هوش مصنوعي، بداههسرایی و مديريت بحران
هوش مصنوعي، بداههسرایی و مديريت بحران
هميشه همهچیز مطابق با برنامهریزیهای ما پيش نمیرود.
اساس و رويكرد مديريت بحران اين است كه همیشه نمیتوان از بروز بلایا و مصائب جلوگیری کرد؛ اما ميتوان با فراهم آوردن تجهیزات و لوازم موردنیاز قبل از وقوع بحران، وضعیت زندگی خود و شهروندان و بهطورکلی جامعه را در شرایط اضطراری بهبود بخشید. از شيوع ويروس كرونا در جهان و کشور ما بيش 15 ماه ميگذرد و تاکنون پیشبینی مشخصی براي اين مهم نشده بود.
با كمي مطالعه و كنكاش در متون و سوابق و فعالیتهای علمي، پاسخ را در پیادهسازی بداههسرایی سازماني مییابیم. گر چه نگرش استراتژیک به فرآیندهای سازمان، از ارکان حیاتی برای دوام و بقای سازمان است اما امروزه، تحولات و تغییرات دنیای تجارت نسبت به گذشته صد چندان و عرصه رقابت بسیار گسترده و غیرقابلپیشبینی شده است بهطوریکه گاه شرکتهای کوچک با نوآوری و ابتکار، اعتبار و پیشگامی شرکتهای باسابقه را زیر سؤال میبرند؛ بنابراین داشتن چابکی لازم برای مواجهه با چالشها و تغییرات پیش رو، برای سازمانها ضروری است. در این راستا تمرکز همهجانبه بر مدیریت استراتژیک و محصور شدن در چارچوب برنامهریزیها و فرآیندهای بلندمدت آن سبب میشود رقبا، گوی سبقت ربوده و با سرعتی باورنکردنی بازار را از آن خود سازند.
وجود محدودیتهای مذکور، افزایش رقبا، روند سریع تحولات و لزوم رویارویی با ناشناختهها سبب گردید مفهومی جدید با عنوان ((بداههسرایی)) برای تعدیل مدیریت استراتژیک مطرح شود به این امید که تلفیق این دو، راه را برای توسعه سازمانها هموارتر سازد.
بداههسرایی به قدرت عکسالعمل فوری و تصمیمگیری درست در شرایط پیشبینینشده اطلاق میشود و منظور از بدیههسرایی در مدیریت، این است که سازمان بتواند در شرایط بحرانی، منابع و مخازنی را که در دسترس دارد به بهترین شکل ممکن برای انجام بهینه امور بکار گیرد.
در هر شرکت و صنعتي که تغيير براي چالش استراتژيک در آنها حياتي است، بداهه سازي چيزي است که مديران را قادر به تعديل تغييرات بهصورت مستمر و خالق میسازد. بداهه سازي يعني ايجاد و خلق پاسخهای جديد بدون برنامهریزی قبلي و بدون اطمينان از پيامدهاي آن و کشف آیندهای که عمل ما آن را خلق ميکند.
از آنجایی که بحران را يك وضعيت اضطراري و آني، با زمان وقوع نامشخص دانستهاند نیاز است که شرایط به شکل ویژهای و بهصورت آینده نگارانِ از قبل آماده شود و یا با دانشی که نسبت به محیط وجود دارد، خلاقیت به خرج داده و شرایط پیشآمده را مدیریت نمود؛ زیرا در موقعیت بحران افراد، گروهها و سازمان و بهطورکلی جوامع از رويه معمول خارجشده و در شرایطی قرار میگیرند که شاید تا قبل از آن وجود نداشتهاند. مدیریت بحران مجموعهای از چارهجوییها و تصمیماتی است که در مقابله با بحران انجام میگیرد و هدف آن کاهش روند بحران، کنترل بحران و رفع بحران است.
امروزه با گسترش بحران كرونا نقش و كاركرد مديريت دانش بهعنوان يك راهبرد ضروري و آیندهنگر در جهت مديريت و كنترل بحران كرونا و حفظ بقا بشر و همچنين بهبود عملكرد فردي افراد و نيز سیاستگذاران و مديران اين بحران در مقياس سازماني بیشازپیش ضروري به نظر ميرسد.
مديريت دانش در اين شرايط با فراهمسازی بسترهاي ساده براي متخصصان و مدیران فعال در حوزه مهار کرونا ویروس، میتواند یافتهها و تجربيات دانشمندان، مديران و كادر بهداشت و درمان را در چارچوبهای ساده و كاربردي به اشتراک گذاشته و هزینههای اين بحران را براي دنيا بيش از اين سنگینتر نكند.
هیچ سازمان و کسبوکاری در دنيا در برابر بحرانها در امان نبوده و مديران سازمانها و کسبوکارها همواره از طريق بحرانهای مختلف به چالش كشيده شدهاند. مديراني در اين چالش موفق بودهاند كه بهصورت خلاق و نوآور با بحرانها مواجه شدهاند. ذات بحرانهای پیشآمده اساساً همراه با سردرگمي و پيچيدگي و آشفتگي است و اينجاست كه تفکر و خلاقيت توانسته بیشترین تأثیر را داشته باشد.
بحران چالشهای غیرمنتظره و پیشبینینشدهای را ايجاد میکند چراکه اگر غیرازاین بود صد درصد برنامهریزیهای مدون و نگاشته شده به حقيقت میپیوست؛ و نيازي به واکنشهای نوآورانه جهت رويارويي با بحران نياز نبود و روشهای سنتي و آزمون شده و مطمئن هیچگاه در شرايط زمانی که بحران كاركرد خود را از دست نميدادند و اینگونه است كه وقتي سازمانها در اين موقعیتها، قرار ميگيرند به اهداف خود نمیرسند. بحرانها همیشه بخشی از کسبوکارها بودهاند و با ايجاد تغییرات ناگهاني در مسير سازمانها مانع از دستيابي به اهداف شده و محيط كاري پرتلاطم را با ايجاد محدودیتها و موانع فراوان دستخوش تغييرات منفي میکنند.
امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به ایجاد خلاقیت در مدیریت بحرانسازمانی ضروری به نظر ميرسد. چراكه كه فشار زمان در تصمیمگیری در شرايط بحراني نوآوری را خنثی میکند لذا نياز است مديران چگونگی تقویت خلاقیت در زمان بررسی کرده و با توجه به عدم اطمینان و عدم قطعیتهای فراوان موجود، فشارهاي تصمیمگیری را تعديل كرده و در هنگام بحران از دادههای کیفی و کمی و درس آموختههای عملی قبلي براي کمک به پیشرفت سازمانها استفاده نمايند تا به چالشهای محیط کسبوکار خويش را تبديل به فرصتهایی براي بهبود نمايند.
همه میدانیم که نخبهترين، باسوادترين و باتجربهترين افراد هم به تنهائي قادر به توليد يا کسب دانش موردنیاز خود با سرعت و شرايط مطلوب جهت تطبيق دادن خود با شرايط کنوني عصر دانشمحور امروز نيستند و تنها چاره کار براي بهروز ماندن افراد، تیمها و سازمانها و بقاي ايشان تلاش براي يادگيري تيمي و سازماني و بهرهمندی از سامانههای مديريت دانش، پيوستن به اين سامانهها و توليد و انتشار دانش و استفاده از دانش و تجربيات ديگران است.
مهندس حسين امیر احمدی
دانشآموخته كارشناسي ارشد مهندسي راهآهن گرايش ماشینهای ريلي از دانشگاه علم و صنعت ايران