هوش مصنوعی مهم تر از اختراع اینترنت!

هوش مصنوعی مهم تر از اختراع اینترنت!

 

ساندار پیچای مدیر ارشد اجرایی گوگل در مصاحبه جدید خود هشدار داده در کشورهای مختلف اینترنت آزاد با تهدیدهایی روبرو است. به گفته او بسیاری از کشورها سعی دارند جریان اطلاعات را محدود کنند.
او همچنین در این مصاحبه به چالش‌های مختلف مانند مالیات، حریم خصوصی و اطلاعات نیز اشاره کرد. به گفته پیچای هوش مصنوعی اختراعی بسیار تأثیرگذار تر از آتش، برق یا حتی اینترنت است.
پیچای به عنوان رئیس گوگل و آلفابت رهبری شرکت‌ها و محصولات مختلفی مانند فیت بیت، دیپ مایند و غیره را برعهده دارد. او فقط در گوگل بر سرویس‌های جی میل، گوگل کروم، گوگل مپس، گوگل ارث، سیستم عامل اندروید و غیره نظارت دارد.
به گفته مدیر ارشد اجرایی این شرکت، طی ۲۵ سال آینده دو تحول جهان را دگرگون می‌کنند که یکی از آنها هوش مصنوعی و دیگری رایانشی کوانتومی است. او در این باره می‌گوید: به نظرم این دو عمیق‌ترین فناوری‌هایی هستند که انسان توسعه داده است.
بخش دیگری از مصاحبه بی بی سی با پیچای به وضع مالیات بر شرکت‌های بزرگ فناوری مربوط بود. گوگل به مدت چند سال مبالغی کلان به حسابرس‌ها و وکلا پرداخت کرد تا به طور قانونی مالیات این شرکت را کاهش دهند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۷ میلادی گوگل بیش از ۲۰ میلیارد دلار را از طریق یک شرکت هلندی به برمودا منتقل کرد.
پیچای در پاسخ به سوالی در این باره گفت که گوگل دیگر از چنین طرحی استفاده نمی‌کند و اکنون یکی از بزرگترین مالیات دهندگان جهان به حساب می‌آید. به گفته او این شرکت فناوری از قوانین مالیاتی در تمام کشورهای محل فعالیت خود پیروی می‌کند.
این درحالی است که او در خصوص تعیین حداقل مالیات شرکتی ۱۵ درصد در سراسر جهان گفت که مشتاق گفتگو در این باره است.
دیگر موضوعات مهم پیشروی گوگل، چالش ادامه دار و فزاینده تحقیقات درباره اطلاعات، حریم خصوصی کاربران و قدرت انحصاری این شرکت در بازار جستجو و غیر هستند.
پیچای در خصوص گفت: گوگل یک محصول آزاد است و کاربران می‌توانند از محصولات دیگر نیز استفاده کنند.
این درحالی است که مارک زاکربرگ مدیر ارشد اجرایی فیس بوک نیز در بحث قدرت انحصاری در بازار به همین مورد اشاره کرده بود.

 

آیا جهانی‌شدن به نوآوری آسیب می‌رساند؟

آیا جهانی‌شدن به نوآوری آسیب می‌رساند؟

مطالعات جدید نشان می‌دهد ، درحالی‌که رقابت بیشتر چین به افزایش ثبت اختراعات در اروپا کمک کرده است، نرخ نوآوری را در ایالات‌متحده کاهش داده است. این نتایج متفاوت تا حدی به تغییرات در بخش تولید مربوط می‌شود. جهانی شدن نوآوری را تشویق می‌کند. اما شواهد در حال ظهور نشان می‌دهد که این فرض ، مانند بسیاری از ریشه‌های اقتصادی ، باید دوباره مورد تجدیدنظر قرار گیرد.

براساس مطالعه‌ای در سال 1991 توسط Gene M. Grossman و Elhanan Helpman  نشان داد جهانی شدن با ایجاد بازارهای بزرگ‌تر و یکپارچه‌تر ، کارایی را تقویت کرده ، تخصص را تشویق می‌کند و انگیزه‌های کارآفرینان سودجو را برای سرمایه‌گذاری در تحقیقات تقویت می‌کند. توسعه (تحقیق و توسعه)، نتیجه افزایش نرخ جهانی نوآوری بود.

بااین‌حال ، تحقیقات اخیر در مورد تأثیر جهانی چین نشان می‌دهد که رابطه بین جهانی شدن و نوآوری چندان مبهم نیست. از یک‌سو ، نیکلاس بلوم و همکارانش دریافتند که رقابت بیشتر از سوی چین به افزایش حق ثبت اختراع در اروپا کمک کرده است. از سوی دیگر ، دیوید اتور و همکارانش اشاره می‌کنند که “شوک چین” نرخ نوآوری را در ایالات‌متحده کاهش داده است.

چه چیزی این نتایج متفاوت را توضیح می‌دهد؟ یک پاسخ احتمالی در تغییر بخش تولید نهفته است.

تولید به‌طور سنتی جایی است که بیشتر نوآوری‌ها در آن اتفاق می‌افتد. اما در کشورهای ثروتمند-به ویژه ایالات متحده-تولید به‌عنوان سهم تولید و اشتغال ده‌ها سال است که در حال کاهش است ، زیرا شرکت‌های چندملیتی تولیدات پرمصرف را به اقتصادهای با دستمزد پایین‌تر ، مانند چین یا کشورهای اروپای شرقی منتقل کرده‌اند. اگر نوآوری در محل تولید اتفاق بیفتد ، منطقی است که ظهور چین به‌عنوان یک نیروگاه تولیدی با افت نوآوری در کشوری مانند ایالات‌متحده مرتبط باشد. اما این نتیجه اجتناب‌ناپذیر نیست. این که آیا از دست دادن مشاغل تولیدی نوآوری را تضعیف می‌کند بستگی زیادی به نحوه سازمان‌دهی یک شرکت چندملیتی دارد – به‌ویژه پیوندهای بین جنبه‌های تولید و نوآوری این تجارت.

نویسنده : هیئت تحریریه دانشگاه کارآفرین

فرهنگ‌های دیگر چگونه به کارآفرینی فکر می‌کنند؟

فرهنگ‌های دیگر چگونه به کارآفرینی فکر می‌کنند؟

کارآفرینی اغلب به‌طور واضح “آمریکایی” به نظر می‌رسد و اعتقاد دارد که تا زمانی که ایده خوب و اخلاق کاری خوب داشته باشید، می‌توانید شرکت خود را راه‌اندازی کنید و پول زیادی به دست آورید.

فرهنگ‌های غیر غربی ما چگونه به کارآفرینی نگاه می‌کنند و از آن‌ها چه می‌توانیم یاد بگیریم؟

آلمان

آلمانی‌ها دارای فرهنگ مبتنی بر اخلاق کار هستند. بااین‌حال، شروع یک تجارت در آلمان بسیار دشوارتر از سایر کشورها است – بانک جهانی آن را ازنظر سهولت راه‌اندازی یک کسب‌وکار در رتبه 113 جهان قرار می‌دهد. بخشی از این دلیل این است که آلمان مشاغل در دولت و شرکت‌های بزرگ تأسیس شده را در اولویت قرار می‌دهد. سخت‌کوش‌ترین افراد و بهترین استعدادها به دنبال مشاغل ثابت، برای اعتبار و پیشرفت هستند. این باعث می‌شود فرصت‌های کارآفرینی حداقل در استانداردهای آلمانی کمتر موردبررسی قرارگرفته و کمتر موردتوجه قرار گیرد. به‌طورکلی به لطف جمعیت مهاجر که ارزش‌های کارآفرینی بیشتری را در کشور به ارمغان می‌آورد، این کشور هنوز شاهد نرخ مناسب کارآفرینی است.

نیوزلند

بانک جهانی، نیوزلند را به‌عنوان برترین کشور برای سهولت راه‌اندازی کسب‌وکار رتبه‌بندی کرده است، اما فرهنگ این کشور چالش‌های منحصربه‌فردی را برای کارآفرینان محلی ارائه می‌دهد – یعنی پدیده TPS. این اصطلاح به تمایل مردم نیوزلند برای کاهش ارزش افراد استثنایی اشاره دارد، ظاهراً راهی برای تساوی زمین بازی است. طبق نظرسنجی اخیر کارآفرینان NZ، حدود 75 درصد از صاحبان مشاغل در نیوزلند گفته‌اند که TPS را یک پدیده واقعی می‌دانند و 42 درصد گزارش داده‌اند که شخصاً TPS را به‌عنوان صاحب مشاغل تجربه کرده‌اند. بر این اساس، کارآفرینان تمایل دارند تصمیمات جایگزین کمتری بگیرند و رویکردهای کمتری را که از هنجار خارج می‌شوند، اتخاذ کنند. بااین‌حال، نیوزلند به‌ویژه از کارآفرینانی دعوت می‌کند که برنامه می‌توانند رشد بالایی داشته باشند، می‌پذیرد و به آن‌ها پاداش می‌دهد.

چین

در چند دهه گذشته، چین مرکز اصلی تولید جهان بوده است، اما فرهنگ چین در حال تمرکز بر مزایای کارآفرینی است زیرا چین تلاش می‌کند خود را به‌عنوان یک مبتکر رو به رشد فناوری تغییر موقعیت دهد. دولت چین ابتکارات متعددی را برای افزایش نرخ کارآفرینی در نظر گرفته است که شامل 338 میلیارد دلار هجوم به شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر با حمایت فناوری و دولت است. افزایش منابع نقدی موجود برای مشاغل کارآفرینانه باعث افزایش علاقه به نوآوری می‌شود. علاوه بر فرصت‌های پولی، فرهنگ چینی باعث پرخاشگری و رقابت بیشتر بین کارآفرینان می‌شود. شهروندان چینی تشنه موفقیت هستند و مایل‌اند برای شانس موفقیت فداکاری‌های بزرگی انجام دهند. بر این اساس، استارتاپ های چینی سریع‌تر از همتایان آمریکایی خود رشد می‌کنند.

برزیل

برزیل مثال جالب دیگری است. میزان کارآفرینی آن در چند سال گذشته به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است تا حدی به دلیل افزایش علاقه برنامه‌های تحت حمایت دولت و سرمایه‌گذاران خطرپذیر آمریکایی. به‌عنوان یک بازار درحال‌توسعه که نرخ رشد اقتصادی بالایی دارد، برزیل دارای جامعه‌ای است که کارآفرینی را فرصتی امیدوارکننده برای صعود به طبقه اجتماعی جدید (به‌ویژه با توجه به نابرابری طبقاتی برزیل) می‌داند. علاوه بر این، شهروندان برزیلی تمایل بیشتری به کار در شرکت‌های کوچک و متوسط (SME) دارند تا شرکت‌های بزرگ. تقریباً 98 درصد از شرکت‌های برزیل SME هستند و مسئول 96 درصد مشاغل موجود هستند. این امر کارآفرینی و مالکیت مشاغل را جذاب‌تر می‌کند و سریع‌تر حرکت می‌کند.

به همین دلایل، اگر می‌خواهید یک رهبر تجاری موفق‌تر باشید، باز کردن دیدگاه شخصی شما در مورد کارآفرینی مهم است. تاریخ، فرهنگ و ارزش‌های شما همه مهم هستند، اما نباید شما را از دیدگاه‌های دیگر در سراسر جهان کور کند.

عارفه داودی

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت و کارآفرینی

دانستنی‌های چاپ کتاب ترجمه

دانستنی‌های چاپ کتاب ترجمه

  • برای ترجمه کتاب از کجا شروع کنیم؟

دلایل متفاوت و اهداف گوناگونی وجود دارد که یک شخص به سراغ ترجمه کتاب می‌رود. شاید دوست داشته باشید که صرفاً با ترجمه از دانش زبان خارجی‌تان بهره ببرید، شاید در یک زمینه علمی متخصص هستید و به زبانی خارجی هم تسلط دارید و به همین خاطر است که دوست داشته باشید در زمینه حرفه و تخصص علمی‌تان، آستین‌ها را بالا بزنید و یک کتاب خوب خارجی را به زبان فارسی ترجمه کنید. درهرحال، یکی از اصلی‌ترین گام‌هایی که باید در زمینه شروع ورود به دنیای مترجمان بردارید، انتخاب هدف و موقعیتتان است. یعنی باید بدانید که دقیقاً به چه علت به دنبال ترجمه یک اثر هستید. اصلاً دوست دارید که در چه زمینه‌ای شروع به فعالیت کنید و چشم‌انداز پیش روی‌تان از این کار چیست.

  • چه کتابی می‌توانیم ترجمه کنیم؟

برای اینکه بدانید چه کتابی را ترجمه کنید و به‌عبارت‌دیگر به یک گزینه مطلوب و موردعلاقه خود برسید باید شروع به گشتن در وب‌سایت‌های اینترنتی کنید. این روزها که اینترنت در اختیارتان است، یافتن جدیدترین گزینه‌های موجود در بازار بسیار ساده‌تر از گذشته شده است. کافی است که موضوع موردنظرتان را در گوگل جستجو کنید و با انتخاب عبارات هدفمندانه مانند «جدیدترین کتاب‌ها درباره…»، «آخرین کتاب‌ها در زمینه…» و…، مشغول به جستجو در بازار تازه‌های نشر در هر موضوع شوید.

وب‌سایت‌هایی مانند آمازون هم می‌توانند در این زمینه به شما کمک شایانی کنند. احتمالاً در همان جستجوی کلی که برای یافتن کتاب‌های تازه در حوزه یک موضوع خاص به خرج می‌دهید با یکی از صفحات فروش کتاب آمازون روبه‌رو خواهید شد.

به وب‌سایت‌هایی که کتاب‌های تازه را معرفی می‌کنند، سر بزنید و با خواندن و مرور خلاصه آن‌ها، نظرات کاربران دیگر درباره کتاب و ستاره‌ها و امتیازاتی که هر کتاب کسب کرده است به گزینه مطلوبتان دست پیدا کنید. شما به زبان انگلیسی یا زبان خارجی دیگر مجهز هستید و به همین خاطر لازم نیست که نگران این باشید که در وب‌سایت‌های مختلف خارجی، نتوانید کتاب دلخواهتان را پیدا کنید. اگر نتیجه‌ای در جستجوهای نخستتان حاصل نشد و به گزینه‌ای دلخواه دست پیدا نکردید، اصلاً و ابداً نگران نباشید. جا نزنید و خستگی را از خود دورنگه دارید. عبارت اولیه‌ای را که با آن شروع به جستجو کرده بودید، اصلاح کنید و سعی داشته باشید که جستجوی خود را محدودتر کنید. یعنی از واژگان و عبارت‌هایی استفاده نمایید که نتایج مشخص‌تر و هدفمندتری به شما می‌دهد.

  • چگونه کتاب برای ترجمه پیدا کنیم؟

کتاب‌هایی که پیدا می‌کنید به شکل‌های گوناگون در دسترس قرار می‌گیرند. مثلاً برخی از کتاب‌ها به‌صورت رایگان و در قالب فایل‌های قابل دانلود(به شکل پی‌دی‌اف) در دسترستان هستند. اگر کتاب خاصی موردنظرتان نیست و دوست هم ندارید که بابت دسترسی به یک کتاب خارجی، هزینه‌ای پرداخت کنید باید در عبارت مورد جستجوی خود برای یافتن کتاب در کنار موضوع، واژه رایگان(free) را هم بنویسید و اگر دوست دارید که در قالب پی‌دی‌اف به شما نتایجی ارائه شود هم باید این عبارت یعنی (pdf) را هم در عبارت جستجو بنویسید.

قرارداد جذب کتاب

دست‌یابی به کتاب‌های ارزشمندی که در این قالب ارائه می‌شوند و ضمناً رایگان هستند هم یکی از گزینه‌های مطلوب در دسترس برای ترجمه کتاب است. اما همه کتاب‌های جدید و معروف از این طریق قابلیت دسترسی ندارند. در این موقع است که باید به دنبال راهی برای خرید کتاب‌های خارجی باشید. اگر یکی از دوستان و آشنایانتان در خارج از کشور به سر می‌برد، از او بخواهید که کتابی را که پیداکرده‌اید اما از طریق اینترنت و به‌صورت رایگان قابل‌دسترسی نیست از یک فروشگاه برایتان بخرد و آن را با پُست برای شما ارسال کند. اگر هم‌چنین امکانی ندارید و با هیچ‌کس که بتواند چنین کاری را برایتان انجام بدهد، آشنایی ندارید باید به سراغ گزینه دیگری بروید و آن خرید کالاهای خارجی از وب‌سایت‌های واسطه فروش ایرانی است. برخی از فروشگاه‌های آنلاین ایرانی، امکان انتخاب و خرید محصولات از وب‌سایت‌ها و فروشگاه‌های آنلاین خارجی را فراهم کرده‌اند. برای مثال می‌توانید به این وب‌سایت‌ها که با جستجویی ساده در اینترنت پیدا می‌شوند به‌راحتی مراجعه کنید و سفارش خرید خود از آمازون یا وب‌سایت‌های مشابه را به آن‌ها بدهید.

دانستنی‌های چاپ کتاب

در آخر می‌توان گفت: دنیای کتاب‌ها، دنیای اسرارآمیزی است. دنیایی پر از تخیلات، تصورات، واقعیت‌ها و دانش که می‌تواند روی طرز فکر و شیوه زیستن انسان‌ها، اثرات شگفت‌انگیزی بگذارد.

دنیای نشر، نگارش و ترجمه هم می‌تواند یک حرفه یا کار جانبی جذاب و جالب برای طرفداران آن باشد. اگر در این زمینه، دستی بر آتش دارید حتماً حضور در آن را تجربه کنید. مترجمان خوب، پل‌های ارتباطی مستحکمی میان فرهنگ‌ها و کشورهای مختلف هستند که به‌عنوان یک سفیر صادق، دانش، تجربه و اطلاعات را از جایی به‌جای دیگر منتقل می‌کنند.

 

 

 

 

ایجاد یک برند بین‌المللی: چه چیزی را متمرکز کنیم و چه چیزی را بومی‌سازی کنیم؟

ایجاد یک برند بین‌المللی: چه چیزی را متمرکز کنیم و چه چیزی را بومی‌سازی کنیم؟

 

در چند دهه گذشته، جهان کوچک‌تر شده است و فرصت‌های جدیدی را برای مشاغل فراهم می‌کند. فناوری بر شیوه خریدوفروش ما تأثیر بسزایی داشته است و دسترسی به بازارهای وسیع‌تری را برای برندهایی که به دنبال رشد هستند باز کرده است. درعین‌حال، فن‌آوری و رفتار مصرف‌کننده در حال تکامل است، به این معنی که برندهایی که هنوز ثابت مانده‌اند بسیار سریع‌تر از هر نقطه دیگری در تاریخ در معرض رکود یا منسوخ شدن هستند. این روزها نوآوری بیش از یک کلمه کلیدی است – این یک نجات برای هر برندی است که قصد دارد یکی از بازیگران شناخته شده و غالب جهانی باشد. مسیر موفقیت در تجارت جهانی مملو از برندهایی است که موفق به نوآوری نشدند، مانند بلک بری که حرکت به صفحه‌های لمسی را نادیده گرفت، یا کداک که اولین دوربین دیجیتال بدون فیلم را اختراع کرد اما پتانسیل عکاسی دیجیتال را ندید. درس روشن است: یکی از آن برندها نباشید.



◊ حرکت در دریاهای کارآفرینی

در کل ثابت شده استارتاپ‌ها چابک‌تر از مشاغل بزرگ هستند؛ بنابراین موقعیت بهتری برای بر هم زدن وضعیت موجود دارند. استارتاپ‌ها نیز به دلیل آنکه می‌توانند زودتر از همیشه در مسیر رشد خود، جهانی شوند درنتیجه استفاده از بازار بین‌المللی می‌تواند ثمربخش باشد. با این دسترسی جهانی، یک معضل پیش می‌آید: چه چیزی را متمرکز و چه چیزی را بومی‌سازی کنیم. استفاده از چندین بازار آسان نیست. این شامل تصمیم‌گیری در مورد آنچه باید در کجا و چگونه آن محصول یا خدمات توسط مخاطبان درزمینه‌های مختلف فرهنگی که به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند، خواهد شد، می‌شود. در دنیای ایده آل، یک استارتاپ محصول یا خدمات فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌دهد، آن را به بازاریابی هوشمندانه عرضه می‌کند و سریعاً با جذب مشتری پاداش می‌گیرد. بااین‌حال، به نظر می‌رسد که در مورد ایجاد برند، یک رویکرد همه‌جانبه کار نمی‌کند. متمرکزسازی می‌تواند مزایایی را به همراه داشته باشد، هزینه‌ها را کاهش داده و از بهترین محصولات و ایده‌های بازاریابی شرکت حداکثر استفاده را برد، اما در بازارهای کمتر آشنا نیز می‌تواند شناخته شدن را از دست بدهد؛ بنابراین، چه چیزی را باید محلی نگه دارم و کجا باید گسترش دهم یا تنوع دهم؟ ما به دنبال افزایش حداکثر اثربخشی با اولویت‌بندی محلی سازی هستیم. در غیر این صورت، ما کارایی جهانی را در اولویت قرار می‌دهیم. تمرکز و محلی سازی می‌تواند هم‌زمان باشد. نمونه‌های زیادی وجود دارد که تولیدکنندگان یک محصول را با نام‌های تجاری مختلف بازاریابی می‌کنند (در ایالات‌متحده تردهای کاکائو در استرالیا پاپ کاکائو نامیده می‌شود). یا همان محصول با فرمول متفاوت (کوکاکولا مکزیکی با شکر نیشکر تهیه می‌شود، درحالی‌که کوکاکولا آمریکایی با شربت ذرت با فروکتوز بالا تهیه می‌شود)؛ یا ایجاد محصول به‌طور خاص برای بازار محلی (در شانگهای، KFC به برگرهای اردک پکن سرو می‌کند).

رویداد کارآفرینی کارنو با حمایت کانون پتنت معاونت علمی برپا میشود

جهانی شدن یا رکود؟

حتی اگر به محصولی که مورد پذیرش جهانی قرار گرفته باشد توجه کنید، به‌احتمال‌زیاد پیام بازاریابی باید محلی سازی شود. نمونه‌های زیادی از اشتباهات در ترجمه که منجر به خرابی محصول پرهزینه شده است و تعداد خطاها در ترجمه فرهنگی وجود دارد؛ بنابراین بزرگ‌ترین مسئله در ایجاد یک برند بین‌المللی این نیست که آیا جهانی می‌شود یا خیر. این نحوه جهانی شدن است بین ایجاد یک نام تجاری جهانی و انعطاف‌پذیری و نوآوری کافی برای حفظ ارتباط در هر بازار، یک عمل تعادل ظریف وجود دارد. نوآوری فرآیندی نیست که با یک محصول به پایان برسد. با تغییر جهان، محصولات و برندها نیز باید تغییر کنند. آن‌هایی که جلوتر از بازی هستند و تقاطع بین تمرکز و محلی سازی را پیدا می‌کنند که متناسب با نام تجاری، محصول و بازار باشند.

 

بازشناسی ارتباط کهنِ صنعت و هنر

بازشناسی ارتباط کهنِ صنعت و هنر

لزوم بازنگری در آموزش عالی رشته های هنری

 

اثر هنری از جاری ساختن حس و الهام به درون عالم محسوسات پدید می‌آید. این اثر، در کشاکش حرکتش؛ رنگ و نقش و یا آوا و حرکت را بر پیکره جهان هستی، ثبت می‌کند. بدین ترتیب، آثار هنری پس از سال‌ها و حتی قرن‌ها، گوینده احوال روزگار خویش، باقی می‌مانند. در این میان، هنرمند با گوش فرادادن به موسیقی افلاک، دست‌به‌کار می‌شود و بی‌بدیل‌ترین اثر عالم را خلق می‌کند. این اثر، به‌منزله تفکر، دست سازه، تحرک و یا آوای دل‌نشینی می‌شود که از رنگ و لعابِ طبیعت، مایه گرفته است.

بر این اساس در بسیاری از زمان‌ها، آثار هنری علاوه بر ثبت زیبایی‌ها، در پی تکمیل طبیعت برآمده و نقشی کاربردی، در راستای ایجاد سودمندی ایفا کرده‌اند. اینک این سؤال به ذهن خطور می‌کند که به‌راستی هنر، تنها به بیان زیبایی‌ها می‌پردازد یا هدفش ایجاد سودمندی برای بشریت است؟

در قرون کهن، تفکیک میان مهارت تولید فرآورده‌های صنعتی و آفرینش‌های هنری، بسیار دشوار بوده است. به‌طوری‌که در یونان باستان، هنر و صناعت را همپای هم دانسته و به هنر به چشم صنعتی دستی می‌نگریستند.

آنان واژه “تخنه” را که هم جنبه ساخت‌وساز داشت و هم جنبه دانستن؛ برای این منظور به کار می‌بردند. تخنه؛ واژه‌ای بوده که بر هنر، صناعت، مهارت و فناوری دلالت می‌کرد و در سیر تطور تاریخی خود، در دوره مدرن نیز به دو مؤلفه تکنولوژی و هنر تقسیم‌شده است.

هم‌اینک با نگاهی به پیوندهای تاریخی و مفهومی آن، این موضوع را بررسی کرده و اشتراکات و افتراقات آن را درمی‌یابیم.

بحث نظری درباره هنر و صنعت، نخستین بار توسط فلاسفه نامداری چون افلاطون و ارسطو مطرح شد. آن‌ها هنر را از لحاظ مباحث هستی‌شناسی، تعلیم و تربیت، اخلاق و اجتماع تبیین کردند و به این شکل طرح پرسش‌ها از ذات و ماهیت و وجوه اشتراک و افتراق صنعت و هنر آغاز شد.

افلاطون، هنر را در جایگاهی سودمند و کاربردی، قرار داد. او همچون استادش سقراط، به جهانی ورای جهان مادیات اشاره داشت و معتقد بود که اصالت، کمال و زیبایی هر پدیده‌ای، قبلاً در جهانی دیگر، به نام عالم مُثُل آفریده‌شده است. لذا هنر از دید او، در مرتبه دومِ تقلید از آفرینش قرار داشت.

در لغت‌نامه دهخدا نیز هنر به معنای علم، معرفت، دانش، فضل، فضیلت، كمال، كیاست، فراست و زیركی آمده است. همچنین هنر را دارای دو بعد خوانده‌اند: یك بعدِ آن؛ بر فرزانگی، فرهیختگی و كمال و بعدِ دیگر آن؛ بر توانایی بیان افكار، احساسات، عواطف، تخیلات و تفكر در قالب یكی از رشته‌‌های هنری دلالت می‌کند.

در این میان، هنرهای زیبا بدون توجه به کارکرد، بر اساس ذهنیت و خلاقیت هنرمند خلق‌شده و در آن‌ها کیفیت‌های زیبایی‌شناختی، بر اساس ذوق و سلیقه قضاوت می‌شوند؛ اما هنرهای کاربردی علاوه بر در نظر گرفتن جنبه‌های زیبایی شناسانه، با هدف کارایی عجین شده و شکل می‌گیرند.

بنابراین ردپای ارتباط هنر و صنعت، در اولین نشانه‌های به‌جامانده از هنر در فلسفه غرب، دیده‌شده و هنرمند به‌عنوان صنعت گری ماهر پرورش داده می‌شده است. از این‌رو، کاربرد هنر، تنها به زیبایی ختم نمی‌شده، بلکه هدف داشته و هدفش ایجاد سودمندی برای بشریت بوده است.

پس‌ازآن دوره، با انقلاب کانت در فلسفه که به چرخش کوپرنیکی کانت مشهور است، توجه به زیبایی از اوبژه به سوبژه تغییر یافت و مهم‌ترین تفاوت زیبایی‌شناسی مدرن و زیبایی‌شناسی کلاسیک رقم خورد. سرشت زیبایی به همراه چیستی هنر، موضوعات اساسی در زیبایی‌شناسی فلسفی شدند. با این دیدگاه، زیبایی به‌طور سنتی جزئی از ارزش‌های نهایی از جمله خوبی، حقیقت و عدالت شمرده شد.

با بسطِ موضوعِ فوق درمی‌یابیم که؛ زیبایی، زیوری نیست که به گردنِ هنر آویزان شود، بلکه نتیجه کارکرد انطباقیِ ارزش‌های موجود در اثر هنری، بر ارزش‌های مادی در ذهن مخاطب است؛ بنابراین کمیت و کیفیت آن به‌طور مستقیم؛ با سیستم اقتصادی، اجتماعی، بافت فکری، فلسفی، فرهنگی و حتی سنتی جامعه ارتباط دارد.

همچنین هنرهای کاربردی اغلب ترکیبی از هنر و تکنیک هستند. ازاین‌رو مفهوم سودمندی و هنر که در واژه تخنه در یونان باستان نهان بود، در دوران صنعتی به دو مفهوم متمایز تقسیم شد؛ یکی مفهوم تکنیک، با اشاره به مهارت‌های مهندسی و دیگری مفهوم هنر، مجزا از پیشرفت فنی و تکنیکی.

بنابراین در دوره‌های طولانی در گذر زمان؛ برخی از هنرها، به‌عنوان زیرمجموعه‌هایی از صناعت‌های سودمند طبقه‌بندی شدند و با حمایت از سوی اصناف و انطباق بر نیازهای اقتصادی یا اجتماعی، نظم و سامان یافتند. همچنین از دیدگاه جامع شناختی نیز چون یک هنرمند، با مواد و مصالح سروکار داشته، یک صنعتگر به شمار می‌آمده است.

در پایان می‌توان نتیجه گرفت که هنرمند و صنعتگر به خاطر کاری که با دقت انجام می‌دهند و دغدغه‌های شخصیِ انجام آن را دارند؛ زیبایی را می‌جویند و هم‌ردیف هم قرار می‌گیرند. پس آنچه امروزه با نام هنرهای کاربردی یا تولید هنری نامیده می‌شوند درست به همین دغدغه‌ها اشاره دارند.

 

نویسنده: مهندس بنفشه دین­محمدی آذری

پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

کارگو بایک – کسب‌وکار مبتنی بر دوچرخه

کارگو بایک

کسب‌وکار مبتنی بر دوچرخه

از زبان حامد مهر افروز معلم کارآفرینی و مؤسس برکه

 

داستان راه‌های رفته‌ی قبل از برکه

داستان از اونجایی شروع میشه که تقریباً سال 94 بود که تصمیم گرفتم سبک زیستنم رو عوض کنم. اولش با دوچرخه شروع کردم به طی طریق و یادگرفتن اصول و آدابش.

از 18 سالگی که طلب کرده بودم مستقل بشم رفته‌رفته هم‌زمان بعد دو سال وارد دانشگاه شدم و از دوران دانشجویی چون رشتم مهندسی مکانیک بود، علاقه‌مند شده بودم به انرژی‌های نو که استادم گفت اینجا کسی بودجه تحقیقات نمی‌ده بهت برو و زندگی تو بساز، راهی شدم برای یافتن دنیاهای دیگه، از کار در رستوران در تهران گرفته تا نگهداری از سالمندان و تراکت پخش‌کنی و رفته‌رفته سوق پیدا کردم به دست‌فروشی لباس‌زیر و نیاز به پول داشتم برای یادگیری علوم انسانی. از در علم الابدان طب قدیم ایران واردشده بودم و در جستجوی دیگر مکاتب و دیدشون نسبت به انسان، از عرفان اسلامی گرفته تا عرفان غربی و علوم قدیم و هم‌زمان در هر هفته هم خوی بودم که کلاس‌های دانشگاه برم هم مرند دیدار خانواده، هم تهران برای فروش و شرکت در کلاس‌های عرفان و سنگ درمانی و شاگردی پیش استاد خیراندیش و دیدار دراویش در کرمانشاه و چند سالی اوضاع بدین منوال می‌گذشت و با اتوبوس‌های بنز قدیمی هم‌فاز شده بودم و با چراغ پیشانی کتاب قرابادین کبیر عقیلی خراسانی رو بازنویسی کردم به زبان روز و با علم ترکیب گیاهان آشنا شدم و مقالات شمس و منطق‌الطیر هم در همون اتوبوس‌ها می‌جوندم و درراه .

تا اینکه روزی ترمزدستی کشیدم بر هرچه بود و ازدواج و تلاش برای تولید توسط مراکز تحقیقات داروسازی دانشگاه تبریز و چون نشد تولید سرکه و تولیدی کیف چرمی و غیره و باز در سال 94 ترمزدستی کشیدم تا مسیر سفر زندگی‌ام رو بررسی کنم و شروع کردم به سفر با موتور و دوچرخه و کوله‌پشتی و بررسی کسب‌وکارهای کوچک و می‌گشتم و نگاه می‌کردم و می‌پرسیدم و یاد می‌گرفتم و از وقتی فهمیدم دارم پدر میشم، وارد وادی یادگیری درباره فرزند و استعدادهاش و متدهای مختلف یادگیری شدم و با نظام‌های تعلیم و تربیت و معایب و مزایاش آشنا شدم تا اینکه دخترم سال 95 به دنیا اومد، و ازاین‌پس اسم مسیرهایی که قرار بود برم رو گذاشتم سفرهای پدر، برای همین بچه‌هایی که بعدازاین باهاشون آشنا شدم بهم میگن ددی و الان در پیج خودم به نشونیه (https://berkehmehrafrouz.ir/ ) داستان‌های خروجی هام با اسم مستعار ددی هست.

 

بعد سارا سفرهام باز ادامه داشت و داره، از کشورهای اطراف گرفته تا شهرهای ایران و هر سفری با موضوع خاص خودش گاهی مسیر تأثیر محیط بر کسب‌وکار رو جستجو کردم و تأثیرات اجتماعی فرهنگی بر کسب‌وکار رو یاد می‌گرفتم و گاهی برای یافتن پتانسیل‌های گردشگری روستاها از منظر فرهنگی و غیره ، گاهی برای یافتن و پیدا کردن بسته‌بندی‌های دوست دار محیط‌زیست راهی روستاهای شمال می‌شدم تا فراروی بامبو رو ببینم و استفاده انسان‌های اون منطقه از علف‌ها ، سال 96 بود که خواستم بر این آموخته هام جنبه علمی ببخشم و بیشتر بیاموزم و از طرفی در قیدوبند کلاس‌ها و دانشگاه نمی‌خواستم باشم ، پس هدفم دانشگاه‌های الکترونیکی بود و رشته کارآفرینی که بخشی از جهان زیستم باهاش پیوند داشت.

از بین چهار دانشگاه الکترونیکی که این رشته رو برای مقطع ارشد داشتن، دانشگاه آزاد واحد الکترونیکی قبول شدم و جمع‌بندی جهان زیسته‌ام از منظر علم کارآفرینی که تخصصی میان‌رشته‌ای بود .

باورم این بود و هست که همچون علوم قدیم بعد از بازه‌ای تخصص گرایی کم‌کم دنیا نیاز داره به تخصص‌های میان‌رشته‌ای همچون کارآفرینی  که ترکیبی است از چند رشته و زاویه دید.

رفته‌رفته در کشورهای اطراف که با موتور سفر می‌کردم و با توریست‌های خارجی رفاقت می‌کردم با موضوعاتی همچون کارآفرینی اجتماعی به معنی پروسه خلق ارزش اجتماعی و کارآفرینی پایدار به معنی خلق ارزشی جدید مسئولانه آشنا شدم.

به زبان ساده بگم، در طب قدیم وقتی بیماری عارض می‌شد بر تن ، حکیم و طبیب اون رو خروج بخشی از بدن از اعتدال تعریف می‌کرد و دارویی می‌داد برای رساندن آن بخش به‌اعتدال ماهیت اصلی  همون بخش، تا حدودی می‌شد خلق ارزش جدید در کارآفرینی پایدار رو چنین معنی کرد.

همچون دارویی برای رساندن محیط به‌اعتدال. و چون کثرت نظر زیادی در این بخش بود و هر کس و اندیشمندی با دیدی به موضوع نگاه می‌کرد و دراین‌بین کسب‌وکارهایی از این نام سوءاستفاده می‌کردن تا بازار جدیدی تعریف کنن، پس با مشاوره از دوستم که پژوهشگر فلسفه علم بود، شروع کردم و راهی شدم به ریشه علم تا ببینم سرچشمه این نظریاتی که میگن کجاست، سپس نیاز پیدا کردم تا بیشتر درباره جوامع و دیدگاه انسان شناسان رو مطالعه کنم، چون درمان بدون شناخت علم درمان و موردی بنام بدن در طب قدیم معنی نداره، پس در این حوزه هم باید علاوه بر روش‌های درمان، جوامع انسانی رو بیشتر می‌شناختم، بعد از دیدن زوایای مختلف رسیدم به جوامع شکارچی گردآورنده که الیزابت مارشال توماس انسان‌شناس و اولین مشاهده‌گر این جوامع بود، پس دیدگاه‌های اون رو بررسی کردم و با پژوهشگرانی همچون پیتر گری آشنا شدم که در حوزه روانشناسی به دلیل پسرش وارد یادگیری انسان شده بود و درباره نظریات تعلیم و تربیت و تفاوتش با یادگیری دیدگاه‌هایی داشت، حس همزادپنداری داشتم باهاش و منم به خاطر دخترم وارد وادی روش‌هایی یادگیری شده بودم.

همین‌طوری راه می‌رفتم و در جاده‌ها و مسیرها آنچه یاد می‌گرفتم با این جهان زیسته ترکیب می‌کردم و می‌نوشتم و مسائل رو با این دید بررسی می‌کردم و تصمیم گرفتم بیشتر داخل در حوزه کارآفرین پایدار بشم و این مسیر رو انتخاب کنم برای ادامه

 

داستان پیدایش فلسفه برکه

همینطور که پیش میرفتم و در سایش با محیط و دانشگاه و سارا و جهان زیسته ام یکسری بازیهایی که بر حسب دغدغه ای ایجاد شده بودن کم کم وقتش رسیده بود که عملی کنم و اینبار در عمل بسنجم و مسیرم رو تکامل بدم و این خروجی هایی که در بخش پروژه ها میبینید همانهاست، که مسلما طی زمان تغییر و تکامل پیدا خواهند کرد.

چون همچون رودی جاری بودم و از هر مسیری چیزی با خود جمع کرده بودم تصمیم گرفتم مهاجرت معکوس کنم به یک روستا و محل کار و زندگیم اونجا باشه و اسمشو گذاشتم برکه و این وبسایت قصه برکه رو روایت خواهد کرد.

برکه برای اینکه همچون نامش غنی بشه و ماهیتی داشته باشه، همان بازی مموری وال که روی سومین موتور سفرم اوزگور اعمال کردم و هر کسی که دوست داشت در مسیر میتونست یادگاری روش بنویسه، برکه هم دیوارهاش توسط هر کسی که مهمونمون میشد چیزی بر تنش رسم میشد و میشه، مثل ما آدمها که به مرور در سایش با محیط و انسانها چیزی بر تن و دل و افکارمون نقش میبنده و تغییری در ماهیت ما ایجاد میکنه. تغییری در معنی ما. فلانی کیست؟ فلان جا کجاست؟ هر چیزی و هر کسی تعریفی میکنیم در قبال این سوالات نسبت به شناختمون و ماهیتش.

این کار یک بازی کاملتری هم به مهمانها و دخترم سارا ارائه میداد و همزمان در عین تفریح ابعاد وجودی بیشتری ازشون رو درگیر میکرد و تاثیرات خودش رو میذاشت و ریشه در فلسفه افزایش خلاقیت با بازی و تکامل روانی انسان در هنر درمانی داشت.

یعنی یک بازی بود که بعنوان یک راهکار میتونست کسی که باهاش درگیر میشه رو بسمت اعتدال ببره، پس شعبه ای بود بر کارافرینی پایدار.

رفته رفته تصمیم بر این شد تا دکوراسیون داخلی پایدار رو هم اجراییش کنیم پس میز و اثاث شرکت تولیدی بازرگانی قبلیمو فروختم و اثاث دست دوم جمع آوری کردم از خانه پدری تا سمساری ها و به شکل بازی دخترم و هرکسی که میومد میتونست اونها رو نقاشی و باز آفرینی کنه که عکسهاشو در گالری زیر میتونید ببینید، داستان درازه و چون پویاست، برای همین رفته رفته در وبلاگ خواهم نوشت تا زمانی که پیش میرویم و هنوز به سکون مطلق نرسیدم.

هستم اگر میروم ، گر نروم نیستم (اقبال لاهوری)

حال قصه مسیرهای رفته  رو در این وبسایت منتشر میکنم و همونو به اهلش یاد میدم و به این حرکت در آموزش و توسعه کارآفرینی، تسهیلگری گفته میشه با متدهای یادگیری که در هر دوره و کلاس خواهم گفت. برای دیدن این پروژه های جذاب و دوستداشتنی می تونید از سایتمون دیدن کنید.

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

با بداهه‌سرایی «عادت كنيم كه عادت نكنيم»

پیش از بحران آماده آن باشیم.

 

وقتي در جامعه‌ای، بحراني بروز نموده و رفع می‌شود جمعي از محققان و پژوهشگران نسبت به عملكرد دولت و رفتار مردم از دیدگاه‌های مختلف مشغول به تحقيق می‌شوند كه چرا و چگونه اين بحران بروز نمود، كنترل شد و درنهایت بعد از صرف چه هزینه‌ای به حالت عادي بازگشتيم. حال كه همه‌چیز به روال عادي خود بازگشته است داوری‌ها شروع می‌شود و اما ها و اگر ها يكي پشت ديگري در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف خودنمايي می‌کند. چرا برخي دولت‌ها و ملت‌ها در خصوص برخي بحران‌ها از قبل آماده‌اند. آيا اصلاً می‌شود در مواجه با بحران آماده بود؟ چه بحران‌هایی قابل پیش‌بینی هستند و يا اصلاً بحران قابل پیش‌بینی وجود دارد.

وقتي صحبت از موجودي بنام انسان به ميان می‌آید لازم است به ريشه اين كلمه نیم‌نگاهی داشته باشيم. انسان در فارسی به معنی مفرد یک‌تن از مردمان است که ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه اوستایی انیسان به معنی داستان فراموش‌شده گرفته‌شده است. در عربی برگرفته‌شده از نسیان به معنی کسی که فراموش می‌کند و هم از واژه انس به معنی کسی که انس یافته است، می‌باشد که اصل این واژه در فارسی از زبان اوستایی و در عربی از زبان آشوری می‌باشد.

انسان موجودي است كه فراموش می‌کند. به عبارتی موجوداتي كه در لحظه زندگي می‌کنند و بسيار فراموش‌کارند. ولي چطور می‌شود همين انسان فراموش‌کار در جوامع مختلف در مواجه با بحران‌ها رفتارهای متفاوتي داشته باشد؟ مردم كشوري در زمان بروز زلزله طوري رفتار می‌کنند كه انگار بخشي از زندگي روزه آن‌ها زلزله است.

وقتي رفتار مردم ژاپن را در قبال بروز آنچه ما بحران می‌نامیم مشاهده می‌کنیم شك می‌کنیم كه اگر ما انسان فراموش‌کار هستيم پس آن‌ها كجاي كار قرار دارند؟ اشتباه نكنيد همه انسان‌ها فراموش‌کارند ولي برخي فراموش‌کارترند.

وقتي در كشوری زندگي می‌کنید كه جزیره‌ای است در وسط اقيانوس و هرروز زلزله، سونامي، آتش‌فشان بخشي از عوارض زندگي در چنين مكاني می‌باشد پس حالا كه نمی‌توان تمام رفتارهاي طبيعت را كنترل و پیش‌بینی كرد آيا نمی‌توان در زمان بروز آن رفتار درست را آموزش داد و كنترل كرد؟ نكته در اينجاست كه آن‌ها هم همانند دیگران‌اند با اين تفاوت بزرگ که موقعيت خود را درك کرده‌اند و پذیرفته‌اند كه از اين بحران‌ها ناگزیرند. پس خود و مردم جامعه را در رفتار مناسب با اين بحران‌ها آماده می‌نمایند. درست است كه انسان را توان مقابله به طبيعت نيست ولي آيا انسان توانايي پیش‌بینی و آمادگي محدود را نيز ندارد و يا در زمان بروز، امكان كنترل و بازگشت سريع به حالت عادي را می‌توان تمرين كرد. مردم جامعه نيز با اين سياست هم‌راستا می‌شوند و نتيجه مثبت آن را می‌بینند.

لذا است كه وقتي حادثه تروريستي پخش گاز سارين در مترو توكيو بروز می‌نماید همين كشور پيشرفته و آماده مقابله بحران نيز دچار سردرگمي می‌شود چون آمادگي خود را در برابر چنين حملاتي پیش‌بینی ننموده است و لازم است در روش‌های خود بازنگري و بروز رساني لازم را انجام دهد.

نظریه‌های سنتی مديريت نوآوري و تغيير نشان می‌دهد که مدیریت نظام‌مند، فعالیت ذهنی خطی با ساختار محکم است. مدیران احتمالاً تدوین و فرموله كردن اهداف را با دقت و وسواس فراواني انجام می‌دهند و با دقت تحت كنترل دارند.

اما بااین‌حال در دنیای واقعی، ممكن است مدیران هرگز اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری مناسب در لحظه را با توجه به شرايط پیش‌بینی‌نشده را نداشته باشند و همين مسئله آن‌ها را از اهداف از پيش طراحی‌شده خودشان دور نمايد. متغیرهای درگیر با برنامه‌های بلندمدت در این جهان همراه با تغییرات پر هرج‌ومرج، سردرگمی فراواني را براي تصميم گيران ايجاد می‌نماید.

  • کلید پیروزی مدیران و تصمیم گیران

ازاین‌رو لازم است مدیران ترکیبی از برنامه‌ریزی و بداهه را در تصمیم‌گیری‌هایشان داشته باشند. يعني با استفاده از خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها در حين اجراي تصمیم‌گیری‌های در راستاي مديريت عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیر گام بردارند. هرچند اين رویکرد به مدیریت ممکن است با عنوان‌های خودسرانه و هوس‌باز به نظر آيد. ليكن درواقع، یک استراتژی بداهه نیاز به یک‌پایه محکم از رشته‌های عمومی از برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت نوآوري موفق را دارد و سازمان بداهه‌نواز نوعي مديريت در تنش سالم بین نظم و انضباط و هنر را حفظ مي‌کند. به‌این‌ترتیب این سازمان می‌تواند با تمرکز بر اهداف بلندمدت با انعطاف‌پذیری كامل برای حل مشکلات خويش، خلاقانه به بهره‌برداری از فرصت‌ها و تبديل تهديدها به نعمت‌های غیرمترقبه اقدام ورزد.

 

مهندس حسين امیر احمدی

مدیر ایمنی و مهندسی عملیات مترو تهران

 DNA آموزش‌های سنتي را براي آينده تغيير دهيم!

 DNA آموزش‌های سنتي را براي آينده تغيير دهيم!

 

دانش منبع استراتژیک مزیت رقابتی در کسب‌وکار شناخته می‌شود و با توجه به تغييرات پی‌درپی خواسته‌های مشتریان، سازمان برای بقا در محیط به‌شدت رقابتی امروزی باید علاوه بر دستيابي به دانش روز، دانش قبلي و منقضي شده را به فراموشي بسپارند. با توجه به پويايي محيط کسب‌وکار و لزوم دسترسي به دانش جديد براي حفظ بقاي کسب‌وکار، سازمان‌ها و بنگاه‌ها بايد بتوانند محيط کسب‌وکار خود را به‌خوبی شناسايي و مديريت كنند تا ضمن بقا زمینه‌های رشد، پويايي و تعالي را نيز فراهم نموده و همواره در جهت بهبود و ارتقاي عملكرد خود باشند.

اولين قدم در اين راه تدوين و برنامه‌ریزی استراتژيك دانش‌محور با رويكرد آینده‌نگری در دستيابي به فناوری‌های آينده در حوزه کسب‌وکار مربوط به هر سازمان می‌باشد. در واقع توجه به سرمایه‌های فكري و ترسيم آينده مطلوب سازمان، توجه به اين مهم در فرآیند برنامه‌ریزی سازمان مي‌باشد.

يكي از روش‌های مرسوم و متداول براي بهبود عملكرد سازمان توجه به فرآیندهای آموزشي می‌باشد؛ اما امروزه با توجه به محيط کسب‌وکار، پيچيدگي آن فرآیندهای سنتي آموزش كاركرد مورد انتظار را ندارند و بايستي در طراحی‌های آموزشی نوآوري داشته باشيم؛ سیستم‌های نوين آموزش با رويكرد دانشي را جايگزين آموزش‌های سنتي نماییم و به‌طور خلاصه سازمان‌ها امروزه نياز به آموزش‌های نوين دارند تا پارادايم سرمایه‌های فكري را در ادبيات مديريت سازمان به‌طور صحيح مستقر نمايند.

هدف از آموزش‌هاي سازماني به معناي واقعي تربيت‌و‌پروش نيروي انساني و شكوفايي استعدادهاي آن‌ها در جهت دستيابي به اهداف سازمان می‌باشد. از این‌رو مديريت دانش به‌عنوان بخش كليــدي اين فرآیند بايستي بكار گرفته شود و با پیش‌بینی تغييرات سريع محيطي و تدوين نقشه راه دانش سازمان براي بقا و تعالي در آينده، اقدام به تدوين سرفصل‌ها و محتواي آموزشي دانش‌محور براي آينده باشد.

اكتساب دانش و بينش، نیازمندی‌های آينده و ترسيم جايگاه مطلوب سازمان، از طريق پیش‌بینی، آينده‌نگاري و ترسيم نقشه راه دستيابي به آن، از طريق طراحي سیستم‌های متعالي آموزشي حاصل مي‌شود و مي‌تواند رشد و پويايي را براي سازمان به ارمغان بياورد.

درواقع توانمندسازی منابع انساني و تبديل آن‌ها به سرمایه‌های انساني، تبديل ايشان به كاركنان دانشي می‌باشد كه در محيط پرتلاطم کسب‌وکار فعلي، منظور دانشي است كه مي‌تواند ايجاد مزيت رقابتي را براي سازمان در پي داشته باشد كه به‌یقین اين مهم از طريق آموزش‌های سنتي فعلي امکان‌پذیر نخواهد بود.

مدیران کسب‌وکارها بايست سرمایه‏ های دانش خود را به‌درستی شناسایی و مدیریت کنند و با بهره‌گیری از مهندسي فرآیندهای کسب‌وکار، حمايت از خلاقيت و نوآوري و جاری‌سازی رويكرد دانش‌محوري و آینده‌نگری در دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان و همچنين توجه ويژه به مقوله آموزش و تبديل آن به آموزش‌های متعالي، مرحله گذار از مديريت منابع انساني و دارایی‌های فيزيكي به سمت سرمایه‌های انساني و دانشي را به سلامت طي كنند و اين مهم با جذب و پرورش نخبگان به عنوان نیروهای دانشی ايجاد مي‌شود.

تكثير كاركنان خلاق، نوآور و دانش‌محور در بافت و استخوان‌بندی سازمان از طريق تغيير پارادايم آموزش‌های سنتي و تعالي آموزشي حاصل می‌شود.

در واقع بايست بپذيريم كه کسب‌وکارها و بنگاه‌هاي ايراني نياز به تغيير DNA آموزش‌های خود دارند و تعالي سازماني از مسير تعالي آموزش‌های سازماني مي‌گذرد. حاكميت نظام نوآوري و مديريت دانش موجب تسريع اين فرآیند براي دستيابي به اهداف استراتژيك در آينده کسب‌وکارهاي ايراني است.

 

نویسنده : سعيد حاجی‌زاده دكتري مديريت فنّاوری (سیاست‌های تحقيق و توسعه)

مدرس دانشگاه و مشاور حوزه مديريت و فناوري

رؤیای یک کارآفرین (همانندجغد بیدار باشیم؟)

رؤیای یک کارآفرین

(همانندجغد بیدار باشیم؟)

 

اگه تصمیم جدی داشتی که یه کارآفرین بشی ، پس باید یک کفش آهنی پا کنی ، آذوقه‌ی کافی همراهت باشه و  ویتامین فراوون بخوری که مبادا توو این راه پرپیچ‌وخم و پر از اتفاقای قشنگ که قراره ببینیشون کم بیاری .

وقتی تصمیم گرفتی یه کارآفرین باشی، معمولاً یه تصویر قشنگی از نحوه‌ی انجام کارها توو ذهن خودت می‌چینی. ممکنه تصور کنی که پشت میز خودت نشستی ، گه گاهی تصمیم‌هایی می‌گیری و با اطمینان خاطر از اینکه تیم‌تون ثبات کسب‌وکار رو می‌تونه حفظ کنه به تعطیلات میری.

ممکنه هم تصور کنی که به‌سختی در حال کار کردن هستی و تا زمان تکمیل پروژه خودت به‌ندرت می‌تونی وقت استراحت پیدا کنی. که معمولاً این راه درست تره . چون یه کارآفرین معمولاً در شبانه‌روز همیشه زمان کم میاره تا اضافه. هر چیزی رو که میبینه مغزش جرقه میزنه. از هر فرصتی که پیدا می‌کنه نهایت استفاده رو میکنه.

آدمی که دیوانه‌وار کارآفرینی رو دوست داشته باشه، شبا که همه میخوابن ، تازه لپ تابشو بر میداره و میره توو اتاقش تا صبح به کار کردن مشغول میشه. توو محله‌ها، شبا چراغ اتاق‌هایی که داخلشون یه کارآفرین کله‌خر وجود داره تا صبح روشنه.

قانون هافستادر

 

قانون هافستادر میگه: «حتي با در نظر گرفتن قانون هافستادر، كارآفريني هميشه بيشتر از اون چیزی كه انتظارش رو داريد زمان مي‌بره». اين ضرب‌المثل احمقانه به نظر میرسه، اما كمي حقيقت عيني توو اين قانون نهفته هستش.

انسان‌ها (كارآفرينان، ساير افراد حرفه‌اي، يا كارگران) به‌طورکلی در تخمين زمان مهارت ندارن. قانون هافستادر اوایل در رابطه با کامپیوترهایی كه با اونا شطرنج‌بازی مي‌کردن مطرح می‌شد تا اینکه بخواد محاسبه كنه كه براي توسعه‌ي برنامه‌اي كه بشه توو بازي شطرنج قوي‌تر از انسان باشه چقدر زمان نياز داره. ولي زمان‌هايي كه تخمين زده مي‌شد هميشه غلط بود.

 

تعصب در خوش‌بين

تعصب در خوش‌بيني، يک اصل روان‌شناختي و يك تعصب شناختي ذاتي به شمار می‌ره كه تقریباً تا حدودي توو ذات افراد وجود داره و اساساً زماني اتفاق میوفته كه افراد خاصي فكر مي‌كنن نسبت به افراد مشابه در موقعيت‌هاي مشابه، نتايج مثبتي به دست میارن. مثلاً خيلي از آدم‌ها این اعتقاد رو دارن كه خيلي كم احتمال داره دچار سرطان بشن. اين امر مخصوص كارآفرينان نيست، بلكه به اين خاطر اين مثال رو زديم كه دست‌کم گرفتن مقدار زمان موردنياز براي انجام يك كار رو نشون بدیم.

كارآفرينان خاص به‌طور كل این اعتقاد رو دارن كه نسبت به ساير كارآفرينان توو موقعيت‌هاي مشابه، كمتر تحت‌فشار كارها قرار دارن.

«كارآفريني» به‌خودی‌خود يه نقش نيست. اگه از اين برچسب براي خود تون استفاده مي‌كنيد مطمئن باشيد كه نسبت به ديگران مي‌تونيد ايده‌هاي بيشتري خلق كنيد يا تصميمات بيشتري بگيريد، ولي درواقع كارآفريني تركيب نقش‌هاي مختلف زياد توو یه نقش هستش. شما نمي‌تونيد یه باره توو همه‌چیز تخصص داشته باشيد، پس عدم تخصص تون  توو حوزه‌هاي خاص باعث مي‌شه نتونيد زمان موردنیاز تون براي تكميل كار اون حوزه‌ها رو به‌درستی تخمين بزنيد.

شما هرگز خود تون رو معطل تخمين زمان نکنید، چون به‌عنوان يك فرد كارآفرين هرگز شغل تون رو خسته‌كننده، راكد، يا قابل پیش‌بینی نمي‌دونيد و همين‌ها خودش جاي شكر داره. پس به خاطر عدم توانایی خود تون توو تخمين صحيح زمان كار تون، شكرگزار باشيد.

وقتي مي‌خوايد براي جلسات، تعطيلات يا روز خود تون برنامه‌ريزي كنيد، زمان رو بيشتر از اونچه كه فكر مي‌كنيد نيازه در نظر بگيريد. این‌جوری مي‌تونيد از وقت‌هاي اضافه‌ي خود تون براي چك كردن ايميل يا معاشرت با كارآفرينان نمونه استفاده کنید.

 

کلام آخر

درنهایت میتونیم این‌جوری بگیم، که یه کارآفرین اگه بجای 24 ساعت شبانه‌روز 90-100 ساعت هم‌زمان داشته باشه بازم زمان واسه انجام کارهای روزمره رو هم کم میاره .

کارآفرینی حدومرز نداره ، اگه افتادی توو این مسیر پس باید تا انتهاش بری . کارآفرین معمولاً خودش رو فنای باقی هم گروهیاش میکنه ، یه راهی رو که معمولاً کسی جنم انجام دادن اون رو نداره ، اون ریسکشو به تن میخره و باهم گروهیانش مسیر رو ادامه می‌ده. یه مقدار زیادی نباید مثل بقیه‌ی آدم‌ها فکر کنی . یجورایی میشه گفت باید کله‌خر باشی تا موفق بشی. باید بتونی متفاوت عمل کنی ، متفاوت فکری کنی.

درنهایت اگه یه اِپسیلون توو وجودت این ویژگی‌ها رو داری، صبر نکن. سریعاً اقدام کن.  

 

نویسنده: نرگس سقازاده

پژوهشگر حوزه مدیریت کسب‌وکار