نوشته‌ها

اغلب ایده های کارآفرینی در پیچ و خم اداری نابود میشوند

اغلب ایده های کارآفرینی در پیچ و خم اداری نابود میشوند

حسین مهرابی پیش از ظهر چهارشنبه در جلسه کانون کارآفرینی و تجلیل از کارآفرینان برتر استان کرمان بیان داشت: باید در راستای توسعه تفکر کارآفرینی در استان تلاش کنیم و مسیر را برای افرادی که خلاقیت دارند و ریسک پذیر هستند هموار کرده و آنها را حمایت کنیم.

وی به فلسفه وجودی پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد اشاره کرد و افزود: این مراکز می‌توانند ایده‌ها را به محصول و در نهایت ثروت تبدیل کنند ضمن اینکه در حال حاضر در استان کرمان ۳۰ مرکز وجود دارد که کارهای مربوط به کارآفرینی را انجام می‌دهد.

سرپرست معاونت هماهنگی امور اقتصادی استانداری کرمان گفت: از مشکلات پیش‌رو نبود زیرساخت‌های لازم برای کارآفرینی است که موجب می‌شود سالیانه به میزان زیادی فرار سرمایه از استان را شاهد باشیم لذا برای یکپارچه کردن مراکز کارآفرینی در حال تلاش هستیم.

مهرابی تصریح کرد: علیرغم قانون‌های پیشرفته که در این حوزه وجود دارد بسیاری از ایده‌ها در پیچ و خم‌های اداری و یا پارک‌های علم و فناوری گرفتار هستند که در نهایت بخشی از آنها به فراموشی سپرده می‌شوند و از بین می‌روند.

وی یادآور شد: باید مشکلات سد راه ایده‌های کارآفرینان را رفع کنیم و از این افراد حمایت شود زیرا معتقدم این افراد از قدرت ریسک پذیری بالایی برخوردار هستند و در شرایطی که شاهد بی‌ثباتی‌هایی در اقتصاد جامعه هستیم این افراد از پناهگاه امن خود خارج می‌شوند و به فعالیت می‌پردازند لذا حمایت‌های معنوی دستگاه‌های اجرایی می‌تواند باعث پیشبرد کارشان شود.

رئیس اتاق بازرگانی کرمان هم در این جلسه بیان داشت: در حال حاضر کشور و استان به معنای واقعی به کارآفرینی نیاز دارد.

سید مهدی طبیب زاده با بیان اینکه همه ما باید به تعریف مشترکی از کارآفرینی برسیم، افزود: برای رفع بخشی از مشکلات باید به مفاهیم ایجاد ساختار، ایجاد بازار و مواد اولیه جدید، خلاقیت و نوآوری، ارزش آفرینی و … توجه کنیم.

رئیس اتاق بازرگانی استان کرمان گفت: برای اینکه به مفهومی مشترک از کارآفرینی برسیم و راه حل‌های بهتری برای مشکلات پیدا کنیم در اتاق بازرگانی اقدام به تشکیل کانون آفرینی کرده‌ایم.

طبیب‌زاده تصریح کرد: در کرمان استعدادهای بسیاری در زمینه کارآفرینی داریم ضمن اینکه استعدادهای ما در کارهای جدید که در کشور رشد فزاینده‌ای داشته‌اند به نوعی دخیل بوده‌اند.

وی با طرح این سوال که چرا بیش از ۸۰ درصد از دانشجویان، نخبگان، برگزیدگان جشنواره‌ها و نفرات برتر کنکور در دستگاه‌های استان جذب نمی‌شوند؟ گفت: در یک اقدام مشترک و هماهنگ باید دولت به همراه بخش خصوصی، فعالان اقتصادی و کارآفرینان، در کارآفرینی استان کرمان یک نظام جدید ایجاد کند.

توسعه دانش کارآفرینی در دانشگاه جهت ارتقاء سطح آگاهی دانشگاهی

توسعه دانش کارآفرینی در دانشگاه جهت ارتقاء سطح آگاهی دانشگاهی

دانشگاه پنسیلوانیا- آمریکا

University of Pennsylvania

 

پنسیلوانیا در منطقه شمال شرقی ایالات‌متحده آمریکا واقع شده است و چهار فصل و آب‌وهوای قاره‌ای مرطوب دارد که در اکثر مناطق ایالت برقرار است (اما با طیف وسیعی از آب‌وهوای سرد به‌ویژه در مناطق کوهستانی آن). عمده شهرهای مرکزی (پرجمعیت) پنسیلوانیا شامل فیلادلفیا، پیتسبورگ، وهم‌آور، آلن‌تاون و پایتخت آن هریسنبورگ می‌باشند. دانشجویان بین‌المللی در پنسیلوانیا فرصت یادگیری در برخی از قدیمی‌ترین و معتبرترین کالج‌ها و سیستم‌های دانشگاه‌های دولتی کشور (ازجمله سیستم بسیار معتبر دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا که دارای بیش از ۲۰ دانشگاه در سراسر کشور است) را دارند تا از آن لذت ببرند. پنسیلوانیا به‌تنهایی بیش از ۱۰۰ کالج  چهارساله دارد. دانشجویان بین‌المللی که به مطالعات آموزش پزشکی علاقه‌مندند اغلب به فیلادلفیا می‌روند، زیرا آنجا محل برجسته‌ترین دوره‌های آکادمیک در این زمینه است.

دانشگاه پنسیلوانیا (University of Pennsylvania)، مشهور به یو. پن (UPenn)، دانشگاهی واقع در ایالت پنسیلوانیای آمریکا است. این دانشگاه از قدیمی‌ترین و معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا و جهان به‌حساب می‌آید که در شهر فیلادلفیا قرار دارد، در سال ۱۷۴۰ توسط بنجامین فرانکلین تأسیس شد و اولین دانشگاه آمریکایی بود که هم رشته‌های کارشناسی و هم کارشناسی ارشد را ارائه می‌داد. این دانشگاه ازلحاظ قدمت، چهارمین دانشگاه قدیمی آمریکا محسوب می‌شود و دارای ۲۴ واحد آموزشی در سطح ایالت است. در رده‌بندی دانشگاه‌های عمومی در سطح کشور آمریکا توسط U.S.NEWS، این دانشگاه در رتبه ۴۸ قرار دارد. تعداد دانشجویان این دانشگاه از ۸۴۰۰۰ نفر فراتر می‌باشد که در واحدهای مختلف آموزشی این دانشگاه مشغول تحصیل می‌باشند و به همین علت دانشگاه جزو ۱۰ دانشگاهی است که دارای بالاترین شمار دانشجو در آمریکا می‌باشد. تعداد رشته‌هایی که در دانشگاه به دانشجویان ارائه می‌گردد بالغ‌بر ۱۶۰ رشته می‌باشد.

در ۱۰ سال اخیر، ۹ نفر از استادان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه پنسیلوانیا موفق به کسب جایزه نوبل شده‌اند و در سال ۲۰۱۰ این دانشگاه در بین پنج دانشگاه برتر تحقیقاتی آمریکا جای گرفت.

از دانشکده‌های این دانشگاه می‌توان به دانشکده هنر و علوم، ارتباطات، دندانپزشکی، طراحی و نقشه‌کشی، مهندسی، آموزش، حقوق، پرستاری، پزشکی، علوم سیاسی، دامپزشکی و تجارت وارتون اشاره نمود. اکثر دانشکده‌های دانشگاه در رتبه‌های 1 تا 5 قرار دارند؛ به‌عنوان‌مثال دانشکده پرستاری این دانشگاه در طی سال‌های متوالی در رتبه‌های 1 تا 3 قرار می‌گرفت و یا رشته‌های مهندسی که در رتبه پنجم و دانشکده‌های پزشکی، دندانپزشکی و دامپزشکی که در میان 10 دانشکده برتر امریکا قرار دارند.

طبق گزارش U.S. News & World Report، در سال ۲۰۱۲، یو. پن رتبه ‌پنجم را در میان همه‌ دانشگاه‌های آمریکا به خود اختصاص داد و یکی از گزینشی‌ترین دانشگاه‌های ایالت پنسیلوانیا است.

از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه می‌توان به افراد زیر اشاره نمود:

  • دونالد ترامپ: چهل و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده امریکا، فارغ‌التحصیل در رشته اقتصاد
  • ایوانکا ترامپ: دختر چهل و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا، فارغ‌التحصیل در رشته اقتصاد
  • وارن بافت: کارآفرین، بازرگان، سرمایه‌گذار و نیکوکار آمریکایی دارای مدرک کارشناسی‌ارشد اقتصاد از دانشگاه پنسیلوانیا
  • ایلان ماسک: مهندس، مخترع، تاجر در صنایع پیشرفته و بنیان‌گذار شرکت تسلا موتورز و فارغ‌التحصیل کارشناسی اقتصاد
  • آنیل آمبانی: کارآفرین، سرمایه‌گذار و مدیر ارشد اجرایی هندی
  • محمت آز: پزشک و جراح قلب ترک‌تبار، فارغ‌التحصیل دانشگاه پنسیلوانیا

دانشکده وارتون، قدیمی‌ترین دانشکده‌ کسب‌وکار جهان است که با دارا بودن بیشترین اعضای هیئت‌علمی، به‌عنوان سومین دانشکده برتر جهان در ارائه‌ برنامه‌ MBA معرفی‌ شده است.

دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا (Wharton School of the University of Pennsylvania) اولین دانشکده تخصصی کسب‌وکار جهان است که در سال ۱۸۸۱ با سرمایه‌گذاری جوزف وارتون تأسیس شد که مؤسسه‌ای خصوصی است که در رده‌بندی بهترین مدارس عالی مدیریت و اقتصاد در سال ۲۰۱۶، در رده‌ سوم و در رده‌بندی مؤثرترین تحقیقات دانشگاهی، در رده‌ اول جهان ایستاده است.

از اساتید برجسته این دانشگاه می‌توان به پروفسور سیمون کوزنت (که بعدها موفق به دریافت نوبل اقتصاد شد) درخصوص دستیابی به علم اطلاعات آماری درباره‌ تولید، قیمت‌ها، سرمایه‌گذاری و سرمایه‌های ملی و همچنین تئوری‌های مقیاس‌بندی چرخه‌ها و روندهای مفاهیم اقتصادی و روش‌های استاندارد اندازه‌گیری تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی نیز اشاره کرد. پرفسور لارنس کلاین، یکی دیگر از استادان این دانشکده می‌باشد که او نیز جایزه‌ نوبل اقتصاد را دریافت کرده است و برای اولین بار تئوری‌های اقتصادی را با علم ریاضی ترکیب کرد و مدل اقتصادسنجی ایالات‌متحده را توسعه داد. دیگر اساتید این دانشگاه، مدل‌های بیمه و بازنشستگی مدرن بخش‌های عمومی و خصوصی سازمانی را بنا نهادند.

برنامه‌ آموزشی MBA دانشکده وارتون، بر یک هسته‌ فشرده و منعطف آموزش عمومی کسب‌وکار تمرکز دارد. در این دوره‌ها هیئت‌علمی دانشکده‌ وارتون با ایجاد شبکه‌ای از ایده‌ها، دانشجویان را با تفکرات استراتژیک آشنا می‌کند. برنامه MBA، ۱۹ رشته و بیش از ۲۰۰ واحد مدیریتی را شامل می‌شود. دانشجویان، یکی از این ۱۹ رشته را براساس تحصیلات، تجربه‌های شغلی و اهداف خود به‌عنوان تخصص مدیریتی انتخاب می‌کنند:

حسابداری، علوم آمار، آنالیز تجاری، مدیریت کارآفرینی، مدیریت محیط‌زیست، مالی، مدیریت بهداشت و درمان، استراتژی و علوم اقتصادی، مدیریت بیمه، علوم مدیریت، بازاریابی، بازاریابی و عملیات (رشته مشترک ترکیبی)، مدیریت مدرن چندملیتی، عملیات، اطلاعات و تصمیمات، اثربخشی سازمانی، املاک، مدیریت سازمانی، آمار و داده‌کاوی و مدیریت استراتژیک.

دانشجویان دوره‌ MBA، در سال اول تحصیلات خود باید بسته به رشته انتخابی، دروس اجباری را بگذرانند. روش تدریس، بر پایه‌ مطالعه‌ موردی و تحقیقات گروهی شکل‌ گرفته است و دانشجویان باید در ترم اول تیم‌های ۵ یا ۶ نفرِ تشکیل بدهند و پروژه‌ انتخابی خود را انتخاب کنند که تا ترم دوم سال اول ادامه خواهد داشت.

دروس اجباری دوره‌ MBA برای دانشجویان سال اول تمامی گرایش‌ها، عبارت‌اند از:

رهبری: مبانی رهبری و کار تیمی، مدیریت بازاریابی، اقتصاد خرد

علوم اقتصادی: موضوعات پیشرفته در مدیریت اقتصادی

آمار: تجزیه‌وتحلیل آماری، مدیریت ارتباطات.

از سال ۲۰۱۴، دانشکده وارتون با همکاری دانشکده‌های مهندسی و علوم کاربردی دانشگاه پنسیلوانیا، دوره‌های کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی فناوری (EMTM) را نیز ارائه کرده است.

دانشکده‌ وارتون در بخش مدیریت خود با دانشگاه اینسید قرارداد اتحاد و همکاری دارد؛ به‌این‌ترتیب که دانشجویان دوره MBA  هرکدام از این دو دانشگاه، می‌توانند یک ترم از دوران تحصیلی خود را در دانشگاه شریک بگذرانند. دانشجویان وارتون به هر دو کمپ سنگاپور و ماونتین بلوی دانشگاه اینسید دسترسی دارند.

این دوره‌ها با هدف پیشرفت مدیران و عوامل اجرایی در حرفه‌ خود طراحی‌ شده‌اند و جدای از گرایش‌های اصلی، بر مباحثی مشابه با MBA دروس آکادمیک تأکید دارند. طول این دوره‌ها ۲۴ ماه است و متقاضیان، در هر دو شعبه‌ دانشکده‌ وارتون در سانفرانسیسکو و فیلادلفیا پذیرش می‌شوند.

تحصیل در مقطع دکترا در دانشکده وارتون بین ۴ تا ۶ سال به طول می‌انجامد. این دانشگاه رشته‌های امور مالی، اقتصاد کاربردی، مدیریت و زیرگروه‌های تجارت را در دوره‌های دکترا  برگزار می‌کند.

دانشکده‌ وارتون در بخش آموزش آنلاین، دوره‌های گسترده‌ای با تمرکز بر توسعه‌ مدل‌های نوین کسب‌وکار و مالی، تجزیه‌وتحلیل کسب‌وکار، کارآفرینی و مبانی کسب‌وکار ارائه می‌دهد. از سال ۲۰۱۲، ۲.۷ میلیون نفر در سراسر جهان در این دوره‌ها نام‌نویسی کرده‌اند. دانشکده وارتون به ۵۰ دانشجوی برتر این دوره‌ها، هزینه‌ شهریه را بازمی‌گرداند و به ۵ نفر اول هم بورسیه‌ تحصیلی معادل ۲۰ هزار دلار، برای ادامه‌ تحصیلات در این دانشگاه اهدا می‌کند.

رشته‌های ارائه‌شده در دوره‌های آنلاین عبارت‌اند از: تجزیه‌وتحلیل تخصصی کسب‌وکار (واحدهای علمی: آنالیز رفتار مشتری، آنالیز عملیاتی، آنالیز حسابداری به‌علاوه‌ پروژه‌ عملی پایان دوره)، تخصص‌های پایه‌ای کسب‌وکار (واحدهای علمی: بازاریابی، حسابداری، مالی و پروژه‌ی پایان دوره)، دوره‌های تخصصی مدل‌سازی کسب‌وکار و مالی (آموزش تکنیک‌های ضروری مدل‌سازی بهینه، مهارت‌های تصمیم‌گیری، برنامه‌های کاربردی تجاری و مالی، پیش‌بینی نتایج پروژه‌ها و داده‌کاوی به‌وسیله‌ی پلتفرم‌های تحقیقاتی)، کارآفرینی (شامل ۴ ترم تخصصی: مفاهیم، طراحی، سازمان‌دهی و مدیریت شرکت‌های نوپا)، موفقیت‌های فردی و حرفه‌ای، بازاریابی دیجیتال (واحدهای علمی: بازاریابی شبکه، آنالیز بازاریابی، استراتژی و تجزیه‌وتحلیل رسانه‌های اجتماعی، داده‌کاوی مشتری محور و استراتژی‌های حفظ مشتری، مأموریت برنامه آموزش رهبری، پرورش رهبرانی است که با درکی عمیق‌تر از خود، جامعه و سازمانشان دست به عمل می‌زنند و آن‌ها را در مسیر رشد هدایت می‌کنند).

دوره‌های کارآفرینی دانشکده‌ وارتون تحت برنامه آموزشی مدیریت کارآفرینی گورگن

(The Goergen Entrepreneurial Management Program) برگزار می‌شوند که مفهوم، طراحی، سازمان‌دهی و مدیریت شرکت‌های جدید را پوشش می‌دهند.

دانشجویان با گذراندن این چهار دوره، فرصت‌های تأسیس استارتاپ‌های مدرن، رشد، تأمین مالی و سودآوری آن‌ها را شناسایی می‌کنند. هدف استادان بخش کارآفرینی، آموزش خلاقیت‌های ذهنیتی و کارآفرین، مهارت‌های موردنیاز برای تأسیس یک شرکت با پتانسیل‌های رو به رشد است تا بتوانند با شناسایی و پیگیری فرصت‌های موجود درون سازمان، بهترین تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری را اتخاذ کنند.

واحدهای پایه‌ای این دوره‌ها عبارت‌اند از:

 

سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر، تحلیل مالی خریدوفروش، کارآفرینی بهداشت و درمان، جنبه‌های قانونی کارآفرینی، کارآفرینی اجتماعی، استراتژی‌های تکنولوژی و نوآوری، استراتژی‌های شرکت‌های هم‌خانواده، مدیریت فناوری، سرمایه‌گذاری تجاری و مدیریت کارآفرینی، فرهنگ فناوری، مذاکرات، بازاریابی و تجارت الکترونیک، خلاقیت، توسعه‌ محصولات جدید، عملیات مقیاس‌گذاری در مشاغل تکنولوژی، تکنولوژی‌های فعال، طراحی محصول و کارآفرینی املاک غیرمنقول.

مرکز تحقیقاتی سول سی اسنایدر (Sol C. Snider Entrepreneurial research Center) دانشکده‌ وارتون، اولين مرکز مطالعات کارآفرينی آمریکا است. محققان دانشکده‌ وارتون در این مرکز، به‌طور پیوسته مطالعات کارآفرینی باکیفیتی را برای پیشبرد درک کارآفرینی و خلق ثروت جهانی انجام می‌دهند.

لازم به ذکر است که دانشگاه شیراز از دانشگاه پنسیلوانیا الگو گرفته است.

آزیتا جهانبخش

نویسنده: آزیتا جهانبخش / پژوهشگر حوزه مدیریت

5 گام برای نوآوری در مدل کسب و کار

5 گام برای نوآوری در مدل کسب و کار

در دهه 1950، شرکت هالوید تصور می کرد که یک محصول برنده دارد. به واسطه مهندسی هوشمندانه، فناوری جدیدی را ایجاد کرده بود که بهتر از محصولات رقبا بود. تنها مشکل این بود که هیچ کس نمی خواست آن را بخرد.

از این رو شرکت را به تفکر انداخت که اگر کسی نمی خواهد دستگاه های کپی آنها را بخرد، شاید برخی حاضر به اجاره آن باشند؟ این به یک ایده چند میلیارد دلاری انجامید و این شرکت که اکنون با نام زیراکس شناخته شده است، به قدرتی بزرگ تبدیل شد.

نوآوری های منزوی بعید است که تأثیر قابل توجهی در سودآوری کسب و کار داشته باشند. خلق محصول جدید، بازار هدف یا جریان درآمدی جدید ممکن است تغییراتی را در کسب و کار ایجاد کند اما برای ایجاد تحولات پایدار و اثر بخش باید مدل کسب و کار را تغییر داد.

در ادامه به آنچه باید درباره نوآوری در مدل کسب و کار بدانید، بیشتر می پردازیم:

۱. برنامه ریزی را متوقف و آماده سازی را شروع کنید:

پس از جنگ جهانی دوم، شرکت های عظیمی برای تولید محصولات و بازاریابی انبوه تاسیس شد. در آن زمان بود که برنامه ریزی استراتژیک در دسترس قرار گرفت. مدیریت ارشد طرحی را تدوین می کرد و از کارکنان رده های پایین تر می خواست که آنرا اجرا کنند. اگر کل مجموعه خوب کار می کردند، همه چیز به خوبی پیش می رفت.

اما هنگامی که «جک ولچ» مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک شد، فرایند برنامه ریزی استراتژیک را محدود کرد و تلاش های خود را برای ساده سازی فرایندهای سازمان آغاز کرد.

از آن زمان، بسیاری دیگراز متخصصین و صاحبان کسب و کارهای بزرگ بر اهمیت آماده سازی تاکید بیشتری داشتند. به عنوان مثال «راجر مارتین» از مدیران می خواهد که اجازه ندهند برنامه ریزی استراتژی بیشترین زمان را به خود اختصاص دهد و این بدان معنی است که ما باید سریع ترشروع به آماده سازی کنیم.

شاید برنامه ریزی به ما اجازه تصمیم گیری سریع را دهد، اما این آماده سازی، توجه به جزییات و گسترش مهارت هاست که به ما توانایی اخذ تصمیمات به موقع و منطبق بر تغییرات در زمان واقعی را می دهد.

۲. به چگونگی خلق، ارائه و کسب ارزش از طریق مدل کسب و کارتان بیندیشید:

در حالی که طرح کسب و کار نیاز به ارزیابی مشخصی از درآمدها و هزینه ها دارد، مدل کسب و کار چنین نیست. به عبارت ساده تر، منطقی منسجم برای چگونگی خلق، ارائه و کسب ارزش است. کسب و کارهایی که به این سه مورد را به شکلی منطقی پاسخ دهند، شرکتهای بسیار موفقی را راه اندازی خواهند کرد.

متأسفانه، در جهان امروز چرخه های فناوری به طور قابل توجهی کوچک شده اند و مدل های کسب و کار دیگر دوام و پایداری ندارند و باید در مدل کسب و کارتان نوآوری ایجاد کنید.

این نکته مهمی است اما بدان معنا نیست که باید مرتباً همه چیز را تغییر دهید.

کافی است از خودتان بپرسید، چگونه می توانید ارزش جدیدی ایجاد کنیم؟ آیا می توانیم آن ارزش را در یک مسیر متفاوت هدایت کنید؟ آیا راهی وجود دارد که بتوانید به ارزش اثربخش تری دستیابی داشته باشید؟

۳. به کمک بوم مدل کسب وکار، کمینه محصول پذیرفتنی را تولید کنید:

من قبلاً کسب و کار دیجیتالی را اداره می کردم که تقریبا سهم ۴۰ تا ۵۰ درصدی بازار را به خودش اختصاص داده بود و به ما این امکان را می داد تا منابع مهندسی بهتری نسبت به رقبا داشته باشیم. چون ما آن را یک مزیت مهم رقابتی می دیدیم. به منظور سرمایه گذاری بر این مزیت، پروژه های بزرگی را برنامه ریزی کردیم .

متأسفانه آنچه که در طی فرایند توسعه ۶ الی ۱۲ ماهه اتفاق افتاد این بود که نیازها در بازار به سرعت تغییر می کردند و ما باید به طور مداوم ویژگی های پروژه را تغییر می دادیم. نتیجه این شد که پروژه های کلان ما پر از اشکال بودند و ما مجبور می شدیم وقت بیشتری را برای رفع آنها بگذاریم.

سرانجام شروع به تولید محصولاتی با حداقل سود کردیم که معمولاً تولید آنها طی شش هفته انجام می شد. هر چند تولیدمان فراگیر نبود، اما به موقع و در زمان نیاز مشتری انجام می شد. در نتیجه توانستیم سریع تر واکنش مصرف کننده را دردنیای واقعی ارزیابی کنیم. سپس ما از این دانش برای بهبود پروژه شش هفته آینده استفاده می کردیم.

۴. ارزیابی هوشمندانه ای از مدل کسب و کارتان داشته باشید:

ایجاد یک مدل کسب و کار موفق کار ساده ای نیست، اما سخت تر از آن ارزیابی صحیح مدل کسب و کاراست. رشد گاهی می تواند به مرگ کسب و کار بیانجامد. همچنان که کارکنان و منابع جدیدی را برای پاسخ به تقاضا وارد کسب و کار خود می کنید، عملکردتان می تواند تحت تاثیر اثرات منفی قرار گیرد.

در واقع ارایه یک دفترچه با مجموعه ای از قوانین برای پیروی کردن به کارمندان آسان است. آنچه که مشکل است، آگاهی رسانی صحیح از مدل کسب و کار و اجازه دادن به تیم تان برای دنبال کردن اهداف است.

۵. همواره برای مواجهه با شکست آماده باشید:

در قرن بیستم، برخی شرکت ها توانستند با ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق پیشرفت مداوم، مسیر موفقیت در کسب و کار را هموار کنند. حتی یک مزیت رقابتی کوچک، که با صبر و حوصله دنبال می شد  می توانست  موقعیت پیروزمندانه ای را برای کسب و کارها ایجاد کند.

با این حال، حتی برترین شرکت ها ازجمله «کداک» در حال فروپاشی هستند. درحقیقت نباید تنها به یک مزیت رقابتی گذرا اندیشید.

ذات نوآوری درتار و پود مدل کسب و کار است. نوآوری در مدل کسب و کار به معنای جستجو درمورد ناشناخته ها نیست، بلکه یک پیگیری مداوم برای چگونگی خلق ارزش، ارائه آن و کسب ارزش بهتر است. حتی بهترین مدل های کسب و کارها هم بدون نوآوری در نهایت با شکست مواجه خواهند شد.

نویسنده: Greg Satell

مترجم: شیدا انصاری

برگرفته از www.forbes.com

هوشمندسازي کسب‌وکار

هوشمندسازي کسب‌وکار

 

امروزه سازمان‌ها و کسب‌وکارهای مختلف با تغييراتي اساسي روبه‌رو هستند. رشد جهانی‌شدن، توسعه و پيشرفت فناوري، نفوذ رو به رشد فناوري در بخش‌های مختلف توليد و خدمات و نيز توليد حجم انبوه داده‌ها در فضاي کسب‌وکار و انقلاب دانشي را می‌توان ازجمله مهم‌ترین تحولات در فضاي کسب‌وکار، علم و فناوري برشمرد.

با همه اين مسائل و چالش‌ها و تحولات علمي و فناورانه، تصمیم‌گیری‌های به‌جا، به‌موقع و صحيح (بهنگام) نيازمند اطلاعات دقيق و بهنگام می‌باشد كه با حجم انبوه داده‌های توليدي در صنعت و فضاي کسب‌وکار اين مورد عملاً به‌صورت دستي و با روش‌های سنتي قابل‌اجرا نخواهد بود. بنابراين نياز است فعاليتي نظام‌مند و يكپارچه در جهت جمع‌آوری، تحليل، ارزيابي و تبادل اين اطلاعات صورت گيرد. مجموعه اين اقدامات در ادبيات مديريت کسب‌وکار، هوشمندي کسب‌وکار ناميده می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار يک چارچوب کاري شامل فرايندها، ابزار و فناوری‌های مختلف است که براي حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی‌شده و موجب ايجاد ارزش‌افزوده براي سازمان می‌شود.

هوشمندی کسب‌وکار عبارت است از فعالیت‌های جمع‌آوری، تجزیه‌وتحلیل و به‌کارگیری اطلاعات مرتبط با کسب‌وکار سازمان به‌منظور پشتیبانی از فرایندهای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی سازمانی كه منجر به ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان شده و در عصر حاضر، بقاي سازمان‌ها درگرو اين مهم خواهد بود. چراکه شناسايي و تحليل فرصت‌ها و تهديدهاي کسب‌وکار و توجه به مسائل درون سازمان در فرايند تصمیم‌گیری به‌عنوان عاملي در جهت پشتيباني از تصميمات کسب‌وکار حائز اهميت می‌باشد. توجه به اين نكته كه هوشمندي فرايندي است مستمر و دائمي كه بايستي در جهت بهبود مستمر فعالیت‌های سازمان و دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان، ايفاي نقش نمايد، مقوله‌ای است اساسي و كليدي كه بايد در شریان‌های اصلي يك کسب‌وکار و سازمان به‌عنوان تفكر غالب جريان داشته و تبديل به رويكرد و نگرش اجزاي سازمان شود تا منجر به ايجاد ارزش‌افزوده در فرايندهاي اصلي کسب‌وکار گردد. درواقع اين امر بايستي به‌عنوان هدف اصلي فرايند هوشمند سازي کسب‌وکار موردتوجه قرار گيرد.

اهميت هوشمند سازي کسب‌وکار در بهبود فرايندهاي تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی راهبردي در کسب‌وکار به شكلي است كه شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ كه با حجم انبوهی از داده‌ها سروکار دارند در پایگاه‌های داده، سیستم‌های توزیع‌شده و مکانه‌ای دیگر داده‌های خود را انبار می‌نمایند و این پایگاه‌های داده معمولاً با تراکنش‌های مختلفی درهم‌تنیده هستند، پایگاه‌های داده هراندازه هم که مفید و ضروری باشند، قادر به برقراري ارتباط و تحليل داده‌ها نيستند.

به‌وسیله هوشمندي کسب‌وکار، بخش عمده‌اي از اطلاعات مستقيماً و بدون دخالت انسان از سيستم‌هاي اطلاعاتي موجود دريافت خواهد شد و لذا دقت اطلاعات ارائه‌شده بسيار بالاتر از قبل خواهد بود (حذف عامل انساني). همچنين در مورد اطلاعات چند منبعي (اطلاعاتي كه داراي بيش از یک منبع است) مي‌توان مكانيزم‌هاي كشف مغايرت در سيستم، طراحي كرد تا با كشف علل مغايرت‌، صحت اطلاعات دريافتي بالاتر رود.

همچنين با پیاده‌سازی سیستم‌های نرم‌افزاری و فرايندها و ساختارهاي هوشمند سازي کسب‌وکار در سازمان‌ها انتقال، دريافت و سرعت دريافت گزارش‌ها و اطلاعات بسيار بالاتر خواهد رفت. اطلاعات مختلف با ابعاد مختلف از تمام بخش‌های مختلف سازمان به‌صورت جامع و يكپارچه در كنار هم قابل ضمن ارتقاي امنيت داده‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت.

سازمان‌ها بايد بپذيرند كه داشتن اطلاعات بسیار زیاد معادل نداشتن اطلاعات است، زيرا افراد و سازمان‌ها را در انبوهي از اطلاعات غرق مي‌نمايد. هوشمندي در مديريت و كنترل داده‌ها يعني اينكه سیستم‌های اطلاعاتي سازمان به بررسي اطلاعات موجود و اطلاعات موردنیاز پرداخته و متناسب با شاخص‌هاي كليدي عملكرد سازمان از بين انبوه اطلاعات‌، مفيدترين اطلاعات براي تصميم‌گيري را در اختيار مديران سازمان قرار دهد.

هوشمند سازي کسب‌وکار امروزه می‌تواند از طريق حذف عوامل انساني در توليد اطلاعات در سازمان، هزينه‌هاي بسياري را صرفه‌جويي نمود و با به دست آوردن اطلاعات به‌موقع و مناسب، دقت و صحت تصميم‌گيري‌ها را افزايش داده و در سازمان ايجاد ارزش نمود.

سازمان‌های ايراني در شرايط كنوني با توجه به اختلاف هزینه‌ها و درآمدها بایستی به‌منظور کسب موفقيت در اجرای پروژه‌های هوشمندسازي کسب‌وکار خود ابتدا چالش‌هاي پيش‌رو جهت يکپارچه‌سازي اطلاعات را تقسیم‌بندی نموده و سپس معماري سازماني خود را به‌گونه‌ای طراحي نمايند تا با استفاده از دانش به‌دست‌آمده، مديران سازمان بتوانند تصميمات بهتری اتخاذ نمایند و با طرح برنامه‌های عملي براي سازمان، فعالیت‌های تجاري را به‌صورت مؤثرتري انجام دهند. چراکه هوشمندی کسب‌وکار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است در راستاي شناسايي، جمع‌آوری، پردازش و نتیجه‌گیری از داده‌ها به‌منظور كسب ارزش‌افزوده.

امروزه به‌کارگیری مفاهیمی چون هوشمندی کسب‌وکار به دلیل ایفای نقش در تصمیم‌گیری سازمانی و ارتقای بهره‌وری در صنایع مختلف بسیار موردتوجه است. سیستم هوشمندی کسب‌وکار موجب ارتقاء ارزشی اطلاعات در آغاز یک زنجیره اطلاعاتی می‌شود و با استفاده از فناوری‌های مختلف موجب جمع‌آوری و ساختارمند کردن داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات می‌شود.

بنگاه‌ها و کسب‌وکارهای ايراني با توجه به شرايط فعلي اقتصاد و کسب‌وکار و الزام در چابكي ارائه خدمات و همچنين محيط به‌شدت رقابتي براي بقا، چاره‌ای جز استفاده از داده‌ها و تبديل آن‌ها به خرد و دانش در هرم مديريت دانش ندارند.

نویسنده: سعید حاجی زاده / پژوهشگر و مدرس حوزه مدیریت

اقتصاد هوشمند می تواند منجر به تغییر مدل های کسب و کار شود

اقتصاد هوشمند، اقتصادی است مبتنی بر فناوری های نو، و می تواند منجر به تغییرات مدل های کسب و کار در حوزه های مختلف شود و پاسخ دهنده هدف غایی مقاصد اقتصادی باشد که خلق فرصت های جدید، زایش منابع و تخصیصی بهینه منابع است.
علی عبداللهی، رئیس مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد هوشمند وزارت امور اقتصادی و دارایی، اظهار داشت: امروزه دنیا وارد فضایی شده که فناوری های هوشمند مانند هوش مصنوعی، بلاک چین و اینترنت اشیا نقش بسیار موثری را در کسب و کار و سازمان ها ایفا می کند. با استفاده از این فناوری ها می توان راجع به سیستم ها و سامانه های رفتاری و اجتماعی و پدیده های مدیریتی و کسب و کار هوشمند صحبت کرد.
وی در این خصوص ادامه داد: هوشمندی از سطوح فنی فراتر رفته و می توان در خصوص پدیده های رفتاری و اجتماعی هوشمند نیز صحبت کرد. از همین رو می توان در مورد کسب و کار هوشمند، سازمان های هوشمند، اقتصاد هوشمند و جامعه هوشمند صحبت کنیم. در همین راستا است که ترمینولوژی اقتصاد هوشمند در مجموعه وزارت اقتصاد تعریف شده و به عنوان یکی از محورهای اصلی توسعه در نظر گرفته شده است.
رئیس مرکز فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد وزارت اقتصاد تصریح کرد: این فضایی است که اقتصاد هوشمند می تواند به همراه داشته باشد البته برای شکل گیری اقتصاد هوشمند باید عوامل هوشمند هم شکل بدهیم. این عوامل می تواند بورس هوشمند، مالیات هوشمند، گمرگ هوشمند باشد که در وزارت اقتصاد به دنبال شکل گیری آن هستیم. در این راستا سندی را با عنوان نقشه راه توسعه اقتصاد هوشمند تدوین کردیم که این تعاریف را در آن وارد کرده ایم .

نفوذ بلاک‌چین تا صنعت بازی‌های رایانه‌ای

نفوذ بلاک‌چین تا صنعت بازی‌های رایانه‌ای

اقتصاد دیجیتال در سال‌های اخیر و با تکیه بر راهکارهای فناوری نوین رو به توسعه است. در این میان بلاک‌چین‌ها محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند و به همین دلیل در بخش‌های مختلفی به‌کار گرفته می‌شوند. توسعه و طراحی بازی‌های ویدئویی حالا عرصه جدیدی است که قرار است بلاک‌چین‌ها آن را فتح کنند.
درحالی‌که رمزارزها یا ارزهای رمزنگاری‌شده همچنان درحال رقابت برای باز کردن جایی در دنیای ارزهای واقعی هستند، فناوری پشتیبان آن یعنی بلاک‌چین گام‌های گسترده‌ای در مسیر پذیرش جهانی برداشته است. این فناوری می‌تواند امکان انتقال مطمئن و معتبر داده‌ها و همچنین یک شبکه قابل ردیابی ناگسستنی را فراهم کند که این ویژگی‌ها تنها برای امور بانکی نیست. شرکت «KPMG»، غول خدمات مدیریتی، اعلام کرد که محبوبیت بلاک‌چین در طول سال گذشته، فراتر حد انتظار بوده و همین امر، فناوری یاد شده را به ابزاری واقعی و کارآمد در دنیای تجارت تبدیل کرده است. پژوهشگاه فضای مجازی اعلام کرد که هوآوی طی تحقیقی با همکاری پژوهشگاه اقتصادی آکسفورد، پیش‌بینی کرده است که اقتصاد دیجیتال، تا سال ۲۰۲۵، حدود ۳/ ۲۴ درصد از تولید ناخالص جهانی را تشکیل خواهد داد که در مجموع رقمی حدود ۲۳ تریلیون دلار محسوب می‌شود. بلاک‌چین در میان فناوری‌های نوظهور که منجر به این رشد می‌شوند، مهم‌ترین تاثیر را خواهد داشت.
درحالی‌که کاربرد برخی برنامه‌های بلاک‌چین، مانند اتصال اخیر شرکت‌های آی‌بی‌ام و ای‌تی‌آی‌ای در نروژ به این فناوری در راستای اطمینان از کیفیت غذاهای دریایی بهتر و ایمن‌تر و موفقیت پلت‌فرم حمل‌ونقل تریدلنسدر بندر اسپانیا که از این فناوری برای تسهیل عملیات حمل‌ونقل استفاده می‌کند، استفاده از آن در امور مالی، ردیابی و کنترل زنجیره تامین را شامل می‌شود، برنامه‌های دیگری نیز وجود دارند که با وجود اجرایی شدن از سوی بلاک‌چین کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

بلاک‌چین در صنعت بازی‌سازی

نفوذ بلاک‌چین، همزمان با آغاز روند توسعه اقتصاد دیجیتال، در حوزه صنعت بازی‌سازی رشد فزاینده‎ای یافته است. محبوبیت بازی‌های آنلاین چند نفره در ماه‌های اخیر به شدت افزایش یافته است، از سوی دیگر شیوع کرونا و تشدید محدودیت‌های رفت‌‌وآمد و در نتیجه، قرنطینه خانگی میلیون‌ها نفر نیز، بر سرعت رشد این نوع جدید از سرگرمی افزوده است. بازی‌های آنلاین مشهوری چون ورلد آف وارکرفت، فاینال فنتسی و الدر اسکرول آنلاین، زمینه به هم پیوستن جوامع گوناگون، ایجاد تیم‌ و کسب درآمدهای ارزی را برای بازیکنان در یک اکوسیستم مشترک فراهم می‌آورند. فناوری بلاک‌چین می‌تواند با هدف شبیه‌سازی خدمات مالی دنیای واقعی، در توسعه این سیستم‌های توکن‌محور نقش موثری داشته باشد.
شرکت بازی‌های ویدئویی بلاک‌چین هورایزن طی پروژه‌ای جدید به بازتعریف ایده مالکیت در دنیای نوظهور دفتر کل توزیع‌شده پرداخته است. شرکت یادشده در حال برنامه‌ریزی برای ایجاد تغییرات اساسی در بخش اقلام قابل معامله در بازی با استفاده از یک سیستم عامل اتریوم به نام آرکادیوم است. این پلت‌فرم بلاک‌چین‌محور، امکان مالکیت یک آیتم خاص را برای بازیکن تامین می‌کند و هنگام انجام معاملات بین بازیکنان، خرید و فروش اجناس را تسهیل می‌بخشد. این شرکت قصد دارد با ثبت نام بازیکنان در دفتر کل توزیع شده مرتبط با رمزارزها، ویژگی‌های ابتکاری و به دنبال آن تجربی بازی را ارتقا دهد.

بلاک‌چین در املاک و مستغلات

در سال ۱۸۶۲ دولت انگلستان برای پشتیبانی و محافظت از حقوق مالکیت، در سراسر انگلیس و ولز، اداره ثبت اچ‌ام‌لند را تاسیس کرد. این اداره تا امروز حدود ۲۵ میلیون پلاک ملکی را به ثبت رسانده است. اما درحال‌حاضر با روی کار آمدن و امکان بهره‌گیری از فناوری بلاک‌چین رویای فرآیندهای بدون کاغذبازی محقق شده است. به عقیده بسیاری از کارشناسان، ماموریت این اداره ثبت به پایان رسیده است. رقابت برای تبدیل شدن به سرآمدترین پلت‌فرم ثبت جهانی زمین بر اساس معیارهای سرعت، سادگی و رویکرد باز نسبت به داده‌ها، رسما آغاز شده است. امروزه دولت‌های بیشتری در حال اقدام برای استفاده از فناوری بلاک‌چین برای امور مربوط به ثبت و تامین سوابق هستند. اوکراین، گرجستان و سوئد از جمله کشورهایی هستند که همگی معاملات مستغلات، ثبت زمین و املاک را با استفاده از بلاک‌چین انجام می‌دهند. نشانه‌گذاری املاک و مستغلات تجاری موضوعی است که در زمان حاضر بسیار جدی‌تر از گذشته مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این میان، معاملات مبتنی بر بلاک‌چین نیاز به‌واسطه‌ها را کاملا برطرف می‌کند. این ویژگی نشان می‌دهد که فناوری بلاک‌چین مناسب استفاده در بازارهای خصوصی مانند املاک و مستغلات است. زمین و ملک یکی از قدیمی‌ترین انواع سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود، اما هزینه بالای ثبت و مشکلات مربوط به نقدینگی از بزرگ‌ترین موانع پیش روی سرمایه‌گذاران این حوزه محسوب می‌شود. بنابراین روش‌های نوین تایید و پرداخت از طریق ارائه مدل‌های جدید، کمک شایان توجهی به خریداران است.
از سوی دیگر، مقرون به صرفه نبودن خرید کل یک ملک نباید مانع ورود افراد به بازار املاک و مستغلات شود. مالکیت گسترده و فروش کسری املاک نیز بازار جهانی جدیدی را به وجود می‌آورد. همین امر، سبب شکل‌گیری موج راه‌اندازی شرکت‌های املاک و مستغلات مبتنی بر بلاک‌چین شده است که تمامی مسائل و چالش‌های پیش‌رو را با راه‌حل‌های نوآورانه حل می‌کنند.

بیت کوین و بلاک چین عواملی تأثیرگذار در مسیر آتی کارآفرینی
بلاک‌چین در صنعت خودرو

صنعت خودرو نیز می‌تواند از طریق این دفاتر دیجیتالی و فناوری مبتنی بر بلاک‌چین، سود و ارزش زیادی ایجاد کند. بر اساس گزارش آی‌بی‌ام، ۶۲ درصد از مدیران شرکت‌های بزرگ خودروسازی معتقدند که بلاک‌چین تا سال ۲۰۲۱ به نیرویی تاثیرگذار در بخش خودرو بدل خواهد شد. از سوی دیگر خودروسازان پیشرو درحال برنامه‌ریزی برای اجرای پروژه‌های مبتنی بر بلاک‌چین هستند. شرکت بی‌ام‌دبلیو قصد دارد از دفاتر کل توزیع شده، برای کمک به ردیابی مسیر تولید مواد اولیه و قطعات یدکی در سطح جهانی استفاده کند. این فناوری در حال ظهور، افق وسیع‌تری را در زنجیره‌های تامین بین‌المللی ایجاد و ردیابی و نظارت را به شکل محسوسی تسهیل می‌کند.
پیش از این عنوان شده بود که بلاک‌چین نقش بسیار مهمی را در آینده زنجیره تامین مواد غذایی ایفا خواهد کرد. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این فناوری تا سال ۲۰۲۳، قابلیت ردیابی حداقل ۱۰ درصد از محصولات تولیدی صنایع غذایی جهان را خواهد یافت.

ارزیابی طرح کسب‌وکار

ارزیابی طرح کسب‌وکار

 

برنامه‌ها باید ساده و قابل‌انعطاف باشند و توسط افرادی تهیه شوند که قرار است آن‌ها را اجرا کنند.

ژنرال گئورگ اس. پاتون

چیزی که یک طرح را قادر به ایجاد نتایج می‌کند، تعهد افراد کلیدی برای کار برروی وظایف خاص است.

پیتر اف. در اکر

 

هر دو نقل‌قول از ژنرال گئورگ اس‌. پاتون و پروفسور پیتر اف.دراکر اساسأ یک موضوع واحد اما از دو دیدگاه متفاوت را می‌گویند. هر دو نفر در حوزه‌های مربوط به خود شناخته‌شده هستند و به نتیجه مشابهی در مورد برنامه و برنامه‌ریزی رسیدند. طرح باید ساده و انعطاف‌پذیر باشد و توسط کسانی که متعهد و مسئول اجرای آن هستند، تهیه شود. پس این موضوع با مفاهیم فرایند ارزیابی و برنامه‌ریزی کسب‌وکار همراه است.

برای نشان دادن فرایند برنامه‌ریزی و ارزیابی، فرض کنید شما تصمیم می‌گیرید از شیکاگو به بوستون بروید. یک گزینه، شروع حرکت از شرق است زیرا بوستون به‌طورکلی در شرق شیکاگو است. شما احتمالاً می‌توانید راه خود را به بوستون با انتخاب بزرگراهی در طول مسیر پیدا کنید. احتمالاً این روش، نسبت به این‌که شما از قبل، مسیر را برنامه‌ریزی کنید بیشتر طول می‌کشد. اگر شما در اینترنت به یک وب‌سایت طراحی‌شده برای ارائه نقشه‌ها متصل شوید، می‌توانید یک نقشه با راهنمایی برای مستقیم‌ترین مسیر جهت رسیدن به بوستون از شیکاگو پیدا کنید. این نشان‌دهنده تأکید بر ارزیابی (که قبل از برنامه‌ریزی است) و برنامه‌ریزی کسب‌وکار است.

توجه داشته باشید که در شماره قبل که در مورد مدیریت ریسک‌‌ها بود، قبل از فصل ارزیابی کسب‌وکار می‌باشد. برخی از خوانندگان ممکن است بپرسند چرا، به دلیل این‌که مدیریت ریسک واقعی بعد از انجام فرایند ارزیابی صورت می‌گیرد که توافقی برای راه‌اندازی کسب‌وکار انجام‌شده می‌باشد. بااین‌حال، تفکر در مورد شناسایی ریسک و کاهش آن باید قبل از فرایند ارزیابی بیاید. به‌این‌ترتیب ارزیابی می‌تواند ساختاری شامل فاکتورهای ریسک باشد.

به‌عنوان یک درآمد شخصی، گروهی یا سازمانی در مسیر زنجیره تأمین کارآفرینانه، آن‌ها ممکن است تصمیم به خرید یک شرکت، یک بخش، دارایی‌های یک شرکت دیگر و یا گزینه جایگزین بگیرند. در شرایطی که نوع سازمانی که هدف قرار داده‌اند، برای فروش نیست یا نمی‌توانند آن را خریداری کنند، آن‌ها ممکن است تصمیم به شروع یک نهاد کسب‌وکار جدید با ایجاد یک بخش جدید برای تحقق اهداف خود بگیرند. سایر گزینه‌های زنجیره تأمین کارآفرینانه، ائتلاف‌ها، سرمایه‌گذاری‌های مشترک، ادغام‌ها و مشارکت‌ها هستند که در شماره‌های قبل شرح داده شد.

این شماره یک مرور کلی از فرایندهای ارزیابی و برنامه‌ریزی کسب‌وکار را که توصیه می‌شوند، بدون در نظر گرفتن شرایط خاص، ارائه می‌دهد. ما ابتدا فرایندهای ارزیابی را بررسی خواهیم کرد و پس‌ازآن نوبت به برنامه‌ریزی کسب‌وکار می‌رسد. این‌ها فرایندهای اساسی هستند که از طریق آن‌ها گزینه‌های کارآفرینانه موجود در نظر گرفته می‌شوند.

 

ارزیابی

اختلافاتی در مورد این واژه وجود دارد. ارزیابی، همه آن چیزی نیست که شامل بررسی وضعیت کسب‌وکار قبل از برخی اقدامات باشد، همان‌طور که در اینجا بحث می‌شود. ارزیابی بعدازاین که اعضای شرکت تصمیم بگیرند که معامله امکان‌پذیر است و پس‌ازاین که درک اولیه حاصل شود اما قبل از اینکه توافق نهایی انجام شود، رخ می‌دهد.

اهداف ارزیابی

ارزیابی دو هدف تا حدودی متضاد دارد. اول، اهداف باید به سمت حصول یک درک کامل از سرمایه‌گذاری‌های پیشنهادی با تمام پیچیدگی‌هایشان و حرفه‌های مرتبط، فرایندها، فعالیت‌ها، عملکردها و گستره‌های جغرافیایی حرکت کنند؛ دوم، اهداف باید این کارها را به‌سرعت و با کمترین هزینه ممکن انجام دهند.

متأسفانه بسیاری از ارزیابی‌ها، گذرا و سطحی هستند و تقریباً به‌طور کامل به مسائل مالی اختصاص دارند و اغلب بخش‌های حساس مانند محصولات و بازار، توسعه محصول و فناوری، عملیات یا منابع انسانی را نادیده می‌گیرند. تیم ارزیابی اغلب شامل کارشناسان صنعت که می‌توانند در مورد نیروهای محرک صنعت و رقبای خود صحبت کنند، نمی‌شود. ارقام مالی لازم هستند اما کافی نیستند و به‌اندازه کافی دربردارنده اطلاعات نیز نیستند.

پیش از شروع ارزیابی، به‌خصوص در شرکت‌های کوچک و نوپا که حمایت شرکت‌های بزرگ را ندارند . یک مطالعه مختصر در مورد این‌که چرا شرکت‌های کوچک شکست می‌خورند، مناسب است. این موضوع برخی نکات را در مورد تمرکز واقعی فرایند ارزیابی ارائه می‌کند.

مجموعه‌ای از آمار تأمل‌برانگیز در شرکت‌های کوچک توسط کرسی ارائه شده است؛ به‌عنوان‌مثال او به برخی مطالعات اروپایی اشاره می‌کند که نشان می‌دهند بقای کسب‌وکارهای نوپا به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای کم است که از طریق مطالعات تصادفی به‌دست‌آمده توسط نویسنده در طول سال‌ها شناسایی شده‌اند. در یک مطالعه در مورد شرکت‌های نوپای آلمانی توسط کرسی، ۲۴ درصد آن‌ها در طول دو سال از کسب‌وکار خارج شده‌اند و ۳۷ درصد ظرف پنج سال شکست خورده‌اند. مطالعه دیگری در مورد شرکت‌های نوپای انگلیسی نشان می‌دهد که ۴۵ درصد آن‌ها در دو سال و نیم اول از کسب‌وکار خارج شده‌اند و ۸۰ درصد در شش سال اول خارج شده بودند. او به مطالعات دیگر با نتایج مشابه اشاره می‌کند. کرسی(Cressy) اشاره نمی‌کند که چه نوع شرکت‌هایی این‌گونه بودند، اگرچه تجربه صنایع خدماتی و تولیدی مشابه بودند. او همچنین می‌گوید که اگر شرکت‌ها دو سال اول را سپری کنند، شانس بقای طولانی‌مدت آن‌ها افزایش می‌یابد.

کرسی همچنین بیان می‌کند که شواهدی وجود دارد که «محدودیت واقعی در بقای کسب‌وکار، مالی نیست بلکه بیشتر انسانی و سرمایه‌ای است.» شواهد نشان‌دادند که در بخش مالی ارتباطی میان دارایی‌های مالی و بقای شرکت وجود نداشت. تعداد بیشتر سرمایه انسانی توسط سطح واقع‌گرایی کارآفرینان در خصوص دستیابی به اهداف خود، تجربه کاری مخصوص صنعت، قابلیت‌های مدیریتی و این‌که آیا کسب‌وکار نوپا یک خرید بوده است، توصیف می‌شود (شاید نشان می‌دهد که این‌یک کسب‌وکار در حال فعالیت بوده قبل از این‌که کسب شود یا همانطورکه کرسی مشاهده کرد، دلالت بر وجود شبکه‌های کسب‌وکار دارد). کرسی نتیجه گرفت که افزایش آموزش تئوری و عملی کارآفرینان آینده، سهم مهمی در میزان موفقیت کسب‌وکارهای کوچک خواهد داشت که شاید از پرداخت یارانه‌های اقتصادی به شرکت‌های نوپا هم بیشتر باشد.

بررسی‌های ارزیابی باید شامل جنبه‌های مختلفی از وضعیت و دربرگیرنده قابلیت‌های مدیریت و فرایندهای مدیریت، محصولات و خدمات ارائه‌شده و وضعیت فناوری مربوط به منطقه جغرافیایی پوشش داده‌شده توسط شرکت شامل معاملات بین‌المللی و روابط، مسائل حقوقی، (بدون فراموش کردن قانون ارتكاب اقدامات فسادآلود خارجی آمریکا) رقبای فعلی و بالقوه و محیط رقابتی، مشتریان، تأمین‌کنندگان، امورمالی، بازاریابی، عملیات (سایت‌های تولید، امکانات، مراکز توزیع و فناوری‌های تولید)، توسعه محصول، منابع انسانی و مزایای کارکنان (شامل وضعیت جابه‌جایی کارکنان)، حسابداری، مالیات، بدهی‌ها، فناوری اطلاعات، زیست‌محیطی، مالکیت فکری و فردی، بیمه و پوشش مسئولیت و غیره باشد. به‌عبارت‌دیگر، ارزیابی باید شامل همه زمینه‌های مربوط و ملاحظات شرکت باشد.

 

چه کسی باید ارزیابی را انجام دهد؟

گاهی ارزیابی توسط کسانی که به‌طور مستقیم در شرکت‌های دارای زنجیره تأمین کارآفرینانه پیشنهادی درگیر هستند، انجام می‌شود، ازجمله مدیریت شرکت خریداری‌شده که ارزیابی را بر روی هدف شرکت اکتسابی انجام می‌دهد. در مواقع دیگر افرادی خارج از شرکت ازجمله بانک‌ها، شرکت‌های سهامی خاص، شرکت‌های حسابداری عمومی و مشاوران برای انجام ارزیابی به کار گرفته می‌شوند.

بااین‌حال، یک سازمان به دلیل تعصب زیادی که نسبت به فرایندهای خود دارد، نباید ارزیابی سازمان خود را، خود انجام دهد. در بسیاری از موارد، مدیریت می‌خواهد که معامله‌ای به‌طور کامل انجام شود که روی ارزیابی آن تعصب‌ دارند (به‌طور عمدی یا غیر عمد) یا منجر به ارائه نتیجه موردنظر شود. در مقابل می‌توان به‌صورت موردی، گروهی از مدیریت و کارکنان شرکت اکتسابی به‌جای افراد خارج از شرکت برای انجام ارزیابی تشکیل شود. حامیان این بحث معمولاً به دلیل دانش بیشتری که افراد داخل شرکت برخلاف افراد خارج از شرکت دارند، از آن حمایت می‌کنند.

علاوه براین بسیاری خواهند گفت (گاهی به‌حق) که افراد خارج از شرکت فقط گزارش خود را ارائه می‌دهند و پس‌ازآن بدون هیچ مسئولیتی نسبت به انعقاد قرارداد کاری در شرکت، آنجا را ترک می‌کنند. روشن است که استدلال‌های هر دو طرف متین است.

شرکتی که قرار است فروخته شود نیز می‌تواند برخی از ارزیابی‌های خود را روی شرکت خریدار انجام دهد. مدیریت احتمالاً از فروشنده می‌خواهد که تعیین کند آیا خریدار توانایی مالی کافی برای خرید شرکت را دارد. اگر تمام یا بخشی از قیمت خرید به‌صورت سهام باشد، ارزیابی فروشنده حتی ضروری‌تر و دقیق‌تر می‌شود.

فروشنده همچنین می‌خواهد بداند که آیا توانایی‌های کارکردی خریدار برای جذب سازمان فروش کافی است. نگرانی دیگر این است که چه اتفاقی برای کارکنان شرکت فروخته‌شده می‌افتد؛ برای مثال کارکنان می‌خواهند بدانند که آیا اخراج‌های قابل‌توجهی وجود خواهد داشت یا آن‌ها فرصتی برای پیوستن به شرکت خریداری‌شده را خواهند داشت.

 

 

منبع

برگرفته از کتاب ایجاد زنجیره‌های تأمین کارآفرینانه راهنمایی برای نوآوری و رشد.

 (ویلیام بی. لی)

 

 

نویسنده: یاسمن خویی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

 

 

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

 

انسان از بدو خلقت همیشه در معرض آسیب‌های جدی ناشی از بلایای طبیعی بوده است. پدیده‌های خطرآفرین طبیعی نظیر سیل، زلزله، طوفان، صاعقه و غیره ، اخیرا زندگی انسان‌ها را تحت تأثیر قرار داده و اثرات غیرقابل جبرانی را به همراه داشته‌اند. همان‌طور که میدانیم بحران‌های طبیعی بر زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تأثیر می‌گذارد و هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی بی‌شماری به وجود می‌آورد. مدیریت بحران‌ می‌تواند این هزینه‌ها را کاهش دهد و جوامع را در برابر این بحران‌ها ایمن و مصون کند. علی‌رغم تلاش‌های صورت‌گرفته در بسیاری از کشورها برای کاهش خطرپذیری و آثار منفی بحران‌ها، آسیب‌ها و هزینه‌های زیادی از بحران‌ها در حال افزایش است ، نداشتن آمادگی و مقابله نکردنِ مناسب با بحران‌های طبیعی، خسارات سنگینی به ملت‌ها و دارایی‌های آن‌ها وارد می‌کند که بعضاً جبران‌ناپذیر است. ازاین‌رو، مدیریت بحران‌های طبیعی می‌تواند این هزینه‌ها را کاهش دهد و جوامع مختلف را در برابر این بحران‌ها ایمن و مصون کند. وقوع بحران‌های طبیعی و عدم برنامه‌ریزی مناسب برای مقابله با خسارت‌ها و پیام‌دهی ناشی از آن، می‌تواند منجر به از دست رفتن منابع و دستاوردهایی شود که تحقق آن‌ها سالیان زیادی طول می‌کشد. اگرچه سیاست‌گذاری اثربخش، فراهم آوردن امکانات و منابع لازم، صورت‌بندی پیش‌بینی‌های مناسب، تهیۀ سناریوهای مناسب و عملیاتی‌سازی اقدامات برنامه‌ریزی‌شده در مراحل، پیش، حین و پس از وقوع بحران، در زمرۀ وظایف اصلی دولت‌ها و حکومت‌ها است، اما شیوۀ انجام این وظایف در کشورهای گوناگون متفاوت است. همان‌طور که میدانیم گروهی مدیریت را در قالب انجام وظایفی چون برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هماهنگی و… بیان نموده‌اند بعضی هم مدیریت را این‌گونه تعریف کرده‌اند که: مدیریت را می‌توان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت‌های دسته‌جمعی، برای نیل به هدف‌های مطلوب با حداکثر کارایی تعریف کرد.

اما بحران چیست؟ بحران عبارت است از ازهم‌گسیختگی شدید در فعالیت‌های یک جامعه که در این فرایند، انسان‌ها، اقلام و دارایی‌ها و محیط در سطح وسیعی دچار آسیب و صدمات شدید می‌شوند؛ به‌طوری‌که جامعه فقط قادر است از منابع موجود خود کمک بگیرد. بحران‌ها غالباً براساس سرعت و شدت یعنی ناگهانی بودن یا کند بودن بروز آن و یا به این دلیل که طبیعی است یا زادۀ دست بشر است، طبقه‌بندی می‌شوند. بحران در حقيقت يك فشارزایی رواني – اجتماعي بزرگ و ويژه است كه باعث درهم‌شکسته شدن انگاره‌های متعارف زندگي و واکنش‌های اجتماعي می‌شود و با آسیب‌های جاني و مالي، تهديدها، خطرها و نيازهاي تازه‌ای را به وجود می‌آورد.

 

مدیریت بحران چیست؟

مدیریت بحران علمی کاربردی است که به‌وسیله مشاهده سیستماتیک بحران‌ها و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها در جستجوی یافتن ابزاری است که به‌وسیله آن‌ها بتوان از بروز بحران‌ها، پیشگیری نمود و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات آن، آمادگی لازم امدادرسانی سریع و بهبود اوضاع اقدام نمود.

اگر مدیریت بحران را «برنامه‌ریزی برای کنترل بحران» تعریف کنیم، باید چهار مرحله را به‌منظورِ برنامه‌ریزی برای کنترل بحران به انجام رساند. نخست باید پدیده‌های ناگوار پیش‌بینی شوند؛ سپس باید برنامه‌های اقتضایی تنظیم شوند؛ پس‌ازآن باید تیم‌های مدیریت بحران تشکیل شوند و آموزش ببینند و سازمان‌دهی شوند؛ و سرانجام باید برای تکمیل برنامه‌ها، آن‌ها را به‌صورت آزمایشی و با تمرین عملی به اجرا درآورد؛ پس مدیریت بحران یک هنری است که از دانش زیربنایی مدیریت استفاده می‌کند.

امروزه عمده‌ترین نقاط ضعف مدیریت بحران عدم هماهنگی و همکاری سازمان‌ها، کمبود ضوابط و مقررات جامع و پراکندگی و ناکافی بودن قوانین و مقررات موجود، محدودیت منابع مالی است؛ باید تهدیدها و فرصت‌ها را به‌خوبی شناخت و خود را برای مقابله با تهدیدها و استفاده از فرصت‌ها آماده ساخت. در فرهنگ ما ضرب‌المثلی است که می‌گوید «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» متأسفانه در کشور ما زنگ خطرها نادیده و ناشنیده گرفته می‌شوند و بعد از وقوع بحران تازه به فکر می‌افتیم و راه‌حلی جستجو می‌نماییم. متأسفانه مدیر بحران یا علائم را نمی‌شناسد و یا به اهمیت این علائم واقف نیست. مدیر بحران باید به دنبال راه‌کارهایی جهت کاستن ابعاد بحران باشد. به‌عبارت‌دیگر آثار هر عامل را با پارامترهای دیگر سنجید و پس از تحلیل، نسبت به رفع آن بکوشد. مدیر بحران باید تفکر استراتژیک را یاد بگیرد؛ یعنی بتواند به آشفتگی ذهنی خویش در کوتاه‌ترین مدت نظم بخشد این امر امکان ندارد مگر با حضور مداوم در بحران‌ها، نهایت پایداری مدیریت این سازمان را می‌طلبد.

در سال‌های اخیر، مردم ایران با نوع دیگری از رویکردها و تصمیم‌گیری‌ها در عرصه سیاست‌های داخلی، خارجی و اقتصادی خود روبه‌رو شدند؛ رویکردهایی که به تعبیر بسیاری از کارشناسان، تصمیماتی خلق‌الساعه و بدون پشتوانه کارشناسی بوده که به چالش اقتصادی ایران در سال‌های اخیر منجر‌ شده است. همچنین خود این چالش‌های اقتصادی، به یکی از حادترین موضوع‌های صحنه سیاسی کشور مبدل شده و همگان تأیید می‌کنند که به‌رغم افزایش درآمدهای کلان نفتی اخیر که در تاریخ ایران سابقه نداشته، مشکلات اقتصادی کشور روزبه‌روز افزایش‌یافته و تا حدود زیادی، این مشکلات عدیده اقتصادی، ناشی از ضعف برخی مدیران در میدان‌های کاری خودشان است.

مسئله بحران مدیریت در ساختار مدیریتی ایران و این‌که در برخی از عرصه‌های مدیریتی در کشور، مدیران از تجربه‌ها و دانش کافی در عرصه‌های خود برخوردار نیستند را می‌توان از جنبه‌های گوناگون بررسی کرد. ضعف مدیریت‌ها در سال‌های اخیر را ازآنجا می‌توان متوجه شد که به‌رغم سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و اجرای هزاران طرح بزرگ و کوچک، اثرات اقتصادی آن‌ها در کشور، متناسب با حجم سرمایه‌گذاری‌ها و اقدامات انجام‌شده نمی‌باشد.

چنانچه بخواهیم تعریف دقیقی از بحران بگوییم، باید آن را با توجه به‌تناسب شرایطی که افراد در آن هستند، تعریف کرد. بیشتر مدیرانی که در تصمیم‌گیری‌های کلان دخالت دارند، یا تجربه مدیریتی در بخش‌های کلان نداشتند و یا اگر داشتند، حیطه فعالیتشان در اندازه‌ای نبوده که قادر به مدیریت یک مجموعه کلان در حد وزارتخانه، سازمان‌ها یا شرکت‌های بزرگ باشند.

گاه تصمیم‌گیری اشتباه این مدیران ضعیف که در برخی از موارد سبب بحران شده، به دلیل فشار‌هایی است که از بیرون به این مسئولان وارد می‌شود. مدیرانی که استقلال تصمیم‌گیری در عرصه کاری خود را ندارند و تصمیماتشان وابسته به نظرات افراد یا احزاب حامی آنان است، افرادی هستند که به خاطر لیاقتشان به این مناصب نرسیدند و حتی در برخی مواقع، این افراد تنها بر این صندلی‌ها نشسته‌اند، اما عملاً صاحب این مناصب نیستند؛ بنابراین، فشارهای عصبی و گرفتار شدن در یک بحران، می‌تواند برای مدیری که آمادگی کنترل گرداب وقایع و همچنین واکنش‌های هیجانی خود را ندارد، فاجعه‌آمیز باشد.

در دنیای امروزه، مدیریت را به شکل‌های گوناگون تعریف کرده‌اند و برای مدیریت کلان، استانداردهای گوناگونی گذارده‌اند، اما در سال‌های اخیر، بسیاری از مدیران، این استانداردها را ندارند و اگر هم مدیرانی این استاندارد‌ها را داشته باشند، متأسفانه، در اندک زمانی از مجموعه خود کنار گذاشته‌شده و یا به آن‌ها اجازه مشارکت در تصمیم‌گیری کلان را نداده‌اند.
استفاده از مدیران غیرمتخصص آن‌هم با توجه به وجود مدیران توانمند و متخصص ایرانی که صاحب‌نظر در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی ایران و جهان هستند و همواره در بیشتر نقاط دنیا، رد پایی از آنان را می‌توان دید که باعث پیشرفت‌های بزرگی در عرصه تخصصی خود شدند، به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست، چراکه این، خود باعث بروز بحران‌هایی در عرصه تصمیم‌گیری‌های کلان کشور می‌شود. متخصص عمران نباید وزیر کشاورزی شود، یک متخصص زراعت و یا خاکشناسی، نمی‌تواند معاون برنامه و بودجه و اقتصادی یک وزارتخانه، سازمان و یا مؤسسه علمی باشد. فردی که صلاحیت وی در اندازه رئیس یک اداره یا مدیریت یک بخش کوچک است، نمی‌تواند رئیس یک سازمان بزرگ یا معاون یک وزارتخانه یا رئیس یک دانشگاه باشد، بدین ترتیب ما شاهد بحران و مدیریت بحران نبوده‌ایم، بلکه بحران مدیریت را تجربه کردیم.

در پایان باید گفت، به‌طور کل و بنا بر روند عملکردها، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که انتصاب مدیران ضعیف و کم‌تجربه به مسئولیت‌های بزرگ و همچنین گماردن افراد توانمند به مسئولیت‌های کوچک و استفاده نکردن از توانایی مدیران لایق و متعهد، سبب کندی پیشرفت امور و نرسیدن به اهداف والا شده است که همین امر باعث گردیده امروزه مدیریت بحران در کشور ما خود با بحرانی به نام بحران مدیریت دست‌وپنجه نرم کند و اگر بحران مدیریتی در کشور جدی گرفته نشود و برای آن چاره‌ای‌ اندیشه نگردد چشم‌انداز خوبی برای آینده‌ی ایران دربر نخواهد داشت.

 

نویسنده: سیده غزل معصومی / پژوهشگر حوزه بازاریابی محصولات دانش بنیان

کارآفرینی در کشور هند Entrepreneurship in India

کارآفرینی در کشور هند

Entrepreneurship in India

«برای موفقیت در کسب‌وکار، آسانسوری وجود ندارد باید از پله‌ها بالا رفت»

 

امروزه مقوله توسعه كارآفرینی و کسب‌وکارهای كوچك به‌عنوان اهرم توسعه اقتصادی در اكثر كشورهای جهان موردتوجه قرار گرفته، به‌ویژه این مبحث در كشورهای درحال‌توسعه و كشورهایی كه از كمبود منابع طبیعی رنج می‌برند، اهمیت ویژه‌ای یافته است. ازجمله كشورهای مطرح در حوزه توسعه كارآفرینی كشور هند می‌باشد كه به‌ حمایت و ترویج همه‌جانبه این مقوله در كلیه عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی پرداخته و حتی به انتقال تجارب خود به سایر كشورها و بهره‌گیری از مزایای ارتباطات بین‌المللی نیز اقدام نموده است.

در این راستا مؤسسه ملی توسعه كارآفرینی و کسب‌وکارهای كوچك (NIESBUD) در هند، اقدام به برگزاری دوره‌های آموزشی كارآفرینی و توسعه بنگاه‌های اقتصادی در سطح بین‌المللی نموده است. مخاطبین این مؤسسه كه یكی از مجریان برنامه‌های آموزشی و ترویجی دولت هند و همچنین مربیان، تسهیلگران بخش خصوصی و دولتی و همچنین كارآفرینان می‌باشند كه در توسعه فرهنگ كارآفرینی در جامعه نقش عمده را ایفا می‌نمایند.

کشور هند بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد که ۱/۲۶ درصد از این جمعیت زیر خط فقر به‌سر می‌برند. ازاین‌بین حدود 40% با درآمد کمتر از یک دلار در روز، گذران زندگی می‌نمایند. کارآفرینی و ایجاد کسب‌وکار، به‌ویژه کارآفرینی زنان به‌عنوان محرك توسعه اقتصادی، در رأس اولویت‌های بخش دولتی و حتی بخش خصوصی قرارگرفته است به‌طوری‌که از آن به‌عنوان یک حرکت ملی یاد می‌شود. از اوایل دهه ۱۹۹۰ بحث حساس‌سازی نسبت به مسئله کارآفرینی در سطح مدارس آغاز و تداوم یافته است. در میان جمعیت کارآفرینان در هند، زنان ۵/۱ درصد را به خود اختصاص می‌دهند که این رقم با توجه به اولویت‌های سیاست‌گذاری رو به رشد می‌باشد.

 

سیستم‌های حمایتی از توسعه کارآفرینی و صنایع کوچک: با توجه به اهمیت کارآفرینی در رفع معضل عدم اشتغال و همچنین با آگاهی از نقش زنان به‌عنوان نیمی از جمعیت کشور، کارآفرینی به‌طور عام و کارآفرینی زنان به‌طور خاص، موردتوجه دولتمردان کشور هند قرار گرفته و به ‌همین دلیل سیاست‌های متعددی جهت حمایت از آن اتخاذ گردیده است. در این‌ راستا بحث توانمندسازی زنان مطرح و در دستور کار نهادها و سازمان‌های متعدد قرار گرفته است.

 

دسترسی به منابع مالی خرد: تا قبل از دهه ۱۹۹۰ با ارائه تسهیلات مالی و اعتباری از جانب دولت به افراد کم‌بضاعت، بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک از بین رفته و دریافت تسهیلات رایگان، جای کار و فعالیت اقتصادی را گرفته بود ولی پس از آغاز دهه ۱۹۹۰ با تغییر دیدگاه دولت، ایجاد کسب‌وکار و درآمدزایی جایگزین سیستم سابق گردید. در کشور هند زنان دارایی چندانی نداشتند و امکان استفاده از تسهیلات بانکی به دلیل عدم توانایی ارائه وثیقه برای ایشان به‌سادگی میسر نبود ولیکن از آغاز دهه ۱۹۹۰ بحث تشکیل گروه‌های خودیار که مخاطب عمده آنان زنان بودند مطرح و مؤسسات مالی دولتی و همچنین سازمان‌ها و مؤسسات غیردولتی به حمایت از این گروه اقدام نمودند. برای این منظور، سازمان‌های غیردولتی (NGO) با حمایت دولت در روستاها و مناطق محروم، به آموزش کارآفرینی به روستاییان مشغول گردیدند. گروه‌های خودیار، متشکل از ۱۰ الی 15 نفر از زنان بودند که به‌طور منظم جلساتی را با یکدیگر برگزار و هدف آنان تأمین منابع مالی خرد جهت رفع نیازهای معیشتی و همچنین ایجاد کسب‌وکارهای کوچک بود. در این راستا روستاییان پس از آموزش، به ‌مدت ۶ الی ۱۲ ماه به پس‌انداز مشغول گردیده و سپس دارایی خود را در یک صندوق مشترک قرار داده، به‌طور منظم یکدیگر را ملاقات و در آنجا بنا به اولویت نیازها، گروه اقدام به پرداخت وام به افراد می‌نمود. کلیه افرادی که وام دریافت می‌نمودند موظف به بازپرداخت مبلغی از آن در هرماه به صندوق بودند و کلیه افراد گروه بر نحوه انجام کار نظارت داشتند. از سال ۱۹۹۲، با شکل‌گیری منظم این گروه‌های غیررسمی، بانک‌ها و مؤسسات اعتباری به تخصیص اعتبارات و وام با بهره بسیار اندک به این گروه‌ها اقدام نمودند. دراین‌بین بانک ملی کشاورزی و توسعه روستایی (NABARD) که یکی از مؤسسات اعتباری سیاست‌گذار در هند می‌باشد، در این امر پیش‌قدم گردیده و به اعطای اعتبارات به ۵۰۰ گروه خودیار که موفق عمل نموده بودند، اقدام نمود.

 

در کشور هند گروه‌های خودیار به سه صورت تشکیل می‌گردند:

  • گروه‌های خودیار توسط بانک‌ها ایجاد و تأمین مالی می‌گردند.
  • گروه‌های خودیار توسط سازمان‌های غیردولتی و یا مؤسسات دولتی تشکیل و توسط بانک‌ها تأمین اعتبار می‌شوند.
  • تأمین مالی گروه‌های خودیار از طریق بانک‌ها صورت می‌پذیرد ولیکنسازمان‌های غیردولتی به‌عنوان واسطه مالی بین این گروه‌ها و بانک قرار می‌گیرند.

۸۰ درصد از گروه‌های خودیار تشکیل‌شده، تحت مدل ۲ و ۳ قرار می‌گیرند و سازمان‌های غیردولتی نقشی حیاتی را در شکل‌گیری و توسعه این گروه‌ها ایفا می‌کنند. گروه‌های خودیار تشکیل‌شده نیز با یکدیگر ارتباط برقرار نموده، اتحادیه گروه‌های خودیار را تشکیل می‌دهند که دسترسی آنان را به منابع مالی گسترده‌تر فراهم می‌سازد (ازجمله اتحادیه DHAN که از ترکیب این گروه‌ها ایجاد شده است). این روند تا به امروز ادامه دارد و یکی از مؤثرترین راهکارها در جهت توسعه دسترسی زنان روستایی به منابع مالی (حدود 90 درصد از بهره‌گیران از منابع مالی خرد در جهان زنان هستند) می‌باشند. امروزه بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه همچون کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و جنوب شرقی آسیا از این مدل پیروی می‌نمایند. در کشور هند مؤسسات ارائه‌دهنده تسهیلات مالی خرد (MFI) در دو بخش رسمی و غیررسمی فعالیت دارند که بخش رسمی این مؤسسات و نهادها، شعب روستایی بانک‌های بازرگانی و یا بانک‌های روستایی و محلی و همچنین مؤسسات اعتباری بخش تعاونی می‌باشند.

همسویی دولت و بخش خصوصی در توسعه کسب‌وکارهای کوچک، موجب موفقیت شرکت تولیدکننده محصولات بهداشتی Hindustan Lever Limited که یکی از ایده‌های بسیار جالب و خلاق در انگیزش زنان به سمت ایجاد کسب‌وکارهای کوچک بود، گردید. این حرکت از سال ۲۰۰۲ با همکاری دولت و بخش خصوصی آغاز شده است و دولت نقش تسهیلگر را ایفا می‌نماید. در این ایده، دولت با بررسی نیازها، به شناسایی شرکت‌های موفق و صاحب‌نام در بخش خصوصی اقدام می‌نماید و سپس از آن‌ها می‌خواهد که توزیع محصول خود را به زنان توزیع‌گر بسپارند. این برنامه از جهات متعدد دارای مزیت می‌باشد، ازجمله حل معضل بیکاری و کمک به توسعه کسب‌وکارهای کوچک، کارآفرینی و درنتیجه رشد اقتصادی و همچنین استفاده از ظرفیت‌های بخش خصوصی و تقویت آن در همکاری‌های دوجانبه به دولت کمک می‌نماید. شرکت‌های دیگری نیز در این عرصه وارد گردیده‌اند، ازجمله شرکت‌هایی که با ارائه مواد خام تمایل به تولید محصول تحت امتیاز این شرکت‌ها دارند و حتی محصولات را به خارج از کشور نیز صادر می‌نمایند.

 

توسعه کارآفرینی در بخش صنایع‌دستی: سازمان توسعه صنایع‌دستی در کشور هند، زیر نظر وزارتخانه نساجی فعالیت می‌نماید و هدف آن گسترش و توسعه تولیدات صنایع‌دستی می‌باشد. مخاطبین عمده این بخش بازهم زنان هستند و صنایع‌دستی پس از کشاورزی دومین صنعت این کشور می‌باشد. سازمان توسعه صنایع‌دستی عمدتاً تمایل به همکاری با سازمان‌های غیردولتی، تعاونی‌ها و سازمان‌های فعال در امر توسعه سازمان‌های غیردولتی دارد. این بخش نیاز به سرمایه‌گذاری اندکی داشته و در مقابل قادر است با توانمندسازی، سرمایه خارجی را به کشور وارد نماید. ازاین‌رو دولت، توانمندسازی و حمایت از سازمان‌های غیردولتی را در جهت توسعه صنایع‌دستی در برنامه کار خود قرار داده است که در حال حاضر در این بحث اولویت بر روی زنان است. تولیدکنندگان صنایع‌دستی که عمدتاً در روستاها ساکن هستند در ۴ سال اولیه فعالیت خود، توسط دولت حمایت مالی می‌شوند که این حمایت‌ها در زمینه‌هایی همچون آموزش طراحی، به‌روزرسانی تکنولوژی تولید، آموزش بازاریابی و عرضه محصولات، فراهم نمودن مواد اولیه، اجاره مکان فعالیت و… می‌باشد که کلیه این خدمات به‌صورت رایگان به آنان ارائه می‌گردد. آموزش بازاریابی برای تولیدکنندگان صنایع‌دستی به دو صورت انجام می‌پذیرد: برنامه‌های آموزشی که مستقیماً از طریق دولت ارائه می‌شود و برنامه‌هایی که مجری آن سازمان‌های غیردولتی و سایر سازمان‌های داوطلب می‌باشند.

دریافت‌کنندگان این تسهیلات قادر به افزایش تولید و بهبود کیفیت محصولات خود گردیده و با فرآیند فروش و بازاریابی آشنا می‌شوند اما یکی از عمده‌ترین مشکلاتی که پس از تولید با آن مواجه می‌گردند، حمل کالاهای تولیدشده و فروش در سطح شهر می‌باشد. روستاییان هنرمند در بدو شروع کسب‌وکار، عموماً بضاعت حمل کالاهای خود به شهر و بازاریابی را ندارند، ازاین‌رو دولت پروژه نمایشگاه‌های دائمی صنایع‌دستی را در پیش گرفته است.

ایده اولیه این طرح در شهر دهلی‌نو در اواخر سال ۱۹۹۰ ارائه گردید و توسط مؤسسه توسعه توریسم و حمل‌ونقل دهلی (DTTDC) با همکاری سازمان توسعه شهری دهلی‌نو (NDMC) به اجرا درآمد که در حال حاضر نمایشگاه‌های مشابهی در سرتاسر کشور هندوستان به همین منظور برگزار می‌گردد. در نمایشگاه دهلی‌نو تعداد ۶۲ غرفه وجود دارد که به‌صورت گردشی هر دو هفته یک‌بار به عده جدیدی از هنرمندان واگذار می‌شود.

سازمان صنایع‌دستی، مسئولیت حمل محصولات از روستا به شهر و اسکان هنرمندان روستایی را به‌طور رایگان برعهده‌گرفته و به‌طور هم‌زمان از متخصصین در امور طراحی، بسته‌بندی، بازاریابی، صادرات و… جهت حضور در این نمایشگاه‌ها دعوت به عمل می‌آورد؛

 

دولت با انجام این کار در حقیقت چهار هدف عمده را دنبال می‌کند:

  • ایجاد رقابت میان تولیدکنندگان صنایع‌دستی که در این فرصت با مقایسه محصول و میزان فروش خود با کالای ارائه‌شده از جانب سایر تولیدکنندگان قادر به کشف نقاط ضعف و بهبود کیفیت محصولاتشان می‌گردند.
  • مواجهه تولیدکنندگان با متخصصین و طراحان مدعو و بهبود کیفیت کالا و نحوه ارائه مناسب توأم با بسته‌بندی صحیح.
  • مشارکت تولیدکنندگان در رده‌های آموزشی دایر به ‌مدت ۲ ساعت در طول روز، جهت آموزش و یادگیری مسائل مالی و مدیریتی.
  • مذاکره تولیدکنندگان جهت دریافت سفارش از سازمان‌های متقاضی و متعاقباً توسعه کسب‌وکار ایجادشده توسط کارآفرین.

 

حمایت از تولید و صادرات كالا در جهت توسعه کسب‌وکارهای كوچك: یكی از سازمان‌های كلیدی فعال درزمینه ارائه خدمات به کسب‌وکارهای كوچك، مؤسسه ارائه‌دهنده خدمات به صنایع كوچك (SISI) می‌باشد كه خدمات گوناگونی را قبل و بعد از تولید كالا به كارآفرینان ارائه می‌دهد. مؤسسه SISI كه تحت نظر وزارت صنایع كوچك هند قرار دارد، فعالیت‌هایی را درزمینه توسعه صنایع كوچك نظیر آموزش، مشاوره، ترویج، آزمایش محصول، به‌روزرسانی، اطلاع‌رسانی از طریق ایجاد پایگا‌ه‌های اطلاعاتی و به‌ویژه صادرات و بازاریابی در دست انجام دارد.

برنامه‌های آموزشی این مؤسسه در كلیه زمینه‌های مرتبط با تولید و ارائه خدمات می‌باشد كه در سه بخش‌ عمومی، مدیریتی و فنی ارائه می‌گردد. یكی از برنامه‌های آموزشی عمده در این مؤسسه، برنامه آموزش كارآفرینی است كه در این بخش طرح جداگانه‌ای نیز در ارتباط با زنان كارآفرین وجود دارد. این طرح در سه بخش ارائه می‌گردد: انگیزش و ترویج كارآفرینی در بین زنان، آموزش درزمینه ایجاد و توسعه کسب‌وکار (قبل از فرآیند ایجاد) و آموزش در جهت توسعه مهارت‌ها شامل مهارت‌های فنی، تكنولوژیكی و مدیریتی (بعد از فرآیند ایجاد)؛ كلیه خدمات آموزشی برای متقاضیان رایگان می‌باشد.

درزمینه توسعه صادرات نیز این مؤسسه خدمات منحصربه‌فردی را ارائه می‌دهد، این خدمات عبارت‌اند از: جمع‌آوری و ارائه اطلاعات بازار صادرات، ارائه اطلاعات در مورد فرآیند و قوانین و مقررات صادرات، آموزش مدیریت صادرات، آموزش بسته‌بندی صادراتی، برگزاری سمینار و كارگاه مرتبط با رویه‌های صادرات، گردآوری گزارش‌ها و كلیه منابع مرتبط با صادرات كالا، برگزاری سمینار در مورد تجارت جهانی، برگزاری سمینار در مورد مالكیت معنوی (کپی‌رایت) و از همه مهم‌تر هماهنگی جهت شركت محصولات برتر در نمایشگاه‌های بین‌المللی است.

مؤسسه SISI، تحت برنامه‌ای هماهنگ و منظم، زمینه حضور تولیدكنندگان محصولات حائز كیفیت را در نمایشگا‌ه‌های بین‌المللی فراهم می‌آورد. در این طرح فرصتی استثنایی در اختیار تولیدكنندگانی كه به دلایل محدودیت مالی امكان حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی و صادرات كالای خود را ندارند فراهم می‌گردد. تولیدكنندگان می‌توانند در صورت تمایل به حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی درخواست خود را به این مؤسسه ارائه نمایند. مؤسسه SISI پس از بررسی كالای موردنظر و در صورت تأیید كیفیت آن مبنی بر وجود پتانسیل فروش، اقدام به ارائه آن كالا به نمایشگاه موردنظر در خارج از كشور می‌نماید و كلیه هزینه‌های موردنظر را اعم از حمل‌ونقل كالا و ارجاع آن به دارنده پس از اتمام نمایشگاه، همچنین امور مربوط به اجاره غرفه و ارائه اطلاعات مرتبط با محصول را تقبل می‌كند. ضمناً اقدام به برقراری ارتباط با خریداران و متقاضیان نموده، اطلاعات اخذشده را پس از اتمام نمایشگاه به دارنده محصول منتقل می‌نماید. در صورت فراهم شدن امكان توسعه این محصول و توأم با رشد کسب‌وکار، دولت حمایت مالی خود را اندكی كاهش داده و نوبت آینده ۹۵ درصد از هزینه نمایشگاه و صادرات كالا را می‌پردازد و ۵ درصد دیگر باید توسط تولیدكننده تقبل گردد و بدین نحو استقلال آینده این کسب‌وکار نیز تضمین می‌گردد.

 

حمایت از فناوری‌های نوین: یكی از مؤسسات دولتی مؤثر و حامی كارآفرینی در كشور هند مؤسسه ملی تحقیق و توسعه (NRDC) می‌باشد. این مؤسسه تحت نظر دپارتمان تحقیقات علمی و صنعتی هند فعالیت می‌نماید و تكنولوژی‌های نوین را از مرحله ظهور تا مرحله ثبت و تبدیل به کسب‌وکارهای اقتصادی موردحمایت قرار می‌دهد. این مؤسسه بیش از ۱۰۰ تكنولوژی جدید را موردحمایت خود قرار داده كه تاكنون ۵۰ درصد از آن‌ها به موفقیت اقتصادی دست یافته‌اند. این مؤسسه به‌ویژه زنان كارآفرینی كه در كشور هند به دلایل فرهنگی دارایی چندانی ندارند را نیز موردحمایت قرار داده است. NRDC با ارائه خدماتی نظیر به نمایش گذاردن محصولات نوین و خلاق با هزینه بسیار اندك و برقراری ارتباط با سرمایه‌گذاران بر روی طرح‌های جدید، چاپ بروشور و تقبل هزینه‌های تبلیغات، در اختیار قرار دادن امكانات ارتباطی نظیر فكس، تلفن، اتاق كنفرانس و…، هماهنگی جهت بازدید سرمایه‌گذاران و نمایندگان كشورهای خارجی و درنهایت كمك به ثبت ایده و تبدیل آن به کسب‌وکارهای اقتصادی در جهت توسعه كارآفرینی گام برمی‌دارد.

نکته‌ای که اکثر نهادها و سازمان‌های مرتبط با کارآفرینی در کشور هند بر آن اذعان دارند این است که درزمینه توسعه کارآفرینی و کسب‌وکار در کشور، میان سازمان‌های دولتی و غیردولتی رقابتی وجود ندارد بلکه هر دو بخش عمومی و خصوصی همکاری همه‌جانبه‌ای را در راستای توسعه اقتصادی کشور و فقرزدایی در پیش‌گرفته‌اند و دولت در این راستا اجرای طرح‌های جاری را به سازمان‌های غیردولتی و مؤسسات داوطلب می‌سپارد و خود علاوه بر تدوین و تصویب سازوکارهای متناسب با توسعه بخش خصوصی، به حمایت همه‌جانبه از آن‌ به‌ویژه در توسعه بخش روستایی و کارآفرینی می‌پردازد. با توجه به موارد فوق‌الذكر و با در نظر گرفتن پتانسیل‌های موجود در داخل کشور، کشور هند به‌عنوان الگوی توسعه کارآفرینی یک کشور درحال‌توسعه توسط سازمان ملل متحد موردتقدیر قرار گرفته است.

آزیتا جهانبخش

نویسنده: آزیتا جهانبخش / پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

آغاز به کار مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری در بوستان جمشیدیه تهران

آغاز به کار مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری در بوستان جمشیدیه تهران

مرکز نوآوری و کارآفرینی شهری، با محوریت گردشگری سلامت، در بوستان جمشیدیه تهران (منطقه یک) کار خود را آغاز کرد.
این مرکز نخستین مرکز استارتاپ فعال در حوزه گردشگری سلامت است.
این مرکز، با بهره گیری از ظرفیت‌های تعدادی از شرکت‌های دانش بنیان راه اندازی شده تا با استفاده از ایده‌های نو نخبگان دانشگاهی به توسعه کارآفرینی در این حوزه اقدام کند.
«سید حمید موسوی»، شهردار منطقه یک درباره این مرکز اظهار داشت: امروز وظیفه داریم از بعد سرمایه گذاری و عدالت اجتماعی به بخش گردشگری توجه کنیم.
وی ادامه داد: با وجود بیمارستان‌ها و اماکن مذهبی و تاریخی این منطقه، توریست سلامت و توریست مذهبی می تواند در این منطقه رشد یابد.
وی با بیان اینکه در راستای توسعه پایدار ناگزیر هستیم که به سمت گردشگری برویم، گفت: در این مرکز نوآوری می توانیم از گروهها دانش بنیان که دارای توانایی مالی نیستند، حمایت کنیم و با حمایت از جوانان و ایده های نو در حوزه گردشگری می توانیم به توسعه پایدار دست یابیم.
موسوی در بخشی از سخنان خود، تاکید کرد: برای توسعه گردشگری نیازمند زیرساخت هستم اما به دلیل بافت منطقه یک، نگاه منطقه یک در گذشته، توجه به توسعه سکونتگاه‌ها بوده است.
شهردار منطقه یک، گفت: ساکنان این منطقه انقلابی و دیندار بوده و غالب آنان با اقتصاد متوسط رو به بالا و بومی های منطقه کمتر دیده می شوند.
وی ادامه داد: سیاست جدید مدیریت شهری تغییر رویکرد سرمایه‌گذاری از بخش ساخت و ساز به گردشگری است.
به گفته وی در سال ۱۳۳۶، منطقه یک حدود ۶ هکتار هکتار باغ داشت و اکنون ۸۰۰ هکتار باغ دارد.
وی درباره ترافیک این منطقه هم گفت که این منطقه روزانه ۱۶ تا ۱۷ ساعت پیک ترافیک دارد و اگر می خواهیم به سمت تقویت گردشگری برویم باید زیرساخت ها را تقویت کنیم.
موسوی با بیان اینکه در صدد این هستیم که مشکلات را حل کنیم، اتصال خط یک به خط سه مترو، راه اندازی مد جدید حمل و نقل در ولنجک و سازمان‌های ترافیک در خیابان ولیعصر و شریعتی را از جمله برنامه های منطقه برای توسعه زیر ساخت گردشگری دانست.
«سید عباس سجادی» معاون امور فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه یک تهران در این آیین گفت: گردشگری ورزشی، تندرستی و غذا مقدمات رشد و توسعه در عرصه های داخلی و بین‌المللی را فراهم می‌کند.
وی با بیان اینکه خدمات ویژه در این مرکز ارایه می شود، افزود: با حضور موثر تسهیل گران کسب و کار، خدماتی به شهروندان ارایه می کند.
سجادی با بیان اینکه در افق ۲۰ ساله، تهران به عنوان یک مقصد جدی برای گردشگران در نظر گرفته شده است گفت: تهران را ایران کوچک می دانیم و رویکرد مدیریت شهری منطقه یک از ساخت و ساز به گردشگری تغییر کرده است.
«آرمین شهریاری» مدیر اجرایی مرکز کارآفرینی گفت: با توجه به موقعیت جغرافیایی این مرکز، و حضور افراد مختلف در پارک جمشیدیه به ویژه در آخر هفته ها، شهروندان به صورت رایگان می توانند در این مرکز مشاوره کارآفرینی رایگان دریافت کنند.
وی گفت: فرهنگ سازی کارآفرینی و کارآفرینی نوآورانه در این مرکز مورد توجه است.
«سعید هاشم زاده» رییس اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت گفت: با ظهور کرونا یک عصر و روزگار جدید در همه جای دنیا شروع شد.
و به نظر می آید پیام ویروس کرونا در بخش خصوصی حدی تلقی نشد.
وی ادامه داد که با بروز کرونا، سینمای آنلاین و کتابخانه آنلاین راه اندازی شد و بازدید از موزه‌ها و مناطق دیدنی به طور آنلاین در دنیا، رشد کرد.
وی با بیان اینکه با شیوع کرونا، در حوزه گردشگری سلامت، ارتباط بیماران با مراکز درمانی قطع شد، گفت: دوباره باید تلاش کرد و اعتماد سازی برای گردشگری سلامت را انجام داد.
هاشم زاده با بیان اینکه ما فعالیت های خود در دوره کرونا را به خوبی معرفی نکرده ایم، ادامه داد: ترکیه و هند که رقیب ما در گردشگری سلامت هستند، اقدامات خود را بهتر از کشور ما در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و با انتشار مقالات علمی، به دنیا معرفی کرده اند.
«مهدی کریمی» رییس شورای سیاست گذاری مرکز توسعه سلامت کشورهای اسلامی نیز گفت: اتفاقی که در شهرداری منطقه افتاد برای نخستین بار در کشور چشمگیر است.
وی افزود: در تحریم ها توانستیم تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم.
وی گفت: با اقتصاد نفتی همیشه زندگی کردیم، اما چون فروش نفت را از دست می دهیم،
کریمی با بیان اینکه مهمترین عرصه ای که می توانیم با آن اشتغال ایجاد کنیم، حوزه گردشگری است، اظهارداشت: طرح ملی گردشگری ارزان را به دفتر رهبری و به دولت ارایه کرده ایم.
رییس شورای سیاست گذاری مرکز توسعه سلامت کشور های اسلامی افزود: همچنین اولین پکیج حضور گردشگری در بورس را امسال کلید خواهیم زد.
وی از شهردار منطقه یک درخواست کرد که برای حضور در عرصه های بین المللی این مرکز هرچه زودتر تجهیز و تکمیل شود.
وی گفت: اگر در کشور، خود تحریمی نکنیم، در سال جهش تولید می‌توانیم به موفقیت خوبی در حوزه گردشگری دست یابیم.
هاشمی زاده، تاکید کرد که باید از فضایی که کرونا ایجاد کرده بهره گرفت و استارت آپ ها وارد این حوزه شوند.
وی، ایجاد کلینیک مجازی و ارایه خدمات پزشکی با استفاده از فضای مجازی را در حال گسترش دانست و افزود: طی روزهای آینده اخبار خوبی در این حوزه خواهیم داشت.