نوشته‌ها

اجرای طرح ملی «پوشش بیمه تکمیلی تیم‌های استارتاپی و آزادکارها» آغاز شد

اجرای طرح ملی «پوشش بیمه تکمیلی تیم‌های استارتاپی و آزادکارها» آغاز شد

در سال‌های اخیر ده‌ها پردیس نوآوری در کشور تاسیس شده است که تیم‌های استارتاپی، صاحبان ایده و خلاقیت در آنها مستقر شده‌اند و ایده‌های خود را به محصولات و خدمات فناورانه تبدیل می‌کنند.

توسعه بیمه‌ تکمیلی نوآورانه در میان این اعضا از جمله ابتکاراتی است که به همت شبکه فناوری و نوآوری ایران انجام گرفته است.
همه آزادکارها، تیم‏‌های استارتاپی، اعضای پردیس‌‏های نوآوری و کارآفرینان می توانند از خدمات بیمه تکمیلی پیش بینی شده در این طرح بهره‌مند شوند.
تیم‌های استارتاپی و فعالان فناور مستقر در شتاب‌دهنده‌‏ها،‏ فضاهای کار اشتراکی، مراکز نوآوری، مجتمع‏‌های فناوری، باشگاه‌‏های کسب‌وکار، نواحی و مناطق نوآوری و سایر مراکز عضو زیست بوم نوآوری می‌توانند از مزایای بیمه‌ای این طرح بهره‌مند شوند.
آزادکارها، تیم‏‌های استارتاپی، گروه‏‌های نوپا و فناوری که در این مراکزمستقر هستند و از فضا و امکانات این محیط‌ها استفاده می‌کنند، مشمول دریافت این بسته خدمتی جدید هم هستند.
پردیس‌های نوآوری برای استفاده از این طرح می‌توانند به سامانه http://bime.tinet.ir مراجعه کنند و مشخصات اعضای خود را در این سامانه به ثبت برسانند. در گام دوم اعضای ثبت نام شده می‌توانند جهت تکمیل فرایند ثبت نام به این سامانه مراجعه کنند.
شتاب‌دهنده‌ها، مراکز نوآوری و دیگر اعضای فعال زیست بوم فناوری و نوآوری همچنین می‌توانند علاوه بر برخورداری از بسته حمایتی بیمه تکمیلی، از دیگر خدمات شبکه فناوری و نوآوری ایران نیز بهره‌مند شوند.
علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جزئیات این طرح به آدرس اینترنتی شبکه فناوری و نوآوری ایران (تینت) به نشانی https://tinet.ir مراجعه کنند.

 

ایده‌ها در نوآوری و کارآفرینی چندان مهم نیستند

ایده‌ها در نوآوری و کارآفرینی چندان مهم نیستند

 

افسانه بزرگ در نوآوری اینه که اگه «بهترین ایده» رو شما پیدا کردید، اون چیزی که اتفاق میوفته،‌ دیگه چالش اجرا و پیاده‌سازی محسوب می‌شه. درواقع ایده خوب آغاز چالش جستجو به شمار میاد: جستجو برای پیدا کردن ارزش‌های موردنظر مشتریان که در مدل کسب‌وکار نیز سودآور و مقیاس‌پذیر باشند.

بزرگ‌ترین چالش در نوآوری و کارآفرینی، جستجوی ایده نیست بلکه اجرای ایده است. البته که شما باید کارهای بزرگی برای رسیدن به موفقیت انجام بدهید. بااین‌حال، چالش واقعی و بخش مهم در نوآوری، اجرایی کردن ایده و ایجاد چشم‌اندازی در آینده برای کار کردن با این ایده است.

از هر ۱۰ محصول، ۷ عدد نتونستند انتظارات مشتریان رو برآورده کنند و دلیل این موضوع قابلیت محدود طرح‌های کسب‌وکار برای اجرا و پیاده‌سازی است. شما می‌توانید استدلال کنید که تمام این شکست‌ها درنتیجه دنبال کردن ایده نامناسب است؛ اما موضوع به همین سادگی نیست. تمام این شکست‌ها ناشی از فقدان ارزیابی و تطبیق ایده است. درواقع بیشتر کارآفرینان پس از اجرای ایده و صرف هزینه متوجه ناکارآمدی آن می‌شوند.

بااین‌حال، چالش واقعی در نوآوری و کارآفرینی، یافتن ایده کامل نیست. بلکه چالش اصلی جستجوی ارزش مشتری و طراحی مدل کسب‌وکاری مناسب است. به همین دلیل استیو بلانک- آغازگر جنبش استارتاپ ناب – استارتاپ را سازمانی موقتی می‌داند که در جستجوی مدل کسب‌وکار قابل تکرار و مقیاس‌پذیر است.

متأسفانه، بسیاری از شرکت‌های ایجادشده و کارآفرینان مبتدی هنوز به افسانه‌ی ” بهترین ایده ” اعتقاددارند. شرکت‌ها معتقدند اگر بهترین ایده را از طریق ایده‌های رقابتی یا با الهام گرفتن از دیگران، بیابند؛ می‌توانند به‌سرعت وارد مرحله اجرا شوند. درحالی‌که شرکت‌ها باید این واقعیت را بپذیرند، خلق ایده، تنها آغاز مرحله جستجو است. هنگامی‌که شما سفر نوآوری‌تان را شروع می‌کنید، تنها کار شما این است که ریسک ایجاد چیزی را که کسی خواهان آن نیست، کاهش دهید.

 

مرحله‌ی جستجو شامل دو اقدام کلیدی است:

طراحی و ساخت سریع ایده‌ها با بوم مدل کسب‌وکار و بوم ارزش پیشنهادی.

ارزیابی فرضیات اساسی که باید در اجرایی کردن ایده‌تان به‌درستی کار کنند. همچنین یافتن شواهدی مبنی بر اینکه در مسیر درست در حال حرکت هستید.

هنگامی‌که مدارک کافی در دست دارید که نشان می‌دهد در مسیر درست قرارگرفته‌اید،‌ می‌توانید به مرحله اجرا بپردازید. در مرحله بعدی، چالش این است که ایده‌تان را مدنظر قرار داده و کسب‌وکار بالقوه‌تان را به سطح بعدی برسانید.

 

 

نویسنده: نرگس سقازاده/ پژوهشگر حوزه مدیریت

توکیو تمام محدودیت های کرونا در زمینه کسب و کار لغو کرد

توکیو تمام محدودیت های کرونا در زمینه کسب و کار لغو کرد

 

شیوع ویروس کرونا در توکیو از اواخر ماه مارس شدت گرفت و یک ماه پس از آن شمار روزانه مبتلایان تا ۲۰۰ نفر افزایش یافت.
اگرچه هنوز نگرانی هایی از شیوع گسترده ویروس در شهرهای مختلف از جمله توکیو وجود دارد، اما به دلیل کاهش شمار مبتلایان و بهبودی نسبی شرایط همه محدودیت های کسب و کار و تجارت از امروز جمعه در توکیو لغو شد.
با این حساب در ژاپن مردم آزادی بیشتری برای تردد خواهند داشت و در محدوده های مرزی استان ها نیز برای عبور مشکلی وجود ندارد دولت آبه شینزو نخست وزیر ابراز امیدواری کرده است که اقتصاد بار دیگر جان بگیرد.
بسیاری از مکان های تفریحی و باشگاه های شبانه و برنامه های دورهمی که در روزهای گذشته در پایتخت ممنوع شده بود ، باز و فعالیت های آنها از سرگرفته شده است و کسب و کار و تجارت درحال رونق گرفتن است.
با وجود این، امار وزارت بهداشت ژاپن نشان می دهد که در شهر توکیو بین روزهای دوشنبه تا چهارشنبه این هفته ۹۰ نفر دیگر به کرونا مبتلا شده اند و برای همین در برخی مکان ها ساعات فعالیت های تجاری و کسب و کار کوتاهتر شده است.
شهر توکیو که ۱۴ میلیون نفر جمعیت دارد یک برنامه چند مرحله ای بازگشایی در نظر گرفته است.
در اواخر ماه گذشته میلادی در نخستین مرحله وضعیت فوق العاده لغو و در مرحله بعد موزه ها و مدارس درها را به روی دانش آموزان باز کردند.
از ابتدای ماه جاری میلادی به این طرف نیز بسیاری از مکان های تفریحی و عمومی و تجاری بتدریج فعالیتشان را از سر گرفته اند.

 

منبع : مدیر اینفو

نگاهی بر تأثیرات تکنولوژی‌هایی همچون IoT و AI بر آینده ورزش فوتبال

نگاهی بر تأثیرات تکنولوژی‌هایی همچون IoT و AI بر آینده ورزش فوتبال

 

یکی از بحث‌های داغ کنونی، استفاده از فناوری در فوتبال است. به‌طوری‌که برخی کارشناسان با حضور تکنولوژی در فوتبال موافق‌اند و بر این باورند که تکنولوژی، خطاهای داوری را به حداقل می‌رساند و باعث برقراری عدالت در زمین فوتبال می‌شود اما درعین‌حال عدۀ دیگر بر این باورند که با کم‌تر شدن اشتباهات داوری و رُباتی شدن داوریِ فوتبال، لذت فوتبال از بین می‌رود!

درواقع، منتقدین استفاده از تکنولوژی در فوتبال می‌گویند که چنین کاری روح و جان فوتبال را از بین می‌برد؛ اما در نظر داشته باشیم که اشتباهات داوری هیچ‌گاه شیرین نبوده‌اند. برای مثال، گل Frank Lampard در مقابل آلمان در جام‌جهانی 2010 به‌اشتباه قبول واقع نشد و هواداران انگلیسی هنوز هم از این بابت ناراحت‌اند!

این اختلافات هرچه که باشند، نیاز به توضیح نیست که اشتباهاتِ بزرگی مانند قبول نشدن گل دربازی‌های بزرگی مانند جام‌جهانی چندان خوشایند نیست. در همین راستا، برخی بر این باورند که با حضور داوران حرفه‌ای‌تر مشکلات حل می‌شوند؛ ولی به نظر می‌رسد که چنین دیدگاهی تنها مانع ورود نوآوری به فوتبال می‌گردد و اگر بخواهیم عادلانه به قضیه نگاه کنیم، تاکنون به‌قدری اشتباهات داوری دیده‌ایم که می‌دانیم حداقل برای مدتی به نوآوری‌های جدید هم نباید اطمینان کورکورانه داشته باشیم!

 

تاریخ‌ساز شدن جام‌جهانی 2018

    بی‌عدالتی در داوری مهم‌ترین دلیلی است که باید شاهد استفاده بیش‌تر از تکنولوژی در فوتبال باشیم. به‌طوری‌که در جام‌جهانی 2018 روسیه دیدیم که استفاده وسیع از تکنولوژی‌های مختلف، چگونه به کمک‌داوران آمد. درواقع، برای اولین بار در تاریخِ جام‌جهانی شاهد حضور Video Assistant Referee یا به‌اختصار VAR (کمک‌داور ویدئویی) بودیم که به داوران در تصمیم‌گیری‌هایی مانند قبول کردن گل، دادن کارت قرمز، پنالتی و تشخیص اشتباهاتشان کمک کرد.

اساساً بررسی این تصمیم‌های چند میلیون دلاری تا پیش از جام‌جهانی روسیه کارِ کارشناسان و مفسران فوتبال بوده که اساساً تأثیری هم درنتیجه بازی نداشته‌اند اما با استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند Hawk-Eye و Goal Ref برای دومین بار در تاریخ جام‌جهانی، مبرهن است که اکنون ‌در تاریخِ فوتبال بیش از هر زمان دیگری در حال استفاده از فناوری‌های نوین هستیم.

VAR چگونه کار می‌کند؟

VAR به‌طورکلی به داور پیشنهاد می‌کند که آیا اتفاقی رخ‌داده است که از چشم داور پنهان مانده باشد! این تکنولوژی، ویدیوهای حوادث مختلفِ بازی را بررسی می‌کند و به داوران توصیه‌ها و پیشنهاد‌هایش را اعلام می‌کند. همچنین داور می‌تواند تصمیم بگیرد که به VAR اعتماد کند و تصمیم آن را بپذیرد یا می‌تواند ویدئو حادثه را از کنار زمین بار دیگر بررسی کند.

طبق گفته‌های  FIFA، در موقعیت‌های حساس و مهم، VAR ابزاری خواهد بود برای تصحیحِ اشتباهاتِ واضح و حوادثی که توسط داوران نادیده گرفته‌شده‌اند. با احتمالات بی‌شماری که پیش رو است، با موفق بودن VAR شاهد یک دوره جدید در فوتبال خواهیم بود که توسط تکنولوژی رقم می‌خورد.

 

 

چه ارتباطی مابین AI،IoT و فوتبال می‌تواند وجود داشته باشد؟

فناوری اینترنت اشیاء (IoT) یک عنصر حیاتی برای ایجاد تجربیات نوظهور و پیشرفت در دنیای مدرن است. بر این اساس، اینترنت اشیاء در سال‌های پیشرو قرار است تغییرات انقلابی زیادی را در هر ورزشی، نحوه مربی‌گری، برگزارکنندگانِ رویدادهای ورزشی و حامیان ایجاد کند. با کمک هوش‌ مصنوعی و یادگیری ماشینی نیز می‌توان اشتباهات داوری را به صفر رساند؛ بنابراین دیگر هیچ اشتباه مرتبط با داوری از قبیل برخورد توپ با دست بازیکن دور از چشمان داور نخواهیم داشت.

در پاسخ به این سؤال که ” این تکنولوژی‌ها چگونه کار می‌کنند؟ ” باید گفت که سنسورهای متصل به پلتفورم‌های مجهز به IoT درصحنه‌های مشکوک و حساس اطلاعات را جمع‌آوری کرده و در همان لحظه اطلاعات را مورد پردازش قرار می‌دهند و بدون برهم زدن و قطع کردن بازی، داور را از نتیجه پردازش داده‌ها مطلع می‌کنند. همچنین این سیستم‌ها با پردازش اطلاعاتِ به‌دست‌آمده، پس از بازی آمار و ارقام بی‌نقصی ازجمله عملکرد بازیکنان در اختیار کارشناسان قرار می‌دهند. به‌طورکلی، حوزه‌هایی که در آن‌ها  IoT و AI به کمک ورزش فوتبال می‌آید عبارت‌اند از:

 اوت و گل:  سنسورهای کار گذاشته در توپ می‌توانند تشخیص بدهند که آیا توپ از خطِ اطرافِ زمین یا خط دروازه رد شده است یا خیر.

آفساید: سنسورهای موجود در کفش بازیکن و توپ می‌توانند آفساید را تشخیص بدهند. هوش‌ مصنوعی با بررسی موقعیت توپ و کفش‌های بازیکنان حمله و دفاع تیم‌های مقابل، درستیِ آفساید را تشخیص می‌دهد.

خطا: هوش‌ مصنوعی با بررسی موقعیت پاهایِ دو بازیکن و نحوه برخورد بازیکنان، می‌تواند تشخیص بدهد که آیا خطایی رخ‌داده‌ است یا خیر.

موقعیت خطا: از همین تکنولوژی‌ها برای بررسی موقعیت خطا نیز استفاده می‌شود. در این صورت می‌توان به‌راحتی فهمید که برای مثال، خطا در محوطه جریمه رخ‌داده و پنالتی شده است یا خیر.

به‌غیراز این‌ها، سنسورهای به‌کاررفته می‌توانند باعث کمتر شدن تلفات فوتبال میان بازیکنان و تماشاگران نیز شوند. سنسور‌های پوشیدنی‌ بر پایه اینترنت اشیاء، می‌توانند قبل از وقوع هر نوع حادثه‌ای (مانند تجمعات گروهیِ تخریب آمیز تماشاگران) پلیس‌های امنیتی را مطلع نمایند.

در زمین هم سنسور‌های کار گذاشته‌شده در لباس‌ بازیکنان، سلامتی و الگوی ضربان قلب ایشان را زیر نظر می‌گیرند و در صورت بروز هرگونه مشکلی، سریعاً پزشکان حاضر در استادیوم را مطلع می‌سازند. چنین قابلیتی می‌تواند در صورت بروز مشکلاتی مانند حمله قلبی، با به‌موقع خبر دادن به پزشکان، از بروز مشکلات جدی جلوگیری کند. در سال 2012 چنین مشکلی برای  Fabrice Muamba، هافبک تیمِ  Bolton Wanderers، رخ داد به‌طوری‌که وی پس از بهبودی کامل نیز قادر به بازی نبود و مجبور شد از دنیای فوتبال خداحافظی کند.

نیاز به توضیح نیست که با استفاده از چنین تکنولوژی‌هایی، فوتبال به‌قدری رباتی می‌شود. ولی نیمه‌پر لیوان این است که خطاهای داوری به حداقل می‌رسند، سلامتی بازیکنان موردتوجه بیشتری قرار می‌گیرد، نظارت بر تماشاچیان بی‌اخلاق بیشتر می‌شود و در کل شاهدِ فوتبال سالم‌تری خواهیم بود.

نویسنده: دکتر عرفان حاجی آخوندی

مدرس و پژوهشگر حوزه مدیریت

دانشکده مخابرات به کارآفرینان فضای کار اشتراکی واگذار می‌کند

دانشکده مخابرات به کارآفرینان فضای کار اشتراکی واگذار می‌کند

در فراخوان واگذاری فضای کار اشتراکی به کارآفرینان آمده است: «این دانشکده با تمرکز بر الگوهای نوین آموزشی به دنبال حمایت از رشد کسب و کارهای نوین و توسعه مهارت‌های دیجیتال برای افزایش اشتغال است.
دانشکده پست و مخابرات بر حمایت و توسعه نوآوری در حوزه آموزش های تخصصی از طریق تهیه نرم افزارهای آموزش تعاملی در حوزه فناوری‌های دیجیتالی نوظهور (نظیرIOT، بلاکچین، داده های کلان، هوش مصنوعی، رباتیک و غیره) تاکید دارد. از این رو در نظر دارد نسبت به فراهم کردن فضای کار اشتراکی برای نیروهای جوان و متخصص در قالب تیم های استارت‌آپی (تا سه نفر) از ایده‌های نو حمایت کند.»
علاقمندان می‌توانند از تاریخ ۱۱ خردادماه تا اول تیر ۹۹ پس از مراجعه به وبسایت دانشکده به نشانی www.ictfaculty.ir فرم ارائه ایده خود را تکمیل کنند و به همراه تصویر مدارک خود اعم از رزومه، آخرین مدرک تحصیلی اعضای گروه، تصویر کارت ملی و یک عدد عکس ۴*۳ به آدرس ایمیل education@ictfaculty.ir ارسال کنند.
دانشکده مخابرات پس از دریافت و بررسی مدارک فوق در کمیته احراز صلاحیت، ۴ مورد از بهترین و عملیاتی‌ترین ایده‌های دریافتی را انتخاب و مطابق قرارداد تنظیمی بین طرفین و مطابق قوانین و ضوابط عمومی مربوطه، در مدت مشخص شده در قرارداد، برای تیم‌های منتخب اجازه حضور و فعالیت در دانشکده را صادر می‌کند.

کارآفرینی از جنس زنان

کارآفرینی از جنس زنان

برخلاف گذشته که دارایی‌ها و اموال نقش تعیین‌کننده‌ای در جایگاه اقتصادی یک سازمان داشت، امروزه نوآوری و خلاقیت، توسعه محصولات جدید و پیشرفت‌های تکنولوژیکی است که جایگاه اقتصادی یک بنگاه را در بازار مشخص می‌کند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی، کارآفرینی را عامل اصلی ایجاد ثروت و یک ارزش اقتصادی می‌دانند. جدیدترین نظریات توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد. تقریباً 6 قرن پیش، واژه کارآفرینی به مکاتب اقتصادی راه یافت. این واژه درگذر زمان با تحولات رخ‌داده در حوزه اقتصاد، تغییرات مفهومی یافت و روزبه‌روز به اهمیت آن افزوده شد. شاخص‌ها و تعاریف زیادی در معرفی کارآفرینی بیان‌شده است، اما همگی بر نوآوری، تعهد و ریسک‌پذیری اتفاق‌نظر دارند. امروزه کارآفرینی نه یک حوزه علمی نوین بلکه یک نوع راه و رسم زندگی است. بر اساس آمار مرکز جهانی کارآفرینی[1] از میان دو میلیارد و چهارصد میلیون نفر نیروی کار در جهان، مردان 50 درصد بیشتر از زنان در زمینه کارآفرینی مشغول هستند. البته این درصد در کشورهای مختلف، متفاوت است. هرچند کارآفرینان در اکثر کشورها مرد هستند، لیکن روند رو به رشد زنان کارآفرین نیز  قابل‌توجه است. در این مطلب قصد داریم به فعالیت‌های کارآفرینی زنان در جوامع مختلف بپردازیم.

ویژگی‌های زنان کارآفرین

زنان کارآفرین چه کسانی هستند؟ آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین ویژگی‌های متفاوت دارند؟ بر طبق تحقیقاتی که دانشمندان علوم اجتماعی در سال ۱۹۸۴، بر روی ۴۶۳ زن انجام دادند، نتیجه گرفتند که تقریباً نیمی از زنان کارآفرین فرزند اول خانواده با طبقه متوسط اجتماعی و دارای تحصیلات دانشگاهی در علوم انسانی، متأهل و دارای فرزند بوده‌اند و همسرانشان حامی و خود نیز در زمینه‌های فنی و حرفه‌ای مشغول به کار بوده‌اند. این زنان، بیشتر خرده‌فروشی یا خدمات را به‌عنوان کسب‌وکار خود انتخاب کردند. در ۱۹۸۶ یک مطالعه مشابه زنان کارآفرین را با کارآفرینان اقلیت مقایسه کرد، در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که زنان کارآفرین خانواده‌های سطح متوسط تا بالایی داشتند درحالی‌که کارآفرینان اقلیت از خانواده‌های سطح پایین تا متوسط بودند. مطالعات همچنین سطح تحصیلات زنان کارآفرین را بررسی کردند. آن‌ها گزارش دادند که تحصیلات کارآفرینان زن کمی کمتر از مدیران زن شاغل در سازمان‌هاست و همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که کارآفرینان زن کمتر از کارآفرینان مرد تمایل داشتند که در رشته‌هایی مانند مهندسی درس بخوانند.

روانشناسان و جامعه شناسان متعددی سعی کرده‌اند که انواع افرادی را که به سمت مالکیت یک کسب‌وکار جذب‌شده‌اند و در آن موفق هستند، طبقه‌بندی کنند. در سال ۱۹۹۵ یک‌گونه شناسی توسط لونگ فوکس و روت برای شناسایی زنان کارآفرین انجام شد و سه نوع از آنان مورد شناسایی قرار گرفتند. نخست، کارآفرین مدیریتی، توانایی بالایی در تأثیر بر افراد و اعمال قدرت بر آن‌ها دارد و در مقابل طبیعت دیگران مخالفت می‌کند و می‌خواهد تقدیر خودش را کنترل کند. دومین نوع، کارآفرین عمل‌گرا، نیاز دارد که درآمد کسب کند و کسب‌وکار خود را به فرزندانش انتقال دهد. سومین نوع، کارآفرین موفقیت طلب، نیاز بالایی به موفقیت‌های شخصی دارد و به مدیریت و اداره افراد توجه چندانی نمی‌کند. جئوفی[2] و اسکیس[3] در 1985 چهار نوع از کارآفرینان زن را شناسایی کردند؛ کارآفرینان رسمی که سعی دارند بین مسئولیت‌های خانه و شغل خود تعادل ایجاد کنند، کارآفرینان نوآور به نوآوری و کارآفرینی متعهد بوده و زیر بار نقش‌های سنتی و جنسیتی نمی‌روند، نوع خانگی کارآفرینان بیشتر از آرمان‌های کارآفرینی به نقش‌های جنسیتی سنتی پایبند هستند و نوع رادیکالی به هیچ‌یک از نقش‌های کارآفرینی و سنتی جنسیتی خود تعهد چندانی ندارند. سنگس در سال 2007 صد کارآفرین را که در زمینه اینترنت شروع به فعالیت کرده بودند، موردبررسی قرار داد. او چهار ویژگی یک کارآفرین را برشمرد؛ اول اینکه یک کارآفرین به انتخاب و اختیار خود معتقد است و حیطه کنترل او درونی است. آن‌ها به این معتقد هستند که خودشان رفتارهایشان را کنترل می‌کنند و محیط اطراف خود را شکل می‌دهند. دوم، کارآفرینان بر ارزش‌های خود تمرکز می‌کنند و همین ارزش‌ها انگیزه‌بخش آن‌ها می‌شود. آن‌ها تحت تأثیر ارزش‌های دیگران قرار نمی‌گیرند. سوم، آن‌ها عمل‌گرا بوده و عقاید خود را با آزمون‌وخطا بهبود می‌بخشند. چهارم، آن‌ها تلاش می‌کنند تا نظر و کارهای خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. اگرچه سنگس، مشخصاً تفاوت‌های جنسیتی را بررسی نکرد، اما نتایج او با ویژگی‌های زنان کارآفرین در سایر مطالعات همخوانی دارد.

 

و اما سؤال دوم اینکه آیا زنان کارآفرین با مردان کارآفرین متفاوت هستند یا خیر، مانند اینکه آیا مدیران زن و مرد متفاوت‌اند یا نه که یک موضوع بحث‌برانگیز است. برخی محققان به سیستم‌های ارزشی مردان و زنان کارآفرین، اینکه مردان و زنان چگونه موفقیت را تعریف می‌کنند و چگونه مدیریت خود را اجرا می‌کنند، نگریسته‌اند. زنان برای مساوات ارزش بیشتری نسبت به مردان قائل هستند و مردان نیز نسبت به زنان برای امنیت خانواده ارزش بیشتری قائل هستند. خودکامیابی و دستیابی به اهداف برای زنان کارآفرین مهم بود. زنان موفقیت را به سه شیوه تعریف می‌کنند؛ کنترل روی سرنوشت خود، کار رضایت‌بخش و روابط مستمر و رضایت‌بخش با مشتریان. درحالی‌که مردان دستیابی به اهداف را به‌عنوان مهم‌ترین عامل ذکر کردند. زنان برحسب سبک مدیریتی و نوع کسب‌وکارشان، بیشتر بر کیفیت تأکید می‌کنند تا هزینه یا سفارشی کردن محصولات و همچنین از سبک‌های ارتباطی استفاده می‌کنند. زنان در کار با کارکنانش بر قدرت بخشی دوجانبه و کار تیمی تأکید بیشتری دارند. در چند پژوهش که سبک‌های رهبری مردان و زنان مدیر را مقایسه کرده است، به نظر می‌رسد که مردان بیشتر تمایل دارند در انجام کارها به سلسله‌مراتب توجه کنند تا سبک تعاملی و ارتباطی که بیشتر در مدیران زن دیده می‌شود و همچنین زنان کارآفرین توانایی کمتری برای تولید نظرات نوآورانه دارند- با دنبال کردن محصولات یا فرآیندهای جدید و یا حفره‌های بازار. ازآنجایی‌که مردان کارآفرین بیشتر از زنان در زمینه‌های تولید و تکنولوژی بالا فعالیت دارند و زنان اغلب در بخش خدمات و صنایع خرد مشغول هستند، این یافته‌ها دور از انتظار نیست – چراکه مردان فرصت بیشتری برای به‌کارگیری مفاهیم نوآوری داشته‌اند.

علی‌رغم اینکه نشریات معروف و برخی مؤسسات بر تفاوت‌های مردان و زنان کارآفرین تمرکز کرده‌اند، شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر آنکه شخصیت و سرشت آن‌ها بیش از آنکه متفاوت باشند، شبیه یکدیگرند. مسترز[4] و میر[5]، تفاوتی در گرایش زنان و مردان کارآفرین به ریسک‌پذیری مشاهده نکردند. همچنین سنفیلد[6]، لوسیر[7]، کورمن[8] و مک کینی[9] در خصوص انگیزه پیشرفت و جسارت نوآوری و ریسک‌پذیری تفاوت محسوسی بین زنان و مردان کارآفرین مشاهده نکردند. چندین مطالعه دریافته‌اند که تفاوت‌های این مردان و زنان در چیست؟ در حقیقت اختلاف‌ اغلب آن‌ها در مفاهیم اجتماعی و صنعت آن‌هاست و نه در خصایص جنسیتی. آنا[10]، جانسن[11] و مرو[12] معتقدند که تفاوت در کارآفرینان احتمالاً بیشتر مربوط به صنعتی است که در آن فعالیت می‌کنند، مثلاً در مطالعه زنان کارآفرین، از زنان شاغل در صنایع مردانه مانند ساخت‌وساز، تولید و تکنولوژی بالا، انتظار درآمد بیشتری می‌رود و این‌ها با برنامه‌ریزی بیشتری از زنان شاغل در بخش زنانه مانند خدمات و خرده‌فروشی کار می‌کنند. در صنایع زنانه، انتظار بیشتری برای برقراری تعادل میان کار و زندگی وجود دارد.

 

کارآفرینی زنان در جهان

کسب‌وکارهای متعلق به زنان در سراسر دنیا از اوایل دهه ۱۹۹۰ با سرعت زیادی رشد کرده است. طبق داده‌های بانک جهانی، یک‌چهارم تا یک‌سوم کسب‌وکارهای ثبت‌شده در بیشتر کشورهای جهان متعلق به زنان است و نرخ شروع کسب‌وکارها توسط زنان در حال پیشی گرفتن این نرخ از مردان است. بیشتر این کسب‌وکارهای کوچک بوده و در بخش‌های غیررسمی اقتصاد هستند، اما برخی هم با چندین میلیون دلار درآمد، هزاران نفر را به استخدام خود درآورده‌اند.

دلایل زنان برای شروع کسب‌وکار در کشورهای مختلف می‌تواند متفاوت باشد. برای مثال در آمریکا و کانادا برای به دست آوردن استقلال بیشتر در زندگی کاری‌ خود هستند، در حقیقت آنان می‌خواهند بین زندگی کاری و زندگی خانوادگی خود تعادل برقرار کنند و خودشان رئیس خودشان باشند. در برخی کشورها تاریخچه سیاستی و سیاسی در ورود زنان به عرصه کارآفرینی نقش ایفا می‌کند، برای مثال در چین زنان قبلاً هم کار می‌کردند و خانم‌های حرفه‌ای به دلیل تعهد کمونیسم به پرداخت برابر، دریافتی برابر با مردان داشتند؛ اما اکنون ۱۷ درصد زنان صاحب کسب‌وکار در چین، بیش از هزار نفر کارمند دارند. تغییر از اقتصاد متمرکز به یک سیستم بازار آزاد در لهستان نیز زمینه را برای زنان کارآفرین مهیا کرده است. زنان کارآفرین در لهستان سطح آموزش بیشتری از مردان کارآفرین دارند. در آفریقای جنوبی به فعالیت کارآفرینی زنان به‌عنوان راهی برای بهبود اقتصاد بیمار نگریسته می‌شد و اثر تبعیض را در عصر پس از جدایی سفیدپوستان و سیاه‌پوستان خنثی می‌کرد، اما می‌توان گفت که هنوز زنان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی از کمبود آموزش تجارت و تبعیض جنسیتی رنج می‌برند. در برخی قسمت‌های دنیا، برخلاف کشورهای پیشرفته موانع پیش روی زنان کارآفرین بسیار است، برای ‌مثال زنان در آموزش و تجربه تجاری کمبود دارند، در تأمین مالی با مشکل مواجه هستند، ارتباطات کافی ندارند تا بتوانند با استفاده از آن زمینه رشد شرکت خود را مهیا کنند، در برخی مواقع با خصومت مواجه می‌شوند و در مدیریت مسئولیت‌های شخصی و خانوادگی خود در مقابل مسئولیت‌های کاری با مشکل روبرو می‌شوند. در کشورهای کمتر پیشرفته مانند پاکستان، زیمباوه و نیجریه گروه‌های حمایت زنان و اتاق‌های بازرگانی مانند شبکه‌های غربی در دسترس نیست. درواقع می‌توان گفت یک فرهنگ سنتی مردسالار، موفقیت زنان درصحنه کسب‌وکار را با مشکل مواجه می‌کند، البته این موضوع در حال تغییر است. بسیاری از زنان از روبان قرمز دولت شکایت دارند و همچنین از اینکه خانواده‌هایشان آن‌ها را حمایت نمی‌کنند. وجود چالش‌ها برای زنان کارآفرین در کشورهای درحال‌توسعه با توجه به سطح مشارکت آن‌ها در حال افزایش است. در برخی کشورهای درحال‌توسعه، شرکت‌های تعاونی مزیت‌هایی برای زنان کارآفرین در نظر گرفته‌اند، این شرکت‌های تعاونی با اهداف تجاری مشابه شکل می‌گیرند؛ برای مثال در بنگلادش شرکت‌های تعاونی لبنیات و یک خدمات تلفن بی‌سیم به نام ویلاژ فون وجود دارد که توسط زنان اداره می‌شود، اعضا با مشارکت هم سیاست‌ها را تعیین می‌کنند، با هم تصمیم‌گیری می‌کنند و سرمایه را هم مشترکان تأمین می‌کنند.

 

توصیه به زنان کارآفرین

یکی از اولیه‌ترین نکاتی که زنان کارآفرین باید انجام دهند تا به موفقیت دست یابند، ثبت اقدامات قبلی به‌عنوان یک مدیر یا یک مسئول فنی است. این‌یک کار مهم و حیاتی برای کسب‌وکار است که بانکداران نیز انجام می‌دهند تا ریسک اعتبارات را بسنجند. زنان بایستی شکاف‌های موجود در دانش کسب‌وکار خود را با کسب آموزش بیشتر به‌خصوص در زمینه حسابداری و بازاریابی و یا با استخدام متخصصین جبران کنند. ازآنجاکه زنان مسئولیت‌های خانوادگی زیادی بر دوش دارند، بسیار مهم است که حمایت خانواده، دوستان و سایرین را در کسب‌وکار خود جلب کنند و همچنین خود، اراده و بنیه قوی برای موفقیت داشته باشند.

سلویک[13]، زنان را در مورد 10 اشتباه رایج که معمولاً در آغاز کسب‌وکار مرتکب می‌شوند، هشدار می‌دهد.

1-آن‌ها معمولاً تعهداتی را که در راه‌اندازی یک کسب‌وکار وجود دارد، به‌اشتباه متوجه می‌شوند.

2-آن‌ها دستگاه‌های حمایتی قوی ندارند.

3- آن‌ها در مورد بازاری که می‌خواهند وارد شوند، تحقیق نمی‌کنند.

4-آن‌ها هزینه‌های خود را کمتر از واقع پیش‌بینی می‌کنند.

۵-آن‌ها فروش‌ خود را بیش از واقعیت برآورد می‌کنند.

۶-آن‌ها در تمرکز بر مسائل مالی با شکست مواجه می‌شوند، بخصوص در مورد جریان نقد و هزینه‌هایی که مرتبط با درآمد هستند.

7-آن‌ها افراد درستی را استخدام نمی‌کنند و اغلب از خانواده یا دوستان خود هستند.

8-آن‌ها بیش از آنکه دنبال واقعیت باشند، در جستجوی تائید کارهای خود هستند.

9-آن‌ها شریک‌های تجاری غیرضروری را به کار می‌گیرند.

10-در داشتن یک طرح کسب‌وکار واحد با شکست مواجه می‌شوند.

 

 

با اقتباس از؛ Woman in Business, Martha E. Reeves

 

[1] GEM

[2] Geoffee

[3] Scase

[4] Masters

[5] Meier

[6]Sonfield

[7] Lussier

[8] Cormen

[9] McKinney

[10] Anna

[11] Jansen

[12] Mero

[13] Solovic

نویسنده: شادی لطیفیان/ پژوهشگر حوزه مدیریت

کارآفرینی در کشور چین Entrepreneurship in China

«اکثر آدم‌های بزرگ، بزرگ‌ترین موفقیت‌هایشان را دقیقاً یک‌قدم بعد از بزرگ‌ترین شکست‌هایشان به دست می‌آورند»

(ناپلئون هیل)

کارآفرینی در کشور چین

Entrepreneurship in China

 

چین کشوری پهناور با وسعت 4/9 میلیون کیلومترمربع و جمعیتی بالغ‌بر یک میلیارد و سیصد میلیون نفر است. از سال 1978 تاکنون کل تولید ناخالص داخلی کشور، سالانه با نرخ میانگین 10 درصد افزایش داشته است. در حال حاضر دولتمردان چین دریافته‌اند که برای حفظ موقعیت خود و پیروزی در بازار رقابت، نه‌تنها باید مهارت‌ها و دانش‌هایی را فراگیرند که به اقتصاد داخلی کمک کند، بلکه باید فرهنگ کارآفرینی را درون سازمان‌ها و در کل کشور چین توسعه داده و فراگیر نمایند.

در سال‌های اخیر دست‌اندرکاران این کشور با پیگیری افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد سعی داشته‌اند تا سهم دولت در اقتصاد را کاهش دهند که در طی سال‌های 2010 تا 2014 وضعیت شاخص‌های مختلف در حوزه اقتصاد بخش خصوصی به‌صورت چشمگیری بهبود یافته است. باوجود این برنامه و تلاش دولت چین برای تحقق آن‌ها هنوز هم شرکت‌های دولتی مهم‌ترین بازیگران اقتصاد چین هستند. این شرکت‌ها به منابع مالی بزرگ به سهولت دسترسی داشته و نهادهای نظارتی و تنظیم مقررات با آن‌ها هماهنگ بوده این در صورتی است که شرکت‌های کوچک خصوصی و کارآفرینان با موانع زیادی مواجه هستند.

اقدام دولت چین در صدور بخشنامه‌هایی در سال 2013 مبنی بر اعطای مجوز برای ورود بخش خصوصی به بازار خدمات مالی، انرژی، راه‌آهن و مخابرات نشان‌دهنده عزم جدی این کشور برای کمک به کارآفرینان این کشور می‌باشد. به این منظور دولت چین مراحل لازم برای تأیید و اعطای مجوز جهت کسب‌وکارها را کاهش داده است و در حال حاضر نسبت به سال 2009 این مراحل به یک‌سوم تقلیل یافته است که این مراحل به کارآفرینان کمک می‌کند تا هزینه‌های راه‌اندازی کسب‌وکار را کاهش دهند.

از سوی دیگر کاهش سهم بنگاه‌های تجاری دولتی و گسترش فضای رقابتی در بازارهای داخلی چین امکان استفاده بیشتر کارآفرینان از فرصت‌های این بازار بزرگ را فراهم می‌کند. بازار چین به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای رو به رشد است و این رشد تقاضا، منجر می‌شود که کسب‌وکارها همواره با روندی مثبت و افزایشی مواجه باشند. باوجوداینکه این‌گونه تغییرات سریع نیستند اما برای کارآفرینان بسیار امیدوارکننده می‌باشند. در کنار تلاش‌های مستقیم برای بهبود فضای کسب‌وکار و توسعه اکوسیستم کارآفرینی فعالیت‌هایی مانند مبارزه با فساد اداری و دولتی، کاهش هزینه‌های دولتی، کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل دولتی، منجر به افزایش سطح امیدواری و ایجاد فضای خوش‌بینی در بین فعالان اقتصادی و کارآفرینان و همچنین سبب بهبود فضا شده است.

در بعد نیروی انسانی، چین به‌منظور غلبه بر ضعف خود در تأمین نیروهای با مهارت و دانش کارآفرینی، دو راهبرد اساسی را دنبال می‌کند که راهبرد اول جذب نخبگان چینی ماهر از خارج از کشور و راهبرد دوم توسعه آموزش کارآفرینی در داخل چین است.

در خصوص راهبرد اول، دولت چین برنامه‌ای تحت عنوان استعدادهای درخشان را اجرا نموده است. در این برنامه با ایجاد 150 مرکز رشد کسب‌وکار، 8000 شرکت توسط 20000 نخبه چینی که در فناوری‌های پیشرفته و راهبردی دارای مهارت هستند و خارج از این کشور مشغول به کار یا تحصیل می‌باشند، تأسیس می‌شود. در این مراکز رشد کسب‌وکار خدمات زیرساخت و پشتیبانی، بازاریابی، نیروی انسانی، پروژه‌ها و خدمات تأمین سرمایه ارائه می‌شود.

تابه‌حال 3000 نفر نخبه دانشگاهی از سراسر جهان در این مراکز جذب شده‌اند ولیکن در حال حاضر چین به‌عنوان یک کشور نوآور شناخته نمی‌شود و ازآنجاکه نوآوری موتور محرک کارآفرینی است دولت چین با حمایت از ایده‌ها و نوآوری‌ها اقدامات گسترده‌ای را برای جبران این نقیصه آغاز کرده است. افزایش چشمگیر شمار اختراعات ثبت‌شده در سال‌های اخیر توسط چین، اهتمام جدی دولت به این موضوع را نشان می‌دهد و این کشور را در رتبه چهارم جهان قرار داده است. چین قصد دارد از یک تولیدکننده کالاهای نوآورانه خارجی، به یک کشور نوآور تبدیل شود.

در خصوص راهبرد دوم با توجه به اینکه چین برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی، ازنظر نیروی کار ماهر با ضعف شدیدی روبرو است، برنامه‌های آموزشی در سطوح مختلف برای غلبه بر این نقطه‌ضعف تدوین شده است. به عقیده یک کارآفرین چینی به نام نابیو، آموزش در سطوح مختلف، فرهنگ‌سازی در سطح عمومی و ارائه آموزش‌های همگانی می‌تواند سنگ بنای حرکت به سمت کارآفرینی در چین باشد.

دولت چین به‌منظور جبران عقب‌ماندگی خود برای تربیت نسل کارآفرین اقدام به راه‌اندازی برنامه‌های بومی آموزش کارآفرینی نموده است. همچنین برای آشناسازی دانشجویان با مراحل تشکیل و اداره کسب‌وکار و کمک به آن‌ها، برنامه‌های مختلفی را در سرفصل دروس گنجانده است.

تأمین سرمایه مناسب یکی از عوامل شناخته‌شده توسعه کارآفرینی در جهان است. دولت چین در این حوزه بسیار موفق عمل نموده، به‌نحوی‌که در سال 2013 این کشور در بین 20 کشور صنعتی ازنظر این شاخص در جایگاه سوم قرارگرفته است. چین همواره در حال طراحی راه‌های نوآورانه برای تأمین مالی شرکت‌های کارآفرین است.

فعالین اکوسیستم کارآفرینی چین عقیده دارند که دسترسی آسان و سریع به منابع مالی یکی از کلیدی‌ترین عوامل در توسعه کارآفرینی است. در تحقیقی که صورت گرفته است 64% از پاسخ‌دهندگان، ایجاد مسیرهای جدید به‌غیراز بانک‌ها برای تأمین مالی کسب‌وکارها را عامل رشد کارآفرینی دانسته‌اند.

دولت چین برای غلبه بر چالش اصلی راه‌اندازی کسب‌وکارها یعنی تأمین مالی اولیه، اقدام به راه‌اندازی صندوق‌های سرمایه‌گذاری نموده است و با اعطای وام‌های تضمین‌شده از طریق بانک‌ها، نیازهای مالی این شرکت‌ها را برای مراحل بعدی تأمین می‌نماید. شرکت‌های نوپا می‌توانند وام‌هایی بین 3 تا 8 هزار دلار را برای شروع کسب‌وکار دریافت کنند همچنین در زمان بازپرداخت، دولت 50% این وام‌ها را به‌صورت یارانه پرداخت می‌کند. کارآفرینان از پرداخت  هزینه راه‌اندازی شرکت، حق ثبت شرکت‌ و  مجوزهای لازم در سه سال اول فعالیت معاف هستند.

در کنار برنامه‌های دولتی برای تأمین مالی، توسعه نوآوری و تربیت نیروی کارآفرین، زمامداران چین به فرهنگ کارآفرینی به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در توسعه اکوسیستم کارآفرینی توجه کرده‌اند. چینی‌ها به‌عنوان مردمی نوآور شناخته نمی‌شوند و محیط حاکم بر روابط اجتماعی در چین یک محیط پدرسالارانه است که با تعیین نقش‌های مشخص برای اعضای خانواده از خلاقیت و نوآوری جلوگیری می‌نماید. ویژگی مثبت فرهنگ چینی این است که اخلاق کار سخت، چینی‌ها را به‌سوی عقایدی هدایت می‌کند که معتقدند کار کردن، زندگی کردن است.

ریسک‌پذیری، پشتکار، کنترل درونی (اعتقاد نداشتن به شانس و تأثیر عوامل خارجی در موفقیت و شکست) و عوامل برانگیزاننده‌ای مانند عشق به پول عموماً در فرهنگ آسیای شرقی وجود ندارد. بیشتر جمعیت سنگاپور و هنگ‌کنگ چینی‌اند. دولت‌های این دو کشور علاقه‌ای عمیق به توسعه کارآفرینی در بین مردم دارند. این دو کشور به دلیل روح رقابتی و اقتصاد بازشان به‌عنوان ببرهای آسیا شناخته می‌شوند ولیکن در سنگاپور به‌شدت کمبود کارآفرین وجود دارد و یکی از دلایل آن تحمل کم برای شکست است.

نیاز به موفقیت به‌عنوان یک ویژگی کارآفرینانه شناخته می‌شود. این ویژگی در میان چینی‌ها که تلاش زیادی در جهت کسب موفقیت می‌کنند و منظم هم هستند حتی بیش از آمریکایی‌ها دیده شده است. آن‌ها به این دلیل نیاز به موفقیت دارند که می‌خواهند وجهه‌شان را حفظ کنند و به همین سبب است که در چین کودکان از سنین پایین برای رسیدن به موفقیت، آموزش داده می‌شوند.

به‌طورکلی خانواده نقش مهمی در توسعه شرکت‌های چین، بازی می‌کند. کارآفرینان هم در راه‌اندازی و هم در توسعه کسب‌وکار بر اعضای خانواده خود تکیه دارند. بیشتر کارآفرینان دست‌کم یکی از اعضای خانواده را به‌طور تمام‌وقت وارد کار نموده و از کمک مالی خانواده برای شروع کار بهره می‌برند.

اولیای چینی آموزش کسب‌وکار را هم به‌عنوان بازی و هم به‌عنوان تعلیم برای کودک در نظر می‌گیرند. در زمان تعطیلات تابستانی یا کریسمس در بازارهای چین، دختران و پسران جوان در حال کمک به پدر و مادر خود دیده می‌شوند. آنان از اوقات فراغت خود برای یادگیری تجارت به شکل عقلایی استفاده می‌کنند.

بازرگانی و تجارت در چین در طی چند سال گذشته دستخوش تغییرات گوناگونی شده است که نتیجه این تغییرات شکوفایی اقتصاد چین بود اما چون این کشور در سازمان تجارت جهانی عضویت دارد، فشارهای رقابتی زیادی هم از داخل و هم از خارج بر چین وارد می‌شود. تنها یک اقتصاد پویا می‌تواند ثبات جامعه را حفظ کند، کسب‌وکارها را ارتقاء دهد و باعث شود که بازرگانان منطقه غربی و مرکزی چین با موفقیت به اهداف خود دست یابند. سازمان‌هایی چون سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) که اوضاع اقتصادی چین را تجزیه‌وتحلیل می‌کنند، برآنند تا بر اصلاحات اقتصادی تمرکز کنند. زنده کردن روحیه کارآفرینی در میان کارمندان بسیار اهمیت دارد چرا که این امر میزان موفقیت و شکوفایی اقتصاد چین را در آینده تعیین می‌کند. به گفته سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، پیشرفت اقتصادی چین در طول اصلاحات اقتصادی که از سال 1978 شروع شده است، یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم است. بعدازاینکه چین به سازمان تجارت جهانی پیوست، برای اینکه در دنیای رقابتی امروز جایگاه خود را حفظ کند، بشدت تحت‌فشار قرار گرفت. به‌طورمثال در عرض 3 سال، عوارض گمرکی چین یک‌سوم کاهش یافت و دست‌اندرکاران صنعت فناوری اطلاعات دیگر مجبور نبودند مالیات بپردازند. وقتی بازار چین به یک بازار حقیقی تبدیل شد، این فشارهای رقابتی فزونی یافت. بسیاری از رؤسای سازمان‌های کلیدی چین دریافتند که برای حفظ موقعیت خود و پیروزی بر رقابت‌های بازار، نه‌تنها باید مهارت‌ها و دانش‌هایی را فراگیرند که به اقتصاد داخلی کمک کند، بلکه باید فرهنگ کارآفرینی را درون سازمان‌ها و در کل کشور چین، رواج و توسعه دهند. آن‌ها عقیده داشتند که ابداع و نوآوری، مردم را زنده و پویا نگه‌ می‌دارد و عامل اصلی پیشرفت در جاده توسعه و رشد اقتصادی است.

با وجودی که کارآفرینی می‌تواند در موقعیت‌های گوناگون به وجود آید مثلاً در کسب‌وکارهای نوپا یا در شرکت‌های چندملیتی، اما قطعاً عناصر کلیدی در تمام این اشکال وجود دارد. «خلاقیت» عامل اصلی راهبری یک کسب‌وکار است چرا که فرد خلاق توانایی این را دارد که خارج از قالب‌های معمول فکر کند و به شیوه‌‌ای بدیع کار کند. کارآفرینان خلاق، موقعیت‌های کوچک و بزرگی را کشف می‌کنند که دیگران به آن‌ها اعتنا نکرده‌اند و همچنین یک کارآفرین «توانایی به‌کارگیری خلاقیت» را دارد، آن‌ها می‌توانند از منابع گوناگون استفاده کرده و آن‌ها را به خدمت بگیرند.

دولت چین در یافته است که باید روحیه کارآفرینی را حین اصلاحات اقتصادی، توسعه و رواج دهد تا از این طریق موانع دست‌ و پاگیری که سر راه توسعه اقتصادی هستند، برداشته شوند. اگر بخواهیم کارآفرین‌ترین کشور دنیا را بشناسیم می‌توانیم به گفته‌های کارآفرینان دیگر کشورها رجوع کنیم: تمامی آن‌ها عقیده دارند که ایالات‌متحده امریکا رتبه اول را دارد. مدیران شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ عقیده داشتند که کشورهای زیر به ترتیب به کارآفرینی، بیشتر پرداخته و آن را بکار گرفته‌اند:

  • ایالات‌متحده امریکا 2 – ژاپن 3- آلمان 4- چین 5- تایوان 6- هنگ‌کنگ.

37 درصد از رؤسای سازمان‌های چینی، ژاپن را انتخاب کرده بودند درحالی‌که یازده درصد از تمام پاسخ‌‌دهندگان بر این عقیده بودند. این نظر چینی‌ها شاید به این خاطر باشد که آن‌ها ویژگی‌های جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مشترک زیادی دارند. ژاپن یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران خارجی و صادرکننده تکنولوژی به چین است؛ اما اقتصاد کنونی ژاپن با تبعات جریان ضعیف اقتصادی درگذشته درگیر است. بعضی مفسران بر این عقیده‌اند که اکنون ژاپن در ردیف مستعدترین کشورهای صادرکننده است و این روند ادامه خواهد داشت به‌طوری‌که چین در ردیف قدرتمندترین کشورهایی قرار خواهد گرفت که بازار وارداتی کشورها را تأمین خواهد کرد و اکنون چین کشوری که زمانی بوروکراسی شدیدی بر آن حاکم بود،‌ روحیه قوی کارآفرینی را ترویج می‌دهد؛ اما از طرف دیگر در سازمان‌های کشور چین موانعی نیز بر سر راه کارآفرینی وجود دارد، موانعی از قبیل عدم تمایل به ریسک کردن و ترس از شکست، مالیات،‌ کمبود منابع مناسب و عدم آمادگی برای پذیرش تغییرات و سازگار شدن با این تغییرات را می‌توان عنوان نمود. شرکت‌های چینی تمایلی به ریسک ندارند و پذیرای تغییرات جدید نیستند و ترجیحاً بی‌دردسرترین روش را انتخاب می‌کنند. فرهنگ حاکم بر شرکت‌های چینی بیشتر دولتی است تا اقتصادی، ازاین‌رو مدیران ترجیح داده‌اند بیشتر شبیه بوروکرات‌ها عمل کنند تا مانند کارآفرینان و در طولانی‌مدت این طرز تفکر نیز در کارمندان نفوذ می‌کند که حتی پس از پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی (WTO) نیز این روند تشدید شده است.

نظرات مدیران چینی درباره عوامل مؤثر بر گسترش کارآفرینی در کشور نکته جالبی را خاطرنشان می‌سازد؛ به گفته این مدیران سه عامل اصلی در این میان تأثیر گذارند: خود شرکت‌ها،‌ رسانه‌ها و واحدهای کارآفرینی عمومی و دراین‌بین دولت کمترین تأثیر را دارد. آن‌ها عقیده دارند که قوانین دست و پاگیر دولت و مالیات موانعی هستند که کارآفرینی را مشکل می‌کند. پیشینه چین نشان می‌دهد که رؤسای سازمان‌ها به‌ویژه مؤسسات دولتی خواهان این بوده‌اند که دولت طوری وارد عمل شود که به نفع آن‌ها تمام شود. رؤسای سازمان‌های دولتی باید بتوانند بر چالش‌های موجود در سازمان فائق آیند و به مسئولیت‌های خود به‌درستی عمل کنند. این امر نیازمند تغییر فرهنگ کاری موجود در سازمان‌ها است اما دولت هم باید برای ترویج فرهنگ کارآفرینی تلاش کند و حرکت آن را تسهیل کند. بزرگ‌ترین چالش موجود که در این میان وجود دارد این است که شرکت‌های دولتی به دنبال راهی هستند که به‌وسیله آن بتوانند الگوی کاری خود را از یک مدل دولتی به یک طرح بخش خصوصی تبدیل کنند و مسلماً در این میان از توصیه‌های مدیران بخش خصوصی استفاده خواهند کرد. باوجوداین شرایط و تغییرات شگرف در ساختار شرکت‌های دولتی، تعجب‌آور نیست که 95% از مدیران به کارآفرینی و خلق فرصت‌های شغلی متعاقب آن معتقد باشند؛ اما اقلیتی هم نگران‌اند که این امر موجب کاهش امنیت شغلی شود. کارآفرینان و مدیران کشور چین بر این عقیده‌اند که با گذشت زمان کارآفرینی در سازمان‌ها پررنگ‌تر خواهد شد، اما برخی مدیران بر این عقیده‌اند که نمی‌توانند با کشورهای دیگر رقابت کنند چرا که در مقوله کارآفرینی از آن‌ها بسیار عقب‌تر هستند و به‌سختی می‌توانند با آن‌ها رقابت کنند. در حال حاضر، مدیران ارشد و کسانی که در رأس هستند تمایلی به ریسک کردن ندارند و ترجیح می‌دهند موضع کم‌دردسرتر و کم‌خطرتری را اتخاذ کنند و زمانی که کارمندان می‌خواهند آزادانه عمل کنند و خلاقیت‌ها و ابتکارهای خود را تحقق بخشند این مسئله بیشتر خودش را نشان می‌دهد ازاین‌رو باید کارفرمایان برای ریسک کردن آمادگی لازم را پیدا و به کارمندان خود بیشتر اعتماد کنند.

مسئله قابل‌توجه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که سازمان‌ها و شرکت‌های خارجی نیز می‌توانند از تجربیات سازمان‌های چینی استفاده کنند. در چین نیز بر شراکت و همکاری با دیگر کشورها تأکید می‌شود. مدیران ارشد این کشور بیش از هر کشوری معتقدند که کارآفرینی علاوه بر ابتکار و خلاقیت شخصی، به مشارکت و همکاری نیاز دارد. البته این نکته نیز در میان هست که وقتی مسئولان بخش خصوصی چین، خود را با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنند، می‌گویند که دولت به‌قدر کافی در کارآفرینی سرمایه‌گذاری نمی‌کند. البته نمی‌توان همه تقصیرها را به گردن دولت انداخت چرا که راهبران بخش خصوصی و دولتی نیز باید مسئولیت‌های خود را به‌درستی انجام دهند، البته اصلاحات اقتصادی زیادی در چین انجام‌شده اما جای تغییرات بیشتر نیز وجود دارد.

به‌طورمثال شرکت تولیدی Haier که بیش از 30 هزار کارمند دارد، شرکتی است که نوآوری و ابتکار در آن جایگاه خاصی دارد. این شرکت موفق برای کارمندانش مجرایی فراهم کرده که از طریق آن بتوانند ایده‌ها و نوآوری‌های خود را به اجرا درآورند. از سال 1997 کارمندان این شرکت 136 هزار ایده خلاقانه مطرح کرده‌اند که 78 هزارتا از آن‌ها به اجرا درآمده‌اند که نتیجه این کار خلق 410 میلیون RMB (واحد پول کشور چین) بوده است. ازاین‌رو مدیرعامل این شرکت قدرتمند می‌گوید: «باید تک‌تک کارمندان را به نوآوری و خلاقیت تشویق کرد و باید به کسانی که بیشتر ابتکار به خرج می‌دهند امتیاز بیشتری داد.»

کارآفرینی شغل نیست؛ کارآفرینی هنر است

در جمع‌بندی می‌توان گفت دولت چین بر اساس ماتریس SWOT راهبردهای اساسی برای تقویت و توسعه اکوسیستم کارآفرینی را در نظر گرفته است که بر این اساس راهبردهای اساسی زیر تدوین شده‌اند:

  • حمایت برای تسهیل آغاز و ادامه کسب‌وکار.
  • آموزش و حرکت مربیان کارآفرینی برای تربیت نیروی کارآفرین ماهر.
  • توسعه مراکز رشد کسب‌وکار به‌منظور جذب سرمایه‌های دانشی و فکری خارج از کشور و بهبود شاخص نوآوری.
  • توجه به آموزش کارآفرینی در سطوح مختلف آموزش کشور و سرمایه‌گذاری در این حوزه برای تربیت نسل کارآفرین چین.

در کنار این راهبرد اساسی، راهبردهایی مانند ایجاد جوامع صنفی و اطلاعاتی از افراد کارآفرین، تسهیل برقراری ارتباط بین کارآفرینان از فعالیت‌هایی می‌باشد که در سه سال گذشته موردتوجه دولت چین بوده است. این جوامع می‌توانند به ایجاد زیرساخت‌های قوی اجتماعی و حرفه‌ای جهت توسعه جامعه کارآفرین در چین کمک بسزایی نماید.

 

نویسنده : بنفشه دین محمدی آذری / پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

اهداف و مأموریت پارک‌های علمی و فناوری، پارک‌های علمی مستقر در دانشگاه چالمرز

اهداف و مأموریت پارک‌های علمی و فناوری، پارک‌های علمی مستقر در دانشگاه چالمرز

 

پیرو مقاله «بررسی تحولات کارآفرینی در سیستم دانشگاه سوئد؛ آشنایی با دانشگاه چالمرز» که به چاپ رسید ، به سه پارک علم و فناوری که در دانشگاه چالمرز مستقر بود، اشاره شده است که خالی از لطف نیست که توضیحات مختصری پیرامون آن داده شود.

پارک علمی لیندهولمن (Lindholmen)

سوئد کشور صادرات لقب گرفته و اقتصاد آن کاملاً دانش‌بنیان محسوب می‌گردد. بااینکه سرزمین سرد شمالی هیچ میراثی جز یخ و سرما را برای مردمان اسکاندیناوی به ارمغان نیاورده، اما آن‌ها نا‌امید نشده و به کسب دانش و تولید ثروت از آن روی آورده‌اند. نتیجه چنین کاری متولد شدن برندهای صاحب‌نامی مانند «Volvo»، «H&M»، «SAAB»، «Toyota»، «Scania»، «Dassault System»، «IKEA» و … بوده است.

در حال حاضر اتحادیه پارک‌های علم و فناوری سوئد پروژه‌هایی را برای تعالی نوآوری و جذب سرمایه‌گذاری با آژانس نوآوری سوئد (VINNOVA) و آژانس توسعه منطقه‌ای (Tillvaxberket) را در دستور کار دارند.

دانشگاه‌هایی چون «KTH» و «چالمرز و استکهلم» ازجمله مراکزی هستند که با پارک‌های علم و فناوری سوئد تعامل زیادی دارند. لیندهولمن در گوتنبرگ یک محیط قوی و در حال رشد است. این رشد از سال 2000 شروع شده و این امر هرساله با تعداد زیادی کسب‌وکار همراه است. این پارک یکی از پارک‌های دانش‌محور و رو به رشد است که امروزه بیش از 21000 نفر در لیندهولمن در حال کار، تحصیل و زندگی هستند که دیدگاه بر این است که این رقم در سال 2020 به عدد 30000 برسد. پارک لیندهولمن پارکی بین‌المللی است که به‌منظور رفع اشکالات نوآوری به وجود آمده است.

پارک علمی لیندهولمن محیطی توسعه‌ای ارائه می‌دهد که در آنجا صنعت، آموزش و بخش عمومی می‌تواند تحقیقات و پروژه‌های توسعه‌ای را اجرا نماید، لذا برای حدود 15 سال آینده، همکاری‌ها و نوآوری‌های موفقی ایجاد شده است.

در این پارک دانشمندان، مدیران پروژه، مدیران کسب‌وکار، متخصصان خودرو، کارشناسان اتحادیه اروپا، دانشجویان، طراحان، هنرمندان، متخصصین، کارآفرینان و سیاستمداران مشغول به کار هستند و تمرکز همگی بر روی مفهوم توسعه است.

 

سه حوزه تمرکز- یک محیط خلاق:

پارک علمی لیندهولمن دارای 3 حوزه تمرکز: حمل‌ونقل، ارتباطات و فناوری اطلاعات و رسانه است. نقاط تمرکز و تعامل با یکدیگر، فرصتی را برای فناوری و نوآوری‌های جدید ایجاد می‌کند.

 

بین‌المللی کردن:

پارک علمی لیندهولمن یک محیط مشترک بین‌المللی است و در سراسر جهان همکارانی دارد. شرکت در چندین پروژه اتحادیه اروپا به‌عنوان نماینده کشور سوئد یک محیط نوآوری قوی در زمینه‌های متمرکز به وجود آورده است.

 

حمل‌ونقل:

با اجرای پروژه‌های آزمایشی و نمایشی در حمل‌ونقل پایدار که به تمرکز بر ایمنی، بهره‌وری و حفظ محیط‌زیست منتهی می‌شود.

 

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

این پارک عرصه بین‌المللی جهت توسعه خدمات زیربنایی و فناوری اطلاعات مدرن است.

 

رسانه‌ها:

پارک علمی لیندهولمن توسعه، نوآوری و تولید فناوری‌های جدید و مفاهیم در صنعت رسانه، متخصصین در فیلم، تلویزیون، تجسم فکری، بازی و رسانه‌های سنتی را حمایت و پشتیبانی می‌کند.

 

محلی که در آن اذهان روشن و پروژه‌ها گرد هم می‌آیند:

محیط تصمیم‌ساز (Open Arena) در پارک لیندهولمن به مفهوم یک محیط برای پروژه‌های همکاری است. محل استقرار آن واقع در ساختمان اصلی در پارک علم و فناوری لیندهولمن است و برای جلسات تشویقی و فعالیت‌های نوآورانه طراحی شده است. محیط تصمیم‌ساز لیندهولمن یک محیط کار برای پروژه‌های مختلف همکاری ملی است که پارک لیندهولمن میزبان آن است. افرادی که در این محیط هستند شامل دانشمندان، مدیران پروژه، مدیران کسب‌وکار، کارشناسان خودرو، متخصصین اتحادیه اروپا، دانشجویان، طراحان، هنرمندان، افراد حرفه‌ای، کارآفرینان و سیاستمداران می‌باشند.

مزایای محیط تصمیم‌ساز:

پارک علم و فناوری لیندهولمن یک فرصت منحصربه‌فرد برای شرکت در جلسات خلاقیت در یک محیط تصمیم‌ساز را فراهم می‌کند. به‌عنوان کارمند یک شرکت تأسیس‌شده در این پارک می‌توان از محیط تصمیم‌ساز برای جلسات خودجوش و یا به‌عنوان یک محل کار موقت استفاده نمود.

 

پروژه‌های همکاری در محیط تصمیم‌ساز:

الموب (Elmob)

پروژه‌های مشترک برای توسعه و آزمایش حمل‌ونقل برقی که زندگی را برای ساکنان گوتنبرگ آسان‌تر می‌کند و یک انتخاب پایدار در هنگام سفر است. تمرکز بر روی دوچرخه برقی، ماشین الکتریکی، تاکسی‌های الکتریکی و اتوبوس‌های هیبریدی است.

 

رانندگی من (Drive Me)

شرکت ولوو نقش رهبری را در اولین مقیاس بزرگ در جهان ایفا می‌کند. پروژه مستقل رانندگی آزمایشی که در آن 100 خودرو ولوو در جاده‌های عمومی و در شرایط رانندگی روزمره در اطراف شهرستان‌های سوئدی گوتنبرگ استفاده می‌شود.

 

برق

اتوبوس‌هایی بدون صدا و بدون تولید گازهای گلخانه‌ای حرکت و مسافرین را جلوی منزل سوار می‌کنند که توسط یک منبع تجدیدپذیر برق تحقق یافت. این پروژه در سال 2015 در گوتنبرگ به واقعیت پیوست.

 

حمل‌ونقل سبز در اروپا

پروژه سبز یک پروژه اروپایی است. این پروژه با هدف توسعه کریدورهای سبز در پارک است. این پروژه شامل ابزارها و توصیه‌هایی به‌منظور تدارکات و حمل‌ونقل سبز است.

 

خدمات مسافرتی نوآورانه

این پروژه هوشمند در حال توسعه و آزمایش خدمات نوآورانه‌ای است که تسهیل‌کننده و مزیت یک سفر پایدار در محیط‌های شهری را به دنبال دارد.

 

هماهنگی خدمات حمل‌ونقل تلفنی الکترونیکی

در آینده‌ای نزدیک، خودروها صاحب یک سیستم امنیتی الکترونیکی خواهند شد که به‌طور خودکار خدمات اورژانس را در صورت تصادف جدی شماره‌گیری خواهند نمود. این سیستم امنیتی در حال حاضر 15 کشور اروپایی را پوشش می‌دهد و درنهایت برای پیاده‌سازی آن در سراسر اروپا است. پارک علمی لیندهولمن پروژه آزمایشی سوئد را با مجوز از مقامات سوئدی هدایت می‌کند.

 

همکاران

در اینجا فرصتی برای ایجاد همکاری بین صنعت، دانشگاه و بخش عمومی ایجاد شده است. حل چالش‌های عمده که جامعه با آن مواجه است نیاز به همکاری در خصوص موضوعات سنتی و مرزهای سازمانی دارد.

 

سازمان‌دهی

پارک علم و فناوری لیندهولمن مسئول نام‌های تجاری و همچنین توسعه استراتژیک در پارک است. یکی از اهداف اصلی این پارک ایجاد فرصت‌هایی جهت همکاری بین کسب‌وکار، دانشگاه و بخش عمومی در هر دو سطح ملی و بین‌المللی است.

آزیتا جهانبخش

نویسنده : آزیتا جهانبخش / پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

همه چیز درباره اشراف زاده دنیای ایرپادها

همه چیز درباره اشراف زاده دنیای ایرپادها

سیزده سال پیش کسی نمی‌خواست یک شرکت ورشکسته سازنده باتری را بخرد؛ هیچ‌کس به جز «مایکل توجنر». توجنر آن زمان ۴۰ میلیون دلار برای این کار سرمایه گذاری کرد و حالا سرمایه اش در این شرکت به ۹/ ۱ میلیارد دلار رسیده است (البته به لطف اپل). در اتاق کنفرانسی خاکستری رنگ، واقع در حاشیه شهر نوردلینگن در آلمان، یک میلیاردر اتریشی به نام «مایکل توجنر» در حال بازی با یک باتری کوچک است. این باتری اندازه یک سکه است و در واقع یکی از عجایب دنیای تکنولوژی محسوب می‌شود. انرژی این باتری سکه‌ای کوچک، صدها برابر باتری‌های خانگی است که ده‌ها برابر بزرگ‌تر هستند. باتری کوچک سکه‌ای همچنین، تنها در ۱۵ دقیقه شارژ کامل می‌شود و در هر بار شارژ تا ۵ ساعت کار می‌کند. نسخه‌های اولیه این مدل باتری، در دوربین نیل آرمسترانگ هنگام انجام ماموریت صعود به ماه با آپولو ۱۱ وجود داشت. برخی از مدل‌های مدرن‌تر این باتری نیز در هدفون‌های ایرپاد پروی بی سیم و محبوب اپل استفاده شده است.

به گزارش پایگاه خبری اقتصادی معاصر، این باتری‌ها از لحاظ اقتصادی هم یک پدیده محسوب می‌شوند. آقای توجنر صاحب شرکت Varta است؛ شرکتی که این باتری‌ها را می‌سازد. توجنر در سال ۲۰۰۷ تنها با ۴۰ میلیون دلار شرکت وارتا را خریداری کرد. دو سال و نیم پیش این کارآفرین و سرمایه گذار، سهام شرکت وارتا را در بازار بورس فرانکفورت عرضه کرد و این شرکت حالا ارزشی معادل ۸/ ۲ میلیارد دلار دارد. بانک Commerzbank تخمین زده است که شرکت وارتا بیش از ۵۰ درصد از سهم بازار باتری هدفون‌های بی سیم پریمیوم را از آن خود دارد و همچنین به معاملات مارجین (روش به خصوصی از معامله در صنعت مارکتینگ) ۴۰ درصدی خود نیز می‌بالد. فروش ایرپاد پرو و مشارکت با شرکت‌هایی همچون سامسونگ، جابرا و سونی، درآمد شرکت وارتا را در سال مالی ۲۰۱۹ با افزایش ۳۴ درصدی، به رقم ۴۰۰ میلیون دلار رساند.

توجنر ۵۶ درصد سهام شرکت وارتا را در اختیار دارد و موفقیت‌های اخیر شرکت، این پدر ۵۴ ساله با شش فرزند را در لیست میلیاردرهای مجله فوربس قرار داده است. توجنر در این مورد می‌گوید:«با این میکروباتری‌ها، ما تبدیل به اولین و بی رقیب‌ترین فعال این حوزه شده‌ایم؛ صنعتی که هر سال به میزان ۵۰ تا ۶۰ درصد رشد دارد. طی ۱۰ سال تمام کاربران دستگاه‌های موبایل، ایرفون و هدفون خواهند داشت و به همین دلیل این صنعت، پتانسیل زیادی برای رشد دارد.»

تکه‌ای از وارتای بزرگ

شرکت وارتای توجنر، یکی از تکه‌های به جا مانده شرکت بزرگ‌تر آلمانی است که آن هم وارتا نام داشت و در سال ۱۸۸۷ تاسیس شد. شرکت وارتای مادر، یک شرکت سازنده مواد دارویی، شیمیایی، پلاستیک و همچنین باتری بود. بعد از پایان جنگ جهانی اول، میلیاردری به نام Herbert Werner Quandt- که یکی از سرشناس‌ترین سهامداران شرکت BMW بود- بیشتر سهام شرکت وارتا را خریداری کرد. تقریبا یک قرن بعد، دیگر خبری از کسب و کار حوزه دارویی و شیمیایی در کار نبود و بانکی آلمانی و همچنین وراث Quandt، این شرکت را قسمت قسمت به فروش رساندند. دو شرکت Rayovac و Johnson Controls، بخش اعظم حوزه باتری وارتا را از آن خود کردند و تنها قسمت کوچکی باقی مانده بود که مربوط به صنعت میکروباتری‌ها بود.

توجنر می‌گوید:« هیچ کس جرات نداشت این قسمت باقی مانده از شرکت بزرگ وارتا را بخرد و من تنها خواهان بودم. این شرکت را در حالی خریداری کردم که جریان نقدینگی منفی داشت. اما همه چیز قرار بود بهتر شود، چون با اپل قراردادی داشتیم. یعد از یک سال، یک باتری کوچک منفجر شد و ما به دلیل همین حادثه، قرارداد با اپل را از دست دادیم. شرکت هم تقریبا رو به نابودی می‌رفت. بانک پشتیبان، نگران بود و من هم از پس پرداخت هزینه‌های شرکت بر‌نمی‌آمدم.» انفجار باتری نانو اپل‌آی پاد، باعث شد شرکت وارتا سرمایه گذاری ۶۰ میلیون دلاری خود را روی باتری‌های لیتیوم پلیمری ملغی کند. توجنر و مدیر عامل وارتا- هربرت شین- روی باتری‌های لیتیوم-یونی تمرکز کردند که هزینه تولید ارزان‌تری داشت. تحقیقات شرکت روی افزایش قدرت این مدل باتری‌ها بیشتر شد. «اسوِن کواندت» که یکی از اعضای قدیمی هیات مدیره شرکت وارتا است، می‌گوید که خانواده‌اش، حراج شرکت را در سر داشتند اما توجنر توانست چنین شرکتی را به یک غول بزرگ در حوزه باتری سازی تبدیل کند.

برای یک فروشنده ساده که به توریست‌ها بستنی می‌فروخت، ورود به صنعت گسترده میکروباتری‌ها و قراردادهای جذاب سیلیکون ولی، رویایی بود که هرگز فکرش را هم نمی‌کرد روزی به واقعیت تبدیل شود. قصر ۱۴۰۰ اتاقه شونبران، ۳۰۰ سال بود که اقامتگاه تابستانی خانواده سرشناس هاپزبرگ بود و امروز یکی از معروف‌ترین مراکز توریستی شهر وین است. این مکان در واقع نقطه شروع دوران تجارت توجنر بود. در سال ۱۹۹۱، توجنر جوان در دانشگاه اقتصاد وین در دو رشته قانون و مدیریت تجاری تحصیل می‌کرد. در همین دوره، موفق شد مجوز راه اندازی یک دکه بستنی‌فروشی مقابل قصر شونبران را دریافت کند. توجنر جوان خیلی زود توانست با استفاده از سود دکه بستنی فروشی، کسب وکار جدیدی در زمینه فروش لوازم آشپزخانه راه بیندازد. توجنر می‌گوید:« حاشیه سود بستنیفروشی از میکروباتری‌ها بیشتر است. در واقع، همین بستنی فروشی بود که پایه و اساس کسب وکار من را شکل داد. من آن زمان ۲۳ یا ۲۴ ساله و پر شر و شور بودم. بیشتر سرمایه آن زمان خود را از همین راه بستنی فروشی و تعدادی وام بانکی کسب کردم. وام‌ها باعث شد تقریبا ورشکست شوم.» بعد از پایان دوره پی‌اچ‌دی در دو رشته قانون و مدیریت تجاری، توجنر کسب وکار خود را فروخت و اولین شرکت خود را با سرمایه خودش پایه گذاری کرد. توجنر، سهام شرکت قمار آنلاین Bwin، را با ارزش ۲۴۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ برای عرضه عمومی ارائه کرد. «مانفرد بادنر» یکی از شرکای توجنر و همچنین دوست صمیمی او، می‌گوید:« مایکل و پول، مثل موتزارت و موسیقی هستند. او عاشق پول است و با کسب هرچه بیشتر پول، بیشتر لذت می‌برد.» این دوست دوران دانشگاه توجنر، در ادامه می‌گوید:« توجنر به شدت روحیه رقابتی دارد و شراکت با او کار چندان راحتی نیست. افراد زیادی ممکن است سر راه توجنر بسوزند و خاکستر شوند.»

جف بزوس بار دیگر ثروتمندترین فرد جهان شد

نشریه فوربس طبق روال گذشته اقدام به معرفی ثروتمندترین افراد جهان کرد که بر این اساس و تا پایان ماه آوریل، جف بزوس موفق شد بار دیگر به عنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شود.

به گزارش پایگاه خبری اقتصادی معاصر، در حال حاضر ۵۱ فرد با ثروت بالای ۲۰ میلیارد دلار در جهان وجود دارند و برای قرار گرفتن در بین ۱۰۰ فرد ثروتمند جهان باید دست کم ۱۴ میلیارد دلار ثروت داشت.

در ادامه اسامی ثروتمندترین مردان جهان آمده است:

۱-جف بزوس

سمت شغلی: مدیرعامل فروشگاه اینترنتی آمازون

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۱۳۸.۲ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۲- بیل گیتس

سمت شغلی: بنیان گذار شرکت مایکروسافت

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۱۰۴.۳ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۳- برنارد آرنو

سمت شغلی: مدیرعامل برند لوئی ویتون

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۹۳.۹ میلیارد دلار

تابعیت: فرانسوی

۴- مارک زاکربرگ

سمت شغلی: بنیان گذار فیس بوک

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۷۴.۷ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۵- وارن بافت

سمت شغلی: مدیرعامل صندوق سرمایه گذاری ” برک شایر”

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۷۲ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۶- لری الیسون

سمت شغلی: مدیرعامل شرکت نرم افزاری اوراکل

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۶۵.۱ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۷- استیو بالمر

سمت شغلی: از سهامداران مایکروسافت

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۶۲.۸ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۸- آمانسیو اورتگا

سمت شغلی: مدیرعامل برند زارا

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۶۱.۱ میلیارد دلار

تابعیت: اسپانیایی

۹- لری پیج

سمت شغلی: سهامدار آلفابت

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۵۹.۹ میلیارد دلار

تابعیت: آمریکایی

۱۰-فرانسواز بتنکوق

سمت شغلی: مدیرعامل برند اورئال

ثروت تا پایان ماه آوریل: ۵۸ میلیارد دلار

تابعیت: فرانسوی