌اندازی در مسیر مذاکره می‌کنند. با این شرایط، مشکل می‌تواند حادتر شود. چرا که آنها مشکل را از خود نمی‌دانند و از شکست‌هایشان درس نمی‌گیرند و به همین دلیل، شکست‌ها بارها تکرار می‌شوند. راهکار آنها این است که به جای تکیه بیش از اندازه بر شم و شهود خود، زمانی را در خلوت گذرانده و به این فکر کنند که چه راهکارهایی می‌تواند به نتیجه برسد.

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

بحران های روحی پیش روی کارآفرینان چیست و چگونه باید با آنها مواجه شد؟

شاید شما هم وقتی اولین بار ایده کارآفرینی خود را با دیگران مطرح کرده اید با جملاتی از این دست مواجه شده‌باشید: ” زده به سرت؟”، “دیوانه شده‌ای؟”، “مگر عقلت را از دست داده‌ای که می‌خواهی این کار را انجام دهی؟” و غیره. از این جملات اینطور برمی‌آید که افراد عادی به کارآفرینان به چشم افرادی نگاه می‌کنند که گویی دیوانه‌اند یا مشکل روحی دارند.

نظر خود شما چیست؟ آیا زمانی که برای اولین بار ایده کارآفرینی در ذهنتان جرقه زد به این موضوع فکر می‌کردید که ممکن است وضعیت روحی‌تان به خطر بیفتد؟ نظرتان چیست اگر بگوییم اطرافیان شما تا حدودی حق داشته و یا پیشگوهای خوبی هستند؟ بهتر است این طور بگوییم لازم نیست حتما مجنون باشید تا باور کنید با یک بحران روحی روبرو هستید. جالب است بدانید که کارآفرینی از جمله مشاغلی است که فرد را با بحرانهای روحی متفاوتی مواجه می‌سازد.

شاید به نظر شما عجیب باشد اما مطالعات نشان داده است که بسیاری از کارآفرینان از سلامت روحی چندان قابل توجهی برخوردار نمی‌باشند. اگر علاقمندید بدانید که کارآفرینان برتر در صورت بروز بحران های روحی پیش روی خود چگونه با آنها مواجه می‌شوند توصیه می‌کنیم این مقاله را به هیچ عنوان از دست ندهید.

استیو جابز اسطوره ای موسس شرکت اپل، جمله جالبی دارد که چندان بی‌ربط به موضوع این مقاله نیست. این کارآفرین برتر معتقد بود: “تغییر دنیا تنها در دست افرادی است که آنقدر دیوانه اند که فکر می‌کنند می‌توانند دنیا را تغییر دهند.” پس بهتر است بگوییم استیو نیز خودش یک دیوانه تمام عیار بود.”

نقش حیاتی کارآفرینان در افزایش میزان اشتغال زایی، رشد اقتصادی و بازاریابی نوآوری به قدری واضح و مبرهن است که کمتر کسی از آن غافل می‌باشد. داده‌های آماری مربوط به ایالات متحده حاکی از آنند که استارتاپ ها سالانه تقریبا 43% از میزان مشاغل جدید را به خود اختصاص می‌دهند. اما علیرغم آمار و اطلاعات دقیق در رابطه با رفاه و پیشرفت بومی و جهانی در سطح کلان، کمتر پژوهشی به بررسی اثرات اختلالات روحی بر سلامت شخص کارآفرینان پرداخته است. در ادامه این مقاله بیشتر با این بحران های روحی و اثرات آن در مقیاس خرد –شخصی- آشنا خواهید گشت.

بحران‌های روحی پیش روی استارتاپ ها

برخی از کارشناسان بر این باورند که با توجه به نقش مثبت کارآفرینان بر اقتصاد جهانی، اینکه آنها همیشه از حداکثر میزان سلامتی جسمی و روحی برخوردار باشند بسیار حائز اهمیت است، اما متأسفانه اینطور نیست.

به طور کلی چند مورد از علائم مشترک میان کارآفرینان مبتلا به بیماریهای روحی به شرح ذیل می‌باشند:

  • احتمال ابتلا به افسردگی دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به ADHD تا شش برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال اعتیاد به مواد مخدر تا سه برابر بیشتر از افراد عادی
  • احتمال ابتلا به اختلال شخصیت دوقطبی تا ده برابر بیشتر از افراد عادی
  • سابقه بستری شدن در بیمارستانهای روانی تا دو برابر بیشتر از افراد عادی
  • فکر کردن به خودکشی تا دوبرابر بیشتر از افراد عادی

موارد فوق تنها چند مورد از اختلالات روحی و روانی است که بسیاری از کارآفرینان با آن روبرو می‌شوند. همچنین می‌توان به اختلالاتی نظیر سندروم ثروت ناگهانی، خودشیفتگی حاد و سندروم دغل بازی نیز اشاره کرد که گریبانگیر بسیاری از کارآفرینان می‌باشد. متاسفانه این شرایط نه تنها وضعیت روحی و جسمی شخص کارآفرین را تحت شعاع قرار می‌دهند؛ بلکه در آن واحد تلاشها و زحماتی که این افراد ذکاوتمند با به خطر انداختن حجم زیادی از زمان، انرژی، منابع مالی و انسانی و… به کار بسته‌اند را نیز به مرز نابودی خواهند کشاند.

خودت باش! تو کارآفرینی و این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

خودت باش! تو کارآفرینی و این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

 

ما کارآفرین‌جماعت، همیشه تحت تاثیر حرفا، قضاوت ها و فشارای بقیه هستیم، همیشه مورد انتقاد قرار گرفتیم، همیشه بهمون بار منفی منتقل شده، اما بذارید یکم با هم گپ بزنیم!

حتما شمام مثل من این عبارت ها براتون آشناست:

  • مگه دیوونه ای صبح تا شب خودتو درگیر میکنی؟
  • چرا دوس داری استرس داشته باشی همیشه؟
  • چرا الکی ذهنتو درگیر چیزی میکنی که تهش معلوم نیست چی میشه؟
  • چی میشه یه شب دیر نخوابی؟ مثِ آدم زندیگتو بکنی؟
  • چرا مثِ بقیه آدما زود بیدار نمیشی پاشی بری پشت میزت؟!
  • چرا نمی تونی رو یه کاری تمرکز کنی؟
  • چرا نمیری یه جای ثابت با حقوق ثابت مثل آدم زندگیتو کنی؟
  • فردا روز زن و بچه دار میشی، اونارو میخوای چیکار کنی؟
  • و عبارتایی مثه اینا

خوب یا بد، ما همینیم، چون خودمون انتخابش کردیم، خودمون خواستیم این شکلی باشیم، خودمون خواستیم مثل بقیه نباشیم!

پس بذار یه چیزی رو بهت بگم، «یکی مثل خودت باش، مثل بقیه زیاده، بقیه به اندازه کافی هستن! سعی کن خودِ بهترینت باشی»

واقعا مثل بقیه زیاده، خیلی راحت میشه همرنگ جماعت شد، زخم زبونای دیگرانو نشنید، قضاوت نشد و هزار تا چیز دیگه، اما ما همینیم، ما کارآفرینیم، ما خواستیم که خودمون باشیم!

ما میخوایم به رویاهامون برسیم، اسمی ازمون بمونه، تلاشمونو کرده باشیم و مهمتر از همه، همونی باشیم که خودِ واقعی‌مونِ.

خلاصش اینکه، همه میل به همرنگ جماعت شدن دارن، اما اگه تو متمایز باشی، اولش سخته، اولش طرد میشی، مسخرت میکنن، نا امیدت میکنن، قضاوت یا شماتت میکنن، تحت فشارت میذارن و زیر سئوالت میبرن!


اما الان وقتشه انتخاب کنی، کم کم خودتُ از دست بدی و بشی یکی مثل همه یا بشی یکی مثلِ خودت، اون موقع‌س که دیگه تو رو میبنین، اون موقع‌س که همون آدما میخوان مثل تو بشن، چون عادت دارن مثل دیگران بشن. عادت دارن کپی باشن، عادت دارن مثل هم باشن!

اگه از من میشنوی، خودت باش! اگه کارآفرین هستی، پس این تنها کاریِ که از دستت برمیاد

 

 

http://manuelohan.com/beyourself/  منبع

حکایت کارآفرین کهنه کار: از دست‌فروشی تا تولید اولین هلیکوپتر رادیو کنترل ایران

حکایت کارآفرین کهنه کار: از دست‌فروشی تا تولید اولین هلیکوپتر رادیو کنترل ایران

تمام موفقیت ها بدون شک دلیلی دارند، یکی با پشت کار زیادش به موفقیت می‌رسد، یکی با پشتوانه مالی یا اعتبار دیگران، یکی هم در کمال ناباوری در شرایطی قرار می‌گیرد که از دیدگاه خودش موفقیت محسوب می‌شود ولی در اصل می‌توانست در جایگاه بهتری قرار گیرد.
البته هستند کسانی که بدون پشتوانه مالی و اعتباری، تنها با توکل به خداو ایمان خود به موفقیت دست می‌یابند. ناصر تحسینی از کودکی کار کرد و از کارش لذت برد، بدون توقف موانع را از سر راه برداشت تا اینکه به موفقیت رسید، کودکی که از ۹ سالگی دست فروشی کرد باقلوا فروخت، شربت فروخت و بلال، اما از کارش لذت می‌برد.
او از ۹ سالگی وارد مغازه پدرش شد، پدری که سالها، زمان را به دیگران دقیق تحویل می‌داد، ساعت سازی که به کوچکی عقربه‌های ساعت نان در می آورد اما امروز پسرش یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اتصالات کشور است.

* اولین ایده کاری

ناصر تحسینی می‌گوید: ۹ ساله بودم که با پدرم‌ به مغازه می‌رفتم، در گوشه ای از مغازه کوچک ما ویترینی بود که گاه گاهی خاکی می‌گرفت، تصمیم گرفتم دستی به سر و گوشش بکشم واز آن استفاده کنم‌. این شد که تعمیرات رادیو را در همان ویترین کوجک آغاز کردم. رادیو را از مشتری می‌گرفتم به بازار می‌بردم، به تعمیرکار می‌دادم و بعداز تعمیر آنرا به مشتری تحویل داده و مابه‌التفاوت پولی که این وسط می‌ماند درآمد من بود.
همان زمان دست فروشی هم قسمتی از درآمدم را تکمیل می‌کرد، با صدای بلند باقلوا می‌فروختم و هرچه باقلواها زودتر تمام می‌شد، کامم شیرین‌تر می‌شد. شربت می‌فروختم و انگار از تمام شدنش بود که من دیگر احساس تشنگی نمی‌کردم.
ناصر تحسینی سال ۱۳۳۹در شهر زیبای زنجان متولد شد. او حالا ۵۹ساله است و زمانی که از خاطرات ۵۰ سال پیش خود تعریف می‌کند حتی قطره اشک از روی دلخوری و ناراحتی در چشمانش نیست، لبخندی کوچک بر لب دارد و با افتخار تمام مسیر موفقیتش را تعریف می‌کند. می‌گوید از اینکه در سن کم وارد بازار کار شده‌ام خیلی خوشحالم. حاج ناصر شاگردی در چند صنف دیگر را هم‌ تجربه کرده مثل لوازم خانگی، صوتی و تصویری و رنگرزی. او تمام این سالها کار کرده است و این همه تجربه خود را مدیون لطف خدا و پشت کارش می‌داند.

 

پشت این پنج سنگ ماندم و کارآفرین نشدم

پشت این پنج سنگ ماندم و کارآفرین نشدم

زهرا انصاری در این مطلب با شهامتی ستودنی خود را سوژه مطلب کرده است. انگار که در برابر آینه ایستاده و دارد اعتراف می‌کند چرا با وجود اینکه تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی‌اش در حوزه کارآفرینی بوده اما نتوانسته در قامت یک کارآفرین ظاهر شود. البته این رفتار واقع بینانه و خودانتقادگر که در فرهنگ عمومی ما نادر اتفاق می‌افتد اتفاقاً یکی از ملزومات رسیدن به اکوسیستم کارآفرینی است. نمی گویم هزار دلیل برای کارآفرین نشدن من وجود دارد اما هستند علت‌های ریز و درشتی که وقتی دقیق می‌شوم و روی هم می‌چینم، می‌رسم به دیواری که مانع از تفکر کارآفرینی من شده است.

از غلط بودن جوابم هراسیده ام

گاهی جواب یا ایده‌ای آن قدر در مغزم یا روی زبانم مزه مزه شده که زمانش دیر شده است. عین دوران مدرسه که معلم سؤال می‌پرسید و جوابش را می‌دانستم اما می‌ترسیدم از غلط بودنش. ناچار همرنگ جماعت حداکثری می‌شدم و از جوابی که نوک زبانم بود صرف نظر می‌کردم. غافل از اینکه فرصت یک بار چشمک می‌زند و وقتی دستت را به علامت فهمش بالا نبری، از قافله جا می‌مانی.

دلبسته استخدام بوده ام

از کودکی تاکنون گزینه‌های روی میز برای آینده شغلی‌ام فقط استخدام بوده. گاهی آنقدر شور و اشتیاق استخدام زیر پوست آدم می‌خزد که به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کند، چه برسد به آفرینش کار.

جرأت بازگشت از مسیر رفته را نداشته‌ام

در بحبوحه درس و کنکور، انتخاب رشته‌ای داشته‌ام که بر حسب علاقه نبوده و از انتخاب آنها هدفی مشخص را دنبال نکرده ام. میانه راه فهمیده‌ام که مسیر اشتباه است اما باز جرأت بازگشت از مسیر رفته را نداشته ام. انتخاب رشته تحصیلی شاید از مهم‌ترین شالوده‌های زندگی من بوده است که بقیه قسمت‌های زندگی و آینده‌ام بر اساس آن بنا شده است.
افکار خود را محدود به راه‌های شناخته شده و رشته تحصیلی‌ام کردم و اگر در این گیر و دار فرصتی برایم پیش آمد آن را نادیده گرفتم.

همیشه به دنبال تأیید دیگران بوده‌ام

همیشه تنهایی خرید کردن برایم آزار دهنده بوده است، حتماً باید کسی همراهم باشد تا تأیید کند، بویژه درباره خرید لباس. حتی اگر بین دو گزینه بمانم و مثلاً خودم رنگ سبز را بپسندم و همراهم رنگ قرمز را انتخاب کند، نظر او را ترجیح می‌دهم، هر چند منجر به پشیمانی‌ام شود. علاوه بر اینها، خیلی کم پیش می‌آید تنهایی پارک یا سینما بروم.

گاهی مشورت‌ها ما را از تعقیب ایده‌ها دلسرد می‌کنند

پیش آمده که ایده نوآورانه‌ای را در ذهنم پرورش داده‌ام و بارها و بارها مرور کرده‌ام و پله‌های رسیدن به موفقیت و عملی کردن ایده را چیده‌ام اما هر وقت با خانواده یا همقطاران و دوستانم مطرح کرده‌ام، آنقدر نه در کار آورده‌اند، از شکست صحبت کرده‌اند و سنگ‌های جلوی راه را نشانم داده‌اند که به کل از آن ایده دست کشیده‌ام و بعدها وقتی دیده‌ام شخص دیگری دست به همان کار زده و موفق شده، برایم فقط حسرتش باقی مانده است.

کوچکترین خودروی پرنده جهان،محصول یک استارتاپ ژاپنی

کوچکترین خودروی پرنده جهان،محصول یک استارتاپ ژاپنی

 

یک استارت آپ ژاپنی مشغول آزمایش یک خودروی پرنده همراه اپراتور انسانی است. استارت اپ تصمیم دارد کوچکترین خودروی پرنده جهان را به بازار عرضه کند.
استارت آپی ژاپنی به نام SkyDrive آزمایش نمونه اولیه یک خودروی پرنده با اپراتور انسانی را آغاز کرده است. این شرکت امیدوار است در تابستان سال جاری این خودرو را برای عموم نمایش دهد. پروازهای آزمایشی در یک واحد سرپوشیده درمرکز تحقیقات پرواز این شرکت در خارج شهر ناگویا انجام می شوند.
البته قبلا چند پرواز آزمایشی انجام شده بود اما تمام آنها به وسیله کنترل از راه دور تکمیل شده بودند.
اسکای درایو اعلام کرده خودروی پرنده مذکور در اوایل ۲۰۲۳ میلادی برای فروش محدود و در ۲۰۲۶ میلادی برای تولید انبوه عرضه می شود.
مهندسان سابق تویوتا این استارت آپ را تاسیس کرده اند و تصمیم دارند کوچکترین خودروی پرنده دنیا را به بازار عرضه کنند.

روایتی از یک «کارآفرینِ مولد کارآفرین»

روایتی از یک «کارآفرینِ مولد کارآفرین»

 

امروزه مشکلات زیادی گریبان‌گیر خانواده‌ها به‌ویژه جوانان است که مشکلات اقتصادی اصلی‌ترین عامل به وجود آمدن این مشکلات است.
کمبود شغل و دغدغه‌های اقتصادی در مقابل تحصیلات عالیه جوانان باعث شده‌ است مسئله شاغل شدن به یکی از اولویت‌های خانواده‌ها تبدیل شود که کارآفرینان و مسئولان برای حل معضل بیکاری و حل مشکلات معیشتی مردم باید وارد گود شوند.
امروزه همه به این باور رسیده‌اند که برای حل مشکل بیکاری باید بر “کارآفرینی” مردمی و نه دولتی تکیه کرد. وقتی از کارآفرینی صحبت می‌شود برخی تصور می‌کنند که حتماً باید کارآفرین دارای توانایی‌های فوق‌العاده مالی باشد در صورتی که همه افراد دارای ظرفیت‌های منحصر به فردی هستند که می‌توانند فقط با کمی تلاش و همت از این ظرفیت‌ها استفاده کرده و آن را تبدیل به ثروت کنند.
وقتی به زندگی یک فرد موفق نگاه می‌کنیم می‌بینم که با فراز و نشیب‌های زیادی روبه‌رو بوده و در این مراحل با تصمیمات درست، تحولی شگرف در زندگی خود و اطرافیانش رخ داده است که در سایه همین استفاده از ظرفیت‌ها برای تبدیل به ثروت بوده.

تبدیل ذوق هنری به ثروت و کارآفرینی

یکی از کارآفرینان موفقی که در حوزه بانوان بارها کارآفرین نمونه در آذربایجان شرقی و حتی سطح ملی انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفته، خانم فاطمه آقازاده است که از ذوق هنری خود برای تولید ثروت با طراحی و ساخت صنایع دستی در تبریز استفاده کرده است.
وی نمونه‌ای از کارآفرینان موفق است که پایه مالی بالایی نداشته ولی نه تنها برای خود تولید و اشتغال ایجاد کرده، بلکه افراد مختلفی را هم آموزش داده تا برای خود تولید و اشتغال ایجاد کنند و به نوعی می‌توان گفت که “کارآفرینِ مولد کارآفرین” بوده است.
این کارآفرین برتر سال‌های 94 و 96 در گفت‌وگو با تسنیم از انگیزه‌هایش برای شروع این کسب و کار، مسائل و مشکلاتش و برخی مانع تراشی‌های سازمان‌‌ها و ارگان‌های حوزه کاری‌اش می‌گوید و مهمترین و اصلی ترین حامی خود را همسرش معرفی کرده و خاطر نشان می‌کند: اگر حمایت‌های همه جانبه همسرم به ویژه حمایت‌های عاطفی وی نبود هیچ وقت نمی‌توانستم به این موفقیت دست یابم.
خانم آقازاده اولویت اصلی خود را خانواده اش بیان می‌کند و می‌گوید: هیچ وقت خانواده را فدای کار نکردم.
این بانوی کارآفرین در سال 1350 در تبریز به‌دنیا آمده است. او می‌گوید: از همان دوران کودکی به هنر علاقه زیادی داشتم و علاقمند بودم تا نقاشی بکشم، کاردستی درست کنم و علاوه بر کارهای خودم دوست داشتم به دیگران هم یاد دهم. بعدها رفته رفته و به مرور زمان توانستم هنرهای زیادی را یادبگیریم. یک خانم برای اینکه موفق شود و بتواند این موفقیت را به جامعه هم انتقال دهد باید اول در خانواده خود موفق شود و بتواند نقش مادری و همسری خود را کاملا ایفا کند بعد فرد مفید در جامعه شود، شغل مفید ایجاد کند و برای خود و اطرافیانش درآمد زایی کند.

صادرات آثار هنری به ارمنستان، ترکیه و گرجستان

آقازاده از انگیزه اصلی خودش برای این کار می‌گوید و ادامه می‌دهد: با توجه به روحیاتی که در زمینه هنر داشتم دوست داشتم فعالیت‌هایی که انجام می‌دهم را به طور رسمی گسترش دهم و علاقه‌ بیشتری به آموزش داشتم.

بدین صورت که با ایجاد یک محیط امن، برای بانوان آموزش می‌دهم تا بعنوان یک مروج هنر، هر جا که امکان باشد برای خودشان شغلی دست و پا کرده و با روانه کردن محصولات خود به بازار، از این راه برای خود کسب درآمد کرده و وابسته دیگران نباشند.

امروزه اکثر هنرمندان درآمدشان نسبت به واسطه‌ها که از فروش صنایع دستی بدست می‌آید خیلی کمتر است در واقع سود اصلی از هنر به جیب واسطه‌ها می‌رود تا خود هنرمندان اما به لطف خدا و باهمت بانوان تبریزی توانسته ایم به طور غیر مستقیم برای نزدیک به 100 نفر و به صورت مستقیم در آموزشگاه عقیق و مغازه صنایع دستی که خودمان بدون کوچکترین حمایت افتتاح کردیم هم، برای 20 نفر شغل جدید ایجاد کنیم.

علاوه‌بر این توانسته ایم محصولات خود را به کشورهای ارمنستان، ترکیه و گرجستان صادر کنیم. عمده صادرات ما محصولات چرمی که تلفیقی از هنرهای بومی و چرم بوده و ترکیب برخی هنرها مثل ممقان دوزی است.

آموزشگاه در یک طرح حمایتی از بانوان بی‌سرپرست و بد سرپرست و برخی از اعضای خانواده کمیته امداد یک موقعیت مناسب برای آموزش و اشتغال آنها ایجاد کرده است.

خانم آقازاده همچنین، یکی از دلایل افزایش امروزه بیکاری را عدم تطابق بازار کار با رشته تحصیلی جوانان می‌داند و ادامه می‌دهد: علاوه بر این برخی جوانان امروزه با وجود بسترهای مناسب برای کارآفرینی و… به تنبلی روی آورده‌اند و دنبال مشاغل پشت میز نشینی هستند.

امروزه ما با کمبود نیروی جدی و کاری روبرو هستیم. کشور ما با فرهنگی چندین هزار ساله دارای هنرهایی است که واقعا نیازمند احیا هستند و جوانان می‌توانند با توجه به استعدادها و توانایی خود نسبت به زنده کردن این هنرها اقدام کنند.

آقازاده مشکلات حرفه‌ خود را یادآور می‌شود و می‌گوید: یکی از مشکلات ما کمبود فرهنگ سازی در زمینه تولید و مصرف صنایع دستی در تبریز است. شهر تبریز خود پرورش دهنده هنرمند است ولی متأسفانه به بازار کالای لوکس کشورهای خارجی تبدیل شده است.

دیگر مشکل ما سنگ اندازی برخی ارگان‌ها و سازمان‌ها و عدم حمایت آنهاست. امروزه واردات بی رویه کالاهای لوکس تزئینی و صنایع دستی از خارج، به رقیب جدی برای صنایع دستی کشورمان تبدیل شده است.

از سوی دیگر هم از دلایل چشمگیر بودن کالاهای وارداتی، بسته بندی شکیل آنهاست که به سادگی نظر خریدار را به خود جلب می‌کند که ما در کشور با مسئله بسته بندی مناسب روبه رو هستیم که این مسئله نیازمند توجه جدی هنرمندان و کارآفرینان است.

او در سخن آخر هم بخش کوچکی از تجربه چندین ساله خود را در اختیارمان قرار می‌دهد و می‌گوید که زود اعتماد نکنید و از تجربه افراد دیگر استفاده کنید. چون دلایل شکست من در اوایل کارم، بی‌تجربگی و اعتماد زودهنگام بود. جوانان هم ضمن کار و تلاش و پشتکار جدی، با حرف مردم از حرکت باز نایستند چرا که “به قطار در حال حرکت سنگ می‌زنند نه قطاری که ایستاده است!”

کارآفرین ایرانی برنده جایزه ملی آلمان شد

کارآفرین ایرانی برنده جایزه ملی آلمان شد

 

 

شرکت Boreal Light GmbH با مدیرعاملی دکتر حامد بهشتی به‌عنوان شرکت نوآور برگزیده آلمان انتخاب شد.

شرکت Boreal Light جایزه کارآفرینان KfW 2019 را کسب کرد. این شرکت سیستمی را توسعه داده است که امکان تأمین آب مقرون به صرفه را در اختیار مردم قرار می دهد. این شرکت مستقر در برلین به دلیل این دستاوردها به‌عنوان برترین شرکت، برنده ملی جایزه کارآفرینان KfW شد. علاوه بر این Boreal Light موفق شد «جایزه انتخاب مردمی» این مجموعه را نیز دریافت کند. این شرکت در مرحله قبلی توانسته بود جایزه ایالتی برلین را کسب کند. این جایزه در مراسمی به مناسبت روز بنیان گذاران و کارآفرینان در وزارت اقتصاد و انرژی در برلین اهدا شد.

 

این جایزه توسط گروه بانکی KFW از سال 1998 به شرکت‌های نوآوری که در پنج سال اول فعالیت خود موفق بوده‌اند اهدا می‌شود. هیئت داوران این جایزه از اعضای KFW، سیاست مداران و متخصصین کسب و کار که در حوزه‌های نوآوری، خلاقیت و مسئولیت‌های اجتماعی فعالیت داشته‌اند، تشکیل شده است. متقاضیانی که دارای ویژگی‌های این هیئت داوران باشند می‌توانند برای کسب این جایزه تلاش کنند و اهمیتی ندارد در چه صنعتی فعالیت داشته باشند.

شرکت بوریل لایت که در سال 2014 افتتاح شده است در زمینه ارائه راهکارهای نوآورانه جهت در دسترس قرار دادن آب آشامیدنی برای کشورهای کم برخوردار فعالیت می‌کند. این شرکت توسط «دکتر حامد بهشتی» و علی الحکیم با هدف حل مشکلات دسترسی به آب آشامیدنی به کمک تکنولوژی آب شیرین کن خورشیدی و بر مبنای مدل کسب و کار اجتماعی تأسیس شد. این شرکت از سیستم قدرتمندی به نام Wenture برای نمک‌زدایی آب استفاده می‌کند. این سیستم می‌تواند ورودی‌های متنوعی مثل آب دریا داشته باشد و همچنین می‌تواند در حوزه‌های مختلفی مثل کشاورزی، کشت آبی و فروش آب به کار گرفته شود. این استارتاپ در حال حاضر در کشورهایی مانند کنیا و اوگاندا فعال دارد و فعالیت‌های بشردوستانه‌ای را نیز در سومالی و یمن نیز انجام می‌دهد. این شرکت درحال توسعه است و برنامه دارد تا سال 2020 وارد بازار آفریقا جنوبی و آمریکا لاتین شود.

شرکت بوریل لایت در روز اختتامیه در کنار 16 برنده ایالتی دیگر قرار گرفت و از بین تمامی برندگان ایالتی که از بخش‌های مختلف آلمان هستند، به‌عنوان برنده ملی انتخاب شد. تمامی این شرکت‌ها جوایزی دریافت خواهند کرد.