کارآفرینی چیست ؟ باید ها و نباید ها
کارآفرینی چیست؟
نگاهی عمیق به مفهوم کارآفرینی
حدود یک دهه است که واژه کارآفرینی نقش پررنگی در ادبیات علمی و اقتصادی دنیا ایفا کرده است؛ اما متأسفانه به علت استفاده از واژه کار در تعریف این مفهوم آشکار از کارآفرینی فقط و فقط در اشتغالزایی خلاصهشده و به بیانی بهتر میتوان گفت ما درک صحیحی از این مفهوم نداریم. در این مطلب قصد داریم با چارچوبی مدون به بحث مدل محور مفهوم کارآفرینی بپردازیم.
تجارت یا کسبوکار
واژه بیزینس با گوش همه ما آشناست، اما مفهوم آن چیست؟ بهتر است اینگونه بگوییم که در سیر تحول ترمینولوژی بیزینس از مفهوم تجارت درگذشته، به کسبوکار در دنیای امروز رسیده است. از گذشتههای دور داد و ستد یا تجارت در جوامع در جریان بوده است. شخصی کالایی را میخرید و باقیمت بالاتر در جای دیگر میفروخت، اما احتمال داشت تاجری چند بار در طول عمر خود این کار را انجام میداد. یا با مرگ او همه چیز پایان مییافت. یکی از ویژگیهای کسبوکار، تکرار معاملات است. لذا پای خدمات به تعریف باز میشود؛ یعنی بدون تکرار در معامله ضمانتی وجود داشته باشد تا مشتری دوباره برای خرید مراجعه کند. امروزه دیگر خدمات یا به بیانی خدمات پس از فروش را اگر نگوییم اهمیت بیشتر، اهمیت کمتری از تولید محصول ندارد.
تعریفی جامع از کارآفرینی وجود دارد؟
همانطوری که مدیریت میتواند تعاریف مختلفی داشته باشد، واژه کارآفرینی نیز از دید دانشمندان مختلف تعاریف مختلفی دارد و بهنوعی روزبهروز این تعریف کاملتر شده اما در جمع بندی، تعاریف دانشمندان مختلف کارآفرینی را میتوان اینگونه تعریف نمود:
فرآیند ترکیب بهینه منابع موجود در راستای خلق ارزش
در تعریف فوق، واژه فرآیند اشاره به تبدیل ورودی به خروجی و استمرار فعالیت دارد، منابع موجود دلالت بر تکیهبر منابع و مواد اولیه و نیروی کار در دسترس دارد (پس محدودیتهایی نظیر تحریم و . . . در این تعریف جایی ندارد چون تمام تکیه بر موجودیهای در دسترس است)، منظور از واژه بهینه، نه حداقل کردن است و نه حداکثر، بهینه یعنی بهترین با توجه به وضع موجود یا شرایط اقتضایی. (بهطور مثال کسب یک میلیون تومان سود از پانصد هزار تومان سرمایه عملکردی بهینهتر از کسب یک میلیون تومان سود از دو میلیون تومان سرمایه را نشان میدهد). برای توضیح مفهوم ترکیب “بهینه منابع موجود”، یک رستوران را در نظر بگیرید که باوجود استفاده از مواد اولیهای که سایر رستورانها استفاده میکنند، عملکرد بهتری را داشته و این نشاندهنده این مهم است که رستوران فوقالذکر ترکیب بهتری را از منابع موجود (بهینه) به دست آورده است.
واژه ارزش ابعاد مختلفی را در بردارد. بهطور مثال ارزش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و …، هدف از کارآفرینی کسب سود است اما سود فقط در جنبههای اقتصادی خلاصه نشده است و همانطور که ذکر شد ابعاد مختلفی را در بردارد. بهطور مثال: راهاندازی یک تولیدی پوشاک که جهت تأمین سرمایه انسانی از کسانی که از زندان آزاد شدند، استفاده میکند. علاوه بر خلق ارزش اقتصادی، ارزشهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … نیز خواسته یا ناخواسته در بردارد.
آیا کارآفرینی میتواند منجر به بیکاری شود؟
یک کسبوکار حوزهِ نان را در نظر بگیرید. در حال حاضر 100 نفر در آن مشغول به کار هستند اما با انتقال تکنولوژی جدید 70 نفر آنها بیکار میشوند. آیا کارآفرینی اتفاق افتاده است؟ این نقطه تعارض تعریف کارآفرینی و برداشت اشتباه از آن بهعنوان اشتغالزایی است. آیا خلق ارزش رخ نداده؟ قیمت تمامشده پایین آمده، ضایعات آرد کمتر شده. اگر واردکننده گندم بودیم، یا نیاز کمتر شده از واردات بینیازمان کرده، اگر بینیاز بودیم، شاید در حال حاضر به صادرکننده تبدیل شده باشیم. آیا خلق ارزش اقتصادی، سیاسی و … اتفاق نیفتاده است؟ نقطه ابهام موجود در این مسئله، بالا رفتن تعداد بیکارانی است که از انتقال تکنولوژی یا تسهیل کنندگان، حادث شده است. اما نکته اینجاست که بالا رفتن تعداد بیکار منجر به پایین آمدن نرخ دستمزد شده و به بیانی بهتر هزینه سربار کاهش و در نتیجه قیمت تمام شده محصول کاهش مییابد، لذا این احتمال وجود دارد که در صنعتی که در آن مزیت رقابتی نداشتیم، با کاهش قیمت تمام شده ناشی از کاهش هزینه سربار تولید، بتوانیم مزیت رقابتی مطلق یا نسبی ایجاد نماییم.
فرصت چیست؟
در تعریف تحت اللفظی فرصت را میتوان باد موافقی که کشتی را به مقصد میرساند معنا کرد. اما در تعریف علمی، فرصت؛ ظهور عوامل منجر به کسب منفعت تعریف میشود. در کسب و کار و کارآفرینی، فرصت نقش بزرگی را ایفا می کند. شنیدهایم که برخی فرصتها را به خوبی شناسایی میکنند.(توجه داشته باشید که استفاده از واژه فرصتطلبی در فرهنگ ایران برداشت خوبی را به همراه ندارد، لذا بهتر است از واژه فرصت شناسی استفاده شود)
چرا برخی بهتر فرصتها را میبینند و آنها را شکار میکنند؟
دانش کسبوکار که تلفیقی بهینه از علم و تجربه است کلید این قفل است. حتماً سراغ دارید خانوادههایی که همگی در یک حوزه خاص کار میکنند. علت موفقیت این افراد دانش بالای کسبوکار است که تجربه خانوادگی نقش بسزایی در این توفیقها دارد. توجه داشته باشید از ده کسبوکار جدیدی که راهاندازی میشود، یک یا دو مورد موفق میشود، اما متأسفانه در رسانهها، کتب و مقالات فقط به برای کسبوکارهای موفق پرداخته میشود) علتهای زیادی برای شکست کسبوکارها وجود دارد اما از دلایل عمده آن میتوان به دانش پایین فرد در آن کسبوکار اشاره نمود. شخصی بدون دانش و تجربه در آن حوزه کسبوکار دست به راهاندازی میزند و اندکی بعد به علت عدم آگاهی از فرصتها و تهدیدها در آن حوزه شکست میخورد و با مقدار زیادی بدهی از آن حوزه خارج میشود. البته از دیگر دلایل عمده شکست کسب و کارهای نوپا میتوان به صرف هزینههای ثابت زیاد در راه اندازی کسب و کارها اشاره نمود. کسانی که علم و تجربه کاری مفید در یک حوزه کسبوکار را دارند فرصتها را بهتر شناسایی و گاهاً خلق میکنند. کسانی که امروز بهعنوان کارآفرینان موفق میشناسید، سالها بیش از پایینترین رده شروع به کار و کسب تجربه کردهاند. کسی که امروز یک رستوران موفق دارد، روزی در رستوران دیگری کارگر یا کارمند بوده است. این امر نشاندهنده اهمیت تجربه در موفقیت راهاندازی کسبوکارهاست.
فرصت یا سراب
گاهی امکان دارد کمی غفلت منجر به از بین رفتن فرصت شود یا اینکه موقعیتی که فرصت تلقی شده سرابی بیش نباشد. ساختمانی نیمهکاره را در نظر بگیرید که در مقابل آن ایستادهاید، در طبقه 6 ساختمان شمش طلایی را میبینید که از سقف آویزان شده است. در این وضعیت سه حالت متصور است:
در حالت اول شما میروید و شمش طلا را به دست میآورید، اما در حالت دوم احتمال دارد که لحظهای که شما شمش را رؤیت کردهاید ، کسی در پلههای طبقه سوم و در حالت رفتن به سمت شمش طلا باشد. (فرصت سوزی)
در حالت سوم تا پلهها را بالا رفته و وقتی به طبقه 6 رسیدید متوجه میشوید که شمش در کار نیست و یک ابزار ساختمانی از سقف آویزان است و شما با سرابی روبرو بودید.
فرصتها کشف میشوند یا خلق؟
کشف و خلق دو بال فرصتهای کارآفرینی است. در کشورهای جهان سوم فرصتها بیشتر کشف میشوند و البته گاها خلق. اما شانس خلق فرصت در کشورهای پیشرفته بیشتر است. در بازارهای جهانی برخی شرکتها، پیشرو و برخی شرکتها پیرو میباشند. شرکتهای پیشرو جهت بازارسازی یا بازارپردازی (خلق فرصت) نیاز به سرمایهگذاری بسیار زیاد در تحقیق و توسعه دارند. بهطور مثال شرکت X که اولین بار از تکنولوژی LED در ساخت تلویزیون استفاده و محصول به بازار عرضه نمود، هزینههای تحقیق و توسعه بسیار زیادی را در این عرصه انجام داده بوده لذا شرکت X بازار جدیدی را برای محصولی جدید خلق میکند و بهنوعی خلق فرصت انجام داده است؛ اما شرکتهایی نیز وجود دارند که پیرو بوده و به دنبال کسب سهمی حتی اندک از بازار برای خود هستند. بهطور مثال پس از معرفی تلویزیون LED به بازار برخی شرکتها فرصت را شناسایی کرده و از طریق مهندسی معکوس فوراً تکنولوژی مربوطه را کد گشایی و اقدام به تولید محصول میکنند. در اینجا بین اهمیت به حقوق مالکیت معنوی و خلق فرصت رابطه مستقیم وجود دارد. در کشوری ریسک سرمایه گذاری در فرآیندهای تحقیق و توسعه پایین تر است که اهمیت بیشتری به حقوق مالکیت معنوی داده میشود، لذا همانطوری که مشاهده میشود، بازارسازی یا بازارپردازی که زاییده خلق فرصتهای کارآفرینی است، در کشورهای پیشرفته پررنگ تر میباشد.
کارآفرینی فردی یا سازمانی
در یک دستهبندی کلی کارآفرینی را میتوان به کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی تقسیم نمود.
منظور از کارآفرینی فردی یا مستقل راهاندازی کسبوکار لزوماً توسط یک نفر نیست، در کارآفرینی سازمانی، شرکتی یا کسبوکاری، زیر مجموعه، شرکت با کسبوکاری دیگر راهاندازی میشود یا ایجاد یک محصول یا خدمت نوآورانه در کسبوکار فعلی. بهطور مثال وقتی یک کارخانه تولیدکننده مبل اقدام به راهاندازی یک کارخانه پارچهبافی کند، دست به کارآفرینی سازمانی زده اما در روز اولی که کارخانه تولید مبل به راه میافتاد، کارآفرینی از نوع فردی بوده است.
مزیت کارآفرینی سازمانی، کاهش معنادار ریسک راه اندازی کسب و کار جدید و مزیت کارآفرینی فردی نیز انعطافپذیری و سرعت در تصمیمگیری است. در این مقاله سعی شده در کوتاهترین زمان ممکن شما عزیزان را با مفهوم تصمیم کارآفرینی آشنا و مفاهیم مرتبط با آن را توضیح دهیم، امید است در شماره های بعدی نشریه دانشگاه کارآفرین، هر یک از مفاهیم فوق الذکر، توسط متخصصین امر در قالب مقالات و یادداشت هایی کوتاه به رشته تحریر در آید تا در راستای اهدافمان گامهای استواری را برداریم.
نویسنده : دکتر امیررضا علیزاده مجد / دانشجوی دکتری کارآفرینی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!