نوشته‌ها

هوش مصنوعي، بداهه‌سرایی و مديريت بحران

هوش مصنوعي، بداهه‌سرایی و مديريت بحران

هميشه همه‌چیز مطابق با برنامه‌ریزی‌های ما پيش نمی‌رود.

 

اساس و رويكرد مديريت بحران اين است كه همیشه نمی‌توان از بروز بلایا و مصائب جلوگیری کرد؛ اما مي‌توان با فراهم آوردن تجهیزات و لوازم موردنیاز قبل از وقوع بحران، وضعیت زندگی خود و شهروندان و به‌طورکلی جامعه را در شرایط اضطراری بهبود بخشید. از شيوع ويروس كرونا در جهان و کشور ما بيش 15 ماه مي‌گذرد و تاکنون پیش‌بینی مشخصی براي اين مهم نشده بود.

با كمي مطالعه و كنكاش در متون و سوابق و فعالیت‌های علمي، پاسخ را در پیاده‌سازی بداهه‌سرایی سازماني می‌یابیم. گر چه نگرش استراتژیک به فرآیندهای سازمان، از ارکان حیاتی برای دوام و بقای سازمان است اما امروزه، تحولات و تغییرات دنیای تجارت نسبت به گذشته صد چندان و عرصه رقابت بسیار گسترده و غیرقابل‌پیش‌بینی شده است به‌طوری‌که گاه شرکت‌های کوچک با نوآوری و ابتکار، اعتبار و پیشگامی شرکت‌های باسابقه را زیر سؤال می‌برند؛ بنابراین داشتن چابکی لازم برای مواجهه با چالش‌ها و تغییرات پیش رو، برای سازمان‌ها ضروری است. در این راستا تمرکز همه‌جانبه بر مدیریت استراتژیک و محصور شدن در چارچوب برنامه‌ریزی‌ها و فرآیندهای بلندمدت آن سبب می‌شود رقبا، گوی سبقت ربوده و با سرعتی باورنکردنی بازار را از آن خود سازند.

وجود محدودیت‌های مذکور، افزایش رقبا، روند سریع تحولات و لزوم رویارویی با ناشناخته‌ها سبب گردید مفهومی جدید با عنوان ((بداهه‌سرایی)) برای تعدیل مدیریت استراتژیک مطرح شود به این امید که تلفیق این دو، راه را برای توسعه سازمان‌ها هموارتر سازد.

بداهه‌سرایی به قدرت عکس‌العمل فوری و تصمیم‌گیری درست در شرایط پیش‌بینی‌نشده اطلاق می‌شود و منظور از بدیهه‌سرایی در مدیریت، این است که سازمان بتواند در شرایط بحرانی، منابع و مخازنی را که در دسترس دارد به بهترین شکل ممکن برای انجام بهینه امور بکار گیرد.

در هر شرکت و صنعتي که تغيير براي چالش استراتژيک در آن‌ها حياتي است، بداهه سازي چيزي است که مديران را قادر به تعديل تغييرات به‌صورت مستمر و خالق می‌سازد. بداهه سازي يعني ايجاد و خلق پاسخ‌های جديد بدون برنامه‌ریزی قبلي و بدون اطمينان از پيامدهاي آن و کشف آینده‌ای که عمل ما آن را خلق مي‌کند.

از آنجایی که بحران را يك وضعيت اضطراري و آني، با زمان وقوع نامشخص دانسته‌اند نیاز است که شرایط به شکل ویژه‌ای و به‌صورت آینده نگارانِ از قبل آماده شود و یا با دانشی که نسبت به محیط وجود دارد، خلاقیت به خرج داده و شرایط پیش‌آمده را مدیریت نمود؛ زیرا در موقعیت بحران افراد، گروه‌ها و سازمان و به‌طورکلی جوامع از رويه معمول خارج‌شده و در شرایطی قرار می‌گیرند که شاید تا قبل از آن وجود نداشته‌اند. مدیریت بحران مجموعه‌ای از چاره‌جویی‌ها و تصمیماتی است که در مقابله با بحران انجام می‌گیرد و هدف آن کاهش روند بحران، کنترل بحران و رفع بحران است.

امروزه با گسترش بحران كرونا نقش و كاركرد مديريت دانش به‌عنوان يك راهبرد ضروري و آینده‌نگر در جهت مديريت و كنترل بحران كرونا و حفظ بقا بشر و همچنين بهبود عملكرد فردي افراد و نيز سیاست‌گذاران و مديران اين بحران در مقياس سازماني بیش‌ازپیش ضروري به نظر مي‌رسد.

مديريت دانش در اين شرايط با فراهم‌سازی بسترهاي ساده براي متخصصان و مدیران فعال در حوزه مهار کرونا ویروس،‌ می‌تواند یافته‌ها و تجربيات دانشمندان، مديران و كادر بهداشت و درمان را در چارچوب‌های ساده‌ و كاربردي به اشتراک گذاشته و هزینه‌های اين بحران را براي دنيا بيش از اين سنگین‌تر نكند.

هیچ سازمان و کسب‌وکاری در دنيا در برابر بحران‌ها در امان نبوده و مديران سازمان‌ها و کسب‌وکارها همواره از طريق بحران‌های مختلف به چالش كشيده شده‌اند. مديراني در اين چالش موفق بوده‌اند كه به‌صورت خلاق و نوآور با بحران‌ها مواجه شده‌اند. ذات بحران‌های پیش‌آمده اساساً همراه با سردرگمي و پيچيدگي و آشفتگي است و اينجاست كه تفکر و خلاقيت توانسته بیشترین تأثیر را داشته باشد.

بحران چالش‌های غیرمنتظره و پیش‌بینی‌نشده‌ای را ايجاد می‌کند چراکه اگر غیرازاین بود صد درصد برنامه‌ریزی‌های مدون و نگاشته شده به حقيقت می‌پیوست؛ و نيازي به واکنش‌های نوآورانه جهت رويارويي با بحران نياز نبود و روش‌های سنتي و آزمون شده و مطمئن هیچ‌گاه در شرايط زمانی که بحران كاركرد خود را از دست نمي‌دادند و این‌گونه است كه وقتي سازمان‌ها در اين موقعیت‌ها، قرار مي‌گيرند به اهداف خود نمی‌رسند. بحران‌ها همیشه بخشی از کسب‌وکارها بوده‌اند و با ايجاد تغییرات ناگهاني در مسير سازمان‌ها مانع از دستيابي به اهداف شده و محيط كاري پرتلاطم را با ايجاد محدودیت‌ها و موانع فراوان دستخوش تغييرات منفي می‌کنند.

امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به ایجاد خلاقیت در مدیریت بحران‌سازمانی ضروری به نظر مي‌رسد. چراكه كه فشار زمان در تصمیم‌گیری در شرايط بحراني نوآوری را خنثی می‌کند لذا نياز است مديران چگونگی تقویت خلاقیت در زمان بررسی کرده و با توجه به عدم اطمینان و عدم قطعیت‌های فراوان موجود، فشارهاي تصمیم‌گیری را تعديل كرده و در هنگام بحران از داده‌های کیفی و کمی و درس آموخته‌های عملی قبلي براي کمک به پیشرفت سازمان‌ها استفاده نمايند تا به چالش‌های محیط کسب‌وکار خويش را تبديل به فرصت‌هایی براي بهبود نمايند.

همه می‌دانیم که نخبه‌ترين، باسوادترين و با‌تجربه‌ترين افراد هم به تنهائي قادر به توليد يا کسب دانش موردنیاز خود با سرعت و شرايط مطلوب جهت تطبيق دادن خود با شرايط کنوني عصر دانش‌محور امروز نيستند و تنها چاره کار براي به‌روز ماندن افراد، تیم‌ها و سازمان‌ها و بقاي ايشان تلاش براي يادگيري تيمي و سازماني و بهره‌مندی از سامانه‌های مديريت  دانش، پيوستن به اين سامانه‌ها و توليد و انتشار دانش و استفاده از دانش و تجربيات ديگران است.

 

مهندس حسين امیر احمدی

دانش‌آموخته كارشناسي ارشد مهندسي راه‌آهن گرايش ماشین‌های ريلي از دانشگاه علم و صنعت ايران

 

منتورینگ یا مربیگری؟

منتورینگ یا مربیگری؟

 

منتورینگ یک مفهوم باستانی و قدیمی است که به تاریخ اولیه بشر برمی‌گردد. اصطلاح منتورینگ متعلق به زمان ادیسه هومر  است که در آن سرپرستی فرزند اودیسه، شاهزاده تلماچوس را به منتور که دوست مورد اعتمادش بود، سپرد. همان‌طور که در شعر حماسی هومر آمده است، رابطه منتورینگ که عموماً به‌عنوان منتورشیپ شناخته می‌شود، به فرد باتجربه این امکان را می‌دهد که فرد کم‌تجربه‌تر را از طریق توسعه شایستگی‌های خاصی در او هدایت و حمایت نماید. فرد باتجربه‌تر به‌عنوان منتور شناخته می‌شود درحالی‌که فرد کم‌تجربه‌تر تحت عنوان منتی یا پروتیژی  نامیده می‌شود.

هر آنچه باید در مورد مربیگری و منتورینگ بدانید:

مربی‌گری و منتورینگ هر دو فرآیندهایی هستند که افراد حقیقی و حقوقی را قادر می‌سازند تا از پتانسیل کامل خود بهره گیرند. مربی‌گری و منتورینگ شباهت‌های زیادی دارند؛ بنابراین بهتر است ابتدا وظایف مشترک این دو نقش را بررسی کنیم و سپس به تفاوت‌های آن‌ها بپردازیم.

  • کشف نیازها، انگیزه‌ها، خواسته‌ها، مهارت‌ها و فرآیندهای فکری برای کمک به فرد در جهت ایجاد تغییرات واقعی و پایدار و استفاده از تکنیک سوال پرسیدن جهت شناسایی راه‌حل‌ها به گونه‌ای که خود فرد به جواب برسد، نه اینکه منتور یا مربی پاسخ را به او دیکته کند.
  • پشتیبانی و حمایت از مشتری در تعیین اهداف و پیدا کردن روش‌های مناسب پیشرفت جهت دسترسی به این اهداف از طریق مشاهده، گوش­دادن و سوال کردن برای درک وضعیت فرد است.
  • تعهد به عمل و تشویق به ایجاد رشد و تغییر پایدار و حمایت بی قید و شرط از مشتری، دیدگاه‌ها، سبک زندگی و آرزوهای وی و اطمینان حاصل­کردن از کسب مهارت‌های شخصی توسط مشتری و عدم وابسته شدن او به مربی یا منتور و ارزیابی نتایج فرآیند با استفاده از اقدامات عینی برای اطمینان از موفقیت و دست­یابی فرد به اهداف خود، تشویق­کردن افراد جهت بهتر شدن و جذب متحدان جدید برای دست­یابی به اهداف خود را می‌تواند شامل شود.

تعریف مربیگری و منتورینگ

موضوع مشترکی که میان انواع مربی‌گری و منتورینگ وجود دارد این است که این خدمات مجموعه‌ای از تجزیه و تحلیل، تأمل و اقدامات را ارائه می‌دهند که در نهایت فرد را قادر می‌سازد تا در یک زمینه از زندگی یا کار خود به موفقیت برسد.

در ادامه دو تعریف از مربی‌گری و منتورینگ را آورده‌ایم:

 

مربیگری فرآیندی که امکان یادگیری و توسعه را فراهم می‌کند و بنابراین عملکرد بهبود می‌یابد. برای اینکه یک مربی موفق باشید، نیاز به دانش و درک فرایند و همچنین انواع سبک‌ها، مهارت‌ها و فنون متناسب با زمینه‌ای دارید که در آن فعالیت می‌کنید. (اریک پارسلو)

منتورینگ:کمک یک شخص به شخص دیگر در ایجاد تغییرات قابل توجه در دانش، کار یا تفکر فرد است. (دی.کلاترباک و دی. مگینسون)

تفاوت مربیگری و منتورینگ

همانطور که پیش‌تر خواندید، شباهت‌های زیادی بین مربی‌گری و منتورینگ وجود دارد. منتور، به­ویژه در تعاریف سنتی، فرد را قادر می‌سازد تا راه کسی را دنبال کند که در زمینه‌ای مشابه فعالیت کرده و می‌تواند دانش، تجربه و فرصت‌های جدید را در اختیار وی بگذارد؛ اما مربی‌گری معمولاً بر این اساس انجام نمی‌شود که مربی تجربه شغلی مخاطب خود را داشته باشد، مگر اینکه به­طور خاص و متمرکز بر مهارت صورت گیرد.

با وجود این، افرادی حرفه‌ای خدمات خود را تحت عنوان منتور ارائه می‌دهند که تجربه‌ای از شغل مشتری خود ندارند و برعکس، افرادی هستند که چنین تجربه‌ای دارند و تحت عنوان مربی فعالیت می‌کنند. بنابراین نتیجه می‌گیریم که تعیین نیازهای شما ضروری است و باید اطمینان حاصل کنید که مربی یا منتور می‌تواند نوع و سطح خدمات مورد نیاز شما را تحت هر عنوانی که باشد، تأمین کند.

مربیگری و منتورینگ در کسب ­وکار

توسعه سازمانی، تغییراتی که با ادغام ایجاد می‌شود و همچنین حمایت از کارمندان به دلیل تغییر نقش یا شغل، اغلب دلایلی هستند که شرکت‌ها را به استخدام مربی یا منتور ترغیب می‌کنند.

زمانی مربی‌گری و منتورینگ فقط به مدیران ارشد و مدیران شرکت اختصاص داشت، اما اکنون به­عنوان یک ابزار توسعه شخصی یا حرفه‌ای در دسترس همه قرار دارد. مربی‌گری و منتورینگ همچنین به­منظور کمک به کارکنان جهت پذیرش تغییرات، با برنامه‌های تغییر سازمانی ارتباط نزدیکی دارند.

مربی‌گری و منتورینگ، که هر دو بر روی فرد متمرکز هستند، می‌توانند روحیه، انگیزه و بهره‌وری را افزایش دهند و باعث تغییر کارکنان شوند زیرا افراد احساس با ارزش­بودن می‌کنند و با تغییرات کوچک و بزرگ سازمانی در ارتباط هستند. این نقش ممکن است توسط مربیان داخلی یا منتورها و یا توسط آژانس‌های مربیگری حرفه‌ای ارائه شود.

برنامه های مربی‌گری و منتورینگ به طور کلی در بین کارمندان محبوب هستند زیرا مربیگری بین تحقق اهداف سازمانی و نیازهای فردی کارمندان توازن ایجاد می‌کند. این یک رابطه دو طرفه با سازمان و کارمند است که مزایای قابل توجهی در پی دارد.

به تازگی افراد مسئولیت بیشتری در مورد رشد شخصی و شغلی خود به عهده می‌گیرند و حتی کسانی که در سازمان‌های بزرگ استخدام می‌شوند دیگر به کارفرمایان برای تأمین تمام نیازهای توسعه شغلی خود اعتماد نمی‌کنند؛ در نتیجه تعداد افرادی که به طور خصوصی با مربیان و منتورها قرارداد می‌بندند رو به افزایش است. برخی می‌خواهند شغل خود را تغییر دهند، اما بسیاری نیز به دنبال به حداکثر رساندن توانایی‌های خود در شغل فعلی و یا ایجاد تعادل میان زندگی شغلی و شخصی خود هستند.

 

مربیگری و منتورینگ اجرایی

اشتراکات زیادی بین مربیان و منتورهای اجرایی و کسب­و­کار وجود دارد. بسیاری از افراد هر دوی این خدمات را ارائه می‌دهند، اما تعداد زیادی از متخصصان در انگلیس هستند که خود را مربیان و منتورهای اجرایی می‌نامند و میان خود و دیگر افراد مشغول در این حوزه، تفاوت ایجاد کرده‌اند. تفاوت‌های کلیدی بین مربی‌گری و منتور کسب­و­کار و اجرایی این است که مربیان و منتورهای اجرایی معمولاً:

  • سابقه‌ای در نقش‌های حرفه‌ای و اجرایی داشته‌اند.
  • به­طور خاص با افراد رده بالا یا با کسانی که توانایی رسیدن به چنین رده‌هایی را دارند، همکاری می­کنند.
  • در سطح هیئت مدیره یا مدیرعامل در سازمان‌های رده بالا کار می‌کنند.
  • خدمات خود را به طور محرمانه نیز ارائه می‌دهند.

مربیگری و منتورینگ عملکرد

بسیاری از مشتریان به جای اصلاح یک مسئله، به دنبال مربی‌گری یا منتور برای توسعه عملکرد هستند. هنگامی که سازمانی جهت خدمات توسعه‌دهنده پول پرداخت می‌کند، معمولا به دنبال بهبود عملکرد است. حتی اگر یک مدیر جهت ایجاد تعادل میان زندگی شخصی و کاری خود حمایت منتور یا مربی را دریافت کند، این حمایت با هدف افزایش کارایی و بهره‌وری او در محل کار انجام خواهد شد.

مبانی و مدل‌های نظری مربی‌گری عملکرد، ریشه در روان­شناسی کسب­وکار و همچنین رویکردهای مدیریت عمومی دارد.

مربیگری و منتورینگ مهارتها

مربیان و منتورهای مهارت، یک رویکرد کل‌نگرانه برای رشد فردی را جهت تمرکز و پرورش مهارت‌های اصلی که کارمند باید در نقش خود انجام دهد، در پیش می‌گیرند. مربیان و منتورهای مهارت باید در اجرای مهارت‌هایی که آموزش می‌دهند، خود دارای مهارت و تجربه کافی باشند.

مشاغل با سرعت فزاینده‌ای در حال تغییر هستند. برنامه های آموزشی قدیمی اغلب برای وفق دادن خود با این سرعت روزافزون، به اندازه کافی انعطاف‌پذیر نیستند. در چنین مواردی، مربیگری مهارت‌ها، امکان داشتن رویکردی انعطا­ف­پذیر را برای توسعه مهارت فراهم می‌کند. همچنین می‌توان از مربیگری مهارت در محیط های  “زنده”  استفاده کرد، به جای این­که افراد را از سر کار به کلاس درس منتقل کنیم.

برنامه‌های مربیگری مهارت به طور خاص متناسب با خود فرد، دانش، تجربه، بلوغ و آرزو‌های اوست و به­طورکلی تمرکز بر دست­یابی به اهداف خود فرد و شرکت دارد. این اهداف غالباً شامل این می‌شود که فرد بتواند وظایف مشخصی را انجام دهد درحالی­که نیازهای شخصی و شغلی خود را نیز در نظر می‌گیرد.

یکی از مزیت‌های مربیگری مهارت این است که بر اساس نیاز شغلی فرد توسعه می‌یابد، به روشی دارای چارچوب (اما بسیار انعطاف‌پذیر) ارائه می‌شود و نتایج قابل­توجهی را در پی دارد.

 

مربیگری و منتورینگ شخصی

مربی‌گری زندگی یا مربی‌گری شخصی در دهه گذشته در انگلیس، اروپا و استرالیا رشد چشمگیری داشته است. مربیان شخصی ممکن است رو در رو کار کنند اما از طریق ایمیل و تلفنی نیز ارتباط برقرار می‌کنند. این مربیان در نقش‌های حمایتگر برای کسانی که مایل به ایجاد نوعی تغییر قابل­توجه در زندگی خود هستند، عمل می‌کنند.

مربیان به مشتریان خود محیطی امن و انگیزشی را برای کشف آنچه در زندگی می‌خواهند و چگونگی دست­یابی به آرزوها و برآورده ساختن نیازهایشان ارائه می‌دهند. مربی با کمک به مشتری در تعهد داشتن به هدف خود و با توجه به تجربیات شخصی، فضا و پشتیبانی موردنیاز برای رشد و توسعه را در اختیار او می‌گذارد. نقش اصلی مربی اغلب کمک به مشتری برای حفظ انگیزه و ایجاد تعهد لازم برای دست­یابی به اهدافش است.

فرآیند مربی­گری:

یک نظریه در خصوص جمع­بندی مراحل کارآفرینی به شرح ذیل است:

  • هدف گذاری: ابتدا دو طرف در خصوص اینکه چرا مربی­گری باید صورت بگیرد، دیدگاه­های مشخصی پیدا می کنند، یکی از الزامات این مرحله خودآگاهی فرد در نیاز داشتن به یک مربی است. البته مربی می تواند در شکل­گیری و ایجاد این خودآگاهی هم کمک کند.
  • اعتمادسازی: اقداماتی صورت می­گیرد تا دو طرف به قابلیت­ها، خیرخواهی و سازگاری ارزش­های یکدیگر با هم به دیدگاه های مثبتی پیدا کرده و این تعامل و وابستگی را نتیجه­بخش ارزیابی می­کنند.
  • جمع­آوری داده و تشخیص: با استفاده از داده­های موجود نقاط قوت قابل بهبود را ارزیابی می­کنند.
  • برنامه­ریزی و اجرا: درباره اینکه چه گزینه­ها و اقداماتی می­تواند موجب بهبود عملکرد شود برنامه­ریزی و جهت اجرای آن اقداماتی صورت می­گیرد. همچنین معیارهای تشخیص موفقیت را مشخص می کنند.
  • ارزشیابی: به­طور مستمر مراحل اجرا و کل فرآیند را ارزشیابی و برای اصلاح و بهبود اقدام می­کنند.

 

در نتیجه می­توان گفت که برنامه­های مربیگری اساساً با هدف توسعه مجموعه‌ای از مهارت‌های رفتاری خاص است در­حالی­که منتورینگ گسترده­تر است. منتورینگ ممکن است شامل مربیگری شود، منتورها علاوه بر انتقال دانش، توسعه نگرش­ها و ساختن روابط بر تقویت مهارت­های رفتاری با ارزش نیز کار خواهند کرد. بنابراین می­توان گفت که منتورها، منتی­های خود را مربیگری نیز می­کنند و مربیگری، زیرمجموعه­ای از منتورینگ است. ولی زمانی­که یک رابطه مربیگری پایان یابد، مربی ممکن است نقش یک منتور را بر عهده گیرد و منتی خود را به شیوه منتورینگ هدایت نماید. ولی مربیگری نمی­تواند شامل منتورینگ باشد. مربیگری نیازمند توسعه مجموعه­ای از مهارت­های رفتاری خاص است. مربیان اساساً بر توسعه روابط مربیگری به روابط منتور و منتی متمرکز نیستند.

 

نویسنده: یاسمن خویی

پژوهشگر حوزه مدیریت

ارزش آفرینی در صنعت خودرو

ارزش آفرینی در صنعت خودرو

نویسنده : دکتر بهرام ستاری 

 

تشخیص فرصت اولین مرحله از فرآیند خلق ارزش و کارآفرینی است. کارآفرینی منجر به خلق، ارتقا و بازآفرینی ارزش های جدید می شود. انواع فرصت های کارآفرینی به وسیله معرفی روش جدید تولید، استفاده از منابع جدید و گشایش بازارهای جدید ایجاد می گردند.

یکی از نیازهایی که امروزه جز لاینفک زندگی بشر است، نیاز به حمل و نقل است و از طرفی بخش صنعت یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی هر کشور محسوب می شود و نقشی اساسی در رشد و توسعه کشورها ایفا می کند. صنعت خودرو نیز یکی از مهم ترین صنایعی است که تاثیر به سزایی در رشد کشورها داشته و اساسی ترین نیروی محرکه توسعه اقتصادی و یکی از شاخص‌هاي توسعه ‌يافتگي در قرن بیستم بوده است.

در ایران، صنعت خودرو سازی پس از صنعت نفت بزرگترین صنعت کشور قلمداد می شود و خودروسازی ایران از لحاظ میزان تولید، در میان بیست کشور اول دنیا قرار دارد. اما کمبود نقدینگی جهت توسعه زیرساخت‌ها، عدم وجود تحقیق و توسعه کافی، همگام نشدن با پیشرفت های جهانی، انحصارگرایی، عدم تناسب قیمت و کیفیت محصولات، خدمات پس از فروش نامناسب، واسطه گری های کاذب و … از جمله عواملی است که باعث شده تا ایران علی رغم توانایی های بالقوه اش پس از گذشت پنجاه سال از ورود این صنعت به کشور، همچنان از رسیدن به توسعه پایدار و ورود به بازارهای جهانی باز ماند.

 

در این فرصت محدود به یکی از بزرگترین مشکلات کنونی دنیای اقتصاد و صنعت خوردو، یعنی کمبود نقدینگی می پردازیم و می خواهیم ببینیم که خودروسازان بزرگ دنیا با این مشکل چه کرده اند.

نزدیک به 90 درصد خودروهای دنيا را ده كمپانی توليد می كند و يكی از آن ده كمپانی موفق، فولكس واگن است که با شرکت‌های متعدد جهت تهیه قطعات و سفارشات خود قرارداد دارد. بعبارتی فولکس واگن تمام کارهای خود را به سایر شرکت‌های موفق دنیا چون Z.F آلمان برون سپاری و تقسیم کار کرده و در واقع مجموعه ای از قرارداد است و نیازی به نقدینگی زیاد ندارند. فولكس واگن هيچ قطعه ای را خود توليد نمی‌كند، بلکه با شرکت‌های متعدد قطعه‌ساز قرارداد دارد که قطعات را ظرف مدت یک هفته به خودرو تبدیل نموده و از كارخانه خارج مي‌کند، پول قطعه ساز را نیز 10 روز پس از ورود قطعه به كارخانه، پرداخت می كند.

وقتی چنین شرکت‌هایی به مجموعه ای از قرارداد تبدیل شدند، در صورت زیان مالی در شرکت مادر، ضرر حاصله بین شرکت‌های تامین کننده و شرکت های مکمل تقسیم می‌شود و ماندگاری برند اصلی تضمین می شود. بعبارتی بهتر راهبرد این نوع شرکت ها «بازاریابی جودوئی» است و از انرژی طرف مقابل برای زمین زدن او استفاده می‌شود. امید است مدیران خوش فکر صنعت خودروی کشور در آینده نگاهی به راهبردهای خودروسازان موفق دنیا داشته باشند.

دکتر بهرام ستاری

رئیس کانون کارآفرینی و سرپرست راهبران شغلی استان آذربایجان شرقی

(عضو هیئت مدیره شورای مرکزی کانون های کارآفرینی کشور)

حمایت از مشاغل خانگی با اجرای رشته های جدید

حمایت از مشاغل خانگی با اجرای رشته های جدید

 

دبیر ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی کشور بر اجرای رشته‌های جدید در طرح مشاغل خانگی تاکید کرد.

به گزارش خبرنگار اقتصادی شیوع بیماری کرونا و الزام به تعطیلی کسب و کارها موجب شد تا در بحث ایجاد اشتغال، مشاغل خانگی مورد توجه قرار گیرد.  پیش از این، طرح ملی توسعه مشاغل خانگی در دبیرخانه توسعه و حمایت از مشاغل خانگی معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پس از آسیب‌شناسی طرح‌های قبلی و انجام مطالعات داخلی و خارجی در سال 96 طرح تصویب شد.

قرار است جهاد دانشگاهی مسئولیت پیاده‌سازی و اجرای طرح ملی توسعه مشاغل خانگی را با کارفرمایی وزارت تعاون، ‌کار و رفاه اجتماعی اجرا کند.
این طرح طی سال‌های 96 تا 98 به صورت آزمایشی در 9 استان با ظرفیت 20 هزار نفر اجرا شد و با توجه به نتایج قابل قبول این طرح و ضرورت توجه بیش از پیش مشاغل خانگی در دوران کرونا بنا به گفته معاون توسعه اشتغال و کارآفرینی وزارت تعاون مقرر شد برای رونق اقتصاد خانوار، تحقق شعار سال و توسعه جایگاه مشاغل خانگی در اقتصاد کشور در 31 استان اجرا شود.

هوشمندسازي کسب‌وکار

هوشمندسازي کسب‌وکار

امروزه سازمان‌ها و کسب‌وکارهای مختلف با تغييراتي اساسي روبه‌رو هستند. رشد جهانی‌شدن، توسعه و پيشرفت فناوري، نفوذ رو به رشد فناوري در بخش‌های مختلف توليد و خدمات و نيز توليد حجم انبوه داده‌ها در فضاي کسب‌وکار و انقلاب دانشي را می‌توان ازجمله مهم‌ترین تحولات در فضاي کسب‌وکار، علم و فناوري برشمرد.

با همه اين مسائل و چالش‌ها و تحولات علمي و فناورانه، تصمیم‌گیری‌های به‌جا، به‌موقع و صحيح (بهنگام) نيازمند اطلاعات دقيق و بهنگام می‌باشد كه با حجم انبوه داده‌های توليدي در صنعت و فضاي کسب‌وکار اين مورد عملاً به‌صورت دستي و با روش‌های سنتي قابل‌اجرا نخواهد بود. بنابراين نياز است فعاليتي نظام‌مند و يكپارچه در جهت جمع‌آوری، تحليل، ارزيابي و تبادل اين اطلاعات صورت گيرد. مجموعه اين اقدامات در ادبيات مديريت کسب‌وکار، هوشمندي کسب‌وکار ناميده می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار يک چارچوب کاري شامل فرايندها، ابزار و فناوری‌های مختلف است که براي حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی‌شده و موجب ايجاد ارزش‌افزوده براي سازمان می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار عبارت است از فعالیت‌های جمع‌آوری، تجزیه‌وتحلیل و به‌کارگیری اطلاعات مرتبط با کسب‌وکار سازمان به‌منظور پشتیبانی از فرایندهای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی سازمانی كه منجر به ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان شده و در عصر حاضر، بقاي سازمان‌ها درگرو اين مهم خواهد بود. چراکه شناسايي و تحليل فرصت‌ها و تهديدهاي کسب‌وکار و توجه به مسائل درون سازمان در فرايند تصمیم‌گیری به‌عنوان عاملي در جهت پشتيباني از تصميمات کسب‌وکار حائز اهميت می‌باشد. توجه به اين نكته كه هوشمندي فرايندي است مستمر و دائمي كه بايستي در جهت بهبود مستمر فعالیت‌های سازمان و دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان، ايفاي نقش نمايد، مقوله‌ای است اساسي و كليدي كه بايد در شریان‌های اصلي يك کسب‌وکار و سازمان به‌عنوان تفكر غالب جريان داشته و تبديل به رويكرد و نگرش اجزاي سازمان شود تا منجر به ايجاد ارزش‌افزوده در فرايندهاي اصلي کسب‌وکار گردد. درواقع اين امر بايستي به‌عنوان هدف اصلي فرايند هوشمند سازي کسب‌وکار موردتوجه قرار گيرد.

اهميت هوشمند سازي کسب‌وکار در بهبود فرايندهاي تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی راهبردي در کسب‌وکار به شكلي است كه شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ كه با حجم انبوهی از داده‌ها سروکار دارند در پایگاه‌های داده، سیستم‌های توزیع‌شده و مکانه‌ای دیگر داده‌های خود را انبار می‌نمایند و این پایگاه‌های داده معمولاً با تراکنش‌های مختلفی درهم‌تنیده هستند، پایگاه‌های داده هراندازه هم که مفید و ضروری باشند، قادر به برقراري ارتباط و تحليل داده‌ها نيستند.

به‌وسیله هوشمندي کسب‌وکار، بخش عمده‌اي از اطلاعات مستقيماً و بدون دخالت انسان از سيستم‌هاي اطلاعاتي موجود دريافت خواهد شد و لذا دقت اطلاعات ارائه‌شده بسيار بالاتر از قبل خواهد بود (حذف عامل انساني). همچنين در مورد اطلاعات چند منبعي (اطلاعاتي كه داراي بيش از یک منبع است) مي‌توان مكانيزم‌هاي كشف مغايرت در سيستم، طراحي كرد تا با كشف علل مغايرت‌، صحت اطلاعات دريافتي بالاتر رود.

همچنين با پیاده‌سازی سیستم‌های نرم‌افزاری و فرايندها و ساختارهاي هوشمند سازي کسب‌وکار در سازمان‌ها انتقال، دريافت و سرعت دريافت گزارش‌ها و اطلاعات بسيار بالاتر خواهد رفت. اطلاعات مختلف با ابعاد مختلف از تمام بخش‌های مختلف سازمان به‌صورت جامع و يكپارچه در كنار هم قابل ضمن ارتقاي امنيت داده‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت.

سازمان‌ها بايد بپذيرند كه داشتن اطلاعات بسیار زیاد معادل نداشتن اطلاعات است، زيرا افراد و سازمان‌ها را در انبوهي از اطلاعات غرق مي‌نمايد. هوشمندي در مديريت و كنترل داده‌ها يعني اينكه سیستم‌های اطلاعاتي سازمان به بررسي اطلاعات موجود و اطلاعات موردنیاز پرداخته و متناسب با شاخص‌هاي كليدي عملكرد سازمان از بين انبوه اطلاعات‌، مفيدترين اطلاعات براي تصميم‌گيري را در اختيار مديران سازمان قرار دهد.

هوشمند سازي کسب‌وکار امروزه می‌تواند از طريق حذف عوامل انساني در توليد اطلاعات در سازمان، هزينه‌هاي بسياري را صرفه‌جويي نمود و با به دست آوردن اطلاعات به‌موقع و مناسب، دقت و صحت تصميم‌گيري‌ها را افزايش داده و در سازمان ايجاد ارزش نمود.

سازمان‌های ايراني در شرايط كنوني با توجه به اختلاف هزینه‌ها و درآمدها بایستی به‌منظور کسب موفقيت در اجرای پروژه‌های هوشمندسازي کسب‌وکار خود ابتدا چالش‌هاي پيش‌رو جهت يکپارچه‌سازي اطلاعات را تقسیم‌بندی نموده و سپس معماري سازماني خود را به‌گونه‌ای طراحي نمايند تا با استفاده از دانش به‌دست‌آمده، مديران سازمان بتوانند تصميمات بهتری اتخاذ نمایند و با طرح برنامه‌های عملي براي سازمان، فعالیت‌های تجاري را به‌صورت مؤثرتري انجام دهند. چراکه هوشمندی کسب‌وکار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است در راستاي شناسايي، جمع‌آوری، پردازش و نتیجه‌گیری از داده‌ها به‌منظور كسب ارزش‌افزوده.

امروزه به‌کارگیری مفاهیمی چون هوشمندی کسب‌وکار به دلیل ایفای نقش در تصمیم‌گیری سازمانی و ارتقای بهره‌وری در صنایع مختلف بسیار موردتوجه است. سیستم هوشمندی کسب‌وکار موجب ارتقاء ارزشی اطلاعات در آغاز یک زنجیره اطلاعاتی می‌شود و با استفاده از فناوری‌های مختلف موجب جمع‌آوری و ساختارمند کردن داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات می‌شود.

بنگاه‌ها و کسب‌وکارهای ايراني با توجه به شرايط فعلي اقتصاد و کسب‌وکار و الزام در چابكي ارائه خدمات و همچنين محيط به‌شدت رقابتي براي بقا، چاره‌ای جز استفاده از داده‌ها و تبديل آن‌ها به خرد و دانش در هرم مديريت دانش ندارند.

نویسنده: دکتر سعید حاجی زاده / پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت

کارآفرینی سازمانی چگونه می‌تواند به جهش تولید کمک کند؟

کارآفرینی سازمانی چگونه می‌تواند به جهش تولید کمک کند؟

یک کارشناس کارآفرینی سازمانی و مسائل اقتصادی در یادداشتی با طرح این سوال که کارآفرینی سازمانی چگونه می‌تواند به جهش تولید کمک کند؟ نتیجه‌گیری کرده که جهش تولید نیازمند تقویت رفتارهای کارآفرینی سازمانی در شرکتهای تولیدی و اتخاذ ساز و کارهای حمایتی توسط نهادها از تولیدکنندگانی است که دارای گرایش به کارآفرینی هستند و این موضوع با توجه به ضرورت برون‌رفت از وضعیت تحریمی و ایجاد تحول اقتصادی برای تحقق شعار جهش تولید و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار بسیار مهم و حیاتی است.
در یادداشت دکتر محمد حسن ترابی آمده است: کارآفرینی سازمانی فرایند تجدید ساختار استراتژیک، توسعه و ایجاد کسب و کار درون سازمانی و ایجاد محصولات و خدمات جدید است و نقش موثری در رشد اقتصادی و سودآوری شرکتها دارد. در سناریوهای اقتصادی جدید که مشخصه‏ آن پویایی و پیچیدگی است، شرکت ها باید پاسخ ها و واکنش های جدیدی را برای بقا و موفقیت بیابند. به عبارتی دیگر، همچنان که محیط پیچیده تر و پویاتر می‌شود، سازمانها به منظور شناسایی فرصتهای جدید برای دستیابی به عملکرد عالی پایدارتر و دسترسی به سطح بالای تولید می بایست کارآفرین‌تر شوند.
در پی نامگذاری سال ۱۳۹۹ به نام سال “جهش تولید” از سوی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان مبنی بر این جمله کلیدی که “جوری عمل کنید که با جهش تولید، تغییری محسوس در زندگی مردم به‌وجود آید”، می‌طلبد سیاستگذاران، مدیران و تولیدکنندگان و کارآفرینان توجه بیشتری به این مقوله به عنوان یک راهبرد اساسی در این شرایط حساس داشته باشند اما متاسفانه بر اساس مطالعات دیده بان جهانی کارآفرینی (جم)، نرخ کارآفرینی سازمانی در ایران بسیار پائین‌تر از میانگین جهانی است.
و حال سوال اصلی این است که کارآفرینی سازمانی چگونه می تواند به جهش تولید کمک کند؟ مفهوم کارآفرینی سازمانی اولین ‌بار توسط پیترسون و برگرز در سال ۱۹۷۱ به عنوان یک استراتژی و شیوه رهبری توسط سازمان‌های بزرگ برای مواجهه با تلاطم فزاینده بازار معرفی شد. کارآفرینی سازمانی معمولا با دو هدف اصلی بهره برداری و اکتشاف شکل می‌گیرد. پژوهشهای انجام شده در این حوزه، نشان می‏‌دهد که دستیابی به کارآفرینی سازمانی نیازمند ساختارها و نحوه مدیریت متفاوت است. بدان معنا که سازمان توانمندی انجام فعالیت‏های اکتشاف را در عین بهره برداری از کارهای موجود خود بداند که این موضوع مهم در ادبیات کارآفرینی دوسوتوانی گفته می‌شود. دوسوتوان کردن سازمان که از استراتژیهای اصلی کارآفرینی سازمانی است بیان می‏‌کند که چگونه ترکیب فعالیت‏های بهره برداری و اکتشاف در سطح منابع سازمان، می‏‌تواند به افزایش کارآفرینی سازمانی دست یابد.
محققان حوزه کارآفرینی سازمانی معتقدند وقتی که نوآوری یا ایجاد کسب کارهای جدید (شرکت های زایشی یا ونچرینگ) یا نوسازی استراتژیک در سازمان ایجاد شود، آن سازمان به سمت کارآفرینی سازمانی حرکت کرده است. در این تعریف نوآوری به تعهد یک سازمان به ساخت و معرفی محصولات، فرآیندهای تولید و سیستم‌های سازمانی و خدمات جدید اشاره دارد. ونچرینگ به معنای آن است که شرکت با گسترش عملیات در بازارهای موجود یا جدید، وارد کسب‌وکارهای جدید خواهند شد و در نهایت نوسازی استراتژیک با توان‌بخشی مجدد به عملیات سازمان با تغییر گستره کسب‌وکار و رویکرد رقابتی یا هر دو مرتبط است؛ بنابراین واحدهای تولیدی می توانند با داشتن این سه رویکرد به سمت رفتارهای کارآفرینانه حرکت کنند و از مزایای یک سازمان کارآفرین شامل ارتقای عملکرد، سودآوری بیشتر و رشد بهرمند شوند.
همانطور که اشاره شد یکی از ابعاد مهم کارآفرینی سازمانی، ورود شرکتها به کسب و کارهای جدید (ونچرینگ یا ایجاد شرکت های زایشی) است. شرکتهای زایشی، کسب‌وکارهای جدیدی هستند که در درون مرزهای سازمانی شرکت‌های موجود تأسیس شده و رشد می‌کنند و به عنوان ابتکاراتی کارآفرینانه به توسعه محصولات یا بازارها برای شرکت مادر می‌پردازند که خوشبختانه ظرفیت های لازم برای توسعه این استراتژی در راستای جهش تولید در داخل کشور با توجه به وجود شرکتهای بزرگ به راحتی یافت می‌شود. ورود شرکتهای بزرگ به کسب و کارهای جدید و تشکیل هولدیندگ که با هدف تکمیل زنجیره ارزش، حفظ مزیت رقابتی (داخلی و خارجی)، تامین مواد اولیه، پرکردن خلاء نهادی و محیطی موجود، داشتن سهم بیشتری از بازار، توسعه و به روز کردن تکنولوژی انجام می‌شود به بالا رفتن نرخ رفتار کارآفرینی در بخش تولیدی کشور کمک قابل توجهی خواهند کرد و برندهای معروف در جامعه که به تولید همت گماشته اند، شاید گواهی بر این ادعا باشند. با حمایت و پشتیبانی از این کسب و کارها که عمدتا با هدف اکتشاف در حوزه کارآفرینی سازمانی شکل می گیرند می توان در تقویت جهش تولید کمک شایانی داشت.

افتتاح نخستین شتابدهنده علوم و فناوری‌های شناختی

افتتاح نخستین شتابدهنده علوم و فناوری‌های شناختی

 

معاون علمی و فناوری رییس جمهوری در مراسم افتتاح این شتابدهنده با بیان اینکه حوزه علوم و فناوری‌های شناختی در سال‌های اخیر پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده است، گفت: کلینیک مغز و شناخت نمونه‌ای از یک مرکز است که روش‌های جدید تشخیص و درمان برای بیماران و افراد عادی در آن ارائه می‌شود.
علوم فناوری‌های شناختی کیفیت سلامت جامعه را تحول می‎بخشد
ستاری ادامه داد: وجود بیماری‌هایی مانند افسردگی، آلزایمر و بیماری‌های شناختی نشان می‌دهد که مغز نیز همچون سایر اعضای بدن نیاز به توانبخشی دارد. با توسعه روش‌های جدید و ایده‌ها می‌توان در مسیر درمان گام برداشت. خوشبختانه بسیاری از این ایده‌ها در کشور در حال پیاده‌سازی است.
ی‌های شناختی برای پیشرفت این حوزه اقدامات جدی انجام می‌دهند که راه اندازی این شتابدهنده نیز در همین راستا است.

استارتاپ‌های حوزه علوم شناختی رشد می‌کنند

در ادامه کمال خرازی مشاور معاون علمی و فناوری رییس جمهوری در حوزه علوم شناختی گفت: ایجاد بازار کار و تولید محصولات مفید برای مردم کاری است که با راه اندازی این شتابدهنده دنبال می‌شود تا هدایت فارغ التحصیلان به خوبی انجام شود. این شتابدهنده از فارغ التحصیلان در این زمینه حمایت می‌کند.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر ۳ استارتاپ در حوزه‌های پیشگیری از آلزایمر، غربالگری، مشاوره و آموزش اتیسم و آزمون‌های شناختی در این فضا مستقر هستند تا با حمایت از این استارتاپ‌ها شاهد رونق فعالیت‌های آنها باشیم. این اقدام ورود محصولات فناورانه را نیز به بازار تسریع می‌کند.
همچنین ۶ تیم برگزیده چالش سرمایه شناختی و طراحی بازی نیز در فضایی که شتابدهنده در اختیار آنها قرار داده است، مستقر هستند تا محصولات خود را با سرعتی بیشتر آماده ورود به بازار کنند.
با افتتاح این شتابدهنده با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی معاونت علمی و فناوری گامی شکوفایی و رونق زیست بوم فناوری و نوآوری حوزه علوم و فناوری‌های شناختی برداشته شد.
همچنین در ادامه این مراسم معاون علمی و فناوری رییس جمهوری از کلینیک جامع توانبخشی مغز و شناخت بازدید کرد. این مرکز سال ۹۵ با هدف توسعه فعالیت های مغز و شناخت راه اندازی شد.
مغز و اعصاب، روانپزشکی کودکان و بزرگسال، چکاپ حافظه، ارزیابی سلامت سالمندان، روان درمانی و مشاوره، گفتار درمانی، کاردرمانی و فیزیوتراپی برخی از بخش‌های این مرکز است

خط‌مشی دولت در قبال بنگاه‌های صنعتی کوچک و بزرگ

خط‌مشی دولت در قبال بنگاه‌های صنعتی کوچک و بزرگ (SME)

نویسنده: شادی لطیفیان / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

می‌توان گفت در تمام کشورهای جهان بنگاه‌های کوچک و متوسط از طریق برنامه‌های مشخص و متنوع مانند سیاست‌های تجاری، برنامه‌های آموزشی و تربیتی و سیاست‌های فناوری حمایت می‌شوند. در این شماره قصد داریم به این سیاست‌ها و برنامه‌ها و نحوه اجرای آن‌ها و تأثیرشان بر توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط در ایران بپردازیم.

 

اهداف سیاست‌ها و راهبردها برای توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط

اهداف سیاست‌های دولت در خصوص توسعه بخش صنعت و بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط و راهبردهای مصوب برای دسترسی به این اهداف، از مجموعه سیاست‌ها و مقاصد ملی برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در دو دهه گذشته به تصویب رسیده، استنتاج شدنی است. خلاصه این اهداف و مقاصد به‌قرار زیر است؛

مهم‌ترین مقاصد توسعه صنعتی اولین برنامه پنج‌ساله عبارت بودند از؛

  • افزایش سرانه تولید
  • توسعه صادرات غیرنفتی
  • گسترش اشتغال مولد
  • تأمین حداقل مایحتاج اصلی
  • بازسازی ظرفیت تولید صنعتی که در دوران جنگ از بین رفته بود.

 

 

دولت در این دوره با اتخاذ تدابیری مانند تشویق بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در صنایع با گرایش صادرات، حمایت از بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط اشتغال‌زا به تقویت قابلیت‌های تولیدی، رقابت‌پذیری، ایجاد و توسعه فعالیت‌های صنعتی به‌ویژه در مناطق روستایی پرداخت.

در دومین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ علاوه بر اهداف برنامه اول توسعه، خواستار توجه بیشتر به توسعه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط از طریق تأمین تسهیلات مالی برای حمایت بود. مهم‌ترین اهداف برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بخش صنعت عبارت بودند از؛

 

  • ارتقای بهره‌وری و کارایی منابع انسانی
  • ارتقاء دانش فنی و حرفه‌ای و سطح مهارت نیروی انسانی
  • کاهش انحصار دولتی در ارتقای فعالیت‌های اقتصادی رقابتی
  • ارائه تسهیلات به سرمایه‌گذاران در بخش صنایع کوچک
  • توسعه صادرات غیرنفتی و صادرات خدمات فنی و مهندسی
  • تقویت صنایع الکترونیکی با هماهنگی سرمایه‌گذاری‌ها

 

 

به همین منظور دولت برای دستیابی به اهداف موردنظر، سیاست‌های متنوعی اتخاذ کرد؛

  • سازمان‌دهی مجدد آموزش نیروی کار به‌منظور افزایش رقابت‌پذیری فنی و حرفه‌ای و درنتیجه دستیابی به سطوح بالاتر بهره‌وری و کارایی
  • ارائه تسهیلات برای بنگاه صنعتی کوچک و متوسط به‌ویژه در مناطق محروم با هدف ایجاد اشتغال
  • تأمین اعتبارات مالی بانک صنعت و معدن
  • دادن معافیت مالیاتی در مناطق کمتر توسعه‌یافته
  • بازنگری حقوق گمرکی، مالیات‌ها و سایر عوارض به‌منظور تشویق صادرات غیرنفتی

دولت همچنین تصمیم گرفت بخشی از درآمدهای نفتی خود و سایر درآمدها را به هدف خود درزمینه توسعه اشتغال‌زایی اختصاص دهد و تسهیلات مالی و غیرمالی مناسبی را برای اجرای برنامه‌های اشتغال‌زایی و تقویت فعالیت‌های صادراتی صنعتی کوچک، ارائه دهد.

 

سیاست صنعتی

طی سال‌های اخیر بخش صنعتی کشور با مشکلات بسیاری برای مثال هزینه‌های زیاد ارزی به دلیل وابستگی واحدهای صنعتی به واردات کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه، مشکلات مربوط به منابع مالی به‌منظور تأمین ارز خارجی، صادرات کم محصولات صنعتی به دلیل مقررات محدودکننده و کیفیت نامناسب کالاها، دادن اولویت مستمر به شرکت‌های صنعتی بخش دولتی در اخذ تسهیلات مالی و غیرمالی و درنتیجه کاهش این‌گونه تسهیلات برای بخش خصوصی روبرو شده است. ازجمله سیاست‌های صنعتی که دولت برای رویارویی با این موارد در برنامه سوم توسعه اقتصادی در پیش گرفته است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛

  • جذب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی
  • تعدیل سیاست‌ها برای افزایش سهم بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط در تولید ناخالص داخلی ازجمله از طریق توسعه کارآفرینی زنان
  • حمایت از تمامی اشکال فعالیت‌های اشتغال‌زا
  • ساده‌سازی چارچوب مقرراتی برای سرمایه‌گذاری در بخش تولیدات صنعتی
  • اعطای تسهیلات ارزی به بخش خصوصی
  • کاهش نرخ‌های حداکثر مالیات در تمامی بخش‌های اقتصادی
  • دسترسی بخش خصوصی به وام و سایر تسهیلات مالی

 

سیاست‌های تجاری تأثیرگذار بر SME

سیاست‌های تجاری حاکم بر تمام بخش‌های صنعتی بدون توجه به‌اندازه کسب‌وکار تأثیرگذار است. نحوه تأثیرپذیری بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط از این سیاست‌ها را در زیر به‌طور خلاصه اشاره می‌کنیم.

 

 مشوق‌های مالیاتی

مشوق‌های مالیاتی بخشی از مقررات مربوط به مالیات‌های مستقیم هستند که به‌منظور سرمایه‌گذاری صنعتی، بازسازی و توسعه توان بالقوه بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط برای صادرات به اجرا گذاشته شده‌اند.

 

مشوق‌های گمرکی

مشوق‌های گمرکی شامل تسهیلات گمرکی ویژه به‌منظور حمایت از تولیدات صنعتی داخلی در مقابل واردات و ایجاد مشوق‌ها برای توسعه صادرات صنعتی هستند. این حمایت‌ها از طریق اعمال معافیت‌های حقوقی و گمرکی مناسب صورت گرفته و در این زمینه سعی شده که کالاهای صنعتی تولید داخل را برای رقابت با کالاهای وارداتی در بازار داخلی توانمند کنند.

 

مشوق‌های مالی

به‌منظور کاهش ریسک‌های سرمایه‌گذاری در بخش صنعت و کاهش هم‌زمان هزینه‌های تولید و تقویت بنیه مالی بنگاه‌های صنعتی کوچک و متوسط مشوق‌های مالی زیر به اجرا گذاشته شدند؛

  • کاهش نرخ بهره برای بخش صنعت نسبت به بخش خدمات
  • تخفیف‌های ویژه در اعطای تسهیلات اعتباری و تأمین تضمین‌های ویژه برای سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه‌های صنعتی اولویت‌دار
  • اعطای تسهیلات مالی ویژه برای افزایش ظرفیت صنایع با گرایش صادرات

 

 

مشوق‌های سرمایه‌گذاری خارجی

هدف از جذب سرمایه‌گذاری خارجی، ایجاد واحدهای تولیدی نوآور، ایجاد اشتغال، ارتقای ظرفیت‌های علمی و فنی نیروی کار، ارتقای کیفیت محصولات صنعتی و دسترسی به بازارهای صادراتی است. این امر رشد درآمد ملی و روند بازسازی کشور را تسریع خواهد کرد. مشوق‌های اصلی دولت در این رابطه عبارت‌اند از؛

  • سرمایه‌گذاری در بخش‌های صنعتی ازنظر معافیت‌های مالیاتی و مشوق‌های مالی دیگر از همان تسهیلاتی برخوردار خواهند بود که برای سرمایه‌گذاران داخلی فراهم شده است.
  • تصویب قانون جدید سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به‌وسیله مجلس و تائید شورای نگهبان

 

سیاست‌های آموزشی و تربیتی

یکی از اهداف اصلی سیاست‌های دولت، ارتقای مهارت‌ها و دانش فنی از طریق آموزش‌های فنی است که می‌توان آن را به دو بخش آموزش‌های رسمی و غیررسمی تقسیم کرد.

آموزش رسمی: آموزشی است که به اخذ مدرک منتهی می‌شود و شامل آموزش فنی و حرفه‌ای در سطح متوسطه و دیپلم است.

آموزش غیررسمی: شامل مجموعه‌ای از دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت است که به‌وسیله مؤسسات آموزشی دولتی و غیردولتی عرضه می‌شود و متقاضیان شرکت در این دوره‌ها اغلب از سوی واحدهای صنعتی دولتی و خصوصی معرفی می‌شوند و بیشتر شهریه آموزشی به‌وسیله دولت پرداخت می‌شود.

 

سیاست‌های فناوری

راهبردهای فناوری برای توسعه صنعتی باید در اقتصادهای درحال‌توسعه حائز اولویت باشند تا بهره‌وری ملی تقویت و توانایی‌های فنی و حرفه‌ای توسعه یابند. این راهبردها باید به ادغام‌های افقی و عمودی مدرن میان بخش‌های متنوع صنعتی ازجمله بخش صنایع کشاورزی و خدمات توجه کنند. این امر به گسترش دانش فنی و فعالیت‌های تحقیق و توسعه در میان صنایع کوچک و متوسط تولیدی در داخل کشور کمک خواهد کرد. برای مثال در برنامه سوم توسعه اقتصادی به‌منظور ارتقای سطح فناورانه و توانایی‌های صنایع تولیدی در بخش‌های مختلف تدابیر تکمیلی زیر موردتوجه قرار گرفت؛

 

  • ایجاد سیستم‌های کنترل کیفیت برای بهبود کیفیت تولیدات از طریق همکاری بین مراکز تحقیقاتی، مراکز استاندارد صنعتی و سایر نهادهای مربوط
  • مساعدت به ایجاد واحدهای توسعه و تحقیق در کارخانه‌های بزرگ و متوسط و همچنین ایجاد مراکز تحقیق و توسعه برای صنایع خاص
  • گسترش ارتباطات و تماس‌های پویا و مستمر بین نهادهای علمی، مراکز صنعتی، واحدهای صنعتی دولتی، نهادهای مربوط به دستیابی به سطوح عالی فناوری
  • فضاسازی رقابتی برای فعالیت‌های صنعتی و معدنی
  • ایجاد شرایط ضروری برای توسعه نوآوری فناورانه و فعالیت‌های نوآوری کاربردی در بنگاه‌های صنعتی

در این شماره به‌طور خلاصه به سیاست‌های دولت در برابر SME ها پرداختیم، در شماره بعد به محیط قانونی حاکم بر بنگاه‌های صنعتی و کوچک و متوسط می‌پردازیم.

 

با اقتباس از

نقش راهبردي SMEs در توسعه ملي، دكتر كامبيز طالبي

 

 

 

اشتغال‌زایی به کمک اقتصاد خلاق

اشتغال‌زایی به کمک اقتصاد خلاق

مدیر رسته فناوری اطلاعات طرح ملی توسعه کسب و کار با اشاره به اینکه صنایع خلاق می تواند تا ۸۵ درصد فرصت‌های جدید شغلی به کمک هوش مصنوعی ایجاد کند گفت:اقتصاد خلاق می‌تواند تولید درآمد و ایجاد شغل کند و درآمدهای ارزی کشور را افزایش دهد.
محمد عبده ابطحی،مدیر رسته فناوری اطلاعات طرح ملی توسعه کسب و کار، از تاسیس بنیاد فناوری های نوین در حوزه کسب و کارهای فرهنگی، گردشگری و هنری در آینده نزدیک خبرداد.

نقش زیبای خلاقیت در ایجاد کارآفرینی
وی با بیان اینکه دنیا از صنایع فرهنگی به سمت اقتصاد خلاق عبور کرده است گفت:اقتصاد خلاق می‌تواند تولید درآمد و ایجاد شغل کند و درآمدهای ارزی کشور (حاصل از صادرات) را افزایش دهد، در حالی که به تنوع فرهنگی و توسعه انسانی نیز کمک می‌کند و جنبه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را در تعامل با فناوری، مالکیت معنوی و اهداف گردشگری دربرمی‌گیرد.
ابطحی با تأکید بر اینکه رشد اقتصادی بخش‌های فرهنگی و خلاق بسیار بالا است گفت: بر اساس طبقه‌‌بندی و آمارهای یونسکو در سال 2013، نزدیک 30 میلیون اشتغال در حوزه صنایع خلاق و فرهنگی وجود داشته و حدود 2250 میلیارد دلار نیز گردش مالی در این صنایع ایجاد شده است.
وی گفت: در سال 2015 میزان صادرات محصولات و خدمات خلاق و فرهنگی بیش از 509 میلیارد دلار بوده که سهم کشورهای در حال توسعه در این حوزه بیش از کشورهای توسعه یافته و معادل 265 میلیارد دلار بوده است. در سال 1397، صادرات صنایع فرهنگی کشور ایران حدود 500 میلیون دلار بوده که سهم عمده آن صنایع دستی و به‌ویژه فرش دستباف بوده است. این نشان می‌دهد که این حوزه بسیار جای کار دارد و در این حوزه فرصت‌های شغلی و خلق ثروت بسیار می‌توان انجام داد.

تفکر خلاق چیست؟
مدیر رسته فناوری اطلاعات طرح ملی توسعه کسب و کار گفت: صنایع خلاق و فرهنگی، به‌عنوان نقطه تقاطع هنر، کسب و کار و فناوری، سرریز به سایر صنایع را تسهیل می‌کند.
وی بیان کرد: فناوری‌های تحول آفرین نظیر بلاکچین، واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، پرینت سه بعدی، تحلیل ابر داده‌ها، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و سایر موارد، روش‌های خلاقانه‌‏ای برای تولید، توزیع و مصرف کالاها به وجود آورده است که به‌عنوان پیشران‌‏های مهم اقتصاد خلاق به شمار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند و بدون استفاده مؤثر از آنها توسعه صنایع خلاق با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌باشد.استفاده از این فناوری‌ها در تمامی مراحل بازارسازی، بازاریابی، طراحی، تولید، کنترل کیفیت، فروش، ارزشیابی، آموزش و پژوهش زمینه ساز رشد روزافزون و صنایع فرهنگی و خلاق شده است .
ابطحی افزود:گزارشات جهانی بیانگر این است که هوش مصنوعی و اتوماسیون در همه حوزه‌ها به حذف شغل منجر خواهد شد اما در حوزه صنایع خلاق تا 85 درصد فرصت‌های جدید شغلی به کمک هوش مصنوعی ایجاد خواهد شد.رشد سریع فناوری‌های تحول آفرین در جهان و عقب ماندن کشور از این فناوری زمینه ساز از دست دادن بازارهای جهانی شده است و در این میان صنایع فرهنگی شاید بیشترین آسیب را متحمل شده اند. تبلیغات در جهان امروزی دگرگون شده است. صنایع دستی و گردشگری متحول شده اند. صنعت سینما و موسیقی با سرعت رشد کرده اند و انیمیشن و بازی های دیجیتال میلیاردها دلار در عرصه جهانی ارزش آفرینی می کنند. ما هنوز نتوانسته ایم از این ظرفیت ارزشمند در حوزه صنایع خلاق بهره برداری کنیم.
وی بیان کرد: موسیقی آنلاین، گالری آنلاین، تلویزیون های اینترنتی، پرینترهای سه بعدی، شبیه سازها و سیمولاتورها، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و تحول اساسی در آموزش از زمینه هایی است که به سرعت جای پای خود را در عرصه صنعت امروز باز کرده است. واقعیت مجازی، شکل جدیدی از گردشگری را پایه نهاده است و موزه های آنلاین و مبتنی بر هوش مصنوعی گامی ارزشمند در دسترسی دایم تاریخ و فرهنگ ایجاد کرده است. ورود صنعت نانو در حوزه های سفال، رنگ، فرش و……، ورود اینترنت اشیا در صنعت پوشاک، مبل، صنایع دشتی و گردشگری، ورودن صنعت بایو و نورو به عرصه تبلیغات، دگرگون شدن تبلیغات در بستر تبلیغات دیجیتال و دگرگون شدن شیوه های فروش و ارزیابی در جهان مبتنی بر فناوری اطلاعات زنگ خطری جدی برای توسعه فناوری در صنایع فرهنگی است.

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟

کدام تولید؟ کدام کارآفرینی؟

رویکردهای دولتی طی دهه های گذشته باعث شد کارخانه های بزرگ و عظیم از بین بروند که بک نمونه آن کارخانه نیشکر هفت تپه است. این کارخانه عظیم اکنون به میزانی که از آن انتظار می رفت فعالیت نمی کند. سیاست های غلط دولت ها کارگران را بیکار کرد چراکه واردات بیش از تولید در اولویت قرار گرفته است.

ابولقاسم مرتضوی، موسس آرد ستاره می گوید، من از کارآفرینانی بودم که طی سال های گذشته کسب وکار خودم را کوچک کردم چراکه نتوانستم با شرایط و موانعی که در مسیر یک فعال بخش خصوصی از سوی بخش های دیگر اقتصاد ایجاد می شود، سازگاری کنم.

کارخانه آردی که راه اندازی کردم را فرزندانم اداره می کنند تا زحماتی که طی سال ها برای ایجاد و پابرجایی آن کشیده شده، هدر نرود اما روی هم رفته به دلیل بی توجهی دولت ها به امر تولید، تمایلی به توسعه کسب وکارم نداشته و ندارم. زمانی که در صنعت دام و طیور کار می کردم، دخالت دولت در روند بازار و قیمت گذاری، همه چیز را از بین می برد.

مرغ را تولید می کردیم و به بازار می فرستادیم اما ناگهان می دیدیم که دولت بازار را با مرغ وارداتی پر کرده و همه معادلات را برهم زده است.

در ادامه

زمانی که با دخالت دولت، قیمت محصولی مثل مرغ در بازار افت می کرد و مکانیزم عرضه و تقاضا مختل می شد، تولیدکنندگان همه دچار ضرر هنگفتی می شدند. در شرایطی که دولت ها در بازار دخالت می کنند، پیش بینی پذیری اقتصاد به پایین ترین سطح ممکن رسیده و فعالیت سخت می شود.

به همین دلیل عطای توسعه کارخانه را به لقایش بخشیدم.
رویکردهای دولتی طی دهه های گذشته باعث شد کارخانه های بزرگ و عظیم از بین بروند که یک نمونه آن کارخانه نیشکر هفت تپه است. این کارخانه عظیم اکنون به میزانی که از آن انتظار می رفت فعالیت نمی کند.

سیاست های غلط دولت ها کارگران را بیکار کرد چراکه واردات بیش از تولید در اولویت قرار گرفته است.
زمانی که کار تولیدی را آغاز کردم، موانع پیش روی ما در راه اندازی و ادامه کار کمتر بود. به اصطلاح می توان گفت که شرایط در آن زمان عادی بود. به عنوان فعال اقتصادی می دانستم اگر کاری را شروع کنم به ثمر می نشیند و مشکلی برای آن ایجاد نمی شود.

اگر از دولت کمکی می خواستیم استقبال می کردند. در آن زمان خود دولتی ها دنبال کارآفرینان و تولیدکنندگان می آمدند.
در آن زمان اعتماد در فضای کسب وکار کشور جریان داشت و همین زمینه ساز تسهیل کار بود. به خاطر دارم که اگر گندمی می خریدم، فروشنده تا اندازه ای به خریدار اعتماد داشت که مدت ها بعد پول آن را می گرفت.

به یاد دارم که اگر نهاده های تولید را به قیمتی می خریدیم و زمان پرداخت پول قیمت آن نهاده ها کمتر شده بود، فروشنده از ما می خواست قیمت پایین تر بپردازیم اما اکنون چنین فضایی بین مردم، کسبه، جامعه اقتصادی و بین بخش خصوصی و دولت وجود ندارد.

بهره بانکی به بیش از 25 درصد رسیده و تامین مالی بنگاه ها دشوار شده است درحالیکه اعتماد همه طرف های تجارت و اقتصاد هم به کمترین میزان رسیده است.
اگر شرایط و فضای کسب وکار کمی تسهیل شود، جوان های زیادی علاقه به راه اندازی کسب وکار شخصی خودشان دارند و ما هم به عنوان کارآفرینان قدیمی تر توصیه های زیادی برای آنان داریم اما در شرایط کنونی، اقتصاد ایران مسیر دیگری را طی می کند. کار اقتصادی در ایران به دست عده ای افتاده که با استفاده از انواع رانت، راه را برای پیشرفت دیگران بسته اند و اجازه کار به کسی نمی دهند.

بعد از راه اندازی کارخانه آرد ستاره، کارخانه تولید خوراک دام راه اندازی کردم و حتی بعد از آن هم به توسعه بیشتر کار فکر می کردم. برنامه من این بود که روزی 300 تن خوراک دام و میلیون ها مرغ تولید کنم. زمین توسعه کار را هم خریداری کردم و تصمیم داشتم که مرغ و تخم مرغ صادر کنم.

بعد از انقلاب این زمین ها را مصادره کردند و شرایط به گونه ای پیش رفت که بیش از تولید، به واردات بها دادند. می توانستیم با توسعه چنین واحدهایی از واردات هر نوع اقلام اساسی مثل مرغ و تخم مرغ بی نیاز شویم، اما امروز بر محور واردات نیاز بازار را تامین می کنیم. در شرایطی که می شد به صادرکننده مرغ و تخم مرغ تبدیل شد، به واردکننده تبدیل شدیم و از تنظیم بازار با کالای وارداتی می گوییم.
برگزاری جشن امین الضرب در چنین شرایط دشواری برای جامعه کارآفرینی کشور خوب است.

این جشن و تقدیرها به روحیه اشخاصی که مورد تحسین قرار می گیرند کمک می کند اما بهتر است جشنی برگزار کنیم که روی دولت ها اثر بگذارد. جمع شدن کارآفرینان به تقویت روحیه جمعی آن ها کمک می کند اما نباید فراموش کرد که به هر حال یک کارافرین به دنبال کارهای خودش است.

باید راهی را یافت تا بیشتر روی دولت ها اثر گذاشت. متاسفانه در شرایطی که کار به دست یک عده افتاده و فضای اقتصاد، رانتی شده، تولیدکننده با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. در بسیاری از موارد مجبوریم کسب وکارها را کوچک نگاه داریم چراکه با مدیریت دولت و سیاست های نادرست آن ها، همه چیز را از دست می دهیم.