کامیتاپ 5. Entrepreneurship meetup میتاپ کارآفرینی، تجمع کارآفرینان دانشگاهی

کامیتاپ 5. Entrepreneurship meetup

میتاپ کارآفرینی، تجمع کارآفرینان دانشگاهی

 

برای کارآفرین شدن در ایران بهترین گزینه برای الگوبرداری، رهبران کارآفرینی و کارآفرینانی هستند که با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این مرزوبوم اقدام به ایجاد کسب‌وکار کرده‌اند، ولی متأسفانه کارآفرینان در جامعه فرصت کمی برای انتقال تجارب خوددارند.

“کامیتاپ” رویدادی علمی- آموزشی به‌منظور ارتباط صنعت و دانشگاه، انتقال تجارب کارآفرینان بزرگ کشور، آموزش مفاهیم کارآفرینی، معرفی الگوهای موفق و فرآیند شکل‌گیری کسب‌وکارهای بزرگ و همچنین کسب‌وکارهای نوپا و تسهیل گران به دانشجویان و علاقه‌مندان جامعه می‌باشد.

کامیتاپ (میتاپ کارآفرینی) که با همکاری کانون دانش‌آموختگان کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار می‌گردد افتخار دارد تا هر دو هفته یک‌بار روزهای دوشنبه میزبان رهبران کارآفرینی و کارآفرینان صنایع مختلف کشور باشد.

در این رویداد به دنبال دستيابي به اهداف ذيل می‌باشیم:

  • آموزش مفاهیم اصلي مدیریت کسب‌وکار همراه با بررسی فرآیند کارآفرینی یک کارآفرین موفق
  • یادگیری تئوری‌ها و مفاهیم مرتبط با کارآفرینی
  • ایجاد انگیزه در راستای ایجاد کسب‌وکار
  • ایجاد فرصت تفکر خلاق و کارآفرینانه در بین علاقه‌مندان
  • ارتباط با بزرگان و صاحب‌نظران صنایع
  • شبکه‌سازی کارآفرینانه

 

این کامیتاپ با حضور دو تن از کارآفرینان برتر کشور برگزار شد: جناب آقای مهدی صفایی (کارآفرین برتر سال‌های 1392 الی 1396) مؤسس هلدینگ کانسپت – مربى تيم ملى كيك بوكس ١٩٩٧ ايتاليا – قهرمان كيك بوكس جهان ١٩٩٩ دانمارك – دستيار كارلوس كى روش و مربى بدن‌ساز تيم ملى فوتبال ٢٠١٤ برزيل – عضو هيئت ريسه جوجيتسو – عضو هيئت ريسه کمان‌گیری روى اسب – رئيس كميته همگانى فدراسيون ورزش‌های رزمى – دبير کارگروه ورزش شوراى شهر تهران و همچنین جناب آقای محمد ابوالحسنی (کارآفرین و خالق مجموعه دیرین دیرین) مؤسس و مدیر استودیو انیمیشن NAS – نسل اندیشه سبز یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای انیمیشن ایران – سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم سینمایی انیمیشنی تهران ۱۵۰۰ به‌عنوان اولین فیلم سینمایی انیمیشن در ایران عضو هیئت انتخاب و داور در جشنواره‌های انیمیشن داخلی و خارجی در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران میزبان کارآفرینان و دانش‌آموختگان کارآفرینی دانشگاه تهران بودند.

در این سمینار که به همت کانون دانش‌آموختگان و معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشکده و با اجرای علی‌اکبر فرجادیان، از دانشجویان کارآفرین مقطع دکتری برگزار شد، ابتدا آقای ابوالحسنی؛ تهیه‌کننده انیمیشن “دیرین دیرین” داستان زندگی و کارآفرینی خود را که اغلب در حوزه فرهنگی بوده با زبانی طنزآلود و جذاب بیان کرد و علاقه به خریدوفروش در کودکی، علاقه به برگزاری رویداد در دوران دانشجویی و همچنین روحیه استقلال‌طلبی و کسب درآمد و وابسته نبودن به خانواده را در کنار سادگی و صداقت و تلاش بی‌وقفه را از عوامل موفقیت گام‌به‌گام خود دانست و تأکید کرد برای شروع کار حتماً از یک جای کوچک شروع کنید اما این کار کوچک را در ارتباط با شرکت‌ها و سازمان‌های قوی انتخاب کنید تا کم‌کم مجرب شوید و توسعه پیدا کنید.

این کارآفرین خلاق و جسور، با ذکر داستان‌های بامزه‌ای از راه‌اندازی کسب‌وکارهای مختلف از چاپ یک کارت‌پستال با تصویر شهید آوینی گرفته تا طراحی و چاپ پرچم ایران برای بنیاد شهید و چاپ مجلات و کتاب‌های درسی، ساخت انیمیشن و… داشتن جسارت و استقبال از پیشنهاد‌های جدید و نترسیدن از سختی کار در موفقیت خود و گروهش مؤثر دانست و به دانشجویان توصیه کرد برای موفقیت در کسب‌وکار و تجارت، از همین امروز کار کوچکی را آغاز کنند و هرروز آن را توسعه دهند. وی سپس به نحوه تولد انیمیشن دیرین دیرین و برنامه‌های توسعه این انیمیشن طنز روزانه پرداخت و تجربه‌ی تولید پیام‌های بازرگانی شرکت گاز با عنوان خطرناکه حسن را اساس این کار جدید دانست.

** شکل شماره 3

در بخش دوم سمینار، آقای مهدی صفایی؛ بنیان‌گذار هلدینگ “کانسپت” بابیانی جذاب و شیوا داستان کارآفرینی خود و گروه موفقش را در شرکت‌های زیرمجموعه کانسپت بیان کرد. تولید فیلم‌های سینمایی متعدد در شرکت کانسپت سینما و نیز تشکیل گروه “بادیگارد” که کار تشریفات رویدادهای مهم را بر عهده دارد، روایت جالبی داشتند که با نکات آموزشی در حوزه کسب‌وکار و مشتری محوری همراه بود و با استقبال گرم دانشجویان مواجه شد.

در بخش سوم سمینار، مهمانان ارزشمند کامیتاپ که با سخنانی نغز و بامزه، حاضران را به وجد آورده بودند، با صبر و اشتیاق به پرسش‌های آنان پاسخ و برای حمایت از ایده‌های دانشجویان قول مساعد دادند.

در پایان سمینار دکتر زالی؛ رئیس دانشکده کارآفرینی، با تشکر از حمایت این دو مهمان گران‌قدر از پروژه احداث ساختمان جدید دانشکده کارآفرینی و دعوت از همه کارآفرینان خیر برای پیوستن به کمپین حامیان دانشکده کارآفرینی که به‌زودی را اندازی خواهد شد، دانشکده کارآفرینی را خانه کارآفرینان ایران دانست.

وی همچنین مدالیوم دانشکده کارآفرینی را به کارآفرینان مهمان کامیتاپ اهدا کرد.

 

 

نویسنده : نرگس سقازاده پژوهشگر حوزه مدیریت

سومین دوره مسابقات برنامه‌ریزی کد کاپ (Code Cup) دانشگاه صنعتی شریف

 

سومین دوره مسابقات برنامه‌ریزی کد کاپ (Code Cup)

دانشگاه صنعتی شریف

 

در ابتدا به بیان مختصری در خصوص اینکه کد کاپ چیست و چرا به برگزاری این دوره‌ها می‌پردازند اشاره می‌کنیم.

کد کاپ یک مسابقه برنامه‌نویسی است. هدف از برگزاری این مسابقه صرفاً یک رقابت فنی بین افراد نیست، بلکه قرار است در کد کاپ دانش و مهارت برنامه‌نویسی شرکت‌کنندگان افزایش یابد و مهارت و دانش کسب‌شده در صنعت فناوری اطلاعات کشور مورداستفاده قرار گیرد. به این منظور سعی کردیم مسابقه را به سمتی سوق دهیم که حداکثر تعداد مخاطبین را از جامعه‌ی فنی و برنامه‌نویسان کشور داشته باشیم. در کد کاپ، مهارت بیاموزید، مهارتتان را تقویت کنید و با دیگران به رقابت بپردازید.

 

یادگیری

آزمون دست‌گرمی کد کاپ به‌منظور یادگیری طراحی‌شده است و شرکت در آن و خواندن راه‌حل‌های آن پس از مسابقه، باعث افزایش سطح علمی و مهارت افراد می‌شود.

تمرین

آزمون مقدماتی کد کاپ باهدف آمادگی برای مسابقه اصلی طرح‌شده‌ و فرصتی را برای محک زدن توانایی افراد فراهم می‌آورد.

رقابت

آزمون انتخابی و آزمون نهایی محل اصلی رقابت بین افراد برتر هستند و نشان‌دهنده مهارت افراد در برنامه‌نویسی می‌باشند.

تاریخچه‌ی مسابقات

دو دوره‌ی مسابقه‌ی برنامه‌نویسی کد کاپ با شرکت بیش از ۲۰۰۰ نفر از دانشجویان، دانش‌آموزان و برنامه‌نویسان آزاد سرتاسر کشور در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. این مسابقات شامل مراحل آموزشی، مقدماتی و تمرینی بوده‌اند که شرکت‌کنندگان پس از مسابقه‌ی مقدماتی که به‌صورت برخط برگزار می‌شود، برای حضور در مسابقه‌ی نهایی در دانشگاه صنعتی شریف انتخاب می‌شوند. جوایز دو دوره‌ی اول ۶۰ ربع‌سکه‌ی بهار آزادی بوده است که به گروه‌های برتر، جوان‌ترین شرکت‌کننده‌ها، شرکت‌کنندگان از دورترین نقطه کشور و … اهدا شد.

 

این مسابقات زمینه‌ی مناسبی برای تعامل شرکت‌های فعال در حوزه‌ی IT کشور و افراد توانمند این عرصه فراهم ساخت و شرکت‌های بسیاری به حمایت از این مسابقات پرداختند.

از آمار مهم این مسابقات می‌توان به این موضوع اشاره کرد که ۵۳ درصد از شرکت‌کنندگان از خارج از استان تهران بودند و ۱۲ درصد از شرکت‌کنندگان نیز دانش‌آموز بودند که این آمار بیانگر موفقیت این مسابقه در جذب حداکثری اقشار مختلف برنامه‌نویسان جامعه می‌باشد.

مسابقات در چهار سطح دست‌گرمی (سطح ابتدایی با اهداف آموزشی)، سطح مقدماتی (تجربه چالش‌های غیر ساده و رقابت همراه با جوایز ارزنده)، سطح انتخابی (بزرگ‌ترین چالش باهدف گزینش برای مرحله حضوری) و درنهایت مسابقه نهایی که به‌صورت حضوری در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌شود.

در حال حاضر دو دوره از مسابقات کد کاپ برگزارشده و دوره‌ی سوم آن در حال ثبت‌نام است.

حامی بزرگ مسابقات اسنپ بوده و همچنین برگزارکنندگان این دوره: دانشگاه صنعتی شریف، مرکز نوآوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه صنعتی شریف و Quera بودند.

 

 چه کسانی می‌توانند در کد کاپ شرکت نمایند؟

همه‌ی افراد برنامه‌نویس و یا علاقه‌مند به یادگیری برنامه‌نویسی می‌توانند در مسابقه‌ی کد کاپ شرکت کنند. سؤالات در سطح‌های مختلف از آسان به سخت سطح‌بندی شده‌اند و زمینه‌ی پیشرفت مخاطبان با حل سؤال‌های ساده و آمادگی برای سؤال‌ها سخت فراهم‌شده است.

کد کاپ شرایط را برای حضور کسانی که دانش برنامه‌نویسی‌شان کم بوده و می‌خواهند بر مهارت برنامه‌نویسی‌شان بیفزایند نیز فراهم می‌کند و آن‌ها را برای حضور در مسابقات بعدی و همچنین آمادگی برای محیط کاری برنامه‌نویسی آماده می‌کند.

بالا بردن مهارت حل مسئله

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های موردنیاز یک فرد در زندگی فردی و اجتماعی‌اش، مهارت حل مسئله است. راه‌های مختلفی برای کسب این مهارت وجود دارد که یکی از مؤثرترین راه‌ها افزایش این مهارت از طریق برنامه‌نویسی است.

ما قصد داریم در کد کاپ به ترویج فرهنگ برنامه‌نویسی بپردازیم و با روبه‌رو کردن شما با مسائل با سطح سختی متفاوت، توانایی شما در حل مسئله و برنامه‌نویسی را افزایش دهیم.

زبان‌های برنامه‌نویسی

در این مسابقات از زبان‌های Python, C, C++, Java پشتیبانی می‌شود و شرکت‌کنندگان می‌توانند به‌وسیله‌ی هرکدام از زبان‌های ذکرشده در مسابقات شرکت‌کننده. همچنین با توجه به اینکه این مسابقات از تعداد زیادی مسابقه تشکیل‌شده است.

این امکان وجود دارد که برای هر مسابقه از هرچند زبان برنامه‌نویسی که لازم است استفاده کنند.

سطح مسابقات

هر مسابقه از تعدادی سؤال تشکیل می‌شود که این سؤالات از آسان به سخت دسته‌بندی می‌شوند. همراه با پیشرفت مسابقات، انتظار می‌رود توانایی برنامه‌نویسی شرکت‌کنندگان بیشتر شود، بنابراین سطح کلی سؤالات نیز بالاتر می‌رود.

 

نرگس سقازاده پژوهشگر حوزه مدیریت

 

بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات تهران 1396 تجمعی برای سران اهل‌قلم و مطبوعات

بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات تهران 1396

تجمعی برای سران اهل‌قلم و مطبوعات

 

نمایشگاه مطبوعات عرصه‌ای برای ارزیابی رسانه‌ها و تقویت ارتباط آن‌ها با یکدیگر، مردم و مسئولان است.
در زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات، علاوه بر گفتگوی بی‌واسطه مسئولان و مردم با رسانه‌ها، طرح مطالبات و پاسخگویی به مشکلات، برپایی نشست‌های حرفه‌ای، تخصصی و عمومی، جدای از بهره‌برداری رسانه‌ها از این ظرفیت و ضیافت ملی، منجر به طرح، آسیب‌شناسی و یافتن راهکارهای مناسب در موضوعات مختلف و مبتلابه جامعه می‌شود.

برگزاری کارگاه‌های تخصصی و کاربردی با حضور استادان ارتباطات و پیشکسوتان حوزه رسانه و همچنین حضور مهمانان خارجی که عمدتاً روزنامه‌نگاران بین‌المللی رسانه‌های شناخته جهان هستند، ضمن استفاده از فضای آموزشی نمایشگاه، به توسعه تعاملات رسانه‌ای نیز کمک خواهد کرد.

 

 

نشست خبری سخنگوی دولت در نمایشگاه مطبوعات پر خبرترین نشست نمایشگاه مطبوعات بود.

به گزارش کمیته اطلاع‌رسانی نمایشگاه مطبوعات، محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در پاسخ به این پرسش که سوءبرداشت از آزادی رسانه‌ها ناشی از چیست به مواضع دولت اشاره کرد و گفت: دولت به آزادی بیان و نقد در چارچوب قانون معتقد است و معترض است عده‌ای در حاشیه امن از قانون فراتر روند و اعتراض ما به این گروه از رسانه‌هاست.

سخنگوی دولت در پاسخ به این پرسش که سوءبرداشت از آزادی رسانه‌ها ناشی از چیست به مواضع دولت اشاره کرد و گفت: دولت به آزادی بیان و نقد در چارچوب قانون معتقد است و معترض است عده‌ای در حاشیه امن از قانون فراتر روند و اعتراض ما به این گروه از رسانه‌هاست.

نوبخت در مورد فساد اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: در آینده نزدیک اطلاعاتی در این رابطه ارائه می‌دهم. وی در مورد واگذاری سهام‌های دولتی به بخش خصوصی گفت: اصرار ما بر این است که واگذاری سهام به‌صورت رد دیون نباشد و با توجه به تشکیل سازمان خصوصی‌سازی پس از اجرای اصل 44 تلاش داریم تا سهام واقعاً به بخش خصوصی واگذار شود.

 

در گوشه‌ی دیگری از نمایشگاه، نشست بررسی کتاب‌های روزنامه‌نگاری با حضور دکتر احمد توکلی، دکتر حسین بصیریان جهرمی و استاد سید فرید قاسمی در تالار گفتگوی شماره 1 برگزار شد، مسائل و مشکلات نشر کتاب از مبدأ تاکنون بررسی شد.

 

به گزارش ستاد اطلاع‌رسانی بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات، احمد توکلی استاد علوم ارتباطات و مدیر انتشارات ثانیه گفت: من یک دیدگاه تلخی درباره کلیت این مبحث دارم. ما در چرخه انتشار کتاب که درنهایت به تولید و مخاطب می‌رسد و ناشر و کتاب‌فروش حلقه واسط آن هستند مشکلات اساسی و پایه‌ای داریم و تا مشکل تولید و مخاطب را برطرف نکنیم دو حلقه بعدی هم درست نمی‌شوند.

توکلی افزود: از ابتدای سال 94 تاکنون، طی 20 ماه گذشته، 14 انتشارات، کتاب‌های مربوط به رشته ارتباطات را منتشر کردند که تعداد این کتاب‌ها به 35 عدد رسید و تعداد 19 کتاب هم تجدید چاپ شدند.

وی اظهار داشت: از این میان 2 ناشر هیچ کتابی در این 20 ماه در حوزه ارتباطات منتشرنشده است؛ از این میان انتشارات ثانیه به‌تنهایی 20 کتاب در این 20 ماه بدون هیچ امکانات دولتی منتشر کرده است.

توکلی بابیان اینکه اولین چیزی که یک تولید را به سرانجام می‌رساند، انگیزه است افزود: این انگیزه یا مالی است یا معنوی و ناشر پس از چاپ کتاب، باید تا 3 ماه بعد از پول نویسنده و لیتوگرافی و چاپ را بدهد، ولی توزیع تا 10 ماه بعد پول کتاب را می‌دهد؛ فلذا این خود یکی از عوامل زیان ناشر می‌باشد.

توکلی ادامه داد: ما در کشورمان حدود 13 هزار ناشر داریم و 300 کتاب‌فروش فعال و این در حالی است که در دنیا این رقم‌ها برعکس است؛ از همین روی باعث می‌شود پس از مدتی بسیاری از کتاب‌فروشی‌های ما تبدیل به ساندویچ‌فروشی شود

این استاد دانشگاه تصریح کرد: کتاب‌های روزنامه‌نگاری کاملاً تخصصی است و فقط مورداستفاده اساتید و کارشناسان و دانشجویان این رشته است؛ ولی سؤال این است، آیا اصلاً این روزنامه‌نگاران و متخصصان ما خود را نیازمند مطالعه این کتاب‌ها می‌دانند؟

وی اضافه کرد: ما تا 5 سال پیش کتاب‌هایمان را با شمارگان 3000 نسخه چاپ می‌کردیم ولی امسال کتاب‌ها با تیراژ 50 و 200 نسخه چاپ می‌شود.

سخنرانی دکتر فرهاد رهبر

دکتر فرهاد رهبر رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در جمع خبرنگاران حاضر در نمایشگاه مطبوعات به مواردی اشاره کرد:

  • بورسیه این دانشگاه مختص دانشجویان استعداد برتر است.
  • درباره واحدهای زیان ده به دلیل کاهش دانشجو باید بگویم برنامه ریزی در حال انجام است که منابع مالی دیگری غیر از شهریه دانشجویان به دانشگاه اضافه کنیم.
  • غیبت سفر اربعین برای دانشجویان دانشگاه آزاد موجه اعلام شده است
  • برای رتبه ۱۰۰۰ و زیر ۲۰۰۰ تخفیف شهریه درنظر گرفته شده است
  • مبلغ وام دانشجویی به نزدیکی و دوری از مرز بستگی دارد
  • برای اولین بار دانشگاه ازاد اسلامی تسهیلاتی برای دانشجویان مسافر اربعین فراهم کرده است
  • تمامی امکانات برای زائران اربعین در اختیار واحدهای مرزی دانشگاه آزاد مهران، خوزستان و محل عبور زائران اربعین قرار گرفته است.

در حاشیه

در حاشیه این نمایشگاه اشخاصی به نام Silver man  ها از غرفه شما نیوز به چشم میخورد که فضای نمایشگاه را دگرگون ساخته بود.

 

نویسنده: نرگس سقازاده / پژوهشگر حوزه مدیریت

توسعه محصول جدید

توسعه محصول جدید

در ادامه بحث اهمیت اجرای توسعه محصول جدید و لزوم اجرای آن در شرکت‌ها باید گفت آنچه امروزه در میان عوامل مهم در موفقیت محصولات جدید حائز اهمیت و تأکید بیشتری دارد، نقش مدیریت در فرآیند توسعه محصولات جدید می‌باشد؛ زیرا مشکل عمده این‌گونه سازمان‌ها، فقدان مدیریت صحیح و روش‌های مناسب مدیریتی می‌باشد. برای پشتیبانی و موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید، دو ابزار مهم وجود دارد که در عمل از هر دو می‌توان استفاده نمود؛ ابزارهای مدیریتی و ابزارهای طراحی. در چرخه سنتی توسعه محصول، مراحل طراحی و ساخت به‌طور مجزا مرحله‌به‌مرحله انجام می‌گرفت، درحالی‌که در رویکردهای نوین، توسعه محصول با استفاده از مهندسی هم‌زمان، دو مرحله باهم صورت می‌گیرد و بازخورد عیوب گزارش‌شده از طراحی، به‌سرعت به اصلاح فرآیند می‌انجامد. امروزه ابزارهای طراحی با کامپیوتر، مهندسی به کمک کامپیوتر، ساخت به کمک کامپیوتر و نمونه‌سازی سریع همراه با ابزارهای مدیریتی نظیر مدیریت پروژه، مدیریت اطلاعات محصول و نیازمندی‌ها به‌خوبی در این جهت به کار گرفته می‌شود. هم‌چنین رویکرد‌های نوین مدیریتی به بهبود فضای مشترک کاری واحد‌های تحقیق و توسعه و بازاریابی منجر می‌شود. از سوی دیگر بایستی این نکته مهم را در نظر داشت که نیازهای بازارها باید فعالیت‌های تحقیق و توسعه را هدایت کنند. در طول فرآیند توسعه محصول جدید، مدیران و مهندسان تحقیق و توسعه دامنه وسیعی از ملزومات تعارض آور از قبیل هزینه، کیفیت، قابلیت ساخت و ویژگی‌های محصول را بایستی در نظرگیرند. حمایت محصول در بسیاری از صنایع، چه صنایعی با تکنولوژی بالا نظیر رایانه‌ها و چه صنایعی با تکنولوژی پایین نظیر اسباب و اثاثیه خانگی برای جلب رضایت مشتری ضروری است. بدیهی است که کوتاهی کردن از توجه به حمایت محصول در مرحله طراحی، فرصتی ازدست‌رفته محسوب می‌شود. حمایت مناسب از محصول شامل: راه‌اندازی، آموزش مشتری و خدمات پس از فروش برای جلب رضایت مشتری در بسیاری از بازارها ضروری است و منبع کسب مزیت رقابتی می‌شود. همچنین توجه کافی نسبت به تحلیل محیط رقابتی، انواع روندها شامل تکنولوژی در بازار، روند پیشرفت و توسعه رقبای موجود و بالقوه ازجمله مسائلی است که هوشمندی سازمان را نسبت به فرصت‌های توسعه‌ای افزایش می‌دهد و به پیشرو بودن سازمان کمک می‌نماید.

 

 

در دهه‌های گذشته و در بخش صنعت، کارایی در تولید، کنترل اثربخش هزینه‌ها، داشتن سیستم‌های کیفیت کارا و اثربخش و نظایر این‌ها، منبع مزیت رقابتی شرکت‌ها محسوب می‌شد؛ اما امروزه این روند تغییرات اساسی کرده است. امروزه توسعه محصولات جدید مشتری محور یکی از عوامل کلیدی است که کسب‌وکارهای موفق را از کسب‌وکارهای شکست‌خورده جدا می‌کند.

با افزایش رقابت در ساختار بازارهای داخلی و منطقه‌ای، تولیدکنندگان باید بتوانند به‌سرعت محصولات جدید را عرضه کنند و محصولات فعلی را بهبود بخشند تا رشد آن‌ها کم و متوقف نشود. برای کسب امتیاز رقابتی، بسیاری از شرکت‌ها فعالیت خود را بر بهبود محصول یا فرآیند تکنولوژی یا بر هر دو متمرکز نموده‌اند. نرخ پیشرفت‌های تکنولوژیک در نوآوری بر اهداف و عملکرد شرکت به‌سختی تأثیر می‌گذارد. جهانی‌شدن و پیشرفت‌های تکنولوژیک، باهم محیط بسیار پویایی را خلق کرده‌اند. خصوصاً، آن‌ها باعث کاهش گردش عمر کالاها شده‌اند، درنتیجه شرکت‌ها با بازار متغیری مواجه‌اند که حرکت آن بسیار وسیع است. برای موفقیت در این محیط تولیدکنندگان باید در طراحی و تولید محصولات سریع باشند و این کار را با هزینه پایین و کیفیت بالا انجام دهند. چهار اولویت رقابتی، هزینه، کیفیت، زمان و انعطاف‌پذیری به‌عنوان عوامل حیاتی موفقیت ظهور کرده‌اند.

چهار عامل عمده بر فضای رقابتی تأثیر گذاشته‌اند:

  • شرکت‌ها بسیاری وارد بازار شده و می‌شوند.
  • رقابت در قیمت و دیگر عوامل رقابتی (نظیر کیفیت) به‌طور فزاینده‌ای دشوار و طاقت‌فرسا شده است.
  • دوره عمر محصول در حال کوتاه‌تر شدن است.
  • در پاسخ به نیازهای متنوع مشتریان، تنوع در محصولات افزایش و حجم تولید آنان کاهش‌یافته است.

بر اساس تحقیقی که در 12 شرکت کوچک و متوسط انجام‌شده، استراتژی‌های شتاب دادن به توسعه شامل: اتکا به منابع بیرونی از طریق خرید لیسانس یا برون‌سپاری، اتکا به برنامه‌های تحقیق و توسعه داخلی تشدید شده از طریق؛ افزایش پاداش برای عملکرد موفق، سازمان‌دهی برای رقابت داخلی در تحقیقات، شروع تحقیق و توسعه هم‌زمان با مراحل پیاپی نوآوری و اتکا به استراتژی‌های مدیریت تحقیق و توسعه خلاق مثل؛ بازنگری به‌منظور شتاب دادن به پیشرفت، اجتناب از رسیدن به طرح کامل و یکپارچگی تحقیق و توسعه با سایر کارکردها به‌عنوان عوامل مؤثر در پروژه‌های توسعه محصول جدید، شناخته‌شده است.

مهم‌ترین عوامل شتاب‌دهنده به فرآیند: رقابت تشدید شده، تغییرات سریع تکنولوژیک، تقاضاهای بازار و کوتاه‌سازی چرخه عمر تحقق محصول می‌باشد.

موضوعات اساسی تیم توسعه در طول فرآیند توسعه: سبک مدیریت، فقدان توجه به جزئیات، محدودیت حمایت از نوآوری، فقدان تفکر استراتژیک و ضعف در تسهیلات ساخت.

دلایل تأخیر فرایند توسعه: تعریف ضعیف الزامات محصول، عدم قطعیت‌های تکنولوژیک، فقدان حمایت مدیر ارشد، فقدان منابع و مدیریت پروژه ضعیف.

عملکرد گروهی منتج به تأخیر فرآیند: شکست در ارائه اولویت‌های برنامه‌های توسعه محصول، تغییرات مستمر الزامات، ارتباطات داخلی ضعیف و پاسخگویی کند.

به‌طورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخش‌های کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهم‌ترین آن‌ها بخش‌های مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.

 

 امروزه بقای سازمان درگرو گرایش به سمت محصولات جدید و به‌کارگیری روش‌هایی برای ایجاد آن‌هاست. با پیشرفت فناوری، رقابتی شدن هرچه بیشتر سازمان‌ها، پیدایش علوم و تجهیزات جدید تولیدی، چرخه حیات کوتاه محصولات، تغییرات اساسی در نیازها و سلایق مشتریان و… محصول جدید با چالش‌های جدیدی روبرو شده است. همچنین به دلیل مخاطراتی که در عرضه محصولات جدید وجود دارد، شرکت‌ها باید پیوسته در مورد بهبود فرایند توسعه محصولات جدید تفکر کنند.

 

فرآیند توسعه محصول جدید، فرآیندی است که در آن‌یک سازمان کلیه منابع، امکانات و توانایی‌های خود را در قالب تیم‌های چندمنظوره جهت ایجاد یک محصول جدید و نوآوری شده و یا توسعه محصول جدید به‌عنوان فرآیند اساسی جهت پیشرفت و تجدید سازمان به کار می‌گیرد. از سوی دیگر، فرآیند تولید و توسعه محصول جدید باید به نیاز مشتریان پاسخ مثبت داده و با تکیه‌بر برتری فن‌آوری و یک بودجه مناسب تخصیص داده‌شده، یک عرصه رقابتی مناسب برای سازمان ایجاد نماید. توسعه محصول جدید قسمت مهمی از هر تجارت است. با توجه به موارد فوق، مدیریت فرآیند توسعه محصول جدید نیز نیازمند به‌کارگیری رویکردهای جدید مدیریتی است.

فرآیند توسعه محصول جدید برای انواع مختلف سازمان‌های تولیدی/خدماتی مزیت رقابتی محسوب می‌شود؛ اینکه هر سازمان چه درصدی از فعالیت‌های خود را صرف فعالیت‌هایی از جنس تحقیق و توسعه و توسعه محصولات برای پیشی گرفتن از رقبا می‌کند، موضوعی است که به جایگاه کنونی و راهبردی سازمان در بازار تقاضا مربوط می‌شود. همواره خواسته و نیازمندی‌های مشتری است که عامل ترغیب‌کننده برای نوآوری و خلاقیت سازمان‌ها در فرآیند توسعه محصول جدید خواهد شد و آنان را مجبور خواهد کرد که در جهت حفظ مشتریان موجود و ترغیب مشتریان بالقوه سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را صرف فرآیندهای توسعه‌ای خود کنند. داشتن الگوی مناسب فرآیندی برای چنین سازمان‌هایی شرط اساسی و پیش برنده بشمار می‌آید و سرعت و انعطاف‌پذیری را در فرآیند توسعه محصول جدید افزایش خواهد داد؛ اما شاید آنچه هر سازمان باید بیش از هر موضوع دیگری نسبت به آن توجه داشته باشد، یکپارچه‌سازی میان فرآیندهای توسعه محصول جدید از یکسو و برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه فرآیندهای توسعه محصول جدید و دیگر فرآیندهای تجاری سازمانی است. موفقیت این فرآیند را می‌توان با تعریف شاخص‌هایی که نشان‌دهنده میزان این موفقیت یا عدم موفقیت است، اندازه‌گیری کرد.

در این شماره تلاش شده موارد تکمیل‌کننده‌ای در ارتباط بااهمیت توسعه محصول جدید و لزوم اجرای آن در شرکت‌ها و موارد پیشنهادی در اجرای توسعه محصول جدید به‌طور اجمالی مطرح شود. در شمارگان بعدی به بخش‌های جزئی‌تری از بحث توسعه محصول جدید پرداخته می‌شود.

نویسنده : عارفه داودی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

برندی که شما نامیده می‌شوید؟ برند شخصی (قسمت اول)

برندی که شما نامیده می‌شوید؟

برند شخصی (قسمت اول)

دکتر شیوا شعبانی

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

در این شماره قصد داریم شمارا با مفهوم برند شخصی (Personal Branding) آشنا نماییم. برند شخصی  یعنی ” اینکه خودتان باشید، بهترین خود”. برند شخصی دانستن این موضوع است که چه چیز برای شما معتبر بوده، شمارا از همتایانتان متمایز ساخته، شمارا به مخاطبان هدفتان مرتبط کرده و آن‌ها را متقاعد می‌سازد، و سپس استفاده از آن برای دستیابی به اهدافتان و افزودن ارزش به کارفرمایتان می‌باشد. امروزه  برند سازی شخصی به مهارتی مهم برای بقا تبدیل‌شده است. زیرا هر فردی صرف‌نظر از سن، موقعیت یا کسب‌وکار، یک برند شخصی دارد. برند شخصی باید منعکس‌کننده هویت شخصی باشد اما مهم است که آن‌ها را از یکدیگر متمایز کنیم. هویت شخصی دربرگیرنده همه ویژگی‌های شخصیتی فرد اعم از مثبت و منفی می‌باشد. برند شخصی تمایل شما درباره نحوه ادراک دیگران از شمارا منعکس کرده و با برجسته ساختن آن ویژگی‌ها شکل داده می‌شود و بنابراین می‌تواند انتخابی آگاهانه باشد.  قدرت یک برند شخصی با سه مؤلفه تمایز(Distinctive)، مرتبط بودن(Relevant) و سازگاری(Consistent) مشخص می‌شود. برند شخصی به اینکه افراد تا چه اندازه می‌توانند توانایی‌ها و ویژگی‌های خود را به‌خوبی شناسایی کنند، ‌ بستگی دارد. هنگامی‌که فرد بزرگ‌ترین نقاط قوت خود را از دیگران متمایز کند، این تمایز او را به‌یادماندنی خواهد ساخت. برند شخصی باید معرف باورهای فرد بوده و آن‌ها را به سایرین منتقل کند، اما مرتبط بودن در یک برند شخصی مستلزم درک و اهمیت دادن به باور  سایر افراد نیز می‌باشد. مؤلفه سازگار بودن برای یک برند، به افرادی اشاره دارد که کارهایی را بارها و بارها به شیوه‌ای متمایز و مرتبط انجام می‌دهند، زمانی که برند شخصی سازگار باشد، افراد قادر به اعتماد به آن هستند چراکه به‌طور مداوم به شیوه‌ای خاص فعالیت و معاشرت می‌کنند. افراد می‌توانند بدانند که چه چیز از صاحب برند انتظار داشته باشند. درواقع برند شخصی سازگار به افراد امکان می‌دهد که تداعیات ذهنی و احساساتشان را درباره دیگران، صرف‌نظر از جایی که با برند مواجه شده‌اند، حفظ کنند.

هنگامی‌که فرد یک برند موفق را کشف و ایجاد کرده و آن را پرورش دهد، منافع بسیاری به دست خواهد آورد، که به شیوه‌های زیر دیده می‌شود: افزایش در معرض دید بودن ، ایجاد تمرکز مشخص بر حرفه یا کسب‌وکار فرد، بالا بردن درآمد فرد، افزایش پاداش او، رونق یافتن در طول رکودهای اقتصادی، توسعه یافتن به حوزه‌های جدیدی از کسب‌وکار، درنهایت دستیابی به اهداف، شناخت بهتر خود و افزایش اعتمادبه‌نفس.

یک برند شخصی موفق و قدرتمند، قدرت تأثیرگذاری بسیاری بر تصمیمات، خریدها و گرایش دیگران خواهد گذاشت: به‌عنوان‌مثال، هنگام اندیشیدن در مورد یک پروژه یا فرصت که در آن فرد یکی از بی‌شمار داوطلبان است، نام فرد یکی از نخستین نام‌هایی است که به ذهن می‌رسد (اعطای جایگاه ذهنی برتر). داشتن موقعیتی به‌عنوان یک متخصص در یک قلمرو، به معنی افزایش نفوذ و اعتبار تصمیمات می‌باشد. یک برند شخصی قدرتمند افراد را تشویق می‌کند که فرد را در رأس قرار دهند. اعتبار یک برند شخصی می‌تواند ناشی از دستاوردها، جایگاه دانش یا حتی سبک شخصی باشد، همین اعتبارها به اعمال فرد وزن بیشتری داده و در معرض دید بودن او را افزایش می‌دهد. توانایی مجذوب ساختن و ایجاد یک هاله شخصی که افراد درست را جذب می‌کند، یکی از قدرتمندترین نیروهای برند سازی شخصی است. یک برند شخصی که صداقت، دانش و هوش را منتقل کند، فروش را افزایش خواهد داد چراکه مشتری درک می‌کند که ارتباط با شخص، ارزش را افزایش می‌دهد. نام فرد بر روی یک پروژه یا محصول باعث می‌شود افراد آن را بشناسند و اعتبار و فرصت‌هایی را نیز در بر خواهد داشت. یک برند شخصی می‌تواند فرد را به‌عنوان بخشی از یک روش یا فناوری جذاب در کسب‌وکار قرار دهد. با ترکیب تمام موارد ذکرشده، یک برند شخصی می‌تواند موجب ترفیع فرد، افزایش فروش خدمات، یا افزایش ادراک از تخصص او شود به‌طوری‌که فرد بتواند پاداش بیشتری تقاضا کند. حال برای ایجاد برند شخصی در خود، ابتدا فهرستی از چشم‌انداز، رسالت و رؤیاهای خود تهیه نمایید. ارزش‌ها و تفاوت‌هایی که شمارا از سایرین متمایز و خاص می‌کند را در آن ذکر نمایید. سپس بیانیه برند شخصی خود را شامل بلندپروازی، اهداف برند، تخصص، ویژگی‌های خدمات برتر و قلمرو فردی خود را تعریف و تنظیم نمایید. در مرحله سوم، بایستی یک برنامه کاری منسجم و متعادل بر مبنای بلندپروازی شخصی خود تهیه نمایید که قابل مدیریت و قابل‌اندازه‌گیری باشد. در مرحله آخر بایستی برنامه برند شخصی خویش را اجرا و ترویج نمایید. برند شخصی شما باید به‌گونه‌ای اثربخش، ایجاد و حفظ گردد.

 

دکتر شیوا شعبانی پژوهشگر و مدرس دانشگاه

بهبود مستمر (کایزن)

بهبود مستمر (کایزن)

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت

 

امروزه بسیاری از مفاهیم در ادبیات استراتژی سازی جای گرفته‌اند. مدیریت تحول‌گرا، نظریه آشوب، تغییرات بنیادین و سایر تعاریفی که به‌نوعی مفهومی از جهش و تغییرات ناگهانی مصنوع را القا می‌کنند. تعاریفی که وابسته به تغییرات اساسی در بنیادهای فکری و عملکردی مدیریت و شرکت یا فرد هستند. بسیاری از سازمان‌ها از این الگو بهره‌برداری کرده و پیروز شده‌اند. سازمان‌ها و شرکت‌هایی که در دوره رشد صنعت خود واقع‌شده‌اند نمونه‌هایی موفق از این طرز فکر هستند. شاید می‌توان گفت بهترین نمونه از شرکت‌هایی که به این روش به موفقیت‌های اساسی دست‌یافته‌اند در صنایع با فناوری‌های بالا دیده می‌شوند. شرکت‌هایی از قبیل گوگل که فقط با چند سال سابقه فعالیت تبدیل به غول‌هایی در صنعت شده‌اند. مثال‌های موفق دیگری از مهندسی مجدد در این رابطه به ذهن خطور می‌کند که یکی از مشخص‌ترین آن رشد اقتصادی چین بوده است. کسانی که ۲۰ سال پیش فعال در عرصه تجارت بوده‌اند هیچ خاطره‌ای از حضور این کشور در آن دوره نداشتند.

حال سؤالی که پیش می‌آید این است که واقعاً چند درصد از سازمان‌ها، کشور‌ها و افراد تحت تأثیر تحول‌گرایی نتایج واقعاً مثبت در کنار هزینه‌های نسبی کم و همچنین توسعه پایدار، به دست آورده‌اند؟ چه حجمی از شرکت‌ها بر اساس تحول توانسته‌اند به برتری رقابتی دست یابند؟ چه تعداد از افراد موفق بر اساس تغییرات انقلابی به دستاوردهای موفقیت‌آمیز نائل شده‌اند؟ به‌طور اعم الگوهایی که از این روش به شکست رسیده‌اند بسیار بیشتر از مثال‌های پیروز آن است. بسیاری از سازمان‌ها و کسب‌وکارها بر اساس طعم رؤیایی نتیجه گرایی در زمان کوتاه با مشکلات عدیده روبه‌رو شده‌اند. در بیشتر مواقع وضعیت فعلی از وضعیت قبل از تحول حتی ضعیف‌تر بوده است. در مقابل آن، چه حجمی از سیستم‌ها بر اساس بهبود مستمر، رفع خطاها به‌صورت تدریجی، مدیریت دانش و تفکر بر اساس تحلیل تجربیات و رعایت نسبی محافظه‌کاری به موفقیت رسیده‌اند؟ چه میزانی از افراد با یادگیری از تجربیات خود و دیگران مسیر موفقیت را پله‌پله طی کرده‌اند. پس از جنگ جهانی دوم کشورهایی که در خلال جنگ به نابودی کشیده شده بودند با تأکید بر بهبود مستمر و ایجاد نرخ بهبود مستمر بیشتر در مقایسه با رقبای جهانی و منطقه‌ای ایشان توانستند در زمره کشورهای پیشرفته قرار گیرند. به نظر می‌رسد آنچه درصحنه و عرصه موفقیت و پیروزی‌ها معنی می‌یابد بهبود‌های تدریجی پله‌پله و تحلیلگرانه است. بهبودهایی که بر اساس بهره‌گیری از توانمندی‌های کلیدی پدید می‌آیند و بر اساس علم و شناخت دقیق هستند. می‌توان گفت که درواقع با توجه به حجم صنعت کشورها و سازمان‌ها و افراد موفق، تحول‌آفرینی به‌صورت نوعی استثنا خودنمایی می‌کند. در بهبود مستمر وجود چند عنصر ضروری است. اول اینکه سیستمی که در مسیر بهبود مستمر قرار می‌گیرد باید همیشه تحت پایش یا کنترل قرار گیرد و سیستم کنترل امکان ارسال نتایج به فرماندهی تغییر را دارا باشد. درواقع سیستم کنترل باید بازخورد دائمی از نحوه تأثیرگذاری تغییرات تدریجی ارسال کند. به دلیل اینکه در بهبود مستمر پاسخگویی باعث اصلاح انحرافات قبل از حاد شدن آن می‌شود و تصمیم‌گیری درباره آن باید حتی‌المقدور به ناحیه ایجاد بهبود نزدیک شود که این در سازمان‌های بزرگ می‌تواند به‌منزله تمرکززدایی باشد. همچنین مؤلفه‌های سنجش بهبودی باید نسبت به تغییرات تدریجی به حد کافی حساس تعریف شوند تا بتوانند در مقابل تغییرات کوچک عکس‌العمل و گزارش مشخص ایجاد کنند. در بهبود مستمر چرخه‌ای چهار مرحله‌ای مطرح می‌شود که شامل ۴ مرحله زیر است:

۱. برنامه‌ریزی برای آنچه به بهبود نیاز دارد.

۲. انجام تغییرات در واحد‌های کوچک

۳. مشاهده و بررسی نتایج

۴. نتیجه‌گیری و اقدام مجدد

حاصل کلام اینکه موفقیت بر اساس بهبود مستمر و تدریجی در اثر پاسخگویی و حرکت‌های تحلیلی روی می‌دهد و موفقیت نسبی وابسته به‌سرعت بهبود مستمر است. البته رویکردهای تحول‌گرا به‌عنوان وضعیتی استثنایی نیز باعث پیروزی شده است. این بهبود مستمر است که با پیشروی با سرعت مناسب باعث ایجاد مزیت رقابتی می‌شود. در عمل می‌توان گفت که قبل از بهبود مستمر امکان ایجاد مزیت رقابتی ضعیف است. بهبود مستمر این امکان را در سازمان یا سیستم ایجاد می‌کند که با گسترش و تقویت وظیفه‌ای، توانمندی‌ها را به توانمندی هسته‌ای یا پایه‌ای و سپس توانمندی هسته‌ای را به مزیت تبدیل کند.

در این شماره توضیح کلی‌ای از بهبود مستمر (کایزن) داده می‌شود.

کایزن یا بهبود مستمر پنجمین گامی است که در هزینه‌یابی بر مبنای هدف برمی‌دارند و بر عملیات کنترل‌های لازم اعمال می‌شود تا بازهم هزینه‌ها کاهش یابند.

مقصود از کایزن جست‌وجوی دائمی برای یافتن راه‌های جدید جهت کاهش دادن هزینه‌های فرایند تولید یک محصول با کیفت که دارای طرح و کارکرد مشخص است.

کایزن روند کاهش بهای تمام‌شده محصولی است که هم‌اکنون تولید می‌شود.

امروزه تغيير يک فرايند مستمر و استراتژيک تعریف‌شده و لازمه بهبود و تعالي سازمان‌ها در راستاي اهداف کسب‌وکار و کیفیت و بهره‌وری و موفقیت‌های آموزشي، توليدي، تجاري، صنعتي، خدماتي و غيره می‌باشد. فلسفه بهبود مستمر بر اين اصل استوار است که شيوه زندگي انسان شامل زندگي شغلي، زندگي اجتماعي وزندگی خانوادگي بايد پيوسته و مداوم بهبود يابد.

انتظارات روزافزون مشتريان و رقابتي شدن کسب‌وکار موجب شده است تا سازمان‌ها در زمينه مسائلی چون افزايش تنوع محصول، هزينه كمتر، كيفيت بهتر و پاسخ‌گویی سریع‌تر، همواره درصدد بهبود فرايندها و فعالیت‌های خود باشند.

بدين ترتيب براي ارتقاي عملكرد سازمان، بهبود مستمر فرايندها به‌عنوان يك هدف استراتژيك مطرح‌شده است، بهبود مستمر به‌منظور تلاش مداوم در جهت انطباق با استانداردها و سپس ارتقاي سطح آن‌ها به كار گرفته می‌شود.

 کایزن یا (بهبود مستمر) چیست؟

کایزن یک شیوه مدیریتي ژاپني است که بر اساس دیدگاه‌های دکتر دبلیو. ای. دمینگ و دکتر جي. ام.جوران اساتید رشتة مدیریت در آمریکا شکل‌گرفته است و بعدها توسط ژاپنی‌ها کلید قدرت رقابت آن‌ها گردید.

کایزن در ژاپن طي جنگ جهاني دوم به وجود آمده است که تعریف آن تغییر به سمت بهتر شدن یا بهبود مستمر و تدریجی است. درواقع کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود در سازمان‌ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود یا اصلاح به‌شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره‌وری را در سازمان‌ها به ارمغان خواهد آورد.

 

KAI+ ZEN= KAIZEN

ZEN به معنای بهبود و KAI به معنای تغییر است

 

معني اصلي واژه کایزن ساده و گویاست: کایزن یعني بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامي افراد یعني مدیران کارکنان و کارگران را دربرمی گیرد از مدیریت بالاگرفته تا پایین‌ترین قسمت‌ها. فلسفه کایزن براین اصل استوار است که شیوه زندگي انسان شامل زندگي شغلي، زندگي اجتماعي وزندگی خانوادگي باید پیوسته و مداوم بهبود یابد.

فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایه‌ها و سازمان‌های مختلف اجتماعي در ژاپن باعث شده است تا کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایده‌های کارگر بهره‌مند گردد و هرکسی که با ارائه پیشنهاد‌های مداوم در بهبود و توسعه سهمي داشته باشد، مورد تشویق قرار می‌گیرد.

هدف از تغییر بهبود مستمر بهره‌وری سازمان:

 

1- ارتقای کارایی:

کارها را درست انجام دادن

 

2-ارتقای اثربخشی:

کارهای درست را انجام دادن

 

3-بهبود بهره‌وری:

کارهای درست را درست انجام دادن

 

کارایی + اثربخشی = بهره‌وری

 

پیام استراتژی کایزن

 

در این جمله خلاصه می‌شود که حتي یک روز را نباید بدون ایجاد نوعي بهبود دریکی از بخش‌های سازمان یا شرکت سپری نمود. ارائه پیشنهاد‌های الزاماً ماهي یا سالي یک‌بار نیست بلکه مستمر است.

برای مثال شرکت تویوتا که یکي از شرکت‌های بنام در بکار گیری کایزن است در سال 1999،7000 کارمند این شرکت 75000 پیشنهاد ارائه دادند که ٪99 آن‌ها اجرایي شد. این بهبودهای مستمر ولي جزئي، سرجمع نقش زیادی در بالا بردن بهره‌وری، بهبود کیفیت، ایمني بیشتر و جلب رضایت مشتری دارد.

 

در نگاه کایزني برای تحقق بهبود تدریجي و مستمر در سازمان‌ها باید سه اقدام اساسي زیر صورت بگیرد:

 

1-کلیه فعالیت‌هایی که هزینه زا هستند ولي ارزشي تولید نمی‌کنند باید حذف شوند. (Muda)

2-فعالیت‌هایی که به شکلي در جای دیگری به‌صورت موازی انجام می‌شوند با یکدیگر تلفیق شوند. (Muri)

3-آن دسته از فعالیت‌هایی که برای تکمیل و بهبود سطح کیفي خدمات لازم‌اند به فعالیت‌های سازمان افزوده شوند. (Mura)

 

 

 مقایسه کایزن و نوآوری

ویژگی کایزن نوآوری و جهش
تأثیر درازمدت و بدون هیجان کوتاه‌مدت و هیجان‌انگیز
گام کوتاه بلند
چارچوب زماني پیوسته و صعودی

 

متناوب و ادواری
تغییرات تدریجي و مداوم ناگهاني و انفجاری
روش دستیابي تلاش گروهي ایده‌ها و تلاش‌های شخصي
سطح درگیری همگاني افراد منتخب و معدود
حالت نگهداری و بهبود تخریب و ساخت
دانش و مهارت دانش و مهارت معمول گشایش تکنولوژیک و خاص
الزامات انجام کار سرمایه‌گذاری اندك سرمایه‌گذاری کلان
هدف‌گیری مردم تکنولوژی
ارزیابي فرآیندها و تلاش‌ها نتایج برای کسب منافع

 

 

اصول بیست‌گانه کایزن: (که در این شماره از نشریه به 10 مورد از ٱن اشاره می‌کنیم)

  • نگویید چرا این کار انجام نمی‌شود. فکر کنید چگونه می‌توانید آن را انجام دهید.
  • در مورد مشکل به وجود آمده نگرانی به خود راه ندهید. همین‌الان برای رفع آن اقدام نمایید.
  • از وضعیت موجود راضی نباشید. باور داشته باشید که همیشه راه بهتری هم وجود دارد.
  • اگر مرتکب اشتباه شدید بلافاصله درصدد رفع اشتباه برآیید.
  • برای تحقق هدف به دنبال کمال مطلوب نگردید. اگر 60٪ از تحقق هدف اطمینان دارید دست بکار شوید.
  • برای پی بردن به ریشه مشکلات 5 بار بپرسید چرا؟
  • گمبا محل واقعي رویداد خطاست. سعي نکنید از دفتر کار خود مشکلات محیط را حل کنید.
  • همیشه برای حل مشکل از داده و اطلاعات کمي و به‌روز استفاده کنید.
  • برای حل مشکل بلافاصله به دنبال هزینه کردن نباشید، بلکه از خرد خود استفاده کنید. اگر عقلتان به‌جایی نمی‌رسد، آن را در همکارانتان بجویید و از خرد جمعی استفاده کنید.
  • هیچ‌وقت جزئیات و نکات ریز مسئله را فراموش نکنید. ریشه بسیاری از مشکلات بزرگ همین نکات ریز است.

تاریخچه حرکت کایزن در ایران:

اولین بار در سال 1379 با هماهنگي سازمان ملي بهره‌وری ایران و سازمان بهره‌وری آسیا، دوره‌ای با عنوان کارگاه آموزشي کایزن عملي به مدت پنج روز برای جمعي از واحدهای صنعتي استان یزد برگزار شد. آن روز کسي تصور نمی‌کرد که این کارگاه سرآغازی برای معرفي الگویي برای بهبود بهره‌وری در کشور خواهد بود. مدرس و مشاور این کارگاه شوئیچي یوشیدا مشاور کایزن و معاون اسبق شرکت نیسان موتورز بود. این کارگاه پنج‌روزه که در آن بخشي از فرایندهای کاری واحدهای صنعتي شرکت‌کننده، به‌عنوان نمونه انتخاب و موردبررسی واقع شد و در تغییر نگرش کارکنان نسبت به مسائل محیطي بسیار مؤثر بود؛ به‌گونه‌ای که سازمان ملي بهره‌وری ایران بلافاصله اجرای پروژه‌های بعدی در سایر استان‌های کشور را در دستور کار خود قرارداد.

در سال 1381 سازمان ملي بهره‌وری ایران حرکت بهبود کایزني را با اجرای طرح چرخه مدیریت بهره‌وری در پنج دستگاه دولتي استان کرمان آغاز و برای نخستین بار در کشور، کایزن را به حوزه خدمات و به‌ویژه سازمان‌های دولتي کشاند.

اکنون، حرکت بهبود مستمر (کایزن) در بخش‌های مختلف صنعتي و خدماتي کشور آغازشده و در حال پیشرفت تا به جایگاه واقعي خود، در بهبود بهره‌وری و توسعه کشور دست یابد.

ادامه دارد…

نویسنده: یاسمن خوئی / پژوهشگر حوزه مدیریت

نقش دیپلماسی علم و فناوری در حل برخی از چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان (بخش اول)

نقش دیپلماسی علم و فناوری در حل برخی از چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان (بخش اول)

 

 

نیاز به دیپلماسی به‌عنوان «نظامی اطلاعاتی» امری اجتناب‌ناپذیر است که به‌صورت تخصصی در حل چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان و حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومتی، به دیپلماسی علم و فناوری تغییر مفهوم می‌دهد.

 

مقدمه

با گسترش پدیده جهانی‌شدن و روشن شدن تدریجی سهم دوجانبه علم و فناوری و سیاست خارجی در ارتقاء و توسعه یکدیگر، گرایش فزاینده‌ای برای همگرایی فضای علم و فناوری باسیاست خارجه به وجود آمد.

همان‌طور که می‌دانیم سیاست خارجی، خود به‌طور فزاینده‌ای با چالش‌هایی با مؤلفه‌های علمی مواجه است. به‌عنوان نمونه می‌توان معاهدات کاهش تغییرات آب و هوایی و مبارزه با بیماری‌های عفونی که نیاز به همکاری بین جوامع علمی و سیاست خارجی را دارد نام برد. در این زمینه نیز جوامع علمی به‌صورت رو به رشدی در علایق و شیوه‌های پژوهشی خود، بین‌المللی شده و به ماهیت جهانی تولید علم و اهمیت تبادل با خبرگان سایر کشورها واقف گشته‌اند.

با مقدمه‌ای که بیان شد نیاز به دیپلماسی به‌عنوان «نظامی اطلاعاتی» امری اجتناب‌ناپذیر است که به‌صورت تخصصی در حل چالش‌های شرکت‌های دانش‌بنیان و حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومتی، به دیپلماسی علم و فناوری تغییر مفهوم می‌دهد.

 

منظور از دیپلماسی چیست؟

همان‌طور که از مطالعات بین‌المللی برمی‌آید، تحلیل اقدامات یک دولت در قبال محیط خارجی و شرایط داخلی مؤثر در تعیین اقدامات مزبور را سیاست خارجی می‌نامند. سیاست خارجی به معنی دنبال کردن هدف‌های کشور در محیط بین‌المللی و در رابطه با جامعه‌ها، دولت‌ها و کشورهای دیگر است. سیاست خارجی، راهنمای موضع‌گیری در جهان است و مجموعه‌ای از اهداف بین‌المللی و راه‌های رسیدن به آن‌ها را شامل می‌شود. سیاست‌های خارجی کشورهای مختلف، باهم متفاوت بوده و سیاست خارجی یک کشور نیز در طی زمان، تغییر می‌کند.

ازاین‌رو درحالی‌که سیاست خارجی دربرگیرنده اهداف است، دیپلماسی نیز ابزار و سازوکاری برای دستیابی به آن اهداف محسوب می‌شود. بدین ترتیب اقتصاد، تبلیغات، نیروی نظامی، فرهنگ و ایدئولوژی نیز از دیگر ابزارهای سیاست خارجی به شمار می‌آیند. به‌بیان‌دیگر دیپلماسی ازجمله ابزارهای اجرای سیاست خارجی به‌حساب می‌آید.

دیپلماسی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی برای آن ارائه‌شده است اما عمدتاً به هدایت روابط بین‌المللی، از طریق دیدار و گفت‌وگوهای دیپلمات‌های رسمی اشاره دارد.

دیپلماسی در معنای سنتی آن اساساً شامل تعاملاتی است که بین حکومت‌ها و دولت‌ها جریان می‌یابد. مجریان دیپلماسی سنتی از طریق رابطه با نمایندگان رسمی دولت‌های خارجی می‌کوشند تا منافع ملی کشور خود را که در چارچوب اهداف راهبردی دولت متبوعشان که در امور بین‌المللی صورت‌بندی شده است، تأمین نمایند.

هانس جی. مورگنتا نظریه‌پرداز آمریکایی آلمانی‌تبار و استاد روابط بین‌الملل و علوم سیاسی که وی را پدر علم سیاست خارجی در نیمه دوم قرن بیستم خوانده‌اند، دیپلماسی را «هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به مؤثرترین شکل با آن گروه از ویژگی‌های شرایط بین‌المللی می‌داند که مستقیماً به منافع ملی مربوط می‌شوند.» از دیدگاه وی دیپلماسی که تدوین و اجرای سیاست خارجی کشور را در همه سطوح بر عهده دارد، مغز متفکر قدرت ملی است. وی حتی کیفیت دیپلماسی را مهم‌ترین عامل قدرت ملی می‌داند که همه عوامل تعیین‌کننده قدرت ملی نظیر موقعیت جغرافیایی، خودکفایی در منابع و مواد خام، تولید صنعتی، آمادگی نظامی و جمعیت را به‌صورت مجموعه‌ای منسجم ترکیب می‌کند و به آن جهت و وزن می‌دهد. مورگنتا معتقد است که دیپلماسی چهار وظیفه اصلی را بر عهده دارد:

  1. تعیین اهداف یک کشور با توجه به قدرتی که به‌طور بالفعل و بالقوه در اختیار دارد.
  2. برآورده نمودن اهداف سایر دولت‌ها و قدرت بالفعل و بالقوه آن‌ها.
  3. تعیین میزان سازگاری این اهداف مختلف.
  4. به‌کارگیری ابزار مناسب برای دستیابی به اهداف خود.

با در نظر گرفتن رویکردی از منظر ارتباطات بین‌الملل نیز، می‌توان گفت که دیپلماسی عبارت است از «فن مدیریت تعامل با جهان خارج توسط دولت‌ها».

با توجه به تعاریف دیپلماسی، سه نکته دیگری نیز در این حوزه قابل‌توجه‌اند که عبارت‌اند از:

  1. دیپلماسی در امور مربوط به سیاست خارجی دولت است نه امور داخلی آن.
  2. دیپلماسی از طریق گفتگو و مذاکره یعنی از طریق مسالمت‌آمیز چهره می‌نماید و زور در آنجایی ندارد.
  3. دیپلماسی روشی است برای حصول نتیجه و هدف موردنظر.

گولیون دیپلماسی عمومی را علت و معلول نگاه‌ها و دیدگاه‌های عمومی که طراحی و اجرای سیاست خارجی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند معرفی می‌کند. ازاین‌رو همان‌طور که از مطالعات به دست می‌آید دیپلماسی عمومی فراتر از دیپلماسی سنتی و رسمی عمل می‌کند و مقایسه مؤلفه‌های اساسی این دو دیپلماسی بیانگر سه محور اساسی زیر است:

  1. دیپلماسی عمومی آشکار و علنی است درحالی‌که دیپلماسی رسمی و سنتی، پنهان و غیرعلنی است.
  2. مخاطبان دیپلماسی عمومی گروه‌های هدف خاص و یا عموم مردم جامعه در دل یک ملت دیگرند، در حل که دیپلماسی سنتی با رفتار و سیاست‌های دولت‌ها سروکار دارد.
  3. موضوعات دیپلماسی عمومی به رفتار و تمایلات عموم مردم در دیگر کشورها مربوط می‌شود، درحالی‌که دیپلماسی سنتی با رفتار و سیاست‌های دولت‌ها سروکار دارد.

بنابراین می‌توان گفت که دیپلماسی عمومی یک راهبرد ارتباطی ویژه و هدفمند است که روی نتایج کوتاه‌مدت و بلندمدت متمرکز است و درصدد ساخت یک تصویر مثبت از یک کشور نزد افکار عمومی خارجی است.

بنا به تعریف یادشده می‌توان منبع اساسی و مبنای دیپلماسی عمومی را آن چیزی دانست که جوزف نای با «مفهوم قدرت نرم»(soft power) ارائه می‌دهد. قدرت نرم ازنظر نای «شیوه‌ای جدید از اعمال قدرت در مقایسه با شیوه‌های سنتی است که موجب می‌شود یک کشور کاری کند تا کشورهای دیگر، همان چیزی را بخواهند که او می‌خواهد». وی این شیوه را «قدرت متقاعدکننده» نیز می‌خواند. با مطالعات انجام‌گرفته مشاهده می‌شود که همپوشانی منابع قدرت نرم و منابع دیپلماسی عمومی تا آنجاست که دیپلماسی عمومی درواقع برنامه‌ریزی راهبردی برای کاربرد قدرت نرم در راستای تأمین اهداف سیاست خارجی است. البته کوهن و نای در تعریف جایگاه این قدرت اساساً منابع قدرت را محدود به «دانش» می‌دانند.

تعریف دیپلماسی علم و فناوری:

دیپلماسی علمی مفهومی است که از بعد از جنگ جهانی دوم به‌طورجدی موردتوجه و استفاده قرار گرفت. در این دوره، دیپلماسی علمی بیشتر ناظر به همکاری‌های علمی بین آمریکا و شوروی سابق بود که در حوزه‌های مختلف بهداشت، هسته‌ای، هوا و فضا و خلاصه زمینه‌های علمی-فناوری انجام می‌گرفت. در شرایطی که تعاملات سیاسی بین کشورهای مختلف به بن‌بست رسیده بود، تعاملات و همکاری‌های حوزه‌های علم و فناوری می‌توانست یک ارتباط حداقلی بین این کشور‌ها برقرار کند. درواقع تحلیلگر‌ها به این نقطه رسیده بودند که علم و فناوری این ظرفیت و پتانسیل را دارد که بین بازیگران مختلف عرصه بین‌الملل، تعاملاتی پایدار برقرار کند.

در حقیقت اگر بخواهیم یک تعریف عملیاتی از دیپلماسی علمی ارائه دهیم، این می‌شود که شما از ابزار علم و فناوری برای پیشبرد سیاست خارجی استفاده کنید و از ظرفیت‌های دیپلماتیک برای نیاز‌ها و اهداف حوزه علم و فناوری بهره بگیرید. ارتباط بین علم و فناوری باسیاست خارجی، ارتباطی دوطرفه است که ازیک‌طرف علم و فناوری به دیپلماسی خدمت می‌کند و از طرفی دیگر دیپلماسی به علم و فناوری. هرقدر به جلو می‌رویم، می‌بینیم علم و فناوری در عرصه تحولات بین‌الملل دارد نقش جدی‌تری پیدا می‌کند. برای مثال از زمان جنگ جهانی دوم که بحث نظامی و اتمی مطرح شد و این مباحث اغلب دارای فناوری‌های پیچیده‌ای در حوزه‌های هوایی، هوافضا و… بودند و اندکی که به جلو‌تر می‌آییم، بیوتکنولوژی و ازاین‌دست مسائل مطرح شدند. در سال‌های اخیر نیز بحث فضای سایبر و مجازی مطرح و باعث بروز بسیاری از مسائل و دغدغه‌ها شده است. در حوزه اقتصاد نیز شاهد تأثیرگذاری فزاینده علم و فناوری هستیم. مطرح‌شدن مسئله اقتصاد دانش‌بنیان شاهدی است بر اثبات این ادعا. مجموعه این‌ها بازیگران عرصه بین‌الملل که‌‌ همان دولت‌ها باشند را دارد به سمت اینکه به علم و فناوری توجه بیشتر داشته باشند، سوق می‌دهد.

دیپلماسی علم فرآیندی است که در آن کشورها پیشرفت‌ها و علایقشان را که در زمینه‌های علمی بین‌المللی با استفاده از روش‌های علمی کسب کرده‌اند، نشان می‌دهند.

نینا فدوروف نیز دیپلماسی علم را این‌گونه تعریف می‌کند: دیپلماسی علم استفاده از همکاری‌های علمی میان کشورها برای مواجهه با مشکلات مشترکی است که بشریت در قرن 21 با آن مواجه بوده و ایجاد همکاری‌های سازنده بین‌المللی می‌باشد. (ادامه دارد…)

تصویر شماره1

 

نویسنده : بنفشه دین‌محمدی پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

 

ضرورت استفاده از تجربیات الگوهای موفق کسب‌وکار و جایگزینی همکاری به‌جای رقابت تئوری اثر سازی ساراسواسی

ضرورت استفاده از تجربیات الگوهای موفق کسب‌وکار و جایگزینی همکاری به‌جای رقابت تئوری اثر سازی ساراسواسی

 

 

سرعت تغییرات و رشد علم و تکنولوژی به‌گونه‌ای است که گاه شرکت‌ها برای پایداری و پویایی خود حتی با رقبای سرسخت خود به همکاری و تعامل می‌پردازند به‌عنوان‌مثال یک شرکت تولید موبایل باتری گوشی رقیب خود را تولید می‌کند و یا نرم‌افزار لازم را ارائه می‌دهد. خانم ساراسواسی در تئوری اثر سازی خود در شرایط عدم اطمینان همکاری را جایگزین رقابت می‌نماید. تغییرات به‌قدری سریع شکل می‌گیرد که شرایط برای بقاء شرکت‌های بزرگ و توانمند نیز از ریسک به عدم اطمینان تبدیل می‌شود و تنها چاره‌ی کار را همکاری و حتی جوین وینچر با رقبا می‌نماید. حال می‌توان به‌ضرورت تعامل و همکاری شرکت‌های ایرانی چه دولتی و چه شبه‌دولتی پی برد. بی‌تردید شرایط برای شرکت‌های داخلی با توجه به وجود تحریم‌ها، شرایط منطقه و رتبه فضای کسب‌وکار به وضعیت عدم اطمینان نزدیک‌تر است و این تعاملات و همکاری‌ها بایستی بیشتر و بیشتر گردد. الگوهای موفق در خصوص توسعه کارآفرینانه بایستی سریعاً موردتوجه قرار گیرد و با یک رویکرد مناسب، مدل‌های مربوطه توسط سازمان‌های متولی ازجمله وزارت صنعت و معدن و تجارت جهت استفاده شرکت‌های نیازمند تدوین و ارائه گردد. بی‌تردید در صنایع مختلف و در بخش‌های گوناگون برخی از شرکت‌ها با نگرش کارآفرینانه، تجارب و موفقیت‌های مناسبی را داشتند که سایر شرکت‌ها می‌توانند با کمترین درجه از آزمایش و خطا و پرداخت هزینه گزاف تجربه مستقیم، از آن‌ها استفاده نمایند در این حالت کاهش بهای تمام‌شده و افزایش سرعت تطابق با شرایط اتفاق می‌افتد و موجبات ارتقاء همه‌جانبه و متوازن بسیاری از شرکت‌ها فراهم می‌گردد.

به‌عنوان‌مثال در زمینه‌ی اصلاح ساختار مالی، توسعه محصول یا خدمات، تأمین مالی، انتشار اوراق مرابحه و صکوک، بازاریابی، جذب مشارکت خارجی بسیاری از تجارب موفق توسط برخی از شرکت‌ها ایجادشده است این در حالی است که بسیاری از شرکت‌های دیگر نیز در همین حوزه‌ها دچار مشکلات عمده‌ای می‌باشند. در چنین شرایطی ورود وزارت صنعت، معدن و تجارت و ایجاد مکانیزم مناسب در جهت انتقال تجارب این الگوهای موفق در قالب مدل‌های متنوع و کارآمد، نقش اساسی در رشد و ارتقاء شرکت‌های مختلف خواهد داشت.

** شکل شماره 1

اهمیت تعاملات و همکاری‌های صنعتی پویا و به‌موقع زمانی مشخص می‌گردد که مشاهده می‌کنیم گاه کسب یک تجربه موفق سال‌ها زمان و میلیاردها هزینه ایجاد می‌کند و گاه پس از به نتیجه رسیدن روش‌ها و رویکردها با هزینه‌های کلان، به جهت زمان‌بر بودن فعالیت‌ها، تغییر پارادایم یا ذائقه صورت می‌گیرد و تمام تلاش‌ها را هدر می‌دهد.

کمک به ارتقاء متوازن صنعتی و هم‌افزایی نرم‌افزاری بین شرکت‌ها با مدیریت وزارت صنعت می‌تواند تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و اهداف چشم‌انداز بیست‌ساله را به‌خوبی به سرانجام مقصود برساند.

 

واقعیت این است که همکاری و تعاملات بین شرکت‌ها و صنایع مختلف به‌سختی و کندی صورت می‌گیرد و مدیران شرکت‌های موفق در زمینه‌های مختلف به‌ویژه شرکت‌های دولتی، شبه‌دولتی و سهامی به جهت افزایش انتظارات سایر شرکت‌ها و تهدید شدن مدیریت مدیران ناکارآمد مورد تخریب و هجمه قرار می‌گیرند. میران ناکارآمد بجای تعامل و استفاده از الگوهای موفق کسب‌وکار، به شیوه‌های رقابت ناسالم روی می‌آورند اغلب این مدیران موفق از سوی سایر شرکت‌ها به‌قدری در انزوا و فشار قرار می‌گیرند که الگوبرداری از موفقیت‌ها به دلیل ترس سایر مدیران نیز صورت نمی‌پذیرد. مدیران سنتی اغلب بر اساس رابطه پست می‌گیرند و به چیزی جز حفظ وضعیت موجود تن نمی‌دهند، تغییر در ساختار سازمان و رویکردها را به جهت نداشتن دانش و توانمندی کافی مترادف با از دست دادن پست مدیریتی می‌داند و در این راستا مدیرانی را که باعث تغییر رویکرد، افزایش انتظارات می‌شوند را با تمام وجود تخریب می‌نمایند. شاید همان هزینه و وقت اگر در جهت استفاده از الگوی موفق صرف گردد باعث رشد توسعه شرکت و ماندگاری مدیر مربوطه گردد اما مدیران نالایق به‌جز این چیز دیگری به یاد ندارند.

ادامه مطالب…

این فرهنگ غلط در مدیریت کشور متأسفانه در برخی موارد مؤثر واقع می‌گردد و مدیرانی که تمام فکر و ذکر خود را در خط تولید و توسعه محصول و اصلاح ساختارها می‌نمایند را تحت‌فشار قرار داده و با ایجاد بی‌ثباتی بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به صنعت و منافع ملی می‌زنند. گاه این رویدادها به‌گونه‌ای دیگر نمود می‌یابد و شرکت‌هایی با اوضاع نامناسب با ورود مدیران شایسته و با نگرش کارآفرینانه، جان می‌گیرند و پله‌های ترقی طی می‌نمایند اما این اتفاق باعث افزایش متقاضیان کسب کرسی مدیریت این شرکت‌ها می‌گردد و در این رقابت، تخریب و تهدید به مهم‌ترین ابزار تبدیل می‌گردد.

 

امید است با ارتقاء فرهنگ مدیریت در کشور و با تدابیر دولت دکتر روحانی و تلاش‌های وزیر توانمند و تحول‌آفرین، همکاری و تعاملات در حوزه مدیریت صنایع کشور افزایش یابد و رشد توسعه صنایع کشور با سرعت مناسبی تحقق یابد. مروری بر تجارب و برنامه‌های دکتر شریعتمداری می‌تواند نویدبخش روزهای خوب برای صنعت کشور باشد.

 

نویسنده : دکتر حسین محمودی اصل کارشناس ارشد اقتصاد و کارآفرینی و مدرس دانشگاه

آیا برند سازی برای یک استارت‌آپ‌ها اهمیت دارد؟

آیا برند سازی برای یک استارت‌آپ‌ها اهمیت دارد؟

از دیدگاه ما نام تجاری برند (Brand) تجسم روح یک سازمان است. کارآفرینان از نام تجاری فراری هستند، چراکه تصور می‌کنند نام تجاری همان ترفندهای فروش، لوگو، تبلیغات گران‌قیمت است. البته کارآفرینان از کارکردهای نام تجاری اطلاع دارند. برند سازی برای کسب‌وکارهای نوپا و­ کوچک آخرین دغد­غه و اولویت است. این حقیقت است ولی باید صاحبان ایده بدانند که ایجاد نام تجاری مهم­ترین و حیاتی­ترین نقش را در موفقیت کسب­و­کارهای نوپا ایفا می­نماید. بسیاری از صاحبان ایده ایجاد نام تجاری را جدی می­گیرند.

اصولاً می­گویند استراتژی نام تجاری همان استراتژی کسب­و­کار است، البته این جمله میزان اهمیت ایجاد برند از طریق یک استراتژی قوی را منتقل می­نماید. استارت­آپ­ها بدون ایجاد یک زیرساخت برای برندی قوی نمی­توانند به موفقیت دست یابند و به‌عنوان بازیگری تأثیرگذار در بازار صنعت خود نقش ایفا کنند.

تمام شرکت­های بزرگ، روزی یک کسب­و­کار کوچک بودند که به‌صورت شخصی یا گروه­های کوچک ایجادشده‌اند. اگر همه این شرکت­ها از یک نقطه شروع کردند، چرا بعضی از آن‌ها به شرکت­های بین­المللی با سرمایه میلیارد دلاری تبدیل شدند و برخی در ابتدای راه خود مانده­اند و رشد نکردند؟

یک کسب­ و­کار با برترین محصولات و خدمات در بازار اگر نتواند کیفیت برتر خود را به مشتریان منتقل نماید، نمی­تواند پتانسیل کامل خود را به دست آورد و رشد کند. بنابراین ایجاد ارتباط با ذینفعان داخلی و خارجی از طریق ویژگی­های نام تجاری بسیار بااهمیت است. برند باید بتواند ویژگی­های متمایز محصول و خدمات، ارزش­ها، چشم­اندازها و ایده­های ناب خود را در ذهن مشتری تداعی نماید و ارتباط ایجاد نماید. کسب­و­کارهای نوپا باید ابتدا آگاهی از برند خود را ارتقاء دهند و دوم اینکه بتوانند با مجموعه­ای متمایز و قوی از پیشنهاد‌ها، مصرف­کنندگان را متقاعد سازند که از خدمات آن‌ها استفاده نمایند.

بنابراین استارت­آپ­ها باید بدانند که چگونه می­توانند ارزش­ها و منافع خود را در قالب استراتژی برند به مخاطبین هدف پیشنهاد دهند. استارت­آپ­ها برای ایجاد ارتباط با مخاطبین دارای محدودیت هستند. این محدودیت سبب می­شود که به دنبال راهی خلاقانه برای ارتباط با مشتریان باشند. لذا این خلاقیت سبب شکل­گیری یک استراتژی برند قوی و متمایز می­شود.

استراتژی برند جهت و اهداف بلندمدت نام تجاری را برای صاحبان کسب­و­کار و ذینفعان آن مشخص می­نماید تا مزیت رقابتی پایداری ایجاد نماید. ایجاد استراتژی برند بعد از مشخص شدن استراتژی کسب­و­کار صورت می­گیرد چراکه این امر پایداری استراتژی برند را تضمین می­نماید. استراتژی برند بر اساس ارزش­ها و تداعی­کنندگان برند ایجاد می­شود. تعیین و تعریف مأموریت برند، معماری برند، جایگاه­یابی برند، طراحی ارزش­های پیشنهادی برند و شخصیت برند مراحل ایجاد استراتژی برند می­باشند. استراتژی برند باید جامع­نگر باشد و کارکنان را به‌عنوان سفیران برند در نظر بگیرد.

در پایان باید گفت نام­های تجاری قوی سبب ایجاد وفاداری در مشتریان می­شوند. فیلیپ کاتلر در کتاب بازاریابی خود می­گوید: “هنر بازاریابی، هنر ایجاد نام تجاری است. اگر شما نام تجاری قوی ندارید، تنها یک کالا هستید.” نام تجاری قوی سبب می­گردد کسب­و­کار نوپا شما بهتر دیده شود، در ذهن مشتریان جایگاه مناسبی داشته باشید، از رقبای خود متمایز شوید، با مشتریان تعامل پایدار داشته باشید که این عوامل سبب می­شوند کسب­و­کار نوپای شما فراتر از یک کالا باشد و برای مشتریان ارزش منحصربه‌فردی داشته باشد.

نباید راهی را پیش بگیرید که در ابتدا هزینه­های گزاف را برای برند سازی شما در پی داشته باشد. شما باید راهی ساده را بیابید که بتوانید در زمان و مکان صحیح پیام خودتان را به مشتریان هدف منتقل نمایید. باید امروز از شبکه­ها و رسانه­های اجتماعی به‌شدت قدردان باشیم، چراکه در ابتدای راه برای ارتباط با ذینفعان استارت­آپ، هزینه­ها را بشدت کاهش داده­اند.

اگر به فکر توسعه استراتژی برند خود هستید نکات زیر را در تدوین استراتژی برند خود رعایت نمایید.

برای جایگاه‌یابی اثربخش برند در ذهن مشتریان، کاری را که کسب‌وکار شما انجام می‌دهد به‌طور شفاف و مشخص توضیح دهید به‌گونه‌ای که ارزش پیشنهادی شما در مشتریان متمایز از دیگر رقبا  تشخیص داده شود. مشتریان خود را به‌خوبی بشناسید. برند شما باید نحوه کمک به مشتریان را به ساده‌ترین شکل ارائه دهد. مزایا و منافع خدمات و محصولات خود را با احساسات مشتریان هم‌راستا نمایید. شخصیت برند شما باید به‌گونه‌ای پرورش یابد که مشتریان با آن ارتباط احساسی برقرار نمایند.

در پایان باید گفت برند شما سرمایه ناملموس اما ارزشمند کسب‌و‌کار شماست.

 

نویسنده : علیرضا سرحدی / کارشناس ارشد مدیریت MBA

 

کارآفرینی از جنس هنر ، کاربرد بازاریابی در سازمان‌های هنری و آثار هنری

کارآفرینی از جنس هنر                            

 کاربرد بازاریابی در سازمان‌های هنری و آثار هنری

 

مقدمه:

امروزه فروش آثار هنری و مشهور شدن هنرمندان (Celebrities)  به عنوان یکی از مهمترین صنعت‌های سود‌آور در کشور‌ها شناخته می‌شود، بطوریکه در ایران بانک پاسارگاد فروش آثار هنری هنرمندان را به عنوان یکی از زمینه‌های سرمایه گذاری خود انتخاب نموده‌است. اما با کمی دقیق شدن در این صنعت در ایران متوجه می‌شویم که بازایابی و فروش آثار هنری دارای چالش‌های فراوانی است. امروزه هنرمندان زیادی به خلق آثار هنری می‌پردازند اما کارهای این افراد به فروش نمی‌رسد و تنها دلیل این امر است که این هنرمندان و آثارشان توسط جامعه هدفشان دیده نمی شوند، آگاهی در مورد آنها ایجاد نمی‌شود و علاقه ای در خصوص آن‌ها شکل نمی گیرد و نهایتاً فروش آثار هنری را هم نخواهند داشت. هنرمندان دانش و آگاهی لازم در خصوص نحوه مشخص نمودن بازار، جامعه هدف و معرفی اثربخش آثار هنری را ندارند، لذا هنر این افراد منجر به کسب درآمد نمی‌گردد. هنر بدون کسب درآمد یک سرگرمی لذت‌بخش است.

 

بازاریابی آثار هنری:

هنر به تولیدات دست بشرگفته‌ می‌شود که ارزش زیبایی شناختی داشته و لذت‌بخش باشد. در سده‌های اخیر هنر به سوی جنبش‌هایی مانند نهلیسم وپوچ‌گرایی می‌گراید، هرچند از نظر معنای کلاسیک، این آثار فاقد ارزش هنری هستند اما در دنیای مدرن این عناوین یک هنر شناخته می‌شوند.

هنرمند در تعریف کلاسیک، فردی خلاق و متفکر و خالق است که حتی در مقایسه با فلاسفه دارای مقام بالاتری است، چرا که علاوه بر کشف حقایق به خلق هم اقدام می‌نماید و در جایگاهی خداگانه قرار می‌گیرند که تفکرات خودشان را از طریق آثار هنری به مردم منتقل می‌کنند. در تعریف کلاسیک هنرمند باید دانش لازم و کافی را برای تولید اثر هنری داشته باشد اما در تعریف مدرن هر کسی می‌تواند هنرمند باشد و ایده خود را از طریق آثار هنری به نمایش گذارد.

در خصوص شناسایی آثار هنری دو دیدگاه وجود دارد. جامعه شناسان هنری براین ‌باورند که آثار هنری در دو دسته تولید می‌شوند. هنر برای هنر و هنر برای اجتماع.

هنر برای هنر، هنرمند برای ارضاء خودش و افرادی که درک درستی از مسائل هنری دارند اثر هنری را خلق می‌کند و در واقع از نگاه افراد متخصص هنری در این دیدگاه، دیده‌شدن و یا پنهان ماندن آثار هنری هیچ تأثیری بر کیفیت اثر هنری ندارد.

هنر برای اجتماع، در این دیدگاه بیان می‌شود که هنر باید برای جامعه تولید شود که در واقع این نگاه در دوران قدرت حکومت‌های سوسیالیستی بسیار نمودپیدا می‌کند و هنر به عنوان ابزار تبلیغاتی برای احزاب سیاسی مطرح می‌گردد که هنری را ارزشمندتر می‌دانند که مورد استقبال بیشتر مردم قرار گیرد.

در این میان شکاف‌هایی در خصوص معرفی و ایجاد ارتباط با جامعه از سوی هنرمندان بوجود آمده است که علم بازاریابی سعی دارد با مفاهیم و اصول خود راهکارهایی را ایجاد نماید تا آثار هنری با بیشترین اقبال عمومی روبرو گردد.

هر هنرمندی و سازمان هنری (سینما، گالری، فستیوال، مؤسسه هنری، موزه و …)  برای فروش آثار هنری خود می‌بایست از علم بازاریابی و برندینگ استفاده کند. این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم اصول بازاریابی و برندسازی مختص شرکت های صنعتی و تجاری بزرگ است. هر هنرمندی دارای برند منحصربفرد خود است. هنرمندان می‌بایست برند شخصی خودشان را تقویت نمایند.

برند شخصی هنرمندان می‌بایست گویای هویت، شخصیت، جریان فکری و اعتقادات هنرمند به همراه معرفی مهارت‌های او باشد. این امر پرواضح است، زمانیکه مخاطبین یک برند را بخوبی بشناسند و با آن ارتباط برقرار نمایند در فرآیند تصمیم‌گیری خرید، تمایل بیشتری به دستیابی آن دارند.

بازاریابی هنر در سطح عمومی و اولیه، یک فرآیند سیستماتیک ایجاد آگاهی و علاقه در جامعه، نسبت به هنرمندان و اثار هنری بمنظور ایجاد تمایل در بین مردم برای تعامل با هنرمند، گالری و محصولات هنری می باشد.

بازاریابی هنر فقط محدود به آثار هنری نیست، بلکه هر هنرمندی می بایست خودش را بازاریابی کند تا بتواند به عنوان یک برند هنری و یا Celebrity در جامعه شناخته شود.  یکی از بزرگترین برنامه‌های دولت آمریکا برای هنر، ترویج مهارت‌های بازاریابی و کارآفرینی در بین هنرمندان به منظور ایجاد درآمد از هنر می‌باشد. بازاریابی فعالیتی آنی نمی‌باشد، بلکه فرآیندی بلند‌مدت است که به دنبال انتشار ارزش‌های هنرمندان و ارتباط با مخاطبین می‌باشد. تنوع و پیچیدگی زمینه‌های هنری سبب می‌شود تا رویکرد محصول محور در بازاریابی هنر بیشتر مورد استفاده قرار‌گیرد. هنرمندان با دسته‌بندی محصولات هنری، آسان‌تر قادر به شناسایی مخاطبین و برقراری ارتباط با آنها می‌باشند.

برنامه‌های بازاریابی برای هنر با طرح پرسش‌هایی کلیدی آغاز می‌گردد تا بتوان چشم اندازهای واقعی را متصور شد. چند نمونه از این سوالات در ادامه ذکر می‌گردد.

  • مشتری هنرمند و آثار هنری چه کسانی هستند؟
  • ارزش‌های مشتریان آثار هنری ما چیست؟
  • چگونه می‌توان بواسطه آثار هنری برای مشتری ارزش ایجاد نمود؟

برای پاسخ گویی به این سوالات نیاز است تا بدانیم که نگاه به آثار هنری با محصولات و کالاهای دیگر متفاوت است. هنر یک محصول لذت‌گرایانه است و در مقابل محصولات دیگر که مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند مطلوبیت و سودمندی آن‌ها برای مشتری حائز اهمیت است.

دیدگاه لذت گرایانه براساس ویژگی‌هایی مانند لذت بردن، خوشایندی، تحقق لذت، تحریک عاطفی، تفریح، تحریک خیال و حس تجربه مصرف کننده را تعریف می‌گردد و هنر و محصولات هنری به منظور پاداش‌های درونی برای مصرف کننده تلقی می‌گردد. در خلق محصولات لذت‌گرایانه برخلاف محصولات سودمندگرایانه کمتر از منطق استفاده می‌گردد و الهام گرفته از اکتشاف در رفتار انسان‌ها و موضوعات اجتماعی می‌باشد. با توجه به این نکته باید در نظر داشت تا در تحقیقات بازاریابی هنر می‌بایست فاکتور تحریک احساسات و عوامل مؤثر بر تحریک احساسات عاطفی و درونی مشتری را شناسایی نماییم.

در دنیای امروزی که بسیار شرایط کسب و کار پویا و متغیر است هنرمندان و سازمان‌های هنری می‌بایست دارای تفکری استراتژیک باشند تا بتوانند ریسک‌های کسب وکار مرتبط با خود را کاهش دهند، برنامه‌ریزی استراتژیک بازاریابی در سودآوری و اثربخشی سازمان‌ها و حتی هنرمندان بسیار مؤثر خواهد بود.

یک برنامه بازاریابی به زبان ساده شامل موارد زیر می‌باشد:

  • تعیین چشم‌انداز و اهداف هنری و رسالت هنری
  • شناخت نیازهای مخاطبین
  • تعیین و خلق راه‌های پاسخ گویی به نیازها
  • تعیین رویکرد جایگاه‌یابی در ذهن مشتری و ارائه پیشنهادات
  • برنامه‌ریزی رویکردهای نحوه ارتباط با مخاطبین هدف
  • تدوین برنامه عملیاتی و تعیین استراتژی‌ها
  • ارزیابی بازخورد از فعالیت‌های بازاریابی و سنجش اثربخشی برنامه بازاریابی

پس هنرمندان و سازمان‌های هنری بمنظور دستیابی به مشتریان بالقوه و افزایش درآمد خود نیازمند برنامه ریزی بازاریابی آثار خود می‌باشند. بازاریابی به سازمان‌های هنری جهت توسعه چشم اندازهای سازمانی و شناخت فرصت‌های بازار کمک می‌کند. بازاریابی مجموعه‌ای از مفاهیم، ابزارها و تکنیک‌ها می‌باشد که برای سازمان‌ها و هنرمندان کارکردهای زیر را به همراه خواهد‌داشت:

  • توسعه محصول و مفهوم محصول
  • شناسایی و شناخت جامعه هدف
  • ترویج محصولات و ارائه پیشنهادات به مخاطبین
  • تعیین استراتژی‌های قیمت گذاری
  • تصمیم‌گیری در خصوص اینکه کی و کجا، پیشنهادات به مشتریان ارائه گردد.
  • تنظیم سطح خدمات متناسب با مخاطبین
  • فراهم‌آوری ورودی‌ها برای بهبود و بهینه‌سازی اهداف سازمانی
  • تصمیم‌گیری در خصوص هویت و شخصیت نام تجاری سازمان

مجموعه‌داران آثار هنری تمایل به خرید آثار هنری از گالری‌ها را دارند. زمانی‌که از آن‌ها سوال می‌شود چرا این تمایل در شما وجود دارد، اکثر آن‌ها پاسخ می‌دهند که گالری‌ها با دید کسب و کار حرفه‌ای که دارند راحت‌تر از هنرمندان شخصی به معامله می‌پردازند، در اینجا باید بیان نماییم که هنرمندان با بکارگیری اصول بازاریابی هنر می‌توانند نقش واسطه‌گری گالری‌ها را در زنجیره فروش آثار هنری کاهش دهند و سودآوری بیشتری را برای خود فراهم آورند. این نکته اهمیت و کارکرد بازاریابی هنر را برای هنرمندان بیان می‌نماید.

پس از تمامی مراحل فرآیند بازاریابی، یک گام بسیار مهم برای سازمان‌های هنری باقی می‌ماند و آن برقراری ارتباط مستمر با مشتری در قالب برنامه‌های “وفادارسازی مشتریان” می‌باشد. تحقیقات نشان می‌دهند که هزینه‌های وفادارسازی مشتریان به مراتب کمتر از هزینه‌های بازاریابی جهت شناسایی مشتریان جدید می‌باشد. با وفادارسازی مشتریان می‌توانید میزان تقاضاهای مشتریان و سود‌آوری سازمان را دقیق‌تر پیش‌بینی نمایید. بسیاری از سازمان‌های هنری در‌صدد توسعه برنامه‌های وفادارسازی مشتریان خود هستند. این برنامه‌ها به دنبال ایجاد رابطه احساسی و ارزش آفرین برای مشتریان می‌باشد.

در صنعت هنر از رایج‌ترین برنامه‌های وفادارسازی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود که در قالب “اشتراک مشتریان” و یا “اشگاه مشتریان” مطرح می‌گردد.

  • اولویت‌دهی رزرو برنامه‌های محبوب برای این مشتریان
  • امکان انتخاب صندلی به ترجیح مشتری
  • اجرای ویژه برنامه‌ها که در دسترس عموم نمی‌باشد.
  • ارائه پیشنهاد‌های تخفیفی رزروهای چندگانه
  • امکان ملاقات‌ با هنرمندان بصورت مستقیم و ویژه
  • مکان‌های ویژه پذیرایی و ملاقات با یکدیگر

برنامه‌های وفادارسازی مشتریان تماماً به سود مشتریان نمی‌باشد بلکه مزایا و منافعی را برای سازمان در پی خواهد‌داشت که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌گردد:

  • امکان برآورد دقیق مشتریان
  • آگاهی کامل از میزان انتظارات مشتریان
  • شناخت کامل نیازهای مشتریان
  • افزایش سطوح تماس با مشتریان
  • داشتن مشتریان وفادار و ماندگار در یک بازار رقابتی
  • ایجاد فرصت توسعه محصولات با موفقیت بیشتر
نتیجه‌گیری:

در جامعه مدرن، هنر برای اجتماع تولید می‌گردد، براساس این دیدگاه می‌بایست آثار هنری به جامعه معرفی شوند تا از اقبال عمومی برخوردار‌گردند. تولید و فروش آثار هنری به عنوان یک صنعت، می‌بایست جهت توفیق هر‌چه بیشتر از علم بازاریابی استفاده نماید تا بتواند نیاز‌های مخاطبین را شناسایی کند و بازار خود را توسعه دهد.

بازاریابی در هنر فرآیندی سیستماتیک می‌باشد که به دنبال شناسایی جامعه هدف آثار هنری و ایجاد علاقه در این افراد به منظور فروش آثار هنری می‌باشد. بازاریابی آثار هنری می بایست این نکته را در‌نظر داشته باشد که محصولات هنری لذت‌گرایانه می‌باشند و به دنبال ارضاء نیازهای خوشایند درونی انسان‌ها می‌باشند.

سازمان‌های هنری می بایست در جهت تعالی و توسعه کسب و کار خود برمبنای تفکر استراتژیک اقدام به تدوین طرح بازاریابی خود نمایند. برنامه‌های بازاریابی می بایست با تنظیم چشم انداز و اهداف و تحقیقات بازار آغاز گردند، با شناسایی و بخش‌بندی مخاطبین ادامه یابد و استراتژی‌های ترویج و تبلیغ را برای معرفی آثار هنری و محصولات هنری ادامه دهند و در پایان با ارزیابی فعالیت‌های بازاریابی میزان اثربخشی برنامه‌ها را اندازه‌گیری نمایند و بهبود مستمر را در برنامه‌های خود مدنظر قرار دهند.

برنامه‌های بازاریابی به دنبال شناسایی و جذب مشتریان بالقوه می‌باشند که در ادامه این راه سازمان‌های هنری می بایست برنامه‌های وفادارسازی مشتریان را نیز اجرا نمایند تا موقعیت کسب و کار خود را در این بازار رقابتی تثبیت نمایند و قدرت چانه‌زنی رقبا را به عنوان یک تهدید برای خود کاهش دهند.

 

نویسنده : علیرضا سرحدی / پژوهشگر حوزه مدیریت کسب و کار