دو مفهوم متفاوت از کارآفرینی
دو مفهوم متفاوت از کارآفرینی
کارآفرینی مربوط میشود به ایجاد کسبوکاری جدید که قبلاً وجود نداشته است. اما با توجه به ترویج کارآفرینی در مناطق مختلف جهان، حداقل میتوان به دو مفهوم بسیار متفاوت از کارآفرینی اشاره نمود. این تفاوتها تأثیر بسزایی دارند، زیرا هرکدام از این نوع کارآفرینی اهداف و نیازهای متفاوتی را در خود به دنبال دارند.
کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط:
نوع اول کارآفرینی مربوط به کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط است. بهاحتمالزیاد، این نوع کسبوکار را یک نفر برای خدمت به بازار محلی راه انداخته و آن را تبدیل به کسبوکاری کوچک یا متوسط میکند، که در این بازار محلی خدماترسانی را انجام میدهد . این نوع کسبوکار را اغلب فرد و نزدیکانش تأسیس میکنند که بهاحتمالزیاد کسبوکاری خانوادگی است و کنترل دقیق کسبوکار کوچک در آن مهم است. “پاداش” کسبوکار برای این بنیانگذاران در درجه اول در قالب استقلال شخصی و جریان نقدی حاصل از کسبوکار است. بهطورکلی، این نوع کسبوکار نیاز به جمعآوری پول زیادی ندارد. زمانی که پول موردنیاز برای این کسبوکار فراهم شود، بهسرعت موجب افزایش درآمد و ایجاد شغل میشود. چنین کسبوکارهایی میتواند ازلحاظ جغرافیایی پراکنده باشد و مشاغلی که آنها ایجاد میکنند عمدتاً “غیرقابلمبادله” است؛ به این معنی که برای کاهش هزینهها نمیتوان آنها را بهجای دیگر انتقال داد. غالباً این کسبوکارها خدماتی هستند یا فروشندگان محصولات شرکتهای دیگرند. تمرکز آنها بر بازارهای محلی عامل کلیدی متمایزکننده است.
کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری:
در مقایسه با نوع اول کارآفرینی، کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری پر ریسک تر و بلندپروازانه تر است. کارآفرینان این سازمانها تمایل به خدمترسانی در بازارهایی فراتر بازار محلی دارند و به دنبال فروش محصولات خود در سطح جهانی، یا حداقل در سطح منطقهای هستند. این کارآفرینان معمولاً بهصورت گروهی و با کمک فناوری، پردازش مدل کسبوکار یا نوآوریهای دیگر به ایجاد کسبوکاری جدید میپردازند که به آنها مزیت رقابتی قابلتوجهی در مقایسه با سایر شرکتهای موجود میدهد. آنها بیش از آنکه علاقهمند به کنترل باشند، به خلق ثروت علاقه دارند و اغلب، بهمنظور حمایت از برنامههای رشد بلندپروازانه خود، مجبور به فروش سهام شرکت میشوند. این کارآفرینان در ایجاد کسبوکار خود اغلب بهکندی عمل میکنند، اما زمانی که توجه مشتری را جلب میکنند، رشد صعودی چشمگیرتری دارند. رشد همان چیزی است که آنها در زمان تهدید از دست دادن کنترل شرکت و داشتن صاحبان متعدد جستوجو میکنند. درحالیکه شرکتهای کوچک و متوسط معمولاً تمایل به رشد نسبتاً کمی دارند، شرکتهای مبتنی بر نوآوری بیشتر علاقهمند به پیشرفت و گسترشاند. بهمنظور تحقق بلندپروازیهای خود، آنها به رشد سریع و گسترده نیازمندند تا بتوانند به بازارهای جهانی خدماترسانی کنند.
کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری موجب ایجاد شرکتهایی با مشاغلی “قابلمبادله” میشود که اگر برونسپاری منجر به رقابتیتر شدن کل کسبوکار شود، این مشاغل کاملاً برونسپاری خواهند شد. این شرکتها بهاحتمالزیاد ازلحاظ جغرافیایی تنوع کمتری دارند و در اطراف خوشه نوآوری متمرکزشدهاند. بهطورکلی، برای نشان دادن درآمد یا مشاغل جدید، هرگونه سرمایهگذاری یا تزریق پول نیازمند زمان بسیار طولانیتری است.
در کوتاهمدت، مدل کارآفرینی در سازمانهای کوچک و متوسط بهتر جواب میدهد. اما با صبر و شکیبایی، سرمایهگذاری در سازمانهای مبتنی بر نوآوری ظرفیت آن را دارد که به نتایج ماندگارتری برسد، همانگونه که این امر در مورد شرکتهایی مانند اپل، گوگل، هیولت پاکارد و دیگر شرکتهای سهامی عام نیز دیده میشود.
تمرکز ما بر کارآفرینی در سازمانهای مبتنی بر نوآوری است
اقتصاد سالم هر دو نوع کارآفرینی را شامل میشود و نقاط قوت و ضعف هر دو آنها هیچیک بهتر از دیگری نیست. آنها اساساً آنقدر متفاوتاند که برای موفقیت در هریک نیازمند بینشهای متفاوت و مجموعه مهارتهای متفاوت است.

شیوا شعبانی پژوهشگر و مدرس دانشگاه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!