نوشته‌ها

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

تعریف NPD و نقش فناوری و مدیریت در NPD

 

 

توسعه محصول جدید

در دو شماره قبلی تلاش شد که لزوم اهمیت توسعه محصول جدید و اجرای آن در شرکت‌ها به‌طور کامل مطرح شود، در ادامه تعریف جامعی از NPD ارائه خواهد شد: هندبوک انجمن مدیریت و توسعه محصول جدید (PDMA)، توسعه محصول جدید را بدین‌صورت تعریف می‌نماید:” مجموعه‌ای از وظایف، مراحل و اقدامات تعریف‌شده و منظم که هدف طبیعی شرکت را برای تبدیل ایده‌های نارس به محصولات و خدمات قابل‌فروش تشریح می‌کند.”

در تعریف دیگر از NPD آمده است که فرآیند مزبور اساساً توسعه دانش و فعالیت‌های آمیختگی و ترکیب‌سازی دانش، مشتمل بر جریانی از وظایف روتین و غیر روتین و اجراشده به‌وسیله آرایشی از افراد و گروه‌های فعال در سازمان است. همچنین عنوان‌شده است که فرآیند مزبور را می‌توان به‌عنوان مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که دستورالعمل‌ها و سفارش‌های مشتری، تقاضای بازار و پیشرفت‌های تکنولوژی را درون فرآیند طراحی و تولید انتقال می‌دهد، دانست. به‌طورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخش‌های کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهم‌ترین آن‌ها بخش‌های مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.

کوپر بیان می‌کند توسعه محصول جدید عبارت است از: استفاده از منابع و قابلیت‌ها برای خلق یک حصول جدید یا بهبود یک محصول موجود و یا به عبارتی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و خط‌مشی رشد بوده که در مراحل مختلف، جهت تولید محصول برای قسمت‌های موجود بازار، منجر به تغییر و اطلاعات جزئی یا کلی در کالاها می‌شود.

تعاریف بسیاری درزمینه‌ی توسعه محصول جدید علاوه بر موارد بالا وجود دارد. با این تعاریف از محصول جدید وجود شاخص‌هایی مانند تازگی ورود کالا برای کشور، تغییر در شبکه توزیع محصول، بهبود و اصلاح بسته‌بندی و بهبود روش تولید محصول به‌عنوان توسعه محصول مطرح است. مصاحبه‌های کیفی از 1500 مصرف‌کننده در 41 کشور نشان داده است که همواره برندهای جهانی با ارائه محصولات جدید بر نگرش افراد تأثیر می‌گذارند. برای مثال شرکت P&G از این مورد می‌باشد.

 

در ارتباط با نقش فناوری در NPD باید گفت که: فناوری به‌عنوان ورودی محصولات جدید است. به‌ویژه زمانی که نوآوری فناورانه ابزار نیرومندی جهت دسترسی به نیازهای مشتریان باشد. ارزیابی فناوری، توانمندی سازمان و تلاش تحقیقات را با نیازهای بازار و توسعه کشف فرصت‌های بالقوه پیوند می‌زند. فناوری نقشی حیاتی در توسعه نوآوری و محصولات نوآورانه دارد. اکثر محصولات جدید در ارتباط با محصولات موجود بوده و به فناوری‌های غالبی که در طراحی و تولید این محصولات به کار می‌روند، بستگی دارند. این امر فرصت مزیت رقابتی جدید-به خصوص اگر شرکت “اولین در بازار” با فناوری نوآورانه باشد- را ایجاد می‌کند. برای چنین برنامه‌های مربوط به فناوری، ریسک بالایی وجود دارد. فناوری ممکن است در انجام تعهداتش با شکست مواجه شود. حتی با توسعه فناوری موفق، ممکن است مشتریان و بازارها برای قبول فناوری جدید آماده نباشند. علاوه بر این معمولاً ابعاد دیگری موردنیازند تا رهگشای یک ورود موفق شوند. در بسیاری از موارد سازمان‌ها نوعاً روی فناوری و جنبه‌های فنی آن تمرکز می‌کنند، غافل از اینکه می‌بایست منابع کافی در دیگر حوزه‌های حیاتی فراهم شود. می‌توان تصور کرد که یک سخت‌افزار کامپیوتری پیچیده بدون یک نرم‌افزار قدرتمند چه ارزشی دارد؟

بیشتر ایده‌های توسعه محصول جدید، متکی به فناوری به‌دست‌آمده از منابع درست یا شرکای خارجی و حوزه‌های عمومی است. استفاده از فناوری فعلی وسیله‌ای برای تولید محصول جدید فراهم می‌کند. ترکیب دو با چند فناوری برای تولید یک محصول به صورتی که قبلاً انجام‌نشده، ممکن است منجر به تولید محصول جدیدی شود. فناوری یکی از اجزای اساسی در توسعه محصولات جدید است. صرفاً داشتن فناوری نمی‌تواند موفقیت را تضمین کند. درواقع تأمین همه عوامل ضروری و ارزیابی ابعاد تأثیرگذار در فرایند توسعه محصول نوآورانه، امری حیاتی است. رشد سریع تکنولوژی، ریسک‌پذیری و افزایش تغییرات غیرقابل‌پیش‌بینی و مداوم در بازارهای جهانی، تیم‌های توسعه محصول جدید را با فشار‌های روزافزونی جهت کاهش چرخه تولید محصول همگام با کاهش هزینه‌های توسعه‌ای، حفظ نوآوری مطلوب و صحیح و با درنظرگرفتن فلسفه زودتر، بهتر و ارزان‌تر، مواجه ساخته است. هرچه‌ میزان استفاده از فناوری‌های برتر در توسعه محصولات جدید یک سازمان افزایش یابد، سازمان عملکرد بازار قابل‌قبولی از خود ارائه می‌‌دهد که این نه‌تنها به معنای تأثیر نوع فناوری ازنظر پیشرفته بودن بر عملکرد بازار محصولات جدید است، بلکه اهمیت به سزای ارزش‌آفرینی سازمان از بهره‌برداری فناوری‌های برتر در ارائه محصولات جدید را نشان می‌دهد. تحقیقات، نقش نوع فناوری ازنظر برتر بودن در توسعه محصولات جدید و میزان پذیرش و موفقیت بازار این محصولات را نشان می‌‌دهد. البته که فناوری به‌عنوان یک عامل مستقل در موفقیت بازار محصول کافی نبوده و نقش تأثیرگذار ارزیابی ریسک سرمایه‌گذاری و رویکرد مدیریت منابع سازمان نیز مطرح است؛ بنابراین سازمان‌هایی که محور فعالیت آن‌ها ارائه محصولات جدید است، بی‌توجهی به ویژگی‌های فناوری در فرآیند نوآوری می‌تواند برای سازمان زیان‌بار باشد. موفقیت بازار توسعه محصولات جدید سازمان، بازارهای آتی سازمان را همچون بهبود اعتبار تجاری محصولات سازمان، جذب مشتریان جدید و باز شدن بازارهای نو را در برمی‌گیرد. این در حالی است که فضای کسب‌وکارهایی که بر پایه‌ی فناوری‌های برتر فعالیت می‌کنند، به‌شدت رقابتی است و مشتریان چنین بازارهایی تمایل به تأمین خود با مطلوب‌ترین حالت برای خود هستند، یعنی کیفیت بالا و هزینه‌ی پایین.

در پایان بحث مدیریت در توسعه محصول جدید این‌گونه مطرح است که: مدیریت همواره باید در مقابل سه عامل مهم در توسعه محصول جدید واکنش نشان دهد این عوامل عبارت‌اند از: کیفیت، هزینه و زمان. هر سه این عوامل، گرایش به تعارض با یکدیگر دارند و درعین‌حال تأثیر این عوامل بر یکدیگر نیروزایی ایجاد می‌نماید. گرچه هر سه عامل به ارزش محصولات جدید کمک می‌کنند، اما تأثیر آن‌ها بر یکدیگر از پروژه‌ای به پروژه دیگر با مقیاس‌ها و روش‌های متفاوتی انجام می‌شود. مدیریت محصولات جدید باید این تعارضات، مخصوصاً زمان را هدایت کند، به‌گونه‌ای که حداکثر ارزش را برای شرکت و مشتری کسب کند. امروزه مدیران محصولات جدید به‌سوی تولیداتی گرایش دارند که ویژگی‌های باارزشی داشته باشند، نیازهای مشتری را تأمین کنند، کیفیت طراحی و ساخت بالا و هزینه رقابتی پایینی داشته باشند و به‌سوی متعادل کردن تعارضات گام بردارد. یکی از مهم‌ترین وظایف مدیران توسعه محصول جدید این است که فرصت‌های جدید را جستجو کند و محصولات جدیدی که سودآوری شرکت را افزایش می‌دهند، توسعه دهد. ریسک شکست محصولات جدید نیز باید سطح قابل قبولی داشته باشد، بنابراین مدیران باید درک صحیحی از پروژه‌های متفاوت توسعه محصولات جدید داشته باشند و با به‌کارگیری روش‌های مدیریتی متناسب با هر پروژه خاص، زمینه موفقیت محصولات جدید را فراهم کنند و ریسک دستیابی به آن را کاهش دهند. به‌طور خلاصه می‌توان گفت که مدیریت توسعه محصولات جدید جهت موفقیت می‌بایست راهبردی، انعطاف‌پذیر، تعاملی، یکپارچه و مستمر باشد. با توجه به اهمیت توسعه محصول جدید در فضای رقابتی امروزه در شماره‌ بعدی سعی می‌شود در ارتباط با عوامل شکست و موفقیت NPD که در سازمان‌های مختلف منعکس‌شده است، بیان شود.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

توسعه محصول جدید

توسعه محصول جدید

در ادامه بحث اهمیت اجرای توسعه محصول جدید و لزوم اجرای آن در شرکت‌ها باید گفت آنچه امروزه در میان عوامل مهم در موفقیت محصولات جدید حائز اهمیت و تأکید بیشتری دارد، نقش مدیریت در فرآیند توسعه محصولات جدید می‌باشد؛ زیرا مشکل عمده این‌گونه سازمان‌ها، فقدان مدیریت صحیح و روش‌های مناسب مدیریتی می‌باشد. برای پشتیبانی و موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید، دو ابزار مهم وجود دارد که در عمل از هر دو می‌توان استفاده نمود؛ ابزارهای مدیریتی و ابزارهای طراحی. در چرخه سنتی توسعه محصول، مراحل طراحی و ساخت به‌طور مجزا مرحله‌به‌مرحله انجام می‌گرفت، درحالی‌که در رویکردهای نوین، توسعه محصول با استفاده از مهندسی هم‌زمان، دو مرحله باهم صورت می‌گیرد و بازخورد عیوب گزارش‌شده از طراحی، به‌سرعت به اصلاح فرآیند می‌انجامد. امروزه ابزارهای طراحی با کامپیوتر، مهندسی به کمک کامپیوتر، ساخت به کمک کامپیوتر و نمونه‌سازی سریع همراه با ابزارهای مدیریتی نظیر مدیریت پروژه، مدیریت اطلاعات محصول و نیازمندی‌ها به‌خوبی در این جهت به کار گرفته می‌شود. هم‌چنین رویکرد‌های نوین مدیریتی به بهبود فضای مشترک کاری واحد‌های تحقیق و توسعه و بازاریابی منجر می‌شود. از سوی دیگر بایستی این نکته مهم را در نظر داشت که نیازهای بازارها باید فعالیت‌های تحقیق و توسعه را هدایت کنند. در طول فرآیند توسعه محصول جدید، مدیران و مهندسان تحقیق و توسعه دامنه وسیعی از ملزومات تعارض آور از قبیل هزینه، کیفیت، قابلیت ساخت و ویژگی‌های محصول را بایستی در نظرگیرند. حمایت محصول در بسیاری از صنایع، چه صنایعی با تکنولوژی بالا نظیر رایانه‌ها و چه صنایعی با تکنولوژی پایین نظیر اسباب و اثاثیه خانگی برای جلب رضایت مشتری ضروری است. بدیهی است که کوتاهی کردن از توجه به حمایت محصول در مرحله طراحی، فرصتی ازدست‌رفته محسوب می‌شود. حمایت مناسب از محصول شامل: راه‌اندازی، آموزش مشتری و خدمات پس از فروش برای جلب رضایت مشتری در بسیاری از بازارها ضروری است و منبع کسب مزیت رقابتی می‌شود. همچنین توجه کافی نسبت به تحلیل محیط رقابتی، انواع روندها شامل تکنولوژی در بازار، روند پیشرفت و توسعه رقبای موجود و بالقوه ازجمله مسائلی است که هوشمندی سازمان را نسبت به فرصت‌های توسعه‌ای افزایش می‌دهد و به پیشرو بودن سازمان کمک می‌نماید.

 

 

در دهه‌های گذشته و در بخش صنعت، کارایی در تولید، کنترل اثربخش هزینه‌ها، داشتن سیستم‌های کیفیت کارا و اثربخش و نظایر این‌ها، منبع مزیت رقابتی شرکت‌ها محسوب می‌شد؛ اما امروزه این روند تغییرات اساسی کرده است. امروزه توسعه محصولات جدید مشتری محور یکی از عوامل کلیدی است که کسب‌وکارهای موفق را از کسب‌وکارهای شکست‌خورده جدا می‌کند.

با افزایش رقابت در ساختار بازارهای داخلی و منطقه‌ای، تولیدکنندگان باید بتوانند به‌سرعت محصولات جدید را عرضه کنند و محصولات فعلی را بهبود بخشند تا رشد آن‌ها کم و متوقف نشود. برای کسب امتیاز رقابتی، بسیاری از شرکت‌ها فعالیت خود را بر بهبود محصول یا فرآیند تکنولوژی یا بر هر دو متمرکز نموده‌اند. نرخ پیشرفت‌های تکنولوژیک در نوآوری بر اهداف و عملکرد شرکت به‌سختی تأثیر می‌گذارد. جهانی‌شدن و پیشرفت‌های تکنولوژیک، باهم محیط بسیار پویایی را خلق کرده‌اند. خصوصاً، آن‌ها باعث کاهش گردش عمر کالاها شده‌اند، درنتیجه شرکت‌ها با بازار متغیری مواجه‌اند که حرکت آن بسیار وسیع است. برای موفقیت در این محیط تولیدکنندگان باید در طراحی و تولید محصولات سریع باشند و این کار را با هزینه پایین و کیفیت بالا انجام دهند. چهار اولویت رقابتی، هزینه، کیفیت، زمان و انعطاف‌پذیری به‌عنوان عوامل حیاتی موفقیت ظهور کرده‌اند.

چهار عامل عمده بر فضای رقابتی تأثیر گذاشته‌اند:

  • شرکت‌ها بسیاری وارد بازار شده و می‌شوند.
  • رقابت در قیمت و دیگر عوامل رقابتی (نظیر کیفیت) به‌طور فزاینده‌ای دشوار و طاقت‌فرسا شده است.
  • دوره عمر محصول در حال کوتاه‌تر شدن است.
  • در پاسخ به نیازهای متنوع مشتریان، تنوع در محصولات افزایش و حجم تولید آنان کاهش‌یافته است.

بر اساس تحقیقی که در 12 شرکت کوچک و متوسط انجام‌شده، استراتژی‌های شتاب دادن به توسعه شامل: اتکا به منابع بیرونی از طریق خرید لیسانس یا برون‌سپاری، اتکا به برنامه‌های تحقیق و توسعه داخلی تشدید شده از طریق؛ افزایش پاداش برای عملکرد موفق، سازمان‌دهی برای رقابت داخلی در تحقیقات، شروع تحقیق و توسعه هم‌زمان با مراحل پیاپی نوآوری و اتکا به استراتژی‌های مدیریت تحقیق و توسعه خلاق مثل؛ بازنگری به‌منظور شتاب دادن به پیشرفت، اجتناب از رسیدن به طرح کامل و یکپارچگی تحقیق و توسعه با سایر کارکردها به‌عنوان عوامل مؤثر در پروژه‌های توسعه محصول جدید، شناخته‌شده است.

مهم‌ترین عوامل شتاب‌دهنده به فرآیند: رقابت تشدید شده، تغییرات سریع تکنولوژیک، تقاضاهای بازار و کوتاه‌سازی چرخه عمر تحقق محصول می‌باشد.

موضوعات اساسی تیم توسعه در طول فرآیند توسعه: سبک مدیریت، فقدان توجه به جزئیات، محدودیت حمایت از نوآوری، فقدان تفکر استراتژیک و ضعف در تسهیلات ساخت.

دلایل تأخیر فرایند توسعه: تعریف ضعیف الزامات محصول، عدم قطعیت‌های تکنولوژیک، فقدان حمایت مدیر ارشد، فقدان منابع و مدیریت پروژه ضعیف.

عملکرد گروهی منتج به تأخیر فرآیند: شکست در ارائه اولویت‌های برنامه‌های توسعه محصول، تغییرات مستمر الزامات، ارتباطات داخلی ضعیف و پاسخگویی کند.

به‌طورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخش‌های کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهم‌ترین آن‌ها بخش‌های مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.

 

 امروزه بقای سازمان درگرو گرایش به سمت محصولات جدید و به‌کارگیری روش‌هایی برای ایجاد آن‌هاست. با پیشرفت فناوری، رقابتی شدن هرچه بیشتر سازمان‌ها، پیدایش علوم و تجهیزات جدید تولیدی، چرخه حیات کوتاه محصولات، تغییرات اساسی در نیازها و سلایق مشتریان و… محصول جدید با چالش‌های جدیدی روبرو شده است. همچنین به دلیل مخاطراتی که در عرضه محصولات جدید وجود دارد، شرکت‌ها باید پیوسته در مورد بهبود فرایند توسعه محصولات جدید تفکر کنند.

 

فرآیند توسعه محصول جدید، فرآیندی است که در آن‌یک سازمان کلیه منابع، امکانات و توانایی‌های خود را در قالب تیم‌های چندمنظوره جهت ایجاد یک محصول جدید و نوآوری شده و یا توسعه محصول جدید به‌عنوان فرآیند اساسی جهت پیشرفت و تجدید سازمان به کار می‌گیرد. از سوی دیگر، فرآیند تولید و توسعه محصول جدید باید به نیاز مشتریان پاسخ مثبت داده و با تکیه‌بر برتری فن‌آوری و یک بودجه مناسب تخصیص داده‌شده، یک عرصه رقابتی مناسب برای سازمان ایجاد نماید. توسعه محصول جدید قسمت مهمی از هر تجارت است. با توجه به موارد فوق، مدیریت فرآیند توسعه محصول جدید نیز نیازمند به‌کارگیری رویکردهای جدید مدیریتی است.

فرآیند توسعه محصول جدید برای انواع مختلف سازمان‌های تولیدی/خدماتی مزیت رقابتی محسوب می‌شود؛ اینکه هر سازمان چه درصدی از فعالیت‌های خود را صرف فعالیت‌هایی از جنس تحقیق و توسعه و توسعه محصولات برای پیشی گرفتن از رقبا می‌کند، موضوعی است که به جایگاه کنونی و راهبردی سازمان در بازار تقاضا مربوط می‌شود. همواره خواسته و نیازمندی‌های مشتری است که عامل ترغیب‌کننده برای نوآوری و خلاقیت سازمان‌ها در فرآیند توسعه محصول جدید خواهد شد و آنان را مجبور خواهد کرد که در جهت حفظ مشتریان موجود و ترغیب مشتریان بالقوه سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را صرف فرآیندهای توسعه‌ای خود کنند. داشتن الگوی مناسب فرآیندی برای چنین سازمان‌هایی شرط اساسی و پیش برنده بشمار می‌آید و سرعت و انعطاف‌پذیری را در فرآیند توسعه محصول جدید افزایش خواهد داد؛ اما شاید آنچه هر سازمان باید بیش از هر موضوع دیگری نسبت به آن توجه داشته باشد، یکپارچه‌سازی میان فرآیندهای توسعه محصول جدید از یکسو و برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه فرآیندهای توسعه محصول جدید و دیگر فرآیندهای تجاری سازمانی است. موفقیت این فرآیند را می‌توان با تعریف شاخص‌هایی که نشان‌دهنده میزان این موفقیت یا عدم موفقیت است، اندازه‌گیری کرد.

در این شماره تلاش شده موارد تکمیل‌کننده‌ای در ارتباط بااهمیت توسعه محصول جدید و لزوم اجرای آن در شرکت‌ها و موارد پیشنهادی در اجرای توسعه محصول جدید به‌طور اجمالی مطرح شود. در شمارگان بعدی به بخش‌های جزئی‌تری از بحث توسعه محصول جدید پرداخته می‌شود.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

توسعه محصول جدید

توسعه محصول جدید

توسعه محصول جدید به‌عنوان رویکردی نوین برای پاسخگویی به تغییرات محیطی بکار می‌رود و مقدمه‌ای برای ورود به فضای رقابتی و کسب مزیت رقابتی در جهان پویای امروز است تا بتوانند بدین‌وسیله بر رقبای خود پیشی بگیرند. بدون تردید، توسعه محصول جدید مقدمه‌ای برای ورود به این مرحله است. طبق آماری که در اوایل دهه 1990 به دست آمد، از هر 11 پروژه توسعه محصول جدید تنها یک مورد به موفقیت ختم می‌شد. از طرفی به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران، شرکت‌ها می‌توانند با شناخت عوامل کلیدی موفقیت و کسب نتایج خوب در این عوامل برای خود مزیت رقابتی ایجاد نمایند. محققان بیش از 35 سال عوامل مختلف موفقیت و شکست محصولات جدید را تجزیه‌وتحلیل کرده‌اند و اغلب آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که مهم‌ترین این عوامل به مدیریت این محصولات مربوط می‌شود.

 

آنسف که نقش مهمی را برای عوامل کلیدی موفقیت در تدوین استراتژی‌های رقابتی قائل است، موفقیت سازمان را درگرو تطابق توانمندی‌های درون‌سازمانی با الزامات محیط سازمان می‌داند. وی از این توانمندی‌ها تحت عنوان عوامل کلیدی موفقیت یاد می‌کند. عوامل کلیدی موفقیت هر صنعت منحصر به همان صنعت می‌باشد و از صنعتی به صنعت دیگر تغییر می‌کند. عده کثیری از صاحب‌نظران اعتقاددارند که شرکت‌ها می‌توانند با شناخت و کسب نتایج خوب در عوامل کلیدی موفقیت، برای خود مزیت رقابتی ایجاد نمایند؛ بنابراین، دارا بودن موقعیت متمایز در یک یا چند مورد از عوامل کلیدی موفقیت یک صنعت نسبت به سایر رقبا، برای سازمان یک فرصت طلایی و استثنایی را جهت به دست آوردن مزیت رقابتی ایجاد می‌نماید.

به‌طور مثال، اهمیت فرآیند توسعه محصول جدید و جایگاه آن در محصولات سامانه‌ای و پیچیده (Cops) به دلیل وابستگی زیاد به فناوری دوچندان است. این محصولات ضمن دربرداشتن فناوری‌های متعدد و پیشرفته، منحصربه‌فرد، دارای هزینه زیاد توسعه، عدم قطعیت فنی بالا و متشکل از تعداد زیادی از زیرمجموعه‌ها هستند و برای مشتری، خاص و اغلب به‌صورت سفارشی ساخته می‌شود و تولید انبوه برای آن‌ها مطرح نیست. از طرفی به دلیل وابستگی شدید اجزا و پیچیدگی فنی زیاد برای مدیریت توسعه این محصولات، به‌کارگیری نظام‌های کنترلی پیشرفته، مواد جدید، رویکردهای نوین و بدیع، ضروری است.

امروزه شرکت‌ها با توجه به فضای رقابتی شدید در صنایع مختلف، تلاش می‌کنند محصولات جدیدی را روانه بازار کنند. توسعه محصولات جدید یکی از شیوه‌های مهم بقا در بازارهای امروزی است. موفقیت‌های تصادفی و اتفاقی در توسعه محصولات جدید نمی‌تواند باعث ایجاد قابلیت‌های راهبردی برای سازمان‌ها شود. سازمان‌ها برای ایجاد قابلیت توسعه محصولات جدید باید این عملیات را به‌طور مستمر انجام دهند. همچنین موقعیت‌یابی برای تعیین جایگاه محصول یک تصمیم راهبردی قلمداد می‌شود. برای اندازه‌گیری عملکرد توسعه محصولات جدید از سه شاخص تعداد محصولات جدید، نرخ موفقیت محصولات جدید و میزان تأثیر بر عملکرد مالی شرکت استفاده می‌شود.

 

معرفی محصولات جدید در حال تبدیل‌شدن به‌طور فزاینده‌ای در به چالش کشیدن مواجهه با رقابت بیش‌ازحد و همیشه در حال تغییر ترجیحات مصرف‌کننده می‌باشد. به‌عنوان یک نتیجه، تمرکز بر روی توسعه محصول جدید (NPD) بسیار مهم است، به‌خصوص در صنایع مانند کالاهای مصرفی، سرعت در حال حرکت (FMCG) بالا است که چرخه عمر محصول کوتاه‌تر و تقاضای فصلی کوتاه می‌شود. بسیاری از تحقیقات قبلی، NPD را به‌عنوان بخشی از زنجیره تأمین برای تقویت بازده عملیاتی و همکاری برای به رسمیت شناختن فرصتی که منجر به محصول جدید می‌شود، می‌دانند.

با توجه به کوتاه شدن چرخه عمر محصول، فشار زیادی به‌منظور کاهش هزینه و زمان توسعه محصول وجود دارد. سریع‌تر شدن زمان ارائه به بازار برای محصولات جدید می‌تواند به حجم بالاتری از فروش منجر شود؛ بنابراین، این امر بسیار مهم است که فرآیندهای توسعه محصول ساده گردند تا پروژه‌های توسعه سرعت یابد. ساختار فرآیندهای ضعیف به تکرارهای بیهوده منجر می‌گردد که ممکن است سبب تأخیر در ارائه محصول به بازار و از دست دادن فرصت‌های فروش گردد. اگرچه محصولات جدید فرصت‌های جدیدی برای شرکت‌ها ایجاد می‌کنند، ولی نباید ریسک قابل‌توجهی که این محصولات دارند را نادیده گرفت. مطالعات تجربی نرخ بالایی از شکست این محصولات، به‌خصوص در بازارهای مصرف را نشان داده‌اند. ازاین‌رو تلاش‌های بسیاری صورت گرفته تا عوامل موفقیت و شکست این‌گونه‌ پروژه‌ها شناسایی گردند و ریسک‌های موجود در پروژه این فرآیند را کاهش دهند. حتی باوجود اطلاعات پروژه‌های توسعه محصول گذشته، هنوز هم این عدم قطعیت، در طول توسعه محصولات جدید دیگر وجود دارد.

همچنین بهتر است به فرآیند NPD سرعت بیشتری بدهیم، علت اصلی برای ضرورت شتاب دادن به فرآیند توسعه محصول جدید عبارت‌اند از: افزایش فشار رقابت داخلی و جهانی، تغییرات سریع تکنولوژی، تقاضای بازار، نیاز به تحقق اهداف رشد شرکت، کوتاه کردن چرخه عمر محصول، فشار اعمالی از سوی مدیریت ارشد برای سرعت بخشیدن به تحقیق و توسعه و تمایل به اولین بودن در بازارهای نوظهور، شناسایی شد.

در ادامه…

توسعه محصول جدید یک فعالیت مهم است که کمک می‌کند تا شرکت‌ها برای زنده ماندن و بهبود مستمر فعالیت‌های توسعه محصول جدید اقدام نمایند. توسعه محصول جدید استفاده از یک فرایند رسمی است که به فاکتور‌های موفقیت و شکست محصول وابسته می‌باشد.

به‌طورکلی محصولاتی که برای عموم تازگی دارند، مشخصه‌ها و مزایایی را ارائه می‌دهند که در بازارهای کنونی و از طریق محصولات جاری موجود نیستند. محصولات جدید تغییرات جهشی را به فناوری‌ها و به روش تحویل محصولات به بازارها اعمال می‌نمایند. آن‌ها فناوری نوآورانه را برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان با تغییرات جهشی مربوط به بازار، به کار می‌گیرند. توسعه یک محصول جدید نیازمند ایجاد ارزش برای سازمان، مشتریان، صاحبان سهام و تمام بخش‌های درگیر می‌باشد. مشتریان موجود و بالقوه به دنبال نتایج مثبت و باارزش می‌باشند. دستیابی به نیازهای مشتری و ارائه مزایای استثنایی، اساس ایجاد ارزش و توسعه محصول جدید می‌باشد. درزمینهٔ ایجاد ارزش، فرآیند توسعه محصول جدید باید جنبه‌های مثبت را ارتقا داده و از جنبه‌های منفی بکاهد و هم‌چنین مزایا را افزایش داده و متقابلاً معایب، سختی کار کردن و هزینه‌های مرتبط با هر محصول را کاهش دهد. یک محصول جدید تجمعی از مزایا، عملکردها و مشخصات از دید مشتری و تولید‌کننده می‌باشد. به‌عبارتی‌دیگر محصول جدید شامل جنبه‌های محسوس و نامحسوس می‌باشد. به‌طورکلی تمرکز بیشتر سازمان بر روی فرصت‌ها، رقابت و روش درست مدیریت احتیاجات و توقعات مشتری و نیاز ذینفعان می‌باشد. هدف از تحلیل موقعیت، درک موقعیت تجاری غالب در سایه فرصت‌ها و رقابت‌های ایجادشده توسط محصول جدید و تعیین بهترین مسیر برای محصول جدید بر پایه نقاط قوت داخلی می‌باشد. نقاط قوت و ضعف سازمان تنها تحت فرصت‌های خارجی، رقابت‌ها، محدودیت‌ها و بنگاه‌های دیگر آزموده می‌شوند. برای تصمیم‌گیری صحیح و معقولانه نیاز است تا تعاملی مناسب بین ارزیابی درونی و بیرونی وجود داشته‌ باشد. تحلیل محصول/بازار موردی، محوری است که اغلب به‌صورت هم‌زمان با بقیه اجزاء رخ می‌دهد. هدف اولیه نوآوری در محصول، تعقیب مصرانه فرصت‌ها درزمینهٔ مدیریت راهبردی و کمک‌های ارزشمند برای موفقیت تمام سازمان بر اساس شایستگی‌های ذاتی، توانایی‌ها، منابع و… می‌باشد. قابلیت‌ها و شایستگی‌های ذاتی که نقاط قوت یک سازمان هستند، زمینه رقابت و پیشرفت سازمان را فراهم می‌سازند. محیط کسب‌وکار و مدیریت راهبردی بنگاه، نوآوری در محصول را هدایت می‌کند. راهبردهای سازمان، راهبردهای محصول نوآورانه را تدوین می‌کند. هم‌چنین راهبردهای محصول جدید به‌وسیله تجزیه‌وتحلیل محیط تجاری و بر اساس ابعاد مهمی چون فناوری، مشتریان، ذینفعان، شبکه‌های توزیع، رقبا، صنایع وابسته و زیرساخت‌ها تعیین می‌شود.

ادبیات مدیریت معاصر اغلب بر لزوم نوآوری و توسعه محصولات جدید برای مقابله با بازارهای در حال تغییر تأکید دارد. نقش مشتریان در جهت‌ توسعه محصول جدید (NPD) و نوآوری بسیار مهم است و ادبیات معاصر به بازاریابی و نوآوری تأکید دارد. دانش بهتر در مورد مشتریان نشان داده که منجر به NPD مؤثرتر می‌شود. تحقیقات در زمینه‌های مرتبط، به‌ویژه نوآوری، نشان می‌دهد که مشارکت از بازیگران خارجی (ازجمله مشتریان) در NPD روند شایع است.

در این مطلب سعی شد لزوم اهمیت توسعه محصول جدید و اجرای آن در شرکت‌ها به‌طورکلی مطرح شود. در شمارگان بعدی تلاش خواهد شد ضرورت اجرای

فرآیند توسعه محصول جدید به‌صورت مفصل، موشکافی و مدل‌های مختلف موجود موردبررسی قرار گیرد.

 

نویسنده : عارفه داودی – پژوهشگر حوزه مدیریت